Dir:Arne Glimcher
تنها علت
فیلم محصول سال 1995
تاریخ اکران اولیه: ۱۹۹۵ م.
کارگردان: Arne Glimcher
آهنگساز: جیمز نیوتن هاوارد
فیلمبردار: لایوش کولتای
فیلمنامه: جب استارت، پیتر استون
بازیگران
شان کانری
اسکارلت جوهانسون
لارنس فیشبرن
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
نام فیلم :انگیزه ی عدالت | کیفیت تصویر : ۵۷۶*۷۲۰ |کارگردان : Arne Glimcher
ژانر : جنایی-عاشقانه | سال انتشار : ۱۹۹۸ | مدت نمایش : ۸۷ دقیقه
بازیگران : Sean Connery, Laurence Fishburne, Kate Capshaw
خلاصه داستان : جوانی سیاه پوست به نان بابی ارل (آندروود) را به جرم هتک حرمت و کشتن دختری یازده ساله دستگیر می کنند. تانی براون (فیش برن)، پلیس سیاه پوست با خشونت وادارش می کند که اعتراف کند. هشت سال بعد، وکیلی به نام پل آرمسترانگ (کانری) در دانشگاه هاروارد طی یک سخنرانی به شکنجه ی پلیس و نژادپرستی در قوانین ضد سیاه پوستان حمله می کند و مادر ارل (دی) از آرمسترانگ می خواهد که پرونده ی پسرش را به دست بگیرد و …
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
خلاصه داستان : جوانی سیاه پوست به نان «بابی ارل» (آندروود) را به جرم هتک حرمت و کشتن دختری یازده ساله دستگیر می کنند. «تانی براون» (فیش برن)، پلیس سیاه پوست با خشونت وادارش می کند که اعتراف کند. هشت سال بعد، وکیلی به نام «پل آرمسترانگ» (کانری) در دانشگاه هاروارد طی یک سخنرانی به شکنجه ی پلیس و نژادپرستی در قوانین ضد سیاه پوستان حمله می کند و مادر «ارل» (دی) از «آرمسترانگ» می خواهد که پرونده ی پسرش را به دست بگیرد...
ژانر: اکشن ، جنایی ، درام
امتیاز: 10/ 6٫3
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
دانلود فیلم سینمایی «انگیزه عدالت / Just Cause»
کارگردان : آرن گلیمچر / Arne Glimcher
بازیگران : شون کانری ، لارنس فیشبرن ، کیت کاپشاو و ...
سال تولید : 1995
کشور سازنده : امریکا
فیلم سینمایی «انگیزه عدالت / Just Cause»
Just Cause
1995 Film
6.3/10-IMDb
22%-Rotten Tomatoes
Just Cause is a 1995 suspense crime thriller film directed by Arne Glimcher and starring Sean Connery and Laurence Fishburne. It is based on John Katzenbach's novel of the same name. Wikipedia
Initial release: 1995
Director: Arne Glimcher
Running time: 102 minutes
Initial DVD release: June 22, 1999
MPAA rating: R
فیلم سینمایی «انگیزه عدالت / Just Cause»
Sean Connery
Actor
Sir Thomas Sean Connery is a Scottish actor and producer who has won an Academy Award, two BAFTA Awards and three Golden Globes. He was knighted by Elizabeth II in July 2000, and received the Kennedy Center Honors in the US.
Born: August 25, 1930 (age 83), Fountainbridge, United Kingdom
Height: 6' 2" (1.89 m)
Children: Jason Connery
Spouse: Micheline Roquebrune (m. 1975), Diane Cilento (m. 1962–1973)
Siblings: Neil Connery
انگیزه عدالت / فیلم سینمایی / کامل
فیلم سینمایی «انگیزه عدالت» (Just Cause). کارگردان: آرن گلیمچر. بازیگران: شون کانری، لارنس فیشبرن، کیت کاپشاو و... سال تولید : 1995. کشور سازنده: ایالات متحده آمریکا.
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
Just Cause (film)
Directed by Arne Glimcher
Produced by Arne Glimcher
Steve Perry
Lee Rich
Written by Jeb Stuart
Peter Stone
Starring Sean Connery
Laurence Fishburne
Kate Capshaw
Blair Underwood
Ed Harris
Music by James Newton Howard
Cinematography Lajos Koltai
Edited by William M. Anderson
Armen Minasian
Distributed by Warner Bros. Pictures
Release dates
February 17, 1995
Running time
102 minutes
Country United States
Language English
Budget $27 million
Box office $36,853,222
Just Cause is a 1995 suspense crime thriller film directed by Arne Glimcher and starring Sean Connery and Laurence Fishburne. It is based on John Katzenbach's novel of the same name.
خلاصه فیلم
Paul Armstrong (Sean Connery), a liberal Harvard professor opposed to capital punishment, is persuaded to go to Florida, to investigate the conviction of Bobby Earl Ferguson (Blair Underwood) for murder. Ferguson, a former Cornell University student, is a highly intelligent, charming, and articulate black man who was convicted of raping and murdering a young white girl. Armstrong must save him from being executed in the electric chair. Ferguson tells Armstrong that he was tortured by two police detectives to get a confession. As Armstrong digs deeper into the case, he discovers that Tanny Brown (Laurence Fishburne), the chief detective on the case, did indeed coerce Ferguson's confession.
The plot thickens when Ferguson tells the professor that the murder was actually committed by Blair Sullivan (Ed Harris), a serial killer awaiting execution, who later reveals the location of the weapon used to kill the girl. When Armstrong discovers the weapon, Brown tries to threaten him into abandoning the investigation. (It is revealed that the murdered girl was Brown's daughter's best friend.) Ferguson gets a re-trial and is freed from prison. Subsequently, the governor signs Sullivan's death warrant.
Armstrong then receives a call from Sullivan, who says he has a final clue for him, but first asks him to visit his parents and tell them he said goodbye. Armstrong is shocked to find the butchered bodies of Sullivan's parents, and returns demanding an explanation before telling Sullivan what he saw. Sullivan gloats that he and Ferguson struck a deal: Ferguson would kill Sullivan's parents in exchange for freedom, while Sullivan would claim responsibility for the girl's murder, which Ferguson did in fact commit. Armstrong has the last laugh by lying to Sullivan that his parents were alive and that they "forgive him". Sullivan becomes furious and resists the guards taking him to the electric chair where he is executed.
Armstrong and Brown go after Ferguson, whose motive for everything is a desire for revenge on Armstrong's wife (Kate Capshaw); she was the prosecutor against him in a previous rape trial which, while thrown out of court on a technicality, resulted in him being brutalized and castrated in jail, as well as being kicked out of Cornell, robbing him of any chance of a future. Ferguson plans to murder Armstrong's wife and daughter (Scarlett Johansson) and then disappear, but Armstrong and Brown come to the rescue. They kill Ferguson and save Armstrong's family.
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب انگیزه عدالت به کارگردانی آرن گلیمچر که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
بازیگران
شون کانری در نقش پائول آرمسترانگ
لورنس فیشبورن در نقش کلانتر تانی براون
کت کپشاو در نقش لوری پرنتیس آرمسترانگ
بلایر آندروود در نقش بادی ارل فرگوسن
اد هریس در نقش بلایر سالیوان
کرستوفر مورای در نقش کاراگاه تی جی ویلکاکس
رابی دی در نقش اوانجلین
اسکارلت جوهانسون در نقش کتی آرمسترانگ
دنیل جی تراوانتی در نقش واردن
ند بیتی در نقش مک نیر
کوین مک کارتی در نقش فیل پرنتیس
Reception
Critical
Unlike Glimcher's previous film, The Mambo Kings, Just Cause received mostly negative reviews,with a "Rotten" 22% rating on Rotten Tomatoes and an average score of 6.2 on The Internet Movie Database.
فروش گیشه
The movie debuted with moderate success
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
Dir:Michael Sucsy
عهد (فیلم)
کارگردان میشل سوشی
تهیهکننده راجر بیرنبائوم
گری باربر
نویسنده جیسون کتیمس
بازیگران ریچل مکآدامز
چنینگ تیتوم
موسیقی ریچل پورتمن
میشل بروک
شرکت
تولید
اسپایگلس اینترتیمنت
توزیعکننده اسکرین گیمز
تاریخهای انتشار
۱۰ اوت ۲۰۱۲ (ایالات متحده)
مدت زمان
۱۰۴ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۳۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۹۶ میلیون دلار
عهد (به انگلیسی: The Vow) یک فیلم رمانتیک که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد.
خلاصه داستان
پیج و لئو (ریچل مک آدامز و چنینگ تاتم) زوج جوانی هستند که در نهایت عشق و علاقه با یکدیگر ازدواج کردهاند. پیج و لئو بعد از ازدواج بهترین لحظات عمرشان را در کنار یکدیگر سپری میکنند و به نظر میرسد که هیچ چیز نمیتواند آنها را از یکدیگر جدا کند اما یک تصادف شدید باعث میشود تا پگی به کما رفته و راهی بیمارستان شود. در بیمارستان بالاخره پیج به هوش میآید اما دچار بیماری فراموشی شده بطوریکه هیچکس از اطرافیانش را به خاطر نمیآورد. این مشکل ضربه روحی بزرگی به لئو وارد میکند اما او تصمیم میگیرد تا هرطور که شده دوباره دل پیج را بدست بیاورد و به نوعی دوباره همسرش را عاشق خود کند.
بازیگران
ریچل مکآدامز
چنینگ تیتوم
سام نیل
جسیکا لنگ
وندی کروسون
سام نیل
اسکات اسپیدمن
جسیکا مکنامی
تاتیانا مازلانی
دیلان کیسی
نام فیلم: The Vow 2012
محصول : آمریکا
ژانر : درام/عاشقانه
سال انتشار : ۲۰۱۲
خلاصه داستان: این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است و داستان زوجی به نام پگی و لیو را روایت میکند که روزی اتفاقی ناگواری برای آنها ر خ میدهد .پگی بر اثر تصادفی بسیار شدید به حالت اغما میرود و بعد از چند روز که از حالت اغما خارج میشود ، متوجه میشویم که حافظه خود را از دست داده است و…
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
سوگند
فیلم محصول سال 2012
عهد یک فیلم رمانتیک که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد.
تاریخ اکران: ۹ فوریهٔ ۲۰۱۲ م. (استرالیا)
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۴۴ دقیقه
کارگردان هنری: برانت گوردون
آهنگساز: ریچل پورتمن، مایکل بروک
فیلمنامه: مارک سیلورستاین، جیسون کاتیمز، وامباک کوهن
بازیگران
چنینگ تیتوم
ریچل مکآدامز
جسیکا لنگ
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
نقد و بررسی فیلم The Vow (تعهد)
ژانر : درام، عاشقانه
کارگردان : Michael Sucsy
نویسنده : Jason Katims,
تاریخ اکران : فوریه 2012
زمان فیلم : 104 دقیقه
زبان : انگلیسی
درجه سنی : PG-13
بازیگران:
Rachel McAdams
Channing Tatum
Sam Neill
رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم عهد به کارگردانی میشل سوشی برای ما بنویسید و بفرستید .
نقد و بررسی فیلم
The Vow (تعهد)
منتقد : راجر ایبرت (امتیاز 2.5 از 4)
تعهد، عاشقانه ای خوش ساخت و پر احساس است. عاشقانه ای که نه تنها به ازدواج ختم نمیشود بلکه حتی چهار سال از ازدواج قرمانانش گذاشته است. مشکل اینجاست که زن، شوهرش و تمام آنچه در طول این سالها میانشان افتاده است را بخاطر نمیاورد.
پِیج (زن) و لئو (مرد) زوج جوانی ساکن در شیکاگو هستند. پیج که از خانواده ای متشخص و اشرافی است، برخلاف میل پدر و مادرش دانشکده حقوق را رها میکند و در رشته مورد علاقه اش یعنی مسجمه سازی در انستیتو هنر شیکاگو مشغول به تحصیل میشود. در آنجا لئو را میبیند که بر خلاف سایر همکلاسیهایش در رشته موسیقی که آهنگسازی را محدود به نرم افزارهای لپتاپشان کرده اند، استودیو مستقل خود را تاسیس میکند تا روزی بتواند با استودیوها بزرگ رقابت کند.آنها عاشق یکدیگر میشوند و پیج که دیگر بخاطر رابطه اش با لئو از خانواده طرد شده است، با او ازدواج میکند. و چه زوجی بهتر از Rachel McAdam و Channing Tatum، بازیگرانی که نقشهای خود را به زیبایی بازی میکنند. بطوریکه تماشاگر عشق و دوست داشتن را با تمام وجود در رابطه شان احساس میکند. اما در شبی زمستانی، کامیونی از پشت به اتومبیلشان میزند و هر دو را راهی بیمارستان میکند. وقتی لئو بیدار میشود، پیج را در حالت کما بر روی تحت بیمارستان پیدا میکند. بعد ازتلاش پزشکان برای نجات دادن وی از مرگ تدریجی مغزی، او بهوش میاید، درحالیکه هیچ چیز از همسر و سالهای اخیر زندگی اش را بیاد نمیاورد.
در واقع پیج تصور میکند که همان دختریست که در خانه اشرافی پدر مادرش زندگی میکرده و هیچ وقت هم لئو را در زندگی اش ملاقات نکرده است. او فکر میکند با پسری بنام جرمی (با بازی Scott Sppedman) نامزد کرده است که مورد تایید والدینش نیز هست. و خب. چه خبری بهتر از این برای پدر و مادر پیج! اما لئو او را تشویق میکند که به خانه شان برگردد تا خاطراتش مجدداً زنده شود. اما برای پیج این کار یعنی زندگی با یک غریبه.
فیلم بر اساس داستانی واقعی Kim و Krickitt Carpenter است که در آن زن هیچگاه مجدداً حافظه اش را باز نیافت ولی تا به امروز با همسرش زندگی میکند و صاحب دو فرزند هم هستند. ولی بنطر نمیاید که پیج و لئو سرنوشتی این چنین داشته باشند. لئو سعی میکند تا پیج را به جاهایی خاطره انگیز و مکان ملاقاتهایشان ببرد، به او یادآوری کند که گیاهخوار است و استودیو خودش را به او نشان میدهد. ولی همه اینها برای پیج غریبه هستند و او همچنان شیفته جرمی است.
Scott Speedman انتخاب خوبی برای ایفای نقش نامزد سابق است. از برخی از زوایای دوربین ما را به یاد Wile E.Coyote (شخصیت کارتونی) میاندازد. خوشتیپ است و ظاهری دوست داشتنی دارد. الزاما نه او و نه والدین پیج انسانهای بد ذاتی نیستند. تنها میخواهند از عارضه ی پیش آمده برای پیج، استفاده کنند و دوباره او را به زندگی گذشته اش بازگردانند.
تعهد ملودرامی است مملو از صحنه ها و شخصیتهایی به شدت احساساتی و اتفاقاتی تلخ که شاید کمی جنبه ملودرام آن برای روز ولنتاین زیادی باشد. با شروع داستان، زنها با شخصیت پیج که عاشق مردی خوش سیما و خوشتیپ مانند لئو شده است همزادپنداری میکند و مردها هم عاشق لبخند زیبای Rachel McAdam میشوند. هر چه داستان پیش میرود، شخصیت با احساس و وفادار لئو پیش از پیش جلوه میکند و در نهایت نیز فیلم با پایانی شاعرانه به اتمام میرسد.
اما از سویی دیگر شاید بتوان حق را به پیج داد. خود شما چگونه میتوانید بدون آنکه همسر خود را به خاطر بیاورید، با او ...؟ به خصوص اینکه او از لحاظ وضعیت اجتماعی و مالی، آدمی نباشد که شما انتخاب میکنید و از طرفی دیگر هم با کسی نامزدید که عاشق هم هستند. شاید به عنوان فیلم ولنتاین فیلم بدی نباشد ولی اتفاقاتی در آن میافتد که اصلاً مناسب این روز نیست.
اما چند نکته حاشیه در مورد فیلم. گفته میشود که داستان فیلم در شیکاگو (شهری که در آن زندگی میکنم) اتفاق افتاده است. نماهای زیبایی هم از آسمان خراشها، دانشکده هنر، سینماها و عناصر دیگر شهر گرفته شده است. اما عجیب آن است که در هیچکدام از آنها اثری از قهرمانان داستان نیست. بله! بخش عمده فیلم در در شهری دیگر یعنی تورنتو کانادا فیلمبرداری شده است. بیچاره شیگاکو، بیچاره تورنتو. بیچاره لئو. بیچاره پیج.
منتقد : راجر ایبرت (امتیاز 2.5 از 4)
مترجم : بهروز آقاخانیان
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
همه ساله با نزدیک شدن به روز ولنتاین، موج فیلمهای رمانتیک و عاشقانه هم از راه می رسند که معمولاً یکی از یکی ضعیف تر و سفارشی شده تر هستند! این فیلمها معمولاً فاقد انسجام و چفت و بست درست سینمایی هستند و تنها هدفشان این هست که بعد از 2 ساعت تماشای فیلم ، به این نتیجه برسید که می بایستی یکدیگر را دوست داشته باشید، آن هم با انواع و اقسام شوخی های جنسی و رکیک! . « سوگند » فیلمی عاشقانه است که امسال در نزدیکی روز ولنتاین به اکران عمومی درآمده و کاملاً هم فضای مناسبتی دارد و پیشنهاد می کنم که با خانواده یا همسرتان به تماشای فیلم بنشینید چراکه فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده و احتمالاً اگر همراهتان فیلم را ببیند، شاید تحولی درش بوجود خواهد آمد !
پیج و لئو ( ریچل مک آدامز و چنینگ تاتم ) زوج جوانی هستند که در نهایت عشق و علاقه با یکدیگر ازدواج کرده اند. پیج و لئو بعد از ازدواج بهترین لحظات عمرشان را در کنار یکدیگر سپری می کنند و به نظر می رسد که هیچ چیز نمی تواند آنها را از یکدیگر جدا کند اما یک تصادف شدید باعث می شود تا پگی به کما رفته و راهی بیمارستان شود. در بیمارستان بالاخره پیج به هوش می آید اما دچار بیماری فراموشی شده بطوریکه هیچکس از اطرافیانش را به خاطر نمی آورد. این مشکل ضربه روحی بزرگی به لئو وارد می کند اما او تصمیم می گیرد تا هرطور که شده دوباره دل پیج را بدست بیاورد و به نوعی دوباره همسرش را عاشق خود کند.
در نگاه اول سوژه « سوگند » شباهت های فراوانی به فیلم « 50 قرار اول » دارد، زنی که به دلیل یک تصادف حافظه اش را از دست داده و مرد عاشق پیشه که سعی می کند هر روز با استفاده از روش های متفاوت ابراز علاقه، دل خانم را بدست بیاورد. اما « سوگند » برخلاف « 50 قرار اول » فیلمی جدی با داستانی سوزناک است که دل هر تماشاگری را به درد می آورد. در « سوگند » برخلاف فیلمهای رایج این ژانر ، با تعدد شخصیت روبرو نیستیم و تمام تمرکز فیلم بر روی دو شخصیت اصلی داستان یعنی پیج و لئو می باشد. فیلم در ابتدا ما را با این دو و طریقه ازدواجشان روبرو می کند؛ ازدواجی که با عشق و علاقه کامل انجام می گیرد و در ادامه هم زندگی مشترک این دو تبدیل به نمونه کامل یک زوج خوشبخت می شود اما فیلم درست در لحظه ای که تماشاگر در حال لذت بردن از کیفیت رابطه لئو و پیج هست، ناگهان ماشینی را از پشت به خودروی آنها می کوبد و باعث می شود پیج بر اثر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده، حافظه اش را از دست دهد و تمام لحظه های زیبا و به یاد ماندنی مشترکش با لئو را فراموش کند. از این پس روند فیلم به این شکل دنبال می شود که لئو ابراز عشق می کند و پیج می گوید که او را نمی شناسد! خوشخبتانه فراموشی پگی باور پذیر از آب درآمده و کمتر می توان در آن ضعفی را شاهد بود. البته نباید بازی خوب « ریچل مک آدامز » را در باور پذیر بودن هرچه بیشتر مشکل فراموشی شخصیت پیج از یاد برد. « مک آدامز » به نظر می رسد که بعد از سالها حضور در فیلمهای عاشقانه و درام، بالاخره توانسته در اینگونه نقشها جا بیفتد و خودش هم به خوبی می داند که تماشاگران بیشتر ترجیح می دهند تا او را در نقشهای اینچنینی ببینند تا فیلمهایی نظیر « شرلوک هولمز »! « مک آدامز » مخصوصا در صحنه هایی که ابراز عشق لئو را پس می زند و با اعتماد به نفس کامل روبروی او می ایستد و اعلام می کند که " او را نمی شناسد و بهتر هست که دیگر مزاحمش نشود! " بسیار تماشایی و البته ناراحت کننده است. اما برگ برنده فیلم نه « مک آدامز » بلکه « چنینگ تاتم » است که شخصیت لئو را ایفا می کند. « تاتم » در « سوگند » حضوری به مراتب پخته تر نسبت به فیلم « جان عزیز » داشته که کم و بیش حال و هوایی مشابه این فیلم داشت. او تقریباً در تمام صحنه های فیلم حضور دارد و همواره در حال تلاش برای بدست اوردن دوباره دل پیج دارد که خب تمام این تلاشها بی نتیجه باقی می ماند. « تاتم » در « سوگند » به خوبی توانسته احساسات تماشاگر را برانگیزد و این اصلی ترین وظیفه ای است که از یک بازیگرِ فیلم عاشقانه انتظار می رود و « تاتم » به خوبی از عهده آن برآمده است. پیشنهاد می کنم که بازی او را در سکانسی که در زیر برف در حال صحبت با عشق اش هست و خانم هم اینها را نمی فهمد را حتما ببینید!
فضای صمیمی و دلنشین فیلم « سوگند » را باید مدیون کارگردانی هوشمندانه « مایکل سوسی » بدانیم. « سوسی » اگرچه یک فیلم « ولنتاینی » را تحویل گرفته و قرار هم بوده تا اثری سفارشی شده را برای روز ولنتاین تحویل سینماها دهد اما نتیجه کارش چیزی بیشتر از یک داستان عشقی ساده نظیر « جان عزیز » یا « نامه هایی به ژولیت » شده و برخلاف این فیلمها ، شاهد حضور روح در جسم شخصیت های داستان هستیم ( چیزی که کمتر در عاشقانه های امروز هالیوود می بینیم ). حفظ تعادل در روایت داستان از جمله ضعفهایی است که اغلب در آثار هالیوودی مشاهده می شود اما خوشبختانه « سوگند » این ضعف بزرگ را ندارد، شخصاً برای اولین بار در چند سال اخیر هست که فیلمی عاشقانه را تماشا می کنم که روابط شخصیت هایش تا به انتها جذاب و تماشایی است.البته باید کارِ دو نویسنده فیلم بالاخص « ابی کاون » را نیز ستود. « کاون » سالهاست که در حال نگارش فیلمنامه های عاشقانه است و اتفاقاً چند کار " ولنتاینی " هم در کارنامه اش وجود دارد. به نظر می رسد « کاون » بعد از تجربه های ناموفقی از جمله « روز ولنتاین » بالاخره توانسته موقعیت های عاشقانه را به درستی درک کند و آن را به نگارش درآورد! دیالوگ های جالب و غافل گیر کننده بین لئو و پیج از جمله دلائلی هست که بخاطرش باید از « کاون » ممنون باشیم!
در نهایت پیشنهاد می کنم که اگر به فیلمهای رمانتیک – عاشقانه علاقه دارید، حتما به تماشای « سوگند » بنشینید چراکه به خوبی احساسات شما را بر می انگیزد. البته پیشنهادی دومم این هست که احیاناً اگر با همراه خود ( گفته اند که این کلمه را استفاده کنم! ) مشکلی دارید و یا اینکه احساس می کنید کیفیت زندگی دو نفره تان راضی کننده نیست، به اتفاق همراهتان فیلم را تماشا کنید و مطمئن باشید که در انتهای فیلم شرایط بهتری پیدا خواهید کرد و یکدیگر را بیشتر دوست خواهید داشت .
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
Dir: Andrei Tarkovsky
سولاریس
فیلم محصول سال 1972
سولاریس فیلمی علمی–تخیلی به کارگردانی آندری تارکوفسکی محصول سال ۱۹۷۲ است. تارکوفسکی این فیلم را بر اساس رمان سولاریس، اثری نئوکلاسیک در ادبیات علمی-تخیلی از استانیسلاو لم نویسنده لهستانی ساخت.
تاریخ اکران: ۲۰ مارس ۱۹۷۲ م. (اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی)
کارگردان: آندری تارکوفسکی
داستان: استانیسلاو لم
آهنگساز: Eduard Artemyev
بودجه: ۱ میلیون روبل روسیه
بازیگران
دوناتاس بانیونیس
یوری یاروت
سوس سارگسیان
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
نام فیلم: سولاریس
کارگردان: Andrei Tarkovsky
سال ساخت: 1972
کشور سازنده: شوروی سابق
درجه: PG
درباره فیلم:
قهرمان فیلم همسرش را که سال ها پیش از دست داده در ایستگاه سولاریس می یابد...
نقد فیلم: (خواندن این بخش قبل از تماشای فیلم توصیه نمی شود)
1- اولین بار است که درباره یکی از بهترین ها(ده فیلم برتر) عمرم چیزی مینویسم،هر بار مطلبی درباره سینما نوشتم بخاطر مسائل دیگری بوده اما سولاریس ازآن نمونه هایی است که درنوشتن درباره اش, هرچیزی مثل فلسفه یا ادبیات یاعشق تابع داستان میشوند واز فیلم های معتبر فراوانی که دیده ام از بهترین هاست .سولاریس تارکوفسکی برای سرگرمی و تفنن نیست بلکه مثل یک کتاب فلسفی عجیب و غریب است که بسیار خوش خط و مصور و رنگی نوشته شده.این فیلم اینقدر دیدنی بوده که یکبار دیگر توسط استیون سودربرگ در سال 2002 با بازی جرج کلونی بازسازی شده و سودربرگ اگرچه سینماگر منتقدپسند ومستقلی است اما این فیلم پیچیده را در قالب یک اثر کوتاه وعوامانه هالیوودی کرده تا همه بتوانند از دیدنش لذت ببرند اما بحث من ناظر به نسخه اورجینال فیلم(محصول 1972 شوروی) است.
2- سولاریس ساخته آندره تارکوفسکی سینماگر- فیلسوف روس(مرگ در 1986 براثر سرطان) است که مثل وضعیت (برگمان و سوئد)، (ساتیجیت ری و هند) یا (آنجلوپولوس و یونان) و همین کیارستمی خودمان تا چندی پیش، بعد ازسرگئی آیزنشتاین ، تنها نماینده سینمای یک ملت است. فیلم هایش بسیار نایابند و در همه دنیا گمنام است و در ایران چندی پیش که بابک احمدی کتابی در معرفی سینمایش نوشت تازه شناخته شد.او فقط 10 فیلم ساخته و من دو فیلم دیگر بنام های "نوستالژیا" و "آینه" را از او دیدم که اولی فوق العاده بود. این فیلم ها محتوای عمیقی دارند و درک ودیدنشان توان فلسفی میخواهد و آدم های بی حوصله مثل دوستم حمید که منتظرند زود اتفاقات بیفتد از این آثار زده میشوند.زمان فیلم سولاریس بیش از 3 ساعت است و من چون بازیرنویس انگلیسی دیدمش حدود 4 ساعت زمان برد و از معدود دفعاتی بود که یک فیلمساز و نه یک فیلسوف عمیقا مرا به فکر انداخت و هنرش را به رخ بیننده کشید.تارکوفسکی بسیارمورد انتقاد است که چرا شوروی را ترک نکرد اما او برای نمایش فیلم هایش مخصوصا(اندری روبلوف) بسیاراذیت شد و آخر عمر به سوئد مهاجرت کرد وی نقل قول معروفی دارد که فیلم هایش برای اینست که مردم اگرچه احساس خوشبختی نمیکنند اما بهتر زندگی را تحمل کنند.ضمنا ایده اصلی فیلم از رمان که توسط "استانیسلاو لم" نوشته شده است و فیلمنامه را هم گورنشتاین نوشته و نمیخواهم خیلی تارکوفسکی را بالا ببرم اما همین گزیدن یک کارگردان هم بسیار مهم است که چه اثری را به تصویر بکشد. به هر حال نویسنده رمان خودش با برداشت های تارکوفسکی مخالف است.
3- سولاریس را منتقدان زیادی پاسخ شوروی ها به "اودیسه فضایی" کوبریک سینمای غرب دانسته اند.جدا از صحت این ادعا اشتراک دوفیلم اینستکه میخواهند فلسفه را به عالم ناشناخته فضا ببرند و مفاهیم جدیدی را خلق کنند.فیلم کوبریک بسیار مشهورتر است و با توجه به اینکه همان اول با تصاویری برای اثبات نظریه تکامل داروین شروع میشود و پایان نامعلومش کلیتی فلسفی تر دارد اما آنچه سولاریس را درنظر من برجسته و بسیار دیدنی تر میکند اینستکه موضوع "عشق" را هم در قالب فلسفی و بطرزی خیره کننده بیان میکند بدون آنکه مثل نسخه هالییودی در این کار افراط کند. آنهم عشق به عدم! یعنی عشق زمانی که میدانید متعلقش وجود ندارد اما او نوعی شعور دارد و شاید خیلی از افراد عاطفی از نسخه سودربرگ لذت بیشتری ببرند که کل ماجرا بدین مسئله گره خورده اما اثر تارکوفسکی فلسفی تر است و همه چیزش درست و سر جایش است.شما را درک میکند.برخلاف تصورتان ماجرا اصلا متافیزیکی و خیالی نیست.در نقطه دور از فضا اطلاعات غلطی از پایگاه فضایی میرسدو یک نفرکه از آنجا بازگشته چیزهای عجیبی نقل میکند که فرزند کشته شده اش را دیده است.شخصیت اصلی که یک دانشمند است انتخاب میشود تاآنجا برود و از ماجرا سردربیاورد و بعد ایده فلسفی نابی رامیبینیم که شوکه میشویم.جریان مغناطیسی آن سیاره بگونه ای بر ذهن انسان تاثیر میگذارد که هر انسان بمحض قرار گرفتن در میدان مغناطیسی سولاریس ,عزیزترین کسش در ذهن او وجود واقعی پیدا میکند و در آن محدوده مغناطیسی همه ی اذهان را دچار اختلالات روانی میکند که آن موجودات خلق شده سوبجکتیو را باور میکنند. جالب اینکه هر چه این ساخته های ذهنی را ازبین ببریم بازهم وجود پیدا میکنند و فقط هنگام خروج از میدان مغناطیسی سیاره معلوم میشود که توهم بوده اند.
4- فلسفه دوران مدرن که با کشف سوژه توسط دکارت آغاز میشود در هگل به نهایت خود میرسد.یعنی بعد از هگل فیلسوفان مثل نیچه یا هایدگر یا آدورنو یا فوکو همه در نقد سوژه گام برمیدارند و آنرا نفی میکنند و اوج سوبکتیویته در هگل است که میخواهد تمام هستی و عالم را ازدل سوژه بیرون بکشد.ایده آلیسم مطلق بدین معناست که اساسا اینکه فکر میکنیم جهانی خارج از ما وجود دارد در نتیجه ازخود بیگانگی سوژه است و در هگل(دقیقا در ذهن این آدم) سوژه این موضوع را درمیابد و بتدریج میفهمد نه تنها ابژه و جهان خارج ازاو جدا نیست بلکه اصلا همه واقعیت برساخته خود اوست.البته بقول برایان مگی این ادعای هگل او را نقطه عطف تاریخ فلسفه و بشر قرار میدهد با اینکاری نداریم اما شاید سولاریس را نمودی از این ایده آلیسم مطلق خواند که سوژه خودش واقعیت را میسازد.(در آینده حتی اگربامدرک دکترای فلسفه بخاطر پرونده سیاه انظباطی نتوانستم جایی استخدام شوم اگر نویسنده نشریات سینمایی شدم این ارتباطات را بنفصیل بیان میکنم) از طرفی سوبجکتیویته در کیرکگارد صورتی افراطی تر مییابد البته کیرکگارد درحدی نیست که باهگل مقایسه اش کنم او هم مثل نیچه نه نظام فلسفی داشت و نه منطقی و ایندو در قرن19باهم نوعی از روش درفلسفه را بنا کردند که در قرن بیستم بنام اگزیستانسیالیسم مشهور گشت.تشابه سولاریس با کیرکگارد اینستکه هگل میخواهد با منطق عظیمش سوبجکتیویته مورد نظر را آفاقی کند و قابل قبول برای همه اما در کیرکگارد فقط نتایج و حقایق انفسی شخصی مهمند غافل از اینکه دیگران بپذیرند یا نه و از این نظر اینکه در فیلم هرکس یک نفر را تصور میکند (یکی برادرش را یکی فرزندش را...) و یک نفر را در واقع خلق میکند جالب است. از طرفی این تصور با نوعی جهش و خطر کردن رخ میدهد. این حرف را زدم چون از دیدکیرکگارد ایمان هم باخطر کردن و جهش بدست می آید.جهش مغزی.اما آن ایده اصلی فلسفه که مرا به حیرت انداخت تشابه فیلم با آن متافیزیکی است که کانت نقدش میکند.یعنی دقیقا ما در این فیلم همچون تاریخ فلسفه میبینیم که عقل محض به یکباره به یافته های خودش با اینکه دلیل تجربی ندارد صفت وجود را میبخشد و وجود را نه تحقق ماهیت شی بلکه یک صفت برای متعلق شناخت میداند و از این حیرت می کنیم.
5- اما موضوع محوری فیلم اینست که مرد ماجرا همسرش را که سال ها پیش از دست داده در ایستگاه سولاریس می یابد.اولین سکانس ملاقات ایندو(یا مرد و تصورش) استثنائی است.مرد بعد از باخبر شدن از اتفاقات عجیب در ایستگاه سولاریس(یکی از ساکنین پیامی گذاشته و بعد خودکشی کرده و دو تای دیگر چون میخواهند آن شخصی که در اثر واکنش ذهنشان بوجود آمده را مخفی کنند از ملاقات با او امتناع کرده اند) در اتاقش به خواب فرو میرود و در را قفل میکند.از خواب بیدار میشود و همسرش را که ده سال پیش از دست داده جلوی صورتش میبیند و برای دقایقی محو نگاه هم میشوند، حس عشق و یاداوری احساساتش در او آنقدر قوی میشود که او نه بدین فکر میکند که همسرش چطور زنده شده و به سیاره آمده و نه اینکه از درقفل رد شده وارد شده و بی اختیار همدیگر را در آغوش میگیرند و می بوسند.(این صحنه طولانی فوق العاده را با دیدار کوتاه مسخره جرج کلونی با شخصیت زن در بازسازی هالیوودیش مقایسه کنید)مرد بعد از فهمیدن ماجرا نمیداند چه کند؟ بعد از خیلی فکر کردن و فهم اینکه نباید عاشق عدم شود یکباره تصمیمی عاقلانه میگیردو زنش را داخل سفینه ای میگذارد و در هوا رهایش میکند تا از شرش خلاص شود اما بمحض خوابیدن میبیند او دوباره توسط ذهن خودش خلق شده است چون در خواب به او فکر میکرده، نکته جالب دیگر حرف هایی است که از زبان آن موجود مخلوق که واقعیت هم ندارد میشنویم.حرف های او باعث میشد من عمیقا به فکر فرو روم چون او دقیقا از وضع خودش و اینکه چطور درانجا بوجود آمده اطلاعی نداشت فقط میدانست عاشق مرد است و زمانی که عکس خودش را دروسایل مرد دید دچار پارادوکس شد.پارادوکس های وجودی این شخصیت موهوم خیلی بیشتر بود و حرف هایش برای کسانی که با فلسفه ذهن آشنایند خیلی جذاب است.مثل رباطی بود که ما اینقدر او را پیچیده ساخته ایم که توانایی فکر کردن درباره خودش را پیدا کرده بود اما دقیقا نمیدانست به چه فکر میکند و چه چیز را میفهمد. جایی زن خوابیده بود و مرد در را قفل کرده تا برود با دیگر ساکنین سفینه درباره اینکه چطورباید از شر این مخمصه خلاص شوند تصمیمی بگیرند یکباره زن متوجه غیبت او شده و از شدت علاقه اینقدرخودش را به در کوبید تا با قامتی خونین از شکستگی های بین در از اتاق خارج شود و بتواند به مرد برسد.میشود گفت زن دارای نوعی هوش مصنوعی بود و موضوع آگاهی را به بهترین نحو به چالش میکشید.
6- تارکوفسکی در این فیلم عمیقا ما را به فکر فرو میبرد. فکر میکنم مهمترین سوال بعد از دیدن فیلم اینستکه اگر چنین پایگاهی وجود داشته باشد و ما در آن باشیم چه میکنیم؟ یا اگر علم به جایی برسد که با اثر گذاری روی اختلالات مغزی بتوان چنین وضعی را ایجاد کرد (چنانکه الان در عصب شناسی به این رسیده اند که عصب های تحریک کننده درد را میتوان فعال نمود تابدون اینکه آسیبی به فرد برسد تنها با تحریک اعصاب او کاری کرد که به لذت یا دردشدید برسد. ) آیا واقعیت را دوست داریم یا زندگی با خیالی از محبوبترین فرد زندگیمان؟ خیلی از این سوالات بعد از دیدن فیلم به ذهنم آمد و اینکه اگر ما صرفا در محاصره مشتی واکنش عصب های مغزی هستیم چرا آنها را طوری دستکاری نکنیم که بهتر زندگی کنیم؟ بعلاوه فیلم اصلا این موضوع را به صورت ارادی طرح نمیکند و ما را متوجه پیامد های ناخواسته چنین اعمالی میکند که ممکن است کنترل کار را جایی از دست دهیم. جدا از جنبه علمی کار و توانمندی های مغز، جنبه خیالی هم با دیدن فیلم در ما زنده میشود که با مصرف قرص های توهم آور(که دقیقا نمیدانم چگونه اند) با خیالات خود باشیم و در کل اینکه وقتی زندگی محدود است واقعیت چه ارزشی دارد و خود را سپردن به آن چه دلیلی؟ نوشته را با ذکر صحنه ای فوق العاده پایان میبرم. جایی زن افسرده است و بتدریج ظاهرا دریافته که واقعیت ندارد و وجودش موقتی است مرد میخواهد او را دلداری دهد و نزدیکش میشود اما همان لحظه سفینه دچار وضعیت تغییر میزان جاذبه میشود و جاذبه از بین رفته و لحظه ای که مرد میخواد او را بغل کند فضای خلا و بی وزنی پیش می آید و در همین حالت هم آغوشی آنها به نوعی رقص در فضای معلق تبدیل میشود و تارکوفسکی با نحوه خاص کاربرد دوربین دراین نما صحنه ای استثنائی خلق میکند.
مدت فیلم: 115 دقیقه
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب سولاریس به کارگردانی آندری تاکوفسکی که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
سناریو:
بازیگران:
Natalya Bondarchuk, Donatas Banionis, Jüri Jنrvet, Vladislav Dvorzhetsky, Nikolai Grinko, Anatoli Solonitsyn, Sos Sargsyan, Olga Barnet, Tamara Ogorodnikova, Georgi Tejkh, Yulian Semyonov, Olga Kizilova, Vitalik Kerdimun, Tatyana Malykh, Aleksandr Misharin, Bagrat Oganesyan, V. Statsinsky, Valentina Sumenova
تارکوفسکی به ناحق متهم به فلسفه گری بی ثمر و غیر سینمائی است، نمی دانم این زیر سر کیست ولی ادعایی پوچ و نا آگاهانه است، اگر یکی از بهترین تعاریف تاریخ را برگمان درباره ی سینما ابراز کرده باشد : «« هیچ هنری به اندازه ی سینما از آگاهی ما درنمی گذرد و به سراغ احساسات ما در ژرفای تاریک روحمان نفوذ نمی کند »» آنگاه به جرئت می گویم که تارکوفسکی جایگاهی اساطیری در تاریخ سینما دارد، "ژرفای تاریک روح" چه عبارتی ! تارکوفسکی این توان را داشت که در روح ما رسوخ کند با جادوی تصاویرش، معدود کارگردانانی برای من اینگونه اند : فللینی، آنجلوپولوس، کروساوا، رنوآر، میزوگوشی و ولز ...
زیباترین و غنی ترین خلوت های شبانه ام را با آثار تارکوفسکی داشته ام، همین سولاریس یا استاکر و یا آندره روبلوف ... ، آثار تارکوفسکی متعلق به نسل آینده است، چون سخن از درد مشترک و دغدغه ای ازلی و ابدی می گویند، دغدغه ای که کم رنگ شده و این روند ادامه دارد، بی جهت نیست که در لیستی که سایت اند سوند با موضوع فیلم هایی که نسل آینده آن را ارج می نهند، استاکر رتبه ی نخست را احراز کرده...
سولاریس صریح و بی پرده فریاد می زند که چطور وقتی انسان خودش را به درستی نشناخته به دنبال دوردست هاست، وقتی هنوز در برابر نیرو های معنوی مثل : عذاب وجدان و ... عاجز است. وظیفه و رسالت غایی علم بشری چیست ؟ کدام مقدم تر است، خدمت با اصلاح ؟ خدمت به انسان یک چیز است و اصلاح انسان چیز دیگریست، وقتی انسان اصلاح نشده گوهر وجودیش را درنیافته سلطه بر افلاک چه سود ؟ بعد از هزاره ها تمدن هنوز با هستی خود درگیر بودن و مرگی غریبانه در سیاره ای دور ...
سایت نقد فارسی
حسین آریانی
در جستجوی زمان از دست رفته
نقد یک فیلم مشهور و معناگرای سینمای روسیه: «سولاریس»(آندری تارکوفسکی، 1972)
در آغاز فیلم سولاریس از طرف ایستگاه فضایی اعلام خطر می شود و کریس کلوین را برای حل مشکل به ایستگاه فضایی اعزام می کنند. به تدریج در طول فیلم اقیانوس اندیشمند سولاریس با توانایی متافیزیکی ویژه اش، عذاب وجدان را در کریس بیدار میکند و ...
استانیسلاو لم، نویسنده لهستانی رمان سولاریس، از نویسندگان مشهور ادبیات افسانه-علمی در اروپای شرقی است. او کتاب سولاریس را در سال 1961 نوشت، که معروفترین و پرفروشترین کتابش به شمار میآید.
تارکوفسکی در سال 1972 رمان لم را به فیلم برگرداند. البته تغییراتی هم در رمان داد به گونهای که میتوان گفت فیلم اقتباس وفادارانهای از رمان لم نیست ولی از سویی دیگر نمیتوان فیلم را کاملاً جدا و منفک از رمان دانست.
لم در کتابش بعد علمی داستان را در مقابل بعد انسانی آن پررنگ میکند؛ ولی تارکوفسکی عشق و عواطف انسانی و معنویت را در مقابل سویه علمی- تخیلی داستان قوت میبخشد.
در ابتدای فیلم تارکوفسکی تأکیدی زیاد و در زمانی نسبتاً طولانی به زندگی کریس در زمین و به خصوص گذر او در دل طبیعت (به عنوان نشانهای معنوی از حضور خداوند) میشود.
به یاد بیاوریم که در آغاز فیلم کریس به درون نهر و خزههایش و سپس به درختان در مسیر حرکتش خیره میشود و در صحنهای دستش را با آب میشوید.
تارکوفسکی درباره طبیعت در کتاب پیکر سازی می نویسد: «باران همواره در میهن من می بارد. در روسیه روزهای طولانی، بارانی بی امان می گذرد. من طبیعت را دوست دارم و به شهرهای بزرگ بی علاقه ام. باران، آتش، آب، برف، شبنم، تندباد، همه بخشی از آن زمینه مادی هستند که در آن خانه داریم، حتی باید بگویم که حقیقت زندگی ما هستند.
جوانه ها، درخت ها و علف ها همه به سوی آسمان می روند. آسمان هیچ نیست جز فضایی که همه آن زاده های دل خاک به سوی آن می روند.
... طبیعت باید با وفاداری کامل در سینما نمایش داده شود. هر چه این وفاداری بیشتر باشد اعتماد به آن نیز بیشتر خواهد شد و در همین حال تصویر آفریده در هر واحد، زیباتر به نظر خواهد آمد.»
تارکوفسکی همچنین در مورد تغییراتی که در رمان لم انجام داده، میگوید: «داستان لم در فضا و آسمان سولاریس میگذشت، اما من به آن دو فصل زمینی افزودم. من به زمین نیاز داشتم تا تضاد را برجسته کنم. میخواستم تماشاگر زیبایی زمین را ستایش کند و آن را در برابر سولاریس به یاد آورد تا آن درد آشنای غم غربت را بیشتر احساس کند.»
دو فصل زمینی که تارکوفسکی به رمان لم افزوده و همچنین فضا سازی خاص ایستگاه فضایی، به گونه ای عمل می کنند که فضای فیلم مانند بسیاری از آثار افسانه-علمی؛ انتزاعی، غریب و پر از اغراق به نظر نمی رسد و رنگ و بویی از زندگی معاصر را دارد .
تارکوفسکی درباره ساخت سولاریس در ژانر افسانه-علمی می گوید: «برخلاف بسیاری از فیلم های این نوع که می کوشند تا از راه اختراع جزییات نامتعارف بر ذهنیت تماشاگر تاثیر بگذارند، در سولاریس تلاش کردم تا فضایی مشابه فضای زندگی روزمره بیآفرینم.»
تارکوفسکی در فصول مذکور(فصل های زمینی) در فیلم، همچنین بر تضاد نشانههای مادی و معنوی تاکید می کند. نمونه شاخص این تاکید، قطع ناگهانی نمایی از حرکت پرشتاب ماشینهاست به نمایی از آرامش طبیعت.
تارکوفسکی در سولاریس در مقابل پیشرفت علمی و تکنولوژیک بشر؛ او را در گمگشتگی معنوی نشان می دهد. تارکوفسکی در این باره می گوید: «سولاریس حکایت مردمانی است که در فضا رها شده اند و ناگزیر شده اند (چه بسا بیرون از خواست خود) دانش بیشتری به چنگ آورند. جستجوی بی پایان آدمی در پی دانش، سرچشمه تنش های بسیار نیز هست. چرا که همراه خود دلهره ای دائمی، اندوه و نا امیدی می آورد. چرا که حقیقت نهایی هرگز شناخته شدنی نیست.»
سولاریس هم مانند سایر آثار تارکوفسکی، بیشتر متکی بر نماهای طولانی و پلان- سکانسهاست. مثلاً در فیلم او صحنهای داریم که در کتابخانه سفینه فضایی، حالت بیوزنی حکمفرما میشود و ما نمایی اسلوموشن و طولانی داریم که کریس داخل کتابخانه معلق است و از کنارش کتابی شناور در فضا میگذرد و این تصاویر همراه می شود با موسیقی پرلود در فامینور برای ارگ اثر باخ. تارکوفسکی در این نما، تعالی انسان را در تلفیق عشق و معنویت و دانایی معنا می کند. یا مثلا به یاد بیاوریم پلان- سکانس پایانی فیلم و استفاده از نمایی هوایی را.
یکی از موارد استفاده از نمای هوایی که بسیار متداول است در پایان فیلم هاست که ما را از فضا و مکانی که فیلم در آن به سرانجام رسیده دور می کند. گاه این عمل همراه با ارائه نکته پایانی فیلم است که تنها در نمای هوایی قابل مشاهده است و در نماهای نزدیک تر دیده نمی شود.
در پایان سولاریس هم چنین تمهیدی را شاهدیم. کریس به ایستگاه فضایی در دل اقیانوس اندیشمند سولاریس می رود. سولاریس به فرصت های از کف رفته گذشته که امروز چون خاطره ای تلخ به یاد می آیند تجسم مادی می بخشد. کریس هم همسرش را که چند سال قبل در پی اختلافی با او خودکشی کرده است در آن جا زنده می یابد.
ابتدا به سبب احساس گناه می خواهد او را از خود دور کند ولی بعد خود را عاشقانه وقف محبت به همسرش می کند. پس از چندی به سبب تغییراتی در سولاریس، زن ناپدید می شود.
کریس به زمین باز می گردد در حالی که نیروی بخشایشگر عشق عذاب وجدان او را از بین برده است. در نمای عمومی پایان فیلم می بینیم که کریس زانو می زند و پاهای پدرش را در آغوش می گیرد.
دوربین به تدریج از آنها دور می شود و تبدیل می شود به یک نمای هوایی که در آن، کریس و پدر را بسیار کوچک و در دل اقیانوس سولاریس می بینیم. با این نما تارکوفسکی می گوید که مرز میان خاطره و واقعیت جاری زندگی قابل تفکیک نیست.
زیرا خاطره گناه(برآمده از سولاریس) برای زندگی کریس راهی روشن و مثبت گشوده و این نکته بدیهی را برای اولین بار به صورتی شگفت آور با تمام وجود لمس می کند که واقعیت جاری امروز فردا چونان یک خاطره رخ می نمایاند و آن خاطره تا انتهای زندگی اش با او همراه است چونان خود زندگی.
تارکوفسکی با پلان- سکانس پایانی فیلم، این برداشت نهایی را در ذهن تماشاگر ایجاد می کند که کریس در آینده به سوی یک زندگی کاملتر همراه با عشق و معنویت حرکت خواهد کرد.
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
سولاریس (فیلم ۱۹۷۲)
کارگردان آندری تارکوفسکی
تهیهکننده ویاچسلاو تاراسوف
نویسنده استانیسلاو لم
بازیگران ناتالیا بوندارچوک
دوناتاس بانیونیس
یوری یاروت
ولادیسلاو دورژوسکی
نیکولای گرینکو
آناتولی سولونیشین
سوس سارگسیان
موسیقی ادوارد آرتمیف
فیلمبرداری وادیم یوسف
تدوین لیودمیلا فیدونوا
تاریخهای انتشار
فرانسه:
۱۳ مه ۱۹۷۲ (جشنواره فیلم کن)
شوروی:
۲۰ مارس ۱۹۷۲
مدت زمان
۱۶۵ دقیقه
کشور اتحاد جماهیر شوروی
زبان روسی
هزینهٔ فیلم یک میلیون دلار (تخمینی) ۴ میلیون روبل
سولاریس (به روسی: Солярис) فیلمی علمی–تخیلی به کارگردانی آندری تارکوفسکی محصول سال ۱۹۷۲ است. تارکوفسکی این فیلم را بر اساس رمان سولاریس (۱۹۶۲)، اثری نئوکلاسیک در ادبیات علمی-تخیلی از استانیسلاو لم نویسنده لهستانی ساخت.
«سولاریس» در سال ۱۹۷۲ نامزد نخل طلای کن شد و در نهایت توانست جایزه فیبرشی و جایزه ویژه هیات داوران کن را برای آندری تارکوفسکی به ارمغان آورد. این فیلم همچنین در جشنواره فیلم های علمی–تخیلی، ترسناک و فانتزی آمریکا شرکت کرد و نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم علمی–تخیلی شد.
داستان
در این فیلم دانشمندان یک ایستگاه فضایی در مدار یک سیاره دور دست و ناشناخته قرار میگیرند که دارای خاصیت عجیبی است و با جسمیت بخشیدن به بدترین خاطرات زندگی فضانوردان باعث میشود آنان دوباره با عبور از آن تجارب دردناک مجازات شوند.
کریس کلوین یک روانشناس است که هنوز در سوگ همسر از دست رفتهٔ خود است. کریس از دوستی بنام جباریان (که دانشمندی در ایستگاه مداری سیارهای بنام سولاریس است) پیغامی برای درخواست کمک دریافت میکند. بهنظر میرسد حادثهای برای تمام ساکنین ایستگاه فضایی رخ دادهاست، و همگی از حل آن عاجز و دچار اختلالات روانی شدهاند.
کلوین راهی سولاریس (که یک سیاره عجیب آبی و تحت پژوهش دانشمندان ایستگاه فضایی است) میشود. چند روزی در ایستگاه فضایی میگذرد، و ناگهان کلوین که مشغول مطالعه سیاره است همسر خود را زنده در نزد خود مییابد.
کلوین نهایتاً متوجه میشود که سولاریس یک سیاره معمولی نیست، بلکه زنده است، خودآگاهی دارد، و قادر است فکر و احساسات درون آدمیان داخل ایستگاه را حس کند. سولاریس رفتگان این دنیا را از حافظه انسانها درآورده و به آنها جان میبخشد...
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
جستجو در محتوای سایت رها ماهرو : "سریال شمال و جنوب"دانلود مجموعه فیلم های باسیل راتبون در نقش شرلوک هلمز"فیلم شمال و جنوب"اپارات قصه های جورواجور"صحنه فیلم مترو ساخت فرانسه"کارتون پاندای کنگ فو کاری کل برنامه ی ان صدای فارسی داشت باشد"سریال عطسه"آموزش اقتصاد را از کجا شروع کنیم؟"تحلیل محتوای پیام های ارتباطی سریال قهوه تلخ"سریال شمال وجنوب از شبکه نمایش"فیلم رضا هفت خط"اسم واقعی خانم رشیدی در فیلم حالت خاص شبکه وسیم"دانلود فیلم پرواز از دروازه ی اژدها ۲"درباره فیلم برف پیما"بازیگر چچینی ژوزون"زمان بازپخش فیلم پرواز از دروازه اژدها از شبکه نمایش؟"داستان پذیرایی ساده"تحلیل بازی نیکلاس کیج در فیلم مرد خانواده family"درحاشیه ۲ نقد"آپارات سریال شمال و جنوب"دیدن رایگان فیلم شیطان صفتان 1955"نقد بر درحاشیه 2"برنامه مردم چه میگن برنامه صفرتاصد"نقد در حاشیه 2"سریال عشق پدرانه"پخش سریال شمال و جنوب از تلویزیون"نقد در حاشیه 2"نقد سریال در حاشیه"عکس بازیگران سریال خارجی شمال وجنوب"ﻧﯿﮑﻼﺱ ﮐﯿﺞ ﺩﺭ ﻧﻘﺶ ﺟﮏ ﮐﻤﭙﻞ"سریال خارجی شمال و جنوب"دانلود کارتون افسانه سرزمین گوهران"جایزه بزرگ مسابقه پله هشتم"نام بازیگر نقش پدرفرهاد در شهرزاد"در حاشیه 2 سیروس تکراری"زیباترین صحنه از پانداها"سریال رویای گنجشک ها"سریال کار وافتخار"فیلم مستند الفبا"دانلود فیلم مرد خانواده"دنیل دنبی اش"اپارات فیلم اژانس دوچرخه"سریال میخک"نقد سریال کیمیا"این گروه خشن سام پکین پا"دانلود فیلم های باسیل شرلوک هلمز"بیوگرافی دنیل دنبی اش"نقد سریال کیمیا مهدی قنبر"فیلم پذیرایی ساده"عکس های مارگارت هیل"فیلم سینمایی آژانس دوچرخه بازیگران"نقد درحاشیه"عکسهای دنیل دنبی اش"دانلود فیلم شمال و جنوب 2004"سریال کار و افتخار"فیلم آژانس دوچرخه"فیلم اژانس دوچرخه سال تولید ان سال چند است"کانال سخنان بزرگان در تلگرام"فیلم لوسی که یک کیسه ی را در شکمش جا سازی می کنند"
Dir:Peter Hewitt
سرقت از موزه
فیلم محصول سال 2009
تاریخ اکران اولیه: ۲۹ مهٔ ۲۰۰۹ م.
کارگردان: پیتر هویت
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۳۰ دقیقه
آهنگساز: روپرت گرگسون-ویلیامز
ژانر: فیلم سرقت، کمدی، داستان جنایی
بازیگران
مورگان فریمن
کریستوفر واکن
ویلیام اچ میسی
فیلم سینمایی " سرقت از موزه "؛ The Maiden Heist
فیلم سینمایی " سرقت از موزه "؛ The Maiden Heist
[b]فیلم سینمایی " سرقت از موزه "؛ The Maiden Heist[/b][b]
فیلم سینمایی " سرقت از موزه "؛ The Maiden Heist
[b]The Maiden Heist[/b]
2009 Film
6.1/10-IMDb
3.8/5-Amazon.com
After learning that a whole exhibit has been sold to a foreign institution, three museum guards (Morgan Freeman, Christopher Walken, William H. Macy) hatch a bold plan to steal their favorite works of art.
Initial release: May 29, 2009
Director: Peter Hewitt
Running time: 90 minutes
Initial DVD release: October 27, 2009
Screenplay: Michael LeSieur
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم دیدنی سرقت از موزه به کارگردانی پیتر هویت که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
گزارش فیلمهای نوروزی شبکه تهران سیما
شبکه تهران سیما در ایام نوروز یک فیلم سینمایی به روی آنتن میفرستد که سقوط رین، خروس جنگی، کارآگاه خصوصی، فراری، مغز سخت افزاری و ... از جمله آنهاست.
شرح فیلمهای نوروزی شبکه تهران سیما که هر روز ساعت 13:30 به روی آنتن میروند، به شرح زیر است: **شنبه 29/12/1388 سقوط رین (Rain Fall) این فیلم حادثه ای، درام، هیجانی و جنایی محصول کشور ژاپن در سال 2009 است. این فیلم داستان یک قاتل مزدور است که برای محافظت از جان دختر یکی از قربانیان که توسط سازمان جاسوسی آمریکا به قتل رسیده، اجیر میشود. **یکشنبه1/1/1389 خروس جنگی این فیلم سینمایی به کارگردانی سید مسعود اطیابی محصول سال 87 است و رضا عطاران، مریلا زارعی، کیومرث ملک مطیعی، احمد پورمخبر و ... در آن ایفای نقش کردهاند. خروس جنگی داستان زوج جوانی است که با یکدیگر مشکل دارند و مدام در حال جنگ و دعوا هستند. هر دو آنها درخواست طلاق کردهاند ولی فرزندانشان تلاش دارند تا این رابطه را بهبود ببخشند. در ادامه این زندگی قرار میشود تا زن به جای مرد سر کار برود و مرد نیز به کارهای خانه برسد اما... **دوشنبه 2/1/1389 این است زندگی(Cos? è la vita) این فیلم سینمایی کمدی، ماجراجویی محصول ایتالیا در سال 1998 است. سه مرد با 3 شخصیت متفاوت به طور اتفاقی به یکدیگر برخورد میکنند که یکی از آنها دزدی فراری، یکی دیگر پلیس و سومی شخصی متشخص است. پلیس و مرد متشخص درصدد گرفتار کردن دزد هستند که با حوادثی مواجه می شوند... **سه شنبه3/1/1389 فراری فیلم تلویزیونی فراری یک طنز اجتماعی به کارگردانی سعید عالم زاده است. جوانی که به خاطر مخالفت پدر و مادرش پنهانی به خواستگاری دختر مورد علاقه اش می رود، در مراسم خواستگاری با اتفاق عجیبی روبهرو می شود... **چهارشنبه4/1/1389 کارآگاه خصوصی(The Spy Next Door) این فیلم سینمایی حادثهای، خانوادگی، کمدی محصول آمریکا در سال 2010است. زمانی که از جکی جان به عنوان یک کارآگاه خصوصی درخواست می شود از بچه های خواهرش مراقبت ویژه کند؛ دچار دردسرهای فراوانی می شود...
پنجشنبه5/1/1389 سرقت از موزه(The Maiden Heist) فیلم سینمایی کمدی، جنایی سرقت از موزه محصول آمریکا در سال2009 است. این فیلم داستان 3 محافظ موزه است که تصمیم می گیرند آثار قیمتی و با ارزشی را که مورد علاقه آنهاست و موزه آنها، تصمیم دارد به موزه دیگری واگذار کند، به سرقت ببرند...
جمعه6/1/1389 مغز سخت افزاری(Hardwired) این فیلم حادثهای، تخیلی محصول مشترک کشورهای آمریکا و کانادا در سال 2009 است. داستان این فیلم ضد بشری آمریکا علیه شهروندانش است؛ که در مغز آنها یک چیپ الکتریکی کار گذاشته و حریم آنها را تحت کنترل قرار میدهد... **شنبه7/1/1389 روز تریفید (The Day of the Triffids) این فیلم سینمایی در ژانر حادثهای، تخیلی و هیجانی، سال 2009 در کشور انگلیس ساخته شده است. فیلم سینمایی روز تریفید داستان گروهی محقق است که در پی پرورش یک گل آدمخوار، خودشان قربانی آن می شوند... **یکشنبه 8/1/1389 زره پوش(Armored) این فیلم سینمایی حادثها ی، درام و هیجانی محصول آمریکا در سال 2009 است. گروهی از افسران که مامور انتقال پول توسط خودروهای مخصوص حمل پول هستند، تصمیم میگیرند تا همگی با کمک یکدیگر کامیونهایی را که خود رانندگیشان را بر عهده دارند با محموله ی چند میلیون دلاریاش به سرقت ببرند... **دوشنبه9/1/1389 غیرمنتظره فیلم سینمایی غیر منتظره به کارگردانی محمدهادی کریمی در سال 1386ساخته شده و شهاب حسینی، دانیال عبادی، هانیه توسلی، سودابه بیضایی، مهرداد ضیایی، سیاوش حکت و شعار و ... در آن ایفای نقش کردهاند. این فیلم سینمایی داستان جوانی خوش اندام و زیباست که شغل مانکنی و تبلیغاتی به او پیشنهاد می شود و وسوسههای شهرت و پول او را از مسیر زندگی دور میکند... **سه شنبه10/1/1389 فرار کن تا نمیری(Skate or Die) فیلم سینمایی فرار کن تا نمیری حادثهای است و محصول کشور فرانسه در سال 2008 است. 2 پسر بچه در خیابان شاهد مبادله مواد مخدر توسط قاچاقچیان هستند و از صحنه فیلم می گیرند. قاچاقچیان متوجه شده و به دنبال آنها هستند... **چهارشنبه11/1/1389 دایره اول (inside ring) این فیلم سینمایی جنایی، درام وهیجانی در سال 2009 ساخته شده و محصول کشور فرانسه است. دایره اول داستان خانوادهای مافیایی است که درصدد قاچاق اسلحه و جابهجایی پول هستند. اما پسر خانواده قصد ازدواج با دختری را دارد که برای کار آنها مشکل ساز می شود. پسر خلاف میل پدر با او ازدواج کرده؛ اما در آخرین کار همراه پدرش کشته می شود. **پنجشنبه12/1/1389 آن سوی زندگی (De l'autre côté du lit) این فیلم کمدی محصول فرانسه در سال 2008است. داستان آن سوی زندگی یک زوج است که از زندگی روتین خسته شده و با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند و برای فرار از این وضعیت تصمیم می گیرند نقشهای خود را جا به جا کنند. **جمعه13/1/1389 پیمانکار(The Contractor) این فیلم در ژانر حادثهای، درام و هیجانی ساخته شده و محصول مشترک کشورهای بلغارستان، انگلیس و آمریکاست. داستان پیمانکار درباره یک مأمور خصوصی است که با او قرارداد بسته می شود تا یک خلافکار را ترور یا دستگیر کند.
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
سرقت از موزه مورگان فریمن
سرقت از موزه (دوبله به فارسی) تاریخ تولید : 2009 بازیگران : مورگان فریمن - کریستوفر والکن - ویلیام اچ.مکی - مارسیا گی هاردن ژانر : کمدی - جنایی
کمدی کمرمق
نقد فیلم «سرقت از موزه» (پیتر هویت، 2009) به مناسبت نمایش از شبکه نمایش
سرقت از موزه در مورد سرقت آثار هنری توسط دو نگهبان موزه بوستن، راجر(کریستوفرواکن) و چارلز (مورگان فریمن) و مأمور حفاظت موزه جرج (ویلیام میسی) است. آنها وقتی متوجه میشوند که آثار هنری مورد علاقهشان- دو تابلو و یک مجسمه- قرار از برای نمایشگاهی به دانمارک منتقل شوند، از آن جایی که آنها سی سال تمام را با شیفتگی نسبت به این سه اثر هنری گذراندهاند، انتقال این آثار هنری برایشان غیرقابل تحمل است. راجر تلاش میکند که زنش رز را برای رفتن به دانمارک مجاب کند، اما زنش قبول نمیکند. بنابراین آنها نقشه سرقت از موزه را طراحی میکنند سرقت با دشواری انجام میگیرد، اما جعبهای که جرج در آن پنهان شده، اشتباهی وارد ماشین نگهبانان میشود. راجرز و چالرز به دشوار او را نجات میدهند.
در میان شخصیتهای اصلی فیلم، شخصیت راجرز ملموستر از دو شخصیت دیگر است. ما در فیلم به او بسیار نزدیک میشویم و در زندگی خصوصیاش خصلتهای او را درک میکنیم. او در عین حال که به تابلوی مورد علاقهاش عشق میورزد و میخواهد آن را به دست بیاورد، ولی از سویی دیگر راضی نیست که این مسئله باعث دلشکستگی همسرش از او شود. به دو شخصیت دیگر داستان یعنی چارلز و جرج چندان نزدیک نمیشویم و شخصیت آن چندان ملموس نیست.
نیروی محرکه درام در سرقت از موزه عشق و علاقه سه شخصیت اصلی داستان به سه اثر هنری است، ولی این مسئله در طول فیلم جا نمیافتد و دلیل علاقه مفرط و شیفتهوار این سه شخصیت به آثار هنری به درستی تشریح نمیشود.
این که چند نگهبان ساده همچون متخصصان و اساتید هنر اینچنین مفتون آثار هنری شوند، با هیچ منطقی جور درنمیآید. البته در مورد چارلز این مسئله کمی قابل پذیرش است، چرا که او خود نقاش است و طی این سالها بارها از روی تابلوی مورد نظرش طراحی کرده است.
صحنههای کمیک فیلم چندان مؤثر نیستند، صحنههایی مثل آویزان شدن سه شخصیت اصلی با طناب از پشت بام و سپس پایین افتادن آنها تکراری و بدون جذابیت است و نمیتواند کمیک باشد.
گاه هم فیلمساز از تمهیداتی استفاده میکند که مناسب فیلم نیست و در آن جا نمیافتد. مثلاً صحنهای که نقشه سرقت روی ماکتی با مهرههای شطرنج مرور میشود که به شیوه تک فریم فیلمبرداری شده و طی آن مهرهها روی ماکت حرکت میکنند. این صحنه به جای آنکه بامزه باشد، بیشتر مناسب فیلمهای ویژه کودکان و انیمیشنها است.
فیلم در برخی از لحظات مهم از منطق داستانپردازی دور میشود و این دلیلی به جز وجود ضعف در فیلمنامه ندارد. این که سه شخصیت داستان به این نحو سادهلوحانه آثار هنری را به سرقت میبرند، جای سؤال دارد، چطور آنها متوجه این نکته ساده نیستند. که آثار کپی شده به راحتی توسط کارشناسان خبره موزه شناسایی شده و آنها بلافاصله دستگیر خواهند شد یا مثلاً در صحنه مهمی که چارلز به بخش باربری فرودگاه میرود تا جعبهای که جرج در آن پنهان شده را پس بگیرد؛ اولاً چطور مسئول قسمت باربری با آن شیوه مشکوکی که چارلز به جعبهها ضربه میزند و با بیسیم صحبت میکند، به او مشکوک نمیشود. ثانیاً چطور مسئول مورد نظر به این راحتی جعبه را بدون هماهنگی با موزه و ارائه سند و مدرک فقط به این دیل که چارلز زنش را میخواهد به تعطیلات ببرد، به او تحویل میدهد.
در مجموع سرقت از موزه یک کمدی سطحی است که بازیگران مطرحی چون مورگان فریمن و کریستوفرواکن هم نتوانستهاند آن را نجات دهند. البته آنها خیلی تلاش کردهاند که شوخیهای کمرمق فیلم را قوت بخشند، ولی متأسفانه ناکام ماندهاند.
«فیلم سرقت از موزه از نگاه سایت imdb»
هیچ روش ملایمتری برای بیان این مطلب وجود ندارد که این فیلم خیلی سطحی است. چهار نفر بازیگر اصلی فیلم خیلی تلاش میکنند که صحنههای کمهیجانی که در فیلمنامه وجود دارند را قوت بخشند اما تنها اندکی موفق میشوند.
فیلمنامه غیرمهیج فیلم در مورد سرقت آثار هنری توسط دو تن از اعضای گارد حافظتی موزه بوستن، راجر (واکن) و چارلز (فریمن) است آنها زمانی تصمیم به سرقت میگیرند که متوجه میشوند آثار هنری مورد علاقهشان قرار است به دانمارک انتقال یابد. برای دو مرد که 30 سال تمام را به تماشای جزئیات نقاشیها گذراندهاند، انتقال این تابلوها غیرقابل تصور است. راجر تلاش میکند که زنش رز (هاردن) را ترغیب به رفتن به دانمارک کند، اما زنش نمیپذیرد. بنابراین او و چارلز روی کمک یک مأمور حفاظتی دیگر «جورج» حساب باز میکنند، مردی که علاقهاش به یک مجسمه برنزی باعث میشود که به آنها کمک کند. نقشه سرقت نافرجام میماند و رز از غر زدنهای مکرر به راجر که او را برای سفر به فلوریدا نبرده دست برنمیدارد. جورج در نهایت اشتباهاً سوار کامیون حمل تابلوها میشود و... گاهی اوقات حرکات جورج (ویلیام میسی) جنبه کمیک فیلم را تقویت میکند. عقیده او در مورد اینکه واکن و فریمن مسن میتوانند از یک دیوار آجری پایین بیایند خندهدار است.
شخصیت روز در زمینه عملیات سرقت نقشی ندارد. حتی بازیگری به خوبی هاردن هم نمیتواند، نقش رز را از شخصیت یک زن سرکش همیشگی فراتر ببرد. برخی از ویژگیهایی که در بالا ذکر شد کمی این فیلم را جذاب میکند اما نه به آن اندازه که بتوانیم سرقت از موزه را فیلم خوبی بدانیم.
«ترجمه غزال حسینزاده»
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
فیلم سینمایی سرقت از موزه
روز : پنجشنبه
تاریخ : 02/11/1393
فیلم سینمایی : سرقت از موزه
کارگردان : Peter Hewitt
مدت: 00/79 دقیقه
محصول : سینمای آمریکا
ژانر : کمدی
سال تولید : 2009
منبع تامین : □ شبکه نمایش
امتیاز : 6.1
بازیگران : مورگان فریمن، کریستوفر والکن و جوزف مک کنا .
عنوان خارجی : The Maiden Heist
خلاصه : راجر بارلو سالها است که به عنوان نگهبان در گالری بزرگ شهر خدمت می کند و در این مدت آنچنان با برخی از آثار هنری خو گرفته است که ادامه زندگی بدون آنها برایش قابل تصور نیست. اوقات کاری خوش راجر همچنان در حال سپری شدن است که علنی شدن خبر تعطیلی گالری و فروش آثار هنری به موزه ای در دانمارک، نگهبان هنرمند را سخت برآشفته می کند. این مشکل، مختص بارلو میانسال نیست چرا که دو نگهبان دیگر ، چارلی پیترسون و جرج، نیز به تب راجر گرفتار شده اند. از این رو از آنجایی که تقلای آنها برای منصرف کردن مدیر موزه بی نتیجه می ماند مصمم می شوند تا با طرح نقشه ای حساب شده از خروج برخی آثار هنری جلوگیری کنند.
سال تولید: 2009
عوامل تولید
بازیگران : مورگان فریمن، کریستوفر والکن و جوزف مک کنا .
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
Dir:Jake Schreier
یک دزد بازنشسته از پسرش یک هدیه دریافت میکند. یک روبات که قرار است به او کمک کند و مراقب او باشد. اما به زودی این دو دوستیشان به حدی می رسد که تصمیم می گیرند با همدیگر دست به سرقتهای بزرگ بزنند !
برنده و نامزد 7 جایزه
In the near future, Frank is a retired catburglar living alone while his successful son, Hunter, tries to care for him from afar. Finally, Hunter gets him a robot caretaker, but Frank soon learns that it is as useful as a burglary aide. As Frank tries to restart his old profession, the uncomfortable realities of a changing world and his worsening dementia threaten to take beyond what any reboot can do for him.
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب ربات و فرانک به کارگردانی جک اسچریر که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
مشخصات
نام انگلیسی: Robot & Frank
شرکت سازنده: Dog Run Pictures, Park Pictures, TBB
کارگردان: Jake Schreier
تاریخ نمایش عمومی: 19 September 2012 (France)
مدت زمان: 89 (دقیقه)
تاریخ انتشار: 03:10 - 93/1/17
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
نام فارسی:ربات و فرانک
نام انگلیسی:Robot And Frank 2012
محصول سال 2012 کشور آمریکا
بازیگران حاضر در فیلم:Peter Sarsgaard, Frank Langella, Susan Sarandon
کارگردان:Jake Schreier
مدت زمان نمایش:1 ساعت و 23 دقیقه
امتیاز:7.1 از 10
نمره منتقدین:67 از 100
توضیحاتی در مورد اتفاقاتی که در فیلم رخ می دهد:این داستان درباره یک دزد جواهرات است که یک هدیه از دخترش دریافت میکند. این هدیه در واقع یک ربات برنامه ریزی شده است. اما در این میان دو شرکت برای ربودن این ربات برنامه ریزی شده تلاش میکنند…
Robot & Frank
Directed by Jake Schreier
Produced by Lance Acord
Sam Bisbee
Jackie Kelman-Bisbee
Galt Niederhoffer
Written by Christopher D. Ford
Starring
Frank Langella
Susan Sarandon
Peter Sarsgaard
James Marsden
Liv Tyler
Music by Francis and the Lights
Cinematography Matthew J. Lloyd
Edited by Jacob Craycroft
Production
company
Stage 6 Films
Park Pictures
White Hat Entertainment
Dog Run Pictures
Distributed by Samuel Goldwyn Films
Release dates
January 20, 2012 (Sundance)
August 24, 2012 (United States)
Running time
89 minutes
Country United States
Language English
Budget $2.5 million
Box office $3.3 million
Robot & Frank is a 2012 American science fiction comedy-drama film directed by Jake Schreier and written by Christopher Ford. Set in the near future, it focuses on Frank Weld, an aging jewel thief played by Frank Langella, whose son buys him a domestic robot. Resistant at first, Frank warms up to the robot when he realizes he can use it to restart his career as a cat burglar. It was the first feature film for both Ford and Schreier and received critical acclaim for its writing, production, and acting. It won the Alfred P. Sloan Prize at the 2012 Sundance Film Festival, tying with the Kashmiri film Valley of Saints. The robot was created by Tony Gardner (designer)'s special effects company Alterian, Inc.
داستان و خلاصه فیلم:
Set in the near future, an aging ex-convict and thief named Frank Weld (Frank Langella) lives alone and is experiencing increasingly serious mental deterioration and dementia. Frank's son Hunter (James Marsden), an attorney with a family of his own, grows tired of making weekly visits to his father's home, but is reluctant to put his father into full-time care, so he purchases a robot companion (voiced by Peter Sarsgaard), which is programmed to provide Frank with therapeutic care, including a fixed daily routine and cognitive enhancing activities like gardening.
Initially wary of the robot's presence in his life, Frank warms up to his new companion when he realizes the robot is not programmed to distinguish between legal recreational activities and criminal ones, and can assist him in lock-picking. Together, the two commit a heist in order to win the affection of the local librarian, Jennifer (Susan Sarandon): they steal an antique copy of Don Quixote from the library, which is being renovated and turned into a community center in the wake of declining interest in print media.
In the meantime, Frank's daughter Madison (Liv Tyler), who is away on a philanthropic trip in Turkmenistan, learns of the robot and returns to convince her father to get rid of the machine, which she finds ethically objectionable. Frank insists on keeping the robot, and they commit one last heist, stealing jewels from Jake (Jeremy Strong), the rich young developer at the head of the library renovation project. The police become involved and begin to question and monitor Frank, who maintains his innocence, feigning deathly illness so that Hunter will return to see him. In order to cover his tracks, Frank is faced with the decision of whether to wipe the memory of his robot, even as his own memory rapidly deteriorates.
Frank goes to the library where he discovers that Jennifer is his ex-wife, which he had forgotten. He then returns home where the robot convinces him to wipe its holographic memory- it argues that it is not a person and its sole reason for existence is to help Frank, which it can best do by helping him avoid jail. Frank is then sent to a "Brain Center", where he receives help in coping with his dementia. The police do not recover the jewels that, as Frank implies in a note to Hunter, are hidden under the tomato plants in the garden that the robot made.
بازیگران
فرانک لانگلا در نقش فرانک ولد
سوزان ساراندون در نقش جنیفر
پیتر سارسگارد در نقش (صدا) روبات
مایکل ما در نقش (بدن) روبات
جیمز مارسدن در نقش هانتر ولد
لیو تیلر در نقش مدیسون ولد
کین شپارد در نقش رایان
جرمی استرونگ در نقش جک
جرمی سیستو در نقش شریف رولینگس
کاترین واترستون در نقش دختر فروشگاه
آنا گاستیر در نقش خانم فروشگاه
جاشوا اورموند در نقش فلاتاپ
تولید
The Honda ASIMO, an example of the Japanese robotics technology that inspired the design of the robot in the film
Development
This was the first feature film for both Ford and Schreier, who were friends and classmates at the New York University Tisch School of the Arts. After graduation, Schreier directed music videos and commercials for companies like Absolut Vodka and Verizon. Around 2008, the two began discussing a feature-length project to collaborate on and chose the screenplay that had been Ford's senior thesis at Tisch, which Schreier had helped produce. This evolved into the screenplay for Robot & Frank.
Ford had originally begun conceptualizing the story for the film in 2002. He and Schreier were interested in the rapid development of technology and its impact on the daily life of ordinary people. Unlike more dystopian portrayals of the rise of technology in modern cinema, the filmmakers wanted Robot & Frank to explore the subject without any particular moral undercurrent. According to Schreier, technology is "not bad or good but it will change the way we relate to each other. There’s no stopping it."
The futuristic smartphones and tablets featured in the film were designed by Justin Ouellette of Tumblr, and the robot was created by Alterian, Inc., a Los Angeles-based effects company notable for their costume design for Daft Punk. The filmmakers wanted to emulate the style of caretaker robots made in Japan, and the design also needed to allow a human actor inside the robot suit, played by Rachael Ma.
Filming
The film was shot in 20 days on a budget of 2.5 million dollars. Filming took place in the summer in upstate New York. The library is the Rye Free Reading Room in Rye, New York.
According to Schreier, the heat caused the person inside of the robot suit, dancer Rachael Ma, so much discomfort that she had to be replaced with another actress, Dana Morgan, for two days of filming. Though Ma was initially tasked with providing Langella with the robot's lines, it became impossible for her to perform both the physical acting and lines simultaneously, and the task was given to Langella's nephew, who was a production assistant on the set.
Reception
Critical response
The film received mostly positive reviews from critics. Rotten Tomatoes gives the film a score of 86% based on reviews from 99 critics. The site's consensus is "Led by a brilliant performance from star Frank Langella, Robot & Frank works as both a quirky indie drama and as a smart, thoughtful meditation on aging."
Kenneth Turan of the Los Angeles Times called it "charming, playful, and sly" and praised the first-time filmmakers' technical polish and choice to focus on classic themes of aging and human frailty. Turan subsequently named Robot & Frank one of 2012's best films. Peter Travers of Rolling Stone praised the "deceptive simplicity" of the film and singled out Langella's performance as "a master class in acting." Noel Murray of The A.V. Club, while critical of what he saw as a film "more concerned with telling a story and moving an audience than challenging anyone," recommended it overall as "sturdily crafted" and well-acted.
جوایز
The film won the Alfred P. Sloan Prize at the 2012 Sundance Film Festival, tying with the Kashmiri film Valley of Saints
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
محاصره قلعه
2007 آلمانIn the Name of the King: A Dungeon Siege Tale
به نام پادشاه: داستان محاصره سیاهچاله
فیلم محصول سال 2006
به نام پادشاه:داستان محاصرهی سیاهچاله نام فیلم آمریکایی فانتزی و اکشنی میباشد که در سال ۲۰۰۸ اکران شد.این فیلم الهام گرفته از بازی ویدئویی با نام محاصره سیاهچاله است.
تاریخ اکران: ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷ م. (آلمان)
کارگردان: اووه بول
بودجه: ۶۰ میلیون دلار آمریکا
فیلمنامه: داگ تیلور
آهنگساز: Jessica de Rooij، Henning Lohner
بازیگران
جیسون استاتهام
لیلی سوبیسکی
برت رینولدز
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
به نام پادشاه ۲: دو جهان
کارگردان اوه بول
تهیهکننده Dan Clarke
Chawn Williamson
نویسنده Michael C. Nachoff
بازیگران دولف لاندگرن
ناتاسیا مالتی
Lochlyn Munro
موسیقی Jessica de Rooij
فیلمبرداری Matthias Neumann
تدوین Peter Forslund
شرکت
تولید
Boll Kino
Brighlight Pictures
Studio West Productions
توزیعکننده فاکس قرن بیستم
تاریخهای انتشار
۲۷ دسامبر ۲۰۱۱ (USA, Canada)
مدت
۹۶ دقیقه
کشور United States
Canada
Germany
زبان انگلیسی
بودجه $7,500,000 (USD)
به نام پادشاه ۲: دو جهان ( به انگلیسی In the Name of the King 2: Two Worlds ) عنوان دنباله فیلم به نام پادشاه: داستان محاصره سیاهچاله است که در سال ۲۰۱۱ میلادی عرضه شد.
بازیگران
دولف لاندگرن
ناتاسیا مالتی
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
به نام پادشاه: داستان محاصره سیاهچاله
کارگردان اوه بول
تهیهکننده اوه بول
دن کلارک
شاون ویلیامسون
ولفگنگ هرولد
نویسنده داگ تیلور
بازیگران جیسون استاتهام
لیلی سوبیسکی
جان رایس-دیویس
رون پرلمن
کلر فورلانی
کریستینا لوکن
متیو لیلارد
ری لیوتا
و برت رینولدز
موسیقی جسیکا دهروجی
هنینگ لوهنر
فیلمبرداری ماتیاس نئومن
تدوین پائول کلاسن
دیوید ام.ریچاردسون
شرکت
تولید
Brightlight Pictures
Vivendi Entertainment
توزیعکننده فاکس قرن بیستم
Freestyle Releasing
تاریخهای انتشار
۱۱ ژانویه ۲۰۰۸
مدت زمان
۱۲۷ دقیقه
۱۵۶ دقیقه (تدوین ویژه)
کشور آلمان
کانادا
آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۶۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۳٫۰۹۷٫۹۱۵ دلار
۱۴٫۸۶۵٫۹۸۴ دلار(پخش خانگی)
به نام پادشاه:داستان محاصرهی سیاهچاله(به انگلیسی: In the Name of the King: A Dungeon Siege Tale) نام فیلم آمریکایی فانتزی و اکشنی میباشد که در سال ۲۰۰۸ اکران شد.این فیلم الهام گرفته از بازی ویدئویی با نام محاصره سیاهچاله است.
داستان
داستان فیلم در مورد مردی است به نام فارمر(جیسون استاتهام) که کشاورز است و در دهکدهای به همراه فرزند، همسرش و خانوادهی همسرش زندگی میکنند.در ادامه با حملهی بیگانگان مجبور به دفاع از دهکدهاش میشود و در این راه متوجه میشود که پسر شاه است و در واقع شاه آینده اوست.
فروش
برای تولید این فیلم بودجهای ۶۰ میلیون دلاری اختصاص یافت که با توجه به فروش کلی این فیلم، یک ضرر مالی بزرگ برای سازندگان این فیلم محسوب میشود.اوه بول، کارگردان و تهیهکننده این فیلم نیز اعلام کرد که این فیلم اولین و آخرین فیلم او با بودجهی بالا میباشد.
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
نام فارسی فیلم : به نام پادشاه : داستان محاصره سیاه چاله
ژانر: اکشن ، ماجرایی ، درام
زبان: دویله فارسی
خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد مردی است به نام فارمر(جیسون استاتهام) که کشاورز است و در دهکدهای به همراه فرزند، همسرش و خانوادهی همسرش زندگی میکنند.در ادامه با حملهی بیگانگان مجبور به دفاع از دهکدهاش میشود و در این راه متوجه میشود که …
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
In the Name of the King
Directed by Uwe Boll
Produced by Uwe Boll
Dan Clarke
Shawn Williamson
Wolfgang Herold
Written by Doug Taylor
Based on Dungeon Siege
by Gas Powered Games
Starring Jason Statham
Leelee Sobieski
John Rhys-Davies
Ron Perlman
Claire Forlani
Kristanna Loken
Matthew Lillard
Ray Liotta
Burt Reynolds
Music by Jessica de Rooij
Henning Lohner
Cinematography Mathias Neumann
Edited by Paul Klassen
David M. Richardson
Production
company
Boll KG Productions / Herold Productions / Brightlight Pictures
Distributed by 20th Century Fox (Germany)
Freestyle Releasing (US)
Release dates
April 11, 2007 (Brussels International
Festival of Fantasy Films)
November 29, 2007 (Germany)
January 11, 2008 (United States)
Running time
127 minutes
Country Germany
Canada
United States
Language English
Budget $60 million
Box office $13,097,915
In the Name of the King (also known as In the Name of the King: A Dungeon Siege Tale) is a 2007 fantasy adventure film directed by Uwe Boll, inspired by the Dungeon Siege video game series. The English spoken film was an international (mostly German and Canadian) co-production, filmed in Canada. It premiered in the Brussels Festival of Fantastic Films in April 2007 and in the theatres in November 2007.
داستان و خلاصه :
In the previous war involving the Kingdom of Ehb, a three-year-old boy was found wandering the field of the Battle of Oxley Pass by the rancher Norick (Ron Perlman) and adopted by the town of Stonebridge. While Norick could be considered his stepfather, the child was cared for by the entire town, including the family of Basstian (Will Sanderson) and Solana (Claire Forlani). His identity unknown, the boy grew up to be known as Farmer (Jason Statham), married Solana, and was raising his first son Zeph (Colin Ford) when war suddenly struck again with a surprise attack by the Krug.
The adversary was a Magus-in-exile, Gallian (Ray Liotta), sadistic, megalomanical, and very powerful, influencing the normally primitive, almost animal-like Krug to take up arms, don armor, and fight against Ehb with a courage, intelligence, and ferocity that surprises all of the Kingdom's inhabitants. While King Konreid (Burt Reynolds), Commander Tarish (Brian J. White), and a significant proportion of Ehb's standing army surveys the damage at and seeks recruits from Stonebridge, the King's nephew Duke Fallow (Matthew Lillard) and Muriella (Leelee Sobieski) allow Gallian to infiltrate the castle. Muriella's father Merick (John Rhys-Davies), the King's Magus is with the King at Stonebridge, and takes the liberty to investigate the matter of Farmer's true identity.
Farmer's adopted name belies his leadership and combat abilities and, in defiance of the King, he convinces Stonebridge's civilian combatants to mount a rescue mission. Gallian, via an avatar, had killed Zeph and taken Solana and other inhabitants of Stonebridge prisoner. Farmer's rescue mission goes very badly, Gallian nearly kills him because of the threat he poses (a mechanic of Kings, Magi, and magical power in the movie's world.) Farmer kills several of Gallian's avatars and escapes execution with the help of Merick, who brings him before the King to reveal his true identity as Camden Konreid, the King's son, solving a major inheritance problem: Duke Fallow is selfish and immature, poor material for royalty even if he weren't in league with Gallian.
Muriella had betrayed Ehb and her father largely by accident: she fell in love with Gallian, who proceeded to deceive and train her, stealing her power. After she realized his dark nature, she breaks off their romance, and confesses to her father Merick, who finally has an answer to another problem of his: a growing imbalance of the magical power in Gallian's favour. To offset this, the normally reclusive nymphs of Sedgwick Forest, led by Elora (Kristanna Loken) side with Ehb against Gallian.
The King decides on a surprise attack against Gallian's advancing forces, and Duke Fallow, caught in his treachery, has only his personal guard remaining. Gallian seeks the blood of Farmer, who prevails, while Duke Fallow succeeds in mortally wounding the King, who dies after the forces of Ehb force Gallian to retreat. Farmer's brief battlefield coronation surprises everyone except Gallian, and he decides to press to the attack all the way to Gallian's keep the following day.
Farmer leads a small force consisting of Merick, Muriella, and Elora through mountains to Gallian's back door. The main force led by Tarish and escape efforts led by Norick and Basstian keep Gallian busy, even as he interrogates Solana. Gallian's magical sense for royal blood reveals to him that Solana is pregnant with Farmer's second child, and because of his preoccupation with this, she is able to join in the final battle between Gallian and Farmer's infiltration team. Elora is not able to enter, while Gallian kills Merick and defeats Muriella's magic; Solana and Farmer kill Gallian together. With his magical influence gone, Gallion's avatars vanish and the Krug immediately revert to their natural disposition, retreating from Tarish's hard-pressed forces. The movie ends with the royal couple, still in their peasants' clothes, happily reunited.
بازیگران :
Jason Statham as Camden Konreid/Farmer
Leelee Sobieski as Muriella
John Rhys-Davies as Merick
Ron Perlman as Norick
Claire Forlani as Solana
Kristanna Loken as Elora. Loken previously played the lead role in Uwe Boll's BloodRayne.
Matthew Lillard as Duke Fallow
Ray Liotta as Gallian
Burt Reynolds as King Konreid
Brian White as Commander Tarish
Mike Dopud as General Backler
Will Sanderson as Basstian. Sanderson has also been featured in all but one of Boll's video game-based films, starting from House of the Dead.
Tania Saulnier as Talwyn
Gabrielle Rose as Delinda
Terence Kelly as Trumaine
Colin Ford as Zeph
تولید
The production budget was $60 million, making it Uwe Boll's most expensive film production to date.
Parts of the film were shot in Robert Burnaby Park
Boll has said that two versions will be produced due to length. The first will run for 127 minutes as a single movie trimmed down for cinematic release. The second, a director's cut, will be for DVD and run for approximately 156 minutes.
The film was shot near the Municipality of Sooke, the westernmost area of the Greater Victoria, Capital Regional District (CRD), British Columbia. Locals and First Nations people were recruited as extras and for other duties.
Visual effects were added in post-production. Companies included Elektrofilm, Frantic Films, The Orphanage, PICTORION das werk, Rocket Science VFX, Technicolor Creative Services, TVT postproduction, and upstart! Animation.
موسیقی متن
The German power metal band Blind Guardian recorded the movie's main theme, "Skalds and Shadows". The British progressive metal band Threshold contributed the song "Pilot in the Sky of Dreams" from their album Dead Reckoning. The Swedish power metal band, HammerFall, also contributed a track, "The Fire Burns Forever". Wolfgang Herold was the executive soundtrack producer.
Reception
فروش گیشه
In the Name of the King was a box office bomb, grossing $2.98 million in its U.S. opening, not cracking that week's top ten. It had grossed $10.3 million worldwide, including $2.47 million in Germany, $1.39 million in Russia and $1.22 million in Spain. Afterwards, Uwe Boll announced that this would be his first and last movie with a large budget.
Critical reception
The film was critically panned. The film holds a 4% "Rotten" rating on the review aggregator website Rotten Tomatoes, based on 49 reviews, with the consensus "Featuring mostly wooden performances, laughable dialogue, and shoddy production values, In the Name of the King fulfills all expectations of an Uwe Boll film." The film is also ranked in that site's 100 worst reviewed films of the 2000s and in 2008, Time listed the film on their list of top ten worst video games movies. Metacritic reported the film had an average score of 15 out of 100, based on 11 reviews — indicating "overwhelming dislike." Many critics have attacked the film's close resemblances to other fantasy films, especially the popular The Lord of the Rings films.
The film was nominated for five Razzie Awards, including Worst Picture, Worst Screenplay, Worst Supporting Actor (Burt Reynolds) and Worst Supporting Actress (Leelee Sobieski), with Uwe Boll winning Worst Director.
Sequels
Main article: In the Name of the King 2: Two Worlds
Despite being considered a bomb, Boll filmed a sequel titled In the Name of the King 2: Two Worlds. Filming began on December 1, 2010 and it was released in 2011. The film stars Dolph Lundgren and Natassia Malthe.
A third film, In the Name of the King 3: The Last Mission, was filmed in 2013 but not released until 2014. The film starred Dominic Purcell, with Boll returning to direct.
Home media
The DVD, released on April 15, 2008, does not include the 156-minute version. The Blu-ray release in December 2008 contains this edition. 813,147 units were sold, gathering a revenue of $14,865,984, more than its box office grossing
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم محاصره قلعه به کارگردانی اوه بول که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .