رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم هنوز نرسیدیم ساخته برایان لوانت

هنوز نرسیدیم
2005 کانادا
Are We There Yet

Dir:Brian Levantr

http://www.p60.ir/14/Images/98//21529.jpg

نمایش فیلم های سینمایی و تلویزیونی شبکه های سیما به مناسبت فرا رسیدن
نیمه شعبان، سالروز ولادت با سعادت امام زمان (عج)
 
فیلم¬¬های سینمایی¬ و تلویزیونی « هنوز زنده ایم » / «کاشی 313» ، « ماشین ها 1 » ، « آقای عبدی نسب و بانو » ، « اختیار بازی 1» / « ترش و شیرین 1 » ، « هنوز نرسیدیم » ،  « ترش و شیرین 2» / « دعوت شام از یک قاتل »،« کاراگاهان خصوصی »/«  مردان سیاهپوش 3 »، « کلاه قرمزی و پسرخاله » ، « بازگشت به خانه »،«مستربین پلیس می‌شود» / «گره گشا » / « شهرام و بهرام» یکشنبه ودوشنبه 2 و 3 تیر ماه مصادف با نیمه شعبان سالروز ولادت باسعادت حضرت مهدی (عج ) از شبکه ¬های سیما روی آنتن می رود.
************************************
شبکه یک
به گزارش روابط عمومی سیما، فیلم تلویزیونی « هنوز زنده ایم » به کارگردانی و تهیه کنندگی کاظم بلوچی ، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش می شود .
در خلاصه داستان فیلم آمده: آقای ظریف رفتار مردی هشتاد ساله است که تنها در خانه قدیمی دوطبقه اش با وسایل زندگی می کند. همسرش فوت شده و بچه ای ندارد. عکس های همسر و دوستان قدیمی را که همگی فوت کرده اند بر دیوار خانه زده است. او آدم بسیار جدی و خشک است و با آدم ها رابطه ندارد. روزی او متوجه می‌شود آقای عسگری تنها دوستش که برایش باقی مانده در خانه اش مرده و بو گرفته و بعد از چند روز همسایگان در را شکسته و پیرمرد مرده را پیدا کرده اند . دنیا برایش تیره و تار می شود و به عاقبت کار خود فکر می کند .
سعید پورصمیمی، ژیلا سهرابی و حسن بابائی در فیلم سینمایی « هنوز زنده ایم » بازی کرده اند .
************************************
شبکه دو
فیلم تلویزیونی « کاشی 313 » به کارگردانی حسین تبریزی و تهیه کنندگی یحیی منصور مؤید ، ساعت 1 بامداد روز دوشنبه 3 تیر ماه از شبکه دو سیما پخش می¬ شود.
در خلاصه داستان این فیلم با بازی زهرا سعیدی، مریم کاویانی، یاسر جعفری، نیلوفر شهیدی و افشین سنگ چاپ آمده : در خانه ای قدیمی و کلنگی در جنوب شهر که در اتاق های دور تا دور چهار خانواده مستاجرند. کلیه ساکنان خانه به مناسبت فرا رسیدن روز نیمه شعبان در تکاپو می باشند و به همین مناسبت قرار است کلیه ساکنین جهت ادای نذورات خود جشنی را در همان جا برگزار کنند. برای برگزاری این جشن وامی از مسجد محل دریافت شده که نحوه پرداخت بین خانواده ها تقسیم می شود. در حین اینکه هر کدام از افراد این خانواده ها مشغول کاری هستند پلاستیک حاوی پول مفقود می شود، بعد از مطلع شدن کلیه افراد از واقعه همه مشغول به جسستجو و وارسی جای جای خانه می شوند که نتیجه ای حاصل نمی شود و شبهه بین ساکنین ایجاد می شود که منجر به درگیری لفظی و فیزیکی می شود.
************************************
انیمیشن « ماشین ها (1) » به کارگردانی جان لستر و تهیه کنندگی دارلا آندرسون ، صبح دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 7:30 در قالب برنامه « سینما صبحانه » از شبکه دو سیما مهمان کودکان و خردسالان می شود.
داستان فیلم محصول  سال 2006 آمریکا از این قرار است که : لایتینگ مک‌ کوئین ماشین مسابقه ‌ای خوش‌ عکس همیشه برای پیروز شدن مسابقه می دهد. مک‌ کوئین در راه رسیدن به محل مسابقات قهرمانی جام پیستون در کالیفرنیا برای مسابقه دادن با دو رقیب دیرینه، به طور غیر منتظره خود را در جاده 66 شهر رادیاتور اسپرینگ می‌یابد و از اینجا داستان آغازمی شود.
************************************
فیلم سینمایی « آقای عبدی نسب و بانو » به کارگردانی حمید اکرمی و تهیه کنندگی مشترک حسن اسدی و مهران رستمی ، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد .
در خلاصه داستان فیلم آمده : سامان و مهناز پس از مدتی نامزدی، قصد ازدواج و برگزاری مراسم عروسی را دارند. سامان در صدد گرفتن وامی از اداره خود است تا بتواند مراسم شیکی را برای مهناز برگزار کند. ناصر، پدر سامان با این کار او مخالف است و قصد دارد او را متوجه اشتباهش کند اما ...
افسانه پاکرو، مانی کسرائیان، خشمت آرمیده و زهره حمیدی در این فیلم ایفای نقش کرده اند.
************************************
انیمیشن سینمایی « اختیارِ بازی (1) » به کارگردانی فرانسسی میچیچه و تهیه کنندگی آلیس مارچیتلی ، دوشنبه 3 تیرماه ساعت 23 از شبکه دو سیما روی آنتن می رود .
ماجرای فیلم با بازی پساکوئاله آنسلمو، گابریلا بلیساریو و سسیلیا سیناردی پیرامون ماجراهایی است که در یک زندان در ایتالیا و اتفاقاتی که برای زندانیان می افتد شکل می گیرد. رییس جدید زندان که زنی به نام سیلویا است تصمیم دارد تحولی در تیم فوتبال آنجا به وجود آورد. این اتفاق زمانی میسر می شود که وی در می یابد کارلو ماریانی که به جرم سرقت در زندان است برادر استفانو ماریانی یکی از مربیان صاحب نام در زمینه فوتبال است. اما کارلو از زمان گذشته با برادر خود قطع رابطه کرده و دل خوشی از او ندارد. پدر استفانو به شهری که وی در آنجا به مربیگری مشغول است رفته و از او می خواهد به دیدن برادرش کارلو بیاید. ولی ...
انیمیشن سینمایی « اختیارِ بازی (1) » محصول 2007 ایتالیا است.
************************************
شبکه سه
فیلم تلویزیونی « ترش و شیرین 1 » به کارگردانی رضا عطاران یکشنبه 2 تیر ماه ساعت 19 از شبکه سه سیما پخش خواهد شد .
در این فیلم می بینیم: نصرت زن میانسالی است که زندگی خانواده پرجمعیتش را از راه درست کردن و فروختن ترشی اداره می‌کند. زمانی که او به همراه داماد بیکارش، ناصر برای انجام کاری به بانک می‌روند، متوجه سارقانی می‌شوند که کیف تاجری به نام جهان را سرقت می‌کنند، آنها به تعقیب سارقان می‌پردازند و در نهایت ...
حمید لولایی، مریم امیر جلالی، سعید آقاخانی و رضا عطاران از جمله بازیگران نقش اصلی این فیلم می باشند.



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم هنوز نرسیدیم به کارگردانی برایان لوانت برای ما بنویسید و بفرستید.





فیلم سینمایی « هنوز نرسیدیم » به¬ کارگردانی برایان لوات، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 14:30 از شبکه سه سیما پخش می شــود.
در خلاصه داستان فیلم آمــده : مردی به دلیل مجاورت محل کارش با محل کار یک خانم با وی آشنا می‌شود و از وی خواستگاری می‌کند، زن دارای دو فرزند است. در تعطیلات آخر سال وقتی زن قرار می گذارد ، در محل کارش اضافه کاری کند . مرد برای مراقبت از فرزندان وی آنها را نزد خود می‌آورد.
آیس کیوب ، نیا لانگ و آلیشا آلن در فیلم سینمایی « هنوز نرسیدیم » محصول سال 2005 کشور آمریکا و کانادا ایفای نقش کرده انـد .
************************************
قسمت دوم فیلم تلویزیونی « ترش و شیرین » دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 19 از شبکه سه سیما روی آنتن می‌رود.
************************************
شبکه چهار
فیلم سینمایی « دعوت شام از یک قاتل » به کارگردانی روبرت مور محصول سال 1976 ، یکشنبه 2 تیر ماه ساعت 20:30 در قالب برنامه « سینما سینما » از شبکه چهار سیما پخش می شود .
فیلم با بازی پیتر فالک، پیتر سلرز، اَلِکگینس، ترومنکاپوتی ، جیمز کوکو ، ایلینبر نان و مگی اسمیت داستان حضور گروهی از کارآگاه‌های خصوصی کارکشته برای فاش ساختن راز یک جنایت به قصری عجیب است.
************************************
فیلم سینمایی « کارآگاهان خصوصی » به کارگردانی لانگ الیوت ، محصول سال 1980 آمریکا، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 20:30 از شبکه چهار سیما پخش خواهد شد .
در این فیلم با بازی تیم کانوی و دان ناتس می بینیم: در پی قتل زوج سالمند و ثروتمند؛ دو کاراگاه خصوصی به خانه آنها وارد می شوند. با ورود دو کاراگاه قتل خدمه سرسرا شروع شده تا آخرین نفر آنها پیش می رود. در نهایت نیز مشخص می گردد؛ که مرد علی رغم حادثه ای که رخ داده؛ زنده مانده ؛ با هماهنگی خدمه سرسرا قصد دارد مقابل کاراگاه از قاتلش که دختر خوانده اش باشد اعتراف بگیرد. دو کاراگاه در سرسرا با مشکلات و موانع بسیاری روبرو می شوند که ...
************************************
شبکه تهران
فیلم سینمایی « مردان سیاهپوش 3» به کارگردانی بری ساننفلد و با بازی ویل اسمیت ، تومی لی جونز، جاش برولین و جمین کلمنت، یکشنبه 2 تیر ماه ساعت 20:45 از شبکه تهران پخش می شود .
در خلاصه داستان فیلم آمده: مامور کی و مامور جی ، دو نفر از کارمندان بخش ویژه ای از پلیس هستند که با مهاجمان فضایی مقابله می کنند. مامور جی که همکار جوان تر است متوجه می شود که در زمان حال مامور کی توسط یک مهاجم فضایی به نام موریس وحشی به قتل رسیده است. اگر مامور کی سال ها پیش که بر موریس غلبه می یافت او را می کشت و دستگیرش نمی کرد تا محکوم به تحمل زندان در کره ماه شود اکنون زنده بود. مامور جی برای اینکه مامور کی را متقاعد کند تا هنگام تسلیم شدن موریس وحشی او را بکشد به زمان گذشته سفر می کند. زمانی که نزدیک به پرتاب اولین موشک به کره ماه و پا گذاشتن انسان به فضاست . در همین زمان است که ...
فیلم سینمایی « مردان سیاهپوش 3» محصول سال 2012 آمریکا است.
************************************
فیلم سینمایی « کلاه قرمزی و پسرخاله » به کارگردانی ایرج طهماسب و با نقش آفرینی فاطمه معتمد آریا ، حمید جبلی ، مرضیه محبوب ، مرتضی احمدی و ایرج طهماسب ، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت  9:15 در قالب برنامه " سینما تماشاخانه " از شبکه تهران پخش می شود .
در خلاصه داستان فیلم آمده: کلاه قرمزی که بزرگ شده، مشغول تحصیل است، اما بازیگوشی‌هایش سبب می‌شود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجه‌ای عاید نمی‌کند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و ملاحظه برنامه آقای مجری تصمیم می‌گیرد تا روانه تلویزیون شود. کلاه قرمزی به تهران نزد پسرخاله می‌رود و با کمک او راهی تلویزیون می‌شود و در آنجا به خاطر علاقه زیادش به آقای مجری سعی می‌کند تا موانع راه ازدواج او را از بین ببرد اما مشکلاتی را باعث می‌ شود.
************************************
فیلم سینمایی « باز گشت به خانه » به کارگردانی سمیر کارنیک ، محصول سال  2011 هند، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش خواهد شد .
در خلاصه داستان فیلم آمده: پرم مرد جوان هندی الاصلی است که با مری همسر کانادایی خود و دو فرزند و مادرش در کانادا زندگی می کند. او خیلی دوست دارد که به کشورش برگردد ولی همسرش اصلا موافق نیست . پدر پرم وقتی که او کوچک بوده خانواده اش را ترک کرده و پسر کوچکشان را با خود برده است . آنها توسط دوستی متوجه می شوند که درام سینگ هنوز هم کلاهبرداری می کند . مادر پرم بسیار نگران پسر کوچکش است و از پرم می خواهد که هر طور شده به هند برگشته و آنها را پیدا کند . پرم هم  برای خبر گرفتن از احوال او و برادر کوچکش گجودر به هند می رود. جواهر فروشی که درام سینگ و گجودر از او کلاهبرداری کرده اند ، عده ای را برای کتک زدن آنها جمع کرده ولی ...
نفیسا علی ، مدهوری باتا چاریا ، اما برون گرت و ماهک چاهال در فیلم سینمایی « باز گشت به خانه » ایفای نقش کرده اند.
************************************
فیلم سینمایی « مستر بین پلیس می شود 1» به کارگردانی پیتر هویت دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 20:45 از شبکه تهران روی آنتن می رود .
در این فیلم با بازی روان اتکینسون، تاشا دی و اسکانسلوس و ناتالی ایمبروگلیا خواهید دید: پاسکال سو از مرد ثروتمند خطرناکی است که قصد دارد حکومت انگلستان را به دست آورد تا اینکه به جانی انگلیش ماموریت داده می شود که انگلستان را از این خطر بزرگ نجات دهد.
فیلم سینمایی « مستر بین پلیس می شود 1» محصول مشترک کشورهای انگلیس ، فرانسه و آمریکا در سال 2003  ساخته شده است.
************************************
شبکه شما
فیلم تلویزیونی « گره گشا » به کارگردانی مجید عکاف‌زاده و سیدحسن حسینی و تهیه کنندگی سیدحسن  حسینی ، دوشنبه 3 تیرماه ساعت 13:30 از شبکه شما پخش می شود .
داستان از جایی آغاز می‌شود که چند روزی به برپایی جشن نیمه شعبان توسط بچه‌های مدرسه و معلمان و مدیر مدرسه باقی نمانده است. همزمان با پیگیری و تلاش چند تن از بچه ها برای تمرین اجرای نمایش در روز جشن و اختلافشان بر سر انتخاب متن نمایشنامه ، شاهد چند داستان دیگر همچون کارگری که برای تامین جهیزیه دخترش توان مالی کافی ندارد و مستاصل است ، دعوت معلم و مدیران از دو هنرمند محبوب برای شرکت در جشن و نگرانی یکی از اهالی در باب اهمیت زکات و ...
عبدالله محمد بیکیان، حسن سیادتی، صفرعلی پروردگاری و جهانبخش سلطانی در فیلم تلویزیونی « گره گشا » تولید سال 1391 صدا و سیمای مرکز اصفهان بازی کرده اند .
************************************
شبکه آموزش
فیلم تلویزیونی « شهرام و بهرام » به کارگردانی شهرام خادم ، دوشنبه 3 تیرماه ساعت 10 از شبکه آموزش پخش می شود .
داستان شیطنت های دو جوان است که یکی پیش دانشگاهی و دیگری پشت کنکوری است. نام این دو یکی شهرام و دیگری بهرام است. چنانکه یک بار هلی کوپتری می خرند که  خراب بوده و برای پس دادنش نقشه می‌کشند. فروشنده از آنها شکایت می کند همچنین در نقاشی ساختمان خراب کاری می کنند و صاحب کار از آنها شکایت می کند، سپس در خواستگاری خواهرشان به آزار خواستگار می پردازند . مدتی بعد به فروش سی‌دی روی می آورند و توسط پلیس دستگیر می شوند . در نهایت ...
مهدی سلوکی، محسن افشانی و بیوک میرزایی در فیلم تلویزیونی « شهرام و بهرام » تولید سال 1388 بازی کرده اند .
************************************
شـبـکـه نمـایـش
فیلم سینمایی و تلویزیونی « بازی مهره سفید » ، « آخرین پرواز »، « تلخ و شیرین » ، « زندگی در اعماق فنجان قهوه » به کارگردانی کامبیز کاشفی و با بازی فریده آریا مج ، مهدی یوسفی زاده و محمود موسوی ، «مربی کارتر » ساخته توماس کارتر و نقش آفرینی ساموئل جکسون و ریگ کوانزالس محصول سال 2005 آمریکا و آلمان و « میراث بورن » با بازی جرمی رنر و به کارگردانی تونی گیلروی یکشنبه 2 تیر ماه ساعت 13:15، 15، 17، 19، 21 و 23 از شبکه نمایش پخش می‌شود.
************************************
فیلم سینمایی و تلویزیونی « یک کوچه گل » به کارگردانی صادق پروین آشتیانی و با نقش آفرینی صادق توکلی و صدیقه کیانفر ، « مادلاین » محصول سال 1998 فرانسه و آمریکا ساخته دایسی مایر و بازی فرانسیس مکدورمن، « مرد عجیب » ، « تخم مرغ های فاسد » به کارگردانی تونی مارتین و بازی بیل هانتر، میک مالوی و باب فرنکلین، « مرد » ساخته لس می فیلد و هنرمندی ساموئل ال جکسون و یوگنس لو و « نقطه انهدام » به کارگردانی حیسون بورک و بازی جنسون پریستلی تولید سال 2007 در کشور کانادا، دوشنبه 3 تیر ماه ساعت 13:15، 15، 17، 19، 21 و 23 از شبکه نمایش پخش می‌شود.

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
فیلم هنوز نرسیدیم از شبکه تهران

پخش فیلم: دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 22:20 مدت زمان 1:35

خلاصه داستان:

مردی به دلیل مجاورت محل کارش با محل کار یک خانم با وی آشنا می شود

و از روی خواستگاری می کند، زن درای دو فرزند است. در تعطیلات آخر سال

وقتی زن قرار می گذارد، در محل کارش اضافه کاری کند و ...
-------------------
این فیلم محصول سال 2005 کشور آمریکا می باشد.
-------------------
کارگردان: بریان لوات
-------------------
بازیگران: آیس کیوب، نیا لانگ و آلیشا آلن
http://images.static-bluray.com/reviews/13071_1.jpg
Are We There Yet? (film)

Directed by     Brian Levant
Produced by     Ice Cube
Matt Alvarez
Dan Kolsrud
Screenplay by     Steven Gary Banks
Claudia Grazioso
J. David Stem
David N. Weiss
Story by     Steven Gary Banks
Claudia Grazioso
Starring     Ice Cube
Nia Long
Aleisha Allen
Philip Daniel Bolden
Jay Mohr
Tracy Morgan
Music by     David Newman
Cinematography     Thomas Ackerman
Edited by     Lawrence Jordan
Production
company
   
Revolution Studios
Cube Vision
Distributed by     Columbia Pictures
Release dates
 
    January 21, 2005 (Untied States of America)
    February 18, 2005 (Finland)

Running time
    93 minutes
Country     United States
Canada
United Kingdom
Australia
Language     English
Budget     $32 million
Box office     $97.9 million
https://i.ytimg.com/vi/ID81CzYxyEQ/maxresdefault.jpg
Are We There Yet? is a 2005 Canadian/American road family comedy film directed by Brian Levant and starring Ice Cube. It was produced by Revolution Studios and distributed by Columbia Pictures. Despite being panned by critics,[1] the film grossed $98 million worldwide and sold 3.7 million DVDs.

The film, while set in Portland, Oregon, Vancouver, BC and other parts of the Pacific Northwest, was mostly shot on location in and around Vancouver, including a view of the Lions' Gate Bridge, the financial district skyscrapers and the downtown scene near the film's conclusion. A sequel, Are We Done Yet?, was released in 2007,[2] and a television series featuring the film's main characters premiered in 2010.

داستان فیلم

The film opens up on Christmas night in Portland, Oregon, where a man appears outside of a decorated house with flowers. On his way to the door, however, he falls into several traps and is left a mess. The culprit of these traps are revealed to be a girl and boy named Lindsey and Kevin Kingston (Aleisha Allen and Philip Daniel Bolden), whose mother has divorced their father. The two are determined to keep her single until the two reconcile.

The film then introduces Nick Persons (Ice Cube), a 35-year-old child-hating bachelor/businessman, as he purchases an expensive SUV and boasts with his beloved bobble-head of Satchel Paige (voiced by Tracy Morgan), who comes to life at its own will – though only Nick can see/hear him. When he reaches his Fine Sports Collectibles shop, he witnesses the woman of his dreams, Suzanne Kingston (Nia Long). On his way to talk with her, however, he is disgusted to find that she has two kids, Lindsey and Kevin. Later that night, he runs into her on his way home, asking for a jump start as her car had broken down. After receiving an electric shock, he agrees to take her home, and once there, agrees to transport her wherever she needs to go. On New Year's Eve, he brings her to an airport to go to Vancouver for a business meeting, but her ex-husband calls to say he's sick and cannot bring the children to the airport, leaving her to put her trust in Nick.

Once at her house, he meets Kevin and Lindsey for the second time and gives them "gifts" (a pizza coupon for Lindsey and a corkscrew for Kevin). They go to the airport, when Kevin accidentally damages Nick's car door, where Nick is beaten after Kevin learns that corkscrews are illegal to bring on planes and ditches the item in Nick's jacket pocket. They then decide to use a train, where the two kids jump off the train to collect a missing item from Kevin's doll just as Nick boards. This results in them losing their luggage. They then reluctantly decide to drive. Believing Nick is only a friend to their mother, the kids are tamed, but still misbehave and show Nick little respect. At a truck stop, the two learn from one of Nick's friends that he not only hates the two, but lied about not having feelings about their mother. They then show much less restraint and cause mayhem throughout the trip; hijacking Nick's car, injuring Nick, signaling to truck driver Al Buck (M. C. Gainey) that they have been kidnapped by Nick (resulting in heavy damage to his car startling Nick), and ultimately running away to visit their father.

Once they get there, however, they learn that their father has not only moved on, but has made a new family with a baby whose age seems to outmatch their parents divorce. Discovering their father's betrayal and abandonment, they warm up to Nick, as he does with them, when he tells them that he, too, was abandoned by his father. Along the rest of the trip, the three still find themselves in several mishaps, but each setback only strengthens their relationship. However, their bond is ultimately tested when Nick's navigator is set ablaze and explodes. He angrily blames the kids but calms down, reinstates it and apologizes immediately afterwards.

The trio try to hitch a ride from Al Buck, but he leaves Nick behind and drives off, still thinking Nick is a kidnapper. To Al's surprise, the kids physically attack him in the van, leading to a chase that ends when in Vancouver, where Nick fights Al, along with several men dressed as snowmen. During the fight, Kevin suddenly gets an asthma attack and collapses. Nick rushes to his aid with the inhaler and is able to revive him. Witnessing the event, Suzanne believes trusting Nick was a mistake. After encouragement from Satchel, Nick goes to Suzanne's hotel to tell her and the kids farewell for good. After Suzanne realizes how much Nick has grown to care for Kevin and Lindsey and vice versa, Suzanne realizes that Nick is the one for her and kiss on New Years during the fireworks at Lindsey's suggestion.
http://www.abc.net.au/atthemovies/img/2005/ep30/AreWeThereYet01.jpg
بازیگران

    Ice Cube as Nicholas "Nick" Persons, a smooth-talking, child-hating bachelor and the main protagonist.
    Nia Long as Suzanne Kingston, a divorced single mother.
    Aleisha Allen as Lindsey Kingston, Suzanne's bratty, clever and antagonistic eleven-year-old daughter.
    Philip Daniel Bolden as Kevin Kingston, Suzanne's asthmatic, immature son and Lindsey's seven-year-old brother.
    Jay Mohr as Marty, Nick's best friend.
    M. C. Gainey as Al Buck (known as "Big Al"), a well-meaning truck driver who stalks Nick throughout the film in an effort to "rescue" the kids, as he mistakenly believes that Nick has kidnapped them.
    Tracy Morgan as Satchel Page Bobblehead (voice), Nick's prized possession and confidant who speaks to him through his conscience.
        David Barclay as Satchel Page Bobblehead (puppeteer)
    C. Ernst Harth as Ernst, a truck driver who helps Nick save the kids from Big Al but fails after Big Al crashes his truck.
    Nichelle Nichols as Miss Mable, Kevin and Lindsey's babysitter.
    Sean Millington as Frank Kingston, Kevin and Lindsey's father who abandoned his family some time ago before the events of the film and Kevin and Lindsay discover that he has a new wife and son.
    Henry Simmons as Carl, Suzanne's date who was scared off by Kevin and Lindsay.
http://cineplex.media.baselineresearch.com/images/254961/254961_full.jpg
تولید

Are We There Yet? was filmed in Campbell River, British Columbia, the Vancouver International Airport (disguised as Portland International Airport), and Portland. Most of the film was shot in Vancouver. The highway by the shoreline on the way to Whistler Mountain is the Sea-to-Sky Highway. The suspension bridge is actually the Lions Gate Bridge, above Stanley Park, and they drive over one of the many bridges that connect downtown with the southern part of the city. When Ice Cube stated on Late Night with Conan O'Brien, he mentioned that this film was originally intended as an Adam Sandler vehicle.

The scene at the truck stop and the restaurant (actually called Galileo Coffee) after the kids saw their father in the window was filmed in Britannia Beach. The chase at the end where the truck chase was filmed on the Cambie Street Bridge and Dunsmuir St. between Howe and Burrard Station. The train featured in the film is Via Rail. In reality, Via Rail travels only in Canada. The Amtrak route is the Amtrak Cascades which goes through Seattle. The Pacific Central Station in Vancouver.
http://cineplex.media.baselineresearch.com/images/254968/254968_full.jpg
امتیازات

Are We There Yet? received negative reviews from film critics. The film holds an 11% approval rating on aggregate review site Rotten Tomatoes, based on 155 collected reviews, with an average score of 3.3 out of 10. The sites consensus reads: "This supposed family comedy starring the usually blameless Ice Cube and Nia Long has provoked most critics to write, "Is it over yet?"[3] Metacritic gave the film a weighted average score of 27 out of 100, based on 28 sampled reviews, indicating "generally unfavorable reviews."[1]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/e/ef/Are_We_There_Yet.jpg
فروش گیشه

The film opened at #1 with a gross of $18,575,214 in 2,709 theaters averaging $6,856 per venue. The film's opening weekend made up 22.57% of its final domestic gross. In its second weekend, the film dropped to #2 but lost just 12% of its audience, grossing a further $16,346,395, and raised the 10-day total to $38,458,267. It closed on June 16, 2005, with a final gross of $97,918,663 worldwide ($82,674,398 in North America and $15,244,265 internationally).[4]

جوایز و نامزدها

    BMI Music Film Award
    2005 Teen Choice Awards: Choice Movie – Comedy (nominated, lost to Napoleon Dynamite)
    2006 Kids' Choice Awards: Favorite Movie (nominated, lost to Harry Potter and the Goblet of Fire)

سریال های تلویزیونی
Main article: Are We There Yet? (سریال تلویزیونی)

In 2010, Are We There Yet? premiered on TBS. The show's executive producer and creator is Ice Cube, who created and starred in the film adaptation. All of the roles from the film series are recast. Terry Crews, who previously worked with Cube in Friday After Next and Lottery Ticket, takes over the role of Nick and Essence Atkins, who was in Dance Flick and Smart Guy, takes over Nia Long's role as Suzanne. The only actor from the film series to return for the TV series is Ice Cube, who stars in a recurring role as Suzanne's brother, Terrence.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$




یافته های تازه وبلاگ رها ماهرو : ساحل بکرانی فرزند کیست . فیلم ماموران قلابی . فیلم به دنبال بهاران . موضوع فیلم خبر خاصی نیست . فیلم سوپر استار . فیلم نگار از رامبد جوان . باد در باتلاق . سریال کره ای متشکرم که ازشبکه نمایش پخش می شودمحصول چه سالی می باشد . زنگی شخصی سوکه بازیگر سریال متشکرم . فیلم خارجی درباره آشپزی . داستان فیم خبر خاصى نیست . nuts berry town  . بئاتریس پاتر . بازیگران فیلم جرمیأجانسون . یک تکه نان(نقد) . فیلم بیداری . دانلود سریال مبارزان شانگهای . دانلود فیلم ماجرا ماجراست کلود لولوش

نقد فیلم اهانت ساخته سیدنی لومت

اهانت
1973 انگلستان
The Offence

Dir:Sidney Lumet


The Offence

Directed by     Sidney Lumet
Produced by     Denis O'Dell
Written by     John Hopkins
Starring     Sean Connery
Trevor Howard
Vivien Merchant
Ian Bannen
Peter Bowles
Derek Newark
Ronald Radd
Music by     Harrison Birtwistle
Cinematography     Gerry Fisher
Edited by     John Victor-Smith
Distributed by     United Artists (theatrical release)
Release dates
    1973
Running time
    112 min.
Country     UK
Language     English
Budget     $900,000



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم اهانت به کارگردانی سیدنی لومت برای ما بنویسید و بفرستید.




The Offence is a 1972 British drama film directed by Sidney Lumet, based upon the 1968 stage play This Story of Yours by John Hopkins. It stars Sean Connery as police detective Johnson, who kills suspected child molester Kenneth Baxter (Ian Bannen) while interrogating him. The film explores Johnson's varied, often aggressive attempts at rationalizing what he did, revealing his true motives for killing the suspect in a series of flashbacks. Trevor Howard and Vivien Merchant appear in major supporting roles.

داستان فیلم

Detective-Sergeant Johnson (Connery) has been a police officer for 20 years, and is deeply affected by the murders, rapes, and other violent crimes he has investigated. He is plagued by images of violence, and is losing his mind under the strain.

His anger surfaces while interrogating Kenneth Baxter (Bannen), who is suspected of raping a young girl; by the end of the interrogation, Johnson has beaten him to death. Johnson is suspended and returns home for the night, and gets into a violent argument with his wife, Maureen (Vivien Merchant).

The following day, Johnson is interrogated by Detective Superintendent Cartwright (Trevor Howard), and during the long interrogation flashbacks show the events during the night when Johnson killed Baxter.

The flashbacks portray Baxter — whose guilt or innocence is left ambiguous — taunting Johnson during the interrogation, insinuating that he secretly wants to commit the sort of sex crimes he investigates. Johnson at first flies into a rage and strikes Baxter, but he eventually admits that he does indeed harbour obsessive fantasies of murder and rape. He then tearfully begs Baxter to help him. When Baxter recoils from him in disgust, Johnson snaps and kills him.

The film ends with another flashback, this time of Johnson attacking the police officers who pulled him off Baxter, and muttering, "God...my God..." as he realizes what he has done.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/d/dc/Poster_of_the_movie_The_Offence.jpg/220px-Poster_of_the_movie_The_Offence.jpg
بازیگران :

    Sean Connery as Detective Sergeant Johnson
    Trevor Howard as Lieutenant Cartwright, Detective Superintendent
    Vivien Merchant as Maureen Johnson
    Ian Bannen as Kenneth Baxter
    Peter Bowles as Detective Inspector Cameron
    Derek Newark as Frank Jessard
    Ronald Radd as Lawson
    John Hallam as Panton
    Richard Moore as Garrett
    Anthony Sagar as Hill
    Maxine Gordon as Janie Edmonds, The Raped Girl
    Hilda Fenemore as Woman on the common
    Rhoda Lewis as Woman at the school
    Cynthia Lund as Child at the school
    Howard Goorney as Lambert

Background

When Connery agreed to return as James Bond in Diamonds Are Forever, United Artists pledged to back two of Connery's film projects of his own free choosing, including free choice for his own role, provided they would be costing $2 million or less. The Offence, made under the working title of Something Like the Truth due to Connery's choice of Hopkins' script, was shot in March and April 1972 in and around Bracknell, Berkshire (scenes were shot in the Wildridings Mill Pond area and also Easthampstead's Point Royal) with a budget of $900,000 (£385,000 at that time).[1] The action sequences of the physical interaction between Connery and Bannen were designed by an uncredited Bob Simmons, who had designed similar action scenes for the Bond films.[2] It is the composer Sir Harrison Birtwistle's only film score.

United Artists finally released The Offence in 1973. It was a commercial failure and did not yield a profit for nine years,[1] even going unreleased in several markets, including France, where it did not premiere until 2007. United Artists pulled out of the deal and the next project, a film version of Macbeth that Connery was to direct, was scotched by Roman Polanski's adaptation.

انتشار

    "A fascinating look at the human psyche based on Z Cars scriptwriter John Hopkins acclaimed stage play This Story of Yours, The Offence is an expertly crafted study of evil and human weakness that demands to be watched in its entirety. [...] it still packs quite a punch and features compelling performances from both Sean Connery and Ian Bannen."
    — Britmovie

    "Less well-known than his other British pictures (The Hill, The Deadly Affair, Murder on the Orient Express), this unrelentingly somber policier inaugurates a newfound force in Lumet’s work. The story, adapted by John Hopkins from his play, abounds in stylistic tics (recurring visual motifs, various events replayed several times, color coding), but the flashiness that pockmarked much of the director’s earlier work has been pruned to hushed, concentrated intensity. Likewise, the movie looks ahead to the bathed-in-gray themes of Lumet’s later studies of law & order ambivalence -- Connery’s pressure-cooker copper, plagued with lurid images palpitating inside his brain, is the template for the protagonists of Serpico, Prince of the City and Q & A. Connery pinpoints some fantastic shadings of bullying, dissatisfaction and self-disgust, matched by Bannen’s peerless razzing — the culminating pounding is less liberating purgation than guilt transference, christened by Bannen’s bloodied leer."
    — Fernando F. Croce, Cinepassion

    "The Offence is an important film for study because its release coincides with the 'rediscovery' of family violence and child sexual abuse in the 1970s." —Adrian Schober, The Journal of Popular Film and Television

انتشار دی وی دی

In 2004, MGM UK released a DVD of the film which contained no extras or trailers. Simultaneous releases from MGM were made in other PAL format countries, such as Germany and Australia. On 20 October 2008, the film was again released on DVD in the UK by Optimum Releasing, again without extras or trailers. A French Region 2 DVD, preserving the film's original ratio of 1:1.66, became available in 2009. In April 2010, MGM put the film out on a U.S. DVD-R "on demand" for the first time. It is available as an exclusive from Amazon.com and contains no extras.

In 2014 the film was released on bluray in the US, and in 2015 it was released in the UK in the same format.
http://dl1moviez.com/wp-content/uploads/2015/12/tt0070468.jpg

نام فارسی : جرم (اهانت)

    نام اصلی فیلم :Sein Leben in meiner Gewalt

    ژانرهای این فیلم جنایی | درام | هیجان انگیز نمایش در IMDB

    محصول کشور : UK, USA, آمریکا, انگلستان

    سال انتشار :1973-01-26

    زبان فیلم : English

    کارگردان : Sidney Lumet

    ستارگان : Vivien Merchant,Trevor Howard,Sean Connery

    مدت زمان فیلم : 112 دقیقه


فیلم

رده سنی فیلم مناسب برای بالای 16 سال


جرم (اهانت)
داستان فیلم درام The Offence 1973 در مورد کارآگاه “جانسون” بیست سال با نیروی پلیس بریتانیا کار می کند. در این زمان قتلهای بیشمار، تجاوز و جرایم دیگر وجه بدی از او به جای گذاشته. هنگام بازجویی “بکستر” مظنونی که او معتقد است مسئول حمله به دختران جوان است، خشم و پرخاشگری درونی او که سالها سرکوب شده بود آزاد می شود و…

..................................................................





جستجوی خوانندگان در وبلاگ رهاماهرو : فیلم بیداری . نقد سریال در حاشیه ۲ . انتقاد از سریال در حاشیه . نقد در حاشیه 2 . نقد سریال سرنوشت . انتقاد درباره فیلم حاشیه ٢ . نقد بررسی فیلم اثبات . هانی اکبری . نقد فیلم ابد و یک روز . نقد فیلم ابدو یک روز . نقد سریال در حاشیه 2 . فرانک دارابونت از نگاه فراستی . نقد فیلم بادیگارد . چاری tv پیراس

فیلم مسیر زمان ساخته ریچارد دانر

مسیر زمان
2003 آمریکا
Timeline

Dir:Richard Donner


مدت: 44 دقیقه

مسیر زمان
محصول 2003 آمریکا
کارگردان : ریچارد دانر بازیگران : پاول واکر ، جرالد باتلر

..................................................................
فیلم سینمایی خط زمان (Timeline) 

محصول آمریکا   – سال 2003

زمان پخش : چهارشنبه 23 مرداد -ساعت 16:45

کارگردان :ریچارد دونر    

بازیگران : پل واکر ، فرانچز اکانر ، جرارد باتلر و ...

خلاصه فیلم : گروهی از دانشمندان ، دستگاهی اختراع کرده اند که می تواند انسان را از زمانی به زمان دیگر انتقال دهد ، اما خطراتی هم دارد ، چند محقق برای پیدا کردن یکی از دانشمندان که به زمان بسیار دور رفته وبرنگشته وارد دستگاه زمان می شوند و  ...
..................................................................
گاه‌شمار
فیلم محصول سال 2003
«گاه‌شمار» یک فیلم در سبک اکشن، علمی–تخیلی، و ماجرایی به کارگردانی ریچارد دانر است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
تاریخ اکران اولیه: ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳ م.
کارگردان: ریچارد دانر
داستان: مایکل کرایتون
فیلم‌بردار: کلب دشانل
آهنگ‌ساز: برایان تایلر، جری گلدسمیت
بازیگران
پل واکر
جرارد باتلر
فرانسیس اوکانر
..................................................................
گاه‌شمار (فیلم)
کارگردان     ریچارد دانر
تهیه‌کننده     ریچارد دانر
لورن شولر دونر
فیلمنامه‌نویس     جف مگویر
جرج نلفی
بر پایه     خط زمان اثر
مایکل کرایتون
بازیگران     پل واکر
فرانسیس اوکانر
جرارد باتلر
بیلی کانلی
دیوید تیولیس
آنا فریل
نیال مک‌دوناف
مت کریون
ایتان امبری
مایکل شین
لمبرت ویلسون
مارتون سوکاس
Rossif Sutherland
موسیقی     برایان تایلر
جری گلدسمیت (unused score)
فیلم‌برداری     کلب دشانل
تدوین     ریچارد مارکز
توزیع‌کننده     پارامونت پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
  ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/9/98/Timeline_theatrical_poster.jpg/220px-Timeline_theatrical_poster.jpg
مدت  ۱۱۶ دقیقه
کشور     آمریکا
بودجه     $۸۰ میلیون
گیشه     $۴۳٬۹۳۵٬۷۶۳

«گاه‌شمار» (انگلیسی: Timeline (film)) یک فیلم در سبک اکشن، علمی–تخیلی، و ماجرایی به کارگردانی ریچارد دانر است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
بازیگران

    پل واکر
    فرانسیس اوکانر
    جرارد باتلر
    بیلی کانلی
    دیوید تیولیس
    آنا فریل
    نیال مک‌دوناف
    مت کریون
    ایتان امبری
    مایکل شین
    لمبرت ویلسون
    مارتون سوکاس



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم مسیر زمان به کارگردانی ریچارد دانر برای ما بنویسید و بفرستید.



Timeline (film)

Directed by     Richard Donner
Produced by     Lauren Shuler Donner
Jim Van Wyck
Richard Donner
Screenplay by     Jeff Maguire
George Nolfi
Based on     Timeline
by Michael Crichton
Starring     Paul Walker
Frances O'Connor
Gerard Butler
Billy Connolly
David Thewlis
Anna Friel
Neal McDonough
Matt Craven
Ethan Embry
Michael Sheen
Lambert Wilson
Marton Csokas
Rossif Sutherland
Music by     Brian Tyler
Jerry Goldsmith (unused score)
Cinematography     Caleb Deschanel
Edited by     Richard Marks
Distributed by     Paramount Pictures
Release dates
   

    November 26, 2003

Running time
    116 minutes
Country     United States
Language     English
Budget     $80 million[1]
Box office     $43,935,763

Timeline is a 2003 science fiction adventure film directed by Richard Donner, based on the novel of the same name by Michael Crichton. A team of present-day archaeologists are sent back in time to rescue their professor from medieval France in the middle of a battle. It stars Paul Walker, Frances O'Connor, Gerard Butler, Billy Connolly, David Thewlis and Anna Friel among others.

Jerry Goldsmith composed the original score, which would have been his last before his death in 2004, but it was replaced with a new score by Brian Tyler, after the first cut was re-edited and Goldsmith's increasing health problems did not allow him to continue. The film was poorly received by critics and was a box office failure.

داستان فیلم

Professor Edward Johnston leads an archaeological study of the village of Castelgard near LaRoque Castle in Dordogne, France, the site of the 1357 hanging of Lady Claire, sister to Arnaut de Cervole; her martyrdom led the French to win the Hundred Years War against the English. Johnston's includes Scottish archaeologist André Marek, Johnston's students Kate Erickson, Josh Stern, and François Dontelle, and his son Chris who is infatuated with Kate. While excavating a nearby monastery, they find a sarcophagus with the remains of a French knight with a lopped ear holding the hand of his lady, an unheard-of practice for the time. Johnston travels to the American headquarters of the ITC Corporation, their sponsor, to question if they have tampered with the site. The students later discover a pair of Johnston's bifocals and a note begging for help, though both date over 600 years old. When they contact ITC, the company invites them to their headquarters.

There, the team is introduced to ITC president Robert Doniger and vice-president Steven Kramer. Doniger reveals that in the process of developing teleportation technology, they locked onto a stable wormhole to 1357 Castlegard. Johnston was invited to see the past for himself but his group has not returned and they want the students to go back in time to locate him. All but Josh volunteer to go. They are stripped of all modern technology save for pendant-shaped markers they can use to initiate their return. The students are joined by a security team include head of security Frank Gordon and two former military men. On arrival in 1357, they find themselves in the path of a young woman chased by English knights; the security men are killed while protecting the group, though one has activated their marker shortly after priming a grenade. When his body arrives in the present, the grenade detonates and shatters much of the teleportation device. Josh aids Kramer to help make repairs.

The team evade the knights, and are led by the woman to the English-controlled Castlegard. They are captured and brought before Lord Oliver de Vannes and his second in command, DeKere. They are stripped of their markers, and de Vannes kills François believing him to be a French spy. The others are imprisoned along with Johnston. They make their escape but are pursued by the English. Gordon and Johnston are recaptured while the others make for the monastery, led by the woman. DeKere reveals himself to Gordon as former ITC employee Decker; he had frequently used the teleportation device but was not told by ITC that each use damaged his DNA until it was too late, and would die on a return trip. He plans revenge on ITC and kills Gordon. de Vannes orders his knights to march on LaRoque castle, and DeKere brings Johnston along.

At the monastery, Marek, Kate, and Chris meet de Cervole, and realize the woman is Lady Claire; they have changed history by saving her. Marek, who has become infatuated with Lady Claire, is given a horse to rescue his friends. Kate and Chris help to swing the upcoming battle in the French's favor by leading de Cervole's men through the monastery tunnels they had previously mapped to the castle. As the battle starts, Marek is captured in his rescue attempt, and Lady Claire is also kidnapped. Marek manages to free himself, Lady Claire and Johnston, while Chris helps de Cervole defeat de Vannes. Enraged, DeKere slashes off Marek's earlobe; Marek realizes he is destined to be the knight in the sarcophagus. He defeats DeKere and recovers the markers, giving them to the others and says his goodbyes as he runs off to help the French assure victory and restore history.

As the three activate their markers, in the present Josh and Kramer have finished the repairs after coming to learn that Doniger has attempted to sabotage their attempts; he fears that when the students' stories become public, ITC will suffer great financial losses. As the machine activates, Doniger races into it, attempting to block the teleportation, but instead he is sent back to 1357, where he is quickly killed on the battleground. Chris, Kate, and Johnston safely return. Later, the team returns to Castlegard and reexamine the sarcophagus, finding that Marek and Lady Claire led a prosperous life after the war and had three children, Christophe, Katherine, François.
http://www.tv3.ir/images/tamin/internalpage/TIMELINE.jpg
بازیگران

    Paul Walker as Chris Johnston
    Frances O'Connor as Kate Ericson
    Gerard Butler as André Marek
    Billy Connolly as Professor Edward A. Johnston
    David Thewlis as Robert Doniger
    Anna Friel as Lady Claire
    Neal McDonough as Frank Gordon
    Matt Craven as Steven Kramer
    Ethan Embry as Josh Stern
    Michael Sheen as Lord Oliver de Vannes
    Lambert Wilson as Lord Arnaud de Cervole
    Marton Csokas as Sir William De Kere/William Decker
    Rossif Sutherland as François Dontelle
    Patrick Sabongui as Jimmy Gomez
    Steve Kahan as Baker

تولید

The battle sequences used medieval reenactors. Richard Donner limited the use of CGI in the film as much as possible.[3]

Composer Jerry Goldsmith had his score replaced by Brian Tyler's score, because of the changes in the final cut of the film.[4] However, both Goldsmith and Tyler's scores were released on CD.

امتیازات

Timeline was panned by most critics and did poorly at the box office, only recouping $43 million worldwide from a budget of $80 million. The film also received a 12% fresh rating on film website Rotten Tomatoes based on 139 reviews, stating that this "incoherently plotted addition to the time-travel genre looks and sounds cheesy"
..................................................................



جستجوهای مخاطبان در سایت رها ماهرو : فیلمهای ساخته سعید اسدی . فیلم طعمه از شبکه نمایش . صحنه های فیلم کوهستان سرد . حسین اکبری شبکه نسیم قاصدک . خبر خاصی نیست خوبه . نظرات خبر خاصی نیست . بازیگران فیلم مبارزان شانگ های . بازیگران فیلم آلمانی خانواده آشپز . ادرس کانال نارنجی . دانلود فیلم خبر خاصی نیست

فیلم دشمن مردم ساخته ساتیاجیت رای

دشمن مردم
1989 هند
Enemy of the People

Dir: Satyajit Ray


Ganashatru

Ganashatru (Enemy of the People),গণশত্রু

Directed by     Satyajit Ray
Produced by     NFDC
Written by     Henrik Ibsen (play)
Satyajit Ray
Starring     Soumitra Chatterjee
Ruma Guha Thakurta
Mamata Shankar
Dhritiman Chatterjee
Bhishma Guhathakurta
Dipankar Dey
Subhendu Chatterjee
Manoj Mitra
Cinematography     Barun Raha
Edited by     Dulal Dutta
Release dates
    19 January 1990
Running time
    100 minutes
Country     India
Language     Bengali



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم دشمن مردم به کارگردانی ساتیاجیت رای برای ما بنویسید و بفرستید.



Ganashatru (Bengali: গণশত্রু Gônoshotru "Enemy of the People") is a 1990 Indian film by Satyajit Ray. It is an adaptation of Henrik Ibsen's play An Enemy of the People, and was released under that title in the UK. The cast includes Ray's favourite actor Soumitra Chatterjee, and veteran actors such as Dhritiman Chatterjee, Shubhendu Chatterjee, Manoj Mitra and Ruma Guhathakurta. Ray adapts the play to an Indian setting: a flourishing township in which a temple attracts devotees as well as tourists. When a health problem is discovered Dr Ashok Gupta, played by Soumitra Chatterjee, finds his popularity flagging.

The film was screened out of competition at the 1989 Cannes Film Festival.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/b/be/Dvd_ganasatru.jpg/220px-Dvd_ganasatru.jpg
بازیگران

    Soumitra Chatterjee
    Ruma Guha Thakurta
    Mamata Shankar
    Dhritiman Chatterjee
    Bhishma Guhathakurta
    Dipankar Dey
    Subhendu Chatterjee
    Manoj Mitra

سایر عوامل

    کارگردان هنری: Ashoke Bose
    طراح صدا: Sujit Sarkar

..................................................................
ساتیاجیت رای

از آنجا که تلویزیون همچون یک رسانهٔ عمومی تا سال‌های اخیر پایگاهی در هند نداشته است، سینما همچنان محبوب‌ترین قالب‌ سرگرمی مردم هند باقی ماند. در اواسط دههٔ ۱۹۹۰ تعداد تماشاگران فیلم در هند (با جمعیت نهصد میلیونی) را به‌طور متوسط هفته‌ای صد میلیون نفر تخمین می‌زدند، و از سال ۱۹۷۱ هندوستان پُرتولیدترین سینمای جهان، یعنی معادل یک‌چهارم تولید کل جهان را در اختیار داشت. مرکز صعت فیلم هند - دهمین صنعت عمدهٔ کشور - بمبئی یا 'بالیوود' است و مقداری تسهیلات تولیدی دیگر نیز در کلکته (برای فیلم‌های بنگالی زبان) و مَدَرس (برای فیلم‌هائی به زبان تامیل، کانادا و تِلوگو) دارد. سالانه بین هشتصد تا نهصد فیلم سینمائی به بیش از شانزده زبان مختلف در هند تولید می‌شود. نود درصد این فیلم‌ها صرفاً موزیکال‌های سنتی و رمانیس‌های اساطیری هستند که برای تماشاگران غالباً بی‌سواد و فقیر محلی ساخته می‌شوند. (بازار مهم صادرات فیلم هندی تنها کشورهای اندونزی، مالزی و انگلستان است). این فیلم‌ها از یک فرمول معین، متشکل از 'یک ستاره، شش آواز و سه رقص' پیروی می‌کنند - که معمولاً سه ساعته هستند و در آنها از رنگ‌های پرزرق‌وبرق استفاده می‌شود. صنعت فیلم هند امروز در سلطهٔ سیستم ستاره‌سازی، مشابه با سال‌های اولیهٔ هالیوود، قرار دارد و کیفیت سینمائی آنها برای تهیه‌کنندگان با تماشاگران بی‌سواد اهمیت چندانی ندارد. به‌رغم آنچه ذکر شد کشور هند توانسته در چند دههٔ گذشته تعدادی فیلمساز برجسته و بااستعداد عرضه کند، و حداقل ساتیاجیت رای یکی از آنها است که از شهرت جهانی برخوردار است.
ساختار صنعت فیلم‌های تجاری متعارف هند - تنها صنعت مهم فیلم در جهان که زیر سلطهٔ استعمار رشد کرده - در واقع با پیدایش صدا به‌وجود آمد. تماشاگران سینمای صامت هندی را صدها هزار هندی، برمه‌ای و سیلانی تشکیل می‌دادند که با زبان‌های مختلف آشنائی داشتند. اما با معرفی صدا تولید فیلم ابتدا مجبور بود به گروه‌های مختلف زبانی تقسیم شود، و تعداد این گروه‌ها تنها در هندوستان به بیست و شش زبان می‌رسید. حتی اکثریت بازار فیلم‌ هندی زبان، با جمعیتی ۱۴۰ میلیونی، جداقل از سه لهجه تشکیل می‌شد. لذا طبیعی بود که در چنین شرایطی نخستین فیلم‌های ناطق، از جمله درام موزیکال هندی، عالم آرا (زیبائی جهان [اردشیر م. ایرانی]، ۱۹۳۱) صنعت فیلم هند را به آشوب بکشاند. اما به‌ عکس این فیلم‌ موفقیت بزرگی به‌دست آورد - مانند همهٔ فیلم‌های اولیهٔ هندی - و رونق بی‌سابقه‌ای را بشارت داد. علت این موفقیت ریشهٔ عمیقی در فرهنگ هند دارد: صدا موجب احیاء درام موسیقائی گستردهٔ هند مربوط به‌ سدهٔ نوزدهم شد (که خود ریشه در اساطیر کهن مذهبی داشت)، درامی کاملاً ادبی، 'سراسر گفتگو، سراسر آواز و سراسر رقص' . احیاء این قالب در پردهٔ سینما، به رغم وجود موانع زبانی بین سال‌های ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ نقش عمده‌ای در پذیرش فیلم ناطق هندی ایفاء کرد. اگرچه غالب فیلم‌های ناطق هندی برای مصرف داخلی تهیه می‌شدند، و در واقع جای اجراء زندهٔ موسیقی و نمایش را پر می‌کردند (و هنوز همان نقش را دارند)، با این حال صنعت فیلم هند با ناطق شدن خود به پدیدهٔ نیرومندی بدل شد: در سال ۱۹۳۱ بیست و هشت فیلم ساخته شد - که بیست ‌و سه‌تای آنها هندی، سه تا بنگالی، یکی تامیلی و یکی تِلوگرائی - و در ۱۹۳۵ این رقم به ۲۳۳ فیلم به ده زبان مختلف صعود کرد.
اشاعهٔ صدا در هند، مانند ایالات‌متحد، موجب استحکام سیستم استودیوهائی شد که قبلاً تأسیس شده بودند. اما جنگ جهانی دوم تولیدهای مستقل را به همراه آورد، و تهیه‌کنندگان در واقع پول‌های بازار سیاه را به‌کار انداختند. با پایان جنگ غالب استودیوهای بزرگ ورشکست شدند و اکثریت قریب به اتفاق آنها فیلم‌ها موردی تولید می‌کردند. اما پس از اعلام استقلال هند در ۱۹۴۷ و با انتشار رسمی معیارهای ممیزی، صنعت فیلم به شکلی روزافزون تحت‌نظارت دولت درآمد و تولید مستقل در دستور کار قرار گرفت. با ورود رنگ هیجان شدیدی بر تولید فیلم‌های مجلل و 'اساطیری' حاکم شد، زیرا این هر دو گونه با تکنولوژی جدید همخوانی داشت. محبوب‌ترین اینگونه فیلم‌های پرهزینه را راج‌کاپور (۸۸-۱۹۲۴) ساخت. در همین دوره بود که راج‌کاپور به کارگردان - تهیه‌کنندهٔ پرطرفدار و محبوبی بدل شد، و با آنکه غالب فیلم‌هایش را آثار رمانتیک مردم‌پسند تشکیل می‌دادند، در عین حال، در دههٔ ۱۹۵۰ فیلم‌هائی با مباحث اجتماعی یا 'اجتماعیات' را از نظر دور نمی‌داشت، از جمله در فیلم‌های آواره (۱۹۵۱؛ با موفقیت چشمگیر در اتحاد شوروی در ۱۹۵۴)؛ واکسی (۱۹۵۴) و آقای ۴۲۰ (۱۹۵۵). کارگردان معاصر او، بیمال روی (۶۶ - ۱۹۱۲) نیز در این زمینه‌ها فیلم می‌ساخت - دو هکتار زمین (۱۹۵۳؛ برندهٔ جایزه در جشنواره‌های کن و کارلُوی واری)؛ مادوماتی (۱۹۵۸)، و یهودی (۱۹۵۸). فیلمسازهای مهم دیگر هندی در دههٔ ۱۹۵۰ عبارتند از گورو دوت (۶۴ - ۱۹۲۵) - آقا و خانم ۵۵، ۱۹۵۵؛ تشنگی ابدی/استسقاء ۱۹۵۷؛ گل‌های کاغذی (۱۹۵۹؛ نخستین فیلم هندی در پرده عریض) - و محبوب‌خان با فیلم‌های شاهزاده خانم وحشی (۱۹۵۲) و مادر هند (۱۹۵۷). اما فیلمسازی که در دههٔ ۱۹۵۰ توجه جهان را به سینمای هند جلب کرد، و هنوز در سینمای جهان صاحب اعتبار است، ساتیاجیت رای (۹۲ - ۱۹۲۱) نام داشت.
       ساتیاجیت رای
ساتیاجیت رای در جوانی به همراه شاعر بنگالی، رابیندرانات تاگور (۱۹۴۱ - ۱۸۶۱) آموزش نقاشی دیده بود، سپس به‌عنوان نگارگر در شاخهٔ کلکتهٔ یک آژانس تبلیغاتی انگلیسی به‌کار پرداخت. در ۱۹۴۷ با یاری همکار خود، چیداناندا داس گوپتا (بعدها منتقد فیلم) انجمن فیلم کلکته را به راه انداخت و بسیاری از روشنفکرهای جوان بنگالی، که بعدها فیلمساز شدند، به عضویت انجمن درآمدند، از جمله، ریتویک قاتاک و مرینال سِن. در ۱۹۵۰ رای از طریق شغلش به مدت شش ماه به لندن رفت؛ در آنجا بود که فیلم دزدان دوچرخه (۱۹۴۸) از ویتوریو دِسیکا را دید و به شدت مجذوب این فیلم و سبک نئورئالیسم ایتالیا شد. در راه بازگشت با ژاپن رنوار ملاقات کرد و موفق شد سر صحنهٔ فیلم رودخانه (۱۹۵۱) از رنوار حضور یابد. پس از مشکلات اجرائی بسیار سرانجام موفق شد نخستین فیلم خود، پاتر پانچالی/آوای جاده (۱۹۵۵)، را بسازد. این فیلم در واقع قسمت اول رمان بلند نویسندهٔ بنگالی، بیبوتیبوسان بانِجری را تصویر کرده بود و در مقابل حیرت همگان جایزهٔ منتقدان جشنوارهٔ کن در ۱۹۶۵ را به‌دست آورد و پرفروش‌ترین فیلم بنگال شد.
رای پس از آن دو فیلم دیگر ساخت، آپاراجیتو (مغلوب نشده، ۱۹۵۷) و آپورسانسار (دنیای آپو، ۱۹۵۸)، که به همراه فیلم اول، همهٔ رمان بانرجی را به فیلم درآورد و مجموعاً سه‌گانهٔ آپو شکل گرفت - داستان انسانی و حساس بار آمدن پسری بنگالی از کودکی تا بلوغ. سبک رای مستقیم و ساده و از این نظر پیرو نئورئالیسم است و در این فیلم‌ها از موسیقی کلاسیک هندی که توسط راوی شانکار ساخته و اجراء شده بود بسیار خوب استفاده کرده است. (از آن پس رای خود موسیقی فیلم‌هایش را ساخت). او در دههٔ ۱۹۶۰ با فیلم‌هائی چون اتاق موسیقی (۱۹۵۸؛ پخش در ۱۹۶۳)؛ الهه (۱۹۶۰)؛ دو فرزند دختر (۱۹۶۱)؛ شهر بزرگ (۱۹۶۳)؛ همسر تنها/چارولاتا (۱۹۶۴؛ اقتباس از رمان تاگور)، و روزها و شب‌ها در جنگل (۱۹۷۰) - که همگی بررسی محققانهٔ جنبه‌هائی از زندگی بنگالی بودند - در سراسر جهان طرفداران فروانی به‌هم زد.
از آنجاکه رای غالباً به روابط شخصی و خلوت‌های کوچک زندگی روزمرهٔ مردم هند پرداخته، گاه متهم شده است که مسائل جدی فقر و تنگدستی در هند، فساد مقامات رسمی و تعصبات مذهبی کشورش را نادیده گرفته است. هر چند در دههٔ ۱۹۷۰ فیلم‌هایش محتوای سیاسی بیشتری یافتند، از جمله، رقیب (۱۹۷۱)، دربارهٔ بیکاری جوانان طبقهٔ متوسط؛ رعد دوردست (۱۹۷۳)، در باب تأثیرات قحطی بنگال در جریان جنگ جهانی دوم؛ شطرنج‌ بازها (۱۹۷۸، نخستین فیلم او به زبان اُردو به‌جای بنگالی)، که وقایع آن در دوران تصرف آخرین ایالت مستقل پادشاهی هند توسط بریتانیا در ۱۸۵۶ می‌گذرد؛ و فیلم دلال (۱۹۷۹)، طنزی تلخ از دنیای تجارت در کلکته، ساتیاجیت رای در دههٔ ۱۹۸۰ یک تله فیلم پنجاه دقیقه‌ای به‌نام نجات‌یافته (۱۹۸۲) ساخت و در آن به خشونت‌های سیستم کاستی هندو پرداخت. این فیلم از داستان مونشی پرِمچاند اقتباس شده و فیلمنامه و آهنگ آن ساختهٔ خود رای بود؛ فیلم‌های اخیرتر او عبارتند از: وطن و جهان (۱۹۸۴)، برگرفته از رمان تاگور و مربوط به زمانی است که نایب‌السلطنهٔ انگلیسی، لُردکِرزن در ۱۹۰۵، برای تحکیم سلطهٔ خود، هندوها را علیه مسلمانان تحریک کرد؛ و اقتباسی از ملودرام اجتماعی ایبسن، دشمن مردم (۱۹۸۹)، رای پیش از مرگ در ۱۹۹۲ دو فیلم دیگر کارگردانی کرد - جمع خانوادگی (۱۹۹۰)، محصول مشترک هند و فرانسه، دربارهٔ سه نجیب‌زاده از خاندان بیهاریان که در سال ۱۹۰۰ در خانهٔ اجدادی خود گرد می‌آیند؛ و فیلمی به‌نام میهمان (۱۹۹۱)، که در آن عموی ناپدیدشده‌ای پس از سی و پنج سال اقامت در میان بومیان آمریکای جنوبی به دیدار خانواده‌اش در کلکته می‌آید.
رای درست یک ماه پیش از مرگ از یک بیماری طولانی، در آوریل ۱۹۹۲ جایزهٔ اسکار یک عمر فعالیت هنری را به‌دست آورد. در همین زمان او مشغول ساختن فیلم سفر ناکام بود. این فیلم ماجرای پزشک جوانی است که بیهوده می‌کوشد پزشکیِ مدرن را به روستای عقب‌مانده‌ای در بنگال بیاورد. فیلم سفر ناکام سرانجام توسط پسرش، ساندیپ رای، در ۱۹۹۳ کامل شد. پایگاه رای به‌عنوان منتقد اجتماعی هرچه باشد. او نخستین هنرمند اصیل تاریخ سینمای هند بود که توجه جهان را به سینمای هند جلب کرد. به‌علاوه او به‌عنوان آخرین نمایندهٔ رنسانس فرهنگ بنگالی، که تاگور آن را پایه‌ریزی کرده بود، از جانب هندوهای هم‌کیش خود تکریم فراوان دید؛ روز درگذشت ساتیاجیت رای در هند تعطیل عمومی اعلام شد، و گفته می‌شود در روز تشییع جنازهٔ او بیش از یک میلیون نفر حضور داشتند.
..................................................................




یافته های سایت رها ماهرو : نقد های فیلم بادیگارد . خبر خاصی نیست . فیلم نگار ساخته رامبد جوان . دانلود سینمایی گاوچران کوچک . نقد فیلم احمق ها . دانلود شبهای تاریخ . فیلم محکوم‌به‌مرگی گریخته است . فیلم بیداری . فیلم های 1395 . فیلم دیابولیک شیطانی سیمون سینیوره . پرواز بر فراز جهنم . فیلم سینمایی"گراز" محصول کره

فیلم راه بزرگ آبی ساخته جیلو پونته کرووو

راه بزرگ آبی
1957 ایتالیا
The Wide Blue Road

Dir: Gillo Pontecorvo


The Wide Blue Road

کارگردان    Gillo Pontecorvo
Maleno Malenotti
تهیه کننده    Maleno Malenotti
نویسنده    Ennio De Concini
Gillo Pontecorvo
Maleno Malenotti
داستان از    Franco Solinas
ستارگان    Yves Montand
Alida Valli
آهنگساز    Carlo Franci
فیلمبردار    Mario Montuori
تدوینگر    Eraldo Da Roma
توزیع    G.E.S.I. Cinematografica
تاریخ انتشار 22 نوامبر 1957
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/7/7b/La_grande_strada_azzurra_FilmPoster.jpeg/220px-La_grande_strada_azzurra_FilmPoster.jpeg
زمان فیلم 103 دقیقه
کشور    فرانسه
ایتالیا
آلمان غربی
یوگوسلاوی
زبان    ایتالیا



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم راه بزرگ آبی به کارگردانی جیلو پونته کوروو برای ما بنویسید و بفرستید.





The Wide Blue Road (Italian: La grande strada azzurra ) is a 1957 Italian romance drama film directed by Gillo Pontecorvo and Maleno Malenotti.

داستان فیلم

The story follows the harsh rugged life of a poor fisherman on a small island off the Dalmatian coast of Italy. In a desperate effort to improve the lives of his family he begins to fish illegally using bombs instead of relying on nets. However this method invokes the hatred of the other fishermen and finally results in tragedy.
http://pics.filmaffinity.com/The_Wide_Blue_Road-975825841-large.jpg
بازیگران

آلیدا والی در نقش روزتا

وس مونتند در نقش صورت زخمی

فرانسیسکو رابال در نقش سالواتور

آمبرتو اسپادارو در نقش مارشال

پیتر کارستن در نقش ریو

فدریکا رانچی در نقش دیانا

ترنس هیل در نقش رناتو
http://s3.amazonaws.com/auteurs_production/images/film/the-wide-blue-road/w856/the-wide-blue-road.jpg

به یاد جیلو پونته کوروو کارگردان نبرد الجزیره

جیلو پونته کوروو فیلمساز ایتالیائی و سازنده فیلم مشهور نبرد الجزیره در نیمه اکتبرامسال درگذشت. اما خبر درگذشت او آنچنان که شایسته اش بود بازتاب نیافت. با اینکه مدتی از درگذشت او می گذرد اما دلم نیامد که یادی از او و فیلم به یاد ماندنی اش نبرد الجزیره نکنم. فیلمی که ادوارد سعید متفکرعرب آن را سیاسی ترین فیلم تاریخ سینما خوانده است. به اعتقاد سعید، فیلم های سیاسی پونته کوروو، تاثیر عمیقی بر سینماگران سیاسی جهان سوم گذاشت و راه را برای فیلمسازان سیاسی ای چون کوستا گاوراس باز کرد. نبرد الجزیره، فیلمی بود که قدرت پونته کوروو را در کارگردانی، رهبری بازیگران غیر حرفه ای و پرداخت دراماتیک مستندگونه نشان داد. فیلمی که با ترکیب خلاقانه عناصر مستند و داستانی، روایتی تکان دهنده و تاثیرگذار از مقاومت مردم الجزایر در برابر اشغالگران فرانسوی بود. فیلمی که درونمایه آن به نحو شگفت انگیزی با وضعیت سیاسی امروز جهان و اوضاع پرتنش خاورمیانه مرتبط است و به ریشه یابی خشونت و عملیات انتحاری درمیان نیروهای مقاومت می پردازد. اینکه چگونه اعمال خشونت و به کارگیری قهر و تحقیر یک ملت می تواند تخم خشم و نفرت را در یک جامعه بکارد و مردم آن کشور را به سمت عملیات قهرآمیز تلافی جویانه سوق دهد.

 

در این فیلم بود که برای نخستین بار صحنه هائی از عملیات انتحاری زنان و مردان الجزایری برعلیه اشغالگران فرانسوی به نمایش درآمد. صحنه هائی که عراق وفلسطین امروز شاهد زنده و روشن آن است و هر روز آن را تجربه می کند. شاید به همین دلیل بود که پنتاگون تصمیم گرفت این فیلم را در سال 2003 برای نیروهای آمریکائی مستقردرعراق به نمایش بگذارد.

پونته کوروو در سال 1919 درشهر پیزا ایتالیا در یک خانواده ثروتمند یهودی به دنیا آمد. ابتدا در رشته شیمی تحصیل کرد و بعد به روزنامه نگاری پرداخت. در 1938 به خاطر جو ضد یهودی در ایتالیا به پاریس فرار کرد و در 1941 به حزب کمونیست پیوست. بعد به عنوان رهبر گروه پارتیزانی ضد فاشیستی میلان به ایتالیا بازگشت. در میلان با روزنامه چپ گرای اونیتا به همکاری پرداخت. پس از جنگ سردبیری روزنامه کمونیستی پاتوگلیا را به عهده گرفت. در این هنگام بود که بین او و پیکاسو و ژان پل سارتر دوستی عمیقی به وجود آمد.

پونته کوروو با دیدن فیلم پائیزا روبرتو روسلینی جذب سینما شد و به ساختن فیلم های کوتاه نئورئالیستی و فیلم های مستند با دوربین 16 میلی متری خود پرداخت. در اواسط دهه پنجاه از حزب کمونیست کناره گرفت و به همکاری با فیلمسازانی چون فرانکو سولیناس و یوریس ایونس پرداخت. پس از مدتی دستیاری برای فیلمسازانی چون ماریو مونیچلی و ایوز الگرت و کسب تجربه بیشتر نخستین فیلم بلندش را با عنوان راه بزرگ آبی در 1957 با شرکت ایو مونتان کارگردانی کرد. داستان ماهیگیر فقیری که به جای تور ماهیگیری از دینامیت برای صید ماهی استفاده می کرد. بعد فیلم کاپو را باشرکت سوزان استراسبرگ ساخت که در باره فرار یک دختر یهودی از اردوگاه نازی ها در زمان جنگ جهانی دوم بود.

در1964 پس از استقلال الجزایر،صلاح باضی، رهبر سابق چریک های الجزایری در بازدید خود از رم با پونته کوروو ملاقات کرد و از او خواست که فیلمی در باره مبارزات استقلال طلبانه آنها بسازد. پونته کوروو به همراه فرانکو سولیناس به الجزایر رفت و در آنجا بر اساس مشاهدات خود و گفتگوهای بسیار با مردم و فعالین سیاسی،  فیلمنامه ای نوشت که محتوای ضد استعماری داشت و با مبارزات میهن پرستان الجزایری همدلی نشان می داد. علیرغم مخالفت فرانکوکریستالدی تهیه کننده فیلم و تهدیدات نیروهای راست گرای

فرانسوی، پونته کوروو فیلم نبرد الجزیره را ساخت که جایزه شیرطلائی فستیوال ونیز را به دست آورد. فیلمی که به استثنای ژان مارتن(درنقش کلنل متیو)، تمام بازیگران آن غیرحرفه ای بودند و پونته کوروو با استفاده از نگاتیو سیاه و سفید حساسیت بالا( با گرین زیاد) حالت مستندهای نیوزریل را به آن داده بود.

نمایش نبرد الجزایر سال ها  در فرانسه ممنوع بود. تا اینکه بر اثر فشار فیلمسازانی چون لوئی مال، این فیلم سرانجام در 1971 دراین کشور به نمایش درآمد، اگرچه نیروهای راست گرای فرانسوی صاحبان سینما را تهدید به مرگ و بمب گذاری در سینما می کردند.

پونته کوروو در 1969 فیلم بسوزان( در ایران با عنوان شعله های آتش نمایش داده شد) را کارگردانی کرد. فیلمی که در باره ماجراجوئی به نام ویلیام واکر بود که به خواسته استعمار بریتانیا از قیام بردگان جزایر کارائیب علیه استعمار اسپانیا حمایت می کرد و نقش او را مارلون براندو بازی می کرد. این فیلم نیز بار دیگر اسم پونته کوروو را به عنوان فیلمسازی سیاسی با دیدگاه های رادیکال بر سر زبان ها انداخت.

پونته کوروو فیلمساز پرکاری نبود و دوستانش لقب کارگردان تنبل را به او داده بودند.

وی از اوایل دهه نود به مدیریت هنری فستیوال فیلم ونیز برگزیده شد و تا چند سال در این سمت باقی ماند. پسر او مارکو پونته کوروو، فیلمبردار مشهوری در سینمای امروز ایتالیاست.
..................................................................
هر فیلمی می‌خواهی بساز به جز این یکی!

گفت وگویی با جیلوپونته کوروو

کارگردان فیلم "نبرد الجزیره"

اشاره:
درخشش "نبرد الجزیره" در تاریخ سینمای جهان باعث شد تا نام جیلو پونته‌کوروو به عنوان کارگردان فیلم همواره به‌عنوان یک کارگردان صاحب‌سبک مطرح و جهانی شود. امّا ساخت چنین فیلمی به سادگی و بدون هیچ واکنش منفی میسر نشده است .
پونته کوروو در گفت و گویی به بخشی از سؤالات موجود پاسخ می دهد.

درباره کارگردان:

جیلو پونته‌کوروو در سال 1919 در شهر پیزای ایتالیا متولد شد. مدتی به تحصیل در رشته شیمی پرداخت و سپس به دلیل برقراری قوانین ضد نژاد سامی که در دوره سلطه فاشیستها بر ایتالیا حکم‌فرما بود، مأیوس و سرخورده، محیط دانشگاه را رها کرد به پاریس رفت و به فعالیت مطبوعاتی مشغول شد. در این سالها با این تصور که عکس بهتر از کلام و واژه تأثیر می‌کند، به فوتوژورنالیسم رو آورد.

در سال 1941 به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و به شمال این کشور اعزام شد و در منطقه بریگاد گاریبالدی به فعالیتهای چریکی پرداخت. در فاصله سالهای 1943 تا 1946 رهبری یکی از گروههای پارتیزانی به او محول شد و با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کماکان به فعالیتهای حزبی خود ادامه داد و در تهیه فیلمهای خبری برای آرشیو حزب خود، مشارکت کرد. ورود ارتش شوروی به مجارستان موجب اعتراض و جدایی او از حزب کمونیست شد. اگرچه او همچنان به ایدئولوژی مارکسیستی وفادار ماند.

در همین سالها با دیدن فیلم "پاییزا" (روبرتو روسلینی) به سینمای سیاسی ـ اجتماعی به‌ویژه آثار روسلینی گرایش پیدا کرد و از فعالیت روزنامه‌نگاری دست کشید تا رسانه سینما را بیازماید. با دستیاری ایوالگره، جان کارلو و منوتی و ماریو مونیچلی تکنیک و زیبایی‌شناسی سینما را آموخت و نخستین فیلمهای مستندش را پس از بازگشت به ایتالیا از اوایل دهه 1950 با یک دوربین شانزده میلیمتری ساخت که برای او حکم نوعی فعالیت سیاسی داشت.

پونته‌کورو در سال 1956 با نظارت یوریس ایونس یکی از پنج قسمت فیلم "قطب‌نما" را با نام "جووانا" ساخت که فیلم‌نامه‌اش را با همکاری فرانکو سولیناس نوشته بود. منتقدان فرانسوی پس از نمایش فیلم جووانا در جشنواره ونیز (سال 1956) آن را فیلمی نئورئالیستی و اصیل خواندند و پونته‌کورو خود را فرزند خلف سینمای نئورئالیستی معرفی کرد که پا جای پای کارگردان محبوبش، روسلینی، گذاشته است.
او یک‌سال بعد فیلم "راه بزرگ آبی" را بر اساس داستانی از سولینای ساخت. تهیه‌کننده مانع شد که پونته‌کورو فیلمش را سیاه و سفید و با استفاده از بازیگران غیر حرفه‌ای بسازد.

پونته‌کورو حاصل کارش را یک اثر چینه چیتایی نامید که فقط از سه، چهار فصل آن راضی است. به‌رغم نظر پونته‌کورو "راه بزرگ آبی" در جشنواره کارلو و یواری (1957) جایزه بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان آورد. سپس فیلم "کاپو" را در سال 1959 کارگردانی کرد که یک درام است و در اردوگاههای نازیها اتفاق می‌افتد.
اما شاهکار سینمایی پونته‌کورو "نبرد الجزیره" است که در جشنواره سال 1966 و نیز موفق به دریافت شیر طلایی شد. این فیلم سیاسی به لحاظ محتوای غنی عاطفی، مهارتهای فنی و احساس یگانگی و انسجام دارای نقاط قوت بسیاری است.

او سپس فیلم "کوئیمالا" (بسوزان) را درسال 1969 با هنرنمایی مارلون براندو ساخت. دست‌مایه این فیلم نیز استعمارگری و قیام ستمدیدگان بود. فیلم بعدی او "تونل" (عملیات اوگرو) در سال 1979 به موضوع تروریسم در دوران افول رژیم فرانکو می‌پردازد.
پونته‌کورو در سال 1992 با ساخت فیلم مستند "بازگشت به الجزیره" به یکی از موضوعات مورد علاقه‌اش روی آورد. این فیلم که به سفارش شبکه دولتی ایتالیا تولید شد، برای وی فرصتی فراهم ساخت تا در یک دوره سیاسی متفاوت تاریخ الجزایر به این کشور سفر کند.
در همین سال هیئت مدیره دوسالانه جشنواره ونیز از او خواست مدیریت چهل و نهمین دوره این جشنواره را بپذیرد. سرانجام پونته‌کورو در سال 1993 مدیریت پنجاهمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز را بر عهده گرفت.

حضور مجمع بین‌المللی مؤلفان و تأسیس اتحادیه بین‌المللی مؤلفان و دبیرخانه دایمی مؤلفان از مشخصه‌های بارز جشنواره پنجاهم بود که ونیز را به پایتخت جهانی نویسندگان سینمایی تبدیل کرد. وی در سالهای 1994 و 1995 نیز مدیر این جشنواره بود.
اگرچه تعداد فیلمهای بلند این فیلم‌ساز هشتادوپنج ساله به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد، اما درخشش "نبرد الجزیره" در تاریخ سینمای جهان باعث شد تا نام این کارگردان همواره به‌عنوان یک کارگردان صاحب‌سبک مطرح باشد.

.................................

◊ قبل از ورود به بحث تهیه فیلم "نبرد الجزیره" به ما بگو چطور شد اصلاً فیلم‌ساز شدی و مهم‌ترین شخصیتایی که تو عالم سینما و ادبیات از اونا الگو گرفتی کیا بودن؟
● اولین الگویم روبرتو روسولینی، فیلم‌ساز ایتالیایی بود. به نظرم اومد تو تاریخ فیلم‌سازای سینما یکی از اون خوش‌ذوق‌هاست؛ دلیلش هم اینه که رویکرد جدیدی به واقعیت داشت، یعنی عشق به واقعیت که قبل از اون نظیرش رو سراغ نداشتم. از این نظر روسولینی محبوب‌ترین شخصیت زندگیمه؛ هم دوستش بودم و هم خیلی تحسینش می‌کنم.
تو جمع نویسنده‌ها سینگر [اسحاق باشویس] رو من تأثیر زیادی گذاشت. من اصلاً با یهود و یهودی‌جماعت در خارج از ایتالیا آشنایی نداشتم؛ رمانهای زیادی رو که سینگر و نویسنده‌هایی مثل اون نوشته بودن خوندم و همین من رو به ادبیات علاقمند کرد.
اما شخصیت خلا‌ّق روسولینی چیز دیگه‌ای بود و از همه بیشتر اون رو من اثر گذاشت. یه رفاقتی هم با فدریکو فلینی داشتم؛ آدم بی‌نهایت باهوش، زیرک و مبتکری بود. ولی سینمایی که خودم دوست داشتم با سینمای فلینی یه دنیا فاصله داشت. روسولینی چون مثل من عاشق واقعیت بود برام شد سرمشق.
سه سال پیش بی‌بی‌سی عنوان "دیکتاتوری حقیقت" را به آثار من داد. اگه به من بگن بین واقعیت و فیلمی که با جلوه‌هاش توجه مردم رو جلب می‌کنه یکی رو انتخاب کن من واقعیت رو انتخاب می‌کنم.
◊ پس به همین خاطر بود که تصمیم گرفتی فیلم "نبرد الجزیره" رو به شکل مستند بسازی؟
● درسته! بگذارید براتون توضیح بدهم چرا واقعیت برام اِنقدر اهمیت داره و دوستش دارم. برای تست بازیگری فیلم "نبرد الجزیره" فقط چهار روز وقت گذاشتم اما یک‌ماه تحقیق می‌کردم تا ببینم بهترین کادربندی برای نشون دادن حقیقت چطوریه.
می‌خواستم مثل فیلمای خبری از تصویربرداری دانه دانه با کنتراستهای تند تقلید کنم. کار آسونی نبود. از طرفی قرار بود فیلمم تو سینما به نمایش دربیاد و مردم هم به خاطرش پول بِدن. پس فرمش هم باید قشنگ درمی‌اومد. یک‌ماه طول کشید تا تکنیک خودمون را پیدا کنیم. بالاخره تصمیم گرفتیم از نگاتیو اصلی کپی بگیریم و بعدش از رو کپی دوباره فیلم‌برداری کنیم.
◊ مقدمات تولید چند وقت طول کشید؟ بودجه‌اش رو چطور تأمین کردی؟
● نوشتن فیلم‌نامه خیلی کوتاه بود حدود دو ماه، اما برای تحقیقاتش شش ماهی وقت گذاشتیم. من و فرانکو سولیناس ـ فیلم‌نامه‌نویس ـ هفته‌ها پشت سر هم این در و اون در می‌زدیم، تو محله‌ها می‌گشتیم تا از اون رعب و وحشتی که اتفاق افتاده بود یه تصویری پیدا کنیم. بعدش یه سفری رفتیم فرانسه. اونجا با مقامات ارشدی که عضو یگان چترباز بودن گفت‌وگو کردیم. گردآوری و تدوین اطلاعات خیلی وقتمون رو گرفت.
چقدر برای جذب بودجه عذاب کشیدیم. با اینکه به‌خاطر فیلم قبلی‌ام "کاپو" که نامزد جایزه اسکار شده بود. روابط خوبی با تهیه‌کنندگان داشتم ولی اونا از من می‌خواستن فیلمایی بسازم که اصلاً خوشم نمی‌اومد، وقتی ساختن فیلم "نبرد الجزیره" رو به اونا پیشنهاد دادم گفتن "دیوونه شدم. کدوم ایتالیایی پیدا می‌شه که از داستان سیاه‌پوستا خوشش بیاد؟" به اونا می‌گفتم "الجزایریها که "سیاه" نیستن. کی گفته که تو ایتالیا هیچ‌کس از این سوژه خوشش نمی‌یاد؟" آخرش هم هیچ‌کدوم از اون تهیه‌کننده‌ها حاضر به همکاری نشد. به من می‌گفتن: "هر فیلمی دلت می‌خواد بساز به‌جز این یکی!"
یکی‌شون می‌گفت: "ببین رو پیشونی من نوشته "احمق"؟ تو از من می‌خوای سرمایه‌ام رو برای فیلمی خرج کنم که هیچ‌کی به تماشای اون نخواهد اومد؟" جالبه بدونید که کمترین بودجه رو من از همین آدم خواسته بودم، وقتی پول این‌طوری جور نشد،‌تصمیم گرفتیم خودمون یعنی من، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و بقیه از جیب خودمون پول بگذاریم، یعنی مثل یه تعاونی.
بودجه‌مون انقدر ناچیز بود که مجبور شدیم بدون منشی صحنه به الجزایر سفر کنیم. حتماً می‌دونین برای ثبت سکانسها و تکرار برداشتها بدون منشی صحنه کارا خیلی سخت می‌شه. اولش می‌گفتیم بالاخره یه نفر رو پیدا می‌کنیم و کار منشی صحنه رو یادش می‌دیم. پانزده روز عرق ریختیم اما کو آدم مناسب؟ آخرش هم با اون تنگنای مالی مجبور شدیم از ایتالیا یک منشی صحنه واقعی بیاریم. اما الجزایریها الحق خوب به ما کمک می‌کردن. هرجای شهر رو که می‌خواستیم ببینیم راحت مجوز می‌دادن. پول زیادی هم ازمون نمی‌گرفتن.
◊ تنها یه بازیگر حرفه‌ای داشتین که اون هم ژان مارتین در نقش سرهنگ ماتیوست. از بازیگر حرفه‌ای دیگری استفاده نکردی. بازیگرای الجزایری رو چطور انتخاب کردی؟ اصلاً چه ملاکی داشتی؟
● حتی ژان مارتین هم تو فرانسه از بازیگرای درجه دو ست. من اونو به خاطر چهره‌ش انتخاب کردم. چهره یکی از مِلاکهای منه.
برام فیزیکِ بازیگر و شباهت اون به نقش خیلی مهم‌تر از توانایی یا هوشمندی‌شه. حالا اگه کسی پیدا شد که هر دو خصلت رو داشته باشه که فبها. ولی باز ترجیح می‌دم وقتی یه غیرحرفه‌ای چهره خوبی داره با اون کار کنم حتی اگه وقت زیادی رو هم از دست بدم. این کار هم مثل کار نقاش می‌مونه که برای خلق رنگای خیالش وقت می‌گذاره.
برای تهیه مقدمات فیلم به ایتالیا و فرانسه سر زدیم تا بلکه چهره‌هایی رو که به نقشها بخورن پیدا کنیم.
◊ چقدر فیلم‌برداری طول کشید؟
● از چهار ماه سه روز کم. چون همه پول گذاشته بودن قدر وقت رو خوب می‌دونستن.
درباره مراحل تولید موسیقی متن برامون تعریف کن.
داستانش مفصله اما به شنیدنش می‌ارزه. من از موسیقی بیشتر از سینما خوشم می‌یاد. همیشه حسرت می‌خورم چرا وضع خونوادم انقدر خوب نبود تا بتونم تو هنرکده موسیقی تحصیل کنم. موسیقی از مؤلفه‌های اصلی فیلم‌سازیه؛ برای این کار رفتم سراغ اینیو موریکن [آهنگساز معروف فیلم] که اون وقتا جوان بود؛ اون ملودی می‌ساخت و من نمی‌پسندیدم. من خودم تِمهایی می‌ساختم یا بهتره بگم سوت می‌زدم یا با پیانو می‌نواختم اما اینیو از اونا خوشش نمی‌اومد.
سه هفته روی یه ملودی اصلی کلنجار رفتیم اما نتیجه‌ای نداشت تا اینکه بالاخره سه تِم پایه به ذهنم رسید. اونا رو ضبط کردم و خیلی سرحال ساعت 30/7 صبح رفتم خونه اینیو. از پله‌های خونش که بالا می‌رفتم سوت می‌زدم تا اون سه تا تم رو فراموش نکنم.
رفتم تو خونه که اینیو گفت: "یه دقیقه صبر کن اول به سه تا تِم من گوش کن اگه نپسندیدی اون‌وقت ضبط خودت رو روشن کن." اینیو نشست پشت پیانو و درست همون تِمهای منو نواخت.
تو صورتش ندیدم که بخواد با من شوخی کنه. کارش که تموم شد گفت: "این هم نتیجه یک‌ماه کلنجار رفتن با همدیگه ست."
آن روز که جایزه شیر طلایی رو تو جشنواره فیلم ونیز می‌گرفتیم از موریکن پرسیدن چرا موسیقی فیلم را به نام کارگردان معرفی کردی؟ می‌دونید چی گفت؟ گفتش: "آن روز صبح که جیلو داشت از پله‌های خونم می‌اومد بالا و سوت می‌زد ازش خواستم تمهای من رو گوش بده و درست تمهایی رو که با سوت زده بود براش نواختم. جیلو تعجب کرده بود، اصلاً از این تصادف سر در نمی‌آورد. من به اون چیزی بروز ندادم اما برای زنش همه‌چیز رو تعریف کردم و ازش خواستم هیچی نگه تا جشنواره ونیز."
اینیو این داستانو تو کنفرانس مطبوعاتی شیر طلایی یه‌جوری تعریف کرد که همه خندیدن.
◊ تو عضو نهضت مقاومت ضدفاشیستی بودی، از اون تجربه‌ها تو فیلمت استفاده کردی؟
● همین‌طوره، مبارزه‌های زیرزمینی تو همه دنیا چیزای شبیه به هم زیاد داره. مقاومت علیه فاشیستها، چه تو پاریس یا تو رم یا مبارزه با اشغالگرای الجزایر همه با هم شبیهن و از روشهای یک‌جوری استفاده می‌کنن. پس تجربه‌های خود من هم بی‌تأثیر نبود.
مردم اون منطقه فقیرنشین الجزیره به من خیلی کمک کردن؛ اتفاقاتی رو که قبلاً براشون افتاده بود موبه‌مو می‌گفتن.
◊ الان که با هم حرف می‌زنیم، نظامیهای آمریکایی و هم‌پیمانانشون دارن همون بلایی رو سر مردم عراق می‌یارن که تو تو فیلم نبرد الجزیره نشون دادی یعنی جمع کردن مردم، شکنجه، ترور، نظرت چیه؟
●من با حضور بیگانه تو هر کشوری مخالفم. عراق باید مستقل باشه. تو این فیلم یه صحنه‌ای هست که با اوضاع عراق کاملاً جوره. روزنامه‌نگارا موقعی که از بن مهدی می‌پرسن آیا فکر می‌کنی سازمان الجزایر بتونه ارتش قدرتمند فرانسه رو شکست بده اون می‌گه: نه! اما به نظرم دیر یا زود ارتش فرانسه دیگه نتونه جلوی مسیر تاریخ رو بگیره."
این حرفا هرچند عراق و الجزایر با هم فرقایی دارن ولی با وضع الان عراق جور درمی‌یاد. عراق و بقیه کشورایی که رنج می‌کشن، قربانی می‌دن و با اشغالگر می‌جنگن بالاخره استقلالشون رو به دست می‌یارن. خودم معتقدم عراق در درازمدت کشوری آزاد خواهد بود. امیدوارم خیلی زود ببینیم که عراق آزاد شده چون خودبه‌خود که آزادی به دست نمی‌یاد.
این آبروریزی تازه آمریکاییها در شکنجه زندانیای عراقی تو زندان ابوغریب دلیل قاطعی برای اونایی است که اشغالگری رو ناعادلانه و غیرقانونی می‌دونن.
◊ نظرت درباره دخالت نظامی ایتالیا در عراق:
● کاملاً مخالفم.
◊ بعد از "نبرد الجزیره"، فیلم "بسوزان" رو ساختی. کار کردن با مارلون براندو چطور بود؟
● مارلون براندو از نابغه‌های سینماست شاید هم بی‌نظیرترین بازیگر، اما یه آدم دمدمی‌مزاج و بدقلق بود. مثل اسبی که زود ر‌َم می‌کنه. ولی الحق که کارش خیلی حرفه‌ای بود. همون‌جوری که ازش می‌خواستی. فیلم "بسوزان" رو که می‌ساختم همش با هم کنتاکت داشتیم. تو آخرین ماه فیلم‌برداری هم با هم قهر کردیم. من هرچی می‌خواستم به اون بگم به دستیار کارگردان می‌گفتم. فیلم که تموم شد حتی برای خداحافظی با هم دست هم ندادیم.
یک سال و نیم از ساخت "بسوزان" گذشته بود که مارلون برای ساختن فیلمی راجع به سرخ‌پوستان آمریکا از من کمک خواست و این‌جوری دوباره با هم آشتی کردیم.
وقتی دیدمش گفتم: "تو از اونی که فکر می‌کردم خ‍ُل‌تری. من که می‌دونم تو اصلاً عوض نشدی، من هم نشدم. اگه دوباره بخواهیم با هم کار کنیم سه روز نشده دعوامون می‌شه."
مارلون گفت: نه، ابداً. این فیلم به دلایل سیاسی و اخلاقی برام خیلی مهمه. تو هم بهترین آدم برای این کار هستی، ازت می‌خوام حرفم رو زمین نیندازی."
من قبول کردم ولی ازش خواستم برای اینکه بفهمیم سرخ‌پوستا چه‌جوری زندگی می‌کنن یا چه‌جوری حرف می‌زنن یه بیست روز تا یک‌ماه در یکی از قرارگاههای اونا زندگی می‌کنیم. مارلون قبول کرد و من نزدیک سی روز در یه قرارگاه که وضع وحشتناکی داشت زندگی کردم. تجربه‌اش برام جالب بود. هرچند فیلم به دلیلی که دیگه دست من و مارلون نبود ساخته نشد. اما از اینکه یک‌ماه میان سرخ‌پوستای قبیله "سو" در داکوتای جنوبی زندگی کردم راضی‌ام.
◊ وقتی که "نبرد الجزیره" و "بسوزان" رو می‌ساختی چند تا از فیلم‌سازای چپ فیلمایی با پیامهای ضدامپریالیستی می‌ساختن. به نظرت چرا حالا کارگردانایی که از این فیلما بسازن کم پیدا می‌شه؟
● متأسفانه استاندارد فیلم‌سازی در مقایسه با پانزده ـ بیست سال گذشته خیلی پایین اومده. فیلم‌سازا دیگه به سیاست یا به مشکلات بقیه مردم دنیا اهمیتی نمی‌دن. دلیلش برمی‌گرده به تهیه‌کننده‌ها. بهانه‌شون هم اینه که تماشاگر از این سوژه‌ها استقبال نمی‌کنه.
این برا کارگردانا فرق می‌کنه چون اونا صرفاً دنبال پول نیستن و به سیاست و اخلاق هم اهمیت می‌دن. بعضیها می‌خوان فیلمای جدی بسازن ولی تهیه‌کننده پیدا نمی‌کنن. بدبختانه سطح علایق سیاسی در رسانه‌ها و میون مردم اروپا پایین اومده.
تو تا سال 1956 عضو حزب کمونیست ایتالیا بود. چرا اومدی بیرون؟
علتش ماجرای مجارستان نبود. من اصلش با تمرکزگرایی دمکراتیک ـ دست‌کم از اون نوعی که اونا داشتن و خیلی هم انعطاف‌پذیر نبود ـ مخالفم. من هنوز اندیشه‌های چپی رو دارم.
◊ تو خودت رو سوسیالیست می‌دونی؟
● مسلماً. به سوسیالیسم و اندیشه‌های مترقی‌اش خیلی علاقه دارم.
◊ چه توصیه‌ای برای کارگردانای جوون داری؟
● باید شجاع باشن. حتی اگه سخت باشه چون ارزش شجاعت رو در درازمدت می‌فهمن.
آدم وقتی ثمره پشتکار و استقامت خودش رو برداشت می‌کنه ده برابر فیلمی که بی‌علاقه ساخته احساس رضایت می‌کنه. این پاداش استقامته.
   
زمانی بی‌بی‌سی عنوان "دیکتاتوری حقیقت" را به آثار من داد. اگه به من بگن بین واقعیت و فیلمی که با جلوه‌هاش توجه مردم رو جلب می‌کنه یکی رو انتخاب کن من واقعیت رو انتخاب می‌کنم.


..................................................................





جست و جو در سایت رها ماهرو : بازیگران دختر فیلم خانواده آشپز . بازیگر کارن گلاسر . بچه رو بگیر . چرا کنگر وبهروز از در حاشیه رفتن؟ . نقد در حاشیه2 . سریال سنگ پا . تصاویر بازیگران سریال میخک دختر ایتوکو . عکسهای ملیسا سواندرسون و مایکل لاندون کنارهم . نام بازیگران فیلم خبر خاصی نیست . بازیگران فیلم خبری خاصی نیست . گذر از دروازه ی ازدها

فیلم هرگز رهایم نکن ساخته مارک رومانک

هرگز رهایم نکن
2010 انگلستان
Never Let Me Go

Dir:Mark Romanek


هرگز رهایم مکن (فیلم)
کارگردان     مارک رومنک
تهیه‌کننده     اندرو مکدونالد
آلون ریک
الکس گارلند
نویسنده     الکس گارلند
بر اساس     هرگز رهایم مکن
اثر کازو ایشی‌گورو
بازیگران     کری مولیگان
کیرا نایتلی
اندرو گارفیلد
سالی هاوکینز
شارلوت رمپلینگ
موسیقی     ریچل پورتمن
فیلم‌برداری     آدام کیمل
تدوین     بارنی پیلینگ
توزیع‌کننده     فاکس سرچلایت پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
    ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۰ (آمریکا)
۱۱ فوریه ۲۰۱۱ (انگلیس)
مدت زمان
    ۱۰۳ دقیقه
کشور      ایالات متحده آمریکا
 بریتانیا
زبان     انگلیسی
هزینهٔ فیلم     ۱۵ میلیون دلار
فروش گیشه     ۹٬۴۵۵٬۲۳۲ [۱] دلار

هرگز رهایم مکن (به انگلیسی: Never Let Me Go) یک فیلم رمانتیک درام و علمی تخیلی محصول سال ۲۰۱۰ انگلستان که بر اساس رمانی به همین نام، نوشته کازو ایشی‌گورو در سال ۲۰۰۵ ساخته شده‌است. فیلم به کارگردانی مارک رومنک و نویسندگی الکس گارلند، بر اساس تاریخ متناوب است و حول محور شخصیت‌هایی چون کتی، روث و تامی به ترتیب با بازی کری مولیگان، کیرا نایتلی و اندرو گارفیلد می‌چرخد که هر سه آن‌ها درگیر عشقی مثلثی می‌شوند.
خلاصه داستان

داستان درباره سه دانش‌آموز با نام‌های کتی اچ، روث و تامی و زندگی آن‌ها در یک مدرسه شبانه‌روزی مرموز به نام هلشیم است. مدرسه‌ای که به نظر غیرعادی می‌رسید. در آنجا، دانش‌آموزان درعوض خواندن علوم و ریاضیات به کشیدن نقاشی و خواندن آواز تشویق می‌شدند، و بهترین اثر آن‌ها به یک گالری برده می‌شد. در آنجا قانون سختی با شعار «خود را از داخل سالم نگه‌دار» وجود داشت. اما همه چیز با آمدن یک معلم جدید با نام خانم لوسی تغییر کرد. او مخفیانه و در سر یکی از کلاس‌ها دانش‌آموزان را از آینده و زندگی واقعی آن‌ها آگاه ساخت، که آن‌ها فقط اهداء کنندگان اعضا هستند و همه در اوایل بزرگسالی خواهند مرد، یا به تکامل خواهند رسید. فردای آن روز خانم لوسی دیگر در هلشیم کار نمی‌کرد. با گذشت زمان کتی و تامی به هم علاقه‌مند شدند، اما روث که به آن‌ها حسد می‌ورزید با تامی دوست شده و بیشتر زمان خود را باهم سپری می‌کردند.



%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
موضوع: درام | عاشقانه

 کارگردان: Mark Romanek

سال ساخت: ۲۰۱۰

محصول: آمریکا

زمان : ۱۲۰ دقیقه

بازیگران :  Keira Knightley| Andrew Garfield |Carey Mulligan

خلاصه داستان :

داستان این فیلم در ارتباط با یک داستان عاشقانه تند و تیز است , «کتی»، «تامی» و «روث» در زمان و دنیایی زندگی میکنند که برای ما آشنا به نظر می آید، اما آنها اصلاً شبیه هیچ کسی که ما می شناسیم نیستند. آنها دوران کودکی خود را در «هایلشام»، یک مدرسه شبانه روزی به ظاهر آرام میگذرانند. زمانی که مدرسه را ترک میکنند، سرنوشت چره زشت خود را به آنها نشان میدهد. اکنون باید با احساسات عمیقی چون عشق، حسادت و خیانت که دوستی شان را تهدید میکند، مقابله کنند و …
http://oscars.persiangig.com/review-neverletmego-1015_GNM1PQ3SA_1%2B2010_never_let_me_go_006_embedded_prod_affiliate_156.jpg

هرگز رهایم مکن never let me go
 از نظر بسیاری از منتقدان برجسته آمریکایی نباید زیاد درباره جزئیات این فیلم توضیح داد زیرا به تجربه تماشای فیلم لطمه خواهد زد و به نوعی لذت تدریجی تماشای فیلم را از مخاطب خواهد گرفت. من هم نمی خواهم زیاد از جزئیات فیلم «هرگز رهایم مکن» یا همان «Never Let Me Go» صحبت کنم و به نوعی ماجرای این فیلم را فاش کنم. سعی می کنم به گونه ای درباره اش بنویسم که قصه فیلم لو نرود ؛ پس با خیال راحت می توانید این یادداشت را بخوانید.

فیلم تازه اکران شده ی «هرگز رهایم مکن» بر اساس رمانی از «کازُو ایشیگورو» ساخته شده است. فیلمنامه نویس این فیلم که کار برگردان این اثر را از فرمت «رمان» به «فیلم» را برعهده داشته است ، آقای «اَلکس گارلَند» می باشد. نکته جالب اینست که «الکس گارلَند» دوست صمیمی و بچه محل «کازو ایشیگورو» در کشور انگلستان محسوب می شود! شاید همین دوستی سبب افزایش کیفیت کار و دیده شدن اثر شده باشد.

کارگردانی این فیلم زیبا با آقای «مارک رومانِک» بوده است و از دیدگاه بسیاری از منتقدان ، ساخت چنین اثر زیبا و منحصر به فردی از چنین کارگردانی که بیشتر عمر هنری اش را صرف ساخت «ویدئو کلیپ» و «تیزر تبلیغاتی» نموده است ، کمی بعید به نظر می نماید!

می توان گفت تنها تجربه سینمایی این کارگردان قبل از «هرگز رهایم مکن» فیلم  «عکس یک ساعته» یا «One Hour Photo» با بازی «رابین ویلیامز» در سال ۲۰۰۲ بوده است. با ساخت فیلم اخیر می توان به این نکته پی برد که «مارک رومانِک» دارای اعتماد به نفس خارق العاده ای می باشد که از دل «هرگز رهایم مکن» به بیرون جوانه زده است! فیلم «هرگز رهایم مکن» شاید در یک تعبیر کلی تمثیلی از «کوتاهی زندگی انسان ها» و «اهمیت لحظه ها» باشد اما اگر بخواهیم از دید فلسفه سیاسی-اجتماعی  به آن نگاه کنیم می تواند «تعبیر طبقاتی» داشته باشد. یعنی آدم هایی که در اساس فرقی با دیگران ندارند ، برای منفعت دیگر افراد  ، زندگی دَردمندانه و متفاوتی به آن ها تحمیل می شود. اما این تعبیر طبقاتی می تواند خطر این را داشته باشد که این داستان دردناک و تکان دهنده را تبدیل به یک تزِ پیش پا افتاده درباره «بهره کشی و استثمار انسان ها» بکند. می توان تعابیر بسیار دیگری را نیز از این فیلم داشته باشیم ؛ تعابیری چون: اخلاقیات علم و مفهوم انسانیت. البته این تعابیر نسبتا تعابیر خاص تری محسوب می شوند.
http://achomnet.ir/i/attachments/1/1310831277521251_large.png
حالا می خواهم خلاصه ای از این فیلم را بگویم تا کمی با فضای فیلم آشنا شوید:  کتی ( کری مولیگان ) ، تامی ( اندرو گارفیلد ) و روث ( کیرا نایتلی ) سه دوست هستند که در مدرسه ی شبانه روزی با یکدیگر آشنا و دوستی عمیقی بین آنها برقرار شده است. اما اکنون که زمان اتمام دوران تحصیلی در مدرسه فرا رسیده ، آنها با این حقیقت تلخ روبرو می شوند که باید به زودی از یکدیگر جدا شوند و همین موجب مشکلات و ناراحتی هایی برای آنها می شود که چگونه باید این مسئله را درک و با آن روبرو شوند…

در این فیلم بازیگرانی چون: کری مالیگان ، اَندرو گارفیلد و کیرا نایتلی به ایفای نقش پرداخته اند. این سه بازیگر نقش بزرگی در پیشبرد داستان برعهده داشته اند. واقعا بازی این سه تَن خوب و جالب و تأثیرگزار بوده است اما بازی «کری مالیگان» چیز دیگریست!

از الان گفته می شود که این فیلم آماده کسب جوایز زیادی از «مراسم اسکار» ۲۰۱۱ می باشد. البته برای این گفته شاید زود باشد اما از نقدهای مثبت فراوانی که این فیلم پس از شرکت در «جشنواره تورنتو» کسب کرده است می توان حدس زد که احتمال رخ دادن چنین اتفاقی چندان دور از ذهن نیست.

هرگز رهایم مکن: Never Let Me Go
کارگردان : Mark Romanek
نویسنده : Kazuo Ishiguro . Alex Garland
بازیگران :
Carey Mulligan ... Kathy
Andrew Garfield ... Tommy
Keira Knightley ... Ruth
Charlie Rowe ... Young Tommy
و...............
ژانر : درام
درجه سنی : R( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
زمان : 103دقیقه



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم هرگز رهایم مکن به کارگردانی مارک رومانک برای ما بنویسید و بفرستید.




فیلم: هرگز رهایم مکن!- NEVER LET ME GO

قبل از خواندن باید این را بدانید که هرچند من موضوع اصلی فیلم را در نوشته‌ام، گفته‌ام؛ اما از نگاه بسیاری از منتقدان نباید درباره جزئیات این فیلم توضیح داد زیرا به تجربه تماشای فیلم لطمه خواهد زد و به نوعی لذت تدریجی تماشای فیلم را از مخاطب می‌گیرد. پس اگر فیلم را در دسترس دارید اول آن را ببینید.

از نگاه زیست‌شناسی هیچ مانعی برای این‌که نتوان انسان را مانند سایر جانوران شبیه‌سازی کرد، وجود ندارد. به علاوه اینکه هیچ‌کس هم نمی‌تواند ادعا کند این اتفاق تاکنون نیافتاده است. تنها مانع انجام‌نشدن این پروژه (و یا در صورت وقوع، تنها عامل آشکارنشدن آن) دلایل اخلاقی است که هنوز بر سر آن بحث است.

این اتفاق در نگاه اول می‌تواند برای جامعه بشری مفید واقع گردد و بسیاری از ناهنجاری‌های وراثتی و اکتسابی را ریشه‌کن کند اما نگاه دوم که همان دیدگاه اخلاقی و مذهبی است از انسان بودن این موجودات می‌گوید و اینکه آن‌ها هم عاطفه دارند و آنی‌بودن زندگی آن‌ها علاوه بر این‌که خود شخص را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد، ممکن‌است باعث بروز ناهنجاری‌های اجتماعی ناگواری شود.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/a/a1/Neverletmegoposterquad.jpg/220px-Neverletmegoposterquad.jpg
فیلم تلخ «هرگز رهایم مکن!» به کارگردانی زیبای «مارک رومانک1» قصه‌ی احساساتی است که میان انسان‌های احتمالی حاصل این تئوری پدید می‌آید. آدم‌هایی که ساخته شده‌اند برای نجات دیگر انسان‌ها.2 این فیلم که براساس رمانی انگلیسی، نوشته نویسنده ژاپنی « کازئو ایشی گورو3» ساخته شده، روایت انسان‌هایی است که تربیت شده‌اند برای مرگ. داستان با به تصویرکشیدن زیبای عشق، محبت و حسادت میان شخصیت‌ها، از انسانیتی می‌گوید که در صورت انجام این پروژه بوجود می‌آید. اگرچه داستان، احساسات این انسان‌ها را بین خود ایشان به پایان برده و به حوادث احتمالی حاصل از این ماجرا نگاهی ندارد؛ اما همین روایت تلخ کافی است تا بیننده از عواقب این اتفاق بترسد.

در این فیلم علاوه بر تصویربرداری بسیار زیبایش، بیش از هرچیز بازی سه شخصیت اصلی، چه در دوران نوجوانی4 و چه کودکی5 بسیار تاثیرگذار است و شاید این موضوع، نه به خود اشخاص که به بازیگردانی بی‌نظیر فیلم بازگردد.

و این‌که می‌توانم این فیلم بسیار زیبا را تلخ‌ترین فیلم عمرم معرفی کنم.

«««««««««« 7/10

+ اگر به قصه‌های آرام و تلخ علاقه‌ای ندارید، نبینید.

 

پ ن:

1. Mark Romanek

2. از این رمان که در فهرست سایت آمازون در بین ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند در رتبه اول قرار دارد، دو ترجمه به فارسی وجود دارد:

الف) هرگز رهایم مکن، ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس

ب) هرگز ترکم مکن، مهدی غبرایی، نشر افق

 

3. Kazou Ishiguro

4. «کری مولیگان(Carey Mulligan)»، «اندرو گارفیلد(Andrew Garfield)» و «کیرا نایتلی(Keira Knightley)»

5.  “Isabel Meikle-small”, “Charlie Rowe” And “Ella Purnell”

×. نوشته مسعود درباره این فیلم: «منو تنها نذار» دراین دل تاریکی
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
قبل از مرگ باید بخوانید(1): هرگز رهایم مکن!
فرهنگ > کتاب - ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازد و حتی جاودانه کند.

به گزارش خبرآنلاین، در فهرست شاهکارهای ادبی جهان که همواره جزء پیشنهادهای خواندنی نویسندگان و مراجع معتبر ارائه لیست کتاب های برتر رمانی از کازوئو ایشی‌گورو وجود دارد که بسیاری آن را بهترین کار این نویسنده هم می دانند. رمان خواندنی «هرگز رهایم مکن» با ترجمه سهیل سمی بیش از چهار بار از سوی انتشارات ققنوس تجدید چاپ شده، رمانی که یکی از 1001 کتابی است که به گفته سایت آمازون قبل از مرگ باید خواند.
 

«هرگز رهایم مکن» را کتی اچ 31 ساله و پرستار روایت می کند، داستان از دوران کودکی و تحصیل او در مدرسه هیلشم آغاز می شود و کم کم با روت و تومی آشنا می شویم. داستان به آرامی و سادگی پیش می رود، تا جایی که گره اصلی در ذهن مخاطب به طرز شگفتی باز می شود؛ آنجا که متوجه می شویم کتی و دوستانش انسان هایی واقعی نیستند و در واقع برای هدفی خاص شبیه سازی شده اند! این کلون ها قرار است بعد از پرورش اعضای بدن خود را بی هیچ پرسشی اهدا کنند. در ابتدا انگار کتی اچ راوی و تصویرگر یک مدرسه عادی است، اما این مدرسه یا بهتر بگوییم مرکز، نکات عجیبی دارد که به تدریج خواننده متوجه آنان می شود. دانش آموزان اسامی خاص دارند و هیچ یک از نام خانوادگی استفاده نمی کنند، معلمان بیشتر شبیه خواهران کلیسا رفتار می کنند و مقررات خاصی در هیلشم برقرار است. آدم های هیلشم، افرادی عادی هستند، دوستانی دارند، عواطف انسانی را به خوبی درک می کنند و مثل انسان ها زندگی می کنند. همین نکته است که «هرگز رهایم مکن» را مبدل به کتابی هولناک کرده است. هولناک نه به معنای ترس و خوف بلکه یک هراس انسانی و دردآور. آنچه کتاب داستان را وهم آلودتر می کند خود کتی اچ است، کتی در طول داستان با ما صحبت می کند اما حتی یک بار هم به آینده تاریک خود اشاره نمی کند و شکایتی هم ندارد.

انگار در برابر آنچه برایش مقدر شده تسلیم محض است؛ مجبور به زندگی است برای اهدای اعضایش و بعد مرگ. ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازند و حتی جاودانه کنند.

 http://naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/7117/456465_2014-05-28.jpeg

داستان با این جملات آغاز می‌شود:
«اسمم کتی اچ است. سی و یک سال دارم و بیش از یازده سال است که پرستارم. می‌دانم، یک عمر است. اما راستش می‌خواهند هشت ماه دیگر هم ادامه بدهم، یعنی تا آخر سال. با این حساب تقریبا می‌شود دوازده سال تمام. حالا می‌دانم که سابقه کار طولانی‌ام ضرورتا به این معنا نیست که کارم از نظر آن‌ها محشر است. پرستاران خیلی خوبی را می‌شناسم که دو سه ساله عذرشان را خواسته‌اند. و دست‌کم یک پرستار را می‌شناسم که به رغم بی‌مصرف بودن، چهارده سال آزگار به کارش ادامه داد. پس قصدم لاف زدن نیست، اما به هر حال حتم دارم که از کارم راضی بوده‌اند، و در کل، خودم هم همین طور …»
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
کارگردان:مارک رونامک
بازیگران:کری مولیگان.کیرا نایتلی.اندرو گارفیلد
افتخارات:برنده بهترین موسیقی از انجمن منتقدین سان دیگو و ده ها نامزدی و برد در جشنواره های دیگر
"هرگز رهایم مکن"فیلم کمتر دیده شده ایست.شاید علت دیگه این کمتر دیده شدن اینه که در سالی اکران شد که شانس نامزدی اسکار برایش تقریبا غیر ممکن بود.واقعا با وجود فیلمایی مثل:اینسپشن و قوی سیاه و شبکه اجتماعی و سخنرانی پادشاه کسی حتی اگه اسم این فیلم رو هم میدید میگفت که حتما پرته!(خود من از این دسته افراد بودم).ولی وقتی فیلم رو دیدم نظرم 179 درجه تغیر کرد.
فیلم راجب چند دوست به نام های "روث" و "کتی" و "تامی" است که در مدرسه شبانه روزی به نام "هالیشم"زندگی میکنند.تو اونجا بهشون نقاشی و علم یاد میدن و بهترین نقاشی رو به گالری میفرستن.ولی پس از ورود معلمی جدید به نام "لوسی" حقیقت تلخی براشون روشن میشه.این که بچه ها تعلیم داده میشن تا وقتی که به سن قانونی میرسن یه"اهداگر"بشن.از همینجاست که تلخی فیلم شروع میشه.این سه بچه وقتی که بزرگ میشن به ترتیب به "کیرا نایتلی" و"کری مولیگان" و "اندرو گارفیلد"مبدل میشن.
تامی پسریه که از همون بچگی مورد ازار و اذیت دوستاش قرار میگیره و یه خورده هم گیج میزنه و فقط کتیه که تنها دوستشه.کتی عاشق تامی میشه و این حسادت روث رو برمی انگیزه.روث رابطه ای رو با تامی شروع میکنه .

وقتی که بچه ها که دیگه العان 18 ساله شدن حسابی از لحاظ فکری و جسمی بالغ میشن به دهکده ای به نام "کاتاگس" میرن.اونا ازادن که هرکاری بکنند ولی هنوز سرنوشت تلخشونو همراه خودشون دارن.سه کاراکتر دوست داشتنی فیلم از اونجایی که تا سن 18 سالگی هیچوقت بیرون از "هالیشم"نبودند با دیدن این طبیعت و محیط متحیر میشن.این حالت تو سکانس رستوران به اوجش میرسه.

در اینجاست که میفهمن اگه دونفر همدیگرو دوست داشته باشن میتونن عمل اهدا عضو رو به تعویق بندازن.پس از اینجاست که جدایی بین این سه دوست شکل میگیره.کتی پرستار میشه و روث و تامی 2 تااعضای بدن خودشونو اهدا میکنند و...
بازی هرسه بازیگر فیلم فوقالعاده بود مخصوصا کری مولیگان که هر فیلمی ازش میبینم بیشتر به استعدادش پی میبرم.موسیقی فیلم هم خیلی به موقع پخش میشد و در نوع خودش عالی به حساب میاد.فیلمنامه فیلم هم واقعا فوقالعادست و دیالوگاش کم نظیره.واقعا سوژه فیلم خیلی ناب و تک بود و من تاحالا به عمرم فیلمی شبیه این ندیده بودم.بچه هایی که از بدو تولد برای اهدا عضو اماده میشه.وای خدا بود.فیلم یه شروع تلخ داره و با یه پایان بسیار تلخ تموم میشه.حدودا نیم ساعت اخر بود که اینقدر گریه کردم که شکل شیلنگ شده بودم :D .در کل فیلمی بود شاهکار که به نظرم بعد از قوی سیاه و اینسپشن 3مین فیلم برتر 2010بود.
10 از 10

مترجم:سید شبنم مجیدی
منبع:نقد فارسی :D
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%




جستجو در سایت رها ماهرو : برنامه صفر تا صد اتومبیل رانی 17 بهمن . تحلیل فیلم lucy  . خلاصه قسنت۱۶ شهرزاد . نقد مسعود فراستی در مورد فیلم ابد و یک روز . فیلم پاستا و خلاصه فیلم . مصطفی شایسته . تصاویر مجموعه رودخانه برفی . پشت بام تهران ویکی پدیا . فیلمقسهبابا.سمور . عکس علی شادمان . بازیگر خانه کوچک کارن گراسل