رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

بهمن کیارستمی و تدوین فیلم سینمایی «سوم آذرشهر»

همکاری بهمن کیارستمی با محسن امیریوسفی در فیلم «سوم آذرشهر»

تدوین فیلم سینمایی «سوم آذرشهر»، زیرنظر بهمن کیارستمی انجام می شود.

به گزارش سینماسینما، فیلم سینمایی «سوم آذرشهر » که به کارگردانی کامبیز صفاری و تهیه کنندگی محسن امیریوسفی اواخر آذر ماه امسال فیلمبرداری آن آغاز شده بود، اواخر دی ماه مراحل ابتدایی تدوین خود را آغاز و اینک با تکمیل صحنه های مورد نیاز، روزهای انتهایی تدوین خود را سپری می کند.

فیلمنامه این فیلم بر اساس یک قصه واقعی و با طرح اولیه کامبیز صفاری و با همکاری ایثار ابومحبوب به نگارش در آمده و در آن به موضوع بازگشت از مهاجرت و برخورد مهاجران با خرده فرهنگ های جدیدی که در غیاب آنان شکل گرفته و آسیب های اجتماعی تازه ای که متوجه آنان است، اشاره می شود.

آروشا بیگی، آتیلا پسیانی،بهناز جعفری، خسرو پسیانی، صدف عسگری ، احسان امانی و حسام نورانی از جمله بازیگران درام اجتماعی «سوم آذرشهر» هستند. از جمله سرمایه گذاران این فیلم می توان به امیرحسین نفر (موسسه فرهنگی هنری دی) اشاره داشت.

بهرنگ ملک‌محمدی و غم کوچ پرندگان مهاجر/ نگاهی به جایگاه معضلات زیست محیطی در سینما

بهرنگ ملک‌محمدی

*دوست نویسنده‌ای که اصالت کاشانی دارد و سال‌هاست در خانه‌ای زیبا بین نشتارود و عباس‌آباد در نزدیکی شهسوار زندگی می‌کند، خاطره جالبی از روزهای اول اقامت در شمال دارد؛ این‌که مردم محلی از ترکیب «هوای خراب» برای آب‌وهوای بارانی استفاده می‌کنند و این برای او که از سرزمینی می‌آید که آب در آن ارزش طلا دارد، بسیار عجیب است. این نکته وقتی عجیب‌تر به نظر می‌رسد که بدانیم در سوی دیگر ایران، کوهی در روستای لافت جزیره قشم به کوه طلا معروف است، چون آب شیرین دارد. یک تنوع و تضاد حیرت‌انگیز در اقلیمی که جایی به علت پربارانی هوای آفتابی به هوای خوب تعبیر می‌شود و جایی دیگر آب همه دارایی مردم آن است. این تنوع بی‌نظیر به این معنا نیست که بحران آب در ایران صرفا به مناطقی خاص مربوط می‌شود و غم‌انگیز این‌که حتی در همین شمال پرباران هم اکنون مشکل آب کشاورزی و شرب سالم برای برنج‌کاران و مردم وجود دارد. انگار کم‌آبی تهدیدی جدی در همه اقلیم نیمه‌خشک ایران است و این میان یک پرسش جدی وجود دارد. این‌که چرا آن‌چنان‌که باید، به این بحران توجه نمی‌شود و همه داستان با چند تیزر و پوستر و همایش و هدایای جانبی به مهمانان آن به فراموشی سپرده می‌شود؟

*کیانوش عیاری با «تنوره دیو» و در میانه دهه‌ای که آب و مسائل آن جایی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ندارد، یک هشدار جدی سینمایی درباره بحران آب می‌دهد، که اتفاقا خیلی هم جدی گرفته نمی‌شود. در سکانس‌های ابتدایی فیلم و در کاروانسرایی که مردم ده به آن پناه برده‌اند، پیرمرد مقنی با بازی زنده‌یاد اسماعیل محمدی ته‌مانده آب یک ظرف را داخل گلدانی می‌ریزد و در ادامه هم با محمدعلی همراه می‌شود و جانش را بر سر لایروبی قنات قدیمی روستا می‌گذارد؛ یک ایده عجیب و شجاعانه در روزهایی که بحران آب چندان اهمیتی در کشور ندارد. از این منظر، عیاری به عنوان یکی از پیش‌روترین سینماگران ایرانی در زمینه ساخت فیلم با موضوع بحران‌های زیست‌محیطی محسوب می‌شود. سینمایی که سابقه روشنی در واکنشی به این بحران‌ها ندارد و عمده فیلم‌هایی هم که با این موضوعات ساخته شده، به خلاقیت و علاقه شخصی و تلاش فیلم‌سازان عمدتا مستقل بازمی‌گردد و حاصل یک تلاش سیستماتیک برای ساخت فیلم در این حوزه نیست.

*سال‌های پس از جنگ و دهه ۷۰ یک مسابقه سدسازی عجیب در کشور راه می‌افتد. هر نماینده و مقام سیاسی در ایران سعی می‌کند موقعیت ساخته شدن یک سد در استان و شهرش را به وجود بیاورد و سینمای ایران هم متاسفانه با این روند همراه می‌شود و نمی‌تواند اثرات سوء و غلط این توسعه شتاب‌زده را به تصویر بکشد و برعکس تبدیل به وسیله‌ای برای نمایش آن می‌شود. بودجه‌های دولتی برای نمایش این توسعه سرازیر می‌شود و قابل پیش‌بینی است که این فیلم‌های سفارشی نه می‌توانند مخاطب را راضی کنند و نه منتقدان را، و در این میان هنوز فیلم‌های دهه قبل مانند «اتوبوس» ساخته زنده‌یاد یدالله صمدی و «تنوره دیو» که اشاره شد، بر خلاف نگاه روزگار خود حرکت می‌کنند؛ نگاهی که به عقیده بسیاری در آن دوران واپس‌گرا محسوب می‌شود، اما تجربه نشان داده که اتفاقا این توسعه بی‌رویه حالا بزرگ‌ترین مشکل زیست‌محیطی ایران است.

*سینمای مستند در تمام این سال‌ها جور کم‌کاری و بی‌توجهی سینمای داستانی به مسائل زیست‌محیطی و بحران‌های مربوط به آن را کشیده است. این نکته به این معنا نیست که تصور کنیم تمام آثاری که در گونه مستند تولید می‌شوند، بر مبنای تحقیق و پژوهش، مستقل و دارای ارزش هنری‌اند، اما به دلیل امکان راحت‌تر برای ساخت، تعداد آن‌ها با گونه داستانی قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال، سال گذشته ۳۶ فیلم با موضوع دریاچه ارومیه تقاضای شرکت در جشنواره مستند سینما حقیقت را داشته‌اند. قسمت عمده این آثار حاصل کار فیلم‌سازان جوان و مستقلی است که با دغدغه شخصی و حداقل امکانات بحران‌های زیست‌محیطی پیرامون خود را به تصویر کشیده‌اند و احتمالا تنها و نهایت توقعشان شرکت در جشنواره‌های فیلم مستند و پخش آثارشان از تلویزیون است که مورد دوم به‌ندرت اتفاق می‌افتد، چراکه اساسا ساخت یک اثر با موضوع بحران زیست‌محیطی عموما به سیاه‌نمایی تعبیر می‌شود و به خیلی از بانیان پرقدرت این وضعیت بر می‌خورد. کسانی که حالا نه‌تنها پاسخ‌گو نیستند، بلکه با زیرکی خاصی باعث و بانی تمام این معضلات را استفاده نادرست مردم از آب و اتومبیل و مانند این‌ها می‌دانند. سینمای مستند مستقل در ایران و نه از آن نوعی که از روابط عمومی یک وزارت‌خانه پول می‌گیرد تا مستند پروپاگاندا برایشان بسازد، همواره این ایده فریب‌کارانه را به چالش می‌کشد و فاش می‌گوید که نقش دو کارخانه عظیم اتومبیل‌سازی، مافیای کشاورزی صنعتی و ارگان‌هایی مانند این‌ها در بحران آلودگی هوا، بحران آب و بحران‌های دیگر بسیار بیش از چیزی است که از رسانه‌های رسمی گفته می‌شود.

*سازمان‌های مردم‌نهاد در ذات خود نمی‌توانند مشکل و بحرانی زیست‌محیطی را حل کنند. رسالت این‌گونه تشکل‌ها در حقیقت آگاهی‌بخشی، همراه کردن طیف وسیع‌تری از جامعه هدف و یک پل ارتباطی میان مردم و حاکمیت است. پرسش مهم این‌جاست که آیا این اتفاق تاکنون رخ داده است؟ آیا تنها با استفاده از بازیگران و چهره‌های مشهور و چند همایش و جلسه این هدف عملیاتی می‌شود؟ آیا این استفاده ابزاری از چهره‌ها کاربردی دارد؟ پاسخ در شکل فعلی قطعا خیر است، چراکه استفاده از چهره‌های سینمایی درحالی‌که سینما خود هیچ اقدام مهمی به عنوان یکی از همین منابع ارتباطی مهم انجام نمی‌دهد، قطعا بی‌حاصل خواهد بود، و نکته مهم‌تر این‌که در ایران اساسا بسیاری از متخصصان و مسئولان حوزه‌های درگیر بحران نگاه بدبینانه‌ای به ورود چهره‌های سینمایی به مسائلی از این دست دارند. جالب این‌جاست که همین دوستان هنگامی که لئوناردو دی‌کاپریو پستی درباره دریاچه ارومیه منتشر می‌کند، برایش دست می‌زنند و او را تحسین می‌کنند؛ یک رفتار و برخورد دوگانه که تازگی ندارد.

*دریاچه ارومیه در این سال‌ها به نماد بحران‌های زیست‌محیطی در ایران تبدیل شده است. دریاچه‌ای که مانند بختگان و مهارلو و تالاب گاوخونی و مانند این‌ها در معرض نابودی است و در این میان فقط یک فیلم سینمایی به نام «گمیچی» درباره آن ساخته شده است. همان‌طور که درباره انرژی‌های پاک و حفاظت از کویر فیلم «طعم شیرین خیال»، درباره نابودی جنگل‌ها و مراتع سه‌گانه  «باد در علفزار می‌پیچد»، «رسم عاشق‌کشی» و «جایی در دوردست» و قصه‌ای فرعی در «به رنگ ارغوان»، درباره آلودگی هوا فیلم‌های «روزی که هوا ایستاد» و «وارونگی» و درباره زباله‌های شهری فیلم «نارنجی‌پوش» ساخته شده است. این‌که می‌توان تعداد فیلم‌های سینمای ایران درباره بحران‌های زیست‌محیطی را شمرد و تعداد آن‌ها حتی با احتساب فیلم‌هایی که نامشان از قلم افتاده، به انگشتان دو دست هم نمی‌رسد، نشان از یک غفلت تاریخی در این حوزه دارد؛ غفلتی که حاصل دکوراتیو بودن فعالیت‌های محیط زیستی در ایران و فرعی بودن آن است و فعالان این حوزه هم در چشم بسیاری از تصمیم‌گیرندگان کلان آدم‌هایی تصور می‌شوند که از سر رفاه و تنوع و حتی ژست‌های خیرخواهانه در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند؛ یک بدبینی و بی‌اعتمادی تاریخی به فعالیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد که صرفا بحران را جدی‌تر خواهد کرد.

*بحران جدی آب، گردوغبار در جنوب و غرب ایران، آلودگی کشنده هوای شهرهای بزرگ ایران، دریاچه ارومیه و تالاب‌ها و دریاچه‌هایی که به مرور خشک می‌شوند، درگیری‌های دو استان یزد و اصفهان بر سر انتقال آب زاینده‌رود و به‌خصوص اعتراضات مردم شهر ورزنه در حاشیه تالاب گاوخونی، نابودی سواحل دریای خزر، از بین رفتن طبیعت جاده چالوس و جاده‌های کوهستانی مشابه، نابودی گونه‌های مختلف جانوری، افزایش پدیده عجیب و ویران‌گر آفرودسواری در کویر، از بین رفتن درختان بلوط زاگرس و بسیاری دیگر…

جای همه این‌ها در سینمای ایران خالی است؛ اتفاقاتی به غم‌انگیزی خشک شدن یک دریاچه و کوچ پرندگان مهاجرش…

منبع: ماهنامه هنروتجربه و سایت سینماسینما

تصویربرداری سریال «ستایش۳» به کارگردانی سعید سلطانی در بندرعباس


تصویربرداری «ستایش» 2 هفته دیگر به پایان می‌رسد/ پایان کار در بندرعباس

تصویربرداری سریال «ستایش۳» به کارگردانی سعید سلطانی به بندرعباس رسیده است و تا 2 هفته دیگر به پایان می‌رسد.
تصویربرداری «ستایش» 2 هفته دیگر به پایان می‌رسد/ پایان کار در بندرعباس
روزهای پایانی تصویربرداری سریال «ستایش۳» به کارگردانی سعید سلطانی و تهیه کنندگی آرمان زرین کوب در شرایطی مقابل دوربین می‌رود که گروه تولید به بندرعباس رسیده است.
گروه تولید این سریال پیش از این در تهران و شمال سکانس‌هایی را تصویربرداری کردند و قرار است تا دو هفته آینده تمامی سریال مقابل دوربین سعید سلطانی رود. 
داریوش ارجمند، کیهان ملکی، نرگس محمدی، مهدی سلوکی‌ ، شهرام پوراسد، فریبا نادری، لاله مرزبان، رضا داوود نژاد، فرهاد جم، مهدی میامی از بازیگران فصل سوم «ستایش» هستند و شهروز ابراهیمی نیز آخرین بازیگری است که به این سریال اضافه شده است.

به گزارش فارس، فصل ۱ و ۲ ستایش، در سالهای ۹۰ و ۹۲ از شبکه سه سیما پخش شد. نرگس محمدی، داریوش ارجمند، مهدی سلوکی، زهرا سعیدی، سیما تیرانداز، محمود عزیزی، مهدی پاکدل، حدیث میرامینی و ... از بازیگران فصل های پیشین این سریال بودند.

سعید آقاخانی: شبیه «ن.خ» در تلویزیون نداشتیم

آقاخانی: شبیه «ن.خ» در تلویزیون نداشتیم/ خلاف همیشه در طنزمان لودگی داریم

کارگردان و بازیگر مجموعه نوروزی «ن.خ» گفت: این بار خلاف سایرسریال‌های طنز، در طنز «ن.خ» شاهد لودگی خواهیم بود.
آقاخانی: شبیه «ن.خ» در تلویزیون نداشتیم/ خلاف همیشه در طنزمان لودگی داریم

 «سعید آقاخانی» کارگردان سریال (ن. خ) در حاشیه بازدید خبرنگاران از پشت صحنه این مجموعه درباره این سریال گفت: این سریال فضای جدیدی دارد و بخشی از آن در کردستان می‌گذرد و کار جذابی برای نوروز مردم خواهد بود.ضمن اینکه این بار خلاف همیشه لودگی در طنزمان دیده می‌شود.

این کارگردان درباره استفاده از لهجه در این سریال نیز بیان داشت: ما وارد منطقه و فرهنگ متفاوتی شدیم که تا به حال در تلویزیون دیده نشده است. لوکیشن ها و خیابان‌های تهران و ارتباطات و زبان آن تکراری شده و ما سعی کردیم متفاوت عمل کنیم.

وی با اشاره به نقشی که در این سریال بازی می‌کند نیز بیان داشت: من در این سریال نقش نورالدین خانزاده کاراکتر اصلی این سریال را بازی می‌کنم که مخفف آن (ن.خ) می‌شود.

آقاخانی ادامه داد: قصه سریال را دوست دارم و آن زمان که پیشنهاد شد به ساختنش ترغیب شدم و اصلا به طنز انتقادی و ... فکر نمی‌کنم.

وی درباره تفاوت میان کارگردانی و بازیگری در این سریال گفت: کار سختی است و اولین بارم هست که چنین کاری انجام می‌دهم. روزهای ابتدایی فکر می‌کردم کاری معمولی است اما کم کم دیدم نه. یکی از این سختی‌ها تعویض لباس است که زمان زیادی از ما می‌برد مثل سریال‌های تاریخی.

وی با اشاره به اعتراض‌های وارده بعد از پخش سریال نیز گفت: فکر نکنم اعتراضی متوجه ما باشد. خودم کرد زبان هستم و بازیگرهایمان نیز کرد هستند و به خوبی از پس آن برآمدیم. البته ناگفته نماند اگر کسی بخواهد می تواند شیطنت کند.

آقاخانی با اشاره به حضور بازیگران بومی در این سریال افزود: بازیگر بومی زیادی در نون خ داریم و از ۶ شهر ۲۰ بازیگر بومی انتخاب کردیم که همگی مقابل دوربین رفته‌اند.

پریوش نظریه در سریال دلدار

پریوش نظریه و حسام محمودی جدیدترین بازیگرانی هستند که جلوی دوربین برادران محمودی در سریال «دلدار» رفتند.
بعد از بهزاد فراهانی، محمدرضا غفاری، الناز حبیبی و سوگل خلیق، پریوش نظریه و حسام محمودی هم جلوی دوربین برادران محمودی رفتند.
«دلدار» که اوایل دی ماه ۹۷ کلید خورد توسط آزیتا ایرایی و مهدی حمزه نوشته شده و در ۳۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای در ماه مبارک رمضان از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.
در خلاصه داستان این سریال آمده است: «دیریست که دلدار پیامی نفرستاد»
دلدار یک ملودرام عاشقانه است.
برادران محمودی سال گذشته سریال «سایبان» را روی آنتن شبکه دو سیما بردند .