رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم آدمکش ساخته رضا کریمی

آدم‌کش
فیلم محصول سال 2010
فیلم آدم‌کش به کارگردانی رضا کریمی، نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه کنندگی محمد پوستی ساخته سال ۱۳۸۸ است. این فیلم در تاریخ اول دی ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته‌است.
تاریخ اکران اولیه: ۲۰۱۰ م.
کارگردان: رضا کریمی
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۴۰ دقیقه
بازیگران
حامد بهداد (حمید زاهدی)
مهتاب کرامتی
لیلا اوتادی
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}


داستان یک آدم­نَکُش

راست و حسینی بگویم از پوسترها و بیلبوردهای فیلم کاملا می­دانستم با چه تیپ فیلمی مواجه هستم و خدا وکیلی فیلم هم یک نمونه خوب از گروه فیلم­هایی است که بهش اختصاص دارد. از صداقت کارگردان خوشم آمد، ادعای زیادی نکرده. یک فیلم متعلق به یک تیپ سینمایی (اصرار دارم نگویم ژانر چون به نظرم ژانر آن منظوری که من دارم را نمی­رساند) ساخته و در سبک و سیاقی که به آن تعلق دارد، بد هم نیست.

آدمکُش داستان یک آدمنکُش است که فکر می­کند آدمکُش است. فیلم داستان دکتر روانپزشک جوانی است (بهرام رادان) که برای نیروی انتظامی کار می­کند و به کمک استادش (افسانه بایگان) مشغول انجام تحقیقاتی برای کتابش است. او از طریق دوست قدیمی با نام مهندس حمید زاهدی (حامد بهداد) با زن جوان به نام رویا ملک­زاده (مهتاب کرامتی) که متهم و معترف به قتل است آشنا می­شود و تصمیم به نجات او می­گیرد و دست آخر هم نجاتش می­دهد.

چیزی که فیلم از همان ابتدا به شدت از آن رنج می­برد، نداشتن منطق داستانی است. چرا یک پزشک جوان که به بیننده باهوش و متعهد و سالم و ... معرفی می­شود و نشانه­ها حاکی از وجدان و مسئولیت پذیری و پاکی و ... است اصلا باید در خواست غیر قانونی دوست قدیمی که سالها از هم بی­خبر بودند را بپذیرد؟ چرا کسی که برای پلیس و پزشک قانونی کار می­کند و قطعا صبح تا شب با انواع پرونده­های پلیسی و جنایی و ... سر و کار دارد باید اینقدر ساده لوح باشد که هر حرفی را به سادگی و بدون هیچ گونه چون و چرا بپذیرد؟ دوستش برای او داستانی را تعریف می­کند و جناب آقای دکتر به راحتی می­پذیرد و حتی کوچکترین شَکی نمی­کند. از آن جالبتر این است که دوستش به او نمی­گوید زن بی­گناه است یا به او تهمت زدند و به فقط می­گوید بهت زده و شُک است از اینکه زن جوان چرا این کار را کرده و یک شبه قاتل شده اما دکتر از همان اولین دیدار مبنا را بر بی­گناهی زن گذاشته، با اینکه خود زن هم اصرتار بر قاتل بودن دارد، و در همان اولین لحظه که او را می­بیند با او از در بی­گناهی وارد می­شود و می­خواهد به هر قیمتی شده بی­گناهی او را ثابت کند. چرا؟ مشخص نیست. فیلم پر از ضد و نقیض است و نهایتا لحظاتی، به خصوص پایان فیلم، آدم با خودش فکر می­کند؛ خُب که چی؟! داستان به این سادگی و قابل پیش بینی را چرا اصلا اینقدر زحمت کشیدند و هزینه کردند و ساختند.

از همان ابتدا کاملا مشخص و واضح و روشن است که دوست دکتر، مهندس حمید زاهدی ، ریگی به کفشش است و چیزی را پنهان می­کند اما دکتر معصومانه و کودکانه، هیچ شَکی به او نمی­کند و در طول داستان هیچ جا، تا روشن شدن کامل همه چیز، هیچ سئوالی درباره دوستش برایش پیش نمی­آید.

دکتر برای نجات زن ریسک می­کند، قانون را زیر پا می­گذارد و بیمار را از تیمارستان فرار می­دهد و پنهان می­کند. اما در نهایت هیچ کس با این تخلف او برخوردی نمی­کند و انگار کشک است و هر کس اگر بتواند نهایتا بی­گناهی کسی را ثابت کند می­تواند او را از زندان و تیمارستان و ... فراری دهد و ...

از کسی که متهم به قتل 3 نفر است هیچ مراقبت و نگهبانی خاصی نمی­شود و دکتر به کمک دختر جوانی (لیلا اوتادی) که کلا هم معلوم نیست چه کاره است و به چه دلیلی نقش او در فیلم گذاشته شده، زن را بدون اینکه ما بفهمیم چه گونه، فرار می­دهد. و خلاصه فیلم از اول تا آخر بی منطق است و پسر از سوتی­های گُل درشت است و نهایتا وقتی فیلم تمام می­شود آدم از خودش می­پرسد چرا؟ چرا این فیلم ساخته شده؟ و البته بهتر بود نام فیلم را به جای آدمکُش می­گذاشتند آدمنکُش چون در داستان هیچ آدمکُشی وجود ندارد.

از دیگر نقاط ضعف فیلم بازی­های ضعیف و تکراری بازیگران آن است. بهرام رادان به تنها چیزی که شباهت ندارد یک دکتر باهوش و باوجدان است او بیشتر شبیه یک نوجوان پخمه و خِنگ است که ساده لوحانه می­خواهد ماجراجویی کند. معلوم نیست پزشک وسط آن همه گیر و گرفتاری، برو و بیا و فرار و ... کی وقت می­کند خودش را آنطور آلاگارسون کند و مثل مدل­های لباس هر دقیقه یک لباس آنچنانی تنش کند ؟!

حامد بهداد یکی از تکراری ترین بازی­هایش را به نمایش گذاشته و انگار خودش از بازی مصنوعی­اش غرق لذت است.

افسانه بایگان نسبت به دیگران بد نیست اما او هم بیشتر انگار دارد ادای یک خانم دکتر باتجربه را در می­آورد تا بازی کند و مثلا در صحنه­ای که متوجه می­شود شاگردش متهم را فراری داده بسیار ضعیف و مصنوعی بازی می­کند.

مهتاب کرامتی تقریبا وحشتناک است. بازی او به قدری ضعیف و نچسب است که آدم را شگف­زده می­کند.

و لیلا اوتادی تنها کاری که نمی­کند بازی است و اصلا معلوم نیست او چرا در فیلم است؟!!!

اما با همه اینها فیلم آدمکش نقاط قوتی هم دارد. فیلم با همه ضعف­هایش بیننده را آزار نمی­دهد و این توان را دارد که مخاطب را تا آخرین لحظه بر روی صندلی بنشاند و شاید اگر برروی فیلمنامه بیشتر کار می­شد و کارگردانی قوی­تری داشت تبدیل به یک فیلم متوسط و جذاب می­شد.
ساناز صفایی
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/2/21/Adamkosh.jpg/220px-Adamkosh.jpg
نقدی بر فیلم "آدمکش":
مثل اینکه الکی دلت می‌خواد داستان را معلق نگه داری!

دنیاخمامی: چرا فکر می‌کنم "آدمکش" فیلم متوسطی است ؟ آن چیزی که همیشه داستان را سرو شکل می‌دهد و برای آن یک ورودی و یک موخره قایل می‌شود "منطق داستانی" است. اگر فیلمنامه بدون منطق داستانی باشد برای هیچکدام از اتفاقاتش د‌لایل خاصی وجود ندارد و اصولا آن فیلم محتوای جذابی نخواهد داشت.

به گزارش پارس توریسم، خمامی در نقد فیلم “آدمکش“ در کافه سینما نوشت: "آدمکش" در اکثر اوقات (نه همه فیلم) از عدم برخورداری این منطق داستانی رنج می‌برد و شاید همین نکته یکی از دلایل اصلی است که این فیلم را بدل به یک فیلم معمولی می‌کند( نه ضعیف و نه خوب) . محمدهادی کریمی نویسنده این فیلم است که فیلم‌های "غیرمنتظره و امشب شب مهتابه" را در کارنامه دارد، هردو این فیلم ها فیلمنامه‌های ناقصی داشتند که قطعاٌ زمان اکرانشان به وفور درباره‌اش صحبت شده اما آنچه که پیداست این است که همین نقصان در فیلمنامه "آدمکش" هم وجود دارد.

"آدمکش" داستان روان پزشکی (بهرام رادان) است که سعی در حل معمای جرم یک بیمار روانی (مهتاب کرامتی) دارد که ادعا می‌کند چندنفر را کشته است و در این راه اتفاقاتی پیش می‌آید که نتیجه‌اش می‌شود : فیلم "آدمکش". حالا اینکه می‌گوییم منطق داستانی وجود ندارد را باهم با دلیل مرور می‌کنیم. پسری به نام مهندس حمیدزاهدی در فیلم وجود دارد که در ابتدا برای نجات زنی به نام روباملک زاده از دوست قدیمی‌اش دکتر مافی می‌خواهد که گواهی تایید بیمار بودن رویا را صادر کند تا قتلی که رویا انجام داده غیرعمد شود. از آن سو رویا هم در گفت و گویش با دکتر به قتل اقرار کرده و ادعا می‌کند که از عمد مرتکب جرم شده است. در اینجا از حالات رفتاری زن معلوم است که دچار مشکل روانی است اما چه دلیلی وجود دارد که زاهدی بخواهد او را نجات دهد در حالی که خودش مجرم است؟ بدترین اتفاق این فیلم این است که تا آخرین دقایقش بی‌جهت مخاطب را معلق نگه می‌دارد و در آخر نیز با سطحی ترین عکس‌العمل زاهدی لب به سخن می‌گشاید و به همه چیز اعتراف می‌کند. این مورد که می‌تواند یک شوک اساسی به مخاطب باشد آنقدر دیر گفته می‌شود و نقاب را از صورت زاهدی بر می‌دارد که خاصیت تکان دهندگی‌اش را از دست می‌دهد و حتی قابل نیز حدس می‌شود ؛ آخر با چه منطقی ؟! کلید در جیب سمت راست کریمی است اما معلوم نیست چرا اینقدر برای دادنش مارا معطل می‌کند ، واقعا نام حرفه‌ای این کار "تعلیق" است؟! چرا آن خانم دکتر همه چیزدان که خیلی غلوشده اظهار مهارت می‌کند آن نمایش ساختگی را از ابتدا بازی نکرده بود تا رویا بترسد؟ اصلا زنی که تا این اندازه از پلیس و زندان می‌ترسد چرا مدام خود را قاتل فرض می‌کند و ادعا می‌کند که تمام ایل و تبارش را کشته است؟ ( با فرض اینکه او بیماری روانی است پس چرا به یکباره حالش خوب می‌شود؟) با چه منطقی؟ لیلا اوتادی چه کمکی به روند داستان می کند و جه نقشی در زندگی دکتر دارد؟ پلیس داستان چرا اینقدر ساده‌لوح است که یک روان پزشک باید به او خط بدهد؟ کسی که اینقدر شم پلیسی ندارد که بتواند بفهمد مجرمش بیماری روانی است یا بدون تشخیص هویت یک جسد سریع حکم صادر کند چه قابلیتی برای دایره حساس قتل دارد؟ اصولا با چه منطقی او پلیس است؟!! قابل حدس ترین اتفاق هم این است که دکتری با ان همه تحصیلات و ادعا ، عاشق آن زن بیمار روانی شود. این منتهای بی‌منطقی است!

چرا حس می‌کنم رضاکریمی مقصر نیست؟! از همه اینها گذشته باید گفت گاهی بعضی از داستان ‌ها آنقدر ساده و غیر جذاب هستند که به هیچ شکلی نمی‌توان انها را سروشکل داد شاید در این جور مواقع کارگردان مظلوم ترین شخصیت فیلم شود به این خاطر که او مجبور است که بار فقدان جذابیت داستان را یک تنه به دوش بکشد و آن را با عناصری دیگر جذاب کند. داستان "آدمکش" از آن دسته قصه‌هاست که خواندنش حتی در صفحه حوادث یک روززنامه هم کششی برای مخاطب ندارد و با این همه رضا کریمی کارگردانی قابل قبولی را برای این فیلم انجام داده و تمام تلاشش را کرده که همه چیز سر جای خودش باشد به طوری که میزانسن‌هایش دقیق است ، بازیگرهایش را به خوبی کنترل می‌کند ( با هوش فراوانی حامد بهداد را نقطه ثقل فیلم و یکی از مهم‌ترین عوامل فروشش می‌کد) و... یکی از نقاط عطف فیلم ، فیلم برداری خوب آن است که در بعضی از سکانس‌ها چشم‌نواز است . یکی دیگر از نکاتی که گویا کریمی و طراح لباس و خود بازیگران روی آن خیلی تمرکز کرده‌اند ، آرایش ظاهری‌شان است ؛ بازیگران این فیلم خیلی خوشتیپ هستند به طوری که بهرام رادان گاه تا مرز شمایل مدلها هم پیش می‌رود ( این مورد در پوستر فیلم هم هویداست.) البته شاید این حربه‌ای باشد برای پرت کردن حواس مخاطب ، شما اینطور فکر نمی‌کنید؟!

در کل "آدمکش" اگر هم در فروشش موفق شود به واسطه حضور ستارگانی (حامد بهداد و بهرام رادان )است که هواخواهان بی‌شماری دارند. "آدمکش" فیلمی است که می‌تواند تنها یک فیلم باشد که تاثیر آنچنانی روی مخاطبش نمی‌گذارد و خیلی "رام" راه خود را ادامه می‌دهد تا تنها یک ساخته دیگر را به کارنامه کارگردانش اضافه کند.

بهرام رادان، حامد بهداد و مهتاب کرامتی درباره بازی در «آدمکش» چه گفتند؟
- فیلم سینمایی «آدمکش» ساخته رضا کریمی و به تهیه‌کنندگی محمد پوستی قرار است از اول دی ماه بعد از پایان دهه محرم در گروه عصر جدید اکران شود و به نظر می‌رسد جزو پرفروش‌های امسال شود. فیلم یک درام روانشناسانه...
- فیلم سینمایی «آدمکش» ساخته رضا کریمی و به تهیه‌کنندگی محمد پوستی قرار است از اول دی ماه بعد از پایان دهه محرم در گروه عصر جدید اکران شود و به نظر می‌رسد جزو پرفروش‌های امسال شود. فیلم یک درام روانشناسانه درباره مازیار مافی روانپزشک جوانی است که به همراه یک تیم تحقیقاتی بر روی روانشناسی جرم کار می‌کند. او برای کمک به یک دوست قدیمی ناخواسته درگیر یک پرونده پیچیده جنایی می‌شود.
فیلمبرداری این فیلم سال قبل در تهران و بخش هایی از آن در لواسان و حوالی رامسر انجام شده است. بهرام رادان، مهتاب کرامتی، حامد بهداد، لیلا اوتادی، قطب الدین صادقی، افسانه بایگان، شهرزاد کمال‌زاده، سیامک صفری، علی‌اصغر طبسی، امیر مهدی‌کیا، علی مرادی، فاطمه درستکار و فرامرز روشنایی بازیگران "آدمکش" هستند.

بهرام رادان درباره این فیلم گفت: زمان فیلمبرداری "آدمکش" یکی از بهترین دوران‌های این یازده ساله را گذراندم و امیدوارم حاصل کار خوب باشد.

حامد بهداد درباره آدمکش گفت: "آدمکش" فیلم متفاوتی است که یک گروه حرفه‌ای پشت آن هستند. فیلمی که تماشاگر می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و تا آخرین دقیقه مخاطب را درگیر کند.

مهتاب کرامتی هم گفت: هنوز فیلم را ندیده‌ام، اما در کنار یک گروه حرفه‌ای خیلی برای "آدمکش" زحمت کشیدیم و امیدوارم مردم از تماشای فیلم لذت ببرند.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
حامد بهداد، بهرام رادان و مهتاب کرامتی با «آدمکش» به تلویزیون می‌روند / گزارش فیلم‌های آخر هفته + جدول
فرهنگ > تلویزیون - 14 فیلم سینمایی و تلویزیونی در تعطیلات پایانی هفته از شبکه‌های مختلف سیما نمایش داده می‌شود.
علی افتخاری: این فیلم‌ها روزهای پنجشنبه و جمعه 17 و 18 فروردین‌ماه از شبکه‌های یک، دو، سه، چهار، تهران و شما روی آنتن می‌رود.

نام فیلم و کارگردان
   
شبکه
   
زمان پخش
   
خلاصه داستان
   
بازیگران
«هیولای پرنده»، استیون آر. مونرو، 2011، آمریکا و کانادا (تلویزیونی)

 
   
یک
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 22
   
یک اژدهای بالدار به یک دهکده قرون وسطایی حمله می‌کند. جوانان ده تصمیم می‌گیرند با اژدها بجنگند و آن را از پا درآوردند. به این منظور چندتن از آنان از روستا خارج می‌شوند تا در نقطه‌ای دور از دهکده که اهالی روستا را در معرض تهدید قرار ندهد، به نبرد با اژدها بپردازند، اما ...
   
تامو پنیکت، مایکل ورث، کیسی بارنفیلد
«آدمکش»، رضا کریمی
   
یک
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 16
   
حمید زاهدی از دوستان قدیمی مازیار معافی بعد از دو سال پیش او می‌رود و ازش درخواست کمک می‌کند. نامزد حمید به اتهام قتل برادر شوهرش دستگیر و روانه زندان شده است. حمید سعی می‌کند همسرش را در مقابل دادگاه مجنون و روانی جلوه داده تا در دادگاه در مجازات او تخفیف قائل شود و ...
   
حامد بهداد، بهرام رادان، مهتاب کرامتی، افسانه بایگان، قطب‌الدین صادقی، لیلا اوتادی
«آخرین پرواز»، ریچارد استنلی، 1999، آلمان و آمریکا
   
دو
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 14:30
   
یک پدربزرگ بازنشسته به نام جو با نوه‌اش ریموند بازی می‌کند. آن‌ها با هواپیمای کنترل از راه دور پرواز را تجربه می‌کنند. بازی آن‌ها دردسرهایی را برای دیگران بوجود آورده است. پدر ریموند از این وضع خسته شده و با تندی با آن‌ها برخورد می‌کند. پسری زورگو در همسایگی خانواده ریموند هست که قصد زورگیری از ریموند را دارد و ...
   
میکو هیوز، کاتلین لوید، گرگوری ایتزین، جیمز کان
«یک مادر»، ماسیمو اسپانو، 2008، ایتالیا (تلویزیونی)
   
دو
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت17:30
   
وقتی همسر ماریا به دلیل همکاری با یک گروه تبهکار راهی زندان می‌شود، او تصمیم می‌گیرد با همکاری با این باند و انجام کار ترجمه برای معاملات آن‌ها کاری کند همسرش از زندان آزاد شود، اما ...
   
ویولانته پلاچیدو، انزو دکارو، استفانو دیونیسی
«کتونی سفید»، محمد ابراهیم معیری
   
دو
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 23
   
امیری که معلم ورزش است به مدرسه‌ای در بوشهر اعزام می‌شود. او که کمبود امکانات ورزشی را در آن جا می‌بیند، می‌کوشد با تشکیل تیم فوتبال مدرسه، بچه‌ها را از رخوت و خمودگی بیرون آورد. او متوجه می‌شود بچه‌ها به دلیل نیاز مالی خانواده‌هایشان به قاچاقچیان کمک می‌کنند و...
   
حسین یاری، باران کوثری، محمود ابراهیم‌زاده
«بازرس مورس» («خواب مرگ‌آور»)، هربرت وایز، بریتانیا (تلویزیونی)
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 17
   
یک دکترجراح به طور مرموز کشته می‌شود. بازرس مورس به همسر و پسر مقتول مظنون است، اما...
   
جان تاو، کوین واتلی
«خائن»، وینچنزو مارانو، 2007، فرانسه و بلژیک (تلویزیونی)
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 20
   
داستان فیلم در شهر بندری بوردو در فرانسه می‌گذرد و درباره درگیری پلیس گمرک بوردو و قاچاقچیان عمده مواد مخدر است.
   
اینگرید شوون، لیندا هاردی، یانیس بارابان
«روز شغال»، فرد زینه‌مان، 1973، بریتانیا و فرانسه
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 23:30
   
پس ازتلاش نافرجام برای ترور دوگل در اوت سال 1962 گروه « او ای اس» با مشکلات قابل توجهی روبرو می‌شود و بسیاری از روسای آن شناسایی می‌شوند. رئیس جدید گروه سرهنگ رودن تصمیم می‌‌گیرد آدم‌کشی حرفه‌ای که هیچ ارتباطی با گروه ندارد، اجیر کند و ...
   
ادوارد فاکس، میشل لونسدال، آلن بادال
«سرزمین مادری»، آشوتوش گواریکر، 2010، هند
   
سه
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 14:30
   
وقتی بریتانیایی‌ها گروهی نوجوان هندی را از زمین بازی فوتبال بیرون می‌کنند، آن‌ها برای پس گرفتن زمین بازی خود به یک معلم انقلابی مراجعه می‌کنند و ...
   
آبیشک باچان، دیپیکا پادوکون، سیکاندر کر
«مرز»، ریچارد هولم، 2011، سوئد
   
چهار (سینما 4)
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 20:30
   
در جنگ جهانی دوم شش سرباز عهده‌دار نگهبانی از مرز سوئد و نروژ می‌شوند. سربازی که در نیمه‌های شب به قصد دیدن طول مرز به مرز نروژ نزدیک می‌شود به اسارت سربازان آلمانی در می‌آید. آلمانی‌ها او را با خود می برند و برادرش را که فرمانده قابلی در این منطقه است به دنبال خود می‌کشانند و ...
   
آندره سیوبرگ، آنتی رینی، بیورن سوندکوئیست
«بازگشت پاندا»، یو ژونگ، 2009، چین
   
تهران (تماشاخانه)
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
شکارچیان قصد دارند یک خرس پاندا را که دو توله دارد شکار کنند. زمانی که یکی از توله‌ها از مادرش جدا می‌شود، شکارچیان او را دنبال می‌کنند. بچه خرس داخل رودخانه می افتد و توسط یک پسر نوجوان و یتیم که تحت سرپرستی یکی از همان شکارچیان درجنگل زندگی می کند، پیدا می‌شود و ...
   
دایچی هاراشیما، لی فنگ، ژونگ یو
«سوارکار»، وایت کلارکسن، 2011، کانادا
   
تهران
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
یک پلیس سوارنظام تنها متوجه به دار کشیده شدن مردی بی‌گناه در یک شهر می‌شود و تصمیم می‌گیرد این شهر را از فساد و جنایت پاک کند.
   
اندرو دبلیو. واکر، جسیکا پار و ارل پاستکو
«مردان نمکی»، سامان سالور (تلویزیونی، تولید صداوسیمای مرکز زنجان)
   
شما
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 23
   
مهندس فرهاد فرهمند پس از سال‌ها تحقیق در یک معدن خصوصی به دنبال کشف مرد نمکی دوم است. او و همسرش یکتا با وجود داشتن دختری کوچک در آستانه جدایی هستند و ...
   
فریدون محرابی، سوگل طهماسبی، سمیرا حسن‌پور، علیرضا مهران
«مظنونین»، جعفر سلطانی (تلویزیونی، تولید صداوسیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد)
   
شما
   
جمعه 18فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
مردی به نام داریوش در کوه دنا با گلوله کشته می‌شود. حمید افسر نیروی انتظامی برای تحقیق فراخوانده می‌شود. در این بین شخصی به نام سهراب دستگیر می‌شود و ظن پلیس بر انتقام‌جویی فامیلی و طایفه‌ای می‌رود و ...
   
مهدی صبایی، مهدی امینی‌خواه، محسن افشار، آزاده ریاضی

http://www.parstourism.ir//Files/News/Image/138910/3246t.JPG
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
آدم‌کش (فیلم)
کارگردان     رضا کریمی
تهیه‌کننده     محمد پوستی
نویسنده     محمدهادی کریمی
بازیگران     بهرام رادان
حامد بهداد
مهتاب کرامتی
افسانه بایگان
لیلا اوتادی
قطب‌الدین صادقی
فیلم‌برداری     محمود کلاری
مدت زمان
    ۸۲ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی

فیلم آدم‌کش به کارگردانی رضا کریمی، نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه کنندگی محمد پوستی ساخته سال ۱۳۸۸ است.

این فیلم در تاریخ اول دی ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته‌است.
جشنواره‌ها

فیلم آدم‌کش در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۸)در بخش خارج از مسابقه حضور داشته‌است.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

مصاحبه ای با کارگردان فیلم آدمکش

جذب مخاطب بدون توسل به کلیشه‌ها

«آدمکش» را می‌توان با اطمینان یک اثر شریف و آبرومند در حوزه فیلم‌های تجاری قلمداد کرد فیلمی که در تک تک پلان‌هایش احترام خالقش را به چشم و گوش بیننده می‌بینیم. «آدمکش» پنجمین ساخته رضا کریمی است، کارگردانی که با فیلم قبلی خود یعنی «انعکاس» هم توانسته بود معیارهای سینمای تجاری در ایران را اندکی ارتقا ببخشد. فروش روز افزون «آدمکش» گواه این نکته است که فیلم با همه تلخی و دور بودن از فضای کمدی‌های مرسوم این روزگار توانسته مخاطبان خود را راضی از سالن‌های سینما بیرون ببرد.
 
آقای کریمی! به عنوان اولین سوال می‌خواستم از فروش فیلم «آدمکش» آغاز کنم، خوشبختانه از آغاز سال 89 فیلم‌های جدی و فرهنگی سینمای ایران به نسبت فیلم‌های شبه کمدی و مبتذل بیشتر می‌فروشند. فیلم شما هم از این قاعده مستثنا نیست و در سه روز اول توانست بیش از 65 میلیون تومان فقط در تهران بفروشد. می‌خواستم تحلیل شما را درباره این وضعیت بدانم.
ساخت آثار کمدی به خودی خود اشکال ندارد اما وقتی جریانی به راه می‌افتد که به واسطه آن عده‌ای تلاش دارند جذب مخاطب را در این جنس از سینما و با یک ویترین خیلی مشخص ببینند، اشتباه است و به نظرم این مسیری است که از اول اشتباه پیموده شده و از اول هم قابل پیش‌بینی بود که از یکی جایی دیگر این تفکر جواب نخواهد داد.
 
آینده «آدمکش» را با شرایط موجود چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آینده را نمی‌توان خیلی پیش بینی کرد ولی فکر می‌کنم این شروعی که داشته شروع خوبی بود و نگاه سازندگان فیلم بر این است که با تلاش‌ها و پیش‌بینی‌هایی که کردیم به مقصودمان رسیدیم و مردم با فیلم ارتباط برقرار کردند و اتفاقا سیر صعودی که فروش این فیلم دارد گواه این نکته است که مردم با رضایت از سالن خارج می‌شوند که امتیاز کمی نیست.
 
هر پنج فیلم شما را می‌توان در گونه سینمای میانه جا داد. سینمایی که ضمن احترام به شعور بیننده قصد جذب حداکثری مخاطب را نیز دارد.
بله دقیقا. به نظر من باید فیلم توانایی جذب مخاطب را داشته باشد و برای من جذب مخاطب عام بسیار مهم است اما برای به‌دست آوردن این‌گونه از سینما متوسل به موارد خیلی سطحی و کلیشه‌ای نمی‌شوم. همان طور که گفتید سعی من بر این است که همان‌گونه که فیلم مخاطب را جذب می‌کند دارای یکبار مفهومی و معنایی هم باشد تا تماشاگر دست خالی از سالن سینما بیرون نیاید.
این هدفی است که من در مسیر فیلمسازی‌ام همواره داشته‌ام و فکر می‌کنم خیلی هم دشوار است. چون وقتی شما هدفتان جذب مخاطب به هر قیمتی و از هر طریقی است مسیر چندان دشواری را پیش رو ندارید و یا آن سمت ماجرا که شما خواهان ساخت یک فیلم شخصی هستید بیشتر مایل هستید در محافل خاص از فیلم تقدیر شود که باز آن نوع سینما هم در قیاس با سینمای میانه تولید آسان‌تری دارد.
 
در هر پنج فیلم شما، زنان حضور پر رنگی در بطن ماجرا دارند.

پروسه قصه نویسی و فیلم ساختن من برخاسته از علایق و تفکر من است. در کارهایم خیلی عمد ندارم که زن محور ماجرا باشد و یا زن اولویت بیشتری در قصه داشته باشد. این مسیری است که طی شده و ممکن است در کار بعدی‌ام چنین نباشد‌. در «آدمکش» هم محور اصلی ماجرا حضور یک زن است اما نقش‌های اصلی دیگر را مردها ایفا می‌کنند.
 
به سینمای مهندسی شده اعتقاد دارید؟

بله، من این تفکیک را در انجام وظایف مختلف قائل هستم. البته ممکن است که روزی فیلمنامه کارم را خودم بنویسم اما تا آنجایی که ممکن است تلاش دارم از مقوله‌هایی مثل فیلمنامه، تدوین، طراحی صحنه و لباس و تهیه‌کنندگی فاصله داشته باشم و آدم‌هایی که با اساس فیلم فاصله داشته‌اند، بیایند و کارهایشان را انجام دهند و من هم کنارشان باشم. در مورد فیلمنامه هم ترجیحم این است که یک فیلمنامه آماده پیش رویم باشد و من با یک فاصله‌ای نسبت به آن فیلمنامه نظراتم را بر روی آن اعمال کنم و دست به بازنویسی بزنم.
 
چه شد که تصمیم گرفتید «آدمکش» را به عنوان پنجمین اثر سینمایی خود جلوی دوربین ببرید؟

اینکه آدم به چه قصه‌ای می‌پردازد بستگی دارد به مجموع شرایطی که در آن زمان و آن مقطع سراغ فیلمساز می‌آید. طرح فیلم «آدمکش» متعلق به خانم آزیتا موگویی، مدیر تولید فیلم «آدمکش»، بود و وقتی قرار شد با آقای پوستی کار کنیم من این را در کنار چند طرح دیگر به ایشان ارائه دادم و در جلسات مختلفی که با هم داشتیم به این نظر رسیدیم که بهتر است طرح «آدمکش» را بسازیم اما من در آن مقطع درگیر ساخت سریال «فاکتور هشت» شدم و قرار شد آقای محمدهادی کریمی فیلمنامه این کار را بنویسند که شروع به نگارش این فیلمنامه کردند و پس از چند ورسیون به فیلمنامه فعلی رسیدیم و درست پس از پایان تصویربرداری سریال من بود که برای پروانه ساخت این فیلم اقدام کردیم.
 
زمانی که فیلمنامه را به محمدهادی کریمی سفارش دادید، نظرتان نوشتن یک فیلمنامه روانشناختی بود یا یک فیلم پلیسی معمایی؟

خیلی نظرم این نبود که فضای غالب فیلم یک فضای معمایی و پلیسی باشد بلکه همان‌طور که گفتید نظرم بر این بود که کار یک درام روان‌شناسانه است که مایه‌هایی از فضای معمایی هم در آن باشد.
 
قبول دارید روایت معماگونه فیلم در 20 دقیقه ابتدایی خیلی بیشتر از نکات روانشناختی آن است و درست از دقیقه بیستم فیلم، فیلمنامه‌نویس با قرار دادن شخصیت رویا ملک‌زاده به عنوان شخصیت اصلی ماجرا فیلم را از یک اثر داستانگو به یک اثر شخصیت محور بدل می‌کند که این نکته به ریتم فیلم هم آسیب زده؟
فکر می‌کنم روندی که فیلم برای قصه‌گویی می‌پیماید، درست است. ما در 10 دقیقه ابتدایی آدم‌ها را معرفی می‌کنیم پس از آن شخصیت حامد بهداد را داریم که از دوستش می‌خواهد که نامزدش را نجات بدهد و طی یک مصاحبه پزشکی ما پی به قصه اصلی فیلم می‌بریم. به نظرم این روند چندان عجیبی نیست. به‌طور دقیق‌تر ما ابتدا شخصیت‌های‌مان را معرفی می‌کنیم و پس از آن با یک ماجرای جنایی روبه‌رو می‌شویم که در ظاهرش یک جنایت اتفاق افتاده اما بعد به لایه‌های زیرینش نفوذ می‌کنیم. ما مجبور هستیم به واسطه کندوکاوی که شخصیت مازیار در قصه می‌کند به شخصیت‌ها و ماجراهای فرعی بپردازیم به حدی که قصه بیرونی‌تر می‌شود تا اینکه به گره‌گشایی نهایی می‌رسیم و متوجه می‌شویم که اصل ماجرا چه بوده. این روندی بود که از همان ابتدا برای این قصه طراحی شده بود و من فکر می‌کنم که روند درستی است و روایت قصه به سمت درستی می‌رود.
 
محمد پوستی را چگونه پیدا کردید؟ تا آنجایی که من اطلاع دارم ایشان سال‌ها پیش به همراه بهروز افخمی دفتر تولیدفیلم دایر کردند که البته خروجی خاصی هم نداشت.
آقای پوستی در تلویزیون سال‌ها به عنوان تهیه‌کننده حضور داشته‌اند. در سینما هم در چند سال گذشته مشارکت‌هایی در ساخت و تولید آثار مختلف داشته‌اند اما «آدمکش» اولین اثری است که به عنوان تهیه‌کننده مستقل در سینما تولید کرده‌اند. من اطلاع چندانی از دفتری که ایشان با آقای افخمی داشتند ندارم اما همان‌طور که اشاره کردم ایشان تمایل داشتند یک اثر مستقل سینمایی تهیه کنند و به دلیل آشنایی که از مدت‌ها قبل با هم داشتیم پیشنهاد ساخت این فیلم را به من دادند.
 
فیلم با هزینه بخش خصوصی ساخته شده؟

بله و هیچ اسپانسری هم در تولید این فیلم مشارکت نکرده.
 
این را از این بابت می‌پرسم چون «آدمکش» به دلیل لوکیشن‌های متنوع و آدم‌های نام‌آشنایی که جلوی دوربین و پشت دوربین دارد باید جزو آثار پر خرج سینمای ایران باشد.
نه اتفاقا بودجه این فیلم چندان تفاوتی با آثار اکران شده این روزها ندارد. اگر منظور شما حضور سوپر استارها در این فیلم است در آثار دیگر هم شاهد حضور این افراد هستیم. اگر منظور شما لباس بازیگران است که با لباس‌های چندان پیچیده و گران‌قیمتی رو‌به‌رو نیستیم، اگر منظور شما لوکیشن‌هاست باید بگویم بیشتر انتخاب‌ها در این رویکرد موثر بوده و در نهایت باید بگویم فیلم به لحاظ هزینه متفاوت با کارهای رایجی که در سینمای ایران ساخته می‌شود نیست و حتی از برخی از این آثار نیز کم خرج‌تر بوده.
 
به طراحی صحنه و لباس این فیلم اشاره کردید. من یک همکاری خیلی خوب بین شما به عنوان کارگردان، آقای محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری و خانم ژیلا مهرجویی به عنوان طراح صحنه ولباس می‌بینم. کمی درباره این همکاری برای ما بگویید.
فکر می‌کنم اگر قیاسی بین فیلم‌های قبلی من هم انجام دهید به این نکته می‌رسید که لوکیشن در آن فیلم‌ها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع لوکیشن در آثار من باید ضمن سادگی، خاص هم باشد. زمانی که من فیلمنامه‌ای را می‌خوانم یک سری تفکر و نگاه‌های نسبت به مکان‌ها و لوکیشن‌های فیلم دارم که سعی می‌کنم با طراح و فیلمبردار کار این دیدگاه‌ها را در میان بگذارم و این نگاه را کامل کنیم تا برسیم به نقطه‌ای که منظور من بوده اما در آدمکش به نظر خودم هماهنگی خیلی خوبی رخ داده است من به دلیل پیشینه همکاری که با خانم مهرجویی داشتم خیلی خوب به تفاهم و هماهنگی رسیدیم.
 
فصل‌های فلاش‌بک فیلم «آدمکش» با دوربین دیجیتال گرفته شده. این نوع روایت تصویری پیشنهاد خودتان بود یا آقای کلاری؟ و چه علت زیباشناسانه‌ای پشت کار بود؟
من زمان نگارش فیلمنامه تصور خاصی از فلاش بک این فیلم داشتم و می‌خواستم چیز متفاوتی با فلاش بک‌های رایج باشد بر اساس مجموعه صحبت‌ها و جلساتی که با آقای کلاری داشتیم ایشان هم نظرش بر این بود برای اینکه دستمان در قسمت رنگ بندی و یک سری از مسائل دیگر باز باشد این را ویدئو بگیریم تا بتوانیم نکات مورد نظرمان را روی آن به راحتی پیاده کنیم و بعد آن را به فرمت 35 تبدیل کنیم.
 
در «آدمکش» ما عموما با نماهای بسته بازیگران رو‌به‌رو هستیم. خیلی نمای لانگ‌شات در این فیلم نمی‌بینیم. به واسطه اینکه فیلمنامه «آدمکش» یک فیلمنامه شخصیت محور است به چنین دیدگاهی رسیدید؟
این هم از آن مواردی است که خیلی نمی‌توانم درباره‌اش توضیح دهم. این نکته هم برخاسته از گرامری است که من فیلمسازی متناسب با موضوع فیلمم و اتمسفر صحنه‌ها را اینگونه دکوپاژ می‌کنم. یعنی اصلا عمدی در کارم نیست بلکه بیشتر این نکته از حس من برخاسته است و به گرامر اصلی فیلمم بدل شده است. اگر می‌بنید که در «آدم‌کش» کلوز آپ‌های زیادی وجود دارد به خاطر نوع قصه و نوع شخصیت‌ها حتما ایجاب می‌کرده که ما بیشتر به آدم‌ها نزدیک شویم تا اینکه بخواهیم فضا سازی ببینیم
 
علت حضور کمرنگ شخصیت لیلا اوتادی در فیلم چیست؟ این شخصیت چه کمکی به روند داستان می‌کند؟ آیا با حذف شدن این کاراکتر چیزی از بار داستان کم می‌شود؟
نمی‌توان گفت که اگر حذف شود اتفاق چندانی در داستان رخ نمی‌دهد. راستش من خودم اینگونه نمی‌بینم که شخصیت لیلا اوتادی خاصیت کمی در فیلمنامه دارد چرا که او در مقاطعی تاثیرگذار است. دکتر زمانی که بیمار را از آسایشگاه فراری می‌دهد نیاز به یک همکار و همراهی داشت و اساسا نقش نگار بر این اساس طراحی شده بود. در تیمی که مازیار در آن حضور دارد ما با شخصیت خانم دکتر مهرابی رو به رو هستیم که اساسا نمی‌تواند روی همکاری وی حساب بکند پس ما نیاز داشتیم به فردی که برای فرار دادن و پناه دادن به رویا همراه و همکار وی باشد. اگر به این بزنگاه‌ها توجه کنید متوجه می‌شوید که حضور این شخصیت در روند داستان اتفاقا خیلی موثر است.
 
در ساخت این فیلم از مشاوره‌های پزشکی هم بهره بردید؟
بله، به هر حال اینگونه قصه‌ها، داستان‌های سختی هستد و باید متکی بر تحقیقات باشد. قبل از شروع فیلمبرداری با یکسری از دوستان روانپزشک در مورد مسائل پزشکی این کار مشورت‌هایی داشتم که می‌توانم به آقای دکتر صنعتی و خانم دکتر معین اشاره کنم که در مجموع موافق فرضیه‌های این فیلمنامه بودند و البته پیشنهادهایی هم در راستای بهتر شدن فیلمنامه مطرح کردند که من سعی کردم در بازنویسی نهایی هم این نکات را در فیلمنامه لحاظ کنم.
 
خانم کرامتی پیش از شروع فیلمبرداری جلساتی با این نوع بیماران داشتند؟
بله ایشان هم قبل از فیلمبرداری در جلساتی شرکت کردند که با نقش چندان بیگانه نباشند.
 
قبول دارید بازی حامد بهداد نسبت به سایر بازیگران کمی اغراق شده‌تر بود و در جاهایی به کلیت سکانس لطمه وارد می‌کرد؟
من وقتی قرار است فیلمی را بسازم به یک سری از تعاریف نسبت به شخصیت‌های درون داستان می‌رسم. به حدی که در نهایت می‌دانم چه کسی بهترین گزینه برای ایفای این نقش‌هاست. در مورد «آدمکش» همین اتفاق اقتاد. یعنی من از همان اول می‌دانستم که این سه نفر باید شخصیت‌های اصلی فیلم من را بازی کنند. برای مثال با توجه به مشخصات ظاهری حامد بهداد او را بهترین گزینه برای شخصیت حمید می‌دانستم.
 
سکانسی که حامد بهداد برای اولین بار متوجه می‌شود نامزدش به‌جز یک قتل مرتکب چند قتل دیگر هم شده از نظر شما غلو شده نیست؟
نه چرا؟ در آن سکانس حمید فکر می‌کند که نامزدش قتلی را مرتکب شده و درصدد است آن را یک جوری رفع و رجوع کند اما در میانه‌های سکانس متوجه می‌شود ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این مسائل است و طبیعتا شوکه می‌شود و به فراخور آن موقعیت احساساتی می‌شود پس می‌بینیم که آن سکانس اصلا غلو شده نیست.
 
و سخن آخر؟
فقط امیدوارم این استقبالی که از فیلم شده ادامه دار باشد و مردم از فیلم خوششان بیاید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم دیدنی آدم کش به کارگردانی رضا کریمی برای ما بنویسید و بفرستید .





نظرات 1 + ارسال نظر
ناامتا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:43 ب.ظ

:::::

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد