رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد فیلم و سپس هیچکس نبود ساخته رنه کلر

رها ماهرو : خوانندگان محترم و عزیز وبلاگ رها ماهرو ، لطفا نقد ها و نظرات خود را درباره ی فیلم "و سپس هیچکس نبود ساخته رنه کلر" برایمان بفرستید.


و سپس هیچکس نبود

1945 آمریکا And Then There Were None

کارگردان:Rene Clair

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ee/And_Then_There_Were_None_1945.jpg


و سپس هیچکس نبود - آگاتا کریستی

جزیره‌ای دورافتاده. ده غریبه که هیچ‌یک با دیگری آشنائی ندارد به دعوت میزبانی غایب در خانه‌ای مجلل گرد می‌آیند. به‌زودی مهمانان با جسد میزبان (فیتس جرالد) روبه‌رو می‌شوند و آرام‌آرام در می‌یابند که هر یک در گذشته مرتکب گناهی شده است. حالا، با به قتل رسیدن تک‌تک مهمانان، مشخص می‌شود که آنان جزیره آورده شده‌اند تا مکافات جنایت‌های خود را ببینند.
https://www.walnutstreettheatre.org/season/images/200-none.jpg
خلاصه کتاب :

بازی با ورود 8 میهمان به عمارتی در جزیره مرموز ایندیان آیلند از سواحل دوون آغاز می شه که میزبانشان آقا و خانم اوون هستند اما خبری ازمیزبان نیست تا اینکه ....
http://46.4.238.69/Images/Movies/AndThenThereWereNone.png
و سپس هیچ‌کس نبود - And Then There Were None

و سپس هیچ‌کس نبود - And Then There Were Noneسال تولید : ۱۹۴۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فاکس قرن بیستم.
کارگردان : رنه‌کلر.
فیلمنامه‌نویس : دادلی نیکولز، برمبنای داستان ده سیاه‌پوست کوچولو نوشته آگاتا کریستی.
فیلمبردار : لوشن بلارد.
آهنگساز(موسیقی متن) : ماریو کاستنلنوو ـ تدسکو
هنرپیشگان : والتر هیوستن، باری فیتس جرالد، لوئیس هیوارد، جون دوپرز، رولند یانگ، ریچارد هیدن، چ. آبری اسمیت و جودیت آندرسن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۷ دقیقه.

جزیره‌ای دورافتاده. ده غریبه که هیچ‌یک با دیگری آشنائی ندارد به دعوت میزبانی غایب در خانه‌ای مجلل گرد می‌آیند. به‌زودی مهمانان با جسد میزبان (فیتس جرالد) روبه‌رو می‌شوند و آرام‌آرام در می‌یابند که هر یک در گذشته مرتکب گناهی شده است. حالا، با به قتل رسیدن تک‌تک مهمانان، مشخص می‌شود که آنان جزیره آورده شده‌اند تا مکافات جنایت‌های خود را ببینند...
٭ از فیلم‌های پرتماشاگری که کلر در آمریکا جلوی دوربین برد. اما موفقیت عمده اثر مدیون فیلم‌نامه درخشان نیکولز از داستان کلاسیک کریستی است. بازیگر نیز، به‌خصوص هیوستن و فیتس جرالد، مناسب نقش‌های‌شان انتخاب شده‌اند و بازی قابل قبول دارند. در سال‌های ۱۹۶۵ (جرج پولاک) و ۱۹۷۵ (پیتر کالینسن)، با نام ده سرخ‌پوست کوچولو بازسازی شد ـ لازم به توضیح است که نام دیگر (و ظاهراً نژادپرستانه کتاب کریستی)، ده سیاه‌پوست کوچولو در برگردان سینمائی به‌نام (کم‌تر نژادپرستانه) ده‌ سرخ‌پوست کوچولو تغییر پیدا کرد!
http://7sobh.com/wp-content/uploads/2015/09/651954_605.jpg
«و سپس هیچ کس نبود» اثر آگاتا کریستی در راه سینما
یکشنبه 5 مهر 1394 - 11:39
رمان «و سپس هیچ‌کس نبود» که چندی پیش در یک نظرسنجی محبوب‌ترین اثر «آگاتا کریستی» شناخته شد در یک پروژه جدید سینمایی مورد اقتباس قرار می‌گیرد.
AndThenThereWereNone

«مورتن تیلدوم» کارگردان فیلم نامزد اسکار «بازی‌های تقلید» قرار است با همکاری کمپانی فاکس اقتباسی سینمایی از رمان «و سپس هیچ‌کس نبود» نوشته «اگاتا کریستی» رمان‌نویس مشهور آثار جنایی را به سینما بیاورد.
رمان معروف «و سپس هیچ‌کس نبود» که «کریستی» آن را دشوارترین اثرش برای نگارش توصیف کرده، چندی پیش از سوی خوانندگان بین‌المللی و در سال‌روز تولد 125 سالگی این نویسنده مشهور انگلیسی، به عنوان محبوب‌ترین رمان او شناخته شد.
این رمان که برای اولین‌بار در سال 1939 منتشر شد روایتگر داستان 10 نفر است که به یک جزیره دعوت می‌شوند و یکی یکی به‌صورت مرموزی کشته می‌شوند. این رمان تاکنون بیش از 100 میلیون جلد در سرتاسر جهان فروش داشته و عنوان پرفروش‌ترین رمان تاریخ را یدک می‌کشد.
تاکنون اقتباس‌های متعدد تلویزیونی و سینمایی از رمان «و سپس هیچ‌کس نبود» ساخته شده و شبکه «بی‌بی‌سی» نیز هم‌اکنون مشغول ساخت یک مینی‌سریال بر اساس این رمان معروف است.
کمپانی فاکس که مسئولیت ساخت فیلم جدید «و سپس هیچ‌کس نبود» را بر عهده گرفته است، مشغول ساخت فیلم «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» دیگر اثر «اگاتا کریستی» به کارگردانی «کنت برانا» نیز هست.
«آگاتا کریستی» از نویسندگان برجسته‌ ادبیات جنایی انگلیس است که با نگارش حدود 80 رمان‌ پلیسی و خلق کارآگاهان نام‌آشنایی چون «هرکول پوآرو» و «خانم مارپل» به عنوان «ملکه‌ جنایت» شناخته می‌شود.
کتاب رکوردهای جهانی گینس نیز کریستی را نویسنده‌ پرفروش‌ترین کتاب‌های جنایی در طول دوران و دومین نویسنده‌ پرفروش تاریخ ادبیات جهان دانسته است. آگاتا کریستی در 12 ژانویه‌ سال 1967 در سن 85 سالگی درگذشت.
http://dl.khatebartar.com/uploads/picture/ana-b100ed56-b668-43eb-8788-d7084edfe94f.jpg

و سپس هیچ کس نبود (AND THEN THERE WERE NONE)
ژانر :امریکا - معمایى - جنایى
سیاه و سفید - 97 دقیقه
بازیگران عمده : والتر هیوستن ، برى فیتس جرالد ، لوییس هیوارد ، جون دوپرز ، رولند یانگ ، ریچارد هیدن ، چ . آبرى اسمیت و جودیت آندرسن .
کارگردان : رنه کلر .
خلاصه داستان : جزیره‏اى دور افتاده . ده غریبه که هیچ یک با دیگرى آشنایى ندارد به دعوت میزبانى غایب در خانه‏اى مجلل گرد مى‏آیند . مهمانان آرام آرام در مى‏یابند که به جزیره آورده شده‏اند تا مکافات جنایت‏هاى خود را ببینند .
شرح فیلم : از فیلم‏هاى پر تماشاگرى که کلر در امریکا جلوى دوربین برد . بازیگران ، به خصوص هیوستن و فیتس جرالد ، مناسب نقش‏هاى‏شان انتخاب شده‏اند و بازى قابل قبول دارند . در سال‏هاى 1965 ( جرج پولاک ) و 1975 ( پیترکالینسن ) ، با نام ده سرخ‏پوست کوچولو بازسازى شد .
http://img1.tebyan.net/big/1390/12/40703212312541175453423530897618175131.jpg
محصول : امریکا
سیاه و سفید – 97 دقیقه
بازیگران عمده : والتر هیوستن ، برى فیتس جرالد ، لوییس هیوارد ، جون دوپرز ، رولند یانگ ، ریچارد هیدن ، چ . آبرى اسمیت و جودیت آندرسن .
کارگردان : رنه کلر .
خلاصه داستان : جزیره‏اى دور افتاده . ده غریبه که هیچ یک با دیگرى آشنایى ندارد به دعوت میزبانى غایب در خانه ‏اى مجلل گرد می ‏آیند . مهمانان آرام آرام در می‏یابند که به جزیره آورده شده ‏اند تا مکافات جنایت ‏هاى خود را ببینند .
شرح فیلم : از فیلم‏هاى پر تماشاگرى که کلر در امریکا جلوى دوربین برد . بازیگران ، به خصوص هیوستن و فیتس جرالد ، مناسب نقش‏های ‏شان انتخاب شده ‏اند و بازى قابل قبول دارند . در سال‏هاى 1965 ( جرج پولاک ) و 1975 ( پیترکالینسن ) ، با نام ده سرخ‏پوست کوچولو بازسازى شد .
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/2/26/And_Then_There_Were_None_US_First_Edition_Cover_1940.jpg

و سپس هیچ‌کس نبود
دقت‌هایی در کارکرد رمز و راز در فیلم‌های آنتونیونی علی مسعودی‌نیا

اولش نقاشی‌هایی که می‌کشم واسم هیچ معنایی ندارن…
چیزای درهم و برهمی‌اند… بعدش همه‌چی روشن می‌شه.
مث پیدا کردن سرنخ تو یه داستان پلیسی

از دیالوگ‌های فیلم آگراندیسمان

وقتی سخن از رمز و راز و معما در روایتی هنری به میان می‌‌‌آید، در حقیقت تلویحاً به رابطه‌ای اشاره می‌شود که میان روایت و ذهنیت مخاطب اثر شکل می‌گیرد. شاید بتوان این رابطه را به‌طور خلاصه تشریح کرد: در روایت داده‌هایی وجود دارند که ضمن بر هم زدن موقعیت متعادل اولیه، برسازنده‌ی موقعیتی پرسش‌برانگیز برای مخاطب می‌شوند. درعین‌حال چیدمان پیرفت‌های روایت به گونه‌ای طراحی شده که همکاری ذهنی مخاطب را برای رفع ابهام وضعیت موجود و رسیدن به تعادلی تازه برانگیخته می‌سازند. بااین‌حال با اطمینان می‌توان گفت که به‌رغم این ساختار مشترک موجود در تمام روایت‌های مبتنی بر رمز و راز، بنا به ویژگی‌های سبکی و ریخت هر اثر، ممکن است فرآیندها و نتایج متفاوتی در اثنا و فرجام آنها به دست آید. این تفاوت‌ها گاه چنان پررنگ می‌شوند که اساس ساختار معمایی را دگرگون می‌کنند و حتی گاهی منطق زیبایی‌شناسانه‌ی خود را نه بر اساس یافتن پاسخ برای معما که بر مبنای نرسیدن به پاسخی قطعی بنا می‌کنند. این دگرگونی می‌تواند هم از حیث صورت‌بندی و هم از حیث مفهومی دلایل و اهداف متفاوتی داشته باشد. از این رو شاید برای درک این دلایل و هدف‌ها بتوان بیش از هر چیز به دقت در ساختار آن اثر امید بست. بدون تردید، یکی از نمونه‌های شاخص این ساختارهای متفاوت معمایی را می‌توان در آثار میکل آنجلو آنتونیونی رصد کرد و قصد این نوشتار هم اعمال دقت‌هایی ساختار‌گرایانه است در سازوکار رمز و راز در فیلم‌های او. برآیند نگاه آنتونیونی در مقام مؤلف متن سینمایی با ذهنیت تماشاگر اثر او در اکثر مواقع به ایجاد یک «مشرب روانی» (Mood) منجر می‌شود که ناشی از وجود ابهام و عدم صراحت تصویری و روایی فیلم‌های اوست. روایت‌های او به مشی روایی خود خیانت می‌کنند و رمزها را نامکشوف باقی می‌گذارند و تصاویرش قرابت ما با ابژه‌های حاضر در صحنه را ویران می‌کنند و وادارمان می‌سازند به بازبینی و باز‌تعریف. پس دقت‌هایی که در دو ساحت روایی و تصویری شاید به برخی وجوه ویژه‌‌ای برسد که تفاوت فرآیند و کارکرد رمز و راز را در سینمای او موجب می‌شود. در وجه روایی الگویی قیاسی را اختیار می‌کنیم که بتواند فاصله‌ی روایت رمزآمیز او را از انواع وفادار به ژانر نشان دهد و در وجه تصویری نمونه‌هایی از شگردهای او برای ایجاد معمای بصری را مرور خواهیم کرد.
روایت
با مرور اجمالی منابعی که فیلم‌های سینمایی را از منظر ژانر بررسی و طبقه‌بندی می‌کنند، خواهیم دید که در اکثرشان فیلم‌هایی چون «ماجرا»، «آگراندیسمان» و «حرفه: خبرنگار» صریحاً در گونه‌ی رمزآمیز یا Mystery Movie طبقه‌بندی شده‌اند. یعنی با وجودی که در سایر آثار این کارگردان هم ابهام و معما عوامل شکل‌دهنده‌ی اتمسفر و گفتمان حاکم بر فیلم است، در این سه فیلم ساختار روایت کاملاً بر اساس الگوی معمایی شکل می‌گیرد. می‌دانیم که این ژانر خود زیر‌شاخه‌ای است از ژانر جنایی و گاه ژانر وحشت که در آن شخصیت یا شخصیت‌های اصلی کنش‌گر و جوینده در تلاش هستند تا ابعاد پررمز و راز جنایتی (یا معمایی) را از طریق نشانه‌ها و تحقیق و نتیجه‌گیری‌های هوشمندانه حل‌وفصل کنند. تعلیق عنصر مهمی در فیلم‌های مرموز به شمار می‌رود. زوایای دوربین، موسیقی متن، سایه‌های سنگین و پیچش‌های شگفت‌آور در داستان فیلم می‌توانند عوامل ایجاد این تعلیق باشند. خود آنتونیونی «ماجرا» را فیلمی پلیسی می‌داند که بر‌عکس معاهدات این ژانر عمل می‌کند، و پیرنگ Detective در دو فیلم دیگر هم بسیار آشکار است. اما با بررسی ساختار این سه اثر احتمالاً می‌توان تفاوت کارکرد بافت رمزآمیز سینمای آنتونیونی را بهتر شناخت.
برای تحلیل رمز و راز موجود در روایت‌های سینمایی آنتونیونی، ابتدا نیازمند الگویی ساختاری برای آنها هستیم. ویکتور اشکلوفسکی در نظریات خود توجه خاصی دارد به «سرگذشت معمایی» (Histoire a Mysteres). از نظر او حکایت ممکن است طوری ساخته شود که رویدادها نامفهوم و شامل رمز و رازهایی باشند که مدتی بعد روشن خواهند شد. او یقین دارد که معما شامل راه‌حل‌های بسیاری است و رمان‌ها را بر اساس ساختار معمایی آنها رده‌بندی می‌کند و از آن‌جمله رمان معمایی است که بر اساس پاسخ نادرست و سپس پاسخ درست سازمان می‌یابد و به روش قبل نزدیک است. بر همین اساس، اگر برای تحلیل با الگوی نسبتاً ساده‌ی کلود برمون روایت سرگذشت معمایی را در روایت سه فیلم‌ یاد‌شده بسنجیم، می‌توانیم ساختار آنها را واضح‌تر درک کنیم. برمون واحد پایه‌ی روایت را پیرفت می‌داند و معتقد است از تلفیق پیرفت‌هاست که داستانی کامل می‌شود. او پیرفت را برساخته‌ی سه مرحله‌ی متفاوت می‌داند: در مرحله‌ی نخست با وضعیت موجود طرف هستیم و اطلاعاتی از آن داریم که برایمان احتمال‌ها و امکان‌های مستتر در آن را فاش می‌کنند. مرحله‌ی دوم به بررسی بالفعل شدن یا نشدن این امکان‌ها اختصاص دارد، که چون با روایت سروکار داریم، طبعاً باید امکانی بالفعل شود تا جریان روایی ادامه یابد. اما مرحله‌ی سومی که این روش تحلیل روایت را با سینمای آنتونیونی مشابه می‌سازد اهمیت بسیاری دارد: امکان بالفعل‌شده ممکن است به شکست منجر شود یا به پیروزی. در ژانر رمزآمیز، معمولاً پیش از رخداد اطلاعاتی به ما داده می‌شود و امکان‌های وضعیت موجود مطرح می‌شود. سپس این امکان بالفعل می‌شود (مثلاً جنایتی رخ می‌دهد) و ذهنی جست‌و‌جو‌گر (مثلاً کارآگاه) می‌کوشد راز آن را کشف کند. کوششی که البته معمولاً منجر به پیروزی است.
در سه فیلم یاد‌شده از آنتونیونی، تکرار این پیرفت سه‌مرحله‌ای را بارها و بارها می‌بینیم و برخلاف قواعد معهود ژانر رازآمیز، بارها و بارها همراه اذهان جست‌و‌جوگر حاضر در فیلم شکست می‌خوریم. «ماجرا» با تشریح سریع وضعیت رابطه‌ی عاطفی میان آنا و ساندرو آغاز می‌شود. آنا آشکارا به پدرش می‌گوید که ساندرو را دوست ندارد، اما به دیدار او می‌رود و بعد هم در کنار او و به همراه جمعی از دوستان راهی سفری دریایی می‌شود. ما می‌دانیم که این رابطه وضعیت خوشایندی ندارد، اما دقیقاً نمی‌دانیم که چرا آنا ساندرو را نمی‌خواهد و اگر علاقه‌ای به او ندارد، چرا با او در این سفر همراه می‌شود. پس در حل اولین معما ناکام می‌مانیم. در صحنه‌ی شنا‌ کردن هم آنا خود نخستین کسی است که جسارت می‌کند و به آب می‌زند و بعد از مدتی فریاد‌زنان کمک می‌خواهد چرا که مدعی است کوسه‌ای به سمتش نزدیک می‌شود. کمی بعد در کابین قایق او به دوستش کلودیا می‌گوید که جریان کوسه دروغ بوده و ما برای دومین بار هم در یافتن دلیل طرح چنین دروغی شکست می‌خوریم. این الگوی پیرفت معمایی در ادامه بدل به عامل فرم‌ساز کل اثر می‌شود: آنا ناگهان ناپدید می‌شود و ما هرگز نمی‌فهمیم چه بر سرش آمده. آنتونیونی حتی طبق سنت این ژانر پای پلیس را هم به میان می‌کشد و مظنونانی را هم به تماشاچی معرفی می‌کند. اما هم از پلیس و هم از مظنونان به شیوه‌ای آشنایی‌زدایی‌شده بهره می‌برد: آنها در میانه‌ی داستان رها می‌شوند چون بی‌ارزش و ناکام هستند. کلودیا و ساندرو خودشان پیگیر ماجرا می‌شوند و با اصرار ساندرو، کلودیا راضی به برقراری رابطه‌ای عاطفی با او می‌شود. جست‌و‌جوهایشان رفته‌رفته کم‌رمق‌تر می‌شود تا جایی که کلودیا در جایی از فیلم می‌گوید: «تا چند روز پیش حتی از فکر این که ممکنه آنا مرده باشه دیوونه می‌شدم. اما حالا حتی گریه هم نمی‌کنم. بیشتر از این می‌ترسم که اون زنده باشه». آنتونیونی، برخلاف قواعد ژانر، پیرفت منجر به شکست در حل معما را ادامه می‌دهد و فیلمش را به ساحت معمایی فلسفی‌تر هدایت می‌کند. ساندرو به کلودیا خیانت می‌کند و کلودیا با وجود آگاهی از این خیانت در کنار او می‌ایستد و دست بر سرش می‌کشد. این پیرفت با پایان فیلم در همین‌جا قطع می‌شود و ذهن ما در اولین مرحله از پیرفت معمایی بعدی سرگردان می‌مانیم: وضعیت موجود نشان می‌دهد این دو همچنان کنار یکدیگرند. آیا در کنار هم می‌مانند یا از هم جدا می‌شوند؟ به فرض ماندن با یکدیگر یا جدا شدن از هم، چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود؟ معمای فیلم «ماجرا» با این شکست نهایی تماشاچی در یافتن پاسخ به پایان می‌رسد. خود آنتونیونی می‌گوید: «من نمی‌دانم که رابطه‌ی این دو نفر دوام می‌آورد یا نه». در حقیقت آنتونیونی در «ماجرا» با استفاده از شخصیتی متحرک (به تعبیر داچرتی)، موفق می‌شود دوایر معمایی محیط بر هم خلق کند و با علامت سؤال بزرگی به روایتش پایان دهد. داچرتی در نظریه‌ی روایتش می‌گوید که شخصیت را نمی‌توان فقط مجموعه‌ای از صفات دانست، و درک ما از تمامیت شخصیت نیز توهمی استوار بر شخصیتی است که در ادبیات داستانی هستی تعریف‌شده‌ای دارد؛ این شخصیت صرفاً یکی از کارکردهای پیرنگ یا طرح کل اثر است و نمی‌تواند از چارچوب آن داستان گامی بیرون نهد. از سوی دیگر، شخصیت متحرک کسی است که می‌تواند از متن غایب شود؛ انگیزش این شخصیت از آنچه فقط برای برآوردن طرح پیرنگ لازم است فراتر می‌رود و خود وی، از حوزه‌ای که در حین خواندن درگیر آن هستیم، می‌گذرد و به حوزه‌های دیگر پا می‌گذارد. در «ماجرا» شخصیت آنا این وظیفه را بر عهده می‌گیرد و ضمن تدارک رسیدن به شکست، در الگوی روایی معمایی، ساحت ژانری روایت را نیز تغییر می‌دهد.
«آگراندیسمان»، با وفاداری بیشتری که به اصول ژانر رمزآلود دارد، گاه حتی حال‌وهوایی پارودیک را تداعی می‌کند؛ درست همانند بازی تنیسی که در آن خبری از توپ نیست و بااین‌حال قهرمان فیلم وانمود می‌کند آن توپ را می‌بیند. برخی منتقدان بر این باورند که «آگراندیسمان» در این ژانر به‌تنهایی در دسته‌ای جداگانه قرار می‌گیرد و نمونه‌ای شاخص است از آثار رمزآمیز مشهور به «کار چه کسی بود؟» یا همان «روایت مرموز بسته». این ‌بار اما آنتونیونی معما را نیمه‌کاره رها نمی‌کند و به ساحتی دیگر نمی‌کشاند. تامس، بی‌آنکه بخواهد، درگیر معمای قتل می‌شود و مرحله‌به‌مرحله می‌کوشد به یافتن راز جنایت نزدیک شود. اما واقعیت مثل خرگوشی گریزپا هر بار از یک‌قدمی او به پشت بوته‌ای می‌جهد و مخفی می‌ماند و این دور تسلسل تا انتهای فیلم ادامه می‌یابد. در این فیلم هم پیرفت‌ کلی با شکست به پایان می‌رسد و درعین‌حال به سیاق سرگذشت‌های معمایی و آثار پلیسی هر ‌بار رخدادی در شکل واقعیت ماجرا به ما قالب می‌شود و بعد معلوم می‌شود آن رخداد پاسخ معمای ما نبوده‌. این نکته‌ای است که خود آنتونیونی هم به گونه‌ای دیگر بر آن تأکید دارد: «من به‌راستی سرشت واقعیت را زیر سؤال می‌برم. این نکته‌ای است اساسی درباره‌ی جنبه‌ی بصری فیلم، چراکه یکی از درون‌مایه‌های اصلی آن دیدن یا ندیدن ارزش حقیقی همه‌چیز به طور کامل است.» راجر ایبرت در تحلیلی خواندنی از این فیلم می‌نویسد: «نکته این نیست که قتلی رخ داده یا نه. فیلم درباره‌ی شخصیتی است که در منجلاب ملال و نفرت فرورفته.» در حقیقت آنتونیونی این ‌بار هم، با استفاده از الگوی معمایی، کنشی فلسفی را طرح می‌کند و رمز و رازی کلان‌تر را پیش می‌کشد؛ وضعیتی که به تعبیر ژان کلر، منتقد فرانسوی، به پژوهشی هستی‌شناسانه همانند است: «آنتونیونی ما را به قلب مسأله‌ی اساسی حضورمان در این دنیا و اهمیت و معنای آن می‌برد. در فیلم‌های قبلی‌اش مسأله‌ی پدیدار‌شناسی وجود مطرح بود، اما در این فیلم به سطح رادیکال پژوهش و برهان هستی‌شناختی می‌رسیم.» این وضعیت هستی‌شناسانه خود محصول تقابل‌های مکرر و مرموز مجاز و حقیقت در طول روایت است. این ‌بار هم عکس حامل امکانی است بالقوه (احتمال کشف حقیقت). امکانی که با آگراندیسمان تصویر بالفعل می‌شود و عکاس مد را همانند کارآگاهی به پیگیری معمای قتل وا‌می‌دارد. اما این موقعیت بالفعل‌شده هم به شکست در یافتن پاسخ می‌انجامد. اینجا هم طبق فرآیند معمول داستان‌های پلیسی، قرار است از رخداد موجود در فیلم به کشف رخداد غایب در فیلم نایل شویم، اما همراه با قهرمان فیلم در این فرآیند ناکام می‌مانیم.
در فیلم «حرفه: خبرنگار» با ساختار پیچیده‌تری مواجه هستیم. لاک در موقعیتی قرار می‌گیرد که می‌تواند از هویت موجود خود بگریزد و هویت شخصی دیگر را مصادره کند. اما این شخص (رابرتسون) ماجراهای غریبی در زندگی‌اش داشته و زیستن با هویت او بسیار خطرناک است. آدمکش‌ها به دنبال او هستند و لاک بی‌آنکه بداند اصل ماجرا چیست، مجبور است در نقش جدیدش مدام فرار کند تا زنده بماند. پلیس هم در این میان فردی را تعقیب می‌کند که هویتش جعلی است. متهم اصلی همان رابرتسون بوده که در افریقا از دنیا رفته و لاک حالا در اروپا به جای او در حال گریز است. در اینجا هم مثل فیلم «ماجرا» رموز بسیاری برای ما نا‌مکشوف می‌مانند و الگوی شکست مدام تکرار می‌شود. ما تلویحاً آگاه می‌شویم که لاک از هویت خبرنگاری خود رضایت چندانی ندارد، اما ریسک تغییر هویتش برایمان معما‌ساز است. رابرتسون درگیر یک معمای جنایی بسیار جدی است، اما باز هم نمی‌توانیم بفهمیم که اصل ماجرای او چه بوده‌ است. حتی نمی‌فهمیم چرا دختر جوان تصمیم می‌گیرد در این وضعیت بحرانی با لاک همراه شود و تا آخرین لحظات کنارش بماند و هم اوست که پرسش اساسی فیلم را مطرح می‌کند و خطاب به لاک می‌گوید: «تو از چی فرار می‌کنی؟» و چنین پاسخ می‌گیرد: «برگرد و پشت کن به صندلی جلو.» انگار که با همین پرسش فحوای غایی رمز و راز فیلم طرح می‌شود: گریز از هرچه در پشت ‌سر است. الگوی شخصیت متحرک در این فیلم هم به‌نوعی تکرار می‌شود و این ‌بار دو دفعه و هربار با شیوه‌ای متفاوت: یک ‌بار با حذف رابرتسون و بار دیگر با افزوده شدن دختر جوان و حذف لاک. به قول راجر ایبرت: «این دختر تنها شاهد ماجرای لاک است. بدون او این اتفاق هرگز رخ نمی‌داد. معنایش چیست؟ این پرسشی است که درباره‌ی فیلم‌های آنتونیونی موضوعیت ندارد. در «ماجرا» شخصیتی در جزیره‌ای ناپدید می‌شود و دیگر هرگز پیدا نمی‌شود. دوستانش به دنبالش می‌گردند و بعد دست از جست‌و‌جو می‌کشند، چراکه به مرور زمان جست‌و‌جو را بی‌فایده می‌یابند. در «آگراندیسمان» عکاسی رخدادی را در پارکی ثبت می‌کند و حین تدقیق در عکسش به این نتیجه می‌رسد که از وقوع قتلی عکس‌برداری کرده. اما جسد مفقود می‌شود و عکاس هر‌چه بیشتر می‌جوید، کمتر می‌یابد. در «حرفه: خبرنگار» مردی بدل به مردی دیگر می‌شود و بعد هر دو از میان می‌روند و دختر در میدان خالی بر جای می‌ماند.»
اگر دوباره به سراغ الگوی برمون برویم و این روایت‌ها را با همین چکیده‌ی ساختاری بررسی کنیم، خواهیم دید که رمز و راز در ساحت روایت برای آنتونیونی دو کارکرد عمده دارد. او موقعیتی می‌سازد و ما و شخصیت‌هایش را با معمایی مشابه معماهای پلیسی به جست‌و‌جوی پاسخ وا‌می‌دارد. معمای مطرح‌شده همواره بی‌پاسخ می‌ماند یا فراموش می‌شود، اما کل ساختار روایت بدل می‌شود به پرسشی فلسفی. در حقیقت معمای عینی/ماجرایی عامل برانگیزاننده‌ی همکاری ذهنی تماشاچی با اثر می‌شود و بعد به مرور زمان صورت‌بندی خود را تغییر می‌دهد و به معمایی ذهنی/فلسفی دگردیسی می‌یابد. آنچه در سینمای آنتونیونی طبق الگوی بالقوه/بالفعل/پیروزی یا شکست کلود برمون اهمیت مضاعفی یافته، انتخاب گزینه‌ی شکست در پایان هر پیرفت روایی است. ما و کاراکترها در کشف معمای داستان ناکام می‌مانیم و چون از رسیدن به حقیقت ماجرا ناکام مانده‌ایم، به تحلیل وضعیت موجود و فرآیندی می‌پردازیم که منجر به این شکست شده و در مرور جهان‌واره‌ی فیلم خرده‌رازها را کنار هم می‌چینیم و پرسش‌های بنیادی‌تری برایمان مطرح می‌شود که ربطی به معمای اولیه ندارند. در حقیقت عدم موفقیت در کشف معما، لذت تخدیری مورد انتظار ژانر پلیسی را از میان می‌برد و این انتظار اقناع‌ناشده ما را محتاج آنالیز سایر لایه‌های معنایی روایت می‌سازد. درعین‌حال سنت روایت‌های پلیسی و مرموز در این است که ما را یک ‌بار به اشتباه می‌اندازند (مثلاً در حدس ‌زدن قاتل یک جنایت خطا می‌کنیم) و بعد پاسخ اصلی را برای ما رو می‌کنند. اما الگوی آنتونیونی طوری ساخته می‌شود که بار‌ها اشتباه می‌کنیم و سرانجام هم پاسخ معما را نمی‌یابیم. این ناکامی در حل چیستان است که چرایی طرح چیستان را برای ما اهمیت می‌بخشد و اندیشه‌ی ما را به سمت تحلیلی فلسفی هدایت می‌کند.
http://i.onionstatic.com/avclub/5569/11/16x9/960.jpg
«و سپس هیچ‌کس نبود» عنوان محبوب‌ترین رمان «آگاتا کریستی»
براساس یک نظرسنجی جهانی، کتاب «و سپس هیچ‌کس نبود» عنوان محبوب‌ترین رمان «آگاتا کریستی» را از آن خود کرد.
رمان معروف «و سپس هیچ‌کس نبود» که کریستی آن را دشوارترین اثرش برای نگارش توصیف کرده، از سوی خوانندگان بین‌المللی در سال‌روز تولد 125 سالگی این نویسنده مشهور انگلیسی، به عنوان محبوب‌ترین رمان او شناخته شد.کریستی که متولد 15 سپتامبر 1890 است، در سال 1939 این رمان را به نگارش درآورد. «و سپس هیچ‌کس نبود» درباره 10 غریبه‌ای است که هر یک به نحوی پایشان به یک جزیره باز می‌شود و درگیر ماجراهای راز آلود و مشکوکی می‌شوند.

به گزارش گاردین، براساس اعلام موسسه «کریستی»، این کتاب تاکنون بیش از 100 هزار جلد در سرتاسر جهان فروش داشته و عنوان پرفروش‌ترین رمان تاریخ را یدک می‌کشد.

آگاتا کریستی، نویسنده 66 رمان کارآگاهی و 14 مجموعه داستان کوتاه است که بین سال‌های 1920 تا 1976 به نگارش درآمده‌اند. مجموعه آثار کریستی تاکنون بیش از چهار میلیون نسخه در سطح جهان فروش داشته‌ است. همچنین سریال‌ها و تله‌فیلم‌های بسیاری براساس داستان‌های پلیسی جذاب کریستی ساخته شده و به نمایش درآمده‌اند.

آگاتا کریستی از نویسندگان برجسته‌ ادبیات جنایی انگلیس است که حدود 80 رمان‌ پلیسی او و خلق کارآگاهان نام‌آشنایی چون «هرکول پوآرو» و «خانم مارپل» موجب شد تا لقب «ملکه‌ جنایت» را بگیرد. کتاب رکوردهای جهانی گینس نیز کریستی را نویسنده‌ پرفروش‌ترین کتاب‌های جنایی در طول دوران و دومین نویسنده‌ پرفروش تاریخ ادبیات جهان دانسته است که آثار او در میان تمامی ژانرها، پرفروش‌ترین بوده‌اند. آگاتا کریستی در 12 ژانویه‌ سال 1967 در سن 85 سالگی درگذشت.
http://img02.deviantart.net/6bf5/i/2013/271/0/c/and_then_there_were_none_by_snittycakez-d6odc7m.jpg
فیلمِ فوق العاده ی رنه کلر، برداشتی ست از روی رمان پلیسی « ده مردِ زنگی » آگاتا کریستی. سکانس برترِ این فیلم، در شروعش است. جایی که شخصیت ها، درون قایقی نشسته اند و قرار است وارد قصری میان جزیره بشوند. کلر با طنزی بامزه و دکوپاژی عالی، یکی یکی شخصیت ها را به ما معرفی می کند که در این سکانس خواهید دید.

فیلم، همچون رمان معروفِ بانوی جنایی نویس، فضایی پر از سوءظن را بین آدم هایش می پاشد که البته به تماشاگر هم سرایت می کند و او را به این فکر فرو می برد که قاتل کیست. اما قبل از پایان، بهتر است به یکی از دیالوگ های شاهکار و طنازانه ی اثر هم اشاره ای بکنم که از زبان جودیت آندرسون، بازیگرِ فیلم ادا می شود؛ او بعد از مرگ پیشخدمت رو به بقیه می می گوید: (( کشتن تنها پیشخدمت خونه، کار احمقانه ای بود. حالا حتی نمی دونیم مربای پرتقال کجاست! ))
_________________________________
درباره کارگردان فیلم و سپس هیچکس نبود : رنه کلر
http://www.filmreference.com/images/sjff_02_img0614.jpg
رنه کلر ‏فیلم ساز برجسته اهل فرانسه بود.
تولد: ۱۱ نوامبر ۱۸۹۸ م.، پاریس، فرانسه
مرگ: ۱۵ مارس ۱۹۸۱ م.، نوی-سور-سن، نانتر، فرانسه
نامزد جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان، جایزهٔ بفتای بهترین فیلم
_________________________________

صفحات دیگر :

---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد فیلم بازی با خطر

رها ماهرو : خوانندگان محترم . فیلم بازی با خطر توسط جان لویسنهاپ در سال 2010 ساخته شد. لطفا نظرات و نقد هایتان را برایمان درباره این فیلم حادثه ای بفرستید:


بازی با خطر

2010 آمریکا
Takers

کارگردان :John Luessenhop

http://ccmoviereviews.com/wp-content/uploads/2013/06/Takers.jpg

سارقان
فیلم محصول سال 2010
سارقان یک فیلم در ژانر سرقت به کارگردانی جان لویسنهاپ محصول سال ۲۰۱۰ می‌باشد. مت دیلون، پل واکر، کریس براون و تی.آی. از بازیگران این فیلم هستند. این فیلم در ۲۷ اوت ۲۰۱۰ به نمایش درآمد.
جوایز: جایزهٔ بت برای بهترین بازیگر مرد
نامزد جوایز: جایزهٔ بت برای بهترین فیلم، جایزهٔ ایمیج برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در بخش فیلم‌های سینمایی
http://www.dailymovies1.ir/wp-content/uploads/2015/08/Takers-m.jpg
سارقان

کارگردان  جان لویسنهاپ
تهیه‌کننده  ویلیان پاکر
مایکل الی
تی.آی.
بازیگران  مت دیلون
پل واکر
ادریس البا
جی هرناندز
مایکل الی
تی.آی.
کریس براون
تاریخ‌های انتشار
 ۲۷ اوت، ۲۰۱۰، آمریکا
مدت زمان
 ۱۰۷ دقیقه
زبان  انگلیسی
هزینهٔ فیلم  ۳۲ میلیون دلار آمریکا
فروش گیشه  ۶۷.۵۶۵.۴۸۸

سارقان (به انگلیسی: Takers) یک فیلم در ژانر سرقت به کارگردانی جان لویسنهاپ محصول سال ۲۰۱۰ می‌باشد. مت دیلون، پل واکر، کریس براون و تی.آی. از بازیگران این فیلم هستند. این فیلم در ۲۷ اوت ۲۰۱۰ به نمایش درآمد.

داستان فیلم در مورد ۵ سارق حرفه‌ای است که قصد دزدیدن از یک ماشین حمل پول را دارند و دو کارآگاه پلیس در پی آنها می‌باشند.
http://images3.static-bluray.com/movies/covers/17447_front.jpg
فیلم سینمایی "ربایندگان" Takers

Takers
2010 Film
6.2/10-IMDb
28%-Rotten Tomatoes
45%-Metacritic
Takers is a 2010 American crime action thriller film directed by John Luessenhop from a story and screenplay written by Luessenhop, Gabriel Casseus, Peter Allen, John Rogers, and Avery Duff. Wikipedia
Release date: August 27, 2010 (USA)
Director: John Luessenhop
MPAA rating: PG-13
Music composed by: Paul Haslinger
Screenplay: Avery Duff, John Luessenhop, Gabriel Casseus, Peter Allen
http://www.freedvdcover.com/wp-content/uploads/Takers_2010_WS_R1-front-www.GetCovers.net_.jpg
پخش فیلم سینمایی بازی با خطر (TAKERS)


فیلم سینمایی بازی با خطر (TAKERS)


خلاصه ی داستان:

سارقان مسلحی بعد از دستبرد زدن به چندین بانک، هنوز پلیس نتوانسته ردی از آن ها پیدا کند
 اما طی تصمیمی که برای دستبرد در سر دارند
 دچار درگیری با پلیس شده و پیش از فرار با پول ها، توسط ماموران دستگیر میشوند.

کارگردان: جان لوئه سنهاپ

بازیگران: مت دیلون، هایدن کریستینسن و کریس براون
http://sheqeri.com/wp-content/uploads/2013/04/takers-me-titra-shqip.jpg
نام فارسی فیلم : ربایندگان
ژانر: جنایی ، هیجانی ، اکشن

خلاصه داستان : تیم حمله به بانک با اعضای گروه خود امیر محمد وادریس,جان,جیک,جسی اتیکا با موفقیت می توانند از بانک سرقت کنند و ۲۰ میلون دلار به دست آورند و برای اینده خود برنامه ریزی خود میکنند و در این هنگام عضو تیم سابق ان ها از زندان ازاد میشود و انها برای یک حمله جدید اماده میشوند و…
__________________

Takers (2010)
Full Cast & Crew
Directed by
John Luessenhop    
Writing Credits (WGA) 
Peter Allen (written by) &
Gabriel Casseus (written by) and
John Luessenhop (written by) &
Avery Duff (written by)
Cast (in credits order) complete, awaiting verification 
Chris Brown     Chris Brown
Jesse Attica
Hayden Christensen     Hayden Christensen
A.J.
Matt Dillon     Matt Dillon
Jack Welles
Michael Ealy     Michael Ealy
Jake Attica
Idris Elba     Idris Elba
Gordon Jennings
Steve Harris     Steve Harris
Lt. Carver
T.I.     T.I.
Ghost (as Tip 'T.I'. Harris)
Jay Hernandez     Jay Hernandez
Eddie Hatcher
Johnathon Schaech     Johnathon Schaech
Scott
Paul Walker     Paul Walker
John Rahway
Marianne Jean-Baptiste     Marianne Jean-Baptiste
Naomi
Gaius Charles     Gaius Charles
Max
Gideon Emery     Gideon Emery
Sergei
Zulay Henao     Zulay Henao
Monica
Glynn Turman     Glynn Turman
Chief Detective Duncan
Nicholas Turturro     Nicholas Turturro
Franco Dalia (as Nick Turturro)
Zoe Saldana     Zoe Saldana
Lilli
Isa Briones     Isa Briones
Sunday
Andrei Runtso     Andrei Runtso
Constantine
Vladimir Tevlovski     Vladimir Tevlovski
Ethan
Tim Sitarz     Tim Sitarz
Russian 1
Harrison S. Miller     Harrison S. Miller
Eddie, Jr. (as Harrison Miller)
Karl Knuth     Karl Knuth
Scott's Bodyguard
Conrade Gamble     Conrade Gamble
Haitian Thug
Jermaine Holt     Jermaine Holt
Dealer 2
Martin Shuler     Martin Shuler
Prison Guard
Kelvin Brown     Kelvin Brown
Security Guard 1
Danny Epper     Danny Epper
Bank Guard 1
Bobby McLaughlin     Bobby McLaughlin
Bank Guard 2
Nancy Wetzel     Nancy Wetzel
Chopper News 14 Reporter
Andrew Fiscella     Andrew Fiscella
Security Chief
Juna Kim     Juna Kim
Asian Girl 1
Natasha Ellie     Natasha Ellie
African American Girl
Will McFadden     Will McFadden
Haitian's Lawyer
Daniel Stevens     Daniel Stevens
Slick
Troy Brenna     Troy Brenna
Sweatpants
Gino Anthony Pesi     Gino Anthony Pesi
Paulie, Jr.
Mike Wood     Mike Wood
Police Tech
Terrell Lee     Terrell Lee
Parole Officer
Noelle Mahasin     Noelle Mahasin
Officer of the Day (as Noelle Smith)
Lanny Joon     Lanny Joon
Vice Cop
Roger Stoneburner     Roger Stoneburner
Wasted Junkie
Erik Stabenau     Erik Stabenau
Armed Driver 1
James C. Lewis     James C. Lewis
Armed Driver 2 (as Jim Lewis)
Matthew Taylor     Matthew Taylor
Armed Guard 1 (as Matt Taylor)
Marcus Young     Marcus Young
Armed Guard 2
Jimmy N. Roberts     Jimmy N. Roberts
Guard 3 (as Jimmy Roberts)
Dustin Meier     Dustin Meier
Guard 4
Benito Martinez     Benito Martinez
Officer in Charge (as James Martinez)
Laura-Shay Griffin     Laura-Shay Griffin
Receptionist (as Laura Shay Griffin)
Ashleigh Falls     Ashleigh Falls
Frumpy Bank Teller
JoAnna Rhambo     JoAnna Rhambo
Woman in Underwear at Gordon's
Bryan Ross     Bryan Ross
Officer 4
Nathan Bell     Nathan Bell
Cop in a Hole
Joe DiGiandomenico     Joe DiGiandomenico
TV News Reporter 1
Craig Susser     Craig Susser
TV News Reporter 2
Ben Skorstad     Ben Skorstad
2nd News Helicopter Pilot
Gokor Chivichyan     Gokor Chivichyan
Russian 2
Roman Mitichyan     Roman Mitichyan
Russian 3
Vladimir Orlov     Vladimir Orlov
Russian 4
Bradley Jensen     Bradley Jensen
News 14 Chopper Pilot (as Brad Jensen)
Michael Duisenberg     Michael Duisenberg
News Reporter Channel 8
Christopher 'Critter' Antonucci     Christopher 'Critter' Antonucci
News 14 Camera Crew (as Chris Antonucci)
John Meier     John Meier
Police Officer Jesse Chase 1
Scott Wilder     Scott Wilder
Police Officer Jesse Chase 2
Trevor Donovan     Trevor Donovan
Rahway Body Double
Patrick Stickland     Patrick Stickland
Doorman
Mike Smith     Mike Smith
Russian 5
Paul Stephen Hubbard     Paul Stephen Hubbard
Internal Affairs Officer
Rest of cast listed alphabetically:
Ashanna Bri     Ashanna Bri
Drugie (uncredited)
Antonio Echeverria     Antonio Echeverria
Police Officer (uncredited)
Jerald Garner     Jerald Garner
Building Security (uncredited)
Krystal M. Harris     Krystal M. Harris
Hostess at VIP club (uncredited)
David Hill     David Hill
Bank Concierge (uncredited)
Trae Ireland     Trae Ireland
Mercury (uncredited)
Brandon Kyle     Brandon Kyle
LAPD Officer (uncredited)
Karina Michel     Karina Michel
Shopper (uncredited)
Elsa Morales Myers     Elsa Morales Myers
Pedestrian (uncredited)
Dale Pavinski     Dale Pavinski
LAPD Sergeant (uncredited)
Matthew Skomo     Matthew Skomo
Police Officer (uncredited)
Nikki BreAnne Wells     Nikki BreAnne Wells
Champagne Girl (uncredited)
Nancy Young     Nancy Young
Bank Customer (uncredited)
Create a character page for:
?
Produced by
Chris Brown executive producer
Gabriel Casseus executive producer
Morris Chestnut executive producer
George Flynn associate producer
Glenn S. Gainor executive producer
Jason Geter producer
William Packer producer (as Will Packer)
Nicolas Stern co-producer
T.I. producer (as Tip 'T.I.' Harris)
Music by
Paul Haslinger    
Cinematography by
Michael Barrett director of photography
Film Editing by
Armen Minasian    
Casting By
Lindsey Hayes Kroeger    
David Rapaport (as David H. Rapaport)
Production Design by
Jon Gary Steele    
Art Direction by
Chris Cornwell    
Set Decoration by
Dena Roth    
Costume Design by
Maya Lieberman    
http://playeject.com/wp-content/uploads/2011/07/Takers-2010-1024x819.jpg

__________________

درباره کارگردان فیلم بازی با خطر یا ربایندگان یا سارقان یا Takers !

جان لویسنهاپ

http://d3ny4pswk2x1ig.cloudfront.net/71445ed37b736c3f7ac6149d7040e00f56766fccedbbf2894c40a510.jpg

جان لوسنهاپ یک کارگردان آمریکایی است . او تا کنون چهار سریال درام ساخته است.  از فیلم های لویسنهاپ می توان به Lockdown و Takers اشاره کرد.


صفحات دیگر :

---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد سریال فرانک ریوا با بازی آلن دلون

رها ماهرو : لطفا نظرات و انتقادات خودتان را راجع به سریال فرانک ریوا با بازی آلن دلون برایمان بفرستید.


http://www.serialzone.cz/obrazky/fanart/3095-frank-riva.jpg

فرانک ریوا


Frank Riva

فرانسه2004


فرانک ریوا
ژانر     پلیسی
نویسنده     فیلیپ ستبون
تیری آیگولا
کارگردان     فیلیپ ستبون
بازیگران     آلن دلون
آهنگساز     ژولین شیرول
پیر لوک ژما
لام
الکس رد
کشور سازنده     فرانسه
زبان‌ها     فرانسوی
تعداد فصل‌ها     ۲
تعداد قسمت‌ها     ۶
تولید
تهیه‌کننده     آلن پانکرازی
اویدل مک‌دونالد
فیلمبرداری     ویلی استاسن
مدت     ۹۰ دقیقه
پخش کننده
شبکه اصلی     فرانسه ۲
اجرای اصلی     ۷ نوامبر ۲۰۰۳ – ۲۰۰۹ نوامبر ۲۰۰۴

فرانک ریوا (به فرانسوی: Frank Riva) یک مجموعه تلویزیونی پلیسی و جنایی به کارگردانی فیلیپ ستبون محصول شبکه فرانسه ۲ است.

این مجموعه تلویزیونی از نوامبر ۲۰۰۳ تا نوامبر ۲۰۰۴ در دو فصل پخش شده و آلن دلون بازیگر اصلی آن بوده است.
https://i.ytimg.com/vi/DInkNbfyLpw/hqdefault.jpg
آلن دلون با فرانک ریوا، در شبکه نمایش
سریال «فرانک ریوا» محصول 2003 کشور فرانسه، در 6 قسمت 90 دقیقه ای و با کادر 16:9 از روز شنبه 30 آبان به شبکه نمایش می آید.
«فرانک ریوا» با بازی آلن دلون، پلیس مخفی کهنه کاری است که بعد از 25 سال دوباره به پاریس برگشته است. ریوا که در گذشته ماموری نفوذی در بین مافیای منطقه بوده با مشخص شدن هویتش فرار کرده و حالا با عنوان رئیس پلیس منطقه بازگشته است .
این سریال با سرپرستی و گویندگی خسرو خسروشاهی به جای آلن دلون دیدنی می شود.
سریال « فرانک ریوا » در 6 قسمت و با کادر 16:9 از روز شنبه 30 آبان، هر شب ساعت 20:30 از شبکه نمایش پخش خواهد شد.
http://www.dianayjade.com/images/movies/FrankRivaSegundaParte.jpg
آلن دلون با سریال ‌«فرانک ریوا»‌ به شبکه نمایش می آید
"فرانک ریوا" محصول 2004-2003 کشور فرانسه برای اولین بار سال 84 از تلویزیون ایران پخش شد.
به گزارش حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی شبکه تماشا، فرانک ریوا یک پلیس مخفی است که 25 سال در تبعید به سر برده است او پس از این همه مدت به شهر خود بازگشته است و قرار است که رئیس پلیس باشد ولی کارمندان اداره قصد دارند که نگذارند که او به کارش ادامه دهد ولی او موفق می شود که به کارش ادامه دهد.

در این مجموعه آلن دلون نقشی را بازی کرد که در دوران جوانی و میانسالی خود، در بسیاری از فیلم‌های سینمایی بازی کرده بود. وی در این مجموعه در نقش یک پلیس کهنه‌کار، سرسخت و کمی بداخلاق به نام فرانک ریوا ظاهر شد. در هر قسمت مجموعه، این کاراکتر با همکاری چند مامور دیگر به نبرد با عوامل خلافکار می‌رود.

سریال پلیسی فرانک ریوا  در 6 اپیزود در فاصله سال‌های 2003 و 2004 روی آنتن رفت.

این سریال در 11 قسمت 45 دقیقه ای از 22 خرداد ساعت 20 روی آنتن شبکه تماشا می رود.
http://www.discdish.com/wp-content/uploads/2013/08/FrankRiva.jpg
‌آلن دلون از بازی ‌در سریال ‌«فرانک ریوا»‌ می‌گوید

وی در این مجموعه در نقش یک پلیس کهنه‌کار، سرسخت و کمی بداخلاق به نام فرانک ریوا ظاهر شد. در هر قسمت مجموعه، این کاراکتر با همکاری چند مامور دیگر به نبرد با عوامل خلافکار می‌رود...
 
آلن دلون، بازیگر مجموعه پلیسی «فرانک ریوا» از سال 2008 که نقش ژولیوس سزار را در قسمت جدیدی از مجموعه فیلم کمدی فانتزی و تاریخی «آستریکس و اوبلیکس» بازی کرد، در هیچ کار جدید سینمایی یا تلویزیونی ظاهر نشده است. این بازیگر قدیمی سینمای فرانسه بازی در مجموعه فرانک ریوا را از سال 2003 شروع کرد.
بسیاری بر این باور بودند که این مجموعه با استقبال بسیار بالای تماشاگران تلویزیونی روبه‌رو خواهد شد و تولید و پخش آن تا چند سال ادامه خواهد یافت. البته بینندگان تلویزیونی از مجموعه استقبال کردند، اما این استقبال در آن حد و اندازه‌ای که سازندگانش انتظار آن را داشتند، نبود. در کل 6 اپیزود از این مجموعه در فاصله سال‌های 2003 و 2004 روی آنتن رفت. در این مجموعه آلن دلون نقشی را بازی کرد که در دوران جوانی و میانسالی خود، در بسیاری از فیلم‌های سینمایی بازی کرده بود. وی در این مجموعه در نقش یک پلیس کهنه‌کار، سرسخت و کمی بداخلاق به نام فرانک ریوا ظاهر شد. در هر قسمت مجموعه، این کاراکتر با همکاری چند مامور دیگر به نبرد با عوامل خلافکار می‌رود. آلن دلون کار بازیگری را از سال 1957 شروع کرد و تا به حال در بیش از 80 فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی ظاهر شده است. از کارهای مهم او می‌توان به «روکو و برادرانش»، «یوزپلنگ»، «کسوف»، «دایره سرخ»، «آیا پاریس می‌سوزد؟»، «دسته سیسیلی‌‌ها»، «عقرب»، «آقای کلاین» و «آفتاب سرخ» اشاره کرد. دلون همراه با بالا رفتن سن، این روزها بیشتر در مجموعه‌های تلویزیونی بازی می‌کند. این بازیگر در سال 2005 هفتادمین سال تولد خود را جشن گرفت. در گفتگوی زیر دلون درباره کارهای سینمایی و تلویزیونی خود صحبت می‌کند و محور بحث بیشتر کارهای چند سال اخیر اوست.

بازی در مجموعه فرانک ریوا به نوعی دنباله کارهایی است که در سینما کردید؟
هم بله و هم خیر. کاراکتر فرانک ریوا در جایی مثل تلویزیون بهتر جواب می‌دهد. شما نمی‌توانید یک پلیس سن و سال‌دار را برای نقش اصلی یک فیلم سینمایی انتخاب کنید. احتمالا تماشاگران سینما استقبالی از او و کارهای ماجراجویانه‌اش نخواهند کرد. جوانان و تماشاگران امروزی سینما بیشتر به دنبال ماجراجویی، حادثه‌پردازی و جلوه‌های ویژه پیشرفته هستند، اما آنها کاراکتر مرا در یک مجموعه تلویزیونی راحت‌تر قبول می‌کنند.

چه چیز این کاراکتر شما را جذب بازی در آن کرد؟
فرانک ریوا یک پلیس مخفی است که 25 سال از عمر خود را در تبعید به سر برده است. او پس از این همه سال دوباره به شهر قدیمی خود برمی‌گردد و با یک سری ماجراجویی روبه‌رو می‌شود. این جنبه از شخصیت او برایم جالب بود. ضمن این که مرا به یاد کاراکترهای مشابهی می‌انداخت که در چند دهه گذشته روی پرده سینما بازی کرده‌ام.

خیلی‌ها برای این درام دلهره‌آور و جنایتکارانه پلیسی، پیش‌بینی موفقیت بالایی می‌کردند.
زمانی که یک گروه فیلمسازی یک کار سینمایی یا تلویزیونی را تهیه می‌کند، امیدوار است این کار با موفقیت روبه‌رو شود. هیچ کس کاری را با این نیت شروع نمی‌کند که بیننده‌ای برای آن نداشته باشد. در همین ارتباط، من احساس می‌کنم فرانک ریوا یکی از مجموعه‌های موفق تلویزیونی بوده است. برخلاف مجموعه‌های موفق آمریکایی که پخش آنها معمولا تا 80 اپیزود هم طول می‌کشد، مجموعه‌‌های اروپایی چنین امتیازی ندارند. ما در کنار رقابت با محصولات خودی، باید با تولیدات آمریکایی هم رقابت و مقابله کنیم. به همین دلیل، بازار رقابت در اینجا فشرده و سخت است. بعضی وقت‌ها، مجموعه‌هایی که اقتباسی از کارهای موفق آمریکایی هستند موفق به جلب انبوه تماشاگران می‌شوند. اما فرانک ریوا یک کار اصیل بود، با وجود این ادامه یافتن پخش این مجموعه برای 6 اپیزود، یک موفقیت نسبی برای آن است.

کار کردن با چند کارگردان مختلف در این مجموعه سخت نبود؟
خیر. در این‌جور مجموعه‌های اپیزودیک، فیلمنامه و نویسندگان آن اهمیت بیشتری دارند. نویسندگان کسانی هستند که از آنها به عنوان خالق اثر اسم می‌برند. آنها برای بازیگر خط کلی قصه و ماجرا را تعریف می‌کنند و کار براساس آن پیش می‌رود. به همین سبب، تغییر کارگردانان آن خیلی به چشم نمی‌آید.

http://img.soundtrackcollector.com/movie/large/Frank_Riva_(2003)(TV).jpg


باز هم کار تلویزیونی می‌کنید؟
بله. اگر پیشنهاد خوبی باشد حتما قبول می‌کنم. الزامی هم ندارد که این کار پلیسی باشد، می‌تواند در ژانرهای دیگر ساخته شود.

با «آستریکس و بازی‌های المپیک» دوباره به دنیای سینما برگشتید. 10 سال دوری از سینما چه حس و حالی داشت؟
سینما انتخاب و گزینه اول من است، اما باید دعوت به کار شوم تا بتوانم جلوی دوربین آن بروم. من اکنون آلن دلون
‌40 ـ‌30 سال قبل نیستم که جوان بودم و در فیلم‌های زیادی بازی می‌کردم. غبار پیری تاثیر خودش را روی بازیگر می‌گذارد. بعضی وقت‌ها فکر می‌‌کنم شاید بهتر بود که یک نویسنده یا شاعر بودم. در این حالت، کسی با چهره و ظاهر و سن و سال من کاری نداشت و می‌توانستم تا هر زمانی که بخواهم به کار و فعالیتم ادامه بدهم، اما وجه بد بازیگری این است که تو در اولین قدم با چهره‌ات دیده و شناخته می‌شوی. چهره تو، ویترین توست.

چند سال پیش در گفتگویی بشدت به سینمای فرانسه حمله کردید و گفتید قصد ندارید دیگر در هیچ فیلم سینمایی بازی کنید، اما با قسمت جدید آستریکس دوباره به همان سینمایی برگشتید که آن حرف‌ها را درباره‌اش زده بودید. چرا و چطور این اتفاق افتاد؟
آن زمان من گفته بودم سینمای فرانسه هم مثل سینمای ایتالیا دیگر هویت و حیاتی ندارد و فقط با کسانی کار خواهم کرد که مثل من به این نتیجه تلخ رسیده باشند، ولی در همان زمان اعلام کردم حاضرم با هنرمندان مطرح کشور همچون لوک بسون یا رومن پولانسکی کار کنم. اگر چنین کسانی مرا دعوت به کار کنند، حتما قبول خواهم کرد. وقتی تامس لانگمن از من دعوت کرد تا در فیلم او بازی کنم، احساس کردم سبک کار او هم شبیه کار هنرمندانی خواهد بود که به اصالت کارشان اعتقاد دارم.

خب، چرا به او پاسخ مثبت دادید؟
زیرا فیلمنامه‌ای به دستم داد که بشدت زیبا و تاثیرگذار بود. وقتی اولین فصل آن را خواندم، دیدم نمی‌توانم از بقیه آن بگذرم و خیلی سریع آن را تمام کردم. در کنار زیبایی و جذابیت فیلمنامه، کاراکترم در آن، مرا جذب خودش کرد. بسختی می‌توان از وسوسه بازی در نقش موجودی تاریخی مثل ژولیوس سزار گذشت. حضور چنین کاراکتری در کنار آن جمع خوب و پرشور بازیگران دیگر، به معنی آن است که باید بازی در این نقش را قبول کرد.

بعد از سال‌ها بازی در نقش‌های مختلف، آماده شدن برای ایفای نقش ژولیوس سزار کار سختی بود؟
خیر. برای بازی در این نقش کار خاصی نکردم و آمادگی ویژه‌ای در کار نبود. بیش از 50 سال است که در حال بازی در نقش‌ آدم‌های مختلف و در موقعیت‌های متفاوت هستم. همیشه هر بار که جلوی دوربین فیلمبرداری قرار گرفته‌ام از یک شیوه و روش استفاده کرده‌ام. همیشه فیلمنامه را می‌خوانم یا آن را قبول می‌کنم یا خیر. اگر نقش را قبول کنم معنی‌اش این است که می‌توانم در جلد آن کاراکتر فرو بروم. می‌دانید کل کار خیلی راحت‌تر از آن چیزی است که خودم فکر می‌کنم و به آن اعتقاد دارم.

آستریکس براساس یک قصه مصور محبوب قدیمی ساخته شده است! آن قصه‌ها را خوانده‌اید و آیا احتمالا از هواداران آن هستید؟
چنین قصه‌هایی جزو علائق خاص من نیست. جوان‌تر که بودم بعضی از داستان‌های آن را خواندم و مثل هر بچه دیگری، این قصه‌ها را دوست داشتم، اما قهرمان قصه‌های من لاکی‌لوک بود. این کاراکتر همیشه مرا شیفته خود می‌کرد. همیشه از خودم می‌پرسیدم او چگونه می‌تواند این همه کار را با این سرعت انجام دهد. خیلی دلم می‌خواست می‌توانستم در یک فیلم سینمایی نقش او را بازی کنم.

همیشه نقش‌هایتان را همین‌گونه بازی می‌کنید؟
بله. فیلمنامه همه چیز را مشخص و معلوم کرده است. من هم براساس آنچه در فیلمنامه آمده حرکت می‌کنم. برای من همیشه قصه فیلمنامه و دیالوگ‌ها تعیین‌کننده همه چیز بوده است. فقط کافی است روی کار تمرکز کنم. در این حالت، دیگر فرقی نمی‌کند چه نقشی را دارم مقابل دوربین بازی می‌کنم.


نقش ژولیوس سزار یک جورهایی کمدی بود، چیزی که در کارنامه هنری شما کمتر می‌توان نشانی از آن یافت؟

اگر توانسته باشم تماشاچی را بخندانم، پس در کارم موفق بوده‌ام.


قسمت جدید آستریکس در مقایسه با فیلم‌های قدیمی شما سرشار از نوآوری‌های تکنیکی و جلوه‌های ویژه جدید سینمایی است. با این موضوع چگونه کنار آمدید و آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هیجان‌زده و شگفت‌زده‌ام می‌کند. شاید باور نکنید اگر بگویم این چیزها را با یک چشم حیران تماشا می‌کنم. اصلا این همه پیشرفت فناوری در تمام زمینه‌های زندگی و فعالیت اجتماعی، مرا گیج و هیجان‌زده می‌کند. فناوری این روزها پیشرفت سریع و چشمگیری دارد. حاصل کار بی‌نظیر است و سینما هم دارد استفاده خوبی از آن می‌کند.

آیا دوستدار فیلم‌های کمدی هستید؟
همیشه این نوع سینما را دوست داشتم. ولی تماشاگران مرا بیشتر در نقش‌های پلیسی و رمانتیک پسندیده‌اند. من هم مجبور بودم فیلم‌هایی را بازی کنم که آنها دوست دارند. علتش این است که تهیه‌کنندگان و فیلمسازان با این جور پیشنهادها به سراغم آمده و می‌آیند. به همین سبب است که در تمام این سال‌ها فقط در سه فیلم کمدی بازی کرده‌ام، ‌که آستریکس سومین آنهاست.

از این بابت احساس پشیمانی می‌کنید؟
نه خیلی زیاد. من در ژانر سینمای پلیسی و رمانتیک بازیگر موفقی بودم و دلیلی وجود ندارد که بخاطر عدم حضور در تعداد زیادی فیلم کمدی، حسرت بخورم یا احساس پشیمانی کنم.
https://www.cinematecacubana.com/ProdImages/1202FRANKRIVA2L.jpg
فرانک ریوا
برنامهٔ تلویزیونی
فرانک ریوا یک مجموعه تلویزیونی پلیسی و جنایی به کارگردانی فیلیپ ستبون محصول شبکه فرانسه ۲ است. این مجموعه تلویزیونی از نوامبر ۲۰۰۳ تا نوامبر ۲۰۰۴ در دو فصل پخش شده و آلن دلون بازیگر اصلی آن بوده است.
قسمت اول: ۷ نوامبر ۲۰۰۳ م.
قسمت پایانی: ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴ م.
بازیگران: آلن دلون
http://ecx.images-amazon.com/images/I/81m7ET4GGNL._SL1500_.jpg


سرچ هایی که جدیدا در وبلاگ رها ماهرو جستجو شده اند عبارتند از : آیاکو کوشینو و عکس جولین کرنوگریس و نقد فیلم پذیرایی ساده و نقد فیلم همه خوب هستند و نقد نفس گرم و فیلم پدر خوانده2 و ساحل بکرانی و نقد فیلم برف پیما و جان کوشینو و رها در فیلم تو ومن و کانال نارنجی تلگرام و عکس جولین کرنوگوراک و بیوگرافی ساحل بکرانی و نقد فیلم everybody is fine  و پرواز شاپرک ها دلیجان و انتقاد به نفس گرم و سریال رودخانه ی برفی و بازیگران مرد رودخانه ی برفی و هیمون راث و ماری ناتسوکی و بیوگرافی کاتلین اونیل بازیگر سریال رودخانه برفی و ﺟﻮﻟﯿﻦ ﮐﺮﻧﻮﮔﻮﺭﺍﮎ و زندگینامه ژاکوب سدرگرن و داستان پاندای کنفو کار که در زندگی چه کارهایی انجام میداد و انتقادات از سریال نفس گرم و انتقاد از سریال نفس گرم و ایتوکواوهارا و تماشای فیلم lucy  و نقد سریال کیمیا و سرداب و پاندول و نظرات مردم درباره بازی مرجانه گلچین درسریال نفس گرم و سریال میخک و تحلیل سریال نفس گرم و ایتوکو اوهارا و معنی فیلم شبکه یک نفس گرم و خانم اونیل در فیلم رودخانه برفی و عکسای ساحل بکرانی و آیا پاندای کونگ فوکار آخر پدر ومادرش راپیدا میکند و مهران مدیری همان قسمتهای باقیمانده و پاندای کونگ فو کارو آخر و الزمان و فیلمنامه قتل در قطار سریع السیر ایا قوی است و کانال عشقی تلگرام و نقد و بررسی داستان های شاه و پریون و پذیرایی ساده و مدس برو آندرسن و اسکارلت جوهانسن در فیلم لوسی و نقدساکن طبقه وسط و مردرودخانه برفی وجاشوالوکاس و نقد هفت و نقد فیلم اسب حیوان نجیبی است و شوق صعود با بازی ماچیکو اونو و کانال چای شیرین در تلگرام و فیلم جدید دوصفر هفت با بازی باتیستا و بازیگر نقش ایتوکو اوهارا و فیلم برف پیما و کانال سخنان بزرگان و بازیگران سینمایی هجوم ربایندگان جسم و انتقادات از نفس گرم و پرواز بر فراز جهنم و فیلم پرواز بر فراز جهنم


---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد فیلم مرا متهم بدان ساخته سیدنی لومت

رها ماهرو : خوانندگان محترم وبلاگ پرطرفدار سینمایی رها ماهرو ، لطفا نظرتان را درباره فیلم مرا متهم بدان ساخته سیدنی لومت به ما بگویید .

http://ecx.images-amazon.com/images/I/51XvSKTh1HL._SY300_.jpg
مرا متهم بدان
2006 آلمان
Find Me Guilty

کارگردان:Sidney Lumet

http://www.blackfilm.com/i3/movies/f/findmeguilty/poster_dvd.jpg


مرا گناهکار بدان

کارگردان سیدنی لومت
بازیگران ون دیزل
پیتر دینکلیج
ریچارد پورتنو
آلکس روکو
موسیقی جاناتان تانیک
تاریخ‌های انتشار
 ۱۷ مارس ۲۰۰۶
مدت زمان
 ۱۲۵ دقیقه
کشور ایالات متحدۀ آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۳٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
فروش گیشه ۲٬۶۳۶٬۶۳۷ دلار

مرا گناهکار بدان، (به انگلیسی: Find Me Guilty) فیلمی در ژانر کمدی، جنایی، درام است. کارگردان فیلم، سیدنی لومت است. این فیلم در سال ۲۰۰۶ میلادی ساخته شد.
____________
ژانر: بیوگرافی , کمدی , جنایی
امتیاز: 7٫0/۱۰

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/c/c2/FMGPoster.jpg/220px-FMGPoster.jpg

رنگی / 125 دقیقه
بازیگران عمده: وین دیزل، پیتر دینک لیج، لینس روچ، ران سیلور، الکس روکو، آنابلا اسکیورا و رابرت استنتن.
کارگردان: سیدنی لومت.
خلاصه داستان: در سال های 1987 و 1988، به مدت 21 ماه، بیست تن از اعضای خانواده ی مافیایی «لوکزه» اهل نیوجرزی به جرم 76 فقره خلاف محاکمه شدند. متهم اصلی در این محاکمه ی طولانی، «جاکومو دی نورشیو» (دیزل) بود که دفاع از خودش را به عهده گرفت…
شرح فیلم: لومت 82 ساله، خیلی راحت و بی هیچ عذاب وجدانی، هم دلی تماشاگر را به سوی «دی نورشیو» سوق داده و دادستان را موجودی موذی و غیر قابل تحمل و اکثر پلیس ها را موجوداتی آشکار دورو و پردوز و کلک توصیف کرده – طوری که برخی از منتقدان امریکایی نتیجه گرفتند که فیلم علنا طرفدار مجرم ها است.

http://static.independent.co.uk/s3fs-public/thumbnails/image/2013/12/16/17/find-me-guilty.jpg
تحلیل فیلم
فیلم «مرا متهم بدان» داستان واقعی محاکمه بزه‌کاری به نام «جکی دینورشیو» است که در طول محاکمه‌ای بین سال‌های 1987 تا 1988 که طولانی‌ترین محاکمه در تاریخ قضایی آمریکا محسوب می‌شود خود به وکالت و دفاع از خود پرداخت. او که فردی کم‌سواد بود با دفاعیات بذله‌گویانه و ساده‌ و مؤثرش باعث شد که پرونده به نفع متهمان خاتمه پیدا کند.
«مرا متهم بدان» بی‌اختیار بیننده را به یاد فیلم اول سیدنی لومت، «دوازده مرد خشمگین» می‌اندازد که آن هم در فضای یک دادگاه می‌گذشت و لومت کهنسال نشان می‌دهد که چطور مانند دوران جوانی‌اش هنوز هم می‌تواند یک مضمون قضایی و حقوقی را در فضای بسته یک دادگاه دیدنی کارگردانی کند تا تماشاگر لحظه‌ای احساس خستگی نکند و مشتاقانه روایت را دنبال کند.
____________
مرا متهم بدان» دادگاهی تصویری درسینمای جهان

«مرا متهم بدان» دادگاهی تصویری درسینمای جهانمرا متهم بدان اثر قابل توجه سیدنی لومت به خلق ماجرایی حقیقی و روایتی مستند می پردازد، این فیلم سینمایی درباره شخصی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سوال می برد.
فیلم بر اساس داستان زندگی حقیقی جاکومودی نورشیتو ساخته شده است، که در حین ساخت فیلم فوت کرده و نتوانسته شاهکارش که به تصویر بدل شده ببیند.
او خودش به دفاع از خود می پردازد و با بذله گویی های پی در پی و شوخی هایش دادگاه و هیئت منصفه را به مسخره می گیرد این داستان واقعی به یکی از طولانی ترین محاکمه های قضایی آمریکا در بین سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ و در مدت ۲۱ ماه می پردازد، این دادگاه به محاکمه بیست نفر از اعضای خانواده مافیای لوچزه از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به علت حدود ۸۰ فقره خلاف می پردازد.
سینمایک باز هم به عهد خود وفا کرده و یکی از فیلم های جدید و برجسته سینمای جهان را انتخاب کرده و نشان داده است مرا متهم بدان محصول سال ۲۰۰۶ کشور آلمان- آمریکا می باشد و همین طور نامزد خرس طلایی جشنواره برلین بوده است.
لومت با داستان پردازی و دیالوگ نویسی، فوق العاده و جذابش از محیط خشک و نامانوس دادگاه کم کرده که این سینمایی بر خلاف روایت یکنواخت و یک جورش بیننده را خسته و دلزده نمی کند و مخاطب ترغیب می شود تا پایان، دادگاه و جریاناتش را پیگیری کند و این هنر لومت است که توانسته با استمداد از دیگر عناصر تصویری، تک لوکیشن بودن فیلمش و همچنین جریانات خشک دادگاه را به طوری دوست داشتنی به مخاطب تحمیل کند.بازی جالب و تاثیرگذار وین دیزل نیز یکی از عواملی می باشد که از خشکی و غیر ملموس بودن فضا می کاهد.او با قدرت و توانایی خاصی توانسته نقشش را ایفا کند و به وسیله چهره کمدی و جذابیتش حس را به بیننده منتقل کند، (هر چند که این انتقال حس در ایران بیشتر به عهده دو بلور توانا و خوش صدای این نقش بوده است، زیرا در دوبله آثار خارجی نیمی از بازی به برقراری ارتباط و نوع بیان دو بلاژها بستگی دارد)
گذشته از برجستگی اثر لومت جسارت و قدرت ریسک بالایی داشته که به سراغ چنین موضوع تک بعدی رفته است البته که لومت با فضای دادگاه در آثار گذشته اش نیز آشنا بوده و کار کرده است و همچنین او عادت دارد فیلم هایش را در یک لوکیشن با فضای بسته بسازد، نگاه هجوگونه و طنزآمیز لومت در تمام فضای دادگاه حکم فرماست؛ مثلا آوردن یکی از مهره های سرنوشت ساز فیلم در حالی که روی برانکار است به دادگاه و یا انتخاب فردی کوتاه قد و با ظاهری کمیک برای ایفای نقش وکیل.
او از تمام عناصر برای بیان واقعیت بودن دادگاه آمریکا استفاده کرده است و به نوعی بر شوخ طبعی نورشیر نیز اشاره کرده است تا جایی که او با شوخ طبعی اش و همچنین به وسیله مضحک بودن نظام قضایی آمریکا می تواند پیروز از میدان بیرون بیاید.
اما گذشته از روح شوخ طبعی، جوانمردی و انسان دوستی نورشیر است که مورد توجه دوربین لومت بوده است، در جایی نورشیو در عین خیانتی که به او شده پسر عمویش را می بخشد و از او دفاع می کند.البته که وابستگی های خانوادگی از اصول گروه های مافیا می باشد)
سینمایک به تهیه کنندگی و کارگردانی مهدی فرودگاهی هم چنان دارد در راستا و اهداف والای خود حرکت می کند و هر هفته فیلم های جذاب و روز دنیا را به نمایش می گذارد.
منبع : روزنامه خراسان
http://g-ec2.images-amazon.com/images/G/03/video/features/FindMeGuilty01.jpg
«مرا متهم بدان»در سینما یک
«مرا متهم بدان»در برنامه این هفته سینما یک فیلم سینمایی «مرا متهم بدان» به کارگردانی «سیدنی لومت» پنجشنبه 9 مهرماه ساعت 22 پخش می شود.
«مرا متهم بدان»
در برنامه این هفته سینما یک فیلم سینمایی «مرا متهم بدان» به کارگردانی «سیدنی لومت» پنجشنبه 9 مهرماه ساعت 22 پخش می شود.
به نقل از وبلاگ رها ماهرو ، فیلمنامه «مرا متهم بدان» را سیدنی لومت به همراه « تی جی مانچینی» به نگارش در آورده اند و در آن بازیگرانی چون «وین دیزل» و «آلکس روکو» به ایفای نقش پرداخته اند.
این فیلم سینمایی درباره شخصیتی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سوال می‌برد. فیلم براساس داستان زندگی حقیقی جاکومودی نورشیو ساخته شده، که در حین ساخت فیلم فوت کرد،
داستانی که به یکی از طولانی ترین محاکمه های قضایی آمریکا در بین سال های 1987 و 1988 و در مدت 21 ماه ، بیست نفر از اعضای خانواده مافیایی «لوچزه» از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به خاطر حدود 80 فقره خلاف محاکمه شدند می پردازد.
گزارش وبسایت رها ماهرو می افزاید: «مرا متهم بدان» محصول 2006 آلمان، آمریکا و نامزد خرس طلایی جشنواره برلین است.
بر اساس این گزارش برنامه سینما یک به تهیه کنندگی و کارگردانی مهدی فرودگاهی در امور تامین برنامه شبکه یک سیما تولید می شود.
http://metropolis.co.jp/movies/files/2012/05/948-M-Find-Me-Guilty.jpg

پخش «صخره سرخ» به عنوان پرهزینه‌ترین فیلم آسیا از «سینما یک» سینمایی «مرا متهم بدان» با سه هفته تاخیر به روی آنتن می‌رود

فیلم‌های سینمایی «صخره سرخ» و «مرا متهم بدان» طی هفته‌های آتی در قالب برنامه «سینما یک» از تلویزیون پخش می‌شوند.
در حالی که برنامه «سینما یک» قرار بود هفته گذشته (9 آبان ماه)، فیلم سینمایی «مرا متهم بدان» را پخش کند، این اثر به دلیل آن چه از سوی تهیه‌کننده برنامه «آماده نشدن فیلم» نامیده شد، به روی آنتن نرفت.

تهیه‌کننده برنامه «سینما یک» در عین حال زمان پخش فیلم «مرا متهم بدان» را پنجشنبه (30 آبان ماه) اعلام کرد.

به گزارش ایسنا، «مرا متهم بدان» یک کمدی - جنایی است که سیدنی لومت در سال 2006 آن را کارگردانی کرده‌است. فیلم «مرا متهم بدان» در جشنواره فیلم برلین نامزد خرس طلا بوده‌است و وین دیزل و الکس روکو در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند. داستان فیلم به یکی از طولانی‌ترین محاکمه‌های قضایی آمریکا می‌پردازد که بیست نفر از اعضای خانواده مافیایی «لوچزه» از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به خاطر حدود 80 فقره خلاف محاکمه شدند.

بر اساس این گزارش ایسنا، برنامه «سینما یک» پس از پخش فیلم «خرس» ژان ژاک آنو، پنجشنبه هفته آینده (23 آبان ماه) «صخره سرخ» را برای بینندگان خود پخش خواهد کرد. این فیلم که پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای چین لقب گرفته‌است، اثر جدید جان وو است که از آن به عنوان پرهزینه‌ترین فیلم سینمای آسیا یاد می‌شود. جان وو مدتی را در سینمای هالیوود گذراند و فیلمهای پرفروشی چون «تغییر چهره»، «ماموریت غیرممکن» و «خانواده رابینسن» را هم ساخت. او پس از سالها مجددا به چین بازگشت و فیلمسازی را در کشور خودش ادامه داد.

«صخره سرخ» با اقتباس از یک رمان کلاسیک چینی به نام «رومانس سه امپراتوری» ساخته شد و

تونی لیونگ چیو وای، تاکشی کانشیرو، ژانگ فنگی، چانگ چن و لین چیلینگ در آن نقش‌آفرینی کردند. داستان فیلم در آخرین روزهای حکمرانی سلسله «هان» در سال 208 روی می‌دهد و درباره نبردهایی است که دوره حکمرانی سه امپراتور در چین به همراه داشت.
http://dvdmedia.ign.com/dvd/image/article/715/715270/find-me-guilty-20060627053000488-000.jpg
درباره " مرا متهم بدان "

درباره شخصیتی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سوال می‌برد. جاکومودی نورشیو شخصیت حقیقی که فیلم براساس داستان زندگی او ساخته شده است و در حین ساخت فیلم فوت کرد، با هجو کردن محاکمات قضایی آمریکا یکی از تاریخی ترین پرونده های این کشور را رقم زد. فیلم به یکی از طولانی ترین محاکمه های قضایی آمریکا می پردازد.
____________
پخش از : شبکه 1
ژانر : بیوگرافی ، جنایی
دسته بندی : فیلم سینمایی خارجی
زبان : فارسی
زمان پخش: 26 تیر 1394 ٠۹:۲٣
مدت: 1 ساعت و 35 دقیقه
____________
شبکه یک با شش فیلم سینمایی به استقبال عید سعید فطر می‌رود / به مناسبت عید سعید فطر شبکه یک شش فیلم سینمایی به نام‌های "مرا متهم بدان"، "آماده باش"، "میلیونر زاغه نشین"، "به من نگو قراضه"، "تفنگدار تنها" و "فرید بهاری" را پخش خواهد کرد

به گزارش «نسیم»، فیلم سینمایی مرا متهم بدان محصول 2006 آلمان و آمریکا و به کارگردانی سیدنی لومت جمعه 26 تیرساعت 9 صبح به روی آنتن می رود. فیلمنامه مرا متهم بدان را سیدنی لومت به همراه تی جی مانچینی نوشته است و درآن بازیگرانی چون وین دیزل، پیتر دینک لاگ و ران سیلور بازی کرده اند.
این فیلم درباره شخصیتی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سوال می‌برد. فیلم براساس داستان زندگی حقیقی "جاکومودی نورشیو" ساخته شده که در حین ساخت فیلم فوت کرد، داستانی که به یکی از طولانی ترین محاکمه های قضایی آمریکا در بین سال های 1987 و 1988 و در مدت 21 ماه، بیست نفر از اعضای خانواده مافیایی "لوچزه" از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به ارتکاب80 فقره خلاف، محاکمه شدند می پردازد.
فیلم سینمایی آماده باش به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی سیدکمال طباطبایی محصول سال1390 و در ژانر طنز است که مهدی سلوکی،آتیلا پسیانی، مجید مشیری، نگین صدق گویا و ستاره اسکندری در آن ایفای نقش کردند.
آماده باش روایتگر داستان سه سرباز به نام های رهی، نیما و جاوید است که در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، زودتراز موعد مقرر به مرخصی می روند. این امر باعث بروز مشکلاتی در خانه هایشان می شود. رهی و نیما در پی درگیری با خانواده برای رهایی از این وضعیت و رسیدن به آرامش راهی روستای جاوید در شمال می شوند. آشنایی با سید متولی امامزاده روستا مسیر داستان را تغییر می دهد...
 این فیلم جمعه 26 تیر ساعت 16 از شبکه یک پخش می شود.
فیلم سینمایی میلیونر زاغه نشین محصول سال 2008 انگلیس و آمریکاست که دنی بویل و لاولین تاندان آنرا کارگردانی کرده اند.
دو پاتل، فریدا پینتا و سائوراب شوکلا از بازیگران اصلی این فیلم سینمایی خانوادگی هستند که روز شنبه 27 تیر ساعت 9 صبح از شبکه یک پخش می شود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: وقتی یک پسر جوان بنام "جمال مالیک" در یک مسابقه تلویزیونی به مرحله نهایی و میلیونر شدن نزدیک می شود، مجری تلویزیونی او را به مقامات امنیتی به عنوان یک شیاد معرفی می کند چرا که به نظر نمی رسد پسری به سن او که یک آبدارچی نیز بوده است بتواند به تنهایی از عهده پاسخگویی به سوالها برآید. "جمال" زیر شکنجه پلیس روند زندگی سخت و فقیرانه خود را بازگو می کند. در واقع پاسخ هر یک از پرسش هایی را که "جمال" می دهد، نتیجه تجربه ای تلخ و دردناک از زندگی پر رنج اوست.
فیلم سینمایی به من نگو قراضه به کارگردانی سید محسن یوسفی محصول سال 1391 و در ژانر طنز با بازی جمشید مشایخی، علیرضا خمسه، فاطمه صدرایی و خسرو احمدی است.
این فیلم داستان مردی بازنشسته حسابداری است که صاحب یک ماشین قدیمی و فرسوده است که با آن مسافرکشی می کند، همه از او می خواهند آن ماشین فرسوده را تعویض کند اما او بخاطر علاقه شدیدی که به ماشینش دارد قبول نمی کند تا اینکه مسافری سوار ماشینش می شود و به دلیل خاطرات قدیمی که او و همسر بیمارش با آن ماشین دارند اصرار شدید به خرید ماشین او را دارد اما وی قبول نمی کند و این شروع ماجرای فیلم است.
این فیلم سینمایی شنبه 27 تیر ساعت16 پخش می شود.
فیلم سینمایی تفنگدار تنها دیگری فیلمی است که روز یک شنبه 28 تیر ساعت 9 صبح به روی آنتن شبکه یک می رود. این فیلم محصول سال 2013 آمریکا و در ژانر طنز است. گور وربینسکی کارگردان و جانی دپ، آرمی هامر و ویلیام فیچر از بازیگران این فیلم هستند.
 در خلاصه داستان این فیلم آمده است: در سال 1933 در شهر سانفرانسیسکو پسری به نام ویل در شهربازی با سرخپوست پیری به نام تانتو مواجه می شود که عضو قبیله کومانچی ها بوده و داستان "تفنگدار تنها" را برای او بازگو می کند. در سال 1869 سفید پوستان جهت احداث راه آهن در شهر کلبی تگزاس در حال فعالیت بودند. جان رید برادر کلانتر شهر کلبی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه حقوق در راه بازگشت به شهر خود است که در قطار با دو تبهکار که یکی از آنها تانتو و دیگری بوچ کوندیش است آشنا می شود. افراد گروه بوچ کوندیش برای آزادی سردسته خود به قطار حمله می کنند و او را با خود می برند... .
فیلم سینمایی طنز فرید بهاری به کارگردانی مهرداد خوشبخت و به تهیه کنندگی رضا جودی محصول سال 1393 است که در آن بهنام تشکر، جمشید جهانزاده، فریبا نادری، افشین نخعی، پروین ملکی، اکرم مطلبی و محمدعلی دشتی ایفای نقش کردند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: فرید بهاری فردی دروغگو و خیال پرداز است. روزی متوجه می شود سه شخصیت کاملا مشابه او که هر کدام یکی از صفت های اخلاقی بد او را دارا هستند در روند زندگی عادی او اختلال ایجاد کرده اند. بر اثر دردسرهای این سه شخصیت فرید بهاری تصمیم می گیرد عادات ناپسند خود را کنار بگذارد. این فیلم روز یک شنبه ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

http://www.media1.hw-static.com/wp-content/uploads/find-me-guilty-movie-stills-vin-diesel_3484391-400x305.jpeg

مرا متهم بدان، پلیس پر دردسر، شجاعان و...
گزارش فیلم‌های آخر هفته در تلویزیون

خبرگزاری فارس: فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی مختلفی نظیر «مرا متهم بدان»، «پلیس پر دردسر»، «شجاعان»، «جنگ کانرز» و ... در روزهای پایانی هفته به روی آنتن می‌روند.
خبرگزاری فارس: گزارش فیلم‌های آخر هفته در تلویزیون

شبکه‌های یک، دو، سه، چهار و تهران در روزهای پایانی هفته -9 و 10 آبان ماه- فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی مختلفی را به روی آنتن می‌فرستند که جزئیات آنها به شرح زیر است: *«مرا متهم بدان» در برنامه این هفته سینما یک فیلم سینمایی «مرا متهم بدان» به کارگردانی «سیدنی لومت» پنجشنبه 9 مهرماه ساعت 22 پخش می‌شود. فیلمنامه «مرا متهم بدان» را «سیدنی لومت» به همراه «تی جی مانچینی» به نگارش در آورده‌اند و در آن بازیگرانی چون «وین دیزل» و «آلکس روکو» به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم سینمایی درباره شخصیتی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سئوال می‌برد. فیلم بر اساس داستان زندگی حقیقی جاکومودی نورشیو ساخته شده، که در حین ساخت فیلم فوت کرد. این فیلم داستانی که به یکی از طولانی‌ترین محاکمه‌های قضایی آمریکا در بین سال‌های 1987 و 1988 و در مدت 21 ماه می‌پردازد که در آن بیست نفر از اعضای خانواده مافیایی «لوچزه» از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به خاطر حدود 80 فقره خلاف محاکمه شدند. «مرا متهم بدان» محصول سال 2006 آلمان و آمریکاست و نامزد خرس طلایی جشنواره برلین است. بر اساس این گزارش برنامه سینما یک به تهیه کنندگی و کارگردانی «مهدی فرودگاهی» در امور تامین برنامه شبکه یک سیما تولید می‌شود. * «تخت جمشید سر روزولت» تله‌فیلم جدید «سعید ابراهیمی‌فر» با نام «تخت جمشید سر روزولت» ساعت 16 جمعه به عنوان فیلم بعدازظهر از شبکه یک روی آنتن می‌رود. این فیلم به تهیه‌کنندگی «علیرضا سبط احمدی» درباره جوزف فریمن کارگردان آمریکایی ایرانی‌تبار است که برای شرکت در جشنواره فیلم به ایران سفر می‌کند و در ایران با حوادثی رو به رو می‌شود. آتیلا پسیانی، نازنین فراهانی و میلاد کی‌مرام نقش‌های اصلی «تخت جمشید سر روزولت» را ایفا می‌کنند. *«پلیس پر دردسر» فیلم سینمایی «پلیسِ پر دردسر» روز پنجشنبه 9 آبان ماه ساعت 23:45 به روی آنتن شبکه دو سیما خواهد رفت. این فیلم محصول سال 2003 آمریکاست و به تهیه کنندگی و کارگردانی ران شلتون ساخته شده است. بازیگرانی چون جاش هارت نت و هاریسون فورد نیز در آن ایفای نقش کرده‌اند. در خلاصه داستان فیلم سینمایی «پلیس پر دردسر» آمده است: «جو گاولین» مأمور باسابقه و کارآگاه پلیس جنایی است که علاوه بر انجام وظیفه در لباس یک پلیس، در کار معاملات مسکن نیز فعالیت می‌کند. او در موقعیت‌های مختلف کاری و گاهی در صحنه جنایت نیز به خرید و فروش مسکن می‌پردازد. همکار «جو» کارآگاه جوانی به نام «دی سی» است که همراه او پرونده‌های جنایت را پی‌گیری می‌کند. در یک حمله تروریستی به یک کلوپ، تعدادی از اعضای یک گروه موسیقی خیابانی که همگی سیاهپوست هستند به قتل می‌رسند و «جو» و «دی سی» مأمور بررسی پرونده می‌شوند؛ اما به طور کاملاً اتفاقی ... *«جنگ کانرز» فیلم سینمایی «جنگ کانرز» روز جمعه 10 آبان ماه ساعت17:30 به روی آنتن شبکه دو می‌رود. این فیلم محصول سال 2006 آمریکاست و به کارگردانی نیک کستل و تهیه کنندگی آلیسون سمنزا ساخته شده و بازیگرانی چون آنتونی تیریچ کریس و نیا پیپلس در آن ایفای نقش کرده‌اند. در خلاصه این فیلم سینمایی آمده است: «کانرز» مأمور خبره و توانای پلیس آمریکاست که برای انجام مأموریت‌های خطیر و حساس اعزام می‌شود. مسئول مستقیم کانرز فردی است به نام «بروکس» که از مأموران با سابقه پلیس و دارای سوابق زیاد جنگی در کویت و عراق است. در یکی از مأموریت‌هایی که کانرز برای مقابله با چند گروگان‌گیر اعزام می‌شود، پس از اینکه همه گروگان‌گیرها توسط او کشته می‌شوند، در اثر دخالت یکی از مأموران پلیس به نام «داریل گرین» که با کانرز و بروکس خصومت دارد، کانرز بینایی خود را از دست داده و خانه‌نشین می‌شود. کانرز پس از گذشت سه سال با یک عمل جراحی بینایی خود را به‌دست می‌آورد اما ... *«شلیک بزرگ» فیلم سینمایی «شلیک بزرگ» محصول سال 2007 کره است که روز پنجشنبه 9 آبان ماه ساعت 20:15 پخش خواهد شد و تکرار آن نیز روز جمعه 17 آبان ساعت 9:30 پخش خواهد شد. این فیلم به کارگردانی ژانگ وو پارک ساخته شده و بازیگرانی چون ووسونگ کام، هانگ سیون جانگ، سونگ جین کانگ و... در آن بازی کرده‌اند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: پارک من سو، مردی است که به دلیل تربیت خاص و خشن پدرش، به‌شدت و در حد وسواس منضبط و غیرقابل انعطاف است. این خصوصیت باعث شده که هیچ‌کس قادر به تحمل او نیست و به همین دلیل از کارش اخراج می‌شود، همسرش نیز قصد دارد از او جدا شود و ... *«ساعت 25» فیلم تلویزیونی «ساعت 25» محصول ایران است که هفته گذشته روی آنتن رفته و تکرار آن روز جمعه 10 آبان ماه ساعت 9:30 پخش خواهد شد. داستان این فیلم تلویزیونی را پیمان عباسی نوشته و مسعود آب پرور آن را کارگردانی کرده است. در این فیلم تلویزیونی که به تهیه کنندگی کمال طباطبایی ساخته شده، بازیگرانی چون امین تارخ، پریوش نظریه، افسانه چهره آزاد، شاهرخ فروتنیان، مهدی سلوکی و... ایفای نقش کرده‌اند. داستان این فیلم درباره طه است که پس از سالها اسارت به کشور باز می‌گردد. اما همه چیز تغییر کرده و نمی‌داند در پس این واقعیت‌های تلخ، حقیقتی پنهان شده است که... *«شجاعان» فیلم سینمایی «شجاعان» جمعه 10 آبان ساعت 22:30 در قالب صد فیلم از شبکه سه سیما پخش می‌شود. این فیلم سینمایی محصول سال 1958 آمریکاست و به کارگردانی «هنری کینگ» ساخته شده است. در «شجاعان» بازیگرانی چون گریگوری پک، جون کالینز، استفان بوید، هنری سیلوا، کاتلین گالانت و ... بازی کرده‌اند و در خلاصه آن آمده است: جیم داگلاس پس از کشته شدن همسرش و ربودن کیسه پولش به تعقیب چهار یاغی که می‌پندارد در این امر دست داشته‌اند می‌پردازد. پس از شش ماه تعقیب، آنها را در شهری در زندان می‌یابد که در انتظار اعدام هستند. وی برای مشاهده اعدام در شهر می‌ماند و ... * «قتل‌عام روز سنت والنتاین» فیلم آمریکایی «قتل‌عام روز سنت والنتاین» جمعه 10 آبان از شبکه 4 به نمایش درمی‌آید. در این فیلم که توسط راجر کورمن ساخته شده، جیسون روباردز، جرج سیگال و فرانک سیلورا بازی کرده‌اند. در «قتل‌عام روز سنت والنتاین»، درگیری باگز موران و آل کاپون به یک نبرد تمام عیار بدل می‌شود. کاپون، جک مک گرن را مأمور کشتن موران می‌کند و... این فیلم ساعت 20:30 جمعه 10 آبان در برنامه سینما چهار پخش خواهد شد. *«تا پای مرگ» فیلم سینمایی «تا پای مرگ» روز جمعه 10 آبان ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش می‌شود. فیلم سینمایی «تا پای مرگ» محصول مشترک کشورهای آلمان، انگلیس، بلغارستان و آمریکا در سال 2007است که به کارگردانی سایمون فلوز و بازی جان کلود، ندام، سلینا گیلز، مارک دایموند و ویلیام‌اش ساخته شده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: آنتونی استوو (جان کلود وندام) که یک مامور مخفی پلیس است از سوی همکار معتادش به فساد کشیده می‌شود. بعدها همه از او تنفر پیدا می‌کنند و حتی همسرش در آستانه طلاق از او قرار می‌گیرد. شریک سابق او گابریل کالاهان که همه بلاها زیر سر اوست افرادی برای به قتل رساندن او می‌فرستد و در درگیریی که بین آنها رخ می‌دهد آنتونی زخمی شده فرار می‌کند و .... تکرار این فیلم سینمایی 15 آبان ساعت 22 پخش می‌شود.
http://cineplex.media.baselineresearch.com/images/229361/229361_full.jpg
مرا متهم بدان

کارگردان : سیدنی لومت

بازیگران : وین دیزل و آلکس روکو

محصول : ۲۰۰۶ آمریکا و آلمان

نقد کوتاه

فیلم «مرا متهم بدان»درباره شخصیتی است که ساختار نظام قضایی آمریکا را زیر سوال می‌برد. جاکومودی

نورشیو شخصیت حقیقی که فیلم براساس داستان زندگی او ساخته شده است و در حین ساخت فیلم فوت کرد،

با هجو کردن محاکمات قضایی آمریکا یکی از تاریخی ترین پرونده های این کشور را رقم زد. فیلم به یکی از

طولانی ترین محاکمه های قضایی آمریکا می پردازد. در بین سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ و در مدت ۲۱ ماه ،

بیست نفر از اعضای خانواده مافیایی «لوچزه» از افراد ایتالیایی الاصل ساکن نیوجرسی به خاطر حدود ۸۰

فقره خلاف محاکمه شدند که نقش اصلی را در این وسط جکی دی نورسیو یکی از اعضای خانواده متهمان

ایفا کرد. او به جای اینکه وکیل اختیار کند؛ خود ، دفاع از خودش را پذیرفت و با لطیفه گویی ، دلقک بازی و

مسخره کردن دادستان و شاهدین و پلیس ها معرکه ای دیدنی راه انداخت.

(این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است)
http://kh.i1.fdbimg.pl/hsvp9l_l9zv1b.jpg
متأسفم! این سینمای لعنتی، این سینمای کثیف، هنوز نفس می‌کشد.
سید حمیدرضا قادری
با نگاهی به فیلم «مرا متهم بدان» ساخته‌ٔ سیدنی لومت

یک مشت خلافکار ایستاده‌اند جلوی چشمتان، از آن دسته آدم‌ها که مطمئنی در عمرشان چند نفری را فرستاده‌اند به ملاقات حضوری با جناب عزراییل، مشروب خورده‌اند و بدمستی کرده‌اند، احیانا هر وقت سر دلشان درد گرفته برای تسکین دردشان، داده‌اند یکی را درسته کباب‌ترکی کنند و از آن دسته آدم‌ها که می‌دانی تا زیر بغل، بله! درست تا زیر بغلشان به خون ملت آلوده است... خُب... موقعیت پیچیده‌ای نیست. احیانا دوست داری یک اسلحۀ وینچستر به تو بدهند، با یک قاضی کور تا تو در کمال خونسردی، انتقام بشریت را از آن‌ها بگیری، ولی...

ولی تو عاشق آن‌ها شده‌ای... برایشان کف می‌زنی و دوست داری آن‌ها از دست یک مشت پلیس عدالت‌طلب عقده‌ای خیلی زود رها شوند... .

«این قاضی‌های پرحرف و اون هیئت منصفۀ احمق چرا این‌ها رو تبرئه نمی‌کنند؟»

حالا موقعیت پیچیده شده است. شما در برابر همۀ اخلاقیات مادرزادتان ایستاده‌اید... آیا چنین روزی فرا می‌رسد؟

پنجشنبه‌شب، همان آخرین روز آبان‌ماه 1387، برنامۀ «سینمای یک»، فیلمی با نام «مرا متهم بدان»، به کارگردانی گرگ پیر هالیوود، سیدنی لومت پخش کرد. یک فیلم گیرا و تأثیرگذار؛ گیرا چون بالاخره تماشاگر را تا انتها با خود، درگیرانه پیش برد و تأثیرگذار چون توانست همۀ مخاطبانش را وادار کند به چیزی دل ببندند که در دنیای واقعی نمی‌بایست به آن دل ببندند. کاری که سینما در هر لحظه، در حالِ انجام آن است؛ این‌که ما را قانع کند می‌توان دنیا را بر اساس قوانینی جدید خلق کرد، قوانینی که از دل تعامل خلاقانه ولی گاه غیراخلاقی تهیه‌کنندگان سینما، فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان بیرون می‌آید و تیر خلاصش را هم البته بازیگران دوست‌داشتنی‌مان به ما می‌زنند.

البته این مجال اختصاص به نقد فیلم ندارد. اصلِ حرف، همان است که در پارۀ اولِ نگاشته خواندید. تصور یک چنین دنیای وارونه‌ای را می‌توانید بکنید؟ دنیایی که در آن این اندازه اخلاقیات و ضداخلاقیات جابه‌جا شده باشند.

برای آن‌ها که نتوانستند فیلم را ببینند، بد نیست خلاصه‌ای از داستان را بازگو کنم: داستان از آنجا شروع می‌شود که یک عضو خانواده‌ای مافیایی (ناگفته پیداست ایتالیایی) با بازی وین دیزل (همان بازیگر عضلانی فیلم‌های درِ پیتی چون XXX) به همراه باقی اعضای محترم خانواده، توسط یک دادستان سمج و بدپیله به جرم اغتشاش در نظم انسانی آمریکا(!) بازداشت می‌شوند. جناب دادستان، عزمش بر این مقصود جزم است که همۀ این اعضا را به یک پیک‌نیک طولانی خانوادگی در زندان‌های آمریکا بفرستد ولی خُب، قضیه به این سادگی‌ها هم نیست. هر کدام از این اعضای محترم با یک‌دوجین وکیل پدرسوخته‌تر از خودشان به دادگاه می‌آیند تا بدیهی‌ترین ادلۀ پلیس را هم رد کنند و خودشان را از بچه‌های سه‌چهار‌ساله هم معصوم‌تر جلوه دهند. این وسط یکی دو چیز جالب‌تر هم هست:

1. یکی از اعضای شوخ و البته لات و لوت خانواده (همان وین دیزل عزیز) خودش وکالت خود را به‌عهده می‌گیرد. (در حالی که تنها شش کلاس سواد دارد)

2. او به شدت به پسرعموهای خود (همان باقی خانوادۀ تبهکارش) علاقه‌مند است و برای آن‌ها حاضر می‌شود، پیشنهادات پلیس (برای آدم‌فروشی) را رد کند.

3. یک وکیل کارکشته هم هست که قدش به زور از بلند‌قدترین عضو خانوادۀ هفت‌کوتوله و سفید‌برفی بالاتر می‌رود. (در دادگاه وقتی می‌خواهد از موکلش دفاع کند، باید برایش جایگاه مخصوص بیاورند تا هیئت منصفه او را ببینند!!)

کل فیلم به چالش دادستان، قاضی، هیئت منصفه و وکلای متهمین برای دور زدن همدیگر طی می‌شود. داستانِ فیلم، واقعی است و محاکمه هم چیزی حدود 600 روز طول می‌کشد. فیلم، لحنی طنز دارد و البته دوبله‌های ایرانیزه‌شدۀ فیلم هم در باورپذیرتر شدن آن مؤثر افتاده‌اند. (تصور صدای حسین عرفانیان روی وین دیزل به فهم بهتر مدعای بنده کمک می‌کند)؛ اما چالش اصلی جای دیگر است.‌ ما به عنوان بینندۀ فیلم به‌تدریج با شخصیت لمپن و فردین‌وار وین دیزل (که برای این فیلم 15 کیلو چاق کرده و یک گریم سنگین را تحمل کرده تا دو برابر سن واقعی‌اش نشان دهد) هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم، تا جایی که دوست داریم او در این نزاع پیروز شود و این در حالی است که ما می‌دانیم او کوکایین قاچاق می‌کرده، سنگ‌های بی‌ارزش رنگی را به جای جواهر به ملت می‌انداخته، یک رذل آدم‌کش قاچاقچی است و و و... ولی همین ما، از او خوشمان می‌آید که رفقای کثیفِ بدتر از خودش را نمی‌فروشد.‌ ما وقتی می‌بینیم دادستان و شُهّادش در محکوم کردن آن‌ها مرتب شکست می‌خورند پیروز می‌شویم، ما وقتی می‌بینیم یک دادستانِ عدالت‌طلب از دست او و دار و دستۀ مافیایی‌اش حرص می‌خورد، کیف می‌کنیم و این همه در شرایطی شکل می‌گیرد که ما آن‌چنان مسحور فیلم و شخصیت‌های آن شده‌ایم که یادمان می‌رود هر روز در دور‌ و برمان پر است از این دسته آدم‌ها که یا زمین‌خوارند یا بیت‌ا‌لمال‌خور یا دزد یا قاچاقچی یا رانت‌خوار و ما در گعده‌های شبانه و خانوادگی‌مان دولتمردانمان را به محاکمه می‌کشیم که چرا ایشان را سریع، ولو از طُرُق غیرقانونی، مجازات نمی‌کنند.

خُب، سِرِّ این تناقض در چیست؟

سینما کثیف، رذل و دروغگوست. این را دیگر باید اعتراف کنیم که این ساختۀ دست بشر، دارد ما را غرق در دنیایی می‌کند که ساخته و پرداختۀ ذهن آن‌هایی است که یا بیمارند یا قاتلینی ناکام هستند که می‌خواهند با خلق جانیانی که با لذت آدم می‌کشند (مانند هانیبال لکتر، زن و شوهر قاتلین بالفطره و عمدۀ شخصیت‌های فیلم‌های تارانتینو) انتقام قاتل نشدن خود را این‌گونه از ما مقتولینِ بی‌سر و صدا بگیرند و مشتی تهیه‌کنندۀ مافیاصفت هم هستند که پشت ساخت این فیلم‌ها تمایلات عقده‌گونۀ خود در نرسیدن به عظمت دُن کورلئونه‌ها را با ساخت این فیلم‌ها ارضا می‌کنند.

سینمایی که در آن برای هر حرکت کثیفِ بدمن فیلم، یک مشت نویسنده نشسته‌اند و فلسفه‌‌بافی می‌کنند... و ما نیز در برابر بیانات آن‌ها دو گوش خویش و قلب خود را تقدیم کرده‌ایم... حکایت خنده‌دار ولی حقیقی‌ای است.

در همین فیلم مرا متهم بدان، سکانسی هست که دادستان فیلم نشسته و برای همکارانش با لحنی اعتراض‌گونه درد و دل می‌کند. او می‌گوید اعضای هیئت منصفه نمی‌توانند اعضای خانوادۀ مافیا را گناهکار بخوانند، چون از قِبَل قاچاق اجناس ارزان‌قیمتِ آن‌ها، همین اعضای هیئت منصفه غیرمستقیم بهره‌مند می‌شوند. او با لحنی ترحم‌برانگیز آدم‌هایی چون ما را ناسپاس می‌خواند که تلاش‌های امثال او برای پاک کردن جامعه از شر وین دیزل‌ها را برنمی‌تابیم و عاشق لودگی‌های وین دیزل‌ها شده‌ایم، عاشق این هستیم که او مادرش را خیلی دوست دارد، برای دخترش پدری می‌کند و فردین‌بازی در می‌آورد.

با این همه، ما این سینما را دوست داریم چون رؤیاهایمان را تعبیر می‌کند، (رویایی چون مجازات غاصبین حقوق مردم؛ به واقع یک رؤیا!!!) چون به ما اجازه می‌دهد از چیزهای جزئی، کوهی عظیم بسازیم و بعد بایستیم و از دیدنش لذت ببریم. چون به ما اجازه می‌دهد در داستان‌های عاشقانه‌ای که هیچ‌گاه تجربه‌شان نکرده‌ایم، ولو مجازی، مشارکت داشته باشیم و لذت ببریم. به ما این اجازه را می‌دهد به جای قهرمانِ مرد داستان، مورد خواستگاری یک دختر قرا بگیریم، به ما اجازه می‌دهد عاشق یک دختر پولدار یا یک پسر فقیر لوطی‌مسلک بشویم و به خاطر او یک شهر را بر هم بریزیم.‌ به ما اجازه می‌دهد وقتی می‌بینیم قانون، مانع تحقق اهدافمان است، بزنیم و همه چیز را بر هم بریزیم و شاهد مقصود را در آغوش بکشیم و البته کسی هم خم به ابرو نیاورد. آنقدر این رویاها زیاد می‌شوند که وقتی یکی از گرد راه می‌رسد و به ما پرده‌ای از واقعیت را نشان می‌دهد (مانند سریال روزگار قریب و ده‌ها نمونۀ رئالیستی و ناتورالیستی دیگر) چیزی در وجودمان می‌شکند و این‌ها (این تصاویر واقعی‌نما) را بیشتر می‌پذیریم و قبول می‌کنیم؛ چون ناگهان به دنیای واقعی پرتاب می‌شویم. گرچه پس از مدتی، دیگر تحمل این همه تلخی واقعیت را نداشته و به اولین عاشقانۀ سوزناک هندی پناه می‌بریم تا باز در تخدیر سینما و کلاً جادوی تصاویر غرق شویم.

این است که ما در برابر قهرمانانی چون وین دیزل، خلع سلاح می‌شویم. در ظاهر، عاشق خصایل مردانۀ او شده‌ایم ولی یادمان می‌رود که این جزئی‌نگریِ کذابانۀ سینما قرار است ما را به همان نتیجه‌ای برساند که هیئت منصفۀ دادگاه رسید:

متهمین بی‌گناه هستند.

ما به جای آن‌که از ناکامی دادستان فیلم، این نماد عدالت که از قضا بسیار هم انسانی پرداخته شده ‌(نه مانند بازرس ژاور) ناراحت شویم، خوشحال می‌شویم و برای همۀ متهمین رها شدۀ فیلم و پایداری 600 روزه‌شان در فریب افکار عمومی کف می‌زنیم.

این وسط ما درگیر این دو تناقض باقی می‌مانیم: اخلاقیات و سینما!

سینما گاه ما را تا اندازه‌های یک چشم‌چران پایین می‌آورد و گاه ما را در مقام یک فیلسوف می‌نشاند. ولی لذت، سر جای خودش باقی می‌ماند.

چند روزی است که هیاهویی راه افتاده که سینما مرده است یا زنده.خُب، گویا به دیگر هنرهای ما ایرانیان بایست هنر پزشکی قانونی بودن را هم اضافه کرد! ولی تا سینما می‌تواند فیلم‌هایی بسازد که در آن از بازیگران درجۀ دویی چون وین دیزل یک کاراکتر دوست‌داشتنی بیرون می‌آید که در عین رذل بودن مطلوب عامه می‌شود، تا سینما می‌تواند جای اخلاقیات و ضداخلاقیات را به گونه‌ای عوض کند که عذاب وجدان نگیریم، تا سینما می‌تواند کاری کند که من و تو از دیدن دو ساعتۀ یک بیانیۀ ضداخلاقی در پوششی از بازی و بازیگری لذت ببریم، تا سینما کاری می‌کند که پیرمردی هشتاد و دوساله چون سیدنی لومت می‌آید و فیلمی چون مرا متهم بدان می‌سازد، تا سینما داستان‌هایش را برای ما روایت می‌کند، لاجرم باید بپذیریم سینما نفس می‌کشد. شاید ایراد از ماست که فکر می‌کنیم نبض سینما در دهۀ سی، چهل یا حداکثر هفتاد از زدن بازمانده. شاید چون برای سینما تعریفی دیگر داشته‌ایم، نمی‌توانیم بپذیریم سینما زنده است و سرخوشانه هنوز ما را به آسانیِ دادن یک آب‌نبات چوبی قرمز به یک کودک سه ساله، فریب می‌دهد.

آری برادر!
متاسفانه این سینمای کثیف، لعنتی و دوست‌داشتنی هنوز زنده است...
____________


"سیدنی لومت" کارگردان نام آشنای سینمای آمریکاست که ایرانیان بیشتر او را با نام فیلم معروفش "بعد از ظهر نحس" به خاطر می آورند. کارگردان معترض و منتقد آمریکایی که علاقه ای خاص به پرداختن آثاری با محوریت و بزرگداشت ضدقهرمانان، هنجارشکنان و معترضان نظام اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه آمریکا دارد. که همین ویژگی را در فیلم "مرا متهم بدان" او نیز می توان مشاهده کرد.

در مرا متهم بدان اخلاق (مرام) و وفاداری گروه مافیایی را می توان با تندخویی، طعنه و کنایه و آزار روحی دادستان مقایسه نمود. می توان آزار جسمی و شکنجه های دور از اخلاق نیروهای پلیس به قهرمان داستان را نیز اضافه کرد. اینگونه حوادث، ناخودآگاه یک نوع حس فهم و همذاتپنداری را در بیننده ایجاد می کند. جکی با اتکا به نیروی فردی خود در مقابل دادگاه و دادستان که نمادی از کلیت سیستم قضایی است ایستادگی می نماید و بارها موجبات خنده و شادمانی افراد حاضر در محکمه را فراهم می کند. صحن دادگاه بطور غیرمعمول از یک شکل تازه و غیررسمی برخوردار بوده که در آن همه، از جمله متهمان به همراه وکلای مدافع خود و دادستان و همراهانش به دور میزهای شبیه رستورانها و کافه های آشنا در فیلمهای گانگستری هالیوود نشسته اند. و جالب اینکه خاستگاه این گروه تبهکار همان رستورانهای ایتالیایی است که در فیلم بدان اشاره می شود. اینگونه چیدمان دادگاه یک نوع همسانی برای حاضرین را انتقال می دهد.
علیرغم شخصیت پردازی دقیق و باورپذیر،تاکید و پیشروی داستان بر دیالوگ و کلام در تمام فیلم نیز غیرقابل انکار است. با توجه به فضای بسته و ثابت دادگاه و عرصه ی حرکتی کم موجود در آن، تمهیدات تصویری و بویژه طراحی میزانسن و حرکات بازیگران محدود و معمولی است. داستان فیلم با تعلیق مناسب و قابل تامل مخاطب را تا انتهای دادگاه و فیلم با خود همراه می کند.
____________

یادداشتی بر فیلم مرا متهم بدان
نویسنده: مجتبی هاشمی

ما مجرم واقعی را معرفی می کنیم!

قاضی: کسی که خودش از خودش دفاع میکنه، خودش باعث نابودی خودش میشه.

جکی: این حرف درسته؟

قاضی: در بعضی موارد.

جکی: پس در بعضی موارد هم درست نیست!

Find Me Guilty ، با آهنگ شادی آغاز می شود که از همان ابتدا نوید لحظاتی دلچسب و مفرح با پایانی خوش و شیرین را می دهد.

فیلم، داستان زندگی حقیقی جاکومو دی نورشیو را به تصویر می کشد که تصمیم گرفت بدون گرفتن وکیل از خود دفاع کند و با بذله گویی ها و شوخی هایی که در دادگاه به راه می اندازد، هیئت منصفه را به تمسخر گرفته و سرانجام، طی چند دادگاهی طولانی و تاریخی، موفق به نجات خود و دوستانش می شود.

این فیلم، محصول 2006 سینمای آمریکا و آلمان می باشد که نامزد خرس طلایی جشنواره برلین بوده است.

سیدنی لومت، کارگردان نام آشنای سینمای آمریکا، در ساخت فیلمهای منتقدانه سابقه ای دور و دراز دارد. او طوری با ظرافت هرچه تمام تر بذر شوخی را در این مستند دادگاهی کاشته و متهم را در دل مخاطب جای می دهد که وقتی جکی در زندان مورد آزار و شکنجه قرار می گیرد و یا وکلای مدافع سایر متهمان اجازه کوچکترین حرفی که با مزاجشان سازگار نباشد را به وی نمی دهند، به معنای واقعی همدردی با بازیگر پی می بریم.

وین دیزل، ستاره فیلمهای اکشن و پر حادثه، این بار با ظاهر شدن در نقشی متفاوت و با گریمی جالب توجه که او را به فضایی دور از فیلمهای قبلیش برده، توانایی خود را به عنوان یک بازیگر واقعی، و نه تنها در حد یک قلچماق نشان داده است. چنان تماشاگر را با خود همراه و در عمق شخصیت دوست داشتنی اش غرق می کند که وقتی بدانید جاکومو دی نورشیو قبل از اتمام ساخت فیلم فوت کرد و نتوانست شاهکارش را در قالب فیلمی از سیدنی لومت نظاره گر باشد، آه از نهادتان بلند می شود.

در حین فیلم که به یکی از حساس ترین و طولانی ترین محاکمات قضایی در طول تاریخ اشاره دارد، نکاتی به نظام قضایی آمریکا و سایر کشورها گوشزد می شود تا به سادگی از کنار جمله «عدالت باید اجرا شود؛ حتی اگر آسمان به زمین بیاید» که بر میز دادگاه نقش بسته، نگذرند.

پلیس به خاطر نفع خود برای معتادان مواد مخدر فراهم می کند. بر حسب شرایط، دادستان به یک شکنجه گر قهار بدل می شود. شاهدان یا در اثر مصرف مواد مخدر بر حرکات و گفتار خود مسلط نیستند، و یا بدون مصرف نشئه جات و بدون اعتنا به سوگندی که در ابتدای دادگاه یاد کرده اند، به سادگی دروغ می گویند. اعتماد به وکیلی با شصت هزار دلار مواجب مساوی است با سی سال حبس؛ درحالیکه بدون کمک وکیل هم می توان تبرئه شد.

در انتها نمی دانیم قاضی و هیأت منصفه را به خاطر تبرئه قهرمان داستان و دوستانش، عادل و درستکار بدانیم یا آنها را احمق و نادان خطاب کنیم، به خاطر اینکه جاکومو دی نورشیو و سایر اعضای خانواده مافیایی لوچزه را آزاد کردند تا به اعمال خلافکارانه شان در جامعه ادامه دهند.
http://mid-ship.co.jp/dvd/images/connection_2.JPG
 نیما نوربخش
فیلمی خوب از فیلمسازی قدیمی
نقد فیلم «مرا متهم بدان» (2006) به مناسبت نمایش از شبکه نمایش
فیلم «مرا متهم بدان» داستان واقعی محاکمه بزه‌کاری به نام «جکی دینورشیو» است که در طول محاکمه‌ای بین سال‌های 1987 تا 1988 که طولانی‌ترین محاکمه در تاریخ قضایی آمریکا محسوب می‌شود خود به وکالت و دفاع از خود پرداخت. او که فردی کم‌سواد بود با دفاعیات بذله‌گویانه و ساده‌ و مؤثرش باعث شد که پرونده به نفع متهمان خاتمه پیدا کند.
«مرا متهم بدان» بی‌اختیار بیننده را به یاد فیلم اول سیدنی لومت، «دوازده مرد خشمگین» می‌اندازد که آن هم در فضای یک دادگاه می‌گذشت و لومت کهنسال نشان می‌دهد که چطور مانند دوران جوانی‌اش هنوز هم می‌تواند یک مضمون قضایی و حقوقی را در فضای بسته یک دادگاه دیدنی کارگردانی کند تا تماشاگر لحظه‌ای احساس خستگی نکند و مشتاقانه روایت را دنبال کند.
لومت برای آن که فضای محدود و محصور دادگاه و بحث‌های حقوقی رد و بدل شده در آن خسته‌کننده نشود تمهیدات مؤثری را به کار گرفته است. یکی از این تمهیدات استفاده مؤثر از شخصیت «جکی دینورشیو» در طول فیلم است که با برخوردهای بذله‌گویانه و منطق بدوی، ولی تأثیرگذارش به فیلم فضایی مفرح بخشیده است. شخصیت‌های دیگر فیلم هم جذاب هستند. به خصوص وکیل مدافع کوتاه قدی که به جلسه دادگاه جلوه هجوآمیزی داده است. این که این ظاهر هجوآمیز او با دوراندیشی و نکته‌سنجی‌اش همراه می‌شود به ترکیبی متناقض و شیرین می‌انجامد. می‌توانیم به صحنه‌ای اشاره کنیم که او اشتباه یکی از شهود در مورد سخنان ماکیاولی را با ارجاع به کتابی بر ملا می‌سازد. لومت از ظرفیت بالقوه هیچ شخصیتی برای تنوع بخشیدن به فضای دادگاه صرف‌نظر نمی‌کند، حتی یکی از متهمان در دادگاه ناگهان دچار حمله قلبی می‌شود و روی تخت در جلسه دادگاه حاضر می‌شود و یکبار هم خوابش می‌برد و از روی تخت به زمین می‌افتد.
«مرا متهم بدان» نقش همیشگی شخصیت‌ها را تغییر می‌دهد. شخصیت بزه‌کار در جایگاه عدالت قرار می‌گیرد و مردان قانون در جایگاه ظلم و بی‌عدالتی. دلیل این امر هم روشن است. اجرای قانون و حتی اثبات جرم به روش‌های غیرانسانی و ظالمانه، عین بی‌قانونی و بی‌عدالتی است، در حالی که وفادار بودن یک ضدقهرمان به اصول انسانی حتی در منجلاب بزه‌کاری قابل ستایش است. دادستان هیچ‌گاه به شعارهای اطاعت از قانون و پیروی از انسانیت و حفاظت از جامعه که مرتب سر می‌دهد، پایبند نیست. برای اثبات جرم متهمان حتی حاضر است آن قدر شاهدی را در مواد مخدر غرق کند تا او را به شهادت علیه متهمان و دوستان سابقش برانگیزد. برای او تنها پیروز شدن در دادگاه مهم است و نه شعارهایی که مرتب تکرارشان می‌کند. در نقطه مقابل، دینورشیو قرار دارد که با وجود بزه‌کار بودن به اصول خود در هر شرایطی پایبند است. میان حرف و عملش برخلاف دادستان تفاوت چندانی وجود ندارد. حرف‌ از وفاداری و عشق ورزیدن به دوستانش می‌زند و در عمل هم چنین می‌کند.
تنها نکته سؤال برانگیز و گاه آزار دهنده در مورد شخصیت دینورشیو آن است که چرا به شخصیت او تا به این اندازه جلوه معصومانه و احساسات گرایانه داده شده است به گونه‌ای که گاه اصلاً نمی‌توان باور کرد که او یک قاچاقچی حرفه‌ای مواد مخدر است. در طول فیلم فقط یک بار او را در حال انجام عمل بزه‌کارانه می‌بینیم که همان لحظه هم دستگیر می‌شود. تا انتهای فیلم بالاخره تماشاگر درک نمی‌کند که شخصی که تا به این حد به دیگران (و حتی به دشمنان) عشق می‌ورزد و حتی غذای خود را با موش داخل سلولش قسمت می‌کند، چگونه این همه عمل مجرمانه مرتکب شده است و چرا ما حتی جلوه کم‌رنگی از این اعمال را در رفتارش نمی‌بینیم.
در یک نگاه کلی «مرا متهم بدان» فیلم خوبی است، هر چند لومت در اواخر دوران فیلمسازی‌اش مانند تمام طول کارنامه حرفه‌ای‌اش نوساناتی داشته است، ولی «مرا متهم بدان» نشان می‌دهد که لومت کهنسال مانند دوران جوانی‌اش همچنان خلاق و پا برجا و موفق باقی مانده و برخلاف بسیاری از هم‌نسل‌هایش، پا به سن گذاشتن او بدل به خزان خلاقیتش نشده است.
____________
 این دادگاه رسمی است!
بعد از پخش چند قسمت از سری جدید برنامه سینما یک، به اصطلاح موتور این برنامه‌های آشنا دارد کم‌کم روشن می‌شود و با حرکتی آهسته نظر مخاطبانش را به سوی خود جلب می‌کند. یکی از آثار جذاب به نمایش درآمده از این برنامه، مربوط به فیلم «مرا متهم بدان»‌ (اثر سیدنی لومت ، محصول 2006)‌ بود؛ فیلمی تماشایی و قابل بحث که تنها از دست کارگردان صاحب سبکی چون لومت، ساخت چنین اثری برمی‌آید.
 وی نشان داد که در 82 سالگی هنوز ذهن پویا و باورنکردنی برای خلق اثری به مانند «مرا متهم بدان»‌ را داراست که تنها در لوکیشن ثابتی چون محیط دادگاه، (به عنوان مکان محوری داستان)‌ با دکوپاژی دقیق و استادانه می‌تواند مخاطب را تا انتهای فیلم نگه‌دارد و جالب این‌که از وین دیزل هنرپیشه نه چندان شاخص و اکشن کار جوری بازی می‌گیرد که برای دیزل این نوع نقش‌آفرینی درخشان تبدیل به نقطه عطفی در کارنامه‌اش می‌شود.
سوای نکته‌های مثبت و شاخص این فیلم، در اینجا باید اشاره‌ای به دوبله با کیفیت و منسجم آن کنیم که برای پیگیری مخاطب برنامه سینما یک و خود فیلم مرا متهم بدان عامل مهمی بود. این‌گونه آثار که به فیلم‌های دادگاهی در بین دوستداران سینما مشهور هستند، نمونه‌های مناسبی برای برگردان زبانی یا همان دوبله فیلم محسوب می‌شوند چرا که در محیط آشنایی چون دادگاه حجم بالایی از دیالوگ بین اعضای حاضر در این محل برقرار می‌شود که این موضوع دست مدیر دوبلاژ را برای تنظیم دیالوگ و نیز گویندگان را برای نقش‌گویی‌هایشان باز می‌گذارد و برای پرسوناژهای قاضی، دادستان، وکیل مدافع، اعضای هیات منصفه، شاهدان و یا متهمان می‌توان برای هر یک نوعی شخصیت‌پردازی صدایی را متصور شد که گویای شخصیت‌‌شان در محیط دادگاه باشند.
اتفاقا مدیریت دوبلاژ «مرا متهم بدان»‌ بر عهده شخصی بوده که آشنایی مناسبی با فضاهای اینچنینی دارد. پرویز بهرام ‌ که نام و صدایش در بین مخاطبان دوبلاژ و عامه شهرت فراوانی دارد با حضوری نزدیک به نیم قرن در عرصه دوبله و تحصیلات در رشته حقوق، این فیلم را به شکل مناسبی دوبله کرد. این در حالی است که از وی در سال‌های اخیر، نقش‌گویی‌های درخشانش در دهه‌های گذشته را کمتر دیده بودیم ولی این بار مدیر دوبلاژی بهرام بعد از مدت‌ها در«مرا متهم بدان»‌ چه از لحاظ انتخاب صداها و چه تنظیم دیالوگ‌‌ها، اثری قابل تامل از آب درآمد. داستان مرا متهم بدان اختصاص دارد به سرگذشت واقعی خلافکاری به نام جکی دینورشیو (با بازی وین دیزل)‌ که به دلیل جرم‌های بسیار در زندان ایالتی محبوس می‌شود و مسوولان قضایی ایالت، با حالتی کینه‌توزانه قصد اشد مجازات وی را می‌کنند. در این بین دینورشیو با تعدادی از خلافکاران که جملگی از بستگانش می‌باشند در دادگاه حاضر شده و خودش به تنهایی وکالت خود را می‌پذیرد. دادرسی این دادگاه حدود 2 سال به طول می‌انجامد و در انتها هیات منصفه رای به بی‌گناهی آنان می‌دهد. برای دوستداران دوبلاژ تماشای دوبله مرا متهم بدان نوعی یادآوری خوشایند از دوبله‌های درخشان آثاری موسوم به فیلم‌های دادگاهی بود‌ که در اینجا ذکر نمونه‌ای از آن آثار خالی از لطف نیست بویژه وقتی که ردپایی از هنر گویندگان شاخص در آنها دیده می‌شود به مانند دوبله فیلم دادگاه نورنبرگ (اثر استنلی کریمر، محصول 1961)‌ که در آن منوچهر اسماعیلی به جای بازیگران مشهوری چون اسپنسرتریسی (در نقش قاضی ارشد دن هایرود)‌ و ریچارد ویدمارک نقش‌گویی مسلطی را ارائه کرد، یا در فیلم «و عدالت برای همه‌( »اثر نورمن، 1979)‌ که به داستان وکیلی به نام آرتور کرکلند (با بازی‌ آل پاچینو)‌ می‌پرداخت که به روابط ناعادلانه پشت پرده دستگاه قضاوت ایالات متحده پی‌برده بود و با فریادی بلند دست به افشاگری زد. در دوبله این فیلم خسرو خسروشاهی نقش‌گویی ماندگاری به جای آل پاچینو داشت و کاملا با بازی انرژیک و فریادهای پاچینو همگام بود بخصوص در صحنه‌های دادگاه و به هنگام وکالت،‌ خسروشاهی تمام توان گویندگی‌اش را به کار گرفته بود. از لحظه‌های اوج دوبله «و عدالت برای همه» می‌‌توان به سکانس به جنون رسیدن دوست وکیل کرکلند به نام جی‌پرتر (با بازی جفری تامبر با صدای بهرام‌زند)‌ اشاره کرد که در این صحنه خسروشاهی و زند توانستند با صدایشان لحظاتی به یادماندنی را ثبت کنند. این روند برای خسروشاهی در دوبله فیلم کریمر علیه کریمر (به کارگردانی رابرت بنتون، 1979)‌ نیز با نقش‌گویی به جای داستین هافمن (در نقش تدکریمر)‌ ادامه پیدا کرد و این بار در سکانسی از دادگاه که زن و شوهری برسر سرپرستی فرزندشان با یکدیگر مشاجره می‌کنند و خسروشاهی به همراه شهلا ناظریان با صداپیشگی به جای مریل استریپ در القاء با حس و حال این صحنه به مخاطب ایرانی توانستند بیشترین کوشش را ارائه کنند. این شیوه نقش‌گویی‌های درخشان در فیلم‌های دادگاهی برای دوبلورهای شاخصی چون زنده یاد عطاءالله کاملی در فیلم راه‌های افتخار (استنلی کوبریک، 1957)‌ به جای کرک داگلاس (در نقش سرهنگ دکس که در دادگاه نظامی از مقامات بالا ملتمسانه تقاضای عفو برای گروه سربازانش که به خیانت محکومند را دارد)‌ و ناصر طهماسب در فیلم دوازده مرد خشمگین (سیدنی لومت، 1957)‌ با صداپیشگی به جای هنری فاندا (که وی فوق‌العاده حالت‌های تشویش و اضطراب نفر هشتم اعضای هیات منصفه را در صدایش جلوه داد)‌ قابل جستجوست. حتی در سال‌های اخیر نیز زهره شکوفنده با انتخاب‌های بجایی که در صدای دوبله فیلم سیاه و سفید (اثر کریگ لاتفیف،‌ 2002)‌ انجام داد توانست این فیلم معمولی استرالیایی (که به دادگاه‌های نژادپرستانه می‌پرداخت)‌ را برای تماشاگر دیدنی‌تر کند. اما به واقع نقطه درخشان دوبله فیلم‌های دادگاهی در نسخه دوبله مردی برای تمام فصول (اثر فرد زینه‌من)‌ نمایان است، آنجا که در صحنه با شکوه محکومیت سر تامس مور (با اجرای به یادماندنی منوچهر اسماعیلی به جای پل اسکافیلد و با حضور ژرژپطرسی به جای جان هات در نقش ریچارد و زنده‌یاد حسین معمارزاده در نقش توماس کرامول)‌ در دادگاه این جمله‌های فراموش ناشدنی را از زبان توماس مور با صدای اسماعیلی در لحظه اعلام حکم اعدام می‌شنویم، مور: حالا که دادگاه مصمم است مرا محکوم نماید و خدا می‌داند چطور، من می‌خواهم نظر خود را نسبت به اتهام و عنوان پادشاه بیان کنم. این اتهام براساس یکی از مصوبات مجلس بر من وارد گردیده که تناقض دارد با قوانین الهی که آمده است عالی‌ترین نوع حکومت در ید قدرت هیچ پادشاهی نمی‌تواند قرار گیرد، مگر در دستان مردان خدا. در این سکانس وظیفه نقش‌گویی به جای قاضی دادگاه بر عهده محمدعلی دیباج است (برای یادآوری صدای دیباج کافی است که اشاره کنیم به دوبله فیلم محمد رسول‌الله(ص)‌ و نقش‌گویی درخشانش به جای شخصیت نجاشی فرمانروای حبشه)‌ که در اکثر دوبله آثاری از این دست، صدایش را به جای بسیاری از قاضی‌های دادگاه شنیده‌ایم که از قضا در دوبله مرا متهم بدان نیز دیباج به جای قاضی این داستان صحبت کرد و دوباره نشان داد که بهترین گزینه برای دوبله شخصیت‌های اینچنینی است.
همان طور که در قبل ذکر شد وین دیزل در نقش جکی دینورشیو بازی متفاوتی در مرا متهم بدان ارائه کرده و انتخاب صدای حسین عرفانی برای چنین نقشی خوب از آب درآمده چراکه هم ویژگی‌های لمپنی و جاه‌طلبانه شخصیت را می‌رساند و هم با توجه به کوتاه و خپل بودن دینورشیو، صدای بم و تیپیک عرفانی در اینجا تضاد جالبی را به تماشاگر القاء می‌کند. انتخاب برتر صدایی پرویز بهرام در دوبله این فیلم را می‌باید به صدای ناصر نظامی برای پرسوناژ وکیل گروه خلافکاران یعنی بن کلاندیس (با بازی بی‌نظیر پیتر دینکلاگ، هنرپیشه مستعد کوتاه قامت که با آن اندام کوتاهش به هنگام دفاع در دادگاه لحظات مفرحی را خلق کرد)‌ اختصاص داد. وقتی که صدای پرحجم و با طنین نظامی را بر قامت کوتاه این بازیگر شنیدیم، نوعی تناقض و تضاد حجم صدا با ویژگی‌های حرکت این نقش به وجود آمد که حاصل کار بسیار دلچسب بود و این نقش‌گویی با کیفیت نظامی را می‌توان در کنار دیگر نقش‌گویی ماندگارش به جای پرسوناژ دکتر واتسون در دوبله مجموعه ماجراهای شرلوک هولمز قرار داد.
اما در دوبله مرا متهم بدان، نوع کار دوبلور بااستعداد و جوانی چون میثم نیکنام (نقش‌گویی به جای دادستان)‌ چشمگیر بود و با کوششی که انجام داد، این نکته را به دوستداران دوبلاژ نوید داد که حالا دیگر به نیکنام نیز می‌توان در آینده دوبله اعتماد کرد. در کنار مدیر دوبلاژی قابل تقدیر پرویز بهرام، باید از ترجمه روان و منسجم مهسان حسنی یاد کرد که سهم بسزایی در دیده شدن دوبله این فیلم داشت.

نیروان غنی‌پور
____________
مرا گناهکار بدان
فیلم محصول سال 2006
مرا گناهکار بدان، فیلمی در ژانر کمدی، جنایی، درام است. کارگردان فیلم، سیدنی لومت است. این فیلم در سال ۲۰۰۶ میلادی ساخته شد.
تاریخ اکران اولیه: ۱۶ فوریهٔ ۲۰۰۶ م.
کارگردان: سیدنی لومت
مدت زمان فیلم: ۲ ساعت ۵ دقیقه
آهنگ‌ساز: جاناتان تانیک

بودجه: ۱۳ میلیون دلار آمریکا


صفحات دیگر :

---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد پاندای کونگ فو کار 2

رها ماهرو : خوانندگان و دنبال کنندگان همیشگی وبلاگ بزرگ سینمایی رها ماهرو ، لطفا نقد ها و نظراتتان را درباره ی انیمیشن پاندای کونگفو کار2 ساخته جنیفر یو برایمان بفرستید .


انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

نقد و بررسی انیمیشن Kung Fu Panda 2 ( پاندای کونگ فو کار 2 )

داستان خرس پاندایی که عاشق کونگ فو است از آن دست سوژه هایی بود که در قسمت اول پاندای کونگ فو کار حسابی گرفت و توانست تبدیل به یکی از بهترین انیمی1شن های سال 2008 شود. پاندای کونگ فو کار به قدری شخصیت های جذاب و دیدنی داشت که بعد از ساخت قسمت اول از این انیمیشن، همگی منتظر بودند تا ساخت قسمت دوم اعلام شود و همینطور هم شد. پاندای کونگ فو کار 2 به فاصله 3 سال از اولین قسمت ساخته شده است و علاوه بر شخصیت های اصلی داستان، تعداد زیادی موجود جدید نیز  به فیلم وارد کرده است که لذت تماشای آن را دو چندان کرده.

پو ( جک بلک )، پاندایی که در قسمت قبل بعد از پشت سر گذاشتن تمرین های سخت و طاقت فرسا بالاخره توانست خودش را به عنوان جنگجوی اژدها اثبات کند، در این قسمت تصمیم گرفته تا به دنبال ریشه خود بگردد تا متوجه گذشته خود شود ( البته قاز داستانِ ما کماکان پدرِ این پاندا است ! ). در  گیر و دار جستجوهای پو برای یافتن والدین واقعی اش ، یک طاووس خونسرد و البته بی رحم به نام ارباب شین ( گری اولدمن ) هوس کرده تا کل جهان ( منظور از کل جهان همان چین است ! ) را به تصرف خود درآورد و بساط کونگ فو را به صورت کامل از زمین ریشه کن کند. این طاووس با استفاده از اسلحه خطرناک خود به راحتی می تواند بر جماعت کونگ فو کار فائق آید. بنابراین استاد شیفو ( داستین هافمن ) برای مقابله با این موجود خطرناک، جنگجوی اژدهای خود یعنی " پو " را به محل مورد نظر می فرستد تا یک درس حسابی به این طاووس بد ذات بدهد. همرزمان پو در این سفر عبارتند از ببری ( آنجلینا جولی ) ، مانتیس ( ست روگان ) ، میمون ( جکی چان ) و مار ( لوسی لیو ). اما مشکل این است که این خرس پاندا بیشتر از اینکه نگران طاووس و اسلحه مخرب او باشد ، به دنبال هویت خودش است و قصد دارد تا به اصل خویش پی ببرد!
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کونگ فو کار 2 به خوبی کلمه " دنباله موفق " را معنی می کند. تمام فاکتورهای موفق قسمت اول پاندای کونگ فو کار در قسمت دوم نیز بکار گرفته شده است. یکی از هیجان انگیز ترین بخش هایی که به قسمت دوم اضافه شده، قابلیت 3 بعدی است که در مبارزات تن به تن به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده شده است. رنگ آمیزی شاد و تدوین های نفس گیر به همراه اکشن مناسب، سبب شده تا تماشای پاندای کونگ فو کار 2 به صورت 3 بعدی به یک امر واجب تبدیل شود. پاندای کونگ فو کار 2 به لحاظ محتوا نیز پیشرفت قابل ملاحظه ایی در مقایسه با قسمت اول داشته است. ما در قسمت اول شاهد یک انیمیشن کاملاً کودکانه بودیم که جنبه تفریحی اش نسبت به بارِ آموزشی چربش بیشتری داشت. اما در قسمت دوم با قرار دادن یک داستان فرعی که براساس آن پو به دنبال والدین واقعی اش می گردد، سعی شده تا به کودکان این نکته آموزش داده شود که یکدیگر را دوست داشته باشند و به والدیشان نیز عشق بورزند. تنها ایرادی که می توان از پاندای کونگ فو کار 2 گرفت، مدت زمان بسیار کوتاه آن است. پاندای کونگ فو کار 2 علاوه بر شخصیت های اصلی ، در این قسمت چند شخصیت جدید هم به داستان اضافه کرده است ولی به دلیل مدت زمان بسیار کوتاه این قسمت، نتوانسته به همگی آنها به خوبی بپردازد و علناً بعضی از شخصیت ها از بین رفته اند ( از جمله دو استاد هنرهای رزمی که به نظرم می شد مدت زمان بیشتری به آنها اختصاص داد ).

جالب ترین شخصیت در 2بین تازه واردها بدون شک طاووس است. این طاووس بسیاز زیبا و خونسرد اما بدذات که ارباب شین نام دارد ، بدون شک بعد از پو ،جذاب ترین شخصیت این انیمیشن است.  ارباب شین قابلیت هایی زیادی از جمله استنشاق کردن آتش و بیرون دادن فلز! را دارا می باشد که می تواند خطر بزرگی برای پو به حساب بیاید. یکی از دلایلی که باعث شده تا این طاووس تا بدین حد دوست داشتنی شود، صداپیشگی فوق العاده گری اولدمن برای این شخصیت است که ناخودآگاه باعث می شود لبخند بر لبان تماشاگر نقش ببندد. اما از میان همرزمان جناب پو ، اینبار ببری نقش پر رنگ تری در پاندای کونگ فو کار 2 دارد. ببری با همکاری پو توانسته اند لحظات جالب و خنده داری را در این قسمت رقم بزنند (  البته من همیشه دوست داشته ام تا به شخصیت مانتیس بهای بیشتری داده شود اما او هنوز هم در این قسمت در حاشیه قرار دارد ).

از زمانی که اعلام شد پاندای کونگ فو کار 2 در حال ساخته شدن است، نگران این بودم که سپردن سکان هدایت این انیمیشن به زنی که تابحال یک فیلم سینمایی هم نساخته! باعث شود تا خاطرات خوب قسمت اول از بین برود. اما پاندای کونگ فو کار 2 به من ثابت کرد که همیشه استثناء هم وجود دارد. جنیفر یو ( مطمئنم تابحال نامش را نشنیده اید ! ) حالا با ساخت پاندای کونگ فو کار 2 می تواند امیدوار باشد که اولین ساخته سینمایی اش کاندید دریافت اسکار بهترین انیمیشن شود. اگر قصد دارید تا 90 دقیقه هیجان و خنده را تجربه کنید ، پاندای کونگ فو کار 2 را ببینید.r
منتقد : میثم کریمی
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کونگ فو کار 2: Kung Fu Panda 2

کارگردان :  Jennifer Yuh

نویسنده : Jonathan Aibel ، Glenn Berger

بازیگران :

Jack Black  ...  Po

Angelina Jolie  ...  Tigress

Gary Oldman  ...  Lord Shen

Seth Rogen  ...  Mantis

Jean-Claude Van Damme  ...  Master Croc

Jackie Chan  ...  Monkey

Dustin Hoffman  ...  Shifu

Lucy Liu  ...  Viper

Michelle Yeoh  ...  The Soothsayer

و...............

ژانر : انیمیشن - کمدی

درجه سنی :  PG( مناسب برای افراد بالای 7 سال)

زمان : 90 دقیقه
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
 پاندای کونگ‌فو کار

پو، پاندای کنگ‌فوکار، به عنوان جنگجوی اژدها، با کمک پنج دوست کنگ‌فوکارش در هر قسمت از این مجموعه در مقابل دشمنان مبارزه می‌کنند و پیروز می‌شوند.

«پو» و پنج جنگجوی خشمگین، از درۀ صلح در مقابل خائنان دفاع می‌کنند و در این میان، پو اشتباه می‌کند، درس می‌گیرد، با سایر استادان معروف کونگ‌فو دیدار می‌کند و در مورد تاریخچۀ کونگ‌فو می‌آموزد. اگرچه پو کمی شکمو و تنبل است، اما قلبی پاک و دلی ساده دارد، فکر می‌کند و راحت‌ترین و سریع‌ترین راه حل را برای دستیابی به هدفش پیدا می‌کند. به سادگی به ناتوانایی‌ها یا دردهایش اعتراف می‌کند. خیلی زود با دیگران دوست می‌شود و احساساتش را بیان می‌کند و سعی می‌کند در همه جا صلح را برقرار کند.

اولین فیلم 90 دقیقه‌ای پاندای کنگ‌فوکار، در سال 2008 به روی پردۀ سینما رفت و پس از آن ساخت دو فیلم سینمایی دیگر در دست اجرا قرار گرفت و ساخت سه فیلم دیگر نیز در ادامه پیش‌بینی شد.

پاندای کنگ‌فوکار تاکنون موفق به کسب چندین و چند جایزۀ مختلف از جشنواره‌های گوناگون انیمیشنی شده و نامزد بسیاری از جوایز متعدد دیگر شده است.

همچنین بر اساس این داستان، چند فیلم کوتاه، یک تئاتر صحنه، چند بازی کامپیوتری و چندین کتاب مصور نوشته و ساخته شد.

پس از تولید سه فیلم بلند سینمایی از پاندای کنگ‌فوکار، تولید مجموعه‌های آن در سه فصل 26 قسمتی (در مجموع 78 قسمت) آغاز، و پخش آن از اواخر سال 2011 شروع شد که از این تعداد 65 قسمت آن دوبله و آمادۀ پخش می‌باشد.

بیشتر سکانس‌های این انیمیشن با تکنیک سه بعدی کامپیوتری ساخته شده‌اند، اما برخی از سکانس‌های آن دو بعدی کامپیوتری هستند.
کنگ‌فو یکی از انواع ورزش‌های رزمی است که غیر از سرعت عمل، دقت و قدرت، تمرکز ذهن و خلاقیت در استفاده از تکنیک و فنون هم در آن بسیار مهم است. این ورزش به بُعد روحانی انسان توجه ویژه می‌کند. در این انیمیشن به خوبی به این موضوع پرداخته شده است.
اطلاعات تکمیلی

    کارگردان: Mike Mullen ، Juan Jose Meza-Leon ، Gabe Swarr ، Aaron Hammersley ، Jim Schumann ، Luther McLaurin
    نویسنده: Doug Langdale ، Gene Grillo ، Kevin Seccia ، Paul Rugg ، Scott Kreamer ، Joshua Hamilton ، Jon Ross ، Peter Hastings ، Kevin Campbell ، Tom Sheppard
    انیماتور: Michael Franceschi ، Christian Evans ، Hugo L. Morales ، Daniel Godinez ، Byung Joo Choi و...
    موسیقی: Jeremy Zuckerman ، Benjamin Wynn
    تکنیک: تلفیقی
    تعداد قسمت: 65
    مدت: 23 دقیقه‌ای
    کشور سازنده: امریکا
    سال ساخت: 2011
    شرکت سازنده: DreamWorks Animation, Nickelodeon Productions

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
شناسنامه انیمیشن:

نام انیمیشن: پاندا کنگ فوکار۲

کارگردان: جنیفر یونلسون

تهیه کنندگان: ملیسا کاب و گیلرمو دل تورو

نویسندگان: جاناتان ایبل و گلن برگر و چارلی کافمن

کشور سازنده: آمریکا

سال انتشار:۲۰۱۱

بودجه ساخت:۱۵۰ میلیون دلار

لازم به ذکر است خوب است به هزینه ساخت انیمیشن ها توجه شود چرا که غالبا کمپانی های ساخت فیلم و انیمیشن برای ساخت محصولات استراتژیک و نقد برانگیز هزینه بالایی را می پردازند.

در این انیمیشن هم علاوه بر پرداخت هزینه بالا برای ساخت، نام تعداد زیادی از افراد متخصص را در تیتراژ پایانی می توان دید؛ همچنین نام دو کمپانی اینتل و اچ پی به عنوان اسپانسر در پایان تیتراژ پاندای کنگ فو کار ۲ .

خلاصه داستان:

پاندای کنگ فو کار(۲) انیمیشن سریالی است که در ادامه پاندای کنگ فو کار(۱) ساخته شده است. در قسمت اول این داستان بعد از ماجراهایی یک پاندای ساده لوح (پو)، تحت تربیت استادش (شیفو)، تبدیل به بهترین کنگ فو کار چین می شود. در قسمت دوم این انیمیشن، شاهد آن هستیم که ماموریت نجات چین از طرف استاد شیفو به پو سپرده می شود.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کنگ فو کار(۲) این گونه آغاز می شود:

 طاووسی به اسم شِن از باروتی که همه اهالی شهر برای ایجاد شادی بهره می بردند برای تخریب استفاده می کند. پدر و مادر وی، او را از این کار منع می کنند امّا حریفش نمی شوند. آن دو نزد پیش گو می روند که عاقبت پسرشان را بگوید؛ بزِ پیش گو می گوید که پسرشان در آینده به دست جنگ جوی دایره ی سیاه و سفید سرنگون می شود. شن این کلام را از پشت پرده می شنود و فرار می کند تا تاج و تخت چین را به دست بیاورد و آن را به هر قیمتی حفظ کند.

او در مسیر به روستای محل سکونت پانداها می رسد؛ متوجه رنگ سیاه و سفید آن ها می شود و به سپاهیانش دستور قتل عام آن ها را می دهد. در میان این روستاییان پو و پدر و مادرش هم زندگی می کردند که طی تعقیب و گریزهایی مادر پو مجبور می شود بخاطر نجات جان فرزندش او را در سبدی قرار دهد. در طی این حمله روستای پانداها خراب شد، عده ای از آن ها کشته و تعدای هم متواری شدند.

ماجرای داستان در سال های بعد پیگیری می شود، زمانی که پو نزد یک غاز به عنوان پدرش زندگی می کند. دوره ای که شن به تازگی با شکست حاکم چین، فرمانروای جدید این سرزمین شده است.

خط تعلیق اصلی انیمیشن، یعنی مبارزه ی شن و پو و شکست شن توسط پو از این جا آغاز می شود. استاد شیفو برای آماده کردن پاندای کنگ فو کار جهت جنگ با شن بار ها و بار ها او را به داشتن «آرامش درون» تشویق می کند و راه رسیدن به این آرامش را به صورت عملی به او یاد می دهد.

جنگ آغاز می شود. این نبرد کم کم از داخل قصر شن به روی کشتی ها و در درون آب کشیده می شود. در نهایت پو با آموزش آرامش درونی که از استاد شیفو گرفته بود توانست بر سلاح شن غلبه کند و در جنگ پیروز شود.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کونگ‌فوکار ۲

کارگردان     جنیفر یو نلسون
تهیه‌کننده     ملیسا کاب
گیلرمو دل تورو (اجرایی)
نویسنده     جاناتان ایبل
گلن برگر
چارلی کافمن
بازیگران     جک بلک
داستین هافمن
آنجلینا جولی
جکی چان
لوسی لیو
گری اولدمن
دیوید کراس
ست روجن
جیمز هانگ
ژان کلود ون دم
میشل یو
جیمز وودز
ویکتور گاربر
موسیقی     هانس زیمر
جان پاول
شرکت
تولید
   
دریم‌ورکز انیمیشن
پسفیک دیتا ایمیجز
توزیع‌کننده     پارامونت پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
    ۲۶ مه ۲۰۱۱
مدت زمان
    ۹۱ دقیقه
کشور     ایالات متحده
زبان     انگلیسی
هزینهٔ فیلم     150 میلیون دلار
فروش گیشه     ۶۲۲٬۹۴۳٬۰۰۰ دلار

پاندای کونگ‌فوکار ۲ (به انگلیسی: 2 Kung Fu Panda) پویانمایی رایانه‌ای آمریکایی می‌باشد که توسط دریم‌ورکس انیمیشن ساخته و توسط پارامونت پیکچرز توزیع گشت. کارگردان این فیلم جنیفر یو نلسون و گویندگان این پویانمایی جک بلک، داستین هافمن، آنجلینا جولی، جکی چان، لوسی لیو، گری اولدمن، دیوید کراس، ست روجن، جیمز هانگ، ژان کلود ون دم، میشل یو، جیمز وودز و ویکتور گاربر می‌باشند. این فیلم در ادامه فیلم پاندای کونگ‌فوکار می‌باشند. قسمت سوم این فیلم در December 23, 2015 { چهارشنبه، ۲ دی ۱۳۹۴} منتشر می‌شود

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
چکیده داستان

روزی روزگاری در قدیم که طاووس‌ها حاکمان شهر گانگمن بودند، با انجام آتش بازی به شهر شادی بخشیدند ولی پسرشان شن، سلاح خطرناکی درست می‌کند تا با آن بتواند بر کل چین حکومت کند. بز پیشگو هم پیش بینی می‌کند که اگر همین جور پیش برود، جنگجویی سیاه وسفید او را شکست می‌دهد، به همین دلیل هم به روستای پاندا‌ها می‌رود و برای جلوگیری از سرنوشتش همه‌شان را قتل‌عام می‌کند. از آن طرف هم پدر و مادر شن برای این سنگدلی و نادانی اش او را از شهر تبعیدش می‌کنند و شن آن جا قسم می‌خورد که بر می‌گردد و انتقام می‌گیرد.

و داستان این فیلم برای ۳۰ سال بعد از این ماجراست ...

صدا پیشگان
    جک بلک: پو
    لیام نایت: نوزادی پو
    آنجلینا جولی: استاد ببری
    داستین هافمن: استاد شیفو
    گری الدمن: لرد شِن
    ست روگن: مانتیس
    لوسی لیو: ویپر
    جکی چان: میمون
    جیمز هنگ: آقای پینگ

دوبله فارسی
    پو: حامد عزیزی
    استاد شیفو: رهبر نوربخش، شایان شامبیاتی
    ارباب شن: مجید حبیبی
    بابا شله پز: فرشاد بهبودی، مهرداد رئیسی
    استاد ببری: ریحانه صفاری، اعظم چوبدار
    استاد مانتیس: علیرضا طاهری
    استاد میمون: مهدی امینی
    استاد لک لک: امیر امیری، محمدرضا صولتی
    استاد افعی: نغمه عزیزی، ساناز غلامی
    مترجم : آرش صوفی

__________________________________

نقد مجموعه پاندای کنگ فو کار

رها ماهرو : پاندای کنگ فو کار انیمیشنی جذاب با درجه pg پر طرفدار و مخاطبان آن کودکان و نوجوانان هستند . پس از موفقیت فیلم اول سازندگان آن تصمیم گرفتند سریالی با مبنایی که اتفاقاتی در دره صلح رخ میدهد و مثل همیشه " پو " و "پنج آتشین" خطر دشمنان را دفع میکنند ، بسازند . سریال " kung fu panda " با استقبال نسبتا مناسبی مواجه شد . جدا از موضوعات جالب و کیفیت رضایت بخش سریال مشکلات ریشه ای و نقص های فیلمنامه ای نیز دارد که میتوان به بخشی هایی از آن اشاره کرد:

1- پرداخت نامناسب فیلمنامه به شخصیت های سریال : همانطور که اکثر سینما دوستان و همکاران میدانند یک فیلمنامه باید به خوبی به شخصیت ها بپردازد و به قولی جایگاه شخصیت ها را نزد مخاطب جا بیندازد . متاسفانه این نکته مهم در این مجموعه محبوب نادیده گرفته شده است به طور مثال به غیر از شخصیت پو  و "بابا شله پز" بقیه شخصیت های اصلی آن هویتی نامعلوم و گاها متضاد دارند . انگار فقط برای کامل کردن شخصیت پاندا در سریال گرد آمده اند در صورتی که کارکترهای یک مجموعه باید هویتی مخصوص به خود داشته باشند بر فرض مثال در بخش هایی از این مجموعه "استاد مانتیس" (ملخ) کارهای پزشکی هم می کند و در جایی دیگر "استاد لک لک" به این کار می پردازد . "استاد میمون" در هر بخش دارای شخصیتی خاص است و جالبتر این که خود پاندا هم گاهی این پارادوکس ها را در شخصیت خود دارد . در قسمتی یک پاندای راستگو و گوش به بازی است و در قسمتی خرسی دروغگو و تنبل و فرصت طلب جلوه می کند ! جا انداختن این نکته مهم از سازندگان این اثر انیمیشنی جذاب ، بعید است.


2- نقض دیالوگ ها و مطالب گفته شده در قسمت های مختلف سریال : این حقیقت وجود دارد که انیمیشنی پرطرفدار که مخاطبان آن کودکان هستند و هدف آن آموزش درس های زندگی به این رنج سنی است ، طبعا چند کارگردان و نویسنده دارد . به همین سبب مطالبی که در قسمت های مختلف گفته می شود در قسمت های دیگر این مجموعه انیمیشن نقض می شود . مثلا در قسمت 12 زندان چورگام بسته بوده برای اینکه دیگر زندانی به اسم تایلانگ ندارد . ولی در قسمت های اول این مجموعه شخصیت های بد فیلم را به زندان می فرستند . یا در قسمت ده گفته می شود پاندا اصلا دروغگو نیست . در صورتی که در قسمت های دیگر مرتبا در حال دروغ گفتن است . زیرا هدف سازندگان این مجموعه ساختن انیمیشنی آموزنده و با موضوعی جدید بوده ، ظاهرا از توجه به این نکته های "ظاهرا پیش پا افتاده" امتناع کرده اند .

ادامه دارد...


انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کونگ فو کار 2

(معرفی فیلم،زنگ های پرورشی)

 
پاندای کونگ فو کار 2

نمایش فیلم مناسب یکی از اقداماتی است که معلمان پرورشی در زنگ های پرورشی، برای دانش آموزان انجام می دهند،‌ انتخاب فیلم مناسب برای نمایش دادن به دانش آموزان،‌ یکی از مسائل مهمی است که دبیران محترم پرورشی به آن بسیار توجه می کنند.


امید است که شما گرامیان، این پیشنهادات مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

پاندای کونگ فو کار 2

Kung Fu Panda 2

کارگردان: جنیفر یو

نویسنده: جاناتان آیبل و گلن برگر

مخاطب: کودک ونوجوان

محصول : آمریکا 2011

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

در "پاندای کونگ فو کار " اول دیدیم که پو، این خرس چاق و دوست داشتنی، سرانجام جایگاه خود را به عنوان جنگجوی اژدها تثبیت می کند. هنگامی که "پاندای کونگ فو کار 2" آغاز می شود می بینیم که پو مشغول تمرینات سخت فیزیکی، زیر نظر استاد شیفو  می باشد که آخرین تمرین او، با نام "پیدا کردان آرامش ذهن"، حسابی پو را کلافه کرده است. پو، به همراه پنج جنگجوی همراهش، یعنی ببر، میمون و افعی و لک لک ماموریت پیدا کرده اند تا حملات گروهی راهزن را که در اطراف دهکده ایجاد وحشت کرده اند را متوقف سازند. رهبر این گروه از راهزنان، طاووس بسیار بی رحم و خشنی است با نام "ارباب شن" که با اسلحه ای که در اختیار دارد نه تنها کسی حریف اش نمی شود، بلکه سعی در نابودی کل جهان نیز دارد. علاوه بر آن، ارباب شن شدیدا از پاندا ها می ترسد و نفرت دارد. سال ها قبل، پیشگوی ارباب، پیشگویی کرده بود که او، توسط یک پاندا کشته می شود. از آن زمان تا کنون، او سعی کرده تمام پاندا های جهان را از بین ببرد و نژادشان را برای همیشه منقرض کند. وقتی که او متوجه می شود که رهبر تیم پنج نفره جنگجویان، یک پاندا است، عزم خود را برای کشتن "پو" جزم می کند.

 انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

پاندای کونگ فو کار 2
بزرگترین کشف ما از پاندای کونگ فو کار 2 این است که می فهمیم چگونه غاز آشپز، اکنون پدر یک پاندا (پو) است. این شرح که توسط فلاش بک هایی به زمان گذشته روایت می شود، منجر به یک تراژدی می شود که در فیلم شاهد آن خواهیم بود. پاندای کونگ فو کار 2 این نکته را به ما یادآوری می کند و بر آن تاکید می ورزد که آنچه که به واژه خانواده و والدین معنا می بخشند، عشق و محبت است، و نه ژنتیک و هم خونی. اگر چه درس ها و ایده های ارائه شده توسط این انیمیشن، مهارت و القاء پذیری کارتون های پیکسار را ندارد، اما با این حال، این انیمیشن نیز به هدف خود رسیده و به راحتی مخاطبین جوان تر خود را تحت تاثیر قرار می دهد.  بدون اغراق احترام و ارزشی که "پو" برای آقای بلیک (به لطف فیلمنامه هوشمندانه آن) به ارمغان می آورد بسیار بیشتر از کاراکتر های او در فیلم هایش است که به هر نحوی در تلاش است تا با جک های خود، به بیمزه ترین کاراکتر فیلم تبدیل شود. نقش آقای بلک و کاراکتر پو، همراه با تعدادی از معروف ترین چهره های سینما که آنها هم صدا پیشگی فیلم را بر عهده دارند کامل تر می شود. یک نوع عشق افلاطونی و در پس پرده میان کاراکتر پو و کاراکتری که خانم آنجلینا جولی صداپیشگی آن را بر عهده داره (کاراکتر ببر) وجود دارد. ما در این قسمت نیز کمی بیشتر با کاراکتر ببر آشنا می شویم. آقای گری اولدمن نیز وظیفه خود را با هنرمندی تمام انجام داده و موفق می شود کاراکتر شن را به راحتی به موجودی بدذات و بدجنس تبدیل می کند.
 

آن چه در پاندای کونگ فو کار 2 به نمایش گذاشته می شود این است که این چند حیوان  برای ایجاد عدل و عدالت در کل جهان تلاش می کنند و بقیه آن چنان که باید قادر به دفاع از خود نیستند و این مسئله ای است که سبقه ی سیاسی در آن موج می زند.

اما شایان ذکر است که این انیمیشن نه تنها برای کودکان و نوجوانان بلکه بزرگسالان جذاب است.
روح تعاون و همکاری، درک متقابل ،تلاش برای رسیدن به هدف و خود باوری را در نوجوانان پرورش می دهد.

دوبله این انیمیشن به شکلی است که به خوبی مخاطب را جذب می کند.

دیدن این انیمیشن به کل خانواده پیشنهاد می شود.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
متن نقد و تحلیل فیلم پاندای کونگ فو کار ۲ در کانون فیلم درخشش توسط مهرداد آقاجانی. به قلم سرکار خانم سارا موسوی

پاندای کونگ فو کار ۲

نقد و تحلیل از مهرداد آقاجانی

خلاصه ای از پاندای ۱:

یک استاد بزرگی به نام استاد اد بی که لاک پشت است  کونگ فو را در چین پایه گذاری می کند و شروع به تربیت شاگردهای مختلفی در این حوزه می کند.

شاگردانش انگشت شمار بودند، چون هر کسی نمی توانست کونگ فو را کار کند و بزرگترین شاگردش استاد شیفو بود.

 یک قهرمانی که متمایل شده به سمت شر و می خواست که چین  یا کونگ فو را تصاحب کند ، ۲۰ سال زندانی می کنند،

ادبی پیش بینی می کند که این نیروی شر قرار است آزاد شود یا از زندان فرار کند، شیفو بلافاصله به تکاپو می افتد و یک پیک می فرستد که نگهبانان را دو برابر و محافظت را بیشتر کنند.

پیک یک پرنده است که یکی از پرهایش از بالش جدا می شود و بر جایی که نیروی شر هست می افتد و همین پر باعث آزاد شدن  آن نیرو می شود.

یک جمله ی معروفی دارد که می گوید: هیچ چیز اتفاقی نیست.

شیفو اصرار داشته که دست خودمان است و هر کاری که بخواهیم می توانیم انجام دهیم

اما ادبی اعتقاد داشته که هیچ چیز اتفاقی نیست و ما در یک جبر تقدیری قرار داریم.

بر مبنای اتفاقی که افتاد می فهمند که نیروی شر آزاد شده و برای اینکه بتوانند شخصیت جنگجوی اژدها را پیدا کنند جشنی برپا می کنند

 پو که شخصیت اصلی داستان است: یک خرس گنده ی چاق، بی دست و پا و دلقک است که تمامی ویژگی های آدمی که نمی شود روی آن هیچ حسابی باز کرد را دارد

پو که همیشه دوست داشته از حالت روزمرگی و حالت آش پختن در آشپزخانه ی غاز خلاص بشود تصمیم می گیرد که در این جشن شرکت کند.

 به سمت در می رود ولی در بسته می شود و هر کاری می کند نمی تواند برود داخل، با حالت اسفناکی روی تلی از مواد منفجره می نشیند و از آسمان همان جایی که جشن بوده، به زمین می افتد؛

استاد ادبی می گوید که جنگجوی اژدها این است و شیفو که اصلا باورش نمی شود می گوید اینکه نمی تواند جنگجو باشد و اصلا لیاقت ندارد، فکر می کرد از بین شاگردانش که همان ۵ قهرمان یا ۵ آتشین هستند یکی به عنوان اژدهای جنگجو انتخاب شود، چون این ها سال های زیادی کنگ فو کار کرده بودند.

ادبی سر حرف خودش می ماند که باید پاندا باشد و  غیر از  این  هم نباید باشد

 و چون پاندا اصلا کنگ فو بلد نبوده و بهش می گویند که تا فردا از اینجا برو.

اما پو می ماند، تحقیرها را تحمل می کند، تا جایی که می فهمد که باید چکار کند، می فهمد با آن نیروی شر که خیلی عظیم است باید مبارزه کند،

بعد از اینکه پو می فهمد فرار می کند اما شیفو نمی گذارد برود .

قبل از اینکه این اتفاق بیفتد ادبی میمیرد و آخرین توصیه ای که می کند که تو باید باور کنی که پو جنگجوی اژدهاست و باور داشته باشی که این اتفاق میفتد و شیفو شروع می کند به تعلیم دادن پو و کنگ فو را یادش می دهد،

هیچ کسی نمی تواند با آن نیروی شر مقابله کند اما پو می تواند با آن نیرو مبارزه کند و چین را از دستش نجات دهد.

در قسمت ۲:

می بینیم که پو جنگجوی اژدها شده،

اما هنوز دلقک بازی هایش هست،

همچنان کارهای اشتباهی انجام می دهد،

همچنان تنبل است،

همچنان شکم باره است،

اما در عین حال جنگجوست؛

در عین حال کارهایی انجام می دهد که هیچ کس دیگری نمی تواند انجام بدهد؛ حتی استاد شیفو

و این نشانگر موضوع خیلی بزرگی به نام منجی،

بحث منجی در تمامی مذاهب  و فرهنگ ها وجود دارد

 

بشر همیشه دنبال این است که یک نفری، ابر مردی پیدا بشود و او را نجات بدهد، در تمامی هم  مذاهب وجود دارد.

مذهب زرتشت، یهودیت، مسیحیت، و در شکل بارزتر و عالی تر آن مذهب اسلام.

بشر همیشه نیازمند این است که یک نفر او را از وضعیت فلاکت باری دارد نجات دهد و همیشه منتظر ظهور منجی است

در شخصیت پو هیچ کس نمی فهمد که او منجی است اما استاد اد بی او را شناخت و این طالع را در پو دید که  منجی است همان طور که بز پیشگو، پیش بینی کرد، همان خرسی که بی دست و پاست، طاووس را شکست خواهد داد و گفت در طالع تو نیز هست

پو دارای چه جنبه ای هست؟

پو یک پانداست و پاندا حیوان برجسته ای در چین هست که رنگ بدنش سفید و مشکی است که نماد یین و یانگ است.

یین و یانگ نمادی هست که چینی ها بسیار  به آن معتقدند و بحثی هست که در مورد تعادل انسان است یعنی زمانی که ما در وضعیت یین و یانگ خود قرار می گیریم، قسمت سیاه و قسمت سفید روانمان در یک وضعیت مساوی قرار دارد آن لحظه ای هست که ما در تعادل کامل به سر می بریم و آموزه های تمام مکاتب شرقی بر همین اصل استوار است که ما همیشه در تعادل یین و یانگ قرار می گیریم

یین و یانگ همان آنیما و آنیموس در مفاهیم یونگی، زنانگی و مردانگی وجود است

 همه اینها باید در تعادل خاصی  باشد تا انسان بتواند در شرایط خوبی قرار بگیرد

  یا اینکه همان انسان اولیه ی کروی شکل که هرمافردویت بوده کروی بوده و تمام جنبه های زنانگی و مردانگی رو باهم یکجا داشته

 در کل، دایره نماد تمامیت است

زمانی که ما در وضعیت دایره قرار می گیریم زمانی هست که در متعادل ترین حالت خودمان قرار گرفتیم

این در این شخصیت وجود دارد

تمامی مباحثی که در پاندا دارد مطرح میشود بر مبنای آموزه های تائو تچینگ است

تائو تچینگ  آموزه های خاصی است که چندین هزار سال قبل در چین وجود داشته و شخصی به نام لائو تزو  بنیان گذارش بوده؛

 اصل اساسیش: آرامش درون است

یعنی ما قرار است سیر پیدا کنیم  و به سمت آرامش درون حرکت کنیم

پاندا را می بینیم که کنگ فو را یاد گرفته  شخصیت بی دست و پا و دست و پا چلفتی هست

اما کارهای خیلی بزرگی انجام می دهد

کارهایی که استاد شیفو هم نمی تواند انجامش دهد ،

در قسمت دوم به آرامش درون می رسد و همچنان با حالت جنگجویی خودش می خواهد آرامش درون را بدست بیاورد ،

و بدون داشتن این آرامش نمی تواند به آن طاووس غلبه کند یعنی هیچ چیز در برابر آن نیروی مکانیکی، نیروی آتش افروزانه نمی تواند مقاومت پیدا کند جز آن آرامشی که وجود داشته است.

شرح مفهوم در مورد اژدها:

همه ی ما دارای یک اژدهای درونی هستیم و معمولا اژدهای درونی را نمی بینیم

و سعی می کنیم مصداق های بیرونیش را پیدا کنیم و با آن به جنگ بپردازیم مصداق های بیرونی اش که شامل: پدر، مادر، خواهر، برادر، همکار، دوست و…است را پیدا می کنیم بعد با آن ها درگیر می شویم ؛

دعوا می کنیم و شکستشان می دهیم و فکر می کنیم تمام شد ؛

یا وقتی با موتور تک چرخ می زنیم و لایی می کشیم فکر می کنیم اژدها را کشتیم در صورتی که همچین اتفاقی نمیفتد

تفاوتی که ما با مواجه با اژدها داریم :در غرب اژدها رو می کشند، سرش را می برند اما در شرق می نشینند و با او چایی می خورند

 ما چون شرقی هستیم بحث کشتن نیست و باید با اژدهای درون خود به صلح برسیم این مبحث بسیار بزرگی است

در بحث عقده ی مادر ، کتاب بسیار سلیس و روان  در این زمینه توسط تورج بنی صدر نوشته شده به نام عقده ی مادر که بحث اژدها را کامل باز می کند

چیزی که منبع  آرامش پو شد، کودک زخم خورده اش بود،

پو از اول دچار زخم خوردگی شده  است

در دوران کودکی اش هویتش را نمی شناسد و نمی داند که کیست و کاری که انجام می دهد را دوست ندارد.

در قسمت اول، وقتی پو پدرش را بغل می کند  می بیند که پیش بند به او بسته شده و این یعنی کارت را شروع کن..این پیش بند نقش هایی هست که به ما تحمیل می کنند و به این کودک زخم خورده یک جراحت اضافه می کنند

پو زمانی به آرامش می رسد که اتفاقی در زادگاهش قرار می گیرد و توسط پیش گو تیمار می شود و در مورد گذشته اش به او می گوید که مادرت توسط طاووس کشته می شود و به او می گوید که همه ی این ها را رها کن.

همان بحث شفای کودک درون است

یعنی تا زمانی که کودک درون خودمان را شفا ندهیم هیچ اتفاق بیرونی رخ نخواهد داد و تا زمانی که نتوانیم رها کنیم آن گذشته ی تلخ را هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و پو رها می کند و به آن آرامش میرسد و به مقام اژدهای جنگجو نائل می شود و کاری را انجام می دهد که استاد خودش هم نمی توانسته  انجامش دهد

همه ی ما کودک زخم خورده داریم

باید زخم های خودمان را پیدا کنیم و همه ی آنها را شفا بدیم و خودمان را ببخشیم

آن موقع سر بلند از این مرحله عبور می کنیم

________________________________

نقد فیلم پاندای کونگ فو کار

رها ماهرو : این روزها بیشترین سرچی که در وبلاگ رها ماهرو می شود در مورد "پاندای کونگ فو کار" است . به همین سبب تصمیم گرفتم نقد کوتاهی بر این داستان بنویسم

در این داستان تقریبا تمامی شخصیتهای پاندای کونگ فو کار حضور دارند و شخصیت های آن ها با دقت و مهارت زیادی دقیقا شبیه شخصیت خودشان به نگارش در آمده است .
  اتفاق های جالب و هیجان انگیز در هر بند قصه توجه شما را جلب می کنند. و شما را به تعجب ، خنده، ترس و تفکر وا می دارند.
داستان
پاندای کونگ فو کار یکی از جالب ترین قصه هایی است که در چند ساله اخیر خوانده ام و به شما هم پیشنهاد می کنم این داستان زیبا را از دست ندهید.



داستان : پاندا کونگ فو کار به دیدار حکیم ارد بزرگ می آید

نوشته عاطفه معصومی عزیز را تقدیم تان می کنیم تا شما هم از خواندن این داستان زیبا و هیجان انگیز لذت ببرید .


برای خواندن کلیک کنید


پاندا کونگ فو کار به دیدار حکیم ارد بزرگ می آید


خلاصه داستان : پاندای کونگ فو کار یا همان جنگوی اژدهای معروف بخاطر چاقی و اضافه وزنش دچار سرخوردگی و بحران شده است . او تصمیم میگیرد برای راهنمایی و حل مشکلش به نزد بزرگترین فیلسوف جهان "حکیم ارد بزرگ" برود...


بخشی از داستان : وقتی چشم نگین به پاندا افتاد : آهای تو قهرمان اومدی منو نجات بدی ؟آیا تو همون کسی هستی که میخوای منو خوشبخت کنی؟ تو همون شاهزاده رویاهای من هستی ؟پس اسب سفیدت کجاست ؟
پو با چشمانی گرد و شگفت زده گفت : ببین خانم من اینجا اومدم فقط نجاتت بدم... خواهشا دست از سر من بردار! من هیچ پولی ندارم. شاهزاده هم نیستم. اسم من پو هست ، یه عده هم به من میگن جنگجوی اژدها. هیچوقت هم یک اسب نداشتم ، چه برسه به اسب سفید !
نگین گفت : پس برو دنبال کارت نمیخواد منو آزاد کنی! و دوباره شروع کرد به جیغ کشیدن و داد زدن سر خرس قهوه ای که خرس شکم گنده چاقالو چرا هر دفعه منو میدزدی میاری توی این درخت ؟ خوب اگه از من خوشت میاد با یک اسب سفید بیا خواستگاریم ، قول میدم بیست ، سی باری که بیای خواستگاریم دیگه بهت نگم میخوام ادامه تحصیل بدم!...


نظر شخصیت فیلم های پاندای کونگ فو کار درباره ی داستان : پاندا کونگ فو کار به دیدار حکیم ارد بزرگ می آید:


نوشته: استاد ببری

این درست نیست پو کاملا اتفاقی به قصر یشم اومد . اون پاندای چاق و خپل حقش نبود که جنگجوی اژدها بشه این حق من بود من سال ها زحمت کشیدم کونگ فو کار کردم تمرین کردم در حالی که پو حتی نمیتونست پاهاشو 180 باز کنه! استاد اگوی انگشتش بطرف من بود داشت بمن اشاره می کرد کاملا مطمینم اما اون پاندا خودشو انداخت بین ما و همه فکر کردن که چی؟ که اون جنگجوی اژدهاست؟ هاها هنوزم میگم که پو شایستگی و لیاقت جنگجوی اژدها بودن رو نداره حتی با وجودیکه تایلانگ رو شکست داد .


نوشته: تایلانگ
کی گفته که اون پاندا منو شکست داد؟ من با فن انگشت کوچیک فقط اذیت شدم . بدنم کوفته بود و سرما هم خورده بودم . بالاخره یه روزی بر می گردم به قشر یشم و جنگجوی اژدها میشم شماها هیچکدوم لیاقت ندارید . من برمیگردم و دره صلحو نابود می کنمممممم.


نوشته: استاد دایودای
ها ها این اختراعی که تو داستان نوشتین اختراع قدیمی منه . جدیدا یه اختراع دیگه درست کردم که دنیای کونگ فو رو برای همیشه نابود می کنه . و اون اسمش اینه " اژدهای خشمگین آتشین پرواز آسمان کوه های سرد و مه گرفته "
ببینم ترس و وحشت به دلتون افتاد؟ راستی. پسرمم کمکم می کنه داره یچیزایی یاد میگیره .


نوشته: تموتای "پادشاه چیدان"
اهوم...اهوم...من تموتای هستم پادشاه بی رقیب چیدان هیچ کس حق نداره به دوست من توهین کنه پاندا کاملا هم لیاقت جنگجوی اژدها بودن رو داره چون سه بار تا حالا من رو شکست داده گرچه اون موقع سرما خورده بودم.
بنابراین هر کس با پو مشکلی داره با شاخ های من طرفه..


نوشته: استاد میمون
با اینکه پاندا غذای من رو میخوره و شمشیرمو میشکنه اما دوست خوبیه ...
پی نوشت : من اصلا نگفتم جنگجوی اژدهای خوبیه .


نوشته: تمساح راهزن
هی جنگجوی اژدها درسته که ما به تو قول دادیم تا زمانی که نیستی دزدی و غارت
نکنیم اما باور کن که این شغل ماست دوست من بدون اون کار در آمدی نداریم و خرجمون درنمیاد . نه نمیاد . لطفا ما رو ببخش .
از طرف تمساح راهزن . گری و بقیه


نوشته: فانگ هونانگ
هی جنگ جوی اژدها هنوز باور نکردی که حق با من بود؟ شیطانی نشدی؟ این اتفاق همیشه برای قوی ترین ها میفته و تو رو به خباست وسوسه می کنه سعی نکن اونو مخفی کنی نیروی ویرانگری که توی وجودته میتونه دنیا رو تکون بده .
با این که تو قفس شکل جغد رو روی من انداختی و سرم رو شیره مالیدی و فرستادیم زندان چورگام اما باز هم من حاضرم در صورت روی آوردن تو به خباست و بدی کمکت کنم و هفت حرکت غیر ممکن رو بهت باد بدم ...هاهاهاهاها....


نوشته: استاد شیفو
با این که من اول اعتقادی به این پاندا نداشتم اما حالا بعد از گذشت سال ها میتونم بگم که اون بهترین شاگرد من بود . من بهش افتخار میکنم اون خیلی زود کونگ فو رو یاد گرفت و تونست تایلانگ رو شکست بده. باورش غیر ممکن بود ولی حقیقت داشت . حالا وقتی دور از چشم همه تمرکز می کنم و چشمانم را می بندم واقعا به آرامش می رسم.


نوشته: استاد مانتیس
پو همیشه قلب مهربونی داشته و به همه کمک میکنه . حتی با این که از چوب تمرین کونگ فوی من بعنوان خلال دندون استفاده می کنه دست پخت واقعا خوبی داره و سوپ های خوشمزه ای می پزه با این که خیلی شکمویه اما من شجاعتش و ارادش رو در رفتن به شیرکوه رو تحسین می کنم اون واقعا از همه ی ما بهتره ( نه واقعا )


نوشته: استاد جونجی
شیفو تو فقط بفکر آرامش و تربیت کردن شاگردات هستی آدم قدرت طلبی نیستی ولی من هستم و دنبال یک فرصتم تا شماها رو از قصر یشم بیرون کنم ومن بشم استاد جدید قصر یشم .


نوشته: استاد چائو
نظر دادن برای هر چیزی باید بر اساس نظم قائده و سنت باشه ، اینجا هیچ کدوم ازینا رو نمیشه دید . شیفو ، جونجی شما دو استاد بزرگ چین هستید باید بین خودتون تعامل و توفق برقرار کنید .
دوباره میام و روند پیشرفتتونو بررسی میکنم .


نوشته: شاهزاده میلی
من شاهزاده هستم . اجازه نمیدم شما به پو توهین کنین اون مهربونه جون منو نجات داده و کوفته لوبیاهاشم خوشمزس . میدم سرتونو ببرن میدم بندازنتون تو اصطبل میدم بندازنتون تو طویله . میدم خودتون سرتونو ببرینننن . هر چی که من میگم فهمیدیننننننننننن؟؟؟


نوشته: استاد لک لک
پاندا خیلی تنبله و همش نوبت جاروکشیدنشو میندازه گردن من اصلا ازین کارش خوشم نمیاد.


نوشته: پینگ ( بابا شله پز )
هی هی اون پسر منه می بینیدش ؟ اون بالاخره برای خودش کسی شده . قربونش برم . وقتی رفت به شیرکوه کار و کاسبی من کساد شد آخه پو نبود که کاسه های آشو ببره سر میز . سود شله پز خونه 10 درصد افت کرد امیدوارم دیگه به سرش نزنه مسافرت کنه آخه من گارسون از کجا بیارم ؟


نوشته: پینگ
عمو تایلانگگگگ مدت ها بود که دنبال شما می گشتم پس شما زنده اید ؟ من به قصر یشم رفتم و کونگ فو یاد گرفتم میتونم به شما کمک کنم


نوشته: شنگ
هی جنگجوی اژدها تو حق نداری اسم منو رو هر کسی دلت خواست بذاری من شنگ هستم بالاخره پتک یائو رو پیدا میکنم و در یک صبح آفتابی دره صلحو نابود میکنم .
O-O


نوشته: استاد افعی
ظاهرا ما همیشه باید پنج اتشین باقی بمونیم پس ظاهرا نقاشی های من از شکم چاق پو کارشو کرده و اون به این فکر افتاده که بره حکیم ارد بزرگ. ها؟ خوشحالم .


نوشته: پسر دائودای
بابا اختراع " اژدهای خشمگین آتشین پرواز آسمان کوه های سرد و مه گرفته " بالش شکست . هاااا... من میرم بخوابم


نوشته: روح استاد اگوی
پسرم ... کارخوبی کردی که به پیش حکیم رفتی ... من میدونستم که تو بالاخره جایگاهتو پیدا میکنی ...حالا دیگه من باید برم و با شکوفه هلو به پرواز در بیام ... یادت باشه گذشته ... گذشته . آینده هم معلوم نیست . پس دم رو دریاب . اسمش دمه چون زود میگذره ...


نوشته: خانم بزی
اوه.....اووووو....هههه....من الان چی بگم ؟




سرچ جدید وبلاگ رها ماهرو : عطسه مهران مدیری چیست , میان جیگری لبن فو وخوبشان نزدیک , پاندا_ی_کونگ_فو , بازیگر فیلم لوسی با اسم , یا سریال عطسه قشنگه , سریال نفس گرم نظرسنجی , نقد فیلم عطسه ساخت مهران مدیری , داستان پنج آتشین , پاندا کونگ فو کار به دیدار حکیم ارد بزرگ می آید , در موردفیلم عطسه ساخته مهر انمدیری , فیلم کامل لوسی , فیلم لوسی

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


http://media.mehrnews.com/d/2015/01/12/4/751532.jpg?ts=1447569438568

پاندای چاق و شکمو قهرمان می‌شود/ سفری رزمی و روحی به درون خود
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2» فیلمی از کمپانی دریم‌وورکز است که در رقابت با پیکسار قرار دارد و در نتیجه تلاش بسیار می‌کند تا از این رقابت سربلند بیرون آید.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: «پاندای کونگ‌فو کار ۲» انیمیشنی است که در ادامه «پاندای کونگ فو کار» اول ساخته شده است. در قسمت اول این داستان بعد از ماجراهایی یک پاندای ساده لوح به نام پو، تحت تربیت استادش شیفو تبدیل به بهترین کونگ‌فو کار چین می شود.

در قسمت دوم این انیمیشن، شاهد آن هستیم که ماموریت نجات چین از طرف استاد شیفو به پو سپرده می شود.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

«پاندای کونگ‌فو کار 2» قبل از اکران عمومی خود، در فستیوال 2011 فیلم کن و در ماه می به نمایش درآمد. این فیلم روز بیست و دوم ماه می در تئاتر چینی گراومن در کالیفورنیا به نمایش درآمد و بیست و ششم ماه می به طور گسترده در ایالات‌متحده اکران شد. این فیلم همچنین روز دهم ماه ژوئن در بریتانیا و بیست و سوم ماه ژوئن در استرالیا پخش شد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

داستان خرس پاندایی که عاشق کونگ‌فو است از آن سوژه‌هایی بود که در قسمت اول حسابی گرفت و «پاندای کونگ‌فو کار» را به یکی از بهترین انیمیشن‌های سال 2008 بدل کرد.

«پاندای کونگ‌فو کار» آنقدر شخصیت‌های جذاب و دیدنی داشت که بعد از ساخت قسمت اول این انیمیشن، همه منتظر بودند تا ساخت قسمت دوم اعلام شود و همینطور هم شد. «پاندای کونگ‌فو کار 2» به فاصله سه سال از اولین قسمت ساخته شد و علاوه بر شخصیت های اصلی داستان، شخصیت‌های زیادی به فیلم وارد کرد و موفق شد نظر منتقدان را به خود جلب کند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

جنیفر یو نلسون اولین فیلم سینمایی خود را با این انیمیشن تجربه کرد و با آن نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن شد. او این انیمیشن را بر مبنای فیلمنامه ای از جاناتان آیبل و گلن برگر ساخته است. تهیه کنندگان این انیمیشن ملیسا کاب و گیلرمو دل تورو هستند.

علاقه‌مندان سینما صدای چهره های مشهوری را در این انیمیشن می شنوند: هنرپیشه‌هایی چون آنجلینا جولی، جکی چان، داستین هافمن و جک بلک به جای شخصیت های این فیلم حرف زده اند و صدای خود را به شخصیت های بامزه آن وام داده‌اند.

این انیمیشن کمدی 90 دقیقه‌ای با بودجه 150 میلیون دلاری ساخته و 26 می 2011 اکران شد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

این فیلم از نظر اقتصادی هم موفقیت بزرگی بود و با پشت سر گذاشتن فروش فیلم اول، مانند فیلم قبلی تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم انیمیشن سال شد. این فیلم در حال حاضر دومین فیلم پرفروش ساخته شده توسط یک کارگردان زن است.

«پاندای کونگ‌فو کار 2» توانست ظرف یک هفته بر سقف فروش بایستد و با اکران در 11 هزار و بیست و پنج سینما در 17 کشور جهان، در هفته اول 56.5 میلیون دلار فروش کرد.

منتقد جیمز براردینلی می نویسد: در کل شاید بتوان گفت، بعد از انیمیشن «رنگو»، «پاندای کونگ‌فو کار 2»، مناسب ترین انیمیشن برای بزرگسالان است.

وی می افزاید: اگر چه درس‌ها و ایده‌های ارائه شده توسط این انیمیشن، مهارت و القاپذیری کارتون های پیکسار را ندارد، اما با این حال این انیمیشن نیز به هدف خود رسیده و به راحتی مخاطبان جوان تر خود را تحت تاثیر قرار می دهد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

قصه از کجا شروع می شود؟

در ابتدای این فیلم افسانه‌ای به سبک نمایش عروسکی با سایه که سبک نمایش‌های سنتی چینی است روایت می‌شود؛ افسانه قصه یک طاووس است که به قدرت خاصی در لوازم آتش بازی، یا به عبارتی باروت دست پیدا می کند.

پدر و مادر طاووس که شِن نام دارد، حاکم منطقه هستند. آنها نگران می‌شوند و نزد پیشگو می روند و  پیشگو به آنها خبر می دهد که قدرت جدیدی که فرزندشان کشف کرده باعث گمراهی او می‌شود و سرانجام او به دست قهرمانی سیاه و سفید شکست می‌خورد و نابود می‌شود. شِن از این پیشگویی مطلع می‌شودو فرار می کند. او در مسیر به روستای محل سکونت پانداها می‌رسد؛ متوجه رنگ سیاه و سفید آن ها می شود و به سپاهیانش دستور قتل عام آن‌ها را می‌دهد. در میان این روستاییان پو و پدر و مادرش هم زندگی می‌کردند. طی تعقیب و گریزهایی مادر پو مجبور می شود به خاطر نجات جان فرزندش او را در سبدی قرار دهد. در این حمله روستای پانداها خراب شد، عده ای از آن ها کشته و تعدای هم متواری شدند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

پدر و مادر شِن پس از اطلاع از این عمل او را طرد می‌کنند و شِن قول می دهد که بازگردد، اما این بار با قدرتی که همه را مطیع کند و جهان را تحت سیطره خودش درآورد.

ماجرای داستان در سال های بعد پیگیری می شود، زمانی که پو نزد یک غاز به عنوان پدرش زندگی می کند. اکنون شن با شکست حاکم چین، فرمانروای جدید این سرزمین شده است.

«پو» پاندای کونگ‌فو کار که در قسمت قبلی توانست به مقام «جنگجوی اژدها» برسد و حالا به عنوان محافظ دهکده از دست راهزنان و برای برقراری عدالت مبارزه می کند ناگهان درگیر این ماجرا می‌شود و برای نجات چین به جنگ با طاووس می رود و در کش و قوس این مبارزه در می یابد که پدر و مادرش توسط ارباب شِن کشته شده اند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

هنگامی که «پاندای کونگ فو کار2» آغاز می شود می بینیم که پو مشغول تمرینات سخت فیزیکی، زیر نظر استاد شیفو است. آخرین تمرین او، با نام «پیدا کردان آرامش ذهن»، حسابی پو را کلافه کرده است. پو، همراه پنج جنگجوی همراهش، یعنی ببر، آخوندک، میمون، مار و لک لک ماموریت پیدا کرده اند تا حملات گروهی راهزن را که در اطراف دهکده ایجاد وحشت کرده‌اند، متوقف سازند. ارباب شِن شدیدا از پانداها می‌ترسد و نفرت دارد. سال‌ها قبل، پیشگوی ارباب، پیشگویی کرده بود که او توسط یک پاندا کشته می‌شود. از آن زمان تا کنون او سعی کرده تمام پانداهای جهان را از بین ببرد و نژادشان را برای همیشه منقرض کند. وقتی او متوجه می‌شود که رهبر تیم پنج نفره جنگجویان، یک پاندا است، عزم خود را برای کشتن پو جزم می‌کند.

فیلم با فلش بک هایی به گذشته می شود و ما کشف می‌کنیم که چگونه است که غاز آشپز، اکنون پدر یک پاندا یعنی پو، است. با این فلش بک‌ها داستانی روایت می‌شود که در واقع یک تراژدی است.

خط تعلیق اصلی انیمیشن، یعنی مبارزه شِن و پو و شکست شِن توسط پو از همان آغاز شروع می‌شود. استاد شیفو برای آماده کردن پاندای کونگ‌فو کار در جنگ با شِن بارها و بارها او را به داشتن «آرامش درون» تشویق می کند و راه رسیدن به این آرامش را به صورت عملی به او یاد می دهد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

جنگ آغاز می شود. این نبرد کم کم از داخل قصر شِن به روی کشتی ها و درون آب کشیده می‌شود.

استاد شیفو برای مقابله با طاووس خطرناک، جنگجوی اژدهای خود یعنی «پو» را به محل مورد نظر می فرستد تا درسی حسابی به این طاووس بد ذات بدهد. هم‌رزمان پو در این سفر عبارتند از ببری، آخوندک، میمون و افعی. اما پو بیشتر از اینکه نگران طاووس و اسلحه مخرب او باشد، به دنبال هویت خودش است و قصد دارد تا به اصل خود پی ببرد.

در نهایت پو با آموزش آرامش درونی که از استاد شیفو گرفته بود می‌تواند بر سلاح شِن غلبه کند و در جنگ پیروز شود.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

داستان دو خط اصلی را دنبال می کند: چگونگی شکست خوردن شِن توسط پاندای کونگ‌فوکار از یک سو و تلاش و جستجوی پو برای پیدا کردن هویت اصلی خودش از سوی دیگر.

شخصیت ها:

صداگذاری انیمیشن دیگر به عنوان بخشی مهم از مسیر کاری بازیگران حساب می‌شود و این مساله موجب به وجود آمدن تقاضای بالا برای بازیگرانی شده که صداهای خاص دارند. از میان این استعدادها می‌توان به صداگذاری داستین هافمن در نقش استاد شیفو اشاره کرد.

پو با صدای جک بلک: شخصیت اصلی انیمیشن «پو» پاندایی است که قسمت قبل بعد از پشت سر گذاشتن تمرین های سخت و طاقت فرسا بالاخره توانست خودش را به عنوان جنگجوی اژدها اثبات کند. او در این قسمت تصمیم گرفته تا به دنبال ریشه خود بگردد تا متوجه گذشته خود شود. در  گیر و دار جستجوهای پو برای یافتن والدین واقعی اش، یک طاووس خونسرد و البته بی رحم به نام ارباب شِن قصد دارد تا جهان را به تصرف خود درآورد و بساط کونگ‌فو را به صورت کامل از زمین ریشه کن کند. این طاووس با استفاده از اسلحه خطرناک خود به راحتی می تواند بر جماعت کونگ‌فو کار فائق آید.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

ارباب شِن با صدای گری اولدمن: او شخصیت شر داستان است. او قصد دارد جهان را به تصرف خود درآورد. او جالب ترین شخصیت در بین تازه واردهای قسمت دوم است. این طاووس بسیار زیبا و خونسرد اما بدذات که ارباب شِن نام دارد بدون شک بعد از پو ،جذاب ترین شخصیت این انیمیشن است. ارباب شِن قابلیت هایی زیادی دارد که استنشاق آتش و بیرون دادن فلز از جمله آنهاست. او می‌تواند خطر بزرگی برای پو به حساب بیاید. البته صداپیشگی فوق العاده گری اولدمن برای این شخصیت موجب شده تا ناخودآگاه لبخند بر لبان تماشاگر نقش ببندد.

بسیاری از منتقدان از کار صداپیشگی گری اولدمن در این فیلم و ساخت شخصیت لورد شِن توسط او تعریف کردند و بعضی هم کار او را با اجرای ایان مک‌شین به عنوان شخصیت تای لونگ در فیلم اصلی مقایسه کردند. انجی اِریگو از مجله امپایر درباره اولدمن اینطور نوشت: او در نقش شخصیت منفی َپردار این داستان خارق‌العاده بود و انیمیتورهای تصویرگر شخصیت او نیز با شیوه مبارزه‌ای شبیه به هنر باله، طرفداران زیادی برای او به وجود آوردند.

استاد شیفو با صدای داستین هافمن: او استادی است که برای مقابله با طاووس خطرناک، جنگجوی اژدهای خود یعنی «پو» را تعلیم می دهد و او را به محل مورد نظر می فرستد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

راجر ایبرت منتقد مشهور درباره نقش‌آفرینی داستین هافمن در این نقش گفته است: هافمن همینطور که سنش بالاتر می‌رود بیشتر و بیشتر زمان‌بندی و تاثیرگذاری یک کمدین را درک می‌کند که یک استعداد است.

ببری با صدای آنجلینا جولی: در میان هم رزمان پو، ببری نقش پر رنگ‌تری در این قسمت دارد و با همکاری پو لحظات جالب و خنده‌داری را ایجاد می کند. در عین حال نوعی عشق افلاطونی و در پس پرده میان کاراکتر پو و کاراکتر ببر وجود دارد و ما در این قسمت کمی بیشتر با گذشته کاراکتر ببر آشنا می شویم.

استاد کروک: ژان کلود ون دم.

همرزمان پو: آخوندک با صدای ست روگان، میمون با صدای جکی چان، افعی با صدای لوسی لیو و ماهیخوار با صدای دیوید کراس.

«پاندای کونگ‌فو کار 2» علاوه بر شخصیت های اصلی در این قسمت چند شخصیت جدید هم به داستان اضافه کرده ولی نتوانسته است به همگی آنها به خوبی بپردازد و به همین دلیل بعضی از شخصیت ها عمق لازم را پیدا نمی کنند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

دنباله‌ای موفق

در حالی که ساخت دنباله ای بر فیلم های موفق همواره این خطر را در ذات خود دارد که نه تنها فیلم جدید از ظرفیت‌های لازم برخوردار نباشد، بلکه لذت فیلم اول را نیز از بین ببرد؛ در انیمیشن «پاندای کونگ فو کار 2» همه فاکتورهای موفق قسمت اول به خوبی به کار گرفته شده و در ضمن دارای ویژگی‌های قابل توجه جدیدی نیز هست.

این انیمیشن از شیوه تولید عموم فیلم های دنباله دار تبعیت نکرده است. برای ساخت بیشتر فیلم‌های ادامه، ابتدا نقاط مثبت و جذابیت‌های فیلم اصلی را پیدا می کنند و آنها را دوباره در فیلم های بعدی سرهم بندی می کنند. نتیجه هم معمولا اثری آشنا و تکراری خواهد بود. دنباله های ساخته شده بر انیمیشن «شرک» بزرگ ترین انیمیشن تولید شده توسط کمپانی دریم ورکز، یکی از موارد مشهودی است که آشکارا از مشکل اشاره شده رنج می برند. این مورد اما درباره تیم سازنده فیلم «پاندای کونگ‌فو کار 2» صدق نمی کند و آنها برای ساخت دنباله این انیمیشن، روشی متفاوت در پیش گرفته‌اند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2» هرچند تقریبا تمامی کاراکترها و صداپیشگان نسخه اول این فیلم را به کار گرفته، اما به جای سرهم بندی دوباره داستان نسخه اول، نه تنها جلوه‌های بیشتر شخصیتی از کاراکترهای نسخه اصلی را بیشتر و بهتر به مخاطب می شناسانند، بلکه موشکافی دقیق تری از دنیایی را که این حیوانات سخنگو در آن زندگی می کنند، آشکار می‌سازند. محصول ارائه شده، کماکان فیلمی است مناسب خانواده ها با شوخی هایی که هم برای کودکان مناسب است و صد البته، شوخی هایی هم که تنها بزرگسالان آنها را درک می کنند و از آنها لذت می برند.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
کیفیت انیمیشن

قسمت دوم «پاندای کونگ فو کار» هم مانند قسمت اول از نظر نحوه ساخت انیمیشن‌اش مورد تجلیل قرار گرفت. فرانک لاولس از فیلم جورنال اینترنشنال، فیلم را حقیقتا زیبا توصیف کرد و گفت که از نظر هر دو درجه زیباشناسانه و احساسی به خوبی عمل می‌کند.

بتسی شارکی از لس‌آنجلس تایمز نوشت: پاندا 2 تنها انیمیشن دیوار به دیوار نیست، بلکه هنرمندی در بالاترین رده خود است.

کایل اسمیت از نیویورک پست هم نوشت: با توجه به اینکه شخصیت منفی پلنگ برفی فیلم اول خیلی شریرتر بود، ترسیدن از یک طاووس کمی سخت است، اما انیماتورهای این فیلم کنترل کامل را در دست داشتند و در طراحی قیافه لرد شِن به موفقیت کامل دست پیدا کردند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

یکی از هیجان انگیزترین افزودنی های به این قسمت قابلیت سه بعدی آن است که در مبارزات تن به تن، هرچه زیباتر صحنه ها را تصویر می کند.

رنگ آمیزی شاد و تدوین های نفس گیر، همراه اکشن مناسب نیز از سوی دیگر سبب شده تا تماشای «پاندای کونگ فو کار 2» به صورت سه بعدی، تجربه ای جذاب برای دوستداران اکشن فراهم کند.

پیام انیمیشن

«پاندای کونگ فو کار 2» از نظر محتوا از سطح انیمیشن کودکانه قسمت نخست فاصله می گیرد و از جنبه تفریحی آن کمی فاصله می گیرد و بر وجه فرهنگی و آموزشی آن گرایش بیشتر پیدا می کند. در قسمت دوم با ایجاد یک داستان فرعی که براساس آن پو به دنبال والدین واقعی اش می گردد، سعی شده تا به کودکان این نکته آموزش داده شود که یکدیگر را دوست داشته باشند و به والدیشان نیز عشق بورزند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

این انیمیشن یادآور می شود آنچه به واژه خانواده و والدین معنا می بخشند، عشق و محبت است و نه ژنتیک و همخونی.

کیفیت تکنیکی

از لحاظ بصری فیلم در سطح بالایی قرار دارد. کونگ فو پاندا انیمیشنی براق، خوش رنگ و لعاب با دنیایی جذاب است. فیلم به خاطر کاراکترهای زیبا و دوست داشتنی اش و همچنین، فلش‌بک‌هایی جالب که باعث بسط داستان و نحوه روایت آن می شود بسیار سرگرم کننده است.

انیمیشن امکان خلق هر نوع لوکیشن و میزانسن را برای سازنده اثر فراهم می کند. با این حال سازندگان این انیمیشن استفاده از تعابیر مستقیم کلامی را هم از نظر دور نداشته اند.

حضور مداوم دوربین در کنار پاندا و روایت بعضی از صحنه‌ها از زاویه دید او، نشانگر ارزشمند بودن این شخصیت برای کارگردان است.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

«پاندای کونگ فو کار 2» به گونه ای به پایان می رسد که راه را برای ساخت قسمت سوم این انیمیشن هموار می کند.

پیشینه انیمیشن

در قسمت اول هدف شیفو کشف یک استعداد خارق العاده است که به عنوان منجی یا برگزیده، بتواند لوح مخصوص را که در معبد نگهداری می شود بخواند. این لوح سری را در خود دارد که خواننده به قدرت‌های بسیار عجیب و زیاد دست پیدا می کند و هر دشمنی را شکست می دهد.

تای لانگ ببر در قسمت اول شخصیت منفی داستان بود. نکته کلیدی قسمت اول این بود که تفاوت بین پو و تای لانگ در این نکته نهفته بود که پو با عشق می‌تواند به خودآگاهی برسد اما تای لانگ با نفرت نمی‌تواند و در نهایت پو با فنی ویژه که خودش آن را دریافته، تای لانگ را نابود می کند.

در قسمت اول شیفو سعی کرده بود با تمرینات سخت و مبارزات طاقت فرسا پو را فراری دهد اما پو با پشتکاری عجیب همه این سختی ها را پذیرفت و حاضر به رها کردن معبد نشد.

http://www.cartoonbrew.com/wp-content/uploads/2015/06/kungfupanda3-1280x600.jpg

نکاتی که قمست اول بر آنها تاکید داشت این ها بودند: باور و ایمان به آرزوها، هیچ واقعه ای اتفاقی نیست و تقدیری پنهان راه را نشان می دهد، هیچ چیز غیر ممکن نیست و حتی پوی چاق و بامزه می‌تواند قهرمان دیگران باشد، فقط باید ایمان آورد و در عین حال بد بودن یا خوب بودن به انتخاب خود ماست.

منتقدان چه گفتند؟

«کونگ فو پاندا 2» در کل نقدهای مثبتی دریافت کرد و منتقدان از نحوه ساخت انیمیشن آن، صداپیشه‌ها و توسعه و بسط شخصیت‌هایش تجلیل کردند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

این فیلم در سایت منتقدان راتن تومیتوز موفق به دریافت 81 درصد نقدهای مثبت شد و از میان نقدهای 167 منتقد، امتیاز متوسط 6.9 از 10 را به خود اختصاص داد.

در نقد کلی آن در این سایت نوشته شده است: داستان کلی فیلم ممکن است برای طرفداران فیلم اصلی تا حدودی آشنا به نظر برسد، اما «پاندای کونگ‌فو کار2» به اندازه کافی اکشن، کمدی و جلوه‌های بصری خوب دارد تا این موضوع را جبران کند.

این فیلم همچنین بر اساس 31 نقد از منتقدان در سایت متاکریتیک هم موفق به کسب امتیاز 67 از 100 شد.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

ورایتی این فیلم را قسمت دومی ارزشمند نامید که از اضافه شدن صحنه‌های نبرد سه بعدی خود انرژی اضافه دریافت می‌کند و هالیوود ریپورتر هم به همین نحو از آن تجلیل کرد. بعضی از منتقدان تاثیرهای گیلرمو دل‌تورو تهیه‌کننده اجرایی آن را بر تمرکز بر موضوع‌های تیره‌تر آن مورد بررسی قرار دادند، به طوری که جیم تودور از سایت تویچ‌فیلم با توجه به حضور دل‌تورو فیلم را کاوشی عمیق‌تر در سفر قهرمانانه پو و مشکلات شخصی‌اش توصیف کرد که در عین حال یک سرگرمی عمومی مناسب برای تمام سنین باقی مانده است.

نقد راجر ایبرت بر این انیمیشن

«پاندای کونگ‌فو کار 2» دقیقا همان چیزی است که انتظارش را دارید و بیشتر. انیمیشن‌اش زیباست، داستانش درگیرکننده‌تر از فیلم اصلی است و انرژی بی‌پایانی در آن وجود دارد. حتی با توجه به نکات منفی نسخه سه بعدی من تا آنجایی که امکان داشت از این فیلم لذت بردم. فیلم اصلی که در قالب نسخه معمولی دو بعدی اکران شده بود خوب بود، اما مهم نیست چون هالیوود با نسخه سه بعدی ما (یا خودش) را شستشوی مغزی داده و هیچ اشکالی هم ندارد.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

بهترین نکته این قسمت این است که با وظیفه‌شناسی تنها دنباله داستانی اصلی را نمی‌گیرد، بلکه گسترشی جاه‌طلبانه از آن است. از عناصر جدید بسیار این فیلم می‌توان به مساله پدر بیولوژیکی پو اشاره کرد و اینکه چطور آقای پینگ که یک غاز است می‌تواند پدر پو که یک پانداست باشد. تا آنجایی که یادم می‌آید هر شخصیت در فیلم اول نمایان‌گر یک موجود بود، بنابراین فکر می‌کردم در این فیلم هم همان پروسه ادامه داشته باشد، اما نه، اینجا مساله والدین پو حل می‌شود و همین باعث تغییرات جدید در پادشاهی می‌شود.

انیمیشن آن بسیار از فیلم‌های سه بعدی معمولی درباره حیوان‌های بامزه کوچک قوی‌تر است. داستان حرف‌های بسیار جالب و بامزه‌ای از پو بیرون می‌کشد و نحوه صداگذاری جک بلک او را بسیار بیشتر از آنی که انتظار می‌رود با شخصیتش مرتبط می‌کند.

جنیفر یو نلسون کارگردان فیلم، گستره انیمیشن آن را تا حدی بزرگتر کرده که شامل سبک‌های بیشتری از حیوانات معمولی کارتونی شود و صحنه‌های خیالی داستان که شامل گذشته پو می‌شوند بسیار زیبا هستند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

پیام های مستتر در انیمیشن

«پاندای کونگ‌فو کار 2» داستانی دارد که بیش از آنکه کودکانه باشد دارای استعاره‌ها و کنایه های ظریف بزرگسالانه است.

فرمانروایی قدرت طلب و ظالم و پیشگویی درباره کودکی که در آینده ظلم او را بر می اندازد و شباهت فراتر از آن یعنی اقدام فرمانروا به قتل عام همه کسانی که به پیشگویی شباهت دارند، شباهت فراوانی به داستان های مذهبی دارد. خطوط اصلی داستان همچنان بر محور نبرد بین خیر و شر می‌چرخد و این که سرانجام یک ناجی می‌تواند به کمک دیگران بیاید.

تقابل میان خیر و شر را در قالب تقابل دو نیروی یین و یانگ یا انرژی مثبت و منفی نشان می دهد که دو شخصیت پاندا و پلنگ یعنی تای لانگ در قسمت اول، نماینده آن هستند.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

شاید این انیمیشن به نوعی یادآور تصویر کلی زندگی حضرت موسی علیه السلام باشد؛ سکانس هایی چون آنجا که مادر پو برای در امان بودن کودکش از دست شِن و سربازان او داخل سبد می‌گذارد و به حال خود رها می کند، یادآور بخش کودکی زندگی حضرت موسی است. سکانس شکست خوردن شِن و یارانش در آب نیز می‌تواند تداعی کننده شکست فرعونیان بر اثر شکافته شدن آب‌ها در دریا باشد.

اما «پاندای کونگ فو کار ۲» را می‌توان از زاویه‌ای دیگر نیز دید: سفر قهرمانی جنگجویی که به آرامش درون رسیده است. کارتونی که بر اساس مفاهیم تائوئیسم بنا شده و اصل بنیادین یین و یانگ را در دستور کار دارد. سفری قهرمانی از هیچ به همه چیز؛ سفری از آماتوری و شاگردی و فهم جنگجویی تا سیر به فرزانگی...

شاید مهمترین پیام فیلم این باشد که جنگجو باید در خود به آرامش برسد تا بتواند به مقام ناجی برسد. در واقع با آشتی کردن با درون خود و به آرامش رسیدن درونی است که می توان ابتدا ناجی خود شد و بعد به دیگران کمک کرد.
انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

اهداف سازندگان

صنعت سینما به کسب درآمد فکر می کند و چین با جمعیت وسیعش اکنون به عنوان دومین بازار بزرگ فیلم دنیا مطرح است. پاندا نماد چین است. حیوانی کمیاب که نسلش در خطر انقراض است و هر نوع بدرفتاری با آن خطر زندانی شدن و حتی مرگ را برای شکارچیان پیش روی قرار می دهد و از سوی دیگر کونگ فو ورزشی رزمی و آیینی است که مدتی است غرب آن را کشف کرده تا بیشترین استفاده اکشن را از آن ببرد.

در عین حال برای چینی‌ها کونگ‌فو تنها یک ورزش رزمی نیست، بلکه درس زندگی است. هنرجو در کونگ فو ابتدا با تعالیم اخلاقی آشنا می شود، تعالیمی که در هنر رزمی کونگ فو نیز نقش مهمی دارد. تعالیمی که در ضمن خود هنر های سبک زندگی به شیوه کنفسیوسی را دارد. هماهنگی جسم و روح مهم ترین عامل برای پیروزی در کونگ فو است.

در هر حال پیش بینی سازندگان فیلم درست بود و فیلم در دو آخر هفته اول از نمایشش به ترتیب 19.3 و 16.7 میلیون دلار فروش کرد و رکورد روز افتتاحیه فیلم در چین را شکست. این فیلم در چین در مجموع 93.19 میلیون دلار فروش کرد و عنوان پرفروش ترین انیمیشن ارایه شده در چین را به خود اختصاص داد. رکورد قبلی مربوط به قسمت اول این انیمیشن با فروش 26 میلیون دلاری در چین بود.

همین موفقیت در مالزی، فیلیپین، سنگاپور، کره جنوبی ، تایلند و ویتنام نیز ثبت شد.

گزارش از: مازیار معتمدی

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»
پاندای کنگ فو کار 2 (KUNG FU PANDA 2)
(تولید 2011)

کارگردان: جنبفر یو ( Jennifer Yuh)
صداپیشگان : جک بلک، آنجلینا جولی، جکی چان
خلاصه داستان:
پوهمراه با پنج شاگرد رزمی کار به چین رفتند تا با یک تبهکار خطرناک مبارزه کنند.
نکته:
این کار انیمیشنی بسیار دقدق و برجسته استو جنیفر یو یکی از بهترین فیلم های هالیوودی - پاندای کنگ فو کار - را که تا به حال دیده ایم، ساخته است.

انیمیشن «پاندای کونگ‌فو کار 2»

آنجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس

انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس

 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس
 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس
 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس
 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس
 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس
 
انجلینا جولی همراه با خانواده برای تماشای پاندای کونگ فوکار 2+ عکس


________________________________

کارگردان پاندای کنگفوکار 2 : جنیفر یو


http://www.wearysloth.com/Gallery/Directors/d29477-28282.jpg

جنیفر یو نلسون
Jennifer Yuh Nelson
زاده : ۷ مهٔ ۱۹۷۲ ‏(۴۳ سال)
ملیت : ایالات متحده آمریکا
سال‌های فعالیت : ۱۹۹۴-اکنون
جنیفر یو نلسون (انگلیسی: Jennifer Yuh Nelson؛ زادهٔ ۷ مهٔ ۱۹۷۲) یک کارگردان اهل ایالات متحده آمریکا است.


مطالب مرتبط :

نقد فیلم پاندای کونگ فو کار

پاندا کونگ فو کار به دیدار حکیم ارد بزرگ می آید

نقد مجموعه پاندای کنگ فو کار


واژه های سرچ شده در این وبلاگ : فیلم برف پیما  و کارگردان فیلم برف پیما  و ژاکوب سدرگرن  و عکس فیلم برف پیما  و فیلم سینمایی برف پیما   و بیوگرافی برف پیما   و فیلم سینمایی اپرات برف پیما  و صحنه های فیلم برف پیما  و ساحل بکرانی  و نقدفیلم چراغ قرمز  و بازیگران سینمایی هجوم ربایندگان جسم  و پخش سریال پسران فراترازگل درکدام شبکهاست  و حامد بکرانی  و ایتوکو اوهارا   و فیلم همه خوب هستند  و اماندا داگ در رودخانه برفی  و فیلم قاضی گودنایت  و درباره فیلم همه خوب هستند  و نقد سریال پایتخت   و ایاکو کوشینو  و فیلم سینمایی برف پیما ساخته هالیوود  و نقدی از فیلم شاه همسایه  و نقد فیلم دو برادر  و هنرپیشه های فیلم امریکایی برف پیما  و نقد فیلم تو و من  و عکس های ساحل بکرانی  و آیاکو کوشینو  و فیلم سابمارینو  و بازیگر نقش کانانا  و فیلم سرقت الماس  و انتقاد ب سریال نفس گرم  و فیلم هجوم ربایندگان جسم  و نقد فبلم نفس گرم  و annabella snow walker   و تصاویر سانسور شده فیلم برف پیما  و ﺁﻧﺎﺑﻼ ﭘﯿﺎﮔﺘﺎﮎ  و ﺁﻧﺎﺑﻼ ﭘﯿﺎﮔﺘﺎﮎ ویکی پدیایا  و مسعود فراستی شب های برره  و ویکی پدیای ﺁﻧﺎﺑﻼ ﭘﯿﺎﮔﺘﺎﮎ  و برف پیما  و ویکی پدیا فیلم برف پیما  و سینمایی برف پیما  و داستان فیلم برف پیما  و فیلم برف پیما ویکی پدیا  و صحنه های احساسی سینمای برف پیما  و برف پیما ویکیپدیا  و فیلم سینمای برف پیما ساخت کشور  و حواشی سریال نفس گرم   و نقد سریال نفس گرم   و انتقادهابرفیلم نفس گرم  و نقد نفس گرم  و کانالهای تلگرام ادرس  و فیلم دو برادر محصول دانمارک  و داستان فیلم دو برادر محصول دانمارک ویکیپدیا  و فیلم سنتوری مرد پائیزی مهرجویی   و سریال نفس گرم زن روی منبر میره  و نظرات مردم درباره نفس گرم   و کانال تلگرام رها  و بهترین کانال های تلگرام سخن بزرگان


صفحات دیگر :

---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد فیلم پرواز بر فراز جهنم ساخته برادران کونادلیک

رها ماهرو : خوانندگان همیشگی ویلاگ رها ماهرو ، لطفا نظراتتان را درباره ی فیلم پرواز بر فراز جهنم ساخته برادران جیمز و جان کونادلیک برایمان بفرستید.

http://media.virbcdn.com/cdn_images/resize_500x500/f5/3d871a00fb742e5f-IMG_7144.jpg

پرواز بر فراز جهنم

2014 آمریکا
Airplane vs. Volcano

کارگردانان :جیمز کونادلیک و جان کونادلیک

http://bultannews.com/files/fa/news/1394/5/25/393969_419.jpg
پرواز بر فراز جهنم  (Airplane vs Volcano) محصول 2014 آمریکا

این فیلم که به نوعی اقتباسی است از داستان پرواز 901 هواپیمایی نیوزیلند که در سال 1979 در اثر برخورد با فوران گدازه های آتشفشانی سقوط کرد اما با کمی تغییر سعی شده داستان به صورت یک فیلم مهیج سینمایی تغییر کند و تلاش های خلبان و خدمه برای نجات مسافران را به نمایش بگذارد . کارگردانی پرواز بر فراز جهنم را برادران کاندلیک ، جیمز و جان کاندلیک بر عهده داشته اند که به عنوان اولین اثر آنهاست که به طور مشترک کارگردانی شده است. از بازیگران فیلم می توان به دین کین و رابین گیونز اشاره کرد.
http://www.namayeshtv.ir/public/files/news/thumbnail/parvaz-bar-faraze-jahanam_masrg-580x414.jpg
جدال هواپیما و آتشفشان در «پرواز بر فراز جهنم»
هواپیماها و سفرهای هوایی از جمله موضوعاتی است که کارگردان های زیادی به آن علاقه نشان داده اند. داستان فیلم «پرواز بر فراز جهنم» محصول 2014 آمریکا، در مورد برخورد هواپیمای مسافربری با توده های خاکستر و فوران آتشفشان است. این فیلم اثری از جیمز کاندلیک است که بیشتر در ژانر اکشن و دلهره فعالیت داشته است. دین کین و رابین گیونز در این فیلم نقش آفرینی کرده اند.
https://i.ytimg.com/vi/bhL3GQGfL14/maxresdefault.jpg


بازیگران :

رادین کاین در نقش ریک پیرس

 رابین گیونز در نقش لیزا ویتمور

تامارا گودوین در نقش ریتا لوز

متیو مرسر در نقش لاندن تاد
مورگان وست در نقش متخصص نیل تالی
 

_________________

http://i.imgur.com/QSSCl1R.jpg


دیگر بازیگران :
Lawrence Hilton-Jacobs     Lawrence Hilton-Jacobs     ...    
Jim Kirkland
Graham Denman     Graham Denman     ...    
Private Vaughn
Mike Jerome Putnam     Mike Jerome Putnam     ...    
Colonel Ryker
Anthony Marks     Anthony Marks     ...    
Frank Matthews
David Vega     David Vega     ...    
Carlos Crieger
Ryan Budds     Ryan Budds     ...    
Private Thatch
Jonathan Nation     Jonathan Nation     ...    
Captain Minor
Jeff Groff     Jeff Groff     ...    
Jeff Spair
Natalie Burtney     Natalie Burtney     ...    
Jennifer
Zachary Haven     Zachary Haven     ...    
Tony
Jeremy Walker     Jeremy Walker     ...    
Major Step
Laura Alexandra Ramos     Laura Alexandra Ramos     ...    
Sergeant Graham
Patrick Lazzara     Patrick Lazzara     ...    
Williams
Jason Schaeffer     Jason Schaeffer     ...    
Copper
Joseph Price     Joseph Price     ...    
Lt. Col. Livingston
Ralph William Tarr     Ralph William Tarr     ...    
Joseph
Jon Kondelik     Jon Kondelik     ...    
Captain Hamill
Michael Hampton     Michael Hampton     ...    
Brian
Alex Llera     Alex Llera     ...    
Captain Fischer
Vonn Harris     Vonn Harris     ...    
Major Stone
Maximilian Elfeldt     Maximilian Elfeldt     ...    
Major Harrison
Jose Prendes     Jose Prendes     ...    
Private Jones (as Joseph Prendes)
Scarlett Redmond     Scarlett Redmond     ...    
Beth
Glenn Miller     Glenn Miller     ...    
Dave (as Glenn R. Miller)
Harvey Q. Johnson     Harvey Q. Johnson     ...    
Captain Elby
Pat Patterson     Pat Patterson     ...    
Shirley Jones
Glen Johnson     Glen Johnson     ...    
Archibald
James Andrew Oster     James Andrew Oster     ...    
Bob
David G. Stone     David G. Stone     ...    
Ryan
Tim McDaniel     Tim McDaniel     ...    
Major Tom
Jerrel O'Neal     Jerrel O'Neal     ...    
LIfeguard
Doug Mattingly     Doug Mattingly     ...    
Military Policeman
John Morgan     John Morgan     ...    
Major Timms
Ajibike Adekoya     Ajibike Adekoya     ...    
Background Person
Kori Agee     Kori Agee     ...    
Background Person
Arianna Alvarado     Arianna Alvarado     ...    
Background Person
Theresa Baker     Theresa Baker     ...    
Background Person
Dahiana Bilbao     Dahiana Bilbao     ...    
Background Person
Beverly Chang     Beverly Chang     ...    
Background Person
Michael Sean Chuma     Michael Sean Chuma     ...    
Background Person
Lexie Galante     Lexie Galante     ...    
Amy
Michael William Hunter     Michael William Hunter     ...    
Passenger
Rest of cast listed alphabetically:
William McCarthy     William McCarthy     ...    
Passenger
Johnny Meyer     Johnny Meyer     ...    
Naval Officer
Krystal Mula     Krystal Mula     ...    
Passenger
Maria Roman     Maria Roman     ...    
Flight attendant
Stewart Strauss     Stewart Strauss     ...    
Passenger
________________________
http://humanechoes.com/wp-content/uploads/2015/02/airplanevv.jpg


تولید شده توسط :

پل بلیز : شرکت تولید کننده

Maximilian Elfeldt     ...     line producer

و

David Michael Latt     ...     producer
Cody Peck     ...     behind the scenes producer
David Rimawi     ...     executive producer


موسیقی :

کریس ریدنهور

________________________

عکس کارگردانان فیلم پرواز بر فراز جهنم ساخت 2014

https://media.licdn.com/mpr/mpr/shrink_200_200/p/3/000/05f/3c9/0a0efd5.jpg

جیمز کونادلیک


http://images.losmovies.me/director/jon_kondelik.jpg

جان کونادلیک

________________________

---------------------

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد