به گزارش ایرنا، یکی از مهمترین نکات
قابل ذکر در مورد سینمای مستند در ایران، پیشتازی و جلوتر بودن آن نسبت به
سینمای داستانی است.
سینمای مستند به دلیل ارائه نقشی از واقعیت، همواره
محبوب و مقبول کسانی بوده است که به ریشه های تاریخی علاقه مند بوده و
خواهان این بوده اند که به حقیقت مسائل پی ببرند. بر همین اساس سینمای
مستند ایران امروز جایگاهی ارزنده و نقشی اساسی در اشاعه فرهنگ دارد؛
چنانچه «صالحی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی پیش در این باره گفته بود:
«سینمای مستند بخشی از هویت فرهنگی کشورمان محسوب می شود و به آن افتخار می
کنیم. این سینما پل ارتباطی فرهنگ ایران با جهان است و با تصویر سازی خود
از فضای اجتماعی، مورخ لایه های مختلف جامعه است».
یکی از مهمترین نقاط
قوت سینمای مستند نسبت به سینمای داستانی استقلال و دوری آن از فضای سیاسی
است؛ سینمای مستند به دلیل آن که قرار است همه چیز را همانگونه که هست
نمایش دهد، نیازی به صحنه سازی و فضاآفرینی های پرهزینه نداشته و به دلیل
همین کاهش هزینه ها کمتر نیازی به بودجه ها و هزینه های سنگین داشته و می
تواند استقلال خود را از اقتصاد و به تبع آن سیاست حفظ کند.
بر این
اساس مستند و سینمای مستند از این منظر که می توان آینه نمایش اوضاع و
احوال یک اجتماع باشد، نقش موثری در آموزش و انتقال فرهنگی دارد.
«بابک
کریمی» (متولد 1339) بازیگر سینما و تئاتر در این رابطه در گفت وگو با
پژوهشگر ایرنا مطرح ساخت: من مستند را علاقه مندانه دنبال می کنم چراکه به
نظرم مستند همچنان جلوتر از سینمای داستانی است. چون سینمای داستانی کنترل
سیاسی و کنترل اقتصادی و... را روی خود دارد، در نتیجه نمی تواند واقعیات
را آن گونه که می خواهد بگوید. ولی مستند چون وظیفه اش این است که به داخل
مسائل برود، شناخت بهتری از چیزها به ما می دهد؛ ما با دنیای پیرامونمان از
طریق فیلم مستند بیشتر ارتباط برقرار می کنیم تا سینمایمان.
وی با
اشاره به حضور فیلم ها و مستندسازان خارجی و جشنواره های بین المللی در
ایران بیان داشت: 'تعریف پخش ملی فیلم این است که ما بنشینیم و فیلم های
ساخته خودمان را ببینیم اما در مورد بین المللی بودن، مساله این است که
بتوانیم فیلم های سایر دنیا را هم ببینیم و این دارد اتفاق می افتد. یعنی
تعریف بین المللی این نیست که ما در دنیا معروف بشویم، چون در دنیا جشنواره
های مختلف و بسیار معروف هست. اما وقتی این مستند سازان خارجی می آیند در
ایران و سالن پر هست و مردم آمده اند که فیلم را ببینند این کافی است؛ در
جشنواره «کن» هم همین است تو فیلمت را می بری و عده ای که وارد آن سالن می
شوند و به تعداد صندلی هایی که هست می نشینند و فیلم را می بینند.'
**جذابیت ایران برای غیرایرانیان
بازیگر
فیلم های «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» با اشاره به اقبال و استقبال
فضاهای فرهنگی خارج از ایران برای دیدن فیلم های ایرانی افزود: ایران یک
کنجکاوی غریبی برای غیرایرانی ها ایجاد می کند آن هم به یک دلیل خیلی ساده،
چون در رسانه های خارجی در مورد ایران خیلی بد گفته می شود اما تمام کسانی
که به اینجا سفر کرده اند از آن خیلی خوب می گویند. تصویری که از تلویزیون
می آید با تصویری که دوستانت به تو می دهند، خیلی تناقض دارد؛ سینمایی که
از ایران می آید خیلی شاعرانه است، در حالی که در اخباری که در خارج از
ایران نشان می دهند این طور به نظر می رسد که ما ایرانی ها هر روز از خواب
که بیدار می شویم زنمان را می زنیم و بعد می رویم بیرون و مردم را می کشیم و
بعد بچه ها را سنگسار می کنیم.
« اما در فیلم می بینند که ما زندگی ای
همانند همه مردم دنیا داریم و زن و بچه ای و .. در نتیجه این کنجکاوی به
هزار و یک دلیل وجود دارد و آنان به هر بهانه ای که بتوانند به ایران
بیایند و فیلمشان را بیاورند، استقبال می کنند. این که فیلم را بیاورند و
ببینند که جوان های ایرانی چه واکنشی را دارند و چه نکاتی برایشان جالب
است، همین ها مهم است و از همین ها باید شروع کرد».
کریمی ادامه داد:
می گویند تمام جنگ ها و دشمنی ها از ناآگاهی شروع می شود، از نشناختن طرف
مقابل. یعنی چون طرف را نمی شناسیم و با او حرف نزده ایم آن را تبدیل به
هیولایی برای خودمان می کنیم. و چون هیولاست، از او می ترسیم. و چون می
ترسیم باید از خودمان دفاع کنیم و چون باید دفاع کنیم، باید مسلح شویم؛ و
چون فکر می کنیم او به ما نظر دارد، می خواهیم زودتر به او حمله کنیم و
همینجوری جلو می رود و یک سری آدم هایی که هیچ دلیلی ندارند، با هم دشمن می
شوند.
«پس تنها راه و وظیفه هنر، انسان پروری است. یعنی من زمانی که
فیلمی را می سازم و شخصیتی را بازی می کنم، عملا دارم درد و دل و حس و حال
آن شخصیت را برای کسی دیگری که آن طرف دنیاست، یا بخش دیگری از جامعه است
که با آن رابطه ای ندارد، منتقل می کنم. یعنی من مانند سیم رابط عمل می کنم
و هنر این سیم رابط بین آدم هاست».
**احساسات، فصل مشترک انسان ها
این
بازیگر سینما خاطرنشان کرد: وظیفه ما این است که حس و حال ها و بینش های
آدم های مختلف را به هم معرفی کنیم تا اینها همدیگر را بشناسند. یعنی پس
فردا که اصل جنس را جلوی خودت می بینی، چیزی از آن بدانی. ما آگاهی انسانی
می دهیم و برخی آن را شعاری می کنند. ولی در کل وظیفه هنر، فرم دادن به
احساسات است که پایه ای ترین مقوله ی انسانی است.
«چیزی که همه آدم های
دنیا را مشترک می کند، نه رنگ پوستشان است، نه تیم فوتبالشان، نه سیاستشان
بلکه احساساتشان است.آدم ها زمانی که می ترسند، در همه دنیا مردم یک جور
می ترسند، زمانی که عاشق می شوند، قلبشان همانقدر می تپد، زمانی که کسی را
از دست می دهند، غمش همانگونه است».
وی افزود: یکی از دلایلی که دنیای
سیاست و دنیای هنر همیشه باهم کلنجار دارند این است که گرایش سیاست، دشمن
پروری است، در حالی که گرایش هنر، انسان پروری است. هنر نیاز ندارد دشمن
داشته باشد برای این که بتواند حرفش را بزند، در حالی که سیاست برای بقای
خودش نیاز به دشمن دارد. هنر مخاطب و گوش شنوا می خواهد.
پژوهشم**9480**1552