رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم زوج خنده دار ساخته هاوارد داچ

زوج خنده دار
1998 آمریکا
The Odd Couple II

Dir:Howard Deutch

The Odd Couple II

کارگردان     هاوارد داچ
تهیه کننده     نیل سیمون
رابرت دبلیو کورت
دیوید مادن
نویسنده     نیل سیمون
ستارگان     Jack Lemmon
Walter Matthau
آهنگساز     Alan Silvestri
فیلمبرداری     Jamie Anderson
تدوینگر     Seth Flaum
Production
company
   
Cort/Madden Productions
Distributed by     Paramount Pictures
اکران : April 10, 1998

 زمان فیلم : 96 minutes
کشور     United States
زبان     English
Spanish
فروش گیشه     $18,912,328



رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم طنز زوج خنده دار 2 به کارگردانی هوارد داچ که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .



The Odd Couple II is the 1998 sequel to 1968's The Odd Couple. Written by Neil Simon (who also produced), the film reunites Jack Lemmon as Felix Ungar and Walter Matthau as Oscar Madison. The film was the actors' last together. It is also significant among sequels for having one of the longest gaps between the release of the original and a sequel in which all leads return.

Each actor made only one more theatrical film after this: The Legend of Bagger Vance for Lemmon and Hanging Up for Matthau, in which neither actor played a leading role, both in 2000.
https://i.ytimg.com/vi/H8lY2kLmnbQ/hqdefault.jpg


داستان و خلاصه فیلم زوج خنده دار

It has been 17 years since Oscar Madison and Felix Ungar have seen one another. Oscar is still hosting a regular poker game and is still an untidy slob, now living in Sarasota, Florida, but still a sportswriter. One day, he is called by his son Brucey with an invitation to California for his wedding the following Sunday. A second shock for Oscar—the woman his son is marrying is Felix's daughter, Hannah.

On the flight from New York to Los Angeles, it becomes clear that Felix hasn't changed his ways—he is still a fussy, allergy-suffering neat freak nuisance. Oscar and Felix are reunited at the airport and very happy to be together again after 17 years of separation—at least for a couple minutes. They intend to share a rental car to San Malina for the wedding. But the trip begins with Oscar forgetting Felix's suitcase at the Budget car rental, including wedding gifts and wardrobe inside. Oscar also loses the directions to San Malina when his cigar ash burns them.

He and Felix become hopelessly lost, unable to even remember the name of the town where they are headed, so many California city names sounding alike. They end up in a rural area, where the car rolls off a cliff and catches fire. If that were not enough, they get arrested several times by the local police, first for catching a ride in a truck carrying illegal Mexican immigrants. At a bar in town, they meet two extroverted women, Thelma and Holly, and buy them drinks. Accepting an offer of a ride from a stranger even older than themselves, Felix and Oscar end up inside a $150,000 vintage Rolls Royce Silver Wraith with a dead body and get arrested a second time.

Irritated, exhausted and convinced that they'll never get to the wedding, they get arrested yet again for consorting with armed Rednecks who believe Oscar and Felix were flirting with their wild women, Thelma and Holly. The boys are freed and driven directly to the local airport by the police, who are only too pleased to be rid of them. A woman boarding the airplane is also en route to the wedding and recognizes them. She is Felice Adams, Oscar's ex-sister-in-law, the sister of his ex-wife, Blanche. Felix's eyes light up when he learns that her husband died of a heart attack. He calls her "Lise," which causes Oscar to ask Felix if she calls him "Lix."

They finally arrive at the right place, only to find that Brucey is having second thoughts about the wedding due to his parents' bad history with marriage. Felix and Oscar argue with their ex-spouses, after which Oscar persuades his son to go through with it. Felix's suitcase is returned and the wedding goes off without a hitch.

The next morning, Felix and Felice leave on one flight and part ways with Oscar, who returns to Florida. Oscar is telling his poker friends about the wedding when the doorbell rings. It is Felix, who says things with Felice didn't work out. Felix wonders if he could move in with Oscar until he finds his own place. Oscar says no, but eventually relents, insisting their days of being roommates will be over if Oscar catches Felix matching any of his socks. Before long Felix is cleaning up the apartment and Oscar is overcome with a sense of having been through all this before.



بازیگران

جک لمون در نقش فلیکس آنگار

والتر متیو در نقش اسکار مدیسون

ریچارد ریهل در نقش کلانتر سانتا مانندز سی ای

جاناتان سیلورمن در نقش بروسی مدیسون

لیزا والتز در نقش هانا انگر

ماری بت پیل در نقش فلیس آدامز

کریستین بارانسکی در نقش تلما

جین اسمارت در نقش هولی

رکس لین در نقش جی جی

جی او ساندرز در نقش لروی

برنارد هاگس در نقش بیومونت

الن جیر در نقش آنگر ملنیک

دوریس بلاک در نقش مدیسون پویچ
   
دیگر بازیگران :
    Lou Cutell as Abe
    Mary Fogarty as Flossie, the Grouch
    Alice Ghostley as Esther, the Whiner
    Peggy Miley as Millie, the Nosher
    Rebecca Schull as Wanda, the Vixen
    Florence Stanley as Hattie
    Estelle Harris as Flirting woman in convertible
    Amy Yasbeck as Stewardess
    Liz Torres as Maria
    Myles Jeffrey as the little boy
    Daisy Velez as Conchita
    Joaquín Martínez as the truck driver
    Amy Parrish as the computer girl at the police station

Reception

The film was a critical and commercial failure. Despite the fact Lemmon and Matthau had success with their Grumpy Old Men films in the mid-1990s, this project was not as successful as expected.[3] The film grossed $18 million at the North American domestic box office, and although Lemmon and Matthau's previous film Out to Sea also disappointed, it was better received by critics and had a slightly higher box office gross.

It holds a total of 22% on Rotten Tomatoes.[5] Stephen Holden of the New York Times called it "a dispiriting, flavorless travesty, the equivalent of moldy tofu mystery meat."
#######################
نام : فیلم زوج خنده دار ۲ |کارگردان : Howard Deutch

ژانر : ماجرایی-کمدی|سال انتشار : ۱۹۹۸ | مدت نمایش : ۶۵ دقیقه

خلاصه داستان : فیلم زوج خنده دار ۲ در رابطه با شخصیت های اسکار و فیلیکس است که برای شرکت کردن در مراسم دختر و پسر خود به سفری می روند اما ایده های آنها از خانه داری و روش زندگی مانند شب و روز با هم متفاوت است و…. دانلود فیلم زوج خنده دار ۲ را با دوبله فارسی ، کیفیت عالی و لینک مستقیم می توانید از ایرانیان دانلود دریافت کنید.

بازیگران : Jack Lemmon, Walter Matthau, Richard Riehle


http://ecx.images-amazon.com/images/I/81S0SWN0elL._SL1500_.jpg


نقد فیلم زن ها فرشته اند ساخته شهرام شاه حسینی

زن ها فرشته اند
1386 ایران

شهرام شاه حسینی

زن‌ها فرشته‌اند
فیلم محصول سال 2010
زن‌ها فرشته‌اند فیلمی ایرانی محصول سال ۱۳۸۶ به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی است.
تاریخ اکران اولیه: ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۰ م.
کارگردان: شهرام شاه‌حسینی
بازیگران
امین حیایی (فرهاد)
نیکی کریمی
لیلا اوتادی

#######################
زن‌ها فرشته‌اند (فیلم ۱۳۸۶)
کارگردان     شهرام شاه‌حسینی
تهیه‌کننده : عبدالله علیخانی
حسین فرح‌بخش
نویسنده     شهرام شاه‌حسینی
بازیگران     مهتاب کرامتی
نیکی کریمی
امین حیایی
لیلا اوتادی
لادن طباطبایی
مریم سلطانی
محمدرضا شریفی‌نیا
احمد پورمخبر
فرامرز روشنایی
فیلم‌برداری : فرج الله حیدری
تدوین     مستانه مهاجر
مدت زمان :۹۰ دقیقه
کشور     ایران
زبان     فارسی
فروش گیشه : ۷۰۰ میلیون تومان

زن‌ها فرشته‌اند فیلمی ایرانی محصول سال ۱۳۸۶ به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی است.

داستان
فیلم حول محور خیانت و کلیشه زن پولدار و مرد فقیر و آس و پاس می‌گردد. زنی پولدار که عاشق شوهرش است و نمایشگاه و خانه اش را به نام شوهرش کرده، در یک مسافرت – که انجام نمی‌شود – به خیانت همسرش پی می‌برد و با همدستی یکی از دوستانش از علاقه همسرش به زنان استفاده کرده و نقشه‌ای می‌کشد تا ثروت خود را برگرداند و شوهرش را به همان مرد آس و پاس قبلی تبدیل کند.
#######################
 زن ها فرشته اند - 1386 / Zanha Fereshteand

کارگردان

شهرام شاه حسینی

بازیگران

مهتاب کرامتی، نیکی کریمی، امین حیایی، لیلا اوتادی، لادن طباطبایی، مریم سلطانی و محمدرضا شریفی‌نیا - با شرکت: احمد پورمخبر، فرامرز روشنایی، مرتضی کاظمی، رضا احدی، محمدعلی دهروان، سعیدی عبدی، جلیل ملک‌زاده، مریم طاهری، ناصر خانلو

 

خلاصه داستان:

اگه سفرتون به هر دلیلی لغو شد و بیش از حد دلتنگ همسرتون شدید. خیلی خوشحال نشین. چون دیوار موش داره ...


 شهرام شاه حسینی

...

   

امین حیایی

- متولد 1349 - فارغ التحصیل کامپیوتر - همسر نیلوفر خوش خلق (بازیگر) - شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم « دو همسر » (اصغر هاشمی) در سال ١٣٧٠. - در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. در سال 1370 بازیگر یک تئاتر کودکان به کارگردانی ثریا قاسمی بود. در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش دوم برای فیلم براده های خورشید شد. - خیلی زمان برد تا بتواند به عنوان بازیگر ...

   

مهتاب کرامتی

متولد بیست و پنجم مهر 1349 ملایر همسر: بابک ریاحی پور (نوازنده گیتار) تحصیلات: کارشناسی میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی. پس از آنکه در کلاسهای کارگاه آزد بازیگری شرکت کرد، برای ایفای نقش هلن در فیلم / مجموعه مردان آنجلس برگزیده شد. او برای بازی در فیلم "مرد بارانی" برای اولین بار کاندید دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد. ...

   

نیکی کریمی

متولد 1350 مدرک تحصیلی: دیپلم - فعالیت هنری را با بازی در تئاترهای مدرسه ای آغاز کرد و پس از پایان تحصیلات با فیلم وسوسه جلوی دوربین رفت. - اما نخستین حضور جدی اش بازی در فیلم عروس بود. - در چهل و یکمین جشنواره سن سباستین (اسپانیا، 1992) برای بازی در سارا جایزه بهترین بازیگر زن را بطور مشترک دریافت کرد و در همین سال برای همین فیلم (باز هم بطور مشترک) از جشنواره سه قاره نانت فرانسه جایزه گرفت. - در دوره های مختلف جشنواره فجر برای بازی در فیلمهای عروس، سارا، پری، روانی و دوزن کاندید بوده است. - ...

   

لیلا اوتادی

متولد 1362 تهران. مدرک تحصیلی: کاردانی معماری داخلی از دانشکده غیرانتفاعی آموزش عالی. ...

   

لادن طباطبایی

متولد 1349 تهران مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل بازیگری تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران. او دوره سه ماهه کارگاه آزاد فیلمسازی را زیر نظر فریدون جیرانی و فرخ انصاری گذراند و فعالیت دانشجویی را در زمینه تئاتر عروسکی، کارگردانی عروسکی و عروسک گردانی دنبال کرد. او همزمان در نمایش های مختلف دانشجویی شرکت کرد و پس از آن به صحنه تئاتر حرفه ای راه یافت. تئاتر «لیلی بی مجنون» را در مقام نویسنده و کارگردان و بازیگر به اجرا درآورد و جایزه برگزیده جشنواره تئاتر کوثر را از آن خود کرد. او همچنین بازیگر ...

   

محمدرضا شریفی نیا

متولد 1334 همسر آزیتا حاجیان (بازیگر) پدر مهراوه و ملیکا شریفی نیا (بازیگران) برای اولین بار با بازی در نقش بسیار کوتاهی در فیلم « اوینار » (شهرام اسدی) بازی در سینما را تجربه کرد. اما شاید با حضور در نقش استاد دانشگاه در فیلم « پری » (داریوش مهرجویی، 1373) بیشتر دیده شد. اما قبل از آن و در سالهای 1370 تا 1372 مشغول بازی در نقش ولید در مجموعه تلویزیونی « امام علی (ع) » (داود میرباقری) بود که با پخش این مجموعه در سال 1375 مطرح و شناخته شد. پس از « پری »، « آدم برفی » (داود میرباقری، 1373) را ...

   

احمد پورمخبر

...

   

فرج حیدری

...

   

مستانه مهاجر

...
#######################
 لیست عوامل و توضیحات بیشتر

تهیه‌کنندگان: عبدالله علیخانی، حسین فرح‌بخش
مدی رفیلمبرداری: فرج حیدری
تدوین: مستانه مهاجر
طراح چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری
طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسائی
صدابردار همزمان: بابک اخوان
عکاس: احمد احمدی
تصویربردار پشت صحنه: انوشیروان نعیمی
روابط عمومی: فرامرز روشنایی
مدیر تولید: حسین فرح‌‌بخش
صداگذار: فریدون خوشابافرد
محصول: مؤسسه سینمایی پویا فیلم

 

اطلاعات بیشتر::

"زن ها فرشته اند" دومین ساخته شهرام شاه حسینی در مقام کارگردان پس از فیلم "کلاغ پر" است.
فیلمبرداری این فیلم روز 15 مهر 1386 آغاز و 30 آبان همان سال به پایان رسید.

 

سال ساخت و اکران:

سال ساخت: 1386

تاریخ اکران: 1387 - (اول خرداد)

 
فروش:

744 میلیون تومان در سینماهای تهران - 74 روز نمایش



رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست سایت سینمایی رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم زنها فرشته اند به کارگردانی شهرام شاه حسینی که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .



دانلود فیلم ایرانی جدید زن ها فرشته اند
Zanha-Fereshteand

نام فیلم : زن ها فرشته اند
کارگردان : شهرام شاه حسینی
موضوع : اجتماعی | طنز
محصول : ایران
حجم : ۴۷۰ مگابایت
مدت زمان : ۹۰ دقیقه
سال ساخت : ۱۳۸۶
بازیگران : مهتاب کرامتی، نیکی کریمی، امین حیایی، لیلا اوتادی، لادن طباطبایی، مریم سلطانی، محمدرضا شریفی‌نیا، احمد پورمخبر، فرامرز روشنایی

خلاصه داستان : زنی پولداری که عاشق شوهرش است و نمایشگاه و خانه اش را به نام شوهرش کرده، در یک مسافرت (که انجام نمی‌شود) به خیانت همسرش پی می‌برد و با همدستی یکی از دوستانش از علاقه همسرش به زنان استفاده کرده و نقشه‌ای می‌کشد تا ثروت خود را برگرداند و شوهرش را به همان مرد آس و پاس قبلی تبدیل کند
#######################
کارگردان: شهرام شاه حسینی | موضوع: کمدی | سال تولید: 1386 | محصول ایران
مدت زمان: 96 دقیقه | نوع فیلم: سینمایی | مخاطب: بزرگسال
خلاصه داستان:
زنی پولدار که عاشق شوهرش هست و نمایشگاه و خانه اش را به نام شوهرش کرده است، در یک مسافرت پی به خیانت همسرش پی می برد و… Zanha Fereshteand
بازیگران:
مهتاب کرامتی، نیکی کریمی، امین حیایی، لیلا اوتادی، لادن طباطبایی، مریم سلطانی، محمدرضا شریفی نیا، احمد پورمخبر، فرامرز روشنایی و…
http://www.saberfun.ir/wp-content/uploads/2015/03/Zanha-Fereshteand.jpg
وبسایت بزرگ رها ماهرو و یافته های جدید : نظر سنجی سریال نفس گرم , ایتوکو اوهارا واقعی , ماشین الن دولن درفیلم سه نفر , موضوع فیلم سراب مسعود کیمیایی , محسنی نسب کیست , وندی هیوز درچند قسمت رودخانه برفی بازی کرد , مجموعه پاستا , فیلم تحقیق مجدد , دانلود انیمیشن تامی تراکتور , فیلم دنیای بدون دزد , قدرت در سریال خاطرات مرد ناتمام , درباره فیلم پاییز سرافیم , دانلود قسمت های کارتون اندی پندی , نام واقعی بابک در سریال جاده چالوس چیست؟ , مامور انتقال به انگلیسی , موضوع فیلم تو ومن , نشست فیلم پذیرایی ساده , سریالهای درحال ساخت تلویزیون , نقد سریال خانه به دوش , عکس سه طراح معروف ژاپنی که سریال میخک زندگی نامه مادرشان است , بازیگر نقش منشی بیات در خانه به دوش , درباره نفس گرم , مردان قوی هیکل , دانلود فیلم سینمایی گنجینه 2010 , فیلم میخک , زمانه پخشه برنامه در حاشیه 2 , نقد سریال معمای شاه , عکس های بازیگران سریال مامور انتقال , فیلم خاطرات مرد ناتمام درمورد کیست , فیلم لوسی , درباره سریال پاستا , کریستی ریموند , دانلود سریال مأمور انتقال , آدرس کانال تلگرام نقد و برسی فیلم های کره ای , در چه فیلمهای بازی کرده seo yookyung  , مهدی اسماعیلی قهفرخی , کانال نارنجی تلگرام , کانالهای تلگرام , قلعه هابل قسمت اول کامل نماشا , فیلم پنجه سرخ , تماس با مستند فاتحان ثریا , نقد سریال عطسه , طناز محمد زاده در سریال سراب , آیاکو , مجری برنامه نسیم دانش شبکه نسیم , عکس شهاب حسینی(قباد)وشهرزاد در فیلم شهرزاد , بازیگر نقش کاتلین در رودخانه برفی چرا درفیلم قسمت 60 نبود , سریال نوروز  , ایتوکو اوهارا طراح لباس ژاپنی
#######################



فیلم ریفی فی ساخته ژولس داسین

ریفی فی
1955 فرانسه
Rififi

Dir:Jules Dassin

پاچینو در نسخه جدید «ریفی فی»
یک محصول کلاسیک سینما دوباره سازی می شود. به نوشته نشریه ورایتی ، شرکت مستقل فیلمسازی «استون ویلج پیکرز» قصد تولید نسخه تازه ای از فیلم تحسین شده و کلاسیک «ریفی فی» را دارد.

برای نقش اصلی فیلم آل پاچینو انتخاب شده است. «ریفی فی » سال 1955 توسط ژول داسن کارگردانی شد.
او که از سوی سناتور مک کارتی در اوایل دهه 50 مورد اتهام قرار گرفت ، مثل بسیاری از هنرمندان مستقل خاک امریکا را ترک کرد و راهی فرانسه شد و «ریفی فی» را در آنجا کارگردانی کرد.
قصه فیلم درباره یک مجرم سابقه دار و قدیمی است که بعد از آزادی از زندان متوجه می شود همسرش او را ترک کرده است و تصمیم می گیرد بزرگترین سرقت خود را انجام دهد.
در نسخه جدید فیلم آل پاچینو این نقش را بازی می کند.آخرین فیلمهایی که از این بازیگر روی پرده سینماها رفت نسخه تازه ای از «تاجر ونیزی» ویلیام شکسپیر و «فرشتگان در امریکا» بود.
وی که در این مجموعه نقش یک بیمار مبتلا به ایدز را بازی می کرد ، جایزه بهترین بازیگر مرد تلویزیونی (به نام امی) را گرفت.
000000000000000000000000000000
فیلمهای گنگستری،که در جریان جنگ جای خود را به فیلمهای جاسوسی سپرده بودند،در اواخر دهه ی 1940 تحت تأثیر فیلم نوار سربرآورد شد. در آن زمان فیلمهای «سیاه» جنایی همگی به افراد جنایتکار و روابط آنها با خلافکاران می پرداختند. از جمله در فیلمهایی نظیر قاتلین (رابرت سیودماک ،1946)، بوسه ی مرگ(هنری هاتاوی،1947)، تنها خواهم رفت (بایُرن هسکین،1947)، شهر برهنه (ژول داسَن،1948)، نیروی شر (ابرام پالنسکی،1948)، آنها شب را پسندیده اند(نیکلاس ری،1949)، گرمای سوزان(رائول والش،1949)، دیوانه ی اسلحه (جوزف ه.لوییس،1950)، بوسه ی خداحافظی فردا (گردون داگلاس،1950) و جایی که پیاده روها تمام می شوند (اتو پره مینجر،1950). در دهه ی پا در هوای 1950 این تأکید از افراد خلافکار به سوی توطئه هایی که غالباً به عنوان «سند یکایی» شناخته می شدند و آنها را منشأ بیماریهای اجتماعی می دانستند قتل ، قمار،فحشا، مواد مخدر، و اخاذی. فیلمهای گنگستری امریکایی از دوران ممنوعیت شرب الکل ریشه های عمیقی در جنایات _ و مسلماً سوء ظن_ وجود داشتند. و عقیده برآن بود که چنین توطئه های جنایت آمیزی واقعاً وجود دارند و از نزدیک با گروههای زیرزمینی سیسیلی ، به رهبری مافیا مرتبطند. نخستین فیلمی که اقدام به نمایش چنین سازمانی بر پرده ی سینما کرد،گروه فشار(نام دیگرش شرکت سهامی جنایت،1951 از برتانی وینداست) نام داشت. همین فیلم بود که مایه ی اولیه ی فیلمهایی چون ضربه ی بزرگ (فریتس لانگ،1953)، دربارانداز(الیا کازان 1954)،محرمانه از نیویورک (راسل رُز،1954)، جدال بزرگ (جوزف ه.لوییس،1955)،قضیه ی شهر فنیکس (فیل کارلسُن،1955)، برادران ریکو(فیل کارلسُن،1957)، جنگل پوشاک (وینسنت شرمن،1957). تبهکاری در امریکا(سمیول فولر،1960) و بسیاری فیلمهای گنگستری دیگر در این دهه را فراهم آورد. زنجیره ی فیلمهای سند یکایی در دهه ی 1960 ده سالی متوقف شد_ به استثنای فیلم برادری (1968) از مارتین ریت_ و بار دیگر با خشونتی سابقه در فیلمهای خونباری چون پدرخوانده و پدرخوانده ی 2(فرنسیس فورد کاپولا، 1973،1972) بر پرده ی سینما ظاهر شد. این فیلمها نیز به نوبه ی خود مقلدانی به همراه آوردند، از جمله اسناد والاچی (ترنس یانگ،1972)، ارتباط فرانسوی (ویلیام فریدکین،1971) و رابط فرانسوی 2(جان فرانکن هایمر،1975) و فیلم نیاکانت را پاس بدار(پال ونداکس،1971).نوع دیگر فیلمهای گنگستری ، سرگذشت جنایات دوران ممنوعیت/ رکود، توسط دان سیگال با فیلم نلسُن بچه صورت (1957) آغاز شد، فیلمهای این زنجیره عبارتنداز: داستان بانی پارکر(ویلیام ویتنی،1958)، آل کاپونه (ریچارد ویلسُن،1959) ظهور و سقوط لگلزدایموند (باد بوتیچر،1960)، کول دیوانه (برت بالابان، 1961)، تصویر یک جنایتکار(جورف پونی،1961). گرایش به بازسازی دوران گذشته داشتند که بعدها در بانی و کلاید و قتل سنت والنتین (راجر کرمن،1967) و مامان لعنتی (کرمن،1969) و دیلینجر(جان میلیوس،1973) شکل آرمانی خود را یافتنددو گونه ی فرعی گنگستری نیز در دهه ی 1950 سربر آوردند که فیلمهایی حادثه ای و تریلر بود و تحت عنوان «فیلم های خلاف» یا «ضد سرخ» شهرت یافتند. این جریان که با فیلم جنگل آسفالت (1950)آغاز شده بود،به سرقت بزرگ قطار می پرداخت و هنوز هم طرفداران خود را دارد. داستان این نوع فیلمها گاه جدی و گاه سبُک و شوخ طبع بود. نمونه های آنها در امریکا و کشورهای دیگر عبارتنداز ریفی فی (ژول داسن،1955)، کشتن (استنلی کوبریک،1956)، فردای مشکوک (رابرت وایز،1959)، هفت دزد(هنری هاتاوی،1960)، زد و بند برسرخیابان مادونا (ماریو مونیچلی،1960)، پیمان نامه ی آقایان (بیزیل دیردن،1960)، ضربه ی سنگین (جولیو مُنتالدو ،1967) و آنها برای چاپیدن به لاس وگاس آمدند(آنتونیو ایساسی،1968).فیلمهای حادثه ای ضد سرخ فیلمهایی ابتدایی در باب مسائل جاری در دهه ی 1950 بودند که نمونه های شاخص آنها غبارتنداز:من با یک کمونیست ازدواج کردم (نام دیگرش زنی در پل 1950،13) از رابرت استیونس و من کمونیستی در خدمتFBI بودم(1951)، جیم مک لین بزرگ (1953)از ادوارد لودویک و فیلم دو پهلوی ملاقات در ساوث استریت از سمیول فولر. در این نوع فیلمها قاتل یک جاسوس کمونیست و سندیکای کارگری یک «توطئه ی جهانی کمونیستی» بود،و پیکره ی اصلی فیلمهای گنگستری در آنها حفظ شده بود.
http://www.farhangsara.ir/Portals/92/Rififi-.jpg
درباره اسکار 2014-بخش دوم
نویسنده : سعید مستغاثی -

12 سال یک برده


 12Years a Slave

فیلمی از استیو مک کویین (که هیچ ارتباطی با آن بازیگر مشهور تاریخ سینما ندارد!) با کارنامه ای مملو از فیلم کوتاه. تنها آثار بلند سینمایی او، دو فیلم به نام های "گرسنه" در سال 2008 و "شرم" در سال 2011 است. اما این بار وی از فیلمنامه نویسی به نام جان ریدلی بهره گرفته که حداقل دو اثر مهم "3 پادشاه" ( دیوید او راسل-1999) و "پیچ خطرناک" (الیور استون-1997) را در کارنامه اش دارد. اما در این سالهایی که سینمای هالیوود مملو از فیلم های به اصطلاح سیاه پوستی ترحم برانگیز شده که اغلب هم در مراسم سینمایی مانند اسکار تحویل گرفته می شوند ، به نظر می آید فیلم "12 سال یک برده" در برابر آثاری مانند "خدمتکار" (تد تیلور-2011) و "جنگو رها شده از بند"(کوینتین تارانتینو) که سال گذشته در مراسم اهدای جوایز آکادمی حضور داشت و همچنین فیلم "پیشخدمت لی دانیلز" (لی دانیلز) که امسال به نمایش در آمد ولی به دلائلی که در ادامه خواهد آمد مورد عنایت اعضای آکادمی قرار نگرفت، حرفی برای گفتن نداشته باشد. حتی فیلم "در گرمای شب" (نورمن جویسون) که در سال 1967 جوایز اصلی اسکار را درو کرد و نقطه آغازی برای پرداخت های هالیوود به مقوله سیاه پوستان و نژادپرستی و ... بود (و در همان فیلم "پیشخدمت لی دانیلز" هم با تحقیر از آن صحبت می شود ) نسبت به این فیلم پر سر و صدای آقای مک کویین، یک سر و گردن بالاتر می نمایاند.

 اما تفاوت فیلم های به اصطلاح سیاه پوستی که در اسکار مطرح می شوند با فیلم هایی همچون "پیشخدمت لی دانیلز" یا مثلا "شفت"فیلمسازانی مثل گوردون پارکز و جان سینگلتون که به کلی جایی در اسکار و حلقه های وابسته به آن نداشتند، آن است که در فیلم های اسکاری سیاه پوستی مانند همین فیلم "12 سال یک برده" و شبیه آن، سیاه پوستان نقش چندانی ندارند، قابل ترحم هستند، شکنجه می شوند و بعضا لایق این شکنجه نشان داده می شوند! ( مثل کاراکتر ساموئل ال جکسون در فیلم "جنگو رها شده از بند" ) اما در نهایت این سفید پوستان و به خصوص سرمایه داران سفید پوست هستند که به دادشان می رسند و از سر ترحم و در واقع برای منافع خود، به آنان کمک می کنند. در این دسته از فیلم ها، سیاه پوستان در نهایت در شکل و شمایل یک خدمتکار یا پیشخدمت خوب و وظیفه شناسی ظاهر می شوند که یک ارباب خوب سفید پوست از آنان حمایت کرده و موجب دستیابی شان به مثلا حقوق مدنی شان می گردد. فی المثل نگاه کنید به فیلم های "خدمتکار"یا "پیشخدمت" (که حتی نامشان هم تحقیر کننده است ) که در نهایت سیاه پوست خوب، همان سیاه پوستی است که وظیفه شناس تر است و وظایفش را در مقابل اربابان خوب سفید پوست، بهتر اجرا می کند!!

نمونه بارز چنین دیدگاهی را در فیلم "12 سال یک برده" به وضوح می توان رویت کرد. سلیمان نورتاپ، یک سیاه پوست یهودی که در ایالات شمالی آمریکا، برگه آزادی دریافت کرده و موسیقی اجرا می کند در یک توطئه آدم ربایی، به سرزمین های جنوبی برده شده و به عنوان برده به فروش می رسد و سالهای متمادی را در رنج و بدبختی و به دور از خانواده اش سر می کند تا اینکه سرانجام یک سفید پوست مخالف برده داری به نام باس (با بازی براد پیت) تصادفا با وی برخورد نموده و همان اوست که سلیمان را به ارباب سابقش در سرزمین های شمالی معرفی کرده تا وی شخصا برای بردن و آزاد کردن وی به جنوب بیاید! در واقع در حالی که همه تلاش های مختلف سلیمان نورتاپ برای آزادی و رهایی از بردگی و بازگشت نزد خانواده اش با شکست روبرو شده، یک منجی آمریکایی موطلایی و چشم آبی (همان منجی کلاسیک) به داد وی رسیده و زندگی اش را نجات می بخشد. این می تواند اساسی ترین دلیل در اعطای جایزه اسکار بهترین فیلم به "12 سال یک برده" باشد که تا لحظه اعطای این جایزه ، میدان را به رقیب خود یعنی فیلم "جاذبه" واگذار کرد.

نکته آخر اینکه تهیه کننده فیلم ، آرنون میلچان ، جاسوس معروف اسراییلی و عامل اصلی تسلیح اتمی اسراییل است که سال گذشته هم در مستندی به آن اعتراف کرد و هم در گفت و گو با نشریات معتبری ماند گاردین ، کارنامه جاسوسی و قاچاق سلاح های کشتار جمعی برای رژیم صهیونیستی را افتخار بزرگی برای خود خواند. وی علاوه بر فیلم هایی مانند: "باشگاه مبارزه"(دیوید فینچر) ، " محرمانه لس آنجلس " (کرتیس هنسن) ، "زن زیبا" (گری مارشال) و ...و همین امسال فیلم "نوح" را برای دارن آرنوفسکی تهیه کرد.

 



جاذبه

Gravity

 

تازه ترین فیلم آلفونسو کوارون در نگاه اول، یک فیلم معمولی علمی – تخیلی فضایی به نظر می رسد و حتی با حضور دو بازیگر مطرح همچون جرج کلونی و ساندرا بولاک در نگاهی دیگر فیلم "سولاریس" (استیون سودربرگ) را به خاطر می آورد. اگرچه دو فیلم "پرنسس کوچک" (1995) و "آرزوهای بزرگ" (1998)، آثار چندان مطرحی از این کارگردان مکزیکی الاصل مقیم هالیوود به شمار نیامدند ولی او یکی از موفق ترین قسمت های سری فیلم های هری پاتر را تحت عنوان "هری پاتر و زندانی آزکابان" در سال 2004 ساخت و همچنین فیلم آخرالزمانی "فرزندان بشر" (2006) نیز به کارگردانی کوارون بر پرده سینما رفت و نوید سینماگری خوش قریحه و مولف را داد.

او در فیلم "جاذبه" ماجرای یک خطی حادثه ای در یک ایستگاه فضایی را به نبردی حماسی میان مرگ و زندگی بدل می سازد و این فضای حماسی تنها در اثر مهارت کارگردانی آلفونسو کوارون حاصل می شود که گویی مخاطبش را درون همان لباس های فضانوردی و در خارج جو کره زمین و در کوران اصابت مرگبار قطعات تخریب شده یک ایستگاه فضایی رها می کند تا با تلاش سخت و پیچیده دکتر رایان استون (که نخستین تجربه فضایی خود در خارج از زمین را می گذراند) برای دستیابی به یک شاتل فضایی جهت بازگشت به زمین و پیش از اتمام اکسیژنش، همراه گردد. علاوه بر کارگردانی ، نمی توان از فیلمبرداری تاثیر گذار، صداگذاری ماهرانه و تدوین هوشمندانه فیلم گذشت که همگی در پرداخت قابل قبول فیلم "جاذبه" نقش به سزایی داشته اند.

اما یک سوم پایانی فیلم ، علیرغم آن شروع خوب و گسترش درام ، به سبک و سیاق معمول فیلم های هالیوودی با شعر و شعار و قهرمان بازی همراه می شود و همگام با تم غالب فیلم های امسال، بازهم یک قهرمان تک افتاده آمریکایی (در اینجا یک زن فضانورد) که همانند وسترنرها ، هیچ عقبه یا دلبستگی خانوادگی هم ندارد، به تنهایی تلاش می کند تا سرانجام موفق به نجات می شود.

فیلم"جاذبه" که با 7 اسکار موفق ترین فیلم اسکار 2014 بود از آنجا که در کمال حیرت در رشته بهترین فیلمنامه نامزد دریافت اسکار نشده بود علیرغم دریافت اسکارهای بهترین کارگردانی و تدوین و موسیقی و فیلمبرداری ( یعنی همه عناصری که می تواند یک فیلم را بهترین فیلم گرداند) و همچنین جلوه های ویژه و صدا و جلوه های صوتی ، اما اسکار بهترین فیلم را به "12 سال یک برده" واگذاشت که تنها اسکار بهترین فیلمنامه و نقش دوم زن را برده بود! به قول معروف این مراسم اسکار هم یکی دو گل به جشنواره فیلم فجر خودمان زده که در آن هم ناگهان مشاهده میکنیم فیلمی که در هیچیک از رشته های فیلمنامه و کارگردانی حتی نامزد دریافت جایزه نشده، بی رودربایستی نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم می شود! مگر عناصر بهتر شدن یک فیلم را جز فیلمنامه و کارگردانی و فیلمبرداری و تدوین و موسیقی تشکیل می دهند؟ چگونه یک فیلم بدون دارا بودن برتری در هیچ یک از رشته های فوق می تواند لایق دریافت جایزه بهترین فیلم شود؟ (این سوال مشترک هم برای مسئولان جشنواره فیلم فجر است هم برای مدیران آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا !!)

 

 

حقه بازهای آمریکایی

American Hustle

 

دیوید او راسل با فیلم های متفاوتی همچون"سه پادشاه"، "مبارز" و همین سال گذشته، "کتاب بارقه امید" شناخته شده است که در اسکار هم حضور داشت. اما "حقه بازهای آمریکایی" در واقع یک فیلم کلیشه ای معمولی است که گروهی از آثار معروف تاریخ سینما را به خاطر می آورد. اینکه دو یا چند نفر در سرکیسه کردن مردم یا به اصطلاح گوش بری آنها و یا بانک زنی شریک شوند و بعد هرکدام قصد کلاه گذاری بر سر رفقا و به قول معروف زیر آب زدن شرکای خود را داشته باشند، از آثاری همچون "ریفی فی" (ژول داسن-1955) وجود داشته تا فیلم طنز آمیزی مانند "دروغگوهای پست کثیف"(فرانک آز- 1988). تنها تفاوت فیلم "حقه بازهای آمریکایی"، پلیس بودن یکی از شرکاست، پلیسی که برای موقعیت خود، تا آخرین لحظه می خواهد همه چیز به نفع او تمام شود ولی از دو شریک دیگرش رودست می خورد. او یک مهاجر مکزیکی به نام "ریچی دی ماسو" (برادلی کوپر) است که سودای پیمودن ره صد ساله در یک شب دارد اما بازهم مغلوب به اصطلاح هوش و ذکاوت دو شریک آمریکایی خود یعنی، یک سابقه دار به نام ایروینگ روزنفیلد (کریستین بیل) و همکارش سیدنی پراسر (ایمی آدامز) می شود، علیرغم بلاهت مفرط همسر جدا شده روزنفیلد به نام روزالین (جنیفر لارنس که سال گذشته هم با برادلی کوپر زوج بازیگر فیلم "کتاب بارقه امید" بودند) و داخل شدن در دنیای خطرناک مافیا .

سورپرایز فیلم، حضور ناگهانی رابرت دونیرو به نقش سردسته مافیا، رابرت تلاجیو است که با سر و شکل کاملا غیر معمول ظاهر می شود و البته همچنان تم غالب فیلم های امسال هالیوود در فضای فیلم موج می زند: برتری قهرمان آمریکایی حتی در رقابت دنیای مافیا و پلیس که هر دو طرف را سرکار می گذارد و سرانجام نیز پیروز میدان نه مافیا و اف بی آی که خود همان شبه قهرمان های ایدئولوژیک آمریکایی هستند با همه خصوصیات و ویژگی هایی وسترنرها یعنی همان کاراکتر ایندوویجوالیستی و خصوصیت Cool آمریکایی یا به اصطلاح بی خیالی جنوبی که در شمایلی به نام کابوی بروز می یابد.

کاپیتان فیلیپس

Capitan Philips

کاپیتان فیلیپس تازه ترین فیلم پال گرین گراس ( کارگردان) و اسکات رودین ( تهیه کننده ) است که در ساخت فیلم های تبلیغاتی و پروپاگاندا برای سینمای هالیوود معروف هستند. از فیلم های پیشین گرین گراس می توان به فیلم تبلیغاتی "یونایتد 93"(2006) در بزرگ کردن سناریوی مشکوک 11 سپتامبر ، همچنین فیلم های "التیماتوم بورن" (در وجهه بخشیدن به عملیات مداخله گرانه CIA) و"منطقه سبز" (در توجیه اشغالگری آمریکا و شرکایش در عراق) نام برد.

تام هنکس در فیلم "کاپیتان فیلیپس"نقش خود کاپیتان را دارد ؛ ناخدای یک کشتی اقیانوس پیمای تجاری که توسط چند سیاه پاپتی سومالیایی به عنوان دزدان دریایی مورد حمله قرار گرفته و خود کاپیتان به اسارت گرفته می شود. در اینجا نیروی دریایی آمریکا و گروه ضربت تفنگداران دریایی یکپارچه و با تمام قوا به کمک کاپیتان فیلیپس می روند تا ضمن نبردی بزرگ با همان چند پاپتی! فیلیپس و کشتی اش را نجات دهند!!

آنچه در این فیلم قابل توجه است پروپاگاندای سینمای هالیوود تحت عنوان یک ماجرای واقعی برای یک بزرگنمایی تبلیغاتی است. تا آنجا که در خبرها درج شده تا کنون نیروی دریایی آمریکا دخالت موفقی برای آزاد سازی گروگان های دزدان دریایی نداشته است. این در حالی است که براساس نوشته ها و مکتوبات خبرگزاری ها و آرشیوهای موجود، نیروی دریایی ایران بیشترین برخورد موفق را در آزاد سازی کشتی ها و گروگان ها از دست دزدان دریایی داشته است. فی المثل در همین ماجرای کشتی کاپیتان فیلیپس (که در نوشته ای در آغاز فیلم، آن را یک ماجرای واقعی ذکر می کند) اخباری که در همان تاریخ مورد نظر داستان فیلم انتشار یافت، گروگان گیری 21 آمریکایی بود که همزمان دزدان دریایی با سازماندهی گسترده ای، چندین کشتی دیگر را نیز ربوده بوده وآمریکاییان در نجات آنان ناموفق عمل کردند.

در اینجا نیز هالیوود مانند بسیاری از مواقع دیگر (همچون سقوط آپولو 13 یا قضیه تسخیر لانه جاسوسی) یک شکست تاریخی را پیروزی می نمایاند و در واقع فیلم "کاپیتان فیلیپس"، به نمایشی برای نیروی دریایی و گروه ضربت ایالات متحده آمریکا بدل می شود. ضمن اینکه شبه قهرمان فیلم طبق معمول با همان ویژگی های قهرمان تک افتاده ایدئولوژیک آمریکایی یا وسترنر، خود کاپیتان فیلیپس است که در طول فیلم برجسته می شود و کاراکتر ظاهرا متین واستوار و شجاع و بی باک وی! در مقابل تیپ های کلیشه ای دزدان سومالیایی که خشن و متزلزل و بدوی هستند!! قرار می گیرد و تماشاگر پیگیر تاریخ سینما را به یاد همه نقش منفی های رنگین پوست تاریخ سینما همچون چینی های فیلم "دریای چین" یا "پنجاه روز در پکن"(نیکلاس ری-1955) و یا سرخپوست های مختلف آثار سینمای وسترن می اندازد که گویا همگی در کاراکتر موسی (همان سرکرده دزدان دریایی سومالیایی)جمع شده تا پس از سالها بازیگر ناشناس آن یعنی برخاد عبدی نامزد جوایزی همچون اسکار و گلدن گلوب شود و جایزه بفتا را هم از آن خود گرداند! و حضور نامناسب همین جناب برخاد عبدی در مراسم اسکار ، چه حضور خفت باری بود که دوربین های تلویزیونی هم با نشان دادن او، گویی موجود عجیب و غریبی را در کادر دوربین خود گرفته اند!! و در اینجا بازهم نتوانستند نژادپرستی خود را پنهان نمایند!!!

 

 

 

کلوپ خریداران دالاس

Dallas Buyers Club

 

شاید بتوان گفت "کلوپ خریداران دالاس" اولین فیلم جهانی ژان مارک ولی ، فیلمساز فرانسوی کانادایی محسوب می شود که حدود 20 سال است آثارش در همان مرزهای کانادا محصور مانده اند.

مارک ولی در فیلم "کلوپ خریداران دالاس" به شخصیت بی بند بار و لاابالی یک برق کار حقه باز آمریکایی به نام ران وود روف(متیو مکاناهی) می پردازد که متوجه می شود به ویروس HIV مبتلا شده و بیش از 30 روز زنده نخواهد ماند. این درحالی است که او برخلاف نظر دیگران ، همجنس گرا نیست ولی ناچار است در آزمایشات دارویی برای درمان ایدز با افراد همجنس گرا که مورد نفرتش هستند، هم اتاق شود. چنین زندگی برای او مصیبت بار است ، از همین روی بیرون می زند و به تحقیق درباره ایدز می پردازد تا زندگی خودش را نجات دهد، چون داروهای بیمارستان ها و به خصوص دکتر معالج خودش ایو (جنیفر گارنر) ، بیشتر بر بیماری وی می افزایند!

وود روف با دکترها و داروسازان متعدد و غیرقانونی در کشورهایی همچون مکزیک و ژاپن و ...تماس می گیرد، به دیدارشان می رود و سرانجام با یک سری برنامه های تغذیه ای و استفاده از داروهای خاص (که بعضا غیر مجاز اعلام شده اند) به درمان خود و دیگر مبتلایان به ایدز می پردازد. او موفق می شود مهلت 30 روزه خود را به 9 سال گسترش بدهد و همچنین سایر بیماران ایدزی را جذب داروهای خود نماید. از همین روی گروههای کثیری از همجنس گرایان مبتلابه ایدز هر روز جلوی خانه او در دالاس که آن را به کلوپ دالاس نام گذاری کرده، صف می بندند تا تحت معالجه او قرار بگیرند و اقدامات قضایی برخی پزشکان و بیمارستان ها که کلوپ وود روف کار و بارشان را کساد کرده نیز به نتیجه قطعی نمی رسد.

شبه قهرمان فیلم بازهم یک وسترنر کول آمریکایی است که کلاه کابوی نیز بر سر می گذارد و این بار این قهرمان ایدئولوژیک وسترنر، پناهگاه هم جنس بازان است! او همه مدعیان رسمی درمان ایدز با داروهای مختلف را مغلوب تحقیقات و داروهای ابداعی خودش و دیگر پزشکان و داروسازان غیرقانونی کشورهای دیگر می کند.

فیلم "کلوپ خریداران دالاس" ، یکی دیگر از خصوصیات فیلم های اسکاری (که هر سال بایستی در یکی دو فیلم وجود داشته باشد تا به صورت موتیفی در سینمای آمریکا تکرار شود) را نیز داراست و آن نگاه مثبت به زندگی همجنس گرایانه است. اگر در سالهای پیش و در مراسم اسکار، فیلم هایی همچون:"کوهستان بروکبک"، "میلک"، "پرشس"، "بچه ها همه خوبند"، "آغازگران"و ... همجنس گرایی را تبلیغ می کرد، در دوره هشتاد و ششم از مراسم اهدای جوایز آکادمی و در سالی که تم قهرمان ایدئولوژیک آمریکایی، خط اصلی اعطای جوایز را تشکیل می دهد، فیلم "کلوپ خریداران دالاس" ، ضمن اشاره به واقعیت تلخ خطر ایدز برای آنان که زندگی مشترک همجنس گرایانه دارند، اما از درمان آنها سخن گفته و در دنیایی شبه خیالی و متوهم، به این دسته از افراد اطمینان خاطر داده که در صورت ابتلاء به ایدز، بازهم می توانند منتظر یک قهرمان آمریکایی باشند که زندگی آنان را نجات دهد و در فیلم "کلوپ خریداران دالاس" ، ران وودروف این شبه قهرمان آمریکایی است. ضمن اینکه با قرار دادن یکی از این هم جنس گرایان در کنار وود روف، به نوعی مخاطب را دچار سمپاتی اینگونه افراد می کند.

2 اسکار بهترین بازیگر نقش اول و دوم مرد برای متیو مکاناهی و جارد لتو ( که نقش همکار همجنس گرای وود روف را ایفا می کرد) و همچنین اسکار بهترین چهره پردازی ، بهترین تقدیر از فیلمی بود که قصد داشت سبک زندگی غیر انسانی همجنس گرایی را تبلیغ نماید.

نکته قابل تامل آنکه دیگر فیلم برجسته امسال که به زندگی همجنس گرایانه می پرداخت به نام "پشت چلچراغ" ساخته استیون سودربرگ درباره زندگی پیانیست معروف، لیبراچی به دلیل مرگ فاجعه بار او در پایان فیلم از طریق ابتلاء به ایدز ،(علیرغم ایفای نقش فراتر از حد انتظار بازیگران فیلم ، مایکل دوگلاس و مت دیمن ) حتی در یک رشته هم نامزد دریافت جایزه اسکار نشد!
http://cinema101.ir/images/Article/2014/04/07/article42551.jpg
 ˝ریفیفی میان مردان˝ اثر جولز داسین / سینما-ادبیات (19)

جولز داسین فیلمساز آمریکایی در سال 1955 در فرانسه فیلمی سیاه و سفید ساخت که بعدها در ژانر فیلم‏‌هایی با مایه مرکزی سرقت از مهم‏ترین‏‌ها به شمار رفت.

جولز داسین فیلمنامه "ریفیفی میان مردان" را بر اساس داستانی از آگوست لوبرتون نوشت. او به‌خاطر این فیلم جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن دریافت کرد.

شخصیت‏‌های رمان برتون همه اهل آفریقای شمالی بودند. زمان ساخته شدن فیلم به دلیل درگیری بین فرانسه و الجزایر تهیه‏‌کنندگان فیلم تصمیم گرفتند، از یک کارگردان آمریکایی بخواهند تا با آمریکایی کردن شخصیت‏‌ها، کمی فیلم را ملایم‌‏تر کند.

دلیل انتخاب این فیلم در این مجموعه اصلا به خاطر رمانش نیست، چرا که داستانی بسیار ضعیف دارد، اما اینکه داسین از روی داستانی نه چندان خوب، بلکه ضعیف، فیلمی ساخته که جایزه نخل طلا را از آن خود کند، جای شگفتی و تحسین دارد.

داستان درباره دزدی حرفه‏‌ای به نام تونی است، که از زندان آزاد شده و به همراه دوستانش جو و ماریو نقشه سرقت از یک جواهر فروشی را می‌‏ریزند. سزار متخصص باز کردن گاوصندوق هم در این سرقت آن‏ها را همراهی می‏‌کند. سرقت بدون نقص انجام می‏‌شود اما در ادامه مشکلاتی به وجود می‏‌آید. پی‏یر رقیب قدیمی تونی که او را به زندان انداخته بود، از ماجرای سرقت مطلع شده و به سراغ گروه سارقین می‏‌رود، تا جواهرات دویست میلیون مارکی را از چنگ آن‏ها بیرون بیاورد. جو به لندن می‏‌رود، جواهرات را به پول تبدیل می‏‌کند و به پاریس بر می‏‌گردد. اما دار و دسته گروه رقیب، پسر جو را گروگان می‌‍گیرند و فیلم با یک مجادله (ریفیفی کلمه عامیانه فرانسوی به معنای مجادله است) تمام می‏‌شود.

برجسته‌‏ترین و بحث انگیزترین صحنه فیلم، سکانس سرقت از جواهرفروشی است که حدود سی دقیقه طول می‏‌کشد. این صحنه در سکوت کامل اتفاق می‌‏افتد. زمانی این سکوت برجسته‎‏تر می‏‌شود که در صحنه‏‌های قبل و بعد از سرقت، شخصیت‏‌ها مدام با هم حرف می‏‌زنند. سکوت، اختصاصا در صحنه سرقت به کار رفته و کارکرد دراماتیک فوق العاده‏‌ای هم دارد. جالب است بدانیم که آهنگساز فیلم برای این سکانس موسیقی نوشته بود و جولز داسین این صحنه را یک بار با موسیقی و بار دیگر بدون موسیقی تماشا کرد و در آخر تصمیم گرفت که موسیقی در پس زمینه فیلم وجود نداشته باشد. البته نباید از نقش فیلمبردار و تدوین‏گر در به وجود آوردن این سکانس در کنار کارگردان غافل ماند.

فرانسوا تروفو، فیلمساز معروف فرانسوی، درباره "ریفیفی میان مردان" می‏‌گوید: " فیلم ساختاری شبیه تراژدی‏‌های کلاسیک دارد. پرده اول: آماده سازی برای یک سرقت، پرده دوم: نتیجه سرقت، پرده سوم: مجازات، انتقام، مرگ. فیلم با اینکه بودجه اندکی دارد، اما کاملا موفق است و نشان می‌‏دهد که موفقیت یک فیلم به کارگردانش بستگی دارد نه به منابع مالی تولید یا حضور ستارگان سینما در آن."

این فیلم در لیست 10 فیلم منتخب نیویورک تایمز در سال 1996 نیز قرار گرفت.
000000000000000000000000000000
فرانسوی ها آدم های قدرشناسی هستند، چیزی برایشان دور ریختنی نیست.


معرفی فیلم: ریفیفی (Rififi)



فرانسوی ها آدم های قدرشناسی هستند، چیزی برایشان دور ریختنی نیست. ژول داسین که از آمریکا اخراج شد، به فرانسه رفت، برای آمریکایی ها تمام شده بود، اما فرانسه مادر مهربان تری برای او شد. داسین آنجا فیلم سازی را ادامه داد و مهمترین فیلم هایش را در آنجا ساخت. فیلمی ساخت به اسم ریفیفی، از آن فیلم هایی است که اگر نبود، فیلم های ژانر سرقت مثل یاران اوشن یا سگ های انباری هم نبود، یا به این خوبی نبود. 30 دقیقه در میانه ی این فیلم حدودا بدون کلام است. چیزی مثل افتتاحیه ی فیلم سامورایی ژان پیر ملویل، اما ریفیفی ملاحظه کار تر است، جزئی بین تر است. دزدی بدون حتی یک کلمه، فقط تماشا می کنی، فقط تصویر می بینی، یک سینمای حقیقی. اوج لذت سینما را در این 30 دقیقه بدون کلام می شود پیدا کرد.
نویسنده: بشیر سیاح
000000000000000000000000000000
«مرزبانان» و «ریفیفی» نقد و بررسی می شود

«مرزبانان» و «ریفیفی» نقد و بررسی می شود

علاقه مندان سینمای مستند و داستانی، این هفته در فرهنگسرای رسانه می توانند به تماشای «مرزبانان» و «ریفیفی» بنشینند.

به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای رسانه، در ادامه سلسله نشست های پاتوق مستند؛ ساعت 18:30 روز سه شنبه 15 اردیبهشت ماه مستند «مرزبانان» به کارگردانی درور موره پس از نمایش، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.

مرزبانان(The Gatekeepers) فیلمی مستند ، ساخته مستند ساز و فیلمبردار اسرائیلی به نام Dror Moreh است. این فیلم ، داستان درگیری ها و جنگ های اسرائیل با اعراب از زمان جنگ شش روزه تا به امروز را از زبان ۶ تن از مامورین سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی ( شاباک ) اسرائیل بیان می کند و …

روز چهارشنبه 16 اردیبهشت ماه در برنامه "فیلم و گپ" ساعت 18:30 فیلم «ریفیفی» به کارگردانی ژول داسن در فرهنگسرای رسانه پس از نمایش ،نقد و بررسی می شود.

فیلم سینمایی «ریفیفی» را داسن براساس داستانی از آگوست لوبرتون نوشت. در این فیلم ژان سروایس، کارل مونر، رابرت مانوئل، ژانین دارسی و ژول داسن بازی می کنند. داسن، این فیلم ۱۱۵ دقیقه ای را در فرانسه ساخت.

ژول داسن کارگردان مشهور آمریکایی هجدهم دسامبر سال ۱۹۱۱ در میدل تاون آمریکا متولد شد. او پس از گذراندن دوره دبیرستان در برانکس، در اروپا به تحصیل در رشته نمایش پرداخت و در سال ۱۹۳۰ به گروه تئاتر ییدیش نیویورک ملحق شد. در هالیوود، داسن کارش را با کارگردانی فیلم های کوتاه برای شرکت فیلمسازی مترو گلدن مایر آغاز کرد. او پس از ساخت فیلمی بیست دقیقه ای براساس داستانی از ادگار آلن پو در سال ۱۹۴۲ فیلم های «نماینده نازی» و «دیدار دوباره در فرانسه» را ساخت.

داسن پس از ساخت فیلم «روح کانترویل» با بازی چارلز لافتون و مارگریت او برایان به همکاری اش با شرکت مترو گلدن مایر خاتمه داد و کارش را با استودیو یونیورسال آغاز کرد. در سال ۱۹۴۷ داسن فیلم «نیروی حیوانی» را ساخت و سال بعد فیلم تحسین برانگیز «شهر برهنه» را کارگردانی کرد. اواخر دهه چهل برای هر کسی که کمترین گرایش سیاسی چپ داشت سال های دشواری بود. پس از آنکه اد دیمتریک کارگردان در کمیته مبارزه با فعالیت های ضد آمریکایی ژول را به عنوان یک کمونیست معرفی کرد ژول درهای هالیوود را به روی خود بسته دید. در سال ۱۹۵۰ داسن فیلم «شب و شهر» را در لندن ساخت. او در سال ۱۹۵۵ فیلم ریفیفی را در فرانسه ساخت و به خاطر این فیلم جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره کن دریافت کرد.

او در سال ۱۹۵۸ فیلم «باد گرم به سوی کجا وزان است» را با بازی ملینا مرکوری کارگردانی و چندی بعد با او ازدواج کرد.

دو سال بعد در فیلم کمدی «هرگز در روز یکشنبه» با همسرش همبازی شد. مرکوری به خاطر بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد. داسن نیز به خاطر این فیلم جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. «ده و سی دقیقه عصر یکشنبه»، «دایره دونفره» و «رویایی عشق» از دیگر فیلم های ژول داسن هستند. داسن یکی از بازماندگان لیست سیاه هالیوود است. او از سال ۱۹۸۰ تا به امروز در آتن به کارگردانی تئاتر مشغول است و نمایش هایی از نمایشنامه نویسان آمریکا را به روی صحنه می برد. او در خیابان ملینا مرکوری در آتن زندگی می کند.

http://moviehole.net/img/rififi.jpg
 فیلمساز تبعیدی آمریکا، از دنیا رفت
"او که باید بمیرد" بر مبنای رمانی از نیکوس کازانتزاکیس ساخته شد. بسیاری از منتقدان این فیلم را که نخستین همکاری داسین و مرکوری بود بهترین فیلم او می‌دانند. ریچارد کو از واشینگتن پست از فیلم "او که باید بمیرد" به عنوان "یک کلاسیک سینمایی" یاد کرد.
خالق فیلم‌های "شهر عریان" و "ریفیفی" و یکی از افراد لیست سیاه هالیوود در دوران مکارتیسم که در دهه 1950 ناچار به ترک آمریکا شد، روز دوشنبه در 96 سالگی در آتن درگذشت.

به گزارش خبرنگار مهر، ورایتی اعلام کرد داسین در سال‌های 1950 و در اوج فعالیت کمیته بررسی فعالیت‌های ضدآمریکایی سنا آمریکا به رهبری سناتور جوزف مکارتی و مبارزه با کمونیست‌ها از ایالات متحده به فرانسه گریخت و دوران کاری خود را در این کشور پی گرفت. او تا پیش از آن تنها چند فیلم در آمریکا ساخته بود.

داسین در 1962 با ملینا مرکوری بازیگر و بعدها سیاستمدار یونانی ازدواج کرد که با فیلم "یکشنبه‌ها هرگز" 1960 به نویسندگی و کارگردانی داسین به یک ستاره بین‌المللی تبدیل شد. مرکوری در چند فیلم دیگر نیز با او همکاری کرد. داسین 18 دسامبر 1911 در میدلتاون ایالت کانکتیکات به دنیا آمد.

او یکی از هشت فرزند یک خانواده مهاجر روس بود. خانواده داسین بعدها به هارلم در نیویورک نقل مکان کردند و داسین از دبیرستان موریس در برانکس دانش‌آموخته شد. او پس از تحصیل در رشته تئاتر در اروپا در اوایل دهه 1930 به نیویورک بازگشت و به عنوان بازیگر در گروه بازیگری آرتف مشغول کار شد.

وی سال 1937 نقش اصلی موزیکال مارکسیستی "شورش بیدسترها" را بازی کرد. هر چند او بعدها تایید کرد در اواخر دهه 1930 عضو حزب کمونیست شد، اما آن طور که گفته می‌شود در 1939 با نارضایتی از این حزب کناره‌گیری کرد. یک سال بعد همکاری او به عنوان نویسنده با نمایش رادیویی "کیت اسمیت" آغاز شد.

داسین در 1940 اولین نمایش خود را در برادوی کارگردانی کرد که "نمایش پزشکی" نام داشت و داستانی در تایید خدمات درمانی همگانی بود. در همان سال‌ها به عنوان کارگردان کارآموز با استودیو RKO ‌قرارداد بست و در فیلم "آقا و خانم اسمیت" دستیار آلفرد هیچکاک بود.

او در 1941 فیلم کوتاه The Tell-Tale Heart را بر اساس داستانی از ادگار آلن پو ساخت که مورد استقبال قرار گرفت، اما شروع کار او به عنوان سازنده فیلم‌های بلند برای مترو گلدوین مه‌یر، شوم بود و سه فیلم "مامور نازی"، "ماجراهای مارتا" و رومانس جنگی "تجدید دیدار" با بازی جون کرافورد و جان وین، همه تولید سال 1942، آثاری متوسط از کار درآمدند.

اولین فیلم او که تا حدی با استقبال مواجه شد "شبح کانترویل" 1944 بود که بر مبنای داستانی از اسکار وایلد ساخته شد. دو فیلم "نامه‌ای برای ایوی" و "دو آدم زیرک" نیز که سال 1946 و پس از جنگ جهانی دوم ساخته شدند، کمکی به بهبود کارنامه سینمایی داسین نکردند و استودیو قرارداد خود را با او فسخ کرد.

داسین اواخر دهه 1940 با فیلم‌های نوآر و واقعگرایانه "نیروی وحشی" 1947، "شهر عریان" 1948، "بزرگراه دزدان" 1949 و "شب و شهر" 1950 نام خود را به عنوان یک کارگردان درجه یک فیلم‌های ملودرام مطرح کرد. او در این سال ها چند نمایش دیگر به صحنه برد و از جمله در 1952 بت دیویس را در اولین نمایش موزیکال خود در برادوی کارگردانی کرد.

پس از آنکه ادوارد دمیتریک و بعدها فرانک تاتل در جلسات بازجویی کمیته بررسی فعالیت‌های ضدآمریکایی از داسین به عنوان یک همکار در حزب نام بردند، کمیته او را احضار کرد. هرچند احضار او به کمیته برای شهادت به تعویق افتاد، اما لطمه اصلی وارد شده یود و کسی در هالیوود حاضر نبود با او کار کند.

داسین همان سال‌ها همراه همسر و فرزندان به فرانسه رفت و آنجا نیز برای پیدا کردن کار مشکل داشت، چون شرکت‌های توزیع خارجی می‌ترسیدند آمریکایی‌ها حاضر به نمایش فیلم‌های او در آمریکا نباشند. داسین مدتی نمایشنامه و شعر می‌نوشت و در نهایت در 1955 تریلر کم‌هزینه "ریفیفی" را بر مبنای رمانی از لو برتون ساخت که در اروپا و بعدا آمریکا با موفقیت مواجه شد.

سکانس 35 دقیقه‌ای و بدون گفتگو سرقت در فیلم اکنون یکی از سکانس‌های کلاسیک تاریخ سینما به حساب می‌آید. داسین اواسط دهه 1990 روی فیلمنامه‌ای کار می‌کرد که بازسازی "ریفیفی" بود. داسین و مرکوری در 1956 با هم آشنا شدند و او به داسین کمک کرد با حمایت پدرش که عضو پارلمان یونان بود فیلم بعدی خود را در 1957 بسازد.

"او که باید بمیرد" بر مبنای رمانی از نیکوس کازانتزاکیس ساخته شد. بسیاری از منتقدان این فیلم را که نخستین همکاری داسین و مرکوری بود بهترین فیلم او می‌دانند. ریچارد کو از واشینگتن پست از فیلم "او که باید بمیرد" به عنوان "یک کلاسیک سینمایی" یاد کرد.

داسین سال 1960 فیلم "یکشنبه‌ها هرگز" را با بازی مرکوری ساخت و خود نقشی کوتاه در فیلم داشت. این فیلم که داستان سفر یک مرد آمریکایی شیفته یونان به این کشور و آشنایی او با زنی یونانی یود، در پنج رشته از جمله بهترین کارگردان، فیلمنامه غیراقتباسی (داسین) و بازیگر زن (مرکوری) نامزد جایزه اسکار شد و مانوس حاجیداکیس اسکار بهترین ترانه را دریافت کرد.

"فدرا" 1962 فیلم بعدی داسین و مرکوری که بر مبنای نمایشنامه اوریپید ساخته شد، چندان موفق نبود، هرچند کمدی "توپکایی" 1964که در آن عناصری از دو فیلم "یکشنبه‌ها هرگز" و "ریفیفی" با هم تلفیق شده بود، فیلمی بسیار موفق از کار درآمد و برای پیتر یوستینوف اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را به همراه داشت.

داسین در 1962 به آمریکا بازگشت و نمایش "جزیره بچه‌ها" را در برادوی به صحنه برد. او در 1968 فیلم "دلخور" را ساخت که روایتی آمریکایی آفریقایی از فیلم کلاسیک "خبرچین" جان فورد بود. "10:30 عصر تابستان" 1966، "میعاد در سپیده دم" 1971، "تمرین" 1974 از دیگر فیلم‌هایی بود که داسین با بازی مرکوری ساخت.

"تمرین" بر مبنای شورش دانشجویان یونانی ساخته شد که به سقوط حکومت نظامیان در این کشور در فاصله 1967 تا 1974 کمک کرد. آن سال‌ها داسین و مرکوری به اجبار در یونان در تبعید به سر می‌بردند. داسین در 1980 آخرین فیلم خود را با بازی ریچارد برتن ساخت که "حلقه دو نفره" نام داشت و در گیشه بسیار ناموفق بود.

مرکوری که سوسیالیستی دوآتشه بود در 1974 به عنوان نماینده مجلس یونان انتخاب شد. او در 1981 وزیر فرهنگ این کشور شد و بیش از هشت سال در این مقام بود. مرکوری در این مدت سعی کرد بخشی از اشیاء باستانی یونان را با بیش از 2500 سال قدمت از موزه‌های خارجی به کشور بازگرداند. پس از مرگ در 1994، داسین با تاسیس بنیاد ملینا مرکوری کار او را ادامه داد.

او و مرکوری سه فرزند داشتند که یکی از آنها در 1980 درگذشت. کوستاس کارامانلیس نخست وزیر یونان در پیام تسلیت به مناسبت درگذشت داسین از او به عنوان "یک یونانی نسل اول" یاد کرد و گفت: "یونان سوگوار از دست دادن یک انسان منحصر بفرد است، یک هنرمند فوق‌العاده و یک دوست واقعی."



رها ماهرو : خوانندگان عزیز و محترم لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم ریفیفی که از شبکه نمایش تلویزیون پخش می شود برای ما بنویسید و بفرستید .





فیلم ام ساخته جوزف لوسی

ام
1951 آمریکا
M

Dir:Joseph Losey

ام (فیلم ۱۹۵۱)
کارگردان     جوزف لوزی
تهیه‌کننده : Seymour Nebenzal
فیلمنامه‌نویس : نورمن ریلی رین
لئو کچر
والدو سالت
بازیگران     دیوید وین
هوارد داسیلوا
مارتین گابل
لوتر ادلر
ریموند بر
گلن آندرس
نورمن لوید
جیم بکوس
کارن مورلی
مج بلیک
موسیقی     میشل میشوله
فیلم‌برداری : ارنست لاسلو
تدوین : ادوارد مان
شرکت
تولید    
سوپریر پیکچرز
توزیع‌کننده : کلمبیا پیکچرز
تاریخ‌های انتشار : مارس ۱۹۵۱ (ایالات متحده)

مدت : ۸۸ دقیقه
کشور : ایالات متحده آمریکا
زبان : انگلیسی

ام (انگلیسی: M) فیلمی به کارگردانی جوزف لوزی و بازسازی فیلم ام (۱۹۳۱) ساختهٔ فریتس لانگ است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد.
بازیگران

 دیوید وین
 هوارد داسیلوا
 مارتین گابل
 لوتر ادلر
 ریموند بر
 گلن آندرس
 نورمن لوید
 جیم بکوس
 کارن مورلی
 مج بلیک

000000000000000000000000000000
ام
فیلم محصول سال 1951
ام فیلمی به کارگردانی جوزف لوزی و بازسازی فیلم ام ساختهٔ فریتس لانگ است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد. ویکی‌پدیا
تاریخ اکران: م. ۱۹۵۱ مارس (آمریکا)
کارگردان: جوزف لوزی
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۲۸ دقیقه
آهنگ‌ساز: میشل میشلت
فیلم‌بردار: ارنست لاسلو
بازیگران
دیوید وین
هوارد داسیلوا
ریموند بر
000000000000000000000000000000
ام (فیلم ۱۹۳۱)
کارگردان     فریتس لانگ
نویسنده     فریتس لانگ
تئا فن هاربو
بازیگران     پیتر لوری
برونو زینر
موسیقی     ادوارد گریگ
تاریخ‌های انتشار : ۱۱ مه ۱۹۳۱ (آلمان)
مدت زمان : ۱۱۷ دقیقه
کشور     جمهوری وایمار
زبان     آلمانی

ام یا ام - شهری به دنبال یک قاتل می‌گردد (به آلمانی: M - Eine Stadt sucht einen Mörder) فیلمی به کارگردانی فریتس لانگ با بازی پیتر لوری محصول سال ۱۹۳۱ است. فریتس لانگ و همسرش تئا فن هاربو نویسندگان این فیلم بودند. ام اولین فیلم ناطق لانگ بود. این فیلم امروزه کاری کلاسیک محسوب می‌شود و لانگ خودش آن را بهترین فیلمش می‌دانست.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز و محترم لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب ام که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .





فیلم M

ام (1931)
فریتس لانگ

قاتلی روان پریش در برلین،دختربچه ها را فریب داده و آنها را می کشد و با جنایاتش دولت و پلیس را در فشار و تنگنا قرار می دهد و متعاقب تلاش گسترده ی پلیس برای یافتن قاتل،خلافکاران شهر که زیر ذره بین پلیس قرار گرفته اند تصمیم به همکاری موازی با پلیس برای یافتن قاتل می گیرند و....

یکی از حیرت انگیزترین و به یاد ماندنی ترین فیلم های جنایی که 117 دقیقه شما را بدنبال دلهره و ترس آمیخته با پلان هایش خواهد کشید...فیلم ساخته ی یکی از غول های سینمای آلمان است که دنیای سینمای صامت او را با متروپلیس میشناسد، #لانگ بی شک یکی از کارگردانان خوب همیشه ی تاریخ سینماست...جدای از بازی بینظیر بازیگران خصوصن بازیگر نقش قاتل (پیتر لوره)...دکوپاژ،میزانسن،دکور،موسیقی و کلام و زبان تصاویر #ام هر یک شاهکارند و شاید این گویایی تصاویر را #لانگ مدیون سینمای صامتی باشد که سالها برای آن فیلم ساخته است.

در #ام #لانگ در قالب داستانی جنایی مثلثی ساخته از پلیس،خلافکاران و مطبوعات و هر یک را وسیله ای ساخته برای نقد دیگری...فیلم لبریز از کنایه است...و هدف اصلی این نقد و کنایه ها جامعه،دولت و نیروهای امنیتی یعنی پلیس است که خلافکاران در برابر سومین مورد (پلیس) در کنایه آمیزترین شکل،کارآمدتر و دست و پادار تر نمایش داده می شوند!
فیلم M

سکانس پایانی فیلم حقیقتن شاهکار است...گروه جنایتکاران واقعی(قاضی،هیئت منصفه،وکیل مدافع) در تقابل با قاتلی روانی که قربانی بنظر می رسد و...

پ.نوشت: در سکانس های اولیه قاتل را با سوتی که در بیرون قاب دوربین می زند می شناسیم و یقین دارم آوای این سوت را هرگز از یاد نمی برید!

منبع::فیلموگرافی
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/6/67/M_1951poster.jpg/220px-M_1951poster.jpg
معرفی و نقد فیلم ام | M

 کارگردان: Fritz Lang
 تهیه کننده: Seymour Nebenzal
 نویسنده: Fritz Lang
 Thea von Harbou
 Paul Falkenberg
 Adolf Jansen
 Karl Vash
 بر اساس: A newspaper article by Egon Jacobson
 بازیگران: Peter Lorre
 Otto Wernicke
 Gustaf Gründgens
 Ellen Widmann
 Inge Landgut
 Theodor Loos
 Friedrich Gnass
 موسیقی: Edvard Grieg
 فیلم برداری: Fritz Arno Wagner
 استودیو: Nero Film A.G
 توزیع کننده: Vereinigte Star-Film Gmb
 زبان: آلمانی
 زمان : 177 دقیقه

 خلاصه داستان :

 برلین در هراس از قاتلى ( لوره ) است که دختران کوچک را بى‏رحمانه مى‏کشد و پلیس هیچ سرنخى از او ندارد...

 جوایز:


 نامزد اسکار بهترین فیلم



 نامزد اسکار بهترین بازیگر زن



 نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید



 نامزد اسکار بهترین کارگردانی



 نامزد اسکار بهترین موزیک متن



 نامزد اسکار بهترین ضبط صدا و بهترین فیلمنامه


 نقد فیلم:



 نخستین فیلم ناطق لانگ، یکى از شاهکارهاى او و شاید تکان‏ دهنده ‏ترین و برانگیزنده‏ ترین اثر استاد است. لوره بهترین نقش عمرش را ایفا مى‏کند: قاتل روان‏ پریشى که ناگزیر از جنایت است و مثل یک کودک، بى‏اراده و ترسان از عواقب کارش. شخصیتى که « پدر » تمام قاتلان زنجیره‏اى پرشمار سینما است.


 نقد فیلم M
 "شما برای پول آدم می کشید! اما من می کشم چون نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم . میکشم چون مجبورم بکشم!"


 این دفاع جانی منحرف M از معروفترین دفاعیاتی است که سینما به خود دیده است.


 بدون اینکه مشخص شود بالاخره لانگ دفاع را موجه میداند یا نه ؟ او در مصاحبه ای با نشریه کایه دو سینما میگوید :


 "چند سال پیش بود که یک نفر به من گفت قادر است افکاری را که هنگام ساختن ام داشتم بازگو کند و حتی بگوید به چه دلیل اقدام به ساختن این فیلم کردم . وقتی او حدسیاتش را گفت جواب دادم هر چه در این باره اظهار داشتید البته از روی حسن نیت بود ولی میبایست بگویم که کاملاً دچار اشتباه شده اید . چون من به این دلیل M را ساختم که فیلمهای وحشتناک در آن موقع مورد پسند مردم بود." با اینهمه همین لانگ بارها M را بهترین فیلمش خوانده است . اگر چه بسیاری اعتقاد دارند فیلم از شاهکارهای او نیست اما بدون تردید به دلیل داشتن مایه های تاثیر محیط بر فرد ونقش فرد در انتخاب راه سالم و همگونی هردو اینها با چگونگی قدرت گرفتن نازیها از کاملترین آثارش است .


 نقش پتر لوره در فیلم شباهتهائی به نقش قهرمانان تراژدیهای یونان باستان دارد . او بیشتر از اینکه خود برای جامعه دردسر به بار بیاورد گرفتار خشونتهای محیط است خشونتهائی که برای فیلمساز وسیله ای است برای آوردن تماشاگر به جهانی ورای جهان روابط اجتماعی فیلم. بدین ترتیب دلیل بی پاسخ ماندن سئوالهای انتهائی فیلم در مورد مقصر بودن قاتل و صلاحیت دادرسان (پلیس یا جنایتکاران ) روشن میشود : قاتل قربانی و قاضی همه به یک اندازه مجرم هستند مجرم دیگری در کار نیست فیلم نشان میدهد که قاتل قادر به کنترل شیطان درونی خود نبوده است.لانگ در این فیلم که اولین فیلم ناطقش بود تصاویر اکسپرسیونیستی ( مثل تصویر پناه گرفتن در پشت دیواری نیمه تاریک ) و صداهای پرداخته شده ( مثل سوت زدن قاتل ) را بکار میگیرد ودنیائی پر تضاد را میسازد و انعکاس میدهد انعکاس بر روی پرده سینما تا جامعه و فرد دیده وشناخته شوند درست نظیر پتر لوره که در آینه ها دیده ( در شیشه مغازه اسباب بازی فروشی ) و شناخته میشد فیلمهای لانگ داغی است که بر پیشانی تاریخ سینما نقش بسته شده است اگر لوره توانست داغی را که گدای کور بر پشتش کوبید در نظر نیاورد ما نیز میتوانیم داغ فیلمهای لانگ را در نظر نگیریم .!


 این نوشته از یکسری منابع داخلی از مجلات بامداد و آیندگان سال 1358 که متون دست نوشته آقای بهزاد رحیمیان بوده و همچنین کتاب سینمای اکسپرسیونیسم و یکسری هم ترجمه متون خارجی گرد آوری شده است.
000000000000000000000000000000
بررسی فیلم M ام

M شاهکار فریتس لانگ اولین فیلم ناطق او و به نوعی اولین فیلم ناطق سینمای جهان ، به سال ۱۹۳۱ با بازی پتر لوره (M)، اوتو ورنیکه، گوستاو گروندگنس و تئودور لوس است. نمره ی من به این فیلم، از میان " شاهکار " ، " خوب " ، " متوسط " و " ضعیف " ؛ بی هیچ شک و شبهه ای " شاهکار " است.
الزی، دختر بچه ای که در راه بازگشت از مدرسه به خانه توسط شخصی مرموز، که تنها سایه اش روی یکی از ستون های پیاده روی شهر افتاده و در حال سوت زدن می باشد، دزدیده و به قتل می رسد. این، اولین برخورد ما با قاتل مرموز است که جزئیات قتل های پیشینش را از آگهی نصب شده بر همان ستون پیاده رو درمی یابیم. قاتلی که می تواند بی آنکه چهره اش را ببینیم، در تصور ما به مثابه مردی میانسال با چشمان درشت و تیز وَق زده جلوه کند. قاتلی که خباثت و پلیدی و بیم و رعب از وجناتش لبریز است. چنان که در شروع فیلم نیز، می شود این برداشت را از تصنیف کودکانه ای که بچه ها در حال خواندنش هستند استنباط کرد: بزودی مرد سیاه نزد تو می آید/ با گرز کوچکش/ از تو گوشت کوبیده درست می کند/
اما در ادامه و با پرده برداشتن از چهره ی قاتل، این صورت سنگی معصوم و کودک نما همه چیز عیان می شود. او نه تنها در چهره ی ظاهری، هراسناک و خشن نیست بلکه بسیار آرام و دوست داشتنی جلوه می کند. میمیک معصوم او، پیش از قطعیت داوری در جانب او، ما را به تأمل وا می دارد.
M، قاتل زنجیره ای معروف فیلم که به " پدر " تمام قاتلان زنجیره ای سینما معروف است، فارغ از مرموز بودنش، هیچ شباهت دیگری با قاتلان سینما ندارد. و در نمونه ی شاخص و بارز متفاوت بودن او با دیگر قاتلان می شود واکنشش را در قبال کودکان قربانی فیلم سنجید. برخورد M با بچه ها، برخوردی مهربانانه و تحسین برانگیز است که تا لحظه و پیش از به قتل رساندن آن ها هیچ عقده و انزجاری در رفتارش نیست. چنان که برای الزی - دختر بچه ای که در ابتدای فیلم به قتل می رسد - بادکنک می خرد و برای دختربچه ی دیگر در انتهای فیلم - که البته در قتل او ناکام می ماند - از یک سوپر مارکت، چیزهایی دیگر که با مختصات سن و سال آن دختر بچه جور است. او حتا در لحظه ای - به زعم من - در نقش پدر معنوی این دختر جا می گیرد، هنگام که با چاقوی دستی اش برای دختر پرتقالی پوست می گیرد.
M از دو جبهه متهم است و آزار می رساند. اولی پلیس ها که در یافتن او برای برگرداندن امنیت به شهر و جامعه دست و پا می زنند و به جایی نمی رسند و دوم، از سوی گروهی جنایتکار و دزد حرفه ای که هر کدام سر دسته ی یک تشکیلات هستند. این گروه معتقد است که وجود M و قتل هایش که منجر شده به تفتیش و تفحص پیاپی پلیس از نوانخانه ها و کافه ها و هتل ها و .. کار را برای نقشه ها و اعمال آن ها دشوار ساخته. بنابراین آن ها نیز در پی حذف M بر می آیند. مونتاژ ده دقیقه از این فیلم 137 دقیقه ای چنان حیرت انگیز و شاهکار است که همیشه در یادها باقی می ماند و آن ده دقیقه، همان مونتاژ موازی صحنه های جلسه ی پلیس ها و تشکیلاتی ها با هم صنفان خودشان در جهت مشورت برای به دام انداختن M است. و نتیجه ی این جلسه برای هر دو گروه مشترک است: تلاش برای یافتن M.
و یک نکته ی بسیار قابل تأمل در پایان جلسه ی تشکیلاتی های خلافکار، نتیجه گیری آن هاست. نتیجه ای که منجر می شود به بسیج کردن مردم فقیر در کوچه و خیابان برای کشیک دادن و یافتن M. و این نتیجه درست وقتی حاصل می شود که قاب فریتس لانگ روی دیوار اتاق است و سایه های آن ها را در حال شور و نتیجه گیری به نمایش می گذارد. سایه هایی که بی شباهت با سایه ی M بر روی ستون پیاده رو در ابتدای فیلم به هنگام دزدیدن الزی نیست. برآیند چنین شباهتی آن است که تفاوتی میان M و تشکیلاتی ها و حتی فقرایی که از سوی تشکیلاتی ها مأموریت می یابند، نیست.
تعداد زیادی از مردم کوچه و خیابان در جست و جوی M تلاش می کنند که خیلی زود تلاششان ثمر می نشیند و M دستگیر می شود. او را به یک کارخانه ی قدیمی می برند و دادگاهی برایش برپا می کنند. دادگاهی به قضاوت سر دسته ی تشکیلاتی ها. دادگاهی که حاضران آن، همه ی آن فقرایی هستند که در جست و جوی M بوده اند، مردمان عادی. M در اعترافات خود، پرده از روان رنجور و پریشانش بر می دارد. او از نیرویی توقف ناپذیر در درونش منباب انجام قتل ها می گوید. اینکه بی ارداه می شود در هنگام ارتکاب قتل. آنچه که M به آن اعتراف می کند، پتانسیل این را دارد تا در یک دادگاه منصفانه با استدلال " بیمار روانی " بودن، حکم تبرئه یا حبس در تیمارستان را برایش به ارمغان بیاورد اما در " دادگاه خود ساخته " ی خلافکارها و مردم هیچ نتیجه ای جز حکم مرگ برایش صادر نمی شود. حکمی که با سر رسیدن پلیس متوقف می ماند.
هیچ شک و شبهه ای نیست که علاوه بر قاتل و مجرم بودن M، تمام مردم حاضر در جلسه ی " دادگاه خود ساخته " نیز، مجرم و قاتل هستند. M کودکان را کشته و مردم در صدد کشتن M هستند. بی آنکه هیچ کدام از هر دو، به عواقب کار بیندیشد و تأملی کند. بی آنکه کسی بخواهد ریشه و اساس را بهبود و درمان کند، تنه ی ریشه دار را قطع می کند. از کنکاش در حالات و خصوصیات و روان M و نوع قتل ها و سن وسال قربانیان و البته اعترافاتش در " دادگاه خود ساخته " می شود به چنین برداشتی رسید که این قاتل صورت سنگی مهربان و سرد فیلم، کودکی رنجوری داشته که شاید از سوی پدر و مادر و اطرافیان دچار بی توجهی شده، نیازهایش کشف نشده و به شکوفایی نرسیده، به محبتی نیاز داشته که نثارش نشده و در اثر چنین اهرم هایی، عقده ای بس عظیم وخطرناک در درونش رشد کرده که در تصور اولیه به قتل کودکان منجر شده، اما در لایه های پنهان، او حین ارتکاب قتل کودکان، به قتل کودکی از یاد نرفته ی خودش مبادرت می ورزد. قتل دورانی که می توانسته در آن آرام و آسوده خاطر باشد اما نبوده. همین است که تا لحظه ی قتل کودکان به آن ها محبت می کند و در نهایت می کشد.
M کودکی است نمادین. M نماینده ی تمام مردم شهر است که در جست و جوی او برمی آیند و دستگیرش می کنند و محاکمه. تمام مردم شهر، همان M هستند که در اثر بی توجهی و عدم محبت، دچار عقده ای درونی – خواه کم یا زیاد – می شوند و این عقده را به طریقی عیان می سازند. M و همه ی مردم شهر، مجرمان خطرناکی هستند که می بایست در حق آن ها دلسوزی کرد. مجرمانی که در کنار هم، در برابر پلیس در آن صحنه ی شگفت انگیز و نمادین تسلیم می شوند؛ صحنه ی دادگاه خود ساخته که با ورود پلیس، همه ی مجرمان – اعم از مردم و تشکیلاتی ها و M – دست هایشان را به نشانه ی تسلیم بالا می برند.
و هشداری که در پایان فیلم داده می شود به شدت تأمل انگیز و هراسناک است. جایی که زن رنجوری با چشمان گریان و ناباور از مرگ کودکش، تنها پس از سه کلمه ی " به نام ملت " که قاضی دادگاه عادلانه ای آن را ابراز می کند، رو به قاضی، به دوربین، به ما، به والدین و به جامعه می گوید: " با این عمل دیگه بچه های ما زنده نمی شن. آدم باید .. بیشتر از این ها .. از بچه ها محافظت کنه .. با شما هستم .. ". هشداری که در ابتدای فیلم به وضوح در صحنه ای که مادر الزی از بالای راه پله های طولانی و زنجیروار به پایین مجتمع مسکونی نگاه می کند و الزی را صدا می کند، دیده می شود. فاصله ای بس طولانی و پُر خطر میان والدین و کودکان. تلنگری که مستدل بر استنتاج است.
نویسنده: امین خجسته - کافه نقد
000000000000000000000000000000
فضایی هراس انگیز

در فیلم ام، پیتر لوره قاتل روانی است که دختر بچه های معصوم را فریب می دهد و بعد آنها را می کشد. با توجه به زمان ساخت فیلم که سال 1931 است لانگ خطر شکل گیری نازیسم را به خوبی حس کرده بود.

ام اولین فیلم صدادار اکسپرسیونیستی فریتز لانگ است. اکسپرسیونیسم نهضتی است در هنرهای تجسمی از جمله سینما که هدف آن نمایش دنیای درونی انسان اروپایی و به ویژه آلمانی دهه های نخستین قرن بیستم است. علل مختلفی در موجد شدن این هنر که طبعا یک مولفه روبنایی است نقش داشته اند. یکی از این عوامل جنگ جهانی اول و پیامدهای فاجعه بار آن برای آلمان بود که در آن جنگ شکست خورد.

از مشخصات اکسپرسیونیسم برای ترسیم دنیای مورد نظر خود، دستکاری در واقعیت، دکورهای عجیب و غیرواقعی، سایه های کج و اغراق آمیز است و همه این عناصر موجب ترسیم فضای هراس انگیزی می شود که به نوعی تجلی دهنده درونیات آدم هایی است که در چنین فضایی زندگی و یا فی الواقع دست و پا می زنند. در فیلم ام، پیتر لوره قاتل روانی است که دختر بچه های معصوم را فریب می دهد و بعد آنها را می کشد. با توجه به زمان ساخت فیلم که سال 1931 است لانگ خطر شکل گیری نازیسم را به خوبی حس کرده بود.

شکل و سبک روایی لانگ از یک سو متاثر از پیامدهای شکست آلمان در جنگ جهانی اول است و از سوی دیگر تکوین تدریجی نازیسم بوده است. در همان سال ها گوبلز که از سران بزرگ حزب نازیسم بود به فریتز لانگ پیشنهاد همکاری داد که در صورت پذیرش، سمت بزرگی به وی تفویض می شد. اما هنرمندی بزرگ چون لانگ که احساس و اندیشه اش یا چنین شرایطی در تعارضی انتاگونیستی قرار داشت، پیشنهاد گوبلز را نپذیرفت و راهی آمریکا شد. پیتر لوره پس از دستگیری در دادگاه می گوید که آنچه انجام داده است غیرارادی بوده است.

وکیل تسخیری وی نیز همسو با این مدعا به حضار اظهار می دارد که او قبل از اینکه قاتل باشد، یک بیمار است. وکیل تسخیری پیشنهاد می کند به جای این که او را به دست جلاد بسپارید، تحویل بیمارستان دهید. سخن وکیل جای تامل دارد، زیرا این قاتل قربانی شرایط شده است. این شرایط همان بستر اجتماعی است که او در آن پرورش یافته است.

مونتسکیو در روح القوانین می گوید: تخطی از هنجارهای یک جامعه در ماهیت همان جامعه است. مخاطب بعد از گذشت حدود 45 دقیقه از شروع فیلم، چهره قاتل را مشاهده می کند و این امر در ایجاد تعلیق بسیار موثر واقع می شود. فیلم به رغم این که مصوت است، اما لانگ از حجم صدای چندانی بهره نمی گیرد و این نشان از دلبستگی او به سینمای صامت دارد. مثلا می بینیم پیتر لوره که شخصیت اصلی فیلم است در طول فیلم خیلی حرف نمی زند. روایت ماجرا قبل از اینکه به صدا متکی باشد، به تصویر گرایش دارد و به زیباترین و موجزترین شکل ممکن با زبان تصویر قصه فیلم را بیان می کند.

وقتی قاتل اولین دختربچه را فریب می دهد و برای او شیرینی و بادکنک می خرد، مخاطب بدون این که شاهد کشته شدن دختربچه به دست قاتل باشد، مشاهده می کند توپ او به گودالی سقوط می کند و بادکنکی را که قاتل برای او خریده است به سیم برق گیر می کند و بدین ترتیب مخاطب به خوبی حس می کند که این دختربچه معصوم به قتل رسیده است.

در ارتباط با این واقعه بدون این که صحنه خشونت بار و مشمیزکننده ای که این روزها در فیلم های مختلف بسیار شاهد آن هستیم، دیده شود، ثقل و سنگینی این جنایت چون بختکی سنگین بر سرتاسر فضای فیلم سایه می گستراند و همذات پنداری موثری را بین ماجرای محقق شده و مخاطب فیلم رقم می زند. فیلم با توجه به زمان ساخت آن بی شک یکی از آثار کلاسیک و ماندگار تاریخ سینما محسوب می شود. نکته جالب دیگری که در فیلم وجود دارد و اشاره به آن ضروری می نماید، موضوع قاچاقچیان و خلافکاران شهر هستند.

آنها چون می بینند که کنش این قاتل موجب بسیج پلیس برای دستگیری او شده است و این بسیج پلیس در سطح شهر مانع از انجام اعمال خلاف آنها می شود، لذا آنان نیز برای دستگیری قاتل اقدام می کنند و او را به دام می اندازند و به اعدام محکوم می کنند، اما پلیس سر می رسد و از اجرای حکم اعدام جلوگیری می کند. فریتز لانگ نمونه یک هنرمند حرمت برانگیز است.

او می توانست در سیستم آلمان نازی از جایگاه درخور اعتنایی برخوردار باشد، هر چند که با توجه به سرانجام جنگ جهانی دوم، پادافره شومی در انتظارش بود. نمونه مقابل فریتز لانگ، لنی ریفنشتال بود که در بست سر سپرده هیتلر و نازیسم شد. لانگ بعد از اینکه به آمریکا مهاجرت کرد در محکومیت و تقبیح نازیسم فیلم های فراوانی ساخت که یکی از مهم ترین آنها جلادها هم می میرند نام داشت.
عبد الحسین حسام زاده - کافه نقد
http://bayanbox.ir/id/1824125710206194646?view

 یادداشتی بر فیلم " ام"
 ام اولین فیلم ناطق فریتس لانگ فیلمساز بزرگ آلمانی است. لانگ تا پیش از ام فیلم های مهم دیگری در سینمای آلمان و تحت مکتب اکسپرسیونیسم ساخته بود که متروپولیس و دکتر مابوزه قمار باز از آن جمله اند. بعد از ورود تکنولوژی صدا به سینما و ناطق شدن فیلم ها، لانگ نیز مانند بسیاری از فیلمسازان مجبور شد که صدا را به خدمت بگیرد اما در ام وی هنوز بخشی از خواص سینمای صامت را همچون میزانسن بندی های دقیق و بیان تصویری حفظ کرده. این امر باعث شده که فیلم علیرغم ناطق بودن هنوز به سینمای صامت وابسته باشد و به جرات می توان آن را فیلمی صامت دانست که دیالوگ نیز دارد. ( احتمالا از این عبارت خنده تان گرفته!). ام همچنین آشکارا به سنت سینمای اکسپرسیونیسمی که لانگ خود یکی از سردمدارانش بود پایبند مانده. سایه های تند و نور پردازی با سایه روشن باعث شده که وجوهی روانشناختی به فیلم افزوده شود که از سینمای اکسپرسیونیسم صامت وام گرفته شده.

 امروزه فیلم های زیادی با موضوع قاتل های زنجیره ای، با خون و خونریزی بالا و جلوه های ویژه فراوان در سینمای هالیوود ساخته می شود که همه فرزندان ناخلف فیلم لانگ هستند. لانگ در فیلمش برای اولین بار قاتلی زنجیره ای را به تصویر می کشد که مشکلات روحی و اخلاقی فراوانی را نیز به همراه دارد. پیتر لوره که بهترین بازی اش را در همین فیلم ارایه داد و هیچگاه نیز نتوانست از سایه سنگین این نقش خلاص شود، به بهترین نحو توانسته وجوه چندگانه شخصیت قاتل را به نمایش بگذارد و شمایلی ماندگار از قاتل زنجیره ای خلق کند. او بازیگری بود که بعد ها نقش های فرعی بسیاری در سینما بازی کرد اما هیچگاه به قدرتمندی نقشش در ام ظاهر نشد. فیلم بدون بازی لوره قطعا چیزی کم داشت و این پیتر لوره بود که وحشت جامعه تصویر شده در فیلم را به تماشاچی القا می کرد.

 فیلم محصول سال 1931 آلمان است. یعنی درست دو سال پیش از به قدرت رسیدن هیتلر. بسیاری فیلم را یک پیش بینی از به قدرت رسیدن هیتلر و نازی ها می دانستند و بسیاری نیز آن را نمایشی از آمادگی جامعه آلمان برای پذیرش یک دیکتاتوری خواندند. فیلم نمایش دهنده مردمی است که از همه چیز و همه کس می ترسند. حضور قاتل زنجیره ای در شهر ( جامعه ) چنان آنان را به وحشت انداخته ( وحشت جمعی ) که مدام به یکدیگر تهمت می زنند و در واقع هر چند غیر مستقیم اما دست به دامان قطب شر می شوند تا آنان را از این وحشت خلاصی دهد . در ام دو دسته به دنبال قاتل می گردند و به غیر از مردم که به طور نا محسوس قاتل را دنبال می کنند ، پلیس ( نماینده قانون ) و دار و دسته تبهکاران نیز قاتل را دنبال می کنند. نکته مهم همین جاست که نه پلیس ، بلکه این تبهکارانند که قاتل را می یابند و گرچه در پایان همه به دست پلیس و (( به نام قانون )) دستگیر می شوند، اما در واقع تبهکاران چندین قدم از پلیس که قطعا باید نماینده قانون باشد جلو افتاده اند. تبهکاران خود قطب شر بزرگی هستند که وجود یک شر کوچکتر را بر نمی تابند. در واقع تبهکاران هر کدام صد ها بار از قاتل فیلم خطرناک ترند. قاضی محکمه بر پا شده چنانکه خود وکیل می گوید تا به حال سه نفر را کشته و اکنون فراری است. و جامعه وحشتناکی که لانگ در شاهکارش می آفریند از این جاست که نمایشگر استعداد جمعی برای پذیرش فاشیسم است. دادگاهی که قاضی آن و اعضای هیئت منصفه اش خود مجرمانی سابقه دارند چطور می توانند عدالت را برقرار کنند. شاید حتی قاتل ما ، جرمش از سایرین سبک تر باشد!

 شخصیت قاتل فیلم ام ، که همانطور که ذکر شد حالا یکی از معروفترین قاتلان سریالی سینماست، در حقیقت کودکی بیش نیست. برای اثبات این مدعا کافیست به حرکات دست و بدن او ، طرز خاص حرف زدنش و حتی دیالوگ هایش دقت کنید. قاتل فیلم ما در واقع بیشتر از سایرین دلسوزی بر می انگیزد. او کودکی تنهاست که از همه سو مورد تعقیب قرار گرفته و در سکانس پایانی چنان ضجه های بچه گانه ای سر می دهد که گاهی فراموش می کنیم چندین کودک ( همچون خودش؟ ) را به قتل رسانده. لانگ نیز با هوشمندی تمام هیچگاه صحنه ای از قتل های قاتلش را نمایش نمی دهد و ما در واقع فقط از صحبت های سایرین است که متوجه می شویم او کس دیگری را نیز به قتل رسانده. قاتل چنانچه خود می گوید هنگام قتل از خود اختیاری نداشته و صدایی است که او را به انجام قتل فرا می خواند. فیلم تا حدی این سئوال را نیز مطرح می کند که آیا قاتلانی که دچار روان پریشی و مشکلات روانی هستند ، مستحق اعدامند یا بهتر است به عنوان یک بیمار با آنان برخورد کرد و سعی در درمان شان نمود . گرچه در فیلم این نظر چندان موشکافی نمی شود اما وکیل قاتل در دفاعیاتش اعلام می کند که موکلش در واقع یک بیمار و نه یک قاتل است. آیا با این نگاه تمام قاتلان زنجیره ای به نوعی دچار بیماری روانی نیستند؟ هر پاسخی به این سوال عواقب وپیامد هایی در پی دارد که خود می تواند موضوع بحثی حقوقی و روانشناسی باشد.

 سال هاست که از ساخت ام می گذرد. فیلم تاثیرات فراوانی بر تاریخ سینما نهاد و حتی فیلم معروفی همچون همشهری کین ، تاثیرات آشکاری به خصوص در فضاسازی و نورپردازی از آن گرفته. لانگ بعد از ساخت ام یک فیلم دیگر نیز در آلمان ساخت و آلمان هیتلری را ترک کرد. خود لانگ فیلم ام را بهترین فیلم خویش می دانست و به برای ساخت آن به خود می بالید. ام هنوز فیلمی معتبر در تاریخ سینماست و هنوز در رای گیری های فیلم های برتر عمر ، در رده های بالای جدول می نشیند.

 نویسنده: فرهاد پدوین


000000000000000000000000000000


 معصومیت از دست رفته: نگاهی به فیلم ام (فریتس لانگ)
 نویسنده: سید آریا قریشی

 فریتس لانگ زمانی که ام را در سال 1931 ساخت، در اوج خلاقیت و توانایی قرار داشت. پس از ساختن شاهکارهایی چون دکتر مابوزه ی قمارباز، نیبلونگن و گل سرسبد دوران صامت سینمای لانگ، یعنی متروپلیس، او با ساخت ام خود را به عنوان یکی از مهم ترین کارگردانان سیاسی و اجتماعی جهان تثبیت کرد. ام، به عنوان یکی از اولین شاهکارهای ناطق سینمای آلمان، به شدت وامدار سنت های اکسپرسیونیستی دهه ی 20 است. سنت هایی که خود فریتس لانگ (به خصوص با متروپلیسش)، شاید بیش از هر کس دیگری وابستگی اش را به آن نشان داده بود. از نورپردازی و فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس و بازی بازیگران که بگذریم و وارد بحث مضمونی فیلم شویم، باز هم شباهت های آن را با شاهکارهای اکسپرسیونیسم (از مطب دکتر کالیگاری و نوسفراتو گرفته تا متروپلیس) درخواهیم یافت. ام، برخلاف اصولی که از یک فیلم کلاسیک انتظار داریم، خیلی سریع ما را وارد ماجرا می کند. دنیای فیلم از همان سکانس اول به طور کامل و جامع به تماشاگر ارائه می شود. صحنه ی ابتدایی فیلم اصلاً بیانگر دنیای فیلم (و چه بسا جامعه ی آن روز آلمان) است. یک بازی بچگانه که در آن یک نفر دارد همه را به نوبت از دور بازی خارج می کند و دیگران هم ایستاده اند و نگاه می کنند تا نوبتشان برسد. لانگ با ام، مرثیه ای برای تمام آن اهداف و آرمان هایی می خواند که جامعه ی آلمان در دهه ی 20 به دنبال آن ها بود. امنیت، آرامش، قدرت و غرور ملی. نوک پیکان انتقاد لانگ هم مطابق انتظار به سمت نهادهای قدرت است. پلیس (به عنوان نمادی از یک نهاد دولتی) در این فیلم تنها یک نیروی بی خاصیت و خنثی است که بیهوده دارد دست و پا می زند و کاری هم انجام نمی دهد. در سکانسی از فیلم، رئیس پلیس به وزیر توضیح می دهد که افرادش در این هفته اصلاً استراحت نکرده اند و بلافاصله تصویری از عده ای پلیس را می بینیم که در حال چرت زدنند. همه ی مشکلات از همین جا نشأت می گیرد: "عدم نظارت صحیح بالادستی ها". اقدامات پلیس برای دستگیری قاتل از دید لانگ چیزی جز یک تلاش بیهوده و بی ثمر نیست. نگاه کنید به سکانس بی نظیری که در آن، دخترک (الزی برکمن) توپش را به اعلامیه ای می کوبد که درباره ی یافتن قاتل کودکان است. در همین لحظه سایه ی قاتل بر روی اعلامیه می افتد. تمام دنیای ام در این سکانس جمع است: تلاش "کودکانه" ی پلیس ها برای یافتن قاتل و قاتلی که بر همه ی آن ها احاطه دارد و سایه اش را خیلی جدی تر از این حرف ها روی شهر انداخته است. انتهای این سکانس هم حسابی نفس گیر از آب درآمده و به خوبی بیانگر حال جامعه ای است که سادگی و معصومیت در آن دارد از بین می رود. توپ الزا به زمین می افتد و بادکنکش به آسمان می رود، بدون این که کسی جلوی آن ها را بگیرد...از این دست سکانس ها در فیلم کم نیست. صحنه ی مهم دیگری را به یاد بیاورید که در آن، مردی دارد نتیجه ی خط نگاری نامه ی قاتل را می خواند و روی صدای این فرد، تصویر قطع می شود به نمایی از چهره ی قاتل که به آینه نگریسته و پوزخند می زند! لانگ در این فیلم، تلاش پلیس ها برای دستگیری قاتل را با فعالیت های سندیکای جنایتکاران که اقدامات قاتل را باعث ناامنی بیشتر کارشان می دانند، به طور موازی نشان داده و در واقع آن ها را به هم پیوند می زند تا در نهایت به ما نشان دهد که نیروی پلیس و جنایتکاران عملاً با هم فرقی ندارند. چرا که همه ی آن ها به خاطر یک سری دلایل شخصی به دنبال قاتلند. اگر جنایتکاران به خاطر ترس از محدودیت کارشان در پی قاتل هستند، اقدامات پلیس هم چیزی به جز یک سری فعالیت پوپولیستی نیست. چرا که به وضوح می بینیم گروه های جنایتکار بدون آن که کسی مزاحم آن ها شود، به دنبال قاتل می گردند. در ضمن به طرز کنایه آمیزی دار و دسته ی خلافکاران کارآمدتر از پلیس هستند. چرا که سرانجام آن ها هستند که قاتل را دستگیر می کنند و نه پلیس. اما پلیس و خلافکاران به همراه یک ضلع دیگر تکمیل می شوند: مطبوعات. روزنامه ها در این فیلم هیچ نقشی بر عهده ندارند، مگر این که مردم را علیه همدیگر تحریک کنند و در واقع از آب گل آلود ماهی بگیرند. تیتر یکی از روزنامه ها در فیلم این است: "هر کس که کنارتان نشسته، می تواند قاتل باشد". مطبوعات، نیروی پلیس و سندیکای جنایتکاران در این شاهکار لانگ، همگی جزئی از "یک" سیستم به شمار می آیند. پیامی که لانگ تلاش می کند با این فیلم به تماشاگرش منتقل کند کاملاً واضح است. از نگاه او فرقی بین این ور و یا آن سوی خط بودن، طرف قانون بودن یا مخالف آن بودن، وجود ندارد. ام نمایانگر تقابل گروه های شر است. با این تفاوت که یکی دارد با نام قانون کارهایش را انجام می دهد و دیگری خارج از محدوده ی قانون. از همه کنایه آمیزتر، سکانس پایانی فیلم است. دادگاهی تشکیل می شود که در آن همه، از قاضی گرفته تا اعضای هیئت منصفه و حتی وکیل مدافع متهم، همه جنایتکارند و تحت تعقیب. دادگاهی که حکم آن از قبل صادر شده و زمانی که متهم درخواست می کند تا او را به دست پلیس بسپارند، همه به او می خندند. اینجاست که می فهمیم خطر اصلی، متهم نیست. نگرانی اصلی از جانب کسانی است که در جایگاه قضاوت نشسته اند و انسانیت متهم را زیر پا می گذارند. آن هم زمانی که متهم بیش از هر زمان دیگری به یک انسان، یا بهتر بگوییم یک قربانی، شباهت دارد. انتهای فیلم که پلیس ها فرا می رسند و قاتل را از چنگ دادگاه نجات (نجات؟!) می دهند، پایان راه نیست. بلکه تازه آغاز آن است. از چاهی به چاه دیگر!
 نویسنده: سید آریا قریشی
 منبع: وبلاگ عشق سینما


https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/a/ab/M_poster.jpg/220px-M_poster.jpg
نقد فیلم ام ساخته فریتز لانگ (30نما)
نویسنده: سیدامیررضاهاشمی

شاید متفاوت ترین فیلمی که در اغاز دهه سی سینما رو ها را به هراس و وحشت انداخت فیلم ام ساخته یکی از غولهای تاریخ سینما فریتز لانگ باشد . این اخرین فیلم لانگ که بعد از ان به تبعیدی خود خواسته دست زد داستان قاتلی بچه کش را تعریف می کند که با جنایت هایش هم شهروندان محترم و هم خلافکاران را به وحشت می اندازد . فیلمی که حاصل سختی هایی است که لانگ در المان پس از جنگ و ظهور ارام نازیسم در کشورش ساخت باعث شد نوع شکل اخلاقیاتی که تا به ان روز در سینما وجود داشت دچار تغییر و تحول شود . اگر نواوری و تعریف داستانهایی این گونه در ان زمان و به خصوص در المان تا به حال در غالب فضاهای اکسپرسیونیستی و به دور از واقعیت بیان می شد ، فریتز لانگ در فیلمش به قلب واقعیت حمله می کند و چنان رعب و وحشتی را در فیلمش وارد می کند که ان تاثیر دیوانه وار فیلم تا به حال نیز مانده است . زمانی از فریتز لانگ علت خشونت در فیلم هایش را پرسیده بودند و او در جواب گفته بود که مردم امروز نه از خدا می ترسند و نه بهشت و جهنم را باور دارند ولی تا دلتان بخواهد از درد فیزیکی و رنج وحشت دارند
بعد از ام فیلمی که دنیا ی سینما را تکان داد و تا به امروز نیز جزء حیرت انگیزترین تجربه های تاریخ سینما مانده است ، عجیب الخلقه ها ساخته تاد براونینگ بود . تاد براونینگ که تجربه زیادی در فیلم های صامت داشت ، با ناطق شدن سینما فرصت این را پیدا کرد که دراکولا را با بازی بلا لوگوسی و برای کمپانی همر بسازد و یک شبه ره صد ساله را برود . عجیب الخلقه ها با حمایت ایروینگ تالبرگ تهیه کننده روشنفکر مترو گلدوین مایر در سال 1932 ساخته و عرضه شد . شخصیت های اصلی فیلم را کوتوله ها و مونگول ها و یک مرد سیاه بدون دست و پا و کلی ادم عجیب و غریب در یک سیرک تشکیل می دادند . فیلمی غریب و قدرتمند که در ان اخلاقیات وارونه می شود و هر ادم عجیبی از لحاظ قیزیکی برتری اخلاقی نسبت به ادمهای سالم دارند . فیلم بعد از نمایش ان بلافاصله توسط اکثر نهادهای امریکا تکفیر شد و به بدترین شکل ممکن با ان برخورد شد . بعدها در جشنواره کن به عنوان یکی از گنجینه های تاریخ سینما از ان تقدیر شد
دهه سی سال موزیکالها و کمدی های برادران مارکس و هاوارد هاکس و لوبیچ و پرستن استرجس بود . امریکا که دوره اقتصادی سختی را پشت سر می گذاشت و با حضور هری ترومن به عنوان رئیس جمهور سعی در به وجود اوردن چیزی بودند که به ان بعدها رویایی امریکایی گفتند . استودیوهایی بزرگ نیز برای به دست اوردن پول بیشتر و تزریق روحیه به مردم بیشتر سراغ این موضوعات می رفتند تا اینکه یک پدیده در امریکا به عنوان بازیگر ظهور کرد : جیمز کاگنی
در سال 1932 ویلیام ولمن بزرگ فیلم دشمن مردم را با بازی جیمز کاگنی در نقش یک گنگستر ساخت . فیلمی خشن و پر از تیراندازی که تا ان زمان جزء در فیلم صورت زخمی هاوارد هاکس در جای دیگر کمتر دیده شد . شاید الان بیشتر به شوخی شبیه بماند ولی در ان زمان حرکات و صحنه های بعضی از کارهای گنگستری که نماد ان جیمز کاگنی بود بی نهایت متفاوت به نظر می رسید . مثلا صحنه مالیدن گریپ فروت به صورت جین هارلو در دشمن مردم به یکی از محبوب ترین و کلاسیک ترین صحنه های تاریخ سینما بدل شد . جیمز کاگنی بعدها نیز زیر نظر کارگردانان بزرگ دیگری چون مایکل کورتیز در فرشتگان الوده چهره و رائول والش در دهه پرشروشور بیست بازی کرد و حالت ستاره گونه اش را حفظ کرد .
اگر مردم امریکا در ان زمان برای بالا بردن روحیه عمومی احتیاج به خنده ، کمدی ، رقص و موزیکال داشتند ، در همان حد نیز به نمادی برای بازیافت مردانگی از دست رفته شان در ان زمان احتیاج داشتند و جیمز کاگنی برای انان مردی بود که همیشه ارزویش را داشتند حال اگر یک گانگستر خشن باشد یا یک مرد نمایش و قهرمان جنگ .

نویسنده: سیدامیررضاهاشمی
منبع:30نما



سرچ و جستجو در سایت نقد رها ماهرو : سال ساخت فیلم پس از جدایی , والنتین شبکه نمایش , آیاکو کوشینو , رودخانه برفی ساخته تیم بوراستال و استیو جودرل , والنتین فیلم سینمایی , فیلم والنتین , فیلم طبقه هفتم , بازیگران فیلم کانادایی شجاعت 2009  , کانال سخنان بزرگان تلگرام , هیراکو کوشینا طراح ژاپنی , سریال پناهنده , هیروکو کوشینو طراح لباس ژاپنی , آیاکو کوشینو , دانلود عطر ماندگار شبکه ی یک , ایتوکو اوهارو , فیلم دختر , دانلود فیلم سینمایی پلیس های اخراجی )شبکه ی نمایش( , دانلود پلیس های اخراجی (شبکه ی نمایش) , بیوگرافی بازیگر نقش مامور انتقال در حال حاضر پخش از شبکه 3  , دانلود فیلم والنتین از شبکه نمایش سیما , فیلم سینمایی والنتین , دانلود فیلم سینمایی والنتین , تاریخ ساخت سریال جراحت , والنتین ارژانتین , عضویت در کانال های تلگرام و سخنان بزرگان , بیوکرافی بیتر در فیلم سینمایی هوک , تصاویر بازیگران فیلم امریکایی پلیس های اخراجی , بازیگر هالیوودی گروگان و پلیس های اخراجی... , دانلود دشت تمشک , بازیگر پلیس های اخراجی , فیلم پلیس های اخراجی , فیلم سینمایی طبقه هفتم , زندگی خصوصی شرلوک هلمز 1970 , فیلم شرلوک هلمز ویلیام وایلدر , کارتون تامی تراکتور , "بیوگرافی بازیگران اصلی اسپارتاکوس ساخته کوبریک" , هیرو کو جونکو و میچیکو , فیلم والنتین , منزل ایتوکو کوشینو در کدام شهر ژاپن قرار دارد؟ , چالش های انفجاری , بازیگر پیری ایتاکو .درمیخک , امید غریبی کارگردان , قصه های جورواجور لی لی حوضک , ایاکو کوشینو

فیلم پسران خط مقدم ساخته جان گروترز

پسران خط مقدم
2012 آمریکا
The Frontier Boys

Dir:John Grooters

فیلم سینمایی پسران خط مقدم (The Frontier Boys)
محصول آمریکا – سال 2012
زمان پخش : جمعه 25 اسفند-ساعت 10:30
کارگردان : جان گروترز
بازیگران :ربکا جیمز ، بیگ کنی ،ارت کوئک کلی ، تیموتی بوفینگ و...

خلاصه فیلم : پسری نوجوان به نام "برنت" عضو یک تیم بسکتبال است. او دوستانی دارد که یکی از آنان پسری به نام "تی جی" است که پسری معتقد و با ایمان است. "برنت" برادری به نام "مایک" نیز دارد که عضو یک باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر است، شبی "تی جی" متوجه دزدی "فرانک" می شود و مانع دزدی او که ...


نام فیلم : پسران خط مقدم ، The Frontier Boys 2012

ژانر : اکشن ، جنایی

محصول : امریکا

دوبله فارسی صدا و سیما (ضبط شده از تلویزیون)

بازیگران : ربکا جیمز ، بیگ کنی ، ارت کوئک کلی ، تیموتی بوفینگ

خلاصه داستان : داستان فیلم در ارتباط با پسری نوجوان به نام برنت عضو یک تیم بسکتبال است. او دوستانی دارد که یکی از آنان پسری به نام تی جی است که پسری معتقد و با ایمان است. برنت برادری به نام مایک نیز دارد که عضو یک باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر است، شبی تی جی متوجه دزدی فرانک می شود و …
000000000000000000000000000000

"پسران خط مقدم" در شبکه سه سیما
فیلم سینمایی "پسران خط مقدم" محصول کشور آمریکا از شبکه سه سیما پخش می شود.
فیلم سینمایی "پسران خط مقدم" محصول آمریکا در سال 2012 به کارگردانی "جان گروترز" روز جمعه 25 اسفند ساعت 10:30 از شبکه سه سیما پخش می‌شود.
"ربکا جیمز"، "بیگ کنی"، "ارت کوئک کلی" و "تیموتی بوفینگ" در این فیلم هنرنمایی می کنند.
داستان "پسران خط مقدم" درباره پسری نوجوان به نام "برنت" عضو یک تیم بسکتبال است یکی از دوستان او پسری به نام "تی جی"، معتقد و با ایمان است "برنت" برادری به نام "مایک" نیز دارد که عضو یک باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر است شبی "تی جی" متوجه دزدی "فرانگ" می شود... .



رها ماهرو : خوانندگان محترم لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب پسران خط مقدم که از شبکه نمایش تلویزیون پخش می شود برای ما بنویسید و بفرستید .




«نبرد پولادین»؛ پخش نامزد اسکار بهترین جلوه‌های ویژه
پیشنهادهای تلویزیونی ما، برای آخر شما

فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن «پناهگاه»، «مردان زمین»، «تیم ماجراجوی اسپانیا»، «دنی پسر من قهرمان است»، «مرد عوضی»، «اژدهاتونو چطور آموزش بدین»، «دوربین مخفی»، «بمانی هفتم»، «قله نانگا»، «پسران خط مقدم»، «نبرد پولادین»، «سی بیسکیت»، «انتقال»، «پلیس های آینده»، «ورود به ناکجا»، «آخر پاییز»، «انعکاس دانون»، «آلوشا»، «مهاجران مریخ»، «عید امسال»، «مظنونین»، «غریبه» و «بازنده نباش» آخرهفته جاری از شبکه‌های سیما روی آنتن می روند.
شبکه یک؛ اکشن آمریکایی جذاب
یکی از جذابترین های این هفته ، فیلم سینمایی «پناهگاه»(خانه امن)است.این اکشن جنایی و معمایی که 6.8 از 10 ستاره سایت imdb را تصاحب کرده،تا به حال نامزد دریافت جوایزی از جشنواره ریل بلک،جوایز بت،جوایز آلما،جوایز گلدن تریلر شده است.
«پناهگاه» به کارگردانی دانیل اسپینوسا، محصول سال 2012 آمریکا امشب ساعت 22 از شبکه یک پخش می‌شود.داستان فیلم با بازی رایان رینولدز، ورا فارمیگو و دنزل واشینگتون از این قرار است : توبین فراست مامور اسبق سی آی ای بوده که اکنون به جرم جاسوسی و نشر اطلاعات سری تحت تعقیب است. او در حین مبادله یک ریزتراشه که حاوی اطلاعاتی درباره فساد ماموران سی آی ای، ام آی6 و سایر سازمان های جاسوسی دنیا است، بازداشت و برای بازجویی به مکانی به نام پناهگاه منتقل می شود.
فیلم تلویزیونی «مردان زمین» به کارگردانی مهدی صباغ زاده و با بازی نسرین مقانلو، محمدرضا هدایتی، رامتین خداپناهی، الیکا عبدالرزاقی، سحر اربین و الهه خادمی، امروز ساعت 16 از شبکه یک پخش می‌شود.در خلاصه داستان فیلم آمده: در وصیتنامه صفر علی هیچ شالیزاری به دخترانش نمی رسد و به پسرش که در شهر زندگی می کند، بخشی از شالیزارها می رسد و باقی اموال که یک سوم سهمی است که به خواسته خود می تواند آن را ببخشد، را هم در وصیتنامه جداگانه ای که یک سال پس از مرگش باید باز شود به فردی بخشیده است. پسرش زمینش را می فروشد و پولش هم بر باد می رود . اما دختران... .
شبکه دو؛ در خواب زمستانی!
شبکه دو که مدتهاست بدون توجه به انتقادها، حتی در مهمترین مناسبتها نیز اغلب آثار تکراری را روی آنتن می برد،این هفته نیز وضع مناسبی ندارد.شاهد آنکه فیلمی به شدت تکراری چون «مرد عوضی» محمدرضا هنرمند را در کنداکتورخود قرار داده است.
امروز ساعت 7:30 فیلم سینمایی تکراری«تیم ماجراجوی اسپانیا» به کارگردانی آدریا گارسیا و ویکتور مالدونادو از شبکه دو پخش می شود.در خلاصه داستان فیلم محصول سال 2007 اسپانیا و فرانسه آمده: بچه ای به نام تیم که با همسن و سالانش در یک مرکز نگهداری کودکان خردسال زندگی می کند، در پی توپ بازی با دوستانش هنگامی که توپ را شوت می کند، توپ به داخل زیر زمینی تاریک و مخوف می افتد و ... . ایمانول آریاس، رابرت پترسون و ناتالیا رودریگوئز در این فیلم ایفای نقش کرده اند.
فیلم سینمایی تکراری«دنی پسر من قهرمان است» به کارگردانی گِوین میلار، امروز ساعت 14:30 از شبکه دو روی آنتن خواهد رفت.در این فیلم با بازی جرمی آیرونز، ساموئل آیرونس و میشل هوردرن می بینیم: شخص ثروتمندی به نام هیزل قصد دارد، زمین های مردی به نام ویلیام را به زور بخرد. او به ترفندهای مختلف متوسل می شود، اما موفق نمی‌شود.این فیلم به تهیه کنندگی اریک آبراهام محصول سال 1989 انگلستان است.
فیلم سینمایی تکراری«مرد عوضی» به کارگردانی محمدرضا هنرمند و با بازی پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، افسانه بایگان، زنده یاد رضا ژیان، امشب ساعت 21 از شبکه دو روی آنتن خواهد رفت.
انیمیشن تکراری«اژدهاتونو چطور آموزش بدین» فردا ساعت 7:30 در قالب برنامه «سینما صبحانه» از شبکه دو روی آنتن می رود.
فیلم تلویزیونی تکراری«دوربین مخفی» ‌به کارگردانی برایان گورِس، فردا ساعت 17:30روی آنتن شبکه دو می‌رود.داستان این فیلم تریلر با بازی دین کین، لوسیا جیمنز و آرنولد وسلو از این قرار است که: دَن کواکس خبرنگار یک شبکه اسپانیایی است و همیشه به دنبال سوژه های پرخطر و هیجان انگیز است. او در پی کشته شدن برادرش در یک هتل که او نیز یک خبرنگار بوده و مشکوک شدن به ماجرا، به دنبال پیدا کردن حقیقت می‌رود. «دوربین مخفی» به تهیه کنندگی مانوئل کوربی محصول سال 2007 اسپانیا است.
فیلم تلویزیونی تکراری«بمانی هفتم» با بازی رضا شفیعی جم، رضا فیض نوروزی، معصومه آقاخانی، هادی کاظمی، امیر آتشانی، تبسم هاشمی و کریم قربانی، فردا شب ساعت 23 از شبکه دو پخش می شود.داستان درباره جوانی است که در خانواده‌اش نظم حاکم است. او در اداره‌ای مشغول کار می‌شود که نظم ندارد و مشکلات با همکارانش آنقدر ادامه پیدا می‌کند تا به اخراج و مسافرکشی جوان منجر می‌شود.«بمانی هفتم»به کارگردانی مهدی مظلومی ساخته شده است.
شبکه سه؛ متنوع + نامزد اسکار!
شبکه سه این هفته با احتساب بازپخشهایش یکی از انتخابهای قابل توجه برای تماشاست. فیلم سینمایی اکشن حادثه ای و خانوادگی«پسران خط مقدم»یکی از این آثار است که نامزد دریافت چندین جایزه بوده است. فیلم سینمایی «نبرد پولادین»این شبکه نیزیک اکشن درام علمی تخیلی است که سال 2012 نامزد دریافت اسکار بهترین جلوه های ویژه بود.
اوانجلین لیلی بازیگر نقش کیت در سریال «lost»درکنار هیو جکمن،دوتن از بازیگران این فیلم هستند.شبکه سه یک فیلم علمی تخیلی کم ارزش به نام«پلیس های آینده»را نیز در نوبت پخش دارد.
فیلم سینمایی «قله نانگا» محصول سال 2010 آلمان در ژانر حادثه‌ای و ورزشی با بازی فلورین استتر، اندریاز توبیاس و کارل مارکو ویکز، امروز ساعت 10:30 از شبکه سه بازپخش می شود.
فیلم سینمایی «پسران خط مقدم» با بازی ربه کا جیمزو بیگ کنی الفین، امشب ساعت 19 از شبکه سه پخش می شود.در خلاصه داستان فیلم آمده: پسری نوجوان به نام برنت عضو یک تیم بسکتبال است. او دوستانی دارد که یکی از آنان پسری به نام تی جی می باشد که پسری معتقد و با ایمان است .برنت برادری به نام مایک نیز دارد که عضو یک باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر است، شبی تی جی متوجه دزدی فرانک (دوست مایک و از اعضای باند قاچاق) می شود و مانع دزدی او می شود، فرانک نیز او را تهدید می کند. پس از این مایک از برنت دعوت می‌کند تا... «پسران خط مقدم» به کارگردانی جوهان گروترز، محصول سال 2012 آمریکا در ژانر حادثه‌ای و خانوادگی ساخته شده است.
فیلم سینمایی «نبرد پولادین» به کارگردانی شاون لوی، محصول سال 2011 آمریکا و هند، امشب ساعت 23:30 از شبکه سه پخش می شود.در خلاصه داستان فیلم با بازی اوانجلین لیلی و هیو جکمن آمده: چارلی مردی است که علاقه زیادی به مسابقات ربات ها دارد. او که پس از سال‌ها مجبور است تا مدتی را با وجود میل باطنی اش با پسر یازده ساله‌اش بگذراند به طور اتفاقی با رباتی برخورد و آن را برای مسابقات بسیار مهم آماده می کنند و در این راه...
فردا صبح ساعت 10:30 فیلم سینمایی «سی بیسکیت» به کارگردانی گری روس، محصول سال 2003 آمریکا و انگلیس از شبکه سه بازپخش می شود.
فردا شب ساعت 19 فیلم سینمایی «پلیس های آینده» به کارگردانی جینگ وونگ، محصول سال 2010 هنگ کنگ از شبکه سه پخش می شود.در خلاصه داستان فیلم سینمایی «پلیس های آینده» با بازی اندی راوو باربی هسو آمده: در سال 2080 دکتر مسترسون توانسته است سلول های انرژی خورشیدی خاصی اختراع کند. گروهی تبهکار ربات‌هایی تولید کرده اند تا دکتر مسترسون را به قتل برسانند.
شبکه چهار؛ درام فانتزی معمایی
این شبکه در کنار دو فیلم تکراری،یک درام فانتزی معمایی به نام «انعکاس دانون»را نیز پخش خواهد کرد که 5.5 از 10 ستاره imdb را گرفته و در جوایز لئو نیز جوایزی داشته است.بازی دنی گلاور هنرپیشه سرشناس آمریکایی از جمله امتیازات این فیلم است.
فیلم سینمایی «ورود به ناکجا» محصول سال 2011 آمریکا، با بازی سارا پاکستون و اسکات استوود، امروز ساعت 16 از شبکه چهار بازپخش می شود.
فیلم سینمایی تکراری«آخر پاییز» محصول سال 1960 ژاپن، فردا ساعت 12 از شبکه چهار پخش می شود.ستسوکوهارا و یوکوتسوکاسا دراین فیلم به کارگردانی یاسوجیرو اوزو به ایفای نقش پرداختند.
فیلم سینمایی درام فانتزی معمایی «انعکاس دانون» به کارگردانی جیم کلایف و با بازی بروس گرین وود و دنی گلور، فردا شب ساعت 20:30 در قالب برنامه «سینما 4» از شبکه چهار روی آنتن می رود.در خلاصه داستان فیلم محصول سال 2011 کانادا آمده: دانون مرد میانسالی است که در یک فروشگاه کار می‌کند. او در یکی از روزها جان یک دختر بچه را نجات می دهد و ناگهان متوجه می شود که توانایی عجیبی دارد و می تواند به گذشته بازگردد یا اتفاقات را چند لحظه قبل از وقوع مشاهده کند.
شبکه تهران؛ نسخه تله فیلم از سریالها!
شبکه تهران براساس روند چند ماه اخیر خود این بار نیز نسخه تله فیلمی از سریال«عید امسال» به کارگردانی سعید آقاخانی و با بازی مهران غفوریان،مجید صالحی،علی صادقی،بیتا سحرخیز و .... را پخش می‌کند.
انیمیشن «آلوشا» به کارگردانی اریک دارنل، امروز ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش می‌شود.داستان «آلوشا» محصول سال 2009 روسیه از این قرار است که: هنگامی که طلاهای روستای کوچکی در روسیه توسط گروهی از غارتگران به یغما برده می شود، مردم برای برگرداندن اموال خود دست به دامن جوانی خوش بنیه به نام آلوشا می شوند؛ آلوشا جوانی است بسیار شجاع و قدرتمند و البته بسیار پر اشتباه که گاهی ناامیدتان خواهد کرد.
فیلم سینمایی «مهاجران مریخ» به کارگردانی مایکل نانکین، 40 دقیقه بامداد جمعه از شبکه تهران بازپخش می شود.
نسخه تله فیلم سریال«عید امسال» به کارگردانی سعید آقاخانی در ژانر طنز، فردا ساعت 13 از شبکه تهران پخش می شود.داستان فیلم از این قرار است که: اتفاقاتی با بازی مهران غفوریان، علی صادقی و بهنوش بختیاری در ایام نوروز برای یک خانواده رخ می‌دهد.
سایرشبکه‌ها
فیلم تلویزیونی «مظنونین» به کارگردانی جعفر سلطانی از تولیدات سال 1390 صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد، امشب ساعت 23 از شبکه شما روی آنتن می رود.در خلاصه داستان فیلم آمده: در کوه دنا داریوش با گلوله کشته می‌شود. حمید افسر نیروی انتظامی برای تحقیق فراخوانده می شود. مهدی صبایی، مهدی امینی خواه، محسن افشار و آزاده ریاضی در این فیلم در ژانر خانوادگی و اجتماعی بازی کرده اند.
فیلم تلویزیونی «غریبه» فردا ساعت 13:30از شبکه شما پخش می­شود.در این فیلم خواهید دید: بابک و دانیال دو دوست صمیمی اند که جویای کار هستند و به پیشنهاد نامزد بابک، قرار می شود در خانه سالمندان مشغول به کار شوند. عباس جمشیدی، ناصرگیتی جاه و شهاب تیموریان در «غریبه» به کارگردانی بهادر اسدی به ایفای نقش پرداخته اند.
فیلم سینمایی «بازنده نباش» به کارگردانی کیسوکه تویوشیما، فردا ساعت 10 از شبکـه آموزش پخش می شود در این فیلم می بینیم: اوینتسوکا سال اخر دبیرستان است. از آنجا که به آشپزی علاقمند است و همچنین به مادرش در اداره یک رستوران کمک می کند، قصد دارد در کلاس آشپزی یک آشپز معروف فرانسوی شرکت کند، اما... .کنتو کاکووکنتو ناگایاما دراین فیلم محصول سال 2010 ژاپن بازی کرده اند.
فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن «بیرون از بهشت»، «لاک پشت های نینجا»، «بلوک قهرمان»، «دختری در قفس»، «طوفان جاماییکا» و «اتاق امن» امروز ساعت 13، 15، 17، 19، 21 و 23 و«جمعه داغ»، «هورتون»، «سرخپوست»، «پول کثیف»، «شهردار» و «یاکوزا» فردا ساعت 13، 15، 17، 19، 21 و 23 از شبکه نمایش پخش می‌شوند.
 

http://s5.picofile.com/file/8131724400/_wWw_Movieo_IR_Pesaraneh_Khate_Moghaddam.jpg
فیلم پسران خط مقدم دوبله فارسی
موضوع: اکشن | جناحی
کارگردان: جان گروترز
سال ساخت: 2012
محصول: آمریکا
زمان : 99 دقیقه
بازیگران : ربکا جیمز | بیگ کنی | ارت کوئک کلی | تیموتی بوفینگ
000000000000000000000000000000



فیلم سخت کوش ساخته اورن کاپلان

سخت کوش
2010 آمریکا
The Hammer

Dir:Oren Kaplan

همر
فیلم محصول سال 2010
«همر» یک فیلم در سبک زندگینامه‌ای است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به راسل هاروارد، ریموند جی. بری، و ریچ فرانکلین اشاره کرد.
تاریخ اکران: ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱ م. (آمریکا)
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۴۹ دقیقه
آهنگ‌ساز: iZLER
طراح لباس: الکسیس تریسی
تاریخ انتشار دی‌وی‌دی: ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲ م.
بازیگران
راسل هاروارد
ریموند جی. بری
ریچ فرانکلین


نام فارسی:سخت کوش

نام انگلیسی:The Hammer

محصول سال ۲۰۱۰ کشور آمریکا

هنرمندان حاضر در این اثر سینمایی:Russell Harvard, Raymond J. Barry, Shoshannah Stern

به کارگردانی:Oren Kaplan

نویسنده داستان:Eben Kostbar, Joseph McKelheer

موضوع:درام و ورزشی

امتیاز:۷٫۲ از ۱۰

مدت زمان نمایش:۱ ساعت و ۴۸ دقیقه

توضیحاتی در مورد داستان فیلم:زندگی مت هامیل، اولین کشتی گیر ناشنوا است که پس از موانع متعدد توانست مدال قهرمانی را دریافت کند….
http://www.resafilm.com/wp-content/uploads/2015/12/the-hammer-2010.jpg?49ff55
 6 فیلم سینمایی از امشب تا جمعه از شبکه یک سیما پخش می شود


به گزارش روابط عمومی شبکه یک سیما، فیلم های  سینمایی راههای زندگی، موشک شیشه ای ، پس لرزه ، طبقه بالا طبقه پایین ، نفر بر و فرار  از امشب تا جمعه از شبکه یک پخش می شود.

* فیلم سینمایی راههای زندگی

فیلم سینمایی "موشک شیشه‌ای" به کارگردانی وس اندرسن بامداد چهارشنبه ساعت 21 بامداد از شبکه یک پخش می شود.

این فیلم با بازی برادران اوون ویلسن و لوک ویلسن تولید سال 1996 آمریکا و مدت زمان آن 91 دقیقه است. داستان درباره جوانی بلندپرواز و عاشق طراحی سرقت‌های برنامه‌ریزی شده است که هر بار به شکلی شکست می‌خورد. او می‌کوشد دو نفر از دوستانش را با خود همراه کند و ...

*فیلم سینمایی پس لرزه

(( AFTER SHOCK محصول 2010 چین درامی طولانی اما فوق العاده دلنشین است که در مورد زلزله سال 1976 شهر تانگشان چین و به پاسداشت 240 هزار قربانی این زلزله ساخته شده است  که بامداد پنجشنبه ساعت 22 دقیقه بامداد پخش می شود.

فیلم با زندگی مردم سخت کوش این شهر شروع می شود که البته در سایه حکومت کمونیستی چین و در عین سادگی، به خوبی و خوشی زندگی می کنند.در ادامه زلزله ای مهیب شهر را ویران می کند و 240 هزار قربانی می گیرد. نیروهای ارتش بلافاصله وارد میدان می شوند و به کمک بازماندگان می شتابند. در این میان یکی از سربازان با دختر بچه بازمانده ای مواجه می شود و او را به قرارگاه کودکان بی سرپرست می برد، داستان فیلم نیز حول همین بازمانده و والدین جدید و البته مادر و برادری که از او جدا افتاده اند ادامه می یابد و در سکانسهای مختلف فیلم ما شاهد زندگی این افراد هستیم و البته روابط عاطفی و زندگی به سبک چینی که شکل پیشرفته ای هم کم کم به خود می گیرد,…

* فیلم سینمایی طبقه بالا طبقه پایین

پنجشنبه شب 10 مهر ساعت 23:10 و در قالب سینما یک بر قاب تلویزیون می نشیند. 

این فیلم سینمایی "طبقه بالا، طبقه پایین" محصول سال 2010 انگلیس به کارگردانی هایدی توماس است  . در خلاصه داستان این فیلم با بازی کلی هاوس، اد استوپارد و آدرین ساربرگ آمده است: در اوایل قرن بیستم تاجر جوان انگلیسی هالام پس از سال ها اقامت در آمریکا به لندن باز می گردد. او خانه بزرگی به سبک انگلیسی می خرد و با همسرش آگنس به بازسازی آن می پردازد. آنها تعدادی خدمه برای رسیدگی به امور خانه استخدام کرده که همگی ساکن طبقه پایین می شوند. پس از مدتی مادر هالام از هندوستان و خواهر آگنس از ایرلند نیز برای زندگی به آنها می پیوندند و ساکنان طبقه بالا را تشکیل می دهند. ساکنان طبقه بالا و پایین در ابتدا با هم مشکلات و برخوردهایی پیدا می کنند اما نهایتا به توافق رسیده و زندگی در این خانه سنتی به آرامش می رسد.

*فیلم تلویزیونی نفربر

به کارگردانی اسماعیل فلاحی پور که به تازگی ساخت آن به پایان رسیده ، درباره دوران جنگ است و روز جمعه 11 مهر ساعت 14:50 پخش خواهد شد.

مهدی سلوکی، سیروس کهوری‌نژاد و مهوش افشارپناه از بازیگران این اثر هستند.

مهدی سلوکی نقش اصلی "نفربر" را بازی می کند؛ او ایفاگر نقش یک خبرنگار-عکاس در دوران جنگ است. داستان فیلم به این خبرنگار و نجات کودکانی می‌پردازد که روستایشان توسط عراق ویرانه شده و...

*فیلم سینمایی فرار

به کارگردانی جمشید حیدری و با بازی نعمت حقیقی، مهدی فخیم زاده و کلاوس برگر، جمعه ساعت 20 دقیقه پخش می شود ،

درخلاصه داستان فیلم آمده: با آغاز جنگ ایران و عراق پسر آقا کمال که تازه ازدواج کرده است به جبهه می رود و شهید می شود، اما علی پسرآقا رحمت که در همسایگی آنهاست تاب مشکلات زندگی را نمی آورد و به طورغیر قانونی از مرز می گذرد و به آلمان غربی می رود. در آنجا با شخصی به نام مصطفی که سالها پیش به اروپا رفته و با جیب بری زندگی می کند آشنا می شود. علی پس ازمدتی زندگی در وطن را ترجیح می دهد و به ایران بازمی گردد. موقعی که به خانه باز می گردد پدرش به جبهه رفته است. اودر جستجوی پدر راهی جبهه می شود
000000000000000000000000000000
دانلود فیلم دوبله فارسی The Hammer 2010

دانلود فیلم : سخت کوش

ژانر: بیوگرافی ، درام ، ورزشی

کیفیت : ۷۲۰ بلوری ، عالی

با دوبله فارسی حرفه ای و جذاب

مناسب برای تمامی سنین و امکان تماشا در محیط خانواده

خلاصه داستان :  زندگی مت هامیل، اولین کشتی گیر ناشنوا است که پس از موانع متعدد توانست مدال قهرمانی را دریافت کند…
http://www.kingpedia.net/wp-content/uploads/2015/12/The-Hammer-2010-farsi-720p.jpg
همر (فیلم ۲۰۱۰)
کارگردان : Oren Kaplan
تهیه‌کننده
Eben Kostbar
Joseph McKelheer
فیلمنامه‌نویس
Eben Kostbar
Joseph McKelheer
بازیگران
راسل هاروارد
ریموند جی. بری
ریچ فرانکلین
Shoshannah Stern
موسیقی     iZLER
فیلم‌برداری : David Rom
تدوین : Jacquelyn Dean
شرکت
تولید    
Film Harvest
Fifth Year Productions
Tapout Films
توزیع‌کننده : D&E Entertainment
تاریخ‌های انتشار
    ۷ نوامبر ۲۰۱۰ (بنیاد فیلم آمریکا)
    ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱ (ایالات متحده)
مدت : ۱۰۸ دقیقه
کشور : آمریکا

«همر» (انگلیسی: The Hammer (2010 film)) یک فیلم در سبک زندگینامه‌ای است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به راسل هاروارد، ریموند جی. بری، و ریچ فرانکلین اشاره کرد.



رها ماهرو : خوانندگان عزیز و محترم لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم سخت کوش که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .