رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد فیلم عطش ساخته محمدحسین فرح بخش

عطش
فیلم محصول سال 2002
عطش فیلمی به کارگردانی محمدحسین فرح‌بخش، نویسندگی پیمان معادی و تهیه‌کنندگی عبدالله علیخانی محصول سال ۱۳۸۱ می‌باشد. این فیلم در خرداد ۱۳۸۲ برروی پرده سینما رفته‌است.
تاریخ اکران اولیه: ۲۰۰۲ م.
کارگردان: محمدحسین فرح‌بخش
آهنگ‌ساز: کیوان جهانشاهی
فیلم‌نامه: پیمان معادی
بازیگران
بهرام رادان
شبنم قلی‌خانی
فریبرز عرب‌نیا
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
عطش (فیلم)
کارگردان     محمدحسین فرح‌بخش
تهیه‌کننده     عبدالله علیخانی
نویسنده     پیمان معادی
بازیگران     بهرام رادان
فریبرز عرب‌نیا
شهرام حقیقت‌دوست
شبنم قلی‌خانی
ساغر عزیزی
طیب شرافتی
مریم نیک‌رفتار
حسین چرمچی
مجید علی‌زاده
حشمت‌الله آرمیده
موسیقی     کیوان جهانشاهی
فیلم‌برداری     فرج‌الله حیدری
تدوین     کامران قدکچیان
توزیع‌کننده     پویا عصر فیلم
مدت زمان
    ۹۲ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی

عطش فیلمی به کارگردانی محمدحسین فرح‌بخش، نویسندگی پیمان معادی و تهیه‌کنندگی عبدالله علیخانی محصول سال ۱۳۸۱ می‌باشد.این فیلم در خرداد ۱۳۸۲ برروی پرده سینما رفته‌است.
خلاصه داستان

نادر که از زندان آزاد شده برای اجرای نقشه دزدی منوچهرخان دو نفر خبره در امر باز کردن گاوصندوق (اشکان) و در امر الکترونیک (کوروش) را پیدا کرده و این گروه سه نفری نقشه شان را با مهارت اجرا می‌کنند اما...
جشنواره‌ها

فیلم عطش در هفتمین دوره جشن خانه سینما (۱۳۸۲) در بخش بهترین فیلمبرداری (فرج‌الله حیدری) کاندیدا مسابقات بوده‌است.

همه فیلم های بهرام رادان؛ از آواز قو تا آتش بس
اغلب بازیگران توانمند و قابل، این ویژگی را دارند که در فیلمی ضعیف یا متوسط به پایین، بازی چشمگیر و درخشانی از خود به نمایش بگذارند؛ در این حد که فیلم را نجات دهند یا لااقل لحظاتی از آن را تماشایی کنند.
سید احسان عمادی: اغلب بازیگران توانمند و قابل، این ویژگی را دارند که در فیلمی ضعیف یا متوسط به پایین، بازی چشمگیر و درخشانی از خود به نمایش بگذارند؛ در این حد که فیلم را نجات دهند یا لااقل لحظاتی از آن را تماشایی کنند. مثال هایش در سینمای ایران و جهان کم نیست. از نمونه های اخیر و داخلی مثلا می توان به بازی های ترانه علیدوستی در «انتهای خیابان هشتم» و «پذیرایی ساده»، بازی لیلا حاتمی در «سر به مهر»، بازی حامد بهداد در «زندگی جای دیگری است» و مجموعه ای از نقش آفرینی های اکبر عبدی اشاره کرد.

شمعی در باد

اینجا اما ضمن مرور آثار سینمایی بهرام رادان، نشان داده ایم که او در هیچ فیلم بدی، نتوانسته بازی خوب و ماندگاری از خود به جا بگذارد و هرگز کیفیت بازی اش از امتیاز کلی فیلمی که برایش جلوی دوربین حاضر شده، فراتر نرفته است. آیا این خصوصیت، تنها یک ویژگی در بازی های بهرام رادان است یا باید آن را به حساب ضعف و اشکالش گذاشت؟

1379 - شور عشق

فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد

خیلی ها اسم نادر مقدس را هم نشنیده اند اما او با فیلم دومش، کاشف دوتا از ستاره های دهه 80 سینمای ایران شد؛ بهرام رادان و مهناز افشار، در عاشقانه ای که به یادماندنی ترین تصویرش دو کفتر دل خسته در شن کش کامیون بود!

بازی رادان در این فیلم (که به گفته خودش آن موقع فقط دو سه هفته کلاس بازیگری رفته بود) کاملا تحت الشعاع بازیگر نقش مقابلش قرار گرفت؛ جوری که بیشتر مخاطبان، منتظر ادامه مسیر حرفه ای افشار بودند تا رادان. فیلم برنده تنها «زرشک طلایی» تاریخ سینمای ایران شد و بعدها رادان در شب شیشه ای گفت دلش می خواسته کاندیدای زرشک زرین بازیگری هم می شده تا از شکستش درس پیروزی بگیرد.

1379 - آواز قو

جایزه: نامزد جایزه نقش اول مرد در جشن خانه سینما

فیلمنامه پر اوج و فرود پیمان معادی و کارگردانی شسته رفته سعید اسدی، تجربه موفقی را در سینمای بدنه رقم زد. رادان در دومین تجربه سینمایی اش، به نسبت خوش درخشید. جوان اول عصیانگر فیم را از آب و گل درآورده و نقش مهمی در دیده شدن فیلم داشت.

بازی او در صحنه های پایانی وقتی با جمشید هاشم پور کل کل می کند را به یاد بیاورید که چگونه جلوی سوپر استار کارکشته آن زمان کم نمی آورد و ضعف نشان نمی دهد. نقش اول زن این فیلم، ساره آرین به سرعت از یادها رفت و دیگر در هیچ اثر سینمایی حاضر نشد. بلایی که می توانست سر رادان هم بیاید اما او خودش جلوی آن را گرفت.

شمعی در باد

1379 - آبی

نه هدیه تهرانی، نه حمید لبخنده، نه عاشقانه فیلم و نه اسمش که آدم را یاد فیلم موفق جیرانی می انداخت، هیچ کدام آبی را از شکست نجات ندادند. رادان در این فیلم نقش جوانی سرکش و عاشقی نجیب و ساده را بازی می کرد و انفعال شخصیتش در کنار بازی کم اعتماد به نفسش باعث شد در کنار نقش پیچیده تر و جذاب تر هدیه تهرانی به چشم نیاید. هر چند در نهایت و با گذر زمان هم، نه آبی فیلم مهمی شد و نه خاطره ای از بازیگرانش در ذهن کسی باقی ماند.

1381 - گاوخونی

جایزه: برنده تندیس حافظ

نقش عجیبی که مسیر حرفه ای بازیگری رادان را به کلی عوض کرد و او را به عنوان بازیگری که در فیلم های متفاوت با کارگردان های سرشناس هم می تواند بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد، شناساند. (هر چند تندیس «حافظ» را با توجه به تهیه کنندگی علی معلم در فیلم، خیلی ها جدی نگرفتند)

در بیش از نیمی از زمان فیلم، ما چهره رادان را نمی بینیم و تنها صدایش را حین قرائت متن مدرس صادقی می شنویم که انصافا هم تاثیر مهمی در ساختن فضای مالیخولیاوار و مریض فیلم دارد. هر چند بعد از رونمایی چهره اش هم نگاه خسته، پریشان و مستاصل او همچنان در تداوم حسی است که از قبل ساخته. تصویر او که پتوی کلفتی بر سر کشیده، تبدیل به شمایل یکی از مهمترین فیلم های افخمی در اقتباسی از یکی از بهترین داستان های معاصر شد. افخمی بعدها گفت که می خواهد قیصر 2 را با بازی رادان بسازد؛ وعده ای که هیچ گاه عملی نشد و گاوخونی را آخرین همکاری این دو نفر کرد.

شمعی در باد

1381 - عطش

فیلم دیگری از سینمای بدنه، که انگار نشان می داد هنوز کشش و گرایش رادان به آثاری از این دست بیش از فیلم های «هنری» از قبیل گاوخونی است. او نقش جوانکی خلافکار، کمی مشنگ و با آرزوهای محال را بازی می کرد که برای سرقت از جواهرفروشی عضو یک باند گانگستری شد. «کوکو جامبو» خواندن های او، چندان زیر نقش محکم فریبرز عرب نیا که رییس و مغز متفکر گروه بود به چشم نمی آمد و منتقدان و مخاطبان هم بازی اش را مثل نقشش در باند، خیلی جدی نگرفتند.

1381 - رز زرد

«داوود» فیلم، شخصیتی ضعیف و ترسو بود اما انگار رادان ضعف و ترس نقش را با ضعف و ترس بازی اش اشتباه گرفته بود. نتیجه یکی از بزرگترین شکست های رادان را در ابتدای کارنامه کاری اش رقم زد که بعدها خودش هم در تلویزیون به آن اعتراف کرد. اینکه بازی رادان در هیچ فیلمی نمی تواند از عیار خود فیلم بالاتر برود را شاید می شد از همین رز فهمید. بازی امین حیایی در فیلم را با نقش آفرینی او مقایسه کنید تا مسئله را بهتر متوجه شوید.

شمعی در باد

1382 - شمعی در باد

جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد

سیمرغ در 24 سالگی، بعد از هشت فیلم بلند بالاخره به رادان رسید. در نقشی که البته قبلا شبیه اش را در آواز قو تجربه کرده بود. جوانی عاصی و جسور و به ته خط رسیده که جرأتش به مراتب بیشتر شده و به جای مهاجرت آن فیلم، اینجا اعتیاد را تجربه می کرد.

معصومیت چهره و نگاه بی گناه رادان، بُعدی به این شخصیت می داد که با کلیشه های رایج پیش از آن تفاوت داشت. ترکیبی که سه سال بعدتر، در سنتوری به اوج بلوغ و پختگی رسید و مهمترین بازی رادان را ساخت.

1382 - سربازهای جمعه

فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد

وقتی محمدرضا فروتن و پژمان بازغی و پولاد کیمیایی و حتی بیژن امکانیان آن فیلم را کسی یادش نیست، بر بهرام رادان چه خرده ای می توان گرفت؟ سربازهای جمعه در کارنامه عجیب و غریب کیمیایی در دو دهه اخیر، قطعا یکی از بدترین هاست؛ با شخصیت هایی به غایت بی معنی، سردرگم، ناشناخته و محیرالعقول که طبعا نمی توانست رادان را با این انتخاب به جایی برساند.

تنها امتیاز فیلم از لحاظ بازیگری، معرفی اندیشه فولادوند در نقش «نقره» بود که تازه او هم بیش از بازی خودش، به خاطر گریم، کاراکتر هیستریک و دیالوگ های عجیبش معروف شد. رادان البته بعدها بارها از مرام و معرفت کاری کیمیایی با احترام و ستایش سخن گفت و نشان داد که با حرمت نمک آشناست.

شمعی در باد

1383 - گیلانه

«جوان چشم آبی و رعنا»یی که احتمالا یادآوری آن در برنامه هفت چند هفته قبل، خشم حاتمی کیا را برانگیخت، همین اسماعیل گیلانه بود؛ سرباز رشیدی که در دفاع مقدس، به شکلی ناجوانمردانه و تاثرانگیز مجروح و معلول شده بود و توان کوچترین حرکتی نداشت.

تلاش رادان برای نمایش این عجز و ضعف، مهمترین چالشی بود که تا آن لحظه در بازیگری پیش روی خود می دید و از این آزمون موفق بیرون آمد. او در این فیلم باز کنار یکی دیگر از بازیگران بزرگ سینمای ما یعنی فاطمه معتمد آریا قرار گرفت و با بده بستان هایش پارتنر خوبی برای این هنرمند شد.

1383 - رستگاری در هشت و بیست دقیقه

فیلم ضعیفی که با سپردن نقش قهرمان عاصی اش به رادان، نتوانست نقطه مهمی در کارنامه او شود و جز تکرار آشفته ای از معصومیت ها و طغیان های گذشته، چیز دیگری برای او نداشت. هر چند بازی شهاب حسینی، در نقش متعصب خشک مغز و افراطی همین فیلم، ممکن است در ذهن بعضی مخاطبانش مانده باشد. انگار ضعف بازی رادان در فیلم ها، کم کم در روند حرفه ای اش در حال تثبیت بود.

شمعی در باد

1383 - ازدواج صورتی

سیمرغ بلورین، همکاری با بهروز افخمی، رخشان بنی اعتماد و مسعود کیمیایی. این خط چطور می توانست از ازدواج صورتی منوچهر مصیری بگذرد؟ خودش آن زمان گفت دوست دارد سینمای بدنه و سینمای هنری را در کنار هم داشته باشد (نقل به مضمون)؛ اما بعدتر در شب شیشه ای از بازی در این فیلم ابراز پشیمانی کرد؛ آن هم در حالی که هم فاطمه گودرزی، هم خدابیامرز خسرو شکییبایی بازی شیرینی در این فیلم از خود نشان دادند.

1384 - حکم

راجع به خود فیلم که حرف نزنیم بهتر است اما شکیبایی نازنین با آن کاراکتری که تا آن موقع هنوز از او ندیده بودیم، با آن «جون» گفتن های مشمئزکننده و نفرت انگیز، هنوز از آن فیلم در ذهن مان مانده. تلاش عزت الله انتظامی (با اصرارش بر سر «رویت کردن زردی تخم مرغ در نیمرو») و لیلا حاتمی برای نمایش چهره ای متفاوت از خودش را هم ستود؛ اما بهرام رادان... صحنه ای که پشت رل نشسته و در جواب سخنرانی طولانی انتظامی از او تعریف می کند، قطعا جزو بدترین لحظات تاریخ بازیگری او جلوی دوربین است!

شمعی در باد

1384 - تقاطع

یک بازی معمولی در یک فیلم معمولی. بعد از عطش و رز زرد، سومین «آدم بد»ی بودکه رادان بازی اش می کرد؛ خبیث تر و بدذات تر از آن دوتا، که اثری از ضعف و سادگی هم با خود نداشت و آخر نامردی و بی معرفتی بود. نتیجه اما در نهایت چیزی نشد که در خاطر کسی بماند؛ برخلاف بازی های سروش صحت و باران کوثری در همین فیلم.

1385 - سنتوری

جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد

طبعا بهترین بازی رادان طی 15 سال فعالیتش است. شخصیتی معصوم، مظلوم، قربانی و به شدت نیازمند کمک که از هیچ کس به اندازه خودش ضربه نخورده است. صدایی که رادان برای دوران اعتیاد این نقش ساخت و مضراب زدنی که با سنتور یاد گرفت، از چالش های مهم پیش روی او برای جان بخشیدن به کاراکتر علی سنتوری بود.

او باید در روند فیلم، سه چهار حس مختلف را از پی هم درمی آورد؛ شور و انرژی و عاشقی جوانی، عصبیت و خستگی ناشی از ناکامی و اعتیاد، استیصال و فروپاشی به دلیل غرق شدن در فساد، و در نهایت بازگشتی آرام و پردرد به زندگی؛ و تقریبا در نمایش تمام این احساس ها موفق بود.

مهرجویی در گفتگو با مانی حقیقی گفته یکی از ماندنی ترین دیالوگ های فیلم را از حرف های خود رادان گرفته و در آن گذاشته.

سنتوری جزو بازی هایی بود که برای تاییدش نیاز به سیمرغ نداشت، گرچه شاید وسوسه خوندن با آن صدای عجیب را از همان زمان به دل رادان انداخت. اکران نشدن فیلم ضربه بدی در کارنامه حرفه ای رادان بود؛ سکوی پرشی که زیر پای شناگرش شکست.

شمعی در باد

1385 - چهار انگشتی

بازی در فیلمی عجیب و غریب از سعید سهیلی، در دو نقش مجزا (فواد و فرزاد) که یکی شان بیش از حد کافی متفاوت (!) بود، نشان می داد که رادان که هنوز به سی سالگی هم نرسیده، دنبال تجربه های تازه جلوی دوربین است و دوست دارد خودش را در معرض امتحان های سخت تری بگذارد. گرچه در نهایت، نه فیلم چیز به دردبخوری از کار درآمد، نه بازی های رادان در یاد کسی ماند.

1386 - کنعان

کنعان فیلم سکوت ها و نگفتن ها بود. بازیگرها دیالوگ های زیادی برای بیان احساسات شان نداشتند و بیشتر باید با اتکا بر میمک صورت و حالت نگاه و بازی در سکوت ها، حس هایشان را به بیننده منتقل می کردند. همگی هم کم و بیش از پس این مسئولیت خطیر برآمدند و فیلم را دیدنی کردند. ترانه علیدوستی و افسانه بایگان بیشتر، محمدرضا فروتن و بهرام رادان کمتر.

البته شخصیت علی در فیلم، رازی بود که باید تا پایان ناگشوده باقی می ماند و تماشاچی را به نتیجه ای قطعی نمی رساند، و همین تا اندازه ای کار او را نسبت به بقیه ساده تر می کرد.

شمعی در باد

1386 - بی پولی

شوخ شنگ ترین نقشی که رادان - تا قبل از «آتش بس 2» - بازی کرده بود. فیلم پر انرژی و خل مشنگ نعمت الله، نیاز به بازی هایی از همین جنس داشت و با توان و تجربه ذاتی کارگردان در بازی گرفتن - که قبلا حتی در «بوتیک» و همکاری با گلزار هم نشانش داده بود - نتیجه جذاب و تماشایی از کار درآمد.

لیلا حاتمی، سیامک انصاری، بابک حمیدیان و حبیب رضایی هر کدام یکی از بهترین بازی هایشان را در این فیلم انجام دادند. بهرام رادان هم فاز اتمسفر دیوانه فیلم را به خوبی گرفته بود؛ به خصوص در بعضی صحنه ها - مثل نشستن روی صندلی آرایشگاه یا حرف زدنش از «به دست گرفتن عرضه» یا شکوه، یا اوجش وقتی زنش را به خاطر رفتن سر قبر سهراب سپهری سرزنش می کند - لحظات ماندگاری را جلوی دوربین خلق کرد.

1387 - تهران 1500

تهران 1500 را بیشتر باید به حساب میل رادان به بازیگوشی و تجربه گرایی گذاشت، تا اینکه بخواهیم درباره کیفیت کارش قضاوت کنیم. او مثل مهران مدیری و هدیه تهرانی، تنها صداپیشه فیلمش است و ... خب دیگر چه می شود گفت؟!

دیالوگ هایش را سینک و به موقع ادا می کند! اصولا وقتی انیمیشن بلندسازی در کشور ما سابقه ای ندارد، نمی شود مثل صداسازی های دنزل واشنگتن برای «شرک» یا رابرت دنیرو برای «داستان کوسه» از بازیگرهایمان توقع داشته باشیم.

شمعی در باد

1387 - تردید

سال پر کار رادان می توانست پایان خوشی داشته باشد. همه چیز برای گرفتن و ترکاندن «تردید» آماده بود؛ واروژ کریم مسیحی بعد سال ها برای دومین بار پشت دوربین رفته بود تا داستان هملت را بسازد. تیم بازیگری هم حرفه ای و زبده به نظر می رسیدند اما حاصل کار، واقعا ناامیدکننده بود و حتی ترانه علیدوستی هم بعدا نسبت به آن واکنش منفی نشان داد.

بعد از «گاوخونی» رادان یک بار دیگر به نقشی پریشان و خسته و مستاصل رسیده بود که رگه هایی از مالیخولیا و خودآزاری روانی با خود داشت؛ اما دیگر عادت کرده بودیم وقتی فیلم بد است، توقعی از او نداشته بایم. به این ترتیب، رادان غیر از سر و وضع آشفته و چشم های کمی هراسان، چیز دیگری از آن تردید با خود به همراه نداشت؛ اتفاقی که به شکلی عجیب، برای حامد کمیلی نیفتاد و او فراتر از انتظار، در فیلم بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت.

1389 - راه آبی ابریشم

باز هم تلاش رادان برای قرار دادن خود در مسیر چالشی تازه؛ بازی در یک نقش تاریخی در یک «پروژه فاخر» که شرایط تولیدش اصلا آسان نبود؛ آن هم با کارگردانی که ید طولایی در ساخت فیلم های روی آب داشت؛ بزرگ نیا که از «کشتی آنجلیکا» و «جنگ نفت کش ها»یش خاطرات خوشی داریم اما راه آبی ابریشم، فیلم بدی شد که نه منتقدان تحویلش گرفتند، نه مردم به تماشایش نشستند.

بازی رادان هم اتفاق مهمی در کارنامه اش به حساب نیامد و کسی سر درنیاورد بازی کردن او در هیات یک شخصیت تاریخی، چه تفاوت هایی با یک کاراکتر معاصر می تواند داشته باشد؛ هر چند احتمالا عکس هایی با گریم متفاوت و لباس های قدیمی را به آلبوم رادان اضافه کرد.

شمعی در باد

1390 - پل چوبی

فروش: ششمین فیلم پرفروش سال

پل چوبی فیلم خوبی نیست و یکی از بزرگترین ضربه هایش را از بازی رادان خورده. در واقع شاید این تنها نقطه کارنامه حرفه ای او باشد که حضورش نه تنها کمکی به فیلم نکرده بلکه یکی از پاشنه آشیل های اصلی آن هم به حساب می آید.

خط داستانی سانتی مانتال و به نسبت شعاری پل چوبی، می توانست با نقش آفرینی بهتر او، قابل اغماض به نظر برسد اما بازی های بدش در لحظاتی مثل بیل زدن زیر باران، ناخن کشیدن روی میز، فشار دادن قوطی فلزی در دست و بخصوص سکانس مهم نهایی فیلم - که لابد قرار است تحول درونی شخصیت امیر را صرفا از روی تغییر نگاه ها و حالت چهره رادان بفهمیم - تیر خلاص را به پل چوبی شلیک کرده.

1393 - آتش بس 2

فیلم قرار است روی بازی ها و دیالوگ های دو ستاره اش اوج بگیرد و با همین امکانات و سابقه (بازی موفق گلزار و افشار در نسخه اول همین فیلم) آتش بس را از آیتم های معمولی برنامه های خانواده تلویزیون بالاتر بکشد اما هر جا نیاز به حضور و درخشش رادان است، کمیت فیلم لنگ می زند.

هر قدر میترا حجار، با استفاده از میمک صورت و اغراق بجا در بازی اش، نقش را جان می دهد و مخاطب را همراه می کند، بازی معمولی رادان باعث می شود که کاراکتر خسرو باور نشود. برای این نقش پر از اغراق، او دوباره نوعی عصا قورت دادگی دارد یا به جای اغراق، بیشتر لوس بازی در می آورد تا کفه ترازو به نفع ستاره زن سنگینی کند.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم عطش به کارگردانی محمدحسین فرح بخش برای ما بنویسید و بفرستید .




این هفته با بهرام رادان


بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.


جست و جو در نقد های سینمایی رها ماهرو : حامد کمیلی در پرستوهای عاشق , jakob cedergren privat , فیلمی از ادام مک کی , سریال رویای گنجشک ها ساخته راما قویدل , در حاشیه ٢ , عکس های ارتین پشگ در سریال رویای گنجشک ها , نتیجه سریال پاستا , فیلم زوج خنده دار پدیا , موسیقیتیتراژ دکتر استرنج لاو , فیلم سینمایی زوج خنده دار , سریال های نوروزی سال 1395 , عکس جدید از رها در نفس گرم , دختران تالند , ساخت تله برای انتقام از دیگران , سو یو کیونک در مجموعه باستا , فیلم the score , آیا تارکفسکی فیلمی در ژانر جنایی ساخت؟ , تصاویر سریال شمال و جنوب , وفیلمهای ساخه شده در ژانر جاده ای تارکفسکی , عکس بازیگران سینما در کانال تلگرام , دانلود خانواده مسواکی آپارات , عکسهای مارگارت هیل در شمالو جنوب , تصاویر بازیگر خارجی تینا رولند , دانلود فیلم vater aus liede. dir:lmogen kimmel , نقد بر سریال در حاشیه , انتقاد به سریال در حاشیه 2 , عکس بتینا کوفر در عشق پدرانه , کریستین در عشق پدرانه ساخت المان , بازیگران فیلم محاصره قلعه , دانلود اهنگ هندی بیلو , نقد سری دوم درحاشیه , فیلم پرتقال خونی الوند , ﭼﺎراﻧﯽ، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ , نقش پیتر سارسگارد در فیلم فرانک وروبات , نقد سریال درحاشیه 2 , خلاصه داستان سرقت از موزه


{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

فیلم رز زرد ساخته داریوش فرهنگ

رز زرد
فیلم محصول سال 2002
رز زرد فیلمی به کارگردانی داریوش فرهنگ و نویسندگی علی خودسیانی و تهیه‌کنندگی حسین فرح‌بخش، عبدالله علیخانی و رضا بانکی محصول سال ۱۳۸۱ است. این فیلم در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ شروع به فیلم‌برداری شد. تاریخ اکران اولیه: ۲۰۰۲ م.
کارگردان: داریوش فرهنگ
بازیگران: بهرام رادان، حدیث فولادوند
ژانر: فیلم ترسناک، داستان معمایی
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
رز زرد (فیلم)
کارگردان     داریوش فرهنگ
تهیه‌کننده     حسین فرح‌بخش
عبدالله علیخانی
رضا بانکی
نویسنده     علی خودسیانی
بازیگران     امین حیایی
بهرام رادان
مرجان محتشم
حدیث فولادوند
حشمت‌الله آرمیده
اسماعیل خدابخش
ابراهیم شاه‌منصوری
شمسی کنگی
مریم نیک‌رفتار
داریوش فرهنگ
موسیقی     سعید انصاری
فیلم‌برداری     رضا بانکی
تدوین     محمدرضا مویینی
توزیع‌کننده     پویا عصر فیلم
مدت زمان
    ۸۵ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی

رز زرد فیلمی به کارگردانی داریوش فرهنگ و نویسندگی علی خودسیانی و تهیه‌کنندگی حسین فرح‌بخش، عبدالله علیخانی و رضا بانکی محصول سال ۱۳۸۱ است. این فیلم در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ شروع به فیلم‌برداری شد.
خلاصه فیلم

داستان دربارهٔ دو عروس و داماد است که در شب عروسی شان سفری را آغاز کرده و در منزل‌های بعدی در مسیر راه با هم آشنا می‌شوند و...
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 فیلم رز زرد

بازیگران : امین حیایی ، بهرام رادان ، مرجان محتشم ، حدیث فولادوند ، حشمت اله آرمیده ، اسماعیل خدابخش ، ابراهیم شاه منصوری ، شمسی کنگی ، مریم نیک رفتار ، داریوش فرهنگ

خلاصه داستان : داوود و لیلی در شب عروسی خود راهی شمال می شوند....

کارگردان : داریوش فرهنگ
دستیار کارگردان : رضا عباس زاده
مدیر روابط عمومی : فرامرز روشنایی
منشی صحنه : هنگامه فرازمند
نویسنده : علی خودسیانی
تهیه کننده : حسین فرح بخش ، عبداله علیخانی ، رضا بانکی
مجری طرح : حسین فرح بخش
مدیر تولید : حسین فرح بخش
مدیر فیلمبرداری : رضا بانکی
دستیار فیلمبردار : جلال عالی فکر
عکس : احمد احمدی
تدوین : محمدرضا مویینی
طراح صحنه و لباس : داریوش فرهنگ
گروه صحنه : حسین مجد
آهنگساز : مهرداد جنابی
صدابردار : ساسان باقرپور ، بابک اخوان
صداگذاری و میکس : فریدون خوشابافرد
طراح چهره پردازی : عبداله اسکندری
چهره پرداز : مسعود افشار ، منیژه حاتم آبادی
جلوه های ویژه : عباس شوقی
ژانر : اسرارآمیز
سال ساخت: ۱۳۸۱
مدت : ۸۵ دقیقه
زبان : انگلیسی فارسی

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 نام فیلم : رز زرد

ژانر : ترسناک

کارگردان : داریوش فرهنگ

تاریخ تولید : 1381

مدت زمان : 77 دقیقه

بازیگران : امین حیایی، بهرام رادان، مرجان محتشم، حدیث فولادوند، داریوش فرهنگ و ...

خلاصه داستان : فیلم رز زرد داوود، لیلی، آرش و مهشید دو زوج جوان که برای گذراندن ماه عسل عازم شمال هستند به طور تصادفی با هم آشنا می‌شوند. بی احتیاطی آنها در شب و در حین رانندگی باعث مرگ مردی می‌شود که قاتلی تحت تعقیب است و …

 نقدی بر فیلم رز زرد ساخته داریوش فرهنگ

داستانی باور ناپذیر

داریوش فرهنگ از جمله فیلمسازانی است که در مقایسه با بسیاری از کارگردان های هم سن و سال و هم نسل خود، کار بد و غیر قابل تحملی در کارنامه اش دیده نمی شود. او از نظر کارهای تئاتر، بازیگری و همچنین ساخت مجموعه های تلویزیونی، سابقه درخشانی دارد. هنوز فیلم " طلسم " را به دلیل ترکیب متفاوت آن فیلم در مقایسه با فیلمهایی که در آن سالها ساخته می شد، نمی توان از خاطر برد.

"رز زرد" برای تماشاگری که داریوش فرهنگ ، ظرفیت ها و توانمندی های هنری اش را می شناسد، بی تردید شگفت آور است؛ البته این شگفتی ، از سر تعجب تماشاگر به دلیل متفاوت بودن و درخشان بودن "رز زرد" نیست؛ بلکه بیشتر از این جهت است که چگونه کارگردانی با آن سابقه درخشان، خود را اسیر موضوعی بی روح و بی رمق کرده و برای تهیه و تولید یک فیلم دلهره انگیز و ترس آور، حتی الفبای ساختار این گونه فیلمها را نیز رعایت نکرده است؟

فیلمهایی که مضمونشان همراه با وحشت و دلهره است، ویژگی های روشنی دارند. در عمده این نمونه ها درست همانند فیلمهای شادی آور، فضا سازی و موقعیت های غیر منتظره ، آدمها را – در مقام تماشاگر فیلم یا بازیگری که در بطن داستان فیلم و در آن موقعیت قرار می گیرد – به شگفتی، ترس و گاه به خنده وا می دارد. در فیلمهایی با این مضمون ایجاد هیجان و ترس و دلهره، تنها از طریق تعلیق های مختلف و برخی گره افکنی ها در جای جای داستان فیلم، عملی می شود و اگر فیلم ، در ایجاد تعلیق های مورد نظر و گره افکنی های اساسی در داستانی که روایت می کند موفق عمل نکند، هرگز نمی تواند به تماشاگر خود، حس ترس و دلهره را القاء نماید. به همین جهت، ناخواسته به اثری کم جان و باور ناپذیر بدل می شود.

"رز زرد" در بخش ابتدایی داستان، روندی طبیعی و باور پذیر دارد. نحوه شکل گیری ماجراها به گونه ای است که تماشاگر خود را برای حوادث و رخدادهای غیر منتظره در صحنه های بعدی آماده می کند؛ اما فیلم، هر چه پیشتر می رود و زمان بیشتری از صحنه افتتاحیه آن می گذرد از گره افکنی های اولیه کمتر نشان دارد .

در اولین صحنه فیلم، درست پس از پایان عنوان بندی های آغازین، مردی در لباس سیاه با هیأتی که ناگفته پیداست، آدمی با رفتار نابهنجار یا فردی روان پریش، در برابر دوربین قرار می گیرد. در یک نمای نزدیکتر، راننده ای با دهان و دست و پای بسته، پشت فرمان خودرویی نشسته است. مرد سیاهپوش، مقداری طلا و جواهرات دزدیده شده را در ساک دستی اش جابه جا می کند . کمی بعد تمام سطح خودرو را به بنزین آغشته و سیگاری روشن می نماید ، بعد هم درست همان طور که تماشاگر فیلم حدس می زند، خودرو را با مرد دست و پا بسته ای که پشت فرمان نشسته است ، به آتش می کشد و چند لحظه بعد همه چیز درانفجاری عظیم به هوا می رود!

درست بعد از همین صحنه به ظاهر هیجان انگیز فیلم که نوید تماشای فیلمی دلهره آور را به تماشاگر خود می دهد . در فاصله ای کم در یک پمپ بنزین ، 2 زوج جوان که هنوز گویا مراسم و تشریفات عروسی آنان به پایان نرسیده است با خودروهای گل آرایی شده، دیده می شوند. یکی از زوجها " داوود و لیلی" (بهرام رادان و مرجان محتشم) ناگهان به سرشان می زند که از جمع دوستان و آشنایانی که ماشین عروس را همراهی می کنند، جدا شده و به شمال بروند! آن ها چنین می کنند و درست در نقطه دورزدن ممنوع یک خیابان پر رفت و آمد، دور زده و به طرف شمال می روند . کمی بعد ماشین عروس بعدی هم، درست در همان مسیر، با آن ها همراه می شود و به شیوه ای کاملا تصادفی، عروسها و دامادها با هم در یک مسیر قرار می گیرند. در صحنه ای که خودروی "آرش و مهشید" (امین حیایی و حدیث فولادوند) دچار نقص فنی کوچکی می شود، داوود به آن ها کمک می کند و ما می فهمیم که داوود با کار تعمیر خودرو آشنایی دارد . کمی بعد این نکته هم روشن می شود که خودرو داوود قرضی است و آن را از استاد کار تعمیر گاه قرض گرفته است!

سپس در حالی که جاده بارانی و لغزنده است، زوجهای جوان فیلم، دلشاد و سرخوش، در جاده ای جنگلی و کم عبور، به طرف شمال در راه هستند ؛ ناگهان طی تصادفی بسیار ساختگی، همان مرد سیاهپوش (که دیگر می توان به او "قاتل فراری " لقب داد!) روی پلی که در جاده قرار دارد، ظاهر می شود. خودرو آرش به او می خورد و مرد، کف جاده، نقش زمین می شود و در حالی که آخرین نفسهایش را می کشد تنها یک کلمه را یکی دوبار تکرار می کند: "آدمکش ها! آدمکش ها" و بعد می میرد! همه با ترس و وحشت، او را به درون جنگل می برند ، در باتلاق کوچک و پرآبی می اندازند و به راهشان ادامه می دهند.

تماشاگر، منتظر است که با توجه به رخدادهای گفته شده، واکنش عروس و دامادها را در برابر قتل ناخواسته ای که روی داده ، شاهد باشد و پیوسته نگران است که آیا کسی به راز این جنایت پی خواهد برد یا نه ؟ اما هر چه از فیلم می گذرد، حوادث کم رنگتر می شود. لیلی از این که داوود در جریان یک درگیری لفظی با آرش، یک سیلی جانانه به چهره شوهرش نواخته شده ، کلافه و گیج است! او از همین لحظه به بعد، داوود را موجودی بی دست و پا و ناتوان به حساب می آورد که در برابر زورگویان کوتاه می آید و ناتوان نشان می دهد. بعدها در می یابیم که این ترس و تردید و ناتوانی ظاهری داوود ریشه در حوادثی دارد که در دوران کودکی اش رخ داده است.

داوود به زودی، همسرش (لیلی) را از دست می دهد! یعنی لیلی تصمیم می گیرد او را به دلیل همین ترس و تردیدهایش رها کند و به خانه پدرش برگردد!

در نیمه های پایانی فیلم، ماجرای تازه ای آغاز می شود، در حالی که قبلا ودرابتدای فیلم ، نوارهای عروسی و فیلم سفر شمال هر 2 عروس و دامادها در آتش افکنده می شود تا مدرکی نزد کسی باقی نماند، با این حال فرستاده شدن نوارهای ویدیویی فیلم مربوط به صحنه تصادف قاتل فراری و عروسک میمون پشمالوی قهوه ای رنگی که در صحنه جنایت دیده شده است، آرش ، داوود و همسرانشان را به شگفتی وا می دارد . در بازگشت دوباره به ویلای شمال است که همه چیز روشن می شود؛ قاتل فراری که آن ها را تهدید می کرده ، پا به درون ویلا می گذارد و در حالی که لحظه به لحظه به آدمهای وحشت زده درون ویلا (آرش، لیلی و مهشید) نزدیک می شود ، ترس آن ها را بیشتر و بیشتر می کند تا جایی که ناگهان درست درون وان حمام ، یکی از نوعروسها (لیلی، همسر داوود) با ضربه کاردی از پشت سر، قاتل فراری را از پای در می آورد و کمی بعد وقتی قاتل فراری با درد و خنده ای جنون آمیز، ماسک را از چهره اش جدا می کند ، همه می بینند که او کسی جز داوود همسر لیلی نیست!

فیلم می کوشد تا فضایی پر تعلیق و دلهره آمیز فراهم سازد ، که متاسفانه کمترین توفیقی در این راه به دست نمی آورد. بازیها در حد معمول است و همه ظرافت ها و زیبایی های احتمالی فیلم، از فیلمبرداری گرفته تا تدوین آن، زیر سایه فیلمی با موضوع خام و ناپخته انجام می گیرد. "رز زرد" داستانی است که حتی در دنیای جرم و جنایت نیز پذیرفتنی و باورپذیر جلوه نمی کند و مهمتر این که، طرح توطئه چنین داستانی، آنچنان غریب و دور از ذهن به نظر می رسد که حتی در دنیای فیلمهای دلهره آور، جنایی و معما گونه نیز کمتر قابلی تعمیم است.

از داریوش فرهنگ با توجه به مجموعه توانمندی هایش، بیش از این ها می توان انتظار داشت.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 رز زرد( 1381)

خلاصه داستان :
داوود و لیلی در شب عروسی خود راهی شمال می شوند. آن ها در میانه راه با مهشید و آرش آشنا شده و با هم همسفر می شوند. آرش که بدنبال سانحه تصادف باعث مرگ مردی سیاهپوش شده بود با همکاری داوود جسد را به درون مرداب پرتاب می کند. داوود که پس از این اقدام تصمیم به بازگشت می گیرد با مخالفت آرش روبرو می شود. آن دو با هم درگیر می شوند ولی داوود از خود هیچ گونه دفاعی نمی کند و لیلی که این کوتاهی داوود را دلیل بر ترسو بودن او گذاشته تصمیم به جدایی از او می گیرد. داوود برای جلوگیری از این تصمیم او ماجرای زندگی و علت ترس خود را برای او تعریف می کند که طی مشاجره پدر و مادر او بر روی قایق وی ناخواسته پدرش را به درون رودخانه پرتاب کرده و پدرش کشته می شود و مادرش نیز او را ترک می کند. ولی لیلی همچنان بر تصمیم خود مبنی بر ترک داوود مصمم است. داوود که در صدد اثبات شجاعت و ترسو نبودن خود است، در چهره مرد سیاهپوش آنها را تهدید به مرگ می کند. آن ها نیز بدون اطلاع از موضوع برای دفاع از خود او را می کشند و در نهایت متوجه ماجرا می شوند.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
لیست کامل عوامل فیلم رز زرد (1381)
گروه کارگردانی
۱- داریوش فرهنگ     ....     کارگردان
۲- رضا عباس زاده     ....     دستیار کارگردان
۳- فرامرز حیات روشنایی     ....     مدیر روابط عمومی
۴- هنگامه فرازمند     ....     منشی صحنه
 
گروه فیلمنامه
۱- علی خودسیانی     ....     نویسنده
 
گروه بازیگران
۱- امین حیایی     ....     آرش
۲- بهرام رادان     ....     داوود
۳- مرجان محتشم     ....     لیلی
۴- حدیث فولادوند     ....     مهشید
۵- حشمت اله آرمیده     ....      
۶- اسماعیل خدابخش     ....      
۷- ابراهیم شاه منصوری     ....      
۸- شمسی کنگی     ....      
۹- مریم نیک رفتار     ....      
۱۰- داریوش فرهنگ     ....     مرد سیاهپوش
 
گروه تهیه و تولید
۱- حسین فرح بخش     ....     تهیه کننده
۲- عبداله علیخانی     ....     تهیه کننده
۳- رضا بانکی     ....     تهیه کننده
۴- حسین فرح بخش     ....     مجری طرح
۵- حسین فرح بخش     ....     مدیر تولید
 
گروه فیلمبرداری
۱- رضا بانکی     ....     مدیر فیلمبرداری
۲- جلال عالی فکر     ....     دستیار فیلمبردار
۳- احمد احمدی     ....     عکس
 
گروه تدوین
۱- محمدرضا مویینی     ....     تدوین
 
گروه صحنه و لباس
۱- داریوش فرهنگ     ....     طراح صحنه و لباس
۲- حسین مجد     ....     دستیار طراح صحنه و لباس
 
گروه موسیقی
۱- مهرداد جنابی     ....     آهنگساز
 
گروه صدا
۱- ساسان باقرپور     ....     صدابردار
۲- بابک اخوان     ....     صدابردار
۳- فریدون خوشابافرد     ....     صداگذاری و میکس
 
گروه چهره پردازی
۱- عبداله اسکندری     ....     طراح چهره پردازی
۲- مسعود افشار     ....     چهره پرداز
۳- منیژه حاتم آبادی     ....     چهره پرداز
 
گروه جلوه های ویژه
۱- عباس شوقی     ....     جلوه های ویژه
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 رز زرد ( ۱۳۸۱ )
کارگردان :
 داریوش فرهنگ
 نویسنده :
 علی خودسیانی
   
 نوع فیلم : اسرارآمیز

خلاصه داستان : داوود و لیلی در شب عروسی خود راهی شمال می شوند....

نام     ...     نقش
۱ - امین حیایی     ....     آرش
۲ - بهرام رادان     ....     داوود
۳ - مرجان محتشم     ....     لیلی
۴ - حدیث فولادوند     ....     مهشید
۵ - حشمت اله آرمیده     ....    
۶ - اسماعیل خدابخش     ....    
۷ - ابراهیم شاه منصوری     ....    
۸ - شمسی کنگی     ....    
۹ - مریم نیک رفتار     ....    
۱۰ - داریوش فرهنگ     ....     مرد سیاهپوش
       
مشخصات دیگر فیلم
 
مدت فیلم     ....     85 دقیقه
کشور     ....     ایران
زبان     ....     انگلیسی فارسی
رنگ     ....     رنگی
صدا     ....     Mono
http://dl.irmoviedl.ir/view/865008/roze_zard_poster001.jpg

همچون گذشته / نگاهی به فیلم "رز زرد"
نویسنده : احمد شاهوند
۱ - رز زرد برخلاف « شبهای تهران »، سنگ شرایط ملتهب جامعه را به سینه نمی زند.
2 - رز زرد برخلاف « تکیه بر باد» ، کپی نما به نما از یک فیلم ایرانی نیست.
2 - رز زرد برخلاف « روانی »، معمای داستانش را همان اوایل لو نمی دهد.
3 - رز زرد برخلاف « راه افتخار »، سفارشی نیست.
4 - رز زرد برخلاف « دو فیلم با یک بلیط »، حرفه ای و خوش ساخت نیست.
5 - رز زرد برخلاف « طلسم»، ماندگار و قابل تامل نیست.

6 - رز زرد بر خلاف انبوه دیالوگهای بیادماندنی « سیندرلا »، حتی یک جمله دیالوگ ماندگار ندارد.
7 - رز زرد برخلاف بازیهای خوب « عزیزم من کوک نیستم »، حتی یک بازی قابل قبول ندارد.
8 - رز زرد برخلاف « تو آزادی »،‌ یک فیلم کانونی مستند / داستانی در رابطه با کودکان نیست.

اما ... رز زرد همچون گذشته فیلمی است از داریوش فرهنگ.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم رز زرد به کارگردانی داریوش فرهنگ برای ما بنویسید و بفرستید .





 یک تصویر غیر واقعی از داریوش فرهنگ

نگاهی به فیلم سینمایی یک گزارش واقعی

ساخته اخیر داریوش فرهنگ علاوه بر آنکه بسیار متفاوت از موضوعاتی است که این فیلمساز در آثار قبلش آنها را دستمایه ساخت قرار داده بود بلکه فاصله خیلی زیادی نیز به لحاظ ساختار و کیفیت با فیلمهایی همچون طلسم دو فیلم با یک بلیط بهترین بابای دنیا و حتی رز زرد و شبهای تهران دارد. اگر سابقه و نام داریوش فرهنگ در پای این فیلم وجود نمی داشت، شک نمی کردیم که یک گزارش واقعی را یک کارگردان جوان و تازه از راه رسیده سینما ساخته و احتمالا اولین تجربه کارگردانی فیلم ۳۵ را پشت سر گذاشته است.

اما واقعا داریوش فرهنگ چرا؟ کارگردانی که می دانیم می داند ریتم چیست و ضرباهنگ چیست و تعلیق چه کاربردی دارد؟ کارگردانی که دقیقا به تایمینگ اثر و کارکرد تدوین آگاه است. اما نمی دانیم که سینمای ایران از سال ۸۰ و پس از ساخته شدن رز زرد چه بر سر داریوش فرهنگ آورده که حاصل کارش چنین فیلم بی کیفتی از آب درآمده است؟ و جدا مخاطب مشکوک می شود که این فیلمی ساخته داریوش فرهنگ است یا اینکه دیگری از اسم و اعتبار داریوش فرهنگ و حتی حضور خودش در این فیلم بهره برده و یک گزارش واقعی را به همراه تصویری غیر واقعی از این نویسنده کارگردان و بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون به خورد تماشاگران داده است؟

شخصیت آصف کیایی (با بازی فرهنگ) بسیار متاثر از شخصیتی مشابه است که وی ایفای آن را در فیلم روز بر می آید بیژن میرباقری بر عهده داشت و دلیل آن نیز حضور سعید شاهسواری در هر دو فیلم به عنوان فیلمنامه نویس است و گویا وی علاقه زیادی به کنکاش حوادث سالهای انقلاب و موشکافی زندگی ماموران ساواک داشته و دارد. اما مشکل اینجاست که گویا سعید شاهسواری نویسنده محترم فیلمنامه فراموش کرده که سی سال از وقوع انقلاب اسلامی گذشته و چنانچه وی به عنوان نویسنده فیلمنامه در نظر دارد در باره رخدادهای آن زمان نیز قلم بزند می بایست طرحی نو دراندازد و حرفی برای گفتن در دهه ۸۰ داشته باشد.

چرا که فیلمنامه فعلی نه تنها حرفی برای گفتن ندارد و برگ تازه ای نیز رو نکرده بلکه نظیر همین داستان را می توان به راحتی در انبوه آثار ساخته شده در دهه ۶۰ در سینما و تلویزیون ایران یافت. و حال اینکه قرار بوده این اثر چه کمکی در راستای اهداف انقلاب و شناساندن زوایای آن به قاطبه مردم و به خصوص نسل جوانتری که انروزها را درک نکرده اند، داشته باشد، مشخص و معلوم نیست.

از دیگر سو ریتم کند داستان، عدم وجود پیچیدگی هایی که ویژه چنین فیلمنامه هایی است، حدس زدن بخش های مختلف داستان توسط مخاطب قبل از اینکه اتفاقات به وقوع بپیوندد و پرحرفی و پرحرفی و پرحرفی آدمهای مختلف قصه از مشکلات فیلمنامه به شمار می رود ضمن اینکه محور دوم ماجرا یعنی آصف کیایی و اصرارش برای ماندن در کشور، تنها به دلیل به سرانجام رساندن یک پرونده ناتمام علاوه بر غیر واقعی بودن، قابل باور نیز نیست و به همین دلیل استفاده از ترانه های ماندگاری همچون شب مهتاب و غیره و حتی حافظ خوانی استاد مشایخی که گاه و بیگاه در بخش های مختلف فیلم بر روی آن تاکید می شود نیز نمی تواند گره ای از مشکلات فیلمنامه و ساختار دراماتیک آن بگشاید و تنها کارکردش در این وضعیت شاید شبیه نوعی از این شاخه به آن شاخه پریدن و دستاویزی پیدا کردن برای وصله الصاق اجباری تماشاگر به فیلم است.

تنها نکته قابل توجه و تحسین برانگیز فیلم را شاید می بایست در فیلمبرداری و به ویژه در طراحی صحنه فیلم جست وجو کنیم. فیلمبرداری و نورپردازی در نماهای بسته که در صحنه های گوناگون احساسات مختلفی را همگام با روند داستان به تماشاگر منتقل می کند و طراحی صحنه بسیار خوب که اگرچه لوکیشن های عمومی در فیلم محدود بوده و اکثرا به نماهای بسته و متوسط ختم می شود اما به هر حال استفاده از اتومبیل های موجود در آن زمان، منازل بازار مکان های عمومی و حتی طراحی لباس شخصیت ها نیز از نکات روشن و مثبت فیلم است که به خوبی حس فضا و زمان را منتقل می کند اما همانگونه که پیشتر نیز اشاره کردم این نقاط مثبت که در خدمت فیلم قرار گرفته اند، متاسفانه در نهایت نمی توانند در کلیت آن اثرگذار باشند چرا که یک گزارش واقعی قبل از هر چیز از فیلمنامه ضعیف و مغشوش خود ضربه خورده و در گام بعدی نیز اسیر کارگردانی غیر قابل قبول و تعجب برانگیز فرهنگ شده است.

توگویی داریوش فرهنگ اصلا حق نداشته که در فیلمنامه تغییراتی اعمال کند و می بایست کاملا وفادار به متن فیلمنامه باقی می مانده که اگر چنین حدسی درست باشد باید اذعان کرد که فرهنگ وفادارترین کارگردان سینمای ایران است که دقیقا مانند متن را به فیلم برگردانده (و البته این مساله درجای خود اصلا چیز بدی نیست).علاقه فرهنگ به قرار گرفتن همزمان در پشت و جلوی دوربین هم از دیگر مشکلاتی است که معمولا به دلیل تقسیم تمرکز کارگردان بر کارگردانی فیلم و بازی همزمان در همان فیلم، تاثیرات منفی دارد که البته دقیقا در این فیلم نیز این مساله رخ نمایانده و فرهنگ نتوانسته بازی مناسبی ارائه دهد و صد البته در کارگردانی فیلم نیز موفق نبوده است.بازی های فیلم نیز بسیار معمولی است.

ضمن اینکه بازی کوروش سلیمانی به نقش فرید جامی (که گویا در اخرین لحظات جایگزین امین زندگانی شده) به شدت توی ذوق می زند و بازی گل درشت سلیمانی با توجه به سابقه تئاتری وی عجیب است.

دیرباز ضیایی و سایرین هم بازی کاملا معمولی داشته اند و ویژگی خاصی در جنس بازی ایشان نسبت به کارهای قبلی به چشم نمی خورد که بتوان آن را متمایز ساخت.

در مجموع یک گزارش واقعی، فیلمی ضعیف است که مطمئنا در گیشه نیز موفق نخواهد بود و البته زنگ خطری است برای سعید شاهسواری و داریوش فرهنگ که به بازنگری در عملکرد خود درخصوص این فیلم و همچنین بازسازی و بازیابی برای سایر فعالیت های آتی سینمایی داشته باشند.

 نویسنده : مصطفی محمودی


{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
گشت و گزار در پست های سایت رها ماهرو : مستند باسیمره +نهاوند از شبکه 5 چه تاریخی بوده , اسم بازیگرنقش دختر شون کانری در فیلم انگیزه عدالت , اسکارلت جانسون در فیلم انگیزه عدالت , بازیگر نقش دختر در فیلم انگیزه عدالت , آدرس تلگرام شبکه مستند , نقد سریال نفس گرم , شب یلدا سنگسر اصغر شاهورانی و امید کساءیان , نقد در حاشیه 2 , انگیزه عدالت فیلم , انگیزه عدالت ویکی , فیلم انگیزه عدالت , اسب حیوان نجیبی است , نقش زن در فیلم خارجی عشق پدرانه , نقد شمعدونی , نقدسریال حالت خاص , عکس حکیم ژاپنی , تحلیل فیلم انگیزه عدالت , دوبلرهای سریال پاستا , فیلم عشق پدرانه , فیلم عشق بدرانه , سبک فیلمهای آندره تارکوفسکی , فیلم بابالوها , عکس فیلم دیوانه از قفس پرید , بیو گرافی بتینا کوفر , یودی در فیلم عشق پدرانه , افشین اربابی , محمد رضا نعمتی مجری برنامه جدول , کارتون شنگول آباد قسمت ۱ , دانلود فیلم زوج خنده دار , قسمتهای نسیم مهارت , آندره تارکوسفی در کدام ژانر فیلم نساخته , داستان سریال شمال و جنوب , دانلود سریال مامور انتقال با بازی کریس وانس
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

فیلم کارناوال مرگ ساخته حبیب‌ الله کاسه‌ساز

کارناوال مرگ
فیلم محصول سال 2009
فیلم کارناوال مرگ به کارگردانی حبیب‌الله کاسه‌ساز و رضا اعظمیان، تهیه‌کنندگی حبیب‌الله کاسه‌ساز و نویسندگی رضا اعظمیان محصول سال ۱۳۸۷ است. این فیلم شهریور ماه ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته است.
تاریخ اکران اولیه: ۲۰۰۹ م.
بازیگران: الناز شاکردوست، بهرام رادان
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
کارناوال مرگ
کارگردان     حبیب‌الله کاسه‌ساز
رضا اعظمیان
تهیه‌کننده     حبیب‌الله کاسه‌ساز
نویسنده     رضا اعظمیان
بازیگران     فرامرز قریبیان
بهرام رادان
الناز شاکردوست
میرطاهر مظلومی
حسین سحرخیز
شراره دولت آبادی
قاسم زارع
شهراد وثوقی
لیلا زارع
محمود حریرچیان
محمود اردلان
کاوه کاویان
محمد حاج حسینی
روشنک عجمیان
آزاده زنگنه
سیدجواد حسینی
موسیقی     محمدرضا علیقلی
فیلم‌برداری     فرج اله حیدری
تدوین     فرهاد نجفی
مدت زمان
    ۹۰ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی


فیلم کارناوال مرگ (ارابه مرگ) به کارگردانی حبیب‌الله کاسه‌ساز و رضا اعظمیان، تهیه‌کنندگی حبیب‌الله کاسه‌ساز و نویسندگی رضا اعظمیان محصول سال ۱۳۸۷ است. این فیلم شهریور ماه ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته است.

رضا اعظمیان بخش اعظمی از این فیلم را کارگردانی کرد اما به دنبال بروز اختلاف با تهیه کننده از ادامه ساخت پروژه انصراف داد و در نهایت در عنوان‌بندی نام حبیب الله کاسه ساز به عنوان کارگردان آمد.


پس از مدتی تهیه کننده کار بر صندلی کارگردانی نشت و فیلم را با تغییرات در فیلمنامه و شخصیت ها ، تحت عنوان کارناوال مرگ ساخت و روانه اکران کرد.

قرار بود در کارناوال مرگ، گلشیفته فراهانی نقش آفرینی کند. ولی الناز شاکردوست(فراهانی)نقش افرینی کرد...


خلاصه داستان

داستان در مورد زندگی فردی مخترع و نخبه است که همسر باردار خود را در پشت کاروان‌های شادی عروسی از دست می‌دهد و این خود باعث ایجاد نوعی حس انتقام جویی می‌شود. او به عروس و دامادها دست گل هایی هدیه می دهد که در آنها بمب های قوی جاسازی شده است...


دیگر عوامل تولید

 مدیر تولید : محمد صنعتی
 چهره : مهری شیرازی
 صحنه و لباس : آتوسا قلمفرسایی
 جلوه‌های ویژه : حسین طلابیگی
 صدا بردار : محمود سماک باشی
http://media.farsnews.com/Media/8810/ImageNews/881029/65_881029_L600.jpg
 معرفی و نقد فیلم کارناوال مرگ | حبیب ا... کاسه ساز

 سال تولید : 1389
 نوع فیلم : سینمایی
 محصول ایران
 موضوع : حادثه ای
 تهیه کننده و کارگردان : حبیب ا... کاسه ساز
 فیلمنامه: رضا اعظمیان
 درجه ارزش یابی : درجه ب
 بازیگران : فرامرز قریبیان - بهرام رادان - الناز شاکر دوست - فرهاد قائمیان - میرطاهر مظلومی
 شیوا خسرو مهر - محمود عزیزی - حسین سحرخیز

 مدیر فیلمبرداری : فرج حیدری
 مدیر صداگذاری : محمود سماک باشی
 طراح صحنه و لباس : آتوسا قلمفرسایی
 تدوین: حسن حسن دوست
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
چکیده ای از کارناوال مرگ :

جشن عروسی به پایان رسیده است و مشایعت کنندگان عروس و داماد ، کارناوالی از شادی در خیابان های شهر برپا نموده اند . شادی که موجی از ترافیک را روانه خیابان های پایتخت کرده است. شادی این همراهان دیری نمی پاید و با انفجار ماشین عروس و داماد به تلخی می انجامد. کارناوال مرگ فیلمی با داستانی متفاوت از قتل های زنجیره ای است که در شب های پر هیاهوی پایتخت جریان دارد.
قتل ها در کارناوال های شبانه همچنان دقیق و مشابه هم ادامه دارند و یافتن بازیگر این نمایش تبدیل به اخبار مهم روز کشور شده است . با ورود وزارت اطلاعات داستان رنگ دیگری به خود می گیرد.
فرامرز قریبیان سرگرد و مامور اصلی حل این ماجرا، علی رغم مشکلاتی که از جانب خانواده متحمل می شود با وجدان کاری و جدیت تمام سعی در حل این معمای طاقت فرسا دارد .
کارناوال مرگ فیلمی از قتل های زنجیره ای است که این بار با گذری متفاوت به سراغ کارناوال های شادی شب های تهران می رود .

حواشی فیلم :

فیلم ابتدا با کارگردانی شخص دیگری هدایت می شود و پس از بروز مشکلاتی ، حبیب کاسه ساز در اواسط کار، هدایت فیلم را بر عهده می گیرد .
کارگردان ابتدایی فیلم ، رضا اعظمیان بود که پس از بروز مشکلات، جای خود را به کاسه ساز داد
این فیلم پس از "مرزی برای زندگی" دومین ساخته سینمایی رضا اعظمیان بود.
فیلم کارناوال مرگ، ریشه یابی روانشناختی برای هنجارها و ناهنجارهای ترافیکی دارد، موضوعی که به طور جدی ترافیک تهران را به چالش می کشد .
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
صائمی: «کارناوال مرگ» ایده خوب و اجرای بدی دارد
خبرگزاری فارس: «سیدرضا صائمی» معتقد است که فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» فیلم خیلی شاخصی نیست اما نسبت به سایر فیلمهای در حال اکران از وضعیت بهتری برخوردار است و دچار لودگی و سطحینگری نیست گرچه در کنار آن، اجرای بدی دارد.

خبرگزاری فارس: صائمی: «کارناوال مرگ» ایده خوب و اجرای بدی دارد
«سید رضا صائمی» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» ساخته حبیبالله کاسهساز، اظهار داشت: به نظر من فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» یک درام پلیسی است که در وهله اول در آن ابعاد روانشناسانه استفاده شده و در مرحله بعدی نیز مؤلفههای سینمای تجاری در آن مورد استفاده قرار گرفته است. وی در ادامه تاکید کرد: اما آن چیزی که در این فیلم به تصویر کشیده میشود، با رویکرد کلی داستان در تناقض دراماتیک است و در ادامه به یک بیانسجامی منجر میشود که در برخی موارد فاقد منطق روانشناختی است. این منتقد در ادامه افزود: ما در این فیلم با یک ضدقهرمان همراه هستیم که همسر باردارش پشت یکی از کارناوالهای عروسی میماند و این باعث فوت همسر او میشود، اما در گره گشایی از این مسئله، قصه میان تحلیل روانشناختی و فرضیات سیاسی و اجتماعی سرگردان است. وی در ادامه تصریح کرد: پایانبندی فیلم هم بیثمر میماند و سوال اصلی اینجاست که «الناز شاکردوست» (ناهید) در فیلم چه نقشی داشت و اگر این کاراکتر از کلیت فیلم حذف میشد، چه اتفاقی رخ میداد؟ این منتقد در ادامه به محاسن فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» نیز اشاره کرد و افزود: انتخاب «بهرام رادان» برای ایفای نقش «حمید جهانبخش» خوب بود و تمهید تیتراژ پایانی این فیلم نیز در نام بردن از «رادان» (مثل مورد مشابه در «درباره الی...» و در مورد صابر ابر) فکر شده بود. وی در ادامه به فارس، گفت: ایده اصلی فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» هم خوب است اما مشکل اصلی این فیلم این است که بین موقعیت داستانی و پیام اخلاقی که از فیلم صادر میشود، عدم تناسب وجود دارد و این عدم تناسب نیز به کلیت کار لطمه وارد کرده است. صائمی تصریح کرد: نکته مثبت بعدی فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» این است که سعی نکرده است از پلیس تصویری پاستوریزه ارائه دهد و در کنار آن، در پایانبندی تلنگری نیز به پلیس زده است که در این فیلم «فرامرز قریبیان» _که اینجا گریمی شبیه به «آل پاچینو» نیز دارد) بازی قابل قبولی از خود ارائه داده است. وی در ادامه افزود: به نظر من نقش «محسنی» (فرهاد قائمیان) باید در فیلم پررنگتر میشد چرا که تصویر فعلی از این شخصیت خیلی مبهم است. «سیدرضا صائمی» در پایان این گفتوگو نیز خاطرنشان کرد: در مجموع فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» فیلم خیلی شاخصی نیست اما نسبت به سایر فیلمهای در حال اکران از وضعیت بهتری برخوردار است چرا که در آن قصه و تعلیق وجود دارد.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
نقد فیلم:

فیلم داستان بسیار خوبی دارد و موضوع فیلم پلیسی است و به نظر من در سینمای ایران از این جور فیلم های پلیسی باید بیشتر ساخته شود حبیب الله کاسه ساز بسیار بد این فیلم را کارگردانی کرده است و اگر رضا اعظمیان تمام کار را کارگردانی می کرد فیلم فوق العاده می شد چون ۳۰ درصد این فیلم را رضا اعظمیان کارگردانی کرده است و بسیار هم خوب کارگردانی کرده است. بازی بهرام رادان بسیار متفاوت بود او خیلی خوب بازی کرد ولی الناز شاکردوست در این فیلم بسیار ضعیف بازی کرد و شاکردوست در این فیلم گریم متفاوتی دارد. فیلمنامه ی فیلم بسیار خوب است.میزان سن های فیلم بسیار ضعیف و سطحی است و چیزی به عنوان شخصیت پردازی در فیلم وجود ندارد. فیلم کارناوال مرگ اگر یک کارگردان معروف سینما کارگردانی می کرد فیلم خیلی خوبی می شد.فیلم کارناوال مرگ فیلم غیر قابل دفاعی است و بازی فرامرز قریبان هم بسیار عالی و خوب بوده است ولی فرامرز قریبان نباید در این جور فیلم ها که ماندگار نیستند بازی کند. تاکید دنباله دار بر سانحه انفجار کارناوال عروسی ضروری نیست و فیلم با همه دو گانگیها و جمع کردن دو تفکر از دو کارگردان در نهایت فیلمی است که از فیلمهای هم درام خود اندکی برتر و مخاطب پسند است.ساخت چنین فیلمهایی که بر گرفته از بررسیهای علمی و روان شناسانه است میتواند دردی از مشکلات حاد جامعه را مطرح و بهبود بخشد. انتخاب بازیگران چندان مناسب نیست و وجود الناز شاکردوست هیچ توجیه عقلانی ندارد و در خدمت پیشبرد داستان نیست و برخورد او با پلیس جنایی منطق روایی ندارد در همین حال مزه پرانیهای آقای بازپرس در شکل جدی کار رویکرد موجه و قابل دفاعی ندارد.

فروش فیلم:فروش فیلم متوسط بوده است ولی حبیب الله کاسه ساز می گوید: فیلم فروش خوبی داشته و مردم خیلی استقبال کرده اند

بهترین سکانس فیلم:۳۰ درصد اول فیلم که رضا اعظمیان آن را کارگردانی کرده است

چند نکته درباره فیلم:

۱-رضا اعظمیان بخش اعظمی از "کارناوال مرگ" را کارگردانی کرد اما به دنبال بروز اختلاف با تهیه کننده از ادامه ساخت پروژه انصراف داد و در نهایت در عنوانبندی نام حبیب الله کاسه ساز به عنوان کارگردان آمد.
این فیلم پس از "مرزی برای زندگی" (1383) دومین ساخته سینمایی رضا اعظمیان بود.

۲-بدلکار فیلم کارناوال مرگ مرحوم پیمان ابدی است

۳-این فیلم در بیست و هشتمین جشنواره فجر چندین نمایش داشت و در هیچ یک از سالنها تماشاگری فیلم را نیمه تمام نگذاشت
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
کارگردان: حبیب الله کاسه ساز | موضوع: حادثه ای، اجتماعی
مدت زمان: 90 دقیقه | سال تولید: 1387

خلاصه داستان
داستان در مورد زندگی فردی مخترع و نخبه هست که همسر باردار خود را در پشت کاروان‌های شادی عروسی از دست می‌دهد و این خود باعث ایجاد نوعی حس انتقام جویی می‌شود…

بازیگران:
فرامرز قریبیان، بهرام رادان، الناز شاکردوست، میرطاهر مظلومی، شراره دولت آبادی، قاسم زارع، روشنک عجمیان و…
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
پخش از : شبکه IFilm
ژانر : ماجراجویی ، جنگی
دسته بندی : فیلم سینمایی ایرانی
زبان : فارسی
زمان پخش: 15 فروردین 1394 ٠٧:٣۱
مدت: 1 ساعت و 35 دقیقه
درباره " کارناوال مرگ "

داستان در مورد زندگی فردی مخترع و نخبه است که همسر باردار خود را در پشت کاروان‌های شادی عروسی از دست می‌دهد و این خود باعث ایجاد نوعی حس انتقام جویی می‌شود...
http://dl.irmoviedl.ir/view/44338/karnavale_marg001.jpg
خلاصه فیلم کارناوال مرگ

یک کارناوال عروسی ُ زمانی که بخشی از خیابان را برای شادی و جشن مسدود می کند ناگهان با صدای مهیب انفجارمواجه می شوند. یک موتور سوار ناشناس با اهدای دسته گلی به عروس و دامادُ اتوموبیل آن ها را منفجر می کند و عروس و داماد کشته می شوند. این اتفاق بهانه ای است که سرگرد حسینی(فرامرز قریبیان) وارد ماجرا می شودو مسئولیت پرونده را به عهده میگیرد.در ریشه یابی این ماجرابه زنی به نام ناهید فراهانی( النازشاکردوست) بر میخورد که ظاهر‌‌آ با داماد مقتول روابطی داشته ُ اما بعدآ معلوم میشود که او زنی اغواگراست که درطول فیلم نیز تلاش می کند تا خود سرگرد حسینی را نیز در دام خود بیندازد. سرگرد حسینی مشغول پیگیری سرنخ های این ماجراست. که روزهای بعد چندین کارناوال عروسی نیز با این انفجارهای مشابه مواجه می شوند که در همه ی آنها قاتل موتور سوار با قرار دادن دستگاهی کوچک روی سقف اتوموبیل و کنترل از راه دور ُ آنها را منفجر می کرد. تکراراین اتفاق پای نماینده ی وزارت اطلاعات ( فرهاد قا‌ئمیان ) رابه پرونده باز می کند به این دلیل که با یک فرد مواجه نیستند بلکه با یک تفکر طرف اند. از سوی دیگر یک روانشناس جرم (محمود عزیزی) شلوغی و ایجاد ترافیک پشت کارناوال عروس را عنصر مهمی در شناخت انگیزه ی قاتل می داند و همین مسئله پرونده را وارد مسیرتازه ای می کند . که درنهایت به شخصی به نام حمید جهانبخش ( بهرام رادان) می رسد که همان قاتل موتور سوار است. او که همسرباردارش (لیلا زارع) راپشت ترافیک یک کارناوال عروسی به دلیل مسدود شدن جاده از دست داده به یک بحران و عقده ی روانی دچار می شود .و چون در حوزه ی الکترونیک فرد هوشمند و مخترعی بود با ساختن بمب های ساعتی هر ماشین عروسی را که با ایجاد کارناوال ترافیک ایجاد می کردُ در معرض انفجار قرار میداد. سرگرد حسینی با تحقیقاتی که انجام داده بود متوجه شد که حمید اکثر شب ها را در کنار مزار همسرش می گذراند و یک شب پس از کنترل همه ی کارناوال های عروسی از طریق سازمان کنترل ترافیک ُ او را در همان گورستان پیدا می کند . حمید پس ازشرح ماجرا و این که چقدر عاشق همسرش بوده از سرگرد حسینی تقاضا می کند قبل از دستگیری چند لحظه او را درکنار مزار همسرش تنها بگذارد تا خداحافظی کند . سرگرد حسینی چند قدمی از آنجا دور می شود اما حمید با بمب دستی که همراه خود داشت در یک اقدام انتحاری ُ خود را منفجر می کند.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم دیدنی کارناوال مرگ به کارگردانی حبیب الله کاسه ساز برای ما بنویسید و بفرستید .



نام فیلم : کارناوال مرگ

کارگردان : حبیب الله کاسه ساز

موضوع : حادثه ای، اجتماعی

مدت زمان : 90 دقیقه

سال تولید : 1387

بازیگران : فرامرز قریبیان، بهرام رادان، الناز شاکردوست، میرطاهر مظلومی، شراره دولت آبادی، قاسم زارع، روشنک عجمیان و…

خلاصه داستان : داستان در مورد زندگی فردی مخترع و نخبه هست که همسر باردار خود را در پشت کاروان‌های شادی عروسی از دست می‌دهد و این خود باعث ایجاد نوعی حس انتقام جویی می‌شود…
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
نقد و بررسی فیلم: کارناوال مرگ


کارناوال مرگ برای تماشاگران تجربه ی اغنا کننده ای نیست اما نامش در مقاله ها و کتاب های متعددی به عنوان فیلمی درباره تهران امروز و نمونه ای برای تجربه این نوع فیلم در سینمای ایران خواهد آمد...
کارگردان: حبیب ا... کاسه ساز
بازیگران: فرامرز قریبیان - بهرام رادان - الناز شاکردوست - میر طاهر مظلومی - ژاله علو - شراره دولت آبادی و...
محصول سال 1387
خلاصه داستان
جوانی که در پشت کاروان جشن و شادی یک مراسم عروسی مانده, همسر خود را که باردار است از دست می دهد و این مسئله برای او به یک بیماری روانی تبدیل شده و در صدد انتقام از عروس و داماد هایی که در سطح شهر به شادی می پردازند بر می آید و به صورت زنجیره ای اقدام به کشتن آنها می کند. با توجه به ادامه این کشتارها نیروی انتظامی با همکاری وزارت اطلاعات وارد عمل شده و در نهایت این فرد را شناسایی می کند ولی درست در زمانی که قصد بازداشت او را دارند ...

درباره کارگردان
متولد 1341, فارغ التحصیل رشته فیلمنامه نویسی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر. مسئولیت های فراوانی در وزارت ارشاد, انجمن سینمای انقلاب دفاع مقدس و موسسه های رسانه های تصویری داشت. به عنوان بازیگر و سپس مدیر تولید وارد سینما شد و نخستین فعالیت اش به عنوان تهیه کننده را در سال 1380 انجام داد. از مهمترین کارهایش در مقام تهیه کننده فیلم اخراجی هاست. کار ساخت کارناوال مرگ را هم به عنوان تهیه کننده شروع کرد اما پس از بروز اختلافاتی خود در مقام سازنده فیلم نشست.
برخورد منتقدان
توجه چندانی به فیلم نداشتند. هرچند در یکی دو مورد از چارچوب اصلی فیلم و فیلمنامه تعریف کردند.
کارناوال مرگ می‎توانست یک فیلم خوب از کار درآید ولی افسوس که ایده حرام شده است. قتل‎های سریالی، حضور پلیس امنیتی، حضور وزارت اطلاعات برای پیگیری ترور عروس و دامادها در شب عروسی و در نهایت محک زدن یک افسر نیروی انتظامی از سوی وزارت اطلاعات روی کاغذ ایده‎های جذابی هستند که در کنار هم می‎توانستند فیلمی قابل تحسین را تولید کنند اما حاصل چنین نشده است.

سرگرد (فرامرز قریبیان) در پی قاتلی است که با گذاشتن بمب صوتی روی خودروی عروس و داماد در شب عروسی، کاروان عروسی را به عزا تبدیل می‎کند. در این میان با دو قصه فرعی هم روبرو هستیم. اولی مشکلات سرگرد به دلیل حرفه‎اش با خانواده است که دخترش در حال ازدواج می‎باشد و از سویی دیگر یک فام فاتال (زن اغواگر) که سر راه سرگرد قرار می‎گیرد و روند حل پرونده کندتر می‎شود.

با این تفاسیر باید فیلم تماشایی باشد اما اجرای ضعیف و پرداخت‎های سطحی همه چیز را به یک شوخی تبدیل کرده است. هر دو داستان فرعی به جای اینکه به جذاب تر شدن قصه کمک کنند ضربه مهیبی هم بر پیکره آن زده‎اند. مشکلات سرگرد با خانواده‎اش کاملا کلیشه‎ای و از همان دست مشکلات یک مأمور وظیفه شناس و درک نکردن خانواده است. از همه بدتر جایی است که کلیشه امر غالب می‎شود و سرگرد در شب عروسی دخترش حتی حاضر به طعمه قرار دادن دختر خود در مقابل قاتل سریالی است.

در سمت دیگر ناهید (الناز شاکردوست) هیجان خاصی را به داستان داده است. حتی آن قدر این قصه فرعی پررنگ می‎شود که تماشاگر ناخودآگاه قصه اصلی را فراموش می‎کند و منتظر است مشاهده کند این سرگرد وظیفه شناس در مقابل این فام فاتال چه می‎کند. اما به شکل عجیبی همه چیز رنگ می‎بازد و به یک شوخی تبدیل می‎شود. به یک باره ناهید از قصه غیب می‎شود. (توجه کنید هیچ نشانه‎ای دال بر غیب شدنش نیست ادامه را دنبال کنید..) هر چه داستان پیش می‎رود و قصه به زندگی قاتل می‎پردازد تماشاگر به دنبال این است که سر در بیاورد ناهید چه شد! موضوع از چه قرار است؟

موضوع از این قرار است که فیلم کارناوال مرگ را شخص دیگری کارگردانی کرده است (چون کارگردان علاقه‎ای به بردن نامش در تیتراژ نداشته اینجا هم بدان اشاره‎ای نمی‎کنم.) ولی در ادامه کار بنا به مشکلاتی کناره‎گیری می‎کند. فیلم نیمه کاره را تهیه کننده آن حبیب الله کاسه ساز ادامه می‎دهد و نتیجه فیلم حاضر می‎شود.


تهیه کننده هم مثل اینکه از داستان قبلی اطلاع نداشته و یادش رفته به الناز شاکردوست بگوید سر صحنه بیاید و ادامه کارش را تمام کند. اما توضیحات حاشیه متن چنین است که ناهید از سوی وزارت اطلاعات مأمور بوده است سرگرد را برای سلامت کاری آزمایش کند تا بتوان به او اطمینان کرد و پرونده‎ای با این اهمیت را به او سپرد. این جاست که باید گفت آقایان لطفا توضیحاتتان را به فیلم الصاق می‎کردید تا این همه ناهماهنگی را تماشاگر هضم می‎کرد. شاید یک همکاری و برنامه‎ریزی مناسب می‎توانست حاصل را یک فیلم تماشایی کند ولی حیف که ایده بار دیگر در سینمای کشور هدر رفت.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
در نقد وبررسی "کارناوال مرگ " عنوان شد
"کارناوال مرگ" تلنگری به نیروی انتظامی است
حبیب الله کاسه ساز فیلم سینمایی "کارناوال مرگ" را می توان تلنگر و هشداری به نیروی انتظامی دانست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران، برنامه پخش و نقد و بررسی فیلم سینمایی "کارناوال مرگ" شب گذشته 11 اسفند در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد، این نشست با حضور
حبیب الله کاسه ساز کارگردان این فیلم و رضا درستکار به عنوان مجری برنامه با حضور علاقمندان برگزار شد.
http://img.doostiha.ir/uploads/2013/05/Carnavale-Marg.jpg
کاسه ساز در این نشست و در توضیحاتی پیرامون فیلم کارناوال مرگ گفت: این فیلم مشکلات حادی در سینما داشت به صورتی که کار ساخت آن سه سال به طول انجامید، زمانی که کار تصویربرداری این فیلم آغاز شد من تهیه کننده آن بودم ولی پس از 30 درصد تصویربرداری، کار متوقف شد و این توقف دو سال به درازا کشید تا اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه سینما تصمیم به اتمام این فیلم گرفتند.

وی افزود: تا پیش از این فیلم تجربه تهیه کنندگی بیش از 20 فیلم سینمایی را در کارنامه خود دارم و کارناوال مرگ نخستین فیلمی است که کارگردانی ان را بر عهده داشتم. البته 30 درصد این فیلم توسط رضا اعظمیان گرفته شده بود و من 70 درصد آن را جلوی دوربین بردم.

کاسه ساز خاطرنشان کرد: سینما با توجه به نوع دربرگیری و اهمیتی که دارد باید معضلات اجتماعی جامعه را بیان کرده و راه حلهایی برای برطرف کردن آن ارئه کند.
کارگردان فیلم کارناوال مرگ پیرامون این فیلم گفت: این فیلم بیان کننده معضل اجتماعی و یک بی نظمی در سطح شهر و در قالب شادی های خیابانی مراسم عروسی است و در این فیلم سعی شده تا لزوم رعایت حال شهروندانی که در پشت کاروان های عرسی قرار میگیرند در نظر گرفته شود و به نوعی این فرهنگ سازی انجام شود که حتی در چنین مواقعی شهروندان رفاه حال همشهریان خود را در نظر داشته باشند. در غیر این صورت ممکن است این شادی زود گذر برای شهروندی مشکلی ایجاد کرده و به یک معضل حاد اجتماعی تبدیل شود.

کارگردان کارناوال مرگ تصریح کرد: در این فیلم جوانی که در پشت کاروان جشن و شادی یک مراسم عروسی مانده همسر خود را که باردار است از دست می دهد و این مساله برای او به یک بیماری روانی تبدیل شده و درصدد انتقام از عروس و دامادهایی که در سطح شهر به شادی می پردازند بر می آید و به صورت زنجیره ای اقدام به کشتن آنها می کند.

وی ادامه داد: با توجه به ادامه این کشتارها نیروی انتظامی با همکاری وزارت اطلاعات وارد عمل شده و در نهایت این فرد را شناسایی می کنند ولی درست در زمانی که قصد بازداشت او را دارند فرد مورد نظر با یک بمب دست ساز خودکشی می کند.

کاسه ساز افزود: فیلم کارناوال مرگ به نوعی به نیروی انتظامی هشدار می دهد که مراقب نیروهای جوان و کم تجربه خود باشند تا فریب معضلات اجتماعی یا نفسانی دنیا را نخورند و از طرفی دیگر به آنها یادآور می شود که آنها خانواده ای هم دارند و باید در کنار کار آنها را هم درنظر بگیرند.

وی به حضور الناز شاکر دوست در این فیلم اشاره کرد و گفت: شخصیت الناز شاکر دوست بیشتر برای پرداختن به شخصیت اخلاقی و معنوی فرامرز قریبیان در این فیلم طراحی شده و بیانگر تعهد پرسنل نیروی انتظامی به خانواده خود است.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

فاصله سینمای پلیسی ایران و هالیوود، از کارناوال مرگ تا سالت
اگرچه الناز شاکردوست برخلاف آنجلینا نقش اصلی داستان را ایفا نمی‏کرد، اما در عمل سازندگان کارناوال مرگ همان انتظاری را از او داشتند که از بازیگر نقش "سالت" می‏رفت و آن افزایش فروش بود، هرچند نقشی ضعیف بازی کند، شاکردوست هم همان میزان توانست از بازی در این فیلم بهره برد که جولی موفق شد ادای جیمز باند را درآورد!
اکران فیلم پلیسی کارناوال مرگ در تهران، آن چنان تحت الشعاع درگیری کارگردان سابق و کارگردان نهایی و تهیه کننده این اثر سینمایی قرار گرفت که پرداختن به محتوای این اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر ماضی را تا حدودی در سایه پوشش همین جدل کلامی قرار داد. اما به نظر می‏رسد پرداختن به کیفیت این فیلم حادثه ای پس از اکرانش و مقایسه اش با برخی آثار، مشخص سازد که چرا سینمای ایران هرچه می‏‏کوشد، همچنان نمی‏تواند به لحاظ کیفی به سینمای روز دنیا نزدیک شود و همچنان در حال درجا زدن است.


به گزارش سرویس فرهنگی و هنری آینده؛ تب فروش نسخه های DVD فیلم سالت در معابر تهران همان زمان بالا گرفته بود که کارناوال مرگ روی پرده رفته بود. تهیه کننده کارناوال مرگ امید را داشت تا این فیلم با توجه به ژانرش و همچنین حضور "پاره وقت" سوپراستارها در ابتدا و انتهایش فروش مناسبی داشته باشد و کارشناسانی که در 16 بار نمایش در جشنواره بین المللی فیلم فجر، به ارزیابی سطح این اثر پرداخته بودند، رقم فروشی معادل 450 تا 500 میلیون تومان را برای این اثر پیش بینی کرده بودند که البته طبیعتاً تهیه کننده این اثر که ندیده بود در جشنواره کسی فیلمش را نیمه رها کرده و سالن را ترک کند، دنبال بیش از اینها بود. اما اینکه چرا این فیلم موفق نشد در قالب یک اثر ماندگار ظاهر شود، پرسشی است که به سهولت می‏توان به آن پاسخ داد.


فیلم سینمایی کارناوال مرگ، روایتگر جوانی (بهرام رادان) است که در ترافیک کاروان جشن و شادی یک مراسم عروسی، همسر خود را که باردار است، از دست می دهد و این مسئله، او را به یک بیماری روانی تبدیل می‏سازد و پس از این او درصدد انتقام از عروس و دامادهایی برمی‏ آید که در سطح شهر به شادی می پردازند و به صورت زنجیره ای اقدام به کشتن آنها می کند. او پس از استمرار این قتل ها و زنجیره ای شدنش، توسط نیروی انتظامی با همکاری وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر می‏شود. این فیلم که در داستان پردازی نیز مشکلاتی دارد، بیش از آنکه از ضعف سناریو آسیب ببیند، از کارگردانی دوگانه در طول فیلم ضربه می‏خورد. وقتی رضا اعظمیان نمی‏تواند به سرعت کار را جمع کند، در حالی که 30 تا 40 درصد فیلمبرداری انجام شده، حبیب الله کاسه ساز تصمیم می‏گیرد آستین ها را بالا بزند و نشان دهد چیزی از کارگردانان کم ندارد؛ به هر حال او تهیه کننده بوده و این مجوزی برای کارگردانی است!

نگاه دوگانه فیلم کاملاً مشخص است و به عنوان مثال هنگامی که کارآگاه پلیس پس از قتل نخست بر اساس سرنخ‏ها به منزل مریم (الناز شاکردوست) می‏رسد و از رابطه اش با مقتول پرده برمی‏دارد، چندان به جایگاه اجتماعی و تمول مریم پرداخته می‏شود و بر روی زوایای زندگی اش زوم می‏شود که انگار محور داستان است. اما هنگامی که مریم به کارگردان پیشنهاد عاشقانه می‏دهد و کارگردان پاسخ سربالا می‏دهد، مریم در متن داستان آب می‏رود! اینجا یکی از نقاطی است که بیننده می‏پرسد اگر مریم این قدر بی اهمیت بود، چرا بدین سان بولد شد و اگر مهم بود چرا نقشش کمرنگ شد؟

شاید پاسخ این مسئله را کاسه ساز به شکل سربسته داده بود: «در ادامه با این کارگردان دچار مشکل شدیم؛ از جهت کاری و از این جهت که یک سری پلان هایی می گرفت که خیلی در شأن این فیلم نبود و فیلم خیلی طولانی می شد.» و این شاید همان پلان‏هایی بود که باید بین پلیس و مریم می‏گذشت. اما گرفته نشد تا در شرایطی که پلیس با فیلمسازان راه می‏آید و بحث "وهن نیروی انتظامی" کمرنگ شده، کاسه ساز، کاسه داغ تر از آش شود و در آخر پیام مهم این فیلم را چنین باین کند: «کارناوال مرگ به نوعی به نیروی انتظامی هشدار می دهد که مراقب نیروهای جوان و کم تجربه خود باشند تا فریب معضلات اجتماعی یا نفسانی دنیا را نخورند و از طرفی دیگر به آنها یادآور می شود که آنها خانواده ای هم دارند و باید در کنار کار آنها را هم درنظر بگیرند» و البته برای مخاطب عام چه پیامی داشت، اعلام نشده است! آیا وقتی در واقعیت جامعه اعلام می‏شود سالیانه چند هزار پلیس اخراج می‏شوند، تماشاچی باید باور کند سرگرد پلیس در مقابل نگاه اغواگر مریم، کوچک ترین لغزشی نداشته و نقش حضرت یوسف را بازی کرده است؟!


این اثر زمانی متوسط تر جلوه می‏کند و مخاطب را به فکر می‏برد که چرا از گیشه بلیت چنین فیلمی را تهیه کرده که او "سالت" اثر نه چندان قوی هالیوود را از دستفروش مقابل همان سینما تهیه و به جای پرده نقره ای، در یک سنمای خانگی تماشا کند. فیلم از آن دست آثار هالیوودی است که روسیه را همواره در حال توطئه بر علیه امنیت ملی آمریکا نشان می‏دهد و این بار گروهی از کودکان روس تربیت می‏شوند و در سنین مختلف در قالب خانواده های آمریکایی، راهی این کشور می‏شوند و در نهایت با افزایش سن، پست‏های کلیدی در ریاست جمهوری، آژانس جاسوسی آمریکا و دیگر نهادهای مهم به دست می‏آورند و در نهایت برای قرار دادن آمریکا برابر جهان و راه اندازی جنگ جهانی با محوریت آمریکا در یک سو و مسلمانان در سوی دیگر تلاش می‏کند.

در سالت "آنجلینا جولی" که یکی از این کودکان بوده و یکی از خبرگان اطلاعاتی آمریکا شده، پس از آنکه شوهرش توسط روس‏ها مقابل دیدگانش به قتل می‏رسد، نگاهش تغییر می‏کند و با آمریکایی ها همراه می‏شود، تا جایی که از پرتاب موشک اتمی آمریکا به تهران و مکه جلوگیری می‏کند و دنیا را نجات می‏دهد و البته در نهایت، انتهای داستان فیلم برای ساخت قسمت‏های دوم و سومش باز می‏ماند!

"سالت" با کارگردانی فیلیپ نویس که آثار مشابهی نیز در کارنامه کارگردانی اش دارد، تلاش می‏کرد چیزی شبیه هویت بورن باشد اما این فیلم شباهت هایی با کاردستی حبیب الله کاسه ساز داشت. شاید به زعم برخی حتی مقایسه این دو فیلم نیز خنده دار باشد، اما اگر مسائل فنی و تکنیک روز هالیوود در فیلمسازی را کنار گذاشت، نقاط مشترکی وجود داشت. به عنوان نمونه هم در سالت و هم در کارناوال مرگ، کارگردان با انتخاب یک بازیگر زن خوش چهره (نه صرفاً مناسب با نقش) که حضورش ضامن افزایش فروش هرفیلمی است، فروش اثرش را تضمین کند.

اگرچه الناز شاکردوست برخلاف آنجلینا نقش اصلی داستان را ایفا نمی‏کرد، اما در عمل سازندگان کارناوال مرگ همان انتظاری را از او داشتند که از بازیگر نقش "سالت" می‏رفت و آن افزایش فروش بود، هرچند نقشی ضعیف بازی کند، کما اینکه الناز شاکردوست همان میزان توانست از بازی اش در این فیلم بهره ببرد که آنجلینا جولی موفق شد در سالت ادای جیمز باند را درآورد!



آنجلینا جولی در حال گفت و گو با فیلیپ نویس پیش از تصویربرداری سکانسی از "سالت"


ریتم کند فیلم ها نیز در برخی اوقات شبیه به هم می‏شود و نقادان انگلیسی زبان برخی دیالوگ های بی‏جا یا طولانی سالت را عاملی برای کندشدن ضرب آهنگ این اثر می‏‏پندارند، کما اینکه اثر ایرانی مورد اشاره نیز به دلایل مشابه به کندی ریتم متهم می‏کنند. موسیقی هر دو اثر هم می‏تواند قابل نقد باشد اما قطعاً موسیقی اثر ایرانی تاثیرگذارتر است، به خصوص آنجا که با اعزام واحدهای پلیس به سطح شهر، موسیقی پخش می‏شود که مخاطب را یاد "داش آکل" می‏اندازد! از شوخی که بگذریم آنچه این اثر پربحث را در سینمای هالیوود بالا می‏کشد و نمره 6/5 در imdb نصیبش می‏سازد، نه صهیونیست‏ها هستند و نه لابی‏ های بزرگ؛ بلکه کارگردانی است که در کارناوال مرگ نقش حلقه مفقوده را ایفا می‏کند و البته تهیه کنندگی است که هنوز در ایران به شکل سنتی درپی درآمدهای میلیاری است.

سالت با تمام ضعف‏هایش، از فیلمبرداری منحصر به فرد و همراه با لرزه که بیننده را به عمق تصویر می‏‏کشد، موسیقی التهاب آور و همچنین خشونت پنهانی برخوردار است که می‏تواند باورناپذیری نقش یک جاسوس و خبره اطلاعاتی را برای جولی تا حدودی هضم کند و صحنه های اکشن فیلم مخاطب را از فرو رفتن در عمق فیلم و برجسته شدن نقاط ضعف اثر دور می‏سازد و علاوه بر این از یک جاسوس آمریکایی یا حتی نزدیک ترین اشخاص به رئیس جمهور این کشور، نقش قدیسه و پیامبر نساخته و باورهای جامعه آمریکا که بعضاً با حقیقت نیز تطابق ندارد را مبنای فیلمسازی کرده است؛ اتفاقی که در کارناوال مرگ نیفتاده است و مخاطب تا انتها بخش های متعددی از فیلم را متضاد با واقعیت های جامعه ایرانی می‏یابد و البته صحنه های اکشن فیلم نیز آنچنان متفاوت با آثار پیشین سینمای اکشن ایران نیست که تماشاچی به این مسائل فکر نکند!

"سالت" در کنار خوش ساخت بودنش که به مسائلی فراتر از تکنیک فیلمسازی هالیوود باز می‏گردد، در بخش توزیع و تبلیغ نیز همچون دیگر آثار سنمای آمریکا، وسیع فعالیت کرده و علاوه بر بیش از 100 عکس رسمی از صحنه های مهم و چندین پوستر گیرا از فیلم، بدون هراس از لو رفتن ماجرای فیلم، 20 کلیپ و تریلر جذاب تر از خود فیلم در دسترس مخاطبان قرار داده تا تماشاچی بیش از پیش مشتاق دیدن این اثر شود، حال آنکه با وجود تلاش فراوان، یک تریلر مناسب نیز از "کارناوال مرگ" در سطح اینترت یافت نشد تا در کنار خلاصه اثر آمریکایی گذاشته شود و این همان نقطه ضعفی است که در بخش تهیه کنندگی به آن اشاره شد.


حبیب الله کاسه ساز تهیه کننده ای که کارگردان شد

در مجموع به نظر می‏رسد بهتر باشد امثال حبیب الله کاسه ساز در همان نقش تهیه کننده فیلم‏های عامه پسندی چون اخراجی‏ها حضور داشته باشند، تا آنکه پشت دوربین قرار بگیرند و درصدد نقش آفرینی به عنوان کارگردان آثار بلند برآیند، چرا که بدین شکل و با قراردادن یک کارگردان باسابقه و مسلط به فیلمسازی، هم اعتبار مالی‏شان از دست نرفته و سرمایه شان سوددهی بیشتر خواهد داشت و هم می‏توانند با فعالیت در تخصص‏شان و الگوبرداری از روش‏های مدرن در تهیه کنندگی و تبلیغات برای فیلم‏هایشان، به ارتقاء ظرفیت‏هایشان در حوزه تخصصی‏شان که همان تهیه کنندگی است، پرداخت. به هر حال به قول ظریفی: مهم نیست، انسان رفتگر باشد یا رئیس جمهور، مهم این است که هر جا فعالیت می‏کند، بکوشد بهترین باشد.
سایت شفاف
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}


فیلم پر فروش ساختن به چه قیمتی؟

شاید از نظر خیلیها توهین،تنها بکاربردن کلمات زشت باشد.اما اگر یکی از عوامل مهم در تعریف توهین را سطح فرهنگ بدانیم بی احترامی به شعور تماشاگرانی که وقت وهزینه خود را صرف آمدن به سالن سینما برای تماشای فیلمی می کنند توهینی نیست که شاید خیلی فراتر از آن تعریف عام توهین باشد؟

در سینمای ما از دیرباز تاکنون متاسفانه از این دست فیلمها زیاد داشته ایم و کارناوال مرگ در جشنواره امسال یکی از بهترین مصداقهای مطلب فوق بود.

واقعاً چطور می شود بمبی چنان قوی که تمام شیشه های ماشین و حتی شاخه های گل را تبدیل به ترکش می کند،منفجر شود ونه تنها هیچکدام از سرنشینان ماشینهای اطراف ماشین عروس و داماد صدمه ای نبینند بلکه صورت عروس وداماد هم که ترکشها با سرعت از فاصله چند سانتی به آنها خورده تکه پاره نشود؟ اگر هدف مآموران پلیس دستگیری بمبگذار است چرا همگی با لباسهای فرم و با ماشین پلیس در اطراف کاروانها عروس حضور دارند؟وقتی سرگرد برای دیدن سردار می رود چرا با وجودی که فرمانده اش لباس نظامی پوشیده او با لباس شخصی آمده است؟اگر بمبگذار فهمیده که دنبال او هستند چرا باز به گورستان می رود؟و چرا در آنجا از دیدن سرگرد بالای سرش تعجب می کند؟و اگر نفهمیده،چگونه می شود بمبگذاری که به گفته نماینده اطلاعات و دیگران نابغه است وقتی سرگرد پیش خانم کارمند بهزیستی که به نوعی جای مادر او بوده،محل کارش و گورستان سراغ او را می گیرد مطلع نشده باشد؟ مامور اطلاعات که اینقدر بر زنده دستگیر کردن بمبگذار تاکید داشت چرا به محض ورود او به گورستان دستگیرش نکرد؟ از این دست پرسشها در فیلم زیاد است.

فیلم پرفروش ساختن بد نیست و اصلاً درصد بسیار بالایی از فیلمها هم در تمام دنیا از جمله ایران برای مخاطب عام ساخته می شود اما آیا باید برای فروش بیشتر از هر راهی استفاده کرد؟مثلا بازیگر زنی را که هیچ منطق و ضرورتی برای حضورش در داستان وجود ندارد با آرایشی غلیظ،موهایی بیرون ریخته و لباسهایی نامناسب وارد فیلم کرد؟ و بعد دستیار سرگرد نیروی انتظامی هم در خانه آن زن میخکوب و محو تماشای او شود(البته قطعاً نه با نگاهی عاشقانه و به قصد ازدواج) سوژه این فیلم قابلیت تبدیل به درام روانکاوانه ای جذاب و هنرمندانه را داشت در صورتیکه تلاش و دقت بسیار بیشتری برای ساخت آن صرف می شد.در درجه اول برای فیلمنامه و پرداخت آن(که کماکان اساسی ترین ضعف سینمای ایران است) و سپس کارگردانی مناسب.

فیلم پرفروش ساختن بد نیست اما چگونه و به چه قیمتی؟
سید محمدرضا فهمیزی
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
وبلاگ سینمایی رها ماهرو و یافته های جدید : مجموعه پاستا . محمدرضا مجری صفر تا صد . عکس های لی سان کیون بازیگر سریال پاستا . نقد و بررسی سریال پاستا . فیلم انگیزه عدالت . فیلم پدر به دانشگاه میرود . کانال سخنان بزرگان . مجموعه پاستا . بازیگران فیلم انگیزه عدالت . بازیگر نقش بابی ارن در فیلم انگیزه عدالت ویکی . فیلم انگیزه های عدالت . بازیگر نقش اول فیلم اژانس دوچرخه . آماندا داگ . موضوع داستان فیلم سینمایی انگیزه عدالت . بازیگر زن فیلم امریکایی سرتو بدزد رفیق . آرتافیلم . فیلم محاصره ی قلعه . فیلم سرتو بدزد رفیق امریکایی . نقد فیلم سرتو بدزد رفیق . سرتو بدزد رفیق . هری وسطل پراز اسباب بازی . سرتو بدزد رفیق سرجیو لیونه . فیلم سرتو بدزد رفیق از سرجیو . فاطما گل در سریال عطسه . انتقاد ها به سریال پاستا . فیلم انگیزه عدالت-شون کانری , نظرمردم درموردسریال برگ ریزان , فیلم انگیزه ی عدالت شبکه نمایش , سرتو بدزد رفیق امریکا 1971 , نقد سریال در حاشیه 2 , سرتو به دزد رفیق بود اسپنسر , نقد سریال در حاشیه , از کجا به بیوگرافی بازیگران سریال شمال وجنوب دست پیدا کنیم
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

نقد فیلم ازدواج صورتی ساخته منوچهر مصیری

ازدواج صورتی
فیلم محصول سال 2004
ازدواج صورتی فیلمی سینمایی به کارگردانی منوچهر مصیری محصول سال ۱۳۸۳ ایران است.
تاریخ اکران اولیه: ۲۰۰۴ م.
کارگردان: منوچهر مصیری
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۳۰ دقیقه
فیلم‌نامه: سیدسعید رحمانی
فیلم‌بردار: فرهاد صبا
بازیگران
بهرام رادان
چکامه چمن‌ماه
خسرو شکیبایی
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
ازدواج صورتی
کارگردان     منوچهر مصیری
تهیه‌کننده     هوشنگ نورالهی
نویسنده     سیدسعید رحمانی
بازیگران     خسرو شکیبایی
بهرام رادان
فاطمه گودرزی
چکامه چمن‌ماه
شیوا خنیاگر
مهدی تقی‌نیا
هما خاکپاش
امیر نوری
محمود بنفشه‌خواه
فلور نظری
تدوین     کامران قدکچیان
تاریخ‌های انتشار
    ۱۳۸۳
مدت زمان
    ۹۰ دقیقه
کشور      ایران
زبان     فارسی

ازدواج صورتی فیلمی سینمایی به کارگردانی منوچهر مصیری محصول سال ۱۳۸۳ ایران است.

http://www.filmeirani.com/wp-content/uploads/2014/04/ezdevaje-sorati.jpeg

داستان

آریان دانشجوی معماری می‌خواهد با دنیا، همکلاسی اش ازدواج کند اما پول کافی ندارد و بیکار است. او در حین گشتن برای کار به پیرمردی به نام ساکت که سابقاً بازیگر و وکیل بوده را می‌بیند. ساکت قصد استخدام خدمتکار دختری را دارد اما همسرش ملک تاج قصد استخدام خدمتکار پسر را دارد. ملک تاج به آریان پیشنهاد ماهیانه پانصد هزار تومان حقوق می‌دهد. پس از چند وقت آریان که وسوسه شده به دنبال دستیابی به پول و اموال به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد...
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
بهرام رادان، خسرو شکیبایی و فاطمه گودرزی در « ازدواج صورتی »

 فیلم سینمایی « ازدواج صورتی » به کارگردانی منوچهر مصیری، بیستم تیرماه کلید می‌خورد.

ایسنا- سید سعید رحمانی نویسنده‌ی این فیلم، ضمن اعلام خبر فوق افزود: داستان این فیلم سینمایی، درباره‌ی جوانان و مشکل ازدواج آنها و راه‌های ناگزیرشان است.

نویسنده‌ی سریال‌های « دریایی‌ها »، « گمگشته » و « معما » ادامه داد: قصه‌ی این فیلم، جدید است به طوریکه هم مخاطب را راضی می‌کند و هم طنزی فاخر دارد. ضمن آنکه، از لودگی و کمدی به دور است.

منوچهر مصیری « ازدواج صورتی »‌ را پس از فیلم پرفروش «دنیا » به تهیه کنندگی هوشنگ نوراللهی خواهد ساخت. در این فیلم بازیگرانی چون بهرام رادان، خسرو شکیبایی و فاطمه گودرزی به ایفای نقش می‌پردازند.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جالب ازدواج صورتی به کارگردانی منوچهر مصیری برای ما بنویسید و بفرستید .



بهرام رادان، 3 دوره بازیگر بود!
مروری داریم بر کارنامه بهرام رادان، کارنامه ای که آن را به سه دوره تقسیم کرده ایم؛ دوره اول قبل از سیمرغ «شمعی در باد»، دوره دوم حدفاصل دو سیمرغ و دوره سوم بعد از سیمرغ «سنتوری». در هر دوره فراز و نشیب و انتخاب های این بازیگر بررسی شده است.

مجله اینترنتی برترین ها




روزنامه هفت صبح - وحید سمیعی: مروری داریم بر کارنامه بهرام رادان، کارنامه ای که آن را به سه دوره تقسیم کرده ایم؛ دوره اول قبل از سیمرغ «شمعی در باد»، دوره دوم حدفاصل دو سیمرغ و دوره سوم بعد از سیمرغ «سنتوری». در هر دوره فراز و نشیب و انتخاب های این بازیگر بررسی شده است.

دوره اول

بهرام رادان با «شور عشق» به سینما آمد؛ آخر دهه 80 طبعال اولین انتخاب محل ارزیابی توانایی یک بازیگر نیست. رادان ام جزو چشم رنگی های سینما تعریف شد که احتمالا چند صباح دیگر فراموش می شود؛ به ویژه آن که داستان «شور عشق» فیلم موفقی از آب درنیامد و بر این سوءتفاهم دامنزد. او در دومین انتخابش «آواز قو» شمایل جوان عاصلی و معترض ابتدای دهه هشتاد را بر تن کرد و نشان داد برای ماندن آمده. در ادامه هم سعی کرد انتخاب های معقول تری داشته باشد و در نهایت خیلی زود به سیمرغ فجر رسید تا مسیرش را آگاهانه تغییر دهد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

بهترین انتخاب

* آواز قو

بهترین انتخاب بهرام رادان در سال های نخست بازیگری «آواز قو» است. فیلم به دلیل گشایش سیاسی دوران اصلاحات، تلاش کرد حرفی ورای دغدغه های دختر - پسری مرسوم بزند. در این فضا حرف «آواز قو» به دل خیلی از جوان ها نشست و البته بازی پرعصیان رادان و چهره جذابش حس همراهی مخاطب را دو چندان کرد.

شاید اگر فیلم پرداخت و قوام بهتری می داشت، شمایل این جوان عاصی بیش از پیش در ذهن می ماند اما در همین مقدار هم او با ایفای نقش پیمان فدایی، کامی بلند در سینما برداشت و می توان گفت جایگاه خود را تثبیت کرد.

نامزدی کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشن خانه سینما در سال 1380 مهر تاییدی بود بر دومین انتخاب.

بدترین انتخاب

* رز زرد

بدترین انتخاب بهرام رادان در این دوره «رز زرد» است. داریوش فرهنگ قرار بود فیلمی دلهره انگیز و ترس آور بسازد اما حتی الفبای ساختار اینگونه فیلم ها را رعایت نکرد تا یکی از بدترین فیلم های کارنامه اش رقم بخورد.

شاید خط کلی فیلمنامه و اعتبار نام داریوش فرهنگ، رادان را به پذیرش نقش واداشته اما در نهایت خروجی فیلم، اثری ضعیف شد و او یکی از بازی های بدش را تجربه کرد.

البته اگر نقدهای مکتوب را مرور کنیم، کمتر نوشته ای هست که به بازیگران فیلم و از جمله رادان خرده گرفته باشد. نوک پیکان انتقاد منتقدان متوجه داریوش فرهنگ است. بهرام رادان بعد از این فیلم عزمش را برای فیلم های بهتر جزم کرد؛ تلاشی که خیلی زود جواب داد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

انتخاب جاه طلبانه

* گاوخونی

فیلم «گاوخونی» انتخاب جاهطلبانه رادان در دوره اول است. او که جنس انتخاب هایش به سمت فیلم های گیشه دار بود، در فیلمی خاص ازی کرد و علاقه اش را به اینگونه سینمایی نشان داد.

بهروز افخمی رمان تحسین شده جعفر مدرس صادقی را به شیوه نامتعارف تصویر کرد و البته با وجود اکران محدود مورد توجه منتقدان و علاقمندان سختگیر سینما قرار گرفت.

در این فیلم 70 دقیقه فقط صدای رادان به گوش می رسید و بعد از آن بود که تصویرش هم در قاب قرار گرفت. او این ریسک را به خاطر فضای خاص رمان و کارگردان مطرحی چون بهروز افخمی پذیرفت و مزدش را هم گرفت. دریافت تندیس حافظ در سال 1383 «گاوخونی» زمینه انتخاب های جسورانه بعدی او را فراهم کرد.

انتخاب نافرجام

* آبی

همه شرایط حکایت از توفیق فیلم «آبی» داشت. حمید لبخنده بعد از کارگردانی دو سریال پرمخاطب «در قلب من» و «در پناه تو» به سینما آمد تا نخستین فیلمش را تجربه کند. فیلمنامه اگرچه تمی آشنا داشت اما می شد حداقل به گیشه اش امید داشت.

ویژگی مهم دیگر فیلم از منظر بهرام رادان، بازی مقابل سوپراستار وقت سینما یعنی هدیه تهرانی است، آن هم در شرایطی که او سومین گامش را قرار است در سینما بردارد.

مسئله دیگر این که فیلم در دفتر هدایت فیلم تولید می شد؛ دفتری با اعتبار بالا در جغرافیای سینمای ایران... «آبی» اما نتوانست حداقل انتظارها را برآورده سازد. فیلم شکست کاملی برای لبخنده بود تا جایی که دیگر هیچ گاه سراغ سینما نرفت.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

سهم سینمای بدنه

* شش فیلم

بهرام رادان قبل از دریافت نخستین سیمرغ بلورینش، در هشت فیلم سینمایی بازی کرد که غالبا در تعریف سینمای بدنه قرار می گیرند. «گاوخونی» و «شمعی در باد» فیلم های خاص و متفاوت او است که از قضا اولی اکران محدودی هم داشت اما دومی به اندازه خودش گیشه داشت.

به ه رحال شمایل بهرام رادان خیلی زود تهیه کنندگان را قانع کرد تا از او به عنوان ویترینی مطمئن استفاده کنند. طبعا او برای ادامه فعالیت و ریشه دواندن در سینما به این دیده شدن نیاز داشت. هر چند رد تلاش هایش برای متفاوت بودن قابل لمس است اما نمی توان از الزامات سینمای بدنه فرار کرد. نکته جالب اینکه بیشتر فیلم هایی که نام رادان در آن دیده می شد، به فروش بالایی دست یافتند و در گیشه موفق بودند.

مهمترین دستاورد

طبعا «دیده شدن» و «تثبیت شدن» مهمترین دستاورد بهرام رادان در دوره اول فعالیت در سینما است. او آرام آرام تلاش کرد از یک بازیگر صرفا تجاری فاصله بگیرد و در فیلم های خاص هم بازی کند.

«شمعی در باد» ساخته پوران درخشنده ادامه همان دغدغه ای است که پیش تر در «گاوخونی» نشان داده بود. رادان برای این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره فجر در سال 1382 شد تا نقطه عطف اول کارنامه بازیگریش با «شمعی در باد» رقم بخورد.

بعد از آن نگاه ها به این بازیگر تغییر کرد و مورد توجه کارگردان های بزرگ سینما قرار گرفت. حالا رادان خیلی زود به جایزه ای که خیلی ها سال ها آرزوی آن را داشتند رسیده و باید گام های بعدی را متفاوت بردارد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

دوره دوم

بهرام رادان بعد از تصاحب سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم همه تلاشش را به کار می بندد که انتخاب های درستی داشته باشد و وزن کارنامه اش را نه فقط به لحاظ کمی بلکه به لحاظ کیفی افزایش دهد. از همین رو در کارنامه او در این دوره نام کارگردانانی چون مسعود کیمیایی، رخشان بنی اعتماد، سیروس الوند و ابوالحسن داودی دیده می شود.

او در این دوره به خیلی از پیشنهادهایش که اکثرا متعلق به سینمای تجاری و از نوع فیلم های دوره اول کارنامه کاری اش پاسخ منفی می دهد.

بهترین انتخاب

* گیلانه

بی شک بهترین انتخاب رادان در این دوره، فیلم «گیلانه» است. او با تیزهوشی هر چه تمام تر نقش اسماعیل را در «گیلانه» به دست آورد تا هم به واسطه کار با رخشان بنی اعتماد به کارنامه اش وزن و اعتبار بدهد و هم اینکه با ایفای یک نقش سخت و بی دیالوگ، توانایی های خود را به عنوان بازیگر به رخ بکشاند.

او هر چند پیش از این توانسته بود جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره را از آن خود کند اما «گیلانه» و نقش «اسماعیل» همان بزنگاهی بود که می توانست خودش را به عنوان یک بازیگر صاحب تکنیک تثبیت کند.

رادان در نهایت به خوبی از پس این نقش سخت برآمد و نشان داد بازیگری است که می توان همه جوره روی او حساب کرد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

بدترین انتخاب

* ازدواج صورتی و چهار انگشتی

انتخاب «ازدواج صورتی» در میان سیل فیلمنامه هایی از این جنس که در آن دوران به رادان پیشنهاد می شد، کمی عجیب به نظر می رسید اما در هر حال این فیلم را قرار بود منوچهر مصیری بسازد که دوس ال قبلش با فیلم «دنیا» همه را شگفت زده کرده بود.

از طرف دیگر حضور خسرو شکیبایی و فاطمه گودرزی هم در جمع بازیگران نوید این را می داد که یک فیلم کمدی خوش ساخت از دل کار بیرون بیاید اما نتیجه تبدیل به یک فاجعه تمام عیار شد.

«چهار انگشتی» هم فیلم بد دیگر کارنامه اوست که شاید بازی در دو نقش متفاوت و گریم های عجیب یکی از کاراکترها، رادان را برای پذیرش آن وسوسه کرد.

انتخاب جاه طلبانه

* تقاطع

درست در سال های تثبیت و در حالی که تبدیل به بازیگر محبوب مردم شده بود و به نوعی حضورش گیشه یک فیلم را تضمین می کرد، دست به انتخابی جاه طلبانه زد و تصمیم گرفت تا در فیلم «تقاطع» عهده دار یک نقش منفی شود.

او با وجود اینکه برای بازی در نقش جوان اول و مثبت فیلم به کار دعوت شده بود ترجیح داد تا نقش منفی فیلم را بازی کند. او دوباره از این فرصت استفاده کرد تا بار دیگر و این بار در فیلمی قابل اعتنا عهده دار نقش کاراکتر بدمن فیلم باشد تا به این ترتیب باز هم بخشی دیگر از توانایی هایش را به رخ بکشد. نقش «پدرام» در «تقاطع» تا به اینجا بهترین نقش منفی کارنامه کاری این بازیگر است.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

انتخاب نافرجام

* سربازهای جمعه و حکم

در ادامه پربار کردن کارنامه اش به پیشنهاد مسعود کیمیایی برای بازی در «سربازهای جمعه» پاسخ مثبت می دهد. انتخاب به درستی انجام شده، کیمیایی بعد از ماجراهای سفرش به کانادا به ایران برگشته و می خواهد با سربازهای جمعه خودی نشان دهد.

جمعی از بهترین بازیگرن آن سال ها هم در فیلم حضور دارند از جمله محمدرضا فروتن، پژمان بازغی و مریلا زارعی؛ بنابراین همه چیز مهیاست تا رادان حضور پربار در یکی از فیلم های کیمیایی را تجربه کند اما نقشش، نقشی نیست که در این میان دیده شود، یکی از سربازها که فقط هست.
این ماجرا به شکلی دیگر در «حکم» در دومین همکاری او با کیمیایی هم اتفاق می افتد. نقش او کاملا زیر سایه نقش دیگران قرار می گیرد.

سهم سینمای بدنه

* 3 فیلم

سه فیلم «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی» و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» آثاری هستند که کاملا متعلق به سینمای بدنه هستند. تکلیف دو فیلم اول مشخص است، اولی قرار بود یک کمدی خوش ساخت بفروش باشد و دیگری یک پلیس گانگستری که البته هیچکدام از آنها از آب و گل درنیامدند.

هر دو در زمان اکران شکست سنگینی خوردند و فروش نکردند اما فیلم آخری، فیلمی کاملا بلاتکلیف بود؛ فیلمی که قصد داشت کاملا با سوءاستفاده از فضای موجود آن سال ها و پرداختن به گروه های فشار و ... این قبیل موارد گیشه را به اصطلاح بترکاند. فیلمی که آن هم سرنوشتی بهتر از دو فیلم دیگر نداشت.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

مهمترین دستاورد

* حضور در سنتوری

بهرام رادان خیلی تیزهوشانه در مسیری حرکت کرد و دست به انتخاب هایی زد که در نهایت مسیرش در پایان این دوره منتهی به حضور در فیلم «سنتوری» شد. بازی های متفاوت و قابل اعتنا، جلب اعتماد کارگردانان صاحب نام برای حضور در آثارشان همه و همه دست به دست هم داد تا داریوش مهرجویی که برای انتخاب نقش «علی سنتوری» کاملا بلاتکلیف بود، رادان را برای این فیلم انتخاب کند؛ انتخابی که در نهایت بیش از آنکه به نفع رادان تمام شود، به نفع مهرجویی و سنتوری تمام شد و رادان توانست با یک بازی استثنایی، «علی سنتوری» را در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت کند.

دوره سوم

فیلم «سنتوری»، همکاری با داریوش مهرجویی و کسب دومین سیمرغ بلورین کار بهرام رادان را به شدت سخت کرد! حالا او باید هم حواسش به نقش باشد و هم نام کارگردان؛ این دغدغه همچنان به خوبی مشهود است. او در فیلم هایی بازی می کند که حداقل کارگردانی مطرح داشته باشد. به جز کارناوال مرگ (رضا اعظمیان/ حبیب الله کاسه ساز) و نقش و نگار (علی عطشانی)، کارگردان های همه فیلم های او معتبر و شاخص هستند. رادان بعد از کسب سیمرغ دوم همچنان پرکار بود اما در اواخر دهه هشتاد ترجیح داد گزیده کار شود. او به دل مشغولی های دیگر مثل تهیه کنندگی و کار موسیقی پرداخت.

بهترین انتخاب

* سنتوری/ بی پولی

«سنتوری» و «بی پولی» نه تنها بهترین انتخاب های دوره سوم بازیگری بهرام رادان که جزو درخشان ترین نقش های کارنامه بازیگری او است. او با نقش علی در فیلم «سنتوری» شمایلی متفاوت از جوان معتاد به تصویر کشد و حتما به عنوان یکی از ارجاعات ماندگار این جنس نقش ها در سینما خواهد ماند.

رادان هم از سوی داوران جشنواره فجر، هم مخاطبان سینما و هم منتقدان ستایش شد.

«بی پولی» دیگر فیلم تحسین شده رادان است. او اینجا هم دو سرنوشت متفاوت دارد و باید نوع بازی اش را متناسب با سرنوشت هماهنگ کند. ابتدا نقش مردی متمول نو کیسه را دارد که از بالا به همه نگاه می کند و در ادامه به خاطر ورشکستگی باید شکل دیگری از بازی ارائه دهد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

بدترین انتخاب

* یکی از ما دو نفر

جنس سینمای تهمینه میلانی مشخص است. از فیلمنامه «یکی از ما دو نفر» می توان به نوع دغدغه خانم میلانی پی برد اما بهرام رادان می پذیرد در فیلم بازی کند. شاید بعد از بازی در چند فیلم که قرار بود «خاص» شوند و نافرجام ماندند، او مستقیما به گیشه فکر کرده. حق دارد همانطور که یک سال قبل تر هم با «آدم کش» دست به این تجربه زده بود منتهی کستینگ و فیلمنامه شعاری و خام «یکی از ما دونفر» یکی از بدترین انتخاب های رادان را قم زد.

او که در گام های اول پارتنر هدیه تهرانی بود، پذیرفت مقابل بازیگری در حد السا فیروزآذر قرار گیرد. بدتر اینکه فیلم یکی از بدترین آثار کارنامه تهمیه میلانی هم هست.

انتخاب جاه طلبانه

* تهران 1500

بهرام عظیمی سال ها روی اولین انیمیشن بلند سینمایی ایران کار می کرد؛ چند نفر از بازیگران مطرح را دور هم جمع کرد و در نهایت نوروز 93 «تهران 1500» اکران عمومی شد.

بهرام رادان هم در ادامه تجربه گرایی و البته جاه طلبی اش در این انیمیشن نقش راننده تاکسی را برعهده گرفت. پاشنه آشیل انیمیشن فیلمنامه قوام نیافته آن بود که باعث شد «تهران 1500» اتفاقی ویژه در سینمای ما رقم زند.

به هر حال رادان این بار اجازه داد شمایلش تبدیل به تصویری انیمیشنی شود و تجربه ای تازه به کارنامه اش اضافه کند. از قضا او ایفاگر یکی از کاراکترهای شیرین فیلم بود و بخشی از خصلت بازیگری اش به خوبی در این نقش انیمیشنی ارائه شد.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

انتخاب نافرجام

* راه آبی ابریشم/ تردید

محمد بزرگ نیا کارگردان صاحب نام و محترم سینمای ما است. او بعد از ساخت فیلم های تحسین شده «کشتی آنجلیکا»، «طوفان» و «جنگ نفت کش ها» قصد داشت این بار فیلمی عظیم روی آب بسازد.

تبحر او و امکاناتی که در اختیار داشت، خیلی ها را به «راه آبی ابریشم» به شدت امیدوار کرد. حاصل اما شکستی به تمام معنا بود که نه مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نه مخاطبان. طبعا برای بهرام رادان هم نتیجه ای جز افسوس باقی نماند.

«تردید» دیگر تجربه نافرجام رادان است. واروژ کریم مسیحی 17 سال پس از فیلم موفق «پرده آخر» سراغ اقتباسی از نمایشنامه هملت رفت. فیلم در جشنواره فجر به سیمرغ هم رسید اما هیچ توفیقی میان مخاطبان نیافت.

سهم سینمای بدنه

* 4 فیلم

کم شدن سهم فیلم های بدنه در کارنامه بازیگری رادان نشان می دهد که در دوره سوم بیش از همه دغدغه حضور در فیلم های خاص داشته. نکته جالب اینکه غالب فیلم های بدنه عمدتا متعلق به چند سال اخیر است.

کارناوال مرگ (رضا اعظمیان/ حبیب الله کاسه ساز) از آثار ضعیف او است که دستاوردی برایش نداشت و فیلم در گیشه شکست خورد.

«آدم کش» ساخته رضا کریمی، بازگشت او به گیشه محسوب می شود. رادان در کنار حامد بهداد یکی از فیلم های گیشه ای قابل دفاع را بازی کرد. «یکی از ما دو نفر» اما همانطور که گفتیم فیلم ضعیف کارنامه رادان محسوب می شود؛ برعکس دیگر فیلم خانم میلانی یعنی «آتش بس 2» که امسال جزو فیلم های پرفروش لقب گرفته.

آنالیز سه دوره بازیگری بهرام رادان

مهمترین دستاورد

بهرام رادان به سقف خواسته های معمول در بازیگری رسیده است. آیا او به همین مقدار بسنده می کند، آن هم در دوره ای که گیشه سینمای ما معطوف به استارها نیست؟ البته که بازیگر باهوشی چون رادان قدر چنین موقعیتی را می داند و به فکر گسترش تجربیات متنوعش در سینما است.

او در دوره سوم بازیگری با کارگردان های مطرح همکاری داشته تا از این منظر هم کارنامه اش پر و پیمان شود. رادان بعد از یک دوره گزیده کاری، سراغ تجربیات تازه ای مثل تهیه کنندگی و آواز خواندن رفت و حالا بار دیگر تمرکزش را روی بازیگری قرار داده.

بازی در فیلم سخت «حکایت عاشق» و همکاری با مصطفی کیایی در فیلم «عصر یخبندان» احتمالا نام او را در جشنواره امسال بار دیگر سر زبان ها خواهد انداخت.

 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
سایت رها ماهرو و جستجو های تازه : کیتانا و لوکین . فیلم سینمایی طبقه هفتم . سریال قشنگ که دیده اید . نقد فیلم لبه تیغ . فیلم سینمایی طبقه هفتم . فریال بهزاد . فیلم نفس گرم . دانلود تامی تراکتور . فیلم طبقه هفتم . در حاشیه2 . کانال نسیم برنامه ی قاصدک . درمورد سریال پاستا . بازیگر فیلم سرتو بدزد رفیق . فیلم سرتو بدزد رفیق ساخت ایتالیا . دانلود فیلم محاصره قلعه . پرواز از دروازه ی اژدها . داستان فیلم سرتو بدزد رفیق . داستان سرتو بدزد رفیق 1971 . سرتو بدزد رفیق 1971 . دانلود فیلم انگیزه عدالت . فیلم سینمایی بازی با خطر . ادرس کانالهای تلگرام . دیالوگ تله فیلم تنهایی.ازت ممنونم... . نقد وبررسی شخصیت های سریال برگریزان . بازیگر زن اصلی فیلم سینمایی رها . نقد فیلم پس کوچه های شمرون . دانلود فیلم گرداب اتو پر مینگر . داستان فیلم گرداب اتو پر مینگر . پدر به دانشگاه می رود . فیلم های باسیل راسبون شرلوک هلمز . اسم شیردر کارتون دور دنیا در 80روز . در سریال پاستا سرآشپز مرد با چه کسى ازدواج مى کند . افشین اربابی کارگران سریال حالت خاص . سریال مسافری از هند اپارات . فیلم پذیرایی ساده . نقد در حاشیه 2 . چطوری در مسابقه دستپخت شرکت کنم
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

فیلم چهار انگشتی ساخته سعید سهیلی

چهارانگشتی
فیلم محصول سال 2007
چهارانگشتی نام یک فیلم سینمایی ساختهٔ ۱۳۸۶ به کارگردانی سعید سهیلی است.
تاریخ اکران اولیه: ۵ دسامبر ۲۰۰۷ م.
کارگردان: سعید سهیلی
بازیگران
لیلا اوتادی
بهرام رادان
طناز طباطبایی

چهارانگشتی
کارگردان     سعید سهیلی
نویسنده     سعید سهیلی
بازیگران     بهرام رادان
اندیشه فولادوند
لیلا اوتادی
طناز طباطبایی
جمشید هاشم‌پور
مهدی ماهانی
موسیقی     کیوان هنرمند
فیلم‌برداری     محمدتقی پاک‌سیما
تدوین     کاوه ایمانی
مدت زمان
    ۱۰۴ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی
فروش گیشه     ۹۸ میلیون تومان

چهارانگشتی نام یک فیلم سینمایی ساختهٔ ۱۳۸۶ به کارگردانی سعید سهیلی است.
جوایز

 بهترین کارگردانی از دومین جشنواره فیلم پلیس.
http://archivefa.ir/wp-content/uploads/3d9d8ada6f562b1d4.jpeg
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
سینمای ما ـ امیر کاظمی : « چهار انگشتی » هشتمین ساخته سعید سهیلی در مقام کارگردان که پیش از این قرار بود در روز عید فطر اکران شود ٬ با سه هفته تاخیر بر روی پرده می رود...
امیر کاظمی : « چهار انگشتی » هشتمین ساخته سعید سهیلی در مقام کارگردان که پیش از این قرار بود در روز عید فطر اکران شود ٬ با سه هفته تاخیر بر روی پرده می رود . بهرام رادان ٬ جمشید هاشم پور ٬ لیلا اوتادی اندیشه فولادوند و از جمله بازیگران « چهار انگشتی » هستند . بهرام رادان با ۳ گریم متفاوت در مقابل دوربین محمد تقی پاک سیما به ایفای نقش پرداخته است و بازی در این نقش را بهترین نقش آفرینی خود می داند . این فیلم به تهیه کنندگی سعید سهیلی و مشارکت موسسه ناجی هنر ساخته شده. پخش « چهار انگشتی » بر عهده ی « امید فیلم » است .
فواد جوان شهرستانی برای کار عازم تهران می شود، در ایستگاه راه آهن با دختری به نام الهام آشنا شده که او برای مراسم تدفین برادرش که از افراد نیروی انتظامی است و به دست اشرار به شهادت رسیده، راهی تهران است و ...
دیگر عوامل « چهار انگشتی عبارتند از :
نویسنده ٬کارگردان و تهیه کننده : سعید سهیلی ٬ مدیر فیلمبرداری: محمدتقی پاک سیما ٬ تدوین : کاوه ایمانی ٬ سازنده موسیقی: کیوان هنرمند ٬ چهره پرداز: بابک شعاعی ٬ طراح صحنه و لباس: نازی پرتوزاده ٬جلوه های ویژه: عباس شوقی، رضا ترکمان
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
اطلاعات کامل : سوره سینما

ژانر : حادثه ای


بازیگران : بهرام رادان – لیلا اوتادی – اندیشه فولادوند – لیلا ارشادی – جمشید هاشم پور – طناز طباطبایی – مهدی ماهانی و ….

خلاصه داستان : روایتگر قصه جوانی شهرستانی به نام فواد است که برای کار به تهران می آید. او در ایستگاه راه آهن با دختری به نام الهام آشنا می شود و…
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
نقد فیلم چهار انگشتی
فیلم روایتگر قصه جوانی شهرستانی به نام فواد است که برای کار به تهران می‌ آید و با دختری به نام الهام آشنا می‌ شود. در ادامه این سفر با اتفاقاتی درگیر می شود که زندگی او را تغییر می دهد.
"چهارانگشتی" پس از "سنگ کاغذ قیچی" هشتمین فیلم بلند سعید سهیلی است که سال 1385 به سفارش دومین جشنواره فیلم پلیس ساخته شد و جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.
بازیگران: بهرام رادان ، جمشید هاشم پور، لیلا اوتادی ، اندیشه فولادوند ، طناز طباطبایی و مهدی ماهانی
کارگردان: سعید سهیلی
 فیلم، داستانی زیبا و گیرا دارد. با سکانسی جالب و جذاب در ابتدای فیلم آغاز شده و بیننده را به دیدن ادامه فیلم راغب و او را درگیر با داستان می کند.
 بهرام رادان: بدون شک بهرام رادان با بازی در دو نقش و با چهار گریم متفاوت در این فیلم یکی از بازی های خوب خود را به نمایش گذاشته و از پس نقش خوب بر آمده است.
او در مصاحبه هایش این فیلم را بهترین فیلم خود حتی بهتر از سنتوری عنوان کرده. در واقع در این فیلم تمامی اتفاقات توسط او به وجود می آید و تنها نقش او کامل به نظر می رسد.
 لیلا اوتادی: همانطور که در خلاصه داستان خواندید فواد (بهرام رادان) با دختری به نام الهام (لیلا اوتادی) آشنا می شود و انتظار می رود تا پایان فیلم هنرپیشه نقش اول زن باد اما او نه تنها هنرپیشه نقش اول نیست بلکه نقش او در حد یک نقش مکمل هم نیست!!!
 و البته این فیلم هم از بلای سانسور در امان نبوده و احتمالاً (بخوانید حتماً) سکانس های زیادی سانسور شده این سکانس ها در هیچ صحنه از فیلم نمایش داده نشده و احتمالاً(حتماً) سانسور شده اند.
 جمشید هاشم پور: ...
 اندیشه فولادوند: ...
 طناز طباطبایی: اگر مجموع زمانهایی که در فیلم حضور دارد را جمع کنیم بدون اغراق مجموع آن به 2دقیقه و 30 یا 40 ثانیه نخواهد رسید !!! و در واقع حضور یا عدم حضور او هیچ نقشی در پیش برد داستان ندارد و هدف از حضور او مشخص نیست !!!
 در مجموع هر چند این فیلم از داستانی زیبا برخوردار است ، اما به دلیل داستان پردازی نامناسب و شتابزدگی ، دچار سردرگمی شده است و همین دلیل باعث پایین آمدن جذابیت فیلم می شود.
 اما نباید از این نکته نیز غافل شد که این فیلم بر خلاف اکثر قیلم های موجود که دارای داستان هایی مشابه و نه چندان جذاب هستند ، دارای داستانی جدید و جذاب بوده که بیننده را به پیگیری فیلم ترغیب می کند.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/0/0c/4Angoshti.jpg/220px-4Angoshti.jpg
 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.
رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم چهارانگشتی به کارگردانی سعید سهیلی برای ما بنویسید و بفرستید .



در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

فیلم آدمکش ساخته رضا کریمی

آدم‌کش
فیلم محصول سال 2010
فیلم آدم‌کش به کارگردانی رضا کریمی، نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه کنندگی محمد پوستی ساخته سال ۱۳۸۸ است. این فیلم در تاریخ اول دی ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته‌است.
تاریخ اکران اولیه: ۲۰۱۰ م.
کارگردان: رضا کریمی
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۴۰ دقیقه
بازیگران
حامد بهداد (حمید زاهدی)
مهتاب کرامتی
لیلا اوتادی
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}


داستان یک آدم­نَکُش

راست و حسینی بگویم از پوسترها و بیلبوردهای فیلم کاملا می­دانستم با چه تیپ فیلمی مواجه هستم و خدا وکیلی فیلم هم یک نمونه خوب از گروه فیلم­هایی است که بهش اختصاص دارد. از صداقت کارگردان خوشم آمد، ادعای زیادی نکرده. یک فیلم متعلق به یک تیپ سینمایی (اصرار دارم نگویم ژانر چون به نظرم ژانر آن منظوری که من دارم را نمی­رساند) ساخته و در سبک و سیاقی که به آن تعلق دارد، بد هم نیست.

آدمکُش داستان یک آدمنکُش است که فکر می­کند آدمکُش است. فیلم داستان دکتر روانپزشک جوانی است (بهرام رادان) که برای نیروی انتظامی کار می­کند و به کمک استادش (افسانه بایگان) مشغول انجام تحقیقاتی برای کتابش است. او از طریق دوست قدیمی با نام مهندس حمید زاهدی (حامد بهداد) با زن جوان به نام رویا ملک­زاده (مهتاب کرامتی) که متهم و معترف به قتل است آشنا می­شود و تصمیم به نجات او می­گیرد و دست آخر هم نجاتش می­دهد.

چیزی که فیلم از همان ابتدا به شدت از آن رنج می­برد، نداشتن منطق داستانی است. چرا یک پزشک جوان که به بیننده باهوش و متعهد و سالم و ... معرفی می­شود و نشانه­ها حاکی از وجدان و مسئولیت پذیری و پاکی و ... است اصلا باید در خواست غیر قانونی دوست قدیمی که سالها از هم بی­خبر بودند را بپذیرد؟ چرا کسی که برای پلیس و پزشک قانونی کار می­کند و قطعا صبح تا شب با انواع پرونده­های پلیسی و جنایی و ... سر و کار دارد باید اینقدر ساده لوح باشد که هر حرفی را به سادگی و بدون هیچ گونه چون و چرا بپذیرد؟ دوستش برای او داستانی را تعریف می­کند و جناب آقای دکتر به راحتی می­پذیرد و حتی کوچکترین شَکی نمی­کند. از آن جالبتر این است که دوستش به او نمی­گوید زن بی­گناه است یا به او تهمت زدند و به فقط می­گوید بهت زده و شُک است از اینکه زن جوان چرا این کار را کرده و یک شبه قاتل شده اما دکتر از همان اولین دیدار مبنا را بر بی­گناهی زن گذاشته، با اینکه خود زن هم اصرتار بر قاتل بودن دارد، و در همان اولین لحظه که او را می­بیند با او از در بی­گناهی وارد می­شود و می­خواهد به هر قیمتی شده بی­گناهی او را ثابت کند. چرا؟ مشخص نیست. فیلم پر از ضد و نقیض است و نهایتا لحظاتی، به خصوص پایان فیلم، آدم با خودش فکر می­کند؛ خُب که چی؟! داستان به این سادگی و قابل پیش بینی را چرا اصلا اینقدر زحمت کشیدند و هزینه کردند و ساختند.

از همان ابتدا کاملا مشخص و واضح و روشن است که دوست دکتر، مهندس حمید زاهدی ، ریگی به کفشش است و چیزی را پنهان می­کند اما دکتر معصومانه و کودکانه، هیچ شَکی به او نمی­کند و در طول داستان هیچ جا، تا روشن شدن کامل همه چیز، هیچ سئوالی درباره دوستش برایش پیش نمی­آید.

دکتر برای نجات زن ریسک می­کند، قانون را زیر پا می­گذارد و بیمار را از تیمارستان فرار می­دهد و پنهان می­کند. اما در نهایت هیچ کس با این تخلف او برخوردی نمی­کند و انگار کشک است و هر کس اگر بتواند نهایتا بی­گناهی کسی را ثابت کند می­تواند او را از زندان و تیمارستان و ... فراری دهد و ...

از کسی که متهم به قتل 3 نفر است هیچ مراقبت و نگهبانی خاصی نمی­شود و دکتر به کمک دختر جوانی (لیلا اوتادی) که کلا هم معلوم نیست چه کاره است و به چه دلیلی نقش او در فیلم گذاشته شده، زن را بدون اینکه ما بفهمیم چه گونه، فرار می­دهد. و خلاصه فیلم از اول تا آخر بی منطق است و پسر از سوتی­های گُل درشت است و نهایتا وقتی فیلم تمام می­شود آدم از خودش می­پرسد چرا؟ چرا این فیلم ساخته شده؟ و البته بهتر بود نام فیلم را به جای آدمکُش می­گذاشتند آدمنکُش چون در داستان هیچ آدمکُشی وجود ندارد.

از دیگر نقاط ضعف فیلم بازی­های ضعیف و تکراری بازیگران آن است. بهرام رادان به تنها چیزی که شباهت ندارد یک دکتر باهوش و باوجدان است او بیشتر شبیه یک نوجوان پخمه و خِنگ است که ساده لوحانه می­خواهد ماجراجویی کند. معلوم نیست پزشک وسط آن همه گیر و گرفتاری، برو و بیا و فرار و ... کی وقت می­کند خودش را آنطور آلاگارسون کند و مثل مدل­های لباس هر دقیقه یک لباس آنچنانی تنش کند ؟!

حامد بهداد یکی از تکراری ترین بازی­هایش را به نمایش گذاشته و انگار خودش از بازی مصنوعی­اش غرق لذت است.

افسانه بایگان نسبت به دیگران بد نیست اما او هم بیشتر انگار دارد ادای یک خانم دکتر باتجربه را در می­آورد تا بازی کند و مثلا در صحنه­ای که متوجه می­شود شاگردش متهم را فراری داده بسیار ضعیف و مصنوعی بازی می­کند.

مهتاب کرامتی تقریبا وحشتناک است. بازی او به قدری ضعیف و نچسب است که آدم را شگف­زده می­کند.

و لیلا اوتادی تنها کاری که نمی­کند بازی است و اصلا معلوم نیست او چرا در فیلم است؟!!!

اما با همه اینها فیلم آدمکش نقاط قوتی هم دارد. فیلم با همه ضعف­هایش بیننده را آزار نمی­دهد و این توان را دارد که مخاطب را تا آخرین لحظه بر روی صندلی بنشاند و شاید اگر برروی فیلمنامه بیشتر کار می­شد و کارگردانی قوی­تری داشت تبدیل به یک فیلم متوسط و جذاب می­شد.
ساناز صفایی
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/2/21/Adamkosh.jpg/220px-Adamkosh.jpg
نقدی بر فیلم "آدمکش":
مثل اینکه الکی دلت می‌خواد داستان را معلق نگه داری!

دنیاخمامی: چرا فکر می‌کنم "آدمکش" فیلم متوسطی است ؟ آن چیزی که همیشه داستان را سرو شکل می‌دهد و برای آن یک ورودی و یک موخره قایل می‌شود "منطق داستانی" است. اگر فیلمنامه بدون منطق داستانی باشد برای هیچکدام از اتفاقاتش د‌لایل خاصی وجود ندارد و اصولا آن فیلم محتوای جذابی نخواهد داشت.

به گزارش پارس توریسم، خمامی در نقد فیلم “آدمکش“ در کافه سینما نوشت: "آدمکش" در اکثر اوقات (نه همه فیلم) از عدم برخورداری این منطق داستانی رنج می‌برد و شاید همین نکته یکی از دلایل اصلی است که این فیلم را بدل به یک فیلم معمولی می‌کند( نه ضعیف و نه خوب) . محمدهادی کریمی نویسنده این فیلم است که فیلم‌های "غیرمنتظره و امشب شب مهتابه" را در کارنامه دارد، هردو این فیلم ها فیلمنامه‌های ناقصی داشتند که قطعاٌ زمان اکرانشان به وفور درباره‌اش صحبت شده اما آنچه که پیداست این است که همین نقصان در فیلمنامه "آدمکش" هم وجود دارد.

"آدمکش" داستان روان پزشکی (بهرام رادان) است که سعی در حل معمای جرم یک بیمار روانی (مهتاب کرامتی) دارد که ادعا می‌کند چندنفر را کشته است و در این راه اتفاقاتی پیش می‌آید که نتیجه‌اش می‌شود : فیلم "آدمکش". حالا اینکه می‌گوییم منطق داستانی وجود ندارد را باهم با دلیل مرور می‌کنیم. پسری به نام مهندس حمیدزاهدی در فیلم وجود دارد که در ابتدا برای نجات زنی به نام روباملک زاده از دوست قدیمی‌اش دکتر مافی می‌خواهد که گواهی تایید بیمار بودن رویا را صادر کند تا قتلی که رویا انجام داده غیرعمد شود. از آن سو رویا هم در گفت و گویش با دکتر به قتل اقرار کرده و ادعا می‌کند که از عمد مرتکب جرم شده است. در اینجا از حالات رفتاری زن معلوم است که دچار مشکل روانی است اما چه دلیلی وجود دارد که زاهدی بخواهد او را نجات دهد در حالی که خودش مجرم است؟ بدترین اتفاق این فیلم این است که تا آخرین دقایقش بی‌جهت مخاطب را معلق نگه می‌دارد و در آخر نیز با سطحی ترین عکس‌العمل زاهدی لب به سخن می‌گشاید و به همه چیز اعتراف می‌کند. این مورد که می‌تواند یک شوک اساسی به مخاطب باشد آنقدر دیر گفته می‌شود و نقاب را از صورت زاهدی بر می‌دارد که خاصیت تکان دهندگی‌اش را از دست می‌دهد و حتی قابل نیز حدس می‌شود ؛ آخر با چه منطقی ؟! کلید در جیب سمت راست کریمی است اما معلوم نیست چرا اینقدر برای دادنش مارا معطل می‌کند ، واقعا نام حرفه‌ای این کار "تعلیق" است؟! چرا آن خانم دکتر همه چیزدان که خیلی غلوشده اظهار مهارت می‌کند آن نمایش ساختگی را از ابتدا بازی نکرده بود تا رویا بترسد؟ اصلا زنی که تا این اندازه از پلیس و زندان می‌ترسد چرا مدام خود را قاتل فرض می‌کند و ادعا می‌کند که تمام ایل و تبارش را کشته است؟ ( با فرض اینکه او بیماری روانی است پس چرا به یکباره حالش خوب می‌شود؟) با چه منطقی؟ لیلا اوتادی چه کمکی به روند داستان می کند و جه نقشی در زندگی دکتر دارد؟ پلیس داستان چرا اینقدر ساده‌لوح است که یک روان پزشک باید به او خط بدهد؟ کسی که اینقدر شم پلیسی ندارد که بتواند بفهمد مجرمش بیماری روانی است یا بدون تشخیص هویت یک جسد سریع حکم صادر کند چه قابلیتی برای دایره حساس قتل دارد؟ اصولا با چه منطقی او پلیس است؟!! قابل حدس ترین اتفاق هم این است که دکتری با ان همه تحصیلات و ادعا ، عاشق آن زن بیمار روانی شود. این منتهای بی‌منطقی است!

چرا حس می‌کنم رضاکریمی مقصر نیست؟! از همه اینها گذشته باید گفت گاهی بعضی از داستان ‌ها آنقدر ساده و غیر جذاب هستند که به هیچ شکلی نمی‌توان انها را سروشکل داد شاید در این جور مواقع کارگردان مظلوم ترین شخصیت فیلم شود به این خاطر که او مجبور است که بار فقدان جذابیت داستان را یک تنه به دوش بکشد و آن را با عناصری دیگر جذاب کند. داستان "آدمکش" از آن دسته قصه‌هاست که خواندنش حتی در صفحه حوادث یک روززنامه هم کششی برای مخاطب ندارد و با این همه رضا کریمی کارگردانی قابل قبولی را برای این فیلم انجام داده و تمام تلاشش را کرده که همه چیز سر جای خودش باشد به طوری که میزانسن‌هایش دقیق است ، بازیگرهایش را به خوبی کنترل می‌کند ( با هوش فراوانی حامد بهداد را نقطه ثقل فیلم و یکی از مهم‌ترین عوامل فروشش می‌کد) و... یکی از نقاط عطف فیلم ، فیلم برداری خوب آن است که در بعضی از سکانس‌ها چشم‌نواز است . یکی دیگر از نکاتی که گویا کریمی و طراح لباس و خود بازیگران روی آن خیلی تمرکز کرده‌اند ، آرایش ظاهری‌شان است ؛ بازیگران این فیلم خیلی خوشتیپ هستند به طوری که بهرام رادان گاه تا مرز شمایل مدلها هم پیش می‌رود ( این مورد در پوستر فیلم هم هویداست.) البته شاید این حربه‌ای باشد برای پرت کردن حواس مخاطب ، شما اینطور فکر نمی‌کنید؟!

در کل "آدمکش" اگر هم در فروشش موفق شود به واسطه حضور ستارگانی (حامد بهداد و بهرام رادان )است که هواخواهان بی‌شماری دارند. "آدمکش" فیلمی است که می‌تواند تنها یک فیلم باشد که تاثیر آنچنانی روی مخاطبش نمی‌گذارد و خیلی "رام" راه خود را ادامه می‌دهد تا تنها یک ساخته دیگر را به کارنامه کارگردانش اضافه کند.

بهرام رادان، حامد بهداد و مهتاب کرامتی درباره بازی در «آدمکش» چه گفتند؟
- فیلم سینمایی «آدمکش» ساخته رضا کریمی و به تهیه‌کنندگی محمد پوستی قرار است از اول دی ماه بعد از پایان دهه محرم در گروه عصر جدید اکران شود و به نظر می‌رسد جزو پرفروش‌های امسال شود. فیلم یک درام روانشناسانه...
- فیلم سینمایی «آدمکش» ساخته رضا کریمی و به تهیه‌کنندگی محمد پوستی قرار است از اول دی ماه بعد از پایان دهه محرم در گروه عصر جدید اکران شود و به نظر می‌رسد جزو پرفروش‌های امسال شود. فیلم یک درام روانشناسانه درباره مازیار مافی روانپزشک جوانی است که به همراه یک تیم تحقیقاتی بر روی روانشناسی جرم کار می‌کند. او برای کمک به یک دوست قدیمی ناخواسته درگیر یک پرونده پیچیده جنایی می‌شود.
فیلمبرداری این فیلم سال قبل در تهران و بخش هایی از آن در لواسان و حوالی رامسر انجام شده است. بهرام رادان، مهتاب کرامتی، حامد بهداد، لیلا اوتادی، قطب الدین صادقی، افسانه بایگان، شهرزاد کمال‌زاده، سیامک صفری، علی‌اصغر طبسی، امیر مهدی‌کیا، علی مرادی، فاطمه درستکار و فرامرز روشنایی بازیگران "آدمکش" هستند.

بهرام رادان درباره این فیلم گفت: زمان فیلمبرداری "آدمکش" یکی از بهترین دوران‌های این یازده ساله را گذراندم و امیدوارم حاصل کار خوب باشد.

حامد بهداد درباره آدمکش گفت: "آدمکش" فیلم متفاوتی است که یک گروه حرفه‌ای پشت آن هستند. فیلمی که تماشاگر می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و تا آخرین دقیقه مخاطب را درگیر کند.

مهتاب کرامتی هم گفت: هنوز فیلم را ندیده‌ام، اما در کنار یک گروه حرفه‌ای خیلی برای "آدمکش" زحمت کشیدیم و امیدوارم مردم از تماشای فیلم لذت ببرند.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
حامد بهداد، بهرام رادان و مهتاب کرامتی با «آدمکش» به تلویزیون می‌روند / گزارش فیلم‌های آخر هفته + جدول
فرهنگ > تلویزیون - 14 فیلم سینمایی و تلویزیونی در تعطیلات پایانی هفته از شبکه‌های مختلف سیما نمایش داده می‌شود.
علی افتخاری: این فیلم‌ها روزهای پنجشنبه و جمعه 17 و 18 فروردین‌ماه از شبکه‌های یک، دو، سه، چهار، تهران و شما روی آنتن می‌رود.

نام فیلم و کارگردان
   
شبکه
   
زمان پخش
   
خلاصه داستان
   
بازیگران
«هیولای پرنده»، استیون آر. مونرو، 2011، آمریکا و کانادا (تلویزیونی)

 
   
یک
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 22
   
یک اژدهای بالدار به یک دهکده قرون وسطایی حمله می‌کند. جوانان ده تصمیم می‌گیرند با اژدها بجنگند و آن را از پا درآوردند. به این منظور چندتن از آنان از روستا خارج می‌شوند تا در نقطه‌ای دور از دهکده که اهالی روستا را در معرض تهدید قرار ندهد، به نبرد با اژدها بپردازند، اما ...
   
تامو پنیکت، مایکل ورث، کیسی بارنفیلد
«آدمکش»، رضا کریمی
   
یک
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 16
   
حمید زاهدی از دوستان قدیمی مازیار معافی بعد از دو سال پیش او می‌رود و ازش درخواست کمک می‌کند. نامزد حمید به اتهام قتل برادر شوهرش دستگیر و روانه زندان شده است. حمید سعی می‌کند همسرش را در مقابل دادگاه مجنون و روانی جلوه داده تا در دادگاه در مجازات او تخفیف قائل شود و ...
   
حامد بهداد، بهرام رادان، مهتاب کرامتی، افسانه بایگان، قطب‌الدین صادقی، لیلا اوتادی
«آخرین پرواز»، ریچارد استنلی، 1999، آلمان و آمریکا
   
دو
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 14:30
   
یک پدربزرگ بازنشسته به نام جو با نوه‌اش ریموند بازی می‌کند. آن‌ها با هواپیمای کنترل از راه دور پرواز را تجربه می‌کنند. بازی آن‌ها دردسرهایی را برای دیگران بوجود آورده است. پدر ریموند از این وضع خسته شده و با تندی با آن‌ها برخورد می‌کند. پسری زورگو در همسایگی خانواده ریموند هست که قصد زورگیری از ریموند را دارد و ...
   
میکو هیوز، کاتلین لوید، گرگوری ایتزین، جیمز کان
«یک مادر»، ماسیمو اسپانو، 2008، ایتالیا (تلویزیونی)
   
دو
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت17:30
   
وقتی همسر ماریا به دلیل همکاری با یک گروه تبهکار راهی زندان می‌شود، او تصمیم می‌گیرد با همکاری با این باند و انجام کار ترجمه برای معاملات آن‌ها کاری کند همسرش از زندان آزاد شود، اما ...
   
ویولانته پلاچیدو، انزو دکارو، استفانو دیونیسی
«کتونی سفید»، محمد ابراهیم معیری
   
دو
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 23
   
امیری که معلم ورزش است به مدرسه‌ای در بوشهر اعزام می‌شود. او که کمبود امکانات ورزشی را در آن جا می‌بیند، می‌کوشد با تشکیل تیم فوتبال مدرسه، بچه‌ها را از رخوت و خمودگی بیرون آورد. او متوجه می‌شود بچه‌ها به دلیل نیاز مالی خانواده‌هایشان به قاچاقچیان کمک می‌کنند و...
   
حسین یاری، باران کوثری، محمود ابراهیم‌زاده
«بازرس مورس» («خواب مرگ‌آور»)، هربرت وایز، بریتانیا (تلویزیونی)
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 17
   
یک دکترجراح به طور مرموز کشته می‌شود. بازرس مورس به همسر و پسر مقتول مظنون است، اما...
   
جان تاو، کوین واتلی
«خائن»، وینچنزو مارانو، 2007، فرانسه و بلژیک (تلویزیونی)
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 20
   
داستان فیلم در شهر بندری بوردو در فرانسه می‌گذرد و درباره درگیری پلیس گمرک بوردو و قاچاقچیان عمده مواد مخدر است.
   
اینگرید شوون، لیندا هاردی، یانیس بارابان
«روز شغال»، فرد زینه‌مان، 1973، بریتانیا و فرانسه
   
سه
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 23:30
   
پس ازتلاش نافرجام برای ترور دوگل در اوت سال 1962 گروه « او ای اس» با مشکلات قابل توجهی روبرو می‌شود و بسیاری از روسای آن شناسایی می‌شوند. رئیس جدید گروه سرهنگ رودن تصمیم می‌‌گیرد آدم‌کشی حرفه‌ای که هیچ ارتباطی با گروه ندارد، اجیر کند و ...
   
ادوارد فاکس، میشل لونسدال، آلن بادال
«سرزمین مادری»، آشوتوش گواریکر، 2010، هند
   
سه
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 14:30
   
وقتی بریتانیایی‌ها گروهی نوجوان هندی را از زمین بازی فوتبال بیرون می‌کنند، آن‌ها برای پس گرفتن زمین بازی خود به یک معلم انقلابی مراجعه می‌کنند و ...
   
آبیشک باچان، دیپیکا پادوکون، سیکاندر کر
«مرز»، ریچارد هولم، 2011، سوئد
   
چهار (سینما 4)
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 20:30
   
در جنگ جهانی دوم شش سرباز عهده‌دار نگهبانی از مرز سوئد و نروژ می‌شوند. سربازی که در نیمه‌های شب به قصد دیدن طول مرز به مرز نروژ نزدیک می‌شود به اسارت سربازان آلمانی در می‌آید. آلمانی‌ها او را با خود می برند و برادرش را که فرمانده قابلی در این منطقه است به دنبال خود می‌کشانند و ...
   
آندره سیوبرگ، آنتی رینی، بیورن سوندکوئیست
«بازگشت پاندا»، یو ژونگ، 2009، چین
   
تهران (تماشاخانه)
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
شکارچیان قصد دارند یک خرس پاندا را که دو توله دارد شکار کنند. زمانی که یکی از توله‌ها از مادرش جدا می‌شود، شکارچیان او را دنبال می‌کنند. بچه خرس داخل رودخانه می افتد و توسط یک پسر نوجوان و یتیم که تحت سرپرستی یکی از همان شکارچیان درجنگل زندگی می کند، پیدا می‌شود و ...
   
دایچی هاراشیما، لی فنگ، ژونگ یو
«سوارکار»، وایت کلارکسن، 2011، کانادا
   
تهران
   
جمعه 18 فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
یک پلیس سوارنظام تنها متوجه به دار کشیده شدن مردی بی‌گناه در یک شهر می‌شود و تصمیم می‌گیرد این شهر را از فساد و جنایت پاک کند.
   
اندرو دبلیو. واکر، جسیکا پار و ارل پاستکو
«مردان نمکی»، سامان سالور (تلویزیونی، تولید صداوسیمای مرکز زنجان)
   
شما
   
پنجشنبه 17 فروردین‌ماه ساعت 23
   
مهندس فرهاد فرهمند پس از سال‌ها تحقیق در یک معدن خصوصی به دنبال کشف مرد نمکی دوم است. او و همسرش یکتا با وجود داشتن دختری کوچک در آستانه جدایی هستند و ...
   
فریدون محرابی، سوگل طهماسبی، سمیرا حسن‌پور، علیرضا مهران
«مظنونین»، جعفر سلطانی (تلویزیونی، تولید صداوسیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد)
   
شما
   
جمعه 18فروردین‌ماه ساعت 13:30
   
مردی به نام داریوش در کوه دنا با گلوله کشته می‌شود. حمید افسر نیروی انتظامی برای تحقیق فراخوانده می‌شود. در این بین شخصی به نام سهراب دستگیر می‌شود و ظن پلیس بر انتقام‌جویی فامیلی و طایفه‌ای می‌رود و ...
   
مهدی صبایی، مهدی امینی‌خواه، محسن افشار، آزاده ریاضی

http://www.parstourism.ir//Files/News/Image/138910/3246t.JPG
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
آدم‌کش (فیلم)
کارگردان     رضا کریمی
تهیه‌کننده     محمد پوستی
نویسنده     محمدهادی کریمی
بازیگران     بهرام رادان
حامد بهداد
مهتاب کرامتی
افسانه بایگان
لیلا اوتادی
قطب‌الدین صادقی
فیلم‌برداری     محمود کلاری
مدت زمان
    ۸۲ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی

فیلم آدم‌کش به کارگردانی رضا کریمی، نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه کنندگی محمد پوستی ساخته سال ۱۳۸۸ است.

این فیلم در تاریخ اول دی ۱۳۸۹ بر روی پرده سینما رفته‌است.
جشنواره‌ها

فیلم آدم‌کش در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۸)در بخش خارج از مسابقه حضور داشته‌است.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

مصاحبه ای با کارگردان فیلم آدمکش

جذب مخاطب بدون توسل به کلیشه‌ها

«آدمکش» را می‌توان با اطمینان یک اثر شریف و آبرومند در حوزه فیلم‌های تجاری قلمداد کرد فیلمی که در تک تک پلان‌هایش احترام خالقش را به چشم و گوش بیننده می‌بینیم. «آدمکش» پنجمین ساخته رضا کریمی است، کارگردانی که با فیلم قبلی خود یعنی «انعکاس» هم توانسته بود معیارهای سینمای تجاری در ایران را اندکی ارتقا ببخشد. فروش روز افزون «آدمکش» گواه این نکته است که فیلم با همه تلخی و دور بودن از فضای کمدی‌های مرسوم این روزگار توانسته مخاطبان خود را راضی از سالن‌های سینما بیرون ببرد.
 
آقای کریمی! به عنوان اولین سوال می‌خواستم از فروش فیلم «آدمکش» آغاز کنم، خوشبختانه از آغاز سال 89 فیلم‌های جدی و فرهنگی سینمای ایران به نسبت فیلم‌های شبه کمدی و مبتذل بیشتر می‌فروشند. فیلم شما هم از این قاعده مستثنا نیست و در سه روز اول توانست بیش از 65 میلیون تومان فقط در تهران بفروشد. می‌خواستم تحلیل شما را درباره این وضعیت بدانم.
ساخت آثار کمدی به خودی خود اشکال ندارد اما وقتی جریانی به راه می‌افتد که به واسطه آن عده‌ای تلاش دارند جذب مخاطب را در این جنس از سینما و با یک ویترین خیلی مشخص ببینند، اشتباه است و به نظرم این مسیری است که از اول اشتباه پیموده شده و از اول هم قابل پیش‌بینی بود که از یکی جایی دیگر این تفکر جواب نخواهد داد.
 
آینده «آدمکش» را با شرایط موجود چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آینده را نمی‌توان خیلی پیش بینی کرد ولی فکر می‌کنم این شروعی که داشته شروع خوبی بود و نگاه سازندگان فیلم بر این است که با تلاش‌ها و پیش‌بینی‌هایی که کردیم به مقصودمان رسیدیم و مردم با فیلم ارتباط برقرار کردند و اتفاقا سیر صعودی که فروش این فیلم دارد گواه این نکته است که مردم با رضایت از سالن خارج می‌شوند که امتیاز کمی نیست.
 
هر پنج فیلم شما را می‌توان در گونه سینمای میانه جا داد. سینمایی که ضمن احترام به شعور بیننده قصد جذب حداکثری مخاطب را نیز دارد.
بله دقیقا. به نظر من باید فیلم توانایی جذب مخاطب را داشته باشد و برای من جذب مخاطب عام بسیار مهم است اما برای به‌دست آوردن این‌گونه از سینما متوسل به موارد خیلی سطحی و کلیشه‌ای نمی‌شوم. همان طور که گفتید سعی من بر این است که همان‌گونه که فیلم مخاطب را جذب می‌کند دارای یکبار مفهومی و معنایی هم باشد تا تماشاگر دست خالی از سالن سینما بیرون نیاید.
این هدفی است که من در مسیر فیلمسازی‌ام همواره داشته‌ام و فکر می‌کنم خیلی هم دشوار است. چون وقتی شما هدفتان جذب مخاطب به هر قیمتی و از هر طریقی است مسیر چندان دشواری را پیش رو ندارید و یا آن سمت ماجرا که شما خواهان ساخت یک فیلم شخصی هستید بیشتر مایل هستید در محافل خاص از فیلم تقدیر شود که باز آن نوع سینما هم در قیاس با سینمای میانه تولید آسان‌تری دارد.
 
در هر پنج فیلم شما، زنان حضور پر رنگی در بطن ماجرا دارند.

پروسه قصه نویسی و فیلم ساختن من برخاسته از علایق و تفکر من است. در کارهایم خیلی عمد ندارم که زن محور ماجرا باشد و یا زن اولویت بیشتری در قصه داشته باشد. این مسیری است که طی شده و ممکن است در کار بعدی‌ام چنین نباشد‌. در «آدمکش» هم محور اصلی ماجرا حضور یک زن است اما نقش‌های اصلی دیگر را مردها ایفا می‌کنند.
 
به سینمای مهندسی شده اعتقاد دارید؟

بله، من این تفکیک را در انجام وظایف مختلف قائل هستم. البته ممکن است که روزی فیلمنامه کارم را خودم بنویسم اما تا آنجایی که ممکن است تلاش دارم از مقوله‌هایی مثل فیلمنامه، تدوین، طراحی صحنه و لباس و تهیه‌کنندگی فاصله داشته باشم و آدم‌هایی که با اساس فیلم فاصله داشته‌اند، بیایند و کارهایشان را انجام دهند و من هم کنارشان باشم. در مورد فیلمنامه هم ترجیحم این است که یک فیلمنامه آماده پیش رویم باشد و من با یک فاصله‌ای نسبت به آن فیلمنامه نظراتم را بر روی آن اعمال کنم و دست به بازنویسی بزنم.
 
چه شد که تصمیم گرفتید «آدمکش» را به عنوان پنجمین اثر سینمایی خود جلوی دوربین ببرید؟

اینکه آدم به چه قصه‌ای می‌پردازد بستگی دارد به مجموع شرایطی که در آن زمان و آن مقطع سراغ فیلمساز می‌آید. طرح فیلم «آدمکش» متعلق به خانم آزیتا موگویی، مدیر تولید فیلم «آدمکش»، بود و وقتی قرار شد با آقای پوستی کار کنیم من این را در کنار چند طرح دیگر به ایشان ارائه دادم و در جلسات مختلفی که با هم داشتیم به این نظر رسیدیم که بهتر است طرح «آدمکش» را بسازیم اما من در آن مقطع درگیر ساخت سریال «فاکتور هشت» شدم و قرار شد آقای محمدهادی کریمی فیلمنامه این کار را بنویسند که شروع به نگارش این فیلمنامه کردند و پس از چند ورسیون به فیلمنامه فعلی رسیدیم و درست پس از پایان تصویربرداری سریال من بود که برای پروانه ساخت این فیلم اقدام کردیم.
 
زمانی که فیلمنامه را به محمدهادی کریمی سفارش دادید، نظرتان نوشتن یک فیلمنامه روانشناختی بود یا یک فیلم پلیسی معمایی؟

خیلی نظرم این نبود که فضای غالب فیلم یک فضای معمایی و پلیسی باشد بلکه همان‌طور که گفتید نظرم بر این بود که کار یک درام روان‌شناسانه است که مایه‌هایی از فضای معمایی هم در آن باشد.
 
قبول دارید روایت معماگونه فیلم در 20 دقیقه ابتدایی خیلی بیشتر از نکات روانشناختی آن است و درست از دقیقه بیستم فیلم، فیلمنامه‌نویس با قرار دادن شخصیت رویا ملک‌زاده به عنوان شخصیت اصلی ماجرا فیلم را از یک اثر داستانگو به یک اثر شخصیت محور بدل می‌کند که این نکته به ریتم فیلم هم آسیب زده؟
فکر می‌کنم روندی که فیلم برای قصه‌گویی می‌پیماید، درست است. ما در 10 دقیقه ابتدایی آدم‌ها را معرفی می‌کنیم پس از آن شخصیت حامد بهداد را داریم که از دوستش می‌خواهد که نامزدش را نجات بدهد و طی یک مصاحبه پزشکی ما پی به قصه اصلی فیلم می‌بریم. به نظرم این روند چندان عجیبی نیست. به‌طور دقیق‌تر ما ابتدا شخصیت‌های‌مان را معرفی می‌کنیم و پس از آن با یک ماجرای جنایی روبه‌رو می‌شویم که در ظاهرش یک جنایت اتفاق افتاده اما بعد به لایه‌های زیرینش نفوذ می‌کنیم. ما مجبور هستیم به واسطه کندوکاوی که شخصیت مازیار در قصه می‌کند به شخصیت‌ها و ماجراهای فرعی بپردازیم به حدی که قصه بیرونی‌تر می‌شود تا اینکه به گره‌گشایی نهایی می‌رسیم و متوجه می‌شویم که اصل ماجرا چه بوده. این روندی بود که از همان ابتدا برای این قصه طراحی شده بود و من فکر می‌کنم که روند درستی است و روایت قصه به سمت درستی می‌رود.
 
محمد پوستی را چگونه پیدا کردید؟ تا آنجایی که من اطلاع دارم ایشان سال‌ها پیش به همراه بهروز افخمی دفتر تولیدفیلم دایر کردند که البته خروجی خاصی هم نداشت.
آقای پوستی در تلویزیون سال‌ها به عنوان تهیه‌کننده حضور داشته‌اند. در سینما هم در چند سال گذشته مشارکت‌هایی در ساخت و تولید آثار مختلف داشته‌اند اما «آدمکش» اولین اثری است که به عنوان تهیه‌کننده مستقل در سینما تولید کرده‌اند. من اطلاع چندانی از دفتری که ایشان با آقای افخمی داشتند ندارم اما همان‌طور که اشاره کردم ایشان تمایل داشتند یک اثر مستقل سینمایی تهیه کنند و به دلیل آشنایی که از مدت‌ها قبل با هم داشتیم پیشنهاد ساخت این فیلم را به من دادند.
 
فیلم با هزینه بخش خصوصی ساخته شده؟

بله و هیچ اسپانسری هم در تولید این فیلم مشارکت نکرده.
 
این را از این بابت می‌پرسم چون «آدمکش» به دلیل لوکیشن‌های متنوع و آدم‌های نام‌آشنایی که جلوی دوربین و پشت دوربین دارد باید جزو آثار پر خرج سینمای ایران باشد.
نه اتفاقا بودجه این فیلم چندان تفاوتی با آثار اکران شده این روزها ندارد. اگر منظور شما حضور سوپر استارها در این فیلم است در آثار دیگر هم شاهد حضور این افراد هستیم. اگر منظور شما لباس بازیگران است که با لباس‌های چندان پیچیده و گران‌قیمتی رو‌به‌رو نیستیم، اگر منظور شما لوکیشن‌هاست باید بگویم بیشتر انتخاب‌ها در این رویکرد موثر بوده و در نهایت باید بگویم فیلم به لحاظ هزینه متفاوت با کارهای رایجی که در سینمای ایران ساخته می‌شود نیست و حتی از برخی از این آثار نیز کم خرج‌تر بوده.
 
به طراحی صحنه و لباس این فیلم اشاره کردید. من یک همکاری خیلی خوب بین شما به عنوان کارگردان، آقای محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری و خانم ژیلا مهرجویی به عنوان طراح صحنه ولباس می‌بینم. کمی درباره این همکاری برای ما بگویید.
فکر می‌کنم اگر قیاسی بین فیلم‌های قبلی من هم انجام دهید به این نکته می‌رسید که لوکیشن در آن فیلم‌ها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع لوکیشن در آثار من باید ضمن سادگی، خاص هم باشد. زمانی که من فیلمنامه‌ای را می‌خوانم یک سری تفکر و نگاه‌های نسبت به مکان‌ها و لوکیشن‌های فیلم دارم که سعی می‌کنم با طراح و فیلمبردار کار این دیدگاه‌ها را در میان بگذارم و این نگاه را کامل کنیم تا برسیم به نقطه‌ای که منظور من بوده اما در آدمکش به نظر خودم هماهنگی خیلی خوبی رخ داده است من به دلیل پیشینه همکاری که با خانم مهرجویی داشتم خیلی خوب به تفاهم و هماهنگی رسیدیم.
 
فصل‌های فلاش‌بک فیلم «آدمکش» با دوربین دیجیتال گرفته شده. این نوع روایت تصویری پیشنهاد خودتان بود یا آقای کلاری؟ و چه علت زیباشناسانه‌ای پشت کار بود؟
من زمان نگارش فیلمنامه تصور خاصی از فلاش بک این فیلم داشتم و می‌خواستم چیز متفاوتی با فلاش بک‌های رایج باشد بر اساس مجموعه صحبت‌ها و جلساتی که با آقای کلاری داشتیم ایشان هم نظرش بر این بود برای اینکه دستمان در قسمت رنگ بندی و یک سری از مسائل دیگر باز باشد این را ویدئو بگیریم تا بتوانیم نکات مورد نظرمان را روی آن به راحتی پیاده کنیم و بعد آن را به فرمت 35 تبدیل کنیم.
 
در «آدمکش» ما عموما با نماهای بسته بازیگران رو‌به‌رو هستیم. خیلی نمای لانگ‌شات در این فیلم نمی‌بینیم. به واسطه اینکه فیلمنامه «آدمکش» یک فیلمنامه شخصیت محور است به چنین دیدگاهی رسیدید؟
این هم از آن مواردی است که خیلی نمی‌توانم درباره‌اش توضیح دهم. این نکته هم برخاسته از گرامری است که من فیلمسازی متناسب با موضوع فیلمم و اتمسفر صحنه‌ها را اینگونه دکوپاژ می‌کنم. یعنی اصلا عمدی در کارم نیست بلکه بیشتر این نکته از حس من برخاسته است و به گرامر اصلی فیلمم بدل شده است. اگر می‌بنید که در «آدم‌کش» کلوز آپ‌های زیادی وجود دارد به خاطر نوع قصه و نوع شخصیت‌ها حتما ایجاب می‌کرده که ما بیشتر به آدم‌ها نزدیک شویم تا اینکه بخواهیم فضا سازی ببینیم
 
علت حضور کمرنگ شخصیت لیلا اوتادی در فیلم چیست؟ این شخصیت چه کمکی به روند داستان می‌کند؟ آیا با حذف شدن این کاراکتر چیزی از بار داستان کم می‌شود؟
نمی‌توان گفت که اگر حذف شود اتفاق چندانی در داستان رخ نمی‌دهد. راستش من خودم اینگونه نمی‌بینم که شخصیت لیلا اوتادی خاصیت کمی در فیلمنامه دارد چرا که او در مقاطعی تاثیرگذار است. دکتر زمانی که بیمار را از آسایشگاه فراری می‌دهد نیاز به یک همکار و همراهی داشت و اساسا نقش نگار بر این اساس طراحی شده بود. در تیمی که مازیار در آن حضور دارد ما با شخصیت خانم دکتر مهرابی رو به رو هستیم که اساسا نمی‌تواند روی همکاری وی حساب بکند پس ما نیاز داشتیم به فردی که برای فرار دادن و پناه دادن به رویا همراه و همکار وی باشد. اگر به این بزنگاه‌ها توجه کنید متوجه می‌شوید که حضور این شخصیت در روند داستان اتفاقا خیلی موثر است.
 
در ساخت این فیلم از مشاوره‌های پزشکی هم بهره بردید؟
بله، به هر حال اینگونه قصه‌ها، داستان‌های سختی هستد و باید متکی بر تحقیقات باشد. قبل از شروع فیلمبرداری با یکسری از دوستان روانپزشک در مورد مسائل پزشکی این کار مشورت‌هایی داشتم که می‌توانم به آقای دکتر صنعتی و خانم دکتر معین اشاره کنم که در مجموع موافق فرضیه‌های این فیلمنامه بودند و البته پیشنهادهایی هم در راستای بهتر شدن فیلمنامه مطرح کردند که من سعی کردم در بازنویسی نهایی هم این نکات را در فیلمنامه لحاظ کنم.
 
خانم کرامتی پیش از شروع فیلمبرداری جلساتی با این نوع بیماران داشتند؟
بله ایشان هم قبل از فیلمبرداری در جلساتی شرکت کردند که با نقش چندان بیگانه نباشند.
 
قبول دارید بازی حامد بهداد نسبت به سایر بازیگران کمی اغراق شده‌تر بود و در جاهایی به کلیت سکانس لطمه وارد می‌کرد؟
من وقتی قرار است فیلمی را بسازم به یک سری از تعاریف نسبت به شخصیت‌های درون داستان می‌رسم. به حدی که در نهایت می‌دانم چه کسی بهترین گزینه برای ایفای این نقش‌هاست. در مورد «آدمکش» همین اتفاق اقتاد. یعنی من از همان اول می‌دانستم که این سه نفر باید شخصیت‌های اصلی فیلم من را بازی کنند. برای مثال با توجه به مشخصات ظاهری حامد بهداد او را بهترین گزینه برای شخصیت حمید می‌دانستم.
 
سکانسی که حامد بهداد برای اولین بار متوجه می‌شود نامزدش به‌جز یک قتل مرتکب چند قتل دیگر هم شده از نظر شما غلو شده نیست؟
نه چرا؟ در آن سکانس حمید فکر می‌کند که نامزدش قتلی را مرتکب شده و درصدد است آن را یک جوری رفع و رجوع کند اما در میانه‌های سکانس متوجه می‌شود ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این مسائل است و طبیعتا شوکه می‌شود و به فراخور آن موقعیت احساساتی می‌شود پس می‌بینیم که آن سکانس اصلا غلو شده نیست.
 
و سخن آخر؟
فقط امیدوارم این استقبالی که از فیلم شده ادامه دار باشد و مردم از فیلم خوششان بیاید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
 این هفته با بهرام رادان

بهرام رادان، متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است. او دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.

در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد رادان سپس موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش اول مرد نیز شد که با انتقاداتی از سوی برخی محافل سینمایی روبرو شد که معتقد بودند وی شایستگی آن را نداشته است.

رادان در فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی با بازی خوب خود در نقش یک نوازنده که به اعتیاد گرفتار بود توجه بسیاری را به توانایی های بازیگری خود جلب کرد و باعث شد تا به عنوان یک بازیگر جوان با استعداد شناخته شود. هرچند که او در چندین فیلم کم اهمیت تر از نظر نقش آفرینی نیز بازی کرده اما فیلم های او در دهه 80 باعث شد تا او به عنوان بازیگری مطرح در سینمای ایران شناخته شود. رادان در سال گذشته با ورود با عرصه خوانندگی و تولید یک آلبوم موسیقی با نام «روی دیگر» شانس خود را در عرصه های دیگر هنری نیز آزمود که این کار از نظر فروش رکورد خوبی را نیز به جای گذاشت. رادان تا امروز 29 فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود به ثبت رسانیده است و در طول سالهای فعالیت سینمایی خود نیز توانست جوایز متعددی را از آن خود کند مانند «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم شمعی در باد – ۱۳۸۲»،‌»برنده تندیس حافظ برای فیلم گاوخونی – ۱۳۸۳»، «برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم سنتوری – ۱۳۸۵» و «برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین المللی لاداخ برای فیلم آدمکش – ۲۰۱۲».

در این هفته شبکه نمایش در راستای پخش و بررسی آثار بزرگان سینما، فیلم های «عطش»، «رز زرد»، «کارناوال مرگ»، «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی»، «آدمکش» و «شورعشق» با بازی بهرام رادان را در لیست پخش خود قرار داده است که می توانید هرشب ساعت 21 از این شبکه ببینید.
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}



رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم دیدنی آدم کش به کارگردانی رضا کریمی برای ما بنویسید و بفرستید .