رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد و بررسی فیلم عصیان توسط امید مقدم



فیلم درواقع از داستانی کاملا ضعیف رنج میبره!

اما بخاطر فیلمبرداری و بازی درخشان بازیگران تاحدودی تونسته مخاطب رو راضی نگهداره..و الا حسادت یک زن(که به قول خود ایچی حسادت نبوده و نه بی احترامی به ارباب و شوهرش بوده! که همچین چیزی محاله!) میتونست عامل بهتری باشه برای جدایی و مخامصه با شوهرش تا حالا یک بی احترامی! فیلم اگرهم درخشان هست فقط بخاطر بازی بی نظیر بازیگرانش هست..و الایک جاهایی هم درسکانسهای پایانی هالیوودی میشه و توشیرومیفونه همه رو با یک‌شمشیر نابود میکنه! و سراخر با حدود شاید ۸ تیر از درباریانی که همه‌هم بعد از تیرزدن به سامورایی بطوری ناباورانه نفله هم شدن!! از پا در میاد..در سکانس آغازین فیلم نمایی لانگ شات روداریم که سکوتی حاکم از اون دشتی که ساموری های درباربرای تمرین اومدن داریم که بی اونکه کسی از کاراکترها ماسکه بشه عالی و بی نظیره! و بعد نمایی اکستریم کلوزاپ از چشمان توشیرو داریم که میخواد باشمشیرش مترسک رو گردن بزنه که برای نشون دادن مهارتش در شمشیر زنی و برای توضیحات شخصی که مواظب مرز بود مبنی برمهارت توشیرو در شمشیرزنی ؛ واقعا عالیه! در ادامه میبینیم که فیلمساز آرام آرام مطلب و شخصیت کاراکترها رو بخورد مخاطب میده که عالیه! از خود توشیرو گرفته(هر چند این توشیرو دیگه توشیرویِ کوروساوا بعداز اون اختلافی که بینشون پیش اومد نیست! و الا فیلم پایانش با اون تیراندازی ها آبکی از کار در نمیومد!) که ادمیست جدی و مصمم در اراده و همچنین اداره ی خانواده ای که بقول خودش از عشق بهره ای نبرده اما بخاطر وفاداری تا بحال مونده تا مادری که بشدت به سنتها پایبنده و حتی خانواده و ایل و تبارش براش از شوهرش شاید مهمتر باشه؛ و برادری(بینزو) که اون هم راه مادرش رو در نظر داره و میبینیم که انتظار بیننده رو براورده نمیکنه و وقیحانه خانه رو ترک میکنه و به پدر و برادرش که حالا تنها شدن کمک نمیکنه! و درمقابل مرد مرزبانی که از یک هیاهوی درونی رنج میبره و درواقع نمیخواد با توشیرو روبرو بشه و در سکانس اخر ملتمسا میخواد که این دوئل رو واگذار کنه که توشیرو موافقت نمیکنه! و درباریانی که مثل همون مترسک اول فیلم یک مشت جاهلند که کورکورانه فقط دستورات ارباب بی عقل و جاهلشون رو دریافت و پرداخت میکنن! اینها همگی دست دردست هم دادن که کوبایاشی فیلمی بسازه که فقط در انتظار مبارزه و شمشیر زنی بودن اونم سر یک مساله کاملا مزخرف ؛ مخاطب رو تا پایان نگهدارن! مخاطبی که در پایان هم راضی نیست و این سوال تو ذهنشه که چطور توی خانه اش اون پسر الدنگش که بخاطرش اینطور خانه رو ارایش نظامی کردن و مثلا سامورایی ام بود ؛ اینطور مزخرفانه کشته بشه! 

و سرانجام سکانس پایانی دایه ای که ظاهرا بهش وحی میرسه که تومی نوه ی توشیرو تو‌اون دشت به امان خدا رها شده و میاد و اون رو میبره و بهش درس آزادگی بده! موسیقی فیلم گاها خوب نیست جز سکانس مبارزه در خانه که کمی موفق بوده..آرایش کاراکترها در فیلم خوبه.نورپردازی خوب نیست چرا؟ چون در بیشتر سکامسهای داخلی و بسته؛ با دوشمع فضا روشنه که‌همچین نوری از دو شمعِ برافراشته ؛ محاله!..شروع فیلم عالی بود و مبارز بودن توشیرو رو نشون داد که در سکانس پایانی تقریبا خصوصا مبارزه با مرزبان ؛ این شروع رو بهش معنایی زیبا داد.از همسرِ احمق توشیرو خبری نشد همسری که اگرچه دندان بدهان نداشت اما نیش زبانش همچو عقرب قلب رو میگزید..نماهای کلوز اپ ؛ اورهد(بیشتر توی قصر که درگیربودن و کوچک بودن افکار اون‌جُهال رو‌نشون میداد) عالی بود! 

نماهایی فریز شدن درگیریِ دوهوو بی نظیر بود که متاسفانه در مقابل توگوشی زدنِ ایچی به شوهر بی عرضه اش متاسفانه فدا شده بود! تو گوشی های مصنوعی و نوعا به دستور فیلمسازی چون‌کوبایاشی که بعیده واقعا..درمجموع به نظر من این‌فیلم نمره ۵۰ رو از صد خواهد گرفت..اونم فقط بخاطر بازی روان..طراحی لباس و گریم خوب و همچنین لوکیشن و فضای زیبای جغرافیایی..

در مجموع فیلمساز زیربار نرفتن حرف زور رو عالی به تصویرکشونده هر چند فرم دراختیار محتوا نبود و بهتر میتونست کار کنه اما خب همینقدر هم در سال چهل وشش شمسیِ خودمون عالی بوده...


باتشکر نقدی بود از امیدمقدم علاقمند به نقد و تحلیل در سینما.