میلاد جرموز
بیست و نهمین دوره/
"دو زیست" به جشنواره بینالمللی فیلم فجر میرود
فیلم ویدئویی "دو زیست" به کارگردانی میلاد جرموز برای نمایش در بیست و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر، تهیهکننده فیلم سینمایی "دوزیست" برای حضور در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر فرم درخواست پر کرده است. با پایان تدوین توسط مهدی دهقان و موسیقی توسط الهام عبداللهزاده این فیلم آماده نمایش میشود. در این فیلم نسیما فطرت، عباس عرفانی، محمد چهرآزی، سعید یاردوستی، علی دستانپور و رضا صالحپژوه نقشآفرینی میکنند.
داستان فیلم درباره مادر و فرزندی است که توسط گروهی گروگان گرفته میشوند و در این ماجرا مادر به شناخت جدیدی نسبت به همسرش میرسد.
عوامل تولید فیلم عبارتند از کارگردان : میلاد جرموز، تهیهکننده: داریوش بابائیان، مدیر تصویربرداری: فرهاد محمودی، صدابردار: فرامرز مختاری، طراح گریم: مرجان شیوایی، طراح صحنه: خشایار محمودآبادی، تدوین: مهدی دهقان، مدیر تولید: علیرضا آب آب، دستیار کارگردان برنامهریز: مسعود جزایری، منشی صحنه: پونه خامین، مدیر تدارکات: امیر سروش زاده، مدیر روابط عمومی: ندا زاهدی، عکاس: کیهان محمد باغبان، تصویربردار پشت صحنه: مینا گلهزاده، صداگذاری: استودیو آنوش فیلم، محصول موسسه فرهنگی و هنری شکوفا فیلم.
بیست و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر 16 تا 26 بهمنماه برگزار میشود.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم دوزیست به کارگردانی میلاد جرموز برای ما بنویسید و بفرستید.
حضور فیلمی از یک کارگردان اصفهانی در جشنواره فیلم فجر؛
"دوزیست" در بخش ویدوئویی جشنواره فیلم فجر شرکت می کند
خبرگزاری ایمنا: کارگردان فیلم" دوزیست " گفت: «فیلم سینمایی ویدئویی «دوزیست» برای نمایش در بیست ونهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود.».
"دوزیست" در بخش ویدوئویی جشنواره فیلم فجر شرکت می کند
به گزارش ایمنا، میلاد جرموز در ادامه افزود: «نزدیک به دو سال طول کشید تا قصه ی اولیه ی کار کامل شود وپس از چند بار بازنویسی به فرم کنونی رسید ونکته ای که در این میان برای من اهمیت داشت ، روایت قصه ای در فضای بسته با استفاده ازبازیگران معدود در عین حفظ جذابیت کار بود.».
وی سپس در رابطه با داستان فیلم تصریح کرد : «این فیلم درباره مادر و فرزندی است که توسط گروهی گروگان گرفته میشوند و در این ماجرا زن به شناخت جدیدی نسبت به همسرش میرسد. البته قصه پیچیدگی های زیادی دارد و من سعی کردم تا حد امکان به طرزی قابل قبول تردید ها ودوراهی ها ی فیلم رابه تماشاگر نشان دهم.».
جرموز، همچنین پیرامون انتخاب و کاربا بازیگران این فیلم اظهار داشت: «در بخش انتخاب بازیگران، ما پس از 2 ماه توانستیم از یک تیم با استعداد تئاتری که البته درزمینه کارهای تصویری کمتر شناخته شده اند، استفاده کنیم و نسیما فطرت، عباس عرفانی، محمد چهرآزی، سعید یاردوستی، علی دستانپور و رضا صالح پژوه این گروه را تشکیل می دهند ومن احساس می کنم آنها کار نسبتا قابل قبولی را ارائه کرده اند.».
این فیلمساز اصفهانی در مورد بقیه اعضای گروه گفت: «به طور کلی، کار کردن با این عوامل تجربه ی خوبی برای من بود وتمام بچه ها سعی کردند کارشان را درست انجام دهند ومن از کار کردن با اکثر دوستان لذت بردم.».
وی درپایان بیان داشت: «این فیلم تجربه خاصی برای من بود زیرا در یک فضای بسته وبا بازیگران کم کار شد .در واقع باید بگویم من از زمانیکه فیلم شب یلدای پور احمد را دیدم ، خیلی دوست داشتم که تجربه ای در این فضا داشته باشم. ونکته دیگری که دررابطه با "دوزیست" قابل توجه است استفاده از سیستم تک لنز با دوربین 35 میلیمتری برای ساخت این فیلم ویدئوئی است که فکر می کنم دومین نمونه ساخته شده ی خود در ایران باشد. که اولین گزینه اش هم سینمایی فوتبالی ها بود.».
شایان ذکر است که عوامل تولید این فیلم عبارتند از تهیه کننده: داریوش بابائیان، مدیر تصویربرداری: فرهاد محمودی، صدابردار: فرامرز مختاری، طراح گریم: مرجان شیوایی، طراح صحنه: خشایار محمودآبادی، تدوین: مهدی دهقان، مدیر تولید: علیرضا آب آب، دستیار کارگردان برنامه ریز: مسعود جزایری، منشی صحنه: پونه خامین، مدیر تدارکات: امیر سروش زاده، مدیر روابط عمومی: ندا زاهدی، عکاس: کیهان محمد باغبان، تصویربردار پشت صحنه: مینا گله زاده، صداگذاری: استودیو آنوش فیلم، محصول موسسه فرهنگی و هنری شکوفا فیلم.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
سه فیلم باباییان در راه جشنواره فیلم فجر
چگونه میلیاردر شدم
داریوش باباییان امسال سه فیلم را راهی جشنواره فیلم فجر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران، باباییان فیلم های "چگونه میلیاردر شدم" ساخته علی عبدالعی زاده، "اینجا تاریک نیست" به کارگردانی محمدرضا خاکی و "دوزیست" ساخته میلاد جرموز را برای جشنواره تهیه کرده است.
تولید دو فیلم اول به پایان رسیده و "دوزیست" آخرین مراحل فنی را می گذراند.
از داریوش باباییان اخیرا پنج تله فیلم با موضوع ماه محرم از تلویزیون پخش شده است.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
سرچ های جدید در وبلاگ رها ماهرو : ساحل بکرانی فرزند کیست .
فیلم بیداری . بیوگرافی ساحل بکرانی . پایتخت (مجموعه تلویزیونی) -
ویکیپدیا، … . مایکللاندن . فیلم سینمایی سفر پر ماجرا . دلفین کانه اک .
پدرومادر ساحل بکرانی . عکس ساحل بکرانی بیوگرافی . پدر و مادر ساحل
بکرانی . عکس پدرومادر ساحل بکرانی . عکس پدر و مادر ساحل بکرانی . فیلم
بیداری . سمت حبیب الله کاسه ساز . ساحل بکرانی وپدر ومادرش . فیلم ساخته
جان ترتلتاب در سال 1995 . فیلم خارجی سفر پر ماجرا . جکی چان پدر خانده .
فیلم سینمایی خارجی ماجراهایه خانه ما
Dir: Mario Monicelli
جنگ بزرگ
فیلم محصول سال 1959
جنگ بزرگ نام فیلمی ساخته ماریو مونیچلی محصول ۱۹۵۹ ایتالیا است. این فیلم به عنوان برترین فیلم سال ۱۹۵۹ در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شد و جایزهٔ شیر طلایی را از آنِ خود کرد. آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن در نقشهای اصلی این فیلم ظاهر شدهاند.
تاریخ اکران: ۲۸ اکتبر ۱۹۵۹ م. (ایتالیا)
کارگردان: ماریو مونیچلی
داستان: لوچانو وینچنزونی
آهنگساز: نینو روتا
تهیهکننده: دینو دلارنتیس
بازیگران
آلبرتو سوردی
ویتوریو گاسمن
سیلوانا مانگانو
برنار بلیه
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم جنگ بزرگ به کارگردانی ماریو مونیچلی برای ما بنویسید و بفرستید.
جنگ بزرگ
کارگردان ماریو مونیچلی
فیلمنامهنویس جانی آملیو
بازیگران آلبرتو سوردی
ویتوریو گاسمن
سیلوانا مانگانو
رومولو والی
موسیقی نینو روتا
تاریخ (های) انتشار
سپتامبر ۱۹۵۹ (نخستین اکران: جشنواره فیلم ونیز)
مدت
۱۳۵ دقیقه
کشور ایتالیا
فرانسه
زبان ایتالیایی
جنگ بزرگ (به ایتالیایی: La grande guerra) نام فیلمی ساخته ماریو مونیچلی محصول ۱۹۵۹ ایتالیا است. این فیلم به عنوان برترین فیلم سال ۱۹۵۹ در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شد و جایزهٔ شیر طلایی را از آنِ خود کرد. آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن در نقشهای اصلی این فیلم ظاهر شدهاند.
داستان
موضوع فیلم درباره دو سرباز رومی و میلانی است که طی جنگ ایتالیا و اتریش کشته میشوند ولی قرارگاه همرزمانشان را به سپاه اتریش لو نمیدهند.
این دو سرباز در طول فیلم بسیار مهربان و دلنازک نشان داده شدند و با مرگ این دو سرباز فداکار ایتالیا جنگ را با پیروزی به اتمام میرساند. سربازان کشته میشوند در حالیکه درجهداران درجات بالاتر میگیرند.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
فیلمی به کارگردانی ماریو مونیچلی تولید مشترک ایتالیا و فرانسه در سال 1959.
تهیه کننده: دینود لائورنتیس
فیلم نامه: ماریو مونیچلی، آجه و اسکار پلی، لوچانو وینچزونی
فیلمبرداران : لئونیدا باربونی، روبرتو گراردی، جوزپه روتونو ، جوزپه سراندی
تدوین : آدریانا نوولی
موسیقی : نینوروتا
طراحی صحنه : ماریو گاربولیا
طراحی لباس : دانیلو دوناتی
زمان فیلم : 135 دقیقهبازیگران و شخصیت ها
آلبرتو سوردی : اورسته یاکوواچی، ویتور یوگاسمان : جووانی بوزاکا، سیلوانا مانگانو : کنستانتینا، فولکولولی:بوردین، برنارد بلیه : کاپیتان کاستلی، رومولو والی : سروان گالینا
در این فیلم کمدی تراژیک، شوخی های به یادماندنی به روش" کمدی به سبک ایتالیایی" مخاطب را به نوعی با فیلم روبرو می کند که نه متوجه زمان طولانی فیلم می شود و نه از دیدن صحنه های جنگ دچار احساساتی که باعث شود لحظه ای از تامل در باب فیلم منحرف شود.در ساختار روایتی این فیلم می توان جای پایی از قصه "دو دوست" اثر گی دو موپاسان را یافت.
نام فیلم جنگ بزرگ است.فیلمی درباره سربازان و افسران ایتالیایی در سال های 1916. در این فیلم برای اولین بار ارائه قصه، شخصیت ها و حوادث مربوط به جنگ خانمان سوز اول جهانی به دور از کلیشه های دروغین و تبلیغاتی رژیم فاشیستی موسیلینی و سینمای آن دوران که همواره و قایع و رویدادهای این جنگ فجیع و خانمان برانداز را به صورت داستان های سرشار از موفقیت و پیروزی و زیبایی برای ارتش ایتالیا و سربازان و افسران آن رقم می زنند به شکلی واقعی و انسانی بیان می شود و به همین دلیل نیز جنگ بزرگ در زمان نمایش و ارائه در سالن های سینمای ایتالیا با مخالفت های شدید احزاب راستی، دمکرات مسیحی، اداره سانسور و ... مواجه گردید و نمایش آن تا سالها برای جوانان کوچک تر از 18 سال ممنوع بود.
با این مقدمه مخاطب انتظار فیلمی دارد سرشار از صحنه های جنگی، کشتار و فیلمی خشن، که مملو از سلاخی انسان ها توسط ماشین جنگ است. اما این طور نیست صحنه های جنگی فیلم بسیار ناچیزند و به جای آن فیلم سرشار از نماهایی از" زندگی در جنگ" است و به عبارتی پرداختن به" امر روزمره" در جنگ چه در جبه ها و چه در شهرها. این هدف فیلمساز از اولین پلان های فیلم با پیچیدن سیگار، دوختن دکمه لباس، راه رفتن در گل شروع می شود و در کل فیلم به شکل های گوناگون جریان دارد.
دو شاخص مهم این فیلم کالبد شکافی "گفتمان جنگ" و نقد بروکراسی های احمقانه زندگی است، و چه جایی بهتر از محیط نظامی و در بین سربازان و افسران و ژنرال ها برای نقد بروکراسی. نامه های احمقانه ای که جان سربازان را می گرفت تا آن را به مافوق تحویل دهند و یا تحویل دادن گاری پر از سیم خاردار زیر بمباران و تحویل گرفتن رسید و بسیاری از این دست اتفاقات در فیلم بیننده را متوجه دور باطل و مضر بروکراسی می کند.
اما وقتی که جنگ پیش می آید همه اسیر این گفتمان می شوند. این فیلم به خوبی مرز بین "ما" و " آنها" را می شکند همه را اسیر جنگ نشان می دهد. صحنه ای که سربازان ایتالیایی سربازان خودی که به عقب برگشته بودند به جای اسرا اشتباه می گیرند و یا صحنه اعدام جووانی که توسط یاکوواچی از قاب پنجره دیده می شد و بعد از اعدام او، خود یاکوواچی که توسط افسر آلمانی از همان پنجره در حال دیده شدن است اعدام می شود و این صحنه فوق العاده این را تداعی می کندکه شاید نفر بعدی خود افسر باشد که به نوعی در سکانس بعد این امر تایید می شود. خواندن آن شعر معروف ایتالیایی توسط سربازان و حتی کنستانتینایی که در حال شستن موی خود در منزل است گواه دیگری بر این امر است و توجه ای دیگر به امر روزمره در هر شرایط اجتماعی.
شاید بن اصلی فیلم در شخصیت جووانی باشد، سربازی که از ابتدای فیلم سودای فرار از جنگ را دارد. او سربازی ترسو است که فقط شعار مبارزه علیه ساختار جنگ را می دهد و این را در صحنه های متفاوتی مثل ایستادن در صف غذا و شعارهای او که می خواهد اعتراض خود را برای بی کیفیتی غذا به ژنرال بگوید اما جرات نمی کند و یا دیالوگی که در اعتراض به فرستاده شدن به جنگ می گوید: "هیچ کس حق نداره به کسی بگه برو به سمت مرگ" دید. اما همین جووانی ترسو، زمانی که همراه با دوستش اسیر می شوند، "خود"ش می شود و در مقابل افسر آلمانی می ایستد و اعدام می شود.
این " دو دوست" لباس سربازهای ایتالیایی را پوشیدند، هنگام اسیر شدن لباس سربازهای آلمانی را به تن داشتند، اما هنگام مردن با زیر پوش سفید بودند. اینان شهروندان هرروز قصه جنگ بودند.
اما این فیلم ضد جنگ با پلان هایی عمیق و تاثیر گذار و همچنین شوخی های ایتالیایی خود بسیار درست جنگ را زیر سئوال می برد. اما جووانی، این شخصیت دوست داشتنی فیلم که مخاطب را با خود به جلو می برد و بیینده این فیلم از شکست های او ناراحت می شود، از خوشحالی ها او خوشحال بسیار در این امر نقش دارد. در نهایت نمی شود راجع به این فیلم حرف زد و به شخصیت پردازی های این فیلم پر شخصیت و بازی های عالی، به ویژه بازی گاسمن بازیگر نقش جووانی و سوردی بازیگر نقش یاکوواچی که به خاطر این نقش برنده جایزه نوار نقره ای بهترین بازیگر سال در ایتالیا شد اشاره ای نکرد. بازی هایی خارج از افاده های بازیگری و تنها در جهت هدف فیلم، فیلمی که در آن به خوبی امر روزمره به تصویر کشیده شده است و المان اصلی این موفقیت به نوعی شاید فاصله گرقتن از عرف های رایج سینمایی می باشد.
شروین مقیمی
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
جنگ بزرگ ساخت 1959 ایتالیا
این فیلم با ظاهر کمدی و طنز داستان دو رفیق خوشگذران ( البته در تلویزیون ما زیاد ندیدیم) و بی میل به جنگ را نشان می دهد که از سر رفاقت و لجاجت ولی نه هیچ آرمان متعالی در باره پل شناور نیرو های ایتالیایی خودی به دشمن اتریشی اطلاعی نمی دهند و اعدام می شوند.
در ۱۹۶۱ هم فیلمی با همین مضمون اما جنگ دوم جهانی ساخته می شود. در هر دو فیلم درک رنج هم رسته و دیگر سربازان وجدان دو سرباز از جنگ فراری را بیدار می کند و از آنها قهرمان می سازد. این هر دو فیلم به ما نشان می دهند که هیچ قهرمانی در جنگ ایتالیا و اتریش در جنگ اول جهانی و جنگ دوم هم نیست. مردم به غریزه عمل می کنند و حوادث را می آفرینند.
The Great War (Italian: La grande guerra) is a 1959 Italian film directed by Mario Monicelli. It tells the story of an odd couple of army buddies in World War I; the movie, while played on a comedic register, does not hide from the viewer the horrors and grimness of trench warfare.
The film won the Golden Lion at the Venice Film Festival. It was an Academy Award nominee as Best Foreign Film.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
پایانی به سبک مونیچلی
مونیچلی در سال 1915 در خانوادهای هنرمند در ایالت توسکانی زاده شد. پدرش روزنامهنگار و برادرش مترجم و نویسنده بود، اما او از دوست نمایشنامهنویسش «جاکومو فورتزانو» تاثیر پذیرفت و از طریق او با سینما آشنا شد. او پس از آنکه تحصیلات خود را در دانشگاههای پیزا و میلان در رشتههای ادبیات و فلسفه به پایان رساند، چند فیلم غیرحرفهای ساخت. سپس بین سالهای 1935 به مدت سه سال دستیار کارگردان آگوستو جنینا بود.
پایانی به سبک مونیچلی
از سال 1940 تا 1949 به همراه استنو به فیلمنامهنویسی پرداخت که حاصل آن بیش از چهل فیلمنامه بود. مونیچلی نخستین فیلمش را در سال 1935 کارگردانی کرد که فیلمی صامت با نام پسران خیابان پال بود. او پس از آنکه هفت فیلم کمدی با همکاری استنو ساخت، از سال 1954 به طور مستقل به فیلمسازی ادامه داد.
فیلمسازی او در ژانر کمدی تلخ در سبک نئورئالیسم، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. او در طول دوران فعالیتش جوایز سینمایی بسیاری دریافت کرد و سه بار نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلمهای جنگ بزرگ (1959)، برنامهریز (1963) و دختری با هفت تیر (1968) شد. مهمترین جایزههای سینمایی او شامل جایزه شیر طلایی از جشنواره فیلم ونیز برای فیلم جنگ بزرگ (1958)، جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری از جشنواره ونیز و سه بار جایزه خرس نقرهای از جشنواره فیلم برلین هستند. یکی از ساختههای این کارگردان با نام بورژوای کوچک کوچک (1977) در جشنواره جهانی فیلم تهران به نمایش در آمد و مورد استقبال قرار گرفت.
سینمای ایتالیا انقدر آکنده از اسمهای بزرگ و رسمهای پرطمطراق است که مونیچلی آنچنان که باید در آن دیده نشده اما باز هم جای خود را دل تماشاگران حفظ کرده است.
فیلمهای او از دید همه خوبند. اگر منتقد باشی از ظرافتها و کنایههای طنزآمیز و تلخ و گزنده آن لذت میبری. مخاطب عادی هم بدون اینکه خسته شود دو ساعت را با حلاوت و خرسندی پای فیلمهای او میگذراند و در آخر فیلم همچنان طرفدار او باقی میماند. کمدیهای حادثهایاش نمونه خوبی بر این ادعا هستند که او محبوب دل اکثر مخاطبین خود است. و از این منظر از معدود کارگردانانیست که طیف مخاطبینش گستره بزرگی از اجتماع را ز حرفه ای و غیر حرفهای- تشکیل میدهد.
مونیچلی
نبوغ و مهارت او در به استفاده کشیدن از دو ژانر کمدی و تراژدی همچون دو روح در یک کالبد بر کسی پوشیده نیست.
اما اینکه چرا فیلمهای او آنچنان که باید جهانی نشدهاند غیر از در سایه بزرگانی چون فلینی، تورناتوره، آنتونیونی و برتولوچی قرارگرفتن پاسخهای دیگری هم دارد. وقتی در سینمای پس از جنگ جهانی ایتالیا همه به جهانی شدن فکر میکردند به طبع کسانی همچون مونیچلی افسار سینمای داخلی را به دست گرفته و آن را به سمت نئورئالیسم تلخ و گزندهای کشیدند که هم نیاز درونی جامعه ایتالیایی و هم نیاز درونی کسانی همچون خود او بود که به بیزاری واقعگرایانهای از اجتماع خود رسیده بودند.
او در مصاحبهای با یورونیوز در سال 2008 در باره مفهوم فیلم کمدی در ایتالیا گفت: «کمدی ایتالیایی سبکی است که همواره با زندگی ما همراه بوده و در آن از رنجها و لذتها و همه جلوههای زندگی و مرگ سخن میرود. این همان «کمدیا دلارته» است که سنتی پنج قرنی در ایتالیا دارد.»
در اینجاست که تمامی ابعاد تلخ و شیرین زندگی به روح کمدی او راه می یابند و دگرگون می شوند.
در بورژوای کوچک کوچک که تقریبا معروفترین ساخته اوست، مونیچلی به سمت تلخترین موضوع خود می رود. پدری که قاتل پسر خود را در خانه زندانی و شکنجه میکند. قاتلی که تمام هستی و زندگی او را به آتش کشیده است. باید دید مونیچلی قصد داشته در این فیلم از چه کسی انتقام نمادین و خیالی بگیرد؟ برای او که اعتقادات چپ داشته و در اکثر دوران زندگی اش منتقد سیاستهای دولتهای زمان خود بوده پاسخ به این دست سوالات چندان سخت به نظر نمی رسد.
اما پیامهایی که او با فیلمهایش به مخاطب میداد با آخرین پیام او تکمیل شد.
پایانی به سبک مونیچلی
مونیچلی هنگام دریافت جایزه شیر طلایی یک عمر فعالیت هنریاش گفت: «سینما هرگز نخواهد مرد، او متولد شده و نمیتواند بمیرد، سالنهای سینما شاید بمیرند اما این موضوع اصلا برای من مهم نیست.»
حال برگردیم به پایان خودش: کسی که در 95 سالگی از پنجره طبقه پنجم بیمارستانی در حومه رم که به علت سرطان در آن بستری بوده خودش را به بیرون پرتاب میکند، حتما در نگاه اول دلیل دیگری برای زنده بودن نداشته و زندگی خودش را تا همینجایی که هست قبول کرده است. اما وقتی خیلی دقیقتر به این خودکشی فکر میکنم دلایل بیشتری برای آن پیدا میکنم. مونیچلی خودش را در پایان راه میدیده، درست. رنج بیپایانی از سرطان توأم با بیمصرفی و بیتوانی ناشی از کهولت سن و بیماری میکشیده، این هم درست. اما اگر کمی ژرفتر به ماجرا بنگریم برای زندگی او پایانی مانند فیلمهایش متصور میشویم. دانستیم که فیلمهای کمدی با پایانی تلخ و تراژیک از خصوصیات سبکی او به شمار میرود. فیلمهایی که در ابتدا کمدی بودند اما در نیمه انتهایی راه به تراژیک تغییر رویه میدادند.
مرگ مونیچلی تلخی گزندهای دارد، او جوانمرگ نشد، 95 سال عمر کرد و در زندگی حرفهای خود به موفقیتهای بسیاری دست یافت، از بردن شیر طلای جشنوراه ونیز گرفته تا تقدیر در جشنواره برلین و دو نامزدی فیلمنامهنویسی جایزه اسکار.
اگر بزرگان سینمای ایتالیا کمتر بودند و نامهایی چون فدریکو فلینی، میکلآنجلو آنتونیونی، پیترو جرمی، برناردو برتولوچی و جوزپه تورناتوره در طول سالها و نسلها چنین صفحات مجلات و روزنامهها پر نکرده و نقل محافل سینمایی نبودند، بیشتر نام این کارگردان آرام را شنیده بودیم. کارگردانی که از این بزرگان چیزی کم نداشت، اما به اندازه آنها جهانی نشد و همین باعث شد وقتی از مشاهیر ایتالیا نام میبریم نام او (و همچنین اتوره اسکولا) دیرتر از دیگران به ذهن بیاید، اما هیچ سینمادوستی در نبوغ و مهارت این استاد بزرگ سینما شک ندارد.
شائبه خودکشی او دوستدارانش را راحت نمیگذارد. مونیچلی که شوخطبعیهایش فراموش نشدنی هستند به زندگیاش همانطور خاتمه داد که به فیلمهایش پایان میداد. او خودش را از پنجره اتاق بیمارستان پایین انداخت. البته قطعیتی در کار نیست.
مونیچلی
این پایان بیش از هر چیز دو فیلم مونیچلی را به یاد میآورد؛ «یک بورژوای کوچک کوچک» و «جنگ بزرگ». دو فیلم فراموشنشدنی که ویژگی اصلی هر دو تغییر لحن آنهاست. هر دو فیلم بسیار خندهدار آغاز میشوند و در اوج روایت تغییر لحن میدهند و تراژیک پایان میگیرند.
مردی برای اینکه پسر کودنش در امتحان ورودی شهرداری قبول شود دست به هر کاری میزند و تماشاگر از سادگی و بلاهت کارهای او رودهبر میشود، درست در لحظهای که مرد همراه پسرش برای امتحان به سمت محل برگزاری آزمون میرود (مرد پاسخ سئوالات را به پسرش داده است)، سارق جوانی پسر مرد را میکشد، پس از این ماجرا مرد بازنشسته میشود، تنهاست، همسرش دق میکند و تنها راه آرامش را در انتقام میبیند، مرد قاتل پسرش را میکشد. در انتهای فیلم مرد ساده و آرام ما به قاتلی زنجیرهای بدل شده. شاید باورش سخت باشد اما این داستان «یک بورژوای کوچک کوچک» یکی از درخشانترین آثار مونیچلی است، فیلمی که با کمدی آغاز و تراژدی تمام میشود.
در «جنگ بزرگ» دو مرد جوان برای فرار از اعزام به ارتش دست به هر کاری میزنند. اما بالاخره به جنگ فرستاده میشوند، در این جنگ بزرگ برای پختن غذا به صافی نیاز دارند. به همین دلیل ماهیتابه را جلوی خط آتش دشمن میگیرند، ماهیتابه سوراخ سوراخ میشود و دو مرد با صافی دستساز خود! غذا میپزند... اما در انتهای این فیلم مفرح در کمال ناباوری بیننده دو جوان کشته میشوند.
هر دو فیلم بلوغ مونیچلی در روایت و استفاده از ژانر کمدی برای القای مفاهیم اجتماعی و انسانی را نشان میدهند و درست مثل زندگی خود مونیچلی پایان مییابند. شاید اگر مونیچلی به ملکالموت کمک نمیکرد، حالا حالاها هم زنده بود و چند سال دیگر به شکلی نامناسب میمرد، به شکلی که درخور مرد بزرگی نبود که پایانبندی فیلمهایش چون سیلی بر صورت بیننده مینشیند. مونیچلی همانطور مرد که میباید، تلخ و گزنده مثل پایان فیلمهایش، جای آخرین سیلی او هنوز قرمز و سوزناک است.
گزیده فیلمشناسی
توتو به رم میرود (1952)
ممنوع (1954)
توتو و کارولین (1955)
یک قهرمان عصر ما (1955)
دوناتلا (1956)
پدران و پسران (1957)
حکیم و دعانویس (1957)
مردم گمنام معمولی (1958)
دردسر بزرگ در خیابان مدونا (1958)
جنگ بزرگ (1959)
خنده شوق (1960)
بوکاچو 70 (1962)
برنامهریز (1963)
کازانووا 70 (1965)
ارتش برانکالئونه (برای عشق و طلا، 1966)
دختری با هفت تیر (1968)
زوجها (1970)
مورتادلا (1971)
برانکالئونه به جنگهای صلیبی میرود (1970)
فرار از عشق (عشق عوامانه، 1974)
دوستان من (1975)
میشل عزیز (1976)
بورژوای کوچک کوچک (1977)
سفر با آنیتا (1979)
مرحوم ماتیا پاسکال (1985)
فرآوری : مسعود عجمی
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
مطالب دیگر
آخرین مطالب
شروین مقیمی
سینمای نئورئالیسم ایتالیا/ سایهروشنهای "شبهای کابیریا"
[نمایش مجموعه تصاویر]
دنیای سینما:
سایهروشنهای "شبهای کابیریا"
به قلم شروین مقیمی
تهیه کننده : دینود لائورنتیس
فیلمنامه : فدریکو فلینی، انیو فلایانو، تولیو پینلی، پی یر پازولینی
موسیقی : نینوروتا
فیلم برداران : آلدو تونتی، اوتلو مارتلی
تدوین : لئوکاتو تزو
تاریخ اولین نمایش : 10 مارچ 1957
زمان فیلم : 117 دقیقه
فیلمی دربارۀ زنی روسپی به نام کابیریا و اتفاقات عاشقانهای که از رابطۀ دیالکتیک او و شهر بیرون می آید. فیلم، فیلمی است شهری؛ به این معنا که شهر نشینی به مثابه روش زندگی و همچنین زندگی سنتی و روستایی را در کنار زندگی مدرن و شهری به خوبی نشان میدهد و حتی قدمی جلوتر رفته و آن نقطه حساس مخاطرات گذار برای "روستاییان شهری[1]" را نیز به نمایش میگذارد.
در این فیلم کارگردان زندگی شهری و مدرن را زیر سئوال میبرد و این موضوع به کرات در فیلم دیده میشود که شهر همچون نمادی مدرن و پر زرق و برق، اصلا دوست ندارد زشتی ها و نکبتهای زندگی مدرن را در خود جای دهد؛ زشتیها به حاشیه رانده میشوند.
قبل از سکانس اول، موسیقی فیلم روی تیتراژ شروع میشود و به سکانس اول متصل میشود. موسیقیای شاد با تمی کمیک که ناگهان با بیسهای بیشتر و تغییر ریتمی تندتر هشداری داده و بییننده را آماده برای یک خطر میکند. زنی در حاشیه شهر مورد سوئ قصد قرار میگیرد. مردی کیف او را میدزدد و او را به رودخانه پرت میکند. در ادامۀ فیلم متوجه خواهیم شد که آن مرد معشوق زن بوده است.
در نمای بعدی مردی که به نوعی نماینده یقه سفیدان[2] است غرق شدن زن را در رودخانه میبیند و تنها کاری که از او بر میآید درآوردن و پوشیدن کت خود با دستپاچگی است و این کودکان پا برهنه حاشیه شهر هستند که کلید آزادی زن را در دست دارند و در مواجهه با همچین اتفاقی بسیار خونسرد و طبیعی برخورد می کنند، گویی که این اتفاق هر روز در آنجا رخ میدهد و این امری روزمره برای آنهاست. کابیریا که به نوعی سمبل روستاییان شهری[3] است پس از به هوش آمدن، ناخالصیهای شهری بودنش او را وا میدارد تا با کسانی که نجاتش دادند بی تفاوت باشد و به دنبال مسئله خودش برود.
شناخته شدن کابیریا توسط اهالی که او را نجات دادهاند نشان میدهد که در محیطهای کوچکتر امنیت بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ وجود دارد اما فراوان در فیلم دیده میشود که روستاییان شهری از خوبیهای دنیای مدرن میگویند و سودای شهری شدن را در سر دارند. اما زمانی که کابیریا با آن بازیگر مرد معروف آشنا میشود و بازیگر، کابیریا را به خانه خود میبرد روی دیگری از زندگی برای کابیریا به نمایش در میآید که متوجهاش نیست. مرد بازیگر نمادی از یک انسان شهری کامل است اما پس چرا او غمگین است، چرا با کابیریا به او خوش میگذرد، چرا حیوانات خانگی و گیاهان فراوان در خانه او دیده میشود. او از زندگی خود راضی نیست دلتنگ آرامش است، آرامشی که سال های دورتر آن را تجربه کرده بوده است و با دیدن کابیریا آن آرامش را جستجو می کند. اما باز هم دل مشغولیهای زندگی مدرن او را محدود میکند. خدمتکارِ خانه علارقم گفته مکرر و موکد او، دوست دختر او را به خانه راه میدهد و او مجبور به قایم کردن کابیریا می شود. او اسیر روزمرگی زندگی شهری است و باید به دلایل متفاوت بخشهایی درونی از خود را پشت مدرنیته پنهان کند.
قسمت دیگری از فیلم به امور روزمره در ساختار مذهبی میپردازد. فیلم با آن صراحتی که شهر و زندگی مدرن را به چالش میکشد، در قبال مذهب کمی محافظه کارانهتر عمل میکند؛ اما در کل مذهب را نیز با نماهایی از مراسم مذهبی که مردم تنها اجرا کننده منفعل فرامینی هستند که رهبران مذهبی میگویند نمایش میدهد، آن امیدهای واهی که مذهب و نمایندگان مذهبی در نماهای مختلفی از فیلم به کابیریا و دیگران میدهند را به چالش میکشد، امیدهایی که تنها دید انتقادی و خودنگری و همچنین ارزش نهادن به فردیت آنها را صلب میکند. شاید به نوعی اعتقاد خود فلینی به مذهب و نوع دیدگاه شخص او به مذهب در فیلم انعکاس داده شده است. چالشی شخصی که نه می تواند آن را نفی کند و نه آن را بر حق بنشاند.
نکته جالبی که در فیلم وجود دارد امری است وام گرفته از سینمای تجربی، که آن طعنه زدن به خود سینما است. سکانسی که کابیریا با شعبده باز بر روی صحنه است. شعبده باز از او می خواهد برای حفظ آبروی او در مقابل تماشاگران به او کمک کند و کابیریا میپذیرد. کابیریا شروع میکند که نقش بازی کند و دروغ بگوید اما خودش نیز در این گفتمان حل میشود و هیپنوتیزم نقش خود میشود.
نکته قابل توجه دیگر که به نوعی وام گرفته از سینمای مستند و یا حقیقت است، در زمان هایی است که ما در فیلم با موسیقی مواجه هستیم. در جایی که کابیریا با رادیو این نماد زندگی مدرن آن روز، بر روی تخت است و موسیقی به گوش میرسد و یا در تراسی که با اسکار نشستهاند و مردی پشت سر آنها گیتار میزند و میخواند و یا گرامافون در خانه مرد بازیگر و حتی در سکانس آخر فیلم؛ آری، در تمام این لحضات که موسیقی به گوش میرسد منبع آن نیز دیده میشود.
در نهایت پیام فیلم اینگونه دیده میشود که زندگی مدرن و شهری تاریکیها و نگون بختیهای خودش را دارد و در زندگی سنتی که مذهب، نمادی خوب از آن است، امیدهای واهی و دلخوشی های بیجا بر زندگی حکمفرما است. بنابراین انتخاب درست از نظر فیلمساز که برآمده از شخصیت اوست، رهایی از برچسب ها و همراه شدن با کارناوال زندگی و آبتنی در حوضچه اکنون است، همراه با اشکی بر چشم، لبخندی بر لب و امیدی به آینده.
[1] urban villages
2 White-collar worker
[3] مردمی که در شهرها زندگی میکنند، با همسایگان خاص خود شناسایی میشوند و روابط نزدیکی با آنها دارند
--------------------------------------------------------------------------------
سینمای نئورئالیسم ایتالیا/ "جنگ بزرگ" به مثابه امر روزمره
به قلم : شروین مقیمی
فیلمی به کارگردانی ماریو مونیچلی تولید مشترک ایتالیا و فرانسه در سال 1959.
تهیه کننده: دینود لائورنتیس
فیلم نامه: ماریو مونیچلی، آجه و اسکار پلی، لوچانو وینچزونی
فیلمبرداران : لئونیدا باربونی، روبرتو گراردی، جوزپه روتونو ، جوزپه سراندی
تدوین : آدریانا نوولی
موسیقی : نینوروتا
طراحی صحنه : ماریو گاربولیا
طراحی لباس : دانیلو دوناتی
زمان فیلم : 135 دقیقه
بازیگران و شخصیت ها
آلبرتو سوردی : اورسته یاکوواچی، ویتور یوگاسمان : جووانی بوزاکا، سیلوانا مانگانو : کنستانتینا، فولکولولی:بوردین، برنارد بلیه : کاپیتان کاستلی، رومولو والی : سروان گالینا
این فیلمِ کمدی تراژیک با شوخیهای به یادماندنی به روش" کمدی به سبک ایتالیایی[1]" مخاطب را طوری با فیلم روبرو میکند که نه متوجه زمان طولانی فیلم شود و نه از دیدن صحنه های جنگ دچار احساساتی که باعث شود لحظه ای از تامل در باب فیلم منحرف شود. در ساختار روایتی این فیلم می توان جای پایی از قصه "دو دوست[2]" اثر گی دو موپاسان[3] را یافت.
نام فیلم جنگ بزرگ است. فیلمی درباره سربازان و افسران ایتالیایی در سال های 1916؛ در این فیلم برای اولین بار ارائه قصه، شخصیت ها و حوادث مربوط به جنگِ اول جهانی به دور از کلیشههای دروغین و تبلیغاتی رژیم فاشیستی موسیلینی در سینما به نمایش درآمد. سینمای آن دوران همواره وقایع و رویدادهای این جنگ فجیع و خانمان برانداز را به صورت داستان های سرشار از موفقیت و پیروزی و زیبایی برای ارتش ایتالیا و سربازان و افسران آن رقم می زدند. حال در این فیلم، جنگ به شکلی واقعی و انسانی بیان میشود . به همین دلیل نیز جنگ بزرگ در زمان نمایش در سالنهای سینمای ایتالیا با مخالفتهای شدید احزاب راستی، دمکرات مسیحی، اداره سانسور و ... مواجه گردید و نمایش آن تا سالها برای افراد کمتر از 18 سال ممنوع بود.
ممکن است با توجه به نام فیلم مخاطب در انتظار فیلمی سرشار از صحنه های جنگی یا نماهایی مملو از سلاخی انسان ها توسط ماشین جنگ باشد. اما این طور نیست؛ صحنههای جنگیِ فیلم بسیار ناچیزند و به جای آن، سرشار از نماهایی از زندگی در جنگ است و به عبارتی پرداختن به" امر روزمره[4]" چه در جبه های جنگ و چه در شهرها. این هدفِ فیلمساز از اولین پلانهای فیلم با پیچیدن سیگار، دوختن دکمه لباس و یا راه رفتن در گل شروع می شود و به شکلهای گوناگون در فیلم جریان مییابد.
دو شاخص مهم این فیلم، کالبد شکافیِ "گفتمان جنگ" و نقد بروکراسی های احمقانۀ زندگی است. چه جایی بهتر از محیط نظامی و در بین سربازان و افسران و ژنرالها برای نقد بروکراسی و نظام سلسله مراتبی!؟
وقتی که جنگ پیش می آید همه اسیر این گفتمان میشوند. این فیلم به خوبی مرز بین "ما" و " آنها" را میشکند و همه را اسیر جنگ نشان میدهد. مانندِ صحنه ای که سربازان ایتالیایی سربازان خودی را که به عقب برگشته بودند به جای اسرا اشتباه میگیرند. همچنین صحنۀ اعدام جووانی که توسط یاکوواچی از قاب پنجره دیده میشود و بعد از اعدام او، خود یاکوواچی که توسط افسر آلمانی از همان پنجره در حال دیده شدن است اعدام میشود . این صحنۀ فوق العاده تداعی کنندۀ این است که شاید نفر بعدی خود افسر باشد؛ البته که به نوعی در سکانس بعد این امر تایید هم میشود. خواندن آن شعر معروف ایتالیایی توسط سربازان و کنستانتینایی که در منزل در حال شستن موی خود است گواهی دیگر بر تاثیر ساختهای عام اجتماعی بر گرفتاریهای خصوصی است.
شاید بن اصلی فیلم در شخصیت جووانی باشد، سربازی که از ابتدای فیلم سودای فرار از جنگ را دارد. او سربازی ترسو است که فقط شعار مبارزه علیه ساختار جنگ را میدهد. به یاد بیاورید صحنۀ ایستادن او در صفِ غذا و شعارهای او که می خواهد اعتراض خود را برای بیکیفیتی غذا به ژنرال بگوید اما جرات نمیکند. همینطور دیالوگی که در اعتراض به فرستاده شدن به جنگ می گوید: "هیچ کس حق نداره به کسی بگه برو به سمت مرگ". اما همین جووانی ترسو، زمانی که همراه با دوستش اسیر می شوند، به رهایی میرسد، "خود" می شود، خودی حقیقی که در مقابل افسر آلمانی می ایستد و اعدام میشود.
این " دو دوست" لباس سربازهای ایتالیایی را پوشیدند، هنگام اسیر شدن لباس سربازهای آلمانی را به تن داشتند، اما هنگام مردن با زیر پوش سفید مردند. اینان شهروندان هرروزۀ قصۀ جنگ بودند. این فیلمِ ضد جنگ با پلان هایی عمیق و تاثیر گذار و همچنین شوخی های ایتالیایی خود، به زیبایی جنگ را زیر سئوال برده است.
در نهایت نمیشود راجع به جنگ بزرگ حرف زد و به شخصیت پردازیهای این فیلم پر شخصیت و بازی های عالی اشارهای نکرد. . بازیهایی خارج از افادههای بازیگری و تنها در جهت هدف فیلم؛ به ویژه بازی گاسمن بازیگر نقش جووانی و سوردی بازیگر نقش یاکوواچی که به خاطر این نقش برندۀ جایزه نوار نقره ای بهترین بازیگر سال در ایتالیا شد. اما شخصیت محبوب من، جووانی دوست داشتنی است. او که مخاطب را با خود به جلو میبرد و بییندۀ این فیلم از شکستهای او ناراحت و از خوشحالی ها او خوشحال می شود. گاسمن به بهترین شکل نقش خود را بازی کرد.
روزمرگی در جنگ به خوبی در این فیلم به تصویر کشیده شده است و المان اصلی این موفقیت به نوعی شاید فاصله گرقتن از عرف های رایج سینمایی باشد.
[1] تعداد زیادی از کمدینهای ایتالیایی شامل کارلو وردونه، کریستین دسیکا و پائولو ویلاجو همین طور ماریو مونیچلیِ کارگردان از حرفهایهای این نوع شوخی هستند
[2] این اثر داستان کوتاه دیگری در باره فاجعه های جنگ است. حکایت دو دوست جوان که روزی تعطیل برای تفریح تصمیم می گردند به ماهیگیری بروند. زمان جنگ است و اشغال گران اتریش ماهیگیری را هم قدغن کرده اند. سرنوشت شومی در انتظار آنها است زیرا به اتهام واهی جاسوسی باز داشت و اعدام می گردند. در همان زمان افسر اتریشی در حال خوردن ماهی های کوچک سرخ شده آنها است. از این داستان کوتاه چندین فیلم تهیه شده است از جمله توسط کریستیان ژاک در سال 1945 و "ماریو مونیچلی در سال 1959، و آخرین بار نیز فیلمی تلویزیونی که فرانسوی ها در 2006 تهیه کرده اند
[3] موپاسان از نویسندگان نیمه ی قرن نوزدهم فرانسه است. نیمه قرنی که در سرازیری انحطاط و تضادهای اجتماعی قرار گرفته و آبستن حوادثی تعیین کننده بوده است از جمله جنگ نامفهوم با اتریش و شکست اجتناب پذیر فرانسه در 1870 و در پس آن برقراری موقت " جمهوری و کمون پاریس" در 1871 و سرکوب بی رحمانه ی آن توسط ارتش و پلیس ارتجاعی آن زمان. موپاسان در آن دوره سرباز ساده ای بود با قلبی متالم از این شکست، با شخصیتی متضاد و بغرنج و افسرده و ناامید اما گستاخ...
[4] تحمل روزمرگی با افشای وضعیت خود در زبانی کمدیکال و چندپهلو
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم جنگ بزرگ به کارگردانی ماریو مونیچلی برای ما بنویسید و بفرستید.
آخر هفته از تلویزیون ببینید،
جنگ بزرگ، دزد خبیث، جهنم سبز...
جام جم آنلاین: فیلم های سینمایی و تلویزیونی « پرواز»،« درها و پرده ها »، « موقعیت کاکودا»، «سر خط» ،«شرخر» ، «جهنم سبز» ،« ماجراهای پینوکیو»، «جنگ بزرگ»، « دزد خبیث»، «گسل عظیم» و « شمشیر شمشیرها» ،پنجشنبه و جمعه 10 و 11 تیرماه ازشبکه های یک ، دو ، سه ، چهار ، تهران و سیمای استان ها پخش می شود.
شـبـکـه یــک
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی سیما، فیلم سینمایی « پرواز » به کارگردانی یونگ واکیم پنجشنبه 10 تیرماه ساعت 15/22 ازشبکه یک سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم با بازی جونگ ووها وجونی هیون خواهید دید : سال 2002 کمیته ملی المپیک درخواست کشور" کره " را برای میزبانی المپیک زمستانی رد می کند. دلیل رد شدن این تقاضا ، رسمیت نداشتن ورزشهای زمستانی درکشورمزبوراست. یک مربی اسکی تصمیم می گیرد یک تیم اسکی تشکیل دهد وبخت خود را دراین زمینه بیازماید. او افرادی را که هرکدام ، انگیزه ای شخصی برای برنده شدن دارند، انتخاب و تمرینات را با آنها آغاز می کند.
فیلم سینمایی « پرواز» محصول سال 2009 کـره جنوبی می باشد .
عصر روزجمعه ساعت 16 فیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » به کارگردانی سیامک کاشف آذر و تهیه کنندگی کامران مجیدی ازشبکه یک سیما روی آنتن می رود.
داستان فیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » درباره عطا جوانی حدود 25 ساله است که بدلیل خواسته های تمامی جوانان برای بدست آوردن پول بیشتر با گرو گذاشتن سند منزل پدری خود پولی جورمی کند و دریک شرکت سرمایه گذاری می کند. ازآنجائیکه قول های این شرکت دروغین بوده پس ازمدتی متوجه می شود که مسئولین شرکت فرار کرده و او می ماند با کلی طلب کار و بدهی.
لیلا زارع ، امیرعباسی ،رامتین خداپناهی ، مهران نائل و زهره صفوی درفیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » ازتولیدات سال 88گروه فیلم های تلویزیونی شبکه یک سیما، به ایفـای نقش پرداختند .
شـبـکـه دو
فیلم سینمایی « موقعیت کاکودا» به کارگردانی آلیستر گریئرسون و تهیه کنندگی لیزاخان پنجشنبه 10تیرماه ساعت 30/23 از شبکه دو سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم آمــده: درسال های جنگ دوم جهانی، گردان 39 ارتش استرالیا در جزیره ای به نام «کاکودا» که در آب های بین المللی واقع گردیده مستقر شده است. البته آنچه این گروه به آن موظف شده اند، انجام برخی کارهای پشتیبانی مانند حمل بار و آماده سازی سنگر و مواردی از این دست است. از آنجا که کاکودا دارای موقعیت مناسب و استراتژیک نظامی است، ارتش ژاپن تصمیم به پیاده کردن نیروهایش در آنجا می گیرد. نیروهای ژاپنی درهنگام ورود به جزیره، با اعضای گردان 39 ارتش استرالیا مواجه می شوند، حال آنکه قرار نبوده این گردان در درگیری های شرکت کنند. نبرد سخت بین دو گروه درمی گیرد ولی درنهایت هیچیک از دو گروه موفقیت قابل توجهی در راستای استفاده از جزیره پیدا نمی کنند.
جک فینستر، تراویس مک ماهون و سیمون استون درفیلم سینمایی « موقعیت کاکودا » محصول سال2006 کشوراسترالیا به ایفای نقش پرداختند .
فیلم تلویزیونی « سرخط » به کارگردانی بهرام صادقی مزیدی و تهیه کنندگی یداله کریمی و عهدیه زارع جمعه 11تیرماه ساعت 30/17 ازشبکه دو سیما روی آنتن می رود .
داستان فیلم تلویزیونی « سرخط » در مورد دو نوجوان به نام های آرش و جاوید است که در مدرسه بر سر ریاست گروهی به نام خشن، با هم رقابت دارند. دراین میان ورود معلم پرورشی جدیدی بنام صدیقی به مدرسه باعث شدت گرفتن اختلافات آنها می شود. صدیقی با اطلاع از خلافکاریها ونزاع آنها و ا ینکه آرش در گذشته قهرمان مسابقات شنای دانش آموزی بوده، سعی دارد او رابه کناره گیری از این رفتارها و ازسرگیری تمرینات شنا ترغیب کند.
علی اوسیوند، نیما رئیسی، زهرا سعیدی، مهدی صباغی، قربان نجفی ونسیم ادبی درفیلم تلویزیونی « سرخط» بازی کرده اند .
شـبـکـه ســه
پنجشنبه شب ساعت15/20 فیلم سینمایی « شرخر » به کارگردانی سوراب رکابرا ازشبکه سه سیما پخش خواهـد شد.
درخلاصه داستان فیلم آمــده: چون افرادی که وام ازبانک می گیرند اقساط خودرانمی پردازند، مردی باقراردادی نانوشته ازسوی بانک استخدام می شود تا اقساط راوصول کند .پس ازمدتی مرد که حال وروزبدهکاران رامی بیند کار خودرارها کرده وبه بدهکاران کمک می کند تا اقساط رابپردازند.
سانجی دات درفیلم سینمایی « شرخر » محصول سال 2008 کشورهند بازی کرده است .
صبح جمعه ساعت 30/11 فیلم تلویزیونی « جهنم سبز » ازشبکه سه سیما پخش می شود.
دراین فیلم با بازی جعفر دهقان ، کامران باختر ، رضا طوفان و لیلا بوشهری و با کارگردانی اسماعیل براری می بینیم : حیدر، شکاربان پیر جنگل، نسبت به رویا رویی مردی با یک خرس در جنگل، مشکوک می شود اما تحقیقات او به دنبال شکارچیان متخلف، با کشته شدنش توسط آنها، ناتمام می ماند. الیاس، داماد حیدر، رد او را می گیرد و درمی یابد که زندی، رئیس شکاربانی نیزبا شکارچیان که مشغول جمع آوری حیوانات برای ارسال آنها به خارج از کشور هستند، همدست است.
شـبـکـه چـهـار
فیلم سینمایی « ماجرای پینوکیو » به کارگردانی لوییجی کامنچینی و با بازی فرانکو فرانچی و نینو مانفردی پنجشنبه 10 تیرماه ساعت 40/15 ازشبکه چهار سیما روی آنتن می رود .
فیلم سینمایی « ماجرای پینوکیو » داستان شناخته شده عروسک چوبی پینوکیو که توسط پیرمردی به نام ژپتو از یک تکه چوب تراشیده می شود. فرشته مهربان و خوش قلبی دورادورمراقب او است و تلاش می کند ،رسم مهربانی را به او یاد بدهد. پینوکیو به خاطر کارهای بدی که انجام می دهد دچار دردسرهای فراوانی می شود. او نهایتا به خانه بازمی گردد و به دلیل کمک به پدرش مورد بخشش قرار می گیرد و یک روز صبح بعد ازآنکه از خواب بیدار می شود، به پسربچه ای زیبا تبدیل شده است.
فیلم سینمایی « ماجراهای پینوکیو » محصول مشترک کشورهای ایتالیا ، فرانسه وآلمان در سال 1972ساخته شده است .
فیلم سینمایی «جنگ بزرگ » به کارگردانی ماریو مونیچلی محصول سال 1959 کشورهای ایتالیا و فرانسه ،جمعه 11 تیرساعت 45/ 20درقالب برنامه " سینما 4 " ازشبکه چهار سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم با بازی ویتوریو گاسمن و آلبرتو سوردی می بینیم : درآستانه جنگ اول جهانی یک سرباز به نام جیووانی سعی می کند از جنگی که فکر می کند بیهوده بوده وهیچ ربطی به او ندارد فرار کند ، جنگ بین ایتالیا و اتریش و مجارستان در حال گسترش است و او به یک سرباز شیاد به نام ارستو رشوه می دهد که به نوعی او را از خدمت معاف کند.
شـبـکـه تـهـران
فیلم سینمایی « دزد خبیث » به کارگردانی آلبرت دوپونتل 40 دقیقه بامداد روز جمعه 11 تیرماه ازشبکه تهران پخش می شــود.
در این داستان خواهیم دید: خانم توما پیرزنی ساده و مهربان است که مدتی بر این باور بوده که خداوند او را نیامرزیده است که با تمام پیش آمدهای بدی که برای او اتفاق افتاده، تاکنون نمرده است.
کاترین فروت، آلبرت دوپونتل، بولی لانرس، نیکلاس ماری درفیلم سینمایی « دزد خبیث» محصول سال 2009 کشــورفرانسه در ژانر کمدی ایفای نقش کرده انــد.
فیلم سینمایی « گسل عظیم » به کارگردانی دیوید مایکل لات جمعه 11تیرماه ساعت 30/14 از شبکه تهران سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم آمده: درکوهستان بلک ریور درغرب ویرجینیا، یک سلسله انفجار به سرپرستی مردی به نام بومرانجام می شود که آغاز کننده یک گسل عظیم در پوسته زمین است که به سمت واشنگتن دی سی حرکت می کند،جایی که دکتر«امی » درحضورشوهرودخترش درباره پیش بینی زلزله سخنرانی می کند. زمین لرزه ناشی از گسل، جلسه را بر هم می زند و از دکتر «امی» خواسته می شود که به محل حادثه برود، او با هلی کوپتر به آنجا می رود و به طوراتفاقی بومر را که زیرخاک داخل ماشینش مدفون شده نجات می دهد.
برایتنی مورفی،اریک لاسالی،بروس داویسون وجاستین هارتلی درفیلم سینمایی « گسل عظیم » محصول سال 2009 کشورهای آمریکا و کانادا در ژانر ملودرام، حادثه ای، اکشن ،علمی و تخیلی به ایفای نقش پرداخته اند.
سـیـمـای اسـتـان هــا
فیلم سینمایی « شمشیر شمشیرها » به کارگردانی کانگ چنگ جمعه 11 تیرماه ساعت 14 از سیمای استان ها پخش می شود.
در خلاصه داستان فیلم آمده : شمشیر افسانه ای که بدست «او چی» ساخته شده است و اکنون بدست استاد کونگ فوکاری می رسد که شاگردان بسیاری دارد و در این میان حوادث گوناگونی اتفاق می افتد .
یو وانگ، پپ شو ،چانگ سین هانگ و فنگ تین درفیلم سینمایی« شمشیر شمشیرها » بازی کرده اند.
فیلم سینمایی « شمشیر شمشیرها » محصول سال 1968 کشور هنگ کنگ در ژانراکشن و درام ساخته شده است .
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
فیلمهای تعطیلات آخر هفته در تلویزیون
کد خبر: ۱۰۷۹۶۸
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۸ - 07 July 2010
شبکههای مختلف سیما برای روزهای پایانی هفته و روز شنبه 19 تیر که مصادف با عید سعید مبعث است، 21 فیلم سینمایی و تلویزیونی روی آنتن میبرند.
به گزارش روابط عمومی سیما، فیلمهای سینمایی و تلویزیونی تابش رنگین کمان، همه چی رو به راهه، گنج خانه سفید، بارون با بارون فرق داره، سوختن، گذر از اندوه، سفر به یاد ماندنی، دایی هانس، ضد حریق، آرچر، باشگاه ببر و اژدها، جاده آرلینگتون، افسانه 98، جنگ بزرگ، بکش جانگو، پروفسور و معادله محبوبش، سفری برای آشتی، زندگی، دروغ، فوتبال، ماشین باهوش و رنگهای زندگی پنجشنبه، جمعه و شنبه 17، 18 و 19 تیرماه از شبکههای یک، دو، سه، چهار، تهران و سیمای استانها پخش میشود.
* شبکه یک:
«تابش رنگین کمان»
فیلم سینمایی «تابش رنگین کمان» به کارگردانی ویک سارین پنجشنبه 17تیرماه ساعت 22:15 از شبکه یک سیما پخش میشود.
توماس پسر بچهای بیسرپرست است که خانوادهای او را به فرزندی قبول میکند. او که بسیار ترسو و خجالتی است با مادر خوانده خود ارتباط عاطفی برقرار میکند و او را به عنوان مادرش میپذیرد اما مرد او را فرزند خود نمیداند و رابطه خوبی بین آنها برقرار نمیشود.
فیلم سینمایی «تابش رنگین کمان» محصول سال 2009 کشورهای کانادا و ایرلند است.
«همه چی رو به راهه»
فیلم تلویزیونی «همه چی رو به راهه» به کارگردانی حجت ذیجودی و تهیه کنندگی عباس رافعی جمعه 18 تیر ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش میشود.
داستان فیلم درباره «بابک و سارا» زن و شوهری است که هر دو در رشته هتلداری تحصیل کرده و در یک هتل مشغول به کارند. آنها با وجود داشتن فرزندی ده ساله در آستانه طلاق قرار دارند. پس از آنکه سارا مدیر تشریفات میشود رابطه آنها بغرنجتر میشود. در این اوضاع بابک تحت تاثیر یک اتفاق، قابلیت این را پیدا میکند که ذهن زنها را بخواند و این ماجرا به او کمک میکند تا از زوایای پنهان ذهن سارا و دختر و خواهرانش که در این مدت از آنها دور بوده، آگاه شود و رابطه آنها اصلاح شود.
رامتین خداپناهی، نگین صدق گویا، ساعد هدایتی، فرهاد بشارتی، غزال جزایری و رابعه اسکویی در فیلم تلویزیونی «همه چی رو به راهه» محصول سال جاری گروه فیلمهای تلویزیونی شبکه اول بازی کردهاند.
«گنج خانه سفید»
فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» به کارگردانی شاهد احمدلو و تهیه کنندگی حسین طاهری جمعه 18 تیرساعت 22:15 از شبکه یک سیما پخش میشود.
فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» داستان خواهر و برادری را روایت میکند که همراه پسردایی خود به دنبال گنجی میگردند. این در حالی است که اطلاعات مربوط به این گنج نزد استاد تاریخی است که در آسایشگاه سالمندان زندگی میکند. بنابراین آنها مجبورند برای ورود به آسایشگاه به شگردهای گوناگونی دست بزنند که همین موضوع اتفاقاتی را موجب میشود و آنها را دچار مشکل میکند.
سیاوش خیرابی، شهرزاد کمالزاده، اشکان اشتیاق، افشین سنگ چاپ، الیزابت امینی، محسن زهتاب، آتش تقیپور، کامران فیوضات، مجید علیزاده، پریسا رضایی، محسن یوسفی، احمد یاوری شاد، یوسف قربانی، فرشاد حسینی موجد، ناصر افتخاری، فهیمه دباغی، علی اخوان و داریوش اسدزاده در فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» از تولیدات مرکز سیما فیلم ایفای نقش کردهاند.
«بارون با بارون فرق داره»
فیلم تلویزیونی «بارون با بارون فرق داره» به کارگردانی و تهیه کنندگی کامبیز کاشفی شنبه 19تیر مصادف با عید سعید مبعث، ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش میشود.
کامبیزکاشفی، حسین توشه و فرج الله گل سفیدی در فیلم تلویزیونی بارون با بارون فرق داره از تولیدات سال جاری صداوسیمای مرکز گیلان بازی کردهاند.
داستان در مورد تیمور سارقی است که سعید را برای سرقت کیسهای حاوی شیءای با ارزش از گاوصندوق خانهای اجیر کرده است. سعید کیسه را برمیدارد اما وانمود میکند آن را ندیده است. این مسئله موجب درگیری این دو میشود و طی آن ظاهراً سعید با ضربهای تیمور را میکشد.
* شبکه دو
«سوختن»
فیلم سینمایی «سوختن» با بازی سوجانسون، هالی آرد و تئودور ایوه پنجشنبه 17 تیر ساعت 23:30 از شبکه دو سیما پخش میشود.
پدری کولمن پدر دختری به نام «مورینا» است که نه سال پیش فوت کرده و علت مرگ او تصادف تشخیص داده شده است. اما اکنون مورینا به شواهدی دست یافته است که علت قبلی را نقض میکند؛ لذا او به «بوید» کارآگاه پروندههای بسته شده رجوع میکند و از او میخواهد که ماجرای مرگ پدرش را کشف کند.
ادوارد بنت در سال 2001 فیلم سینمایی «سوختن» محصول کشور انگلستان را کارگردانی کرده است.
«گذر از اندوه»
فیلم سینمایی «گذر از اندوه» به کارگردانی براندون کامپ و تهیه کنندگی ماری بارنت، جمعه 18 تیرماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.
در این فیلم با بازی آیرون ایکهارت و جنیفر آنیستون میبینیم: برک راین به تازگی کتابی نوشته است که در آن از «چگونگی روبرو شدن با مرگ عزیزان» و همچنین راهکارهای غلبه بر اندوهها در زندگی سخن گفته است.
از آنجا که او به تازگی همسر خود را در یک سانحه تصادف از دست داده است؛ کتاب خود را آن قدر عمیق و تجربی مینویسد که خیلی زود برنده کتاب اول سال میشود.
فیلم سینمایی «گذر از اندوه» محصول سال 2009 کشورهای آمریکا، کاناد و انگلستان است.
«سفر به یاد ماندنی»
شبکه دو سیما جمعه 18 تیرماه ساعت 23:30 فیلم سینمایی «سفر به یاد ماندنی» به کارگردانی و تهیه کنندگی وس اندرسون را پخش خواهد کرد.
پیتر، فرانسیس و جک سه برادرند که پس از فوت پدر خانواده، از یکدیگر فاصله گرفتهاند، مادر نیز پس از فوت پدر ترجیح میدهد به ناحیهای دور افتاده در هندوستان سفر کند و در کنار بومیان منطقه زندگی جدید و سادهای را آغاز کند. سه برادر پس از یک سال، نسبت به رابطهای که میانشان برقرار است حساس میشوند و تصمیم میگیرند با سفری دست جمعی به هندوستان ضمن دیدار مادر، بار دیگر با یکدیگر پیمان برادری ببندند و همانند گذشته یار و یاور هم باشند.
آدرین برودی و اون ویلسون در فیلم سینمایی «سفر به یاد ماندنی» محصول سال 2007 آمریکا بازی میکنند.
«دایی هانس»
شبکه دو سیما شنبه 19 تیرماه ساعت 17:30 فیلم سینمایی «دایی هانس» به کارگردانی میکائیل کریندل را پخش خواهد کرد.
هانس هربست یکی از متخصص تعمیرات و مکانیکی خودروهای قدیمی است که در کارش از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار است. وی همچنین صاحب چند واحد مسکونی است که چند مستاجر دارد. هانس مرد بسیار جدی و عبوسی است که به دلیل جدایی از همسرش به تنهایی زندگی میکند. تقریباً هیچ کس تحمل اخلاق سرد و بیروح او را ندارد و خود او نیز تنهایی را ترجیح میدهد.در این بین خواهر هانس «بریت» که چند سالی است در شهر دیگری زندگی میکند، بیخبر به خانه او آمده از وی میخواهد چند روزی که مجبور است برای عمل جراحی در بیمارستان بستری شود از پسرهایش جاناتان و برونا نگهداری کند. هانس تصور هرچیزی را میتواند بکند به جز نگهداری از دو پسر بچه با شیطنتهای مخصوص به خودشان از این رو نمیپذیرد و بریت با ناامیدی تصمیم با بازگشت میگیرد.
فیرتس کارل، تینا رولند و النا هلیگ در فیلم سینمایی «دایی هانس» محصول سال 2009 آلمان بازی میکنند.
«ضد حریق»
فیلم سینمایی «ضد حریق» شنبه 19 تیر ساعت 23:30 از شبکـه دو سیما پخش میشود.
کیلب و کاترین زن و شوهری هستند که سالهاست با یکدیگر اختلاف دارند اما این اختلاف اخیراً بالا گرفته است. کیلب یک آتش نشان است و کار سختی را برعهده دارد. او هر وقت که به خانه میآید، انتظار دارد که کاترین همه کارها را انجام داده باشد. او بیشتر وقت خود را در منزل، پای کامپیوتر تلف میکند.
کریک کامرون و ارین بتیا در فیلم سینمایی «ضد حریق» به کارگردانی الکس کندریک محصول سال 2008 کشور آمریکا ایفای نقش کردهاند.
* شبکه سه
«آرچر»
فیلم سینمایی «آرچر» به کارگردانی دنی لورنس و با بازی تونی باری، نیکول کیدمن، برت کلیمو و رابرت کالبی پنجشنبه 17 تیرماه ساعت20:15 از شبکه سه سیما پخش میشود.
در خلاصه داستان این فیلم که محصول سال 1995کشور آمریکاست، آمده: مردی که در کار پرورش اسب است به دلیل حادثهای دیگر نمیتواند سوارکاری کند. او دو سوارکار دارد که قرار است یکی از آن دو، اسبی بسیار معروف به نام آرچر را در مسابقه ملبورن سوار شود. دیوید یکی از دو جوان طی حوادث فراوان مسافت 500 مایلی مزرعه تا ملبورن را همراه آرچر میرود، در نهایت صاحب اسب تصمیم میگیرد جوان دیگری در مسابقه شرکت کند، ولی به دلیل شکستن دست جوان، دیوید در مسابقه شرکت و برنده میشود.
«باشگاه ببر و اژدها»
فیلم سینمایی «باشگاه ببر و اژدها» به کارگردانی ویلسون یپ جمعه 18 تیرماه ساعت 11:30 از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.
سه جوان که مهارت فراوان در کونگفو دارند و در کوچه پس کوچههای هنگکنگ بزرگ شدهاند با دیدن فقر و بیعدالتی و جنایت به نیروی انتظامی میپیوندند تا با جانیان بالاخص رهبر آنها شی بومی مبارزه کنند و در درگیریهای فراوان سرانجام با «شی بومی» روبرو و وی را از بین میبرند.
دانی ین، نیکلاس تسه و توبوشک در فیلم سینمایی «باشگاه ببر و اژدها» محصول سال 2006 کشور هنگ کنگ ایفای نقش کردهاند.
«جاده آرلینگتون»
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» به کارگردانی مارک پلینگتون جمعه 18تیرماه ساعت 15از شبکه سه سیما پخش میشود.
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» یکی از معروفترین آثار مارک پلینگتون است که تیم رابینز در آن بازی روان و دیدنی دارد. منتقدان بازی او را در این فیلم یکی از بهترین بازیهای سینماییاش میدانند. مایکل فارادی که نقش آن را جف بریجز بازی میکند، استاد دانشگاهی است که به تازگی همسر خود را از دست داده است. فارادی شخصیت اصلی فیلم است. او همراه با پسر ده سالهاش گرنت در حومه واشینگتن دی سی زندگی میکند. مرگ همسر مایکل لی که عضو اف بی آی بود و در یک درگیری کشته شده، همچنان بر زندگی آنها سایه افکنده است. آنها همسایگان جدیدی پیدا میکنند. اولیویه و چارلی لانگ که بسیار شادند و سعی میکنند این فضا را به زندگی فارادی نیز وارد کنند. اما این ظاهر قضیه است و فارادی خیلی زود به درون شیطانی همسایگان جدید پی میبرد.
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» محصول سال 1999 آمریکاست.
«افسانه 98»
فیلم تلویزیونی «افسانه 98» به کارگردانی احسان عبدیپور شنبه 19 تیرماه ساعت 19از شبکه سه سیما پخش میشود.
این فیلم به سال 1998 میلادی بر میگردد. زمانی که رقابتهای فوتبال جام جهانی با شور و حرارت، در فرانسه در جریان بود، در دریا لنجی غرق میشود و تمام اجناس آن به وسیله امواج دریا به ساحل میرسد. در میان اجناس به ساحل آمده، جام جهانی فوتبال در جعبهای شیک و بزرگ وجود دارد که به وسیله بچهها پیدا میشود.
محمدرضا مصیبی، میثم فرهومند، جعفر بهبهانی و هادی مرشدپور در فیلم تلویزیونی «افسانه 98» از تولیدات صداوسیمای مرکز بوشهر بازی کردهاند.
* شبکه چهار
«جنگ بزرگ»
فیلم سینمایی «جنگ بزرگ» به کارگردانی ماریو مونیچلی محصول سال 1959 کشورهای ایتالیا و فرانسه، پنجشنبه 17 تیر ساعت 15:30 از شبکه چهار سیما پخش میشود.
در خلاصه داستان فیلم با بازی وتیو ریو کاسمن و البرتو سوردی میبینیم: در آستانه جنگ اول جهانی یک سرباز به نام جیوانی سعی میکند از جنگی که فکر میکند بیهوده بوده و هیچ ربطی به او ندارد فرار کند، جنگ بین ایتالیا و اتریش و مجارستان در حال گسترش است و او به یک سرباز شیاد به نام ارستو رشوه میدهد که به نوعی او را از خدمت معاف کند. اما در قطاری که به سوی خط مقدم میرود او را میبیند و میفهمد که ارستو نیز مثل او عازم جبهه است، او پولش را طلب میکند.
«بکش جانگو»
فیلم سینمایی «بکش جانگو» به کارگردانی جیلو کوئستی، جمعه 18 تیر ساعت 20:45 در قالب برنامه «سینما 4» از شبکه چهار سیما پخش میشود.
یک گروه از گنگسترهای وسترن به همراه جنگو یک کالسکه پر از طلا سرقت میکنند. اما اعضای آمریکایی گروه به مکزیکیها خیانت میکنند و همه آنها را میکشند اما جنگو با کمک سرخپوستها جان سالم به در میبرد. او رد اعضای فراری گروه را میگیرد و آنها در یک درگیری در شهر دیگری پیدا میکند. جنگو در نهایت موفق میشود انتقام دوستانش را از آمریکاییها بگیرد. اما تمام طلاها در یک آتش سوزی از بین میرود.
توماس میلیان، پیرو لولی و میلو کوئستدا در فیلم سینمایی «بکش جنگو» محصول سال 1967 کشور ایتالیا در ژانر وسترن اسپاگتی بازی کردهاند.
«پروفسور و معادله محبوبش»
فیلم سینمایی «پروفسور و معادله محبوبش» به کارگردانی و نویسندگی تاکاشی کویی زومی شنبه 19 تیر ساعت20:45 از شبکه چهار روی آنتن میرود.
یک پروفسور ریاضیات دچار فقدان حافظه کوتاه مدت است و هرچیزی را فقط به مدت 80 دقیقه به ذهن میسپارد. خواهر زن او پرستاری را برای مراقبت از پروفسور استخدام میکند، که به تدریج روابطی عاطفی بین آن دو و پسر ده ساله پرستار ایجاد میشود.
فیلم سینمایی «پروفسور و معادله محبوبش» در سال 2006 براساس داستانی از یوکواوگاوا ساخته شده است.
تاکاشی کاکو موسیقی متن «پروفسور و معادله محبوبش» را برعهده داشته است.
* شبکه تهران
«سفری برای آشتی»
شبکه تهران جمعه 18 تیرماه ساعت 13:30فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» به کارگردانی دین مورفی را برای پخش در نظرگرفته است.
داستان فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» از مرگ مادر یک خانواده آغاز میشود. پس از مراسم خاکسپاری زن، همسر پیرش چارلی دچار افسردگی میشود و خانهنشین میشود. پسر بزرگش که بوتس نام دارد و از همسرش جدا شده، به طور ناگهانی تصمیم میگیرد، پدرش را از این وضعیت بحرانی درآورد و به یک مسافرت طولانی ببرد. او مزرعه را به برادرش میسپارد و پدر را به زور سوار ماشینش میکند تا قولی را که پدرش در کودکی به او داده بود، عملی کند.
پائول هوگان، مورگان گرفین، روی بیلینگ و شین جاکوبسون در فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» محصول سال 2009 استرالیا در ژانر ماجراجویی، درام و کمدی به عنوان بازیگران اصلی ایفای نقش کردهاند.
«زندگی، دروغ، فوتبال»
شبکه تهران شنبه 19 تیرماه ساعت 13:30 فیلم سینمایی «زندگی، دروغ، فوتبال» به کارگردانی لوکا لوچینی را پخش میکند.
این فیلم داستان هفت مرد در شرایط کاری و خانوادگی است که با شرکت در بازیهای فوتبال، کنار یکدیگر جمع میشوند و این مسابقات، عامل اصلی صمیمیت و دوستی آنهاست. عدهای از آنها با هم در کارخانهای کار میکنند و تعدادی دیگر وکیل و روزنامهنگار و دانشجو هستند.رئیس کارخانه که از همسرش جدا شده دچار مشکلات قلبی شده؛ زیرا هم در محیط کار فشار عصبی زیادی دارد و هم به خاطر بازیها قرصهای انرژیزا مصرف میکند. رفتن او به بیمارستان باعث مواجه شدن او با همسر قبلیاش میشود و در نهایت دوباره با هم ازدواج میکنند.
جورجیو باسیلی، گیسپی باتیستون، کلودید بیسیو و اندرا بوسکا در فیلم سینمایی «زندگی، دروغ، فوتبال» محصول سال 2008ایتالیا در ژانر کمدی بازی کردهاند.
«ماشین باهوش»
شنبه 19 تیرماه ساعت 22:30 فیلم سینمایی «ماشین باهوش» با بازی وینی جونز، دیوید کلی، دیوید همینگز، رالف براون از شبکه تهران روی آنتن میرود.
در خلاصه داستان فیلم آمده: دنی میهن، سوپراستار فوتبال انگلیس به اتهام تبانی در بازی فوتبال، از ادامه بازی کنارهگیری کرده است، به جرم ضرب شتم پلیس به هنگام رانندگی بازداشت و به زندان محکوم میشود. در زندان، رئیس زندان که شخص فاسدی است و در شرف از دست دادن همه داراییهایش به پای شرط بندی است، سعی میکند، او را به مربیگری تیم زندان بگمارد. دنی که درگیر باندبازیهای درون زندان شده، برای راضی کردن هم رئیس و هم فرمانده نگهبانان، پیشنهاد میدهد مسابقهای بین زندانیان و نگهبانان برگزار شود.
باری اسکولنیک کارگردانی فیلم سینمایی «ماشین باهوش» در ژانر کمدی، درام و ورزشی را برعهده داشته است.
فیلم سینمایی «ماشین باهوش» محصول سال 2001 انگلستان است.
* سیمای استانها
«رنگهای زندگی»
فیلم تلویزیونی «رنگهای زندگی» به کارگردانی و تهیه کنندگی حسین پورستار جمعه 18تیرماه ساعت 14 از سیمای استانها روی آنتن میرود.
داستان این فیلم از جایی آغاز میشود که چند روزی بیشتر به ازدواج سولماز و رسول که یک دختر و پسر روستایی هستند نمانده، جهانگیر که قبلاً نامزد سولماز بوده و از او جواب منفی شنیده، حالا دشمن رسول است و مدام با او درگیری دارد، سولماز مشغول بافتن یک قالی است که قرار است به عنوان جهیزیه به خانه همسرش ببرد. در این زمان، همسر معلم روستا که مهندس نام دارد، تصمیم به برپایی یک نمایشگاه از هنرهای دستی روستاهای استان را دارد. او به وسیله همسرش به سولماز پیشنهاد میکند که با قالی خود در نمایشگاه حاضر شود.
فیلم تلویزیونی «رنگهای زندگی» با بازی شمس فضل اللهی، علی پوریان و جواد قامتی از تولیدات سال 87 صداوسیمای آذربایجان شرقی بازی کردهاند.
بزرگداشت "ماریو مونیچلی" در جشنواره فیلم فجر
13 فیلم سینمایی در بخش بزرگداشت "ماریو مونیچلی ؛ برآمده از سینمای اجتماعی ایتالیا" در بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش در می آید.
در این بخش فیلم های "توتو به دنبال خانه میگردد" محصول 1949 ، "زندگی سگی" محصول 1950 ، "دزد و پاسبان ها " محصول 1951 "توتو به رم می رود" محصول 1951 ، "توتو و خانم ها" محصول 1952( این 5 اثر با همکاری استنو ساخته شدهاند ) ، "دردسر بزرگ در خیابان مادونا" محصول 1958 ، "جنگ بزرگ" محصول 1959 ، " یک بورژوای کوچک کوچک" محصول 1972، "ما سرهنگ را می خواهیم" محصول 1973، "دوستان من" محصول 1975 ، "سفر با آنیتا" محصول 1979، "دوستان من 2" محصول 1982 و "برتولدو برتولدینو و کاسکاسنو" به نمایش در میآید.
مونیچلی متولد 1915 توسکانی ایتالیا، با مشارکت در کارگردانی فیلم "پسران ویاپاتال" در سال 1935 جایزه جشنواره ونیز را به خود اختصاص داد و این آغاز راهی طولانی شد که در ادامه آن و در سن 91 سالگی شصت و ششمین فیلم خود را با نام "گلهای سرخ صحرا" آماده اکران جهانی کرده است.
مونیچلی برای رسیدن به عنوان یکی از سلاطین کمدی ایتالیایی راهی طولانی را طی کرد ، راهی که با دستیاری بسیاری از معروف ترین فیلمسازان اروپایی از جمله "پیترو جرمی" و "گوستاو ماچاتی" آغاز شد و پس از آن همکاری با نویسنده مشهور کمدی "استفانو وانزینا" حرکت وی را هموار کرد.
مونیچلی در سال 1959 به خاطر فیلم "جنگ بزرگ" جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز را دریافت کرد ، جشنواره ای که 32 سال بعد یعنی در سال 1991 ، شیر طلایی یک عمر فعالیت هنری را به این فیلمساز اعطا کرد ، مونیچلی همچنین در سال 1957 جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین را برای فیلم "پدران و پسران" به خود اختصاص داد.
مونیچلی سینماگری است که در رشد و شکوفایی تاریخ این هنر ، سهم به سزایی داشته چرا که همواره از عمق وجودش به سینما عشق ورزیده است به گونه ای که هنگام دریافت جایزه شیر طلایی یک عمر فعالیت هنری گفت : سینما هرگز نخواهد مرد ، او متولد شده و نمی تواند بمیرد ، سالن های سینما شاید بمیرند اما این موضوع اصلا برای من مهم نیست.
مونیچلی در طول فعالیت فیلمسازی خود با بسیاری از مشهورترین بازیگران ایتالیایی از جمله ویتوریو گاسمن ، مارچلو ماستریانی ، مونیکا ویتی ، آنا مانیانی ، جیانکارلو جیانینی ، ویتوریو دسیکا، سوفیا لورن، نینو مانفردی و جیان ماریا ولونته همکاری داشته است.
بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر از 12 تا 22 بهمن ماه سال جاری در تهران برگزار می شود.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
سرچ های تازه در وبلاگ رها ماهرو : خبر خاصی نیست . فیلم من
بچه هامو میخوام . نقد بادیگارد . منوچهر فضلی سینما . ابوالفضل زرهرن .
دانلود فیلم تعقیب کوبنده از ارنولد . تماشای فیلم ضربه طوفان . ساحل
بکرانی و پدر و مادرش . آیا ادامه مجموعه امپراطور دریا وجود دارد . عکس
مادر واقعی دختر بچه ی فیلم دردسر های عظیم . سایت برنامه ی تا نیایش .
کارشناسان تا نیایش . مادر و پدر ساحل بکرانی . کارشناسان برنامه تا نیایش .
کیش یک آدمکش (فیلم) . ماجرای فیلم بیداری . نقد شب کوک . کانال چایی
شیرین تلگرام . سخنان جنجالی تهمینه میلانی
Dir:Shona Auerbach
Dear Frankie
Directed by Shona Auerbach
Produced by Caroline Wood
Written by Andrea Gibb
Starring
Emily Mortimer
Gerard Butler
Jack McElhone
Music by Alex Heffes
Cinematography Shona Auerbach
Edited by Oral Norrie Ottey
Production
company
Pathé
Distributed by Miramax Films
Release dates
4 May 2004 (Tribeca Film Festival)
21 January 2005 (UK)
4 March 2005 (US)
Running time
105 minutes
Country Scotland
Language
English
British Sign Language
Box office $2,980,136
Dear Frankie is a 2004 British drama film directed by Shona Auerbach and starring Emily Mortimer, Gerard Butler, and Jack McElhone. The screenplay by Andrea Gibb focuses on a young single mother whose love for her son prompts her to perpetuate a deception designed to protect him from the truth about his father.
داستان فیلم
Lizzie Morrison (Emily Mortimer) and nine-year-old deaf son Frankie (Jack McElhone) frequently relocate to keep one step ahead of her abusive ex-husband and his family. They are accompanied by her opinionated, chain-smoking mother Nell. Newly relocated in the Scottish town of Greenock, Lizzie accepts a job at the local fish and chips shop owned by a friendly woman named Marie, and enrolls Frankie in school.
Through a Glasgow post office box, Frankie maintains a regular correspondence with someone he believes to be his father, Davey, who allegedly is a merchant seaman working on the HMS Accra. In reality, the letters he receives are written by his mother, who prefers maintaining this charade instead of telling the boy the reason she fled her marriage.
When she learns that the Accra will soon be arriving at the docks at Greenock, Lizzie in a panic concocts a scheme to hire a man to impersonate Davey. When her effort to find someone at the local pub fails, she enlists Marie's assistance. Marie arranges for her to meet an acquaintance who coincidentally is passing through town at the same time the Accra will be in port. When Lizzie and the stranger (Gerard Butler) meet, he doesn't tell her his name. Lizzie explains the situation and gives him the letters to provide some background. He agrees to spend a day with Frankie in exchange for the meager payment Lizzie can offer him.
When the stranger arrives at their home to pick up the boy, he brings with him a book about marine life (to Lizzie's surprise), one of Frankie's passions, and a bond is forged immediately. The two spend a day together (with Lizzie secretly following them), collecting on Frankie's bet at a soccer match from a school mate, ordering chips, and later in the evening setting up another half day visit.
The second day is magical, ending with a nice evening at a dance, as Frankie wins another bet by getting Lizzie and the stranger to dance together. Afterwards, they walk together to get around the "discuss no past" ground rules, and Lizzie tells the stranger about Frankie's deafness—a "present from his daddy"—and her reason for leaving her husband. She explains that the letters from Frankie are so important to her because this is how she "hears" her son. The stranger tells her she is a great mother for protecting Frankie. Returning home, Frankie gives the stranger a hand-carved wooden seahorse as a parting gift. At the door, after a long pause together, Lizzie and the stranger kiss each other goodbye. After he leaves, Lizzie discovers he has returned her payment to him, stuffed into her coat pocket.
Sometime later, Lizzie learns that her husband is terminally ill, and reluctantly visits the hospital without Frankie. She experiences her husband's angry fury again, when he demands to see Frankie. Later when she tells Frankie that his dad is really sick, he writes him a note and draws him a picture. On a second visit, Lizzie delivers them to her husband, along with a snapshot of Frankie. Davey's death brings peace to them all.
Lizzie asks Marie about the stranger and she learns he is Marie's brother. Frankie's last letter shows that he has known the truth for a while—that the stranger was not his real dad. He knows too that Lizzie is sad, but she has him for support. The letter also indicates that Frankie intends to carry on with his life, telling about his real dad passing, his friends and their gold stars in school, and getting onto the reserve football team. He closes the letter by saying he hopes the stranger will visit again.
Lizzie finds Frankie sitting at end of a pier, and they enjoy a quiet moment together, looking out to sea.
بازیگران
Emily Mortimer as Lizzie
Gerard Butler as The Stranger
Jack McElhone as Frankie
Sean Brown as Ricky
Mary Riggans as Nell
Sharon Small as Marie
Cal Macaninch as Davey
Sophie Main as Serious Girl
Katy Murphy as Miss MacKenzie
Jayd Johnson as Catriona
Anna Hepburn as Headmistress
سایر بازیگران
Rony Bridges as Post Office Clerk
Douglas Stewart Wallace as Stamp Shop Keeper
Elaine M. Ellis as Librarian
Carolyn Calder as Barmaid
John Kazek as Ally
Garry Collins as Waiter
Anne Marie Timoney as Janet
Maureen Johnson as Singer
Andrea Gibb as Waitress
Sharon MacKenzie as Staff Nurse
Jonathan Pender as Frankie (voice)[1]
تولید
فیلم نامه
In The Story, a bonus feature on the DVD release of the film, director Shona Auerbach and some of her cast discuss the project. The screenplay originated as a script for a 15-minute short submitted to producer Caroline Wood, who had requested writing samples from potential screenwriters for what would be Auerbach's film debut after several years of directing commercials. Auerbach was so enamored with Andrea Gibb's work she convinced her to expand it to feature length.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم فرانکی عزیز به کارگردانی شونا یوربچ برای ما بنویسید و بفرستید.
انتخاب بازیگر
The production design by Jennifer Kernke and palette of colors used throughout the film were inspired by paintings created by the Glasgow Boys and Glasgow Girls, Glasgow School collectives whose artwork featured prosaic scenes of the Scottish countryside.[2]
Jack McElhone was among the first group of boys Auerbach auditioned for the role of Frankie. She continued to see about one hundred more but was unable to find any who captured the essence of the character, as she perceived it, more impressively than he did. The role of the character listed as The Stranger in the credits, although he is addressed as Louis in one scene, still had not been cast just prior to the scheduled start of filming. When Auerbach met Gerard Butler, she instinctively knew he was perfect for the role and immediately offered it to him without having him read for her.
لوکیشن فیلم
لوکیشن فیلم فرانکی عزیز در اسکاتلند بوده است .
Dear Frankie was filmed on location in Scotland.
Buchanan Street Stamps, Glasgow, Strathclyde, Scotland
Film City Glasgow, Govan, Glasgow, Strathclyde, Scotland
Glasgow, Strathclyde, Scotland
Greenock, Inverclyde, Scotland
انتشار
The film premiered at the Tribeca Film Festival in May 2004. It was screened in the Un Certain Regard section at the Cannes Film Festival,[4] where it received a fifteen-minute standing ovation.[5] It was also shown at the Copenhagen International Film Festival, the Edinburgh Film Festival, the Toronto Film Festival, the Bordeaux International Festival of Women in Cinema, the Aubagne Film Festival, the Dinard Festival of British Cinema, the Austin Film Festival, the Chicago International Film Festival, the Heartland Film Festival, the Milwaukee International Film Festival, and the Scottsdale Film Festival before going into limited release in the UK and US.
The film grossed $1,341,332 in the US and $1,638,804 in foreign markets for a total worldwide box office of $2,980,136.[6]
امتیازات
The film holds an 81% "certified fresh" rating by top film critics on Rotten Tomatoes based on 109 reviews, and a 91% positive rating based on 30,379 user reviews.[7]
Roger Ebert of the Chicago Sun-Times said, "The filmmakers work close to the bone, finding emotional truth in hard, lonely lives ... What eventually happens, while not entirely unpredictable, benefits from close observation, understated emotions, unspoken feelings, and the movie's tact ... The bold long shot near the end of Dear Frankie allows the film to move straight as an arrow toward its emotional truth, without a single word or plot manipulation to distract us."[8]
In the San Francisco Chronicle, Ruthe Stein called the film "deeply moving" and added, "Dear Frankie takes time weaving its magic ... Director Shona Auerbach doesn't rush anything in her remarkably accomplished first feature film. [She] has resurrected Butler's career ... and gotten an unforgettable performance from Mortimer ... Jack McElhone seems to be a natural, the kind of child actor you can't wait to have grow up to see what he'll be able to do then."[9]
Peter Travers of Rolling Stone rated the film three out of a possible four stars and commented, "What could have been a sentimental train wreck emerges as a funny and touching portrait of three bruised people ... The film is unhurried, unslick and easy to hold dear."[10]
In Variety, David Rooney observed, "Material that might have turned to standard dysfunctional family treacle in other hands is given stirring poignancy, warmth and emotional insight in Shona Auerbach's assured first feature ... [She has] a firm command of the visual medium and an equally strong rapport with actors ... Auerbach and screenwriter Andrea Gibb spin a touching story that never descends into schmaltz despite ample potential. The film is anchored in part by its setting in the kind of milieu more common to classic British kitchen-sink dramas or the films of Ken Loach than to anything this emotionally tender. Enriched by subtle notes of humor, the intimate story is powered by well-drawn relationships and finely shaded characters. Not only the family bonds but also those of friendship and tentative romance are traced with delicate economy and nuance."[11]
Carina Chocano of the Los Angeles Times stated the film "nestles comfortably in that Scottish-Celtic niche of cozy, overcast, working-class fairy tales that seem to smell faintly of fried fish and beer ... Not that Dear Frankie aspires to any kind of hardened realism. On the contrary, it caters to a particular type of Anglophile fantasy, the kind where the china doesn't match and the chintz is dingy, but people look out for one another and love sprouts easily in the humidity ... [Its] surprises are few and low-key, but the story wraps up nicely. In that way, the movie is not unlike the fish dinners Frankie ... procures from Marie - slightly soggy and bland, but as warm, starchy and satisfying as a box of fries."[12]
In the Tampa Bay Times, Steve Persall graded the film B and added, "Auerbach and screenwriter Andrea Gibb handle these circumstances with such understated grace that sap becomes special. Not perfect, but deeper, more affecting than U.S. moviegoers are accustomed to seeing. It's easy to guess what happens, but we're hooked anyway. A last-reel twist almost spoils the effect; we're waiting for something to go wrong with such a delicate story. Then, almost magically, the performances pull us through the cumbersome moments, resulting in a pat finale that honestly feels good."[13]
In the UK, Radio Times awarded the film four out of a possible five stars and commented, "This simple story is rich with precise observation and it tugs at the heartstrings without being maudlin or manipulative ... With its sincere and perceptive script, the beautifully shot film vividly captures the raw emotions of its complex characters ... Despite occasional flickers of a fairy-tale ending, Auerbach ultimately resists the temptation, maintaining the realism and integrity that give this thoughtful feature its bittersweet charm."[14] Philip French of The Observer described it as "a well-meaning but almost totally unconvincing tale ... [that's] a sentimental mess,"[15] while Peter Bradshaw of The Guardian stated, "This film struck me as sucrose and false when it premiered at last year's Cannes film festival. A second viewing certainly points up the presence of good actors doing an honest job, but they cannot do anything about something so mawkish and fundamentally unconvincing."[16]
In his review in the New York Times, Stephen Holden called the film "a heaping bowl of Scottish blarney," a "manipulative tearjerker," and "a fraudulent yarn riddled with plot holes and improbabilities and topped by a cynical final twist that pulls the rug out from under the story."[17]
جوایز و نامزدها
2005 BAFTA Award for Best Newcomer (Shona Auerbach, nominee)
2004 BAFTA Scotland Award for Best Director (Auerbach, nominee)
2004 BAFTA Scotland Award for Best First Time Performance (Jack McElhone, nominee)
2005 European Film Awards Jameson People's Choice Award for Best European Actress (Emily Mortimer, nominee)
2004 London Film Critics Circle Award for Best Actress (Mortimer, nominee)
2004 Heartland Film Festival Crystal Heart Award (Auerbach, winner)
2004 High Falls Film Festival Audience Award for Best Feature Film (winner)
2004 Jackson Hole Film Festival Cowboy Award for Best Feature Film (winner)
2004 Los Angeles IFP/West Film Festival Audience Award for Best International Feature Film (winner)
2004 Montreal World Film Festival Golden Zenith Award (winner)
2004 Seattle International Film Festival Women in Cinema Lena Sharpe Award (Auerbach, winner)
2004 WinFemme Film Festival Award for Best Film or TV Show Directed by a Woman (winner)
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
معرفی آثار کمتر شناخته شده سینمای جهان
فرانکی عزیز، یک درام دلنشین
سه شنبه 15 شهریور 1390 07:11 ب.ظ
نویسنده : امیر عربشاهی
نام فیلم: Dear Frankie فرانکی عزیز
سال:2004
کارگردان: Shona Auerbach
بازیگران:Gerald Butler،Emiy Mortimer ...
فیلم فرانکی عزیز روایت یک انتظار است.انتظار کودکی ناشنوا برای برگشتن و ملاقات پدرش.پدری خیالی که مادر کودک در ذهن فرانکی به وجود آورده.فیلم روایت یک جستجو است.جستجوی مادر برای یافتن راهی به منظور گریز از واقعیت.گریز از خاطره ای تلخ که زندگی او و کودکش را به تباهی کشانده.لیزی(مادر فرانکی)سعی در پنهان کردن گذشته دارد.گذشته ای که فرانکی نباید از آن آگاه باشد.فرانکی نباید از پدرش، پدر واقعیش چیزی بداند.نباید بداند پدرش کیست و چرا پیش او و مادرش نیست.لیزی خوب میداند که نباید این سؤالات فرانکی را بدون پاسخ بگذارد.پس برای فرانکی پدری خیالی می سازد.پدری که بر روی یک کشتی باربری کار می کند و همواره بر روی دریا و دور از خانواده است و تنها راه ارتباطیش با فرزندش فرانکی نامه نگاری است.نامه هایی که لیزی از زبان پدر فرانکی برای کودکش می نویسد.او برای کشتی خیالی پدر خیالی فرانکی نامی انتخاب می کند.نامی که البته واقعی است و گمان نمی کرد روزی این کشتی واقعی به اسکله محل زندگیشان بیاید.فرانکی با شنیدن این خبر از زبان یکی از دوستانش برای دیدن پدرش لحظه شماری می کند و اینجاست که لیزی به دنبال مردی می گردد که نقش پدر فرانکی را بازی کند و ....
این فیلم یک درام فوق العاده زیباست.درامی که یک دنیای قشنگ و لطیف از زندگی یک خانواده کوچک ترسیم می کند.داستان به خوبی روایت میشود و بیننده را درگیر داستان این مادر و کودک می کند.بازی امیلی مورتیمر در نقش لیزی عالی است.نگاه های خیره و درمانده او به خوبی نشان دهنده اوضاع نا به سامان اوست.بازی او در لحظات پر استرس تماشایی است.فرانکی هم به خوبی نقش یک کودک ناشنوا را بازی می کند و می تواند احساسات و مشکلاتش را در قالب تصویر ابراز کند.همینطور جرالد باتلر در نقش پدر قلابی فرانکی و دیگر نقش های فیلم که همگی در بازی موفق عمل می کنند.اما در کنار بازیگری، باید به فیلمبرداری و موسیقی عالی فیلم هم اشاره کرد که تأثیر فوق العاده ای در القای احساسات فیلم دارد.حس امید، انتظار، ترس که معجون احساسات فیلم و خلاصه شده در شخصیت های آن است.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
جستجوهای خوانندگان عزیز در سایت سینمایی و نقد فیلم رها
ماهرو : دانلود سریال هاو فیلم های ساخت ارمنستان . تا نیایش . راه بزرگ
ابی . فیلم خبرخاصی نیست . ملیسا سر اندرسون . دانلود فیلم کلاسیک جنگل
تخته سیاه . دانلود فیلم شمشیر های پرنده اژدها از جت لی . مجری برنامه
نسیم دانش . دانلود فیلم کره ای مامور قلابی . فیلم پروازدرمیان ابرها .
عکس فیلم پاستا بازیگرای که درفیلم از ایتالیا . فیلم سوپراستار . دانلود
فیلم اتاق سبز 1978 . پذیرایی ساده . دانلود فیلم شور عشق از سایت اپارات .
دانلود فیلم زندانی و گاو . خلاصه فیلم خبر خاصی نیست . سنگ پا سیروس مقدم
Dir: Irving Rappe
ماجراهای تام سایر
نویسنده مارک تواین
شابک ۴ - ۴۶۵ - ۳۶۹ - ۹۶۴ - ۹۷۸
موضوع درام
زبان انگلیسی
کتابخانهٔ ملی ایران ۱۱۳۵۸۷۶
کتابشناسی مارک تواین
ماجراهای تام سایر (به انگلیسی: The Adventures of Tom Sawyer) کتابی مشهور اثر مارک تواین است که در سال ۱۸۷۶ چاپ شد.[۱] این کتاب دربارهٔ پسر نوجوانی به نام توماس (تام) سایر است که در شهر خیالی سن پترزبورگ، در کنارهٔ رود میسیسیپی زندگی میکند. سن پترزبورگ با الهام از هانیبال در ایالت میسوری، شهری که تواین کودکی خود را در آن گذراند، نوشته شده است.
این اثر، به نوشته مؤلف، گزارش ماجراهایی است که به سر هم درسانش آمده است. تام سایر ویژگیهای سه بچهای را که نویسنده با آنها آشنایی داشت در وجود یک شخصیت خلاصه میکند. خرافاتی که در این کتاب به آن پرداخته شده، در آن دورهای که حوادث این داستان اتفاق میافتد، هنوز در میان بچهها و بردگان غرب زنده رواج داشت.[۲] مارک تواین در مقدمهٔ این کتاب مینویسد:
بیشتر ماجراهایی که در این کتاب ثبت شدهاند در واقعیت اتفاق افتادهاند. یکی دوتا تجربهٔ شخصی خود من بوده، بقیه ماجراهایی که برای پسرهای همکلاس من رخ داده. شخصیت هاکلبری فین از یک آدم واقعی گرفته شده، تام سایر هم همینطور ولی نه از یک نفر. تام ترکیبی از خصوصیات و خلق و خوی سه پسربچه است که من میشناختم، در نتیجه از نظر ساخت، شخصیتی چندوجهیست.
ماجراهای هاکلبری فین، ادامهٔ این داستان است که بیشتر به زندگی دوست تام سایر، هاکلبری فین، میپردازد.
این کتاب یکی از کتابهای کلاسیک جهان است و تاکنون توسط چند مترجم از جمله پرویز داریوش و محسن سلیمانی به فارسی برگردانده شده است.
داستان
ماجراهای تام سایر، داستانی است که از زاویه دید تام، پسری نوجوان در شهر کوچک سن پترزبورگ، پیش از جنگ داخلی آمریکا روایت میشود. تام پسری ماجراجو و خیالپرداز است. بازیگوشیهای تام و دوستانش اغلب آنها را به دردسر میاندازد. یک شب تام و دوست صمیمیاش، هاک، در پی یک ماجراجویی به قبرستان میروند و به طور تصادفی شاهد قتل دکتر رابینسون میشوند. آنها سوگند میخورند که راز آن شب را هرگز برملا نکنند. ماف پاتر از اهالی شهر که دائمالخمر است با توطئهچینی جو سرخپوسته به اتهام قتل دستگیر میشود، اما بچهها میدانند ماف پاتر بیگناه است و ...
انتشار
ماجراهای تام سایر اولین بار توسط انتشارات ویندوس و چاتو در ژوئن ۱۸۷۶ در انگلستان و در دسامبر همان سال در آمریکا به چاپ رسید. در آن زمان بسیار مرسوم بود که نویسندگان آمریکایی (از جمله تواین) اثر خود را ابتدا در انگلستان منتشر کنند تا کپیرایت انتشار آن در کشورهای مشترکالمنافع انگلستان را نیز به دست بیاورند. اما چاپ اثر در آمریکا بیش از حد انتظار تواین طول کشید و در نتیجه نسخههای سرقتی اثر سر از کانادا درآورد. بسیاری از خوانندگان آمریکایی نسخهٔ دزدی را خریدند. مارک تواین معتقد بود به خاطر این اتفاق بخش قابل توجهی از حقالتالیفش را از دست داد.
اقتباس
داستان تام سایر، از زمان انتشار تاکنون، بارها در کشورهای مختلف برای فیلم، انیمیشن، تئاتر و فیلمها و نمایشهای موزیکال اقتباس شده است. از آن جملهاند:
تام سایر (۱۹۱۷)، فیلم صامت، کارگردان: ویلیام دزموند تیلر، بازیگران: جک پیکفورد، محصول کمپانی پارامونت
تام سایر (۱۹۳۰)، کارگردان: جان کرامول، بازیگر: جکی کوگان، این فیلم در سالی که به نمایش عمومی درآمد یکی از پرفروشترین فیلمها بود. موفقیت این فیلم باعث شد کمپانی تهیهکنندهٔ آن، سال بعد فیلم هاکلبری فین را هم با همین بازیگران تولید کند.
تام سایر (۱۹۷۳)، فیلم موزیکال، کارگردان: دان تیلر، نویسندگان فیلمنامه و آوازها: ریچارد و رابرت شرمن، بازیگران: جانی ویتاکر، جودی فاستر، این فیلم نامزد دریافت چند جایزهٔ گلدن گلاب و اسکار بود و برای طراحی صحنه و طراحی لباس برندهٔ دو جایزهٔ اسکار شد.
تام سایر (۲۰۰۰)، انیمیشن، کارگردان: فیل مندز و پل سابلا، صداپیشگان: پاتریشیا جونز، پل سابلا
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم ماجراهای مارک تواین به کارگردانی ایروینگ راپر برای ما بنویسید و بفرستید.
فیلم ماجراهای مارک تواین (فردریک مارچ)
ماجراهای مارک تواین"
به گزارش خبرنگار مهر، این فیلم زندگینامهای به کارگردانی اروینگ راپر محصول 1944 استودیو برادران وارنر است و در آن فردریک مارچ نقش ساموئل کلمنس (مارک تواین) و الکسیس اسمیث نقش همسر او الیویا را بازی کردهاند. "ماجراهای مارک تواین" در هفدهمین دوره مراسم اسکار در سه رشته نامزد شد، اما هیچ جایزهای نبرد.
این فیلم 130 دقیقهای داستان زندگی خالق هاکلبری فین و تام سایر را به تصویر میکشد. ساموئل لنگهورن کلمنس نویسنده سرشناس آمریکایی 30 نوامبر 1835 به دنیا آمد و 21 آوریل 1910 درگذشت. او نام ادبی مارک تواین را برای خود برگزید و ویلیام فاکنر او را پدر ادبیات آمریکا لقب داد.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
ماجراهای مارک تواین (دوبله به فارسی) تاریخ تولید : 1944 بازیگران : فردریک مارچ - آلکسیس اسمیت - دونالد کریسپ ژانر : ماجراجوئی - هیجانی
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
The Adventures of Mark Twain (1944 film)
Directed by Irving Rapper
Produced by Jesse L. Lasky
Written by Alan Le May
Harold M. Sherman
Starring Fredric March
Alexis Smith
Music by Max Steiner
Cinematography Sol Polito
Edited by Ralph Dawson
Distributed by Warner Bros. Pictures
Release dates
May 6, 1944[1]
Running time
130 minutes
Country United States
Language English
The Adventures of Mark Twain is a 1944 American biographical film starring Fredric March as Samuel Clemens (Mark Twain) and Alexis Smith as his wife, Olivia. It was produced at Warner Brothers, and directed by Irving Rapper, with music by Max Steiner.
It resulted in three Academy Award nominations at the 17th Academy Awards:
Best Art Direction-Interior Decoration, Black-and-White – John Hughes and Fred M. MacLean
Best Effects, Special Effects – Paul Detlefsen and John Crouse (photographic), and Nathan Levinson (sound); and
Best Music, Scoring of a Dramatic or Comedy Picture – Max Steiner.[2][3]
داستان فیلم
A group of people are watching Halley's Comet overhead when Judge Clemens is called away for the birth of his son, Samuel Clemens. The film proceeds to mix in elements of many of Clemens' best-known stories as if they actually occurred. Thus, as he grows up, Sam plays with his friends Huck, Tom, and the slave boy Jim on a raft on the Mississippi, providing a fictitious "real–life" basis for the novels Tom Sawyer and The Adventures of Huckleberry Finn.
The teenage Sam goes to work for his brother Orion, publisher of the Hannibal Journal newspaper, at his now-widowed mother's urging, but after three unhappy years, runs away to become a river boat pilot. After a rough start, he thrives under the tutelage of Captain Horace Bixby and becomes a highly skilled pilot on the Mississippi River.
One day, he spots a pickpocket robbing Charles Langdon, a passenger aboard his ship. Among the possessions Sam forces the thief to return is a small portrait of Charles's sister Olivia. After seeing it, Sam falls deeply in love. As they become friends, Sam tells Charles that he is going to marry Olivia. To that end, he gives up his job to seek his fortune with his friend Steve, prospecting for gold or silver (with little success) in the west.
When he finally gives up, he becomes a newspaper reporter in Nevada. Steve persuades him to enter a jumping frog contest against Bret Harte. The plot is taken from Twain's real first major story, "The Celebrated Jumping Frog of Calaveras County". Steve cheats by secretly feeding lead buckshot to Harte's champion frog. Their frog wins easily as a result. However, Sam later sheepishly admits to Steve that he bet all their money on the champ. Sam then writes the story and sends it off, under the pen name Mark Twain, to try to get it published.
When the Civil War begins, Sam leaves Nevada, narrowly missing J. B. Pond, who has come all the way from the east to find the writer of the frog story. (In real life, Clemens went to Nevada after the war started, partly to get away from the conflict.) The "Jumping Frog of Calaveras County" is published in the newspapers and is widely read and greatly enjoyed as a welcome change from the grim war news.
When the Civil War ends, Pond finally finds Sam. He signs him up for a lecture tour. Charles and Olivia ("Livy") Langdon are in the audience of his very first lecture, where his humor and wit make him an immediate success. He marries his beloved Livy, despite her father's initial opposition, and becomes a famous writer and lecturer.
However, Sam wants to become more than just a humorist. He invests in a typesetting machine and establishes a publishing company. Both ventures require more and more capital, so Sam has to keep writing furiously for years. Finally fed up with his constant money troubles, he turns to businessman Henry Huttleston Rogers to extricate him from his financial mess. Rogers tells him he can avoid bankruptcy, but only if he does not honor his overly-generous contract to publish Ulysses S. Grant's memoirs. Sam agrees to go see the former president. Dismayed to find Grant poverty-stricken and dying, he decides that the country owes the great man such a debt of gratitude that going bankrupt is a small price to pay. (In reality, the company did publish Grant's memoirs—about eight years before Clemens met Rogers—and the venture was a huge success. The business did, in fact, eventually go bankrupt, but not because of Grant.) Though Rogers gets the creditors to accept half payment, Sam is determined to pay in full his staggering debt of $250,000. To do so, he embarks on a strenuous worldwide lecture tour, leaving behind Livy to care for their daughters.
At last, he manages to pay everything off and is reunited with his now-ailing wife in Florence. She is very proud when she receives word just before she dies that her husband is to receive an honorary doctorate from Oxford University, which she considers the greatest honor a writer can attain.
Sam himself dies when Halley's Comet returns in 1910. Afterward, his spirit is called away by Tom and Huck to join them in the afterlife.
بازیگران
Fredric March as Samuel Langhorne Clemens (Mark Twain)
Alexis Smith as Olivia "Livy" Langdon Clemens
Donald Crisp as J.B. Pond
Alan Hale as Steve Gillis
C. Aubrey Smith as Oxford Chancellor
John Carradine as Bret Harte
William Henry as Charles Langdon (as Bill Henry)
Robert Barrat as Horace E. Bixby
Walter Hampden as Jervis Langdon
Joyce Reynolds as Clara Clemens
Whitford Kane as Joe Goodwin
Percy Kilbride as Billings
Nana Bryant as Mrs. Langdon
Jackie Brown as Samuel Clemens – age 12
Dickie Jones as Samuel Clemens – age 15
Russell Gleason as Orion Clemens
Joseph Crehan as Riverboat Captain / Ulysses S. Grant
Douglas Wood as William Dean Howells
امتیازات
Contemporary assessments were mixed. Bosley Crowther gave a generally negative review in The New York Times, calling it a "lengthy and desultory picture" and "a spotty and often inaccurate chronicle", and complaining "This spotty character of the picture is due not alone to the script but also to the direction, which is strangely inconsistent throughout."[4] He continued by saying "Mr. March's performance of Twain is agreeable," but called Alexis Smith's portrayal "colorless and conventional".[4] Variety ran a positive review, calling it "an educational yet highly entertaining biography of the immortal American ... The stars, notably, perform their assignments with extraordinary compassion and understanding, particularly March in the title role."[5] Harrison's Reports was also positive, calling it "an excellently produced, heart-warming human-interest drama, well acted and directed. Fredric March portrays Twain with deep understanding." [6] David Lardner of The New Yorker dismissed the film, writing that it wasn't much worse than most biographical films and "does have its good moments", but "once more biographical inaccuracy is rampant, and once more the best dramatic possibilities have been overlooked."[7]
The Adventures of Mark Twain has been called "perhaps the most impressive of all Forties large-scale biopics" by Charles Higham and Joel Greenberg in their book Hollywood in the Forties.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
جستجوهای خوانندگان در سایت سینمایی و نقد فیلم رهاماهرو : شب
کوک نقد . داستان فیلم خبر خاصی نیست . نقد فیلم شکار شده . فیلم بیداری .
بیوگرافی ساحل بکرانی . بررسی فیلم تا ابدو یک . عکس پدر و مادر ساحل
بکرانی . نقد دردسرهای عظیم2 . ساحل بکرانی فرزند کیست . سینمایی هوک فیلمی
از استیوناسپلبرگ . پدر و مادر ساحل بکرانی . سانجی لیلا بهانسالی . فیلمی
با بازی فرهاد اصلانی و باران کوثری . فیلمی با بازی باران کوثری و هنگامه
قاضیانی . film spartacus . سریال کیمیا قسمت دزدیده شدن آزاد آپارات
Dir:Paul Emami
ژانر : اکشن , تاریخی , مهیج
۶/۱۰ از ۲,۲۸۶ رای
مدت زمان : ۸۲ دقیقه
محصول : نروژ
ستارگان : Isabel Christine Andreasen, Tobias Santelmann, Milla Olin, Hallvard Holmen
کارگردان : Roar Uthaug
خلاصه داستان :
تقریبا حدود ده سال است که از بیماری طاعون ، که در یک دهکده ، باعث تلفات زیادی شد ، می گذرد. اکنون یک خانواده ی فقیر که توانسته اند زنده بمانند ، تصمیم می گیرند که از آنجا بروند. اما…
ژانر : درام، هیجانی
کارگردان : Paul Emami
ستارگان : C. Thomas Howell, John Rhys-Davies, Anora Lyn
کیفیت فوق العاده Bluray 720p و خارق العاده Bluray 1080p
زمان : 90 دقیقه
خلاصه داستان : حدود ده سال است که مریضی طاعون در یک دهکده جان مردم را میگرد حالا تعدادی از ساکنین تصمیم می گیرند که از انجا بروند انها به یک روستا متروکه می رسند اما خبر ندارند که در انجا چیز بدتری از طاعون منتظر انها است و..
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم فرار به کارگردانی پائول امامی برای ما بنویسید و بفرستید.
داستان فیلم اکشن تاریخی Escape 2012 در مورد نروژ، سال 1363، حدود ده سال است که مریضی طاعون در یک دهکده جان مردم را میگرد حالا تعدادی از ساکنین تصمیم می گیرند که از انجا بروند انها به یک روستا متروکه می رسند اما خبر ندارند که در انجا چیز بدتری از طاعون منتظر انها است و..
فیلم گریز گویندگان: میثم نیکنام و …
Escape
Directed by Paul Emami
Produced by
James Chankin
Paul Emami
Chad Hawkins
Michael Scott[1]
Written by Andrea Gyertson Nasfell
Starring
C. Thomas Howell
John Rhys-Davies
Anora Lyn[1]
Music by Edwin Wendler[1]
Cinematography Mark Dadlani[1]
Edited by Christopher Holmes[1]
Production
company
Chankin Entertainment
Marker Entertainment
Sixty40 Productions
Distributed by
Eagle Films
Pure Flix Entertainment
Release dates
2012
Running time
90 minutes[2]
Country United States
Language English
Escape is a 2012 American mystery thriller film directed by Paul Emami and produced by James Chankin, Chad Hawkins, Michael Scott, and Emami.[1]
داستان فیلم
After the unexpected death of their infant, doctors Paul (C. Thomas Howell) and Kim Jordan (Anora Lyn) decide to leave America and travel to Thailand on a medical mission. While they're adapting to their new life, Paul is kidnapped and taken to an isolated island by human traffickers, who need a doctor to save their wounded leader. Kim is left to find her husband on her own, unable to prove the reason for his disappearance. Paul is imprisoned with Englishman Malcolm Andrews (John Rhys-Davies), who is being held for ransom. The two men quickly discover that their philosophies are polar opposites: Andrews is a highly spiritual man, while Paul is a strict atheist. Paul later learns that he cannot save his kidnappers' leader without modern equipment, to which he has no access. Paul and Andrews decide to plan an escape as their last hope for survival.[1]
بازیگران :
سی . توماس هاول
پائول جردن
جان ریس دیویس
مالکولم اندروس
آنورا لین
کیم جردن
پرینیا اینتاچی
چاکان
خانچیت چومپوس
کاپیتان
دیگر بازیگران :
C. Thomas Howell as Paul Jordan
John Rhys-Davies as Malcolm Andrews
Anora Lyn as Kim Jordan
Prinya Intachai as Chakan
Khanchit Chompoos as The Captain
Chayut Buanar as Rarong
Wathana Suksongroh as Lek
Blaize Andres as Louie
Celicia Arnold as Michelle
Sahajak Boonthanakit as Dr. Kiet
Nophand Chantharasorn as Street Boy
Tanapol Chuksrida as himself
Noppawong Khamtonwong as Clerk
Chanicha Shindejanichakul as herself
Ken Streutker as Steve
Somprasong Vejasilp as Old Thai Man
انتشار
Escape was released on DVD on October 22, 2012.
\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/
جستجوهای خوانندگان در سایت سینمایی و نقد رها ماهرو : عکس
ساحل بکرانی و پدر مادر واقعی اش . ساحل بکرانی و پدر و مادرش . دانلود
فیلم راز از حسین شهابی . پدر و مادر واقعی ساحل بکرانی . فیلم شب پدر .
دانلود فیلم من سالواتوره نیستم . داستان نویس معاصر120 سال زیستیکی بود
یکی نبود از آثار او . بانو کاردینالى جزیره هاوایى . خلاصه فیلم خبر خاصی
نیست . نقدیک تکه نان . بازیگران فیلم گاوچران کوچک . نقد فیلم بادیگارد .
دانلود فیلم محاصره قلعه تولید سال 2007 . جرمیاجانسون . دانلود فیلم
سینمایی هندی دشمن مردم . http://doorbiin.blogsky.com/1394/03/26/post-107
Dir:Susanne Bier
After the Wedding
Directed by Susanne Bier
Produced by Sisse Graum Olsen
Written by Susanne Bier
Anders Thomas Jensen
Starring Mads Mikkelsen
Sidse Babett Knudsen
Music by Johan Söderqvist
Cinematography Morten Søborg
Edited by Pernille Bech Christensen
Morten Højbjerg
Distributed by Nordisk Film (DK)
Soda Pictures (UK)
IFC Films (US)
Release dates
Denmark:
24 February 2006
United Kingdom:
9 March 2007
United States:
30 March 2007
Running time
120 minutes
Country Denmark
Sweden
Language
Danish
Swedish
Hindi
English
After the Wedding (Danish: Efter brylluppet) is a 2006 Danish drama directed by Susanne Bier, starring Mads Mikkelsen and Sidse Babett Knudsen. The film was a critical and popular success and was nominated for the Academy Award for Best Foreign Language Film, but lost out to The Lives of Others.
داستان فیلم
Jacob Petersen manages an Indian orphanage. With a small staff, he works as hard as he can to keep the orphanage afloat, and is personally invested in the young charges - in particular, Pramod, a young boy Jacob has cared for since the boy's birth. The orphanage has been in danger of collapse for eight years and faces bankruptcy. A Danish corporation offers a substantial donation to maintain the orphanage, with the caveat that Jacob return to Denmark (where he grew up) to personally receive the funds. Apparently the CEO, Jørgen Hannson, wishes to meet Jacob.
Pramod is upset when he learns that Jacob must travel to Copenhagen, and is insistent that Jacob return for Pramod's birthday, which is in eight days. Jacob departs for Denmark; once there, he is greeted by a driver and a young man named Christian, and is checked into a luxurious suite at a five-star hotel, paid for by the corporation: quite a contrast from his living conditions in India.
When Jacob meets with Jørgen, Jørgen says he is still considering which project to fund. This surprises Jacob, who had understood that the decision was already made. Jørgen's daughter Anna is to marry Christian - the man who accompanied Jacob on his arrival - the next day; Jørgen invites Jacob to the wedding. During the ceremony, Helene, Jørgen's wife, notices Jacob, and steals surreptitious glances at him. They are formally introduced during the reception, though both of them have already confirmed each other's identity. She was the love of Jacob's life, but he was unfaithful with her best friend, and they broke up twenty years prior.
During Anna's speech at the marriage festivities, Jacob learns that she is not the biological daughter of Jørgen. His suspicion that she might be his daughter is confirmed by Helene the next day. Jacob is angry to have only learned of his daughter after two decades. Helene claims that they had tried to track him down in India but were unsuccessful. She is compelled to tell Anna of Jacob now; the two meet and get along rather well, if not a bit awkwardly.
Jørgen stalls the negotiations relating to funding, which distresses Jacob because of his promise to return for Pramod's birthday. Jacob attempts to explain the situation to a disappointed Pramod, who cuts their telephone call short. Jørgen discloses that he will create a foundation in Jacob's and Anna's name and fund it with a large sum of money. One of the conditions of the contract, would be that Jacob must live in Denmark.
Jacob initially finds himself unable to comply, because he is thinking of Pramod and the other children who have been part of his life for so long. He also resents the implication that he could be bought by Jørgen.
When Jacob storms out, Jørgen runs after him and admits the real motivation: Jørgen is terminally ill and will soon die. Jørgen had brought Jacob to Denmark so he could care for Anna and Helene, as well as Morten and Martin, Jørgen's twin sons. Angered at this deception, Jacob hastily leaves for his hotel room. Later, Anna turns up there crying because she has just discovered Christian with another woman. Jacob comforts her, realizing his need for her in his life. He signs the contract with Jørgen with the conditions intact.
Jørgen dies. On Jacob's next visit to India, construction work at the orphanage is well underway. Jacob asks Pramod if he would like to come to Denmark to live with him, but partly because Jacob used to rail against the rich, Pramod decides to stay in his home country.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم پس از جشن عروسی به کارگردانی سوزان بیر برای ما بنویسید و بفرستید.
بازیگران
مدس میکلسن در نقش جاکوب پیترسن
رالف لاسگارد در نقش جارگن لنارت هانسون
سیدس بابت نادسن در نقش هلن هانسون
دی : استین فیشر کریستنسن در نقش آنا لوییسا هانسون
کریستین تافدراپ در نقش کریستین
مونا مالم در نقش خانم هانسون
مینال پاتل در نقش خانم شاو
نیرال مالچاندانی در نقش پرامود
اسامی بازیگران :
Mads Mikkelsen as Jacob Petersen
Rolf Lassgård as Jørgen Lennart Hansson
Sidse Babett Knudsen as Helene Hansson
de:Stine Fischer Christensen as Anna Louisa Hansson
Christian Tafdrup as Christian
Mona Malm as Mrs. Hansson
Meenal Patel as Mrs. Shaw
Neeral Mulchandani as Pramod
انتشار
The film premiered in Denmark on 24 February 2006.[1][2] The film had its North American premiere as a gala at the 2006 Toronto International Film Festival[3] on September 15, 2006.[2] The film opened in wide release in the United Kingdom on 9 March 2007. It opened in limited release in the United States on March 30, 2007.
پذیرش
Critical response
Review aggregation website Rotten Tomatoes reported that 86% of critics gave the film positive reviews, based on 95 reviews.[6]
Time magazine's Richard Schickel named the film one of the Top 10 Movies of 2007, ranking it at #4, calling it a "dark, richly mounted film". While Schickel saw the film as possibly "old-fashioned stylistically, and rather manipulative in its plotting", he also saw "something deeply satisfying in the way it works out the fates of its troubled, yet believable characters."[7]
Accolades
Academy Awards
Best Foreign Language Film (nominated)
Bodil Awards
Best Supporting Actress (Fischer Christensen, won)
Best Film (Bier, nominated)
Best Actor (Lassgård, nominated)
Best Actress (Knudsen, nominated)
European Film Awards
Best Actor (Mikkelsen, nominated)
Best Director (Bier, nominated)
Festroia International Film Festival
Jury Special Prize (Bier, won)
Best Actor (Lassgård, won)
Film by the Sea International Film Festival
Audience Award (Bier, won)
Robert Awards
Best Supporting Actress (Fischer Christensen, won)
Best Actor (Mikkelsen, nominated)
Best Actress (Knudsen, nominated)
Best Cinematography (Søborg, nominated)
Best Costume Design (Manon Rasmussen, nominated)
Best Editor (Bech Christensen and Højbjerg, nominated)
Best Film (Bier and Jørgensen, nominated)
Best Make-Up (Charlotte Laustsen, nominated)
Best Screenplay, Original (Jensen, nominated)
Best Sound (Eddie Simonsen and Kristian Eidnes Andersen, nominated)
Best Supporting Actor (Lassgård, nominated)
Rouen Nordic Film Festival
Best Actress (Knudsen, won)
\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/
جستجوهای خوانندگان در وب سایت سینمایی و نقد
فیلم رها ماهرو : کانال سخن بزرگان . بازیگران فیلم ابدو یک روز چه کسانی
هستند . عکس های اسکارلت جوهانسون سکانس اول فیلم لوسی . فیلم گراز(کره ای)
. سریال های نوروز1395 . دانلود فیلم سینمایی سفر پر ماجرا . احمد حسنی
مقدم کارگردان سینما . فیلم محاصره ی قلعه . زندانی و گاو . زماان پخش
برنامه هیجان درساعت صفر شبکه نسیم . هیجان در ساعت صفر . نام بازیگران
فیلم مبارزان شانگهای . نوروز 1395 . ملیسا سواندرسون . موسیقی فیلم شمشیر
زن دوره گرد . فیلم سوپراستار . حکیم اردبزرگ