Dir:Mark Romanek
هرگز رهایم مکن (فیلم)
کارگردان مارک رومنک
تهیهکننده اندرو مکدونالد
آلون ریک
الکس گارلند
نویسنده الکس گارلند
بر اساس هرگز رهایم مکن
اثر کازو ایشیگورو
بازیگران کری مولیگان
کیرا نایتلی
اندرو گارفیلد
سالی هاوکینز
شارلوت رمپلینگ
موسیقی ریچل پورتمن
فیلمبرداری آدام کیمل
تدوین بارنی پیلینگ
توزیعکننده فاکس سرچلایت پیکچرز
تاریخهای انتشار
۱۵ سپتامبر ۲۰۱۰ (آمریکا)
۱۱ فوریه ۲۰۱۱ (انگلیس)
مدت زمان
۱۰۳ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
بریتانیا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۵ میلیون دلار
فروش گیشه ۹٬۴۵۵٬۲۳۲ [۱] دلار
هرگز رهایم مکن (به انگلیسی: Never Let Me Go) یک فیلم رمانتیک درام و علمی تخیلی محصول سال ۲۰۱۰ انگلستان که بر اساس رمانی به همین نام، نوشته کازو ایشیگورو در سال ۲۰۰۵ ساخته شدهاست. فیلم به کارگردانی مارک رومنک و نویسندگی الکس گارلند، بر اساس تاریخ متناوب است و حول محور شخصیتهایی چون کتی، روث و تامی به ترتیب با بازی کری مولیگان، کیرا نایتلی و اندرو گارفیلد میچرخد که هر سه آنها درگیر عشقی مثلثی میشوند.
خلاصه داستان
داستان درباره سه دانشآموز با نامهای کتی اچ، روث و تامی و زندگی آنها در یک مدرسه شبانهروزی مرموز به نام هلشیم است. مدرسهای که به نظر غیرعادی میرسید. در آنجا، دانشآموزان درعوض خواندن علوم و ریاضیات به کشیدن نقاشی و خواندن آواز تشویق میشدند، و بهترین اثر آنها به یک گالری برده میشد. در آنجا قانون سختی با شعار «خود را از داخل سالم نگهدار» وجود داشت. اما همه چیز با آمدن یک معلم جدید با نام خانم لوسی تغییر کرد. او مخفیانه و در سر یکی از کلاسها دانشآموزان را از آینده و زندگی واقعی آنها آگاه ساخت، که آنها فقط اهداء کنندگان اعضا هستند و همه در اوایل بزرگسالی خواهند مرد، یا به تکامل خواهند رسید. فردای آن روز خانم لوسی دیگر در هلشیم کار نمیکرد. با گذشت زمان کتی و تامی به هم علاقهمند شدند، اما روث که به آنها حسد میورزید با تامی دوست شده و بیشتر زمان خود را باهم سپری میکردند.
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
موضوع: درام | عاشقانه
کارگردان: Mark Romanek
سال ساخت: ۲۰۱۰
محصول: آمریکا
زمان : ۱۲۰ دقیقه
بازیگران : Keira Knightley| Andrew Garfield |Carey Mulligan
خلاصه داستان :
داستان این فیلم در ارتباط با یک داستان عاشقانه تند و تیز است , «کتی»، «تامی» و «روث» در زمان و دنیایی زندگی میکنند که برای ما آشنا به نظر می آید، اما آنها اصلاً شبیه هیچ کسی که ما می شناسیم نیستند. آنها دوران کودکی خود را در «هایلشام»، یک مدرسه شبانه روزی به ظاهر آرام میگذرانند. زمانی که مدرسه را ترک میکنند، سرنوشت چره زشت خود را به آنها نشان میدهد. اکنون باید با احساسات عمیقی چون عشق، حسادت و خیانت که دوستی شان را تهدید میکند، مقابله کنند و …
هرگز رهایم مکن never let me go
از نظر بسیاری از منتقدان برجسته آمریکایی نباید زیاد درباره جزئیات این فیلم توضیح داد زیرا به تجربه تماشای فیلم لطمه خواهد زد و به نوعی لذت تدریجی تماشای فیلم را از مخاطب خواهد گرفت. من هم نمی خواهم زیاد از جزئیات فیلم «هرگز رهایم مکن» یا همان «Never Let Me Go» صحبت کنم و به نوعی ماجرای این فیلم را فاش کنم. سعی می کنم به گونه ای درباره اش بنویسم که قصه فیلم لو نرود ؛ پس با خیال راحت می توانید این یادداشت را بخوانید.
فیلم تازه اکران شده ی «هرگز رهایم مکن» بر اساس رمانی از «کازُو ایشیگورو» ساخته شده است. فیلمنامه نویس این فیلم که کار برگردان این اثر را از فرمت «رمان» به «فیلم» را برعهده داشته است ، آقای «اَلکس گارلَند» می باشد. نکته جالب اینست که «الکس گارلَند» دوست صمیمی و بچه محل «کازو ایشیگورو» در کشور انگلستان محسوب می شود! شاید همین دوستی سبب افزایش کیفیت کار و دیده شدن اثر شده باشد.
کارگردانی این فیلم زیبا با آقای «مارک رومانِک» بوده است و از دیدگاه بسیاری از منتقدان ، ساخت چنین اثر زیبا و منحصر به فردی از چنین کارگردانی که بیشتر عمر هنری اش را صرف ساخت «ویدئو کلیپ» و «تیزر تبلیغاتی» نموده است ، کمی بعید به نظر می نماید!
می توان گفت تنها تجربه سینمایی این کارگردان قبل از «هرگز رهایم مکن» فیلم «عکس یک ساعته» یا «One Hour Photo» با بازی «رابین ویلیامز» در سال ۲۰۰۲ بوده است. با ساخت فیلم اخیر می توان به این نکته پی برد که «مارک رومانِک» دارای اعتماد به نفس خارق العاده ای می باشد که از دل «هرگز رهایم مکن» به بیرون جوانه زده است! فیلم «هرگز رهایم مکن» شاید در یک تعبیر کلی تمثیلی از «کوتاهی زندگی انسان ها» و «اهمیت لحظه ها» باشد اما اگر بخواهیم از دید فلسفه سیاسی-اجتماعی به آن نگاه کنیم می تواند «تعبیر طبقاتی» داشته باشد. یعنی آدم هایی که در اساس فرقی با دیگران ندارند ، برای منفعت دیگر افراد ، زندگی دَردمندانه و متفاوتی به آن ها تحمیل می شود. اما این تعبیر طبقاتی می تواند خطر این را داشته باشد که این داستان دردناک و تکان دهنده را تبدیل به یک تزِ پیش پا افتاده درباره «بهره کشی و استثمار انسان ها» بکند. می توان تعابیر بسیار دیگری را نیز از این فیلم داشته باشیم ؛ تعابیری چون: اخلاقیات علم و مفهوم انسانیت. البته این تعابیر نسبتا تعابیر خاص تری محسوب می شوند.
حالا می خواهم خلاصه ای از این فیلم را بگویم تا کمی با فضای فیلم آشنا شوید: کتی ( کری مولیگان ) ، تامی ( اندرو گارفیلد ) و روث ( کیرا نایتلی ) سه دوست هستند که در مدرسه ی شبانه روزی با یکدیگر آشنا و دوستی عمیقی بین آنها برقرار شده است. اما اکنون که زمان اتمام دوران تحصیلی در مدرسه فرا رسیده ، آنها با این حقیقت تلخ روبرو می شوند که باید به زودی از یکدیگر جدا شوند و همین موجب مشکلات و ناراحتی هایی برای آنها می شود که چگونه باید این مسئله را درک و با آن روبرو شوند…
در این فیلم بازیگرانی چون: کری مالیگان ، اَندرو گارفیلد و کیرا نایتلی به ایفای نقش پرداخته اند. این سه بازیگر نقش بزرگی در پیشبرد داستان برعهده داشته اند. واقعا بازی این سه تَن خوب و جالب و تأثیرگزار بوده است اما بازی «کری مالیگان» چیز دیگریست!
از الان گفته می شود که این فیلم آماده کسب جوایز زیادی از «مراسم اسکار» ۲۰۱۱ می باشد. البته برای این گفته شاید زود باشد اما از نقدهای مثبت فراوانی که این فیلم پس از شرکت در «جشنواره تورنتو» کسب کرده است می توان حدس زد که احتمال رخ دادن چنین اتفاقی چندان دور از ذهن نیست.
هرگز رهایم مکن: Never Let Me Go
کارگردان : Mark Romanek
نویسنده : Kazuo Ishiguro . Alex Garland
بازیگران :
Carey Mulligan ... Kathy
Andrew Garfield ... Tommy
Keira Knightley ... Ruth
Charlie Rowe ... Young Tommy
و...............
ژانر : درام
درجه سنی : R( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
زمان : 103دقیقه
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم هرگز رهایم مکن به کارگردانی مارک رومانک برای ما بنویسید و بفرستید.
فیلم: هرگز رهایم مکن!- NEVER LET ME GO
قبل از خواندن باید این را بدانید که هرچند من موضوع اصلی فیلم را در نوشتهام، گفتهام؛ اما از نگاه بسیاری از منتقدان نباید درباره جزئیات این فیلم توضیح داد زیرا به تجربه تماشای فیلم لطمه خواهد زد و به نوعی لذت تدریجی تماشای فیلم را از مخاطب میگیرد. پس اگر فیلم را در دسترس دارید اول آن را ببینید.
از نگاه زیستشناسی هیچ مانعی برای اینکه نتوان انسان را مانند سایر جانوران شبیهسازی کرد، وجود ندارد. به علاوه اینکه هیچکس هم نمیتواند ادعا کند این اتفاق تاکنون نیافتاده است. تنها مانع انجامنشدن این پروژه (و یا در صورت وقوع، تنها عامل آشکارنشدن آن) دلایل اخلاقی است که هنوز بر سر آن بحث است.
این اتفاق در نگاه اول میتواند برای جامعه بشری مفید واقع گردد و بسیاری از ناهنجاریهای وراثتی و اکتسابی را ریشهکن کند اما نگاه دوم که همان دیدگاه اخلاقی و مذهبی است از انسان بودن این موجودات میگوید و اینکه آنها هم عاطفه دارند و آنیبودن زندگی آنها علاوه بر اینکه خود شخص را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، ممکناست باعث بروز ناهنجاریهای اجتماعی ناگواری شود.
فیلم تلخ «هرگز رهایم مکن!» به کارگردانی زیبای «مارک رومانک1» قصهی احساساتی است که میان انسانهای احتمالی حاصل این تئوری پدید میآید. آدمهایی که ساخته شدهاند برای نجات دیگر انسانها.2 این فیلم که براساس رمانی انگلیسی، نوشته نویسنده ژاپنی « کازئو ایشی گورو3» ساخته شده، روایت انسانهایی است که تربیت شدهاند برای مرگ. داستان با به تصویرکشیدن زیبای عشق، محبت و حسادت میان شخصیتها، از انسانیتی میگوید که در صورت انجام این پروژه بوجود میآید. اگرچه داستان، احساسات این انسانها را بین خود ایشان به پایان برده و به حوادث احتمالی حاصل از این ماجرا نگاهی ندارد؛ اما همین روایت تلخ کافی است تا بیننده از عواقب این اتفاق بترسد.
در این فیلم علاوه بر تصویربرداری بسیار زیبایش، بیش از هرچیز بازی سه شخصیت اصلی، چه در دوران نوجوانی4 و چه کودکی5 بسیار تاثیرگذار است و شاید این موضوع، نه به خود اشخاص که به بازیگردانی بینظیر فیلم بازگردد.
و اینکه میتوانم این فیلم بسیار زیبا را تلخترین فیلم عمرم معرفی کنم.
«««««««««« 7/10
+ اگر به قصههای آرام و تلخ علاقهای ندارید، نبینید.
پ ن:
1. Mark Romanek
2. از این رمان که در فهرست سایت آمازون در بین ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند در رتبه اول قرار دارد، دو ترجمه به فارسی وجود دارد:
الف) هرگز رهایم مکن، ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس
ب) هرگز ترکم مکن، مهدی غبرایی، نشر افق
3. Kazou Ishiguro
4. «کری مولیگان(Carey Mulligan)»، «اندرو گارفیلد(Andrew Garfield)» و «کیرا نایتلی(Keira Knightley)»
5. “Isabel Meikle-small”, “Charlie Rowe” And “Ella Purnell”
×. نوشته مسعود درباره این فیلم: «منو تنها نذار» دراین دل تاریکی
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
قبل از مرگ باید بخوانید(1): هرگز رهایم مکن!
فرهنگ > کتاب - ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازد و حتی جاودانه کند.
به گزارش خبرآنلاین، در فهرست شاهکارهای ادبی جهان که همواره جزء پیشنهادهای خواندنی نویسندگان و مراجع معتبر ارائه لیست کتاب های برتر رمانی از کازوئو ایشیگورو وجود دارد که بسیاری آن را بهترین کار این نویسنده هم می دانند. رمان خواندنی «هرگز رهایم مکن» با ترجمه سهیل سمی بیش از چهار بار از سوی انتشارات ققنوس تجدید چاپ شده، رمانی که یکی از 1001 کتابی است که به گفته سایت آمازون قبل از مرگ باید خواند.
«هرگز رهایم مکن» را کتی اچ 31 ساله و پرستار روایت می کند، داستان از دوران کودکی و تحصیل او در مدرسه هیلشم آغاز می شود و کم کم با روت و تومی آشنا می شویم. داستان به آرامی و سادگی پیش می رود، تا جایی که گره اصلی در ذهن مخاطب به طرز شگفتی باز می شود؛ آنجا که متوجه می شویم کتی و دوستانش انسان هایی واقعی نیستند و در واقع برای هدفی خاص شبیه سازی شده اند! این کلون ها قرار است بعد از پرورش اعضای بدن خود را بی هیچ پرسشی اهدا کنند. در ابتدا انگار کتی اچ راوی و تصویرگر یک مدرسه عادی است، اما این مدرسه یا بهتر بگوییم مرکز، نکات عجیبی دارد که به تدریج خواننده متوجه آنان می شود. دانش آموزان اسامی خاص دارند و هیچ یک از نام خانوادگی استفاده نمی کنند، معلمان بیشتر شبیه خواهران کلیسا رفتار می کنند و مقررات خاصی در هیلشم برقرار است. آدم های هیلشم، افرادی عادی هستند، دوستانی دارند، عواطف انسانی را به خوبی درک می کنند و مثل انسان ها زندگی می کنند. همین نکته است که «هرگز رهایم مکن» را مبدل به کتابی هولناک کرده است. هولناک نه به معنای ترس و خوف بلکه یک هراس انسانی و دردآور. آنچه کتاب داستان را وهم آلودتر می کند خود کتی اچ است، کتی در طول داستان با ما صحبت می کند اما حتی یک بار هم به آینده تاریک خود اشاره نمی کند و شکایتی هم ندارد.
انگار در برابر آنچه برایش مقدر شده تسلیم محض است؛ مجبور به زندگی است برای اهدای اعضایش و بعد مرگ. ایشی گورو در این رمان درباره زندگی می گوید، این که زندگی آدمیان به پایان می رسد، پیر شدن و مرگ. چیزی که می دانیم و باید آن را بپذیریم اما به زعم کتی و تومی شاید هنر و عشق آن را به تعویق بیندازند و حتی جاودانه کنند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
«اسمم کتی اچ است. سی و یک سال دارم و بیش از یازده سال است که پرستارم. میدانم، یک عمر است. اما راستش میخواهند هشت ماه دیگر هم ادامه بدهم، یعنی تا آخر سال. با این حساب تقریبا میشود دوازده سال تمام. حالا میدانم که سابقه کار طولانیام ضرورتا به این معنا نیست که کارم از نظر آنها محشر است. پرستاران خیلی خوبی را میشناسم که دو سه ساله عذرشان را خواستهاند. و دستکم یک پرستار را میشناسم که به رغم بیمصرف بودن، چهارده سال آزگار به کارش ادامه داد. پس قصدم لاف زدن نیست، اما به هر حال حتم دارم که از کارم راضی بودهاند، و در کل، خودم هم همین طور …»
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
کارگردان:مارک رونامک
بازیگران:کری مولیگان.کیرا نایتلی.اندرو گارفیلد
افتخارات:برنده بهترین موسیقی از انجمن منتقدین سان دیگو و ده ها نامزدی و برد در جشنواره های دیگر
"هرگز رهایم مکن"فیلم کمتر دیده شده ایست.شاید علت دیگه این کمتر دیده شدن اینه که در سالی اکران شد که شانس نامزدی اسکار برایش تقریبا غیر ممکن بود.واقعا با وجود فیلمایی مثل:اینسپشن و قوی سیاه و شبکه اجتماعی و سخنرانی پادشاه کسی حتی اگه اسم این فیلم رو هم میدید میگفت که حتما پرته!(خود من از این دسته افراد بودم).ولی وقتی فیلم رو دیدم نظرم 179 درجه تغیر کرد.
فیلم راجب چند دوست به نام های "روث" و "کتی" و "تامی" است که در مدرسه شبانه روزی به نام "هالیشم"زندگی میکنند.تو اونجا بهشون نقاشی و علم یاد میدن و بهترین نقاشی رو به گالری میفرستن.ولی پس از ورود معلمی جدید به نام "لوسی" حقیقت تلخی براشون روشن میشه.این که بچه ها تعلیم داده میشن تا وقتی که به سن قانونی میرسن یه"اهداگر"بشن.از همینجاست که تلخی فیلم شروع میشه.این سه بچه وقتی که بزرگ میشن به ترتیب به "کیرا نایتلی" و"کری مولیگان" و "اندرو گارفیلد"مبدل میشن.
تامی پسریه که از همون بچگی مورد ازار و اذیت دوستاش قرار میگیره و یه خورده هم گیج میزنه و فقط کتیه که تنها دوستشه.کتی عاشق تامی میشه و این حسادت روث رو برمی انگیزه.روث رابطه ای رو با تامی شروع میکنه .
وقتی که بچه ها که دیگه العان 18 ساله شدن حسابی از لحاظ فکری و جسمی بالغ میشن به دهکده ای به نام "کاتاگس" میرن.اونا ازادن که هرکاری بکنند ولی هنوز سرنوشت تلخشونو همراه خودشون دارن.سه کاراکتر دوست داشتنی فیلم از اونجایی که تا سن 18 سالگی هیچوقت بیرون از "هالیشم"نبودند با دیدن این طبیعت و محیط متحیر میشن.این حالت تو سکانس رستوران به اوجش میرسه.
در اینجاست که میفهمن اگه دونفر همدیگرو دوست داشته باشن میتونن عمل اهدا عضو رو به تعویق بندازن.پس از اینجاست که جدایی بین این سه دوست شکل میگیره.کتی پرستار میشه و روث و تامی 2 تااعضای بدن خودشونو اهدا میکنند و...
بازی هرسه بازیگر فیلم فوقالعاده بود مخصوصا کری مولیگان که هر فیلمی ازش میبینم بیشتر به استعدادش پی میبرم.موسیقی فیلم هم خیلی به موقع پخش میشد و در نوع خودش عالی به حساب میاد.فیلمنامه فیلم هم واقعا فوقالعادست و دیالوگاش کم نظیره.واقعا سوژه فیلم خیلی ناب و تک بود و من تاحالا به عمرم فیلمی شبیه این ندیده بودم.بچه هایی که از بدو تولد برای اهدا عضو اماده میشه.وای خدا بود.فیلم یه شروع تلخ داره و با یه پایان بسیار تلخ تموم میشه.حدودا نیم ساعت اخر بود که اینقدر گریه کردم که شکل شیلنگ شده بودم :D .در کل فیلمی بود شاهکار که به نظرم بعد از قوی سیاه و اینسپشن 3مین فیلم برتر 2010بود.
10 از 10
مترجم:سید شبنم مجیدی
منبع:نقد فارسی :D
%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%.%
جستجو در سایت رها ماهرو : برنامه صفر تا صد اتومبیل رانی 17
بهمن . تحلیل فیلم lucy . خلاصه قسنت۱۶ شهرزاد . نقد مسعود فراستی در مورد
فیلم ابد و یک روز . فیلم پاستا و خلاصه فیلم . مصطفی شایسته . تصاویر
مجموعه رودخانه برفی . پشت بام تهران ویکی پدیا . فیلمقسهبابا.سمور . عکس
علی شادمان . بازیگر خانه کوچک کارن گراسل
چرا بازیگرایى که نقش بچگیشون بودنا ننوشتین؟؟؟من نسختان بچگیشونو بدونم کیا بازى کردن......
اطلاعات من در این حد بود شما اگر نکات بیشتری می دانید بنویسید تا ما هم استفاده کنم
اشکم دراومد