رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم ایستگاه مرکزی برزیل ساخته والتر سالس

ایستگاه مرکزی
فیلم محصول سال 1998

ایستگاه مرکزی نام یک فیلم درام به کارگردانی والتر سالس محصول ۱۹۹۸ برزیل و فرانسه است. این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان سال ۱۹۹۸ شد.


رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جالب ایستگاه مرکزی به کارگردانی والتر سالس برای ما بنویسید و بفرستید .


تاریخ اکران: ۱۶ ژانویهٔ ۱۹۹۸ م. (سوئیس)
کارگردان: والتر سالس
داستان: والتر سالس
بودجه: ۲٫۹ میلیون دلار آمریکا
آهنگ‌ساز: آنتونیو پینتو، Jaques Morelenbaum
بازیگران
فرناندا مونته‌نگرو
وینیسیوس دی اولیویرا
ماریلیا پرا
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/1/12/Central-do-brasil-poster04.jpg/220px-Central-do-brasil-poster04.jpg
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایستگاه مرکزی برزیل ساخته والتر سالس
وبلاگ > تهرانی، مهدی - یکی از شاعرانه ترین و احساسی ترین فیلم های دهه 90 همین فیلم ایستگاه مرکزی است. روایتی دردمند انه ؛ بدون اینکه حس ترحم جویی تماشاگر را بخواهد گدایی کند و یا برخی ترفند ها را در ریختن اشک آنها به کار گیرد و یا بخواهد به دادن شعارهای کلیشه ای تماشاگر را به دیدن فیلم راغب نماید.
http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/10/position36/14-10-6-2249299_6_station1_bg_1000_420_90_c1.jpg
در ایستکاه مرکزی قطار در شهر ریو دوژانیرو ؛ دورا زنی سالمند به شغل نامه نویسی مشغول است. اگرچه پیش از این دورا شغل معلمی را تجربه کرده ولی به هرروی اهل همین شهر و خو گرفته و آشنا با خشونت های روان شده در محله های فقیر نشین آن هم می باشد.

دورا ویژگی های عجیبی دارد که در برخورد اول حتی میتوان اورا بی وجدان و خالی از هرگونه احساس نامید. برای مثال دورا هرگز نامه هایی را که می نویسد پست نمیکند. به زعم او عدم ارسال نامه ها هم به لحاظ اقتصادی برای او صرف دارد و هم اینکه گیرنده های نامه که عمدتا بی سواد هستند چه نیازی به نامه دارند. طرفه اینکه صد در صد مشتری های دورا از فقیر ترین ساکنان و یا حومه نشین های ریو دو زانیرو هستند.

 یک روز که مادری جوان به همراه پسر کودکش به دورا مراجعه می کنند ؛ واقعه ی دردناکی اتفاق می افتد. مادر جوان از دورا می خواهد که برای شوهرش نامه بنویسد و در طی نامه از شوهرش درخواست می کند که دوباره باهم زندگی نمایند و گذشته ها به فراموشی بسپارند. ولی هنگامی که او به همراه کودکش که خوزه نام دارند ایستگاه را ترک می کنند به زیر اتوبوس می رود و می میرد. خوزه که کسی را ندارد دوباره پیش دورا برمی گردد. دورا که اصلا اهل این حرف ها نیست و بیزار از همه آدم هااست ابتدا تصمیم می گیرد خوزه را بفروشد اما سپس پشیمان شده و تصمیم می گیرد پسر را به پدرش در شمال شرقی برزیل برساند؛ اما این سفری هرگز ساده نیست...

یکی از شاعرانه ترین و احساسی ترین فیلم های دهه 90 همین فیلم ایستگاه مرکزی است. روایتی دردمند انه ؛ بدون اینکه حس ترحم جویی تماشاگر را بخواهد گدایی کند و یا برخی ترفند ها را در ریختن اشک آنها به کار گیرد و یا بخواهد به دادن شعارهای کلیشه ای تماشاگر را به دیدن فیلم راغب نماید.

 دست برقضا فضای فیلم حداقل تا سکانس چهارم تاریک و سیاه است. و والتر سالس به صورت عریان تمام خشونت ها و بی رحمی های دنیای درونی و بیرونی انسان ها را به قول معروف روی داریه می ریزد. اما به همه گوشزد می کند که قضاوت در باره انسانها کاری ساده نیست. تایپیکال ظاهری آدم ها و حتی اقدامات و رفتارهایشان نمی تواند دلیلی برای قضاوت نهایی در باره آنها باشد.

هویت و ذات آدمی می تواند _ اگرچه سخت و طاقت فرسا_ تغییر یابد. در ایستگاه مرکزی بسیاری از کاراکترها در نگاه اول ممکن است پست و فرومایه و حتی بی وجدان جلوه گری کنند اما زمان همه چیز را برای قضاوت نهایی در اختیارمان می گذارد. مهمترین نکته اما در در گیر بودن تعدادزیادی از کاراکتر در قصه ایستگاه مرکزی است. ابتدا به ساکن فقط شخصیت های دورا ؛ زنی سالمند و خوزه کودک 9 ساله برایمان روایت می شوند اما وقتی هر دو رهسپار سفر می شوند دیگر آدمها نیز برای تماشاگر دارای هویت می شوند. حتی آن راننده اتوبوس که به دورای مسن و بدخلق اظهار علاقه می کند می تواند بخشی مهم از داستان باشد و همین طور تک تک برادران خوزه می توانند آدم های مهم این روایت نام بگیرندو چرا؟ چون زندگی همه آدمها وابسته بهم هست. حتی آدم هایی که هرگز هم را ندیده اند در یک برخورد ساده می توانند پایه های یک دوستی عمیق را باهم پی ریزی کنند. ایستگاه مرکزی روایتگر همین برخوردها و همین دوستی هااست.

ایستگاه مرکزی برزیل

(1998) central station

کارگردان : والتر سالس

فیلمنامه : ژائو امانوئل کارنیه رو ؛ مارکوس برنشتاین ؛ فیلمبردار : والتر کاراوالهوا ؛ موسیقی : آنتونیو پینتو ؛ ژاک مورلنبام ، تدوین : ایزابل راتری ، ، فیلیپه لاسدرا ، تهیه کننده : آرتور کوهن ، مارتین دکلرمن

محصول: برزیل و فرانسه ؛ سونی پیکچرز کلاسیک و نونر ویدیو فیلمز ، زمان : 115 دقیقه

بازیگران : فرناندا مونته نگرو ، ماریلیا پرا ، وینسیوس دالیویرا، سویا لیرا ، اوتون باستوس
http://images.hamshahrionline.ir//images/2014/10/14-10-6-22578images.jpg
ایستگاه مرکزی (فیلم)

Central do Brasil
کارگردان     والتر سالس
تهیه‌کننده     مارتین د کلرمونت-تونره
آرتور کان
دونالد رنواد
نویسنده     والتر سالس
بازیگران     فرناندا مونته‌نگرو
ماتئوس ناترگیل
ماریلیا پرا
وینیسیوس د الیویرا
موسیقی     آنتونیو پینتو
ژاک مورلنبام
فیلم‌برداری     والتر کاروالیو
تدوین     فلیپه لاسردا
توزیع‌کننده     سونی پیکچرز کلاسیکس (آمریکا)
اروپا فیلمز (برزیل)
مدت زمان
    ۱۱۳ دقیقه
کشور     برزیل
فرانسه
زبان     پرتغالی

ایستگاه مرکزی (به پرتغالی: Central do Brasil) نام یک فیلم درام به کارگردانی والتر سالس محصول ۱۹۹۸ برزیل و فرانسه است. این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان سال ۱۹۹۸ شد. ایستگاه مرکزی به‌عنوان نمایندهٔ سینمای برزیل در مراسم اسکار شرکت داشت و در دو رشته بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان و بهترین بازیگر زن نقش اصلی (فرناندا مونته‌نگرو) نامزد اسکار بود. این فیلم جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین را در سال ۱۹۹۸ به‌دست آورد.

داستان فیلم روایتگر دوستی پسری نوجوان با یک زن میان‌سال وامانده است. نام پرتغالی فیلم، Central do Brasil است که نام ایستگاه مرکزی راه‌آهن ریودوژانیرو است.
داستان

دورا که قبلاً معلم مدرسه بوده‌است، اکنون زنی میان‌سال و دردمند است. او در ایستگاه مرکزی ریودوژانیرو به کار نامه‌نگاری مشغول است و در قبال مبلغی ناچیز برای مشتریان بی‌سواد نامه می‌نویسد. او از مشتریان خود بیزار است و نامه‌هایی را که می‌نویسد پست نمی‌کند. خوزه پسربچه‌ای ۹ ساله است که پدرش را هرگز ندیده و آرزوی دیدن‌اش را دارد. مادرش نامه‌هایی را از طریق دورا برای شوهرش (پدر خوزه) می‌فرستد که در آنها از خواستش برای زندگی مشترک دوباره نوشته‌است. اما پس از آنکه مادر خوزه در پی تصادف با اتوبوس در بیرون از ایستگاه راه‌آهن کشته می‌شود، پسرک آواره می‌شود. دورا او را برای فروختن تصاحب می‌کند، اما تحت تاثیر دوستش ایرین احساس گناه کرده و او را برای برگرداندن می‌رباید.

دورا در ابتدا تمایلی به پذیرفتن مسئولیت پسر ندارد، اما سرانجام تصمیم می‌گیرد همراه با او به نوردست، منطقه شمال شرقی کشور سفر کند و پس از پیدا کردن خانه پدرش، او را ترک کند...
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سینمای‌کلاسیک
ایستگاه‌ مرکزی‌ برزیل؛ آئینه‌های‌زندگی
مهدی تهرانی:
یکی از شاعرانه‌ترین و احساسی‌ترین فیلم‌های دهه ۹۰ همین فیلم ایستگاه مرکزی برزیل ساخته‌ی والتر سالس است.

در ایستگاه مرکزی قطار در شهر ریودوژانیرو، دورا؛ زنی سالمند به کار نامه‌نویسی مشغول است. اگرچه پیش از این؛ دورا شغل معلمی را تجربه کرده، ولی به هرروی اهل همین شهر است و با خشونت‌های جاری در محله‌های فقیرنشین آن خوگرفته است.

دورا ویژگی‌های عجیبی دارد که در برخورد اول حتی می‌توان او را بی‌وجدان و خالی از هرگونه احساس نامید. برای مثال دورا هرگز نامه‌هایی را که می‌نویسد پست نمی‌کند. به‌زعم او عدم ارسال نامه‌ها هم برایش صرفه اقتصادی دارد و هم این‌که گیرنده‌های عمدتا بی‌سواد نامه‌ها چه نیازی به آن دارند. از طرف دیگر صددرصد مشتری‌های دورا از فقیرترین ساکنان یا حومه‌‌نشینان ریودوژانیرو هستند.

یک روز که مادری جوان همراه پسر کودکش به دورا مراجعه می‌کنند، واقعه‌ دردناکی اتفاق می‌افتد. مادر جوان از دورا می‌خواهد نامه‌ای برای شوهرش بنویسد که در آن از او می‌خواهد دوباره باهم زندگی کنند و گذشته‌ها را به فراموشی بسپارند. ولی هنگامی که زن جوان همراه کودکش به نام خوزه ایستگاه را ترک می‌کند، زیر اتوبوس می‌رود و می‌میرد.

خوزه که کسی را ندارد دوباره پیش دورا برمی‌گردد. دورا که اصلا اهل این حرف‌ها نیست و بیزار از همه آدم‌هاست ابتدا تصمیم می‌گیرد خوزه را بفروشد، اما سپس پشیمان شده و تصمیم می‌گیرد پسر را به پدرش در شمال شرقی برزیل برساند، اما این سفر هرگز ساده نیست.

یکی از شاعرانه‌ترین و احساسی‌ترین فیلم‌های دهه 90 همین فیلم ایستگاه مرکزی ساخته والترسالس است. یک درام اجتماعی با روایتی دردمندانه، بی‌آن که حس ترحم‌جویی تماشاگر را گدایی کند. یا ترفند‌هایی را در ریختن اشک آنها به کار گیرد. و یا بخواهد با شعارهای کلیشه‌ای تماشاگر را به دیدن فیلم ترغیب نماید.

دست برقضا فضای فیلم حداقل تا سکانس چهارم تاریک و سیاه است و والتر سالس به صورت عریان تمام خشونت‌ها و بی‌رحمی‌های دنیای درونی و بیرونی انسان‌ها را به قول معروف روی داریه می‌ریزد، اما به همه گوشزد می‌کند که قضاوت درباره انسان‌ها کاری ساده نیست. شمایل ظاهری آدم‌ها و حتی اقدامات و رفتارهایشان نمی‌تواند دلیلی برای قضاوت نهایی درباره آنها باشد.

ایستگاه مرکزی برزیل/۱۹۹۸/والتر سالس

هویت و ذات آدمی می‌تواند ـ اگرچه سخت و طاقت‌فرسا ـ تغییر یابد. در ایستگاه مرکزی بسیاری از کاراکترها در نگاه اول ممکن است پست و فرومایه و حتی بی‌وجدان جلوه‌گری کنند، اما زمان همه چیز را برای قضاوت نهایی در اختیارمان می‌گذارد. مهم‌ترین نکته اما در درگیر بودن تعداد زیادی از کاراکتر در قصه ایستگاه مرکزی است.

ابتدا به ساکن فقط شخصیت‌های دورا؛ زنی سالمند و خوزه کودک 9 ساله برایمان روایت می‌شوند، اما وقتی هر دو رهسپار سفر می‌شوند دیگر آدم‌ها نیز برای تماشاگر دارای هویت می‌شوند. حتی آن راننده اتوبوس که به دورای مسن و بدخلق اظهار علاقه می‌کند، می‌تواند بخشی مهم از داستان باشد و همین طور تک‌تک برادران خوزه می‌توانند آدم‌های مهم این روایت نام بگیرند و چرا؟ چون زندگی همه آدم‌ها وابسته به هم هست.

حتی آدم‌هایی که هرگز یکدیگر را ندیده‌اند در یک برخورد ساده می‌توانند پایه‌های یک دوستی عمیق را پی‌ریزی کنند. ایستگاه مرکزی روایتگر همین برخوردها و همین دوستی‌هاست.

Central Station

کارگردان: والتر سالس؛فیلمنامه: ژائو امانوئل کارنیه‌رو، مارکوس برنشتاین، فیلمبردار: والتر کاراوالهوا، موسیقی: آنتونیو پینتو و ژاک مورلنبام، تدوین: ایزابل راتری، فیلیپه لاسدرا.زمان فیلم:106 دقیقه؛بودجه فیلم:2 میلیون دلار؛ فروش فیلم:17 میلیون دلار.محصول 1998 برزیل و فرانسه.

 بازیگران: فرناندا مونته‌نگرو، ماریلیا پرا، وینسیوس دالیویرا، سویا لیرا، اوتون باستوس.
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کودک آواره و زن درمانده

درام «ایستگاه مرکزی برزیل» اثری از والتر سالس سومین فیلم هفته بررسی سینمای برزیل در شبکه نمایش است.

دورا زنی میانسال و یک معلم بازنشسته است. او در ایستگاه مرکزی ریو دژانیرو برای مشتریان بی‌سواد نامه می‌نویسد. دورا روحیه خوبی ندارد و بسیار بدخلق است و گاهی حتی نامه‌هایی مشتریانش را پست نمی‌کند. ژوزه پسربچه‌ای ۹ ساله است که پدرش را هرگز ندیده و آرزوی دیدن‌اش را دارد. مادرش نامه‌هایی را از طریق دورا برای شوهرش (پدر خوزه) می‌فرستد که در آنها از خواستش برای زندگی مشترک دوباره نوشته‌است. اما پس از آنکه مادر خوزه در پی تصادف با اتوبوس در بیرون از ایستگاه راه‌آهن کشته می‌شود...

ایستگاه مرکزی برزیل محصول سال ۱۹۹۸ سینمای برزیل و فرانسه است. مارکوس برنشتاین و پائو امانوئل کارنیرو فیلمنامه آن را بر اساس داستانی از والتر سالس کارگردان فیلم نوشته‌اند. سالس سال ۱۹۵۹ در ریو دو ژانیرو شهری که داستان این فیلم هم در آن می‌گذرد به دنیا آمده و از موفق ترین فیلمسازان معاصر آمریکای لاتین است. خط عبور (۲۰۰۸)، پاریس دوستت دارم (۲۰۰۶)، آب تیره (۲۰۰۵)، خاطرات موتورسیلکت (۲۰۰۴)، ماورای خورشید (۲۰۰۱)، سرزمین بیگانه (۱۹۹۶)و زندگی جایی دگر (۱۹۹۵) از دیگر فیلم‌های موفق اوست.

مارتین د کلرمونت-تونره، آرتور کان و دونالد رنواد تهیه کنندگان فیلم درام ایستگاه مرکزی برزیل بوده‌اند. آنتونیو پینتو و ژاک مورلنبام موسیقی متن آن را ساخته‌اند. والتر کاروالیو مدیر فیلمبرداری، و فلیپه لاسردا تدوینگر این فیلم بوده‌اند.

فرناندا مونتنگرو نقش دورا و وینیسیوس دی الیویرا نقش ژوزه را بازی می‌کنند. ماتئوس ناترگیل، ماریلیا پرا، سویا لیرا و اوتاویو اگوستو هم در این فیلم بازی کرده‌اند.
http://www.aecinema.ir/wp-content/uploads/cache/2015/12/-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C/1558653065.jpg
ایستگاه مرکزی برزیل برنده جوایز گلدن گلوب و بفتای بهترین فیلم غیر انگلیسی سال ۱۹۹۸ شد. در مراسم اسکار هم نمایندهٔ سینمای برزیل بود و در دو رشته بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان و بهترین بازیگر زن نقش اصلی (فرناندا مونتنگرو) نامزد اسکار شد. ایستگاه مرکزی جایزه خرس طلایی بهترین فیلم جشنواره برلین، خرس نقره‌ای بهترین بازیگر زن برای فرناندا مونتنگرو و جایزه ویژه هیئت داوران را هم دریافت کرد.

فیلم سینمایی «ایستگاه مرکزی برزیل» ساعت ۱۷ روز دوشنبه از شبکه نمایش پخش می‌شود و تکرار آن را هم در ساعت هفت صبح سه شنبه از همین شبکه می‌توانید ببینید.

تحسین‌شده‌ترین فیلم والتر سالس در هنروتجربه روی پرده می‌رود
نمایش «ایستگاه مرکزی» در موزه سینما
اخبار و رویدادها

هنر و تجربه: گروه هنروتجربه فیلم «ایستگاه مرکزی» موفق‌ترین ساخته والتر سالس، فیلم‌ساز مطرح برزیلی را روز پنج‌شنبه ۲۶ آذر در سالن نمایش موزه سینما به نمایش درمی‌آورد.

فیلم «ایستگاه مرکزی» به کارگردانی سالس در سال ۱۹۹۸ توانست دو نامزدی اسکار در شاخه‌های بهترین فیلم خارجی و بهترین بازیگر نقش اول زن (که برای اولین بار یک بازیگر زن لاتین برای آن نامزد اسکار می‌شد) به دست آورد. «ایستگاه مرکزی» که نام آن از ایستگاه اصلی قطار در ریو دو ژانیرو گرفته شده ، همچنین علاوه بر کسب خرس طلای برلین و جایزه کلیسای جهانی جشنواره کن، بهترین فیلم خارجی جوایز گلدن گلوب شناخته شد. در این فیلم بازیگرانی همچون فرناندا مونته‌نگرو، وینیشیوس دی اولیویرا و ماریلیا پرا نقش‌آفرینی کرده‌اند و داستان رابطه یک معلم و پسری ۹ ساله روایت می‌شود که پسر پس از فوت مادرش، به همراه این معلم به دنبال پدر خود که از بدو تولد او را ندیده می‌گردند.
والتر سالس ۵۹ ساله متولد ریودوژانیرو و از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان برزیلی است که تاکنون سابقه ساخت ۱۲ فیلم و کسب جوایز معتبری هم‎چون خرس طلای برلین، بفتا، گلدن گلوب و .. را داشته است. سالس در سال ۲۰۰۳ از سوی نشریه معتبر گاردین به عنوان یکی از ۴۰ کارگردان برتر دنیا شناخته شد.
http://images.khabaronline.ir/images/position1/2011/7/central_station_1.jpg
فیلم« ایستگاه مرکزی» پنجشنبه ۲۶ آذرماه ساعت ۱۹ در موزه سینما در بخشی با عنوان «رهاوردی از سینمای برزیل» به نمایش درمی‌آید.

 
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

نظرات 1 + ارسال نظر
کریمیان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 02:50 ق.ظ

در نگاه اول،همه دورا را سرزنش می کنند و او شخصیتی پست به نظر می رسد. اما اگر کمی دید واقع بینانه داشته باشیم و بتوانیم از خود انتقاد صادقانه بکنیم ، متوجه می شویم که دوررا ، همان خودمان هستیم . هنگامی که هر روز از میدان ونک عبور می کنم و آن زن مستمند را که بچه ای در آغوش گرفته و در کنار پیاده رو نشسته است مشاهده می کنم و بدون استدلال با خود تکرار می کنم " نباید به اینها کمک کرد"و در کمال خونسردی از کنارشان می گذرم ، غافل از آنکه این پسر بچه در حالیکه نمی داند چرا آنجاست ، ولی از سرما می لرزد، من نیز دوررا می شوم و این قصه و این توجیه ، هرروز تکرار می شود ولی . . . من در ته دلم ، از خود شرم دارم . چه بهتر که همانند دوررا ، به موقع بیدار شویم ، قبل از آنکه ، سرما . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد