رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم فرزند خوانده ساخته جاناتان نیومن

فرزند خوانده
2011 انگلستان
Foster

Dir:Jonathan Newman


فاستر
فیلم محصول سال 2011
فاستر فیلمی محصول سال ۲۰۱۱ به کارگردانی جاناتان نیومن است. در این فیلم بازیگرانی همچون تونی کولت، یوان گریفید، هیلی میل، ریچارد ای گرانت، ان رید، دیزی بامونت ایفای نقش کرده‌اند.
تاریخ اکران: ۱۳ دسامبر ۲۰۱۱ م. (برزیل)
کارگردان: جاناتان نیومن
آهنگ‌ساز: مارک توماس
فیلم‌نامه: جاناتان نیومن
فیلم‌بردار: دریک نل


بازیگران

یوان گریفید
تونی کولت
موریس کول


فاستر (فیلم)
کارگردان     دیز نوتس
بازیگران     تونی کولت
یوان گریفید
هیلی میل
ریچارد ای گرانت
ان رید
دیزی بامونت
تاریخ‌های انتشار

    ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۱ (لندن فیلم فوکوس)
    ۵ نوامبر ۲۰۱۲ (انگلستان)

مدت زمان
    ۹۰ دقیقه
کشور     انگلستان
زبان     انگلیسی

فاستر (به انگلیسی: Foster) فیلمی محصول سال ۲۰۱۱ به کارگردانی جاناتان نیومن است. در این فیلم بازیگرانی همچون تونی کولت ، یوان گریفید ، هیلی میل، ریچارد ای گرانت، ان رید، دیزی بامونت ایفای نقش کرده‌اند.
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
نام فارسی: فرزند خوانده

نام لاتین: Foster 2011

محصول کشور: ۲۰۱۱ انگلستان
هنرمندان حاضر در فیلم: Toni Collette, Ioan Gruffudd, Maurice Cole, Richard E. Grant و …

به کارگردانی:Jonathan Newman

موضوع و ژانر: کمدی, درام, خانوادگی
مدت زمان پخش فیلم: ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
سال تولید: ۲۰۱۱
جوایز کسب شده توسط فیلم: ۱ برنده .

خلاصه داستان: زن و شوهر جوانی دو سال پیش بر اثر تصادف پسر خردسال خود را از دست داده اند,این تصادف که بر اثر سهل انگاری زن صورت گرفته باعث نوعی ناراحتی و عذاب وجدان در او شده که به گفته دکتر مانع بچه دار شدن مجدد او می گردد. این اتفاق همچنین رابطه او را با همسرش کمرنگ تر کرده  واز نظر اقتصادی نیز شوهر در آستانه ورشکستگی  قرار دارد .به توصیه یکی از دوستان آنها تصمیم می گیرند  تا بچه ای را به فرزندی قبول کنند و …



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم فرزند خوانده به کارگردانی جاناتان نیومن برای ما بنویسید و بفرستید.



*فیلم سینمایی فرزند خوانده (FOSTER)

محصول انگلیس-سال 2011

زمان پخش :پنجشنبه 14/2/91-ساعت 11:30

کارگردان : جاناتان نیومن

بازیگران : تونی کولت،ماریس کول،ایون گرافود و ...

خلاصه فیلم : زن و شوهر جوانی دو سال پیش بر اثر تصادف پسر خردسال خود را از دست داده اند,این تصادف که بر اثر سهل انگاری زن صورت گرفته باعث نوعی ناراحتی و عذاب وجدان در او شده که به گفته دکتر مانع بچه دار شدن مجدد او می گردد. این اتفاق همچنین رابطه او را با همسرش کمرنگ تر کرده  واز نظر اقتصادی نیز شوهر در آستانه ورشکستگی  قرار دارد .به توصیه یکی از دوستان آنها تصمیم می گیرند  تا بچه ای را به فرزندی قبول کنند و ...


 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
کشتارگاهی خاموش را دیده اید ؟ آری من دیده ام ، کشتارگاه خاموش درختان. حکیم ارد بزرگ

اگر شیفته کارت نباشی، روانت بیمار می شود و در پایان، پیکرت از پای در خواهد آمد. حکیم ارد بزرگ

آدمی تنها زمانی دربند رویدادهای روزمره نخواهد شد ، که در اندیشه ایی فراتر از آنها ، در پرواز باشد. حکیم ارد بزرگ

آسودگی دیگران ، بخشی از آرامش و رفاه ماست. حکیم ارد بزرگ

آگاه ، بر داشته های خود بیناست. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
ستایشگری و تشویق هنر است ، هنری که با آن می توان ناراست ترین آدمیان را هم ، دلپسند نمود. حکیم ارد بزرگ

سخت نمودن پیمان زناشویی، به نام ارزش نهادن به سنت ها درست نیست. حکیم ارد بزرگ

فرزند بی ادب ، هر روز برای پدر و مادر ، نکبت و زشتی هدیه می آورد. حکیم ارد بزرگ

فرزندان نیک خو، برای نگهداری و کمک به پدر و مادر خویش، بر هم پیشی می گیرند. حکیم ارد بزرگ

کسانی که نام های : چنگیز ، اسکندر ، تیمور و همانند اینها را بر فرزندان خویش می گذارند ، به میهن خویش پشت کرده اند چرا که اینها به ایران یورش آورده و خون ایرانیان را بر زمین ریخته اند ، حتی برخی از نام ها در شاهنامه وجود دارد که بهتر است بر فرزندان خویش نگذاریم ، نام هایی همانند : گشتاسب، اسفندیار و بهمن که بدترین پادشاهان درون شاهنامه هستند و بانی مرگ رستم پهلوان و نابودی خاندان او شدند. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
جدایی از زندگی زناشویی ، دلیلی برای رها کردن فرزند نیست . رها نمودن فرزند ، هم وزن جنایت ، شرم آور است. حکیم ارد بزرگ

جریان های آلوده ، به مرداب خواهند رسید و سخن گفتن از آنها، زندگیمان را تباه می سازد. حکیم ارد بزرگ

جشن های خویش را ، با دعوت همسایگان ، باشکوهتر برگزار کنیم. حکیم ارد بزرگ

جفتت اگر پرید ، برای پریدن شتاب مکن. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
کین خواهی از خاندان یک بدکار، تنها نشان ترس است، نه نیروی آدمهای فرهمند. حکیم ارد بزرگ

نادانی ، خودخواهی به بار می آورد. حکیم ارد بزرگ

ناراستی هایمان را بپذیریم چرا که بهانه آوردن آنها را دو چندان سنگین می کند. حکیم ارد بزرگ

نرمدلی و نرمش از آدمیست و سنگدلی و سختسری ، خوی اهریمن. حکیم ارد بزرگ

نزدیک شدن به آدمهای بی خرد ، تاوانی دهشتناک دارد. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 


پیشرفت ، تنها در سایه آمادگی همیشگی ما بدست می آید. حکیم ارد بزرگ

پیشرفت آدمی زمانی بدست می آید ، که بر کردار و رفتار خود ، فرمانروا باشد. حکیم ارد بزرگ

تاراج و شورش ، هیجگاه بهانه تاراج و شورش دیگری نیست. حکیم ارد بزرگ

توانمندی های خویش را ، به فراموشی نسپاریم. حکیم ارد بزرگ


فیلم ناشناخته ساخته جیمز کولت سرا

نا شناخته
2011 انگلستان
Unknown

Dir:Jaume Collet-Serra


ناشناس
فیلم محصول سال 2011
ناشناخته یا ناشناس عنوان فیلمی است در ژانر هیجانی، روان‌شناختی، درام و اکشن، به کارگردانی جاوما کولت-سرا. این فیلم محصول مشترک کشور آمریکا و آلمان، با بازی لیام نیسون، دیان کروگر، جنیوری جونز، آیدان کوئین و فرانک لانگلا می‌باشد.
تاریخ اکران: ۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۱ م. (وست‌وود، لس‌آنجلس)
کارگردان: ژاومه کویت-سرا
بودجه: ۳۰ میلیون دلار آمریکا
آهنگ‌ساز: جان اتمن، الکساندر راد
تهیه‌کنندگان: جوئل سیلور، لنرد گلدبرگ، اندرو رونا
بازیگران
لیام نیسون
دیانه کروگر
جنیوری جونز
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
ناشناس (فیلم)
کارگردان     جاوما کولت-سرا
تهیه‌کننده     جوئل سیلور
لئونارد گلدبرگ
اندرو رونا
نویسنده     اولیور باچر و استفان کورنول بر
اساس رمانی از:
Didier Van Cauwelaert با نام خارج از ذهن من
بازیگران     لیام نیسون
دیانه کروگر
جنیوری جونز
آیدان کوئین
فرانک لانگلا
برونو گانتس
موسیقی     جان اوتمن
الکساندر رود
فیلم‌برداری     فلاویو لابیانو
تدوین     تیموتی آلورسون
شرکت تولید
دارک کسل اینترتیمنت
استودیو بابلسبرگ
توزیع‌کننده     برادران وارنر
تاریخ‌های انتشار
    ۱۸ فوریه ۲۰۱۱
کشور     آمریکا
آلمان
زبان     انگلیسی

ناشناخته یا ناشناس عنوان فیلمی است در ژانر هیجانی، روان‌شناختی، درام و اکشن، به کارگردانی جاوما کولت-سرا. این فیلم محصول مشترک کشور آمریکا و آلمان، با بازی لیام نیسون، دیان کروگر، جنیوری جونز، آیدان کوئین و فرانک لانگلا می‌باشد. این فیلم در برلین و حومه فیلمبرداری شده‌است.

داستان

مردی به نام دکتر مارتین هریس (لیام نیسون) همراه با همسرش به برلین سفر می‌کنند. وقتی به هتل می‌رسند مارتین می‌فهمد که چیزی را در فرودگاه جا گذاشته و برمی‌گردد. در راه، تاکسی حامل او تصادف کرده و به رودخانه پرتاب می‌شود. رانندهٔ تاکسی (دیانه کروگر) او را نجات می‌دهد. مارتین هنگامی که به هوش می‌آید فقط نامش و آن هتل را به یاد دارد. هنگامی که او به هتل می‌رود می‌بیند فرد دیگری به نام مارتین هریس در آنجا است و جای او را گرفته و همسرش که اکنون با «مارتینِ جدید» است می‌گوید که او را نمی‌شناسد. مارتین به دنبال رانندهٔ تاکسی که او را نجات داده می‌رود، اما او نیز تظاهر می‌کند که او را نمی‌شناسد، ولی بعداً به او می‌گوید که افرادی او را مجبور به این کار کرده‌اند، و با او همکاری می‌کند تا هویتش را پیدا کند...
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
ژانر : درام ، معمایی ، هیجان انگیز

زمان : ۱۱۳ دقیقه

زبان : انگلیسی ، آلمانی ، ترکی

محصول : انگلستان ، آلمان ، فرانسه ، آمریکا

سال انتشار : ۲۰۱۱

کارگردان : جاوما کولت سرا

ستارگان : لیام نیسون ، دیانه کروگر ، جنیوری جونز

خلاصه داستان : مردی به نام دکتر مارتین هریس (لیام نیسون) همراه با همسرش به برلین سفر می‌کنند. وقتی به هتل می‌رسند مارتین می‌فهمد که چیزی را در فرودگاه جا گذاشته و برمی‌گردد. در راه، تاکسی حامل او تصادف کرده و به رودخانه پرتاب می‌شود. رانندهٔ تاکسی (دیانه کروگر) او را نجات می‌دهد. مارتین هنگامی که به هوش می‌آید فقط نامش و آن هتل را به یاد دارد. هنگامی که او به هتل می‌رود می‌بیند فرد دیگری به نام مارتین هریس در آنجا است و جای او را گرفته و همسرش که اکنون با «مارتینِ جدید» است می‌گوید که او را نمی‌شناسد. مارتین به دنبال رانندهٔ تاکسی که او را نجات داده می‌رود، اما او نیز تظاهر می‌کند که او را نمی‌شناسد، ولی بعداً به او می‌گوید که افرادی او را مجبور به این کار کرده‌اند، و با او همکاری می‌کند تا هویتش را پیدا کند…



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم ناشناخته به کارگردانی جیمز کولت سرا برای ما بنویسید و بفرستید.



فقط برای آلفرد هیچکاک ناشناخته نبود!


کارگردان: جیمز کولت-سرا


بازیگران: لیام نیسن - دایان کروگر - جانری جونز - آیدان کوئین - برونو گانز


مدت زمان: 113 دقیقه


درجه نمایشیG-13


ژانر: درام/ هیجانی/ معمایی


محصول سال 2011

خلاصه داستان و توضیحات:
«آدم معصوم و بی گناهی که در یک توطئه گرفتار شده و قادر به فهم این توطئه نیست», مضمون مورد علاقه آلفرد هیچکاک بود. حتی فیلمساز ماهری مثل پولانسکی هم نتوانست در فیلم دیوانه وارش (محصول 1988 با بازیگری هریسون فورد) موفقیت های استاد دلهره و تعلیق را تکرار کند. فقط هیچکاک بلد بود تریلر های پیچ در پیچ را طوری بسازد که تماشاگر نه تنها از پیمودن این مسیرهای پیچ در پیچ دچار سرگیجه نشود بلکه لذت هم ببرد.
کار هیچکاک سهل و ممتنع بود. فیلم هایش تنها در ظاهر امر ساده و راحت به نظر می آمدند. فیلمنامه های بهترین فیلم های هیچکاک اگر توسط فیلمسازی با نبوغ کمتر از نبوغ هیچکاک ساخته می شدند به احتمال زیاد به فیلم هایی مثل ناشناخته مبدل می شدند.
ناشناخته تا 20 دقیقه به تمام شدن اش, توان جذب تماشاگر را دارد اما هنگامی که به آن لحظه ی اجتناب ناپذیر کنار زدن پرده و بیان حقیقت ماجرا می رسد, فیلم حالت جدی خود را از دست می دهد و بیشتر به یک پارودی ناشیانه تبدیل می شود.
لیام نیسن که چند سال پیش با بازی در فیلم ربوده شده ستایش های زیادی را نصیب خود ساخت, در فیلم ناشناخته تقریبا همان نقش را تکرار کرده است. نیسن در ناشناخته نقش دکتر مارتین هریس, استاد یک دانشگاه آمریکایی را بازی می کند که برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی درباره ی بیوتکنولوژی به برلین آمده است. الیزابت (جانری جونز), همسر جوان دکتر هریس, او را در این سفر همراهی می کند.
دکتر و همسرش به هتل می رسند. همسر دکتر هریس مشغول ثبت مشخصات در دفتر هتل است که دکتر هریس پی می برد مشکلی برای چمدان اش (که محتویاتش مک گافین فیلم است) پیش آمده. دکتر هریس تصمیم می گیرد فورا خودش را به فرودگاه برساند و مشکل چمدان اش را حل کند. او بدون اینکه به همسرش خبر بدهد از هتل بیرون می رود و یک تاکسی می گیرد. راننده ی تاکسی یک بوسنیایی به اسم جینا (دایان کروگر) است که به آلمان مهاجرت کرده و به صورت غیر قانونی در این کشور زندگی می کند. در طول مسیر, تاکسی تصادف می کند و دکتر هریس بر اثر ضربه ای که به سرش خورده بی هوش می شود اما جینا, راننده ی زیبای تاکسی, جان دکتر را نجات می دهد و سپس غیب اش می زند.
دکتر هریس پس از چهار روز بی هوشی, به هوش می آید. حافظه ی او آشفته و درهم برهم شده است. او برخلاف دستور پزشک اش, بیمارستان را ترک می کند و به هتل می رود اما در آنجا با دو واقعیت ناخوشایند روبرو می شود: همسرش به وی می گوید که او را هرگز ندیده و نمی شناسد و شوهرش هم (آیدان کوئین) مرد دیگری است که همان دکتر مارتین هریس «واقعی» است. زمانی که یک آدمکش قصد جان مارتین را می کند, او به این فکر می افتد که نکند دیوانه شده و ...
سه چهارم نخست ناشناخته توجه تماشاگر را معطوف خودش می کند. در این 90 دقیقه ی آغازین, تماشاگر حدس هایی می زند و در انتظار می ماند تا «حقیقت» موضوع برملا شود. خوشبختانه سازندگان فیلم از حقه ی منسوخ و رذیلانه ی «خواب دیدن» اجتناب کرده اند. بدترین چیز این بود که دکتر مارتین هریس همه ی این حوادث را در خواب دیده بود. اما اگرچه فیلمسازان در این مصاف تماشاگران «بازی جوانمردانه» کرده اند اما گره گشایی آنها حقیقتا احمقانه و نومید کننده است. این 20 دقیقه ی پایانی مزخرف تیر خلاص را بر مغز آن 90 دقیقه ی آغازین نسبتا خوب شلیک می کند. ناشناخته یکی از انبوه فیلم هایی است که یک پایان بندی وحشتناک کل فیلم را نابود می کند.
اما ناشناخته با وجود همه ی ایراداتش, شاخص های تولیدی بالایی دارد. فیلمبرداری فیلم توجه برانگیز است و ما را به یاد برلین جنگ سرد می اندازد. این احساس وجود دارد که ناشناخته قصد داشته حرف هایی درباره ی هویت گذشته ی برلینی ها در دوران قبل از فروپاشی دیوار برلین و آن زمانی که تقریبا تمامی مردم آلمان شرقی یا عضو سازمان اطلاعات و امنیت این کشور (استاسی) بودند یا تحت نظارت و مراقبت ماموران این سازمان قرار داشتند, بگوید. حتی یکی از شخصیت های فیلم, ارنست یورگن (برونو گانز), مامور اسبق
استاسی است که حالا دارد برای سازمان های اطلاعاتی آلمان متحد کار می کند.

فیلم می خواهد بگوید که چگونه آلمانی ها گذشته ی خود را فراموش کرده اند و این توان بالا را دارند که خودشان را از نو بسازند. اما متاسفانه این مضمون خوب در فیلم نیمه کاره مانده است. حتی مقوله ی مهاجرت غیر قانونی و آن راننده تاکسی زیبای بوسنیایی هم که می توانست مضمون جالبی در فیلم باشد, به همین سرنوشت دچار شده است.
راست اش را بخواهید یورگن و جینا شخصیت های به مراتب جالب تری از دکتر مارتین هریس هستند.
در یک کلام فیلم هایی شبیه ناشناخته تنها ظاهر تریلر های سطح بالا را دارند; یک ظاهر غلط انداز که برای اغفال کردن تماشاگران کمتر فهیم سینما طراحی و ساخته شده است.

نقد و بررسی فیلم Unknown ( ناشناخته )

ناشناخته براساس رمانی به نام خارج از ذهن من نوشته دیدیر ون کاولائرت که در حال 2003 منتشر شد ساخته شده است. البته به نظر م1ی رسد خودِ رمان خارج از ذهن من براساس فیلمهای دهه 40 یا 50 نوشته شده باشد، یعنی زمانی که همگی وقتی به هوش می آمدند اولین سوالی که می کردند این بود: من کی هستم؟!


مارتین هریس ( لیام نیسن ) دانشمند علم بیوتکنولوژی است. وی به تازگی قرار است برای ایراد سخنرانی درباره علم بیوتکنولوژی به همراه همسرش ، الیزابت ( ژانویه جونز ) ، به شهر برلین آلمان برود. دکتر مارتین هنگام سفر به برلین متوجه می شود که چمدان شخصی اش که حاوی مدارک مهمی بود در فرودگاه جا مانده! بنابراین او سریعا تصمیم می گیرد با یک تاکسی به فرودگاه بازگردد تا چمدانش را پیدا کند ، اما وی هنگام بازگشت با یک تصادف شدید روبرو می شود و به کما می رود. 4 روز بعد، دکتر مارتین از کما خارج شده اما متوجه می شود که هیچگونه مدرک شناسایی و پاسپورتی به همراه ندارد. او نزد همسر خود ، الیزابت ، می رود اما الیزابت او را نمی شناسد و ادعا می کند که هیچ وقت وی را در عمرش ندیده است! مارتین که حالا بسیار گیج شده است پی می برد که الیزابت با فردی دیگر با نام مارتین ( آیدان کویین ) ازدواج کرده است!. حالا مارتین باید حقیقت را کشف کند و در این راه با راننده تاکسی ایی به نام جینا ( دیان کروگر ) که جان وی را در جریان تصادف نجات داده بود همراه می شود اما ....

ناشناخته شروع بسیار خوبی دارد که نوید یک فیلم پر هیجان و جذاب را می دهد. مردی که در بیمارستان بلند می شود و متوجه می شود که تمام زندگی اش تغییر کرده و تمام افرادی که می شناخته تغییر هویت داده اند. این مقدمه عالی می توانست تبدیل به یکی از هیجان انگیز ترین فیلمهای زمستان شود اما چند مشکلی که سازندگان آگاهانه باعث بوجود آمدنش شدند- که در ادامه آنها را ذکر خواهم کرد -باعث شد تا این فیلم هم در رده فیلمهای متوسط جا بگیرد.

اولین مشکل فیلم ناشناخته این است که علی رغم پیش زمینه مثبتی که تماشاگر از داستان فیلم دارد ، به هیچ عنوان نمی تواند داستان خود را بصورت سالم روایت کند! فیلم تا زمانی که چمدان کذایی گم نشده، روایت خوب و منطقی ایی دارد اما به محض اینکه این چمدان گم می شود، گویی فیلمنامه فیلم هم گم می شود! دکتر مارتین که در ابتدای فیلم شخصیت بسیار باهوشی نشان می دهد، به محض مفقود شدن چمدانش مجموعه ایی از رفتارهای غیر منطقی را از خود بروز می دهد. او بدون اینکه به همسر خود درباره گم شدن چمدانش چیزی بگوید، به دنبال چمدان خود می رود و آنها را در هتل به امان خدا رها می کند - البته بعد از مدتی یادش می افتد که به او زنگ بزند اما تلفن همراهش آنتن نمی دهد ( وسط برلین!) -سپس در یک تاکسی که راننده اش یک خانم مهاجر غیر قانونی ( همان دایان کروگر! ) سوار می شود ، تصادف می کند و این خانم خوش قلب وی را نجات می دهد اما به محض اینکه مارتین به هوش می آید وی فرار می کند! و... بسیاری دیگر از مشکلاتی که باعث شده تا ناشناخته نتواند یک عنوان پخته به حساب بیاید. این روند متاسفانه با باز شدن گره های داستان به اوج تنزل خود می رسد و عملا تماشاگر را ناامید می کند. ناشناخته حداقل می توانست با پایانی غیر منتظره ضعف های زیاد فیلمنامه را تا حد چشمگیری بپوشاند اما پایان قراردادی فیلم کلکسیون ضعف های فیلمنامه را تکمیل می کند.

از دیگر مشکلات فیلم این است که اکشن مصنوعی 2دارد. بله ، صحنه های تعقیب و گریز در فیلم شاید بتواند برای چند لحظه شما را جذب کند اما فیلم در این لحظات با تاکید زیاد بر جاذبه های توریستی شهر برلین و قرار دادن صحنه تعقیب و گریز در این خیابان ها و فیلمبرداری ایی که بیشتر از فیلم قصد به تصویر کشیدن مکانهای تاریخی برلین را دارد، بدجوری توی ذوق می زند. با اینحال اگر به این چیزها اهمیت نمی دهید و تنها هیجان کاذب برایتان اهمیت دارد، باید بگویم که ناشناخته از حیث اکشن فیلم نسبتا شلوغی است و می تواند شما را سرگرم کند. صحنه های تعقیب و گریز بین دکتر و کسانی که می خواهند او را به قتل برسانند شاید جالب ترین نکته فیلم باشد.

فکر می کنم کسی نباشد که با دیدن لیام نیسن در نقش اصلی این فیلم، یاد فیلم ربوده شده از او نیفتد. نیسن در ربوده شده توانسته بود یک اکشن سر راست را به نمایش بگذارد و تماشاگران را راضی کند. ظاهرا سازندگان هم به دل  یل موفقیت ربوده شده و فضای نسبتا مشترکی که بین ربوده شده و ناشناخته وجود دارد، تصمیم گرفتند که از نیسن در نقش اصلی استفاده کنند اما واقعیت امر این است که این فیلم ضعیف تر از آن است که نیسن بتواند در آن کاری انجام دهد. حضور نیسن در صحنه های اکشن تماشایی است اما به محض اینکه فیلم وارد درام و  باز کردن گره های داستان می شود، نیسن هم تمرکز خود را از دست می دهد و تماشاگر را عصبانی می کند.

ناشناخته فیلمی به شدت آشفته است. فیلمی که می توانست تبدیل به یکی از بهترین های فصل شود اما متاسفانه به دلیل اینکه فیلم محصول مشترک بین آمریکا و اروپا است، فیلم بیشتر بر جاذبه های توریستی تکیه کرده و ترجیح داده پول را فدای اعتبار کند. ناشناخته از آن دست فیلمهایی است که مطمئنا بزودی در کشورمان دوبله می شود و هر ماه تقریبا یک بار در تلویزیون به نمایش در خواهد آمد.

منتقد : میثم کریمی

ناشناخته : Unknown

کارگردان : Jaume Collet-Serra

نویسنده : Oliver Butcher ،  Stephen Cornwell

بازیگران :

Liam Neeson  ...  Dr. Martin Harris

Diane Kruger  ...  Gina

January Jones  ...  Elizabeth Harris

Aidan Quinn  ...  Martin B.

و...............

ژانر : درام - ماجراجویی

درجه سنی :  PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)

زمان : 113دقیقه

نام فارسی فیلم : ناشناخته

نام لاتین فیلم: Unknown

محصول : 2011 آمریکا

موضوع و ژانر : درام – هیجان انگیز – رازآلود
 
مدت زمان : 113 دقیقه

خلاصه داستان فیلم : مردی که به کما رفته بود حالا باز به دنیا باز گشته است و میخواهد حقیقت های قبل زندگی خود را بداند و او حتی همسر خود را به یاد نمی آورد و با کمک یک زن جوان میخواهد علت …

نام فارسی: ناشناخته

نام لاتین: Unknown 2011

محصول سال و ساخت کشور: ۲۰۱۱ انگلستان, آلمان, فرانسه, آمریکا
هنرمندانی که در این فیلم ایفای نقش داشته اند: Liam Neeson, Diane Kruger, January Jones, Aidan Quinn و …

به کارگردانی و نظارت:Jaume Collet-Serra

ژانر و موضوع پرداختی داستان: اکشن, رازآلود, هیجان انگیز
مدت زمان پخش فایل ویدیویی: ۱ ساعت و ۵۳ دقیقه

چکیده ایی از داستان فیلم: مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچ‌کس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند.
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ



فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 


آدمیان ، همواره نیازمند آموزشهای زیستگاهی هستند. حکیم ارد بزرگ

آدمیانی که زیستگاه خویش را نابود می کنند ، براستی بی ریشه و مزدورند. حکیم ارد بزرگ  

برای نگهداری و نگهبانی از زیستگاه جانوری ، باید نگاهی فراگیر و باز داشت. حکیم ارد بزرگ

برگها ، دست های کوچک و باز فرزندان آینده هر سرزمین هستند که باید پاسشان داشت. حکیم ارد بزرگ

بسیاری از سیل ها ، توفان ها و بلایای طبیعی به خاطر نامهربانی ما با طبیعت رخ داده و می دهد. حکیم ارد بزرگ


عکس برای اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکس سخنان حکیمانه اینستاگرم . عکس سخنان زیبا اینستاگرم . عکس سخنان ناب اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکسنوشته اینستاگرم . عکس اینستاگرم . جدیدترین عکس ها از اینستاگرم . جدیدترین عکس های جذاب و دیدنی از اینستاگرم . عکس سخنان حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . تصویر ارد بزرگ اینستاگرم . عکس نوشته بزرگان اینستاگرم . عکس نوشته های حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . ارد بزرگ . حکیم ارد بزرگ . حکیم اردبزرگ . hakimorodbozorg . hakim orod bozorg . hakim great orod . great orod . mojtaba shoraka . sokhanan bozorgan . sokhanan ziba . jomalat bozorgan . jomalat hakimaneh
 

 

 
خردمندان ، پیشتاز روزگار خویش اند. حکیم ارد بزرگ

نقاد ، با بی ادبی ، زحمات و دستاوردهای خویش را ، بر باد می دهد. حکیم ارد بزرگ

نقادی و ارزیابی به معنای تحقیر نمودن و نابود ساختن انرژی دیگران نیست. حکیم ارد بزرگ

نقد بی کینه دیگران بر کار ما ، پاداشی است ، که ارزش آن را باید دانست. حکیم ارد بزرگ

نیک رفتاری ، نشان خودساختگی است. حکیم ارد بزرگ


عکس برای اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکس سخنان حکیمانه اینستاگرم . عکس سخنان زیبا اینستاگرم . عکس سخنان ناب اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکسنوشته اینستاگرم . عکس اینستاگرم . جدیدترین عکس ها از اینستاگرم . جدیدترین عکس های جذاب و دیدنی از اینستاگرم . عکس سخنان حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . تصویر ارد بزرگ اینستاگرم . عکس نوشته بزرگان اینستاگرم . عکس نوشته های حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . ارد بزرگ . حکیم ارد بزرگ . حکیم اردبزرگ . hakimorodbozorg . hakim orod bozorg . hakim great orod . great orod . mojtaba shoraka . sokhanan bozorgan . sokhanan ziba . jomalat bozorgan . jomalat hakimaneh
 

 

 
خردمندان ، ابزار دون پایگان نمی شوند. حکیم ارد بزرگ

خردمندان ، آشتی جو و نرم خو هستند. حکیم ارد بزرگ

نیکی ، برآیند سرشت پاک آدمی است. حکیم ارد بزرگ

هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است. حکیم ارد بزرگ

همواره آدمیان ، چنبره بدی و پلیدی را با خرد خویش ، کوچک تر کرده اند. حکیم ارد بزرگ

آغاز ها را باید جشن گرفت، چرا که شیره جهان، در بالندگی و زایندگیست. حکیم ارد بزرگ

آغاز هر روز ، نو شدنی دوباره است ، و زمانی برای پویایی بیشتر. حکیم ارد بزرگ


عکس برای اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکس سخنان حکیمانه اینستاگرم . عکس سخنان زیبا اینستاگرم . عکس سخنان ناب اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکسنوشته اینستاگرم . عکس اینستاگرم . جدیدترین عکس ها از اینستاگرم . جدیدترین عکس های جذاب و دیدنی از اینستاگرم . عکس سخنان حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . تصویر ارد بزرگ اینستاگرم . عکس نوشته بزرگان اینستاگرم . عکس نوشته های حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . ارد بزرگ . حکیم ارد بزرگ . حکیم اردبزرگ . hakimorodbozorg . hakim orod bozorg . hakim great orod . great orod . mojtaba shoraka . sokhanan bozorgan . sokhanan ziba . jomalat bozorgan . jomalat hakimaneh
 

 

 
تنها آثار هنری جاودانه می شوند ، که به درون هنرمند نزدیکترند. حکیم ارد بزرگ

توهین به اینترنت از هیچ کسی پذیرفته نیست. حکیم ارد بزرگ

جایگاه فرهنگی کشورها ، در رشد و بالندگی بشری را ، می توان در میزان داده های فرهنگی هر یک از آنها ، در پهنه اینترنت دید. حکیم ارد بزرگ

جایگاه هنر و هنرمند ، بسیار ارزشمند است. حکیم ارد بزرگ

جوانان امروز باید ، هنر خود را در میدان آی تی و فناوری های نوین به نمایش بگذارند. حکیم ارد بزرگ

خبرنگاران آزاده ، پیشتازان رشد هر سرزمین هستند. حکیم ارد بزرگ


عکس برای اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکس سخنان حکیمانه اینستاگرم . عکس سخنان زیبا اینستاگرم . عکس سخنان ناب اینستاگرم . عکس سخنان بزرگان اینستاگرم . عکسنوشته اینستاگرم . عکس اینستاگرم . جدیدترین عکس ها از اینستاگرم . جدیدترین عکس های جذاب و دیدنی از اینستاگرم . عکس سخنان حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . تصویر ارد بزرگ اینستاگرم . عکس نوشته بزرگان اینستاگرم . عکس نوشته های حکیم ارد بزرگ اینستاگرم . ارد بزرگ . حکیم ارد بزرگ . حکیم اردبزرگ . hakimorodbozorg . hakim orod bozorg . hakim great orod . great orod . mojtaba shoraka . sokhanan bozorgan . sokhanan ziba . jomalat bozorgan . jomalat hakimaneh
 

 

 
آدمهای ناتوان ، شهرت را بد می شمارند. حکیم ارد بزرگ

آدمهای ناتوان ، همواره می نالند و به زمین و زمان دشنام می دهند. حکیم ارد بزرگ

آدمی ، به آرامی می آموزد که ، نباید برای هر کاری ، همه زندگی و اندیشه اش را درگیر سازد. حکیم ارد بزرگ

آنان که برای بهروزی آدمیان کوشش می کنند ، شایستگان همه دوران ها هستند. حکیم ارد بزرگ

توانایی ، از پس آگاهی و کوشش بسیار ، بدست می آید. حکیم ارد بزرگ


فیلسوف ایرانی . پدر فلسفه نوین . زندگینامه حکیم ارد بزرگ .  بیوگرافی حکیم ارد بزرگ . حکیم ارد بزرگ کیست . ارد بزرگ کیست . ارد بزرگ . hakim orod bozorg.  orod، bozorg shirvan . بزرگ شیروان . پدر فلسفه جدید . بزرگترین فیلسوف جهان


مهرورزی و ستایشگری ، درمان بسیاری از دردهای آدمیان هستند. حکیم ارد بزرگ

مهمترین کار پدر و مادر ، پس از آغاز زندگی زناشویی فرزند ، این است که زندگی مشترک آنها ادامه یابد . حکیم ارد بزرگ

میدان پیمان های گسسته، همچون مردابی دهشتناک است، که باید از آن گریخت. حکیم ارد بزرگ

میهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد، مگر دیدار پدر و مادر. حکیم ارد بزرگ



فیلم توطئه ویل بی ساخته رالف نلسون

توطئه ویل بی
1975 انگلستان
The Wilby Conspiracy

Dir:Ralph Nelson


The Wilby Conspiracy
Directed by     Ralph Nelson
Produced by     Martin Baum
Paul M. Heller
Helmut Dantine
Written by     Rodney Amateau
Starring     Michael Caine
Sidney Poitier
Nicol Williamson
Music by     Stanley Myers
Cinematography     John Coquillon
Edited by     Ernest Walter
Production
company
   
Baum/Dantine Productions
Optimus Productions Ltd.
Distributed by     United Artists
Release dates
 1975
Running time
    102 minutes
Country     United Kingdom
Language     English

The Wilby Conspiracy is a 1975 thriller film directed by Ralph Nelson and filmed in Kenya. It was written by Rodney Amateau, based on the 1972 novel by Peter Driscoll. It had a limited release in the US.

داستان فیلم

In apartheid-era South Africa, Shack Twala (played by Sidney Poitier), a black revolutionary who had served time on Robben Island, is freed by Rina van Niekerk (Prunella Gee), his Afrikaner defence attorney, because he would be a victim of retroactive legislation. Rina, estranged from her husband Blane (Rutger Hauer), is having a relationship with an English mining engineer, Jim Keogh (Michael Caine), who has attended Shack's trial. Surprised by the verdict, Rina, Jim and Shack go off to celebrate at her house. They are stopped by the South African Police who are conducting identity document checks and arresting everyone who does not have their papers on them. As Shack has only just been released from prison he will not receive his papers until the next day. The police Constable and Shack antagonise each other leading to Shack being handcuffed and arrested. When Rina attempts to pull the Constable off Shack, the policeman hits her, knocking her to the ground. Jim assaults and knocks out the Constable making all three fugitives.

At Police Headquarters, an SAP Brigadier (Patrick Allen) is criticised by Major Horn (Nicol Williamson) of the South African Bureau of State Security (BOSS) for not only arresting Shack but continuing with their random identity checks and arrests that have infuriated world opinion.

The three fugitives are followed and monitored by BOSS to lead them to discover their escape route to Botswana and its facilitators, two Indian dentists; a stash of stolen uncut diamonds being used to fund the "Black Congress" (African National Congress) and the leader of the "Black Congress", a man named Wilby (Joe De Graft).



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم توطئه ویل بی به کارگردانی رالف نلسون برای ما بنویسید و بفرستید.




Cast
    Sidney Poitier as Shack Twala
    Michael Caine as Jim Keogh
    Nicol Williamson as Major Horn, S.African Bureau of State Security
    Prunella Gee as Rina van Niekerk
    Saeed Jaffrey as Dr. Anil Mukarjee, Indian Dentist
    Persis Khambatta as Dr. Persis Ray, Dentist
    Rijk de Gooyer as Van Heerden, Bureau of State Security
    Rutger Hauer as Blane van Niekerk
    Patrick Allen as the Brigadier
    Joe De Graft as Wilby Xaba
    Archie Duncan as Gordon
    Helmut Dantine as Prosecuting counsel

Additional Notes

After this motion picture, Poitier moved into both directing and acting. In addition, the film introduced Dutch actor Rutger Hauer to English-speaking audiences. Hauer went on to act in several of director Paul Verhoeven's early movies. The Wilby Conspiracy was also the western film debut of Indian actress Persis Khambatta, who would appear in Star Trek: The Motion Picture and with Rutger Hauer in Nighthawks
DVD & HD

    The region 1 DVD was released January 20, 2004.
    In 2010 it was digitized in High Definition (1080i) and broadcast on MGM HD.

إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ


از شرلوک هلمز تا مارکوپولو در «سینما کلاسیک»

سری جدید «سینما کلاسیک» شبکه نمایش که هر شب ساعت یک بامداد از این شبکه پخش می‌شود، این هفته نیز از 4 تا 10 اردیبهشت با آثار برجسته سینمای کلاسیک به روی آنتن می رود.

به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، «گرسنه» محصول 1966 دانمارک، «شرلوک هلمز و دکتر واتسون»(توطئه ویل بی) محصول 1975 انگلستان، «مردان خشن» محصول 1954 آمریکا، «اسلحه بزرگ» محصول 1973 ایتالیا، «داستان دو شهر» محصول 1935 آمریکا و «ماجراهای مارکوپولو» محصول 1938 آمریکا از فیلم‌های انتخابی این هفته هستند.

مارکوپولو تاجر و جهانگرد ونیزی نیز از جمله داستان‌های محبوب کارگردان های سینما بوده و اقتباس‌های فراوانی از آن صورت گرفته است. «ماجراهای مارکوپولو» اثر آرچی مایو و جانفورد در 1938 به سراغ همین سوژه رفت و با حضور گری کوپر در نقش مارکوپولو به روی پرده نقره‌ای رفت. باسیل راثبون، سیگرید گوری و لانا ترنر از جمله بازیگران دیگر این فیلم هستند.

«مردان خشن» از دیگر فیلم‌های این هفته، که با حضور گلن فورد و ادوارد رابینسون، از بازیگران سرشناس کلاسیک تبدیل به یکی از گزینه‌های قابل توجه این هفته شده است. فیلم داستان مزرعه‌داری با بازی گلن فورد است که تصمیم دارد با فروش زمین خود، به همراه نامزدش راهی شرق شود ولی سلسله اتفاقاتی همه چیز را تغییر می‌دهد. رودولف ماته، کارگردان و فیلمبردار لهستانی که پنج بار نامزدی جایزه اسکار را برای فیلمبرداری در کارنامه داشته است، در مقام کارگردانی این فیلم بوده است.


فیلم آقای ترنر ساخته مایک لی

آقای ترنر
2014 انگلستان
Mr. Turner

Dir:Mike Leigh


آقای ترنر
فیلم محصول سال 2014
آقای ترنر نام فیلم درامِ زندگی‌نامه‌ ویلیام ترنر نقاش بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۴ به کارگردانی مایک لی ساخته شد. این فیلم موفق شد جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمبردار را از جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ نصیب تیموتی اسپال و دیک پاپ کند.
تاریخ اکران: ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴ م. (بریتانیا)
کارگردان: مایک لی
آهنگ‌ساز: Gary Yershon
فیلم‌نامه: مایک لی
فیلم‌بردار: دیک پوپ
بازیگران
تیموتی اسپال
دوروسی اتکینسون
ماریون بیلی
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
تیموتی اسپال
بازیگر
تیموتی لئونارد اسپال، OBE بازیگر اهل انگلستان است. بعضی از نقش‌های وی شامل پیتر پتی‌گرو در هری پاتر، وینستون چرچیل در سخنرانی پادشاه، آقای پو در بدبیاری‌ها، داستان‌های لمونی اسنیکت، و آرایشگر شیطانی خیابان فلیت هستند.
تولد: ۲۷ فوریهٔ ۱۹۵۷ م. (سن ۵۹)، لندن، بریتانیا
فرزندان: ریف اسپال
نمایش‌های تلویزیونی: خیابان
جوایز: جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن
نامزد جوایز: جایزهٔ فیلم مستقل بریتانیا برای بهترین بازیگر مرد

 معرفی فیلم آقای ترنر "Mr. Turner" (اختصاصی سینماسنتر)

    نام فیلم     آقای ترنر (Mr. Turner)     کارگردان     Mike Leigh
    کشور سازنده     انگلستان-فرانسه-آلمان     تهیه کننده     Georgina Lowe
    سال تولید     2014     فیلم نامه     Mike Leigh
    ژانر     بیوگرافی-درام-تاریخی     فیلم بردار     Dick Pope
    زمان فیلم     150 دقیقه     آهنگساز     Gary Yershon
    کمپانی     Entertainment One-Diaphana Films
        تدوین گر     Jon Gregory
    زبان فیلم     انگلیسی     درجه نمایش     R     صدا بردار     Tim Fraser
    بودجه تولید     8.4 میلیون£     فروش فیلم     3 میلیون$     طراح صحنه     Charlotte Watts
    افتخارات     بازیگران
    برنده ی جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمبرداری از جشنواره کن
    نامزد دریافت نخل طلای جشنواره کن
    نامزد دریافت اسکار بهترین فیلمبرداری-بهترین طراحی لباس و بهترین موسیقی متن
    نامزد دریافت بفتا بهترین فیلمبرداری-بهترین طراحی لباس و بهترین آرایش و طراحی مو
    برنده ی جایزه بهترین بازیگر مرد از جوایز فیلم های اروپایی
    برنده ی جایزه بهترین فیلم-بهترین کارگردانی-بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر مرد از جوایز انجمن ملی منتقدین فیلم آمریکا
    برنده و نامزد 39 جایزه دیگر    
    Timothy Spall در نقش J.M.W. Turner

    Paul Jesson در نقش William Turner

    Marion Bailey در نقش Sophia Booth

    Lesley Manville در نقش Mary Somerville

    Karl Johnson در نقش Mr. Booth

    درباره داستان

    مروری بر ربع قرن پایانی زندگی نقاش بزرگ بریتانیایی، جی ام دبیو ترنر.

    درباره فیلم

    فیلمساز 71 ساله انگلیسی که او هم از پس از موفقیت در تلویزیون به سینما روی آورده؛ حالا در آخرین فیلمش یک اثر بیوگرافیک ساخته است. سبک فیلمسازی مایک لی روایت اجتماعی است و دست برقضا به سبب سالها حضور در تلویزیون و انجام کارهای خبری و گزارشی در این سبک فیلمسازی تبحری ویژه دارد. این بار اما مایک لی به سراغ یک شخصیت هنرمند هموطن خود رفته است. او در فیلم خود "آقای ترنر" شرح حالی از زندگی هنرمند سرشناس و نقاش انگلیسی ویلیام ترنر (1775-1851) داده است.
    ترنر که نقشش را تیموتی اسپال بازی کرده؛ در فرهنگ عامه انگلیس اگرچه شدیدا مورد احترام است اما به دلیل سبک زندگی و انزوا گری بسیار هم مورد انتقاد واقع می‌شود.
    با اینهمه کسی نسبت به تبحر هنری وی شک ندارد. چرا که ویلیام ترنر به نوعی پایه گذار سبک تاریخ نگاری موضوعی در نقاشی است. اگرچه در دنیا و در مجموع او را یک منظره پرداز رومانتیک بیشتر می‌شناسند.
    مایک لی که بیشتر برای به تصویر کشیدن زندگی های معمولی افراد شهرت پیدا کرده است، در این فیلم 25 سال از زندگی یک مرد فوق العاده، یک استاد نقاشی و عضو آکادمی سلطنتی هنر را به زیبایی هرچه تمام تر و با رعایت جانب انصاف به تصویر می کشد. او در این فیلم از الِمانهایی چون غیر عادی بودن، هنرمند روشن بین انقلابی و فردی پرکار استفاده کرده است، مردی که بیش از 20000 نقاشی کشیده و آثارش امروزه در گالری تیت انگلستان نگهداری می شود.
    لی همچنین هنر گرافیکی و سادگی درخشان این استاد را در هنرهایش بررسی کرده است.



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم آقای ترنر به کارگردانی مایک لی برای ما بنویسید و بفرستید.



 گزیده نظرات منتقدان درباره آقای ترنر (مایک لی)

7فاز: تیموتی اسپال در نقش نقاش بریتانیایی؛ جی.ام.دبلیو ترنر در فیلم بیوگرافیک پرسروصدای مایک لی در کنار دوروتی اتکینسون و ماریون بیلی به ایفای نقش پرداخته است. آقای ترنر به بازگویی داستان 25 سال آخر زندگی این نقاش می‌پردازد.

نظر منتقدان مختلف را درباره فیلم بخوانید:
هالیوود ریپورتر - لزلی فلپرین: "لی موفق شده است که تقریبا بدون متوسل شدن به هیچ رویداد مهمی جادو کند و جزئیاتی غیرغافلگیر‌کننده را به فیلمی تکان دهنده و جذاب تبدیل کند. این همان اتصال بین بیوگرافی و هنر است که همیشه کتمان می‌شد. البته مشکلات مربوط به بودجه مانع آن شد که لی در فیلمش به سفر ترنر به اروپا، بخصوص ونیز هم بپردازد. اما از طرفی تمرکز بر زندگی او در انگلستان توانسته به تنهایی فیلم را غنی و بی کم و کاست کند. لی همچنین موفق شده است که نوعی جلوه‌گری اسرارآمیز از دل کار ترنر و روش منحصر به فرد او در استفاده از رنگ‌های روشن بیرون بکشد و این حس را القا کند که هرچیزی در طبیعت به کار او ربط پیدا می کند. همان نظریه‌ مورد علاقه هنرمندان رمانتیک: که همه‌چیز در این دنیا اساسا به هم ربط پیدا می‌کند."
علاوه بر این "تمامی این‌ها با اجرایی استادانه از اسپال منسجم‌تر می‌شود؛ نقشی که او برای بازی در آن آفریده شده همین است. لی موفق شده ترنر را آرام و باهوش نشان دهد، آن حالتی که او مشتاقانه به صحبت‌های آقای بوث گوش می‌دهد و این اشتیاق منجر به درکی وسیع از هنر برای خلق بهترین آثارش می‌شود. همه این جزئیات مینیاتوری در حین خرخر کردن ترنر و سلانه سلانه راه رفتن‌های او کار خود را انجام می‌دهند و به لی و اسپال اجازه می‌دهند که پرتره‌ای چندلایه از مردی باهوش و بوالهوس خلق کنند که شاید حتی تشابهاتی هم به شخصیت واقعی خود کارگردان داشته باشد."

نیویورکر - دیوید دنبی: "خشن، عجیب اما خیره‌کننده. کارگردان و فیلمبردار بیشتر به ما یاد می‌دهند که چگونه به نقاشی‌ها نگاه کنیم تا اینکه فقط آن‌ها را نمایش دهند و این انتخابی هوشمندانه است. همه مردان این فیلم درمقابل یکدیگر با مهارت رفتار می‌کنند، انگار که در حال اجرای نمایش روی صحنه باشند. اما اسپال در غرابت قهرمانانه خود و خلق و خوی‌اش بالاتر از همه می‌ایستد."

نیویورک تایمز - ای.او.اسکات: "کاری پرقدرت در نمایشِ خلاقیتی منتقدانه. پرتره‌ای دوست داشتنی و غیراحساساتی از روحی خلاق که هر روز فرصت دیدنش را ندارید. با اینکه این فیلم به روشنی تمام، نقاش داستانش را تحسین و منبع افکار او را به تماشاگر معرفی می‌کند در عین حال تمام تصورات قرن اخیر را از چیستی هنر و کار هنرمند برهم می‌زند. اسپال، ترنر را درشت، کوبنده و با نازک‌بینی بازی می‌کند. به لطف فیلمبرداری بدیع و پررنگ و لعاب پوپ می توانیم دنیا را از دریچه نگاه ترنر تماشا کنیم."

لس انجلس تایمز - کنت توران: "این فیلم ما را در مقابل  تصورات و روایت‌های مرسوم قرار می‌دهد. پایان‌بندی فیلم مثل یک دام است که تماشاگر را تماما به داخل دنیای خود می‌کشاند. ترنر به قدری ما را غوطه‌ور می‌کند که در نهایت احساس می‌کنیم همه دنیای هنرمند، شخصیت او و نوع زندگی در زمانه او را می شناسیم. ابتکار عمل در پروراندن کاراکتر ترنر ماه‌ها زمان برده و درکنار او حتی بازیگرانی که چند لحظه کوتاه در فیلم ظاهر می‌شوند از بازی خوب و تاثیرگذار کم نمی‌گذارند و حتی رد پای آن‌ها هم در روند کلی پیشرفت داستان واضح است."

گاردین - پیتر بردشاو: "عجب فیلم شگفت انگیزی. چقدر غنی و سرگرم‌کننده. و چقدر با سرعت، قدم‌های بلندش را می‌پیماید. رابطه واقعی بین کارکترهای این فیلم با نوعی عجیب بودن در کیفیت‌اش ترکیب شده که تمام صحنه‌های فیلم را آغشته به بوی خود می‌کند. هر لحظه کمدی آن با مهارت تنظیم شده و هر اجرایش از هوش و عشق لبریز می‌شود. این یک فتح دیگر برای لی و برای اسپال است."


 نقد و بررسی نامزدهای نخل طلای 2014: Mr. Turner (آقای ترنر) اثر مایک لی

Mr. Turner (آقای ترنر)
    ----۱۵ مه ۲۰۱۴ --- بیوگرافی،درام ---۱۴۹ دقیقه NR

کارگردان : Mike Leigh

نویسنده : Mike Leigh

بازیگران : Timothy Spall, Paul Jesson, Dorothy Atkinson

خلاصه داستان : مروری بر ربع قرن پایانی زندگی نقاش بزرگ بریتانیایی، جی ام دبیو ترنر.

منتقد: رابین کالین (دیلی تلگراف)-امتیاز ۱۰ از ۱۰ (۴ از ۴)

در فیلم «آقای ترنر/ Mr Turner» اثر جدید «مایک لِی» به ندرت ممکن است متوجه منظور این فرد نشوید. جوزف مالورد ویلیام از همان صحنه ی ابتدایی فردی متفاوت به نظر می رسد، صحنه ای که در آن در منطقه ای روستایی در هلند در حال کشیدن طرح اولیه ی یک آسیاب بادی است و مانند یک لک لک شکم گنده میان نی ها خم شده است. این صحنه هر چه را که بایستی درباره ی این شخص بدانید به شما می گوید و مکان هایی را که در آن خوشحال تر و راضی است را معرفی می کند. خلاصه ی مطلب این منظره به مثابه ی پرتره ای از ترنر است و او اگر بود از شنیدن این جمله لبخند به لب می آورد.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-8.jpgلی با فیلم فوق العاده لذت بخش خود که زندگینامه ی هنرمند انگلیسی ای است که با لقب "نقاش نور" شناخته شده است به کن آمده است. ترنر کسی است که بوم های او که از ترکیبات زیبای ممکن میان رنگ و حرکت آکنده بودند، می توانستند تا حدی طلایه دار هنر سینما باشند.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-5.jpgنقش ترنر را «تیموتی اسپال» بازی می کند که احتمالاً بهترین نقش آفرینی خود را به تماشا می گذارد، حداقل با کیفیتی برابر با نقش خودش در فیلم دیگر لِی «رازها و دروغ ها/Secrets & Lies» که ۱۸ سال پیش نخل طلای جشنواره ی کن را به خود اختصاص داد. او سرفه می کند و مانند پیرمرد غرغروی بیحالی که موهایش می ریزد سرفه می کند و این طرف و آن طرف تلو تلو می خورد. چشمان او روشن و گرسنه است و لب پائین اش مانند لبه ی یک کوزه با افتخار به جلو پیش آمده است.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-12.jpgتعداد خرخر کردن های اسپال، که هر کدام معنای خاص خود را دارد، به راحتی از صد مورد بیشتر است و باعث می شود از خود بپرسید که آیا او از روش مِتُد اکتینگ برای ایفای این نقش استفاده کرده و چند سال در یک خوکدانی کثیف زندگی کرده تا توانسته نوع صدا، حالت ایستادن و بوی مخصوص آن را درست دربیاورد. اما به جز مقدار زیادی تیک عضلانی جالب، اسپال توانسته ترنر را کاملاً و به شیوه ای با ظرافت انسانی تصویر کند، تأثیر این موضوع آن است که استعدادهای هنری ترنر به نظر باز هم دارای سکون و آرامش بیشتری به نظر برسند.

داستان فیلم در سال ۱۸۲۶ آغاز می شود که ترنر ۵۱ ساله می شود و قدم در سربالایی زندگی می گذارد. او در یک کارگاه در خانه ی امروزی خود در لندن کار می کند، جایی که مستخدمه اش هانا (دوروتی اتکینسون) و پدر پیرش ویلیام بزرگ (پاول جسون) اوضاع را مرتب می کنند.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-4.jpgبرخورد های ترنر با هر دوی آنها که شامل روابط جنسی خشک و رسمی با هانا نیز می شود، سرزنده و رک و راست است. گرچه روند نقاشی کردن کاملاً‌ متفاوت است: لِی آن را به شکلی فیلمبرداری کرده است که گاهی شبیه به یک مراسم فرقه ای به نظر می رسد. اوایل فیلم، زمانی که پدر ترنر به یک مغازه ی لوازم نقاشی سر می زند تا انبار پسرش را از نو پر کند، می بینید که مواد رنگی روی سینی های نقره ای روی هم انباشته شده اند، مانند ادویه های مختلف در یک بازار عربی، یا مواد اولیه ی یک معجون سحر آمیز که ملتمسانه می خواهند با هم ترکیب شوند.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-2.jpgنور چیزی است که ترنر را تکان می دهد و او هم به نوبه ی خود به نور حرکت می بخشد. فیلم نیم قرن مانده تا مرگ او در سال 1851 را پوشش می دهد و ما هر جا که می رود، تعقیب اش می کنیم. در یک امارت اربابی او با یک رقیب غمگین و افسرده رقابت می کند و سعی می کند یکی از آوازهای تک نفره ی پورسل را بخواند. او اینکار را به اندازه ی جالب توجهی بد اما در عین حال با آرامش و ظرافت انجام می دهد و پیدا کردن نقطه ی ادای کلمات به شکلی که بین این دو حالت باشد ویژگی خاص و خالص لِی است.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-1.jpgترنر در شهر مارگیت با زن صاحبخانه ای (ماریون بیلی) با برخوردی دوستانه آشنا می شود که بعداً در زندگی اش نقش مهمی ایفا می کند. در آکادمی سلطنتی می بینیم که او این طرف و آن طرف می رود،‌با دوستانش شوخی می کند و توصیه هایی می کند و در یک حرکت سریع فوق العاده و متکی بر خود، جان کانستیبل (جمیز فلیت) را سر جای خود می نشاند.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-3.jpgفیلم پر است از نقش های مکمل جواهر مانند این چنینی که بسیاری از آنها توسط بازیگران ثابت فیلم های لِی، مانند «لزلی منویل» و «روث شین» ایفا شده اند. انتخاب بازیگر مورد علاقه کار بسیار سختی است اما اجازه بدهید بگوئیم بازی «جاشوا مکگوآیر» در نقش جان راسکین - منتقد هنری ای که نوک زبانی صحبت می کند- به شکل یک آدم بی توجه و به ظاهر زرنگ، با سلیقه ی بسیاری از ما هماهنگ بود.

images/stories/rooz/naghd/MrTurner/nf-mrturner-11.jpgاز نظر ظاهری «آقای ترنر» تا حد زیادی شبیه به فیلم فوق العاده و کمتر دیده شده ی لِی به نام «Topsy-Turvy» محصول ۱۹۹۹ است که درباره ی دو نویسنده ی اپرای طنز به نام های دبیلو. اس گیلبرت و آرتور سالیوان است که داستان آن در طول نوشتن اپرای میکادو رخ می دهد. اما این فیلم نسبت به آن هم کار بلندپروازانه تری درباره ی خلق هنر است که در آن این روند تنها به عنوان چیزی قدرتمند نشان داده نشده است، بلکه اغلب اوقات جالب و سرگرم کننده و پرزحمت است اما در عین حال بعضی اوقات که درست به انجام می رسد و ستارگان بخت در موقعیت مناسب هستند، می تواند هنرمند را تا ورای مرگ همراهی کند و او را جزوی از تاریخ گرداند.

وقتی لِی صحنه ای را که الهام بخش شاهکار ترنر در سال ۱۸۳۹ به نام «کشتی تمرایر جنگنده» شد از نو خلق می کند، نشان می دهد که هنرمند امید را نه در کشتی جنگی کهنه و زهوار در رفته ای که در آخرین لنگرگاه خود پهلو می گیرد، ‌بلکه در یدک کش تیره رنگ و کوتاه قد پیدا می کند.

یکی از دوستانش در حالیکه با اندوه با سر به کشتی بزرگتر اشاره می کند می گوید: "روحی از گذشته."

ترنر می غرد:"نه، گذشته گذشته است! تو در حال تماشای آینده ای!‌ دود. آهن. بخار!". او هر دوی اینهاست که در یک نفر جمع شده اند: آینده و گذشته، پیشرفت و تاریخ، یدک کش و کشتی تمرایر.

اختصاصی نقد فارسی

مترجم: الهام بای
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
 نام فیلم: Mr. Turner – آقای ترنر

سال انتشار: ۲۰۱۴

ژانر: بیوگرافی، درام، تاریخی

مدت زمان: ۱۵۰ دقیقه

مدت زمان سانسورشده: ۳دقیقه و ۱ثانیه

خلاصه داستان: مروری بر ربع قرن پایانی زندگی نقاش بزرگ بریتانیایی، جی ام دبیو ترنر و …

 
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
آقای ترنر (فیلم)
کارگردان     مایک لی
نویسنده     مایک لی
بازیگران     تیموتی اسپال
دوروتی اتکینسون
پل جسون
ماریون بیلی
لسلی منویل
روت شین
مایکل کالکین
فیلم‌برداری     دیک پاپ
تاریخ‌های انتشار
۱۵ مه ۲۰۱۴

مدت زمان
    ۱۴۹ دقیقه
کشور     پادشاهی متحد بریتانیا
زبان     انگلیسی

آقای ترنر (به انگلیسی: Mr. Turner) نام فیلم درامِ زندگی‌نامه‌ ویلیام ترنر نقاش بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۴ به کارگردانی مایک لی ساخته شد. این فیلم موفق شد جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمبردار را از جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ نصیب تیموتی اسپال و دیک پاپ کند.


فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

نادانی و پستی کسی در گذشته ، نمی تواند دلیلی برای نابودی خاندان او باشد. حکیم ارد بزرگ

نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکوداشت دیگران. حکیم ارد بزرگ

وابستگی زیاد به دانستن اخبار و رویدادهای پراکنده روز جهان ، پسرفت ما را به ارمغان می آورد. حکیم ارد بزرگ

هر حماقتی ، شجاعت و بی باکی نیست. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
در سرزمینی که رسانه های مردمی آزاد هستند ، هر روز پلشتی و قانون گریزی ، کم و کمتر می شود. حکیم ارد بزرگ

در گذشته ، بیشتر تجربه های آدمیان ، جایی ثبت نمی شد ، اما امروزه اینترنت ابزاری است ، برای ثبت تجربه ها و بالندگی بیشتر. حکیم ارد بزرگ

دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان و تکیه گاه برگزیدگان است. حکیم ارد بزرگ

رسانه ، تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد ، نه اینکه به آنها بگوید ، شما چه بگویید ، که خوشایند دل ما باشد . حکیم ارد بزرگ

رسانه بیمار ، افکار عمومی را فراری می دهد. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
آموزگاری ، دلدادگی است، چنین جایگاهی، هیچگاه به دست بدان مباد. حکیم ارد بزرگ

آموزگاری که با واژه "تشویق" و کارکرد آن ، آشنا نیست ، به راستی بی سواد و خام است. حکیم ارد بزرگ

آنانی که همیشه در آرامش هستند ، لاابالی ترین آدم هایند. حکیم ارد بزرگ

آنکه ایراد می گیرد و راه درست را نشان نمی دهد ، یاوه گویی بیش نیست. حکیم ارد بزرگ

آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش بازی بیش نیست. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
در برف ، سپیدی پیداست ، آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید ، نزدیک ما می شوند ، که در ژرفنای خود ، نیستی بهمراه دارند. حکیم ارد بزرگ

درون ما نباید میدان جنگ و ستیز باشد ، آرام باشیم و بجای تحقیر سرنوشت خود ، خویشتن را دوست داشته باشیم و تقدیر را از یاد نبریم. حکیم ارد بزرگ

دریاها نماد فروتنی هستند ، در نهان خود ، کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ، ولی هیچ گاه ، آن را به رخ ما نمی کشند. حکیم ارد بزرگ

دوری از آرمان و هدف ، آشفتگی و پریشانی روان ما را در پی دارد. حکیم ارد بزرگ

روان ، همواره تشنه پرواز و بالا بردن خواسته های آدمی است ، این سرشت خوب ، همان ریشه بالندگی آدمیست. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
فرزندان خویش را ، با آموزش اینترنت ، پیشگام جهان آینده سازیم. حکیم ارد بزرگ

فرهنگ اشتباه را ، بی مهابا کنار بگذاریم ، با ماست مالی آن ، فرزندان خویش را دچار تباهی خواهیم نمود. حکیم ارد بزرگ  

محبوبیت نزد افکار عمومی ، بزرگترین ثروت برای هر آدمی است. حکیم ارد بزرگ

مرواریدهای بسیار در ابر دریای اینترنت می توان یافت. حکیم ارد بزرگ

ویرایش فرهنگ نادرست ، برای یک سرزمین ، بسیار مهم است ، خوشبختانه اینترنت و رسانه ها به این چرخه ، تندی بخشیده اند. حکیم ارد بزرگ


فیلم راه های افتخار ساخته استنلی کوبریک

راه های افتخار
1957 آمریکا
Paths of Glory

Dir:Stanley Kubrick


راه‌های افتخار
فیلم محصول سال 1957
راه‌های افتخار فیلمی ضد جنگ به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۵۷ است. نمایش این فیلم بخاطر ترسیم چهره منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد.
تاریخ اکران: ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۷ م. (مونیخ)
کارگردان: استنلی کوبریک
آهنگ‌ساز: جرالد فراید
فیلم‌بردار: گئورگ کراوزه
بودجه: ۹۳۵٬۰۰۰ دلار آمریکا
بازیگران
کرک داگلاس
کریستین کوبریک
آدولف منژو
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
راه‌های افتخار (فیلم)
کارگردان     استنلی کوبریک
نویسنده     استنلی کوبریک
کالدر ویلینگهام
جیم تامپسون
بازیگران     کرک داگلاس
رالف میکر
جورج مکریدی
وین موریس
ریچارد اندرسون
جوزف تورکل
موسیقی     جرالد فراید
تاریخ‌های انتشار
    ۱۹۵۷
مدت زمان
    ۸۷ دقیقه
زبان     انگلیسی
هزینهٔ فیلم     ۹۳۵ هزار دلار

راه‌های افتخار (به انگلیسی: Paths of Glory) فیلمی ضد جنگ به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۵۷ است.

نمایش این فیلم بخاطر ترسیم چهره منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد.[۱] در اسپانیا نیز بخاطر نگرش ضد نظامی اش از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال ۱۹۸۶ در حالیکه ۱۱ سال از مرگ فرانکو می‌گذشت منتشر شد. در آلمان بخاطر حفظ روابط با فرانسه به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد.

در جریان فیلمبرداری، استنلی کوبریک با کریستین کوبریک (آن زمان کریستین هارلن) که اجرای خوانندگی انتهای فیلم را بر عهده داشت آشنا شد. او از دومین همسر خود جدا شده بود و با استنلی ازدواج کرد و تا پایان عمر او یعنی سال ۱۹۹۹ همراه او بود.
خلاصهٔ داستان

زمستان ۱۹۱۶ است و ارتش آلمان درست بیرونِ دروازه‌های پاریس، مقابل نیروهای فرانسوی در سنگرهایشان، در گل گیر کرده است. اگرچه تلفات بالا نیست ولی خاکی هم تسخیر نمی‌شود. در حالی که فشار از سوی سیاستمدارها بالا گرفته تا به هر ترتیب، پیشرفت‌هایی در جبهه جنگ صورت گیرد، دو ژنرال خودمحور فرانسوی، برولار (آدولف منژو) و میرو (جرج مک کردی) نقشه حمله‌ای را طرح می‌ریزند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. سرهنگ دکس (کرک داگلاس) به این فرمان اعتراض می‌کند ولی می‌داند که اعتراض اش راه به جایی نمی‌برد. در شب حمله، دکس، سروان روژه (وین موریس) را به اتفاق گروهبان پاریس (رالف میکر) و سرباز وظیفه لوژن (کن دیبس) به مأموریت شناسایی می‌فرستد. روژه وحشت کرده و با پرتاب نارنجکی باعث مرگ لوژن می‌شود. پاریس مصمم است تا این موضوع را گزارش دهد. روز بعد، کشتار وحشتناکی راه می‌افتد و نیروهای دکس، بلافاصله پس از بیرون آمدن از سنگر، به مسلسل بسته می‌شوند. وقتی آخرین نفرات، گیج و آشفته به سنگرهایشان عقب‌نشینی می‌کنند، میرو آن‌ها را می‌بیند و فرمان می‌دهد تا به رویشان آتش گشوده شود. این فرمان نشنیده گرفته می‌شود. این جاست که میرو فرمان می‌دهد تا همه آن‌ها را به خاطر نافرمانی، تیرباران نمایند. دکس از این موضوع تکان خورده، اما ژنرال پیر را باید یک جوری آرام کرد. از هر لشکر، سه نفر را به صورت اتفاقی انتخاب می‌کنند تا در دادگاه نظامی محاکمه شوند. در دادگاهی صحرایی، دکس از آن‌ها در مقابل دادستانی انتقام جو (ریچارد آندرسن) دفاع می‌کند. حکمی که صادر می‌شود، یک مضحکه است. در حالی که لحظه تیرباران نزدیک می‌شود، دکس به این امید که بتواند رأی برولار را تغییر دهد، او را تهدید و ماجرای دستور میرو را افشا می‌کند ولی موفق نمی‌شود. نهایتاً سربازان اعدام می‌شوند ولی ژنرال برولار پس از مراسم اعدام میرو را توبیخ می‌کند و به دکس پیشنهاد سمت او را می‌دهد که وی قبول نمی‌کند و برولار را به فساد متهم می‌کند. در صحنه آخر جمعی از سرباران در کافه نشسته‌اند و دختری آلمانی برایشان آواز می‌خواند در ابتدا با نگاه هوس آلودی او را می‌نگرند اما نهایتاً تحت تأثیر آواز دختر متأثر می‌شوند.

سینمای کلاسیک : راه های افتخار ( Paths of Glory )

 داستان فیلم :

در زمستان سال 1916 ارتش آلمان در مقابل نیروهای فرانسوی گرفتار شده است و راه مشخصی برای پیشرفت آلمانها به چشم نمی خورد با اینحال دو ژنرال به نامهای برولار ( آدولف منژو ) و میرو ) جرج کم کردی ) دستور حمله را صادر می کنند که این دستور با مخالفت سرهنگ دکس ( کرک داگلاس ) مواجه میشود اما اعتراض او مورد قبول واقع نمی شود و او می بایست سربازان را برای جنگ آماده کند که...

کارگردان :

استنلی کوبریک : استنلی‌ کوبریک‌ تحصیل‌کرده‌ دانشگاه‌ نیویورک بود‌، و پس‌ از تحصیل‌ مدت‌ چهار سال ‌برای‌ نشریه‌ «لوک‌» (Look) عکاسی کرد، و در 1951 دو فیلمِ مستند 16 میلی‌متری روز مسابقه و کشیش پرنده را ساخت. روز مسابقه مستندِ کوتاهی‌ با زمانِ 16 دقیقه‌ درباره‌ یک‌ مشت‌زن‌ میان‌وزن‌ به‌نام والتر کارتی‌یر (Walter Cartier) است‌ که‌ کوبریک‌ با یک‌ دوربین‌ کوچک‌ «آیمو» با 3900 دلار بودجه‌ ساخت‌، و سپس‌ به‌ کمپانی «آ. ک‌. او» فروخت‌، که‌ در نیویورک‌ به ‌نمایش‌ درآمد. فیلبمردار، تدوین‌گر، و صدابردارِ روز نبرد خود کوبریک‌ بود، و گفتارِ متن‌ فیلم‌ را داگلاس‌ ادواردز می‌خواند. کوبریک‌ در موقع‌ ساختن‌ روز نبرد و کشیش‌ پرنده‌ 21 سال‌ داشت‌. کوبریک‌ در سال‌ 1953 نخستین‌ فیلم‌ بلندش‌ را با نام‌ ترس‌ و هوس‌ با سرمایه‌ مشترک ‌دوستانش‌ تهیه‌ کرد. فیلم‌نامه‌ ترس‌ و هوس‌ را یکی‌ از دوستان‌ کوبریک‌ به‌نام‌ هوارد ساکلرنوشته‌ بود، که‌ به‌ ماجراهای‌ چهار سرباز می‌پرداخت‌ که‌ در جنگی‌ بی‌نام‌ و نشان‌ حضور داشتند، و درصدد بودند بفهمند چه‌ کسی‌ و کجا هستند. کوبریک‌ بعدها این‌ فیلم‌ را «غیرنمایشی‌ و متکلفانه‌» ارزیابی‌ کرد، و گفت‌: «فکرهایی‌ که‌ می‌خواستیم‌ منتقل‌ کنیم ‌خوب‌ بودند، اما تجربه‌اش‌ را نداشتیم‌ تا آن‌ها را به‌طرزی‌ نمایشی‌ تجسم‌ بخشیم‌.»

کوبریک‌ پس‌ از ترس‌ و هوس‌ فیلم‌های‌ بوسه‌ قاتل‌ (محصول‌ 1955) و قتل‌ (محصول‌ 1956) را ساخت‌. در نزد منتقدان‌ و تماشاگران‌ جدی‌ و پیگیرِ سینما، سازنده‌ جوان‌ فیلم‌ بوسه‌ قاتل‌ چنان ‌استعداد و اصالت‌ خود را نشان‌ داده‌ بود که‌ می‌توانست‌ در اندک‌ زمانی‌ جزییات‌ و عناصرِ تازه‌تری‌ به‌ «نوع‌» فیلم‌های‌ جنایی‌ بیفزاید. او در این فیلم توانایی شگفت‌انگیزِ خود را در استفاده از نور آشکار ساخت103231.

قتل‌ نخستین‌ فیلمی‌ است‌ که کوبریک‌ به ‌ساختن‌ آن‌ تفاخر کرده‌ بود. پرداخت‌ دقیقِ سرقت‌ در میدان‌ مسابقه‌، رجعت‌های‌ بدیع‌ به‌ زمان‌ گذشته‌ و تداخل‌ آن‌ها در زمان‌ حال‌ و شکستن‌ خط‌ مستقیم‌ زمان‌ و روایت‌کردن یک‌ رویداد مشخص‌ و واحد از دریچه‌ ذهن‌ چند شخص‌، آن‌ جنبه‌های‌ ممتاز و متمایزی‌ بود که‌ کوبریک‌ در فیلمِ قتل به‌ آن‌ها توجه‌ نشان‌ داده بود‌. خود کوبریک‌ گفته‌ است‌: «کار با عنصرِ زمان‌ موجب‌ شده‌ که‌ قتل‌ به‌ چیزی‌ بیش‌ از یک‌ فیلم‌ جنایی‌ بدل‌ شود.» یکی‌ از منتقدان‌ روزنامه «تایم‌»، در همان‌ سال‌ها استنلی‌ کوبریک‌ را برای ‌ساختن‌ فیلم‌ قتل‌ همترازِ اورسن‌ ولز قرار داد. راه‌های‌ افتخار مهم‌ترین‌ فیلم‌ کوبریک‌ در دهه‌ 1950 است‌. درواقع‌ راه‌های‌ افتخار نه‌ فقط ‌نخستین‌ فیلم‌ بااهمیت‌ کوبریک‌ است‌، بلکه‌ از بهترین‌ فیلم‌های‌ دهه‌ 1950 نیز محسوب‌ می‌شود. کوبریک، فیلم‌نامه‌اش‌ را براساس‌ رمان‌ِ همفری‌ کاب‌ نوشته‌ بود، و کاب ‌اساس‌ رمان خود را با اتکا و اعتنا به ‌ماجراهای‌ واقعی‌ تنظیم‌ کرده‌ بود. ظاهراً کوبریک‌ نخستین‌بار رمان‌ِ کاب‌ را در 15 سالگی‌ خوانده‌ بود، و تا سال‌ها بعد، تا زمان‌ ساختن‌ راه‌های‌ افتخار، درذهنِ خود‌ داشت‌.

اگر این‌ همه‌ هدفِ تعیین‌شده‌ کوبریک‌ بوده‌ باشد، بایستی‌ تأکید کرد که‌ او به‌ هدفِ خود رسیده‌ است‌. حتی‌ فقط‌ ساختن‌ صحنه‌هایی‌ که‌ ژرژ سادول‌ (Georges Sadoul) از آن‌ها به‌عنوان ‌«بهترین‌ سکانس‌ها»ی‌ راه‌های‌ افتخار نام‌ برده‌، کافی‌ است‌ تا کوبریک‌ را در رسیدن‌ به‌ هدفش ‌موفق‌ بدانیم‌. این‌ سکانس‌ها عبارتنداز: شناسایی‌ مقر و جایگاه دشمن در شب‌، حمله‌ بی‌هدف به تپه و پناهگاه دشمن‌، تشکیل شورای‌ جنگ‌ در اتاق مجلل‌ یک‌ قصر، تشکیل دادگاه‌ فرمایشی صحرایی‌، کش‌مکش‌ داکس‌ و ژنرال‌ برولار و زورآزمایی‌ نهایی‌ آن‌دو، صحنه‌ اعدامِ سه محکوم بی‌گناه‌ توسط‌ جوخه‌ آتش‌، که‌ یکی‌ از محکومان‌، که‌ در حال‌ مرگ‌ است‌، با برانکار به‌جلوی‌ جوخه حمل‌ می‌شود. فیلمبرداری‌ سیاه‌ و سفیدِ گئورگ‌ کروزه‌ و تصاویرِ خاکستری‌ و دل‌مٌرده‌ تأثیرِ خشونت‌بارِ این‌ سکانس‌ها را دو چندان‌ کرده‌ است‌.

کوبریک‌ در فاصله‌ سال‌های‌ 1957 تا 1959 با آن‌که‌ تحت‌ قراردادِ مترو گلدوین‌مه‌یر(MetroGoldwyn Mayer)بود، هیچ‌ فیلمی‌ نساخت‌. او در 1960 به‌جای‌ آنتونی‌ مان‌ فیلم‌ اسپارتاکوس‌ را کارگردانی‌ کرد؛ فیلمی‌ درباره‌ بردگان‌ در روم‌ باستان‌، که‌ به‌رغم‌ نظرِ کوبریک‌ ازفیلم‌های‌ خوب‌ او محسوب‌ می‌شود. اسپارتاکوس‌ حاصل‌ کارِ دو کارگردان‌، دو سال‌ کار و بیش‌ از دوازده‌ میلیون‌ دلار هزینه‌ است‌. کرک‌ داگلاس‌، که‌ بازیگرِ اصلی‌ و مدیر تولید فیلم‌ بود، مسئولیت‌ اخراج‌ کارگردان‌ اول‌ فیلم‌ (آنتونی‌ مان‌) را به‌عهده‌ داشت‌. آنتونی‌ مان‌ صحنه‌های‌ افتتاحیه‌ فیلم‌ را، که‌ در لیبی‌ و مدرسه‌ گلادیاتوری‌ می‌گذشت‌، کارگردانی‌ کرده‌ بود. با اخراج‌ او استنلی‌ کوبریک‌ برای‌ ادامه‌ کارفراخوانده‌ شد. کوبریک‌ و داگلاس‌ سه‌ سال‌ پیش‌ از این‌ در راه‌های‌ افتخار با هم‌ کار کرده‌ بودندpaths.

کوبریک‌ در سال 1962 فیلم‌ لولیتا را ساخت‌. او برای‌ ساختن‌ این‌ فیلم‌ به‌ انگلستان‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ برای‌ همیشه‌ در آن‌جا اقامت‌ گزید. کوبریک‌، لولیتا را براساس‌ داستانی‌ از نویسنده‌ معروف‌ (ولادیمیر نابوکوف‌) ساخت‌، اما در طرح‌ داستان‌ آن‌ تغییرهای‌ اساسی‌ داد. خود نابوکوف‌ فیلم‌نامه‌ را نوشته‌ بود، و کوبریک‌ با مهارت‌ جزییاتِ آن‌را به‌تصویر درآورد، و موفق ‌شد متن‌ پیچیده‌ داستان نابوکوف‌ را به‌ فیلم‌ سینمایی قابل‌ قبولی‌ تبدیل‌ کند. پیتر سلرز، جیمز میسون‌ و سو لاین‌ بازی‌های‌ درخشانی‌ در این‌ فیلم‌ ارایه‌ دادند، و فیلم‌برداری‌ سیاه‌ و سفید اَزوالد موریس‌ در خلق‌ فضاهای‌ مورد نظرِ کوبریک‌ و ناباکوف‌ نقش‌ به‌سزایی‌ داشت‌.

وقتی‌ از کوبریک‌ پرسیده‌ شد چه‌گونه‌ موفق‌ شده‌ رمان نابوکوف‌ را به‌تصویر درآورد، گفت‌: کیفیت‌ این‌ رمان‌ در قسمتِ اعظم‌ آن‌، بستگی‌ به‌ سبک‌ و شیوه‌ نگارش‌ نابوکوف‌ دارد، و سبک‌، یکی‌ از اصولی‌ است‌ که‌ ارزش‌ کتاب‌ او را تعیین‌ می‌کند؛ اما کوبریک‌ این‌را می‌دانست‌ که‌ این‌ ارزش‌ بستگی‌ به ‌موضوع‌ انتخابی‌ نابوکوف‌ و درک‌ و دیدگاه‌ او از زندگی‌ و شخصیت‌های‌ رمانش‌ دارد. در نزد کوبریک‌، سبک‌، وسیله‌ای‌ است‌ که‌ هنرمند برای‌ جذب‌ و خیره ‌ساختن‌ خواننده‌، یا تماشاگر، به‌کار می‌برد تا به‌وسیله آن‌ احساساتش‌ را به‌ آن‌ها القا کند. بنابراین‌ همین ‌نکات‌ باید بر روی پرده‌ سینما، یا صفحه‌ تلویزیون‌، دیده‌ شوند، نه‌ سبک‌ نویسنده‌. به‌عبارت ‌دیگر، میزانسن‌ بایستی‌ برای‌ یافتن‌ یک‌ سبکِ‌ خاص‌ مورد نظر قرار بگیرد، و در صورتی‌ توفیق ‌حاصل‌ می‌شود که‌ به‌عمقِ اثرِ مورد اقتباس‌ پرداخته‌ شود؛ از این‌ طریق‌ می‌توان‌ اثری‌ جدا و مستقل‌ از ساختمانِ داستان‌ به‌وجود آورد. در نتیجه‌ اقتباس‌ سینمایی‌ می‌تواند به‌خوبی‌ خود رمان‌ شود، و حتی‌ در مرتبه‌ای‌ بالاتر از آن‌ قرار بگیرد.

منبع : وبلاگ پرسپکتیو

Paths2323Glory 5

بازیگران :

کرک داگلاس : کرک داگلاس با نام واقعی ایشور دانیلویچ و سپس ایسادور دمسکی و در نهایت با نام کرک داگلاس در سال ۱۹۱۶ در آمستردام ایالت نیویورک در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد.

وی در سال ۱۹۳۸ از دانشگاه سنت لاورنس فارغ‌التحصیل شد او پیش از جنگ جهانی دوم و پس از آن نقش‌های کوتاهی را در برادوی ایفا می‌کرد. تا اینکه در سال ۱۹۴۶ برای اولین بار وارد سینما شد و در فیلم عشق عجیب مارتا ایورس به نقش والتر اونیل (یک الکلی ضعیف‌النفس) در کنار باربارا استانویک و به کارگردانی لوییس مایلستون حضوری خاطره انگیز داشت.

پس از این فیلم داگلاس در فیلم مهم و با اعتبار از درون گذشته در کنار رابرت میتچم و به کارگردانی ژاک ترنر ایفای نقش کرد. حضور قدرتمند داگلاس در سینما با جریان مک کارتیسم در آمریکا همزمان گردید و شهرت و اعتباری که داگلاس در مدت کوتاهی بدست آورده بود بسیاری از شکاکان هالیوود را به این جوان یهودی بدگمان کرد.

حضور داگلاس در سینما تا سال ۱۹۴۹ با چهار فیلم دیگر همراه بود که مهمترین فیلم این دوره تنهایی قدم می‌زنم در کنار برت لنکستر بود اما سال ۴۹ برای داگلاس خوش‌یمن بود و وی در دو فیلم نامه‌ای به سه همسر (جوزف ال منکیه ویچ) و قهرمان (مارک رابسون) ایفای نقش کرد.

نامزدی نقش اول اسکار برای فیلم «قهرمان» به نقش میدج کلی همهٔ نگاه‌ها را به سوی داگلاس فراخواند. در سال ۱۹۵۰ کرک در دو فیلم «مرد جوان با یک شیپور» (کورتیز) و «باغ وحش شیشه‌ای» (در کنار جین وایمن) حضور یافت. اما سال ۱۹۵۱ سال همکاری کرک با سه کارگردان افسانه‌ای هالیوود بود که هر سه اثر نیز موفقیت‌هایی به همراه داشتند. یک داستان کارگاهی (ویلیام وایلر)، در امتداد مرگ و زندگی (رائول والش) و فیلم محبوب تک خال در آستین اثر بیلی وایلدر پرونده داگلاس را رنگین تر از گذشته کردند.

شیوه هر سال سه فیلم بازی کردن داگلاس تا سال ۱۹۵۵ ادامه داشت و وی در این سالها با کارگردانهای برجسته سینمای آمریکا همکاریهای متعددی داشت. وی در سال ۱۹۵۲ در سه فیلم درختان بزرگ، آسمان بزرگ هوارد هاکس و بد و زیبا وینسنت مینلی حضور یافت. فیلم بد و زیبا بهترین دستاورد وی در این سال بود.paths2323glory2

در سال ۱۹۵۳ داگلاس سی و هفت ساله برای دومین بار بار با مینه لی همکاری کرد و حاصل این همکاری فیلم درخت سه عشق بود که موفقیت فیلم قبلی را تکرار نکرد دو فیلم تردست (ادوارد دیمیتریک) و کار عشق (آناتول لیتواک) دیگر کارهای داگلاس در این سال بودند.

سال ۱۹۵۴ داگلاس برای بار دوم ازدواج کرد که بر خلاف ازدواج قبلی اش دوام بسیار بیشتری داشت و این ازدواج تا به امروز برقرار می‌باشد. داگلاس از همسر اول خود دایان داگلاس صاحب دو پسر می‌باشد که مایکل داگلاس هنرپیشه فیلمهای (وال استریت، ترافیک، سندرم چینی و بازی) یکی از آنها می‌باشد. همسر کنونی وی آن بایدنس نام دارد که از وی صاحب دو فرزند می‌باشد.

اما در همین سال (۱۹۵۴) داگلاس فیلمهای اولیس در کنار آنتونی کویین و بیست هزار فرسنگ زیر دریا (شاهکار بیادماندنی ژول ورن) را در کارنامه هنری خود ثبت کرد سال ۱۹۵۵ کرک در فیلم اغلب مردها خطرناکند (مسابقه دهنده‌ها) به کارگردانی هنری هاتاوی به نقش یک راننده اتوبوس ایتالیایی که آرزویش حضور در مسابقات جایزه بزرگ به عنوان یک راننده مشهور است حضور یافت.

مبارزه گر سرخپوست (آندره دتوت) و فیلم مهم مرد بدون ستاره (کینگ ویدور) دیگر کارهای وی در سال ۱۹۵۵ می‌باشند. یک سال بعد وی تنها در یک اثر ایفای نقش کرد که فیلم ارزشمند میل برای زندگی نام داشت و او را نامزد جایزه اسکار کرد در این فیلم داگلاس برای بار سوم با مینه لی همکاری کردو توانست نقش ونسان ون گوگ نقاش نامدار سبک پست امپرسیونیست را ایفا کند آنتونی کویین برای این فیلم صاحب جایزه اسکار گردید.

سال ۱۹۵۷ حضور داگلاس در دو فیلم خاطره انگیز جدال در اوکی کرال (در کنار برت لنکستر) و راه‌های افتخار (استنلی کوبریک) به نقش کلنل داکس همهٔ نگاها را به سوی وی جلب کرد. موفقیت‌های پی در پی داگلاس باعث شده بود که دستمزد این ستاره سینما از ۲۵ هزار دلار برای فیلم از درون گذشته به ۳۵۰ هزار دلار برای فیلم راه‌های افتخار برسد.

وایکینگ‌ها (ریچارد فلیشر) ۱۹۵۸، آخرین قطار گان هیل (جان استرجز) ۱۹۵۹ دو فیلم مهم دیگر داگلاس پیش از ساخت اسپارتاکوس می‌باشند.

اسپارتاکوس اولین تجربه داگلاس در مقام تهیه کنندگی بود که وی در این فیلم بزرگ و یکتا با نوشتن نام دالتون ترامبو در تیتراژ فیلم تابوی ذکر نکردن نام شخصیت‌های لیست سیاه مک کارتی را شکست و نام خود را به عنوان یکی از شخصیت‌های تاثیر گذار تاریخ سینمای آمریکا ثبت کرد.همچنین تغییر کارگردان فیلم از آنتونی من به استنلی کوبریک دیگر خدمت داگلاس به عالم سینما می‌باشد بازی خیره کننده داگلاس در این فیلم او را به بالاترین مقام‌های بازیگری در تاریخ سینما سوق داد به طوری که رای گیری با اعتبار AFI از او به عنوان هفدهمین ستاره سینما یاد کرد.3318160988 2c9017649d

پس از اسپارتاکوس پرونده کاری داگلاس از فیلم خوب و مهم خالی شد و مهمترین کارهای وی بعد از سال ۱۹۶۰ به این شرح است: هفت روز در ماه می، راه پر خطر، دلیجان آتش، نظم، خشم.

کرک داگلاس در سال ۱۹۹۵ برای ۵۰ سال حضور در سینما مفتخر به جایزه با اعتبار اسکار گردید.همچنین در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ به ترتیب جوایز یک عمر دستاورد AFI و مدال ملی هنر را دریافت نمود.

منبع : ویکیپدیا فارسی

نکاتی که احتمالا درباره « راه های افتخار » نمی دانید :

وینستن چرچیل درباره فیلم گفته بود که بعضی از ایده های فیلم را می شد در جنگ مورد استفاده قرار داد!

نمایش فیلم در اسپانیا به دستور فرانسیسکو فرانکو دیکتاتور اسپانیا به دلیل پیام ضد جنگی اش ممنوع شد!

اکران فیلم در فرانسه هم به دلیل نمایش تصویری خشن از ارتش فرانسه ممنوع اعلام شد.

به دلیل فروش در گیشه ، استنلی کوبریک می خواست پایان فیلم را به خوبی به اتمام برساند اما پس از مدتی نظرش عوض شد و همان پایانی که در رمان ذکر شده بود را به عنوان پایان فیلم برگزید.

دستمزد کرک داگلاس برای بازی در فیلم 300 هزار دلار بود.paths-54ory1

استنلی کوبریک در جریان ساخت « راه های افتخار » با کریستین هارلن ( دختری که در انتهای فیلم آواز می خواند ) آشنا شد. کوبریک پس از آشنایی با هارلن از همسرش جدا شد تا با او ازدواج کند و این ازدواج تا انتهای عمر وی دوام داشت.

محل فیلمبرداری نزدیک مونیخ در آلمان بود و اغلب سربازان ارتشی حاضر در فیلم متشکل از افسرهای بازنشسته پلیس شهر مونیخ بودند.

مبلغ خرید حق امتیاز فیلم 10 هزار دلار بود.

همکاری کوبریک و داگلاس در این فیلم سبب شد تا کرک داگلاس وی را جایگزین آنتونی مان برای کارگردانی فیلم « اسپارتاکوس» کند.

جان مک کین ( سناتور معروف آمریکایی ) گفته که فیلم مورد علاقه اش « راه های افتخار » است.

ریچارد برتن و جیمز میسون برای بازی در نقش سرهنگ دکس در نظر گرفته شده بودند اما نقش به کرک داگلاس رسید.

 

نازنین آفاق

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده است

راه های افتخار : Paths of Glory

کارگردان :استنلی کوبریک

نویسنده : استنلی کوبریک، کالدر ویلینگام

بازیگران :

کرک داگلاس / سرهنگ دکس

آدولف منجو / ژنرال جورج برولارد

جورج مک ردی / ژنرال پُل میرو

زمان : 88 دقیقه

محصول : 1957

إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
معرفی فیلم راههای افتخار"Paths of Glory" (اختصاصی سینما سنتر)

    Paths of Glory
    محصول : امریکا
    سال تولید : 1957
    مدت : 88 دقیقه
    ژانر : درام,جنگ
    کارگردان : استنلی کوبریک
    فیلمنامه نویس : استنلی کوبریک ,کالدر ویلینگهام ,جیم تامپسن
    براساس رمانی از هامفری کاب
    تهیه کننده : جیمز بی هریس , کرک داگلاس
    اهنگساز : جرالد فراید
    فیلمبردار : گئورگ کروزه
    بازیگران :
    کرک داگلاس ، رالف میکر ، آدولف منجو ، جرج مک‏ریدى ، وین ماریس ، ریچارد آندرسن و جوزف تورکل


    خلاصه داستان :
    زمستان 1916 است ارتش آلمان درست بیرونِ دروازه های پاریس، مقابل نیروهای فرانسوی گیر کرده است.در حالی که فشار از سوی سیاستمداران بالا گرفته تا پیشرفت هایی در جنگ صورت بگیرد، دو ژنرال فرانسوی نقشه حمله ای را طراحی میکنند که از همان ابتدا محکوم به شکست است به همین دلیل سرهنگ دکس به این فرمان اعتراض می کند ولی می داند که اعتراض ان راه به جایی نمی برد ,بلاخره حمله انجام شده و با شکست مواجه می شود به همین دلیل ارتش برای جلوگیری از انتقادها سه سرباز را به علت عقب نشینی در هنگام حمله و سرپیچی از دستورات به پای میز محاکمه می کشاند اما ....


    این فیلم علاوه بر نامزدی در جشنواره بافتا برنده 5 جایزه دیگر شده که البته به نظر میرسه جهت گیری های سیاسی کم بی تاثیر نبوده,این فیلم در رده 49هم بین 250 فیلم برتر imdb قرار دارد.

إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
ژانر : درام ، جنگی

زمان : ۸۸ دقیقه

زبان : انگلیسی

محصول : آمریکا

سال انتشار : ۱۹۵۷

کارگردان : استنلی کوبریک

ستارگان : کرک داگلاس ، رالف میکر ، جورج مکریدی

خلاصه داستان : در زمان جنگ جهانی اول ارتش فرانسه در یک حمله غیر ممکن سعی می‌کند تا کمی از خاک تصرف شده توسط دشمن را باز پس گیرد که با شکست مواجه می‌شود بنابراین ارتش برای جلوگیری از انتقادها سه سرباز را به علت عقب نشینی در هنگام حمله و سرپیچی از دستورات به پای میز محاکمه می کشاند.
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ
Paths of Glory (راه های افتخار)
   
----- 1957 --درام، جنگی -- 88 دقیقه --TV-14

کارگردان : Stanley Kubrick
نویسنده : Stanley Kubrick

بازیگران: Kirk Douglas, Ralph Meeker ,Adolphe Menjou

خلاصه داستان :

بی فایدگی و ناکارامد بودن در سنگر ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول مشهود است و واحد فرماندهی هم این مسئله را به خوبی میداند و باید کاری کند که شکوه و عظمت کشور و ارتش حفظ شود. به همین دلیل یک حمله غیر ممکن تدارک دیده می شود تا کمی از خاک تصرف شده توسط دشمن را باز پس گرفته شود. سربازان از ادامه حمله که به نظر آنها غیر ممکن است امتناع می کنند و ارتش هم برای جلوگیری از انتقادها سه سرباز را به علت عقب نشینی در هنگام حمله و سرپیچی از دستورات به پای میز محاکمه می کشاند..


2- نقد دیوید ارنشتاین بر فیلم «راه‌های افتخار» ساخته استنلی کوبریک

 

تاریخ انتشار مقاله: 25 ژوئن 1989

ترجمه: زرتشت کاشفیان

استنلی کوبریک با راهای افتخار نه تنها توانست خود را به عنوان اصلی ترین فیلمساز تجاری نسل خود معرفی کند بلکه خود را به عنوان یک استعداد جهانی هم مطرح کرد. این داستان تراژیک از جنگ جهانی اول، که بر اساس رمانی از هامفری کاب نوشته شده، پس از پخش جهانی بلافاصله با آثار کلاسیکی مثل راه پیمایی بزرگ و در جبهه ی غرب خبری نیست مقایسه شد. اما بین این درام اعتراضی و احساسی درباره ی شکست فجیع یکی از عملیات ارتش فرانسه و دادگاه نظامی ای که برای بررسی آن برگزار شد و داستان آن فیلم های کلاسیک که روایتی درباره ی معصومیت از دست رفته حاصل از وحشت جنگ است، تفاوت بسیار زیادی وجود دارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/20-Paths-of-Glory.jpgراه های افتخار، برخلاف تمام فیلم های جنگی آن دوران، توجهش را به طور مساوی، هم معطوف افسران بالارتبه و هم سربازان معمولی میکند که این نوع نگاه باعث شده تصویری پیچیده، از جنگی ارائه شود که علاوه بر میدان های جنگ، درجلسات رسمی افسران بالارتبه هم اتفاق می افتد. این فیلم که خیلی بیشتر از یک فیلم ضد جنگ معمولی است، معنای واقعی کلماتی مانند "شجاعت" و "بزدلی" را بررسی میکند و با دقتی فوق العاده به واکاوی خصوصیاتی مانند ترس، غرور و دروغ گویی، که موتورهای اصلی ماشین جنگ اند، میپردازد.

پلات داستان بسیار ساده است. ژنرال میرای از خود راضی و جاه طلب (جورج مکردی)، توسط ژنرال ارشدش، برولارد (آدولف منجو) مطلع می شود که به عنوان افسر ارشدی انتخاب شده، که وظیفه دارد سنگر نفوذ ناپذیری از آلمان ها را تسخیر کند. اگر نیروهای میرا پیروز شوند، او ترفیع خواهد گرفت. میرا هم دستور حمله ای همگانی توسط نیروهایش به سنگر آلمان ها میدهد، بدون اینکه به نصایح اطرافیانش که این کار را خودکشی میدانستند توجهی کند. این حمله که به شکست فجیع نیروهای فرانسوی می انجامد میرا را خشمگین کرده و او خواستار تشکیل دادگاهی نظامی برای محکوم کردن سربازان ترسو، در روز بعد از عملیات می باشد. از هر اسکادران یک نفر برای شرکت در دادگاه انتخاب میشود. کلنل دکس(کرک داگلاس) که یکی از افسرانی است که در حمله شرکت داشته، به علت ناراحتی از وضعیت نا امیدانه ای که سربازانش با آن مواجه شده اند، برای دفاع از افرادش در دادگاه حاضر می شود. دکس که وکیل ماهری در دفاع از حقوق غیر نظامیان است، با فصاحت تمام از سربازانش دفاع میکند اما نمی تواند از نتیجه ای که از ابتدا برای این دادگاه در نظر گرفته شده جلوگیری کند، اگرچه به صورتی کاملا اتفاقی اطلاعاتی مهمی در اختیار دکس قرار می گیرد که در آخرین لحظه نقشه ی میرا را خنثی میکند.

کوبریک با استفاده از کرک داگلاس (با بازی ای بسیار منظم) که برای اجرای عدالت مبارزه میکند، به وضوح نشان می دهد که دکس قهرمان فیلم است. اما در عین حال کوبریک عنصری از تردید هم در فیلم قرار میدهد. آیا دکس واقعا و از ته قلب افسری احساساتی، بی ریا، "خوب" و کاملاً متفاوت با "پیرمرد های شیطان صفتی" است که از آن ها بیزار است؟ شاید دکس شجاع و رک گو باشد، اما اینکه فکر می کند تنها ظاهری از "حقیقت" و "عدالت" ممکن است کمی ازاین جنون سازمان یافته ی جنگ بکاهد، بیش از اندازه ساده لوحانه نیست؟

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/17-Paths-of-Glory.jpgرفتار های این جنون در تمام تصاویر زیبا، سرد و خشک کوبریک که گاهاً حالت تصاویر خبری هم میگیرند، کاملا مشخص اند. سکانسی که دوربین با حالتی دراماتیک درون خاکریزها را می پیماید (بخش سوم) به حق، بسیار مشهور شده است. اجرایی که کوبریک از حمله دارد به تنهایی با بهترین کارهای ولز (زنگ های نیمه شب)، کووروساوا (آشوب) و آیزنشتاین (الکساندر نوسکی) قابل مقایسه است. این وحشت گل آلود و کثیف، هوشمندانه با فضای زیبای کاخی که دادگاه نظامی در آن برگزار می شود در تضاد قرار میگیرد. اگرچه کوبریک نشان می دهد که هر دو پس زمینه، یکی وحشی و دیگری متمدن، در واقع با هم تفاوتی ندارند.

بازی داگلاس اگرچه مرکزیتی مناسب با روند فیلم دارد، اما همه ی فیلم نیست. جورج مکردی و آدولف منجو که همیشه نقش سربازان کهنه کار را بازی میکردند، با اجرای هوشمندانه ی شخصیت های مارتینت میرا و ژنرال ارشد او برولارد، کارنامه ی بلند هنری خود را کامل کردند. رالف میکر و جوزف ترکل و تیموتی کری هم در نقش سربازانی محکوم به نابودی، عالی هستند. وین موریس در نقش گروهبانی به شدت ترسو، امیل میر در نقش کشیش و سوزان کریستین (که بعدا همسر کوبریک شد) در نقش دختر آلمانی اسیر شده، بازی هایی قاطع داشتند.

کوبریک بعد ها در دیگر فیلم هایش مثل بری لیندن، غلاف تمام فلزی و دکتر استرنج لاو به صورتی پیچیده تر وارد جزییات مسایل جنگ شد. اما با وجود گذشت بیش از سی سال* راه های افتخار هنوز یکی از قدرتمند ترین و شفاف ترین آثار سینمای جنگ است.

*چنانچه در عنوان هم ذکر شده این مقاله در سال 1989 نوشته شده است.

منتقد: دیوید ارنشتاین

ترجمه: زرتشت کاشفیان

منبع: فیلمروز

--------

 

3- یادداشتی بر فیلم «راه های افتخار»

 

« راه های افتخار» نخستین اثر مهم «استنلی کوبریک» است که به طور جدی وبه شکلی بسیار زیبا به بیان تفکرات و دغدغه های خود می پردازد. این فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته (همفری کاب) که کوبریک آن را در سال (۱۹۵۷) ساخت. این فیلم به علت مایه های ضدجنگ اش از فیلم های مهم ضدجنگ تاریخ سینما نیز به حساب می آید. داستان فیلم تلخ و گزنده است.

فیلم داستان سه سرباز بیگناه را روایت می کند.که به جرم بزدلی و گناه نکرده به میز محاکمه و بعد به سمت جوخه مرگ کشانده می شوند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/19-Paths-of-Glory.jpgیک هنگ از ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول در یکی از نبردهای سنگین، شکست سختی می خورد! در این بین، سه تن از سربازان این هنگ که بی گناه هستند، انتخاب می شوند و به دادگاه نظامی فرستاده می شوند تا گناه این شکست را به عهده بگیرند! در نهایت آن سه سرباز به جوخه اعدام سپرده می شوند. آنها قربانی بی عدالتی ای می شوند که «جنگ» مسبب آن است.

راه های افتخار فیلمی است در مورد انسان ها و روابط شان با یکدیگر در بستری به نام جنگ. فیلم کوبریک نشان دهنده نابودگر بودن پدیده جنگ حتی به دور از جبهه ها نبرد می باشد.

در واقع موضوع جنگ در این فیلم تنها جولان گاهیست برای بیان دیدگاه های تلخ اندیشانه کوبریک نسبت به انسان معاصر . ما در تمام مدت فیلم هیچ یک از سربازان دشمن را نمی بینیم و فیلم تنها در جبهه خودی می گذرد, در واقع جنگ اصلی در همین جبهه خودیست که اتفاق می افتد. فرماندهانی که در قصرهای خود نشسته اند وبر سر جان انسان های بی گناهی که به عنوان سرباز در خط مقدم جنگ شرکت دارند معامله می کنند.راه های افتخار راوی از بین رفتن روابط سالم انسانی وجایگزینی رفتار های حیوانی و غیر انسانیست. نگاه کوبریک در این فیلم نگاهی به شدت انسان شناسانه و تلخ است. با وجود اینکه اتفاقات این فیلم در زمان جنگ جهانی دوم می گذرد اما در واقع برای این فیلم زمان ومکانی مشخص نمی توان در نظر گرفت زیرا این روابط سیاه همیشه و در همه جای دنیا وجود دارند.

کوبریک در این فیلم تمام هنر خود در فیلم سازی را به کار برد که داستانی بسیار زیبا و تراژیک را به ثمر برساند و دست های پشت پرده در سیاست و جنگ را در این فیلم به زیبایی نشان دهد.

منابع: هنر هفتم، بی خوابی



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم راه های افتخار به نویسندگی و کارگردانی استنلی کوبریک برای ما بنویسید و بفرستید.





4- کشتار به سبک فرانسوی: یادداشتی بر فیلم راه های افتخار 1957 PATHS OF GLORY

 

داستان فیلم:

زمستان 1916 است و ارتش آلمان درست بیرونِ دروازه های پاریس، مقابل نیروهای فرانسوی در سنگرهایشان، در گل گیر کرده است. اگرچه تلفات بالا نیست ولی خاکی هم تسخیر نمی شود. در حالی که فشار از سوی سیاستمدارها بالا گرفته تا به هر ترتیب، پیشرفت هایی در جبهه جنگ صورت گیرد، دو ژنرال خودمحور فرانسوی، برولار (آدولف منژو) و میرو (جرج مک کردی) نقشه حمله ای را طرح می ریزند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. سرهنگ دکس (کرک داگلاس) به این فرمان اعتراض می کند ولی می داند که اعتراض اش راه به جایی نمی برد. در شب حمله، دکس، سروان روژه (وین موریس) را به اتفاق گروهبان پاریس (رالف میکر) و سرباز وظیفه لوژن (کن دیبس) به مأموریت شناسایی می فرستد. روژه وحشت کرده و با پرتاب نارنجکی باعث مرگ لوژن می شود. پاریس مصمم است تا این موضوع را گزارش دهد. روز بعد، کشتار وحشتناکی راه می افتد و نیروهای دکس، بلافاصله پس از بیرون آمدن از سنگر، به مسلسل بسته می شوند. وقتی آخرین نفرات، گیج و آشفته به سنگرهایشان عقب نشینی می کنند، میرو آن ها را می بیند و فرمان می دهد تا به رویشان آتش گشوده شود. این فرمان نشنیده گرفته می شود. این جاست که میرو فرمان می دهد تا همه آن ها را به خاطر نافرمانی، تیرباران نمایند. دکس از این موضوع تکان خورده، اما ژنرال پیر را باید یک جوری آرام کرد. از هر لشکر، سه نفر را «همین طوری» انتخاب می کنند تا در دادگاه نظامی محاکمه شوند. در دادگاهی صحرایی، دکس از آن ها در مقابل داستانی انتقام جو (ریچارد آندرسن) دفاع می کند. حکمی که صادر می شود، یک مضحکه است. در حالی که لحظه تیرباران نزدیک می شود، دکس به این امید که بتواند رأی برولار را تغییر دهد، او را تهدید می کند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/4-Paths-of-Glory.jpgاستنلی کوبریک ( Stanley Kubrick) کارگردان و تهیه‌کنندهٔ آمریکایی از بهترین کارگردانان جهان در قرن بیستم به حساب می‌آید. بیشتر فیلم‌های کوبریک اقتباسات ادبی هستند. فیلمهای کوبریک معمولا جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شده‌اند. کوبریک به دقیق بودن و به نمایش درآوردن همه جزئیات دقیق در فیلمهایش معروف بود. به همین علت روش او در فیلمسازی کند و طولانی بوده، تا آنجا که گاهی میان دو فیلم او سالها وقفه می‌افتاده‌است. او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبک‌های گوناگون فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی، او را مشهور ساخته‌است. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما به شمار می‌آید. او و اورسن ولز، دو نابغه دنیای سینما شناخته می‌شوند.

کوبریک در سال 1957 از روی رمان همفری کاب، فیلم راه های افتخار را ساخت. یکی از تحلیل گران سینما درباره این فیلم گفته : « کوبریک وقتی دوربین خود را بی باکانه بر دامنه ها قرار می دهد و کشتار یک لشکر را ثبت می کند، از آن به مانند سلاحی استفاده می کند». راه های افتخار فیلم بسیار موفقی بود، درباره فساد و خیانت در اداره یگان های نظامی. گروهی از سربازان در یک حمله جنگی شکست خورده اند و حال باید به دنبال مقصر گشت. در این میان فرمانده نظامی که خود مقصر است، دو سرباز بیگناه را به جرم کم کاری و مسببین این شکست به اعدام نظامی محکوم می کند و سرگروه آنها با بازی کرک داگلاس ( Kirk Douglas ) هر چه تلاش می کند، نمی تواند آنها را نجات دهد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/5-Paths-of-Glory.jpgژانرال پیر، با خشم و نفرت، بر سر شخصیت کرک داگلاس فریاد می زند: «تو یه ایده آلیستی!» این جمله ژنرال می توانست به جای داگلاس، خودِ کوبریک را خطاب قرار دهد که معتقد بود فیلمی که درست حرف اش را بزند، می تواند قلب و ذهن بیینده را تسخیر کند. راه های افتخار شهرت و اعتبار برای کوبریک جوان به ارمغان آورد و به نخستین بخش از سه گانه ضدجنگ اش تبدیل شد که بعداً با دکتر استرنج لاو (1964) و خشاب تمام فلزی (1987) تکمیل گردید. در بین این ها، راه های افتخار براساس مستندات تاریخی ساخته شد؛ ولی داستانش چنان وحشتناک و غیرقابل تصور است که به هجویه ای تلخ و سیاه می ماند. وقتی از کرک داگلاس خواسته شد به جمع بازیگران فیلم بپیوندد، به کوبریک گفت: «استنلی، فکر نمی کنم این فیلم یک سنت هم بفروشد؛ ولی باید بسازیمش». حرف داگلاس در مورد فروش ناچیز فیلم، درست از آب درآمد، اما در عوض، یک موج ضد جنگ بین المللی به راه انداخت. فرانسه چنان از توصیف مفتضحانه ارتش و نظام اش به خشم آمد که نمایش فیلم، 18 سالی در کشوری که می گوید: «همه چیز مجاز است»، ممنوع بود. آکادمی اسکار نیز ظاهراً از فرانسوی ها خط گرفت: با وجود فیلمنامه بی نظیر و احتمالاً بهترین هنرنمایی کرک داگلاس در تمامی زندگی حرفه ای اش، فیلم حتی در یک رشته نیز نامزد اسکار نشد؛ شاید به این خاطر که جیم تامپسون، یکی از نویسندگان فیلمنامه، عضو سابق حزب کمونیست آمریکا، نام اش در فهرست سیاه سناتور مک کارتی آمده بود. بی شک، کسی نمی توانست کوبریک را به کاری دن کیشوتی متهم کند. نیازی نبود: موجودات دغل بازی که هدف قرار داده بود جلوی خانه اش به صف بودند.

حاشیه ها:

- در ابتدا ریچارد برتون و جیمز میسون برای بازی در نقش سرهنگ دکس انتخاب شده بودند. کوبریک، بعد از در نظر گرفتن جیمز میسن و ریچارد برتون برای ایفای نقش اصلی، با گریگوری پک تماس گرفت، که نقش کلنل دکس را می خواست ولی قبلاً قول بازی در فیلمی دیگر، دست و پایش را بسته بود. سپس، همین نقش به کرک داگلاس پیشنهاد شد که قرار داد برادوی خود را به هم زد تا در فیلم کوبریک بازی کند. تا آن زمان گریگوری پک نیز آماده بازی در فیلم بود ولی دیگر کمی دیر شده بود.

- در جریان فیلمبرداری، استنلی کوبریک با کریستین کوبریک (آن زمان کریستین هارلن) که (خواننده زیبای آلمانی در سکانس کاباره که اجرای خوانندگی انتهای فیلم را بر عهده داشت) آشنا شد. او از دومین همسر خود جدا شده بود و با استنلی ازدواج کرد و تا پایان عمر او یعنی سال 1999 همراه او بود.

- نام فیلم از مرثیه ای اثر توماس گری، گرفته شده که می گوید:" راه های افتخار شما را هدایت می کند اما به گودال"

- این فیلم در اسپانیا نیز بخاطر نگرش ضد نظامی اش از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال 1986 در حالیکه 11 سال از مرگ فرانکو می گذشت منتشر شد.

- در آلمان بخاطر حفظ روابط با فرانسه به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد.

- نمایش این فیلم بخاطر ترسیم چهره منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد. در اسپانیا نیز بخاطر نگرش ضد نظامی اش از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال ۱۹۸۶ در حالیکه ۱۱ سال از مرگ فرانکو می گذشت منتشر شد. در آلمان بخاطر حفظ روابط با فرانسه به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد.

- فیلم در نزدیکی اردوگاه مرگ داخائو فیلمبرداری شد.

- کوبریک به استودیو قول پایانی خوش را داده بود و آن را زیر پا گذاشت.

صحنه فراموش نشدنی

سربازهای بی گناه (آرنو، پاریس و فرول) که به مرگ محکوم شده اند، به غذایشان لب نمی زنند و شبی وحشتناک را صبح می کنند. بازدیدی از سوی کشیش دوپره، لوژون را به خشم می آورد. لوژون به کشیش حمله می کند، آرنو به میان شان می پرد و مشتی به لوژون می زند. آرنو به پشت می افتد و استخوان جمجمه اش می شکند. صبح با بانگ خروسی فرا می رسد. نگهبان ها وارد سلول می شوند تا سربازها را تا مرگ بدرقه کنند. آرنو را باید به برانکاری ببندند و حمل کنند. پاریس سعی دارد خود را کنترل نماید ولی سرانجام به گریه می افتد. به او یادآوری می کنند که خبرنگارها نیز در محل حضور دارند؛ آیا می خواهد همسر و فرزندش باخبر شوند که سربازی بزدل بوده است؟ این باعث می شود پاریس قدری خود را جمع و جور کند ولی فرول تسکین ناپذیر است. آن ها سرانجام به پای چوبه هایی می رسند که برایشان آماده کرده اند. برانکار آرنو را به یکی از آن می بندند و افسری کشیده ای به او می زند؛ ژنرال ها می خواهند موقع تیرباران، به هوش باشد. فرول به پدر دوپره می چسبد تا این که با چشم بندی چشم اش را می بندند. در حالی که حکم نهایی قرائت می شود، تعداد زیادی از مقامات عالی رتبه نظامی شاهد مراسم اند. جوخه، آماده آتش است. طبل ها خاموش می شوند؛ سپس، در حالی که صدای گلوله سکوت صبحگاهی را در هم می شکافد، پرنده ها از وحشت از روی شاخه به پرواز درمی آیند.

منبع:نشریه دنیای تصویر شماره 196

---


5- تحلیل و بررسی فیلم «راه های افتخار»

 

نویسنده: احسان تحویلیان

راه‌های افتخار فیلمی است که به گوشه کوچکی از جنگ جهانی اول و آدم‌های درگیر در آن می‌پردازد، و در عین حال از معدود فیلم‌هایی هم هست که بدون آن‌که تأکید خاصی بر دشمن داشته باشد، دوربین در یک‌سوی جبهه قرار می‌گیرد و می‌کوشد تضاد و تعارض، و دوست و دشمن را در همان‌سو جست‌وجو کند و به بررسی و واگویی آن بپردازد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/6-Paths-of-Glory.jpgنگاه کوبریک به جنگ جهانی اول از موضعی انتقادی است. او البته به نفسِ خود این جنگ که مهین‌پرستانه است یا استعماری، حق است یا ناحق و انسانی است یا غیرانسانی نمی‌پردازد، بلکه با متمرکز کردنِ نگاه خود به یکی از دو سوی متخاصم ـ که ظاهراً برای او تفاوتی هم نمی‌کرده که کدام‌یک از طرفین درگیر باشد ـ به موضوع‌هایی می‌پردازد که حق و ناحق و انسانی و غیرانسانی در آن آشکارا به‌نمایش گذاشته می‌شود.

همان‌طور که‌ از فیلم‌ راه‌های افتخار هم‌ برمی‌آید یکی‌ از موضوع‌های‌ مورد علاقه کوبریک‌ نشان‌ دادن‌ِ ستیزه‌جویی‌ و بی‌نظمی‌های‌ درون‌ جامعه‌ بشری‌ است‌. به‌عبارت‌ دیگر، ستیزه‌گری‌ِ آدم‌ها، در اکثر فیلم‌های‌ کوبریک‌ دارای‌ اهمیتی‌ اساسی‌ است‌. در نزد او، هر چه‌ آدم‌ها در انجام‌ و اِعمالِ خشونتِ مورد نظرِ خود آزادتر باشند، سرزنده‌تراند (که‌ مثالش‌ فیلم‌ِ پرتقال‌ کوکی‌ او است‌)، و هرگاه‌ به‌ آن‌چه‌ مورد نظرشان‌ است‌ دست‌ یابند، یا ناگزیر به‌ رعایت‌کردن‌ِ نوعی‌ نظم‌ شوند، گویی‌ در قفسی‌ طلایی‌ گرفتار می‌آیند و دچار غم‌ و رخوت‌ و ازخودبیگانگی‌ می‌شوند (که‌ شاهد مثالش‌ فیلم‌ِ باری‌ لیندون‌است‌)؛ خشونت‌ِ مورد نظرِ کوبریک‌ درراه‌های افتخار آمیخته‌ای‌ است‌ از این‌دو نوع ‌خشونت‌ و ستیزه‌گری‌.

راه‌های افتخار فیلمی است که به گوشه کوچکی از جنگ جهانی اول و آدم‌های درگیر در آن می‌پردازد، و در عین حال از معدود فیلم‌هایی هم هست که بدون آن‌که تأکید خاصی بر دشمن داشته باشد، دوربین در یک‌سوی جبهه قرار می‌گیرد و می‌کوشد تضاد و تعارض، و دوست و دشمن را در همان‌سو جست‌وجو کند و به بررسی و واگویی آن بپردازد.

نگاه کوبریک به جنگ جهانی اول از موضعی انتقادی است. او البته به نفسِ خود این جنگ که مهین‌پرستانه است یا استعماری، حق است یا ناحق و انسانی است یا غیرانسانی نمی‌پردازد، بلکه با متمرکز کردنِ نگاه خود به یکی از دو سوی متخاصم ـ که ظاهراً برای او تفاوتی هم نمی‌کرده که کدام‌یک از طرفین درگیر باشد ـ به موضوع‌هایی می‌پردازد که حق و ناحق و انسانی و غیرانسانی در آن آشکارا به‌نمایش گذاشته می‌شود.

درواقع آن‌طور که منتقدی به‌نامِ الکساندر واکر در نقدی قدیمی بر این فیلم نوشته:راه‌های افتخار نگاهی واقع‌گرایانه ـ و نه تبلیغاتی ـ به جنگ جهانی اول دارد. با وجود این فیلمی ضدجنگ نیست؛ اما وحشتِ جنگ را تصویر می‌کند. مهم‌ترین و محوری‌ترین شخصیتِ فیلم ـ یعنی سرهنگ داکس ـ فرمان‌هایی را اجرا می‌کند، که پیشاپیش محکوم به شکست و تحمل خسارات و تلفات فراوان است؛ اما با وجود این او فرمانِ مافوق‌هایش را اجرا می‌کند؛ اگر چه به‌لحاظ رأی و نظر شخصی به آن‌ها اعتراض دارد.

کوبریک تعمداً جنگ جهانی اول را برای موضوع فیلمش انتخاب می‌کند، که یکی از بدون انگیزه‌ترین و بی‌اساس‌ترین جنگ‌های طولانی و گسترده تاریخ بشریت بود، و تقریباً هیچ نتیجه‌ای به‌بار نیاورد، مگر آماده کردنِ جهان برای وقوع جنگ جهانی دوم.

راه‌های افتخار داستانِ دو نوع جنگ، دو نوع سرباز، دو نوع جبهه و دو نوع نگاه به فرماندهی جنگ و سربازانِ تحت فرمان است، و کوبریک قبل از آن‌که داستانِ خود را کاملاً بپردازد، از همان صحنه‌های نخست فیلمش نظر و موضع خود را درباره سربازان و فرماندهان‌شان روشن می‌سازد، و به کنکاش و جست‌وجو در لایه‌های مختلف روابط انسانی می‌پردازد. (مکث کوتاه) راه‌های افتخار را از این بابت با فیلمِ در جبهه غرب خبری نیست مقایسه کرده‌اند، که کم‌تر از سه دهه قبل از راه‌های افتخار لوییس مایلستون در سال 1930 ساخت، و تصویری خشن و فاجعه‌آمیز از جنگ جهانی اول و زندگی به‌هدر رفته آدم‌ها در آن نشان داده می‌شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/7-Paths-of-Glory.jpgآن‌طور که از موضع و منظر نگاه کوبریک می‌بینیم، فرماندهان و فرمانبران درراه‌های افتخار رابطه‌ای مبتنی بر اطاعت کورکورانه با یک‌دیگر دارند، و نظامیان مافوق حتی به بهای کشتار و قتل‌عامِ زیردستان‌شان می‌پذیرند حمله‌ای را سازماندهی کنند، که شکستِ محتوم آن از پیش آشکار است. از این لحاظ در نزد کوبریک، «راه‌های افتخار» را نه آن سربازان و فرماندهانی که برای فتح تپه خود را به قتلگاه می‌سپارند، بلکه آن سه سربازی می‌پیمایند که با همه ضعف‌های انسانی خود جلو جوخه اعدام می‌ایستند، و به ناحق کشته می‌شوند. توضیح دیگر این حرف این است که در نزد کوبریک «راه‌های افتخار» به‌جایی جز گورستان ختم نمی‌شود. (مکث بلند).

کوبریک از همان نخستین صحنه‌های افتتاحیه فیلمش ستاد فرماندهی فرانسوی‌ها را قصر باشکوهی با دیوارهای بلند قرار می‌دهد که آراستگی و مجلل بودنِ معماری و اسباب و اشیای «باروک»وار آن در تعارض با دهلیزهای تو در تو و پناه‌گاه‌هایی است که سربازان در جبهه در آن‌جا سنگر گرفته‌اند. به‌تعبیری قصری که نخستین بار ژنرال برولار و ژنرال میرو یک‌دیگر را در آن‌جا ملاقات می‌کنند، همچون قلعه خون‌آشام در فیلم‌های موسوم به «سینمای وحشت» است. بنابراین اگر گروهی از تماشاگرانِ فیلمِ کوبریک چنین تصوری درباره ستاد فرماندهی ارتش فرانسه داشته باشند، چرا نبایستی ژنرال میرو و ژنرال برولار در نظر آن‌ها همچون خون‌آشام جلوه نکنند؟ و اگر قلعه وهم‌آلودِ محل سکونتِ خون‌آشام نشانه‌ای از انحطاط و زوال است، آیا شباهت قصر فرماندهی به قلعه خون‌آشام نمی‌‌تواند جلوه‌ای از بی‌رحمی و شقاوت فرماندهانی باشد که تصمیم‌های جاه‌طلبانه‌شان در مورد هست و نیست یا مرگ و زندگی سربازان شکلی هیولاگونه دارد؟

وقتی دو ژنرال به سادگی در مورد زندگی و مرگ صدها سربازِ هوطنِ خود سخن می‌گویند در میان اشیای قصر قدم می‌زنند، و دوربین با دنبال کردنِ آن‌دو به نمایش جلوه‌هایی از دلبستگی‌ها ظاهری آن‌ها می‌پردازد، که در عین حال گویای گمراهی و زوال اخلاقی آن‌دو هم هست. این حرکت را می‌توان در تعارض با حرکت سرهنگ داکس دانست که با گام‌هایی استوار از سنگرهای دهلیزمانند و تو در تو عبور می‌کند و پیشاپیشِ سربازانش برای فتح تپه یورش می‌برد. درواقع تزیینات «باروکِ» قصر با سختی و خشونت سنگرهای خاکی فضایی پررنج و عذاب ایجاد کرده است که قربانیان آن سربازانِ بی‌گناهی هستند که اگر از سنگر خارج بشوند کشته می‌شوند، و اگر هم از فرمان تمرد بکنند و در سنگر بمانند به جوخه اعدام سپرده خواهند شد.

دوربین کوبریک در راه‌های افتخار، همچون خود او نگاهی اخلاقی به موضوع و ماجراها و آدم‌ها دارد. اگر دوربین در صحنه‌های قصرِ باروک با حرکت‌های دورانی بر انحرافِ دو فرمانده جاه‌طلب تأکید می‌کند، در صحنه‌های سنگر، جز این‌که در دهلیزهای مرگبار و سردرگم به حرکت درآید راه دیگری ندارد.

همان‌گونه که در نگاه کوبریک بین داکس و سربازانِ سنگرنشین تفاوت و شکافی وجود ندارد، دوربین نیز آن‌ها را همسطح و همتراز یک‌دیگر نشان می‌دهد. دست‌کم دوربینِ گئورک کروزه، فیلم‌بردار راه‌های افتخار، دو بار طول سنگر را در حرکتی طولانی می‌پیماید: یک‌بار به همراه ژنرال میرو، که سربازان را به شکلی توخالی ترغیب و تشویق می‌کند، و حرکت دوربین نیز بر سیاه‌کاری رفتارِ او صحه می‌گذارد، و بار دوم موقعی که سرهنگ داکس با گام‌های استوار، اما بی‌هیچ گونه شور و هیجانی در چهره‌اش از میان ردیف سربازان عبور می‌کند و جلوتر از همه آن‌ها از نردبان بالا می‌رود تا افراد تحت فرمانش را برای رسیدن به تپه هدایت کند. حرکت دوربین در بار دوم کمک می‌کند تا صلابت و عزمِ جزمِ داکس به شکل درخشان‌تری به‌چشم بیاید.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/16-Paths-of-Glory.jpgدرواقع کوبریک ستیزی واقعی میان فرماندهانِ ارشد ارتش را با سربازان نشان می‌دهد، و از دوربینِ گئورک کروزه سلاحی می‌سازد که متهورانه در جبهه نبرد همه چیز را نشانه می‌رود و سازش‌ناپذیر عمل می‌کند. به‌عبارت دیگر، تصویری که کوبریک از میان دود و گِل و لای از سربازانِ کشته شده نشان می‌دهد، راه‌های افتخار را در رده فیلم‌های »سینمای سیاه جنگ» قرار داده است؛ سینمایی که برای چنین جنگ‌هایی ارزش‌های میهنی و استقلال‌طلبانه قایل نیست، و جز تباهی و مرگ و زایل کردن ارزش‌های انسانی چیز دیگری در آن نمی‌بیند. کوبریک بعدها همین نوع نگاه را در فیلمِ غلاف تمام فلزی نیز گسترش و توسع داد، و خشونت و سبوعیت در جنگ و صدور فرماین غیرمسئولانه فرماندهان را که منجر به به‌خون غلتیدنِ سربازان بی‌گناه می‌شود محکوم کرد.

آن‌طور که کوبریک شخصیت‌های فیلمِراه‌های افتخار را به‌ما معرفی می‌کند، از نظر ژنرال میرو سربازان فقط به‌کارِ کشته شدن می‌آیند، خواه با گلوله دشمن و خواه با گلوله نیروهای خودی. برای همین است که وقتی گروهی از سربازان از پیشروی به سوی تپه امتناع می‌کنند، ژنرال میرو به فرمانده توپ‌‌خانه خودی دستور می‌دهد تا آن‌ها را با شلیک گلوله از سنگرهای‌شان بیرون بکشاند؛ و وقتی موفق به اجرای حکم خود نمی‌شود ابتدا دستور می‌دهد که صدها سرباز محاکمه و اعدام شوند، و سپس با اصرار و دوراندیشی ژنرال بورلار تعداد سربازان را به ده‌ها و سرانجام یک نفر از هر گروهان و در نهایت سه نفر تقلیل می‌دهد. او و ژنرال بورلار معتقداند سربازها همچون کودکانی هستند که برای برقرار کردن نظم در صفوف آن‌ها گاهی هم بایستی تنبیه شوند، و این تنبیه می‌تواند اعدام کردنِ یکی یا چند نفر از آن‌ها باشد. به‌یاد بیاوریم که سرهنگ داکس ـ به‌عنوان تنها فرماندهی که فاصله‌ای با سربازانش ندارد ـ تنها مقامِ ارشدی است که در حمله‌ای خونین افرادش را به‌سوی تپه هدایت می‌کند، و خود همچون آن‌ها زیر شلیک گلوله پیاپی دشمن قرار می‌گیرد، اما تنها فرمانی که ژنرال میرو از درون پناهگاه صادر می‌کند خطاب به فرمانده توپ‌خانه فرانسه برای آتش گشودن بر سربازانِ خودی است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/15-Paths-of-Glory.jpgجایگاه دوربین در صحنه‌های دادگاه نظامی به نماها منطقی هندسی و غیرقابل انعطاف داده است، که همچون پاسخِ روشنِ 2 در 2 حکمِ از پیش تعیین‌شده دادگاه درباره سربازانِ بخت‌برگشته را پیشاپیش آشکار می‌سازد. اگر منطقِ ریاضی ژنرال میرو، که محاسبه‌اش برای فنح تپه غلط از کار درمی‌آید؛ زیرا برخلاف تصورِ او بیش از 25 درصد سربازان قبل از رسیدن به تپه کشته می‌شوند، منطق هندسی او در دادگاه صحرایی پاسخ می‌دهد و سربازان بی‌گناه به جوخه اعدام سپرده می‌شوند. (مکث) توضیح دیگر این حرف این است که کوبریک در فصلِ دادگاه نظامی، برای نشان دادنِ مسخره بودنِ کیفیتِ محاکمه سربازان به‌شکلی آگاهانه جایگاه و حرکت دوربین‌اش را مشخص و تعیین می‌کند. او و فیلم‌بردارش گئورگ کروزه با انتخاب یک چهارگوش، که محل استقرار افراد است، در دو سو محکومان و هیئت منصفه را قرار می‌دهد و در دو ضلع دیگر سرهنگ داکس را، که وکیل مدافعِ سربازان است، قرینه دادستانِ ارتش می‌نشاند. با این ترکیب‌بندی، آشکارا، هیئت منصفه و دادستان رو در رو و در موضع مخالفِ سربازانِ از پیش محکوم شده و سرهنگ داکس قرار می‌گیرند. به‌جز این در لحظه‌هایی که دادستان برای محکوم کردنِ سربازان تلاش می‌کند، دوربین از موضع هیئت منصفه و در پشتِ سر آن‌ها به حرکت درمی‌آید، و در لحظه‌های دیگری که سرهنگ داکس به دفاع از متهمان مشغول است، دوربین از موضع آن‌ها پشت سرشان قرینه همان حرکت را تکرار می‌کند.

کوبریک این ترکیب‌بندی و حرکت دوربین را به‌طرزی آگاهانه انتخاب می‌کند تا در فصل‌های بعدی پس از دادگاه نظامی به سکانس خشن، ساکن و در عین حال بسیار تأثیرگذارِ اعدام سربازان برسد، که نقطه اوج آن شلیک گلوله، مرگ سربازان، صدای پرندگان، نگاه فرماندهان ارتش و در نهایت فراموشی است؛ فراموش کردنِ همه آن چیزهایی که بایستی در یادها بمانند تا وجدان بشریت همواره بیدار باشد.

نویسنده: احسان تحویلیان

منبع: سینما یک

 

----


6- درباره عوامل فیلم «راه های افتخار»

 

کارگردان (استنلی‌ کوبریک):

وی‌ در 26 جولای‌ِ 1928 در نیویورک‌ متولد شد، و در هفتم مارس‌ 1999 در خانه‌اش چشم‌ از جهان ‌فروبست‌. او مدت نیم‌ قرن‌ در سینما فعال‌ بود، و فیلم‌های‌ مهمی‌ همچون‌ راه‌های‌ افتخار (محصول‌ 1957)، اسپارتاکوس‌ (محصول‌ 1959)، لولیتا (محصول‌ 1962)، دکتر استرنج‌لاو یا چه‌گونه ‌یادگرفتم‌ از نگرانی‌ دست‌ بردارم‌ و بمب‌ را دوست‌ داشته‌ باشم‌ (محصول‌ 1964)، 2001: یک‌ اودیسه‌ فضایی‌ (محصول‌ 1968)، پرتقال‌ کوکی‌ (محصول‌ 1971)، باری‌ لیندون‌ (محصول‌ 1975)، تلألو یا درخشش‌ (محصول‌ 1980)، غلاف‌ تمام‌ فلزی‌ (محصول‌ 1987) و چشمان‌ تمام‌ بسته‌ (محصول‌ 1999) را ساخت‌. فیلم‌های‌ یادشده‌ اکثر قریب‌ به‌اتفاق‌ِ فیلم‌های‌ کوبریک‌ هستند، بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ کوبریک‌ فیلم‌سازی‌ است‌ که‌ هرگز فیلم‌ِ بد نساخت‌، و همه‌ فلیم‌هایش ‌در سال‌هایی‌ که‌ به‌نمایش‌ درآمدند و در دوره‌های‌ طولانی‌ِ پس‌ از آن‌، قابل‌ بحث‌ و بررسی‌ بوده‌اند؛ اگر چه‌ اغلب‌ آثار او، به‌جز اسپارتاکوس‌، پرتقال‌ کوکی‌ و تلألو، فیلم‌هایی‌ نبودند که‌ با اقبال‌ عمومی‌ مواجه‌ بشوند. کوبریک‌ در همه‌ این‌ فیلم‌ها نشان‌ داد که‌ یک‌ کارگردان‌ِ واقعی‌ِ سینما مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ است‌ که‌ برای‌ هماهنگی‌ و ترکیب‌ِ ایده‌های‌ متنوع‌ تلاش‌ می‌کند، وحاصل کارِ او چیزی‌ جز هماهنگ‌ درآوردن‌ِ افکارِ خلاقانه‌ و ایده‌های‌ بدیع‌ِ صناعتی‌ نیست‌.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/14-Paths-of-Glory.jpgاستنلی‌ کوبریک‌ تحصیل‌کرده‌ دانشگاه‌ نیویورک بود‌، و پس‌ از تحصیل‌ مدت‌ چهار سال ‌برای‌ نشریه‌ «لوک‌» (Look) عکاسی کرد، و در 1951 دو فیلمِ مستند 16 میلی‌متری روز مسابقه وکشیش پرنده را ساخت. روز مسابقه مستندِ کوتاهی‌ با زمانِ 16 دقیقه‌ درباره‌ یک‌ مشت‌زن‌ِ میان‌وزن‌ به‌نام ‌ِوالتر کارتی‌یر (Walter Cartier) است‌ که‌ کوبریک‌ با یک‌ دوربین‌ِ کوچک‌ِ «آیمو» با 3900 دلار بودجه‌ ساخت‌، و سپس‌ به‌ کمپانی‌ِ «آ. ک‌. او» فروخت‌، که‌ در نیویورک‌ به‌نمایش‌ درآمد. فیلبمردار، تدوین‌گر، و صدابردارِ روز نبرد خود کوبریک‌ بود، و گفتارِ متن‌ِ فیلم‌ را داگلاس‌ ادواردز می‌خواند. کوبریک‌ در موقع‌ ساختن‌ِ روز نبرد و کشیش‌ پرنده‌ 21 سال‌ داشت‌. کوبریک‌ در سال‌ِ 1953 نخستین‌ فیلم‌ِ بلندش‌ را با نام‌ِ ترس‌ و هوس‌ با سرمایه‌ مشترک ‌دوستانش‌ تهیه‌ کرد. فیلم‌نامه‌ ترس‌ و هوس‌ را یکی‌ از دوستان‌ِ کوبریک‌ به‌نام‌ِ هوارد ساکلر(Howard Sackler) نوشته‌ بود، که‌ به‌ ماجراهای‌ چهار سرباز می‌پرداخت‌ که‌ در جنگی‌ بی‌نام‌ و نشان‌ حضور داشتند، و درصدد بودند بفهمند چه‌ کسی‌ و کجا هستند. کوبریک‌ بعدها این‌ فیلم‌ را «غیرنمایشی‌ و متکلفانه‌» ارزیابی‌ کرد، و گفت‌: «فکرهایی‌ که‌ می‌خواستیم‌ منتقل‌ کنیم ‌خوب‌ بودند، اما تجربه‌اش‌ را نداشتیم‌ تا آن‌ها را به‌طرزی‌ نمایشی‌ تجسم‌ بخشیم‌. »

کوبریک‌ پس‌ از ترس‌ و هوس‌ فیلم‌های‌ بوسه‌ قاتل‌ (محصول‌ 1955) و قتل‌ (محصول‌ 1956) را ساخت‌. در نزد منتقدان‌ و تماشاگران‌ِ جدی‌ و پیگیرِ سینما، سازنده‌ جوان‌ِ فیلم‌ِ بوسه‌ قاتل چنان ‌استعداد و اصالت‌ِ خود را نشان‌ داده‌ بود که‌ می‌توانست‌ در اندک‌ زمانی‌ جزییات‌ و عناصرِ تازه‌تری‌ به‌ «نوع‌» فیلم‌های‌ جنایی‌ بیفزاید. او در این فیلم توانایی شگفت‌انگیزِ خود را در استفاده از نور آشکار ساخت.

قتل‌ نخستین‌ فیلمی‌ است‌ که کوبریک‌ به ‌ساختن‌ِ آن‌ تفاخر کرده‌ بود. پرداخت‌ِ دقیقِ سرقت‌ در میدان‌ِ مسابقه‌، رجعت‌های‌ بدیع‌ به‌ زمان‌ِ گذشته‌ و تداخل‌ِ آن‌ها در زمان‌ِ حال‌ و شکستن‌ِ خط‌ِ مستقیم‌ زمان‌ و روایت‌کردن‌ِ یک‌ رویداد مشخص‌ و واحد از دریچه‌ ذهن‌ِ چند شخص‌، آن‌ جنبه‌های‌ ممتاز و متمایزی‌ بود که‌ کوبریک‌ در فیلمِ قتل به‌ آن‌ها توجه‌ نشان‌ داده بود‌. خود کوبریک‌ گفته‌ است‌: «کار با عنصرِ زمان‌ موجب‌ شده‌ که‌ قتل‌ به‌ چیزی‌ بیش‌ از یک‌ فیلم‌ِ جنایی‌ بدل‌ شود. » یکی‌ از منتقدان‌ِ روزنامه «تایم‌»، در همان‌ سال‌ها استنلی‌ کوبریک‌ را برای ‌ساختن‌ِ فیلم‌ِقتل‌ همترازِ اورسن‌ ولز قرار داد. راه‌های‌ افتخار مهم‌ترین‌ فیلم‌ِ کوبریک‌ در دهه‌ 1950 است‌. درواقع‌ راه‌های‌ افتخار نه‌ فقط ‌نخستین‌ فیلم‌ِ بااهمیت‌ِ کوبریک‌ است‌، بلکه‌ از بهترین‌ فیلم‌های‌ دهه‌ 1950 نیز محسوب‌ می‌شود. کوبریک، فیلم‌نامه‌اش‌ را براساس‌ِ رمان‌ِ همفری‌ کاب‌ نوشته‌ بود، و کاب ‌اساس‌ِ رمان‌ِ خود را با اتکا و اعتنا به ‌ماجراهای‌ واقعی‌ تنظیم‌ کرده‌ بود. ظاهراً کوبریک‌ نخستین‌بار رمان‌ِ کاب‌ را در 15 سالگی‌ خوانده‌ بود، و تا سال‌ها بعد، تا زمان‌ِ ساختن‌ِ راه‌های‌ افتخار، درذهنِ خود‌ داشت‌.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/13-Paths-of-Glory.jpgاگر این‌ همه‌ هدفِ تعیین‌شده‌ کوبریک‌ بوده‌ باشد، بایستی‌ تأکید کرد که‌ او به‌ هدفِ خود رسیده‌ است‌. حتی‌ فقط‌ ساختن‌ِ صحنه‌هایی‌ که‌ ژرژ سادول‌ (Georges Sadoul) از آن‌ها به‌عنوان ‌«بهترین‌ سکانس‌ها»ی‌ راه‌های‌ افتخار نام‌ برده‌، کافی‌ است‌ تا کوبریک‌ را در رسیدن‌ به‌ هدفش ‌موفق‌ بدانیم‌. این‌ سکانس‌ها عبارتنداز: شناسایی‌ِ مقر و جایگاه دشمن در شب‌، حمله‌ بی‌هدف به تپه و پناهگاه دشمن‌، تشکیل شورای‌ِ جنگ‌ در اتاق‌ِ مجلل‌ یک‌ قصر، تشکیل دادگاه‌ فرمایشی صحرایی‌، کش‌مکش‌ داکس‌ و ژنرال‌ برولار و زورآزمایی‌ِ نهایی‌ِ آن‌دو، صحنه‌ اعدامِ سه محکوم بی‌گناه‌ توسط‌ جوخه‌ آتش‌، که‌ یکی‌ از محکومان‌، که‌ در حال‌ مرگ‌ است‌، با برانکار به‌جلوی‌ِ جوخه حمل‌ می‌شود. فیلمبرداری‌ِ سیاه‌ و سفیدِ گئورگ‌ کروزه‌ و تصاویرِ خاکستری‌ و دل‌مٌرده‌ تأثیرِ خشونت‌بارِ این‌ سکانس‌ها را دو چندان‌ کرده‌ است‌.

کوبریک‌ در فاصله‌ سال‌های‌ 1957 تا 1959 با آن‌که‌ تحت‌ قراردادِ مترو گلدوین‌مه‌یر(MetroGoldwyn Mayer) بود، هیچ‌ فیلمی‌ نساخت‌. او در 1960 به‌جای‌ِ آنتونی‌ مان‌ فیلم‌ِاسپارتاکوس‌ را کارگردانی‌ کرد؛ فیلمی‌ درباره‌ بردگان‌ِ در روم‌ِ باستان‌، که‌ به‌رغم‌ نظرِ کوبریک‌ ازفیلم‌های‌ خوب‌ او محسوب‌ می‌شود. اسپارتاکوس‌ حاصل‌ِ کارِ دو کارگردان‌، دو سال‌ کار و بیش‌ از دوازده‌ میلیون‌ دلار هزینه‌ است‌. کرک‌ داگلاس‌، که‌ بازیگرِ اصلی‌ و مدیر تولید فیلم‌ بود، مسئولیت‌ِ اخراج‌ِ کارگردان‌ِ اول‌ِ فیلم‌ (آنتونی‌ مان‌) را به‌عهده‌ داشت‌. آنتونی‌ مان‌ صحنه‌های‌ افتتاحیه‌ فیلم‌ را، که‌ در لیبی‌ و مدرسه‌ گلادیاتوری‌ می‌گذشت‌، کارگردانی‌ کرده‌ بود. با اخراج‌ِ او استنلی‌ کوبریک‌ برای‌ ادامه‌ کارفراخوانده‌ شد. کوبریک‌ و داگلاس‌ سه‌ سال‌ پیش‌ از این‌ در راه‌های‌ افتخار با هم‌ کار کرده‌ بودند.

کوبریک‌ در سال 1962 فیلم‌ِ لولیتا را ساخت‌. او برای‌ ساختن‌ِ این‌ فیلم‌ به‌ انگلستان‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ برای‌ همیشه‌ در آن‌جا اقامت‌ گزید. کوبریک‌، لولیتا را براساس‌ داستانی‌ از نویسنده‌ معروف‌ (ولادیمیر نابوکوف‌) ساخت‌، اما در طرح‌ِ داستان‌ آن‌ تغییرهای‌ اساسی‌ داد. خود نابوکوف‌ فیلم‌نامه‌ را نوشته‌ بود، و کوبریک‌ با مهارت‌ جزییاتِ آن‌را به‌تصویر درآورد، و موفق ‌شد متن‌ِ پیچیده‌ داستان نابوکوف‌ را به‌ فیلم‌ِ سینمایی‌ِ قابل‌ قبولی‌ تبدیل‌ کند. پیتر سلرز، جیمز میسون‌ و سو لاین‌ بازی‌های‌ درخشانی‌ در این‌ فیلم‌ ارایه‌ دادند، و فیلم‌برداری‌ِ سیاه‌ و سفید اَزوالد موریس‌ در خلق‌ِ فضاهای‌ مورد نظرِ کوبریک‌ و ناباکوف‌ نقش‌ِ به‌سزایی‌ داشت‌.

وقتی‌ از کوبریک‌ پرسیده‌ شد چه‌گونه‌ موفق‌ شده‌ رمان نابوکوف‌ را به‌تصویر درآورد، گفت‌: کیفیت‌ِ این‌ رمان‌ در قسمتِ اعظم‌ِ آن‌، بستگی‌ به‌ سبک‌ و شیوه‌ نگارش‌ِ نابوکوف‌ دارد، و سبک‌، یکی‌ از اصولی‌ است‌ که‌ ارزش‌ِ کتاب‌ِ او را تعیین‌ می‌کند؛ اما کوبریک‌ این‌را می‌دانست‌ که‌ این‌ ارزش‌ بستگی‌ به ‌موضوع‌ انتخابی‌ نابوکوف‌ و درک‌ و دیدگاه‌ او از زندگی‌ و شخصیت‌های‌ رمانش‌ دارد. در نزد کوبریک‌، سبک‌، وسیله‌ای‌ است‌ که‌ هنرمند برای‌ جذب‌ و خیره ‌ساختن‌ِ خواننده‌، یا تماشاگر، به‌کار می‌برد تا به‌وسیله آن‌ احساساتش‌ را به‌ آن‌ها القا کند. بنابراین‌ همین ‌نکات‌ باید بر روی پرده‌ سینما، یا صفحه‌ تلویزیون‌، دیده‌ شوند، نه‌ سبک‌ِ نویسنده‌. به‌عبارت ‌دیگر، میزانسن‌ بایستی‌ برای‌ یافتن‌ِ یک‌ سبکِ‌ خاص‌ مورد نظر قرار بگیرد، و در صورتی‌ توفیق ‌حاصل‌ می‌شود که‌ به‌عمقِ اثرِ مورد اقتباس‌ پرداخته‌ شود؛ از این‌ طریق‌ می‌توان‌ اثری‌ جدا و مستقل‌ از ساختمانِ داستان‌ به‌وجود آورد. در نتیجه‌ اقتباس‌ سینمایی‌ می‌تواند به‌خوبی‌ِ خود رمان‌ شود، و حتی‌ در مرتبه‌ای‌ بالاتر از آن‌ قرار بگیرد.

بازیگران: (کرک داگلاس)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/49-Paths-of-Glory/1-Paths-of-Glory.jpgداگلاس می گفت: «من حرفه سینمایی ام با ایفای نقش حرامزاده ها مزین کرده ام». ولی راه های افتخار برای کرک داگلاس یک استثنا تلقی می شد: کلنل دکس، افسری است شریف، که نمی خواهد زیر بار بی عدالتی برود. از حفره کوچک روی چانه اش گذشته، این صدای محکم او است که به یاد می ماند؛ صدایی که باعث شد جان فرانکن هایمر درباره اش بگوید: «تمام زندگی اش می خواست برت لنکستر شود!» داگلاس، فرزند مهاجرهای یهودی و فقیر روس، از گذشته اش فراری نبود و تمام فراز و نشیب های زندگی دشوارش را در کتاب زندگی نامه اش، فرزند آدم های خنزرپنزری (1988) تعریف کرده است. لورن باکال که همکلاس اش بود، برای نخستین کار سینمایی اش، عشق غریب مارتا آیورز (1946) معرفی اش کرد. ولی فیلم «بوکسی»اش، قهرمان (1949) بود که از او یک ستاره ساخت. در باغ وحش شیشه ای (1950) و داستان کارآگاهی (1951) بسیار مورد توجه قرار گرفت و وارد پربارترین دهه زندگی حرفه ای اش شد، با فیلم هایی که بسیاری شان کلاسیک اند: بد و زیبا (1952)، شور زندگی (1956)، و اسپارتاکوس (1960). وی سپس با این فیلم ها به تاخت و تازش ادامه داد: شهر بی رحم (1961). هفت روز در ماه می (1964)، و برادری (1968). داگلاس با یک بار کافی نیست (1975) دوباره به عالم سینما برگشت و با خشم (1978) در صحنه ماند. اواخر دهه 1980 سکته کرد ولی کماکان در تعدادی از برنامه های تلویزیونی ظاهر شد. در 1998، به طرزی معجزه آسا از سقوط هلی کوپتر جان سالم به در برد. مایکل داگلاس، پسرش، و به قول خودش، «رقیب اش»، است که به تازگی او نیز با یک بیماری مرگبار دست به گریبان شده.

کرک داگلاس: «کوبریک به شرطی به کارگردانی خوب تبدیل خواهد شد که یک روز با صورت به زمین بخورد. »

بازیگران: (آدولف منژو)

انتخاب آدولف منژو، بازیگر دوران طلایی هالیوود، نقش آفرین آثاری چون دوشیزه مارکو کوچولو (1934) و ورسیون اریژینال ستاره ای متولد می شود (1937) یکی از پرمعناترین تصمیم های کوبریک بود. منژو، به مواضع ضد کمونیستی اش شهرت داشت، و یکی از کسانی بود که قضایای به راه انداختن فهرست سیاه در هالیوود دامن زد. از لحاظ سیاسی، هیچ کس را به اندازه او در نقطه مقابل مواضع سیاسی کوبریک و داگلاس نمی شد پیدا کرد. همین که شخصیت منژو نمونه تمام عیار یک آدم بی وجدان است. و نمونه زمینی شر، به جمع بازیگران فیلم، مایه و معنای لازم را می بخشید. هنرنمایی منژو در این فیلم فراموش نشدنی است.

بازیگران: (جورج مک کردی)

مک کردی، نقش ژنرال میرو را ایفا کرده که با تفرعن توی سنگرها راه می رود و از سربازهای مجروح و افسرده خود را با «صبح به خیر، سرباز امروز آمادگی کشتن چند تا آلمانی رو داری؟» استقبال می کند. مک کردی داغی واقعی بر چهره داشت که یادگار یک دوئل بود. مک کردی در ایفای نقش نظامی ها مهارت پیدا کرده بود؛ در فیلم هایی چون داستان رومل، روباه صحرا (1951)، مسابقه بزرگ (1965) در نقش ژنرال کوهنر و در تورا، تورا، تورا! (1970) در نقش کوردل هال.

منبع: سینما یک
إآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآإآ



فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
روزهای سخت ، گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر می کند. حکیم ارد بزرگ

چه بیچاره اند مردمی که ، قهرمانشان بزدل است. حکیم ارد بزرگ  

چه فریست زندگی را ، آنگاه که برآزندگان و اساطیر را نشناسی و بی ره توشه ایی پرواز کنی ؟. حکیم ارد بزرگ

چه نیک مردان و زنان برآزنده ایی که همچون باران می بارند ، برای شکوفا شدن اندیشه آیندگان. حکیم ارد بزرگ

خوشنامی ، بزرگترین فر هر آدمی است. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
پدران و مادرانی که فرزندان بسیار دارند ، توانایی آموزش آنها را از دست می دهند. حکیم ارد بزرگ

پدران و مادرانی که فرزندان خود را در کوچه و خیابان رها می کنند ، بزهکار و شایسته سرزنش هستند. حکیم ارد بزرگ

پرستاری از مادر و پدر، زیباترین و پر ارزشترین زمان زندگی است. حکیم ارد بزرگ

پسری که در پی ازدواج است ، خود را درگیر دوستی های خیابانی نمی کند. حکیم ارد بزرگ

چه خوب و بجاست که هر خانواده ، بین دو تا سه فرزند داشته باشد. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
بردباری در توان هر کسی نیست ، کسانی که بردبارند ، فرمانروایی می کنند. حکیم ارد بزرگ

بهترین آموزگار استاد ، شاگرد اوست. حکیم ارد بزرگ

بهترین آموزگار، پیوسته با تشویق، شاگردان را به آموختن دلگرم می سازد. حکیم ارد بزرگ

بیداری و خیزش مردمی ، بدون آگاهی ، شدنی نیست. حکیم ارد بزرگ

پرسشگری ، خصلت نیک کودکی است ، که آن را باید تا پایان زندگی به همراه داشت. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
آهنگ دلپذیر ، نوا و آوای گیتی است. حکیم ارد بزرگ

به فرزندان خویش آموزش دهیم ، که در اینترنت هم ، گفتار و رفتاری نیک و انسانی داشته باشند. حکیم ارد بزرگ

بستر اندیشه همگانی ، همچون دریاست ، هیچ بنایی بر آن پایدار نخواهد بود ، مگر آنکه خود را با بسامدهای (امواج) آن همراه سازد. حکیم ارد بزرگ

پدران و مادرانی که فرزندان خویش را از اینترنت دور می کنند، شایسته سرزنش هستند. حکیم ارد بزرگ

پیش از استخدام هر استاد دانشگاه و آموزگاری، پژوهش کنید و ببینید تا چه اندازه به بالا بردن غنای اینترنت یاری رسانده است ، به روشنی باید گفت کسی که دانش و اندیشه خود را منتشر نمی سازد شایسته استادی در دانشگاه نیست. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 


نگاه آدمهای کوچک ، چه زود پر می شود و لبریز. حکیم ارد بزرگ

ورزشکار مهربان و نیکخو ، نگار مردم است. حکیم ارد بزرگ

سیاستمداران نیک ، دست نشانده پلید ندارند. حکیم ارد بزرگ

سیاستمداری که تنها به پیشروی می اندیشد ، همواره برای خویش ، دشمن تراشی می کند. حکیم ارد بزرگ

فیلم آب برای فیل‌ها ساخته فرانسیس لارنس

آب برای فیل‌ها
فیلم محصول سال 2011
آب برای فیل‌ها عنوان فیلمی است با ژانر درام، به کارگردانی فرانسیس لارنس. این فیلم محصول کشور آمریکا و با بازی رابرت پتینسون، کریستوف والتس و ریس ویترسپون می باشد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر سارا گرون ساخته شده است.
تاریخ اکران: ۱۵ آوریل ۲۰۱۱ م. (لیتوانی)
کارگردان: فرانسیس لارنس
آهنگ‌ساز: جیمز نیوتن هاوارد
فیلم‌نامه: ریچارد لاگراونیس
بودجه: ۳۸ میلیون دلار آمریکا
بازیگران
رابرت پتینسون
ریس ویترسپون
کریستف والتس
هال هالبروک



 رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم آب برای فیل‌ها به کارگردانی فرانسیس لارنس برای ما بنویسید و بفرستید.



آب برای فیل‌ها (فیلم)
کارگردان     فرانسیس لارنس
تهیه‌کننده     کیوین هالوران
گیل نتر
اروین استاف
اندرو آر تننبام
نویسنده     فیلم نامه: ریچارد لاگراونیس
بر اساس رمان: سارا گرون
بازیگران     رابرت پتینسون
کریستوف والتس
ریس ویترسپون
موسیقی     جیمز نیوتن هوارد
فیلم‌برداری     رودریگو پریتو
تدوین     آلن ادوارد بل
شرکت
تولید
فاکس قرن بیستم
توزیع‌کننده     فاکس قرن بیستم
فلش پوینت اینترتیمنت
تاریخ‌های انتشار
    ۲۲ آوریل ۲۰۱۱
مدت زمان
    ۱۲۰ دقیقه
کشور      ایالات متحده آمریکا
زبان     انگلیسی
هزینهٔ فیلم     ۳۸ میلیون دلار

آب برای فیل‌ها عنوان فیلمی است با ژانر درام، به کارگردانی فرانسیس لارنس. این فیلم محصول کشور آمریکا و با بازی رابرت پتینسون، کریستوف والتس و ریس ویترسپون می باشد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر سارا گرون ساخته شده است. داستان فیلم مربوط به دوران دهه ۱۹۳۰ است.
MMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMM

نقد و بررسی فیلم Water for Elephants ( آب برای فیل ها )

آب برای فیل ها براساس یکی از بهترین و پرفروش ترین رمان های منتشر شده در سال 2006 به قلم خانم سارا گروین ساخته شده اس1ت. این رمان در زمان انتشارش موفقیت های زیادی از جمله قرار گرفتن در لیست پرفروش ترین کتابهای سال از نگاه مجله نیویورک تایمز به مدت 12 هفته و همچنین قرار گرفتن در لیست کاندید بهترین کتاب سال از طرف مجله معتبر " سرگرمی های هفتگی " کسب کرد. این رمان در کشور خودمان هم به لطف انتشارات  دُر دانش بهمن و ترجمه عالی خانم پروین آقائی منتشر شده است و شما می توانید این کتاب را به راحتی تهیه کنید. البته قبل از خرید کتاب باید این نکته را مد نظر داشته باشید که می خواهید کتاب را قبل از تماشای فیلم مطالعه کنید یا بعد از آن ! در واقع اگر کتاب را مطالعه کنید و درگیر توصیفات عشق آتشین اش شوید و سپس به سراغ فیلم بروید مطمئنا ناامید خواهید شد اما اگر فیلم را دیده و سپس شروع به خواندن کتاب کنید، می توانید توصیفات کتاب را ضمیمه تصویر شخصیت های فیلم کنید و از آن لذت ببرید!

جیکوب ( رابرت پاتینسون ) جوانی است که به حیوانات علاقه بسیاری دارد و به همین دلیل در رشته دامپزشکی به تحصیل می پردازد و بزودی نیز تحصیلات اش به پایان می رسد و می تواند رسماً به عنوان یک دامپزشک مشغول به کار شود. اما تصادف والدین اش در یک حادثه رانندگی که منجر به مرگ آنها می شد ، سبب می شود تا جیکوب تحصیلات خود را نیمه کاره رها کند و به دنبال شغلی بگردد. بعد از مدتی، جیکوب با یک گروه سیرک سیار آشنا می شود و به عنوان پزشک حیوانات در این سیرک مشغول به کار می شود . این سیرک توسط فردی به نام آگوست ( کریستوف والتز ) اداره می شود و همسر زیبای او به نام مارلنا ( رییس ویترسپون ) نیز در همین سیرک مشغول بکار است. جیکوب در بدو ورود به این گروه به فیلی به نام روزی علاقه پیدا می کند و بیشتر وقت خود را با این حیوان سپری می کند. این در حالی است که مارلنا نیز عاشق این فیل باهوش است و به همین دلیل این دو در کنار هم وقتشان را در کنار این فیل سپری می کنند اما بعد از مدتی جیکوب و مارلنا به این نتیجه می رسند که به یکدیگر علاقه پیدا کرده اند و...

آب برای فیل ها مطمئناً نمی تواند رضایت خوانندگان کتاب را به همراه داشته باشد اما برای تماشاگرانی که کتاب را نخوانده اند می تواند جذابیت های زیادی داشته باشد. توصیفات و صحبت های زیبای شخصیت های رمان آب برای فیل ها مهمترین نکته ای بود که هر خواننده ای را به سمت خود جذب می کرد اما متاسفانه این دیالوگ ها به علت سینماتیک شدن در نسخه سینمایی ، تاثیر گذاری خود را از دست داده اند و تا حد یک دیالوگ معمولی تنزل پیدا کرده اند. به همین دلیل فیلم شبیه به آثار مشابه هالیوودی شده است که تعدادشان هم کم نیست. رمان آب برای فیل ها اگرچه قابل پیش بینی است ولی به هیچ وجه اجازه نمی دهد تا خواننده احساس خستگی در خلال مطالعه داستان داشته باشد و به نوعی او را ترغیب می کند تا تمام 335 صفحه رمان را بخواند! اما فیلم به نتوانسته این ویژگی ارزشمند را حفظ کند. جیکوب به سیرک می رود؛ با همسر سرپرست گروه سیرک رابطه ای مخفیانه را شروع می کند و خب همه ما می دانیم که سرپرست سیرک قرار است از موضوع آگاه شود و این وسط اتفاقاتی بین این 3 نفر بیفتد. همانطور که می بینید فیلم داستانی تکراری دارد اما همانطور که گفتم این دیالوگ های ارزشمند بین مارلنا و جیکوب بود که باعث می شود تا رمان آب برای فیل ها تبدیل به یکی از بهترین های سال 2006 شود اما در فیلم خبری از این دیالوگ ها نیست. مهمترین دلیل این ضعف را می توان در انتخاب کارگردان جستجو کرد. فرانسیس لارنس کارگردانی است که اصولا یا در حال ساخت موزیک ویدئو از نوع MTV است و یا فیلمهای اکشنی مانند کنستانتین و من یک افسانه هستم. برای هیچ کس مشخص نیست که انتخاب عجیب لارنس برای کارگردانی این فیلم براساس چه منطقی شکل گرفته است و متاسفانه خود لارنس هم نتوانسته با ساخت آب برای فیل ها جواب این متنقدان را بدهد و علناً می توان ضعف فیلم را نشانه مستقیم ضعف او در عدم آشنایی به سبک فیلمسازی درام دانست. برعکس فیلمنامه ، فیلمبرداری فیلم بسیار عالی است. فیلمبرداری فیلم را رودریگو پریتو برعهده داشته که پیش از این کار عالی وی را در فیلم زیبا به کارگردانی آلخاندرور گنزالس ایناریتو شاهد بوده ایم. همچنین باید به طراحی صحنه فیلم هم اشاره ایی داشته باشم که به زیبایی هرچه تمام تر سال 1931 را به تصویر کشیده است.

انتخاب بازیگران فیلم هم در نوع خودش جالب بوده است. رابرت پاتینسون که با سری فیلمهای گرگ و میش به شهرتی عجیب دست پیدا کرده، درباره بازی پاتینسون در نقش جیکوب باید بگویم که غیر قابل باور است. جیکوب شخصیتی است که والدینش را به تازگی از دست داده و به نوعی باید سرخورده و افسرده باشد ( همانطور که در کتاب بود ) اما پاتینسون بازیگری نیست که بتواند این حس را به تماشاگر منتقل کند. گویی پاتینسون در فیلم تنها به شروع و قطع های کارگردان توجه کرده و تلاش چندانی برای فرو رفتن در جلد شخصیت جیکوب انجام نداده است. وضعیت پاتینسون در هالیوود را می توان از جهاتی مشابه به شرایط لئوناردو دیکاریو در زمان اکران فیلم تایتانیک دانست. دیکاپریو در آن مقطع با چهره ی خاصش ( که مورد علاقه دخترهای نوجوان آن روزگار بود!) باعث شد تا بسیاری از منتقدان وی را جزو بازیگرانی به شمار آورند که تنها به دلیل چهره شان موفق به2 بقا در هالیوود شده اند. اما دیکاپریو با تغییر رویه بازیگری اش و حضور در فیلمهای مطرح ( که بیشتر آنها را مدیون مارتین اسکورسیزی است ) ، امروز تبدیل به بازیگری شده که دیگر کسی جرات ندارد به او بگوید جک کوچولو!. شاید پاتینسون هم لازم است که در فیلمهایی حضور پیدا کند تا بتواند توانایی های بازیگری مشاهده نشده اش! را در آن به نمایش بگذارد. ولی آب برای فیل ها فیلمی نیست که پاتینسون بتواند در آن حرفی برای گفتن داشته باشد و می توان گفت بازی او در این فیلم چیزی شبیه به فیلم مرا به خاطر بسپار است.

اما نکته جالب تر درباره انتخاب نقش مقابل جیکوب این است که ریس ویترسپون به عنوان معشوقه وی در نظر گرفته شده است! ویتسرپون بازیگری است که در سالهای اخیر و پس از فیلم قدم زدن بر روی خط که بخاطرش توانست اسکار بهترین بازیگری را بدست بیاورد، هرگز نتوانست به موفقیتی مشابه دست پیدا کند و به راحتی می توانم بگویم اکثر فیلمهایش فراموش شد. حضور ویترسپون در مقاب پاتینسون ( که خیلی ها را برآن داشت تا با تلفظ مشابه نام این دو نفر در کنار هم، شعر بسرایند!) یکی از عجیب ترین رابطه هایی است که می توان در یک فیلم مشاهده کرد. ظاهراً قرار بود اسکارلت یوهانسون در نقش مارلنا حضور پیدا کند اما به دلایلی این حضور به سرانجام نرسید و ویترسپون جایگزین وی شد. ویترسپون در آب برای فیل ها به عنوان یک زن دلربا که قرار است تماشاگر را با زیبایی اش تحت تاثیر قرار دهد ، غیر قابل باور است! این را به راحتی می گویم که ویترسپون بازیگری نیست که بتواند در چنین نقش هایی حضور مقتدرانه ایی داشته باشد و گواه این قضیه هم فیلم آب برای فیل هاست. نکته جالب درباره ویترسپون این است که وی در یک سکانس از فیلم Vanity Fair در نقش مادر پاتیسنون ظاهر شده بود! اگرچه آن سکانس در نهایت از فیلم حذف شد.

اما در پس زمینه رابطه جیکوب و مارلنا بازیگری وجود دارد که به تنهایی بهانه ایی است برای تماشای فیلم و آن کریستوف والتز است. شخصیت خشک و عصبانی آگوست دقیقاً همان چیزی است که والتز احتیاج به حضور در آن دارد. سکانس هایی که والتز شروع به زدن فیل می کند یکی از  دلخراش ترین صحنه های های فیلم است و  البته تنها والتز است که می تواند با این خشونت با حیوانات برخورد کند! . این سکانس ها که پشت درب های بسته فیلمبرداری شده ( برای جلوگیری از حضور فعالین دفاع از حقوق حیوانات ) به احتمال فراوان در آبنده جنجال های بیشتری در ارتباط با آن خواهید شنید. علاوه بر تمام بازیگران سخن گوی فیلم باید به بازیگری اشاره کنم که به نوعی نقش اش را به نحو احسن انجام داده است و آن کسی نیست جز فیل زبان بسته! این فیل یکی از باهوش ترین حیواناتی است که تابحال دیده ام و امیدوارم صاحبش بر او اینقدر سخت نگرفته باشد که تا بدین حد حرف گوش کن شده باشد!

مشابه ترین نمونه برای فیلم آب برای فیل ها، فیلم عشق در سالهای وبا است. عشق در سالهای وبا اقتباس ضعیفی بود براساس رمان زیبای گائل گارسیا مارکز که روح خودش را در زمان تبدیل شدن به فیلم از دست داد. آب برای فیل ها نیز اقتباس ضعیفی است از یکی از بهترین رمان های چند سال اخیر جهان که تنها تصویر گنگی است از رمان خانم سارا گروین . البته خیال سازندگان فیلم راحت است چراکه فقط اگر هواداران سری گرگ و میش به تماشای فیلم بروند، می تواند سودی هنگفت نصیب تهیه کنندگان کند.
 

منتقد : میثم کریمی

آب برای فیل ها : Water for Elephants

کارگردان : Francis Lawrence

نویسنده : Richard LaGravenese  ،  Sara Gruen

بازیگران :

Reese Witherspoon  ...  Marlena

Robert Pattinson  ...  Jacob

Christoph Waltz  ...  August

Paul Schneider  ...  Charlie

و...............

ژانر : درام

درجه سنی :  PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)

زمان : 122 دقیقه



فیلم سرت را بدزد رفیق . سخنان بزرگان درتلگرام . لینک کانال چای شیرین در تلگرام . شب کوک نقد . دانلود فیلم جنگل تخته سیاه hd  . بیوگرافی سهیل سلیمانی . فیلم بازگشت از شاهرخ دلکو . فیلم شیطان صفتان . بیوگرافی جورجی جانگ . نظر مردم درباره شب کوک . نقد ابد و یک روز . مسعودفراصتی وفیلم پاپیون . نقدبرنامهشبکوک . کدام سریال زهرا سعیدی راجع به دختر جوان است . مجری برنامه قاصدک در شبکه نسیم . کانال حکمت بزرگان به فرزندشان . فیلم دختری که هوشش به صد رسید . ابد و یک روز نقد و بررسی فراستی . کلیپی از روش کره ای . سال ساخت سریال شهرزاد . فیلم خبر خاصی نیست خلاصه و..... . نقد وتحلیل سریال جومونگ . کلیپ شنگول آباد . بازیگران فیلم کره ای شکار هیولا . پدر و مادر واقعی ساحل بکرانی . بازیگران چهارصد ضربه . سعید شریفی ذهن برتر . اپارات کودک داستانهای بابا سمور . فیلم سینمایی ریفی فی . داستان فیلم سینمایی هندی بیلو . فیلم ریفی فی . سینمایی ریفی فی . نقد و بررسی فیلم ابد و یک روز



بزرگترین اندیشمند جهان . حکیم ارد بزرگ . بزرگترین متفکر جهان . شهر شیروان . بزرگ شیروان . بزرگترین مشاهیر خراسان شمالی . عکس های استقبال مردم شیروان از حکیم ارد بزرگ . مجتبی شرکاء . عکس حکیم ارد بزرگ و مردم . تصاویر ارد بزرگ و مردم . سخنرانی حکیم ارد بزرگ . فیلسوف ایرانی . بزرگترین مشاهیر ایران . چهره ماندگار عرصه فلسفه . فیلسوف ارد بزرگ . ارد بزرگ فیلسوف معاصر .

فرمانروای بزرگ ، بر دل ها فرمانروایی می کند. حکیم ارد بزرگ

مردم ، شاگرد سیاستمداران نیستند. حکیم ارد بزرگ

آنکه زیبایی خرد را ندید ، گرفتار زیبایی آدمیان شد و بدین گونه ، از هر چه داشت ، تهی گشت. حکیم ارد بزرگ

آنگاه که مردم بر داشته های خویش آگاه باشند ، دیگر تن به ستم نمی سپارند. حکیم ارد بزرگ

با بردباری ، همه چیز در چنگ توست. حکیم ارد بزرگ
بزرگترین فیلسوف معاصر . برترین اندیشمند معاصر . مغز متفکر فلسفه . مغز متفکر جهانی . متفکرین ایران و جهان . متفکرین بزرگ . متفکرین امروز . hakim orod bozorg . بهترین فیلسوف جهان . محبوبترین فیلسوف جهان . اندیشمند جهانی . بزرگترین اندیشمند ایران . اندیشمندان جهان . درباره بزرگترین متفکرین جهان . حکیم ارد بزرگ . hakim great orod . فیلسوف ایرانی
 

 
فلسفه اخلاق چیست ؟ آموزش همزیستی مهرآمیز آدمیان است با خود و همه گیتی . حکیم ارد بزرگ

 دوران کتابخوانی به شیوه کهن پایان رسیده، امروزه هنگامه ((ریشه خوانی)) است ، که آن هم با کمک جستجوگرها در اینترنت قابل دستیابیست. حکیم ارد بزرگ

در هر دوران و زمانی ، بدون آنکه بدانیم و بخواهیم ، برده ماشین تاریخ و تمدن خویش هستیم و به ناچار ، مجبوریم این تانک بسیار بزرگ را به پیش ببریم. باید گفت لاک و پوسته این تانک ، هر چه سبکتر باشد ، تندی پویش و رشد ما بیشتر خواهد بود. وگرنه ، ما توان پیش رفتن نخواهیم داشت و از دیگر تمدن ها پس افتاده و پیر و فرتوت می شویم. حکیم ارد بزرگ

کارگران و کارآفرینان، نیکبختی را به مردم سرزمین خویش هدیه می دهند. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 

 
پنجاه سال است که عربستان سعودی همه توان خود را برای درگیر نمودن ایران با دیگر همسایگانش به کار گرفته، ریشه جنگ ایران و عراق، عربستان سعودی است ، عامل ایجاد طالبان، القاعده و امروز داعش ، عربستان سعودی است و همه اینها برای آن است که ایرانیان را برده خود بسازند. حکیم ارد بزرگ

آدم های مهربان ، همواره خوبی ها را می بینند و بدیها را چه زود می بخشند. حکیم ارد بزرگ

آدم های مهربان را ، نمی توان فراموش ساخت. حکیم ارد بزرگ

آدمیان تنها با مهر ، به یکدیگر گره می خورند. حکیم ارد بزرگ

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
فلسفه علم چیست ؟ پیدا نمودن دروازه های نوین خوشبختی ، برای آدمیان است .  حکیم ارد بزرگ

اگر می خواهید جهان، در برابر کشورتان کرنش کند، پیوسته به کارگر و کارآفرین بپردازید، دردهای آنها را کم کنید و آنچه برای گسترش کارشان می خواهند را در اختیارشان بگذارید ، چرا که آنها فر یک سرزمین هستند. حکیم ارد بزرگ

با مهربانی، مهر شیر درنده را هم خواهیم دید. حکیم ارد بزرگ

باید از مهربانی ها و از خودگذشتگی ها تجلیل شود تا همه برای هم جانفشانی کنند. حکیم ارد بزرگ

 

فیلسوف جهانی ، حکیم ارد بزرگ, ارد بزرگ, برترین فیلسوف ،فیلسوف جهانی ،بزرگترین فلاسفه جهان، سخنان بزرگان, سخنان حکیم ارد کبیر . سخنان حکیم ارد بزرگ, بزرگ شیروان ، حکیم خراسانی, عکس حکیم ارد بزرگ

 
نام خوب برای فرزند را با آگاهی و پژوهش انتخاب کنید ، نه در خواب و رویا. حکیم ارد بزرگ

فرمانروای اندرزگو ، شایسته پیشوایی نیست ، تنها آنانی بایسته اند که کار می کنند. حکیم ارد بزرگ

با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است. حکیم ارد بزرگ

با روشنگری ، می توان پیشدار بسیاری از آشوب ها بود. حکیم ارد بزرگ