Dir:Joel Schumacher
باجه تلفن
فیلم محصول سال 2002
باجه تلفن فیلمی پلیسی-جنایی و اثری از کارگردان آمریکایی جوئل شوماخر است. این فیلم محصول سال ۲۰۰۲ است و فیلنامهٔ آن را لری کوهن نوشته است.
تاریخ اکران: ۴ آوریل ۲۰۰۳ م. (آمریکا)
کارگردان: جوئل شوماخر
آهنگساز: هری گرگسون-ویلیامز
فیلمنامه: لری کوئن
فیلمبردار: متیو لیباتیک
بازیگران
کالین فارل
کیفر ساترلند
کیتی هلمز
باجه تلفن (فیلم)
کارگردان جوئل شوماخر
تهیهکننده گیل نتر
دیوید زاکر
نویسنده لری کوهن
بازیگران کالین فارل
کیفر ساترلند
فارست ویتاکر
رادا میشل
کتی هلمز
ریچارد تی.جونز
تیا تکسادا
موسیقی هری گرگسون ویلیامز
فیلمبرداری متیو لیباتیک
تدوین مارک استیونس
توزیعکننده فاکس قرن بیستم
تاریخهای انتشار
۴ آوریل ۲۰۰۳
مدت زمان
۸۱ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۹۷٬۸۳۷٬۱۳۸
باجه تلفن (به انگلیسی: Phone Booth) فیلمی پلیسی-جنایی و اثری از کارگردان آمریکایی جوئل شوماخر است. این فیلم محصول سال ۲۰۰۲ است و فیلنامهٔ آن را لری کوهن نوشته است.
خلاصه داستان
تصویری از فیلم:کاپیتان رمی کنار باجه تلفن ایستاده و با استوارت مذاکره میکند
استوارت شپرد مردی خوشپوش و گستاخ و متکبر است که پنهان از همسرش (کلی) با زن دیگری (پم) رابطه دارد و هر روز از آخرین باجهٔ تلفن باقیمانده در شهر برای تماس با دوست دختر خود استفاده میکند. روزی گفتگوی تلفنی آن دو بوسیله مرد تنومندی که برایش پیتزای مجانی آورده قطع میشود. استوارت خشمگین با اشاره به چاقی آن مرد با توهین و پرخاش او را رد میکند. در پایان گفتگو با پم تلفن زنگ میزند و استوارت گوشی را برمیدارد. پشت خط کسی که نام او را میداند به او میگوید که اگر تلفن را قطع کند ویا باجه تلفن را ترک کند به وسیله تفنگ دوربین داری که از نقطهای نامعلوم به سوی او هدف گرفته شده، کشته خواهد شد. فرد پشت خط ادامه میدهد: او باید با پم تماس بگیرد و اقرار کند که دارای همسر است و کلی را هم از این رابطهای که داشته باخبر کند تا کشته نشود. برای نشاندادن تهدید، تماس گیرنده یک تک تیر به سوی یک ربات اسباب بازی در بیرون فروشگاه مجاور شلیک میکند. کسی جز تماس گیرنده و استوارت و صاحب دکه از این تیراندازی آگاه نشدند. تماس گیرنده خود پم را روی خط دارد و از استوارت میخواهد با پم صحبت کند. استوارت هم اقرار میکند که به او دروغ میگفته، و در این میان ناشناس تماس را قطع میکند، استوارت درحالی که دستپاچه شده و نمیداند که باید چهکار کند با سه زن حرفهای همراه با مردی که با آنهاست (لیون) مواجه میشود که میخواهند از تلفن استفاده کنند. استوارت که نمیخواهد باجهٔ تلفن را ترک کند مقاومت میکند. لیون به زور و با شکستن یک طرف گیشه وارد میشود و استوارت را زیر مشت میگیرد. در این میان صدای تماس گیرنده از تلفن شنیده میشود که میپرسد؛ میخوای متوقفش کنم؟ صدای مرا میشنوی؟ استوارت که قسمت اول را زیر ضربات نشنیده پاسخ مثبت میدهد. تماس گیرنده پاسخ استوارت را به اشتباه گرفته و به لیون شلیک میکند. لیون در چند قدمی گیشه برزمین میافتد و میمیرد. سه زن حرفهای دور لیون جمع شده و در برابر دوربینهای خبری و پلیس همه استوارت را به تیراندازی به لیون با سلاح خود متهم میکنند.
در حین گفتگو با تماس گیرنده، استوارت مخفیانه با تلفن همراه خود با کلی تماس گرفته و گذاشته بود کلی همهٔ گفتگوها را بشنود و کلی هم به نوبه خود کارآگاه (ریمی) را در جریان آن ماجرا گذاشته بود. تماس گیرنده، پس از آگاهی از این موضوع در تماس با استوارت میگوید که اگر دستگیر شود کلی کشته خواهد شد.
درباره فیلم
لری کوهن فیلم نامه نویس این فیلم ، ابتدا پیشنهاد این موضوع را که کل فیلم در یک باجه تلفن بگذرد را در دهه شصت به هیچکاک پیشنهاد کرده بود و به رغم اینکه با استقبال وی مواجه شد اما هیچ یک نتوانستنند این موضوع را باور پذیر کنند. در دهه نود حین بازنگری این طرح بود که کوهن ایده تک تیرانداز را نیز به ان افزود و نهایتا فیلم به کارگردانی شوماخر وارد مرحله اجرایی شد. تمام فیلم فقط ظرف دوازده روز در سال ۲۰۰۲ فیلمبرداری شد و با کمی تاخیر بالاخره در سال ۲۰۰۳ روی پرده رفت. با توجه به بودجه اندک فیلم با موفقت قابل قبولی در گیشه و در نزد منتقدین مواجه شد و توانست امتیاز ۷۱ را بطور میانگین (از ۱۰۰) دریافت کند.[۱]
بازیگران
کالین فارل در نقش استوارت شپرد
کیفر ساترلند در نقش تماسگیرنده/تکتیرانداز
فارست ویتاکر در نقش کاپیتان اد رمی
رادا میشل در نقش کلی شپرد (همسر استوارت)
کتی هلمز در نقش پام مکفادن (دوستدختر استوارت)
ریچارد تی.جونز در نقش سرهنگ کول
تیا تکسادا در نقش اِیژیا
نام لاتین فیلم:Head Full of Honey
سال انتشار فیلم:۲۰۱۴
امتیاز :۶٫۷ از ۱۰
ژانر(موضوع):کمدی | درام | خانوادگی
ستارگان : Pasquale Aleardi, Marco Boriero, Alexa Brunner
کارگردان: Til Schweiger, Lars Gmehling
محصول کشور:
خلاصه ای در مورد داستان فیلم :
تیلدا، پیش از اینکه پدر و مادرش بخواهند پدربزرگ دوست داشتنی اش را بدلیل بیماری آلزایمر به خانه سالمندان بگذارند، تصمیم میگیرد او را به آخرین ماجراجویی اش ببرد، تصمیمی که خانواده اش را تا مرز از هم پاشیده شدن می برد…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
محصول سال و ساخت کشور: ۲۰۰۲ آمریکا
هنرمندانی که در این فیلم ایفای نقش داشته اند: Colin Farrell, Kiefer Sutherland, Forest Whitaker, Radha Mitchell و …
به کارگردانی و نظارت:Joel Schumacher
ژانر و موضوع پرداختی داستان: هیجان انگیز
مدت زمان پخش فایل ویدیویی: ۱ ساعت و ۲۱ دقیقه
امتیاز فیلم در: ۷٫۱ از ۱۰ از بین ۱۹۷,۸۰۵ رای
گروه و رده سنی مجاز برای مشاهده فیلم: تماشای این فیلم به افراد زیر ۱۷ سال توصیه نمی شود.
نمره منتقدین به داستان: ۵۶ از ۱۰۰
چکیده ایی از داستان فیلم: «استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
خلاصه داستان:
“استو” در یک روز عادی برای زنگ زدن به زنی که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود او را با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت …
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
ژانر: هیجان انگیز
کشور سازنده: آمریکا
کارگردان: Joel Schumacher
بازیگران: Colin Farrell, Kiefer Sutherland, Forest Whitaker
شرکت تولید کننده: Fox 2000 Pictures, Zucker/Netter Productions
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
نقد و بررسی فیلم «باجه تلفن» کارگردان «جوئل شوماخر» ؛ «امین شیرپور»
خلاصهی فیلم:
استوارت شپرد مردی خوشپوش و تا حدودی ظاهرنما است که بهعنوان تبلیغاتچی کار میکند. با وجود اینکه متأهل است، هر روز از یک باجهی تلفن با یک بازیگر زن که میخواهد با او ارتباط برقرار کند تماس میگیرد. یک روز بعد از این تماس تلفن باجه زنگ میخورد و استوارت گوشی را برمیدارد. پشت خط کسی به او میگوید که اگر تلفن را قطع کند بهوسیله تفنگ دوربینداری که از نقطهای نامعلوم به سوی او هدف گرفته، اورا میکشد. استو حرفش را باور نمیکند اما فرد پشت خط با شلیک به یک ربات اسباببازی و نشاندادن نور لیزر روی سینهی استو جدی بودن خودش را به او ثابت میکند. چند فاحشه میخواهند از تلفن استفاده کنند ولی استو که نمیخواهد کشته شود نمیتواند تلفن را قطع کند. بعد از یک درگیری با رئیس فاحشهها و کشته شدنش توسط مرد تکتیرانداز ماجرا پیچیدهتر میشود. پلیس وارد ماجرا میشود و از استو میخواهد باجه را ترک و خودش را تسلیم کند، اما استو نمیتواند این کار را انجام بدهد و باید به حرفهای مرد پشت خط گوش کند، که از او میخواهد حقیقت را به زنش بگوید و ...
درباره فیلم:
لری کوهن این ایده که یک نفر تمام مدت فیلم درون یک باجهی تلفن باشد را دهه 1960 برای آلفرد هیچکاک توضیح داده بود، هیچکاک هم از این ایده خوشش آمده بود اما کوهن و هیچکاک آن زمان نتوانسته بودند محدودبودن فیلم به یک باجه تلفن را باورپذیر کنند.
لری کوهن این ایده که یک نفر تمام مدت فیلم درون یک باجهی تلفن باشد را دهه 1960 برای آلفرد هیچکاک توضیح داده بود، هیچکاک هم از این ایده خوشش آمده بود اما کوهن و هیچکاک آن زمان نتوانسته بودند محدود بودن فیلم به یک باجه تلفن را باورپذیر کنند و به این ترتیب این ایده تبدیل به فیلم نشد. اواخر دهه 1990 میلادی کوهن که دوباره طرح را بازنگری کرد ایدهی تکتیرانداز به ذهنش خطور کرد. سال 2002 که فیلمنامه نوشته شد ماجراهای عجیبی برای کارگردانی و بازیگری در این فیلم رخ داد اما نهایتاً کارگردانی فیلم به جوئل شوماخر و بازیگری آن به کالین فارل رسید. خیلیها هم معتقدند این دو کارشان را خیلی خوب انجام دادند. یکی از نکات جالب این است که تمام فیلم ظرف مدت دهروز فیلمبرداری شد و فقط دو روز هم صرف برداشتهای مجدد یا اضافی شد. با اینکه فیلم در سال 2002 ساخته و قرار بود همان سال هم بهنمایش دربیاید اما بهخاطر ماجرای قتلهای زنجیرهای تکتیراندازی در آمریکا، کمپانی سازنده پخش فیلم را به تأخیر انداخت و سال 2003 آنرا بهنمایش درآورد. استقبال از فیلم مثبت بود و فیلمی که با بودجهی سیزده میلیون دلاری ساخته شده بود توانست به فروشی در حد 98 میلیون دلار دست پیدا کند. میانگین امتیاز منتقدان سایت متاکریتیک از 100 به فیلم 71 بوده و همچنین میانگین امتیاز در imdb7.1 از ده میباشد. «باجه تلفن» سال ۲۰۰۴ در جایزه فیلم تصویر شرکت کرد و کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد شد. همچنین این فیلم با حضور در جایزه فیلم امتیوی کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم بوده است. حضور در جایزه فیلم منتخب نوجوانان و نامزدی دریافت جوایز بهترین بازیگر از دیگر موفقیتهای اندک سینمایی باجه تلفن است.
اکشن بیوقفه و درگیرکننده:
ژانر اکشن ژانری است که هر ساله فیلمهای زیادی در آن ساخته میشود، شاید به همان اندازه که تعداد این فیلمها زیاد است تعداد فیلمهای خوب و بهیاد ماندنی در این بین کم باشد. باجه تلفن از آن دسته فیلمهایی نیست که با استفاده از
استو تبلیغاتچی است و برخلاف آن چیزی که میگوید آدمهای مشهور یا روزنامههای معتبر کاری به او ندارند، استو مجبور است برای کسب درآمد و شاید پرکردن خلأ شخص خاصی نبودن، اطلاعات دروغ یا شایعههای داغ را با روشهای کاملاً حقهبازانه در روزنامهها چاپ کند.
مقدار زیاد مهمات و اسلحه یا درگیریهای تنبهتن و مبارزات وحشیانه بهدنبال ایجاد هیجان در مخاطب خود هستند. شاید جالب باشید بدانید در تمام طول فیلم فقط چهار گلوله شلیک میشود، از این چهار گلوله یکیشان به یک عروسک شلیک میشود و یکیشان هم یک گلولهی پلاستیکی است. بهجای انفجارهای پیدرپی و تعقیب و گریز ماشینها هم تمام تعلیق و هیجان فیلم بر روی یک باجهی تلفن و تماسی که داخل آن برقرار میشود قرار داده شده است. ابتدای فیلم به نحوی شبیه به مستندی در مورد خطوط تلفن است، در ادامه هم وقتی دوربین به باجهی مورد نظر میرسد و استو وارد ماجرا میشود این حالت مستند گونه بهصورت کامل از بین نمیرود. تقسیمبندی صفحه نمایش به چند تصویر مختلف و نماهای نامتوازن از ساختمانهای اطراف هم دست به دست هم میدهند و حالتی مشابه با برنامههای تلویزیونی به فیلم میدهند. به لطف تکتیراندازی که از همه چیز زندگی استو خبر دارد تمام اطلاعات در مورد استو، همسرش، زنی که با او در ارتباط است و خیلی چیزهای دیگر مستقیم و راحت به بیننده منتقل میشوند و این روش مستقیم نه تنها یک نقطه ضعف بهحساب نمیآید بلکه هم دلیلی برای از کوره در رفتن استو است و هم دلیلی برای مطلع کردن بیننده از چیزهایی که در موردشان بیخبر است. استو که نمیخواهد کشته شود تلفن را قطع نمیکند، اما ورود چند فاحشه و بعد هم کشتهشدن رئیس آنها و وارد شدن پلیس بهقدری ماجرا را پیچیده میکند که بیننده یک لحظه نمیتواند خود را از فیلم جدا کند. جذابیت و گیرایی فیلمنامه به اضافه موسیقی متن فوقالعاده قوی هری گرگسون ویلیامز همهچیز را لحظه به لحظه بغرنجتر نشان میدهد. از یک طرف فرد تکتیرانداز که فقط صدایش شنیده میشود به حدی منطقی و خبره به نظر میرسد که نمیشود گفت شخصیت کاملاً سیاهی دارد. یک لحظه سری فیلمهای اره را بهیاد بیاورید، آنجا قاتل رقابت وحشیانهای بین چند انسان تشکیل میداد که مجبور بودند کارهایی از قبیل قطعکردن دست و پای خودشان برای زنده ماندن انجام بدهند، اما اینجا تکتیرانداز فقط از استو میخواهد که حقیقت را به همسرش بگوید و به اشتباهاتش اعتراف کند. کیفر ساترلند که نقش اصلی سریال 24 را هم بازی میکرد اینجا در نقش تکتیرانداز ظاهر شده است. وقایع فیلم هم درست مانند سریال 24 در زمانی کمتر از 24 ساعت اتفاق میافتند.
استو تبلیغاتچی است و برخلاف آن چیزی که میگوید آدمهای مشهور یا روزنامههای معتبر کاری به او ندارند، استو مجبور است برای کسب درآمد و شاید پرکردن خلأ شخص خاصی نبودن، اطلاعات دروغ یا شایعههای داغ را با روشهای کاملاً حقهبازانه در روزنامهها چاپ کند. از آن طرف ارزش وجودی خودش را با پوشیدن لباسهای مرتب و تظاهر به پولدار بودن بالا ببرد. با این تفاسیر است که وقتی تکتیرانداز او را تهدید به مرگ میکند بیننده نه تنها حس بدی نسبت به تکتیرانداز پیدا نمیکند بلکه بهنوعی او را در جایگاه یک مجری قانون و شخصی ضروری برای تنبیه انسانها میداند. روشی که استو با آدمها رفتار میکند، مخصوصاً با پیتزا فروشی که دمباجه پیتزا را به او تحویل میدهد زشت و نامحترم است، به همین دلیل وقتی تکتیرانداز در طول فیلم به او گوشزد میکند که در برخورد با دیگران احترام را رعایت کند همهچیز منطقی به نظر میرسد و شخصیت تکتیرانداز به یک موعظهگوی هدایتگر مبدل نمیشود. این مجری عدالت در طول فیلم سوالهایی را در ذهن بیننده ایجاد میکند، فیلمنامه هم بهمرور به سوالهایی از قبیل اینکه چطور همه چیز را میشنود یا میبیند پاسخ میدهد. همه چیز کاملاً حسابشده و باورپذیر پیش میروند. بهجز موسیقی متن که تقریباً در سرتاسر فیلم کارش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد تدوین مارک استیونز هم تاثیر خیلی زیادی در پر اضطراب کردن فضای فیلم دارد. نماهای پشت سر هم و دوربینی که مدام در حال تعقیب کردن شخصیتها، مکانها و پنجرههای ساختمانهاست سرعت نفسگیری به فیلم میبخشد به طوری که بیننده قادر نیست تمرکزش را نسبت به اتفاقات فیلم از دست بدهد.
در فیلمنامه به مقدمهچینی هم دقت فراوانی شده، از همان ابتدا که راوی میگوید این باجه تلفن بهخاطر دزدیهای زیادی که در آن انجام شده قرار است فردا ساعت 8 صبح برداشته شود ذهن بیننده بهسمت ماجرایی مشابه دزدی کشیده میشود، هرچند اینجا غافلگیری رخ میدهد و نوعی گروگانگیری آن هم در یک باجه تلفن اتفاق میافتد. در ادامه با ورود استو به باجه تلفن و رسیدن مردی که میخواهد سفارش پیتزا را به او تحویل بدهد، مقدمه چینی دوم صورت میگیرد، اما بعد از اتفاقاتی که میافتد و بیننده درگیر آنها میشود کاملاً این پیتزا فروش را فراموش میکند و در پایان فیلم وقتی متوجه میشود که جسد متعلق به همین مرد است بهنوعی غافلگیر میشود. استفاده خوب از این مقدمه چینیها به هیجان فیلم کمک زیادی کرده، مخصوصاً اینکه اشاره به آنها در حدی نیست که پایان فیلم یا اتفاقات بعدی لو بروند. نمونه بارز این قضیه همان شلیک تیر پلاستیکی به استو توسط پلیس است، بیننده وقتی میبیند استو در پایان که از باجهی تلفن بیرون میآید تیر میخورد ذهنش چند جا میرود، آیا پلیس به او شلیک کرده؟ آیا تکتیرانداز به او شلیک کرده؟ در نمای بعدی پلیسی نشان داده میشود که شلیک کرده. همین نما هم باعث میشود بیننده نگران شود که پلیس مثل دفعاتی که تکتیرانداز تعریف میکرد اشتباهی یا از سر ترس شلیک کرده باشد. بعد که مشخص میشود استو زنده است و فقط تیر پلاستیکی خورده به یاد مقدمه چینی کارگردان برای این اتفاق میافتیم، زمانیکه همان پلیس داشت گلولههای سفید رنگی داخل اسلحهاش میگذاشت و ما هیچ ایدهای در مورد گلولههای پلاستیکی نداشتیم. این یک مدل از استفادههای مناسب فیلمنامه از مقدمهچینی بدون لو رفتن داستان فیلم است.
جوئل شوماخر کارگردان فیلم که در ساخت فیلمهای بلاکباستری و پرهزینه مثل دو قسمت از فیلمهای بتمن شهرت دارد اینجا دست به ریسک زیادی زده، انتخاب کالین فارل که خود شوماخر دو سال قبل او را کشف کرده بود یکی از این ریسکهاست. با توجه به ورود استو به فیلم در دقیقه سه و ماندنش تا انتهای فیلم با تمام مشکلاتی که شخصیتش با آنها دست و پنجه نرم میکند مسلماً این نقش نیازمند یک بازیگر حرفهای بوده، ویل اسمیت و جیم کری که ابتدا قرار بود این نقش را بازی کنند به دلایلی عقب کشیدند و فارل جوان که یکی از نخستین تجربههایش را انجام میداده به خوبی توانسته از پس این نقش بربیاید. در کنار نقش استو، نقش تکتیرانداز که در طول فیلم به جز چند ثانیهی آخر تصویرش را نمیبینیم توسط کیفر ساترلند بازی شده است. تاثیر صدای او، شوخیهایی که میکند، دروغهای پشت سر همی که به استو میگوید و تهدیدهایش از نقاط کلیدی فیلم است، در حدی کلیدی که اگر این صدا و لحنش خوب از کار در نمیآمد شاید همهی فیلم خوب از کار در نمیآمد. شوماخر در وضعیت مرگ و زندگیای که استو دارد شوخیهای جالبی هم قرار داده که گاهی خودنمایی میکنند. بهعلاوه شوخیهای گاهاً آزاردهندهی تک تیرانداز پشت تلفن.
هنگام تماشای فیلم، زمان را فراموش خواهید کرد و شاید زمان 81 دقیقهای فیلم به نظرتان کمتر از حد معمول باشد. شاید بیشترین نقطهی قوت کار همین ایدهی تازه کوهن برای فیلمنامه باشد، کوهن که او را سلطان بی-مووی مینامند استاد استفاده از موضوعات پیشپا افتاده و ساده و پر کردن آنها با هیجان مطلق است، مثلاً بچهها در فیلم «زنده است» یا بستنی در فیلم «خرت و پرت.» حالا هم توانسته طوری به یک باجهی تلفن بپردازد که شاید بعد از دیدن فیلم اگر از خیابان رد شوید و ببینید یک تلفن عمومی زنگ میخورد حاضر نباشید گوشی آن را بردارید و ببینید چه کسی پشت خط است.
نگاهی به فیلم «باجه تلفن»
سینماپرس: علیرضا کمالپور/ «باجه تلفن» فیلمی است که هر بیننده ای را پس از دقیقه سوم به خوبی، به خود جلب می کند و کمتر کسی را می توان یافت که لحظه ای تماشای آن را رها کند و به کارِ دیگری بپردازد. فیلم گر چه در یک خیابان و یک باجه تلفن خلاصه می شود، اما به خوبی توانسته هیجان و اضطراب را در قالب یک فیلم اکشن به تصویر بکشد.
فیلم سینمایی «باجه تلفن» که از شبکه نمایش پخش شد یکی از فیلمهای اولیه تریلر در مکان محدود است که پایه بسیاری از فیلمهای دیگر در این زمینه شد و برای مثال میتوان به فیلم «تابوت» (۲۰۱۳) اشاره کرد که در آن همه وقایع داخل یک تابوت معمولی و آدمی که برای نجات از آن تلاش می کند می گذرد.
«باجه تلفن» فیلمی به کارگردانی "جوئل شوماخر" با بازی تاثیرگذار "کالین فارل" در نقش استوارت شپرد است.
فیلم داستان مردی شیک پوش و تاحدی خود خواه، به نام استوارت شپرد است. که تلاش می کند تا خود را مهم جلوه دهد، و برای این منظور از هر ترفندی، مخصوصاً دروغ استفاده می کند تا به اهداف خود برسد. او به ظاهر یک مجری تبلیغاتی موفق است اما در ادامه مشخص می شود که اینطور نیست. "استو" هر روز از یک باجه تلفن مشخص در خیابانی مشخص، با "پام مک فادن" که "کتی هلمز" نقش آن را بازی می کند تماس می گیرد و علاقه خود را به ارتباط بیشتر با او بیان می دارد . در پایانِ یکی از این تماسها، تلفن عمومی به صدا در می آید و استو بی اینکه بداند چه اتفاقاتی در انتظار اوست گوشی را برداشته و غافلگیر می شود. صدای آنطرف خط به او هشدار می دهد، درصورتی که گوشی را قطع نماید، او را خواهد کُشت. هیجان و اضطراب آغاز می شود. صدای پشت خط، برای اثبات مدعای خود به اسباب بازیی که نزدیک باجه تلفن است شلیک می کند و توجه استو را به لیزر روی بدنش که از یک اسلحهی دوربین دار او را هدف گرفته جلب می کند. صدا، تلاش میکند تا استو را مجبور به اعتراف به خیانتها و دروغهایی که مرتکب شده نماید و گویی رسالت خود را در این می داند که این هشدار را به تمامی انسانها بدهد، اتفاقی که ممکن است برای هر کسی رخ دهد، هر کسی که سعی دارد تا با دروغ و ترفندهای خلافِ اخلاق به اهداف خود برسد. در آوردن کت توسط استو هر چند برای استفاده او از تلفن همراهش طراحی شده، اما می تواند بیانگر مرحله اول جدا شدن استو از ظاهر فریبنده نیز باشد. چرا که استو در اعترافات خود، به این نکته که پوشیدن این لباسها، خود یک جور تظاهر است و از آنها برای فریب استفاده می کند اشاره دارد و صدا در صدد است تا با بیان این حقایق از سوی استو، او را وارد دنیایی تازه کند. صدا با ایجاد فشار روحی و روانی استو را مجبور می کند تا تمام واقعیات را به همسرش بگوید و به تمام گناهان خود اذعان نماید. صدای پشت خط که توانسته در طول فیلم با لحن و بیانِ قدرتمند، تاثیر گذاری خودر ا به رخ بکشد، با اعترافات استو، گویی به منظور خود رسیده و دست از سر او برمی دارد. در پایان پلیس با مقدمه چینی درستی که کارگردان قبلاً انجام داده با گلوله ای پلاستیکی استو را مورد هدف قرار می دهد. استو در پایان با خارج کردن ساعت تقلبی گران قیمت از دستش و کنار گذاشتن آن گویی خود را ذره ذره به پاکی و دوری از گناه نزدیک می کند و وقتی در آمبولانس به چهره او می نگرید دیگر از کسی که خود را به البسه ای فاخر و گرانقیمت آراسته خبری نیست و احساس آرامش در او نمایان است. تاکید تکنسین آمبولانس با اشاره به آمپول بیهوشی، بر اینکه "ما حرکت می کنیم و تو پرواز می کنی" هم دلالت بر همین امر دارد. اما درست در جایی که گمان آن می رود که همه چیز تمام شده، صاحب صدا در کنار آمبولانس حاضر می شود و با گفتن جمله "اگه آدم رو راستی نباشی سر و کلهی من پیدا می شه" هشداری جدی را نه تنها به استو بلکه به همه انسانها و مخاطبین فیلم می دهد. شاید همین امر باعث آن شود که پس از پایان فیلم به راحتی نتوانیم گوشی تلفنی که زنگ می خورد را برداریم.
این فیلم با هزینه ای در حدود ۱۳ میلیون دلار در مدت دوازده روز در آمریکا ساخته شد و به فروشی بیش از ۹۷ میلیون دلار دست یافت . از دیگر بازیگران این فیلم می توان به، کیفر ساترلند در نقش تماسگیرنده/تکتیرانداز، فارست ویتاکر در نقش کاپیتان اد رمی، رادا میشل در نقش کلی شپرد )همسر استوارت(، ریچارد تی جونز در نقش سرهنگ کول اشاره کرد.
فیلمنامه دقیق "لاری کوهن" در ژانر جنایی ، فیلمبرداری خوب، تدوین فشرده با ریتمی تند و کات های به جا به همراه موسیقی متن ماندگار "هری گرگسون ویلیامز" این فیلم را به عنوان یک فیلم ماندگار و تاثیر گذار در ذهن تبدیل کرده و توجه منتقدین را نیز به همراه داشته است .
فیلم باجه تلفن در سال ۲۰۰۴ توانست کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد در تصویر شرکت شود. این فیلم کاندیدای دریافت جایزه فیلم امتیوی نیز بوده است. حضور در جایزه فیلم منتخب نوجوانان و نامزدی دریافت جوایز بهترین بازیگر از دیگر موفقیتهای اندک سینمایی باجه تلفن بوده است.
شوماخر تا کنون ۲۸ فیلم را کارگردانی کرده است که «باجه تلفن» نوزدهمین فیلم وی محسوب می شود.از مهمترین ساخته های این کارگردان می توان به ورونیکا گرین (۲۰۰۳)، شبح اپرا (۲۰۰۴)، هشت میلی متری (۱۹۹۹)، بتمن و رابین (۱۹۹۷) و سرزمین ببرها اشاره کرد که از اتفاق ساعت ۲۱ امشب از شبکه نمایش پخش می شود و کالین فارل نقش اول آن را دارد.
رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم باجه تلفن به کارگردانی جوئل شوماخر برای ما بنویسید و بفرستید.
اکران و تحلیل فیلم باجه تلفن
با حضور منتقد برجسته سینما و مدرس دوره های پویشی هنر در کشور
محمد شکیبا
چهارشنبه ۲۸ تیرماه
ساعت ۱۷
حضور در این همایش برای عموم آزاد است. جهت رزرو در همایش با شماره ۷۱۱۲۲۱۲(مجتمع فرهنگی انتشاراتی کتاب پردازان) تماس بگیرید.
جوئل شوماخر، در تمام مدت پخش فیلم «باجه تلفن» هیجان، اضطراب، تعلیق واکنش را به طور کامل به نمایش می گذارد و درا ین فاصله حتی به تماشاگر اجازه نمی دهد که به هیچ چیز دیگر به غیر از داستان و فیلم فکر کند.
داستان فیلم :
باجه تلفن را لاری کوهن در ژانر جنایی و دلهره به نگارش درآورده است.
این فیلم با شعار «زندگی شما بر لبه تیغ قرار دارد» درباره یک مدیر تبلیغات به نام استوارت است که هر روز از یکی از باجه های تلفن در نیویورک به دوست خود زنگ می زند. یک روز تلفن زنگ می خورد او گوشی را برمی دارد. صدای آن طرف خط می گوید اگر گوشی را قطع کنید کشته می شوید و نور قرمز یک سلاح لیزری گواه آن است که تلفن کننده شوخی ندارد.
موفقیت های فیلم:
فیلم باجه تلفن با بودجه ای معادل ۱۳ میلیون دلار ساخته شد. در آمریکا ۴۶ میلیون دلار و در جهان ۵۱ میلیون دلار فروش کرد.
این فیلم علاوه بر آمریکا درکشورهایی چون هلند، استرالیا، کانادا، فیلیپین، نروژ، مکزیک و فنلاند نیز به نمایش عمومی درآمد.
کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد در سال ۲۰۰۴ در جایزه فیلم تصویر
کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم جایزه فیلم ام تی وی بوده است.
و…
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - +
سرچ های تازه مخاطبان در وبلاگ رها ماهرو : سریال افسانه در
اغوش ماه صحنه ای که دست همسر امپرتطور زخمی میشود . فیلم گشاورز فضا نورد .
خانواده ساحل بکرانی . والدین ساحل بکرانی . عکس پدر مادر ساحل بکرانی .
راه بزرگ آبی . فیلم راه بزرگ آبی . ساحل بکرانی فرزند کیست . بیوگرافی
ساحل بکرانی . بیو گرافی ساحل بکرانی . دانلود فیلم یاد داشت های یک زن
خاندار این قسمتی که امشب پخش شده است . راه بزرگ ابی فیلم . جیلو پونته .
فیلم خارجی راه بزرگ ابی . فیلم 100 روز در پالرمو . سریال اربابی کوچک .
تماشای فیلم سینمایی لوسی