Dir:Dany Boon
رها ماهرو : خوانندگان همیشگی وبلاگ رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم به شمال خوش آمدید به کارگردانی دنی بون برای ما بنویسید و بفرستید.
"هالک شکستناپذیر" نوروز به شبکه تهران میآید
فیلم سینمایی "هالک شکستناپذیر" با بازی ادوارد نورتن در نقش قهرمان قصههای مصور و "به شمال خوش آمدید" پرفروشترین فیلم سال 2008 فرانسه از فیلمهای نوروزی شبکه تهران هستند.
به گزارش خبرنگار مهر، فیلم آمریکایی "هالک شکستناپذیر" (لویی لتریه، 2008)، "جنگسالاران" (پیتر چان، 2007) با بازی جت لی، "به نام پادشاه" (اووه بول، 2008)، "مارهای آناکوندا 2" (دوایت اچ. لیتل، 2004) از فیلمهایی هستند که در ایام نوروز از شبکه تهران پخش میشود.
"سرزمین ستمدیده: عراق" با نام اصلی "دره گرگها: عراق" (سردار آکار، 2005)، "الواح زرین" (کانگ چنگ، 1970)، "تحتتعقیب" (تیمور بکمامبتوف، 2008) با بازی آنجلینا جولی، "چاپلین" (ریچارد آتنبورو)، "مامور انتقال 3" (اولیویه مگاتون، 2008)، "قیام اژدها" (دانیل لی، 2008) و "قتل عادلانه" (جان ایونت، 2008) با بازی رابرت دنیرو و آل پاچینو از دیگر فیلمهای نوروزی شبکه تهران هستند.
"به شمال خوش آمدید" (دنی بون، 2008) پرفروشترین فیلم سال فرانسه، "تماس تصادفی" (بنی چان، 2008)، "از بچهها اجازه بگیرید" (اریک سیوانیان، 2007)، "کلاهبرداران" (ریدلی اسکات، 2003) با بازی نیکلاس کیج، فیلم پرفروش "10 هزار سال قبل از میلاد" (رولند امریش، 2008)، "عنکبوتهای یخی" (تیبور تاکاش، 2007) و "کوسههای خشمگین" (دنی لرنر، 2005) دیگر فیلمهای خارجی هستند که نوروز از شبکه تهران روی پرده میروند.
همچنین فیلمهای ایرانی "چند روز مهربانی" سعید اسدی، "مادر زن سلام" خسرو ملکان و "آب و آینه" پوریا آذربایجانی فیلمهای ایرانی نوروز شبکه تهران هستند.
"به شتیس خوش آمدید"، صدر نشین گیشه های اروپای غربی
فیلم "به شتیس خوش آمدید" ،یک فیلم کمدی درباره تبعیض منطقه ای در فرانسه، همچنان صدر نشین گیشه های بلیط فروشی اروپای غربی است.
به نقل از رویترز؛ بر اساس این گزارش بیش از پنج میلیون نفر طی ۱۵ روز نمایش فیلم کمدی "به شتیس خوش آمدید"را تماشا کردند.
تاکنون این فیلم پر بیننده ترین فیلم در فرانسه شناخته شده است. این فیلم درباره زندگی یک مامور پست در جنوب فرانسه است که به مرز شمال فرانسه و بلژیک منتقل می شود و تمام تلاش خود را برای سازش با آب و هوای مرطوب ، لهجه های منطقه ای و سنت های محلی سازش می کند.
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
یک مامور پست در عجیب ترین مکان فرانسه
فیلم سینمایی «به شمال خوش آمدید» به تهیه کنندگی کلود بری محصول سال 2008 کشور فرانسه است. کارگردانی این کمدی را دنی بون برعهده داشته و الکساندر شارلوت او را در امر نگارش فیلمنامه همراهی کرده است. دنی بون، کاد مراد، زویی فلیکس و لورنزو آشیلا فورت بازیگران اصلی این فیلم هستند.
داستان فیلم «به شمال خوش آمدید» درباره یک مامور پست اهل جنوب فرانسه است که به اجبار به شمال و منطقه «نورد پا دو کاله» در مرز بلژیک منتقل میشود، جایی که در خود فرانسه از مردم آن به عنوان دهاتیهایی با زبان عجیب و غریب یاد میشود. این فیلم میکوشد تا با نگاهی طنز به پیشداوریها درباره این منطقه بپردازد و مهماننوازی مردم آن را نشان دهد.
دنی بون کارگردان فیلم «به شمال خوش آمدید» متولد 1966 در نورد فرانسه است. او فعالیت هنری خود را از سال های ابتدایی دهه 90 میلادی با بازیگری در سینما و تلویزیونی فرانسه آغاز کرد. او اولین فیلم خود را در سال 2004 با نام «زندگی زیر آب» کارگردانی کرد. فیلم «به شمال خوش آمدید» موفق ترین فیلم این فیلمساز فرانسوی است که باعث شد تا او به پردرآمدترین هنرمند اروپا بدل شود.
فیلم «به شمال خوش آمدید» که با بودجه ای در حدود17 میلیون دلار تولید شده بود در زمان نمایش خود با یک رکورد شکنی بی سابقه در سینمای فرانسه و اروپا توانست چیزی نزدیک به 200 میلیون دلار فروش داشته باشد
فیلم «به شمال خوش آمدید» روز پنجشنبه ساعت 19 و تکرار آن روز بعد ساعت 5 از شبکه نمایش پخش خواهد شد.
فیلم به شمال خوش آمدید (Bienvenue chez les Ch'tis)
فیلیپ به دنبال عدم موفقیت برای کسب شغل و موقعیت بهتر در جنوب فرانسه و تقلب برای کسب این مقام به شمال تبعید میشه، اونجا باید رییس اداره پست باشی اون هم در شهری به اسم Ch’tis که همه در مورد مردم و مخصوصا آب و هوای آنجا بد می گویند و……
"به شمال خوش آمدید" امشب از شبکه تهران پخش میشود
فیلم سینمایی "به شمال خوش آمدید" امشب دوم آبانماه ساعت 21:30 در قالب برنامه سینما پنج از شبکه تهران روی آنتن میرود.
به گزارش خبرنگار مهر، این فیلم محصول فرانسه را دنی بون سال 2008 به مدت 106 دقیقه ساخت و خودش در کنار کد مراد، زوی فلیکس و لورنزو آسیلیافورت بازی کرده است.
داستان فیلم سینمایی "به شمال خوش آمدید" درباره فردی است که در اداره پست کار میکند. او به درخواست همسرش تقاضای انتقالی به یک شهر ساحلی میدهد، اما با درخواستش موافقت نمیشود و او برای اینکه به شهر ساحلی برود وانمود میکند معلول است تا تقاضایش قبول شود و ...
پخش از : شبکه نمایش
ژانر : کمدی
دسته بندی : فیلم سینمایی خارجی
زبان : فارسی
زمان پخش: 03 بهمن 1394 ۲۱:٠۲
مدت: 1 ساعت و 14 دقیقه
درباره " به شمال خوش آمدید "
فیلیپ به دنبال عدم موفقیت برای کسب شغل و موقعیت بهتر در جنوب فرانسه و تقلب برای کسب این مقام به شمال تبعید میشه، اونجا باید رییس اداره پست باشی اون هم در شهری به اسم Ch’tis که همه در مورد مردم و مخصوصا آب و هوای بد آنجا بد می گویند و……
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
نقد و بررسی انواع سریال ها در وبسایت رهاماهرو : بیماری جواد
افشار . دانلود فیلم من بچه هایم را میخواهم . کانال تلگرام سخنان بزرگان .
"من بجه هامو میخوام" . فیلم سینمایی عصیان زاپنی . موسیقی کارتون مورکی
پورکی از استفان استورم . فیلم پاییز سرافیم . فرانکلین جی شفنر . فیلم من
بچه هام میخوام تاریخ ساخت . اسایش گاه حالت خاص اپارات . فیلم تصمیم گیری
در میان ابرها . بازیگر نقش اول فیلم من بچه هامومیخوام . فیلم پولی آنا .
برنامه قاصدک شبکه نسیم . سینمایی پولی آنا
حسن فتحی
پخش "اشکها و لبخندها" پس از نوروز
جام جم آنلاین: مدیر تامین برنامه شبکه یک با تکذیب شایعه متوقف شدن تولید مجموعه تلویزیونی "اشکها و لبخندها" به کارگردانی حسن فتحی، تاکید کرد این مجموعه پس از نوروز روی آنتن شبکه یک میرود.
کامبیز اخوانصفا درباره پخش نشدن مجموعه "اشکها و لبخندها" که قرار بود نوروز روی آنتن شبکه یک برود، به خبرگزاری مهر گفت: این مجموعه تلویزیونی آماده پخش است و مشکلی در این باره ندارد. با توجه به اینکه حجم فیلمها، مجموعهها و دیگر برنامهها در ایام نوروز زیاد بود، تصمیم گرفتیم پخش "اشکها و لبخندها" را به زمانی دیگر موکول کنیم.
وی در پاسخ به شایعات درباره متوقف شدن تولید این مجموعه گفت: نه، چنین چیزی صحت ندارد و تولید متوقف نشده و مجموعه آماده پخش است.
مجموعه تلویزیونی "اشکها و لبخندها" به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه ساخته شده و مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش، شهره لرستانی، برزو ارجمند، لیلا اوتادی، هومن برقنورد، مهشاد مخبری، کیانوش گرامی، سیدمحسن نقیبیان، سینا رازانی، عباس ظفری و ... در آن بازی میکنند.
در خلاصه داستان این مجموعه آمده است؛ شمسی شالفروش به علت تصادف در زندان است. تا اینکه در زندان متوجه میشود تنها پسرش خسرو درگیر کارهای خلاف شده است. شمسی از زندان 15 روز مرخصی میگیرد تا با پیدا کردن یک دختر مناسب برای ازدواج با پسرش او را به سر و سامان برساند. بعد از آزادی او سراغ برادرش حشمت که سینمادار قدیمی است، میرود و ...
اشکها و لبخندها (مجموعه تلویزیونی)
AshkHa va LabkhandHa Series
ژانر طنز
نویسنده علیرضا کاظمی پور، علیرضا نادری
کارگردان حسن فتحی
بازیگران مهدی هاشمی
گوهر خیراندیش
شهره لرستانی
برزو ارجمند
لیلا اوتادی
هومن برق نورد
مهشاد مخبری
کیانوش گرامی
سیدمحسن نقیبیان
سینا رازانی
عباس ظفری
کشور سازنده ایران
زبانها فارسی
تعداد قسمتها ۱۲
پخش کننده
شبکه اصلی شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران
اولین نمایش در فروردین ۱۳۸۸
آثار مرتبط
بعد از میوه ممنوعه
قبل از در مسیر زایندهرود
مجموعه تلویزیونی اشکها و لبخندها را حسن فتحی به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه یک برای نوروز ۸۸ ساخته است.
داستان
داستان مجموعه تلویزیونی " اشکها و لبخندها " درباره زنی به نام شمسی است که در پی تصادف در زندان به سر میبرد او برای سرو سامان دادن به زندگی تنها پسرش خسرو که خلافکار نیز است، ۱۵ روز از زندان مرخصی میگیرد، و از دختر برادرش، حشمت که سینماداری قدیمی است برای پسرش خواستگاری میکند، حشمت که جرات نه گفتن به خواهرش را ندارد، برای دست به سر کردن او دروغی تازه به شمسی میگوید، غافل از این که این دروغ به ظاهرکوچک همه چیز را به هم میریزد.
بازیگران سریال اشک ها و لبخندها پس از 45 سال
اشکها و لبخندها، اتفاقی مهم و فرصتی بینظیر که از دست رفت
سریال اشکها و لبخندها اتفاق مهمی در عرصهی کمدی سازی تلویزیون ایران است. سریالی که اگرچه بر تیپسازی تکیه دارد اما از فضای آیتم محور سالهای اخیر فراتر رفته و با مولفههای درخشانی که در زمینهی فیلمنامهنویسی، کارگردانی و بازیگری دارد مجموعهای جذاب و دیدنی از کار درآمده. کاگردانی دقیق حسن فتحی و فیلمنامهی جذاب و به خصوص دیالوگهای روان علیرضا نادری را بازیهای اکثرا درخشان بازیگران این فیلم و به ویژه مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش و شهره لرستانی آنچنان خوب ارائه میدهند که این سریال را دیدنی میکنند.
به نظر من این سریال سطح سلیقه مخاطبان تلویزیون ایرانی را یک گام بالاتر میبرد. به خصوص در زمینهی کمدی که سالهاست در سطح مهران مدیری و پیمان قاسمخانی مانده است. البته به هیچ وجه کار مهران مدیری و تیمش را کم نمیشمارم و معتقدم مدیری بیش از یک دهه در بالا بردن سطح کمدی در تلویزیون نقش داشته است اما او که اصولا بازیگر و کارگردان آیتم و "90 شبی"ست ژانری مخصوص به خودش دارد که نباید کمدیهای خوب تلویزیونی در او محدود شوند. بگذریم از اینکه به نظر میرسد مدتی هم هست که درجا میزند.
اشکها و لبخندها اصولا کاری متفاوت است. ریتم یکدستی دارد، دیالوگها جذابند، فیلمبرداری و نورپردازیاش در سطح کارهای سینماییست، کارگرداناش در فضاهای قدیمی صاحب تجربه است، روی دکور، لباس و گریم آن دقت شده... و به ویژه آنکه بازیگرانش "کمدی" بازی میکنند.
در همینجا این توضیح را بدهم که استفاده از لفظ فیلم یا سریال طنز به جای "کمدی" اشتباهیست که متاسفانه دائما تکرار میشود. ما چیزی به نام فیلم، سریال، تئاتر یا فیلمنامه و نمایشنامهی طنز نداریم. هر کدام از این هنرهای نمایشی هرگاه که طنزآمیز و خندهساز باشند "کمدی" نام میگیرند. در اینباره بیشتر توضیح نمی دهم تا از بحث دور نیفتیم. (اگر خواستید نظر بزرگان در این زمینه را بدانید میتوانید مصاحبهی با زندهیاد منوچهر احترامی در این رابطه را در اینجا بخوانید.)
مهدی هاشمی در اشکها و لبخندها اوج کمدی تلویزیونی را نمایش میدهد. با تمام ظرایف آن و اغراقهای حسابشدهای که درست تا لبهی افراط میروند اما هاشمی یک لحظه هم اشتباه نمیکند و در حالیکه بیشترین خندهسازی را میکند، اغراق را از حد نمیگذراند و باورپذیر و شیرین و در خدمت سایر عناصر مجموعه میماند. هاشمی استاد بازیگریست. شهرتش در تلویزیون هم با بازی دوگانهاش (هردو کمدی) در سلطان و شبان آغاز شد اما نقشهای جدی نظیر نقش دکتر قریب را هم خوب و باورپذیر بازی میکند و در این سریال هم بازگشت خوبی به کمدی داشته باشد.
از آنسو حسن فتحی هم که علاقهی خاصی به بازسازی فضاهای تاریخی یا نوستالژیک دارد؛ با این سریال گام بلندی رو به جلو برداشته است. بارزترینِ آن، به نظرم اهمیت دادن به دیالوگنویسی است. کافیست دیالوگهای نچسب، مغلوط و پر از کلمات غریبه (نسبت به فضا و تاریخ وقوع داستان) در سریال مدار صفردرجه، را در کنار دیالوگهای اشکها و لبخندها بیاوریم که فارغ از ریتمیک بودن یا نبودنشان، خوب و دراماتیک تنظیم شدهاند، با فضای داستان هماهنگ هستند و در دهان هر پرسناژی خوب مینشینند.
به نظر من اشکها و لبخندهای فتحی در ژانر کمدی تلویزیونی در حد زیر تیغ محمدرضا هنرمند در ژانر تراژدی تلویزیونی است و هر دوی اینها از معدود نقاط درخشان صدا و سیمای ایران است که انگار مدیران آن قسم خوردهاند بودجههای میلیاردی رسانه ملی را در اختیار سلحشورها بگذارند. جالب اینجاست که نحوه تصویربرداری و بسیاری از فضاهای این دو سریال هم شبیه به همدیگر است.
با تمام این توصیفات اما به نظرم فتحی در یک مورد کژسلیقگی کرده است. البته تاکید میکنم "کژسلیقگی" و نه اشتباه. آن هم در مورد موسیقی فیلم است. گذشته از موسیقی پایانی که اصولا یک جورهاییست، حسن فتحی میتوانست با یک ابتکار هم به سریال خودش کمک کند و هم به موسیقی ایران زمین. فتحی میتوانست موسیقی این فیلم را از ترانههای "ضربی" سفارش دهد.
ضربیها نوعی از موسیقی مردمی ایران هستند که به ویژه در تهران رواج بسیاری داشتهاند. اصلا نوعی از ضربیها که به لالهزاری و روحوضی معروف هستند موسیقی فولکلور مردم تهران محسوب میشوند که اتفاقا بیش از هر چیز یادآور کلاه مخملیها و سینماهای لالهزار و همین فضای اشکها و لبخندها هستند. جالب اینجاست که این ترانهها عموما چه از حیث محتوای ترانه و چه از حیث اجرا طنزآمیز هستند که باز در این مورد هم با کمدی اشکها و لبخندها اشتراک دارند.
جلوهی روشنفکرانهتر این نوع موسیقی "پیش پردهخوانی" نام داشت که خاستگاه آن تئاترها و سینماهای لالهزار تهران بود و در دهه بیست تا پیش از کودتای 28 مرداد، اّشعار انتقادی سیاسی و اجتماعی به شدت تندی داشت که فکاهی نویسان و طنزسرایانی چون پرویز خطیبی آنها را میسرودند.
شاید به همین دلیل هم بود که پس از کودتا، دستگاه فرهنگی رژیم عمدا به موسیقی ضربیخوانی و تئاتر روحوضی بیتوجهی میکرد و حتی این هنرهای اصیل و مردمی به طور ضمنی تحقیر هم میشدند. تا اینکه با انقلاب اسلامی و فضای خاصی که به خصوص آن اوایل به وجود آمد عملا این نوع موسیقی حتی فرصت حیات در مجالس شادی و عروسیهای مردم را هم نیافت و اندک اندک از یادها رفت. دستندرکاران آن هم در نهایت فقر و فاقه مردند و فقط تعدادی انگشتشمار زندهاند که عنقریب خواهند مرد.
ضربیخوانی شاید مظلومترین هنر ایرانی باشد. آنقدر مظلوم که در پیش از انقلاب حتی برای ضبط آن نیز چندان کاری صورت نگرفت و تنها کاست اصیل حاوی ضربیخوانی و موسیقی لالهزاری، کاریست که مرتضی احمدی در دههی 50 جمع کرده و آن هم با هزینهی شخصی یک پزشک علاقهمند!
بعد از انقلاب هم که وضع روشن است. نه رسانهی ملی (؟) حاضر به استفاده از این هنر است و نه دستگاههای فرهنگی دست کم حاضر به صبط و آرشیو این ترانههایند. مرتضی احمدی که گویا تنها بازماندهی ضربی خوانها و تسلط به ترانههای لالهزاری است در دو گفتگویی که با او داشتم میگفت من الان در سن هشتاد و چند سالگی هنوز آمادگی دارم که این ترانهها را با جمع کردن معدود نوازندههای اصیلی که ماندهاند اجرا کنم اما هیچ ارگانی حاضر نیست بودجه این کار را حتی برای ثبت در تاریخ این کشور هم که شده تامین کند. و البته هم که اینطور است. صدا و سیما و ارشاد و حوزه هنری و دهها سازمان ذیربط و بیربط که بودجههای فرهنگی میلیاردی میگیرند کارهای واجبتری دارند...
گلایهی من (و نه ایراد) اینجاست که معنی میگیرد. میگویم در چنین فضای نامسئولانهای، حسن فتحی میتوانست با بکاربردن ترانههای ضربی تهرانی، به خصوص با لحن کمیک و جاهلانهی لالهزاری که مرتضی احمدی استاد آن است نه فقط به سریال خودش جان دیگری ببخشد بلکه با استفاده از رسانهی پرمخاطب تلویزیون، گوش و روان میلیونها ایرانی را با این ترانههای دلانگیز آشنا کند. شک ندارم که در آن صورت ذائقههای بسیاری با طعم شیرین نوع خاص و مردمپسندی از موسیقی ایرانی را میچشید، میپسندید و به سرعت صدها هزار نسخه از موسیقی فیلم این سریال فروش میرفت و تقاضاها برای این نوع موسیقی بالا میگرفت. و آنوقت شاید به خاطر جنبهی اقتصادیاش هم که شده، عدهای روی تولید این ژانر سرمایهگذاری میکردند و به این ترتیب نهتنها بخشی از موسیقی فولکلور ایران از نابودی نجات پیدا میکرد بلکه اساتید رو به موت ضربیخوان و ضربینواز فرصت مییافتند آن را به نسل جدید بیاموزند و انتقال دهند.
و افسوس از فرصتی که به این راحتی از دست رفت.
""""""""""""""""""""""""""""""
آغاز ماراتن مجموعههای نوروز
مرد دو هزار چهره با اشکها و لبخندها رقابت میکند
جام جم آنلاین: شبکههای مختلف تلویزیون برای نوروز امسال شش مجموعه تهیه کردهاند که در فاصله حدود دو هفته مانده به نوروز هنوز تصویربرداری هیچکدام پایان نیافته و تولید هر یک حاشیههایی به همراه دارد.
مجموعههای "اشکها و لبخندها"، "ماه عسل"، "مرد دو هزار چهره"، "عیار 88" و "عید امسال" نوروز امسال به ترتیب از شبکههای یک، دو، سه، چهار و تهران روی آنتن میرود.
شبکه یک مجموعه تلویزیونی "اشکها و لبخندها" را به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه برای نوروز امسال تهیه میکند. در این مجموعه مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش، شهره لرستانی، برزو ارجمند، لیلا اوتادی، هومن برقنورد، کیانوش گرامی، مهشاد مخبری و محسن نقیبیان به ایفای نقش میپردازند.
خلاصه داستان:
داستان مجموعه "اشکها و لبخندها" درباره زنی به نام شمسی است که برای سر و سامان دادن به زندگی پسر خلافکار خود 15 روز از زندان مرخصی میگیرد. او پس از آزادی، به خواستگاری دختر برادرش میرود و ...
حاشیهها:
شبکه یک ابتدا قصد داشت مجموعه نوروزی امسال را به سیروس مقدم بسپارد. او سال گذشته هم مجموعه "پیامک از دیار باقی" را برای این شبکه ساخته بود، اما معادله به طور ناگهانی تغییر کرد و زمزمههایی مبنی بر اینکه امسال فتحی مجموعه نوروزی شبکه یک را میسازد، شنیده شد و بعد از مدتی هم شایعات رنگ حقیقت به خود گرفت. با توجه به اینکه چند سالی است سیروس مقدم مجموعههای مناسبتی شبکه یک را میسازد، دور از ذهن بود امسال او از گردونه رقابت جا بماند.
فتحی تا یک روز پیش از کلید خوردن مجموعه "اشکها و لبخندها" حاضر به دادن خبری از پروژه نبود و مرتب اعلام میکرد چون فیلمنامه در حال نگارش است و هنوز چیزی قطعی نشده، بهتر است خبری داده نشود.
او حتی بعد از کلید خوردن این مجموعه نیز خبری در اختیار خبرنگاران قرار نداد. البته این امر طبیعی است و نمیتوان به سازندگان فیلم گلایه کرد، چرا که انگار این روزها ندادن خبر از پروژههای مهم در تلویزیون مد شده است!
وی بعد از ساخت مجموعه نوروزی "شب دهم" که نوروز 81 مقارن با ماه محرم پخش شد، با کارگردانی مجموعه "اشکها و لبخندها" دومین مجموعه نوروزی خود را تجربه میکند. او در مجموعه "اشکها و لبخندها" بازیگرانی را انتخاب کرده که در مجموعههای قبلیاش همچون "میوه ممنوعه" موفق بودند. با نگاهی به ترکیب بازیگران "اشکها و لبخندها" میتوان پیشبینی کرد این مجموعه نیز بازتاب خوب در میان مخاطبان داشته باشد.
گوهر خیراندیش که بعد از مجموعه "میوه ممنوعه" ساخته فتحی دیگر در مجموعههای تلویزیونی بازی نکرده بود، با بازی در مجموعهای دیگر از فتحی به تلویزیون بازگشته و پیش بینی میشود او در این مجموعه همچون "میوه ممنوعه" نقشی متفاوت داشته باشد.
گروه نویسندگان "میوه ممنوعه" بار دیگر در مجموعه "اشکها و لبخندها" کنار هم قرار گرفتهاند و همچون آن مجموعه علیرضا کاظمیپور قصه و علیرضا نادری دیالوگها را مینویسند. با توجه به موفقیت این گروه پیشبینی میشود فیلمنامه "اشکها و لبخندها" هم به قوت "میوه ممنوعه" باشد.
شبکه دو مجموعه تلویزیونی "ماه عسل" را به کارگردانی شاهد احمدلو، نویسندگی فلورا سام و تهیهکنندگی مجید اوجی برای ماه نوروز امسال تهیه میکند. در این مجموعه سعید پورصمیمی، محمد مطیع، پروانه معصومی، افسر اسدی، امیرحسین صدیق، خاطره حاتمی، یوسف تیموری، سحر ولدبیگی، کمند امیرسلیمانی، فلورا سام، نفیسه روشن، علیرضا اشکان و شاهرخ استخری به ایفای نقش میپردازند.
خلاصه داستان:
مجموعه "ماه عسل" درباره زندگی امیر و شیرین، دختر و پسری جوان است که میخواهند با هم ازدواج کنند، اما برای آنها مشکلاتی پیش میآید که لحظههای تلخ و شیرین را رقم میزند.
حاشیهها:
مجید اوجی همراه همسرش فلورا سام سال گذشته تهیهکنندگی و نویسندگی مجموعه نوروزی "نشانی" را به عهده داشتند و امسال هم با ارائه طرح "ماه عسل" در گردونه رقابت حضور دارند. شبکه دو از میان چهار طرح مجموعه تلویزیونی به کارگردانی مسعود کرامتی، جواد رضویان، شاهد احمدلو و مجید صالحی برای پخش در نوروز سال 88 در نهایت طرح فلورا سام را پذیرفت.
اوجی در مجموعه "ماه عسل" از ترکیب بازیگران "نشانی" همچون پورصمیمی، معصومی و صدیق بهره برده است. او قصد دارد تجربه موفق سال گذشته خود را تکرار کند. این تهیهکننده این مجموعه را متفاوت از "نشانی" دانست و گفت: این پروژه هم شبیه سایر مجموعههای من زندگی واقعی را به تصویر میکشد و نوع قصه و فضاسازی آن متاثر از زندگی است. "ماه عسل" یک مجموعه مفرح و شیرین است و قصهای روان و یکدست دارد که میتواند برای مخاطب جذاب باشد.
فلورا سام معتقد است فیلمنامههایش همیشه پرتعلیق است، اما این تعلیق هرگز برای مخاطب آزاردهنده نیست و علاقهای ندارد به بیننده استرس وارد کند.
"ماه عسل" نخستین مجموعه نوروزی امسال بود که خیلی زود تکلیف تولید آن مشخص و تصویربرداری آن نسبت به دیگر مجموعهها زودتر آغاز شد. این مسئله نشان میدهد امسال شبکه دو برنامهریزی خوبی برای مجموعههای مناسبتی داشت، چرا که این تجربه را در ماه رمضان تکرار کرده بود.
اوجی برخلاف برخی تهیهکنندگان که حاضر نیستند خبر بدهند و مرتب برای خبرنگاران تعلیق ایجاد میکنند، با خبرنگاران ارتباط خوبی دارد و به راحتی خبر و عکسهای مجموعه نوروزی "ماه عسل" را در اختیار خبرنگاران قرار داد.
شاهد احمدلو جوانترین کارگردان مجموعههای نوروزی است و او با ساخت "ماه عسل" نخستین تجربه کارگردانی مجموعه تلویزیونی را کسب میکند. او ساخت فیلمهای "چند میگیری گریه کنی؟" و "موش" و فیلمهای تلویزیونی "پسرها سرباز به دنیا نمیآیند" و "بهار قبل و بعد" را در کارنامه دارد.
شبکه دو مجموعه "کلاه قرمزی 3" را به کارگردانی ایرج طهماسب، تهیهکنندگی حمید مدرسی و بر مبنای فیلنامه طهماسب و حمید جبلی برای نوروز تهیه میکند. در این مجموعه دو عروسک جدید به نامهای گی گی لی و پسر عمه زا، کلاه قرمزی و پسرخاله را همراهی میکنند.
همچنین بازیگرانی همچون ایرج طهماسب، حمید جبلی، باران کوثری، امین حیایی، علیرضا خمسه، شهرام قائدی، رضا شفیع جم، منوچهر آذری، پانته آ بهرام، آتیلا پسیانی، و ... بازی میکنند.
خلاصه داستان:
"کلاه قرمزی 3" درباره نوروز و بچههاست و با محتوایی شاد به موضوعات مختلف از جمله مسائل آموزشی میپردازد.
حاشیهها:
طهماسب بعد از ساخت مجموعه "صندوق پست" که در دهه 70 در تلویزیون گل کرد، دو فیلم سینمایی با عناوین "کلاه قرمزی و پسر خاله" و "کلاه قرمزی و سرو ناز" را ساخت که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. همچنین سی دی کلاه قرمزی که شامل آیتمهای تلویزیونی بود مورد توجه قرار گرفت.
تولید مجموعه "کلاه قرمزی 3" در سکوت خبری آغاز شد و عوامل مجموعه در تماس خبرنگاران برای تهیه خبر متذکر شدند مهدی فرجی مدیر شبکه دو دادن هر گونه خبر را ممنوع کرده است. در واقع مدیر شبکه دو اصرار داشت ارائه اطلاعات درباره این مجموعه تنها از طریق روابط عمومی شبکه دو باشد.
در این مجموعه دو عروسک جدید هم به جمع کلاه قرمزی و پسرخاله اضافه شدند که با توجه به کارهای پرمخاطب طهماسب بیشبینی میشود "کلاه قرمزی 3" نه تنها مورد توجه کودکان، بلکه بزرگترها هم قرار بگیرد.
شبکه سه مجموعه تلویزیونی "مرد دو هزار چهره" را به کارگردانی مهران مدیری و تهیهکنندگی مجید و حمید آقاگلیان برای نوروز امسال تهیه میکند. در این مجموعه مدیری، بروز ارجمند، سپند امیرسلیمانی، دریا امینیان، سیامک انصاری، پژمان بازغی، مریم بخشی، رضا برزگر، بیژن بنفشهخواه، فلامک جنیدی، شقایق جودت، صدرالدین حجازی، نوید خداشناس، امید روحانی، بهاره ریاحی، سحر زکریا، امید زندگانی، محمود سالاروند، ژاله شعاری، فلور نظری، کیهان ملکی و ...بازی میکنند.
خلاصه داستان:
داستان این مجموعه درباره فردی به مسعود شصتچی کارمند اداره بایگانی است که در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد و ...
حاشیهها:
ابتدا قرار بود علیرضا افخمی فیلمنامه مجموعه نوروزی شبکه سه را بنویسد، اما ناگهان همه چیز تغییر کرد و کار به مهران مدیری سپرده شد.
تصویربرداری مجموعه "مرد دو هزار چهره" اوایل دی ماه در سکوت خبری آغاز شد و دستاندرکاران این پروژه حاضر به ارائه خبر نبودند. در واقع این یکی از شگردهای کار مدیری است که برای جذاب کردن کارش خبری از پروژه ندهد.
مدیری همچون کارهای قبلیاش برای نگارش مجموعه از خشایار الوند، امیرمهدی ژوله و محراب قاسمخانی بهره میبرد و بازیگران آشنای کارهای خودش را همچون سیامک انصاری، فلامک جنیدی، پژمان بازغی و .... انتخاب کرده است.
هر چند دنبالههای سینمایی و تلویزیونی معمولا موفق از کار درنمیآیند، اما مدیری که شهرت دارد کارهایش را در اوج به پایان میرساند، این ریسک را به جان خریده و "مرد دو هزار چهره" را در ادامه "مرد هزار چهره" میسازد که نوروز 87 با استقبال مخاطبان رو به رو شد.
مدیری در "مرد دو هزار چهره" همچون دیگر مجموعههایش ایفاگر نقش اصلی است و چندان دور از ذهن نبود که این بار هم خودش نقش اصلی را بازی کند.
شبکه چهار علاوه بر پخش فیلمهای سینمایی مجموعه ترکیبی نمایشی طنز "عیار 88" را به تهیهکنندگی و کارگردانی مسعود رسام برای نوروز امسال تهیه میکند. این مجموعه اجتماعی است که در آن تحلیلهای روانشناسی هم ارائه میشود.
شبکه تهران مجموعه تلویزیونی "عید امسال" را به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی محمدمهدی عسگرپور و سیدمحمود رضوی تهیه میکند. در این مجموعه صالحی در کنار علی صادقی، مهران غفوریان، بهنوش بختیاری، محسن قاضیمرادی، بیتا سحرخیز، فاطمه شکری، نادر سلیمانی، علی صالحی، امیر غفارمنش و شهرام قائدی بازی میکند.
خلاصه داستان:
داستان طنز "عید امسال" به اتفاقهایی میپردازد که برای یک خانواده در ایام عید نوروز در تهران روی میدهد و ...
حاشیهها:
سعید آقاخانی مجموعه نوروزی "روزگار خوش حبیبآقا" را همراه مهدی مظلومی کارگردانی کرده بود و "عید امسال" نخستین کارگردانی مستقل او در مجموعهسازی است.
مجید رجبیمعمار مدیر شبکه تهران 29 آذر اعلام کرد طرح دو مجموعه نوروزی را برای شبکه تهران در نظر دارد که هر دو مجموعه همزمان ساخته و در نهایت یکی برای پخش انتخاب میشود، اما بعد از مدتی طرح عسگرپور پذیرفته شد و تولید مجموعه "عید امسال" آغاز شد.
در این مجموعه سعید آقاخانی از همبازیهای قدیمیاش همچون علی صادقی، مهران غفوریان و ... استفاده کرده و پیشبینی میشود او که از شاگردان مهران مدیری است با حضور دوستان بازیگرش با استاد خود رقابت کند، البته کار آقاخانی مشکلتر است که چرا معمولاً مجموعههای نوروزی شبکه تهران زمان پخش مناسب ندارد.
""""""""""""""""""""""""""""""
از امروز با آغاز تصویربرداری یک سریال صورت میگیرد
اشکها و لبخندها به روایت حسن فتحی
جام جم آنلاین: حسن فتحی امروز سریال «اشکها و لبخندها» را در تهران کلید میزند تا داستانی متفاوت از زندگی آدمهای امروز را عید نوروز در شبکه یک سیما روایت کند.
داستان این سریال که در 12 قسمت 45 دقیقهای ساخته میشود، درباره زنی به نام شمسی است که برای سرو سامان دادن به زندگی پسر خلافکارش، 15 روز از زندان مرخصی میگیرد. او پس از آزادی از دختر برادرش، حشمت که یک سینمادار قدیمی است برای پسرش خواستگاری میکند. حشمت که جرات نه گفتن به خواهرش را ندارد، برای دست به سر کردن او یک دروغ تازه به شمسی میگوید، غافل از این که این دروغ به ظاهرکوچک همه چیز را به هم میریزد.
در سریال اشکها و لبخندها، بازیگرانی مانند مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش، شهره لرستانی، برزو ارجمند، لیلا اوتادی، هومن برقنورد، کیانوش گرامی، مهشاد مخبری و محسن نقیبیان بازی میکنند.سریال اشکها و لبخندها که قرار است نوروز از شبکه یک سیما روی آنتن برود، همزمان با تصویربرداری، تدوین نیز خواهد شد.
از دیگر عواملی که در ساخت این سریال همکاری دارند، میتوان به مدیر نور و تصویر: جواد صفا، صدابردار: صالح حبیبی، طراح صحنه و لباس: پیام فروتن، طراح گریم: مهری شیرازی، دستیار یک کارگردان: محمدرضا رستمی، برنامهریز: سعید عباسی، مدیر تدارکات: مهدی پیلهوریان، تصویربردار: خسرو دادگر، عکاس: محمد فوقانی و مدیر تولید: عزیز علیزاده اشاره کرد.
""""""""""""""""""""""""""""""
نام سریال: اشکها و لبخندها
موضوع: طنز
سال تولید:1387
تعداد قسمت ها: 11 قسمت
بازیگران: مهدی هاشمی ، گوهر خیراندیش ، شهره لرستانی ، برزو ارجمند ، لیلا اوتادی ، هومن برق نورد ، مهشاد مخبری ، کیانوش گرامی ، سیدمحسن نقیبیان ، سینا رازانی ، عباس ظفری
خلاسه داستان:
” اشکها و لبخندها ” درباره زنی به نام شمسی است که در پی تصادف در زندان به سر میبرد او برای سرو سامان دادن به زندگی تنها پسرش خسرو که خلافکار نیز است، ۱۵ روز از زندان مرخصی میگیرد، و از دختر برادرش، حشمت که سینماداری قدیمی است برای پسرش خواستگاری میکند، حشمت که جرات نه گفتن به خواهرش را ندارد، برای دست به سر کردن او دروغی تازه به شمسی میگوید، غافل از این که این دروغ به ظاهرکوچک همه چیز را به هم میریزد.
""""""""""""""""""""""""""""""
یافته های نو در سایت پربازدید رها ماهرو :
بازیگران فیلم پولی آنا . سخنرانی کامل تهمینه میلانی . پولی آنا . فیلم
سینمایی پولی آنا . فیلم خارجی دوئل . فیلم من بچه هامو می خوام .
http://doorbiin.blogsky.com/1394/08/27/post-229 . عکسهایی از بازیگران
فیلم من بچه هامومیخوام . نقد یک فیلم . داستان فیلم بیداری . فیلم بیداری
1954 ژاپن
فیلم Seven Samurai 1954 با کیفیت BluRay 720p
جز ۲۵۰ فیلم برتر IMDB با رتبه ۲۰ و کاندیدای ۲ جایزه اسکار
ژانر : غم انگیز
مدت زمان : ۲۰۷ دقیقه
زبان : ژاپنی
محصول : ژاپن
ستارگان : Toshiro Mifune, Takashi Shimura, Keiko Tsushima, Seiji Miyaguchi
کارگردان : Aira Kurosawa
خلاصه داستان :
روستایی فقیر ، که همیشه مورد حمله ی عده ای راهزن قرار می گیرد ، برای دفاع و مقابله ، هفت سامورایی را استخدام می کند تا…
رها ماهرو : خوانندگان همیشگی وبلاگ رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم هفت سامورائی به کارگردانی آکیرا کوروساوا برای ما بنویسید و بفرستید.
نسخهای جدید برای «هفت سامورایی» کروساوا
کمپانی "ویناستین" نسخه جدید فیلم «هفت سامورایی» آکیرا کوراساوا را خواهد ساخت.
«اسکات من»، کارگردان سرشناس انگلیسی ساخت نسخه جدیدی از فیلم «هفت سامورایی»، ساخته معروف «آکیرا کوروساوا» را برعهده خواهد داشت.
به گزارش ورایتی، این فیلم با بودجه 60 میلیون دلاری ساخته می شود و روایت معاصر از اصل داستان است که در سال 1954 روی داده است.
فیلم اصلی «هفت سامورایی» نامزد دو جایزه اسکار بود که در جشنواره ونیز موفق به کسب جایزه شیر نقرهای شد. این فیلم که از آن بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما یاد میشود، طولانیترین فیلم کوروساوا است که نگارش فیلمنامه آن شش هفته طول کشید که در آن فیلمنامهنویسان از ملاقات و حتی تماس تلفنی منع شده بودند. پیشتولید فیلم سه ماه طول کشید و فیلمبرداری آن که 148 روز پیشبینی شده بود حدود یک سال طول کشید.
تکنیک سینمایی «کوروساوا» در ساخت فیلمهایش منحصربهفرد بود و در دهه 50 سبک جدیدی از خود بدعت گذاشت. او عقیده داشت کارگذاشتن دوربینها در فواصل دور از بازیگر، عملکرد آنان را بهتر خواهد کرد. او همچنین علاقه خاصی به استفاده از چند دوربین و ضبط یک صحنه از زوایای مختلف داشت.
دیگر شاخصه فیلمسازی «کوروساوا»، علاقهاش به استفاده از عناصر آبوهوا برای عمق بخشیدن به فضای حاکم بر فیلماش بود. سرما، مه، برف و باران در اغلب ساختههای او به چشم میخوردند. دیگر رویکرد قابل توجه فیلمهای «کوروساوا»، وسعت تأثیرهای هنری اوست. بعضی از داستانهای او اقتباس از آثار «ویلیام شکسپیر» هستند. برای مثال «آشوب» براساس «شاه لیر» است و «سریر خون» براساس«مکبث» و «خواب بد» برگرفته از «هملت» هستند.
«کوروساوا» برای ساخت فیلمهایش از آثار ادبی روسیه نیز بهره گرفت، مانند «ابله» اثر «داستایوفسکی» و «در اعماق» نوشته «ماکسیم گورکی». با اینحال رمان «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته «لئو تولستوی» بیش از همه او را تحتتأثیر قرار میداد.
با وجود اینکه بسیاری از منتقدین ژاپنی معتقدند که «کوروساوا» "خیلی غربی" بود، اما او عمیقا تحتتأثیر فرهنگ ژاپن قرار داشت. فیلم «ریش قرمز» نقطه عطفی در کارنامه سینمایی او محسوب میشود که آخرین فیلم سیاه و سفید او نیز بود.
بعد از اقدام به خودکشی نافرجام، «کوروساوا» فیلمهای دیگری ساخت و با وجود شهرت بینالمللی، در داخل ژاپن کمتر استودیو فیلمسازی حاضر به حمایت مالی از پروژههایش میشد. فیلم «درسو اوزالا» که اوایل قرن بیستم در صربستان در جماهیر شوروی سابق ساخته شد، تنها فیلم «کوروساوا» بود که در خارج از ژاپن و به زبان غیرژاپنی ساخته شد. این فیلم اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی را برای او بههمراه آورد.
پس از آن «کوروساوا» بههمراه «جورج لوکاس» و «فرانسیس فورد کوپولا»، فیلم «کاگه موشه» را ساختند که این فیلم موفق شد جایزه نخل طلای جشنواره کن را در سال 1980 بهدست آورد.
اما بزرگترین پروژه فیلمسازی سالهای پایانی این کارگردان بیتردید فیلم «آشوب» بود که نسخه سینمایی از شاهکار «شاه لیر» شکسپیر محسوب میشد. این فیلم که نامزدی بهترین کارگردانی اسکار را برای «کوروساوا» بههمراه آورد، بیش از یک دهه جلب حمایت مالی آن بهطول انجامید که امروزه به گفته بسیاری از منتقدان، آخرین شاهکار «کوروساوا» بهشمار میآید.
او در دهه 90 سه فیلم دیگر ساخت که شخصیتر از دیگر آثار قبلی او بودند. فیلم «رویاها» که براساس یکسری توصیفها براساس رویاهای اوست، فیلم «هیجان در اوت» که خاطرات او درباره بمباران اتمی ناکازاگی است و آخرین فیلم او با نام
«مادادایو» که داستان یک معلم بازنشسته و دانشآموزان سابق او است.
«کوروساوا» روز ششم سپتامبر 1998 در سن 88 سالگی بر اثر سکته مغزی در توکیو درگذشت. پس از مرگ او، آخرین پروژهاش با نام «پس از باران» توسط نزدیکترین دوستاش «تاکاشی کونیرو» ساخته شد
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
سینما کلاسیک، هفت سامورایی و اقتباس های آن
برنامه سینما کلاسیک شبکه نمایش، که با هدف پخش فیلم های کلاسیک تاریخ سینما آغاز شده است این هفته به سراغ فیلم های هفت سامورایی و اقتباس های متعدد آن می رود. فیلم هفت سامورایی (Seven Samurai) ساخته آکیرا کوروساوا از مطرح ترین فیلم های این کارگردان ژاپنی است که با داستان حفاظت از گروهی دهقان و کشاورز در برابر حمله راهزنان و نبرد بر سر شرافت در تاریخ سینما جاودانه شده است. هفت سامورایی در سال 1954 ساخته شد و در سال 1960 جان استورجس فیلم هفت دلاور (The Magnificent Seven) را، با اقتباس از این فیلم ساخت. هفت دلاور داستان مردم فقیر دهکده ای است که هر از چندگاهی مورد حمله راهزنان قرار می گیرند. مردم دهکده از گروهی هفت تیرکش کمک می گیرند تا راهزنان را شکست دهند. بازگشت هفت دلاور (Return of the Seven) و هفت سوار دلاور (The Magnificent Seven Ride) ، لاکی لوچیانا (Lucky Luciano) اثر فرانچسکو رزی ، سقوط امپراطوری رم (The Fall of the Roman Empire) اثر آنتونی مان و بازداشتگاه شماره 17 (Stalag 17) اثر بیلی وایلدر از فیلم هایی است که در ادامه هفته پخش خواهد شد.
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
ژانر: حادثه ای , درام
امتیاز: ۸٫۸/۱۰ رتبه ۱3 در بین ۲۵۰ فیلم برتر جهان از نگاه سایت IMDB.COM
——————————————————————————————————–
سیاه و سفید / 200 دقیقه
بازیگران عمده : تاکاشى شیمورا ، توشیرو میفونه ، یوشیو اینابا ، سیجى میاگوچى ، مینورو چیاکى ، بوکوزن هیدارى و کاماتارى فوجیوارا .
کارگردان : آکیرا کوروساوا .
خلاصه داستان : قرن هفدهم . راهزنان پى در پى دهکدهاى کوچک را غارت مىکنند و اهالى قادر به دفاع نیستند . آنان از « کامبئى » ( شیمورا ) – سامورایى کهنه کار – تقاضاى کمک مىکنند . « کامبئى » شش سامورایى دیگر را گرد مىآورد و آنان مىپذیرند که اهالى را در دفاع برابر تهاجم راهزنان هدایت کنند .
شرح فیلم : وسواس و کمالگرایى استاد در تک تک نماهاى فیلم ، به خصوص در پرداخت فوق حرفهاى صحنهى نبرد آخر با تدوینى درخشان و ضرباهنگى نفسگیر ، بیش از همه ، سینماگران امریکایى را تکان داد . در امریکا با نام هفت مرد باشکوه ( جان استرجس ، 1960) بازسازى شد .
جز ۲۵۰ فیلم برتر IMDB با رتبه 20 و کاندیدای 2 جایزه اسکار
.
نام فیلم : Seven Samurai 1954
ژانر : درام
سال انتشار : 1954
محصول : ژاپن
ستارگان : Toshirô Mifune, Takashi Shimura, Keiko Tsushima, Yukiko Shimazaki
کارگردان : Akira Kurosawa
خلاصه داستان : دهکده ای با بحران روبه روست. عده ای غارتگر قصد حمله به دهکده را دارند و اهالی ده را نابود خواهند کرد. زمان، زمان تصمیم بزرگ است. اهالی ده باید به دنبال راهی برای نجات باشند. فقط یک راه وجود دارد. استخدام سامورایی ها! اما سامورایی ها چه کسانی هستند؟ چه کسی آنها را انتخاب می کند؟ آیا به راستی از پس غارتگران بر می آیند؟ آیا اتحادی بیینشان بوجود می آید؟
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
خلاصه داستان:
یک روستای دورافتاده و فقیر در ژاپن هر ساله مورد حمله راهزنان بی رحم قرار می گیرد. اهالی روستا تصمیم می گیرند تا سامورایی هایی را که بیکار هستند استخدام کنند تا از دهکده محافظت کنند. در نهایت هفت سامورایی برای این کار انتخاب می شوند و…
ترکیب درست اکشن و درام ، هنر و سرگرمی و…
شاهکار آکیرا کوروساوا نیازی به معرفی ندارد. البته برای نسل قدیم سینما. نسل جدید سینما فیلم های بی نهایت خوبی نصیبشان شده و شکی در این نیست، اما یادمان نرود که این فیلم های جدید از همین آثار قدیمی الهام گرفتند. مخصوصا آثار کوروساوا و اتفاقا همین هفت سامورایی که ژانر اکشن را به این معنا امروزی به جهان سینما معرفی کرد. هفت سامورایی سکانس های درگیری و اکشن خود را چنان با شخصیت پردازی درست هر هفت سامورایی داستان آمیخته است که جدا کردن درام و اکشن فیلم از هم ممکن نیست و این استادی استاد را نشان می دهد. نشان دادن فرهنگ های مختلف و ترکیب درستی از یک فیلم هنری و اکشن. همه چیز در این اثر به یادماندنی یافت می شود. هر سکانس و هر نما، چه درام و چه اکشن، به درستی ساخته و پرداخته شده است. زمانی که هفت سامورایی را برای اولین بار تماشا می کنیم کاملا متوجه ارجاع فیلم های مختلفی که بعد از آن اکران شدند می شویم. بهتر است بگوییم امکان ندارد فیلمی بسازی و تاثیری از کوروساوا نگرفته باشی. چه واضح و چه در ناخودآگاه اثر.
شخصیت ها و تاثیرشان بر سینما
هر کدام از شخصیت ها حکایت ویژه خود را دارد و بازی شاهکار هر کدام باعث شده تا برای تک تک این ها دل بسوزانیم و تا آخر فیلم و نتیجه نهایی داستان همراهشان باشیم. مثلا سکانس هایی که مربوط به انتخاب هر سامورایی است را نگاه کنید. در هر مقطع یک شخصیت با ویژگی های خاص خود وارد داستان می شود. یکی کاملا به اصول سامورایی وفادار است، دیگری بی خیال و خندان است، یکی دیگر مست و بی عرضه و… و حالا این شیوه معرفی شخصیت های قهرمان و یا ضدقهرمان در فیلم های سینمایی ( معمولا اکشن و هیجانی ) به کلیشه تبدیل شده است. سیر شخصیت ها در هفت سامورایی و چیدمان آنها بی نظیر است. از یک استاد سالخورده و پر تجربه می رسیم به جوانی جاه طلب و پر از رویا، و در این بین شخصیت های کامل دیگری که هر کدام نمادی از یک انسان با آرزوها و موفقیت ها و اشتباهاتش است.
دو نکته درباره فیلم که بد نیست بدانید :
1- 1- این فیلم قرار بود که 6 سامورایی نامیده شود. قبل از این فیلم کوروساوا هیچ اثر با محوریت سامورایی ها نساخته بود و برای همین می خواست درباره زندگی یک روز سامورایی فیلمی بسازد که سامورایی در پایان روز تصمیم می گیرد تا خودکشی کند. اما به علت اینکه منابع کاملی درباره داستانش نداشت برای همین از آن داستان صرف نظر کرد. برای همین فیلم نامه 500 صفحه نوشته Shinobu Hashimoto, Hideo Oguni را انتخاب می کند. این فیلم نامه با نام 6 سامورایی نوشته شده بود. اما هنگامی که پیش تولید فیلم در حال انجام بود ، کوروساوا و نویسندگانش به این نتیجه رسیدند که 6 سامورایی خوب و درستکار کمی برای این فیلم خشک است و تصمیم گرفتند نفر هفتمی را به جمع آنها اضافه کنند که الکی و بی خاصیت باشد . نقش نفر هفتم را توشیرو میفونه بازی کرد که در 15 فیلم دیگر با کوروساوا همکاری داشت.
2- فیلم از بودجه و زمانی که برای آن در نظر گرفته شده بود بسیار فراتر رفت و احتمالا کوروساوا بیشترین تلاش هنگام ساخت یک فیلم را در هنگام ساخت هفت سامورایی داشت. کمپانی Toho در آن زمان ساخت فیلم عظیم گودزیلا را هم به عهده داشت ، برای هفت سامورایی یک بودجه 500 هزار دلاری با 148 روز فیلم برداری در نظر گرفته بود که این مقدار به یک سال افزایش یافت. همین مسئله باعث شد تا کمپانی تا مرز ورشکستگی پیش برود و برای همین دوبار فیلم برداری توسط استدیو قطع شد. البته کوروساوا زرنگ تر از این حرفها بود و هر سری طوری فیلم برداری کرده بود که استدیو نتواند نسخه ای از فیلم دربیاورد و سکانس هایی نیاز بود تا ادامه داستان توضیح داده شود. می گویند در این زمان کوروساوا با خیال راحت به ماهی گیری می رفت تا استدیو بالاخره به سراغش بیاید! در کل این تداخل برنامه ها باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی برای عوامل و بازیگران شده بود. سکانس درگیری پایانی فیلم قرار بود در تابستان فیلم برداری شود اما هر سری به علت کمبود اسب به عقب می افتاد تا اینکه روز فیلم برداری این سکانس، زمستان شده بود. توشیرو میفونه بعدها در مصاحبه هایش اعتراف کرد که سرد ترین روزهای زندگی اش را در هنگام فیلم برداری این سکانس ها داشت ولی به قول خودش تمام این ها به نتیجه اصلی که از آب در آمد می ارزید. جالب است که آن زمان فیلم توسط منتقدان ژاپنی اصلا تحویل گرفته نشد!
مجید میرجمالی
» عنوان: آلبوم موسیقی متن فیلم هفت سامورائی Seven Samurai
» سال انتشار: 2001
» کاری از Fumio Hayasaka
» نام آلبوم: Seven Samurai 1954 [Original Motion Picture Soundtrack]
» مدت زمان کل آلبوم: 01:01:51
Track listing:
1. Titles (03:17)
2. To The Little Watermill (01:00)
3. Samurai Search (00:49)
4. Kanbei & Katsushiro - Kikuchiyo's Mambo (03:43)
5. Rikichi's Tears - White Rice (02:09)
6. Two Search For Samurai (01:30)
7. Gorobei (02:18)
8. Let's Get To It (01:04)
9. Fishing For Slippery Fish (01:43)
10. 6 Samurai (02:51)
11. Extraordinary Man (01:13)
12. Morning Departure (01:02)
13. Journey Landscape - Our Stronghold (02:51)
14. Wild Warrior's Coming (00:35)
15. Seven Men Completed (01:24)
16. Katsushiro & Shino (02:43)
17. Katsushiro, Come Back (00:11)
18. Bed Change (00:57)
19. In the Forest of the Water God (01:34)
20. Wheat Field (00:27)
21. Kanbei's Anger (02:15)
22. Interlude (05:18)
23. Harvesting (02:05)
24. Rikichi's Trouble (01:51)
25. Heihachi & Rikichi (00:57)
26. Farm Village Scenery (02:35)
27. Weak Insects Into Samurai Ways (01:49)
28. Foreboding of Bandits (00:26)
29. To The Night Attack (00:55)
30. Flag (00:20)
31. Sudden Confrontation (00:25)
32. Magnificent Samurai (02:29)
33. Bandits Sighted (01:00)
34. Kikuchiyo Rises To The Occasion (00:49)
35. Reward (01:07)
36. Tryst (01:02)
37. Manzo & Shino (01:02)
38. Rice Planting Song (01:22)
39. Ending (00:43)
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
Seven Samurai (هفت سامورایی)
----- 1954 --اکشن، ماجرایی، درام -- 207 دقیقه --UR-
کارگردان : Akira Kurosawa http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4/14-Seven-Samurai/14-Seven-Samurai/11-Seven-Samurai.jpg
نویسنده : Akira Kurosawa
بازیگران: Toshirô Mifune, Takashi Shimura ,Keiko Tsushima
جوایز :
برنده اسکار:
-
نامزد اسکار:
بهترین طراحی صحنه، بهترین طراحی لباس
خلاصه داستان:
خلاصه داستان :
دهکده ای با بحران روبه روست. عده ای غارتگر قصد حمله به دهکده را دارند و اهالی ده را نابود خواهند کرد. زمان، زمان تصمیم بزرگ است. اهالی ده باید به دنبال راهی برای نجات باشند. فقط یک راه وجود دارد. استخدام سامورایی ها! اما سامورایی ها چه کسانی هستند؟ چه کسی آنها را انتخاب می کند؟ آیا به راستی از پس غارتگران بر می آیند؟ آیا اتحادی بیینشان بوجود می آید؟
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
2- یادداشتی بر فیلم هفت سامورایی
این یک نقد نیست نظرات یک فیلم بین حرفه ای در باره یکی از تاریخی ترین و افسانه ای ترین آثار سینمایی جهان است که بدنه بخشی از سینمای امروز بر روی پایه های استوار آن ساخته شده، نظراتی که می تواند دوست داران سینما را در انتخاب فیلم خوب از بین هزاران فیلم موجود در بازار کمک کند تا هم در وقت صرفه جویی کنند و هم با دیدن فیلم های ضعیف ذائقه فیلم دیدنشان تغییر نکند.
فیلمی از سرزمین سامورایی ها؛ ژاپن ، ساخته ی آکیرو کروساوا مطرح ترین کارگردان آسیایی، ادعایی که کمتر مخالفی با آن می توان پیدا کرد ، فیلمی که جایزه خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین را برای این کارگردان شهیر به بار آورد! این فیلم داستان روستاییان فقیر وستم دیده ای را روایت میکند که برای مقابله با راهزنان هفت سامورایی را استخدام میکنند تا از دهکده ی آنها محافظت کنند، این فیلم برای اولین بار در تاریخ سینما این ایده را به نمایش گذاشت که تعدادی شخصیت مختلف برای انجام کاری با هم تشکیل گروه میدهند، که بعد ها خیل عظیمی از فیلم های هالیوودی با الهام از این فیلم و این ایده ساخته شدند!
فیلم را می توان به سه بخش کلی تقسیم کرد اول مرحله نیاز دهقانان به سامورایی ها و پیدا شدن تک تک آنها در طول داستان که با شخصیت پردازی قوی و تحسین برانگیز فیلم ساز به طور کامل پرداخته شده اند، دوم از زمان ورود سامورایی ها به روستا تا شروع جنگ که به آماده سازی روستا برای مقابله با راهزنان اختصاص میابد و سوم جنگ. با توجه به این حقیقت که این فیلم با امکانات سال ۵۴ ساخته شده می توان هنرمندی محض را در فیلم برداری و لوکیشن سازی به وضوح تماشا کرد ولی اینها عوامل اصلی تبدیل شدن این فیلم به یکی از شاهکار های تاریخ سینما نیستند بلکه عامل اصلی فیلم نامه نویسی و کارگردانی کروساوا است که این فیلم را به این درجه از اهمیت می رساند .
شخصیت های فیلم هر یک به تنهایی می توانند بار یک فیلم را بدوش بکشند از شخصیت Kambei Shimadaگرفته که رهبری گروه را به عهده دارد و فردی دنیا دیده، با تجربه و صاحب حکمت است تا Kikuchiyo که بار طنز فیلم را بر گرده دارد و حقیقتا بسیار خوب این کار را انجام داده، در طول فیلم ما شاهد همه ی ژانر ها در صنعت سینما هستیم درام، اکشن، کمدی و… که در طی دو ساعت و نیم نمایش فیلم ریتم فیلم حفظ می شود ضرب آهنگ ملایم و روان فیلم که حتی در اوج جنگ هم تغییر چندانی در آن مشاهده نمی شود! از دیگر نقاط قوت فیلم می توان بازی کاملا احساسی و باور پذیرToshirō Mifune در نقشKikuchiyo را نام برد که اوج بازی یک بازیگر را نشان می دهد.
منبع: کاملترین
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
3- نقد فیلم هفت سامورایی از منظر اصول سینمایی
نویسنده: حسن نجفی
داستان فیلم
قرن 17، ژاپن. دهکدهیی کوچک مورد تهدید راهزنان قرار میگیرد. اهالی دهکده که غالباً دهقان هستند برای مقابله با آنها چند سامورایی اجیر میکنند. ساموراییها در ازای روزی سه وعده غذا، مردم را برای مقابله با راهزنان آماده میکنند. طی یک درگیری خونین چهار نفر از ساموراییها کشته میشوند و تمامی راهزنان از بین میروند.
فصل برنجکاری است و مردم شادمانه مشغول کشت برنج هستند. در حالی که سه سامورایی باقیمانده بر سر مزار دوستان خود ماتم گرفتهاند، کشاورزان پیروزتر از همه به نظر میرسند.
تجربهی 1: استراتژی
مبنای استراتژی (طرح ساختاری) این فیلم، حرکت است. شکل (فرم) و روایت با هماهنگی ویژهیی در کنار هم حرکت میکنند. آهنگ درونی تصاویر با استفاده از نوع کادربندیها، جابهجاییهای درونکادری و پرداخت ویژه به افههای تصویری (مثل گرد و خاک و ...) شتاب یافته است، در عین حال ایجاز به گونهیی بدیع به کمک خط روایی داستان آمده است. زیبایی این ایجاز که به یاری تدوین فشرده و خاصی صورت گرفته در بعضی صحنهها به خوبی آشکار میشود. صحنههای:
- ملاقات اهالی دهکده و پیرمرد
- هیاهوی «کیکوچیو» و دویدن ساموراییها به سمت میدان دهکده
- هجوم راهزنان و متوجه شدن سامورایی شمشیرزن و در نهایت آمادهباش خطوط دفاعی دهقانان (در چند نما)
این موارد به آهنگ برونی نماها نیز شتاب داده است. طول زمانی نماها تحت تأثیر همین حرکت کوتاه شده و به خدمت استراتژی یا طرح ساختاری فیلم درآمده است.
تجربهی 2: کادربندی (قاببندی)
کادربندیهای «کوروساوا» در این فیلم بیشباهت به آثار نقاشان و سینماگرانِ بزرگ نیست. کادربندی صحنههای این فیلم در کمال آگاهی صورت گرفته و به اثر، جلوهیی پرشکوه بخشیده است. به عنوان مثال، کادربندی:
- چشمانداز وسیع در آغاز فیلم
- صحنهی به خاکسپاری «هیساکی» اولین سامورایی قربانی
- صحنهی حملهی «کامبهیی» به عدهیی که معترض تخلیهی خانههای خود در حاشیهی دهکده هستند
- صحنهی آسیاب آبی بعد از مرگ پیرمرد و زن، زمانی که «کیکوچیو» کودک بازمانده را در آغوش میگیرد
- صحنهی درگیری با راهزنان و بهخصوص تیراندازی کامبهیی و گریهی «کاتسوشیرو» بعد از پایان جنگ
- اولین نمای سکانس پایانی در کنار گور ساموراییها
تجربهی 3: طراحی صحنه و فضاسازی
سکانس آسیاب آبی در فیلم «هفت سامورایی» از جمله سکانسهای زیبایی است که در آن «آکیرا کوروساوا» استادی خود را در طراحی صحنه و فضاسازی اثبات کرده است.
در این سکانس که همه چیز با دقت تمام در صحنه چیده شده است، شخصیتپردازی «کیکوچیو» نیز به کمال میرسد. او به نجات پیرمردی که در آسیاب گرفتار راهزنان شده است، میشتابد و وقتی با مرگ پیرمرد و زن مواجه میشود، کودک بازمانده را به سینه میفشارد و بهشدت گریه میکند.
چرخش آسیابِ آتشگرفته در پسزمینه، المانهای خوبی برای القای یک فلاشبک (رجوع به گذشته) ذهنی میتواند باشد. در واقع این نما رجعتی است به گذشتهی کیکوچیو و نمایشگر اتفاقاتی که برای او افتاده است. این صحنه جواب سؤالی است که «کامبهیی» از او پرسیده بود:
- تو فرزند یک روستایی هستی، اینطور نیست؟
پس کودکی که او اینک در آغوش گرفته، کودکی خویش نیز هست. گریهی تأثیرگذار کیکوچیو نه فقط به خاطر موقعیت کودک، که به خاطر یادآوری گذشتهی خود و تکرار دردبار آن در موقعیت کنونی است. زمان در حال گردش و همه چیز در حال تکرار است، همچون پروانههای آسیاب آبی.
تجربهی 4: غنای مفهومی درام
ساموراییها تجلی اسطورههای ملی و سنتی ژاپن هستند. همهی ارزشهای رو به فنای ژاپن در این فیلم، با ابزارِ وام گرفته شده از جامعهی مدرن از پای درمیآیند. در حالی که در درگیریها همه آماج تیر و شمشیر میشوند، ساموراییها مورد هدف اسلحههای مجهول و نامعلوم قرار میگیرند. کارگردان با دقت نظر و طراحی دراماتیک رویدادها، به روایت و حوادث فیلم، غنای مفهومی و عمق بخشیده است.
تجربهی 5: دوران تحقیق در نگارش
دوران تحقیق در نگارش فیلمنامه از مقاطع مهم جریان تولید یک اثر سینمایی است. در این فیلم دوران تحقیق نگارش با طراحی دفاع از دهکدهی دهقانان توسط «کامبهیی» خودی نشان میدهد. این طراحی خطوط دفاعی توسط کامبهیی مبتنی بر اصول صحیح نظامی است. فرایند روانی این انطباق صحیح، آگاهسازی مخاطب از شرایط جغرافیایی داستان، همسویی و باورپذیری مخاطب و روند روایی موفق داستان است.
تجربهی 6: پرداخت دراماتیکی
هرچند طرح داستانی فیلم، بسیار ساده است اما پیچیدگی حاکم بر پردازش شخصیتها، جنبهی دیگرگونهیی به مضمون اثر بخشیده است. شخصیتهای سیاه و سفید فیلم، ژرف و عمیق هستند و این به رویدادها و آدمهای واقعه عمق و لایه میبخشد. ساموراییها به عنوان نسل باارزش در حال انقراض فضیلت مییابند، دهقانان آینهی تمامنمای زندگی میشوند و محکوم به تداوم چرخهی زندگی، بلاهت ظاهری «کیکوچیو» در ادامهی داستان ارزشی مفهومی و معنایی پیدا میکند و ...
تجربهی 7: پایان شکوهمند
فیلمنامهی «هفت سامورایی» پایان شکوهمندی دارد. داستان در نهایت به سرانجامی با یک تحلیل روانکاوانه از روابط آدمها، منجر میشود. زمانی که آرامش به دهکده بازمیگردد و آفتاب بر شالیزارهای آن میتابد، زندگی چون موجی از راه میرسد و گذشته را به تلِ خاکستری از خاطره بدل میکند، اسطورهها از یاد میروند و برای بازماندگان نسل مبارزان، تنها خاطره و انزوای تحمیلی باقی میماند. در این میان تنها روستاییان هستند که پیروز شدهاند.
در سکانس پایانی، چهار سامورایی کشتهشده بر فراز تپهیی دفن شدهاند و سه سامورایی باقیمانده کنار گور آنها ایستادهاند، آنسوتر دهقانان کار میکنند و سرود میخوانند، این میزانسن زیبا و پرمعنی است:
حضور ساموراییها در کنار گور دوستان خود، یاد و خاطرهی مبارزه یا لذت مبارزه را تداعی میکند.
فاصلهی ساموراییها با دهقانان، زدوده شدن خاطرهی اسطورهها را در ذهن روستاییان تداعی میکند و از همه زیباتر عشق نافرجام «کاتسوشیرو» و «شینو» تداعیکنندهی انزوای جبری این انسانهاست. «کامبهیی» حقیقت تلخی را اعتراف میکند:
- ما باز هم باختیم ... برنده روستاییان هستند نه ما.
تجربهی 8: تأثیرگذاری اثر
زمانی که «کامبهیی» رهبر ساموراییها، به هیئت راهبی درآمده و نوزادی را از دست گروگانگیر آزاد میکند، خروج گروگانگیر از کلبه و مرگش، با حرکت آهسته (اسلوموشن) نشان داده میشود. این نما به دلیل کادربندی و ایجاز در بیان و تأکید روی آن در قالب حرکت آهستهی تصاویر، رازآمیز جلوه میکند.
«رابرت وایز»، «اریک رد»، «تارکوفسکی»، «سام پکینپا»، «جان استرجس»، «جورج لوکاس» و ... تنها نام عدهیی از بزرگان سینماست که این فیلم را ستودهاند و حتی به تقلید از آن نیز پرداختهاند. برای مثال همین سکانس و همین نما برای پکینپا کافی بود تا با بهرهگیری از کارکرد روانی حرکت آهستهی تصاویر، مؤلفهیی خاص به آثار خود ببخشد.
یکی از شاخصههای آثار سام پکینپا، نمایش فریم به فریم مرگ است. تنها تمایز آثار «کوروساوا» با پکینپا در استفاده از حرکت آهستهی تصاویر لحظههای مرگ، تفاوت در نگرش آنها به این مقوله است. کوروساوا در جستوجوی رازهای نهفته و عمق و غنای مفهومی است و پکینپا در کنکاش دستیابی به جلوههای زیباییشناسی تصویر.
نویسنده: حسن نجفی
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
4- نقد فیلم هفت سامورایی: تاثیری مهیب
منتقد: تونی ریچاردسون
ترجمه: ساسان گلفر
فیلم درخشان تازه آکیرا کوروساوا بازسازی طولانی و اپیزودیک واقعهای مربوط به ژاپن قرن شانزدهم است.راهزنان،روستایی را غارت میکنند. روستاییان که کارد به استخوانشان رسیده،تصمیم میگیرند جنگجویانی حرفهای برای جنگ با راهزنان اجیر کنند.آنان پس از سختیهایی که در مرحله انتخاب متحمل میشوند،سرانجام هفت تن را برمیگزینند.این هفت تن تشکیلات دفاعی روستا را سازمان میدهند و موفق میشوند راهزنان را قلع و قمع کنند.کوروساوا این طرح داستانی در اصل ساده را به دو شیوه پرورش میدهد،نخست اینکه حوادث و زیر طرحهای فراوانی را وارد داستان میکند؛جوانترین سامورایی،عاشق دختری روستایی میشود که پدر بیمناک و بیاعتمادش او را به سر و وضع یک پسر درآورده؛تلاشهای یک آواره لافزن خوش مشرب برای آنکه به عنوان یک سامورایی پذیرفته شود.دیگر آنکه به هریک از کاراکترها شخصتی منحصر به فرد و به شدت متفاوت میبخشد؛رهبر عاقل و مهربان و فارغ از نفسانیات، شمشیر زن حرفهای فروتن و درعینحال وسواسی و لافزن معتقد به آداب و رسوم اجدادی.در هفت سامورایی،متد و شخصیت کوروساوا به وضوح متجلی میگردد.او بیش از هر چیز یک روانشناس مشاهدهگر دقیق و یک تحلیلگر موشکاف رفتار انسانها است که شیوهای کاملا متفاوت پیش گرفته است.به عنوان مثال میتوان به نحوه نمایش عشاق جوان اشاره نمود؛نخستین باری که آنها نیمه هراسان به جنسیت یکدیگر پی بردند؛رشد جاذبه دوجانیه،شگفتی سادهلوحانه پسر و ترک کردن دردناک و تقریبا دیوانهوار دختر را دیدم،اما کوروساوا در انتقال احساس آنها یا ایجاد همذاتپنداری با آنها ناتوان میماند.البته او برای این کار از مناظر اطراف استفاده میکند تا حس آنها را در صحنه تقویت کند.بد نیست در اینجا مقایسهای انجام دهیم میان کوروساوا و فورد که از قرار معلوم کوروساوا گفته تحت تأثیر او بوده است.شباهتهایی سطحی بسیاری بین هفت سامورایی با آثار فورد،بهطور اخص و با وسترن به طور اعم وجود دارد؛تکیه بر ارزشهای سنتی،استفاده از مراسم و مناسک عامه،سوارکاری مضحکهآمیز، نمایش سریع و سرزنده سکانسهای اکشن،برشهای استاکاتو(منقطع و مجزا در اصطلاح موسیقی- م.)،تنوع زوایا،فیلمبرداری از لابلای اسبهایی که در گلولای یورتمه میروند،فیلمهای اخیر این گونه را به یاد میآورند.اما تفاوتها آشکارترند. تشییع جنازه نخستین سامورایی که در زد و خورد مقدماتی کشته شد،دقیقا از نوع صحنههای مورد علاقه فورد است،همراه با همه احترام و تکریمی که برای دروانهای سپری شده قائل است و مردمان معتقد و احساساتیای که در آن جوامع وجود دارند. کوروساوا با این صحنه نخست شخصیت«سامورایی دیوانه»را بار دیگر در معرض دید میگذارد-با حرکتی مبارزهجویانه،او برای آنکه احساس ناامیدی و ناتوانی را در خود فرو بنشاند،پرچمی که مرد مرده بر زمین کاشته بود،برافراشته نگه میدارد- دوم با یک حادثه مؤثر،تنش روایت را بالا می برد؛ راهزنان نخستین یورش را هنگام تشییع جنازه انجام میدهند.یکی از صحنههای عاشقانه نیز با شیوهای مشابه مورد استفاده قرار گرفته؛و در هر مورد نهایت رودربایستی در مورد نمایش مستقیم و آشکار هرگونه هیجانی-به غیر از خشم- احساس میشود.البته گفتن اینکه کوروساوا فورد نیست برای یک منتقد بیمعناست؛مقایسه فقط تا جایی ارزش دارد که معیار سنجش اهداف فیلم باشد و اینکه فیلم تا چه حد توانسته است به اهداف خود برسد.آنچه رانسومون را چنین منحصر به فرد و تأثیرگذار ساخته این است که همه چیز، از موضوع گرفته تا ساختاری صوری،شیوه نگارش، و شاید حتی موقعیت زمانی،برای این روش بیرونی بررسی اخلاق و رفتار مساعد بوده است.در هفت سامورایی،کوروساوا برای چیزی متفاوت میکوشد: یک خلق مجدد.اینکه گذشته و مردمی را که داستان در مورد آنان است،به زندگی بازگرداند.اما فیلم با همه سعیاش در تطابق با ظواهر آن دوران، مشاهدات دقیق،سرزندگی فراوان و سبک بصری شکوهمندش،نتوانسته در رسیدن به این هدف کاملا موفق باشد.همه اجزا و عناصر،موجودند الاّ عمق و غنای زندگی.احساس میشود که هر حادثه با دقتی فوق العاده پرداخته شده است تا در بافت کلی جا بیفتد.داسنکوی در سهگانه گورکی شخصیتی به مراتب سادهتر و از بسیاری جهات عادیتر است؛اما او به آنچه کوروساوا برای رسیدن به آن تلاش میکند،میرسد،بدون آنکه توجهی به آن داشته باشد.به نظر میرسد که زندگی خودش،از دانسکوی میتراود،و او را در رودخانه عظیمش با خود میبرد.اما کوروساوا مانند یک مهندس،کانالی اعجابانگیز طراحی میکند تا رودخانه زندگی در آن جریان یابد.این جریان فقط هنگامی که کوروساوا«سامورایی دیوانه»را نمایش میدهد،گاهی طغیان میکند.توشیرو میفونه با مسخره کردن مقام سامورایی در یک پیروزی مضحک،جستوخیز میکند،در رودخانه ماهی میگیرد،و-در مقام یک فالستاف دیگر-نوچههای مرعوب شدهاش را دست میاندازد و بیپروایی خود و گاهی اوقات ذوق و سلیقه دور از دسترسشان را به معرض نمایش میگذارد.بازی او عالی و بینظیر است،هیچ فرصتی را به هدر نمیدهد و فقط در تکمیل انگیزهای طبقاتی که بیهوده وارد داستان شده است(او در واقع رعیتی است که میخواهد سامورایی باشد)ناتوان میماند(در این مورد قصور بیشتر از جانب فیلمنامه است تا بازیگر)، شاید بهخاطراینکه به نحوی مسامحهکارانه، امروزی و معاصر مینماید،با بقیه نامتناسب است.
البته استثناهایی که ذکر شدند نباید باعث شوند که از تحسین شگفتاور فیلم بازبمانیم.در تمام طول 5/2 ساعت فیلم که(که اتفاقا نسخه صادراتی فیلم،یک ساعت کوتاهتر از نسخه اصلی است)حادثه پس از حادثه با ظرافت و سرعت خلق میشود؛روستاییان هنگام ورود ساموراییها مخفی میشوند و فقط زمانی که زنگ خطر به صدا درمیآید آشفتهحال به پای آنها میریزند،دستگیری یک دزد و مرگ او که به نحوی درخشان در یک حرکت آهسته معلق میگردد،طرح موجز و شگفتآوری از همسر زارع که توسط راهزنان ربوده شده و هیجانزده،گناهکار و بیزار،بیهوش میشود در سطحی دیگر،کوروساوا استاد داستانگویی با استفاده از تکنیک تعلیق،غافلگیری،و هیجان است و از این نظر به هیچ وجه از استادان وسترنش کم ندارد،فقط هنگامی که یک رشته از جنگلها را پشت سر هم میآورد اندکی دچار یکنواختی میشود. او دقیقا میداند چه زمانی سکوت را نگهدارد، چگونه برای یک واقعیت غیر عادی جا باز کند تا حد اکثر تأثیر را بگذارد،و همچنین میداند در کلوزآپهای روستاییان که وحشتزده و ناامید در جستجوی سامورایی به دقت در خیابانی شلوغ مینگرند،یا نماهای تعقیبی وحشیانهای که میفونه مست در تعقیب کسی که به او حمله کرده،تلوتلو میخورد،استفادهاش از دوربین خیرهکننده و رعبآور است.فیلم به لحاظ بصری تأثیری مهیب بر جا میگذارد.کوروساوا میتواند ظرافت ظاهری را با دقت دراماتیک بیامیزد،و با بسیاری از صحنههایش تأثیر تصویری تکاندهندهای به وجود آورد.هجوم به مخفیگاه راهزنان،هنگامی که جنازههای آنها درهم پیچیده و برهنه اینجا و آنجا در برکههای گلآلود بیرون کلبههای در حال سوختن افتاده،از تابلوی«مصیبتزدگان»فرانسیسکو گویا کمارزشتر نیست.در واقع تأثیر نهایی هفت سامورایی بیشباهت به«سالامبو»ی فلوبر نیست،و در نهایت آنچه مورد تحسین قرار میگیرد،جذابیت و دلفریبی ذاتی موضوع نیست که تلاش ماهرانه یک استاد کار است.
منقد: تونی ریچاردسون
ترجمه: ساسان گلفر
منبع: مجله نقد سینما » شماره 35
سایت نورمگز
5- نقد فیلم هفت سامورایی، نگاهی به شخصیت پردازی و شخصیت توشیرو میفونه
نویسنده: مهرزاد دانش
عنوان فیلم با توجه به عددی که به عنوان صفت پیشینی واژه سامورایی آمده است ، گویای تمرکز بر فردیتی است که اثر روی آدم های اصلی داستانش دارد. بنابراین در کنار توده جمعیتی کشاورزان و توده جمعیتی راهزنان ، هفت فردیت انسانی در مسیر قصه شکل می گیرند و روایت را پیش می برند. هر یک از این هفت نفر ، جدا از روحیه سلحشوری که از ویژگی های عمومی مکتب سامورایی ها است ، مختصات رفتاری خاص خود را نیز دارند که در واقع قرار است وجه تمایزشان را رقم بزند. کامبه ئی ( با بازی تاکاشی شیمورا) رهبر گروه است و بنا بر موقعیت ویژه اش ذهنیت و رفتاری نظم دهنده و سازمان بخش دارد.گوروبه ئی ( با بازی یوشیو اینابا ) هوشمندی قابل توجهی در رزم آوری دارد. کیوزو ( سی جی میاگوچی) مردی کم حرف و درون گرا است . هیهاچی ( مینورو چیاکی) بذله گویی اش شاخص است. کاتسوشیرو ( کوکیمورا) جوانی است جویای آموختن معرفت و فنون سامورایی که خامی های اقتضای سنش را دارد. شی چی روجی( دای سوکه کاتو) از دوستان قدیمی کامبه ئی است. و...در این میان هفتمین نفر تبار سامورایی ندارد. تا حدی خل و چل می نماید و پا بدهد از سیاه مستی هم ابایی ندارد. ظاهر ماجرا حکایت از فرعی بودن او در کنار شش سلحشور اصلی گروه می نماید. او حتی خودش را به نوعی به گروه تحمیل می کند و بنا بر دعوت کسی به این میدان فراخوانده نمی شود. اما در واقع او اگر نگوییم اصلی ترین فرد گروه است ، دست کم از سرنوشت آفرین ترین آدم های این مجموعه است و البته به همین نسبت هویتمندترین شخص در بین سامورایی ها. او البته نامی ندارد. گروه بر اساس شجره نامه دروغین و سرقتی اش ، همان نام کی کوچیو – پسرکی 13 ساله! – را به او می دهد. اما این آدم بی نام و بی کس و کار و مشنگ ، عملا تبدیل به موثرترین فرد مجموعه می شود. نقش آفرینی منحصر به فرد توشیرو میفونه در قالب این شخصیت به خوبی گویای وزن او در کنار سایر سامورایی ها است. اما مگر او چه می کند که چنین هویت وزینی برایش فراهم می آید؟
1- او نخستین ، کنشمندترین و پیگیرترین آدم در اصرار برای حضور در گروه است. حتی قبل از کاتسوشیروی جوان ، این اوست که به دنبال کامبه ئی راه می افتد و البته به دلیل غرورش ، صراحتا انگیزه اش را بیان نمی دارد و حتی با رییس وارد چالش کلامی می شود. اشتیاق توام با غرور تضاد دلنشینی را برای این شخصیت ایجاد کرده است که از سایرین به شدت متمایزش می سازد.
2- ما از گذشته هیچ یک از سامورایی ها اطلاعی نداریم. کی کوچیو تنها سامورایی است که به تبارش نقب زده می شود و پایگاه دهقانی اش برملا می شود و از آن فراتر موقعیت معیشتی اش در ریزه کاری هایی مانند این همانی سازی با کودک یتیم و یا سرقت تجهیزات سامورایی های مرده و...تبیین می شود. شناسنانه او در قیاس با بقیه بسیار کامل تر است.
3- کی کوچیو ساحتی آسمانی و اسطوره ای ندارد. زمینیِ زمینی است. مست می کند، فحش می دهد ، از تماشای زنان لذت می برد ، ادای روستایی ها در می آورد ، برای کودکان نمایش اجرا می کند تا بخنداندشان ، از جمع آوری غنیمت لذت می برد و...او یک مخالف خوان اساسی در جمع سامورایی ها و روستایی ها است. تنها او است که از فرمان کامبه ئی سرپیچی می کند و به میل خود رفتار می کند؛ کما این که در زمان خاکسپاری هیهاچی هم در میانه گریستن دسته جمعی حضار برمی آشوبد و از گریستن نهی شان می کند. دیگران هر یک در راستای شخصیت و موقعیت شان وجوه مثبت دارند ولی او ملموس ترین سامورایی در نزد مخاطب است.
4- گذشته او فرایندی پیچیده را برای موقعیت کنونی اش رقم زده است. او نه سامورایی است نه روستایی و از همین رو در میانه ای نامشخص در بین این دو طبقه اجتماعی قرار می گیرد. برای همین است که به همان نسبت که به روستائیان می توپد و تحقیرشان می کند ، سامورایی ها را خطاب قرار می دهد. سکانس تعیین کننده اعتراض سامورایی ها به زره دزدی او و سپس افشاگری طبقاتی کی کوچیو درباره نقش سامورایی ها در بدبخت ساختن روستایی ها اوج این روند است. بی جهت نیست وقتی که سامورایی ها تازه وارد روستا می شوند و با استقبال سرد اهالی آن جا رو به رو می شوند ، کی کوچیو از شادی در پوست خود نمی گنجد و دائما قهقهه سر می دهد.
5- اشاره به برخورد سرد روستائیان در بدو ورود سامورایی ها به دهکده شان شد. چنین برخورد سردی می توانست به سهولت به ترک روستا توسط سامورایی ها بینجامد و ماجرا از اصل منتفی شود. اما دقیقا این کی کوچیو است که با نواختن ساز هشدار ، روستائیان را از مخفی گاه هایشان به بیرون می کشاند و ماجرا را تداوم می دهد. بعد از خاکسپاری هیهاچی هم باز او است که افسردگی دسته جمعی روستائیان را با برافراشتن پرچم التیام می بخشد و روحیه سلحشوری می آفریند.
6- او اولین فردی بود که به دنبال کامبه ئی راه افتاد و آخرین سامورایی ای بود که کشته شد و البته این مرگ پیامد حماسی منحصر به فردی نیز داشت: کشتن سردسته راهزنان که در مخفی گاه زنان موضع گرفته بود. بی جهت نیست که دوربین استاد ، مرگ او را هم حتی متفاوت از دیگران ثبت می کند و با قرار دادن زاویه بالاتر جسدش در قیاس با جسد به پایین افتاده رییس راهزنان ، شمایل حماسی اش را در قاب تصویر هم ترسیم می کند. مرگ سه سامورایی دیگر ، اگرچه دردناک و پرحس و حال است ، اما میزانسنی که به کی کوچیو اختصاص دارد ابعادی مضاعف را در این راستا برایش شکل می دهد.
7- توشیرو میفونه در حدود 15 فیلم از آثار استاد نقش ایفا کرده است که هر یک ویژگی های ممتاز خود را داشت ( نگارنده در عین ارادت به اغلب آثار کوروساوا ، آن هایی را دلنشین تر می انگارد که میفونه درشان بازی داشته است) اما بازی او در هفت سامورایی بالکل متفاوت از سایر نقش آفرینی هایش برای استاد است. تلفیق جنون و غرور و سلحشوری و دلقک بازی و اندیشمندی و طغیان و...در قالب یک شخصیت واحد ، فرایندی بسیار پیچیده و غامض است که تنها از نگاه تند ، زبان پرتحرک بدن و روح کاریزمایی جاری در شمایل میفونه می توانسته به درون مسیر هفتمین سامورایی حماسه کوروساوا نفوذ یابد. پرچمی که هیهاچی برای گروه شان درست کرد ، به درستی موقعیت او در کنار سایر سامورایی ها تبیین کرده بود: ستاره ای که در کنار شش دایره می درخشد.
مطلب بالا پیش از این در ماهنامه 24 درج شده است.
نویسنده : مهرزاد دانش
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
6- یادداشتی کوتاه بر فیلم هفت سامورایی
نویسنده: حسین رحمانی
کوروساوا در کتابهای سینمایی، بیش از هر فیلمِ دیگرش با راشومون معرفی میشود. اما تا کنون برای من هر کدام از فیلمهایش عالمی بوده. چیزی که در کوروساوا بیش از هر چیز مرا جلب میکند، تکنیکِ روایتگری اوست. وقتی میگویم «تکنیک» منظورم ایجاد ساختار جدیدی برای روایت نیست. -البته نوع روایت راشومون واقعن ساختار متفاوتی دارد- بلکه منظورم نوعی اشتیاق به قصهگویی و ساختن داستان برای تمام شخصیتهای فیلم است، هرچند داستانی کوتاه و در حد چند جمله یا چند نقل قول.
هفت سامورایی فیلمی ست نزدیک به سه ساعت که در لحظهی اول آدمهایی مثل ما را پس میزند. اما همیشه میدانم که کوروساوا چیز دیگری است و حتی اگر فیلم شش ساعته هم ساخته باشد، برای تمام لحظههای فیلم قصه در نظر گرفته است. تکنیک دیگری که کوروساوا در روایتگری دارد این است که گاهی روایت را از حاشیهایترین بخش، با استفاده از شخصیتهایی که در روند اصلی داستان نقشی دست دو دارند، شروع میکند. هفت سامورایی، با سکانسی طولانی عجز و لابهی روستاییها شروع میشود که در میدان دهکده جمع شدهاند و به خاطر بدبختیشان فریاد میکنند. ساموراییها نیم ساعت بعد، یکی یکی و با ناز و عشوه از راه میرسند. به این ترتیب تماشاگر وقتی با ساموراییها روبرو میشود، ضمن اینکه مشتاق دیدنشان است، حسابی شیرفهم هم شده که این ساموراییها قرار است چه بکنند.
کوروساوا تکنیک درامنویسی غربی را به خوبی میداند و به خوبی هم استفاده میکند. اما چیزی که فیلمهای او را متمایز میکند، روح شرقی حاکم بر فیلمهای اوست. چیزی مثل شرافت سامورایی که در تمام این فیلم موج میزند. ساموراییهایی که به کمک روستاییها میروند، آدمهای جنگجویی نیستند، حاضرند در برابر غذا کار کنند، به لباسِ سربازان کشته شده در جنگ احترام میگذارند و … دست آخر هم با وجود آنکه دهکده را از دستِ راهزنها نجات میدهند، خودشان شکست خوردهاند
نویسنده: حسین رحمانی
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
7- یادداشتی کوتاه درباره نسخه ی جدید فیلم هفت سامورایی
شاید کمتر فیلمسازی وجود داشته باشد که به اندازه کوروساوا فیلم مطرح داشته باشد. اگر عادلانه بخواهیم قضاوت کنیم، حدود نیمی از ساختههای استاد شاهکارند و خیلی سخت است که بخواهیم میان این همه، بهترین را انتخاب کنیم.
به هر حال خیلی از سینما دوستان، «هفت سامورایی» را کاملترین و عالیترین فیلم آکیرا کوروساوا میدانند. فیلمی که با داستان زیبایش الهامبخش فیلم دیگری شد که «هفت دلاور» نام داشت. هنوز نحوه طراحی صحنههای نبرد این فیلم جزو شگفتیهای تاریخ سینماست و فیلمنامه ریتمیک آن هیچ حرف و نکته اضافهای ندارد. این فیلم طولانی مدت در تعدادی از جشنوارهها و در اکران عمومیاش، کوتاه شد. دلیل این کوتاه شدن ممیزی و این حرفها نبود، بلکه زمان طولانی و خارج از استاندارد سانسهای سینمایی بود. این نسخه کوتاه در ایران هم نمایش داده شد و تلویزیون آن را مدتها پیش پخش کرد. به مناسبت مرگ کوروساوا، دوره مرور آثار او در سینما عصر جدید، همراه با نمایش نسخهای از «هفت سامورایی» بود که به نسبت قبلیها کپی بهتری داشت؛ اما اخیرا DVE به بازار آمده این فیلم، آنقدر صحنههای عجیب و غریب جدیدی دارد که هیچ وقت تصورش را نمیشد کرد. در این نسخه شاهد تمامی صحنههایی هستیم که در مونتاژ اولیه استاد مورد تایید قرار گرفته بودند.
منبع: روزنامه هموطن سلام.
پرونده آکیرا کوروساوا در برنامه سینما کلاسیک / متن و ویدئوی نقد مسعود فراستی بر ۹ اثر شاخص کوروساوا
آکیرا کوروساوا
آکیرا کوروساوا ۲۳ مارس ۱۹۱۰ در حومه توکیو در خانواده ای پرجمعیت متولد شد . پدر او علاقه ی بسیاری به سینما داشت و آکیرا و برادر بزرگترش تحت تاثیر این موضوع در سنین کم بیننده فیلمهای فراوانی بودند .
کوروساوا در سن ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد و به دنبال حرفه ی نقاشی رفت . برادر آکیرا ، هی گو در سالنهای سینما راوی بود ، کنار پرده می ایستاد و برای تماشاگران آنچه را که در فیلمهای صامت اتفاق می افتاد همراه با موسیقی فیلم تشریح می کرد .
با رونق سینمای ناطق کار هی گو کساد شد و از فرط ناامیدی خودکشی کرد، در کنار او بود که آکیرا با سینما، ادبیات و هنرهای نمایشی ژاپن آشنا شد.
او پس از مرگ برادرش ، نقاشی را رها کرد و به عنوان دستیار کارگردان و فیلمنامه نویس مشغول به کار شد . به طوری که تا سال ۱۹۴۳ برای حدود ۵۰ فیلم سناریو نوشت. در همین سال اولین فیلم خود سانشیرو سوگاتا را کارگردانی کرد و با ساخت این فیلم بود که فیلمسازی با استعداد به سینمای ژاپن معرفی شد .
فیلمهای کوروساوا در زمان جنگ تحت نظارت شدید دولتی ساخته شدند و اغلب موضوعات ملی گرایانه داشتند . با این وجود اولین اثر پس از جنگش ، از جوانیمان پشیمان نیستم ، فیلمی در نقد سیاست های دولت بود . در این دوره کوروساوا فیلمهایی در باب فرهنگ ژاپنی ساخت که فرشته مست و سگ ولگرد از آن جمله اند. با ساخت راشامون و کسب جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز شهرت کوروساوا جهانی شد.
ریش قرمز آخرین فیلم سیاه و سفید و یکی از نقاط عطف کارنامه کوروساوا است ، پس از این فیلم و در مقطعی با وجود شهرت بین المللی ، کمتر استودیویی در داخل ژاپن حاضر به حمایت مالی از پروژه هایش می شد . درسواوزولا شاهدی بر این مدعاست که خارج از ژاپن و به زبان روسی ساخته شد و جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را برد.
کوروساوا با حمایت جورج لوکاس و فرانسس فورد کاپولا ، فیلم کاگه موشا را ساخت که برایش جایزه نخل طلای جشنواره کن در سال ۱۹۸۰ را به ارمغان آورد . بزرگترین پروژه کوروساوا ، فیلم آشوب بود ، اقتباصی موفق از لیرشاه شکسپیر که جلب حمایت مالی برای آن بیش از یک دهه به طول انجامید و به گفته بسیاری از منتقدین یکی از شاهکار های کوروساوا به شمار می آید.
او در دهه ۹۰ سه فیلم ساخت که آثاری شخصی بودند ؛ رویاها ، هیجان در ماه اوت و آخرین فیلمی که به پایان برد به نام مادادایو.
تکنیک کارگردانی کوروساوا منحصر به فرد بود . او عقیده داشت کارگذاشتن دوربین در فواصل دور از بازیگران ، عملکرد آنان را بهتر خواهد کرد . همچنین علاقه خاصی به استفاده از چند دوربین و ثبت یک صحنه از زوایای مختلف داشت .
از دیگر شاخصه های فیلمسازی کوروساوا ، استفاده از عناصر طبیعی برای جان بخشیدن به فضای حاکم بر فیلمهایش بود ، سرما ، مه ، باران و برف در اغلب ساخته های او به چشم می آید .
رویکرد قابل توجه در فیلم های کوروساوا وسعت تاثیر های ادبی اوست . چند فیلم او اقتباس از آثار ویلیام شکسپیر هستند ؛ آشوب بر اساس شاه لیر ، سریر خون با نگاهی به مکبث و خواب بد بر گرفته از هملت .
آکیرا کوروساوا کارگردان ، تهیه کننده ، فیلمنامه نویس و تدوینگر افسانه ای سینمای ژاپن در ششم سپتامبر ۱۹۹۸ در سن ۸۸ سالگی بر اثر سکته مغزی در توکیو چشم از جهان فرو بست. پس از مرگ او آخرین پروژه اش به نام پس از باران توسط نزدیکترین دوستش تاکاشی کوئیرو به سرانجام رسید.
۹ فیلم از آکیرا کوروساوا که در برنامه سینما کلاسیک مورد بررسی قرار گرفتهاند:
۱. حماسه جودو (Sanshiro Sugata ۱۹۴۳)
۲. هفت سامورایی (Seven Samurai ۱۹۵۴)
۳. سریر خون (Throne of Blood ۱۹۵۷)
۴. یوجیمبو (Yojimbo ۱۹۶۱)
۵. ریش قرمز (Red Beard ۱۹۶۵)
۶. درسو اوزالا (Dersu Uzala ۱۹۷۵)
۷. شبح جنگجو (Kagemusha ۱۹۸۰)
۸. آشوب (Ran ۱۹۸۵)
۹. رویاها (Dreams ۱۹۹۰)
حماسه جودو
Sanshiro Sugata (حماسه جودو)
----۲۵ مارس ۱۹۴۳ --- اکشن،ماجرایی،درام ---۷۹ دقیقه
کارگردان : Akira Kurosawa
نویسندگان : Akira Kurosawa, Tsuneo Tomita
بازیگران : Denjirô Ôkôchi, Susumu Fujita, Yukiko Todoroki
معرفی منتقد: اولین فیلم از یکی دیگر از استادان سینما ، آکیرا کوروساوا ژاپنی . کوروساوا ، فیلمساز معتبر ژاپنی است که تم های واحد را دنبال می کند ، استاد صحنه های جنگی و زندگی سامورایی هاست و این اولین فیلمش است ، سوگاتا سانشیرو ، یعنی افسانه جودو ، اولین فیلم یک کارگردان و به جرئت می توانم بگویم ، اولین فیلم هیچ کارگرانی به خوبی اولین فیلم کوروساوا نیست. فیلم بسیار بسیار مشکلیست ، وقتی فیلم را می بینیم ، باور نمیکنیم که این فیلمساز اولین بار است پشت دوربین قرار گرفته ، کاملا می داند دارد چه می کند ، فرمی را دنبال می کند که بعدا در همه ی آثارش آن را پی می گیرد ، فرم دایره ای شکلی که مرتب دایره پر شده و دوباره دایره از اول آغاز می شود ، این با جهان بینی کوروساوا هم سازگار است.
منتقد: مسعود فراستی
افسانه جودو ، داستان یک پسر جوانیست که آمده جودو یاد بگیرد ، نمیدانیم چرا ، یعنی از گذشته اش چیزی به ما نمی گوید . سکانس اول فیلم در زیر عنوانبندی ، تصویری از خیابان تیپیک (به شکل ) دوران میجی (از اواخر قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۰ و دوران غربی شدن ژاپن است) را داریم . قهرمان در خیابان حرکت می کند ، داخل یک کوچه می شود ، چند دختر آنجا مشغول بازی اند ، به بچه ها میگوید "این راه به کجا می رود می دانی ؟" جواب می دهند "به معبد خدایان آسمانی" می گوید " من هم می توانم از آن رد بشوم" جواب می دهند " اگر حق نداری ، نه" سوگاتا می گوید " من حق دارم" بچه های می گویند "برای دعا کردن؟" ، می گوید " نه ، من دنبال معلم جوجیتسو می گردم " بچه ها می گویند " رفتنش آسان است ولی برگشتنش نه" ، در همین سکانس اول ، تکلیف فیلم روشن می شود ، یعنی مضمون فیلم به آرامی گفته می شود ، آموزش جودو . آموزش جودو و مهمتر از آن ، خود شناسی ، خود شناسی که به شدت دردسر دارد ، به شدت مسیر طولانی را باید طی کند و شاید آنجاست که جودو را می فهمد . جودو چیست ؟ تا آن (خودشناسی) را یاد نگیری نمی فهمی ، یک جور مراقبه برای رسیدن و پیدا کردن خود.
media/kunena/attachments/3156/sugatasanshiro3itvq3.jpgسوگاتا اول به یک دارودسته ارازل و اوباشی بر می خورد ، که مثلا همه جودوکار اند ولی از آن استفاده شیادانه و کلاهبردارانه می کنند ، با این تصویر به نظر می رسد که جودو اینگونه است ولی کوروساوا به سرعت آن را نقض می کند ، ته این صحنه و با آغاز صحنه بعد ؛ که ما واقعا یک استاد جودو می بینیم که آنان (ارازل) را به مبارزه طلبیده ، آنجاست که می فهمیم جودو چیست ، یعنی آنجا شروع فهم ماست ؛ فهم ما و سوگاتا. مبارزه در شب و روی یک اسکله ی متروک که پشت به دریاست ، رخ می دهد ، همه ی مبارزه بدون هیچ کلامی است ، مبارزه تنها دارای افکت است ؛ افکت آب و صدای صحنه ، استاد ، یکی یکی این مدعیان جودو کار را با ارامش تمام ، خاموش و مقتدر ، از پشت به آب می اندازد ، اما هرکدام را با تکنیک متفاوتی ، یک جور توضیح است ، به همین دلیل عرض کردم که اولین فیلم این فیلمساز اینقدر ، هم بخش مهمی از دنیاش و هم سبک و متد کارش را توضیح می دهد ، تقریبا همه ی مبارزه های فیلمهای کوروساوا شبیه همین صحنه است ؛ در سکوت و سکون آغاز و سپس فوران حرکت ، در واقع مبارزه واقعی از نگاه کوروساوا و فرهنگ ژاپن ، قبل از درگیری است ، قبل از آن که اصلا شمشیر ها به هم بخورد یا دست به یقه بشوند ، قبلش است که می ایستند و همدیگر را در آرامش نگاه می کنند ، سکوت کامل و اصل مبازه این سکوت ، آرمش و ایستادن است . این همه ی جنگ های کوروساواست ، همه ی مبارزه های او این ویژگی ها را دارند ؛ هم ویژگی های فرمی و هم فرهنگی که پشت این مبارزات است . جالب است این سکانس ده دقیقه ای ، پرده ی اول فیلم است که در آن همه چیز را به ما می گوید و حالا دیگر ، چگونگی طی شدن این سیر (آموزش جودو) را می خواهیم بدانیم . هم از نظر فرم و هم محتوا ، فرم تمام این ده دقیقه که فرم تدوینی فیلم است ، استفاده از وایپ ؛ نه کات نه فید و نه دیسارپ ، وایپ درواقع می گوید که این صحنه تمام شد و صحنه ی دیگری آمد ، صحنه را کنار گذاشته و به صحنه بعد توجه کنید ، (وایپ) اهمیت صحنه را هم به ما توضیح می دهد .
به صحنه ی حمل کردن استاد توسط ریکشاو (گاری دوچرخ ) ، دقّت کنید ، صندل چوبی بلند سوگاتا مانع است ، سوگاتا از نظر روحی هم باید خود را ول کند و صندل را رها می کند و پای برهنه استاد را با ریکشاو می برد ، کوروساوا سرنوشت این صندل ها را ادامه می دهد ؛ دو صندل در آب می افتند و حرکت می کنند ، انگار که مسیری را طی کرده و در آخر جایی ثابت قرار گرفته و از اب خارج می شوند ، این را می شود خیلی تفسیر های نمادین کرد که من به شدت اهلش نیستم اما کوروساوا معلوم است که ایستاده و با این صندل ها کار می کند . خوشبختانه اینجور نمادسازی کوروساوا به فیلم خیلی آسیب نمی زند ، بلکه اهمیت صندل را هم به ما می گوید.
صحنه ی فوق العاده ای در فیلم موجود است ، که عرض کردم برای فیلم اول یک فیلمساز خیلی زیاد بوده و به نظرم محور فیلم است ؛ صحنه ای است که سوگاتا ، پس از این که عده ی زیادی از مردم را در یک جشن روستایی ، لت و پار کرد ، آمده و جلوی استاد ، شرمنده و در حالی که پیراهنش پاره شده ، می نشیند ، استاد از او تعریف می کند و به او می گود که این جودو نیست و نگاه من و تو نسبت به جودو خیلی متفاوت است ، سرزنشش می کند ، میگوید " من آماده ام برای مردن " جواب می دهد " برو بمیر" و سوگاتا در را باز کرده و خود را داخل نهر جلوی معبد می اندازد و کوروساوا تصاویر فوق العاده ای از آب ، سوگاتا و یک تیرک چوبی می گیرد ، انگار که عکس است و هیچ حرکتی ندارد ، یک زمان طولانی (یک روز) بر این مرد جوان می گذرد ؛ ماه در آسمان است و نیلوفرهای آبی در آب وجود دارند ، و گلی که باز می شود و (او) این مسیر را طی می کند ، تا به اینجا برسد که صبح با عجله خود را از آب خارج کرده و به نظر میرسد که آماده شده ، این سیر ، سیری است که در تمام طول زندگی اش به درد او خورده و آخر فیلم در مبارزه ای که در حال باختن است ، از یاد نیلوفر آبی ، آب و آن تیرک ، (یادش می افتد که آن تیرک چطور نجاتش داد ) قدرت گرفته و بر حریف پیروز می شود . صحنه فوق العاده است ؛ تدوین فوق العاده ای دارد ، از نظر محتوایی ، با یک فرم بسیار درست و ساده ، همه ی فیلم روی این (صحنه) سوار می شود .به نظر می رسد این شب زنده داری در آب ، یک سلوک است ، سلوکی که همه ی فیلم بر آن استوار است .
مبارز آخر را ببینید ؛ حرکت و صدای باد ، آسمان ، حریف ساکت و خاموش و قوی تر بودن حریف بر سوگاتا ، و درست آن لحظه ای که باید شکست بخورد ، با کمک این برکه پیروز می شود .
در فیلم لحظه های عاشقانه هم هست ؛ عشق به شدت مهذب و در شان آدم اهل سلوک . رابطه اش با دختر از اول ، رابطه ای خیلی درست و انسانی است و ما را یاد صندل اول هم می اندازد ؛ صندل دختر آسیب دیده و او با یک تکه پارچه او را تعمیر می کند ، نگاه ها و بعد این رابطه ادامه پیدا می کند . رابطه ی با دختر پس از اینکه متوجه می شود که این ، دختر مردی است که باید با او مبارزه کند ، اینقدر سوگاتا ، الان آدم شده که حاضر نیست به هر قیمتی بر این مرد پیروز شود ، آن را دوبار به زمین می اندازد ولی هربار می بینیم که انگار آن ثبات که در مبارزه اول بود ، در او نیست ، انگار که باید رسم این مبارزه را انجام می داده . بعد از آن (مبارزه) از مرد عیادت می کند . مرد با آن چهره ی انسانی فوق العاده اش ؛ که بیشتر چهره ی یک استاد است (پدر همسر سوگاتا) . این رابطه (سوگاتا و دختر) ادامه پیدا کرده و بالاخره با سرانجام می رسد.
از این خودسازی برای فهم جودو ، به خود شناسی و به فهم زندگی و آرامش رسیده و همه ی تضاد هایش ، در این مسیر به سمت حل شدن و پیدا کردن خودش حرکت می کند.
اختصاصی نقد فارسی
تحریر و گردآوری: مصطفی ناظمی
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
هفت سامورایی
فیلم محصول سال 1954
هفت سامورایی فیلمی حماسی به کارگردانی آکیرا کوروساوا و محصول سال ۱۹۵۴ شرکت ژاپنی توهو است.
تاریخ اکران: ۲۶ آوریل ۱۹۵۴ م. (آمریکا)
کارگردان: آکیرا کوروساوا
آهنگساز: Fumio Hayasaka
بودجه: ۵۰۰٬۰۰۰ دلار آمریکا
آهنگ معروف: The theme of samurais
بازیگران
توشیرو میفونه
تاکاشی شیمورا
سیجی میاگوچی
Bokuzen Hidari
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
هفت سامورایی
کارگردان آکیرا کوروساوا
تهیهکننده سوجیرو موتوکی
نویسنده آکیرا کوروساوا
شینوبو هاشیموتو
هیدئو اوگونی
تاتسویا ناکادای
بازیگران تاکاشی شیمورا
توشیرو میفونه
موسیقی فومیو هایساکا
فیلمبرداری آساکازو ناکای
تدوین آکیرو کوروساوا
توزیعکننده توهو
تاریخهای انتشار
۲۶ آوریل ۱۹۵۴
مدت زمان
۲۰۷ دقیقه
کشور ژاپن
زبان ژاپنی
هزینهٔ فیلم ۵۰۰٬۰۰۰ دلار
هفت سامورایی (به ژاپنی: 七人の侍) فیلمی حماسی به کارگردانی آکیرا کوروساوا و محصول سال ۱۹۵۴ شرکت ژاپنی توهو است. این فیلم که عموماً از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما یاد میشود، طولانیترین فیلم کورساوا است و در رتبهٔ بیستم بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها[۱] و در فهرست ده فیلم برتر مجله سایت اند ساوند در سالهای ۱۹۸۲[۲] و ۱۹۹۲[۳] و در فهرست ده فیلم برتر کارگردانان همان مجله در سال ۲۰۰۲[۴] قرار دارد. این فیلم، یکی از کاملترین و برترین فیلمهای تاریخ محسوب میشود؛ و دلیل اصلی آن داستان بسیار قوی است. روایت داستان، درمورد روستایی جنگزده است که همیشه مورد حمله راهزنها قرار میگیرد و برای حل مشکل، هفت سامورایی را برای جنگ با راهزنها برمیگزیند.
خلاصه داستان
روستایی جنگزده و بیچاره و فقیرشده به خاطر حملهٔ راهزنها، تنها راه چاره را در پیدا کردن چند سامورایی میبیند. اولین سامورایی که به طور داوطلب استخدام میشود، کامبِئی شیمادا است که از همان ابتدا استعداد خود را نشان میدهد و وقتی میفهمد که روستاییان فقیرند و او هیچ پولی عایدش نخواهد شد، ابتدا از این کار منصرف میشود ولی سپس دلش برای آنها میسوزد و تصمیم به یاری میگیرد. او با حساب مکانهایی که باید از شر راهزنها دفاع شوند، به این نتیجه میرسد که روستا به هفت سامورایی نیاز خواهد داشت. به همین مقصود، اهالی دهکده و خود شیمادا به دنبال ساموراییهای کذایی میگردند. همه جنگجوهایی که استخدام میشود، از حقوقی که نخواهند گرفت باخبرند؛ و آنهایی که پیشنهاد را قبول میکنند، همگی انسانهای خوشقلب و آماده کمک هستند. پنج سامورایی دیگر پیدا میشوند، تا این که اهالی در پیدا کردن هفتمین به مشکل برمی خورند. در این هنگام، مردی دیگر ادعای سامورایی بودن میکند، ولی دیگر جنگجوها به دلیل اینکه او آدم دائمالخمری است به او اعتماد نمیکنند و شش نفره به جنگ میروند. با این حال، فرد هفتم همهجا به دنبال آنها میرود تا جایی که وقتی اهالی از ساموراییها فرار میکنند، او از آنها دفاع میکند و این نفر جنگجوها را جذب میکند. در ادامه، جنگهای بسیاری انجام میشود و در این راه، همه ساموراییها بهجز سه نفر کشته میشوند. هرگاه که یکی از ساموراییها از دست میرود، یکی از تلخترین سکانسهای فیلم پدید میآید. ولی سرانجام، ساموراییها موفق میشوند و تمام راهزنها را به قتل میرسانند. راهزن آخر، توسط سامورایی هفتم، که در اواسط فیلم فهمیدهایم در واقع یک پسر کشاورز است و برای اینکه بتواند از روستا دفاع کند دروغ گفته، کشته میشود؛ و خود سامورایی هفتم هم در اینجا کشته میشود. در نهایت، سه سامورایی بازمانده رقص و شادی روستاییان را تماشا میکنند. سامورایی جوان از محل دور میشود، و شیمادا به دیگر بازمانده میگوید:
"ما باز هم برنده نشدیم! این روستاییها هستن که برنده میشوند. ما هیچ پاداشی نگرفتیم و جنگیدیم، به خاطر روستاییها، و حالا، باز هم کسانی که برنده میشوند ما نیستیم. "
و پایان نیمهتلخ-نیمهشاد فیلم اتفاق میافتد.
معرفی شخصیتها
کامبِئی شیمادا (تاکاشی شیمورا): رهبر گروه و اولین کسی که روستاییان برای دفاع استخدام کردند.
گُروبِئی کاتایاما (یوشیو اینابا): دومین سامورایی که کامبئی او را انتخاب کرد.
شیچیروجی (دیاسوکه کاتو): سومین سامورایی که قبلاً یکی از زیردستان کامبئی بوده است.
هیهاچی هایاشیدا (مینورو چیاکی): چهارمین سامورایی که گروبوی او را انتخاب کرد.
کاتسوشیرو اُکاموتو (ایسائو کیمورا): پنجمین سامورایی. جوانی که خون سامورایی ندارد و از خانواده اشراف است، اما میخواهد مرید کامبئی شود.
کبوزو (سیجی میاگوچی): ششمین سامورایی که ابتتدا پیشنهاد کامبوی را برای پیوستن به گروه رد کرد.
کیکوچیو (توشیرو میفونه): هفتمین سامورایی که به صورت رسمی به گروه دعوت نشد و خون سامورایی او برای اعضای گروه محرز نشد.
تولید
نوشتن فیلمنامه این فیلم شش هفته طول کشید که در آن فیلمنامهنویسان از ملاقات و حتی تلفن کردن منع شده بودند. پیش تولید فیلم سه ماه طول کشید و فیلمبرداری آن که ۱۴۸ روز پیشبینی شده بود حدود یک سال طول کشید.
جوایز
۱۹۵۶- نامزد اسکار طراحی لباس (سیاه سفید) برای کوهئی ازاکی
نامزد اسکار طراحی صحنه (سیاه سفید) برای سو ماتسویاما
۱۹۵۴- برنده شیر نقرهای و نامزد شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز
+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+
در وبلاگ پر بازدید رها ماهرو ببینید : کارتون تامی تراکتور .
بازیگر ان من بچه هامو میخوام . نظر منتقدان ایرانی در مورد فیلم سینمایی
پاپیون . داستان فیلم سنتوری . دانلود مورکی وپورکی . اسامی سریال های پخش
شده در تلویزیون . مزه غذای ایرانی تخم مرغ شبکه نسیم . فیلم به دنبال
بهاران . من بچه هامو میخوام . فرانکین شافنر . فیلم خبر خاصی نیست کدام
سینما دارد . محسن شایان فر 1394 . عکس های رها و شهرزاد . عکس بازیگران من
بچه هامو میخوام محصول ایتالیا
رها ماهرو : جناب آقای علی بهادر کارگردان نام آشنای مجموعه های پر مخاطب تلویزیونی همانند : حج اکبر ، عطر میعاد ، بهترین تابستان من ، عشق سال های جنگ و شب هزار و یکم و ده ها مجموعه و مستند تلوزیونی دیگر برای این سایت پیامی نوشته اند که متن آن را تقدیم شما خوانندگان گرامی می کنم :
با سلام
وظیفه خود میدانم از سرکار عالیه بخاطر نقد سریال شب
هزار و یکم و نشر نظرات گوناگون در باره این مجموعه تشکر و قدردانی بنمایم
آرزوی توفیق روز افزون برای شما دارم
ارادتمند علی بهادر
از جناب آقای علی بهادر برای نامه دلگرم کننده شان متشکرم.
زندگینامه استاد علی بهادر :
علی بهادر فیلمساز
Email :bahador110@yahoo.com
فهرست فعالیت های (رزومه کاری) علی بهادر:
(در عرصه کارگردانی ، تهیه کنندگی ، تدوین و نویسندگی و مسئولیت های اجرایی در صدا و سیما)
تحصیلات : لیسانس کارگردانی از دانشکده صدا وسیما و فوق لیسانس دررشته ادبیات نمایشی
الف- بخش داستانی کوتاه و سریا لهای تلویزیونی
1- کارگردانی فیلم تلویزیونی (تله فیلم) «قدم زدن در بهشت» که از نوگرایی خاصی برخوردار است و در حال حاضر توسط مهدی حسینی وند در مرحله مونتاژ می باشد .1391
2- کارگردانی سریال تلویزیونی " شب هزار و یکم " با موضوع حضور پزشکان در
دفاع مقدس - 23 قسمت 40 دقیقه ای ( پخش از شبکه اول سیما – پاییز 1388 )
بازیگران : دانیال حکیمی ، علیرضا خمسه ، مهشید افشارزاده ، یوسف مرادیان ، فخرالدین
صدیق شریف ، آرام جعفری، سپیده گلچین، نادیا دلدارگلچین و....
فایل موزیک تیتراژپایانی سریال شب هزار و یکم با صدای:" رضا یزدانی"
شعر:" دکترکیاسالار" آهنگساز:"کیوان جهانشاهی"
http://jump.fm/KXTVU
http://www.2shared.com/file/12924378/9bbea691/Ending_Song_Stereo_mixed.html
3- کارگردانی سریال تلویزیونی: " عشق سالهای جنگ " در 13 قسمت 45 دقیقه ای با
موضوع دفاع مقدس ( پخش از شبکه سوم سیما 1379-- در این پروژه مسئولیت تهیه کنندگی
بصورت مشترک)
بازیگران : فرهاد جم ، جعفر دهقان ، اندیشه فولادوند ، پرستو صالحی، مهدی صبائی، بهمن دان ،
مجید مشیری ، محسن قاضی مراد و...
4- کارگردانی : سریال تلویزیونی " بهترین تابستان من " با موضوع طنز دفاع مقدس - در 8
قسمت 45 دقیقه ای ( پر مخاطب ترین مجموعه تلویزیونی سیما در زمان پخش این سریال
(1372)، تا کنون بیش از سه بار از شبکه اول سیما و شبکه های جام جم 1، 2 و3 پخش شده
است )
بازیگران :علی صادقی ، علیرضا اسحاقی ، سید جواد هاشمی ، مهدی صباغی، فاطمه طاهری و....
5- کارگردانی: فیلم داستانی کوتاه " آن شب " با موضوع دفاع مقدس (1369)
4- کارگردانی: فیلم داستانی کوتاه " گردنبند " با موضوع دفاع مقدس(1369)
ب – بخش مستند و مستند داستانی
- کارگردانی مجموعه مستند 30 قسمتی - بچه های مسجد پخش شده در ایام ماه مبارک رمضان از شبکه 5 سیما در سال 1390
- کارگردانی مجموعه 26 قسمتی نسیم کوثر که اخیرا تصویری برداری آن پایان یافت و هم اکنون مونتاژ آن آغاز شده است تیر ماه 1391
- نویسنده و کارگردان : فیلم " زندگی " برنده سه جایزه از جشنواره فیلم دفاع مقدس ، بیست
و دومیین جشنواره بین المللی فیلم های آموزش و تربیتی رشد ، دومین جشنواره فیلم کوتاه همدان
- نویسندگی و کارگردان : فیلم " گلهای مثل هم " شرکت در بخش مسابقه جشنواره فیلم دفاع مقدس
- نویسنده گی و کارگردانی : مجموعه مستند " ولی نعمتان انقلاب "در 15 قسمت 30 دقیقه
- تهیه کنند گی و کارگردانی : مجوعه مستند" زنبور داری در ایران " برنده جایزه ویژه از جشنواره سوره
- تهیه کنند گی و کارگردانی : مجموعه مستند " جهاد در جهاد " در 7 قسمت 30 دقیقه ای
- تهیه کنند گی و کارگردانی : مجموعه مستند " بدخشان بام جهان " در 4 قسمت 25 دقیقه ای [ تولید شده در تاجیکستان ]
- تهیه کنند گی و کارگردانی : مجموعه مستند " نوروز در تاجیکستان "
- تهیه کنند گی و کارگردانی :مجموعه مستند " نوروز در ازبکستان "( برنده دو جایزه
بهترین تهیه کنندگی و بهترین تدوین از جشنواره دفاتر خارج از کشور صداو سیما)
- تهیه کنند گی و کارگردانی :مجموعه مستند " نورورز در قزاقستان "
- تهیه کنندگی و کارگردانی مجموعه مستند نوروز در ترکمنستان"
- تهیه کنندگی و کارگردانی و تدوین : مجموعه مستند " میهمانی خدا در تاجیکستان "در 3
قسمت 25 دقیقه ای برنده جایزه بهترین تدوین از جشنواره دفاتر خارج از کشور صدا و سیما
- تهیه کننده گی و کارگردانی : مجموعه مستند " ایرانشناسان در تاجیکستان " در 13 قسمت 25 دقیقه ای
- تهیه کنند گی و کارگردانی : مجموعه مستند " ایرانشناسان در ازبکستان " در 10 قسمت
25 دقیقه ای
- تهیه کنند گی و کارگردانی مجموعه مستند " میر سید علی همدانی " در 2 قسمت 30
دقیقه ای
- کارگردانی و تدوین : مجموعه مستند " دعای جوشن کبیر " در 13 قسمت 10 ددقیقه ای
( پخش از شبکه های سیما به تهیه کننده گی احمد شهرابی فراهانی )
- کار گردانی و تدوین :مجموعه مستند " قدسیان خاک " در 7 قسمت 30 دقیقه ای ( پخش
از شبکه اول سیما – به تهیه کننده گی احمد شهرابی فراهانی )
- کارگردانی و تدوین : مجموعه مستند " نخل های صبور " در 30 قسمت 30 دقیقه ای
( پخش از شبکه تهران تهیه کنندگان:احمد شهرابی فراهانی و علی بهادر )
- تهیه کنندگی مشترک ( با احمد شهرابی فراهانی ) مجموعه مستند ،داستانی " شن
های شاهد " در 13 قسمت 45 دقیقه ای
- تهیه کنندگی و کارگردانی مجموعه شش قسمتی "عطر میعاد" با موضوع فلسفه حج
پخش شده از شبکه اول سیما
- کارگردانی مجموعه شش قسمتی حج اکبر با موضوع حج (فرصت های جهان اسلام)
پخش شده از شبکه جهانی العالم برای مخاطبین عرب زبان منطقه و جهان
- و تولید در عرصه کارگردانی و تهیه کنندگی بسیاری از مجموعه های مستند و مستند -
داستانی دیگر در طول بیش از 28 سال سابقه در این حرفه
مسئولیت های اجرایی در سازما ن صدا وسیما
- مدیراسبق واحد دوبلاژ شبکه اول سیما
- مدیرسابق گروه حماسه و دفاع شبکه اول سیما
- عضویت در شوراهای طرح و برنامه فیلم و سریال شبکه اول ، گروه حماسه و دفاع و....
__________________________________
ردپای طنز در دفاع مقدس
«بهترین تابستان من» سریالی با موضوع دفاع مقدس به کارگردانی علی بهادر و بازی علی صادقی در نقش اصلی است.
داستان فیلم در مورد پسر نوجوانی یزدی (علی صادقی) است که تلاشهای زیادی برای رفتن به جبهه میکند اما پس از حضور پرماجرای او در پشت جبهه که اتفاقات شیرین و طنزی را دربردارد در یک دوره زمانی با حقایقی آشنا میشود که بهترین تابستان زندگی او شکل میگیرد…
علیرضا اسحاقی که یکی از بازیگران فیلم هم هست فیلمنامه بهترین تابستان من را نوشته و تهیه کننده آن حمیدرضا عاملی ساوجی بوده است. فریبرز لاچینی هم موسیقی متن فیلم را ساخته است.
بهترین تابستان من محصول سال ۱۳۷۲ و یکی از اولین آثاری است که با نگاهی طنز به موضوع دفاع مقدس میپردازد. بیشک نگاههای مختلف و زاویههای متفاوت به جنگ میتواند آثاری جسارتآمیز را در این زمینه ثبت کند. در همان زمان بنیاد فارابی و سیمافیلم با ساخت «لیلی با من است» از ورود به حوزه طنز در جنگ استقبال میکردند. این فیلم از اولین نقشافرینیهای علی صادقی است که هماکنون از بازیگران شناخته شده طنزپیشه سینما و تلویزیون به شمار میرود. بازی او در کنار سیدجواد هاشمی، حسین خانیبیک، مهدی صباغی، مینا نوروزیفرد، علیرضا اسحاقی، و فاطمه طاهری این سریال را تماشایی کرده است.
علی بهادر کارگردان این فیلم متولد سال ۱۳۳۹ است. او دارای مدرک کارشناسی در رشته کارگردانی از دانشکده صدا و سیما و مدرک کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی است و سابقه ۳۱ سال فعالیت هنری در ساخت مجموعههای مستند، مستند داستانی، و سریالهای تلویزیونی را دارد.
سریال «بهترین تابستان من» از روز یکشنبه 31/06/92 هر روزه ساعت 24 و تکرار آن ساعت 12:15 از شبکه تماشا پخش میشود
علی بـــــــهادر متولد 1339 فیلمساز
دارای مدرک کارشنلسی در رشته کارگردانی از دانشکده صدا و سیما
دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی
31 سال فعالیت هنری در ساخت مجموعه های مستند ، مستند داستانی ،
و سریال های تلویزیونی و نیز سابقه مسئولیت های اجرایی در سیما
پوشش خبری پخش سینمایی قدم زدن در بهشت در روزنامه بانی فیلم و سایت خبری اتاق خبر :
زمان انتشار: ۱۳۹۲/۶/۱ - ۲۱:۴۲:۱۹
پخش تله فیلم «قدم زدن در بهشت» از سیمای همدان
فیلم «قدم زدن در بهشت» به کارگردانی علی بهادر ، امروز از شبکه سیمای استان همدان پخش می شود.
به گزارش «بانی فیلم»، این فیلم از شبکه دوم سیما پخش شده بود که به دلیل استقبال مخاطبان و درخواست برخی از شهروندان همدانی امروز ساعت ۱۵ و باز پخش آن در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۳ شهریور ماه ۹۲ از شبکه این استان نیز پخش خواهد شد.
داستان فیلم با بازی ناصر ممدوح، امیرمحمد زند، عطا سلمانیان، علی طالبلو، زهرا اویسی و محمدهادی قمیشی از این قرار است: شهاب وکیل دادگستری در آستانه ازدواج با رها است. پدر رها (بهروز) در پی بروز مشکلی اساسی و جعل امضای مسعود (پدر شهاب ) دوست و شریک تجاری خود، به شدت با هم اختلاف پیدا کرده اند و این اختلاف ازدواج شهاب و رها را تحت الشعاع قرار می دهد. شهاب درگیر پرونده ای است که متهم آن در دادگاه محکوم به زندان می شود. دختر متهم که پدرش را متهم نمی داند گاه و بیگاه مزاحم زندگی رها و شهاب می شود و می خواهد از شهاب انتقام بگیرد.
سایت اتاق خبر
فیلم “قدم زدن در بهشت” در همدان هم پخش می شود
به گزارش اتاق خبر فیلم سینمایی « قدم زدن در بهشت » به کارگردانی علی بهادر ، از شبکه سیمای استان همدان پخش می شود.
این فیلم پیش از این در شبکه دوم سیما پخش شده بود که به دلیل استقبال مخاطبین و درخواست برخی از شهروندان همدانی، شنبه دوم شهریور ماه سال جاری در ساعت ۱۵ روی آنتن شبکه استانی خواهد رفت.
شایان ذکر است تکرار فیلم سینمایی “قدم زدن رد بهشت” ساعت ۳۰ دقیقه بامداد سوم شهریورماه از همان شبکه پخش خواهد شد.
داستان فیلم با بازی ناصر ممدوح، امیرمحمد زند، عطا سلمانیان، علی طالب لو، زهرا اویسی و محمدهادی قمیشی از این قرار است که: شهاب وکیل دادگستری در آستانه ازدواج با رها است. پدر رها ( بهروز ) در پی بروز مشکلی اساسی و جعل امضای مسعود ( پدر شهاب ) دوست و شریک تجاری خود، به شدت با هم اختلاف پیدا کرده اند و این اختلاف ازدواج شهاب و رها را تحت الشعاع قرار می دهد. شهاب درگیر پرونده ای است که متهم آن در دادگاه محکوم به زندان می شود. دختر متهم که پدرش را متهم نمی داند گاه و بیگاه مزاحم زندگی رها و شهاب می شود و می خواهد از شهاب انتقام بگیرد. در جریان یک تعقیب و گریز، شیرین ( دختر متهم ) با ماشینی برخورد می کند و پس از انتقال او به بیمارستان، پزشک مربوطه متوجه درد کمر قدیمی شیرین شده و…
+ + + + + + + + + + + + + + +
فیلم سینمایی « قدم زدن در بهشت » به کارگردانی علی بهادر ، شنبه 2 شهریور ساعت 15 و ساعت30 دقیقه بامداد 3 شهریور ماه 92 از شبکه سیمای استان همدان پخش می شود.
داستان «قدم زدن در بهشت» محصول واحد بسیج صدا و سیما، درباره شهاب وکیل دادگستری(امیرمحمد زند) است در آستانه ازدواج با رها(زهرا اویسی) قرار دارد. پدر رها (بهروز) در پی بروز مشکلی اساسی و جعل امضای مسعود (پدر شهاب) دوست و شریک تجاری خود، به شدت با هم اختلاف پیدا کرده اند و این اختلاف ازدواج شهاب و رها را تحت الشعاع قرار می دهد.
شهاب درگیر پرونده ای است که متهم آن در دادگاه محکوم به زندان می شود. دختر متهم که پدرش را متهم نمی داند گاه و بیگاه مزاحم زندگی رها و شهاب می شود و می خواهد از شهاب انتقام بگیرد. در جریان یک تعقیب و گریز، شیرین (دختر متهم) با ماشینی برخورد می کند و پس از انتقال او به بیمارستان، پزشک مربوطه متوجه درد کمر قدیمی شیرین شده و…
مناطق مختلف تهران از جمله دربند، نیاوران، خانی آباد و شهرک سینمایی دفاع مقدس لوکیشنهای فیلم تلویزیونی «قدم زدن در بهشت» بوده اند.
بازیگران «قدم زدن در بهشت» عبارتند از : ناصر ممدوح، امیرمحمد زند، عطا الله سلمانیان، علی طالبلو، زهرا اویسی، محمدهادی قمیشی، تینا یسمی، مهدی موید، پانتهآ کیقبادی، مهرداد ناعمی، مونیا جمالپور، سهیلا زاهدی و عظیم مشهدی.
سایر عوامل این فیلم تلویزیونی هم عبارتند از: مسعود بهبهانی (نگارش فیلمنامه)، داریوش جهانگیری(برنامه ریز و دستیار اول کارگردان)، میثم فخرایی(دستیار دوم کارگردان)، محسن بهاری(منشی صحنه)، محمود خسروی(مدیر تولید)، مهدی رجبی(تدارکات)، ناصر محمود کلایه(مدیر تصویربرداری)، ناصر بیک زاده(نورپرداز)، عباس شهرابی فراهانی(عکاس)، جواد رنجبر(مسئول فنی)، احمد صالحی(صدابردار)، علی فداکار(طراح صحنه و لباس)، مهری شیرازی(طراح گریم)، اصغر و حسن راستگو(جلوه های ویژه).
+ + + + + + + + + + + + + + +
سینمایی شب هزار و یکم روز شنبه 91/7/28 ساعت 1:00 از
شبکه نمایش بازپخش شد.
این کار بازتاب خوبی داشته و بسیاری از تماشاگران و دوستان و نیز مسئولین محترم شبکه اول ابراز رضایت کردند و مورد توجه آنها قرار گرفت .
+ + + + + + + + + + + + + + +
بازیگر شب هزار و یکم
آرام جعفری: سبک «شب هزار و یکم» را در پرداختن به دفاع مقدس میپسندم
سنا حیدریان- آرام جعفری که بعد از مدتها با سریال «میلیاردر» به تلوزیون آمد، چند روز پیش با پخش فیلم «شب هزار و یکم» مهمان شبکه نمایش شد. او به همین بهانه در گفت و گو با سایت شبکه نمایش شرکت کرد و از حضورش در «شب هزار و یکم» و «میلیاردر» صحبت کرد.
از تجربیاتی که در «شب هزار و یکم» به دست آوردید صحبت کنید.
این فیلم یکی از تجربیات خوب من در کنار بازیگران حرفهای و با تجربه بود. بازی در کنار افرادی مثل دانیال حکیمی و علیرضا خمسه درسهای تازهای به من داد و از این جهت جزو آثار ماندگار رزومه من خواهد بود.
با توجه به سپری شدن داستان فیلم در فضای دفاع مقدس، توانستید ارتباط خوبی با این کار برقرار کنید؟
یکی از خوبیهای «شب هزار و یکم» این بود که داستان صرفا روی فضای جنگ زوم نبود و مخاطب بعد از درگیر شدن در یک داستان خانوادگی با فلاش بکهای از جنگ مواجه میشد. به شخصه این کار را دوست داشتم و از زمانی که فیلمنامه را خواندم با آن ارتباط خوبی برقرار کردم.
سبک غیر مستقیم «شب هزار و یکم» در پرداختن به فضای دفاع مقدس را میپسندید؟
به نظر من در فضای فعلی باید از از همین روش به دفاع مقدس پرداخت. به هر حال نسل جوان امروز تا حدودی از فضای جنگ فاصله گرفتهاند و شاید نتوانند شرایط دفاع مقدس را درک کنند. این خیلی خوب است که فیلمهای این ژانر جوانها و نوجوانهای این دوره را با رشادتها و زحمات شهدا و رزمندگان آشنا کنند.شاید خود من به عنوان کسی که حداقل در کودکی فضای جنگ را تجربه کردهام بتوانم با فضای جنگ ارتباط برقرار کنم ولی مطمئنا رسانههای فعلی مخاطبان زیادی از نوجوانان و جوانانی دارند که بعد از جنگ به دنیا آمدهاند و برای آشنا کردن آنها با دفاع مقدس باید از یک بهانه دیگر استفاده کرد.
پیش از «شب هزار و یکم» هم تجربه ژانر دفاع مقدس را داشتید؟
خیر این اولین تجربه دفاع مقدس من بود و از اتفاقا از نتیجه کار هم راضی هستم.
از تجربه همکاری با علی بهادر به عنوان کارگردان فیلم هم صحبت کنید.
حقیقتا این اولین تجربه همکاری من با آقای علی بهادر بود. ایشان در کنار آقای لدنی که تهیه کننده کار بودند، تیم حرفهای را تشکیل داده بودند و من در کنار آنها یکی از کارهای خوبم را تجربه کردم.
شباهت تان با «شیوا بلوریان» هم اتفاقی بود که در «شب هزار و یکم» به کار آقای علی بهادر آمد.
خیلیها درباره شباهت من و شیوای عزیز صحبت میکنند اما هر دوی ما معتقدیم که شباهت زیادی به هم نداریم. ما دو قطب جدا هستیم که در تصویر به هم شبیه هستیم ولی از نزدیک شباهت زیادی به هم نداریم. البته برای «شب هزار و یکم» هم هر کدام گریم یک ساعته شباهت سازی داشتیم. در کل با مقنعه شباهت بیشتری به هم داریم تا حالت عادی!
بعد از مدتها حضور کمرنگ در تلویزیون با سریال «میلیادر» به تلویزیون آمدید. استقبال مردم از این کار چطور بود؟
خوشبختانه مردم با این کار ارتباط خوبی برقرار کردند و استقبال آنها با پیشروی داستان بیشتر و بیشتر شد. جالب اینکه در شروع کار به شخصه فکر نمیکردم مردم ارتباط زیادی با این «میلیاردر» برقرار کنند اما از اواسط کار تا روزهای پایانی پخش استقبال بینندگان خیلی بیشتر شد. همین مسئله باعث شد تا بعد از پخش بخش اول سریال، برای ساخت بخش دوم هم برنامه ریزی شود. خیلی از مردم وقتی من را در خیابان می دیدند درباره کار صحبت میکردند و میگفتند داستان نیمه کاره تمام ماند و باید ادامه آن را بسازند.
سبک نقش تان در میلیارد را زیاد بازی کردهاید. نگرانی بابت کلیشه شدن نقش ندارید؟
قبول دارم که این سبک بازی را زیاد تجربه کردهام اما نقش شیرین به نسبت نقشهای مشابه تا حدودی تیپ داشت. من اصولا تیپ نمیگیرم و بازیگر تیپ نیستم ولی خب در این کار این سبک را هم تجربه کردم.
از کارهای جدید چه خبر؟در حال حاضر مشغول کار « محمدشاه» هستم و احتمالا از حدود یک ماه دیگر ادامه میلیاردر را کار میکنیم.
این تجربه ژانرهای مختلف هم یکی از فعالیتهای جدیدتان است. در کل برنامه ریزی برای این کسب تجربه دارید یا همه این تجربیات اتفاقی بوده؟
خیلیها دوست دارند در همان سیستمی که یک بار خوب جواب داده کار کنند اما من از همان شروع کارم در هفده سالگی به دنبال تجربیات جدید بودم.
بعد از این تجربیات، خودتان را متعلق به کدام ژانر می دانید؟
در کل من یک بازیگر حسی- تکنیکی هستم و در ژانرهای حسی موفق ترم. با این حال در صورت هدایت کارگردان خودم را در ژانر کمدی هم موفق می دانم.
+ + + + + + + + + + + + + + +
فیلم سینمایی « قدم زدن در بهشت » به کارگردانی علی بهادر و تهیه کنندگی احمد شهرابی فراهانی، جمعه 13 بهمن ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما روی آنتن رفت .
داستان فیلم از این قرار است که : شهاب وکیل دادگستری در آستانه ازدواج با رها است . پدر رها ( بهروز ) در پی بروز مشکلی اساسی و جعل امضای مسعود ( پدر شهاب ) دوست و شریک تجاری خود ، به شدت با هم اختلاف پیدا کرده اند و این اختلاف ازدواج شهاب و رها را تحت الشعاع قرار می دهد . شهاب درگیر پرونده ای است که متهم آن در دادگاه محکوم به زندان می شود. دختر متهم که پدرش را متهم نمی داند گاه و بیگاه مزاحم زندگی رها و شهاب می شود و می خواهد از شهاب انتقام بگیرد . در جریان یک تعقیب و گریز ، شیرین ( دختر متهم ) با ماشینی برخورد می کند و پس از انتقال او به بیمارستان ، پزشک مربوطه متوجه درد کمر قدیمی شیرین شده و...
تجربه قدم زدن در بهشت با فیلمهای تلویزیون
شبکههای مختلف تلویزیون از امروز و با آغاز دهه فجر چند فیلم تلویزیونی و سینمایی را با موضوع پیروزی انقلاب اسلامی آماده نمایش کردهاند.
فیلم سینمایی « قدم زدن در بهشت » به کارگردانی علی بهادر و تهیه کنندگی احمد شهرابی فراهانی، جمعه 13 بهمن ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما روی آنتن رفت.
داستان فیلم با بازی ناصر ممدوح، امیرمحمد زند، عطا سلمانیان، علی طالب لو، زهرا اویسی و محمدهادی قمیشی از این قرار است که: شهاب وکیل دادگستری در آستانه ازدواج با رها است. پدر رها ( بهروز ) در پی بروز مشکلی اساسی و جعل امضای مسعود ( پدر شهاب ) دوست و شریک تجاری خود، به شدت با هم اختلاف پیدا کرده اند و این اختلاف ازدواج شهاب و رها را تحت الشعاع قرار می دهد. شهاب درگیر پرونده ای است که متهم آن در دادگاه محکوم به زندان می شود. دختر متهم که پدرش را متهم نمی داند گاه و بیگاه مزاحم زندگی رها و شهاب می شود و می خواهد از شهاب انتقام بگیرد. در جریان یک تعقیب و گریز، شیرین ( دختر متهم ) با ماشینی برخورد می کند و پس از انتقال او به بیمارستان، پزشک مربوطه متوجه درد کمر قدیمی شیرین شده و...
« قدم زدن در بهشت » از تولیدات سال جاری در ژانر خانوادگی ساخته شده است.
+ + + + + + + + + + + + + + +
پزشکان هم در جبههها میجنگند
بینندگان شبکه نمایش در روز شنبه سی دی ماه شاهد فیلمی از علی بهادر خواهند بود به نام "شب هزار و یکم". فیلمنامه این فیلم با محوریت دفاعمقدس توسط محمدهادی کریمی نوشته شده است. شخصیت اصلی شب هزار و یکم، دکتر روانشناسی به نام سعید موهبتی است که همراه همسرش لیلا و تنها دخترش سارا زندگی خوبی را میگذرانند، اما دختری که از جنوب آمده آرامش زندگی آنها را برهم میزند.
نقش دکتر موهبتی را دانیال حکیمی بازی میکند و ایفاگر نقش لیلا، مهشید افشارزاده است. در این سریال علیرضا خمسه هم نقش دکتر فرنور را بازی میکند.
تصویربرداری این مجموعه در سال ۱۳۸۷در اهواز و در یک آسایشگاه جانبازان آغاز شد و گروه سازنده بعد از گرفتن سکانسهای مربوط به آسایشگاه به تهران آمدند و سکانسهای جنگی فیلمنامه را که در فلاشبک شخصیتهای داستان اتفاق میافتد در شهرک سینمایی دفاع مقدس تصویربرداری کردند.
کارگردان این فیلم علی بهادر است. وی متولد ۱۳۳۹ و دارای مدرک کارشناسی در رشته کارگردانی از دانشکده صدا و سیما و مدرک کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی است. بهادر ۳۱ سال فعالیت هنری در ساخت مجموعههای مستند، مستند داستانی و سریالهای تلویزیونی و نیز سابقه مسئولیتهای اجرایی در سیما را در کارنامه اش دارد.
علی بهادر به شدت دل بسته سینمای دفاع مقدس است و همواره در آثارش به این موضوع پرداخته است. به عنوان نمونه یکی از کارهای قابل تامل وی سریال "عشق سالهای جنگ" است.
این سریال برگرفته از رمانی به همین نام است که علی بهادر –که در آن زمان مدیر گروه حماسه و دفاع بود- آن را کارگردانی کرد. این سریال در سال ۷۹ ساخته شد. داستان این سریال درباره "حمید" رزمندهای تهرانی است که برای حضور در جبهه به غرب میرود، او ضمن درگیری با اشرار، با دختری به نام نرگس آشنا میشود. سریالی که حبیبالله کاسهساز تهیهکننده این مجموعه و جعفر دهقان، فرهاد جم، زیبا بروفه، مهدی صبایی و بهمن دان هم بازیگران این سریال بودند.
حکایت شب و هزار یکم چندان بی ربط به کارهای سابق بهادر نیست در این مجموعه دکتر سیفی با بازی حسین خانی بیک، دانیال حکیمی در نقش دکتر موهبتی و علیرضا خمسه در نقش دکتر فرنود از جمله پزشکان همسنگر در دوران جنگ هستند که قرار است قصه پزشکان در زمان صلح را با گریزی به گذشته به تصویر بکشند.
روایت کارگردان از چرایی روایت فیلم، جالب توجه است؛ علی بهادر در این زمینه میگوید: این مجموعه روایت چند پزشک است که هر کدام از آنها در شرایط فعلی مشغول به کاری هستند. برخی از این اشخاص از روزهای آرمانگرایی دوران دفاع مقدس فاصله گرفتند و آدمهای گذشته نیستند. در واقع شب هزار و یکم تحلیلی از وضعیت اجتماعی امروز است؛ به این معنا که افرادی را با افکار مختلف میبینیم که هرکدام به اهداف و آرمانهای خود پایبند بودند و برخی از آنها همچنان هستند و برخی دیگر کمی استحاله یافتهاند. در واقع شب هزار و یکم تحلیلی از وضعیت اجتماعی امروز است؛ به این معنا که افرادی را با افکار مختلف میبینیم که هرکدام به اهداف و آرمانهای خود پایبند بودند.
وی معتقد است: به نظرم قصه «شب هزار و یکم» داستان جذابی در حوزه پزشکی در دوران جنگ است. پیش از این در حوزههایی چون بحث مهندسی جنگ و فعالیتهای سپاه و ارتش به گونههای مختلف کار کردهایم، گرچه همه کارهایی که تاکنون انجام شده حق مطلب را کم ادا کرده چرا که اصولا کارهایی که در دوران جنگ انجام شده حرکتهای بزرگی بوده و ما هنوز جا دارد بدرستی روی موضوعات مختلف کار کنیم و داشتههای ارزشمند آن دوران را به نسل جوان نشان دهیم.
یکی از بازیگران برجسته این فیلم علیرضا خمسه است. وی نقش دکتر فرنود را بازی میکند و درباره چندوجهی بودن این شخصیت میگوید: دکتر فرنود از آدمهایی که در جنگ حضور داشتند و همواره جزو افراد مخلص جامعه بودند، نیست. این کاراکترشخصیتی چندوجهی دارد که یک وجه آن به خاطرات دوران جنگ و همراهی او با سایر پزشکان برمیگردد، یک وجه دیگر او خانواده دوستی و دست آخر دنیا دوستی اوست که بشدت به پول و رفاه چسبیده و درست به سبب همین وجوه است که این کاراکتر از سایر پرسوناژهای مشابه او در این مجموعه جدا میشود، اما فهم کلی من از این شخصیت درکی گذرا از گذشت زمان است؛ به این معنا که تغییر در رفتار آدمها که در طول زمان رخ میدهد را در دکتر فرنود نیز میتوان دید.
وی در ادامه میافزاید: رگههایی از طنز در این کاراکتر وجود دارد ولی همه شخصیتها تقریبا جدی هستند و فرنود هم به همان اندازهای که در زندگی واقعی طنز وجود دارد از وجوه طنز بهره برده است؛ اما با همه این اوصاف به عقیده من متفاوتترین نقش در این مجموعه دکتر فرنود است چرا که سایر شخصیتها تک بعدی هستند و معمولا هم بعد ارزشی آنها مطرح است. اما دکتر فرنود وجوه مختلفی دارد و از این جهت برای من به عنوان یک بازیگر جذاب است.
خمسه درباره همکاری با علی بهادر کارگردان گفت: بازیگران طالب تجربه با کارگردانان مختلف هستند. بازی در مجموعه “شب هزار و یکم” هم برای من تجربهای جدید بود که در بستر یک درام خانواگی سالهای دفاع مقدس روایت شد. در این مجموعه از فضای اکشن سالهای دفاع مقدس خبری نیست و فضای آرامی حکمفرما است. آقای بهادر سعی میکرد به نظر بازیگر هم اهمیت بدهد، اگر هم با نظر بازیگر مخالف بود عذرخواهی میکرد و بعد کارش را انجام میداد.
اسامی عوامل دست اندرکار فیلم شب هزار و یکم
کارگردان: علی بهادر/نویسنده: محمدهادی کریمی/مدیر تولید: فرشته مهدیزاده/طراح صحنه و لباس: ژیلا مهرجویی/طراح گریم: محمد قومی/صدابردار: بهروز عابدینی/دستیار اول کارگردان ومدیربرنامهریزی: داریوش جهانگیری/تدوین: شیرین وحیدی/عکاس: امیر دباغیان/جلوهای ویژه: داوود رسولیان/تهیه کننده: علی لدنی
بازیگران:
دانیال حکیمی، علیرضا خمسه و مهشید افشارزاده، سپیده گلچین، شیوا بلوریان، آرام جعفری، نادیا دلدار گلچین، کیومرث ملکمطیعی، عباس امیری، محمد فیلی، فخرالدین صدیقشریف، اسماعیل سلطانیان، یوسف مرادیان، پویا امینی، مینا جعفرزاده، شهرام پوراسد، میلاد کیمرام، شیوا خنیاگر و نعیمه نظامدوست
«شب هزار و یکم» جمعه ساعت ۱۳:۲۰ و تکرار آن یک بامداد روز بعد از شبکه نمایش پخش میشود.
فیلمنامه شب هزار و یکم را دکتر محمدهادی کریمی که پزشک است نوشته و در چند بخشی که از این مجموعه به نمایش درآمده، نشان از پختگی قلم او و آگاهیاش از جبهه و جنگ دارد.
شب هزار و یکم، روایت رزم گروهی پزشک در جبهههای نبرد حق علیه باطل است.
زهرا فرزند دکتر فرهاد مشعوف (یوسف مرادیان) که شهید شده است، پس از سالها برای ادامه تحصیل به تهران آمده و در جستجوی خانواده پدری است. خانواده دکتر مشعوف که با وجود میل خانوادهاش به جبهه رفته، هیچ تمایلی به دیدن زهرا و مادرش ندارند. زهرا که به یاری دوست و همرزم پدرش دکتر سعید موهبتی (دانیال حکیمی) متکی است، در یک گفتگوی تلفنی با سارا، دختر دکتر موهبتی برای دکتر پیغام میگذارد تا دیگر به دیدن خانواده پدریاش نرود و برای پاسخ به سوال او به دیدنش به هتل برود. وقتی موهبتی به هتل میرود، زهرا عکسی را که در آن دکتر مشعوف نوزادی را در بغل دارد، به او نشان میدهد. او سالهاست میاندیشد که نوزاد خود اوست؛ اما با بررسی تاریخ تولد خود و تاریخ شهادت پدرش به این نتیجه میرسد، نوزادی که در آغوش دکتر مشعوف است نمیتواند خود او، یعنی زهرا باشد و از دکتر موهبتی میخواهد تا برایش مشخص کند که آن نوزاد کیست.
این بخش از تعلیق فیلم نشانگر ذهن فعال و پویای جوانان امروز این مرز و بوم است که هر مسالهای را بسادگی نمیپذیرند و تحلیل آنها از زندگی بسیار متفاوت است؛ اما دقت کنید درست در پایان این دیدار زهرا که دندان طمع را از خانواده پدری کشیده دکتر موهبتی را با عنوان عمو خطاب میکند، یعنی جوان نیازمند نقطه اتکایی است. باید در کنارش بود و به یاریاش شتافت. در کنار این مساله نامههای بیامضا و بینام و نشانی است که به دست دکتر موهبتی میرسد. با شناختی که از دکتر موهبتی داریم او چگونه توانسته خانوادهای را از هم بپاشد؟! پس در ورای این نامهها تماشاگر به دنبال چه چیز باید باشد؟ این تعلیقهای مجموعه که از ویژگیهای فیلمنامه شب هزار و یکم است، نوید دیدن مجموعهای در خور تحسین را به تماشاگر میدهد. آنچنان که تاکنون پس از نمایش بخشهای اندکی از این مجموعه، توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند.
مجموعه تلویزیونی شب هزار و یکم سومین تجربه کار تلویزیونی علی بهادر در مقام کارگردان است. پیش از این مجموعههای «بهترین تابستان من» و «عشق سالهای جنگ» را از او دیدهایم. بهادر با تجربهای که از کارهای گذشته اندوخته است، در شب هزار و یکم تاکنون توانسته مجموعهای یکدست را به نمایش بگذارد. مجموعهای به دور از هجو و زواید و کشدادنهای بیمورد و پلانبندیهای کاملا تلویزیونی با فلاشبکهایی که بموقع برای معرفی هر چه بیشتر قهرمانان داستان مجموعه به کار گرفته میشود.
با این که داستان مجموعه در 2 زمان متفاوت یعنی سالهای 64 و پیش از آن و اکنون میگذرد، طراحی صحنه و لباس مجموعه که توسط ژیلا مهرجویی انجام شده قابل تامل و چشمگیر است. تصویربرداری یکدست و نورپردازی کاملا منطقی مجموعه نیز که حاصل تلاش حسین ملکی است، از نکات برجسته این مجموعهاست.
کلمات کلیدی : خرید سریال شب هزار و یکم شب هزار و یکم فروش سریال شب هزار و یکم خرید پستی سریال شب هزار و یکم شب هزار و یکم سریال شب هزار و یکم خرید شب هزار و یکم خرید اینترنتی سریال شب هزار و یکم فروش سریال شب هزار و یکم سریال شب 1001م خرید سریال شب هزار و یکم
بزودی
سینمایی شب هزار و یکم به کارگردانی علی بهــــــــــادر با حضور بازیگرانی نظیر دانیال حکیمی ، علیرضا خمسه ، آرام جعفری ، شیوا بلوریان و .... از شبــــکه نمــــــایش سیـــــــما پخش خواهد شد
+ + + + + + + + + + + + + + +
ساخت موسیقی فیلم تلویزیونی قدم زدن در بهشت توسط دکتر پیروز ارجمند به پایان رسید و احمد صالحی نیز صدا گذاری این فیلم به انجام رسانید و آماده میکس می باشد
قرار است قدم زدن در بهشت به کارگردانی عــلی بهــــادر بزودی از شبکه اول سیما پخش شود.
+ + + + + + + + + + + + + + +
سینمایی شب هزار و یکم روز جمعه 91/7/21 ساعت 15:50 از شبکه اول سیما پخش شد.
این کار بازتاب خوبی داشته و بسیاری از تماشاگران و دوستان و نیز مسئولین محترم شبکه اول ابراز رضایت کردند و مورد توجه انها قرار گرفت .
+ + + + + + + + + + + + + + +
درباره یک سینمای مظلوم!
دیروز بدون برنامه ریزی قبلی یکی از دوستان که اتفاقا مشغول ساخت مستندی درباره دفاع مقدس بود رو دیدم .کمی گپ و گفت معمول ، بعد از آن به ناگاه درد دلش باز شد که در این مجال جای گفتنش نیست . پس از این دیدار در بازگشت در این فکر بودم چرا مانند سالهای پیشین ، از تولید آثار دفاع مقدس خبری نیست ؟ چرا در جشنواره ها از فیلمهای دفاع مقدس تجلیل نمی شود؟ اصلا مگر آثار دفاع مقدس ساخته می شود که در جشنواره ها مطرح شود؟ کمی با دقت به این موضوع نگاه کنیم خواهیم دید تولید آثار دفاع مقدس به تعداد حداقلی خود تا به امروز رسیده! ریشه یابی این معضل بسیار جای تامل دارد؛ چرا فیلم و سریالهای دفاع مقدس ساخته نمی شود؟ آیا فیلمنامه های خوب در این ژانر وجود ندارد؟آیا انگیزه ها کم شده ؟آیا مراکزی که ذاتا وظیفه حمایت وپشتیبانی لجستیکی را برعهده دارند ، حمایت خودشان را کم کرده اند؟ آیا بودجه لازم در اختیار سازندگاه آثار قرار نمی گیرد؟ آیا برای تولید فیلمهای دفاع مقدس هم باید مثل سایر کارها دنبال حامی (اسپانسر) بود ؟ آیا سازمانهای ذیربط ساخت آثار دفاع مقدس را از دستور کار خود خارج کرده اند؟ آیا کارگردانان رغبتی به تولید فیلمهای دفاع مقدسی ندارند؟
از آنجائیکه پاسخ بسیاری از سوالات مطروحه روشن است نیازی به پاسخ نیست ؛ زیرا نگارنده این سطور را برای ساخت مجموعه ای در باره یاران امام علی علیه السلام “که ساخت آن بسیار ضروری بنظر میرسد “را به آوردن اسپانسر منوط کردند!
ظاهرا هرچه کارها میخواهد مدیریت شود بیشتر در چم و خم اداری “بوروکراسی” فرو میرود . یادم می آید در دهه ۷۰ هر پادگان ، لشگر ، یا مراکز نظامی در سراسر کشور اجازه داشت با گروههای سازنده فیلمهای دفاع مقدس همکاری کند و آثار خوبی هم در این سالها ساخته میشد. مثلا خود من در زمان دانشجویی در استان سمنان دو فیلم با موضوع دفاع مقدس با حمایت مراکز نظامی این استان ساختم که چند بار از شبکه یک سیما پخش شد ؛ اما آیا الان چنین کاری امکان دارد؟
در آستانه هفته دفاع مقدس هستیم بیایید کمی به وظایف خود بیاندیشیم . حرف های نگفته در ژانر دفاع مقدس زیادست . اگر ارزشهای دفاع مقدس بدرستی در جامعه ساری و جاری شود بسیاری از معضلات جامعه کمتر خواهد شد. گرچه شهدا در بین ما نیستند؛ اما شاهد و ناظر کارهای ما هستند بیایید کاری کنیم که فردا در پیشگاه خداوند متعال شرمنده نباشیم عمر بسیار کوتاه است
پرتو عمر چراغیست که در بزم وجود با نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است
به نوبه خود در این ایام ارزشمند ضمن گرامیداشت یاد همه شهدا و رزمندگانی که بین ما نیستند ، به همه جانبازان عزیزی که در آسایشگاهها یا خانه ها بسر می برند ادای احترام میکنم و میگویم مردم عزیزمان قدردان از خود گذشتکی های شما هستند.
علی بهادر
+ + + + + + + + + + + + + + +
کارگردان: علی بهادر
براساس رمان «عشق سالهای جنگ » نوشته حسین فتاحی
تدوین : اسماعیل رحیم زاده
مدیر تصویربرداری : رسول احدی
طراح صحنه و لباس : سیامک احصایی
صداگذاری و میکس : بهروز شهامت
موسیقی: سیدمحمد میرزمانی
خوانندگان: سیدجلال محمدیان – محسن افلاکی
بازیگران:
جعفر دهقان – فرهاد جم – پرستو صالحی – مهدی صبائی – مجید مشیری – اسماعیل سلطانیان – بهمن دان – حسین محب اهری – محسن قاضی مرادی – مینا نوروزی فر – زهرا سعیدی – عاطفه حیدرزاده – شهرزاد صفوی – محمد ابهری – فریدون کشن فلاح – اندیشه فولادوند – فرحناز منافی ظاهر – مهوش وقاری – رضا صفائی پور – نسرین خسروانی – هومن برقنورد – حمید حاج بابائی – رامتین روزبهان – خدیجه علیپور – حسین افشار – غلامرضا عارف نژاد – سیروس اعوانی – اعظم قنبری – سیامک اشعریون – ابراهیم بصیرت – فرج مولائی – مسعود فرهادی کیا – سیدجلال طباطبائی – حسین بخشی پور – مجتبی بیطرفان – عباس فتحی – طیب مرادی – وحید هاشم خانی – نیلوفر دوستی – مهناز طالبی – دانش کریمی – کامبیز خیامی – رحمت اله شکرخنده – دکتر جعفر گشتاسبی – محسن جهانبانی – محمد افشار – محسن صباحی – مجتبی صباحی – روح انگیز شکورزاده – زهرا قمرودی – حمیدرضا سلطانیان – محمد زحمتکش – فرنوش رضائی – فرشته مصطفائی – محمدرضا خالص عراقی – پرویز سلیمانی.
محصول: ۱۳۸۰ شبکه سوم سیما
قصه «عشق سالهای جنگ » مربوط به اوایل جنگ است که در بین ۳شخصیت اصلی آن یعنی دکتر اردلان (مجید مشیری )،حمید یک فرمانده سپاه (فرهاد جم ) و نرگس (پرستو صالحی ) یک مثلث عشقی به وجود می آید. داستان با ازدواج یک معلم و شاگردش آغاز می شود؛ در جریان عروسی آنها اتفاقاتی می افتد که حوادث پیش بینی نشده ای را بوجود می آورد .
در شبکه سوم سیما «عشق سالهای جنگ »آماده نمایش شد
جام جم آنلاین: سریال « عشق سالهای جنگ » به کارگردانی علی بهادر در ۱۳قسمت ۴۵دقیقه ای در گروه دفاع مقدس شبکه سوم سیما آماده نمایش شد.
علی بهادر با توضیح این مطلب که فیلمنامه این سریال براساس رمان «عشق سالهای جنگ » نوشته حسین فتاحی ساخته شده است ، گفت : اما به دلیل این که حوادث داستان در کردستان اتفاق می افتد و تعدادی از شخصیت ها نیز کرمانشاهی و کردستانی هستند، برای نزدیک شدن به فولکلور منطقه از اسماعیل سلطانیان استفاده کردیم که با مسائل بومی آن منطقه آشنا بود، او بازنویسی مجددی روی فیلمنامه اولیه که نوشته احمد شهرابی فراهانی بود، انجام داد. بهادر با تاکید بر این مطلب که سعی شده شخصیت پردازی ملموسی از آدمهای جنگ ارائه شود، خاطرنشان کرد: «عشق سالهای جنگ » در حقیقت قصه ای درباره عشق و زندگی است که سعی شده با هدف جذب مخاطب جوان ، داستانی را بیان کند که هم تا حدودی مسائل جنگ را بازگو کند و هم به نوعی مخاطب را با چگونگی زندگی در آن شرایط نیز آشنا کند و از طرفی حضور زنان در این اثر جنگی پررنگتر است . او درباره نوع تدوین این سریال گفت : در زمان تدوین ، تلاش کردیم با خرد کردن پلان ها به یک ریتم درونی دست پیدا کنیم و از آنجا که دکوپاژ این کار سینمایی بود، نتیجه نهایی ریتم تند و قابل قبول در تدوین است ؛ یعنی مثل خیلی از سریال هایی که می بینیم به صورت سکانس پلان گرفته نشده است . بهادر، موسیقی سریال را از ویژگی های آن دانست و تصریح کرد: در این سریال سعی شده به خاطر مکان جغرافیایی که اتفاقات در آنجا حادث می شوند، از نوعی موسیقی که بن مایه های موسیقی کردی دارد، استفاده کنیم ؛ حتی در ترانه آخر فیلم هم از شعری استفاده شده که بخشی از آن فارسی و بخش دیگر آن کردی است ؛ در واقع موسیقی این سریال تلفیقی از موسیقی کردی و موسیقی محلی کرمانشاهی است .
“شاهزاده و گدا “دومین کار مشترک سید محسن اورنگ (مجری طرح و مشاور کارگردان) ، رسول محمدی (کارگردان)و علی بهادر(تهیه کننده) آماده نمایش شد.
سید محسن اورنگ “مجری طرح و مشاور کارگردان “در گفتگویی ضمن اعلام این مطلب اظهار داشت : کار ساخت موسیقی فیلم توسط علیرضا زارع و صداگذاری و میکس آن توسط مهدی صادقی به پایان رسید و فیلم ” شاهزاده و گدا ” به روزی های نمایش نزدیکتر گردید . این فیلم با بهره گیری از هنرنمایی ۴۳ بازیگر حرفه ای سینما ، تلویزیون و تاتر تولید شده و سازندگان این اثر امیدوارند که مخاطب خوبی جذب کند.
بازیگرانی که در این فیلم ایفای نقش میکنند عبارتند از :
حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، رابعه اسکویی ، فریبا نادری ، فرهاد بشارتی، عباس محبوب، بهرداد خرازی، مجید محمدی ، لادن سلیمانی ، گیتی معینی ، سید رضا حسینی ، رهام تربیت ،سعید جلیلی ،سیاوش بختیاری ، محسن آزاد ، حسن علیزاده فرد ،حمید رضا حاجی بابایی ، احمد احمدی و ۴۳ بازیگر تاتر
فیلم “شاهزاده و گدا” داستان بهروز ، فرد متمول اما خسیسی است که مقبولیتی در بین خانواده ندارد ولی اعضای خانواده به شدت از او حساب میبرند. این مرد خسیس، در مواجهه با خواستگار دخترش، شروطی تعیین میکند که سالها محقق نشده است. در همین حین و در پی اتفاقی نادر، بهروز به وضعیت غیر قابل پیشی بینی و عجیبی دچار میگردد که زندگی او را عوض میکند.
عوامل این پروژه :
علی بهادر : تهیه کننده ، رسول محمدی : کارگردان ، سید محسن اورنگ مجری طرح و مشاوره کارگردان ، نویسنده : رهام تربیت براساس طرحی از قربان محمدپور، مدیر تصویربرداری : بابک بذرافشان ، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان : سعید جلیلی، طراح صحنه و لباس : رستم ایران نژاد ، طراح گریم : هادی قالیخانی ، صدابرداران : مرتضی محمدپور- بهروز عابدینی ، صداگذاری و میکس : مهدی صادقی ، مدیر تدارکات : حمید رضا حاجی بابایی ، جلوه های ویژه رایانهای : علی پناهی ، آهنگساز : علیرضا زارع ، تدوین : مهدیه بهادر ، دستیار اول تصویر : میلاد حسینی ، دستیاران نور و تصویر : حسین بیگ زاده – دانیال حسینی – سجاد تالشانی ، عکاس : سید ابراهیم حسینی – مهسا طیب طاهر ، دستیار دوم کارگردان : محسن آزاد ، منشی صحنه : رها زندی – لیلا مربی ، دستیار سوم کارگردان: امیررضا کوهستانی ، دستیار اول صحنه : حسن علیزاده فرد ، دستیاران صحنه و لباس : شهرزاد ابوحمزه – حامد علیخانی حسین خدایاری ، مجریان گریم : هلیا رشقی – عماد صمدی ، دستیاران تدارکات : مهرداد درویش – مصطفی بایرامی – مسعود مرادی ، روابط عمومی : مریم ادیبی
+ + + + + + + + + + + + + + +
فیلمنامه شب هزار و یکم را دکتر محمدهادی کریمی که پزشک است نوشته و در چند بخشی که از این مجموعه به نمایش درآمده، نشان از پختگی قلم او و آگاهیاش از جبهه و جنگ دارد. شب هزار و یکم، روایت رزم گروهی پزشک در جبهههای نبرد حق علیه باطل است. زهرا فرزند دکتر فرهاد مشعوف (یوسف مرادیان) که شهید شده است، پس از سالها برای ادامه تحصیل به تهران آمده و در جستجوی خانواده پدری است. خانواده دکتر مشعوف که با وجود میل خانوادهاش به جبهه رفته، هیچ تمایلی به دیدن زهرا و مادرش ندارند. زهرا که به یاری دوست و همرزم پدرش دکتر سعید موهبتی (دانیال حکیمی) متکی است، در یک گفتگوی تلفنی با سارا، دختر دکتر موهبتی برای دکتر پیغام میگذارد تا دیگر به دیدن خانواده پدریاش نرود و برای پاسخ به سوال او به دیدنش به هتل برود. وقتی موهبتی به هتل میرود، زهرا عکسی را که در آن دکتر مشعوف نوزادی را در بغل دارد، به او نشان میدهد. او سالهاست میاندیشد که نوزاد خود اوست؛ اما با بررسی تاریخ تولد خود و تاریخ شهادت پدرش به این نتیجه میرسد، نوزادی که در آغوش دکتر مشعوف است نمیتواند خود او، یعنی زهرا باشد و از دکتر موهبتی میخواهد تا برایش مشخص کند که آن نوزاد کیست.
مجموعه تلویزیونی شب هزار و یکم سومین تجربه کار تلویزیونی علی بهادر در مقام کارگردان است. پیش از این مجموعههای «بهترین تابستان من» و «عشق سالهای جنگ» را از او دیدهایم. بهادر با تجربهای که از کارهای گذشته اندوخته است، در شب هزار و یکم تاکنون توانسته مجموعهای یکدست را به نمایش بگذارد. مجموعهای به دور از هجو و زواید و کشدادنهای بیمورد و پلانبندیهای کاملا تلویزیونی با فلاشبکهایی که بموقع برای معرفی هر چه بیشتر قهرمانان داستان مجموعه به کار گرفته میشود. با این که داستان مجموعه در ۲ زمان متفاوت یعنی سالهای ۶۴ و پیش از آن و اکنون میگذرد، طراحی صحنه و لباس مجموعه که توسط ژیلا مهرجویی انجام شده قابل تامل و چشمگیر است. تصویربرداری یکدست و نورپردازی کاملا منطقی مجموعه نیز که حاصل تلاش حسین ملکی است، از نکات برجسته این مجموعهاست.
+ + + + + + + + + + + + + + +
به مناسبت هفته دفاع مقدس ۱۳۹۴
یادداشت های تلویزیونی یک خبرنگار
نگاهی به آثار تصویری و سریالهای تلویزیونی حوزه دفاع مقدس
تویی که نمیشناختمت
جنگ هشتساله و یا به عبارت بهتر دفاع مقدس همواره دارای بازتابهای فراوان بوده است، چراکه از اسناد بهجامانده صوتی و تصویری تا سطور روزنامههای ایران و جهان همه این اتفاق را یک پدیده شگرف خواندهاند. پس بدیهی است که میتوان این حماسه را در قالبهای مختلف گسترش داد و آن را در فضاهای جذاب برای نسلهای آینده ماندگار کرد. سوای سینما و کارکرد آن که قابلیت دراماتیزه کردن هر موضوع اجتماعی و سیاسی را دارد و در نهایت سینمای دفاع مقدس را در کنار تولیدات خود حفظ کرده است، سهم سیما به عنوان یک رسانه ملی ارزشمندتر است. اگر قبول کنیم که رادیو و تلویزیون از اولین روزهای آغازین جنگ با پخش اخبار، گزارشهای خبری و مصاحبهها مهمترین منبع و مرجع صوتی و تصویری برای برنامهسازان بودهاند آن وقت میتوان مطمئن شد که با وجود این منابع غنی و ارزشمند باید دستان این رسانه در حوزه دفاع مقدس انباشته از مستندها و سریالهای ماندگار باشد، اما در مروری اجمالی و حتی در مقایسه با سینما تلویزیون در کارنامه خود بضاعت چندانی در ساخت سریالها ـ به جز معدودی انگشتشمار ـ ندارد. با این حال سعی ما این است که این کارنامه را به آن شکلی که تاکنون پدید آمده است معرفی کنیم تا حداقل زحمات برنامهسازان و کارگردانان جنگ در تلویزیون فراموش نشود. بدیهی است برای پرداختن به مقوله جنگ و بررسی سریالهای تلویزیونی در سیما باید عملکرد سیما را به دو دوره اصلی جنگ و بعد از جنگ تقسیم کرد. عملکردی که بررسی و تحلیل هر کدام از آنها به شرایط آن زمان و حتی سیاستگذاریهای مدیران وقت بازمیگردد. با این حال نمایهای اجمالی از آنچه در تلویزیون در قالب سریالهای تلویزیونی و آثار ماندگار تصویری در حوزه دفاع مقدس و جنگ ساخته شده میتواند انگیزهای مناسب برای طرح و تهیه برنامهها و سریالهای تلویزیونی دیگر باشد.
از هویت تا سقای تشنه لب
اگر شروع جنگ و روزهای آغازین برنامهسازی را در خاکریزهای جنوب و شهرهای خرمشهر، آبادان، دزفول و… جستوجو کنیم، سهم رادیو و تلویزیون را هم بیشتر باید در برنامهسازیهای خبری و مستندسازیها بیابیم؛ مستندهایی که بیشک خلاقانه و هدفمندترین آنها مجموعه «روایت فتح» بود؛ مجموعهای که با متنهایی شاعرانه خشونت جنگ را به عرفان و کشف و شهود پیوند میزد و با عرفان و عشق حال و هوای خط مقدم را منعکس میکرد. با این حال در همان آغاز سالهای ۶۰ گروهی با نام «جنگ» در شبکه یک سیما با جمعآوری، تنظیم و تدوین آثار تصویری اقدام به پخش برنامههایی بیشتر خبری و مستندگونه کردند. این گروه که پس از جنگ و از سال ۱۳۷۹ تاکنون با نام گروه «حماسه و دفاع مقدس» به فعالیتهایش ادامه داده در قالب برنامههای گزارشی، مستند ـ نمایشی و نماهنگ سعی کرد برنامهسازی جنگ را در دهه ۶۰ به عهده بگیرد. در کنار این گروه در سال ۶۵ نیز با فرمان امام (ره) گروه شاهد به عنوان یکی از گروههای برنامهساز در معاونت سیما تأسیس شد؛ گروهی که با تهیه و ساخت فیلم سینمایی، سریال، فیلم داستانی کوتاه، نیمهبلند و دهها مجموعه مستند در کنار گروه جنگ آنتن شبکههای یک و دو را از مضمون جنگ و به تصویر درآوردن رشادتهای رزمندگان خالی نگذاشت.
با این حال بضاعت تصویری سیما را میتوان در این دوران با چند کاربرجسته سنجید. دو فیلمساز متعهد و جوان آن روزها با ساخت فیلمهای شانزده میلیمتری این بضاعت را تأمین کردند. ابراهیم حاتمیکیا و زندهیاد رسول ملاقلیپور، جوانان علاقهمند به فیلمسازی که در عین حال خود نیز جامه رزم بر تن در کنار رزمندگان حضور داشتند بیشک اولین آثار تصویریشان را با تلویزیون تقسیم کردند ابراهیم حاتمیکیا با ساخت فیلم «هویت» در سال ۶۴ به سفارش شبکه دو سیما مسائل اجتماعی روز آن زمان و جریانات پرتبوتاب سیاسی سالهای اولیه انقلاب را به تصویر کشید. جلیل فرجاد، رضا اسدی و علی غلامی بازیگران این فیلم به مدیر تولیدی کمال تبریزی و با فیلمبرداری مرتضی پورصمدی سعی کردند قصه این فیلم را در فضای پشت جبهه و جنگ به تصویر بکشند. در کنار او رسول ملاقلیپور فیلمسازی که همواره معتقد بود از طریق جنگ فیلمساز شده است پس از ساخت اولین مستندش، «سقوط خرمشهر» برای گروه جنگ شبکه یک سعی کرد تمام تصاویری را که از جنگ ثبت میکرد را در اختیار برنامههای تلویزیونی سپاه قرار دهد. با این حال او در کارنامه خود فیلمسازی را با ساخت فیلمهای کوتاه «سقای تشنه لب» (۱۳۶۱) با بازی فرجالله سلحشور، «شاه کوچک» (۱۳۶۲) و «فتحالمبین» تجربه کرد؛ فیلمهایی که در زمان پخششان از تلویزیون بسیار تأثیرگذار بودند.
داستانهای جنگی در روزگار ما
پس از پایان جنگ و فروکش کردن تب و تاب حاصل از آن، همانطور که انتظار میرفت رویکرد برنامهسازان تغییر کرد. برنامههای جنگی برخلاف گذشته که حالتی تبلیغی و تودهای به شکلی مفهومی و محتوایی تبدیل شد. برای مثال مستند «روایت فتح» اگرچه در ادامه منطقی خود بار نوستالژیک فضای جبهه را حفظ میکرد اما با پرداختن به موضوعاتی چون یافتن پیکرهای شهدا در جبهه به مقولهای روی آورد که میتوان از آن به آثار و تبعات بعد از جنگ و مشکلات بعد از جنگ تعبیر کرد. با این حال این به تصویر درآمدن که البته در جهان هم به شکل هنرمندانه و پرفروشی خود را نشان میداد، کمکم به شکل بدعتآمیزی شیوههای غلط فیلمسازی را در سینمای جنگ بنیان گذاشت. در این سبک حقایق و واقعیتهای جنگ و ارزشهای حاکم بر آن با سبک خوار شمردن دشمن و منفعل و کودن نشان دادن آنها درآمیخته میشود که این دور از حقایق جنگ هشتساله ما بود، چراکه دشمن ما قوی بود و مسلح و جوانان ما با اتکا به عرق ملی و دینیشان با آنها مقابله میکردند. با این حال به طرز مثبتی در تلویزیون این اتفاق به نسبت سینما کمتر افتاد؛ هرچند در جاهایی سیما به پیروی از سینما گامهایی هم برداشت، اما سینما توانست در سالهای بعد از جنگ در کنار درخشانترین اثر تصویری از جنگ یعنی «روایت فتح» نامهای بیشماری را هم ثبت کند. سریالهایی چون «گل پامچال»، «لیلی با من است»، «سفر به چزابه» و «خاک سرخ» نمونههایی از این دست بودند.
گل پامچال: لیلا غریبهای کوچک
اولین سریالی که به شکل مستقل درباره جنگ روی آنتن شبکه یک رفت، سریال «گل پامچال» بود. این سریال با نام ابتدایی «گل مینا» از روزهای پایانی جنگ در کلاردشت به کارگردانی محمدعلی طالبی کلید خورد؛ سریالی که تولیدش سه سال طول کشید و در نیمه دوم سال ۷۰ روی آنتن رفت. سوای طرح اولیه سریال که برگرفته از کتاب «مادر» اثر لیوبا ورونکوا بود، «گل پامچال» با داستان پرافت و خیز و موسیقی به یاد ماندنی محمدرضا علیقلی توانست قصه دختری به نام لیلا را روایت کند که در روز سیویک شهریور ۵۹ زندگیاش را از دست میدهد. او برای یافتن برادرش شبیر به اهواز و بعد تهران سفر میکند و بعد به همراه یکی از اقوامش عموابراهیم (داود رشیدی) به شمال میرود. کامبوزیا پرتوی نویسندگی این سریال را در کنار محمد حاتمی (مدیر تولید سریال و مدیر وقت گروه شاهد) انجام داد حضور بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا، تانیا جوهری، حمید جبلی، رضا بابک و کیومرث ملکمطیعی در کنار ستاره جعفری بازیگر نقش لیلا تا مدتها قصه این سریال را در روزگاری که تلویزیون سریالی را با این محتوا نساخته بود، در یادها نگه داشت، چراکه نقش جنگ در زندگی مردم، همیاری مردم در پذیرایی از آوارگان جنگ و نوعدوستی و عطوفت انسانی مهمترین پیام این سریال بود.
آتش در خرمن: تصویری لطیف از کودک و جنگ
سال ۶۸ وقتی حسین فتاحی نویسنده کتاب «آتش در خرمن» جایزه کتاب برگزیده سال را دریافت میکرد، خیلیها به این فکر میکردند که سوژه نوجوانان و جنگ میتواند قابلیتهای تصویری فراوانی داشته باشد. محمدرضا سرهنگی خیلی سریع این پیشنهاد را به نویسنده داد و فیلمنامه زیبایی از این رمان نوشته شد و سازمان سینمایی سبحان به همراه شبکه دو مالک سینمایی و نسخه تلویزیونی این اثر شدند و این سریال در هفت قسمت چهل دقیقهای در سال ۷۲ روی آنتن شبکه دو رفت. سعید حاجمیری کارگردان، کمال تبریزی فیلمبردار و مهدی ارگانی مدیر تولید این سریال بودند بازیگرانی چون حسین یاری، لفته حیدری و سهامه جوهری این قصه را روایت کردند؛ قصه رحمان، چوپان گاومیشهای طالب ارباب روستای مالکیه که مجبور است به خاطر ورود عراقیها به روستا آنجا را ترک کند. اما طالب و رحمان اسیر عراقیها میشوند و جاسب رعیت طالب با دشواری آنها را نجات میدهد. سریال «آتش در خرمن» به خاطر ظرافت و حساسیتی که در پرداخت دو مقوله کودک و جنگ داشت و جسارتی که در پرداخت به این موضوع داشت، سریالی موفق بود؛ ضمن اینکه داستان سریال که سرشار از مفاهیم و لحظههای متنوع بود با تصویرهای زیبا و لطیف سعی داشت برای کودکان جذاب و آموزنده و در عین حال به دور از خشونت باشد.
نبردی دیگر: به دنبال حاج رسول
این سریال در سال ۷۳ بر اساس طرح آمادهای به قلم آقای کاویانی در گروه جنگ شبکه یک ساخته شد. عبدالله باکیده کارگردان این سریال سیزده قسمتی که تا آن زمان دو فیلم سینمایی «پوتین» و «صلیب طلایی» را در سینما کارگردانی کرده بود، قصه این سریال را با بازیگرانی چون اکبر سنگی، غلامرضا علیاکبری، شاهد احمدلو، حسین خانیبیک و مهدی فقیه و… به تصویر کشید. مشعل یکی از افسران استخبارات عراق است که به اردوگاه مفقودان میآید تا حاجرسول رستگاری را پیدا کند. حاجرسول فرماندهای ایرانی است که در عملیات چزابه نصف صورت مشعل را با آرپیجی سوزانده است و او حالا در پی انتقام است.
«نبردی دیگر» در زمان پخش خود به دلیل مستند بودن داستان سریال که بر اساس چندین کتاب، خاطره و گفتوگوی حضوری و تلفنی نگاشته شده بود، مورد توجه قرار گرفت. با این حال این ساخته مجید مولایی کاملاً رنگ و بوی سریالهای جنگی اکشن و حماسی را داشت و مخاطب را با صحنههای اکشن راضی نگه میداشت.
آواها و نماهای ماندگار
در میان آثار تصویری دهه هفتاد در حوزه جنگ و دفاع مقدس ویدئوکلیپها یا نماهنگها جایگاه خاصی داشتند. اگر بتوان این آثار را به مثابه فیلم کوتاه در نظر گرفت که بر اساس قطعه موسیقی، سرود یا ترانه ساخته میشوند آن وقت میتوان به تأثیرگذاری تصویری این آثار در حوزه دفاع مقدس هم تأکید کرد؛ نماهنگهایی که در یک برهه زمانی بسیار مورد استقبال قرار گرفتند و هم به دلیل حضور کارگردانان و هم انتخاب موسیقی هنوز هم در ذهن ماندهاند. نماهنگهایی چون «شبانگاهان» به کارگردانی بهروز افخمی، «کاروان» به کارگردانی رامین حیدری فاروقی و «مثنوی شهادت» به کارگردانی مسعود آبپرور از جمله ماندگارترین این آثار هستند. «شبانگاهان» با آهنگسازی فریدون شهبازیان، صدای عبدالحسین مختاباد، تصویربرداری زندهیاد نعمت حقیقی و حمید روزبهانی تصویری از چهار نفر از چهار گوشه ایران را ثبت میکرد که در شبی که ماه کامل است به یاد خاطرات جبهه لباس بسیجی میپوشند و از خانههایشان بیرون میآیند، «کاروان» نیز بر اساس آهنگسازی محمدرضا لطفی و صدای شهرام ناظری صحنههایی از زندگی شهید حسین فهمیده در خانه، کلاس، مدرسه و جبهه را به تصویر کشید. نماهنگ «مثنوی شهادت» هم که بر اساس نوحه جنگی حاجصادق آهنگران با موسیقی فردین خلعتبری تهیه شده بود، تلاش داشت تا روایت صفا و صداقت را با انسانهای خلوتگزیده و عارف که به روزهای خون و مبارزه میاندیشید به تصویر بکشد.
سفر به چزابه: سفری به واقعیتهای جنگ
پس از پایان جنگ بدیهی بود که آثار متنوعی جنگ را به تصویر بکشند؛ آثاری که گاه بوی نقد و چالش نیز داشت. بدیهی است که این نگاه میتوانست ما را در اثبات حقانیتمان در جنگ استوارتر کند، با این حال به شکل معدودی میتوان از این نوع آثار انتقادی سراغ گرفت. شاید در این میان «سفر به چزابه» اثر زندهیاد رسول ملاقلیپور چالشبرانگیزترین تصایر را برگزیده بود که در نهایت در تلویزیون به نمایش درآمد.
ملاقلیپور ساخت این فیلم ـ مجموعه را از سال ۷۳ آغاز کرد و در نهایت در سال ۷۶ آن را به تلویزیون و سینما سپرد. «سفر به چزابه» عنوان مجموعهای بود که بر اساس دو فیلم «سفر به چزابه» و «نجاتیافتگان» ساخته شد.
سریال داستان گروهی گردشگر بود که به مناطق جنگی میروند و هر یک از آنها از زمان جنگ داستانی در ذهن دارند. یکی از آنها کارگردان فیلمی جنگی است که با آهنگساز فیلمش سر صحنه فیلمبرداری میرود و خود را در چزابه مییابد و با رزمندگان شهیدی که کارگردان با آنها آشنا بوده، در صحنه نبرد روبهرو میشود. آهنگساز ابتدا از محیط میهراسد اما بهتدریج در حال و هوای جبهه قرار میگیرد و به حس مورد نظرش برای ساخت موسیقی فیلم جنگی میرسد. در این میان پرستار نجاتیافتهای هم هست که به یاد داستان آخرین روزهای جنگ در یکی از درمانگاههای هلال احمر میافتد که به همراه یک مجروح قطع نخاعی راهی پشت جبهه میشود. «سفر به چزابه» علاوه بر کارگردانی موفق ملاقلیپور، با استفاده از بازیهای روان و جاافتاده بازیگران، فیلمبرداری موفق فرهاد صبا و تدوین خوب شهرزاد پویا بهره گرفته است. بازیهای درخشان حبیب دهقاننسب، مسعود کرامتی، عاطفه رضوی، فرهاد اصلانی، جمشید اسماعیلخانی و… به این سریال جسارتآمیز اعتبار دیگری بخشید. در واقع «سفر به چزابه» سعی داشت با بررسی موضوعات جنگ و رویدادهای آن روزگار، برخوردهای انسانهایی را که ناخواسته دچار جنگ شدهاند را تحلیل کند؛ یک تحلیل جامعهشناسانه و روانکاوانه که با آدمهای قوامیافته و شخصیتهای مستحکم کاملاً درخشید.
لیلی با من است: رؤیایی که به حقیقت پیوست
«لیلی با من است» را باید اولین اثر کمدی سینمایی تلویزیونی در دهه ۷۰ تلقی کنیم؛ اثری که به خاطر نگاهی تازه به دفاع مقدس یکی از ماندگارترین آثار این عرصه شد. کمال تبریزی این اثر را با همکاری سیمافیلم ساخت و از همان ابتدا قرار بود اول نسخه سینماییاش اکران شود و بعد از آن در هفت قسمت ۴۵ دقیقهای روی آنتن شبکه دو برود. پرویز پرستویی، محمود عزیزی، شهره لرستانی و رحمان باقریان بازیگران این اثر بودند. رضا مقصودی فیلمنامه این سریال را زمانی به سیمافیلم داد که کمتر کارگردانی میتوانست طنز را وارد حوزههای جنگی کند. داستان سریال در مورد صادق مشکینی فیلمبردار تلویزیون بود که به دلیل مشکلات مالی نیاز به وام داشت و اگر سفری کوتاه به جبهه میکرد میتوانست این وام را دریافت کند. حکایت رفتن به جبهه به نیت گرفتن وام سرآغاز ماجراهایی طنزآلود شد که در عین حال به تحول فکری صادق هم انجامید. «لیلی با من است» به خاطر موضوع جسارتآمیزش در آن زمان و بازی خاص و منحصربهفرد پرویز پرستویی بارها مورد تقدیر و توجه قرار گرفت؛ ضمن اینکه این اثر، راه را برای طرح موضوعات مختلف و جسارتآمیز در حوزه دفاع مقدس باز کرد.
بهترین تابستان من: ردپای طنز در جنگ
بیشک نگاههای مختلف و زاویههای متفاوت به جنگ میتواند آثاری جسارتآمیز را در این زمینه ثبت کند. در زمانی که بنیاد فارابی و سیمافیلم با ساخت «لیلی با من است» از ورود به حوزه طنز در جنگ استقبال میکردند، شبکه یک در سال ۷۵ نیز با ساخت سریال «بهترین تابستان من» به کارگردانی علی بهادر این فضا را تجربه کرد. حضور علی صادقی [اولین بار] که هماکنون بازیگر طنزپیشه سینما و تلویزیون است در این سریال در کنار سیدجواد هاشمی، حسین خانیبیک، مهدی صباغی و مینا نوروزیفرد این سریال را که با مضمون طنز جنگ ایران را با عراق به نمایش میگذاشت دیدنی کرد.
بازگشت پرستوها: نگاهی متفاوت به آزادگان
بازگشت اسرای ایرانی سوژه مناسب و درخور توجهی برای برنامهسازان بود. سوای ساخت انبوهی فیلم کوتاه و مستند درباره آزادگان و رنجهایی که آنان در اسارت دیدهاند سریالهایی هم قصه خود را به این موضوع اختصاص دادند که در این میان «بازگشت پرستوها» به شکل مستقیم محوریت آزادگان را دربرداشت. ابوالقاسم طالبی این سریال را در سال ۷۶ برای شبکه دو سیما ساخت که در سال ۷۸ روی آنتن رفت.
کتایون ریاحی، داوود رشیدی، رسول توکلی و سیاوش طهمورث از جمله بازیگران این سریال بودند. طالبی سعی کرد در این سریال که بیشتر در اردوگاه اسرا میگذشت، فیلمنامهاش را مبتنی بر خاطرات و مصاحبههای آزادگان بنویسد.
بچههای بهشت؛ داستان آن رهبر سیزدهساله
حسین قاسمیجامی که بیشتر آثارش در حوزه دفاع مقدس است، در سال ۷۹ با ساخت سریالی حول محور زندگی شهید حسین فهمیده سعی کرد این شخصیت را با داستانی امروزی به مخاطب معرفی کند. رحمتی فیلمساز جوانی که در جبهه با حسین فهمیده و بهنام محمدی، دو نوجوان همرزم آشنا بوده، حالا پس از جنگ میخواهد زندگی شهید فهمیده را بازسازی کند اما پیدا کردن نوجوانان شبیه به فهمیده و محمدی برایش دشوار است، تا اینکه نوجوانی سیزدهساله را در کرج پیدا میکند که نوجوان از بازی در این نقش سر باز میزند، تا اینکه پس از آشنایی با بازیگر نقش بهنام و خواندن فیلمنامه آن نقش را قبول میکند. «بچههای بهشت» محصول گروه شاهد است و از جمله معدود آثاری است که به شکل مستقیم به زندگی شهید حسین فهمیده میپردازد. قاسمیجامی کارگردان این سریال سعی دارد بدون دخالت دادن پلانهای سریالش در فضای جنگی و تانک و گلوله، تأثیر جنگ را روی افکار و روحیه نوجوانان نشان دهد.
سیمرغ: پرواز را به خاطر بسپار
طرح به تصویر درآوردن زندگی دو خلبان شهید، شیرودی و کشوری از مدتها قبل در گروه شاهد کلید خورده بود، اما از سال ۷۵ تا ۷۹ که این سریال روی آنتن رفت، مشکلات فراوانی برای ساخت این سریال با کارگردانی حسین قاسمیجامی به وجود آمد. با این حال این سریال توانست با انتخاب بازیگران مناسب ـ محمد جوزانی در نقش شهید شیرودی، و سیدجواد هاشمی در نقش شهید کشوری و علیمحمد طالبی در نقش شهید چمران ـ سیمای واقعی و زندگی رشادتآمیز این دو خلبان را ثبت کند. «سیمرغ» در زمان پخش، به دلیل موسیقی مناسب، فیلمنامه منسجم و قصهای روان و واقعگرایانه با استقبال مواجه شد؛ سریالی که میتوانست آغازگر راهی برای به تصویر درآمدن چهره واقعی و ملموس سرداران جنگ باشد، اما این اتفاق نه در گروه شاهد و نه در شبکههای دیگر رخ نداد.
لانه شیطان و روز ایپریت: سپیدجامگان بازمانده
«سپیدجامگان» عنوان مجموعهای بود که قرار بود به فعالیت پزشکان در جنگ بپردازد؛ مجموعهای که با همکاری کارگردانانی چون عبدالحسین برزیده، احمد امینی و احمد مرادپور کلید خورد. با این حال این مجموعه آنگونه که انتظار میرفت به شکل منسجم به تصویر کشیده نشد و دو بخش از آن در زمانها و فواصل مختلف به نمایش درآمد. قرار بود «روز ایپریت»، «لانه شیطان» و «رقص پرواز» سه مجموعهای باشند که در یک بسته تلویزیونی به نام «سپیدجامگان» روی آنتن بروند، اما پخش هر کدام از آنها به شکل جداگانه هویت این بسته را از بین برد، با این حال هر سه این آثار ماندگار شدند. «روز ایپریت» در چهار قسمت ۴۵ دقیقهای به کارگردانی احمد امینی در سال ۷۹ روی آنتن شبکه یک رفت. داستان این سریال با فروریختن بمب شیمیایی در نزدیکی یکی از روستاهای توابع کرمانشاه آغاز میشد که منجر به سوختگی، خفگی و مرگ مردم انجامید. پزشکی به همراه دانشجوی همراهش به سراغ یکی از بمبهای عمل نکرده میرود و نمونهای از مایع آن را برای آزمایش به تهران میآورد. ولی بر اثر آلودگی مواد شیمیایی دانشجو بیمار میشود و در نهایت گروه پزشکی برای نجات او فرمول آن بمب را پیدا میکنند. نویسنده این سریال علیرضا طالبزاده (نویسنده «در پناه تو» و «دوران سرکشی») بود و مجید مظفری، مهرانه مهینترابی و پرویز پورحسینی در آن بازی میکردند.
«لانه شیطان» نیز با کارگردانی عبدالحسین برزیده در چهار قسمت پخش شد. داستان این سریال درباره عوامل ضدانقلاب در کردستان بود که بسیجی مجروحی را از بیمارستان میربایند و مأمور پیگیری این پرونده درمییابد که عدهای از کارکنان بیمارستان با مهاجمان همکاری کردهاند. دانیال حکیمی، فریبا شمس، آتش تقیپور، شیوا بلوریان، رضا ایرانمنش و مرحوم رضا سعیدی از بازیگران این مجموعه بودند.
رقص پرواز: رقص تابوتها بر فراز آسمان
در حالی که میشد سومین بخش از این مجموعه هم در همان زمان تولید پخش شود قسمت این بود که این مجموعه تا چند سال بعد پخش نشود. احمد مرادپور که اولین اثر تلویزیونیاش را درباره پزشکان و جنگ به تصویر کشیده بود، سعی کرد قصهای را به شکل جذاب و به مدد بازیهای توانمند بازیگران سینما و تئاتر روایت کند. پزشک جوانی به دنبال نامزدش راهی جنوب میشود، زمانی که او به دنبال همسر پزشکش است با پزشک دیگری آشنا میشود که ضمن دادن امید و انگیزه به او، او را برای یافتن همسرش کمک میکند.
«رقص پرواز» با همین چند خط ساده قصهای متفاوت را به تصویر میکشد. در واقع سرنوشت سومین بخش از این مجموعه به شکل دیگری رقم میخورد. «رقص پرواز» که با مضمون جنگی و نگاه مستقیم به حضور پزشکان در جنگ توسط احمد مرادپور ساخته شد، پخشاش به سال ۸۶ موکول میشود؛ آن هم در دهه فجر آن سال، با این حال زمان پخش دیرهنگام سبب نشد که منتقدان از تحسین این سریال چشمپوشی کنند. محمدرضا تختکشیان تهیهکننده این سریال آن را در هفت قسمت به شبکه دو سپرد. «رقص پرواز» داستان پزشک حاذقی به نام دکتر یاوری بود که شاید در نگاه اول جایگاه اجتماعی و عنوان شغلیاش با رفتارهایش همخوانی ندارد، اما در ادامه مخاطب با او همذاتپنداری میکند و او به شخصیت انسانی باورپذیری تبدیل میشود. پزشکی که تکیهگاه مناسبی برای اطرافیانش است. سریال داستانش را در رفت و آمدهای زمانی ارائه میدهد یکی حقیقی و دیگری رویایی و غیرواقعی. حضور بازیگرانی چون مهدی هاشمی، سیروس گرجستانی، امیرحسین صدیق، لاله اسکندری و شهاب حسینی نیز به قوت این سریال کمک زیادی میکند. ضمن اینکه انسجام فیلمنامه علیرضا طالبزاده هم که بر اساس داستانی واقعی از زندگی دکتر مولایی آن را نگاشته است سهم زیادی در موفقیت این اثر دارد.
خاک سرخ: حکایت لیلا و جنگ
دیدن نام ابراهیم حاتمیکیا بر سر هر سریالی مخاطب را کنجکاو میکند. این را خود حاتمیکیا هم میدانست و بیشتر از همه خود او مشتاق بود که در تلویزیون اثری جنگی را به نمایش بگذارد. این سریال که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، داستانش درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج بود که با پیروزی انقلاب آزاد میشود. او هنگام دستگیرشدنش دخترش لیلا را گم میکند و همواره در ذهنش به دنبال او بوده است. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ و عروسی لیلا در تهران، او متوجه میشود که پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستوجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از خرمشهر است. این سریال به قلم مسعود بهبهانینیا و تهیهکنندگی ایرج محمدی در سال ۷۹ ساخته شد و در دهه ۸۰ روی آنتن شبکه یک رفت. داستانی جذاب به همراه بازی بازیگران سینما از جمله پرویز پرستویی، لاله اسکندری، مهتاب کرامتی، بهناز جعفری و… و کارگردانی حاتمیکیا و نگاه خاص او به جنگ نام این سریال را در زمره سریالهای مهم و با اعتبار جنگی قرار داده است.
همه فرزندان من: ماجرایی ساده اما پر از شعار
در میان سریالهایی که در حوزه دفاع مقدس ساخته شدند آثار متوسطی هم دیده میشود؛ سریالهایی که به لحاظ تأثیرگذاری ذهن مخاطب را با خود درگیر نکردند چراکه مضمون آنها به لحاظ فیلمنامه و حتی کارگردانی در خور توجه نبود. با این حال این سریالها را در جهت اهمیت دادن به موضوع جنگ و دفاع مقدس باید ارج نهاد.
«همه فرزندان من» به کارگردانی محمد دستگردی از جمله این سریالهاست؛ روایت زندگی دو برادر که در دو سوی خیر و شر قرار دارند. یکی از برادرها در زمان جنگ به فکر یاری رساندن به جبهه است و پسرش هم شهید میشود و دیگری در فکر معافی پسرش است، اما او برخلاف نظر خانواده به جبهه میرود و اسیر میشود. سریال با بازگشت فرزند خانواده موجب تحول پدر و مادر را هم فراهم میکند. به دنبال دارد. با این حال این سریال که محصول شبکه یک و گروه شاهد است و در سال ۷۹ پخش شد، با بازیهای بازیگرانی چون عبدالرضا اکبری، حسین خانیبیک و زندهیاد مهین شهابی روی آنتن رفته است.
عشق سالهای جنگ: عشق، جنگ و دیگر هیچ
این سریال برگرفته از رمانی به همین نام است که به کارگردانی علی بهادر (مدیر گروه حماسه و دفاع) در سال ۷۹ ساخته شد. احمد شهرابیفراهانی (نویسنده)، این مجموعه را بر اساس رمانی به همین نام از حسین فتاحی نگاشت. حمید رزمندهای تهرانی است که برای حضور در جبهه به غرب میرود، او ضمن درگیری با اشرار، با دختری به نام نرگس آشنا میشود. دکتر اردلان دل در گرو نرگس دارد و قصد ازدواج با او دارد، ولی نرگس از این ازدواج سر باز میزند. حمید در پی درگیری با ضد انقلابیون مجروح میشود. دکتر درصدد انتقام برمیآید و او را مخفی میکند، اما نرگس برای یافتن حمید تلاش میکند.
حبیبالله کاسهساز تهیهکننده این مجموعه و جعفر دهقان، فرهاد جم، زیبا بروفه، مهدی صبایی و بهمن دان هم بازیگران این سریال بودند.
داستانهای شهر جنگی: قصههای طنز پشت خاکریز جنگ
داستانهای شهر جنگی را باید ادامه ساخت آثار متنوع و طنزآمیز در حوزه دفاع مقدس به حساب آورد. طنز نهفته در این مجموعه از جهاتی به متفاوت شدن او کمک کرده است سریال از چند اپیزود تشکیل شده است: «چتری برای کارگردان»، «پرعقاب»، «۳۹ و یک اسیر» و «فرار مرد جنگی». اپیزود اول ماجرای رزمندهای است که هم عاشق جبهه و هم فیلم است. او هر صحنه از جنگ را به صورت فیلمی جنگی میبیند و این ماجرای حقیقی جمشید محمودی دیدهبان بسیجی است که در دوران جنگ داستانش را خود نوشته است.
حبیب احمدزاده نویسنده کتاب «داستانهای شهر جنگی» است که پرویز شیخطادی کارگردانی این مجموعه را بر اساس داستانهای این کتاب در چهار اپیزود بر عهده گرفته است. این سریال محصول گروه حماسه و دفاع شبکه یک است. شیخطادی در عین حال کارگردانی اپیزود «پرعقاب» را هم بر عهده داشته است. عطاءالله سلیمانیان نیز کارگردانی اپیزود «۳۹ و یک اسیر» را بر عهده داشته است. این سریال با بازی بازیگرانی چون اصغر نقیزاده، حسن موذنی و تهیهکنندگی سعید عبداللهیمقدم روی آنتن است.
پایان انتظار: شهید صیادشیرازی به روایت «روایت فتح»
گروه تلویزیونی روایت فتح با ساخت سریالی درباره زندگی شهید صیادشیرازی در سال ۸۱ سعی کرد این شخصیت را در قالب تصویر ماندگار کند. این مجموعه که از روایت جوانی این شهید آغاز میشود و سعی داشته زندگی او را از کودکی تا لحظه شهادت به تصویر بکشد. محمدعلی فارسی کارگردان و نویسنده این سریال سعی کرده با آوردن صحنههای مستندگونه به این مجموعه اعتباری خاص به آن ببخشد. این سریال که با نام «ستاره سحر» کلید خورده بود در سال ۸۱ با نام «پایان انتظار» روی آنتن شبکه یک رفت؛ سریالی که بیشتر به جنبههای تحقیقی و مستندش پایبند بوده و سعی داشته با آوردن مقاطع حساس از زندگی این شهید شخصیت او را معرفی کند.
خوشرکاب: آتقی در جنگ
«خوشرکاب» ساخته علی شاهحاتمی سریالی طنزگونه بود که به دلیل پخش مناسبش در نوروز ۸۲ توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند.
این سریال که به مدد بازیهای طنزآمیز محمد کاسبی، مجید صالحی و اصغر نقیزاده توانست مرز بین جدی و شوخی را در فضای جنگ روایت کند، داستان راننده کامیونی به نام آتقی بود که با علاقهای که به کامیونش به نام خوشرکاب داشت و مأموریتی که برای ارسال کمک به رزمندگان در جنگ داشت درگیر میشد. در واقع «خوشرکاب» نمادی از تعلقات دنیوی تقی بود که بعدها به مدد حضور در جنگ به عشقی ملی تبدیل میشد.
شب هزار و یکم: سیمای پزشکان در جنگ
داستان این سریال را محمدهادی کریمی نوشت و علی بهادر به سفارش گروه حماسه و دفاع مقدس کارگردانی آن را بر عهده داشت. داستانی که مربوط به روزگار حال ما بود، اما به خاطرات پزشکانی برمیگشت که در جنگ ردپایی به جا گذاشته بودند. قصهای معماگونه که یافتن دو خواهر دوقلو را بهانه کرده بود تا در این میان به روزهای جنگ و خاطرات و گذشته پزشکانی که در جنگ شیمیایی و جانباز شده بودند، بپردازد. دانیال حکیمی، نادیا دلدارگلچین، آرام جعفری، مهشید افشارزاده، علیرضا خمسه، شیوا بلوریان، فخرالدین صدیقشریف و … بازیگران این مجموعه سیزده قسمتی بودند که در سال ۸۸ روی آنتن شبکه یک رفت.
در چشم باد: حماسهای ماندگار
این مجموعه پنجاه قسمتی که ساخت آن در گروه حماسه و دفاع شبکه یک پنج سال طول کشید، یکی از افتخارات این شبکه در حوزه دفاع مقدس بود. مجموعهای به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفریجوزانی که وقایع سیاسی اجتماعی سه دوره از تاریخ را در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ بررسی کرد. ادامهدار بودن انقلاب و جنگ و مقاومت در ایران از دوره میرزا کوچکخان جنگلی و مبارزه با متفقین تا جنگ هشتساله پیام اصلی این سریال بود. با این حال بخش سوم این سریال که مربوط به فتح خرمشهر بود و صحنههای جنگی بینظیری را در سریال ثبت کرده حائز اهمیت است. ضمن اینکه آوردن تصاویر مستند از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هم ویژگی دیگری به این مجموعه عظیم تاریخی و سیاسی بخشید. «در چشم باد» قصه خانواده ایرانی را از دوره قیام میرزا کوچک جنگلی تا فتح خرمشهر با حضور جمع زیادی از بازیگران از جمله سعید نیکپور، پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، لاله اسکندری و… به تصویر کشید.
+ + + + + + + + + + + + + + +
تلفیق مفاهیم ارزشمند جنگ با روایتهای امروز
علی بهادر، کارگردان سریالهای «شب هزار و یکم» و «عشق سالهای جنگ» نیز در اینباره میگوید: در حوزه دفاعمقدس سریالها و تلهفیلمهای بسیاری ساخته شده و بخشی از آنها مخاطب جذب کرده است، اما هنوز با نقطه آرمانی فاصله داریم.
به بهانه بازپخش سریال «وضعیت سفید»
تصویر جنگ در پشت جبهه
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۹
آنچه ما از قاب تلویزیون درباره دفاعمقدس دیدهایم، بیشتر معطوف به داخل جبهه و صحنههای نبرد است. کمتر سریالی با پسزمینه دفاعمقدس پخش شد، که بتواند تصویری مطابق با واقعیت از پشت جبهه، جامعه درگیر با جنگ و سختیها و مشقتهای آن دوران ارائه دهد.
این روزها سریال «وضعیت سفید» به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی و نویسندگی حمید نعمتالله از شبکه افق بازپخش میشود.
این سریال یکبار در سال ۹۰ از شبکه ۳ پخش شد و بهدلیل ارائه تصویر واقعگرایانه از پشت جبهه و زنان و مردان درگیر با جنگ در دهه ۶۰ بشدت در مرکز توجه قرار گرفت.
موضوع بازپخش سریال«وضعیت سفید» بهانهای برای طرح این سوال شد که تلویزیون و رسانه ملی تا به حال چقدر توانسته تصویری واقعگرایانه از وضعیت اجتماعی جامعه درگیر جنگ در دهه ۶۰ ارائه دهد و تا چه اندازه در این راه موفق بوده است.
پاسخ این پرسش را از زبان شهرام خرازیها منتقد، علی بهادر کارگردان سریالهایی چون «عشق سالهای جنگ» و«هزار و یکشب»، «مهدی سجادهچی» نویسنده فیلمنامه «روز سوم» و سیدرضا صائمی منتقد میشنویم.
نوآوری کلید موفقیت
شهرام خرازیها منتقد با اشاره به اینکه پدیده جنگ یک اتفاق خاص در سینمای ماست که هرچقدر درباره آن فیلم و تلهفیلم بسازیم، کم است، میگوید: بخش بزرگی از تاریخ دفاعمقدس همچنان مکتوم باقیمانده و بازنمایی نشده و هنوز سوژههای بسیاری که وجه دراماتیک دارند و مرتبط با جنگ هستند، مغفول باقی مانده و به آن نپرداختیم. این میتواند یک گنجینه بزرگ برای فیلمنامهنویسان ما باشد.
این منتقد با بیان اینکه لازم است با گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی برخی مفاهیم را باز تعریف کنیم؛ عنوان میکند: به نظر میرسد باید تا حدودی خود را از آفت تکرار دور کنیم و حرفهای تازهای بگوییم. عملکرد صداوسیما در زمینه ساخت سریال و تلهفیلم دفاعمقدسی چه در جبهه و چه در پشت جبهه، مقبول است اما در دهه ۹۰ اگر قرار باشد محصولات رسانهای تولید شود و صحبتهای دهههای پیش را دوباره تکرار کند، از طرف بیننده قابل پذیرش نیست.
او با اشاره در ممیزیهایی که بهصورت ناخواسته برای خودمان قائل شدیم باید تجدیدنظر کنیم؛ توضیح میدهد: این ممیزیها گاهی خودسانسوریهای بدون علت و توجیه هستند. این فرصت باید فراهم شود که بیشتر به نکات ناگفته جنگ بپردازیم.
خرازیها درخصوص مشکلات جانبازان اعصاب و روان میگوید: مسائلی که جانبازان اعصاب و روان ما با آن درگیرند، ازجمله مسائلی بود که طی این سالها کمتر به آن پرداختیم. شاید شمار آثار ساخته شده از تعداد انگشتان دست هم فراتر نرود.
او در رابطه با لزوم وجود دیدگاههای جدید به مقوله جنگ یادآوری میکند: معمولا نگاه ما به عراقیها به صورت یک طرفه و از دیدگاه ایرانی به عراقی بوده و اگر بخواهیم نوآوری کنیم باید بدون خدشه وارد شدن به ارزشهای دفاعمقدس آثاری تولید کنیم که از دید یک عراقی به جنگ ایران و عراق نگاه کند. بهنظر میرسد خطرپذیری سریالسازان و تلهفیلمسازان ما در این زمینه کم است.
او با اشاره به اینکه برخی فکر میکنند پرداختن به مسائل و پیامدهای جنگ تکراری شده است؛ میگوید: همیشه در سریالها و فیلمها با رزمنده میانسالی روبهرو هستیم که خاطرات آن دوران را تداعی میکند و به طور ناخودآگاه شرایط آن دوران را با این دوران مقایسه میکند.
خرازیها ادامه میدهد: عمده این آثار روی این موضوع تأکید دارند که ارزشهای نشأت گرفته از دوران مقدس نسبت به حال حاضر رنگ باخته است.
اما این نوع نگاه تکراری شده و برایم همیشه این سوال مطرح است چرا فیلمنامهنویسان به پیامدهای مثبت جنگ نمیپردازند و هنوز ما شاهد این پیامهای مثبت در جامعه معاصر خود هستیم. بسیاری از بازماندگان جنگ در حال حاضر تحصیلات عالیه دارند و افتخارآفرین شدند و بسیاری نیز در مناصب سیاسی و اداری هستند.
این منتقد یادآوری میکند: طی این چند دهه شاهد موضوعاتی در سینما بودیم که به طور مشخص به رنگ باختن ارزشها اشاره میکند و همیشه این نکته را به بیننده القا میکنند که آن دوران سرشار از وحدت میان مردم بود و پس از آن دوران جامعه ارزشهای دوران مقدس را نادیده گرفته است. فکر میکنم ضمن اینکه این نوع سریالها باید ساخته شود، اما باید زاویه دید نسبت به این مضامین تغییر کند. به نظرم تکرار در تلویزیون بزرگترین آفت در زمینه ساخت سریالهایی است که پیامد جنگ را نشان میدهند.
او درباره اینکه چطور امکان ساخت یک سریال یا تلهفیلم باورپذیر برای مخاطب در زمان فعلی وجود دارد، میگوید: نویسندهای که از نزدیک جنگ را احساس کرده، محصولات موفقتر و مستندتری نسبت به افرادی دارد که آن فضا را تجربه نکردند. در این نوع آثار بازنمایی صحنههای جنگ واقعیتر است. اگر فردی جنگ را از نزدیک لمس نکرده باشد، طبعا ممکن است اثرش فاصله بیشتری با آنچه دارد که واقعیت جنگ را نشان میدهد. با این وجود، امکان صدور حکم کلی در این رابطه وجود ندارد چون ما نویسندگان موفقی داشتیم که در آن دوران خردسال بودند و جنگ را کمتر به خاطر دارند. این موفقیت میتواند بهدلیل مطالعه، پژوهش و دیدن فیلم جنگی و مستند بسیار بوده است.
او ادامه داد: راه برای نویسندگان جوان هم بسته نیست و میتوانند بسیاری از نادیدههای خود را تبدیل به دیده کنند. باید دسترسی نویسندهها به آرشیوهای غنی دوران دفاعمقدس بیشتر شود تا بخوبی بتوانند تجربه تصویری به دست بیاورند. همچنین باید به آنها فرصت بیشتری داده شود تا آن حیطههای غنی را کشف کنند و این امکان برایشان فراهم شود.
خرازیها میگوید: در سریالهایی که پیامدهای جنگ را بررسی میکنند هم باید اطلاعات تاریخی صحیح درباره پیامدهای جنگ داده شود و هم اینکه بعد از دادن اطلاعات به خود مجال بدهند تا تحلیل خود را از آن دوران ارائه دهند.
این منتقد در پایان صحبتهای خود میگوید: گاهی تحریفهای ناخواسته در سریالهایی با پسزمینه جنگ بهدلیل کمبود مطالعه اتفاق میافتد و با وجود این زیرساخت غلط فکری، بازنمایی جنگ به راه نادرستی میرود. تصویبکنندگان این نوع سریال باید بیشتر بررسی کنند که چقدر فیلم با مستندات تاریخی همخوانی دارد.
تلفیق مفاهیم ارزشمند جنگ با روایتهای امروز
علی بهادر، کارگردان سریال «هزارویکشب» و «عشق سالهای جنگ» نیز در اینباره میگوید: در حوزه دفاعمقدس سریالها و تلهفیلمهای بسیاری ساخته شده و بخشی از آنها مخاطب جذب کرده است، اما هنوز با نقطه آرمانی فاصله داریم.
او ادامه میدهد: طی سالهای اخیر شاید بهدلیل کمبود بودجه کارهای دفاعمقدس خیلی کمرنگ شده است. در گذشته ما گروهی به نام حماسه و دفاع داشتیم و مدتی مدیریت آن گروه را بهعهده داشتم و بهطور تخصصیتری به دفاعمقدس میپرداختند و سریالهایی از قبیل «خاک سرخ» و «خوش رکاب» تولید شد.
در آن زمان گروه حماسه و دفاع تصمیم گرفت سریال «خوشرکاب» را در زمینه دفاعمقدس بهعنوان سریال نوروز پخش کند که مردم استقبال کردند. در حال حاضر مشغلهها بیشتر شده و بهدلیل سختی تولید، کمتر به مسأله دفاعمقدس میپردازند. تمام گروهها موظف به تولید آثاری در حوزه دفاعمقدس شدهاند و گروه حماسه و دفاع وجود ندارد و این مسئولیت به شبکه افق واگذار شده که امیدوارم این شبکه بتواند در این رابطه موفق عمل کند.
بهادر یادآوری میکند: اکثر آثاری که ساختم در حوزه دفاعمقدس بوده و الان به ناگزیر به ساخت آثاری خارج از حیطه دفاعمقدس روی آوردیم. در حال حاضر چندین سال از پخش «وضعیت سفید» گذشته و همچنان تکرار میشود و کمتر فیلم و سریال در این رابطه ساخته میشود.
او با بیان اینکه نوع پرداخت به قصه باید تازه باشد، توضیح میدهد: قصهها باید به شیوهای بیان شوند که در عین برخورداری از زبان امروز مفاهیم ارزشمند دفاعمقدس را درون خود جای داده باشد. اگر بخواهیم پیامهای روشن و شفاف و همراه با شعارزدگی به مخاطب ارائه دهیم، مخاطب آن را نمیپذیرد. اگر بتوانیم واقعیتهای جنگ را با زبان دراماتیک و دوری گزیدن از شعارزدگی انتقال دهیم، موفق خواهیم شد.
این کارگردان عنوان کرد: لزومی ندارد که حتما آنچه نمایش میدهیم درخصوص خط مقدم جبهه باشد و کافی است آنچه ساخته میشود برآمده از حس ناب و واقعی فیلمساز باشد. یکی از نقاط مثبت «وضعیت سفید» این بود که بهطور واقعی آنچه در دهه ۶۰ در اثر جنگ بهوجود آمد را نشان میداد. یکی از ویژگیهای قصهپردازی اغراق است، اما این اغراق باید به واقعیت نزدیک باشد.
او درباره مولفههای جذب مخاطب نیز میگوید: وفاداری به واقعیت در کنار قصهای پرکشش، مخاطب را جذب میکند. سختیها و انتظار مادر شهید باید بیشتر نشان داده شود. مثلا مردم در سیستان و بلوچستان که فرسنگها با جنگ فاصله داشت به شکلی سخت نان میپختند و برای رزمندگان میفرستادند. این مسائل بخشی از مسائل پشت جبهه هستند.
دو سوی خط باریک مفهوم دفاع و ضددفاع
مهدی سجادهچی نویسنده آثار دفاعمقدسی چون فیلم «روز سوم» به کارگردانی محمدحسین لطیفی است. او همچنین فیلم «گامهای شیدایی» حمید بهمنی را بازنویسی کرده است و مشاور فیلمنامه «آژانس شیشهای» و «برج مینو» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا بوده است.
او نیز در اینباره میگوید: براساس امکانات مالی، تجهیزات و به اجرا رساندن ایدهها در زمینه دفاعمقدس به طور قطع سهم تلویزیون بیشتر از سینما نبوده و میتوان گفت تلویزیون کار خود را انجام داده است. اگر بخواهیم ایدهآل نگاه کنیم باید به این اشاره کنم که هنوز امکان استفاده از ظرفیتها وجود دارد و در این راه نیازمند همه لوازم مناسب هستیم. به عبارتی ظرفیت تلویزیون ما از ظرفیتی که موضوع دفاعمقدس میتواند ایجاد کند، کمتر است. باید ابتدا در زمینه زیرساختها و تدارکات و پشتیبانی اتفاقاتی بیفتد تا اینکه به ایدهآلهای خود برسند.
او درباره آثاری که پیامدهای جنگ را بررسی میکنند، باید چه ویژگیهایی داشته باشند، میگوید: یک خط باریک بین ارائه یک مفهوم جذاب و تبدیل شدن آن به مفهوم ضد دفاعمقدس وجود دارد. گاهی ممکن است نیت سازندگان فیلم ارائه مفهوم ضددفاع نباشد، اما فیلم تبدیل به فیلمی ضددفاع میشود. یکی از ویژگیهایی که باید رعایت کنیم این است که این مرزها شناخته شود که به ناخودآگاه فیلم و سریال دفاعمقدس، مفهومی ضددفاع را ارائه ندهد. این مساله برای انتقال به نسل جدید که اطلاع چندانی از جنگ ندارند، اهمیت دارد.
سجادهچی با تأکید بر این موضوع که این تصور سادهانگارانه است که فکر کنیم جنگ گذشته تأثیری روی زندگی امروز نمیگذارد، میگوید: بسیاری از ظرفیتهای به وجود آمده فعلی برای زندگی بهتر مرهون همان دوران دفاع است.
فیلمنامهنویس «روز سوم» درباره مولفههای چگونگی باورپذیری اثر دفاعمقدسی از دیدگاه مخاطب میگوید: فیلم بدون تبلیغات معنا ندارد، اما دفاعمقدس ما به گونهای است که نیازی به طرفداری تبلیغاتی ندارد. از زمان جنگ کارهای نمایشیای ساخته شد که به شیوه تبلیغاتی از جنگ صحبت میکردند و این باعث تبدیل شدن سریالها و آثار نمایشی به ضددفاع میشد. این تبلیغات باعث میشود که آثار نمایشی از حالت تصویری خارج شود و ارزش یک کار نمایشی در حد تبلیغات خیابانی پایین بیاید و به تکرار بیفتد.
او یادآوری میکند: ترجمه یک کار نمایشی در حوزه جنگ به زبان امروز کار سختی است، اما در این روند مولفههای اصلی درام جابهجا نمیشود. یکی از محدودیتهای درام در حوزه انسان است و نمیتواند فراتر از آن برود. اگر درامنویس سعی کند یک موجود فرازمینی از انسان بسازد، نسل امروز کمتر باور میکند. اگر درامنویسان بدانند که انسان موجودی خطاپذیر است و با این دانش به سراغ نوشتن بروند، طبعا مخاطب نیز این مسأله را باور کرده و همذاتپنداری میکند.
تغییر زاویه روایت برای دستیابی به موفقیت
سیدرضا صائمی منتقد نیز در این رابطه میگوید: سینمای جنگ ظرفیتهای دراماتیک بسیاری برای استفاده دارد و هنوز در دنیا درباره جنگ جهانی فیلم ساخته میشود. باید نوع رویکرد روایت ما نسبت به اتفاقات جنگ و مسائل پیرامون آن تغییر کند.
او معتقد است که یکی از کارهای خوب تلویزیون «وضعیت سفید» بوده است که به شکل دیگری روایت خود را آغاز میکند و بیش از آنکه یک سریال جنگی باشد، یک سریال درباره دهه ۶۰ در ایران بود. او میگوید: جنگ تنها به جبهه محدود نمیشود بلکه پشت جبهه و تیمهای پزشکی و خدماتی کمکرسان کمتر نشان داده شد.
صائمی میگوید: نشان دادن روابط ما در دهه ۶۰ با مابهازاهای بیرونی واقعی سریال را باورپذیرتر میکند. بیشترین مسألهای که باعث توجه مردم به سمت این سریال شد، وضعیت اجتماعی ما در دوران جنگ بود. باید به سمت موضوعات کمتر شناخته شده و روایتهای مستند و کمتر پرداخته شده برویم.
نسرین بختیاری – قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
+ + + + + + + + + + + + + + +
پایان یافتن تدوین فیلم «شاهزاده و گدا» توسط مهدیه بهادر، صداگذاری فیلم آغاز شد.
ارسال شده در ژانویه 1, 2015 توسط admin
صداگذاری فیلم «شاهزاده و گدا»
بانی فیلم آنلاین: با پایان یافتن تدوین فیلم «شاهزاده و گدا» توسط مهدیه بهادر، صداگذاری فیلم آغاز شد.
به گزارش بانی فیلم، این فیلم به تهیهکنندگی علی بهادر و کارگردانی رسول محمدی مراحل تولید و تدوین خود را طی کرده و توسط مهدی صادقی صداگذاری میشود. همچنین به طور همزمان، ساخت موسیقی آن توسط علیرضا زارع در حال انجام است.
مهدی صادقی قبلا سریالهای حس سوم ، ساختمان ۸۵ (مهدی فخیم زاده)،و نابرده رنج (علیرضا بذرافشان)و نیز سری اول ۴۰ قسمتی شاید برای شما هم اتفاق بیافتد را صدا گذاری و میکس کرده و برای لرزش زندگی جایزه بهترین صداگذاری را از جشنواره سیما کسب کرده است.
علیرضا زارع نیز ساخت موسیقی فیلم «ارثیه پر ماجرا» به کارگردانی رسول محمدی را در کارنامه خود دارد
حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، رابعه اسکویی، فریبا نادری، فرهاد بشارتی، عباس محبوب، مهرداد خرازی، مجید محمدی، لادن سلیمانی، گیتی معینی، سید رضا حسینی، رهام تربیت ،سعید جلیلی، سیاوش بختیاری، محسن آزاد، حسن علیزاده فرد ،حمید رضا حاجی بابایی، احمد احمدی و …. در این فیلم ایفای نقش داشتهاند.
فیلم «شاهزاده و گدا» در موسسه هنری بهادر فیلم تولید شده است که بزودی فیلم ارثیه پر ماجرا را وارد شبکه نمایش خانگی خواهد کرد.
+ + + + + + + + + + + + + + +
پخش مستند “نسیم کوثر” از ۹۳/۸/۲۶ بمدت ۲۶ روز/نسیم کوثر الگویی برای انعکاس فعالیت های زنان
گارگردان مستند نسیم کوثر در گفت وگو با طنین یاس خبر داد:
پخش مستند “نسیم کوثر” از ۹۳/۸/۲۶ بمدت ۲۶ روز ساعت ۱۲:۳۰ بازپخش ۴:۳۰در شبکه مستند سیما
/نسیم کوثر الگویی برای انعکاس فعالیت های زنان
گارگردان مستند نسیم کوثر از پخش مستند نسیم کوثر از امروز ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه از شبکه مستند در قالب ۲۶ قسمت خبر داد و گفت: نسیم
کوثر الگویی است برای انعکاس فعالیت های بانوان خصوصا بانوان بسیجی چرا که در تمامی زمینه ها فعالیت های چشمگیری دارند.
علی بهادر کارگردان و مستندساز در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس از پخش مستند “نسیم کوثر” خبر داد و اظهار داشت: این مستند به تهیه
کنندگی احمد شهرابی فراهانی و در مرکز بسیج سازمان صدا و سیما در ۲۶ قسمت ساخته شده است.
وی افزود: با توجه به پتانسیل ها و قابلیت هایی در زمینه اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و علمی که در زنان بسیجی وجود دارد، این امکان وجود
دارد که این فعالیت ها به تصویر کشیده شوند و هر استان برای معرفی این زنان وارد کار شود.
این کارگردان با بیان اینکه مستند نسیم کوثر در ۶ استان کشور نظیر سیستان و بلوچستان، هرمزگان، مازندران، اصفهان، خراسان رضوی تولید
شده است،افزود تنوع اقلیمی و قومی یکی از جذابیت های این مستند به شمار می ورد ضمن اینکه سعی کردیم در این مستند به معرفی
مختصری از استان ها نیز بپردازیم.
بهادر افزود: در مستند نسیم کوثر به چگونگی جذب افراد به بسیج نیز پرداخیتم ضمن اینکه مهم ترین هدف ما از ساخت این مستند معرفی زنان
نخبه بسیجی است؛ در این مستند زن بسیجی خلبان که خود به تنهایی خلبانی می کند و ورزشکار زن که ۲۸ سنگ را می شکند، را برای
نخستین بار معرفی می شوند.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: در مستند نسیم کوثر نیز به بانوان بسیجی که در زمینه تیراندازی، قایقرانی و … مدال جهانی به دست آوردند
نیز پرداخته شده است.
بهادر گفت: به دلیل تنوع استان ها، موضوعات ولوکیشن ها تصویربرداری ساخت مستند نسیم کوثر ۳ ماه به طول انجامید، در این مستند سعی
شده برنامه های پر زحمت بسیج جامعه زنان کشور که کم تر به آن پرداخته شده است، به تصویر کشیده شود.
این کارگردان ادامه داد: نسیم کوثر الگویی است برای انعکاس فعالیت های بانوان خصوصا بانوان بسیجی چرا که در تمامی زمینه ها فعالیت
های چشمگیری دارند.
بهادر خاطرنشان کرد: مستند نسیم کوثر از امروز ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه از شبکه مستند در قالب ۲۶ قسمت پخش می شود.
+ + + + + + + + + + + + + + +
با اتمام فیلمبرداری ، «شاهزاده و گدا» به هم رسیدند؟
ارسال شده در نوامبر 8, 2014 توسط admin
آخرین سکانس فیلم “شاهزاده و گدا” به تهیه علی بهادر و کارگردانی رسول محمدی جمعه، ۱۶ آبانماه در روستایی اطراف شهر فشم جلوی دوربین رفت؛ این فیلم در شبکه نمایش خانگی توزیع خواهد شد.
IMG08502120 تصویربرداری فیلم شاهزاده و گدا به پایان رسید
علی بهادر،تهیه کننده پروژه، روز پایانیِ تصویربرداری را فرصت مغتنمی برای حضور همه عوامل دانست و از روند کیفی کار ابراز رضایت کرد.
IMG08504589 تصویربرداری فیلم شاهزاده و گدا به پایان رسید
حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، رابعه اسکویی، فریبا نادری، فرهاد بشارتی، عباس محبوب، مهرداد خرازی، مجید محمدی، لادن سلیمانی، گیتی معینی، سید رضا حسینی، رهام تربیت، سعید جلیلی، سیاوش بختیاری، محسن آزاد، حسن علیزاده فرد، احمد احمدی و ۴۳ بازیگر تیاتر در این فیلم پربازیگر، ایفای نقش کردند.
IMG08503265 تصویربرداری فیلم شاهزاده و گدا به پایان رسید
در این پروژه سید محسن اورنگ به عنوان مجری طرح و مشاور کارگردان، همکاری میکند و اسامی سایر عوامل پشت صحنه این فیلم بدین شرح اعلام شده است:
نویسنده: رهام تربیت براساس طرحی از قربان محمدپور، مدیر تصویربرداری: بابک بذرافشان، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: سعید جلیلی، طراح صحنه و لباس: رستم ایران نژاد، طراح گریم: هادی قالیخانی، صدابردار: مرتضی محمدپور و بهروز عابدینی، مدیر تدارکات: حمید رضا حاجی بابایی، جلوه های ویژه رایانهای: علی پناهی، آهنگساز: علیرضا زارع ، تدوین: مهدیه بهادر دستیار اول تصویر: میلاد حسینی، دستیاران نور و تصویر : حسین بیگ زاده، دانیال حسینی،سجاد قالشانی، دستیار صدا: علیرضا پاکنهاد، عکاس : سید ابراهیم حسینی، مهسا طیب طاهر ، دستیار دوم کارگردان: محسن آزاد ، منشی صحنه : رها زندی، لیلا مربی، دستیار سوم کارگردان: امیررضا کوهستانی ، دستیار اول صحنه : حسن علیزاده فرد ، دستیاران صحنه و لباس : شهرزاد ابوحمزه،حامد علیخانی حسین خدایاری، مجریان گریم : هلیا رشقی، عماد صمدی، دستیاران تدارکات: مهرداد درویش،مصطفی بایرامی، مسعود مرادی، روابط عمومی: مریم ادیبی
IMG08503926 تصویربرداری فیلم شاهزاده و گدا به پایان رسید
فیلم “شاهزاده و گدا” قرار است پس از پروژه قبلی این گروه به نام “ارثیه پرماجرا” در شبکه نمایش خانگی توزیع شود.
+ + + + + + + + + + + + + + +
تدوین همزمان فیلم سینمایی «شاهزاده و گدا» آغاز شد
تدوین همزمان فیلم سینمایی ویدیویی«شاهزاده و گدا» آغاز شد
با تصویربرداری بیش از چهل درصد از فیلم سینمایی «شاهزاده و گدا» ساخته رسول محمدی، تدوین همزمان آن توسط مهدیه بهادر آغاز شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، این فیلم به تهیهکنندگی علی بهادر و کارگردانی رسول محمدی نزدیک به نیمی از مراحل تولید را در لوکیشنهای کارخانه، پلانهای شهری و طباخی پشت سر گذاشته و طی دو روز آینده، تصویربرداری پلانهای مربوط به ازدواج (دختر بهروز – شخصیت اصلی فیلم) با حضور بیشتر بازیگران، در محله اوین انجام میشود.
حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، رابعه اسکویی ، فریبا نادری ، فرهاد بشارت، عباس محبوب، مهرداد خرازی، لادن سلیمانی ، گیتی معینی و ۴۳ بازیگر تیاتر در این فیلم ویدیویی سینمایی ایفای نقش میکنند.
فیلم «شاهزاده و گدا» داستان بهروز، فرد متمول اما خسیسی است که مقبولیتی در بین خانواده ندارد ولی اعضای خانواده به شدت از او حساب میبرند. این مرد خسیس، در مواجهه با خواستگار دخترش، شروطی تعیین میکند که سالها محقق نشده است. در همین حین و در پی اتفاقی نادر، بهروز به وضعیت غیر قابل پیشی بینی و عجیبی دچار میگردد که زندگی او را عوض میکند.
سید محسن اورنگ مجری طرح و مشاور کارگردان، فهرست دیگر عوامل فیلم را به این شرح اعلام کرده است:
نویسنده: رهام تربیت براساس طرحی از قربان محمدپور، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان : سعید جلیلی، مدیر تصویربرداری: بابک بذرافشان، طراح صحنه و لباس : رستم ایران نژاد ، طراح گریم : هادی قالیخانی، صدابردار: مرتضی محمدپور، مدیر تدارکات: حمید رضا حاجی بابایی ، جلوه های ویژه رایانهای : علی پناهی، آهنگساز : علیرضا زارع، تدوین: مهدیه بهادر، عکاس: سید ابراهیم حسینی و محمدرضا مسگری، دستیار دوم کارگردان: محسن آزاد ، منشی صحنه: رها زندی، دستیار سوم کارگردان: امیررضا کوهستانی، دستیار اول صحنه: حسن علیزاده دستیار لباس: شهرزاد ابوحمزه، مجریان گریم: عماد صمدی – نیلوفر یمینی،
تدارکات : مهرداد درویشی ، ابوالقاسم عالی دایی.
+ + + + + + + + + + + + + + +
تصویربرداری “شاهزاده و گدا” به تهیهکنندگی علی بهادر ۱۸ مهرماه کلید خورد
حمید لولایی با گریمی متفاوت در “شاهزاده و گدا” + تصاویر
فیلمبرداری “شاهزاده و گدا” به تهیهکنندگی علی بهادر و کارگردانی رسول محمدی امروز، ۱۸ مهرماه در لوکیشنی در تهران با حضور حمید لولایی، ارژنگ امیر فضلی و عباس محبوب کلید خورد
آفتاب: رابعه اسکویی، فریبا نادری، فرهاد بشارت و عباس محبوب به جمع بازیگران فیلم” شاهزاده و گدا” پیوستند.
پیش از این حضور حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، مهرداد خرازی، سجاد رستمی جاوید ، گیتی معینی و ۴۳ بازیگر تئاتر در فیلم قطعی شده بود.
اولین روز تصویربرداری فیلم سینمایی – ویدیویی “شاهزاده و گدا” به تهیه کنندگی علی بهادر و کارگردانی رسول محمدی در لوکیشنی در تهران با حضور حمید لولایی ، ارژنگ امیر فضلی و عباس محبوب روز جمعه ۱۸ مهرماه، آغاز شد.
به گزارش «نسیم»، سید محسن اورنگ مجری طرح و مشاور کارگردان فهرست نهایی عوامل فیلم را به این شرح اعلام کرده است: تهیه کننده: علی بهادر، کارگردان: رسول محمدی، مجری طرح و مشاور کارگردان: سید محسن اورنگ، نویسنده: رهام تربیت براساس طرحی از قربان محمدپور، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: سعید جلیلی مدیر تصویربرداری: بابک بذرافشان ، طراح صحنه و لباس: رستم ایران نژاد ، طراح گریم : هادی قالی خانی ، صدابردار: مرتضی محمدپور، مدیر تدارکات: حمید رضا حاجی بابایی ، جلوه های ویژه رایانه ای: علی پناهی، آهنگساز: علیرضا زارع، تدوین: مهدیه بهادر، عکاس: سید ابراهیم حسینی، دستیار دوم کارگردان: محسن آزاد، منشی صحنه: رها زندی، دستیار سوم کارگردان: امیررضا کوهستانی، دستیار اول صحنه: حسن علیزاده دستیار لباس: شهرزاد ابوحمزه، مجریان گریم: عماد صمدی – نیلوفر یمینی، تدارکات: میثم قیدر، ابوالقاسم عالی دایی
این فیلم که در موسسه فرهنگی هنری بهادر فیلم تولید میشود؛ داستان بهروز، فرد متمول اما خسیسی است که مقبولیتی در بین خانواده ندارد ولی اعضای خانواده به شدت از او حساب میبرند. این مرد خسیس، در مواجهه با خواستگار دخترش، شروطی تعیین میکند که سالها محقق نشده است. در همین حین و در پی اتفاقی نادر، بهروز به وضعیت غیر قابل پیشی بینی و عجیبی دچار میگردد که زندگی او را عوض میکند.
+ + + + + + + + + + + + + + +
تهیه کننده «شاهزاده و گدا»: موقعیت های متعدد طنز در فیلم دعوت از ۴۳ بازیگر را میطلبد
_ علی بهادرسینماپرس: علی بهادر تهیه کننده فیلم «شاهزاده و گدا» پیرامون دلیل انتخاب ۴۳ بازیگر برای این فیلم گفت: «این فیلم که برای شبکه نمایش خانگی آماده می شود و از موقیعت های طنز بسیاری برخوردار است؛ موقعیت های طنز فیلم به گونه ای است که حضور ۴۳ بازیگر را می طلبد.»
بهادر در ادامه در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: «تعداد پرسوناژهای این فیلم نامه زیاد است و به همین دلیل در کنار بازیگران اصلی از ۴۳ بازیگر دیگر که فضای کمدی را تجربه کرده اند دعوت به همکاری کرده ایم.»
وی افزود: «موقعیت های طنز با حضور چهره های متنوع از مجموعه بازیگران سینما و تلویزیون نزد مخاطب جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد.»
بهادر بیان داشت: « این روزها مردم در منازل خود و در جمع خانواده نیازمند نشاط و شادی هستند و سینما و ویدئو در این مسیر میتواند نقش سازنده و سالمی را ارائه دهد.»
این تهیه کننده ضمن بیان کلید خوردن فیلم از چهارشنبه (۱۶ مهرماه) اظهار داشت: «برنامه ریزی کرده ایم که فیلم در ۱۷ جلسه فیلمبرداری به اتمام برسد تا پس از آن کارهای لابراتوار را انجام دهیم.»
در خلاصه نمایش آورده است: بهروز، فرد متمول اما خسیسی است که مقبولیتی در بین خانواده ندارد ولی اعضای خانواده به شدت از او حساب میبرند. این مرد خسیس، در مواجهه با خواستگار دخترش، شروطی تعیین میکند که سالها محقق نشده است. در همین حین و در پی اتفاقی نادر، بهروز به وضعیت غیر قابل پیشی بینی و عجیبی دچار میگردد که … .
حمید لولایی، سحر قریشی، اصغر سمسارزاده، ارژنگ امیر فضلی، مهرداد خرازی، سجاد رستمی جاوید ، گیتی معینی و …. از جمله ۴۳ بازیگری هستند که در این فیلم ایفای نقش میکنند.
از دیگر عوامل این فیلم میتوان به سعید جلیلی در مقام مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان، بابک بذرافشان به عنوان مدیر تصویربرداری، رستم ایران نژاد به عنوان طراح صحنه و لباس، هادی قالیخانی به عنوان طراح گریم، مرتضی محمدپور به عنوان صدابردار، علی پناهی به عنوان طراح جلوههای ویژه رایانهای، علیرضا زارع به عنوان آهنگساز، مهدیه بهادر به عنوان تدوینگر، رها زندی به عنوان منشی صحنه، محسن آزاد به عنوان دستیار دوم کارگردان، امیررضا کوهستانی به عنوان دستیار سوم کارگردان، حسن علیزاده به عنوان دستیار اول صحنه، شهرزاد ابوحمزه به عنوان دستیار لباس، عماد صمدی و نیلوفر یمینی مجریان گریم، ابراهیم حسینی به عنوان عکاس، حمید رضا حاجی بابایی به عنوان مدیر تدارکات، میثم قیدر و ابوالقاسم عالی دایی به عنوان تدارکات و مریم ادیبی به عنوان روابط عمومی اشاره کرد.
این فیلم در موسسه هنری بهادر فیلم با سابقه تولید فیلم ویدیویی، تله فیلم و سریال تلویزیونی، تولید میشود.
پخش غیرقانونی فیلم ها ضربات جبران ناپذیری دارد … گفتگوی علی بهادر با بانی فیلم
ارسال شده در دسامبر 19, 2014 توسط admin
بانی فیلم آنلاین: ۹۰درصد از فیلم «شاهزاده و گدا» تدوین شد و فیلم «ارثیه پر ماجرا» اول دی ماه در شبکه خانگی عرضه می شود. علی بهادر تهیه کننده فیلم سینمایی ـ ویدیویی «شاهزاده و گدا» در گفت و گویی ضمن اعلام این مطلب درباره برخی از معضلات تولید و توزیع فیلم گفت.
بیشتر آثار شما در حوزه کارگردانی است چه اتفاقی افتاده که به تهیه کنندگی رو آوردید؟
ـ افزون بر فیلم ها، سریال ها و مجموعه های مستندی زیادی که طی ۳۰ سال گذشته ،کارگردانی کرده ام و در رسانه ها مطرح شده، برخی برنامه های مستند – مستند داستانی و فیلم های متعدد داستانی کوتاه و بلند را نیز تهیه کرده ام. بد نیست اضافه کنم با توجه به مسوولیت های اجرایی مختلفی که در سازمان صدا و سیما نظیر مسوولیت واحد دوبلاژ و گروه حماسه و دفاع شبکه اول سیما داشته ام، در واقع هم با کار تهیه آشنایی زیادی دارم هم با تهیه کننده های مختلف.
لطفا به پروژه هایی که در دوران مسوولیت شما در گروه حماسه و دفاع شبکه اول تولید شد اشاره داشته باشید؟
ـ برای نمونه، می توانم به تولید سریال نوروزی شبکه اول سیما در سال ۱۳۸۱ به نام «خوش رکاب» به کارگردانی علی شاه حاتمی اشاره کنم. آن سال به دلیل مقارن شدن عید نوروز و ماه محرم، شبکه دنبال سریال نوروزی مناسب بود و گروه حماسه و دفاع توانست اعتماد مسوولان شبکه را جلب کند. سریال نوروزی شبکه اول بر عهده گروه گذاشته شد و الحمدالله سریال توانست مخاطب زیادی را جذب کند. همچنین سریال عظیم «در چشم باد» که از طرح اولیه تا زمان تصویربرداری محصول همان ایامی است که بنده در خدمت عزیزان گروه بودم و خیلی کارهای دیگر که مجالش نیست.
امسال دو فیلم سینمایی ویدیویی «ارثیه پرماجرا» و «شاهزاده و گدا» را تهیه کرده اید می شود قبل از اینکه به این دو فیلم بپردازیم در باره آثاری که خودتان کارگردانی کرده اید به صورت خلاصه اشاره کنید؟
بعد از ساختن چندین کار کوتاه داستانی و مستند های مختلف که در چندین جشنواره هم جوایزی به دست آورد، اولین سریال طنز دفاع مقدس سیما به نام «بهترین تابستان من» بود که تا کنون بارها پخش شده و فکر می کنم خیلی از هموطنانم این سریال را دیده اند.
و کارهای بعدی شما؟
ـ سریال ۱۳ قسمتی «عشق سال های جنگ» با حضور بازیگرانی نظیر جعفر دهقان، فرهاد جم، مهدی صبایی، پرستو صالحی، بهمن دان، مجید مشیری، فرید کشن فلاح و … که سال ۱۳۸۱ از شبکه سوم سیما پخش شد. البته این کار، امسال در ایام هفته دفاع مقدس از شبکه استانی مرکز همدان هم پخش شد. کار بعدی من سریال ۲۳ قسمتی «شب هزار و یکم» که دانیال حکیمی، علیرضا خمسه، مهشید افشارزاده، آرام جعفری، شیوا بلوریان، فخرالدین صدیق شریف، یوسف مرادیان و…. در سال ۸۷ تولید و در سال ۱۳۸۸ پخش شد.
فیلم سینمایی ویدیویی «قدم زدن در بهشت» تولید سال ۹۱ که بیش از ۵ بار در بهترین ساعات ممکن از شبکه ۱ ، ۲، ۳، نمایش و… پخش شده است. بنده بیش از ۱۰۰ قسمت فیلم و مجموعه مستند، مستند – داستانی و …. را در کارنامه هنری ام دارم که جدیدترین آن ، مجموعه ۲۶ قسمتی مستند «نسیم کوثر» است و در حال حاضر از شبکه مستند سیما در حال پخش است.
از تولید فیلم های ارثیه پر ماجرا و شاهزاده و گدا راضی هستید؟
ـ فضای هر دو فیلم مفرح و شاد است و در ژانر طنز قرار می گیرد. به دلیل جذابیت قصه این فیلم ها پیش بینی می کنم با استقبال مردم در رسانه خانگی مواجه بشود، زیرا بنده و همکارانی که در این پروژه ها زحمت کشیده اند همه تلاش های لازم را به کار بستیم که کارها دیدنی و جذاب باشد. در عین حال این دو اثر محتو و پیام های خوبی دارد و به نوعی شکافتن برخی از لایه های زندگی امروز مردم است و می تواند بشدت آموزنده باشد، البته این پیام ها گل درشت نیست و بسیار زیر پوستی است. در مجموع از روند تولید این فیلمها راضی هستم.
«شاهزاده و گدا» در چند جلسه تصویربرداری شد؟
ـ به دلیل شرایط خاص قصه «شاهزاده و گدا» و تعدد بازیگران، این فیلم در ۲۵ جلسه تصویربرداری شد؛ البته بالا رفتن جلسات تصویربرداری هزینه ها را افزایش می دهد، اما چون خروجی کار برای ما مهم است این مسئله را تحمل کردیم تا انشالله کار دیدنی و جذابتر شود.
اگر اشتباه نکنم فیلم «ارثیه پر ماجرا» در شرف توزیع در رسانه خانگی قرار دارد، چه زمانی این کار عرضه می شود و فیلم «شاهزاده و گدا» در چه مرحله ای است؟
ـ براساس توافق انجام شده با مسوولان پخش، انشالله بعد از ۲۸ صفر یعنی اول دی ماه «ارثیه پرماجرا» توزیع می شود و امیدوارم مورد استقبال مردم عزیزمان قرار بگیرد. تدوین فیلم «شاهزاده و گدا» روزهای پایانی خودش را می گذراند. حدودا ۹۰ درصد کار مونتاژ شده و انشالله پس از تدوین، بلافاصله در اختیار آهنگساز و صداگذار قرار خواهد گرفت. تلاش بنده و همکارانم این است که مرحله پس از تولید این فیلم به سرعت انجام بشود.
با توجه به جدی نبودن قانون کپی رایت، چه تمهیدی برای جلوگیری از کپی های غیر مجاز از فیلم های تان به کار بستید؟
ـ تا زمانی که قانون کپی رایت رعایت نشود صادقانه بگویم، تهیه کنندگان هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند. متاسفانه به سرعت فیلم ها توسط اشخاص غیر مجاز کپی و به صورت غیر قانونی عرضه می شود. این امر ضربات جبران ناپذیری بر این صنعت وارد می کند. تهیه کننده تنها می تواند از مردم عزیز درخواست کند از خرید کپی های غیر قانونی و دانلود فیلم ها از اینترنت خودداری کنند. انشالله بزودی تمهیداتی از سوی مقامات مسوول اندیشیده شود که از این امر خلاف جلوگیری شود.
+ + + + + + + + + + + + + + +
مطالب مرتبط :
جستجو در سایت پرمخاطب رها ماهرو : بازیگر زن فیلم من بچه هامو میخوام . فیلم من بچه هامو میخوام . spectrtتحلیل فیلم . اسامی بازیگران فیلم من بچه هامو میخوام . فیلم پولی آنا . فیلم سینمایی من بچه هامو میخوام . فیلم بیداری . دانلود مستند رو در با شیطان . لوئیجی پرلی . دیالوگ فیلم نردبان 49 . هنر پیشه زن ایتا لیای فیلم من بچه ام میخوام . فیلم پولی انا . هنرپیشه زن ایتالیایی فیلم من بچه ام میخوام . فیلم آنا پولی . پولی انا نقد . پولی انا
رها ماهرو : خوانندگان همیشگی وبلاگ رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به مجموعه صندوق به کارگردانی رضا یارخلجی برای ما بنویسید و بفرستید.
رها ماهرو : خوانندگان همیشگی وبلاگ رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به مستند هنر پرواز به کارگردانی کورت مورگان برای ما بنویسید و بفرستید.