برنامه سینمایش
سینمایش
شبکه نمایش افتتاحیه و اختتامیه فیلم فجر را در برنامه «سینمایش» پوشش میدهد.به گزارش سرویس تلویزیون ایسنا، برنامه «سینمایش» که چندی است از شبکه نمایش به اخبار و وقایع سینمای ایران میپردازد، مهمترین رخداد سینمایی کشور را از مراسم افتتاحیه تا اختتامیه پوشش میدهد. این برنامه در طول ایام برگزاری جشنواره در چند بخش از محل برگزاری جشنواره گزارشهایی از وقایع جشنواره به طور زنده ارائه میدهد و با اهالی سینما و شرکتکنندگان در جشنواره گفتوگو میکند.
حمیدرضا توسلی، تهیهکننده این برنامه در گفتوگویی گفت: مراسم افتتاحیه از سال ٧۴ تاکنون به صورت زنده پخش نشده است و امسال تنها شبکه نمایش به آن خواهد پرداخت.
وی افزود: این برنامه در نظر دارد ضمن اطلاعرسانی از اخبار و وقایع روزانه این جشن سینمایی، بهطور اختصاصی به موضوعات مرتبط با سینما بپردازد و با برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در جشنواره گفتوگو کند.
مراسم اختتامیه نبز در این برنامه پوشش داده میشود. برنامه «سینمایش» اکنون یکشنبهها ساعت ٢٠ و ۴٠ دقیقه از شبکه نمایش روی آنتن میرود.
در ایام برگزاری جشنواره نیز هرروز ساعت ١۴و ٣٠ دقیقه، ١۶ و ٣٠ دقیقه، ١٨ و ٣٠ دقیقه، ٢٠ و ٣٠ دقیقه و ٢٢ و ٣٠ دقیقه به مدت ١۵ دقیقه به طور زنده پخش خواهد شد.
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم سینمایش که از شبکه نمایش تلویزیون پخش می شود برای ما بنویسید و بفرستید .
پخش از : شبکه نمایش
ژانر : سینما
دسته بندی : فرهنگ ، هنر و رسانه
زبان : فارسی
درباره " سینمایش "
برنامه سینمایش به تهیه کنندگی حمیدرضا توکلی که از شبکه نمایش پخش می شود که دارای آیتم هایی متنوع از جمله اخبار و وقایع سینمای ایران، مهمترین رخداد سینمایی کشور را از مراسم افتتاحیه تا اختتامیه پوشش میدهد.
برنامه سینمایش در طول ایام جشنواره و از محل برگزاری، گزارشهایی از وقایع آن به طور زنده ارائه میدهد و با اهالی سینما و شرکتکنندگان در جشنواره گفتوگو میکند.
برگزاری جشنواره نیز هرروز ساعت 14:30، 16:30، 18:30، 20:30 و 22:30 به مدت ١۵ دقیقه به طور زنده پخش خواهد شد.
<><><><><><><><><><><><><><><><>
حسین مسافرآستانه به مهر گفت:
جزئیاتی از گروه جدید «سینمایش»/ نمایشنامهها فیلم میشوند
حسین مسافرآستانه
حسین مسافرآستانه که از سوی رییس سازمان سینمایی مسئول تدوین طرح «سینمایش» شده است درباره جزئیات آییننامه و اهداف این گروه جدید سینمایی توضیح داد.
حسین مسافرآستانه مشاور رییس سازمان سینمایی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به طرح «سینمایش» و چگونگی اجرای آن گفت: با دستور بررسی و تدوین طرح «سینمایش» از سوی رییس سازمان سینمایی، جلساتی را با افراد مختلفی برای اجرایی شدن گروه «سینمایش» داشتم و امیدوارم هفته آینده جلسه عمومی را با حضور حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی و تعدادی از کارشناسان سینما و تئاتر داشته باشیم تا با تدوین آیین نامه، مراحل بعدی اجرایی شدن این طرح را عملی کنیم.
وی با اشاره به اینکه «سینمایش» قرار است به عنوان جدیدترین گروه سینمایی در کشور فعالیت کند، توضیح داد: این گروه همانند گروه سینمایی «هنر و تجربه» که نزدیک به یک سال پیش فعالیت خود را آغاز کرد و فیلم های خاصی را نمایش داده و فرصت جدیدی را برای اکران بسیاری از فیلم ها در کشور فراهم کرده است، پتانسیل جدیدی را در حوزه سینما فراهم میکند. گروه «سینمایش» با هدف نمایش فیلم های سینمایی که برگرفته از متون فاخر ادبیات نمایشی که امکان تولید داشته باشند، آغاز به کار می کند.
این مدیر سینمایی افزود: «سینمایش» با هدف تولید در سینما فعالیت خود را آغاز می کند و ما تعدادی از متون ادبی فاخر نمایشی را با حفظ ساختار نمایشی به صورت سینمایی ضبط میکنیم. چنین فعالیتی در حوزه سینما فایده های بسیاری دارد که از آن جمله می توان به این مساله اشاره کرد که با این طرح می توانیم ادبیات نمایشی را در قالب آثار سینمایی به مخاطبان عرضه کرده و ماندگاری آثار و امکان توجه و دیدن این ادبیات در سینما را برای بسیاری از افراد فراهم می کند، چرا که نمایشنامه ها معمولا توسط افراد خاص علاقه مند به این حوزه مورد مطالعه قرار می گیرد و مردم کمتر به سمت مطالعه ادبیات نمایشی می روند.
مسافرآستانه دیگر مزایای اجرای طرح «سینمایش» را اینگونه بیان کرد: با اجرای این طرح امکان ساخت فیلم هایی ارزشمند از نظر محتوایی در قالب سینمایی فراهم می شود که می تواند با هزینه ارزانتر اما با متون قوی تری ساخته شوند. معرفی ادبیات غنی نمایشی در قالب آثار سینمایی کمک بزرگی به حوزه تولید فیلم در سینما می کند و از طرف دیگر برای هنرهای نمایشی نیز فرصت ابراز وجود فراهم می کند. در واقع این طرح فرصتی را فراهم می آورد که متون نوشته شده و ارزشمند که بعد از اجرا بایگانی شده اند به صورت فیلم جلوی دوربین برده و این متون را ماندگارتر کرد. البته در این میان آثاری به مرحله تولید می رسد که واجد شرایط لازم برای تولید فیلم سینمایی باشند.
وی توضیح داد: قرار است کلیات مورد نظر در طرح «سینمایش» توسط تعدادی از کارگردانان سینما و تئاتر و نویسندگان ادبیات نمایشی تبدیل به یک گروه سینمایی شود و با تدوین آیین نامه روشن و شفاف، تولید در این زمینه آغاز شود.
مشاور رییس سازمان سینمایی در پاسخ به این پرسش که در این طرح بیشتر متون ادبیات نمایشی نویسندگان ایرانی استفاده می شود، یا خارجی توضیح داد: اولویت ما در این طرح با متون ایرانی است که از نظر محتوایی سنخیت بیشتری با فرهنگ ما دارد، اما به طور کلی مانع ساخت برخی از آثار خاص بین المللی نمی شویم.
وی ادامه داد: یکی از مشکلاتی که در سینما با آن مواجه هستیم این است که نویسندگان شاخص در حوزه سینما به تعداد انگشتان یک دست هستند که البته این نویسندگان نیز به دلیل سختی کاری که دارند، تنها سالی یک یا دو متن را می توانند به رشته تحریر درآورند ریرا فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی جزو کارهای بسیار سخت است و نویسنده نمی تواند تولید انبوه داشته باشد. از طرف دیگر ما با تولیدی از فیلم ها سر و کار داریم که کارگردان بدون رعایت اصول فیلمنامه نویسی و مبتنی بر کارگردانی خود موضوعاتی را دسته بندی کرده و تبدیل به فیلمنامه می کند و می نویسد. به همین دلیل با توجه به نظر بسیاری از کارشناسان سینمایی، سینمای ایران در این سال ها تحت تاثیر بسیاری از فیلمنامه ها جایگاه مناسبی را در جامعه پیدا نکرده و این نشان می دهد که جریان عمومی نگارش فیلمنامه در کشور پیشرفت چندانی نداشته اشت.
این مدیر سینمایی توضیح داد: با توجه به اینکه استحکام متون نمایشی در ایران و دنیا برای همه آشکار است، می تواند به کمک فیلمنامه نویسی در ایران آمده و هنر فیلمنامه نویسی را در سینما ارتقا دهد تا حوزه کارگردانی و فیلمنامه نویسی که دو حوزه تخصصی و جدا از یکدیگر است دسته بندی مشخصی داشته باشد، البته منظور من این نیست که هیچ کارگردانی نمی تواند فیلمنامه بنویسد اما جریان عمومی سینما باید تخصص های هر یک را به صورت روشن و شفاف بتواند ارائه دهد.
آستانه در پایان گفت: امیدوارم به زودی با تصویب آیین نامه «سینمایش»، تا یک ماه آینده اولین فیلم در این گروه به مرحله تولید رسد.
لیست قسمت ها
کمپین تلوبیون
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): نظر رامبد جوان درباره برگزاری جشنواره
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
نظر رامبد جوان درباره برگزاری جشنواره
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): ویژه جشنواره فیلم فجر _ 14 بهمن (بخش 2 )
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
ویژه جشنواره فیلم فجر _ 14 بهمن (بخش 2 )
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): ویژه جشنواره فیلم فجر _ 14 بهمن ( بخش 1)
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
ویژه جشنواره فیلم فجر _ 14 بهمن ( بخش 1)
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): گفت گو با امیر علی نبویان برای نقش آفرینی در فیلم خانه دختر
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
گفت گو با امیر علی نبویان برای نقش آفرینی در فیلم خانه دختر
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): حواشی برج میلاد و نمایش فیلم ها
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
حواشی برج میلاد و نمایش فیلم ها
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): ویژه جشنواره فیلم فجر _ 13 بهمن ( بخش 2)
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
ویژه جشنواره فیلم فجر _ 13 بهمن ( بخش 2)
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): گفت گو با پژمان بازغی برای نقش آفرینی در فیلم ناهید
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
گفت گو با پژمان بازغی برای نقش آفرینی در فیلم ناهید
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): گفت گو با مصطفی کیایی برای نقش آفرینی در فیلم عصر یخبندان
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
گفت گو با مصطفی کیایی برای نقش آفرینی در فیلم عصر یخبندان
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر): ویژه جشنواره فیلم فجر _ 13 بهمن ( بخش 1)
سینمایش (ویژه جشنواره فیلم فجر)
ویژه جشنواره فیلم فجر _ 13 بهمن ( بخش 1)
<><><><><><><><><><><><><><><><>
انعکاس مهمترین رویداد فرهنگی کشور در رسانه ملی
تلاش رسانه ملی در انعکاس سی ویکمین جشنواره ی فیلم فجر دیدنی بود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی رسانه ملی؛ مدیرکل روابط عمومی صداوسیما با بیان این مطلب واشاره به پایان سی ویکمین جشنواره ی فیلم فجر واعلام نتایج آن گفت :براساس اطلاعات دریافتی از مسئولان برگزار کننده ی این جشنواره وهمچنین گزارش های امور مخاطبان روابط عمومی رسانه ی ملی تعداد زیادی از علاقه مندان به صنعت سینما رویدادها وخبرهای مربوط به سی ویکمین جشنواره ی فیلم فجر را ازصداوسیما دنبال می کردند.
سیّد تقی سهرابی با اعلام اینکه در روزهای برگزاری این جشنواره شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی با ارائه ی گزارش و برنامه های مختلف دوستداران سینما را در جریان کم و کیف فیلم های به نمایش در آمده در بخش های مختلف قرار می دادند افزود: شبکه نمایش با برنامه تخصصی" سینمایش" باپخش مستقیم مراسم افتاحیه این جشنواره به استقبال برنامه های آن رفت . این برنامه هر روز با پنج بخش زنده به مدت 20 دقیقه تا روز پایانی جشنواره به پوشش اخبار این رویداد پرداخت و با پخش زنده اختتامیه جشنواره در خدمت مخاطبان بود.
وی گفت:برنامه ی تخصصی "هفت" شبکه ی سوم سیما در این مدت 11برنامه تولید به مدت1980دقیقه با 60نفر از فعالان صنعت سینما در گرایش و تخصص های مختلف گفتوگو کرد و شبکه های دیگر سیما مانند شبکه ی چهار،آموزش و... نیز در این خصوص فعال بودند.
سهرابی افزود:شبکه های رادیویی ایران، تهران، گفتوگو،فرهنگ، اقتصاد،جوان و نمایش با ارائه 5115دقیقه در 77 برنامه شنوندگان علاقه مند را با جشنواره ی سی و یکم فیلم فجر همراه کردند. همچنین شبکه ی خبر،واحد مرکزی خبر و باشگاه خبرنگاران جوان اخبار و اطلاعات این رویداد مهم فرهنگی را به صورت روزانه و حتی در برخی مواقع مانند اختتامیه به طور لحظه ای اطلاع رسانی کردند. روزنامه ی جام جم نیز در این مدت همراهی قابل توجهی با جشنواره داشت.
«سینمایش» با ایدههای تازه به خانه مخاطبان میآید
«سینمایش» عنوان برنامه ای است که همزمان با شروع سی وسومین جشنواره بین المللی فیلم فجر هر روز ساعت 15:30 و 21:30 روی آنتن شبکه نمایش خواهد رفت.
به گزارش حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی سیما؛ «سینمایش» عنوان برنامه ای است که همزمان با شروع سی وسومین جشنواره بین المللی فیلم فجر هر روز ساعت 15:30 و 21:30 روی آنتن شبکه نمایش خواهد رفت.
این برنامه دارای آیتم هایی متنوع از جمله گفتگو با سینماگران، پوشش خبری سینماهای مردمی و نقد و بررسی فیلم ها خواهد بود.
در بخش دیگری از این برنامه از هنرمندان سینما که اکنون در میان ما نیستند یاد خواهد شد.
«سینمایش» نگاهی تازه به سینمای ایران به ویژه فیلم اولی ها داشته و همچنین مستندهایی در زمینه لابراتور، به بهانه تقدیر از این بخش دارد که پخش خواهد شد.
«سینمایش» هر شب در ایام جشنواره فیلم فجر از 12 تا 23 بهمن ماه در شبکه نمایش پخش خواهد شد.
<><><><><><><><><><><><><><><><>
رادیو و تلویزیون در هفتهای که گذشت؛
مرادخانی به دیدار"محمدعلی کشاورز" رفت/ یکی از مجریان تلویزیون سرش را تراشید
"علی مرادخانی" معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دیدار"محمدعلی کشاورز" بازیگر پیشکسوت رفت.
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ در این هفته رادیو و تلویزیون با رویدادهای مختلفی همراه بود.
بنابراین گزارش مهمترین رویداد این هفته تلویزیون، ویژه برنامههای صدا وسیما به مناسبت دهه فجر و 22 بهمن بود. همچنین شبکههای مختلف تلویزیون راهپیمایی روز 22 بهمن ماه را به طور مستقیم پخش کردند.
معاون برنامهریزی رئیس جمهور از صدا و سیما به خاطر اطلاعرسانی به موقع در حادثه برف اخیر قدردانی کرد.
علی دارابی از فیلمهای "شیار143" ساخته نرگس آبیار و "لامپ صد" ساخته سعید آقاخانی در سیودومین جشنواره فیلم فجر تمجید کرد.
برای همدلی با دانشآموز مریوانی دومین مجری تلویزیون سرش را تراشید، مهرداد احمدزاده از مجریان سیمای کردی شبکه سحر به منظور حمایت از این اقدام انسان دوستانه و به پاس احترام به مقام این معلم گرانقدر که به خاطر دانشآموزان موهای خود را تراشید، موهای سر خود را تراشید.
پیش از این علی ضیاء مجری برنامه "ویتامین3" در برنامه زنده به تراشیدن سرخود برای همدلی با ماهان اقدام کرده بود.
مراسم پایانی دومین دوره ختم قرآن کریم در برنامه تلویزیونی "سمت خدا" در حرم حضرت معصومه (س) و همزمان با سالروز وفات آن حضرت از شبکه سه سیما به طور زنده پخش شد.
مراسم اختتامیه سیودومین جشنواره فیلم فجر در برنامه "سینمایش" به طور زنده از شبکه نمایش به روی آنتن رفت.
در دیگر رویداد این هفته، علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با محمدعلی کشاورز دیدار کرد.
مرادخانی گفت: سایه بزرگان و هنرمندانی همچون شما باید برسر جوانان باشد. وجود شما برکت و دلگرمی برای ماست.
روابط عمومی صدا و سیما اعلام کرد: 24 شبکه ایرانی روی اینلست قابل دریافت است.
مراسم تقدیر از بازیگران و عوامل سریال "آوای باران" باحضور هنرمندان، دست اندرکاران و جمعی از مدیران و مسئولان صدا و سیما برگزار شد.
مدیر شبکه از نویسندگان "آوای باران" به خاطر پرداخت به مضامین اجتماعی تقدیر کرد.
جلسه مشترک شورای معاونین دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با معاون صدا و جمعی از مدیران این معاونت، با موضوع نحوه تعامل بین دبیرخانه شورا و معاونت صدا برگزار شد.
همچنین هجدهمین جشنواره تولیدات مراکز استان با حضور مدیران ارشد معاونت امور استانها برگزار شد.
سریال "وضعیت سفید" به کارگردانی و نویسندگی حمید نعمتالله از شبکه آی فیلم نیز در حال پخش است.
<><><><><><><><><><><><><><><><>
اطراقچی خبر داد:
پخش برنامه تحلیلی«سینمایش» از فرداشب آغاز میشود
احمد اطراقچی سینماپرس: برنامه تحلیلی سینمایی «سینمایش» از فرداشب پنجشنبه از شبکه نمایش سیما پخش میشود.
احمد اطراقچی سردبیر، مجری و یکی ازتهیه کنندگان این برنامه در خصوص رویکرد این برنامه به خبرنگار سینماپرس توضیح داد: این برنامه با هدف پرداختن به مسائل سینمایی و اکران فیلم های روز پخش میشود.
وی ادامه داد: در این برنامه البته به فیلم هایی که در گروه هنر و تجربه به نمایش درمی آیند هم توجه خواهد شد.
وی همچنین افزود: این برنامه به صورت ضبط شده دوشنبه ها ساعت۲۲:۴۰ و پنج شنبه ها ساعت ۲۰:۴۰ از شبکه نمایش پخش می شود.
عوامل تولید این برنامه عبارتند از : تهیه کنندگان: احمداطراقچی و محمود محمودی، سردبیر و مجری: احمد اطراقچی، مدیر تصویربردار: مهداد هوشیاری، مدیرتولید: ارش جهانشاهی.
<><><><><><><><><><><><><><><><>
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم فاتح به کارگردانی بهرام ریپور که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
Dir: Otto Preminger
گرداب
فیلم محصول سال 1949
«گرداب» یک فیلم در سبک جنایی به کارگردانی اتو پرمینجر است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد.
تاریخ اکران: ۲۸ نوامبر ۱۹۴۹ م. (آمریکا)
کارگردان: اتو پرمینگر
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۳۸ دقیقه
آهنگساز: دیوید راکسین
فیلمبردار: آرتور سی. میلر
بازیگران
جین تیرنی
ریچارد کونته
خوزه فرر
<><><><><><><><><><><><><><><><>
گرداب (فیلم ۱۹۴۹)
کارگردان اتو پرمینجر
تهیهکننده اتو پرمینجر
فیلمنامهنویس بن هکت
بر پایه the novel Methinks the Lady اثر
Guy Endore
بازیگران جین تیرنی
ریچارد کونته
خوزه فرر
چارلز بیکفورد
باربارا اونیل
کونستانس کولیر
ادوارد فرانز
فورتونیو بونانووا
Ian MacDonald
راجر مور
موسیقی دیوید راکسین
فیلمبرداری آرتور سی. میلر
تدوین لوئیس آر. لوفلر
توزیعکننده فاکس قرن بیستم
تاریخهای انتشار ۲۸ نوامبر ۱۹۴۹ (United States)
مدت ۹۸ دقیقه
کشور آمریکا
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم گرداب به کارگردانی اوتو پرمینگر که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
«گرداب» (انگلیسی: Whirlpool (1949 film)) یک فیلم در سبک جنایی به کارگردانی اتو پرمینجر است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد.
بازیگران
جین تیرنی
ریچارد کونته
خوزه فرر
چارلز بیکفورد
باربارا اونیل
کونستانس کولیر
راجر مور
<><><><><><><><><><><><><><><><>
«گرداب» اتو پرمینجر از «سینما اقتباس» پخش میشود
» سرویس: فرهنگی و هنری - تلویزیون و رادیو
کد خبر: 8902-10576
شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۹
«سینما اقتباس» یکشنبه این هفته فیلم سینمایی «گرداب» به کارگردانی اتو پریمینجر را برای پخش در نظر گرفتهاست.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، سینمایی «گرداب» که با عنوان اصلی (whirlpool) شناخته میشود، محصول سال 1949 آمریکاست و در مدت زمان 98 دقیقه به شیوه سیاه و سفید ساخته شدهاست.
اتو لودویگ پِرمینجر، کارگردان و فیلمنامهنویس آمریکایی، زاده اتریش- مجارستان بود که از تئاتر وارد هالیوود شد. او در پنج دهه زندگی حرفهای خود به کارگردانی 35 فیلم بلند پرداخت.
فیلمنامه «گرداب» را بن هچ و اندور سولت به نگارش درآوردهاند و این فیلم نوآر در ژانر جنایی و معمایی قرار میگیرد. داستان «گرداب» درباره آن ساتن، همسر یک روانپزشک مشهور است که از کودکی دچار اختلال روانی و اعتیاد به دزدی است. او در حین دزدی از یک سوپر مارکت، گرفتار میشود اما توسط فردی به نام دیوید کروو که خود را روانشناس معرفی میکند، از چنگ صاحب فروشگاه رهایی مییابد اما این تازه آغاز ماجراست.
جین تیرنی، ریچارد کونته و خوزه فرر از جمله بازیگران اصلی فیلم هستند. جین تیرنی پیش از این فیلم، در «لورا» با پرمینجر همکاری داشت؛ او بعد از «گرداب» هم در فیلمهای «جایی که پیادهرو تمام میشود» و «شور و تصویب» از این کارگردان بازی کرد.
پرمینجر در سال 1906 متولد شد. پدر اتو یک وکیل دعاوی بود. او بازی در تئاتر را از سن 16 سالگی آغاز کرد. او سپس دکترای حقوق گرفت و به آمریکا رفت و پس از اجرای یک نمایشنامه به هالیوود راه پیدا کرد. پرمینجر در لابلای ساخت آثار سینمایی خود به کارگردانی تئاتر نیز میپرداخت. او در برخی از فیلمهایش در نقشهایی کوچک بازی نیز میکرد.
پرمینجر در سال 1955 برای فیلم «کارمن جونز» موفق به دریافت جایزه خرس برنزی بهترین فیلم در پنجاه و دومین جشنواره فیلم برلین شد. او در سال 1986 و در سن 79 سالگی درگذشت. آخرین فیلم این کارگردان «شرایط انسانی» است که هفت سال قبل از مرگش آن را ساخت.
<><><><><><><><><><><><><><><><>
Dir:Joseph Kosinski
فراموشی
فیلم محصول سال 2013
فراموشی فیلمی علمی تخیلی و پسا رستاخیزی محصول سال ۲۰۱۳ آمریکا به کارگردانی جوزف کوسینیسکی است. در این فیلم بازیگرانی همچون تام کروز، اولگا کوریلنکو، آندرهآ ریسبرو، نیکولای کاستر-والدو، ملیسا لئو و مورگان فریمن ایفای نقش کردهاند.
تاریخ اکران: ۱۰ آوریل ۲۰۱۳ م. (بلژیک)
کارگردان: جوزف کوشینسکی
مدت زمان فیلم: ۲ ساعت ۴ دقیقه
آهنگساز: M83، Anthony Gonzalez، Joseph Trapanese
فیلمنامه: جوزف کوشینسکی، مایکل آرندت، ویلیام موناهان
بازیگران
تام کروز
اولگا کوریلنکو
آندرهآ ریسبرو
............................................................
فراموشی (فیلم ۲۰۱۳)
کارگردان جوزف کوسینیسکی
تهیهکننده جوزف کوسینیسکی
پیتر چرنین
نویسنده کارل گادوشک
بازیگران تام کروز
اولگا کوریلنکو
آندرهآ ریسبرو
نیکولای کاستر-والدو
ملیسا لئو
مورگان فریمن
موسیقی آنتونی گنزالس
فیلمبرداری کلودیا میراندا
تدوین ریچارد فرانسیس بروس
توزیعکننده یونیورسال استودیوز
تاریخهای انتشار
۱۰ آوریل ۲۰۱۳ (فرانسه)
۱۹ آوریل ۲۰۱۳ (آمریکا)
مدت زمان
2۲۴ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
فروش گیشه ۲۸۵٬۶۰۰٬۵۸۸ دلار
فراموشی (به انگلیسی: Oblivion) فیلمی علمی تخیلی و پسا رستاخیزی محصول سال ۲۰۱۳ آمریکا به کارگردانی جوزف کوسینیسکی است. در این فیلم بازیگرانی همچون تام کروز، اولگا کوریلنکو، آندرهآ ریسبرو، نیکولای کاستر-والدو، ملیسا لئو و مورگان فریمن ایفای نقش کردهاند.
خلاصه داستان
داستان فیلم روایتی است از غلبه بیگانگان بر زمین که در آن از شبیه سازی انسانها استفاده شده است.داستان فیلم تا حدود زیادی رازآلود بوده و اتفاقات اخر فیلم بیننده را متعجب می کند.بیننده در این فیلم به این موضوع فکر می کند که آیا واقعاً هر انچه که فکر میکنیم که هستیم ایا یک تصور اشتباه نیست. بازیگر اصلی تام کروز در طول فیلم فکر میکند که در حال نجات زمین از دست بیگانگان است اما در اخر متوجه میشود فریب بیگانگان را خورده و برعکس در حال نابودی انسانهاست .
نقد و بررسی فیلم Oblivion (فراموشی)
Oblivion (فراموشی) ----اپریل 2013 -- اکشن، ماجرایی، رمز آلود--۱۲۶ دقیقه -PG-13 -
کارگردان: Joseph Kosinski
http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/oblivion/Oblivion-2013-Movie-Poster.jpg
نویسنده : Joseph Kosinski
بازیگران: Tom Cruise, Morgan Freeman, Olga Kurylenko
خلاصه داستان :
سال 2077 است. زمین به یک زباله دانی متروک و بایر تبدیل شده است. این امر نتیجه ی نبردی میان انسان ها و موجودات فضایی است که 60 سال قبل رخ داده است. بشریت جنگ را برده اما زمین را از دست داده است...
منتقد: جیمز براردینلی (امتیاز ۷.۵ از ۱۰)
این روزها کمتر پیش می آید که با یک فیلم علمی تخیلی روبرو شویم که بر مبنای ایده و فکر ساخته شده باشد، بنابراین وقتی چنین فیلمی بر روی پرده برود، نشان دهنده ی یک تغییر خوشایند در روند فیلم های فانتزی و فضایی احساساتی ای است که این ژانر را تحت سلطه ی خود درآورده اند. با وجود اینکه «فراموشی/ Oblivion» به اندازه ی کافی با صحنه های اکشن پر شده تا مانع از خستگی و بی حوصلگی مخاطبان بی توجه شود، این فیلم هنوز هم از 90 درصد فیلم هایی که در هالیوود به عنوان علمی تخیلی شناخته می شوند، محتویات علمی تخیلی ناب و حقیقی تری دارد. محتوای علمی تخیلی فیلم آنقدرها هم سخت نیست که در رده ی آثار برگرفته از نوشته های ایزاک آسیموف قرار بگیرد، اما از بسیاری از فیلم هایی که در صدر جدول فروش قرار می گیرند، بسیار اصیل تر می نماید و همین نکته ممکن است در نهایت به ضرر فیلم باشد. با وجود چندین صحنه ی تیراندازی، زد و خورد، تعقیب و گریز و تصادف، «فراموشی» فیلمی نیست که مورد علاقه ی نوجوانان و جوانان کم سن و سال قرار بگیرد. خط داستانی فیلم بیش از حد فشرده و متراکم و ریتم آن بیش از حد نامنظم است.
کار ساده ای ست که آنقدر «فراموشی» را بکوبیم که دیگر چیزی از آن باقی نماند. ناهماهنگی ها و تناقضات و حفره های زیادی در فیلم وجود دارند. مشکل به نسبت میان محتوا و زمان نمایش برمی گردد. مواد اولیه ی داستان بسیار بیشتر از آن هستند که به زور در 126 دقیقه جای داده شوند. داستان فرعی فیلم به تنهایی می توانست چنین زمانی را به خود اختصاص دهد. در نتیجه چیزهایی هستند که از آنها چشم پوشی شده و توضیحاتی هم حذف شده اند. توجیه و استدلال منطقی آوردن برای بیشتر چیزهایی که توضیح داده نشده اند کار سختی نیست، اما همین که این استدلال آوردن ها امری لازم هستند، به خودی خود آزار دهنده است.
«فراموشی» درباره ی ذات هویت است، موضوعی رایج در کارهای علمی تخیلی سطح بالا. آیا یک فرد به واسطه ی دی ان ای/ DNA خود تعریف می شود؟ یا مجموعه ی خاطرات شخص هستند که او را تعریف می کنند؟ چه چیزی ذات اصلی بشر بودن را تشکیل می دهد؟ فیلم های «سفرهای ستاره ای/Star Trek» (به ویژه در «نسل بعد/ The Next Generation ») به دفعات به این سؤال اشاره می کند، مانند آنچه در بازسازی جدید مجموعه ی « Battlestar Galactica » اتفاق می افتد. «فراموشی» علاوه براین به دیگر موضوعات رایج در فیلم های علمی تخیلی نیز اشاره ای دارد. اما من در این نوشته چیزی از آنها نمی گویم، به این دلیل که اشاره به آنها می تواند به نوعی موجب لو رفتن داستان بشود. داستان فیلم چند نکته ی غافلگیری هم در خود دارد.
سال 2077 است. زمین به یک زباله دانی متروک و بایر تبدیل شده است. این امر نتیجه ی نبردی میان انسان ها و موجودات فضایی است که 60 سال قبل رخ داده است. بشریت جنگ را برده اما زمین را از دست داده است. نجات یافتگان به سیاره ی تیتان فرار کرده اند و آنجا یک منطقه ی مهاجرنشین ساخته اند. بقایای درخشانی که از "وطن" به جا مانده اند توسط تعدادی فضاپیمای بی سرنشین و مراقبان انسان شان محافظت می شوند. در همین حین، دشمن به کلی از بین نرفته است. نجات یافتگان جدا افتاده در خرابه های شهرهای قدیمی مخفیانه حرکت می کنند و هر از گاهی به فضاپیماها حمله کرده و آنها را ناقص می کنند. ایستگاه های تغییر ماهیت شناور و بزرگی ساخته شده اند تا آب را به نیروی بخار تبدیل کند و آن را به تیتان بفرستند تا برای منطقه ی مهاجرنشین انرژی فراهم کنند.
جک (تام کروز/ Tom Cruise) و ویک (آندره آ رایزبورو/ Andrea Riseborough) یک "تیم" هستند که به پایان دوره ی مأموریت خود به عنوان مراقبان زمین نزدیک می شوند. از آنجاییکه حافظه ی هر دو پیش از مأموریت پاک شده است، هیچ کدام درباره ی به یادآوری روزهای زندگی شان، پیش از اینکه در یک آپارتمان با معماری سبک صنعتی-تجاری که به منطقه ی ساحل شرقی اشراف دارد، حرفی نمی زنند. آنها ازدواج نکرده اند اما رابطه ی شان مانند یک زوج ازدواج کرده است. ویک با فرمانده ی از راه دورش سالی (ملیسا لئو/ Melissa Leo) در ارتباط می ماند و جک با یک فضاپیمای پرسرعت به اطراف پرواز می کند و موقعیت فضاپیماهای بی سرنشینی را که آسیب دیده اند شناسایی کرده و به تعمیر آنها می پردازد.
اما در حالیکه ویک به گذشته علاقه ای ندارد و می خواهد هر چه زودتر به تیتان بازگردد، جک خواب یک زن زیبا و مرموز به نام جولیا (اولگا کریلنکو/ Olga Kurylenko) را می بیند و ادعا می کند خواب ها بیشتر شبیه به خاطرات هستند. علاوه بر این، او شیفته ی زمین شده و می خواهد آنجا بماند. جک حتی یک اتاقک موقتی ساخته که در یک منطقه ی امن، جایی که گهگاهی فضاپیمای خود را فرود می آورد تا کمی استراحت کند، واقع شده است.
در سالهای دهه ی 2000، تام کروز برای بازی در فیلم های علمی تخیلی آمادگی و علاقه نشان داد، گرچه بعد از فیلم «جنگ دنیاها/War of the Worlds» محصول 2005، این اولین حضور مجدد او در این گونه فیلم ها به شمار می رود. او آنچه را که برای ایفای این نقش لازم است در خود دارد: همان نیرومندی و قوای جسمانی که در مجموعه فیلم های «مأموریت غیرممکن/ Mission: Impossible» نیز به او کمک کرد. آندره آ رایزبورو شخصیتی را نشان می دهد که از احساسات تهی است. سطحی بودن این تصویر بیش از آنکه نشانه ی عدم توانایی او باشد، عمدی و از روی قصد قبلی به نظر می رسد. در حالیکه به هیچ وجه ارتباط گیرایی میان او و تام کروز برقرار نمی شود، نمی توان این نکته را به رابطه ی کروز و اولگا کریلنکو با آن بازی اثیری اش تعمیم داد. نقش آفرینی او در این فیلم در مقایسه با آنچه در فیلم «به سوی شگفتی/To the Wonder» به نمایش گذاشت زمینی تر است اما چهره ی پیام رسان و پرمعنی او اینجا نیز به اندازه ی فیلم مالیک ارزشمند و کمک کننده است و بازی او در کنار کروز نیز گیرا و جذاب است. مورگان فریمن/ Morgan Freeman (که سیگار برگی به لب دارد) و نیکولای کوستر والدو/ Nikolaj Coster-Waldauدر نقش های فرعی به عنوان انسان های فراری که روی زمین زندگی می کنند، ایفای نقش کرده اند.
کارهای مربوط به جلوه های ویژه درجه یک هستند. بیشتر این جلوه ها شامل خلق کردن نیویورک و واشنگتن دی.سی پس از یک دوره ی تحولات عظیم است و شامل نمادهای خاصی مانند ساختمان امپایر استیت، پنتاگون، مجسمه ی یادبود واشنگتن، مجسمه ی آزادی و پل بروکلین می شود. بدیهی است که این اولین باری نیست که ما اینگونه چیزها را می بینیم - فیلم «سیاره ی میمون ها/Planet of the Apes» از پیشروان این گونه به شمار می رود- اما در این فیلم این عمل به همان خوبی و با کیفیتی انجام شده که در هر جای دیگر ممکن بود. افکت های صوتی که شامل یک موسیقی متن پرتپش و لرزاننده هم می شود، آنقدر کوبنده هستند که به یادماندنی باشند. گرچه لحظاتی وجود دارند که آنها توجه بیش از حدی به خود جلب می کنند.
این فیلم دومین تجربه ی کارگردانی ژوزف کوسینسکی/ Joseph Kosinski است که با فیلم پرادعا تر « ترون: میراث /TRON: Legacy» پا به این عرصه گذاشت. در این فیلم، او از روی فیلمنامه ای کار می کند که خودش هم در نگارش آن مشارکت داشته و بر اساس رمان تصویری ای نوشته شده که آن هم اثر خودش است. بنابراین اوست که باید بابت نقاط ضعف فیلم سرزنش شود، به خصوص نقاط ضعف داستان و مشکلات مربوط به ریتم فیلم. در عین حال او می تواند اعتبار ساخت فیلم از روی این داستان را به خود اختصاص دهد، داستانی که آنقدر کنجکاوی برانگیز است که تماشاگرانی را به سینما بکشد که از فیلم هایی که در آینده می گذرند، توقع چیزی بیش از چندین انفجار و نبرد فضایی دارند.
مانند فیلم «اطلس ابری/Cloud Atlas»، «فراموشی» هم فیلم نقص داری است اما بعضی از این نواقص نتیجه ی جاه طلبی بیش از حد است. علاوه بر این، با وجودی که ممکن است بگویند که در کل فیلم «فراموشی» شخصیت ها نسبت به ایده ها و سیر داستان در اولویت دوم قرار دارند، من شخصاً متوجه شدم برایم مهم است که در انتها چه بلایی سر شخصیت ها می آید و آن لحظه ی آخر در رابطه با مفهوم هویت بر چه چیزی دلالت می کند.
اختصاصی نقد فارسی
مترجم: الهام بای
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب و خوش ساخت فراموشی به کارگردانی جوزف کوشینسکی که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
نام فارسی فیلم : فراموشی
ژانر: اکشن ، ماجرایی ، اسرارآمیز
خلاصه داستان : داستان فیلم فراموشی ، در آینده ای دور رخ میدهد. جک هارپر سربازی است که در حین مأموریتش با غریبه ای آشنا میشود و حقایقی را در میابد که تأثیر زیادی در مأموریتش و نجات نسل بشر دارد…
............................................................
امید تام کروز به موفقیت با فیلم 140 میلیون دلاری و آخر الزمانی کمپانی یونیورسال
تام کروز ۵۱ ساله پس از فروش پائین اکشن «جک ریچر» در سینماهای آمریکای شمالی، چشم به موفقیت مالی «فراموشی» دوخته است.
اکشن علمی تخیلی جدید وی روز نوزدهم آوریل سال جاری میلادی به روی پرده سینماهای آمریکا و کانادا میرود.
تام کروز در «فراموشی» در نقش مردی به نام جک هارپر بازی میکند که در یک آینده نزدیک، روی کره زمین (که در حال نابودی است) زندگی میکند.
در قصه فیلم، جک هارپر یکی از معدود انسانهای زنده و بازمانده کره زمین است که به دنبال آدمهای زنده دیگر میگردد و حیات نوع بشر به اقدامات او گره میخورد.
جوزف کاسینسکی کارگردان فیلم «فراموشی» است. او این فیلم را بر اساس فیلمنامهای از خودش ،کارل گاجوسک و مایکل آرندت ساخته است.
کمپانی یونیورسال که تهیهکننده این درام آینده نگرانه است، میگوید برای تولید آن هزینهای 140 میلیون دلاری صرف کرده است.
مورگان فریمن بازیگر سیاه پوست سینما در «فراموشی» نقش مقابل تام کروز را به عهده دارد. ملیسا لیو و چند بازیگر اروپایی هم، دیگر نقشهای فیلم را بازی کردهاند.
منابع نزدیک به فیلم میگویند تام کروز از مسئولان کمپانی یونیورسال خواسته تا تبلیغات وسیعی برای اکران عمومی آن انجام دهند.
تحلیلگران اقتصادی سینما میگویند این بازیگر چند هفته قبل هم امیدوار بود «جک ریچر» فروشی 100 میلیون دلاری در سینماهای آمریکای شمالی کند.
اما «جک ریچر»(اولین فیلم سینمایی تام کروز که در پانزده ماه اخیر به روی پرده سینماها رفت) ،نتوانست فروش بالایی در جدول گیشه نمایش سینماها کند.
در حالی که فیلمهای رقیب «جک ریچیر» به فروشهایی 100 میلیون دلاری در سینماهای آمریکای شمالی دست پیدا کردهاند، این فیلم تا به حال 63 میلیون دلار در این منطقه فروش داشته است.
اکشن ماجراجویانه تام کروز در حالی به این رقم پایین فروش دست پیدا کرد ،که هزینه تولید آن 60 میلیون دلار بوده است.
با توجه به هزینه 20 میلیون دلاری تبلیغات و بازاریابی برای فیلم، اهل فن میگویند فروش 80 میلیون دلاری «جک ریچر» در سینماهای آمریکا و کانادا، فقط هزینه کلی تولیدآن را برمی گرداند.
به این ترتیب،«جک ریچر»حتی اگر به این رقم فروش هم دست پیداکند،هزینه های تولید خود را تامین کرده و سودی نصیب تهیه کنندگانش نخواهد کرد.
مسئولان شرکت رادیکال پیکچرز که این فیلم را تهیه کرده اند،می گویند انتظار چنین فروش پایینی را برای آن نداشته اند.
............................................................
Dir:Nora Ephron
جولی و جولیا (فیلم)
کارگردان نورا افرون
تهیهکننده نورا افرون
اریک استیل
امی رابینسون
نویسنده نورا افرون (فیلمنامه)
جولی پاول (کتاب)
بازیگران مریل استریپ
امی آدامز
استنلی توچی
کریس مسینا
لیندا ایمند
موسیقی الکساندر دسپلا
فیلمبرداری استفن گولدبلت
تدوین ریچارد مارکس
شرکت
تولید
کلمبیا پیکچرز
توزیعکننده کلمبیا پیکچرز
تاریخهای انتشار
۷ اوت ۲۰۰۹
مدت زمان
۱۲۳ دقیقه
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۴۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۲۲ میلیون دلار
جولی و جولیا (به انگلیسی: julie & julia) فیلمی کمدی درام به کارگردانی نورا افرون محصول سال ۲۰۰۹ آمریکا است.
داستان
در سال ۲۰۰۲ جولی پاول (امی آدامز) نویسنده جوانی است که به عنوان یک تلفنچی در یک شرکت در منهتن کار میکند. او از کارش راضی نیست. روزی او تصمیم میگیرد که هر روز یکی از غذاهای کتاب آشپزی جولیا چایلد را درست کند و یک وبلاگ را راهاندازی میکند و کارهای روزانهاش را در وبلاگ مینویسد.
بازیگران
مریل استریپ در نقش جولیا چایلد
امی آدامز در نقش جولی پاول
استنلی توچی در نقش همسر جولیا چایلد
لیندا ایمند در نقش سیمون بـِک
جوایز
جایزه ها و نامزدی ها
جایزه رشته نامزد نتیجه
جوایز اسکار هشتاد و دوم بهترین بازیگر نقش اول زن مریل استریپ نامزدشده
شصت و سومین مراسم بفتا بهترین بازیگر نقش اول زن مریل استریپ نامزدشده
شصت و هفتمین مراسم گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی مریل استریپ برنده
بهترین فیلم موزیکال یا کمدی فیلم نامزدشده
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
نورا افرون
نورا افرون در شهر نیویورک در سال ۲۰۱۰
زادروز ۱۹ مهٔ ۱۹۴۱
نیویورک سیتی
مرگ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲ میلادی (۷۱ سال)
نیویورک سیتی
ملیت ایالات متحده آمریکا آمریکایی
علت مرگ سینهپهلو حاصل از لوسمی حاد میلوئید
پیشه خبرنگار ،مقالهنویس ، کارگردان ، تهیهکننده ، رماننویس ، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس
سالهای نویسندگی ۲۰۱۲-۱۹۷۳
فرزندان دو فرزند
دانشگاه Wellesley College
نورا افرون (به انگلیسی: Nora Ephron) (زادهٔ ۱۹ مه ۱۹۴۱ - درگذشتهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲) خبرنگار، مقالهنویس، کارگردان، تهیهکننده، رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی بود.
زندگینامه
خانم افرون در ۱۹ مه ۱۹۴۱ در نیویورک متولد و در کالیفرنیا بزرگ شد و فعالیت خود را با روزنامه نیویورک پست شروع کرد. او بیشتر به دلیل فیلم کمدی رمانتیک خود شناخته می شود. نورا افرون بیشتر برای فیلمنامه فیلمهای کمدی رومانتیکی چون «وقتی هری سالی را دید» و «بیخواب در سیاتل» مشهور است.
خانم افرون برای روزنامهها و مجلات نیز مینوشت. او چندین کتاب نیز نوشته که یکی از آنها به نام Heartburn در باره ازدواجش با کارل برنشتاین، روزنامهنگار روزنامه واشنگتن پست است که تحقیقاتش در باره رسوایی واترگیت به سقوط ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری آمریکا کمک کرد.
ازدواج نورا افرون با برنشتاین هنگامی که او با مارگارت جی، همسر سفیر وقت بریتانیا در آمریکا روابط عاطفی برقرار کرد، پایان یافت. مارگارت جی، دختر جیمز کالاهان، نخست وزیر سابق بریتانیا بود
آخرین فیلم او جولی و جولیا بود. نورا افرون در سن ۷۱ سالگی به دلیل عوارض لوسمی حاد در نیویورک درگذشت.
افتخارات
او سه بار برای نگارش فیلمنامه های «سیلکوود» ، «بیخواب در سیاتل» و «وقتی هری سالی را دید...» نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد اما هیچگاه این جایزه را دریافت نکرد.
او موفق به دریافت جایزه بفتا برای فیلم «وقتی هری سالی را دید...» به عنوان بهترین فیلمنامه شد.
گزیده فیلمشناسی
۲۰۰۹: جولی و جولیا (فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده)
۲۰۰۵: افسونشده (فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده)
۱۹۹۸: نامه داری (فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده)
۱۹۹۳: بیخواب در سیاتل (فیلمنامهنویس و کارگردان)
۱۹۸۹: وقتی هری سالی را دید... (فیلمنامهنویس و تهیهکننده)
۱۹۸۳: سیلکوود (فیلمنامهنویس)
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
جولی و جولیا
فیلم محصول سال 2009
جولی و جولیا فیلمی کمدی درام به کارگردانی نورا افرون محصول سال ۲۰۰۹ آمریکا است.
تاریخ اکران: ۷ اوت ۲۰۰۹ م. (آمریکا)
کارگردان: نورا افرون
آهنگساز: الکساندر دسپلا
بودجه: ۴۰ میلیون دلار آمریکا
فیلمنامه: نورا افرون
بازیگران
مریل استریپ
امی آدامز
استنلی توچی
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
نظر یک وبلاگنویس درباره فیلم جالب جولی و جولیا
سلام
پخش فیلم سینمایی دیشب از شبکه دو، بهانه ای شد برای اینکه بیشتر به خودم و آشپزی فکر کنم.
خودم و همسرم، خودم و زندگی ام.
خیلی دلنشین بود.
داستان از روی کتاب جولی پاول نوشته شده بود و فیلم واقعی بود. داستان آشپز شدن یک خانم جوان با الهام از یک آشپز کهنه کار و معروف به نام جولیا چایلد.
زندگی خانوادگی و روابط یک زوج که خانم خونه آشپزی رو خیلی دوست داشت ولی خودش رو موفق نمی دونست. شاید مثل من. و خاطرات آشپزیش رو تو وبلاگش می نوشت.
نکته جالب که من بهش پی بردم این بود که هردو این خانم های هنرمند و علاقه مند همسرشون رو هم خیلی دوست داشتند. یک وقتی یک جایی خونده بودم که به آقایون توصیه کرده بود با کسی که با بی میلی غذا می خوره هیچ وقت ازدواج نکنید. شاید دلیلش همینه.
کسی که به غذا و آشپزی علاقه نداره انگار نمی تونه همسر ش رو هم خیلی دوست داشته باشه.
البته دلیل هم برای حرفم زیاد دارم ولی نمونه های فراوونی دور و برم دارم که خانم های کدبانو با دستپخت های خوب غالبا همسرهاشون رو هم خیلی دوست دارند. می گید نه دور و برتون رو دقیق تر نگاه کنید.
خلاصه اینکه دیدن این فیلم رو به شما هم توصیه می کنم.
تاریخ : پنجشنبه ۱٩ خرداد ۱۳٩٠ | ۳:۱٥ ب.ظ | نویسنده : Faezeh
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
نقد فیلم جولی وجولیا Julie & Julia یک آشپزی در دو زمان
فیلم جولی و جولیا، با شرکت مریل استریپ و ایمی ادمز، در باره مربی آشپزی جولیا چایلدز است و زن جوانی به نام جولی پاول که همه غذاهای کتاب او را یک سال پخت و در باره اش وب لاگ نوشت که به کتاب پرفروشی تبدیل شد. این فیلم داستان این دو زن است که در دو زمان مختلف با دو همسر و دو زندگی مختلف، تلاش کردند از طریق اشتیاق وسواس آمیز و پشتکار، خودشان و زندگی شان را از نو بسازند. این فیلم کار جدیدی است از نورا فران، سناریست و کارگردانانی که با فیلمهای زن محور با داستانهای دوگانه موازی، به شهرت رسیده.
در فیلم جولی و جولیا، زن ها همه کاره هستند... و آن هم نه همه زنها... فیلم جولی و جولیا، داستان دو تا زن است که زندگی عادی و شخصیت روزمره خود را به چیز دیگری تبدیل کردند، به چهره ای سراسری و محبوب. جذابیت آن این است که هر دو این زنها، زنهای موضوع فیلم جولی و جولیا.. واقعی هستند یعنی خیالی نیستند، وجود دارند، خانم جولیا چایلدز تا سال 2004 زنده بود و تا اواخر عمرش که به 91 سالگی رسید، در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شد و بارها برنامه های قدیمی اش تجدید پخش شد، جولی پاول، بلاگ نویسی که تمام غذاهای کتاب جولیا چایلد را پخت هم که حاضر است.
داستان این طرف دوربین هم مشابه آن طرف آن است، یعنی این فیلم حاصل زحمات نورا افران، سناریست و کارگردانی است که مثل زن های موضوع داستان، خودساخته است. افران وقتی معروف شد که داستان طلاقش با باب برنستین سردبیر اسبق واشنتگن پست را به صورت کتاب منتشر کرد که بعد هم فیلم شد Heartburn با شرکت مریل استریپ و جک نیکلسن.
فیلم جولی و جولیا، براساس دو کتاب ساخته شده. یکیش کتاب اتوبیوگرافی جولیا چایلدز است تحت عنوان «زندگی من در فرانسه» که تشریح می کند چطور در فرانسه در جنگ دوم جهانی، در اوج سرگردانی و نومیدی، زندگی خودش را با تکیه بر اشتیاق، پشتکار و بینش یگانه از نو ساخت. خانم چایلدز با کتابهای آشپزی اش، مربی بزرگی بود که آشپزی به سبک فرانسوی را به آمریکائی ها آموخت و نقش بزرگی در شکل دادن به ذائقه ها بازی کرد.
کتاب دیگری که این فیلم براساس آن ساخته شده، نوشته بلاگ نویس خانم جولی پاول است که زندگی کسالت بار خانوادگی داشت و در شغل خود منشگیری هم به بن بست رسیده بود، ولی وقتی شروع کرد با جدیت، روزی یکی دو غذا از کتاب جولیا چایلدز را پختن و در باره اش بلاگ نوشتن، به موفقیت تازه و خیره کننده ای دست پیدا کرد. خانم نورا افران در سناریوش، این دو شخصیت را در دو زمان و مقطع اجتماعی مختلف قرار داده که هرگز یکدیگر را نمی بینند ولی زندگی های آنها را در سناریوی خود به هم تنیده است.
هفته پیش در سینمای زیگفرید نیویورک، مریل استریپ، ایمی ادمز، کریس مسینا و استنلی توچی... هنرمندان فیلم جولی و جولیا روی فرش قرمز بودند برای مراسم افتتاح اکران همگانی این فیلم، که از جمعه آینده خواهد بود. مریل استریپ در نقش جولیا چایلدز، مربی برجسته آشپزی ظاهر می شود و ایمی ادمز، در نقش جولی، بلاگ نویسی که تمام غذاهای کتاب او را در یک سال پخت. برنامه تلویزیونی جولیا چالدز دهها سال محبوب تماشاگران آمریکائی بود.
مریل استریپ می گوید خوشحال است که نقش زنی را بازی می کند که آن همه کار کرد و شوهرش را دوست داشت و همه توان و تخیل خود را صرف زیستن کرد. استریپ می گوید جولیا چایلدز فرق می کرد با شخصیت های عصبی یا ناجوری که قبلا بازی کرده است.
مریل استریپ می گوید دلیل محبوبیت جولیا چایلدز اشتیاق بود که به کارش نشان می داد، که واگیردار است. آدمی بود که بی تعارف خودش بود. سعی نکرد خودش را لعاب بزند یا مد روز باشد و مردم به طرف اصالت شخصیت او کشیده شدند.
جولی پاول، منشی دلخسته ای که ایمی ادمز نقش او را بازی می کند با پختن و نوشتن در باره غذاهای جولیا چایلدز، زندگی تازه پیدا کرد.
ایمی ادمز می گوید خوشحال است که قبل از این فیلم در فیلم «شک» با مریل استریپ همبازی بود برای اینکه همچنان زیر نفوذ درسهائی بود که از او گرفت، به خصوص درس حضور در لحظه و سخت کوشی. در فیلم «جولی و جولیا» کریس مسینا نقش شوهر جولی پاول را بازی می کند و استنلی توچی، شوهر جولیا چالد است.
کریس مسینا می گوید خیلی زود با ایمی ادمز خو گرفت و چون طبع شوخ مشابهی دارند، جلوی دوربین رابطه گرمی داشتند. استنلی توچی، می گوید کشش بین دو نفر یا هست یا نیست و زورکی نمی شود.
جولیا چایلدز به این ترتیب، و ظاهرا دو هنرپیشه طراز اول که هر کدام دو تا جایزه اسکار گرفته اند با آن خانمهای کدبانو، دستپخت خوشمزه ای درست کرده اند. البته به شرطی که زیادی آبکی نباشد.
خانم نورا افران از داستانهای موازی که در پایان به هم برسند، خیلی خوشش می آید هر چند که یک مقدار آن ها را زیادی رقیق و احساساتی درست می کند مثل فیلم پرفروشش «بی خواب در سیاتل» با شرکت تام هنکز، یا «شما نامه دارید» You Got Mail آن هم با شرکت تام هنکز، یا «وقتی هری با سلی ملاقات کرد» که سناریوش را خانم افران نوشته بود.
در فیلم جدیدش هم خانم افران دو داستان موازی را برگزیده که در دو زمان مختلف اتفاق می افتاد و خیلی ها آن را تشبیه کرده اند به غذای اصلی کتاب خانم جولیا چایلدز، یعنی آبگوشت فرانسوی با سس شراب، معروف به بیف بورگنیون... و این فیلم هم غذای پرچربی و سنگین و راضی کننده ای توصیف شده...
به قول خود نورما افران، اسم فیلم باید باشد مریل استریپ و ایمی ادمز و بیف بورگونیون. جولیا چایلدز، با بازی مریل استریپ، یک زن آمریکائی بود که بعد از جنگ در فرانسه به کلاس های آشپزی کوردون بلو در فرانسه رفت و مهارتی که پیدا کرد آمد با اشتیاق در کتاب و برنامه های رادیوئی و تلویزیونی با هموطنانش در آمریکا سهیم شد، و جولی پاول هم یک روز در سال 2002 تصمیم می گیرد تمام 524 دستور غذای کتاب «مهارت در آشپزی فرانسوی» جولیا چایلدز را ظرف یک سال بپزد و هر روز در باره تجربه اش بلاگ بنویسد. این بلاگها به تدریج چنان موفق می شود و خواننده پیدا می کند که به کتابی تبدیل می شود... به این ترتیب، زندگی این دو زن، به طرز شگفت انگیزی، در هم می پیچد. موضوع هر دو زندگی، جستجوی راهی برای مفید بودن و لذت بردن از مواهب زندگی و ارضاء شدن است.
شاید برای آنها که شخصیتی مثل جولیا چایلدز را نمی شناسند، دیدن این فیلم به آشنائی با یکی از چهره های مهم فرهنگ عامه در آمریکا کمک کند. زنی بود که از هر نظر به تماشاگرانش درس داد و یکی از درس های بزرگ او که شاید این فیلم بخواهد بهتر آن را باز گو کند، دیررس بودن شهرت و محبوبیت او بود. برای خانم افران هم همین از جاذبه های داستان است. برای اینکه جولیا چایلدز تا 50 سالگی چندان شناخته شده نبود این جولیا چایلدز افسانه ای که هم می شناسد و ازش خاطره دارند، از 50 سالگی به بعد است... یعنی توانست در میان سالگی خودش را از نو خلق کند. و فیلم جولی و جولیا، علاوه بر شخصیت جولیا چایلدز، شخصیت جولی پاول را هم معرفی می کند. او هم مثل جولیا چایلدز در چهار راه زندگی، خودش و زندگی اش را از نو می سازد و خلاء زندگی اش را با سرمشق گرفتن از جولیا چایلدز پر می کند. و در این مسیر نوسازی خویشتن است که به موفقیت می رسد. وجه مشترک آنها همان آبگوشت مشهور بیف بورگنیون است با شراب و پیازهای ریز سفید...
در جذابیت این شخصیت ها شکی نیست، ولی آیا کسی هست که در این دور و زمانه بخواهد دوساعت و نیم فیلم نگاه کند در باره کتاب آشپزی محبوب مادربزرگ؟ چون، حتی کتابهای آشپزی هم دیگر مدرن شده اند، و کتاب جولیا چایلدز با آن همه کره و کولسترول که توش می ریزد، واقعا مد قدیم است. حالا آشپزی سالم شده.
جو بلکسترو، منتقد فیلادلفیا اینکوایرر می نویسد هر چند تم های مطرح شده در این فیلم خیلی قوی هستند، ولی معلوم نیست که طرز مطرح کردن آنها و دو ساعت و نیم آشپزی، بتواند بلیط زیادی در گیشه بفروشد - ولی کرک هانیکات، منتقد هالیوود ریپورتر، می نویسد فیلمی است که در میان تماشاگران زن بسیار موفق خواهد بود و به تازگی هم شاهد بودیم تماشاگران زن به تنهائی قادر هستند دست کم در هفته اول اکران، فروش خوبی را تضمین کنند. خانم دبی پوئنته، منتقد اگزامینر، از بازی مریل استریپ تعریف می کند و می نویسد شما به عنوان هوادار مریل استریپ وارد سینما می شوید ولی هوادار جولیا چایلدز از سینما خارج می شوید. .. نویسنده فیلادلفیا اینکوایرر می نویسد، شکی نیست که مریل استریپ برای بازی اش در نقش جولیا چایلدز، بار دیگر نامزد اسکار می شود.
بیشترین تحسین در باره این فیلم راجع به غذاهاست. می گویند گرسنه نروید تماشای این فیلم که تحملش سخت است و به قول یک منتقد، از این فیلم که بیرون می آئید نه اینکه می خواهید یک چیزی بخورید، بلکه چنان اشتهائی دارید که می خواهید همه چیز را بخورید.
روزنامه نیویورک تایمز آن را پورنوگرافی غذائی توصیف کرده به خاطر تصاویر اشتهابرانگیزی که از غذا نشان می دهد و همه غذاها از بس کره دارد، زیر نور فیلمبرداری برق می زند. جذابیت دیگر فیلم، تصویر جولیا چایلدز و شوهرش است که در میانسانی پر از شهوت و اشتها بودند برای زندگی و عشق و غذا.
منتقدهای نشریات تخصصی که نقدهاشان را جلوتر بیرون می دهند، خیلی به آن خوشبین هستند. منتقد هالیوود ریپورتر درآمیختن دو کتاب را ستایش کرده و می نویسد حتی از نظر تجارتی هم فکر خوبی به نظر می رسد برای هیچکدام از این دو کتاب خاطره، برای فیلم پرفروش مناسب نیستند هر چند که شاید از کتاب چایلدز که داستان خودآفرینی خود را در فرانسه بعد از جنگ بازگو می کند، ارزش فیلم شدن جداگانه را داشته باشد. اما از دید این نویسنده، داستان جولیا پاول که عشق وسواس آمیزش به کتاب جولیا چایلدز را جزء به جزء تشریح کرده، زیادی خودمحور است و مزه نامطبوعی از خود به جای می گذارد و از مقابل گذاشتن زندگی کسالت بار این زن و شوهر جوان در محله شلوغ و کارگری کوئینز نیویورک با زندگی جولیا چایلدز و شوهرش در پاریس، فیلم تا حدودی زندگی چایلدز را تحریف می کند.
هانیکات می نویسد علیرغم بازی های خوب و بازسازی خاطره انگیز پاریس دهه 1950، فیلم خانم افران، معنی اصلی کتاب خانم چایلدز را نادیده گرفته و آن این است که او در فرانسه به آزادی رسید و فرانسه او را از ارزش های محافظه کارانه بورژوائی طبقه متوسط و جمهوریخواه آمریکائی رهائی بخشید. کشف غذا برای او کشف آزادی و لذت هائی بودکه در فرهنگ محافظه کار ممنوع بودند. جاستین چنگ منتقد ورایتی، نظر منفی تری نسبت به فیلم خانم افران دارد ولی می نویسد بازی مریل استریپ، تازه ترین ماده غذائی است که در پختن این فیلم به کار رفته و بدون آن، این کمدی - درام بیوگرافی گونه، غذائی قبلا پرحجم و از هضم گذشته است که سعی می کند داستان دو زنی که از راه غذا پختن ونوشتن در باره آن به ارضاء شخصی و شهرت رسیدند، امروزی کند.
منبع : وبلاگ بهنام ناطقی
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
جولی و جولیا(JULIE & JULIA)
(تولید 2009)
[و خدا آشپز را آفرید!]
نویسنده ی فیلمنامه و کارگردان: نورا افرون. بازیگران: مریل استریپ (جولیا چایلد)، ایمی آدامز (جولی پاول)، استنلی توسی (پال چایلد)، کریس مسینا (اریک پاول). 123دقیقه. درجه ی نمایشی: PG-13.
فیلم جولی و جولیا قصه ی دو زن میانسال آمریکایی در دو دوران متفاوت را بیان می کند که نقطه ی مشترک آنها، هنر آشپزی و میل سوزان برای کسب موفقیت و شهرت است.
جولیا چایلد، که نقش وی را مریل استریپ بازی می کند، در سال 1912 در پاسادنای کالیفرنیا متولد شد. جولیا برای آموختن هنر آشپزی به پاریس رفت و پس از سالها تلاش و کوشش در سال 1961 کتاب معروف خود، مهارت درهنر آشپزی فرانسوی را که شامل 524 دستور تهیه ی غذا برای 365 روز سال است، چاپ و منتشر کرد. چایلد از سال 1962 برنامه ی تلویزیونی آشپز فرانسوی را تهیه و تولید کرد که بسیار پرتماشاگر بود. جولیا چایلد لقب «بزرگترین آشپز قرن بیستم» را از آن خود ساخته است . اما جولی پاول ، که نقش وی را ایمی آدامز بازی می کند، یک زن عصر اینترنت است که در نیویورک زندگی می کند. جولی عهد بسته که تمامی 524 دستور تهیه ی غذای درج شده در کتاب مهارت در هنر آشپزی فرانسوی را طی یک سال به مرحله ی اجرا درآورد. جولی پاول یک وبلاگ راه اندازی کرده تا گزارش آشپزی خود را هر روز به اطلاع بقیه ی مردم جهان برساند.
فیلم جولی و جولیا زندگی های این دو زن را به صورت موازی نشان می دهد. ما از یک سو جولیای قد بلند را می بینیم که در بازارهای روباز پاریس دهه ی چهل و پنجاه میلادی دنبال میوه و سبزیجات و گوشت تازه می گردد و از سوی دیگر جولی پاول را در آپارتمان نیویورکی اش در دهه ی نود می بینیم که سعی دارد به هر زحمتی که هست دستورالعمل های کتاب آشپزی جولیا را عملی کند. البته تماشاگر بیشتر دوست دارد کهصحنه های پاریسی جولیا را ببیند که یک دلیل این امر شخصیت دوست داشتنی جولیا و شخصیت فرصت طلب و دوست نداشتنی جولی است. و باید اذعان کرد که نقطه ی قوت فیلم در صحنه های مربوط به جولیا است. چه بسا اگر تمامی فیلم به کاراکتر جولیا چایلد اختصاص می یافت، ثمره ی کار بسیار بهتر از این بود.
ایراد دیگر فیلم تلاش مذبوحانه ی فیلمساز برای نشان دادن مشابهت ها وتوازی ها در زندگی های جولی و جولیا است در حالی که این دو زن عملا هیچ شباهتی به هم ندارند.شاید تنها شباهت های آنها ،شوهران گوش به فرمان و صبوری باشد که آنها در کنار خود دارند . متاسفانه کاراکترهای قالبی و توخالی این دو شوهر صبور و شکیبا یک نقطه ضعف برای فیلم به شمار می رود .
با این وجود نکات ارزشمند فیلم جولی و جولیا بسیار بیشتر از عیبهای قابل اغماض آن است. این فیلم اثری است در ستایش لذت های زندگی ،سخاوتمندی کره ی زمین ،و تلاش های عظیمی که برای درست کردن یک غذای واقعا خوشمزه باید به کار بست؛و از همه ی این ها مهمتر جولی و جولیا فرصت بی نظیری است برای تماشای یک بازی درخشان دیگر از بانوی هزارلهجه ی سینما،مریل استریپ.
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
سکانس برتر : جولی و جولیا
جولی و جولیا محصول ۲۰۰۹ آمریکا ، یک فیلم کمدی/درام زنانه برگرفته از یک ماجرای واقعی می باشد که انصافاً حتی برای بنده هم جالب و بامزه بود . در این فیلم یک منشی جوان به نام جولی تصمیم می گیرد طی ۱۰۰۰ روز ۱۰۰۰ دستور آشپزی کتاب معروف جولیا چایلز را استفاده و نتیجه آن را در وبلاگش منتشر کند که باعث معروفیتش می شود . اما بامزه ترین بخش های فیلم مربوط به خود جولیا چایلز و مسیری است که وی برای یادگیری آشپزی پیموده . مریل استریپ برای بازی در این نقش برای nام بار نامزد دریافت اسکار شد!
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
خلاصه داستان: در سال ۲۰۰۲ جولی پاول ( امی آدامز) نویسنده جوانی است که به عنوان یک تلفنچی در یک شرکت در منهتن کار میکند. او از کارش راضی نیست. روزی او تصمیم می گیرد که هر روز یکی از غذاهای کتاب آشپزی جولیا چایلد را درست کند و یک وبلاگ را راه اندازی میکند و کارهای روزانه اش را در وبلاگ می نویسد...
پ.ن: این فیلمنامه از روی یک داستان واقعی نوشته شده است. شخصیت اصلی داستان (جولی پاول) داستان زندگی خود را با عنوان "جولی و جولیا" در سال 2005 منتشر کرد.
بازیگران:
مریل استریپ در نقش "جولیا چایلد"
امی آدامز در نقش "جولی پاول"
استنلی توچی در نقش "همسر جولیا چایلد"
کارگردان: نورا افرون
تهیه کننده: نورا افرون / اریک استیل / امی رابینسون
نویسنده: نورا افرون (فیلمنامه) / جولی پاول (کتاب)
موسیقی: الکساندر دسپلت
فیلمبرداری: استفن گولدبلت
تدوین: ریچارد مارکس
استودیو: کلمبیا پیکچرز
توزیع کننده: کلمبیا پیکچرز
تاریخ انتشار: 7 اوت 2009
مدت زمان: 123 دقیقه
کشور: آمریکا
زبان: انگلیسی
بودجه: 40 میلیون دلار
فروش: 122 میلیون دلار
جوایز:
نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم کمدی سال 2010
نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن سال 2010
برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره بافتا در سال 2010
برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره گلدن گلوب در سال 2010
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم دیدنی جولی و جولیا به کارگردانی نورا افرون که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
نگاهی به فیلم «جولی و جولیا»
جولی و جولیا
چشمهای مهربان مریلاستریپ، به خصوص هنگامی که میخندد، هنوز صحنه را جادو میکند.
امی آدامز در تداوم سیر صعودی کارنامهاش، بار دیگر گامی به جلو برمیدارد. نورا افران، سناریست و کارگردان نیز پس از چند شکست ناگوار چون «اعداد خوشیمن» (2000) و «افسون شده» (2005) که بیش از هر چیز مشکل لحن داشتند، اینبار خورش را خوب جا میاندازد! نتیجه فیلم دلپذیر و دوستداشتنی «جولی و جولیا»است، از پرفروشترین فیلمهای روی پرده سینماهای آمریکا، که منتقدان نیز زبان به تحسیناش گشودهاند؛ فیلمی که کاملا مشخص است یک کارگردان زن آن را ساخته؛ از نحوه چیدمان صحنهها گرفته و ذوق و سلیقهای که در سراسر اثر به چشم میخورد تا جزئیترین رفتارهای زنانه که جملگی ملموس و تاثیرگذار از کار درآمدهاند.
«جولی و جولیا» حکم پیروزی اراده زنانی را نجوا میکند که با آشپزی، مشی زندگیشان را تغییر میدهند و به شهرت میرسند.آخرین ساخته نورا افران به سفرهای میماند که در آن چندین نوع غذای لذیذ، به همراه انواع و اقسام سالادها و نوشیدنیها، به ظرافت و سلیقه چیده شده و اشتهای مخاطب را برمیانگیزد.
اگر سال گذشته، زنان «مامامیا!» را تبدیل به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال کردند، امسال احتمالا این اتفاق با فیلم «جولی و جولیا» تکرار میشود.
جولی پاول، زن جوانی است که زندگیاش را به عنوان منشی یک موسسه دولتی در نیویورک هدر میدهد. در آستانه 30سالگی او دچار نوعی افسردگی و یأس شده است. در آپارتمان کوچکی به همراه همسرش زندگی میکند که مرد مهربانی است ولی جولی از شغل بیحاصل و طاقتفرسایش به تنگ آمده.
آخرین ساخته نورا افران که قبلا تبحر و توانایی خود را در خلق کمدی رمانتیکهای شیرین و دلچسب نشان داده، اینبار مخاطبان خود را به تماشای ضیافتی از خوشمزهترین غذاهای دنیا دعوت میکند! «جولی و جولیا» که براساس ماجرایی واقعی ساخته شده، زندگی زنی را به تصویر میکشد که برای مبارزه با روزمرگی، به آشپزی رومیآورد.
جولی پاول، زن جوانی است که زندگیاش را به عنوان منشی یک موسسه دولتی در نیویورک هدر میدهد. در آستانه 30سالگی او دچار نوعی افسردگی و یأس شده است. در آپارتمان کوچکی به همراه همسرش زندگی میکند که مرد مهربانی است ولی جولی از شغل بیحاصل و طاقتفرسایش به تنگ آمده.
کار اداری، زندگی او را یکنواخت و کسلکننده کرده است تا اینکه جولی تصمیم میگیرد با استفاده از کتاب کهنه آشپزی مادرش، همه 524 دستور آشپزی قید شده در کتاب را درست کند؛ کتابی که مولفش جولیا چایلد است که طی سالهای دهه1940 و 1950 در پاریس زندگی میکرد و آنجا تصمیم گرفت کتابی درباره آشپزی بنویسد.
نورا افران در کنار زندگی جولیا پاول، به پاریس سالهای جنگ جهانی دوم میرود و نشان میدهد که چگونه جولیا چایلد و همسرش که به عنوان یک دیپلمات خارجی باید ماموریتی را در فرانسه بگذرانند، به جستوجوی زیبایی، طراوت و بخشیدن طعمی دلچسب به زندگی برمیآیند!
جولی و جولیا
کارگردان در گذر از پاریس دهه40میلادی به نیویورک 2003، لحن همگون و منسجم را به خوبی حفظ میکند.
نورا افران، یأس و افسردگی جولیا پاول را خیلی زود با نشاطی حاصل از اعتماد به نفس عوض میکند و با نمایش برشهایی از زندگی جولیا چایلد، حال و هوایی پاریسی به فیلم خود میبخشد؛ حالوهوایی برخوردار از لطافت، ظرافت و هنر زنی که آشپزی را به لذتبخشترین کار دنیا تبدیل کرد! مریل استریپ در نقش جولیا چایلد، مهمترین برگ برنده فیلم است؛
هنرپیشهای توانا که میتواند به معمولیترین نقشها هم جلوهای متفاوت ببخشد و هر جا که وارد صحنه میشود، به فیلم شور و زندگی اعطا میکند. استریپ با استفاده مطلوب از خندههایش و صدای زیرش که در اینجا با تاکید بیشتری همراه شده، جولی چایلد را چنان میآفریند که نمیتوان گزینه دیگری جز او برایش تصور کرد! در واقع افران با انتخاب مریلاستریپ، نیمی از راه را با موفقیت طی کرده و از شور، عظمت و احساس عمیقی که در چهره او موج میزند در خدمت غنای بیشتر فیلمش بهره گرفته است.
جولی و جولیا» حکم پیروزی اراده زنانی را نجوا میکند که با آشپزی، مشی زندگیشان را تغییر میدهند و به شهرت میرسند.آخرین ساخته نورا افران به سفرهای میماند که در آن چندین نوع غذای لذیذ، به همراه انواع و اقسام سالادها و نوشیدنیها، به ظرافت و سلیقه چیده شده و اشتهای مخاطب را برمیانگیزد.
امی آدامز نیز در نقش جولی پاول، حسی از طنازی و خوشطبعی را به مخاطب القا میکند و کیفیت بازی شهودیاش، تماشاگر را خیلی زود بر سفره غذاهای لذیذ که میپزد، مینشاند. آدامز در تبلور احساسات زنی دل خسته و کلافه از زندگی سترون و یکنواخت همانقدر موفق است که در برانگیختن تحسین مخاطب از هنر کمال یافته آشپزیاش.
نکته جالب توجه این است که جولی پاول خودش را کدبانویی منحصر به فرد و آشپزی توانا نمیداند و رویکردش به طباخی، بیش از هر چیز اقدامی در جهت تغییر زندگی بیروح و بدون هیجاناش است. او کارش را با تهیه غذاهای ساده و معمولی آغاز میکند و به تدریج سراغ غذاهایی میرود که درست کردنشان نیازمند دقت و حوصله و البته ذوق فراوان است.
«جولی و جولیا» را میتوان فیلمی درباره انرژی که انسان به پیرامون خود میدهد، نیز دانست. گویی فیلمساز میخواهد بگوید غذایی میتواند طعمی فوقالعاده داشته باشد و حسی از لذتجویی را اقناع کند که با لذت تهیه شده باشد. آشپزی در «جولی و جولیا» ظریفترین، پرجزئیاتترین و البته لذتبخشترین حرفه دنیاست.
افران پرجلوهترین سکانسهای فیلمش را با نماهایی خوشترکیب از فرایند آشپزی میآراید و موفق میشود تم اثرش را چنان با مهارت گسترش دهد که تماشاگر به روند تهیه یک سالاد فصل یا تزئین سوپ جو را با سبزیجات تازه، با کنجکاوی و علاقه بنگرد. اینگونه است که پختن یک خورش خوشمزه میتواند مهمترین کار دنیا باشد و اساسیترین سؤال اینکه چگونه باید گوشت را در داخل ماهیتابه تفت داد؟!
جولی و جولیا
«جولی و جولیا» در فصلهای آغازیناش یکی از مهمترین قواعد درام پردازی، یعنی اصل تضاد را به خوبی رعایت میکند؛ تضاد میان پاریس سرشار از شور زندگی دهه 40 با نیویورک بیروح و کسلکننده امروز؛ جایی که فیلمساز از رنگهای گرم، شور زیستن و انرژی و انگیزهای تمام نشدنی، به آپارتمانی کوچک، به هم ریخته و فاقد حس زندگی برش میزند. جولی و جولیا در طول فیلم هرگز یکدیگر را نمیبینند ولی فیلمساز مدام میان زندگی این دو حرکت میکند و نقاط تمایز و اشتراکشان را نمایان میکند. هر دو زن با انتشار هنرشان میتوانند به شهرت برسند.
جولیا چایلد وقتی موفق میشود ناشر کم خرد و کوتهبینش را متقاعد کرده و کتاب آشپزیاش را منتشر کند، به توفیق دست پیدا میکند.
جولی پاول نیز هنگامی که تجربههایش در آشپزی و عملکردن به دستور کتاب چایلد را در وبلاگش مینویسد، خیلی زود در فضای مجازی به قهرمانی استثنایی مبدل میشود.
«جولی و جولیا» موفق میشود حس اعتماد بهنفس کاراکترهایش را به مخاطب القا کند. فیلم میگوید هیچ کاری الزاما بیاهمیت یا مهم نیست بلکه شیوه انجام دادنش است که کیفیت آن را تعیین میکند. همچنان ذوق و استعداد تنها در سایه پشتکار میتواند نتیجه دهد.
جولی و جولیا» فیلم دلپذیری است که تماشاگر را از همان سکانس اول با خود همدل و همراه میکند. تسلط افران بر ابزار باعث شده تا فیلم با آنکه به شدت مستعد تداعیگری برنامههای آشپزی تلویزیون است، از چنین ورطهای به سلامت عبور کند؛ آن هم در حالی که فیلم آکنده از سکانسهای آشپزی است.
«جولی و جولیا» فیلم دلپذیری است که تماشاگر را از همان سکانس اول با خود همدل و همراه میکند. تسلط افران بر ابزار باعث شده تا فیلم با آنکه به شدت مستعد تداعیگری برنامههای آشپزی تلویزیون است، از چنین ورطهای به سلامت عبور کند؛ آن هم در حالی که فیلم آکنده از سکانسهای آشپزی است. نورا افران درام زندگی را با سرپنجههای هنرمند زنانی ثابتقدم و جسور رقم میزند که تماشاگر حسرت خوردن دستپختشان را دارد!
افران با پرهیز از حاشیهرویهای بیمورد داستانی و با دکوپاژی روان و بدون تاکید و جلوهگری نشان میدهد که از انبوه تجربههای متنوعش در کمدیرمانتیکها، به خوبی درس گرفته است. سازنده «جولی و جولیا» سادگی دلپذیرش را به سادگی به دست نیاورده و این پیروزی، حاصل چندین و چند شکست دراماتیک است.
از منظری افران همان کاری را انجام داده که جولی پاول؛ تغییر مسیر از کاری یکنواخت و خستهکننده به انجام فعالیتی لذتبخش و شورانگیز؛ اینکه عمل کردن به پیشنهاد سرآشپزش میتواند طعم شیرین زندگی را به شما بچشاند!
مسعود عجمی
Julie and Julia - جولی و جولیا
جولی و جولیا داستانی واقعی از جولیا پاول وبر اساس خاطرات جولیا چیلد با نام(زندگی من در فرانسه) که برای برادر زاده اش الکس نوشته است، ساخته شده است ، داستان اشاره به زندگی دو زن (جولی و جولیا) در دو زمان و دو مکان متفاوت دارد که به نظر می رسد زندگیشان به هم بافته شده است.جولی جوان تصمیم می گیرد تمام 524 دستور پخت غذای جولی، که چندین سال قبل آشپز ماهری بوده است را از روی فیلم ها و دست نوشته هایش در 365 روز بپزد و نتایج خود را در وبلاگ شخصیش به ثبت برساند و...
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
Dir:Alan Metter
مدت: 90 دقیقه
پدر به دانشگاه می رود
محصول 1986 آمریکا
کارگردان : آلن مدر بازیگران : رابرت داونی جونیور ، رادنی دانگرفیلد
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
بازگشت به مدرسه
فیلم محصول سال 1986
تاریخ اکران: ۱۳ ژوئن ۱۹۸۶ م. (آمریکا)
کارگردان: الن متر
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۳۸ دقیقه
فیلمبردار: توماس ئی. اکرمن
آهنگهای معروف: Twist and Shout، Dead Man's Party
بازیگران
رادنی دنجرفیلد
رابرت داونی جونیور
رابرت داونی جونیور
سام کینیسون
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
مردی ثروتمند برای اینکه بتواند به پسرش در پشت سر گذاشتن دوران کالج کمک کند، تصمیم می گیرد خودش بار دیگر به عنوان دانش آموز در صحنه حاضر شود…
جزئیات فیلم
نام فیلم: Back to School – بازگشت به مدرسه
سال انتشار: ۱۹۸۶
محصول: آمریکا
ژانر: کمدی , ورزشی
کیفیت: BluRay 720p
پسوند فایل: mkv
کارگردان: Alan Metter
نویسندگان: Alan Metter
بازیگران: Burt Young, Rodney Dangerfield , Sally Kellerman
رها ماهرو : خوانندگان عزیز و سینمادوست ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم جذاب پدر به دانشگاه می رود یا بازگشت به مدرسه به کارگردانی الن متر که از شبکه نمایش تلویزیون پخش شد برای ما بنویسید و بفرستید .
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
بازگشت به مدرسه (BACK TO SCHOOL)
سال تولید: 1986
امریکا / درام
رنگی / 97 دقیقه
بازیگران عمده: رادنی دنجر فیلد، سلی کلرمن، برت یانگ، کیت گوردون، رابرت داونی جونیر. م.امت والش، ایدری بن باربو، ویلیام زابکا و ند بیتی.
کارگردان: آلن متر.
خلاصه داستان: میلونری خودساخته به نام «تورنتن ملن» (دنجر فیلد)، صاحب فروشگاه های زنجیره ای پوشاک، که به تازگی از همسر دومش جدا شده، برای دیدن پسرش، «جیسن» (گوردون) به دانشکده ی او می رود. و وقتی می فهمد که «جیسن» اوقات سختی در آن جا می گذراند. بی مقدمه به عنوان دانشجوی سال اول ثبت نام می کند.
شرح فیلم: فیلمی که بیشتر مایه ی مرکزی آن جالب است تا شوخی های بی شمار و اغلب بی مزه ی آن. به جز دنجر فیلد، یانگ (در نقش شوفر «تورنتن») و داونی جونیز (در نقش دوست ضد سرمایه داری «جیسن») نیز نظرها را جلب می کند.
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,
Back to School
Directed by Alan Metter
Produced by Chuck Russell
Screenplay by Steven Kampmann
Will Porter
Peter Torokvei
Harold Ramis
Story by Rodney Dangerfield
Greg Fields
Greg Snee
Starring
Rodney Dangerfield
Sally Kellerman
Burt Young
Keith Gordon
Adrienne Barbeau
Robert Downey, Jr.
Sam Kinison
Ned Beatty
Music by Danny Elfman
Cinematography Thomas E. Ackerman
Edited by David Rawlins
Production
company
Paper Clip Productions
Distributed by Orion Pictures
Release dates
June 13, 1986
Running time
96 min.
Country United States
Language English
Budget $11 million[1]
Box office $91,258,000 (theatrical)[2]
$41,948,000 (rentals)
Back to School is a 1986 comedy film starring Rodney Dangerfield, Keith Gordon, Sally Kellerman, Burt Young, Terry Farrell, William Zabka, Ned Beatty, Sam Kinison, and Robert Downey, Jr. It was directed by Alan Metter.
The plot centers on a wealthy but uneducated father (Dangerfield) who goes to college to show solidarity with his discouraged son (Gordon) and learns that he cannot buy an education or happiness.
Author Kurt Vonnegut has a cameo as himself, as does the band Oingo Boingo, whose frontman Danny Elfman composed the score for the film.
The University of Wisconsin–Madison was used as a backdrop for the movie, although it was called "Grand Lakes University." The diving scenes were filmed at the since-demolished Industry Hills Aquatic Club in the City of Industry, California.
Before the end credits, the message "For ESTELLE Thanks For So Much" is shown. This is a dedication to Estelle Endler, one of the executive producers of the film, who died during filming. She was Dangerfield's long-time manager, who helped him get into films such as Caddyshack.[citation needed]
داستان فیلم:
This article's plot summary may be too long or excessively detailed. Please help improve it by removing unnecessary details and making it more concise. (July 2015)
Thornton Melon's is a rags-to-riches story. The son of an Italian immigrant tailor, he is shown as a boy (Jason Hervey) in his father's shop, bearing a report card with poor grades. His ambition is to go into his father's line of work, but his father reprimands Thornton for his poor schoolwork, and tells him no matter how hardworking, skilled or wealthy one may be, "if a man has got no education, he has got nothing".
As decades pass, Thornton is shown opening his first "Tall and Fat" clothing store and eventually becoming a corporate giant, complete with a TV commercial in which he asks:
Are you a large person? Pleasantly plump? A little on the hefty side, perhaps? Well, let's face it: are you fat? When you go jogging, do you leave potholes? When you make love, do you have to give directions? At the zoo, do elephants throw you peanuts? Do you look at a menu and say, 'Okay'?
He also has changed his last name to "Melon" (from the original "Meloni").
After his college-student son Jason (Keith Gordon) cancels a visit, Thornton goes home to Vanessa (Adrienne Barbeau), his second wife. Thornton is a widower and Vanessa is a social climbing gold digger, unable to bear her crude husband. Upon agreeing to a divorce, he threatens to expose her adulterous affairs (showing her Polaroids of her with other men, including a midget) after she threatens to sue him for half of his net worth.
Thornton tells his friend, chauffeur and bodyguard Lou (Burt Young) to drive him to Jason's college. It turns out Jason has been keeping secrets from his father. He is not on the Grand Lakes diving team, but instead works as a towel boy, treated badly by star diver Chas Osborn (William Zabka). Jason has only his best friend Derek Lutz (Robert Downey, Jr.) for support and intends to drop out. Thornton pleads with him, offering to go to college with his son if he'll stay, and also tells Jason that he has no reason to be ashamed of his failures, considering Thornton's early mediocre life.
Possessing neither a high school diploma nor any transcripts or SAT scores, Thornton’s efforts seem to be stalled. But when the university's "Dean" Martin — a play on the crooner Dean Martin — played by Ned Beatty, asks how he can possibly admit an unqualified student, the next scene cuts to a groundbreaking of the university's new Thornton Melon School of Business.
Thornton's bribery earns him the wrath of Dr. Philip Barbay (Paxton Whitehead), dean of the business school. The wrath is further exacerbated when Dr. Barbay's ivory tower ways are at odds with Thornton's knowledge of business gained from actual experience. Thornton promptly strikes up a romance with Dr. Diane Turner (Sally Kellerman), an attractive literature professor who is dating Barbay.
At the same time, Jason begins to attract the interest of Valerie Desmond (Terry Farrell), a girl that Chas has been trying to impress. Jason's popularity on campus also increases thanks to his father’s generosity and party-throwing. Jason even earns a spot on the diving team as well after Thornton — who claims to have once been a spectacular diver himself — talks the Grand Lakes coach (M. Emmet Walsh) into giving the kid another look.
As a student, even though Diane is inspiring a deeper appreciation of literature, Thornton prefers partying to studying. He hires a team of professionals to complete his assignments, including author Kurt Vonnegut, to write a paper on Kurt Vonnegut for literature class. To Thornton's surprise, a disappointed Diane, recognizing the fraud, gives Thornton an F on his paper, telling him that she will not accept work from him that was written by someone else, and adding that whoever did write the paper doesn't know the first thing about Kurt Vonnegut. Meanwhile, Jason is fed up with his father, his school, his status and his own failures. At his dad's big party, he gets drunk, punches Chas and disappears.
Thornton’s fraud is further exposed by Dr. Barbay, who challenges him before Dean Martin to pass an oral examination from all of his professors. If Thornton fails any part of it, he will be expelled. Not believing that he will be able to pass that oral exam, Thornton packs up and prepares to leave, knowing that he can't be expelled if he drops out. But Jason stops him and reminds him of how he wanted to drop out, too, but Thornton talked him out of it. Jason believes that Thornton can do it and says that they'll help him. Thornton then decides that he's up to the challenge.
With limited time to prepare, Thornton crams for exams with help from Jason, Derek, Lou and Diane. When the big day comes, Barbay begins by telling Thornton that he has only one question, "...in 27 parts." Thornton seems to falter, but is inspired to answer the question with the screaming assistance of crazed Contemporary American History professor (and as revealed earlier, a Vietnam vet), Terguson (Sam Kinison). He passes, nevertheless, after Dr. Turner inspires him by having him recite Dylan Thomas' poem "Do not go gentle into that good night."
At the championship dive meet, father and son patch things up and, with a little distraction, Derek fouls up the opposing team’s dives, while Chas gives a lackluster effort, followed by a near-perfect performance from Jason. Chas fakes a cramp out of spite in an effort to make the team lose. This gives the coach an inspiration. He calls upon Thornton, who comes out of the grandstand to perform an “impossible” dive, the legendary “Triple Lindy," to win the meet.
Thornton learns that he has passed all his classes with D's, except from Diane, who has given him an A. The movie closes with Thornton lecturing the graduating class that the real world is hard, so: "Move back in with your parents... let them worry about it!" and "Look out for Number One, but don't step in Number Two!"
بازیگران
رادنی دنجرفیلد در نقش تورنتون ملون
سالی کلرمن در نقش دکتر دایان تورنر
بارت یانگ در نقش لو
کیت گوردون در نقش جیسون ملون
رابرت داونی جونیور در نقش درک لوتز
پاکستون ویتهید در نقش فیلیپ باربای
سام کینیسون در نقش پروفسور ترگاسون
تری فارل در نقش والری دسموند
ام.امت والش در نقش "دین" دیوید مارتین
و دیگر بازیگران :
Adrienne Barbeau as Vanessa Melon
William Zabka as Chas Osborne
Ned Beatty as "Dean" David Martin
Severn Darden as Dr. Borozini
Robert Picardo as Giorgio
Jason Hervey as Young Thornton
Kurt Vonnegut as Himself (cameo)
Reception
The film received mainly positive reviews from critics and is the 6th highest grossing film of 1986, as well as the second highest grossing comedy film of the year, behind "Crocodile" Dundee (records state that in addition to the rental and theatrical gross it received, it went on to gross $108,634,920 globally). Kevin Thomas of the Los Angeles Times noted that "Dangerfield seems to be setting the film's brisk pace and flawless timing himself."[4] Nina Darnton wrote in The New York Times that "the film is a good-natured potpourri of gags, funny bits, populist sentiment and anti-intellectualism."[5] On Rotten Tomatoes' Tomatometer, it shows that 84% of 31 critics' reviews were positive. [6] Roger Ebert's Chicago Sun-Times consensus read: "This is exactly the sort of plot Marx or Fields could have appeared in. Dangerfield brings it something they might also have brought along: a certain pathos."
Soundtrack
Back to School
Soundtrack album by Various Artists
Released 1986
Genre Pop, Rock, Soul
Length 35:34
Label MCA
The soundtrack was released on MCA, available in LP or Cassette (no CD), but cues from the score were released that year with selections from the score of Pee-wee's Big Adventure (both re-recordings made in London) on CD. Original film recordings were issued in 2010 on The Danny Elfman & Tim Burton 25th Anniversary Music Box.
لیست تراک (موسیقی متن)
No. Title Writer(s) Performer(s) Length
1. "Back to School" Richard Wolf & Mark Leonard Jude Cole 4:16
2. "Educated Girl" Bobby Caldwell 4:07
3. "Learnin' and Livin'" Tyson & Schwartz 3:25
4. "Everybody's Crazy" (from Everybody's Crazy, 1985) Bolton Michael Bolton 4:37
5. "I'll Never Forget Your Face" Wolf Phillip Ingram 4:07
6. "Twist and Shout" (Isley Brothers cover, original 1962) Phil Medley, Bert Russell Rodney Dangerfield 2:51
7. "Dead Man's Party" (from Dead Man's Party, 1985) Danny Elfman Oingo Boingo 6:17
8. "On My Way" Tyson & Schwartz 3:30
9. "Respect" (from I Never Loved a Man the Way I Love You, 1967)
.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,