Dir: Mario Monicelli
جنگ بزرگ
فیلم محصول سال 1959
جنگ بزرگ نام فیلمی ساخته ماریو مونیچلی محصول ۱۹۵۹ ایتالیا است. این فیلم به عنوان برترین فیلم سال ۱۹۵۹ در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شد و جایزهٔ شیر طلایی را از آنِ خود کرد. آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن در نقشهای اصلی این فیلم ظاهر شدهاند.
تاریخ اکران: ۲۸ اکتبر ۱۹۵۹ م. (ایتالیا)
کارگردان: ماریو مونیچلی
داستان: لوچانو وینچنزونی
آهنگساز: نینو روتا
تهیهکننده: دینو دلارنتیس
بازیگران
آلبرتو سوردی
ویتوریو گاسمن
سیلوانا مانگانو
برنار بلیه
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم جنگ بزرگ به کارگردانی ماریو مونیچلی برای ما بنویسید و بفرستید.
جنگ بزرگ
کارگردان ماریو مونیچلی
فیلمنامهنویس جانی آملیو
بازیگران آلبرتو سوردی
ویتوریو گاسمن
سیلوانا مانگانو
رومولو والی
موسیقی نینو روتا
تاریخ (های) انتشار
سپتامبر ۱۹۵۹ (نخستین اکران: جشنواره فیلم ونیز)
مدت
۱۳۵ دقیقه
کشور ایتالیا
فرانسه
زبان ایتالیایی
جنگ بزرگ (به ایتالیایی: La grande guerra) نام فیلمی ساخته ماریو مونیچلی محصول ۱۹۵۹ ایتالیا است. این فیلم به عنوان برترین فیلم سال ۱۹۵۹ در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شد و جایزهٔ شیر طلایی را از آنِ خود کرد. آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن در نقشهای اصلی این فیلم ظاهر شدهاند.
داستان
موضوع فیلم درباره دو سرباز رومی و میلانی است که طی جنگ ایتالیا و اتریش کشته میشوند ولی قرارگاه همرزمانشان را به سپاه اتریش لو نمیدهند.
این دو سرباز در طول فیلم بسیار مهربان و دلنازک نشان داده شدند و با مرگ این دو سرباز فداکار ایتالیا جنگ را با پیروزی به اتمام میرساند. سربازان کشته میشوند در حالیکه درجهداران درجات بالاتر میگیرند.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
فیلمی به کارگردانی ماریو مونیچلی تولید مشترک ایتالیا و فرانسه در سال 1959.
تهیه کننده: دینود لائورنتیس
فیلم نامه: ماریو مونیچلی، آجه و اسکار پلی، لوچانو وینچزونی
فیلمبرداران : لئونیدا باربونی، روبرتو گراردی، جوزپه روتونو ، جوزپه سراندی
تدوین : آدریانا نوولی
موسیقی : نینوروتا
طراحی صحنه : ماریو گاربولیا
طراحی لباس : دانیلو دوناتی
زمان فیلم : 135 دقیقهبازیگران و شخصیت ها
آلبرتو سوردی : اورسته یاکوواچی، ویتور یوگاسمان : جووانی بوزاکا، سیلوانا مانگانو : کنستانتینا، فولکولولی:بوردین، برنارد بلیه : کاپیتان کاستلی، رومولو والی : سروان گالینا
در این فیلم کمدی تراژیک، شوخی های به یادماندنی به روش" کمدی به سبک ایتالیایی" مخاطب را به نوعی با فیلم روبرو می کند که نه متوجه زمان طولانی فیلم می شود و نه از دیدن صحنه های جنگ دچار احساساتی که باعث شود لحظه ای از تامل در باب فیلم منحرف شود.در ساختار روایتی این فیلم می توان جای پایی از قصه "دو دوست" اثر گی دو موپاسان را یافت.
نام فیلم جنگ بزرگ است.فیلمی درباره سربازان و افسران ایتالیایی در سال های 1916. در این فیلم برای اولین بار ارائه قصه، شخصیت ها و حوادث مربوط به جنگ خانمان سوز اول جهانی به دور از کلیشه های دروغین و تبلیغاتی رژیم فاشیستی موسیلینی و سینمای آن دوران که همواره و قایع و رویدادهای این جنگ فجیع و خانمان برانداز را به صورت داستان های سرشار از موفقیت و پیروزی و زیبایی برای ارتش ایتالیا و سربازان و افسران آن رقم می زنند به شکلی واقعی و انسانی بیان می شود و به همین دلیل نیز جنگ بزرگ در زمان نمایش و ارائه در سالن های سینمای ایتالیا با مخالفت های شدید احزاب راستی، دمکرات مسیحی، اداره سانسور و ... مواجه گردید و نمایش آن تا سالها برای جوانان کوچک تر از 18 سال ممنوع بود.
با این مقدمه مخاطب انتظار فیلمی دارد سرشار از صحنه های جنگی، کشتار و فیلمی خشن، که مملو از سلاخی انسان ها توسط ماشین جنگ است. اما این طور نیست صحنه های جنگی فیلم بسیار ناچیزند و به جای آن فیلم سرشار از نماهایی از" زندگی در جنگ" است و به عبارتی پرداختن به" امر روزمره" در جنگ چه در جبه ها و چه در شهرها. این هدف فیلمساز از اولین پلان های فیلم با پیچیدن سیگار، دوختن دکمه لباس، راه رفتن در گل شروع می شود و در کل فیلم به شکل های گوناگون جریان دارد.
دو شاخص مهم این فیلم کالبد شکافی "گفتمان جنگ" و نقد بروکراسی های احمقانه زندگی است، و چه جایی بهتر از محیط نظامی و در بین سربازان و افسران و ژنرال ها برای نقد بروکراسی. نامه های احمقانه ای که جان سربازان را می گرفت تا آن را به مافوق تحویل دهند و یا تحویل دادن گاری پر از سیم خاردار زیر بمباران و تحویل گرفتن رسید و بسیاری از این دست اتفاقات در فیلم بیننده را متوجه دور باطل و مضر بروکراسی می کند.
اما وقتی که جنگ پیش می آید همه اسیر این گفتمان می شوند. این فیلم به خوبی مرز بین "ما" و " آنها" را می شکند همه را اسیر جنگ نشان می دهد. صحنه ای که سربازان ایتالیایی سربازان خودی که به عقب برگشته بودند به جای اسرا اشتباه می گیرند و یا صحنه اعدام جووانی که توسط یاکوواچی از قاب پنجره دیده می شد و بعد از اعدام او، خود یاکوواچی که توسط افسر آلمانی از همان پنجره در حال دیده شدن است اعدام می شود و این صحنه فوق العاده این را تداعی می کندکه شاید نفر بعدی خود افسر باشد که به نوعی در سکانس بعد این امر تایید می شود. خواندن آن شعر معروف ایتالیایی توسط سربازان و حتی کنستانتینایی که در حال شستن موی خود در منزل است گواه دیگری بر این امر است و توجه ای دیگر به امر روزمره در هر شرایط اجتماعی.
شاید بن اصلی فیلم در شخصیت جووانی باشد، سربازی که از ابتدای فیلم سودای فرار از جنگ را دارد. او سربازی ترسو است که فقط شعار مبارزه علیه ساختار جنگ را می دهد و این را در صحنه های متفاوتی مثل ایستادن در صف غذا و شعارهای او که می خواهد اعتراض خود را برای بی کیفیتی غذا به ژنرال بگوید اما جرات نمی کند و یا دیالوگی که در اعتراض به فرستاده شدن به جنگ می گوید: "هیچ کس حق نداره به کسی بگه برو به سمت مرگ" دید. اما همین جووانی ترسو، زمانی که همراه با دوستش اسیر می شوند، "خود"ش می شود و در مقابل افسر آلمانی می ایستد و اعدام می شود.
این " دو دوست" لباس سربازهای ایتالیایی را پوشیدند، هنگام اسیر شدن لباس سربازهای آلمانی را به تن داشتند، اما هنگام مردن با زیر پوش سفید بودند. اینان شهروندان هرروز قصه جنگ بودند.
اما این فیلم ضد جنگ با پلان هایی عمیق و تاثیر گذار و همچنین شوخی های ایتالیایی خود بسیار درست جنگ را زیر سئوال می برد. اما جووانی، این شخصیت دوست داشتنی فیلم که مخاطب را با خود به جلو می برد و بیینده این فیلم از شکست های او ناراحت می شود، از خوشحالی ها او خوشحال بسیار در این امر نقش دارد. در نهایت نمی شود راجع به این فیلم حرف زد و به شخصیت پردازی های این فیلم پر شخصیت و بازی های عالی، به ویژه بازی گاسمن بازیگر نقش جووانی و سوردی بازیگر نقش یاکوواچی که به خاطر این نقش برنده جایزه نوار نقره ای بهترین بازیگر سال در ایتالیا شد اشاره ای نکرد. بازی هایی خارج از افاده های بازیگری و تنها در جهت هدف فیلم، فیلمی که در آن به خوبی امر روزمره به تصویر کشیده شده است و المان اصلی این موفقیت به نوعی شاید فاصله گرقتن از عرف های رایج سینمایی می باشد.
شروین مقیمی
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
جنگ بزرگ ساخت 1959 ایتالیا
این فیلم با ظاهر کمدی و طنز داستان دو رفیق خوشگذران ( البته در تلویزیون ما زیاد ندیدیم) و بی میل به جنگ را نشان می دهد که از سر رفاقت و لجاجت ولی نه هیچ آرمان متعالی در باره پل شناور نیرو های ایتالیایی خودی به دشمن اتریشی اطلاعی نمی دهند و اعدام می شوند.
در ۱۹۶۱ هم فیلمی با همین مضمون اما جنگ دوم جهانی ساخته می شود. در هر دو فیلم درک رنج هم رسته و دیگر سربازان وجدان دو سرباز از جنگ فراری را بیدار می کند و از آنها قهرمان می سازد. این هر دو فیلم به ما نشان می دهند که هیچ قهرمانی در جنگ ایتالیا و اتریش در جنگ اول جهانی و جنگ دوم هم نیست. مردم به غریزه عمل می کنند و حوادث را می آفرینند.
The Great War (Italian: La grande guerra) is a 1959 Italian film directed by Mario Monicelli. It tells the story of an odd couple of army buddies in World War I; the movie, while played on a comedic register, does not hide from the viewer the horrors and grimness of trench warfare.
The film won the Golden Lion at the Venice Film Festival. It was an Academy Award nominee as Best Foreign Film.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
پایانی به سبک مونیچلی
مونیچلی در سال 1915 در خانوادهای هنرمند در ایالت توسکانی زاده شد. پدرش روزنامهنگار و برادرش مترجم و نویسنده بود، اما او از دوست نمایشنامهنویسش «جاکومو فورتزانو» تاثیر پذیرفت و از طریق او با سینما آشنا شد. او پس از آنکه تحصیلات خود را در دانشگاههای پیزا و میلان در رشتههای ادبیات و فلسفه به پایان رساند، چند فیلم غیرحرفهای ساخت. سپس بین سالهای 1935 به مدت سه سال دستیار کارگردان آگوستو جنینا بود.
پایانی به سبک مونیچلی
از سال 1940 تا 1949 به همراه استنو به فیلمنامهنویسی پرداخت که حاصل آن بیش از چهل فیلمنامه بود. مونیچلی نخستین فیلمش را در سال 1935 کارگردانی کرد که فیلمی صامت با نام پسران خیابان پال بود. او پس از آنکه هفت فیلم کمدی با همکاری استنو ساخت، از سال 1954 به طور مستقل به فیلمسازی ادامه داد.
فیلمسازی او در ژانر کمدی تلخ در سبک نئورئالیسم، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. او در طول دوران فعالیتش جوایز سینمایی بسیاری دریافت کرد و سه بار نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلمهای جنگ بزرگ (1959)، برنامهریز (1963) و دختری با هفت تیر (1968) شد. مهمترین جایزههای سینمایی او شامل جایزه شیر طلایی از جشنواره فیلم ونیز برای فیلم جنگ بزرگ (1958)، جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری از جشنواره ونیز و سه بار جایزه خرس نقرهای از جشنواره فیلم برلین هستند. یکی از ساختههای این کارگردان با نام بورژوای کوچک کوچک (1977) در جشنواره جهانی فیلم تهران به نمایش در آمد و مورد استقبال قرار گرفت.
سینمای ایتالیا انقدر آکنده از اسمهای بزرگ و رسمهای پرطمطراق است که مونیچلی آنچنان که باید در آن دیده نشده اما باز هم جای خود را دل تماشاگران حفظ کرده است.
فیلمهای او از دید همه خوبند. اگر منتقد باشی از ظرافتها و کنایههای طنزآمیز و تلخ و گزنده آن لذت میبری. مخاطب عادی هم بدون اینکه خسته شود دو ساعت را با حلاوت و خرسندی پای فیلمهای او میگذراند و در آخر فیلم همچنان طرفدار او باقی میماند. کمدیهای حادثهایاش نمونه خوبی بر این ادعا هستند که او محبوب دل اکثر مخاطبین خود است. و از این منظر از معدود کارگردانانیست که طیف مخاطبینش گستره بزرگی از اجتماع را ز حرفه ای و غیر حرفهای- تشکیل میدهد.
مونیچلی
نبوغ و مهارت او در به استفاده کشیدن از دو ژانر کمدی و تراژدی همچون دو روح در یک کالبد بر کسی پوشیده نیست.
اما اینکه چرا فیلمهای او آنچنان که باید جهانی نشدهاند غیر از در سایه بزرگانی چون فلینی، تورناتوره، آنتونیونی و برتولوچی قرارگرفتن پاسخهای دیگری هم دارد. وقتی در سینمای پس از جنگ جهانی ایتالیا همه به جهانی شدن فکر میکردند به طبع کسانی همچون مونیچلی افسار سینمای داخلی را به دست گرفته و آن را به سمت نئورئالیسم تلخ و گزندهای کشیدند که هم نیاز درونی جامعه ایتالیایی و هم نیاز درونی کسانی همچون خود او بود که به بیزاری واقعگرایانهای از اجتماع خود رسیده بودند.
او در مصاحبهای با یورونیوز در سال 2008 در باره مفهوم فیلم کمدی در ایتالیا گفت: «کمدی ایتالیایی سبکی است که همواره با زندگی ما همراه بوده و در آن از رنجها و لذتها و همه جلوههای زندگی و مرگ سخن میرود. این همان «کمدیا دلارته» است که سنتی پنج قرنی در ایتالیا دارد.»
در اینجاست که تمامی ابعاد تلخ و شیرین زندگی به روح کمدی او راه می یابند و دگرگون می شوند.
در بورژوای کوچک کوچک که تقریبا معروفترین ساخته اوست، مونیچلی به سمت تلخترین موضوع خود می رود. پدری که قاتل پسر خود را در خانه زندانی و شکنجه میکند. قاتلی که تمام هستی و زندگی او را به آتش کشیده است. باید دید مونیچلی قصد داشته در این فیلم از چه کسی انتقام نمادین و خیالی بگیرد؟ برای او که اعتقادات چپ داشته و در اکثر دوران زندگی اش منتقد سیاستهای دولتهای زمان خود بوده پاسخ به این دست سوالات چندان سخت به نظر نمی رسد.
اما پیامهایی که او با فیلمهایش به مخاطب میداد با آخرین پیام او تکمیل شد.
پایانی به سبک مونیچلی
مونیچلی هنگام دریافت جایزه شیر طلایی یک عمر فعالیت هنریاش گفت: «سینما هرگز نخواهد مرد، او متولد شده و نمیتواند بمیرد، سالنهای سینما شاید بمیرند اما این موضوع اصلا برای من مهم نیست.»
حال برگردیم به پایان خودش: کسی که در 95 سالگی از پنجره طبقه پنجم بیمارستانی در حومه رم که به علت سرطان در آن بستری بوده خودش را به بیرون پرتاب میکند، حتما در نگاه اول دلیل دیگری برای زنده بودن نداشته و زندگی خودش را تا همینجایی که هست قبول کرده است. اما وقتی خیلی دقیقتر به این خودکشی فکر میکنم دلایل بیشتری برای آن پیدا میکنم. مونیچلی خودش را در پایان راه میدیده، درست. رنج بیپایانی از سرطان توأم با بیمصرفی و بیتوانی ناشی از کهولت سن و بیماری میکشیده، این هم درست. اما اگر کمی ژرفتر به ماجرا بنگریم برای زندگی او پایانی مانند فیلمهایش متصور میشویم. دانستیم که فیلمهای کمدی با پایانی تلخ و تراژیک از خصوصیات سبکی او به شمار میرود. فیلمهایی که در ابتدا کمدی بودند اما در نیمه انتهایی راه به تراژیک تغییر رویه میدادند.
مرگ مونیچلی تلخی گزندهای دارد، او جوانمرگ نشد، 95 سال عمر کرد و در زندگی حرفهای خود به موفقیتهای بسیاری دست یافت، از بردن شیر طلای جشنوراه ونیز گرفته تا تقدیر در جشنواره برلین و دو نامزدی فیلمنامهنویسی جایزه اسکار.
اگر بزرگان سینمای ایتالیا کمتر بودند و نامهایی چون فدریکو فلینی، میکلآنجلو آنتونیونی، پیترو جرمی، برناردو برتولوچی و جوزپه تورناتوره در طول سالها و نسلها چنین صفحات مجلات و روزنامهها پر نکرده و نقل محافل سینمایی نبودند، بیشتر نام این کارگردان آرام را شنیده بودیم. کارگردانی که از این بزرگان چیزی کم نداشت، اما به اندازه آنها جهانی نشد و همین باعث شد وقتی از مشاهیر ایتالیا نام میبریم نام او (و همچنین اتوره اسکولا) دیرتر از دیگران به ذهن بیاید، اما هیچ سینمادوستی در نبوغ و مهارت این استاد بزرگ سینما شک ندارد.
شائبه خودکشی او دوستدارانش را راحت نمیگذارد. مونیچلی که شوخطبعیهایش فراموش نشدنی هستند به زندگیاش همانطور خاتمه داد که به فیلمهایش پایان میداد. او خودش را از پنجره اتاق بیمارستان پایین انداخت. البته قطعیتی در کار نیست.
مونیچلی
این پایان بیش از هر چیز دو فیلم مونیچلی را به یاد میآورد؛ «یک بورژوای کوچک کوچک» و «جنگ بزرگ». دو فیلم فراموشنشدنی که ویژگی اصلی هر دو تغییر لحن آنهاست. هر دو فیلم بسیار خندهدار آغاز میشوند و در اوج روایت تغییر لحن میدهند و تراژیک پایان میگیرند.
مردی برای اینکه پسر کودنش در امتحان ورودی شهرداری قبول شود دست به هر کاری میزند و تماشاگر از سادگی و بلاهت کارهای او رودهبر میشود، درست در لحظهای که مرد همراه پسرش برای امتحان به سمت محل برگزاری آزمون میرود (مرد پاسخ سئوالات را به پسرش داده است)، سارق جوانی پسر مرد را میکشد، پس از این ماجرا مرد بازنشسته میشود، تنهاست، همسرش دق میکند و تنها راه آرامش را در انتقام میبیند، مرد قاتل پسرش را میکشد. در انتهای فیلم مرد ساده و آرام ما به قاتلی زنجیرهای بدل شده. شاید باورش سخت باشد اما این داستان «یک بورژوای کوچک کوچک» یکی از درخشانترین آثار مونیچلی است، فیلمی که با کمدی آغاز و تراژدی تمام میشود.
در «جنگ بزرگ» دو مرد جوان برای فرار از اعزام به ارتش دست به هر کاری میزنند. اما بالاخره به جنگ فرستاده میشوند، در این جنگ بزرگ برای پختن غذا به صافی نیاز دارند. به همین دلیل ماهیتابه را جلوی خط آتش دشمن میگیرند، ماهیتابه سوراخ سوراخ میشود و دو مرد با صافی دستساز خود! غذا میپزند... اما در انتهای این فیلم مفرح در کمال ناباوری بیننده دو جوان کشته میشوند.
هر دو فیلم بلوغ مونیچلی در روایت و استفاده از ژانر کمدی برای القای مفاهیم اجتماعی و انسانی را نشان میدهند و درست مثل زندگی خود مونیچلی پایان مییابند. شاید اگر مونیچلی به ملکالموت کمک نمیکرد، حالا حالاها هم زنده بود و چند سال دیگر به شکلی نامناسب میمرد، به شکلی که درخور مرد بزرگی نبود که پایانبندی فیلمهایش چون سیلی بر صورت بیننده مینشیند. مونیچلی همانطور مرد که میباید، تلخ و گزنده مثل پایان فیلمهایش، جای آخرین سیلی او هنوز قرمز و سوزناک است.
گزیده فیلمشناسی
توتو به رم میرود (1952)
ممنوع (1954)
توتو و کارولین (1955)
یک قهرمان عصر ما (1955)
دوناتلا (1956)
پدران و پسران (1957)
حکیم و دعانویس (1957)
مردم گمنام معمولی (1958)
دردسر بزرگ در خیابان مدونا (1958)
جنگ بزرگ (1959)
خنده شوق (1960)
بوکاچو 70 (1962)
برنامهریز (1963)
کازانووا 70 (1965)
ارتش برانکالئونه (برای عشق و طلا، 1966)
دختری با هفت تیر (1968)
زوجها (1970)
مورتادلا (1971)
برانکالئونه به جنگهای صلیبی میرود (1970)
فرار از عشق (عشق عوامانه، 1974)
دوستان من (1975)
میشل عزیز (1976)
بورژوای کوچک کوچک (1977)
سفر با آنیتا (1979)
مرحوم ماتیا پاسکال (1985)
فرآوری : مسعود عجمی
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
مطالب دیگر
آخرین مطالب
شروین مقیمی
سینمای نئورئالیسم ایتالیا/ سایهروشنهای "شبهای کابیریا"
[نمایش مجموعه تصاویر]
دنیای سینما:
سایهروشنهای "شبهای کابیریا"
به قلم شروین مقیمی
تهیه کننده : دینود لائورنتیس
فیلمنامه : فدریکو فلینی، انیو فلایانو، تولیو پینلی، پی یر پازولینی
موسیقی : نینوروتا
فیلم برداران : آلدو تونتی، اوتلو مارتلی
تدوین : لئوکاتو تزو
تاریخ اولین نمایش : 10 مارچ 1957
زمان فیلم : 117 دقیقه
فیلمی دربارۀ زنی روسپی به نام کابیریا و اتفاقات عاشقانهای که از رابطۀ دیالکتیک او و شهر بیرون می آید. فیلم، فیلمی است شهری؛ به این معنا که شهر نشینی به مثابه روش زندگی و همچنین زندگی سنتی و روستایی را در کنار زندگی مدرن و شهری به خوبی نشان میدهد و حتی قدمی جلوتر رفته و آن نقطه حساس مخاطرات گذار برای "روستاییان شهری[1]" را نیز به نمایش میگذارد.
در این فیلم کارگردان زندگی شهری و مدرن را زیر سئوال میبرد و این موضوع به کرات در فیلم دیده میشود که شهر همچون نمادی مدرن و پر زرق و برق، اصلا دوست ندارد زشتی ها و نکبتهای زندگی مدرن را در خود جای دهد؛ زشتیها به حاشیه رانده میشوند.
قبل از سکانس اول، موسیقی فیلم روی تیتراژ شروع میشود و به سکانس اول متصل میشود. موسیقیای شاد با تمی کمیک که ناگهان با بیسهای بیشتر و تغییر ریتمی تندتر هشداری داده و بییننده را آماده برای یک خطر میکند. زنی در حاشیه شهر مورد سوئ قصد قرار میگیرد. مردی کیف او را میدزدد و او را به رودخانه پرت میکند. در ادامۀ فیلم متوجه خواهیم شد که آن مرد معشوق زن بوده است.
در نمای بعدی مردی که به نوعی نماینده یقه سفیدان[2] است غرق شدن زن را در رودخانه میبیند و تنها کاری که از او بر میآید درآوردن و پوشیدن کت خود با دستپاچگی است و این کودکان پا برهنه حاشیه شهر هستند که کلید آزادی زن را در دست دارند و در مواجهه با همچین اتفاقی بسیار خونسرد و طبیعی برخورد می کنند، گویی که این اتفاق هر روز در آنجا رخ میدهد و این امری روزمره برای آنهاست. کابیریا که به نوعی سمبل روستاییان شهری[3] است پس از به هوش آمدن، ناخالصیهای شهری بودنش او را وا میدارد تا با کسانی که نجاتش دادند بی تفاوت باشد و به دنبال مسئله خودش برود.
شناخته شدن کابیریا توسط اهالی که او را نجات دادهاند نشان میدهد که در محیطهای کوچکتر امنیت بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ وجود دارد اما فراوان در فیلم دیده میشود که روستاییان شهری از خوبیهای دنیای مدرن میگویند و سودای شهری شدن را در سر دارند. اما زمانی که کابیریا با آن بازیگر مرد معروف آشنا میشود و بازیگر، کابیریا را به خانه خود میبرد روی دیگری از زندگی برای کابیریا به نمایش در میآید که متوجهاش نیست. مرد بازیگر نمادی از یک انسان شهری کامل است اما پس چرا او غمگین است، چرا با کابیریا به او خوش میگذرد، چرا حیوانات خانگی و گیاهان فراوان در خانه او دیده میشود. او از زندگی خود راضی نیست دلتنگ آرامش است، آرامشی که سال های دورتر آن را تجربه کرده بوده است و با دیدن کابیریا آن آرامش را جستجو می کند. اما باز هم دل مشغولیهای زندگی مدرن او را محدود میکند. خدمتکارِ خانه علارقم گفته مکرر و موکد او، دوست دختر او را به خانه راه میدهد و او مجبور به قایم کردن کابیریا می شود. او اسیر روزمرگی زندگی شهری است و باید به دلایل متفاوت بخشهایی درونی از خود را پشت مدرنیته پنهان کند.
قسمت دیگری از فیلم به امور روزمره در ساختار مذهبی میپردازد. فیلم با آن صراحتی که شهر و زندگی مدرن را به چالش میکشد، در قبال مذهب کمی محافظه کارانهتر عمل میکند؛ اما در کل مذهب را نیز با نماهایی از مراسم مذهبی که مردم تنها اجرا کننده منفعل فرامینی هستند که رهبران مذهبی میگویند نمایش میدهد، آن امیدهای واهی که مذهب و نمایندگان مذهبی در نماهای مختلفی از فیلم به کابیریا و دیگران میدهند را به چالش میکشد، امیدهایی که تنها دید انتقادی و خودنگری و همچنین ارزش نهادن به فردیت آنها را صلب میکند. شاید به نوعی اعتقاد خود فلینی به مذهب و نوع دیدگاه شخص او به مذهب در فیلم انعکاس داده شده است. چالشی شخصی که نه می تواند آن را نفی کند و نه آن را بر حق بنشاند.
نکته جالبی که در فیلم وجود دارد امری است وام گرفته از سینمای تجربی، که آن طعنه زدن به خود سینما است. سکانسی که کابیریا با شعبده باز بر روی صحنه است. شعبده باز از او می خواهد برای حفظ آبروی او در مقابل تماشاگران به او کمک کند و کابیریا میپذیرد. کابیریا شروع میکند که نقش بازی کند و دروغ بگوید اما خودش نیز در این گفتمان حل میشود و هیپنوتیزم نقش خود میشود.
نکته قابل توجه دیگر که به نوعی وام گرفته از سینمای مستند و یا حقیقت است، در زمان هایی است که ما در فیلم با موسیقی مواجه هستیم. در جایی که کابیریا با رادیو این نماد زندگی مدرن آن روز، بر روی تخت است و موسیقی به گوش میرسد و یا در تراسی که با اسکار نشستهاند و مردی پشت سر آنها گیتار میزند و میخواند و یا گرامافون در خانه مرد بازیگر و حتی در سکانس آخر فیلم؛ آری، در تمام این لحضات که موسیقی به گوش میرسد منبع آن نیز دیده میشود.
در نهایت پیام فیلم اینگونه دیده میشود که زندگی مدرن و شهری تاریکیها و نگون بختیهای خودش را دارد و در زندگی سنتی که مذهب، نمادی خوب از آن است، امیدهای واهی و دلخوشی های بیجا بر زندگی حکمفرما است. بنابراین انتخاب درست از نظر فیلمساز که برآمده از شخصیت اوست، رهایی از برچسب ها و همراه شدن با کارناوال زندگی و آبتنی در حوضچه اکنون است، همراه با اشکی بر چشم، لبخندی بر لب و امیدی به آینده.
[1] urban villages
2 White-collar worker
[3] مردمی که در شهرها زندگی میکنند، با همسایگان خاص خود شناسایی میشوند و روابط نزدیکی با آنها دارند
--------------------------------------------------------------------------------
سینمای نئورئالیسم ایتالیا/ "جنگ بزرگ" به مثابه امر روزمره
به قلم : شروین مقیمی
فیلمی به کارگردانی ماریو مونیچلی تولید مشترک ایتالیا و فرانسه در سال 1959.
تهیه کننده: دینود لائورنتیس
فیلم نامه: ماریو مونیچلی، آجه و اسکار پلی، لوچانو وینچزونی
فیلمبرداران : لئونیدا باربونی، روبرتو گراردی، جوزپه روتونو ، جوزپه سراندی
تدوین : آدریانا نوولی
موسیقی : نینوروتا
طراحی صحنه : ماریو گاربولیا
طراحی لباس : دانیلو دوناتی
زمان فیلم : 135 دقیقه
بازیگران و شخصیت ها
آلبرتو سوردی : اورسته یاکوواچی، ویتور یوگاسمان : جووانی بوزاکا، سیلوانا مانگانو : کنستانتینا، فولکولولی:بوردین، برنارد بلیه : کاپیتان کاستلی، رومولو والی : سروان گالینا
این فیلمِ کمدی تراژیک با شوخیهای به یادماندنی به روش" کمدی به سبک ایتالیایی[1]" مخاطب را طوری با فیلم روبرو میکند که نه متوجه زمان طولانی فیلم شود و نه از دیدن صحنه های جنگ دچار احساساتی که باعث شود لحظه ای از تامل در باب فیلم منحرف شود. در ساختار روایتی این فیلم می توان جای پایی از قصه "دو دوست[2]" اثر گی دو موپاسان[3] را یافت.
نام فیلم جنگ بزرگ است. فیلمی درباره سربازان و افسران ایتالیایی در سال های 1916؛ در این فیلم برای اولین بار ارائه قصه، شخصیت ها و حوادث مربوط به جنگِ اول جهانی به دور از کلیشههای دروغین و تبلیغاتی رژیم فاشیستی موسیلینی در سینما به نمایش درآمد. سینمای آن دوران همواره وقایع و رویدادهای این جنگ فجیع و خانمان برانداز را به صورت داستان های سرشار از موفقیت و پیروزی و زیبایی برای ارتش ایتالیا و سربازان و افسران آن رقم می زدند. حال در این فیلم، جنگ به شکلی واقعی و انسانی بیان میشود . به همین دلیل نیز جنگ بزرگ در زمان نمایش در سالنهای سینمای ایتالیا با مخالفتهای شدید احزاب راستی، دمکرات مسیحی، اداره سانسور و ... مواجه گردید و نمایش آن تا سالها برای افراد کمتر از 18 سال ممنوع بود.
ممکن است با توجه به نام فیلم مخاطب در انتظار فیلمی سرشار از صحنه های جنگی یا نماهایی مملو از سلاخی انسان ها توسط ماشین جنگ باشد. اما این طور نیست؛ صحنههای جنگیِ فیلم بسیار ناچیزند و به جای آن، سرشار از نماهایی از زندگی در جنگ است و به عبارتی پرداختن به" امر روزمره[4]" چه در جبه های جنگ و چه در شهرها. این هدفِ فیلمساز از اولین پلانهای فیلم با پیچیدن سیگار، دوختن دکمه لباس و یا راه رفتن در گل شروع می شود و به شکلهای گوناگون در فیلم جریان مییابد.
دو شاخص مهم این فیلم، کالبد شکافیِ "گفتمان جنگ" و نقد بروکراسی های احمقانۀ زندگی است. چه جایی بهتر از محیط نظامی و در بین سربازان و افسران و ژنرالها برای نقد بروکراسی و نظام سلسله مراتبی!؟
وقتی که جنگ پیش می آید همه اسیر این گفتمان میشوند. این فیلم به خوبی مرز بین "ما" و " آنها" را میشکند و همه را اسیر جنگ نشان میدهد. مانندِ صحنه ای که سربازان ایتالیایی سربازان خودی را که به عقب برگشته بودند به جای اسرا اشتباه میگیرند. همچنین صحنۀ اعدام جووانی که توسط یاکوواچی از قاب پنجره دیده میشود و بعد از اعدام او، خود یاکوواچی که توسط افسر آلمانی از همان پنجره در حال دیده شدن است اعدام میشود . این صحنۀ فوق العاده تداعی کنندۀ این است که شاید نفر بعدی خود افسر باشد؛ البته که به نوعی در سکانس بعد این امر تایید هم میشود. خواندن آن شعر معروف ایتالیایی توسط سربازان و کنستانتینایی که در منزل در حال شستن موی خود است گواهی دیگر بر تاثیر ساختهای عام اجتماعی بر گرفتاریهای خصوصی است.
شاید بن اصلی فیلم در شخصیت جووانی باشد، سربازی که از ابتدای فیلم سودای فرار از جنگ را دارد. او سربازی ترسو است که فقط شعار مبارزه علیه ساختار جنگ را میدهد. به یاد بیاورید صحنۀ ایستادن او در صفِ غذا و شعارهای او که می خواهد اعتراض خود را برای بیکیفیتی غذا به ژنرال بگوید اما جرات نمیکند. همینطور دیالوگی که در اعتراض به فرستاده شدن به جنگ می گوید: "هیچ کس حق نداره به کسی بگه برو به سمت مرگ". اما همین جووانی ترسو، زمانی که همراه با دوستش اسیر می شوند، به رهایی میرسد، "خود" می شود، خودی حقیقی که در مقابل افسر آلمانی می ایستد و اعدام میشود.
این " دو دوست" لباس سربازهای ایتالیایی را پوشیدند، هنگام اسیر شدن لباس سربازهای آلمانی را به تن داشتند، اما هنگام مردن با زیر پوش سفید مردند. اینان شهروندان هرروزۀ قصۀ جنگ بودند. این فیلمِ ضد جنگ با پلان هایی عمیق و تاثیر گذار و همچنین شوخی های ایتالیایی خود، به زیبایی جنگ را زیر سئوال برده است.
در نهایت نمیشود راجع به جنگ بزرگ حرف زد و به شخصیت پردازیهای این فیلم پر شخصیت و بازی های عالی اشارهای نکرد. . بازیهایی خارج از افادههای بازیگری و تنها در جهت هدف فیلم؛ به ویژه بازی گاسمن بازیگر نقش جووانی و سوردی بازیگر نقش یاکوواچی که به خاطر این نقش برندۀ جایزه نوار نقره ای بهترین بازیگر سال در ایتالیا شد. اما شخصیت محبوب من، جووانی دوست داشتنی است. او که مخاطب را با خود به جلو میبرد و بییندۀ این فیلم از شکستهای او ناراحت و از خوشحالی ها او خوشحال می شود. گاسمن به بهترین شکل نقش خود را بازی کرد.
روزمرگی در جنگ به خوبی در این فیلم به تصویر کشیده شده است و المان اصلی این موفقیت به نوعی شاید فاصله گرقتن از عرف های رایج سینمایی باشد.
[1] تعداد زیادی از کمدینهای ایتالیایی شامل کارلو وردونه، کریستین دسیکا و پائولو ویلاجو همین طور ماریو مونیچلیِ کارگردان از حرفهایهای این نوع شوخی هستند
[2] این اثر داستان کوتاه دیگری در باره فاجعه های جنگ است. حکایت دو دوست جوان که روزی تعطیل برای تفریح تصمیم می گردند به ماهیگیری بروند. زمان جنگ است و اشغال گران اتریش ماهیگیری را هم قدغن کرده اند. سرنوشت شومی در انتظار آنها است زیرا به اتهام واهی جاسوسی باز داشت و اعدام می گردند. در همان زمان افسر اتریشی در حال خوردن ماهی های کوچک سرخ شده آنها است. از این داستان کوتاه چندین فیلم تهیه شده است از جمله توسط کریستیان ژاک در سال 1945 و "ماریو مونیچلی در سال 1959، و آخرین بار نیز فیلمی تلویزیونی که فرانسوی ها در 2006 تهیه کرده اند
[3] موپاسان از نویسندگان نیمه ی قرن نوزدهم فرانسه است. نیمه قرنی که در سرازیری انحطاط و تضادهای اجتماعی قرار گرفته و آبستن حوادثی تعیین کننده بوده است از جمله جنگ نامفهوم با اتریش و شکست اجتناب پذیر فرانسه در 1870 و در پس آن برقراری موقت " جمهوری و کمون پاریس" در 1871 و سرکوب بی رحمانه ی آن توسط ارتش و پلیس ارتجاعی آن زمان. موپاسان در آن دوره سرباز ساده ای بود با قلبی متالم از این شکست، با شخصیتی متضاد و بغرنج و افسرده و ناامید اما گستاخ...
[4] تحمل روزمرگی با افشای وضعیت خود در زبانی کمدیکال و چندپهلو
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم جنگ بزرگ به کارگردانی ماریو مونیچلی برای ما بنویسید و بفرستید.
آخر هفته از تلویزیون ببینید،
جنگ بزرگ، دزد خبیث، جهنم سبز...
جام جم آنلاین: فیلم های سینمایی و تلویزیونی « پرواز»،« درها و پرده ها »، « موقعیت کاکودا»، «سر خط» ،«شرخر» ، «جهنم سبز» ،« ماجراهای پینوکیو»، «جنگ بزرگ»، « دزد خبیث»، «گسل عظیم» و « شمشیر شمشیرها» ،پنجشنبه و جمعه 10 و 11 تیرماه ازشبکه های یک ، دو ، سه ، چهار ، تهران و سیمای استان ها پخش می شود.
شـبـکـه یــک
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی سیما، فیلم سینمایی « پرواز » به کارگردانی یونگ واکیم پنجشنبه 10 تیرماه ساعت 15/22 ازشبکه یک سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم با بازی جونگ ووها وجونی هیون خواهید دید : سال 2002 کمیته ملی المپیک درخواست کشور" کره " را برای میزبانی المپیک زمستانی رد می کند. دلیل رد شدن این تقاضا ، رسمیت نداشتن ورزشهای زمستانی درکشورمزبوراست. یک مربی اسکی تصمیم می گیرد یک تیم اسکی تشکیل دهد وبخت خود را دراین زمینه بیازماید. او افرادی را که هرکدام ، انگیزه ای شخصی برای برنده شدن دارند، انتخاب و تمرینات را با آنها آغاز می کند.
فیلم سینمایی « پرواز» محصول سال 2009 کـره جنوبی می باشد .
عصر روزجمعه ساعت 16 فیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » به کارگردانی سیامک کاشف آذر و تهیه کنندگی کامران مجیدی ازشبکه یک سیما روی آنتن می رود.
داستان فیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » درباره عطا جوانی حدود 25 ساله است که بدلیل خواسته های تمامی جوانان برای بدست آوردن پول بیشتر با گرو گذاشتن سند منزل پدری خود پولی جورمی کند و دریک شرکت سرمایه گذاری می کند. ازآنجائیکه قول های این شرکت دروغین بوده پس ازمدتی متوجه می شود که مسئولین شرکت فرار کرده و او می ماند با کلی طلب کار و بدهی.
لیلا زارع ، امیرعباسی ،رامتین خداپناهی ، مهران نائل و زهره صفوی درفیلم تلویزیونی « درها و پرده ها » ازتولیدات سال 88گروه فیلم های تلویزیونی شبکه یک سیما، به ایفـای نقش پرداختند .
شـبـکـه دو
فیلم سینمایی « موقعیت کاکودا» به کارگردانی آلیستر گریئرسون و تهیه کنندگی لیزاخان پنجشنبه 10تیرماه ساعت 30/23 از شبکه دو سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم آمــده: درسال های جنگ دوم جهانی، گردان 39 ارتش استرالیا در جزیره ای به نام «کاکودا» که در آب های بین المللی واقع گردیده مستقر شده است. البته آنچه این گروه به آن موظف شده اند، انجام برخی کارهای پشتیبانی مانند حمل بار و آماده سازی سنگر و مواردی از این دست است. از آنجا که کاکودا دارای موقعیت مناسب و استراتژیک نظامی است، ارتش ژاپن تصمیم به پیاده کردن نیروهایش در آنجا می گیرد. نیروهای ژاپنی درهنگام ورود به جزیره، با اعضای گردان 39 ارتش استرالیا مواجه می شوند، حال آنکه قرار نبوده این گردان در درگیری های شرکت کنند. نبرد سخت بین دو گروه درمی گیرد ولی درنهایت هیچیک از دو گروه موفقیت قابل توجهی در راستای استفاده از جزیره پیدا نمی کنند.
جک فینستر، تراویس مک ماهون و سیمون استون درفیلم سینمایی « موقعیت کاکودا » محصول سال2006 کشوراسترالیا به ایفای نقش پرداختند .
فیلم تلویزیونی « سرخط » به کارگردانی بهرام صادقی مزیدی و تهیه کنندگی یداله کریمی و عهدیه زارع جمعه 11تیرماه ساعت 30/17 ازشبکه دو سیما روی آنتن می رود .
داستان فیلم تلویزیونی « سرخط » در مورد دو نوجوان به نام های آرش و جاوید است که در مدرسه بر سر ریاست گروهی به نام خشن، با هم رقابت دارند. دراین میان ورود معلم پرورشی جدیدی بنام صدیقی به مدرسه باعث شدت گرفتن اختلافات آنها می شود. صدیقی با اطلاع از خلافکاریها ونزاع آنها و ا ینکه آرش در گذشته قهرمان مسابقات شنای دانش آموزی بوده، سعی دارد او رابه کناره گیری از این رفتارها و ازسرگیری تمرینات شنا ترغیب کند.
علی اوسیوند، نیما رئیسی، زهرا سعیدی، مهدی صباغی، قربان نجفی ونسیم ادبی درفیلم تلویزیونی « سرخط» بازی کرده اند .
شـبـکـه ســه
پنجشنبه شب ساعت15/20 فیلم سینمایی « شرخر » به کارگردانی سوراب رکابرا ازشبکه سه سیما پخش خواهـد شد.
درخلاصه داستان فیلم آمــده: چون افرادی که وام ازبانک می گیرند اقساط خودرانمی پردازند، مردی باقراردادی نانوشته ازسوی بانک استخدام می شود تا اقساط راوصول کند .پس ازمدتی مرد که حال وروزبدهکاران رامی بیند کار خودرارها کرده وبه بدهکاران کمک می کند تا اقساط رابپردازند.
سانجی دات درفیلم سینمایی « شرخر » محصول سال 2008 کشورهند بازی کرده است .
صبح جمعه ساعت 30/11 فیلم تلویزیونی « جهنم سبز » ازشبکه سه سیما پخش می شود.
دراین فیلم با بازی جعفر دهقان ، کامران باختر ، رضا طوفان و لیلا بوشهری و با کارگردانی اسماعیل براری می بینیم : حیدر، شکاربان پیر جنگل، نسبت به رویا رویی مردی با یک خرس در جنگل، مشکوک می شود اما تحقیقات او به دنبال شکارچیان متخلف، با کشته شدنش توسط آنها، ناتمام می ماند. الیاس، داماد حیدر، رد او را می گیرد و درمی یابد که زندی، رئیس شکاربانی نیزبا شکارچیان که مشغول جمع آوری حیوانات برای ارسال آنها به خارج از کشور هستند، همدست است.
شـبـکـه چـهـار
فیلم سینمایی « ماجرای پینوکیو » به کارگردانی لوییجی کامنچینی و با بازی فرانکو فرانچی و نینو مانفردی پنجشنبه 10 تیرماه ساعت 40/15 ازشبکه چهار سیما روی آنتن می رود .
فیلم سینمایی « ماجرای پینوکیو » داستان شناخته شده عروسک چوبی پینوکیو که توسط پیرمردی به نام ژپتو از یک تکه چوب تراشیده می شود. فرشته مهربان و خوش قلبی دورادورمراقب او است و تلاش می کند ،رسم مهربانی را به او یاد بدهد. پینوکیو به خاطر کارهای بدی که انجام می دهد دچار دردسرهای فراوانی می شود. او نهایتا به خانه بازمی گردد و به دلیل کمک به پدرش مورد بخشش قرار می گیرد و یک روز صبح بعد ازآنکه از خواب بیدار می شود، به پسربچه ای زیبا تبدیل شده است.
فیلم سینمایی « ماجراهای پینوکیو » محصول مشترک کشورهای ایتالیا ، فرانسه وآلمان در سال 1972ساخته شده است .
فیلم سینمایی «جنگ بزرگ » به کارگردانی ماریو مونیچلی محصول سال 1959 کشورهای ایتالیا و فرانسه ،جمعه 11 تیرساعت 45/ 20درقالب برنامه " سینما 4 " ازشبکه چهار سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم با بازی ویتوریو گاسمن و آلبرتو سوردی می بینیم : درآستانه جنگ اول جهانی یک سرباز به نام جیووانی سعی می کند از جنگی که فکر می کند بیهوده بوده وهیچ ربطی به او ندارد فرار کند ، جنگ بین ایتالیا و اتریش و مجارستان در حال گسترش است و او به یک سرباز شیاد به نام ارستو رشوه می دهد که به نوعی او را از خدمت معاف کند.
شـبـکـه تـهـران
فیلم سینمایی « دزد خبیث » به کارگردانی آلبرت دوپونتل 40 دقیقه بامداد روز جمعه 11 تیرماه ازشبکه تهران پخش می شــود.
در این داستان خواهیم دید: خانم توما پیرزنی ساده و مهربان است که مدتی بر این باور بوده که خداوند او را نیامرزیده است که با تمام پیش آمدهای بدی که برای او اتفاق افتاده، تاکنون نمرده است.
کاترین فروت، آلبرت دوپونتل، بولی لانرس، نیکلاس ماری درفیلم سینمایی « دزد خبیث» محصول سال 2009 کشــورفرانسه در ژانر کمدی ایفای نقش کرده انــد.
فیلم سینمایی « گسل عظیم » به کارگردانی دیوید مایکل لات جمعه 11تیرماه ساعت 30/14 از شبکه تهران سیما پخش می شود.
درخلاصه داستان فیلم آمده: درکوهستان بلک ریور درغرب ویرجینیا، یک سلسله انفجار به سرپرستی مردی به نام بومرانجام می شود که آغاز کننده یک گسل عظیم در پوسته زمین است که به سمت واشنگتن دی سی حرکت می کند،جایی که دکتر«امی » درحضورشوهرودخترش درباره پیش بینی زلزله سخنرانی می کند. زمین لرزه ناشی از گسل، جلسه را بر هم می زند و از دکتر «امی» خواسته می شود که به محل حادثه برود، او با هلی کوپتر به آنجا می رود و به طوراتفاقی بومر را که زیرخاک داخل ماشینش مدفون شده نجات می دهد.
برایتنی مورفی،اریک لاسالی،بروس داویسون وجاستین هارتلی درفیلم سینمایی « گسل عظیم » محصول سال 2009 کشورهای آمریکا و کانادا در ژانر ملودرام، حادثه ای، اکشن ،علمی و تخیلی به ایفای نقش پرداخته اند.
سـیـمـای اسـتـان هــا
فیلم سینمایی « شمشیر شمشیرها » به کارگردانی کانگ چنگ جمعه 11 تیرماه ساعت 14 از سیمای استان ها پخش می شود.
در خلاصه داستان فیلم آمده : شمشیر افسانه ای که بدست «او چی» ساخته شده است و اکنون بدست استاد کونگ فوکاری می رسد که شاگردان بسیاری دارد و در این میان حوادث گوناگونی اتفاق می افتد .
یو وانگ، پپ شو ،چانگ سین هانگ و فنگ تین درفیلم سینمایی« شمشیر شمشیرها » بازی کرده اند.
فیلم سینمایی « شمشیر شمشیرها » محصول سال 1968 کشور هنگ کنگ در ژانراکشن و درام ساخته شده است .
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
فیلمهای تعطیلات آخر هفته در تلویزیون
کد خبر: ۱۰۷۹۶۸
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۸ - 07 July 2010
شبکههای مختلف سیما برای روزهای پایانی هفته و روز شنبه 19 تیر که مصادف با عید سعید مبعث است، 21 فیلم سینمایی و تلویزیونی روی آنتن میبرند.
به گزارش روابط عمومی سیما، فیلمهای سینمایی و تلویزیونی تابش رنگین کمان، همه چی رو به راهه، گنج خانه سفید، بارون با بارون فرق داره، سوختن، گذر از اندوه، سفر به یاد ماندنی، دایی هانس، ضد حریق، آرچر، باشگاه ببر و اژدها، جاده آرلینگتون، افسانه 98، جنگ بزرگ، بکش جانگو، پروفسور و معادله محبوبش، سفری برای آشتی، زندگی، دروغ، فوتبال، ماشین باهوش و رنگهای زندگی پنجشنبه، جمعه و شنبه 17، 18 و 19 تیرماه از شبکههای یک، دو، سه، چهار، تهران و سیمای استانها پخش میشود.
* شبکه یک:
«تابش رنگین کمان»
فیلم سینمایی «تابش رنگین کمان» به کارگردانی ویک سارین پنجشنبه 17تیرماه ساعت 22:15 از شبکه یک سیما پخش میشود.
توماس پسر بچهای بیسرپرست است که خانوادهای او را به فرزندی قبول میکند. او که بسیار ترسو و خجالتی است با مادر خوانده خود ارتباط عاطفی برقرار میکند و او را به عنوان مادرش میپذیرد اما مرد او را فرزند خود نمیداند و رابطه خوبی بین آنها برقرار نمیشود.
فیلم سینمایی «تابش رنگین کمان» محصول سال 2009 کشورهای کانادا و ایرلند است.
«همه چی رو به راهه»
فیلم تلویزیونی «همه چی رو به راهه» به کارگردانی حجت ذیجودی و تهیه کنندگی عباس رافعی جمعه 18 تیر ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش میشود.
داستان فیلم درباره «بابک و سارا» زن و شوهری است که هر دو در رشته هتلداری تحصیل کرده و در یک هتل مشغول به کارند. آنها با وجود داشتن فرزندی ده ساله در آستانه طلاق قرار دارند. پس از آنکه سارا مدیر تشریفات میشود رابطه آنها بغرنجتر میشود. در این اوضاع بابک تحت تاثیر یک اتفاق، قابلیت این را پیدا میکند که ذهن زنها را بخواند و این ماجرا به او کمک میکند تا از زوایای پنهان ذهن سارا و دختر و خواهرانش که در این مدت از آنها دور بوده، آگاه شود و رابطه آنها اصلاح شود.
رامتین خداپناهی، نگین صدق گویا، ساعد هدایتی، فرهاد بشارتی، غزال جزایری و رابعه اسکویی در فیلم تلویزیونی «همه چی رو به راهه» محصول سال جاری گروه فیلمهای تلویزیونی شبکه اول بازی کردهاند.
«گنج خانه سفید»
فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» به کارگردانی شاهد احمدلو و تهیه کنندگی حسین طاهری جمعه 18 تیرساعت 22:15 از شبکه یک سیما پخش میشود.
فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» داستان خواهر و برادری را روایت میکند که همراه پسردایی خود به دنبال گنجی میگردند. این در حالی است که اطلاعات مربوط به این گنج نزد استاد تاریخی است که در آسایشگاه سالمندان زندگی میکند. بنابراین آنها مجبورند برای ورود به آسایشگاه به شگردهای گوناگونی دست بزنند که همین موضوع اتفاقاتی را موجب میشود و آنها را دچار مشکل میکند.
سیاوش خیرابی، شهرزاد کمالزاده، اشکان اشتیاق، افشین سنگ چاپ، الیزابت امینی، محسن زهتاب، آتش تقیپور، کامران فیوضات، مجید علیزاده، پریسا رضایی، محسن یوسفی، احمد یاوری شاد، یوسف قربانی، فرشاد حسینی موجد، ناصر افتخاری، فهیمه دباغی، علی اخوان و داریوش اسدزاده در فیلم تلویزیونی «گنج خانه سفید» از تولیدات مرکز سیما فیلم ایفای نقش کردهاند.
«بارون با بارون فرق داره»
فیلم تلویزیونی «بارون با بارون فرق داره» به کارگردانی و تهیه کنندگی کامبیز کاشفی شنبه 19تیر مصادف با عید سعید مبعث، ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش میشود.
کامبیزکاشفی، حسین توشه و فرج الله گل سفیدی در فیلم تلویزیونی بارون با بارون فرق داره از تولیدات سال جاری صداوسیمای مرکز گیلان بازی کردهاند.
داستان در مورد تیمور سارقی است که سعید را برای سرقت کیسهای حاوی شیءای با ارزش از گاوصندوق خانهای اجیر کرده است. سعید کیسه را برمیدارد اما وانمود میکند آن را ندیده است. این مسئله موجب درگیری این دو میشود و طی آن ظاهراً سعید با ضربهای تیمور را میکشد.
* شبکه دو
«سوختن»
فیلم سینمایی «سوختن» با بازی سوجانسون، هالی آرد و تئودور ایوه پنجشنبه 17 تیر ساعت 23:30 از شبکه دو سیما پخش میشود.
پدری کولمن پدر دختری به نام «مورینا» است که نه سال پیش فوت کرده و علت مرگ او تصادف تشخیص داده شده است. اما اکنون مورینا به شواهدی دست یافته است که علت قبلی را نقض میکند؛ لذا او به «بوید» کارآگاه پروندههای بسته شده رجوع میکند و از او میخواهد که ماجرای مرگ پدرش را کشف کند.
ادوارد بنت در سال 2001 فیلم سینمایی «سوختن» محصول کشور انگلستان را کارگردانی کرده است.
«گذر از اندوه»
فیلم سینمایی «گذر از اندوه» به کارگردانی براندون کامپ و تهیه کنندگی ماری بارنت، جمعه 18 تیرماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.
در این فیلم با بازی آیرون ایکهارت و جنیفر آنیستون میبینیم: برک راین به تازگی کتابی نوشته است که در آن از «چگونگی روبرو شدن با مرگ عزیزان» و همچنین راهکارهای غلبه بر اندوهها در زندگی سخن گفته است.
از آنجا که او به تازگی همسر خود را در یک سانحه تصادف از دست داده است؛ کتاب خود را آن قدر عمیق و تجربی مینویسد که خیلی زود برنده کتاب اول سال میشود.
فیلم سینمایی «گذر از اندوه» محصول سال 2009 کشورهای آمریکا، کاناد و انگلستان است.
«سفر به یاد ماندنی»
شبکه دو سیما جمعه 18 تیرماه ساعت 23:30 فیلم سینمایی «سفر به یاد ماندنی» به کارگردانی و تهیه کنندگی وس اندرسون را پخش خواهد کرد.
پیتر، فرانسیس و جک سه برادرند که پس از فوت پدر خانواده، از یکدیگر فاصله گرفتهاند، مادر نیز پس از فوت پدر ترجیح میدهد به ناحیهای دور افتاده در هندوستان سفر کند و در کنار بومیان منطقه زندگی جدید و سادهای را آغاز کند. سه برادر پس از یک سال، نسبت به رابطهای که میانشان برقرار است حساس میشوند و تصمیم میگیرند با سفری دست جمعی به هندوستان ضمن دیدار مادر، بار دیگر با یکدیگر پیمان برادری ببندند و همانند گذشته یار و یاور هم باشند.
آدرین برودی و اون ویلسون در فیلم سینمایی «سفر به یاد ماندنی» محصول سال 2007 آمریکا بازی میکنند.
«دایی هانس»
شبکه دو سیما شنبه 19 تیرماه ساعت 17:30 فیلم سینمایی «دایی هانس» به کارگردانی میکائیل کریندل را پخش خواهد کرد.
هانس هربست یکی از متخصص تعمیرات و مکانیکی خودروهای قدیمی است که در کارش از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار است. وی همچنین صاحب چند واحد مسکونی است که چند مستاجر دارد. هانس مرد بسیار جدی و عبوسی است که به دلیل جدایی از همسرش به تنهایی زندگی میکند. تقریباً هیچ کس تحمل اخلاق سرد و بیروح او را ندارد و خود او نیز تنهایی را ترجیح میدهد.در این بین خواهر هانس «بریت» که چند سالی است در شهر دیگری زندگی میکند، بیخبر به خانه او آمده از وی میخواهد چند روزی که مجبور است برای عمل جراحی در بیمارستان بستری شود از پسرهایش جاناتان و برونا نگهداری کند. هانس تصور هرچیزی را میتواند بکند به جز نگهداری از دو پسر بچه با شیطنتهای مخصوص به خودشان از این رو نمیپذیرد و بریت با ناامیدی تصمیم با بازگشت میگیرد.
فیرتس کارل، تینا رولند و النا هلیگ در فیلم سینمایی «دایی هانس» محصول سال 2009 آلمان بازی میکنند.
«ضد حریق»
فیلم سینمایی «ضد حریق» شنبه 19 تیر ساعت 23:30 از شبکـه دو سیما پخش میشود.
کیلب و کاترین زن و شوهری هستند که سالهاست با یکدیگر اختلاف دارند اما این اختلاف اخیراً بالا گرفته است. کیلب یک آتش نشان است و کار سختی را برعهده دارد. او هر وقت که به خانه میآید، انتظار دارد که کاترین همه کارها را انجام داده باشد. او بیشتر وقت خود را در منزل، پای کامپیوتر تلف میکند.
کریک کامرون و ارین بتیا در فیلم سینمایی «ضد حریق» به کارگردانی الکس کندریک محصول سال 2008 کشور آمریکا ایفای نقش کردهاند.
* شبکه سه
«آرچر»
فیلم سینمایی «آرچر» به کارگردانی دنی لورنس و با بازی تونی باری، نیکول کیدمن، برت کلیمو و رابرت کالبی پنجشنبه 17 تیرماه ساعت20:15 از شبکه سه سیما پخش میشود.
در خلاصه داستان این فیلم که محصول سال 1995کشور آمریکاست، آمده: مردی که در کار پرورش اسب است به دلیل حادثهای دیگر نمیتواند سوارکاری کند. او دو سوارکار دارد که قرار است یکی از آن دو، اسبی بسیار معروف به نام آرچر را در مسابقه ملبورن سوار شود. دیوید یکی از دو جوان طی حوادث فراوان مسافت 500 مایلی مزرعه تا ملبورن را همراه آرچر میرود، در نهایت صاحب اسب تصمیم میگیرد جوان دیگری در مسابقه شرکت کند، ولی به دلیل شکستن دست جوان، دیوید در مسابقه شرکت و برنده میشود.
«باشگاه ببر و اژدها»
فیلم سینمایی «باشگاه ببر و اژدها» به کارگردانی ویلسون یپ جمعه 18 تیرماه ساعت 11:30 از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.
سه جوان که مهارت فراوان در کونگفو دارند و در کوچه پس کوچههای هنگکنگ بزرگ شدهاند با دیدن فقر و بیعدالتی و جنایت به نیروی انتظامی میپیوندند تا با جانیان بالاخص رهبر آنها شی بومی مبارزه کنند و در درگیریهای فراوان سرانجام با «شی بومی» روبرو و وی را از بین میبرند.
دانی ین، نیکلاس تسه و توبوشک در فیلم سینمایی «باشگاه ببر و اژدها» محصول سال 2006 کشور هنگ کنگ ایفای نقش کردهاند.
«جاده آرلینگتون»
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» به کارگردانی مارک پلینگتون جمعه 18تیرماه ساعت 15از شبکه سه سیما پخش میشود.
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» یکی از معروفترین آثار مارک پلینگتون است که تیم رابینز در آن بازی روان و دیدنی دارد. منتقدان بازی او را در این فیلم یکی از بهترین بازیهای سینماییاش میدانند. مایکل فارادی که نقش آن را جف بریجز بازی میکند، استاد دانشگاهی است که به تازگی همسر خود را از دست داده است. فارادی شخصیت اصلی فیلم است. او همراه با پسر ده سالهاش گرنت در حومه واشینگتن دی سی زندگی میکند. مرگ همسر مایکل لی که عضو اف بی آی بود و در یک درگیری کشته شده، همچنان بر زندگی آنها سایه افکنده است. آنها همسایگان جدیدی پیدا میکنند. اولیویه و چارلی لانگ که بسیار شادند و سعی میکنند این فضا را به زندگی فارادی نیز وارد کنند. اما این ظاهر قضیه است و فارادی خیلی زود به درون شیطانی همسایگان جدید پی میبرد.
فیلم سینمایی «جاده آرلینگتون» محصول سال 1999 آمریکاست.
«افسانه 98»
فیلم تلویزیونی «افسانه 98» به کارگردانی احسان عبدیپور شنبه 19 تیرماه ساعت 19از شبکه سه سیما پخش میشود.
این فیلم به سال 1998 میلادی بر میگردد. زمانی که رقابتهای فوتبال جام جهانی با شور و حرارت، در فرانسه در جریان بود، در دریا لنجی غرق میشود و تمام اجناس آن به وسیله امواج دریا به ساحل میرسد. در میان اجناس به ساحل آمده، جام جهانی فوتبال در جعبهای شیک و بزرگ وجود دارد که به وسیله بچهها پیدا میشود.
محمدرضا مصیبی، میثم فرهومند، جعفر بهبهانی و هادی مرشدپور در فیلم تلویزیونی «افسانه 98» از تولیدات صداوسیمای مرکز بوشهر بازی کردهاند.
* شبکه چهار
«جنگ بزرگ»
فیلم سینمایی «جنگ بزرگ» به کارگردانی ماریو مونیچلی محصول سال 1959 کشورهای ایتالیا و فرانسه، پنجشنبه 17 تیر ساعت 15:30 از شبکه چهار سیما پخش میشود.
در خلاصه داستان فیلم با بازی وتیو ریو کاسمن و البرتو سوردی میبینیم: در آستانه جنگ اول جهانی یک سرباز به نام جیوانی سعی میکند از جنگی که فکر میکند بیهوده بوده و هیچ ربطی به او ندارد فرار کند، جنگ بین ایتالیا و اتریش و مجارستان در حال گسترش است و او به یک سرباز شیاد به نام ارستو رشوه میدهد که به نوعی او را از خدمت معاف کند. اما در قطاری که به سوی خط مقدم میرود او را میبیند و میفهمد که ارستو نیز مثل او عازم جبهه است، او پولش را طلب میکند.
«بکش جانگو»
فیلم سینمایی «بکش جانگو» به کارگردانی جیلو کوئستی، جمعه 18 تیر ساعت 20:45 در قالب برنامه «سینما 4» از شبکه چهار سیما پخش میشود.
یک گروه از گنگسترهای وسترن به همراه جنگو یک کالسکه پر از طلا سرقت میکنند. اما اعضای آمریکایی گروه به مکزیکیها خیانت میکنند و همه آنها را میکشند اما جنگو با کمک سرخپوستها جان سالم به در میبرد. او رد اعضای فراری گروه را میگیرد و آنها در یک درگیری در شهر دیگری پیدا میکند. جنگو در نهایت موفق میشود انتقام دوستانش را از آمریکاییها بگیرد. اما تمام طلاها در یک آتش سوزی از بین میرود.
توماس میلیان، پیرو لولی و میلو کوئستدا در فیلم سینمایی «بکش جنگو» محصول سال 1967 کشور ایتالیا در ژانر وسترن اسپاگتی بازی کردهاند.
«پروفسور و معادله محبوبش»
فیلم سینمایی «پروفسور و معادله محبوبش» به کارگردانی و نویسندگی تاکاشی کویی زومی شنبه 19 تیر ساعت20:45 از شبکه چهار روی آنتن میرود.
یک پروفسور ریاضیات دچار فقدان حافظه کوتاه مدت است و هرچیزی را فقط به مدت 80 دقیقه به ذهن میسپارد. خواهر زن او پرستاری را برای مراقبت از پروفسور استخدام میکند، که به تدریج روابطی عاطفی بین آن دو و پسر ده ساله پرستار ایجاد میشود.
فیلم سینمایی «پروفسور و معادله محبوبش» در سال 2006 براساس داستانی از یوکواوگاوا ساخته شده است.
تاکاشی کاکو موسیقی متن «پروفسور و معادله محبوبش» را برعهده داشته است.
* شبکه تهران
«سفری برای آشتی»
شبکه تهران جمعه 18 تیرماه ساعت 13:30فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» به کارگردانی دین مورفی را برای پخش در نظرگرفته است.
داستان فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» از مرگ مادر یک خانواده آغاز میشود. پس از مراسم خاکسپاری زن، همسر پیرش چارلی دچار افسردگی میشود و خانهنشین میشود. پسر بزرگش که بوتس نام دارد و از همسرش جدا شده، به طور ناگهانی تصمیم میگیرد، پدرش را از این وضعیت بحرانی درآورد و به یک مسافرت طولانی ببرد. او مزرعه را به برادرش میسپارد و پدر را به زور سوار ماشینش میکند تا قولی را که پدرش در کودکی به او داده بود، عملی کند.
پائول هوگان، مورگان گرفین، روی بیلینگ و شین جاکوبسون در فیلم سینمایی «سفری برای آشتی» محصول سال 2009 استرالیا در ژانر ماجراجویی، درام و کمدی به عنوان بازیگران اصلی ایفای نقش کردهاند.
«زندگی، دروغ، فوتبال»
شبکه تهران شنبه 19 تیرماه ساعت 13:30 فیلم سینمایی «زندگی، دروغ، فوتبال» به کارگردانی لوکا لوچینی را پخش میکند.
این فیلم داستان هفت مرد در شرایط کاری و خانوادگی است که با شرکت در بازیهای فوتبال، کنار یکدیگر جمع میشوند و این مسابقات، عامل اصلی صمیمیت و دوستی آنهاست. عدهای از آنها با هم در کارخانهای کار میکنند و تعدادی دیگر وکیل و روزنامهنگار و دانشجو هستند.رئیس کارخانه که از همسرش جدا شده دچار مشکلات قلبی شده؛ زیرا هم در محیط کار فشار عصبی زیادی دارد و هم به خاطر بازیها قرصهای انرژیزا مصرف میکند. رفتن او به بیمارستان باعث مواجه شدن او با همسر قبلیاش میشود و در نهایت دوباره با هم ازدواج میکنند.
جورجیو باسیلی، گیسپی باتیستون، کلودید بیسیو و اندرا بوسکا در فیلم سینمایی «زندگی، دروغ، فوتبال» محصول سال 2008ایتالیا در ژانر کمدی بازی کردهاند.
«ماشین باهوش»
شنبه 19 تیرماه ساعت 22:30 فیلم سینمایی «ماشین باهوش» با بازی وینی جونز، دیوید کلی، دیوید همینگز، رالف براون از شبکه تهران روی آنتن میرود.
در خلاصه داستان فیلم آمده: دنی میهن، سوپراستار فوتبال انگلیس به اتهام تبانی در بازی فوتبال، از ادامه بازی کنارهگیری کرده است، به جرم ضرب شتم پلیس به هنگام رانندگی بازداشت و به زندان محکوم میشود. در زندان، رئیس زندان که شخص فاسدی است و در شرف از دست دادن همه داراییهایش به پای شرط بندی است، سعی میکند، او را به مربیگری تیم زندان بگمارد. دنی که درگیر باندبازیهای درون زندان شده، برای راضی کردن هم رئیس و هم فرمانده نگهبانان، پیشنهاد میدهد مسابقهای بین زندانیان و نگهبانان برگزار شود.
باری اسکولنیک کارگردانی فیلم سینمایی «ماشین باهوش» در ژانر کمدی، درام و ورزشی را برعهده داشته است.
فیلم سینمایی «ماشین باهوش» محصول سال 2001 انگلستان است.
* سیمای استانها
«رنگهای زندگی»
فیلم تلویزیونی «رنگهای زندگی» به کارگردانی و تهیه کنندگی حسین پورستار جمعه 18تیرماه ساعت 14 از سیمای استانها روی آنتن میرود.
داستان این فیلم از جایی آغاز میشود که چند روزی بیشتر به ازدواج سولماز و رسول که یک دختر و پسر روستایی هستند نمانده، جهانگیر که قبلاً نامزد سولماز بوده و از او جواب منفی شنیده، حالا دشمن رسول است و مدام با او درگیری دارد، سولماز مشغول بافتن یک قالی است که قرار است به عنوان جهیزیه به خانه همسرش ببرد. در این زمان، همسر معلم روستا که مهندس نام دارد، تصمیم به برپایی یک نمایشگاه از هنرهای دستی روستاهای استان را دارد. او به وسیله همسرش به سولماز پیشنهاد میکند که با قالی خود در نمایشگاه حاضر شود.
فیلم تلویزیونی «رنگهای زندگی» با بازی شمس فضل اللهی، علی پوریان و جواد قامتی از تولیدات سال 87 صداوسیمای آذربایجان شرقی بازی کردهاند.
بزرگداشت "ماریو مونیچلی" در جشنواره فیلم فجر
13 فیلم سینمایی در بخش بزرگداشت "ماریو مونیچلی ؛ برآمده از سینمای اجتماعی ایتالیا" در بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش در می آید.
در این بخش فیلم های "توتو به دنبال خانه میگردد" محصول 1949 ، "زندگی سگی" محصول 1950 ، "دزد و پاسبان ها " محصول 1951 "توتو به رم می رود" محصول 1951 ، "توتو و خانم ها" محصول 1952( این 5 اثر با همکاری استنو ساخته شدهاند ) ، "دردسر بزرگ در خیابان مادونا" محصول 1958 ، "جنگ بزرگ" محصول 1959 ، " یک بورژوای کوچک کوچک" محصول 1972، "ما سرهنگ را می خواهیم" محصول 1973، "دوستان من" محصول 1975 ، "سفر با آنیتا" محصول 1979، "دوستان من 2" محصول 1982 و "برتولدو برتولدینو و کاسکاسنو" به نمایش در میآید.
مونیچلی متولد 1915 توسکانی ایتالیا، با مشارکت در کارگردانی فیلم "پسران ویاپاتال" در سال 1935 جایزه جشنواره ونیز را به خود اختصاص داد و این آغاز راهی طولانی شد که در ادامه آن و در سن 91 سالگی شصت و ششمین فیلم خود را با نام "گلهای سرخ صحرا" آماده اکران جهانی کرده است.
مونیچلی برای رسیدن به عنوان یکی از سلاطین کمدی ایتالیایی راهی طولانی را طی کرد ، راهی که با دستیاری بسیاری از معروف ترین فیلمسازان اروپایی از جمله "پیترو جرمی" و "گوستاو ماچاتی" آغاز شد و پس از آن همکاری با نویسنده مشهور کمدی "استفانو وانزینا" حرکت وی را هموار کرد.
مونیچلی در سال 1959 به خاطر فیلم "جنگ بزرگ" جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز را دریافت کرد ، جشنواره ای که 32 سال بعد یعنی در سال 1991 ، شیر طلایی یک عمر فعالیت هنری را به این فیلمساز اعطا کرد ، مونیچلی همچنین در سال 1957 جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین را برای فیلم "پدران و پسران" به خود اختصاص داد.
مونیچلی سینماگری است که در رشد و شکوفایی تاریخ این هنر ، سهم به سزایی داشته چرا که همواره از عمق وجودش به سینما عشق ورزیده است به گونه ای که هنگام دریافت جایزه شیر طلایی یک عمر فعالیت هنری گفت : سینما هرگز نخواهد مرد ، او متولد شده و نمی تواند بمیرد ، سالن های سینما شاید بمیرند اما این موضوع اصلا برای من مهم نیست.
مونیچلی در طول فعالیت فیلمسازی خود با بسیاری از مشهورترین بازیگران ایتالیایی از جمله ویتوریو گاسمن ، مارچلو ماستریانی ، مونیکا ویتی ، آنا مانیانی ، جیانکارلو جیانینی ، ویتوریو دسیکا، سوفیا لورن، نینو مانفردی و جیان ماریا ولونته همکاری داشته است.
بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر از 12 تا 22 بهمن ماه سال جاری در تهران برگزار می شود.
llllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
سرچ های تازه در وبلاگ رها ماهرو : خبر خاصی نیست . فیلم من
بچه هامو میخوام . نقد بادیگارد . منوچهر فضلی سینما . ابوالفضل زرهرن .
دانلود فیلم تعقیب کوبنده از ارنولد . تماشای فیلم ضربه طوفان . ساحل
بکرانی و پدر و مادرش . آیا ادامه مجموعه امپراطور دریا وجود دارد . عکس
مادر واقعی دختر بچه ی فیلم دردسر های عظیم . سایت برنامه ی تا نیایش .
کارشناسان تا نیایش . مادر و پدر ساحل بکرانی . کارشناسان برنامه تا نیایش .
کیش یک آدمکش (فیلم) . ماجرای فیلم بیداری . نقد شب کوک . کانال چایی
شیرین تلگرام . سخنان جنجالی تهمینه میلانی