ایران 1384
وقتی همه خواب بودند
کارگردان فریدون حسنپور
تهیهکننده فرشته طائرپور
نویسنده فریدون حسنپور
بازیگران گلاب آدینه
محمدرضا فروتن
صادق صفایی
غزل شاکری
نازنین فراهانی
موسیقی سعید شهرام
فیلمبرداری نادر معصومی
تدوین سعید شاهسواری
مدت زمان
۸۴ دقیقه
کشور ایران
زبان فارسی
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم وقتی همه خواب بودند به کارگردانی فریدون حسن پور برای ما بنویسید و بفرستید.
وقتی همه خواب بودند فیلمی به کارگردانی و نویسندگی فریدون حسنپور و تهیهکنندگی فرشته طائرپور ساخته سال ۱۳۸۴ است.
خلاصه فیلم
این فیلم قصه بی بی سلیمه، مامای پیر و محبوب روستای تازه آباد است که بالاخره پس از سالها انتظار نوبت سفرش به خانه خدا فرا رسیده، بی بی در حال خداحافظی و حلالیت طلبی از اهالی دهاست که خبر میرسد اجازه سفر ندارد.
جشنوارهها
وقتی همه خواب بودند در جشنوارههای زیر حضور داشتهاست.[۲]
سیمرغ بلورین بخش سینمای معناگرا (فرشته طائرپور) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
جایزه ویژه بخش مسابقه سینمای ایران در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
لوح تقدیر نگاه لطیف و روابط انسانی و تأکید بر باورهای ملی و مذهبی و توجه به سالمندان در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
کاندیدا نقش اول زن (گلاب آدینه) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
کاندیدا بهترین فیلمنامه (فریدون حسنپور) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
کاندیدا بهترین اثر هنر و تجربه (فریدون حسنپور) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
کاندیدا بهترین جلوههای ویژه (داود رسولیان) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
کاندیدا نقش اول زن (گلاب آدینه) در دهمین دوره جشن خانه سینما
کاندیدا بهترین چهره پردازی (محمدرضا قومی) در دهمین دوره جشن خانه سینما
سیمرغ بلورین بهترین عکس (علی زارع) در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A
فریدون حسنپور:
قبل از "اینجا چراغی روشن است" به "وقتی همه خواب بودند" فکر کرده بودم
نشست پرسش و پاسخ « وقتی همه خواب بودند» با حضور فریدون حسنپور کارگردان، گلاب آدینه، محمدرضا فروتن، غزل شاکری، سعید شهرام آهنگساز و فرشته طائرپور تهیه کننده برگزار شد.
فرشته طائرپور تهیهکننده فیلم درباره اینکه ما با فیلم شما به حج رفتیم، گفت: انشاءالله قبول باشد واین بزرگترین جوابی که ما از ساخت این فیلم گرفتیم.
وی در ادامه گفت: قصه فیلم زمانیکه توسط آقای حسنپور مطرح شد به دل من نشست و هیچ ربطی به اوضاع سیاسی مملکت ندارد و فکر میکنم اگر قرار باشد با تولید فیلم در سینمای کودک خداحافظی کنم، شایستهترین خداحافظی من خواهد بود (ساخت این فیلم)
در ادامه سعید شهرام آهنگساز « وقتی همه خواب بودند»از ساخت موسیقی این فیلم سخن گفت و گلاب آدینه بازیگر نقش بیبیسلیمه نیز از احساسات درونی که نسبت به این نقش داشته است.
غزل شاکری بازیگر نقش « گلنار» که سالها قبل نیز در نقش « گلنار» در این فیلم نیز حضور پیدا کرده است گفت: من به عنوان طراح صحنه و لباس در این فیلم حضور داشتم و بعد تصمیم گرفته شد نقش « گلنار» را نیز بازی کنم که امیدوارم بعد از سالها که هیچ نقشی را قبول نکردم، این نقش مورد قبول واقع شده باشد.
فریدون حسنپور در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه این فیلم شبیه اینجا چراغی روشن است میگوید: اگر منظور این است که این فیلم، الهام گرفته از آن فیلم است که قطعا این طور نیست.
باید متذکر شوم، قبل از اینکه اینجا چراغی روشن است، ساخته شود به این فیلمنامه فکر کرده بودم، از روزی که مادرم از دنیا رفت میخواستم قصهای بنویسم که بوسیله آن همه مادران دنیار را یک جوری بفرستم مکه و برای اولین بار در سال 80 این قصه را برای آقای میرکریمی تعریف کردم و ایشان تا یک زمانی قرار بود تهیهکننده کار باشد که این اتفاق نیفتاد.
محمدرضا فروتن نیز از تجربه حضور در این فیلم گفت: این فیلم برای من سعادتیپور که با فریدون حسنپور آشنا بشوم و یکی از فیلمهایی است که عاشقانه آن را دوست داشتم.
وی در پاسخ به لهجهاش در فیلم که بعضی وقتها کم و زیاد میشد، گفت: مجموعا زبان گیلکی برای من سخت بود وسعی کردم با راهنمایی آقای حسنپور به این لهجه برسم، البته گاهی وقتها از طرف تهیهکننده اعلام میشد که لهجه زیاد است باید کم شود.
فریدون حسنپور نیز اظهار داشت: وقتی میگوییم لهجه گیلکی همه تصورشان به لهجه رشتی است اما یک لهجه دیگری در گیلان هست که با لهجه رشتی متفاوت می باشد و، آن هم لهجه شرقی گیلانی است که قرار بود فروتن با آن لهجه هماهنگ بشود که به نظر من این اتفاق افتاده است.
گلاب آدینه نیز در پایان این نشست اظهار امیدواری کرد: خداوند من را یاری کند که مجبور نباشم کارهایی که دوست ندارم، بازی کنم.
A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A-A
بهترین سرچ های تازه در وبلاگ رها ماهرو : فیلم سینمایی
ماجراهای خانه ما . پدر و مادر واقعی ساحل بکرانی . فیلم خبر خاصی نیست .
دانلود فیلم خانم پاتر . نقد فیلم خبر خاصی نیست . قسمت چندم سریال
یادداشتهای یک زن خانه دار پدر و مادر شیوا مردن . فیلم گاو وزندانی .
دانلود فیلم هنوز نرسیدیم . سینمایی گاو و زندانی . پدر ومادر ساحل بکرانی .
کانال چای شیرین تلگرام . داستان فیلم خبر خاصی نیست . فیلم خارجی مرا
رهایم نکن . موضوع فیلم خبر خاصی نیست . دانلود سه گانه ساتیا جیترای . روح
و خانوم میور . دانلود فیلم کوهستان وحشی
Dir:Gore Verbinski
مکزیکی
فیلم محصول سال 2001
«مکزیکی» یک فیلم در سبک کمدی رمانتیک و کمدی به کارگردانی گور وربینسکی است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به برد پیت، جولیا رابرتز، جیمز گاندولفینی، جی کی سیمونس، و باب بالابان اشاره کرد.
تاریخ اکران: ۲ مارس ۲۰۰۱ م. (آمریکا)
کارگردان: گور وربینسکی
آهنگساز: آلن سیلوستری
فیلمنامه: جی. اچ. وایمن
فیلمبردار: داریوش وولسکی
بازیگران
برد پیت
جولیا رابرتس
جیمز گاندولفینی
جی. کی. سیمونز
مکزیکی (فیلم)
کارگردان گور وربینسکی
تهیهکننده لورنس بندر
نویسنده جی. اچ. وایمن
فیلمنامهنویس جی. اچ. وایمن
بازیگران برد پیت
جولیا رابرتز
جیمز گاندولفینی
جی کی سیمونس
باب بالابان
مایکل کروریس
دیوید کرامهولتز
سالوادور سانچز
موسیقی آلن سیلوستری
فیلمبرداری داریوش وولسکی
تدوین کرگ وود
توزیعکننده دریمورکس
تاریخ (های) انتشار
۲ مارس ۲۰۰۱
مدت
۱۲۳ دقیقه
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
بودجه ۵۷ میلیون دلار
گیشه ۱۴۷٬۸۴۵٬۰۳۳دلار (کل)
«مکزیکی» (انگلیسی: The Mexican) یک فیلم در سبک کمدی رمانتیک و کمدی به کارگردانی گور وربینسکی است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به برد پیت، جولیا رابرتز، جیمز گاندولفینی، جی کی سیمونس، و باب بالابان اشاره کرد.
zzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz
The Mexican
Directed by Gore Verbinski
Produced by Christopher Ball
John Baldecchi
Lawrence Bender
Written by J.H. Wyman
Starring Brad Pitt
Julia Roberts
James Gandolfini
J. K. Simmons
Music by Alan Silvestri
Cinematography Darius Wolski
Edited by Craig Wood
Production
company
Newmarket Films
Distributed by DreamWorks Pictures
Release dates
March 2, 2001
Running time
123 minutes
Country United States
Language English
Budget $57 million
Box office $147,845,033 (total)[1]
The Mexican is a 2001 American comedy film directed by Gore Verbinski and starring Brad Pitt and Julia Roberts, with a plot that is a mixture of romantic comedy, adventure and road movie.
The script was originally intended to be filmed as an independent production without major motion picture stars, but Roberts and Pitt, who had for some time been looking for a project they could do together, learned about it and decided to make it. The movie was then advertised as a typical romantic comedy star vehicle, somewhat misleadingly, as the script does not focus solely on the Pitt/Roberts relationship and the two share relatively little screen time together. Ultimately, the film earned $66.8 million at the U.S. box office.[2]
داستان فیلم
The story follows Jerry Welbach (Brad Pitt) as he travels through Mexico to find a valuable antique gun, The Mexican, and smuggle it into the United States. Five years earlier, Welbach had caused a traffic accident in which he hit the car of local mobster Arnold Margolese (Gene Hackman), who was jailed for five years after the police searched his car following the crash, finding someone tied up in his trunk. In compensation for the jail time, Welbach has been sent on various errands by Margolese's second-in-command, Bernie Nayman (Bob Balaban). Retrieving the gun will be his final errand. Welbach has a girlfriend, Samantha (Julia Roberts), with whom he argues constantly and who leaves Jerry prior to the trip over his lack of commitment to their relationship.
Jerry arrives in Mexico and makes his way to pick up Beck (David Krumholtz), the Margolese employee now in possession of the gun. There, a drunken Beck tells Jerry about the gun's history as a suicide weapon used as part of a jilted love-triangle between a woman, a nobleman, and the son of the gunsmith who forged the weapon, as well as its curse to misfire. Jerry helps Beck to his car, only for the man to be killed by celebratory gunfire from a nearby festival.
Panicked but determined, Jerry buries the body and then calls Bernie to report on the situation, only for his vehicle to be stolen while he makes the call, the gun still inside. Jerry briefly has an uncooperative donkey as transportation to follow the thief, then buys an old, damaged truck. Meanwhile, Samantha gets kidnapped by a hit man named Leroy who tells her that Jerry hired him to make sure she is safe from anybody that wants her dead. It is then revealed that Leroy is gay, which doesn't bother Sam after they pick up a postal worker named Frank, who then has a relationship with Leroy.
Another hitman follows them to Las Vegas and kills Frank to make it look like a suicide. Leroy kills him in an act of vengeance, and flees with Sam. Jerry finds out that Ted, his friend and colleague, wanted to kill him and take the pistol to Margolese, but hesitated and ends up getting handcuffed to a pawnshop owner, after he received the gun from a policeman when Jerry was being interrogated for the bloodstain on the front passenger seat of his car. Jerry then finds out he accidentally grabbed Ted's Passport and tries to retrieve his own, but Ted has already fled. Jerry decides to pick up Sam and Leroy at the airport, where Leroy recognizes him, but Jerry doesn't recognize Leroy. Without a passport, Jerry is stuck in Mexico until further notice by the American Consulate.
After their car has a blowout, Jerry kills Leroy and finds out that he is one of Nayman's men named Winston Baldry, and that the real Leroy was the man Winston killed. Sam begins to realize that Leroy was not who he appeared to be when they first met. Jerry realizes that Nayman's plan was to make it look like Jerry double crossed Margolese. Shocked by this, Sam decides to go home, but also decides to stay with Jerry to see the situation to the end. Jerry gets assaulted and taken to Margolese who was released from prison a few days earlier. He tells Jerry that he didn't double cross him as it was Bernie who wanted to sell the pistol to the highest bidder.
A gunsmith, who is the great-grandson of the gunsmith from the story, wanted to bring the pistol back to where it belongs. He thanks Jerry for risking his life for the pistol he was going to give to his greedy boss. Sam gets kidnapped by Bernie in order to get the pistol from Margolese. After opening the trunk to his car, she pulls the gun on Bernie, blaming him for ruining her life, where it ends in a Mexican Standoff. Sam gets the upper hand and kills Bernie with the pistol he desperately needed. Jerry and Sam rekindle their romance and get married in Mexico, while Margolese finally gets his prize, as well as the gunsmith. The film ends with Jerry and Sam arguing over the story of The Mexican on their way to Vegas.
بازیگران
Brad Pitt as Jerry Welbach
Julia Roberts as Samantha
James Gandolfini as Winston Baldry
J.K. Simmons as Ted Slocum
Bob Balaban as Bernie Nayman
Sherman Augustus as Well Dressed Black Man / Leroy
Michael Cerveris as Frank
David Krumholtz as Beck
Gene Hackman as Arnold Margolese
Castulo Guerra as Joe
تولید
The Mexican made use of Real de Catorce, San Luis Potosí, Mexico, as a film location, as well as various areas in Las Vegas, Nevada and Los Angeles, California.
فروش گیشه
The film opened at #1 at the North American box office making $20,108,829 USD in its opening weekend, although the film had a 39% decline in earnings the following week, it was enough to keep the film at the top spot for another week.
پذیرش
The film holds a 56% rating on Rotten Tomatoes. The critical consensus states that "Though The Mexican makes a good attempt at originality, its ponderous length makes it wear out its welcome. Also, those looking forward to seeing Roberts and Pitt paired up may end up disappointed, as they are kept apart for most of the movie."[3]
"The scenes between Roberts and Gandolfini make the movie special. ... Their dialogue scenes are the best reason to see the movie."[4]
"Pitt and Roberts are good too – maybe better like this than if they were together. ... If it had been a Pitt/Roberts two-hander, there wouldn't have been room for Gandolfini's wonderful character, and that would have been a shame."[5]
"'The Mexican' is sporadically entertaining. It works when Gandolfini is on screen; when he leaves, he takes the movie with him. ... From here, director Gore Verbinski, intercuts between two road movies, one of which (the one with Pitt) is downright boring".[6]
"Roberts and Pitt are generally terrific. In 'The Mexican' they are horrid. ... Gandolfini is a star on the rise. His work in The Mexican is solid. Frankly, he's the only bright spot in this dark and pointless movie."[7]
"Moviegoers who have seen The Mexican aren't coming out of cinemas talking about the romantic chemistry between Brad Pitt and Julia Roberts. They're talking about the presence of tough guy James Gandolfini in the unlikely role of a gay hit man named Leroy."
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم مکزیکی به کارگردانی گور وربینسکی برای ما بنویسید و بفرستید.
نام فیلم : The Mexican
ژانر : جنایی | ماجراجویی | کمدی
کارگردان : Gore Verbinski
نویسنده : J.H. Wyman
بازیگران : Brad Pitt, Julia Roberts, James Gandolfini
محصول : آمریکا
زبان : انگلیسی | اسپانیایی
زمان : 123 دقیقه
امتیاز : 6.0/10
خلاصه داستان : «جری ویلباک» (برد پیت) با دو چالش سخت روبرو است. از یک سوی رئیس باند تبهکاری که وی با آن همکاری می کند از او می خواهد با سفر به مکزیک یک تپانچه عتقیه بسیار قمیتی معروف به "مکزیکی” را برایش پیدا کند، در غیر این صورت با عواقب ناخوشآیندی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر نامزدش «سامانتا» از او می خواهد دست از کارهای خلاف بردارد و از همکاری با این باند دست بکشد و ….
zzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz
گور وربینسکی
کارگردان
گریگور وربینسکی، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و نوازنده آمریکایی است. او بیشتر به خاطر کارگردانی فیلمهایی همچون حلقه، مجموعه دزدان دریایی کارائیب و رنگو شناخته شده است.
تولد: ۱۶ مارس ۱۹۶۴ م. (سن ۵۱)، اوک ریج، تنسی، تنسی، آمریکا
جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین فیلم انیمیشن، جایزهٔ بفتای بهترین فیلم بلند انیمیشن
گروه موسیقی: Daredevils
نامزد جایزه: جایزهٔ هوگو برای بهترین اثر نمایشی اقتباسی، اثر بلند
zzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz
کارگردان : گور وربینسکی
محصول : 2001 - امریکا
====================================
برد پیت / جری ولباک / استاد سعید مظفری
جولیا رابرتز / سامانتا برازل / بانو مریم رادپور
جیمز گاندولفینی / وینستون باردلی / شایان شامبیاتی
جی کی سیمونز / تد سولکام / استاد پرویز ربیعی
باب بلابن / برنی نیمن / استاد اکبر منانی
جین هاکمن / ارنولد مارگولیس / استاد حسین عرفانی
====================================
پسر مکزیکی هم سلولی مارگولیس / استاد جلال مقامی
مهرداد ارمغان
zzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz
سرچ های تازه شما در وبلاگ رها ماهرو : کارگردان تله فیلم
آخرین شاهد . مادر ساحل بکرانی . پدرواقعی ساحل بکرانی . سوپراستار. احمد
حسنی مقدم کارگردان سینما . شطرنج بازها ساتیا . چگونه یک حجم معماری جذاب
بزنیم . نقدفیلم راه بزرگ آبی . نقد فیلم روز بر می آید ساخته بیژن
میرباقری . رزومه ساغر لطفی نژاد . گرم کاری کانگفو . بیوگرافی ساحل بکرانی
. ساحل بکرانی فرزند کیست . فیلم بیداری . سینمایی ماجراهای خانه ما . 100
روز در پالرمو . فیلم سوپراستار . پدر و مادر ساحل بکرانی . ساحل بکرانی و
پدر و مادرش . فیلم خارجی ماجراهای خانه ما
An American Girl Holiday
" ماجراهای سامانتا" روی آنتن شبکه تهران
فیلم سینمایی " ماجرای سامانتا" محصول 2004 آمریکا با مدیریت " مریم شیرزاد" در امور دو بلاژ سیما دوبله شد.
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ فیلم سینمایی " ماجراهای سامانتا" محصول آمریکا با مدیریت " مریم شیرزاد" دوبله شد و به زودی از این شبکه تلویزیونی پخش میشود.
بنابراین گزارش ؛ " ناصر احمدی"، " متانت اسماعیلی"، " مهوش افشاری"، " ناهید امیریان"، " فاطمه برزویی"، " مریم رادپور"، " نسیم رضا خانی"، " زهره شکوفنده" ، " صنم نکواقبال" و " منوچهر والی زاده" در دوبله این اثر سینمایی " مریم شیرزاد" را همراهی کردهاند.
{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}
Samantha: An American Girl Holiday
Written by Anna Sandor
Valerie Tripp
Directed by Nadia Tass
Starring AnnaSophia Robb
Mia Farrow
Kelsey Lewis
Jordan Bridges
Rebecca Mader
Distributor New Line Cinema
Warner Bros.
Release
Original release November 23, 2004
Chronology
Followed by An American Girl Adventure
Samantha: An American Girl Holiday is a 2004[1] television film, based on the American Girl children's books written by Susan S. Adler and Valerie Tripp. The film follows young, wealthy Samantha Parkington's adventures with three poor orphan girls.[3] Shot in Toronto, Ontario, Canada, the 86-minute film features lavish period costumes and settings, and was nominated for three awards, winning one.
Samantha is the first in the series of An American Girl films.
داستان فیلم
Young Samantha Parkington lives with her grandmother, "Grandmary" Edwards, in a world of wealth and privilege in fictional Mount Bedford on the Hudson River in New York State in 1904. Nellie, a servant girl about Samantha's age, moves into the house next-door with her father and two younger sisters. Samantha is an unspoiled young girl without class biases or prejudices and takes an instant liking to Nellie, teaching her to read and sharing Nellie's household tasks such as carpet beating, darning, and other small jobs. Samantha and Nellie become fast friends. The girls turn to each other in happiness and sorrow, adventure and danger, and grow as close as sisters.
After Nellie's father dies, she and her little sisters are sent to a dismal orphanage run by a thieving matron. Samantha rescues the girls and hides them at home. Nellie secretly takes a job in a factory to support her little sisters. Samantha tracks her down and brings her home, then bravely speaks out against the cruelty of child labor at her school. Eventually, Samantha's Uncle Gard and his new wife Cornelia adopt the three little orphans. The film ends with the girls happily enjoying a Christmas sleigh ride through cotton candy-like drifts of snow. A sub-plot involves Samantha "letting-go" of her beloved bachelor Uncle Gard when he brings home his future bride.
Awards and nominations
The film won the 2005 Young Artist Award Best Performance in a TV Movie, Miniseries or Special – Supporting Young Actress for Olivia Ballantyne.[4] It was also nominated for the 2005 Young Artist Award Best Family Television Movie or Special, and another nomination for the 2005 Young Artist Award Best Performance in a TV Movie, Miniseries or Special – Leading Young Actress for AnnaSophia Robb.
بازیگران
AnnaSophia Robb: Samantha Parkington
Kelsey Lewis: Nellie O'Malley
Mia Farrow: Mary Edwards
Jordan Bridges: Gardner Edwards
Rebecca Mader: Cornelia Edwards
Olivia Ballantyne: Jenny O'Malley
Hannah Endicott-Douglas: Bridget O'Malley
Michael Kanev: Eddie Ryland
Karen Eyo: School Principal
Keir Gilchrist: Factory Boy
Shary Guthrie: Teacher
Jackie Brown: Factory Lady
Shae Norris: Agatha
Clare Stone: Emma
Nancy E.L. Ward: Lillian
Janine Theriault: Beatrice
" ماجراهای سامانتا" روی آنتن شبکه تهران
فیلم سینمایی " ماجرای سامانتا" محصول 2004 آمریکا با مدیریت " مریم شیرزاد" در امور دو بلاژ سیما دوبله شد.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم ماجرای سامانتا به کارگردانی نادیا تاس برای ما بنویسید و بفرستید.
درباره " ماجرای سامانتا "
سامانتا پارکیتتون با مادر بزرگ خود زندگی می کند. یک روز برای همسایه آنها خدمتکاری می آید که وی سه دختر کوچک به نام های نلی اومالی ، بریجیت و جنی دارد. نلی همسن سامانتا است، سامانتا خیلی زود با نلی صمیمی می شود. به زودی دایی، سامانتا را برای تعطیلات سال نو با خود به شهر می برد. در شهر سامانتا از طریق نامه متوجه می شود پدر نلی در اثر بیماری مرده و نلی و دو خواهرش را به یک یتیم خانه در شهر سپرده اند.
{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}
سرچ های تازه و جدید در وبلاگ رها ماهرو : عکسهای ساحل بکرانی
و پدر و مادرش . برای جستجوی کانال new television چه کدی باید بزنیم .
رالف استیونسن کیست؟ . آندریا اسوارت . دانلودفیلم من وبچه . با بازی کریس
ونس ترانسپورتر . فیلم بیداری . ماهرو/نیکو . نقد فیلم داستان عوضی . ساحل
بکرانی . پخش انلاین کارتون جک پسری با قلب کوکی اپارات . پخش انلاین
کارتون جک پسری با قلب کوکی . کارتون قصه های بابا سمور . یزدان فتوحی ویکی
پدیا . دردسرهای عظیم۲ . خهچ خبرخاصی نیست . دانلود آرتور شبکه پویا .
فیلم راه آبی بزرگ
Dir: Buzz Kulik
چارلز برانسن
(ملیت : آمریکا قرن : 20)
Bronson. Charles
بازیگر (1920، ارنفلد پنسیلوانیا- امریکا؛ 2003)
با نام چارلز دنیس بوچینسکی به دنیا آمد. یکی از پانزده فرزند یک معدن چی اهل لیتوانی بود. از شانزده سالگی، مثل برادرانش، به کار در معدن مشغول شد. اما تنها کسی در خانواده بود که تحصیلاتش را در دبیرستان به پایان برد. طی جنگ جهاین دوم در ارتش خدمت کرد. پس از جنگ در فیلادلفیا هنر خواند و به عنوان صحنه آرا و بازیگر به یک گروه تآتری پیوست. در سال 1949 در تماشاخانه ی پاسدنا پذیرفته شد و خیلی زود به بازی در نقش های دوم فیلم های هالیوودی و محصولات تلویزیونی پرداخت. تا سال ها، به خاطر ظاهر خشنی که داشت، نقش های منفی و اغلب سرخ پوستان را به عهده می گرفت. از 1954 با نام چارلز برانسن در فیلم های ظاهر شد و چهار سال بعد نخستین نقش اصلی خود را در کلی مسلسلس راجر کورمن به عهده گرفت. در این سال ها، هم چنین در مجموعه تلویزیونی مردی با دوربین (1958-1960) خوش درخشید. با این همه پیش رفتی رد کارش حاصل نشد و در 1968 به اروپا رفت. حالا، یکشبه به شهرت رسید و در پاریس، رُم و مادرید، تماشاگران، خشونت و «جاذبه حیوانی» او را بسیار پسندیدند. در پنجاه سالگی، به عنوان ستاره ای بین المللی که فیلم های موفقی، مثل روزی روزگاری در غرب سرجو لئونه را در کارنامه دارد، به امریکا بازگشت. در هالیوود هم قدر دید و به خصوص با سری فیلم های آرزوی مرگ بسیار مورد استقبال قرار گرفت. اوج کارش تا اوایل دهه ی 1980 بود و سپس آرام آرام از سینما کناره گرفت. با همسر دومش، جیل آیرلند (1968-1990)، در پانزده فیلم هم بازی بود. همسر سومش، کیم ویکس (از 1998 تا زمان مرگ برانسن)، نیز بازیگر بود.
فرانسوی ها برانسن را «غول مقدس» لقب داده بودند، این عنوان ترکیب مناسبی است برگرفته از ظاهر برانسن و پرسونای سینمایی اش. او چون دو هم نسل دیگرش، کلینت ایست وود و برت رنولدز، مردی کم حرف و قدرتمند بود، آن چنان که به عنوان مرد عمل شناخته می شد. اما بر خلاف این دو ستاره، برانسن از ظاهری که باب طبع مخاطب امریکایی باشد، برخوردار نبود. چین های عمیق صورتش از همان دوران جوانی، برای امریکایی ها بیشتر تداعی گر سگ های «بولداگ» بود تا یک ستاره ی سینما! عضلانی بودن اندامش نیز شکوه مورد نظر آنان را نداشت و در شخصیت او نیز یک رگه پنهان خطرناک بودند احساس می شد. لذا برانسن طی یک دهه ی کار در هالیوود به شهرت کافی دست نیافت. اما طی دهه ی 1970 پس از آن که توسط فرانسوی ها کشف شد، در زمره پول سازترین ستارگان هالیوودی درآمد. او فیلم اروپایی روزی روزگاری در غرب استعداد خود را به عنوان یک بازیگر به اثبات رساند و در نقش فردی انتقام جو، صریح و خشن کاملاً موفق بود. نقشی که کمابیش در دیگر فیلم هایش نیز تکرار کرد. در اغلب آثارش مردی بود آرام و خون سرد که خیانت و دورویی اطرافیان او را خشمگین و بی رحم می سازد (دو نمونه مشخص این نقش را می توان در فیلم های متخصص و آرزوی مرگ بررسی کرد). برانسن با اکشن سازی های بزرگی مثل جان استرجس و دان سیگل کار کرد و همواره نیز موفق بود. او در دهه ی 1980، عمدتاً در کنار همسرش، آیرلند، بازی کرد. اما به دلیل بالا رفتن سن هرگز نتوانست قدرت و توانایی خود را در دهه ی 1970 تکرار کند و به این ترتیب دوران ستاره بودن او بیش از یک دهه به درازا نینجامید.
از فیلم ها: 1951- حالا در نیروی دریایی هستی (هاتاوی)، تبهکاران (پریش)؛ 1952- پیک دیپلماتیک (هاتاوی)، اهل ازدواج (کیوکر)، پت و مایک (کیوکر)؛ 1953- دوشیزه سادی تامپسن (برنهارت)، خانه ی مجسمه های مومی (د تات)؛ 1954- قهرمان تنسی (ویلکاکس)، وراکروز (آلدریچ)، آپاچی (آلدریچ)؛ 1956- جوبال (دیوز)؛ 1957- برد تیر (فولر)؛ 1958- کلی مسلسلی (کورمن)؛ 1959- هرگز نه این قدر کم (ج. استرجس)؛ 1960- هفت مرد باشکوه (ج. استرجس)؛ 1961- ارباب دنیا (ویتنی)، صدای رعد آسای طبل ها (جوزف نیومن)؛ 1962- کید گالاهد (کارلسن)؛ 1963- فرار بزرگ (ج. استرجس)، چهار نفر برای تکزاس (آلدریچ)؛ 1965- مرغ دریایی (مینه لی)، نبرد برای برتری (آناکین)؛ 1966- این ملک محکوم است (س. پولاک)؛ 1967- نبرد سان سباستیان (ورنوی)، دوازده مرد کثیف (آلدریچ)؛ 1968- ویلا می تازد (کولیک)، روزی روزگاری در غرب (لئونه)؛ 1969- عابر در باران (کلمان)؛ 1970- نمی توانی بر همه پیروز شوی (کالینسن)، از طرف دوستان (ت. یانگ)؛ 1971-آفتاب سرخ (ت. یانگ)؛ 1972- متخصص (وینر)، سرزمین چاتو (وینر)، اوراق والاچی (ت. یانگ)؛ 1973- آدم کش سنگدل (وینر)؛ 1974- آقای ماجستیک (ر. فلایشر)، آرزوی مرگ (وینر)؛ 1975- فرار از زندان (گریز)، دوران سخت (و. هیل)؛ 1976- گذرگاه بریک هارت (گریز)، سینت آیوز (لی تامپسن)؛ 1977- تلفن (سیگل)،
بوفالوی سفید (لی تامپسن)، یورش به انتیه (کرشنر)؛ 1978- عشق و گلوله ها (رُزنبرگ)؛ 1979- کابو بلانکو/ دماغه سفید (لی تامپسن)؛ 1980- شکار مرگ (هانت)؛ 1981- آرزوی مرگ 2 (وینر)؛ 1982- از ساعت ده تا نیمه شب (لی تامیپسن)؛ 1984- شرارت آدمیان (لی تامپسن)؛ 1985- آرزوی مرگ 3 (وینر)؛ 1986- قانون مورفی (لی تامپسن)؛ 1987- قتل (هانت)، آرزوی مرگ 4: سرکوبی (لی تامپسن)؛ 1988- پیک مرگ (لی تامپسن)؛ 1991- دونده سرخ پوست (ش. پن)؛ 1993- آرزوی مرگ 5: چهره ی مرگ (گلداستاین)، گرگ دریا (م. آندرسن)؛ 1995- خانواده ی مأموران پلیس (کاچف)؛ 1997- پیمان شکنی: خانواده ی مأموران پلیس 2 (د. گرین)؛ 1999- خانواده ی مأموران پلیس 3 (لاری).
{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}
فیلم"ویلا می تازد"دوبله فارسی 1968 Villa Rides
مکزیک، سال ۱۹۱۲. خلبان آمریکائی "لی آرنولد" (میچم) هنگام انجام مأموریت، شاهد انتقام خونین شورشیان از ساکنان دهکدهای است که حامی "پانچو ویلا" (براینر) و دولت انقلابی هستند. "لی" به اسارت "پانچو ویلا" و افرادش در میآید و تهدید میشود که با آنان همکاری کند. از سوی دیگر، "ژنرال اوئرتا" (لوم) که در پی کسب حکومت است، "ویلا" را (که به رئیسجمهور "مادرو" وفادار است) دستگیر میکند و "لی" با استفاده از فرصت پیش آمده، به تکزاس باز میگردد. اما یک روز "ویلا" و افرادش در رستورانی در الپاسو به سراغ "لی" میروند و او همراه با آنان به مکزیک باز میگردد تا با دیکتاتوری "اوئرتا" (که "مادرو" را به قتل رسانده) مبارزه کنند... نویسنده: ویلیام داگلاس بر مبنای رمان"بانچو ویلا" تاریخ نمایش: 29 می 1968 امریکا کارگردان: بوز کولیک اهنگساز: موریس ژار بازیگران: یول براینر/رابرت میچام/چارلز برانسون دوبله شده به فارسی رنگی 125 دقیقه فیلم"ویلا می تازد"1968
{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}
مکزیک، سال ۱۹۱۲. خلبان آمریکائی "لی آرنولد" (میچم) هنگام انجام مأموریت، شاهد انتقام خونین شورشیان از ساکنان دهکدهای است که حامی "پانچو ویلا" (براینر) و دولت انقلابی هستند. "لی" به اسارت "پانچو ویلا" و افرادش در میآید و تهدید میشود که با آنان همکاری کند. از سوی دیگر، "ژنرال اوئرتا" (لوم) که در پی کسب حکومت است، "ویلا" را (که به رئیسجمهور "مادرو" وفادار است) دستگیر میکند و "لی" با استفاده از فرصت پیش آمده، به تکزاس باز میگردد. اما یک روز "ویلا" و افرادش در رستورانی در الپاسو به سراغ "لی" میروند و او همراه با آنان به مکزیک باز میگردد تا با دیکتاتوری "اوئرتا" (که "مادرو" را به قتل رسانده) مبارزه کنند...
نویسنده: ویلیام داگلاس بر مبنای رمان"بانچو ویلا"
تاریخ نمایش: 29 می 1968 امریکا
کارگردان: بوز کولیک
اهنگساز: موریس ژار
بازیگران: یول براینر/رابرت میچام/چارلز برانسون
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم ویلا می تازد به کارگردانی باز کالیک برای ما بنویسید و بفرستید.
Villa Rides
Directed by Buzz Kulik
Produced by Ted Richmond
Screenplay by Robert Towne
Sam Peckinpah
Story by William Douglas Lansford
Starring Yul Brynner
Robert Mitchum
Charles Bronson
Music by Maurice Jarre
Cinematography Jack Hildyard
Edited by David Bretherton
Distributed by Paramount Pictures
Release dates
May 29, 1968 (United States)
Running time
125 minutes
Country United States
Language English
Box office $1,200,000 (US/ Canada)[1]
Villa Rides is a 1968 film starring Yul Brynner in toupee in the title role and Robert Mitchum as an American adventurer and pilot of fortune. The supporting cast includes Charles Bronson as Fierro, Herbert Lom as Huerta, and Alexander Knox as Madero. Sam Peckinpah wrote the original script and was set to direct but Brynner didn't like his depiction of Villa as cruel and had Robert Towne rewrite the script and sought another director.[2] The screenplay is based on the biography by William Douglas Lansford.
بازیگران
Yul Brynner as Pancho Villa
Robert Mitchum as Lee Arnold
Maria Grazia Buccella as Fina
Charles Bronson as Rodolfo Fierro
Herbert Lom as Gen. Victoriano Huerta
Robert Viharo as Urbina
Frank Wolff as Ramirez
Alexander Knox as President Francisco Madero
Diana Lorys as Emilita
Bob Carricart as Don Luis
Fernando Rey as Fuentes
José María Prada as Major
Antoñito Ruiz as Juan
Jill Ireland as Girl in restaurant
Seyyal Taner as Guerrilla Girl
Regina de Julián as Lupita
Andrés Monreal as Capt. Herrera
پذیرش
Critical reception
Film critic for the Chicago Sun-Times, Roger Ebert, gave the film a mixed review, writing, "You would think an interesting picture could be made about Pancho Villa and the Mexican Revolution, a subject most Americans know next to nothing about. But we learn nothing except that Pancho was a romantic fellow who had a mustache and liked to have people lined up three in a row and killed with one bullet. (That scene, incidentally, got a big laugh.) Frankly, this kind of movie is beginning to get to me. You can enjoy one, maybe, or two. Or you can enjoy a particularly well done shoot-em-up. But the Loop has been filled with one action-adventure after another for the last month, and if Villa Rides is not the worst, it is certainly not the best."[3]
Film critic A. H. Weiler wrote, "Yul Brynner, Robert Mitchum, cavalry, politicos and even the faint strains of "La Cucaracha" fail to disguise the fact that Villa Rides which dashed into the Forum Theater yesterday, is simply a sprawling Western and not history. As such it incessantly fills the screen with the din of pistols and rifles, and assorted warfare and wenching, shot in sharp color on rugged Spanish sites that strikingly simulate Mexico. Any resemblance to the 1912-1914 campaigns of the bandit-revolutionary in the cause of liberal President Madero and against General Huerta is purely coincidental.
{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}-{}
سرچ های تازه در وبلاگ جوان سینمایی رها ماهرو : فیلم سینمایی
لوسی . فیلم روز مناسب . درباره خانم حسنی دخت ودوقلوهایس . مستندهایی از
شیرز . دانلود فیلم هنوز نرسیدیم . فیلم پرتقال خونی . پدر و مادر واقعی
ساحل بکرانی . نام بازیگران ایتالیایی فیلم شرافت . مادر پدر ساحل بکرانی .
بازیگران فیلم خبر خاصی نیست . پدر و مادر ساحل بکرانی . ملیسا سو اندرسون
ایا زنده است . سریال عطسه ویکیپدیا . فیلم خارجی من بچه هام رو میخوام .
فیلم lucy . فیلم دشمن مردم . عکس رها در فیلم توومن . عکس های فیلم خبر
خاصی نیست . رمان لورا اینگلز وایلدر خانه ی کوچک
Dir:Ranjit Kapoor
فیلم سینمایی خدمتگزار شهر (Chintu Ji)
محصول هند –سال 2009
زمان پخش : شنبه 1 تیر-ساعت 17:10
کارگردان : رانجیت کاپور
بازیگران : ریشی کاپور ،پریا نشوچاتریجی،کولراج راندها وا،ساراب شوکلا و ...
خلاصه فیلم : اهالی یکی از روستاهای هند که از امکانات رفاهی کمی برخوردار هستند تصمیم میگیرند برای شهر خود تبلیغ کنند تا باعث پیشرفت شهرشان شوند. آنها پسر راج کاپور را که قصد دارد نماینده مجلس شود به شهر خود دعوت می کنند .او این دعوت را می پذیرد تا برای خودش نیز تبلیغ کند و..
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم خدمتگزار شهر به کارگردانی رانجیت کاپور برای ما بنویسید و بفرستید.
پخش از : شبکه باران
ژانر : کمدی ، درام
دسته بندی : فیلم سینمایی خارجی
زبان : فارسی
زمان پخش: 14 اسفند 1394 ۱۲:۵۱
مدت: 1 ساعت و 25 دقیقه
Chintu Ji
Directed by Ranjit Kapoor
Produced by Bobby Bedi
Gautam Talwar
Written by Ranjit Kapoor
Starring Rishi Kapoor
Kulraj Randhawa
Priyanshu Chatterjee
Music by Sukhwinder Singh
Cinematography Sunny Joseph
Production
company
Kaleidoscope Entertainment
Release dates
4 September 2009
Country India
Language Hindi
Chintuji is Bollywood film that was released on 4 September 2009. It stars Rishi Kapoor, Priyanshu Chaterjee, Kulraj Randhawa. It was directed by Ranjit Kapoor and written by Shabbir Ahmed. The film was released on Rishi Kapoor's 57th Birthday.
داستان فیلم
Rishi (Rishi Kapoor), the son of legendary Raj Kapoor, decides to try his hand at politics, and to garner support, re-locates to his birth village, Hadbahedi. The village is located in an isolated area where most trains do not stop, and electricity is only available for 6 hours a day. He decides to shoot a film 'Khooni Khazana' with Producer/Director, Malkani. Once there, he secretly makes a deal to lend his name to an alcoholic beverage, in exchange for a plot of land in nearby Triphala, and one Crore Rupees, while pledging to the naive villagers that he has no intention to re-locating anywhere. Misled villagers believe Hadbahedi will get popular and modernized, and decide to assist him with all their might. Things escalate into chaos, and anger, when they find out that their valuables are being stolen, and the women being molested, by the film crew, while the police accuse them of harboring a terrorist who was responsible for the 13 December 2001, attack on the Indian Parliament.
بازیگران
Rishi Kapoor as Rishi 'Chintuji' Kapoor
Priyanshu Chatterjee as Arun Bakshi
Kulraj Randhawa as Devika Malhotra
Saurabh Shukla as Malkani
Grusha Kapoor as Kanta
Swadesh Badhu as Chaudhryji
Vishal Bahl as Film Unit goon
Gaurav Bhattacharya as Film choreographer
Kanchan Bisht as Friend
Sophiya Chaudhary as Menka
Sanjiv Chopra as Oberoi
Gilles Chuen as Jack
Pankaj Dubey as Arun's Friend - Richshaw
Dheerendra Dwivedi as Manish ad
Satish Fenn as Pilot
Ashish Ghosh as Dr. Ghoshal
Surender Gill as Griver Gopal
Bhupesh Joshi as Bansi
Teekam Joshi as Kutty
Chander Kalra as Zaidi - Post Master
Annu Kapoor as Amar Sanghvi
Kamal Shabnam Kapoor as Shakuntala
Neha Kaul as Ayesha
Ishtiyak Khan as AD
Sergei Khashkouski as Uzbek foreign Secy
Hemant Maahaor as Gyan - Arun's Friend (as Hemant Mahaur)
Mahendra Mewati as Vidyasagar
Natasha as Russian Interpreter
Padmashree as Nurse Mariama
Govind Pandey as Inspector Chauhan
Harry Parmar as Friend
Manisha Pradhan as Meenu
Shubhdip Raha as Babban
Anil Rastogi as Vashishthji (as Dr. Anil Rastogi)
Ksenia Ryabinkina as Kseniya
Vishal Saini as Hawaldar Joginder
Virender Sharma as Film Action Director
Atamjit Singh as Station Master
Sahib Singh as Lehna
Veer Pratap Singh as Mobile Network Leader
Amitabh Srivastava as Mehta
Pankaj Tripathy as Paplu Yadav
Sanjeev Vatsa as Prakash
P.D. Verma as Writer Amaan
Dinesh Yadav as Dinesh - Servant
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
آمار تازه در وبلاگ رها ماهرو : سریال کره ای بدون توقف ویکی
پدیا . نقد فیلم امکان مینا . سریاهای نوروز 1395 . من بچه هامو میخوام .
آیا حشمت در سریال شهرزاد کشته میشه . فیلم خبر خاصی نیست . انتقاد سعید
روستایی از فراستی . قاصدک شبکه نسیم . فیلم من بچه هامو میخوام . دکوپاژ
در فیلم یک تکه نان . بیوگرافی ساحل بکرانی . فیلم ماجراهای خانه ما . راه
بزرگ ابی . دانلود فیلم شکار مجید با کیفیت . فیلم سنگ پا مقدم نوروز95 .
انیمیشن میوه کشتن . علی کاسه ساز . نام فیلم سه قسمتی فرانسوی فرار از
زندان که مرد رو با دخترش در فیلم کشتن
Dir:Joel Schumacher
باجه تلفن
فیلم محصول سال 2002
باجه تلفن فیلمی پلیسی-جنایی و اثری از کارگردان آمریکایی جوئل شوماخر است. این فیلم محصول سال ۲۰۰۲ است و فیلنامهٔ آن را لری کوهن نوشته است.
تاریخ اکران: ۴ آوریل ۲۰۰۳ م. (آمریکا)
کارگردان: جوئل شوماخر
آهنگساز: هری گرگسون-ویلیامز
فیلمنامه: لری کوئن
فیلمبردار: متیو لیباتیک
بازیگران
کالین فارل
کیفر ساترلند
کیتی هلمز
باجه تلفن (فیلم)
کارگردان جوئل شوماخر
تهیهکننده گیل نتر
دیوید زاکر
نویسنده لری کوهن
بازیگران کالین فارل
کیفر ساترلند
فارست ویتاکر
رادا میشل
کتی هلمز
ریچارد تی.جونز
تیا تکسادا
موسیقی هری گرگسون ویلیامز
فیلمبرداری متیو لیباتیک
تدوین مارک استیونس
توزیعکننده فاکس قرن بیستم
تاریخهای انتشار
۴ آوریل ۲۰۰۳
مدت زمان
۸۱ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۹۷٬۸۳۷٬۱۳۸
باجه تلفن (به انگلیسی: Phone Booth) فیلمی پلیسی-جنایی و اثری از کارگردان آمریکایی جوئل شوماخر است. این فیلم محصول سال ۲۰۰۲ است و فیلنامهٔ آن را لری کوهن نوشته است.
خلاصه داستان
تصویری از فیلم:کاپیتان رمی کنار باجه تلفن ایستاده و با استوارت مذاکره میکند
استوارت شپرد مردی خوشپوش و گستاخ و متکبر است که پنهان از همسرش (کلی) با زن دیگری (پم) رابطه دارد و هر روز از آخرین باجهٔ تلفن باقیمانده در شهر برای تماس با دوست دختر خود استفاده میکند. روزی گفتگوی تلفنی آن دو بوسیله مرد تنومندی که برایش پیتزای مجانی آورده قطع میشود. استوارت خشمگین با اشاره به چاقی آن مرد با توهین و پرخاش او را رد میکند. در پایان گفتگو با پم تلفن زنگ میزند و استوارت گوشی را برمیدارد. پشت خط کسی که نام او را میداند به او میگوید که اگر تلفن را قطع کند ویا باجه تلفن را ترک کند به وسیله تفنگ دوربین داری که از نقطهای نامعلوم به سوی او هدف گرفته شده، کشته خواهد شد. فرد پشت خط ادامه میدهد: او باید با پم تماس بگیرد و اقرار کند که دارای همسر است و کلی را هم از این رابطهای که داشته باخبر کند تا کشته نشود. برای نشاندادن تهدید، تماس گیرنده یک تک تیر به سوی یک ربات اسباب بازی در بیرون فروشگاه مجاور شلیک میکند. کسی جز تماس گیرنده و استوارت و صاحب دکه از این تیراندازی آگاه نشدند. تماس گیرنده خود پم را روی خط دارد و از استوارت میخواهد با پم صحبت کند. استوارت هم اقرار میکند که به او دروغ میگفته، و در این میان ناشناس تماس را قطع میکند، استوارت درحالی که دستپاچه شده و نمیداند که باید چهکار کند با سه زن حرفهای همراه با مردی که با آنهاست (لیون) مواجه میشود که میخواهند از تلفن استفاده کنند. استوارت که نمیخواهد باجهٔ تلفن را ترک کند مقاومت میکند. لیون به زور و با شکستن یک طرف گیشه وارد میشود و استوارت را زیر مشت میگیرد. در این میان صدای تماس گیرنده از تلفن شنیده میشود که میپرسد؛ میخوای متوقفش کنم؟ صدای مرا میشنوی؟ استوارت که قسمت اول را زیر ضربات نشنیده پاسخ مثبت میدهد. تماس گیرنده پاسخ استوارت را به اشتباه گرفته و به لیون شلیک میکند. لیون در چند قدمی گیشه برزمین میافتد و میمیرد. سه زن حرفهای دور لیون جمع شده و در برابر دوربینهای خبری و پلیس همه استوارت را به تیراندازی به لیون با سلاح خود متهم میکنند.
در حین گفتگو با تماس گیرنده، استوارت مخفیانه با تلفن همراه خود با کلی تماس گرفته و گذاشته بود کلی همهٔ گفتگوها را بشنود و کلی هم به نوبه خود کارآگاه (ریمی) را در جریان آن ماجرا گذاشته بود. تماس گیرنده، پس از آگاهی از این موضوع در تماس با استوارت میگوید که اگر دستگیر شود کلی کشته خواهد شد.
درباره فیلم
لری کوهن فیلم نامه نویس این فیلم ، ابتدا پیشنهاد این موضوع را که کل فیلم در یک باجه تلفن بگذرد را در دهه شصت به هیچکاک پیشنهاد کرده بود و به رغم اینکه با استقبال وی مواجه شد اما هیچ یک نتوانستنند این موضوع را باور پذیر کنند. در دهه نود حین بازنگری این طرح بود که کوهن ایده تک تیرانداز را نیز به ان افزود و نهایتا فیلم به کارگردانی شوماخر وارد مرحله اجرایی شد. تمام فیلم فقط ظرف دوازده روز در سال ۲۰۰۲ فیلمبرداری شد و با کمی تاخیر بالاخره در سال ۲۰۰۳ روی پرده رفت. با توجه به بودجه اندک فیلم با موفقت قابل قبولی در گیشه و در نزد منتقدین مواجه شد و توانست امتیاز ۷۱ را بطور میانگین (از ۱۰۰) دریافت کند.[۱]
بازیگران
کالین فارل در نقش استوارت شپرد
کیفر ساترلند در نقش تماسگیرنده/تکتیرانداز
فارست ویتاکر در نقش کاپیتان اد رمی
رادا میشل در نقش کلی شپرد (همسر استوارت)
کتی هلمز در نقش پام مکفادن (دوستدختر استوارت)
ریچارد تی.جونز در نقش سرهنگ کول
تیا تکسادا در نقش اِیژیا
نام لاتین فیلم:Head Full of Honey
سال انتشار فیلم:۲۰۱۴
امتیاز :۶٫۷ از ۱۰
ژانر(موضوع):کمدی | درام | خانوادگی
ستارگان : Pasquale Aleardi, Marco Boriero, Alexa Brunner
کارگردان: Til Schweiger, Lars Gmehling
محصول کشور:
خلاصه ای در مورد داستان فیلم :
تیلدا، پیش از اینکه پدر و مادرش بخواهند پدربزرگ دوست داشتنی اش را بدلیل بیماری آلزایمر به خانه سالمندان بگذارند، تصمیم میگیرد او را به آخرین ماجراجویی اش ببرد، تصمیمی که خانواده اش را تا مرز از هم پاشیده شدن می برد…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
محصول سال و ساخت کشور: ۲۰۰۲ آمریکا
هنرمندانی که در این فیلم ایفای نقش داشته اند: Colin Farrell, Kiefer Sutherland, Forest Whitaker, Radha Mitchell و …
به کارگردانی و نظارت:Joel Schumacher
ژانر و موضوع پرداختی داستان: هیجان انگیز
مدت زمان پخش فایل ویدیویی: ۱ ساعت و ۲۱ دقیقه
امتیاز فیلم در: ۷٫۱ از ۱۰ از بین ۱۹۷,۸۰۵ رای
گروه و رده سنی مجاز برای مشاهده فیلم: تماشای این فیلم به افراد زیر ۱۷ سال توصیه نمی شود.
نمره منتقدین به داستان: ۵۶ از ۱۰۰
چکیده ایی از داستان فیلم: «استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
خلاصه داستان:
“استو” در یک روز عادی برای زنگ زدن به زنی که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود او را با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت …
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
ژانر: هیجان انگیز
کشور سازنده: آمریکا
کارگردان: Joel Schumacher
بازیگران: Colin Farrell, Kiefer Sutherland, Forest Whitaker
شرکت تولید کننده: Fox 2000 Pictures, Zucker/Netter Productions
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
نقد و بررسی فیلم «باجه تلفن» کارگردان «جوئل شوماخر» ؛ «امین شیرپور»
خلاصهی فیلم:
استوارت شپرد مردی خوشپوش و تا حدودی ظاهرنما است که بهعنوان تبلیغاتچی کار میکند. با وجود اینکه متأهل است، هر روز از یک باجهی تلفن با یک بازیگر زن که میخواهد با او ارتباط برقرار کند تماس میگیرد. یک روز بعد از این تماس تلفن باجه زنگ میخورد و استوارت گوشی را برمیدارد. پشت خط کسی به او میگوید که اگر تلفن را قطع کند بهوسیله تفنگ دوربینداری که از نقطهای نامعلوم به سوی او هدف گرفته، اورا میکشد. استو حرفش را باور نمیکند اما فرد پشت خط با شلیک به یک ربات اسباببازی و نشاندادن نور لیزر روی سینهی استو جدی بودن خودش را به او ثابت میکند. چند فاحشه میخواهند از تلفن استفاده کنند ولی استو که نمیخواهد کشته شود نمیتواند تلفن را قطع کند. بعد از یک درگیری با رئیس فاحشهها و کشته شدنش توسط مرد تکتیرانداز ماجرا پیچیدهتر میشود. پلیس وارد ماجرا میشود و از استو میخواهد باجه را ترک و خودش را تسلیم کند، اما استو نمیتواند این کار را انجام بدهد و باید به حرفهای مرد پشت خط گوش کند، که از او میخواهد حقیقت را به زنش بگوید و ...
درباره فیلم:
لری کوهن این ایده که یک نفر تمام مدت فیلم درون یک باجهی تلفن باشد را دهه 1960 برای آلفرد هیچکاک توضیح داده بود، هیچکاک هم از این ایده خوشش آمده بود اما کوهن و هیچکاک آن زمان نتوانسته بودند محدودبودن فیلم به یک باجه تلفن را باورپذیر کنند.
لری کوهن این ایده که یک نفر تمام مدت فیلم درون یک باجهی تلفن باشد را دهه 1960 برای آلفرد هیچکاک توضیح داده بود، هیچکاک هم از این ایده خوشش آمده بود اما کوهن و هیچکاک آن زمان نتوانسته بودند محدود بودن فیلم به یک باجه تلفن را باورپذیر کنند و به این ترتیب این ایده تبدیل به فیلم نشد. اواخر دهه 1990 میلادی کوهن که دوباره طرح را بازنگری کرد ایدهی تکتیرانداز به ذهنش خطور کرد. سال 2002 که فیلمنامه نوشته شد ماجراهای عجیبی برای کارگردانی و بازیگری در این فیلم رخ داد اما نهایتاً کارگردانی فیلم به جوئل شوماخر و بازیگری آن به کالین فارل رسید. خیلیها هم معتقدند این دو کارشان را خیلی خوب انجام دادند. یکی از نکات جالب این است که تمام فیلم ظرف مدت دهروز فیلمبرداری شد و فقط دو روز هم صرف برداشتهای مجدد یا اضافی شد. با اینکه فیلم در سال 2002 ساخته و قرار بود همان سال هم بهنمایش دربیاید اما بهخاطر ماجرای قتلهای زنجیرهای تکتیراندازی در آمریکا، کمپانی سازنده پخش فیلم را به تأخیر انداخت و سال 2003 آنرا بهنمایش درآورد. استقبال از فیلم مثبت بود و فیلمی که با بودجهی سیزده میلیون دلاری ساخته شده بود توانست به فروشی در حد 98 میلیون دلار دست پیدا کند. میانگین امتیاز منتقدان سایت متاکریتیک از 100 به فیلم 71 بوده و همچنین میانگین امتیاز در imdb7.1 از ده میباشد. «باجه تلفن» سال ۲۰۰۴ در جایزه فیلم تصویر شرکت کرد و کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد شد. همچنین این فیلم با حضور در جایزه فیلم امتیوی کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم بوده است. حضور در جایزه فیلم منتخب نوجوانان و نامزدی دریافت جوایز بهترین بازیگر از دیگر موفقیتهای اندک سینمایی باجه تلفن است.
اکشن بیوقفه و درگیرکننده:
ژانر اکشن ژانری است که هر ساله فیلمهای زیادی در آن ساخته میشود، شاید به همان اندازه که تعداد این فیلمها زیاد است تعداد فیلمهای خوب و بهیاد ماندنی در این بین کم باشد. باجه تلفن از آن دسته فیلمهایی نیست که با استفاده از
استو تبلیغاتچی است و برخلاف آن چیزی که میگوید آدمهای مشهور یا روزنامههای معتبر کاری به او ندارند، استو مجبور است برای کسب درآمد و شاید پرکردن خلأ شخص خاصی نبودن، اطلاعات دروغ یا شایعههای داغ را با روشهای کاملاً حقهبازانه در روزنامهها چاپ کند.
مقدار زیاد مهمات و اسلحه یا درگیریهای تنبهتن و مبارزات وحشیانه بهدنبال ایجاد هیجان در مخاطب خود هستند. شاید جالب باشید بدانید در تمام طول فیلم فقط چهار گلوله شلیک میشود، از این چهار گلوله یکیشان به یک عروسک شلیک میشود و یکیشان هم یک گلولهی پلاستیکی است. بهجای انفجارهای پیدرپی و تعقیب و گریز ماشینها هم تمام تعلیق و هیجان فیلم بر روی یک باجهی تلفن و تماسی که داخل آن برقرار میشود قرار داده شده است. ابتدای فیلم به نحوی شبیه به مستندی در مورد خطوط تلفن است، در ادامه هم وقتی دوربین به باجهی مورد نظر میرسد و استو وارد ماجرا میشود این حالت مستند گونه بهصورت کامل از بین نمیرود. تقسیمبندی صفحه نمایش به چند تصویر مختلف و نماهای نامتوازن از ساختمانهای اطراف هم دست به دست هم میدهند و حالتی مشابه با برنامههای تلویزیونی به فیلم میدهند. به لطف تکتیراندازی که از همه چیز زندگی استو خبر دارد تمام اطلاعات در مورد استو، همسرش، زنی که با او در ارتباط است و خیلی چیزهای دیگر مستقیم و راحت به بیننده منتقل میشوند و این روش مستقیم نه تنها یک نقطه ضعف بهحساب نمیآید بلکه هم دلیلی برای از کوره در رفتن استو است و هم دلیلی برای مطلع کردن بیننده از چیزهایی که در موردشان بیخبر است. استو که نمیخواهد کشته شود تلفن را قطع نمیکند، اما ورود چند فاحشه و بعد هم کشتهشدن رئیس آنها و وارد شدن پلیس بهقدری ماجرا را پیچیده میکند که بیننده یک لحظه نمیتواند خود را از فیلم جدا کند. جذابیت و گیرایی فیلمنامه به اضافه موسیقی متن فوقالعاده قوی هری گرگسون ویلیامز همهچیز را لحظه به لحظه بغرنجتر نشان میدهد. از یک طرف فرد تکتیرانداز که فقط صدایش شنیده میشود به حدی منطقی و خبره به نظر میرسد که نمیشود گفت شخصیت کاملاً سیاهی دارد. یک لحظه سری فیلمهای اره را بهیاد بیاورید، آنجا قاتل رقابت وحشیانهای بین چند انسان تشکیل میداد که مجبور بودند کارهایی از قبیل قطعکردن دست و پای خودشان برای زنده ماندن انجام بدهند، اما اینجا تکتیرانداز فقط از استو میخواهد که حقیقت را به همسرش بگوید و به اشتباهاتش اعتراف کند. کیفر ساترلند که نقش اصلی سریال 24 را هم بازی میکرد اینجا در نقش تکتیرانداز ظاهر شده است. وقایع فیلم هم درست مانند سریال 24 در زمانی کمتر از 24 ساعت اتفاق میافتند.
استو تبلیغاتچی است و برخلاف آن چیزی که میگوید آدمهای مشهور یا روزنامههای معتبر کاری به او ندارند، استو مجبور است برای کسب درآمد و شاید پرکردن خلأ شخص خاصی نبودن، اطلاعات دروغ یا شایعههای داغ را با روشهای کاملاً حقهبازانه در روزنامهها چاپ کند. از آن طرف ارزش وجودی خودش را با پوشیدن لباسهای مرتب و تظاهر به پولدار بودن بالا ببرد. با این تفاسیر است که وقتی تکتیرانداز او را تهدید به مرگ میکند بیننده نه تنها حس بدی نسبت به تکتیرانداز پیدا نمیکند بلکه بهنوعی او را در جایگاه یک مجری قانون و شخصی ضروری برای تنبیه انسانها میداند. روشی که استو با آدمها رفتار میکند، مخصوصاً با پیتزا فروشی که دمباجه پیتزا را به او تحویل میدهد زشت و نامحترم است، به همین دلیل وقتی تکتیرانداز در طول فیلم به او گوشزد میکند که در برخورد با دیگران احترام را رعایت کند همهچیز منطقی به نظر میرسد و شخصیت تکتیرانداز به یک موعظهگوی هدایتگر مبدل نمیشود. این مجری عدالت در طول فیلم سوالهایی را در ذهن بیننده ایجاد میکند، فیلمنامه هم بهمرور به سوالهایی از قبیل اینکه چطور همه چیز را میشنود یا میبیند پاسخ میدهد. همه چیز کاملاً حسابشده و باورپذیر پیش میروند. بهجز موسیقی متن که تقریباً در سرتاسر فیلم کارش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد تدوین مارک استیونز هم تاثیر خیلی زیادی در پر اضطراب کردن فضای فیلم دارد. نماهای پشت سر هم و دوربینی که مدام در حال تعقیب کردن شخصیتها، مکانها و پنجرههای ساختمانهاست سرعت نفسگیری به فیلم میبخشد به طوری که بیننده قادر نیست تمرکزش را نسبت به اتفاقات فیلم از دست بدهد.
در فیلمنامه به مقدمهچینی هم دقت فراوانی شده، از همان ابتدا که راوی میگوید این باجه تلفن بهخاطر دزدیهای زیادی که در آن انجام شده قرار است فردا ساعت 8 صبح برداشته شود ذهن بیننده بهسمت ماجرایی مشابه دزدی کشیده میشود، هرچند اینجا غافلگیری رخ میدهد و نوعی گروگانگیری آن هم در یک باجه تلفن اتفاق میافتد. در ادامه با ورود استو به باجه تلفن و رسیدن مردی که میخواهد سفارش پیتزا را به او تحویل بدهد، مقدمه چینی دوم صورت میگیرد، اما بعد از اتفاقاتی که میافتد و بیننده درگیر آنها میشود کاملاً این پیتزا فروش را فراموش میکند و در پایان فیلم وقتی متوجه میشود که جسد متعلق به همین مرد است بهنوعی غافلگیر میشود. استفاده خوب از این مقدمه چینیها به هیجان فیلم کمک زیادی کرده، مخصوصاً اینکه اشاره به آنها در حدی نیست که پایان فیلم یا اتفاقات بعدی لو بروند. نمونه بارز این قضیه همان شلیک تیر پلاستیکی به استو توسط پلیس است، بیننده وقتی میبیند استو در پایان که از باجهی تلفن بیرون میآید تیر میخورد ذهنش چند جا میرود، آیا پلیس به او شلیک کرده؟ آیا تکتیرانداز به او شلیک کرده؟ در نمای بعدی پلیسی نشان داده میشود که شلیک کرده. همین نما هم باعث میشود بیننده نگران شود که پلیس مثل دفعاتی که تکتیرانداز تعریف میکرد اشتباهی یا از سر ترس شلیک کرده باشد. بعد که مشخص میشود استو زنده است و فقط تیر پلاستیکی خورده به یاد مقدمه چینی کارگردان برای این اتفاق میافتیم، زمانیکه همان پلیس داشت گلولههای سفید رنگی داخل اسلحهاش میگذاشت و ما هیچ ایدهای در مورد گلولههای پلاستیکی نداشتیم. این یک مدل از استفادههای مناسب فیلمنامه از مقدمهچینی بدون لو رفتن داستان فیلم است.
جوئل شوماخر کارگردان فیلم که در ساخت فیلمهای بلاکباستری و پرهزینه مثل دو قسمت از فیلمهای بتمن شهرت دارد اینجا دست به ریسک زیادی زده، انتخاب کالین فارل که خود شوماخر دو سال قبل او را کشف کرده بود یکی از این ریسکهاست. با توجه به ورود استو به فیلم در دقیقه سه و ماندنش تا انتهای فیلم با تمام مشکلاتی که شخصیتش با آنها دست و پنجه نرم میکند مسلماً این نقش نیازمند یک بازیگر حرفهای بوده، ویل اسمیت و جیم کری که ابتدا قرار بود این نقش را بازی کنند به دلایلی عقب کشیدند و فارل جوان که یکی از نخستین تجربههایش را انجام میداده به خوبی توانسته از پس این نقش بربیاید. در کنار نقش استو، نقش تکتیرانداز که در طول فیلم به جز چند ثانیهی آخر تصویرش را نمیبینیم توسط کیفر ساترلند بازی شده است. تاثیر صدای او، شوخیهایی که میکند، دروغهای پشت سر همی که به استو میگوید و تهدیدهایش از نقاط کلیدی فیلم است، در حدی کلیدی که اگر این صدا و لحنش خوب از کار در نمیآمد شاید همهی فیلم خوب از کار در نمیآمد. شوماخر در وضعیت مرگ و زندگیای که استو دارد شوخیهای جالبی هم قرار داده که گاهی خودنمایی میکنند. بهعلاوه شوخیهای گاهاً آزاردهندهی تک تیرانداز پشت تلفن.
هنگام تماشای فیلم، زمان را فراموش خواهید کرد و شاید زمان 81 دقیقهای فیلم به نظرتان کمتر از حد معمول باشد. شاید بیشترین نقطهی قوت کار همین ایدهی تازه کوهن برای فیلمنامه باشد، کوهن که او را سلطان بی-مووی مینامند استاد استفاده از موضوعات پیشپا افتاده و ساده و پر کردن آنها با هیجان مطلق است، مثلاً بچهها در فیلم «زنده است» یا بستنی در فیلم «خرت و پرت.» حالا هم توانسته طوری به یک باجهی تلفن بپردازد که شاید بعد از دیدن فیلم اگر از خیابان رد شوید و ببینید یک تلفن عمومی زنگ میخورد حاضر نباشید گوشی آن را بردارید و ببینید چه کسی پشت خط است.
نگاهی به فیلم «باجه تلفن»
سینماپرس: علیرضا کمالپور/ «باجه تلفن» فیلمی است که هر بیننده ای را پس از دقیقه سوم به خوبی، به خود جلب می کند و کمتر کسی را می توان یافت که لحظه ای تماشای آن را رها کند و به کارِ دیگری بپردازد. فیلم گر چه در یک خیابان و یک باجه تلفن خلاصه می شود، اما به خوبی توانسته هیجان و اضطراب را در قالب یک فیلم اکشن به تصویر بکشد.
فیلم سینمایی «باجه تلفن» که از شبکه نمایش پخش شد یکی از فیلمهای اولیه تریلر در مکان محدود است که پایه بسیاری از فیلمهای دیگر در این زمینه شد و برای مثال میتوان به فیلم «تابوت» (۲۰۱۳) اشاره کرد که در آن همه وقایع داخل یک تابوت معمولی و آدمی که برای نجات از آن تلاش می کند می گذرد.
«باجه تلفن» فیلمی به کارگردانی "جوئل شوماخر" با بازی تاثیرگذار "کالین فارل" در نقش استوارت شپرد است.
فیلم داستان مردی شیک پوش و تاحدی خود خواه، به نام استوارت شپرد است. که تلاش می کند تا خود را مهم جلوه دهد، و برای این منظور از هر ترفندی، مخصوصاً دروغ استفاده می کند تا به اهداف خود برسد. او به ظاهر یک مجری تبلیغاتی موفق است اما در ادامه مشخص می شود که اینطور نیست. "استو" هر روز از یک باجه تلفن مشخص در خیابانی مشخص، با "پام مک فادن" که "کتی هلمز" نقش آن را بازی می کند تماس می گیرد و علاقه خود را به ارتباط بیشتر با او بیان می دارد . در پایانِ یکی از این تماسها، تلفن عمومی به صدا در می آید و استو بی اینکه بداند چه اتفاقاتی در انتظار اوست گوشی را برداشته و غافلگیر می شود. صدای آنطرف خط به او هشدار می دهد، درصورتی که گوشی را قطع نماید، او را خواهد کُشت. هیجان و اضطراب آغاز می شود. صدای پشت خط، برای اثبات مدعای خود به اسباب بازیی که نزدیک باجه تلفن است شلیک می کند و توجه استو را به لیزر روی بدنش که از یک اسلحهی دوربین دار او را هدف گرفته جلب می کند. صدا، تلاش میکند تا استو را مجبور به اعتراف به خیانتها و دروغهایی که مرتکب شده نماید و گویی رسالت خود را در این می داند که این هشدار را به تمامی انسانها بدهد، اتفاقی که ممکن است برای هر کسی رخ دهد، هر کسی که سعی دارد تا با دروغ و ترفندهای خلافِ اخلاق به اهداف خود برسد. در آوردن کت توسط استو هر چند برای استفاده او از تلفن همراهش طراحی شده، اما می تواند بیانگر مرحله اول جدا شدن استو از ظاهر فریبنده نیز باشد. چرا که استو در اعترافات خود، به این نکته که پوشیدن این لباسها، خود یک جور تظاهر است و از آنها برای فریب استفاده می کند اشاره دارد و صدا در صدد است تا با بیان این حقایق از سوی استو، او را وارد دنیایی تازه کند. صدا با ایجاد فشار روحی و روانی استو را مجبور می کند تا تمام واقعیات را به همسرش بگوید و به تمام گناهان خود اذعان نماید. صدای پشت خط که توانسته در طول فیلم با لحن و بیانِ قدرتمند، تاثیر گذاری خودر ا به رخ بکشد، با اعترافات استو، گویی به منظور خود رسیده و دست از سر او برمی دارد. در پایان پلیس با مقدمه چینی درستی که کارگردان قبلاً انجام داده با گلوله ای پلاستیکی استو را مورد هدف قرار می دهد. استو در پایان با خارج کردن ساعت تقلبی گران قیمت از دستش و کنار گذاشتن آن گویی خود را ذره ذره به پاکی و دوری از گناه نزدیک می کند و وقتی در آمبولانس به چهره او می نگرید دیگر از کسی که خود را به البسه ای فاخر و گرانقیمت آراسته خبری نیست و احساس آرامش در او نمایان است. تاکید تکنسین آمبولانس با اشاره به آمپول بیهوشی، بر اینکه "ما حرکت می کنیم و تو پرواز می کنی" هم دلالت بر همین امر دارد. اما درست در جایی که گمان آن می رود که همه چیز تمام شده، صاحب صدا در کنار آمبولانس حاضر می شود و با گفتن جمله "اگه آدم رو راستی نباشی سر و کلهی من پیدا می شه" هشداری جدی را نه تنها به استو بلکه به همه انسانها و مخاطبین فیلم می دهد. شاید همین امر باعث آن شود که پس از پایان فیلم به راحتی نتوانیم گوشی تلفنی که زنگ می خورد را برداریم.
این فیلم با هزینه ای در حدود ۱۳ میلیون دلار در مدت دوازده روز در آمریکا ساخته شد و به فروشی بیش از ۹۷ میلیون دلار دست یافت . از دیگر بازیگران این فیلم می توان به، کیفر ساترلند در نقش تماسگیرنده/تکتیرانداز، فارست ویتاکر در نقش کاپیتان اد رمی، رادا میشل در نقش کلی شپرد )همسر استوارت(، ریچارد تی جونز در نقش سرهنگ کول اشاره کرد.
فیلمنامه دقیق "لاری کوهن" در ژانر جنایی ، فیلمبرداری خوب، تدوین فشرده با ریتمی تند و کات های به جا به همراه موسیقی متن ماندگار "هری گرگسون ویلیامز" این فیلم را به عنوان یک فیلم ماندگار و تاثیر گذار در ذهن تبدیل کرده و توجه منتقدین را نیز به همراه داشته است .
فیلم باجه تلفن در سال ۲۰۰۴ توانست کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد در تصویر شرکت شود. این فیلم کاندیدای دریافت جایزه فیلم امتیوی نیز بوده است. حضور در جایزه فیلم منتخب نوجوانان و نامزدی دریافت جوایز بهترین بازیگر از دیگر موفقیتهای اندک سینمایی باجه تلفن بوده است.
شوماخر تا کنون ۲۸ فیلم را کارگردانی کرده است که «باجه تلفن» نوزدهمین فیلم وی محسوب می شود.از مهمترین ساخته های این کارگردان می توان به ورونیکا گرین (۲۰۰۳)، شبح اپرا (۲۰۰۴)، هشت میلی متری (۱۹۹۹)، بتمن و رابین (۱۹۹۷) و سرزمین ببرها اشاره کرد که از اتفاق ساعت ۲۱ امشب از شبکه نمایش پخش می شود و کالین فارل نقش اول آن را دارد.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم باجه تلفن به کارگردانی جوئل شوماخر برای ما بنویسید و بفرستید.
اکران و تحلیل فیلم باجه تلفن
با حضور منتقد برجسته سینما و مدرس دوره های پویشی هنر در کشور
محمد شکیبا
چهارشنبه ۲۸ تیرماه
ساعت ۱۷
حضور در این همایش برای عموم آزاد است. جهت رزرو در همایش با شماره ۷۱۱۲۲۱۲(مجتمع فرهنگی انتشاراتی کتاب پردازان) تماس بگیرید.
جوئل شوماخر، در تمام مدت پخش فیلم «باجه تلفن» هیجان، اضطراب، تعلیق واکنش را به طور کامل به نمایش می گذارد و درا ین فاصله حتی به تماشاگر اجازه نمی دهد که به هیچ چیز دیگر به غیر از داستان و فیلم فکر کند.
داستان فیلم :
باجه تلفن را لاری کوهن در ژانر جنایی و دلهره به نگارش درآورده است.
این فیلم با شعار «زندگی شما بر لبه تیغ قرار دارد» درباره یک مدیر تبلیغات به نام استوارت است که هر روز از یکی از باجه های تلفن در نیویورک به دوست خود زنگ می زند. یک روز تلفن زنگ می خورد او گوشی را برمی دارد. صدای آن طرف خط می گوید اگر گوشی را قطع کنید کشته می شوید و نور قرمز یک سلاح لیزری گواه آن است که تلفن کننده شوخی ندارد.
موفقیت های فیلم:
فیلم باجه تلفن با بودجه ای معادل ۱۳ میلیون دلار ساخته شد. در آمریکا ۴۶ میلیون دلار و در جهان ۵۱ میلیون دلار فروش کرد.
این فیلم علاوه بر آمریکا درکشورهایی چون هلند، استرالیا، کانادا، فیلیپین، نروژ، مکزیک و فنلاند نیز به نمایش عمومی درآمد.
کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد در سال ۲۰۰۴ در جایزه فیلم تصویر
کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم جایزه فیلم ام تی وی بوده است.
و…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
سرچ های تازه مخاطبان در وبلاگ رها ماهرو : سریال افسانه در
اغوش ماه صحنه ای که دست همسر امپرتطور زخمی میشود . فیلم گشاورز فضا نورد .
خانواده ساحل بکرانی . والدین ساحل بکرانی . عکس پدر مادر ساحل بکرانی .
راه بزرگ آبی . فیلم راه بزرگ آبی . ساحل بکرانی فرزند کیست . بیوگرافی
ساحل بکرانی . بیو گرافی ساحل بکرانی . دانلود فیلم یاد داشت های یک زن
خاندار این قسمتی که امشب پخش شده است . راه بزرگ ابی فیلم . جیلو پونته .
فیلم خارجی راه بزرگ ابی . فیلم 100 روز در پالرمو . سریال اربابی کوچک .
تماشای فیلم سینمایی لوسی