رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد فیلم سه روز بعد ساخته پائول هگیس

سه روز بعد
2010 آمریکا
The Next Three Days

کارگردان:Paul Haggis
معرفی فیلم The Next Three Days (سه روز بعد)
The Next Three Days ( سه روز بعد )
ژانر : Drama | Crime | Romance
امتیاز : 7.4/10
کار گردان : Paul Haggis
نویسندگان : Paul Haggis, Fred Cavayé
بازیگران : Russell Crowe, Elizabeth Banks, Liam Neeson
موزیک : Danny Elfman
تدوین : Jo Francis
فیلم بردار : Stéphane Fontaine
جلوه های ویژه : Stephanie Finochio, Drew Jiritano, Andrew Mortelliti
فروش افتتاحیه : 6.75 میلیون دلار
ناشر : Lionsgate
تاریخ انتشار : 19 November 2010 (USA)

خلاصه :
Lara Brennan به خاطر قتل رئیسش (که قبل از قتل با او دعوایش شده) دستگیر شده. دیگران او را دیده اند که صحنه قتل را ترک میکرده و اثر انگشت او روی آلت قتاله بوده. همسر او John چند سال بعد را برای آزادی او تلاش کردولی هیچ مدرکی دال بر بیگناهی او وجود ندارد. و هنگامی که بار غم دوری از خانواده مخصوصا پسرش بر او فشار میاورد John جان تصمیم میگیرد او را فراری دهد. بنابر این او تحقیقاتی را برای یافتن راهی برای این کار انجام میدهد... .

____________________
در فیلم 3 روز بعد، راسل کرو به خوبی در قالب یک معلم کالج تازه کار قرار می گیرد و سپس به شکلی ناگهانی و نه چندان مطلوبی به مردی تبدیل می شود که قصد فراری دادن همسرش از زندان را دارد. من فکر می کنم اگر در این فیلم راسل کرو در نقش همان معلم انگلیسی کالج باقی می ماند بسیار قانع کننده تر و منطقی تر به نظر می رسید. در نقش آفرینی هایی به این سبک از راسل کرو، ما نا خود آگاه یاد بازی او در فیلم گلادیاتور می افتیم و زمانی که این راسل کرو را با آنی که در فیلم گلادیاتور بازی می کرد را مقایسه میکنیم متوجه میشویم که این بازیگر توانا ، اکنون بخش زیادی از اعتبار و مقبولیت خود را از دست داده است. فیلم سه روز بعد یک فیلم در ژانر هیجانی نسبتا خوب و راضی کننده می باشد که می توانست خیلی بهتر از این هم باشد.

با در نظر گرفتن این نکته که کارگردان این فیلم پل هگیس است که فیلم تحسین شده Crash (تصادف) و In The Valley Of Elah (دره الا) را در مقام کارگردان و فیلم ارزشمند Million Dollar Baby (دختر میلین دلاری) در مقام نویسنده در کانامه خود دارد، انتظارات ما هم از فیلم نا خودآگاه بالا رفته بود ولی فیلم آنطور که باید نتوانست انتظارات را برآورده کند. فیلم سه روز بعد بازسازی یک فیلم فرانسوی به نام " همه کار به خاطر او" می باشد. با در نظر گرفتن سابقه فیلمساز، و با در نظر گرفتن اینکه این فیلم را پل هگیس ساخته، باید گفت که سه روز بعد فیلم ارزشمندی نیست و علاوه بر آن متاسفانه ، پل هگیس نتوانسته آنجور که باید و شاید از راسل کرو و الیزابت بنکس یازی های خوبی بگیرد.

فیلم " سه روز بعد" فیلم بدی نیست. این فیلم از آن گونه فیلم هایی است که به علت مطرح شدن بسیاری از جزعیان روند آن به کندی پیش می رود ولی به طور کلی توانست نظرها را به خود جلب کند. هر چند که با فیلمی بد طرف نیستیم ولی بعد از تمام شدن فیلم بیننده احساس میکند که واقعا استعداد های بزرگ موجود در فیلم حرام شده اند.
____________________
از لحاظ محتوای فیلم چیز اصلا خاصی نبود بعضی قسمت ها هم که کلا دور از ذهن و خالی بندی بود
ولی بازی پراحساس الیزابت بنکس و راسل کرو رو خیلی دوست داشتم
راسل چه غمی توی چشماش بود
بیشتر از اینکه بخوام از فیلم و موضوعش لذت ببرم از بازی ها لذت بردم... حتی نقش کوچولوی الیویا وایلد
بهش 6.5 از 10 میدم و به نظرم ارزش یه بار دیدن داره
____________________
ام فارسی فیلم:سه روز بعد
ژانر: جنایی | درام | عاشقانه
کیفیت :720p
حجم :850 مگاابایت
اسکرین شات : ندارد
دوبله فارسی حرفه ای و جذاب
خلاصه داستان:جان برنان به همراه همسرش لارا زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند.تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند و
http://www.homandavoodi.com/wp-content/uploads/2012/06/The-Next-Three-Days-201-004.jpg
نقد و بررسی فیلم The Next Three Days ( سه روز آینده )

" سه روز آینده " اقتباسی است از فیلم فرانسوی " هر چیز برای او " ( 2008 ) که یک فیلم جنایی و عجیب و غریب به سبک فرانسوی بود. فیلم "هر چیز برای او " ( یا " Pour Elle " ) فیلم پیچیده ای بود که شخصیت های داستانش بد پرداخته شده بودند و همانطور که گفتم مخلوطی از ایده های خوب و پرداخت های بد بود! اما ایده فیلم " هر چیز برای او " هالیوود را به  این فکر انداخت که یک نسخه وطنی از آن تولید کند. بنابراین همه چیز بازسازی شد و بجای " وینسنت لندون " ، " راسل کراو " را جایگزین کردند و بجای " دایان کروگر " ، " الیزابت بانکس " را.
 

جان برنان ( راسل کراو ) به همراه همسرش لارا ( الیزابت بانکس ) زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به تحمل زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند اما هیچ فایده ای ندارد و لارا به زندان می افتد.اکنون تنها راه برای جان آن است که به هر شکل ممکن همسر خود را از زندان فراری دهد. او در این راه به طور اتفاقی با داستان مردی آشنا می شود که هفت بار موفق شده از زندان فرار کند و...

" هگیس " استاد روایت داستان است و خوب می داند که چگونه باید تماشاگر را تا انتهای فیلم نگه دارد، او قبلا در فیلم " تصادف " چند داستان موازی را به شکل استادانه ای کنار یکدیگر قرار داده بود. " هگیس در " سه روز آینده " موفق به خلق داستانی شده که اضطراب در تمام صحنه های آن موج می زند و تماشاگران نیز تا انتهای فیلم متوجه نمی شوند که واقعا چه اتفاقی در حال رخ دادن است ( جان در تمام طول مدت فیلم حتی از همسرش این سوال را نمی پرسد که آیا او واقعا قتلی انجام داده است یا خیر !) بنابراین یکی از امتیازات مهم فیلم " سه روز آینده " این است که تماشاگر را تا انتهای فیلم نگه می دارد و البته پایان بندی فیلم سوالهای تازه ای را در ذهن تماشاگر ایجاد می کند. اما کارگردانی " هگیس " بی نقص هم نیست ، فیلم به شدت به جزییات می پردازد و شما می توانید در این فیلم انواع روشهای فرار از زندان را بیاموزید! پرداختن زیاد فیلم به این جزییات باعث شده است که روند فیلم کند شود و در بعضی از صحنه ها فاقد جذابیت لازم باشد. با اینحال یک سوم پایانی فیلم با سرعت خوبی روایت می شود و حوصله تماشاگر را سر نمی برد. " راسل کراو " موفق شده به خوبی تصویر مردی که عاشق همسرش هست را به تصویر بکشد. او با بازی بسیار خوبی که در نقش جان دارد ، به تنهایی باعث شده است تا تماشاگران نگران سرنوشت همسرش باشند اما فکر می کنم شما هم با من هم عقیده باشید که ایفا کردن چنین نقشی توسط " کراو " مناسب به نظر نمی رسد. مردی خانواده دوست ، عاشق همسر ، بسیاردلسوز ، و.. تمام صفاتی است که حداقل در " کراو " دیده نمی شود!.در طرف دیگر خانم "الیزابت بانکس " حضور دارد که بیشتر او را بخاطر بازیهایش در فیلمهای کمدی ای نظیر " 40 ساله مجرد " می شناسیم و این نقش را می توانیم اولین نقش تمام جدی وی بدانیم.. حالا شما فکر کنید که این خانم بامزه تبدیل به یک قاتل شده است ( البته اگر واقعا قتلی کرده باشد!). زوج " راسل کراو " و " الیزابت بانکس " علی رغم بازیهای خوبی که این دو انجام داده اند مناسب به نظر نمی رسد و در تمام طول مدت زمان فیلم انگار هرکدام در حال انجام کار خود هستند و به دیگری کاری ندارند.

" سه روز آینده " فیلم خوبی است که کارگردانی و بازیهای خوبی دارد ولی عالی نیست. در ماهی که هستیم معمولا فیلمهایی اکران می شوند که شانس بیشتری برای دریافت اسکار دارند، بنابراین شاید باید بگوییم که " راسل کراو " یکی از کاندید های دریافت اسکار بهترین بازیگریست ( البته با کمی اغراق )
منتقد : میثم کریمی

سه روز آینده : The Next Three Days

کارگردان : Paul Haggis

نویسنده : Paul Haggis ، Fred Cavayé

بازیگران :

Russell Crowe  ...  John Brennan

Elizabeth Banks  ...  Lara Brennan

Michael Buie  ...  Mick Brennan

Moran Atias  ...  Erit

و...............

ژانر : جنایی - درام

درجه سنی :  PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)

زمان : 133دقیقه
____________________
آلبوم موسیقی فیلم سه روز بعد The Next Three Days

» سال انتشار:  2010

» کاری از  Danny Elfman

» فرمت / کیفیت:  Mp3 128 KB

» نام آلبوم: The Next Three Days Soundtrack

» مدت زمان کل آلبوم:  01:11:27


Track List:
1. Prlogue (01:38)
2. A Way In (03:36)
3. What She's Lost (00:58)
4. Pittsburgh's Tough (02:02)
5. Blood Stain (01:32)
6. Same Old Trick (01:45)
7. Don Quixote (01:30)
8. All Is Lost (03:10)
9. A Promise (02:58)
10. That's Ok (01:53)
11. It's On (04:32)
12. The Evidence (01:24)
13. Last Three Months (03:29)
14. The Bump Key (02:30)
15. A Warning (02:22)
16. Breakout (08:20)
17. Touch (00:57)
18. Reunion (03:08)
19. The Switch (02:42)
20. They're Off (04:56)
21. Got'Em (02:19)
22. The Thruth (05:25)
23. Aftermath (01:06)
24. Mistake - Performed by Moby (03:46)
25. Be The One - Performed by Moby (03:29)
____________________
 خانه امن نیست

آخرین فیلم پل هگیس که فیلم‌ها و فیلم‌نامه‌های درخشانی مثل تصادف، دخترک میلیون دلاری و کازینو رویال را در کارنامه دارد، بازسازی فیلمی فرانسوی به نام برای او است که در سال 2008 توسط فرد کاوایه ساخته شد و با نام همه چیز برای او در سطح جهان به نمایش درآمد. نسخة فرانسوی، فیلم متوسطی بود که ایدة خوبی داشت. آدمی بافرهنگ و تحصیل‌کرده که استاد دانشگاه است، برای نجات همسرش که بی‌گناه به زندان افتاده، دست به خلاف می‌زند تا او را از زندان فراری دهد و با هم از کشور بگریزند. آن‌چه باعث می‌شد آن فیلم در سطحی متوسط باقی بماند این بود که بر خلاف ایدة ذاتاً دور از ذهن و پیچیده‌اش که مستلزم پرداختی جزییات‌پردازانه است، همه چیز را به‌سادگی برگزار می‌کرد و مدام مسیر ناهموار قهرمان فیلم را جلویش هموار می‌ساخت تا به آن پایان خوش برسد. اما هگیس هوشمندانه از آن فیلم، فیلم‌نامه‌ای حجیم و پرجزییات با نقاط عطف و گره‌های روایی فراوان بیرون کشیده و به شکلی پروپیمان و پازل‌گونه، قدم به قدم مراحل فرار از زندان را به تصویر کشیده و باعث شده روند هیجان‌آفرینی فیلم شکلی صعودی به خود بگیرد و در اواخر فیلم به اوج برسد.
هگیس علاوه بر جزییات بیش‌تر فیلمش نسبت به برای او، موفق شده حال‌وهوایی آمریکایی هم به فیلمش بدهد. برای مثال وقتی کسی جان را در خانه‌اش تهدید می‌کند، او به جای چاقو (در فیلم اصلی) چوب بیس‌بال را برمی‌دارد. سیستم‌های امنیتی زندان و حتی زندگی روزانة مردم در آمریکا سفت‌‌وسخت‌تر است و این باعث می‌شود شرایط ملاقات زن و شوهر در دو فیلم کاملاً متفاوت باشد و در جایی دیگر، جان برای به دست آوردن مدارک پزشکی لارا مجبور می‌شود قفل اتومبیلی را با روشی که از سایت «یوتیوب» یاد گرفته، با توپ تنیس باز کند! (که در فیلم فرانسوی اتومبیل اصلاً قفل نیست). حتی بیش‌تر عکس‌های تبهکاران تحت تعقیبی که در کامپیوتر کنترل گذرنامة فرودگاه کشور آمریکا در اواخر فیلم دیده می‌شوند، عرب‌ها و آسیایی‌ها هستند.
از نظر جزییات منطقی و روایی هم فیلم هگیس بسیار جلوتر از فیلم کاوایه است. نمونه‌ها زیادند: در برای او کسی که برای قهرمان گذرنامة جعلی جور می‌کند، بر حسب اتفاق در یک کافه حرف‌های او را می‌شنود (انگار در آن‌جا همه با صدای بلند دربارة گذرنامة جعلی حرف می‌زنند!) و به او کمک می‌کند، در حالی که در سه روز بعدی، طرف ناشنواست و از دور با لب‌خوانی متوجه ماجرا شده. نحوة مطلع شدن پدر جان در فیلم اول تا حدی خنده‌دار است. جان کیف حاوی پول و بلیت‌ها را درست جلوی اتاقی که پدرش در آن است روی زمین می‌گذارد تا وقتی بیرون آمد آن را ببیند. در حالی که در این‌جا پدر که خودش به جان مشکوک شده، جیب‌های او را وارسی می‌کند و بلیت‌ها را پیدا می‌کند. جان به طور منطقی پروندة همسرش را از داخل ون پزشکی نمی‌دزدد و از آن عکس می‌گیرد، اما در فیلم فرانسوی قهرمان آن را می‌دزدد و کسی هم متوجه گم شدن پروندة یک زندانی نمی‌شود. شخصیت خانمی که در پارک با قهرمان فیلم آشنا می‌شود، در برای او کاملاً اضافی و حذف‌شدنی و در سه روز بعدی دارای کارکرد دراماتیک است. پدر در فیلم اول، پسر خانواده را در هتلی کنار زندان رها می‌کند تا پس از فرار، او را بردارند و بروند. اما در دومی، جان پسر را نزد همان خانم (نیکول) می‌گذارد تا در جای کاملاً امنی باشد و پس از فرار، او را با خود ببرند.


اما برگ برندة اصلی سه روز بعدی (و تا حد کم‌تری برای او) رویکردش به مقولة قهرمان و قهرمان‌پروری است. پیش‌تر نمونه‌های زیادی را دیده‌ایم که قهرمان‌ها یا ضدقهرمان‌های داستان، خلاف‌کار، مسأله‌دار یا حتی آدم‌هایی معمولی بوده‌اند. آن‌ها برای رسیدن به هدف مثبت‌شان، معمولاً دست به قانون‌شکنی می‌زنند تا به رهایی برسند و به این ترتیب شمایلی قهرمان‌گونه بیابند. اما این‌جا قهرمانی داریم که نه تبهکاری بالفطره و نه حتی یک آدم معمولی، که یک استاد دانشگاه و انسانی باشخصیت و بافرهنگ است (البته بلافاصله این شغل، شخصیت ایندیانا جونز را به ذهن متبادر می‌کند؛ اما به دلیل تفاوت بستر قهرمان‌سازی دو فیلم و جنبة به‌شدت واقع‌گرایانة فیلم هگیس، در نهایت قابل‌مقایسه نیستند). سیر تحول روحی و اخلاقی شخصیت جان برنان از این جهت منحصربه‌فرد است که او آدمی است که به‌هیچ‌وجه به خشونت و قانون‌شکنی اعتقاد ندارد و هیچ‌یک از کنش‌ها یا واکنش‌هایش با تندی و پرخاش همراه نیست. حتی وقتی پس از سه سال تلاش برای اجرای نقشة فرار (آن هم بدون اطلاع همسرش)، در پی اعتراف ناگهانی او به قتل، تمام شخصیت و مردانگی‌اش را خردشده می‌بیند، همان‌‌جا و در همان لحظه واکنش نشان نمی‌دهد و تنها در خود می‌شکند تا زمینه برای یکی از بهترین سکانس‌های فیلم آماده شود. آن‌جا که با ایمانی محکم به همسرش می‌گوید که اعتراف او به قتل را هرگز باور نمی‌کند و نخواهد گذاشت تا ابد در زندان بماند (این یکی از معدود سکانس‌های ساکن فیلم است که در آن، تکان‌های ریز و ظریف دوربین دیده می‌شود و به بهترین شکل تصویرگر رابطة متلاطم زوج اصلی داستان است).
این پیرنگ تعلیق‌آفرین که آیا همسر جان واقعاً قاتل است یا نه، برگ برندة دیگر فیلم نسبت به نسخة فرانسوی، به لحاظ ایجاد تنش است. در نسخة فرانسوی، در همان ده دقیقة اول با یک فلاش‌بک سیاه‌وسفید، از زاویة دید دانای کل، مشخص می‌شود که او قاتل نیست. بنابراین تمرکز فیلم بیش‌تر روی روابط عاطفی زن و شوهر قرار می‌گیرد و مراحل فرارشان با سادگی و سرعت برگزار می‌شود. اما در سه روز بعدی، دلایل زیادی برای گناه‌کار بودن همسر جان وجود دارد. اوایل فیلم صحنة دعوا و خشونتی بر سر میز شام هست که از نظر زمانی بعد از وقوع قتل اتفاق افتاده و می‌تواند نشان‌دهندة عدم تعادل روحی لارا باشد. خود لارا هم که علناً به قتل اعتراف می‌کند (که البته می‌توان به آن از جنبة عاطفی ماجرا هم نگاه کرد و آن را جدی نگرفت) و از همه مهم‌تر، شیوة گره‌گشایی پایانی فیلم است که به‌شدت غیرقطعی و الصاقی به نظر می‌رسد و شاید تنها نقطه‌ضعف فیلم همین فصل گره‌گشایی پایانی باشد که انگار به فیلم‌ساز تحمیل شده است.
تصور فیلم بدون این پایان به‌ظاهر خوش، خیلی جالب است. یک استاد دانشگاه، با استفاده از سایت «یوتیوب» و تحقیق در اینترنت، موفق می‌شود همسر قاتلش را (که البته به بی‌گناهی‌اش ایمان دارد)، از همة سیستم‌های امنیتی عریض‌وطویل که سیستم قضایی آمریکا بسیار به آن می‌بالد، به‌سلامت رد ‌کند و پس از آن زندگی خوب و خوشی را خارج از آمریکا سپری ‌کنند. این خط داستانی دقیقاً منطبق بر الگوهای فکری انتقادی و چالشی‌ای است که از هگیس فیلم‌نامه‌نویس در آثار قبلی‌اش دیده‌ایم. او همیشه به نقد جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پرداخته و معمولاً هم سیاست‌های دولت آمریکا را به چالش کشیده است. ظاهراً فیلم آخر هگیس بدون این فصل پایانی تندروی بیش از حدی به حساب می‌آمده (و در واقع همین‌ طور هم هست) و او به همین دلیل تصمیم گرفته این گره‌گشایی بی‌منطق را به فیلمش اضافه کند. تمام فیلم از زاویة دید دانای کل روایت می‌شود اما آخر فیلم، ناگهان بازپرسی پس از سه سال و بدون این‌که مدرک جدیدی پیدا شده باشد، به ذهنش جرقه می‌زند که لارا برنان قاتل نیست و از زاویه‌ای دیگر به ماجرا نگاه می‌کند و با فراست عجیبی ماجراها را می‌بیند و تماشاگر هم باید به آن‌چه ساخته‌ و پرداختة ذهن اوست اعتماد کند و لارا را تبرئه کند. تأکید فیلم‌ساز در این صحنه تا آن‌جاست که رخدادها و آدم‌ها در ذهن بازپرس، در نماهایی با نماهای زمان حال تداخل می‌کنند و موسیقی سوزناکی هم شنیده می‌شود تا هیچ شکی در واقعی بودن آن ایجاد نشود. بعد هم بازپرس برای اثبات فرضیه‌اش به دنبال دکمه‌ای می‌گردد که سه سال پیش در خیابان گم شده و می‌تواند دلیلی بر بی‌گناهی لارا باشد (آیا واقعاً می‌تواند؟). در انتها هم با این‌که تا مرز پیدا کردنش می‌رود، دست‌خالی بازمی‌گردد. منطق این ماجرا آن‌ قدر سست و کل این گره‌گشایی آن‌ قدر گل‌درشت و نامرتبط با جهان فیلم (و جهان‌بینی فیلم‌ساز) است که می‌توان به‌راحتی در آن شک کرد.
قدرت سه روز بعدی آن‌جاست که هگیس موفق شده در فیلمش حسی از ناامنی را به تصویر بکشد که با وجود سازوکارهای امنیتی به‌ظاهر قابل‌اعتماد و نفوذناپذیر موجود ایجاد شده است. از همان هجوم ناگهانی پلیس به خلوت سرشار از آرامش خانة برنان‌ها بگیرید تا اشاره‌های دقیق به عملکرد امنیتی ظاهراً بی‌نقص پس از ماجرای یازدهم سپتامبر در گلوگاه‌های ارتباطی ایالت‌ها و کشور که قهرمان بافرهنگ و باپشتکار فیلم، با مطالعة دقیق‌شان از آن‌ها عبور می‌کند. نقد هگیس به دولت با نشان دادن پرچم آمریکا در جای‌جای فیلم (جلوی در خانه‌ها، روی پل بزرگ شهر، روی بازوی نیروهای پلیس، جلوی کافة محل قرار جان با تهیه‌کنندة گذرنامه‌های جعلی، روی دیوار محل ملاقات زندانی‌ها و…) مؤکد می‌شود. سیستمی امنیتی که یک شهروند معمولی که بویی از خشونت‌طلبی نبرده، با صرف وقت و هوش از آن رد می‌شود، تا چه حد قابل‌اعتماد است؟ نکتة کنایه‌آمیز هم آن‌جاست که کشوری که برای فرار به جان پیشنهاد می‌شود (یمن) و کشوری که او واقعاً برای فرار انتخاب می‌کند (ونزوئلا)، از نظر سیاسی به‌شدت با دولت آمریکا مشکل دارند و «دشمن» محسوب می‌شوند.


در بیش‌تر فیلم‌های هالیوودی که خانوادة رؤیایی آمریکایی را به تصویر می‌کشیدند، اتومبیلی که جزو جدایی‌ناپذیر چنین خانوادة آرمانی‌ای به حساب می‌آمد، اغلب اتومبیلی آمریکایی یا در غیر این صورت اروپایی بود. اما هر دو خانوادة عادی این فیلم تویوتا می‌رانند که محصول آسیاست و پیامد ناخودآگاه بحران اقتصادی اخیر غرب. تنها موقع فرار و خروج از کشور است که جان یک شورلت کرایه می‌کند و با آن به شکل یک خانوادة آشنای آمریکایی درمی‌آیند و از مرز می‌گذرند. تویوتا راندن جان به شکل گرفتن دیالوگ بامزه‌ای بین کارآگاهان منجر می‌شود. یکی از آن‌ها می‌گوید: «آخه کدوم تبهکاری تویوتا پریوس می‌رونه؟»، و جواب می‌شنود: «تبهکاری که در قبال جامعه‌اش احساس مسئولیت می‌کنه!»
سه روز بعدی فیلمی ا‌ست هیجان‌انگیز و پر از جزییات و در ادامة دغدغه‌های فیلم‌ساز منتقد و مسلطش، که راسل کرو یکی از بهترین بازی‌های چند سال اخیرش را در آن ارائه داده است.

امتیاز من: 7 از 10

____________________

رها ماهرو : لطفا درباره فیلم سه روز بعد از پائول هگیس در وبسایت رها ماهرو نظر دهید.


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد