رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم بوسیدن روی ماه ساخته همایون اسعدیان

بوسیدن روی ماه
1390 ایران

همایون اسعدیان


کارگردان: همایون اسعدیان | موضوع: اجتماعی

مدت زمان: 90 دقیقه | سال تولید: 1390

خلاصه داستان:
احترام السادات و فروغ خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند بیش از بیست سال است که در انتظار فرزندانشان هستند…

بازیگران:
شیرین یزدان بخش، رابعه مدنی، مسعود رایگان، صابر ابر، شیدا خلق، شاهرخ فروتنیان، شبنم مقدمی، حسن نجاریان، لیدا عباسی، محم کارت، سعید پور صمیمی
http://www.iranfilm.tv/wp-content/uploads/2015/02/82.jpg
نام فیلم : بوسیدن روی ماه
ژانر : اجتماعی
کارگردان : همایون اسعدیان
بازیگران : شیرین یزدان بخش ، رابعه مدنی ، مسعود رایگان ، صابر ابر ، شیدا خلق ، شاهرخ فروتنیان ، شبنم مقدمی ، حسن نجاریان ، لیدا عباسی
سال تولید : 1390
زمان : 100 دقیقه
کیفیت : عالی
خلاصه داستان : احترام السادات و فروغ خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند بیش از بیست سال است که در انتظار فرزندانشان هستند …
unununununununununununununununununununun
ژانر:
اجتماعی
سال تولید
1390
محصول کشور
ایران
مدت زمان
95 دقیقه
کیفیت
خیلی خوب
مخاطب
همه رده سنی
کارگردان
همایون اسعدیان
بازیگران
مسعود رایگان/صابر ابر/شبنم مقدمی/ لیدا عباسی/امیر حسین رستمی
خلاصه:    

در بوسیدن روی ماه داستان دو دوست قدیمی را میبینیم که در همسایگی هم زندگی میکنند و هردو پسرانشان را در راه ایران داده اند هیچ اثری ازشان باقی نمانده است این در حالی است که یکی از ان دو دوست از بیماری سختی رنج میبرد که پزشکان از او قطع امید کرده اند و ناگهان باقی مانده جنازه یکی از پسران کشف میشود و این جان تازه ایست برای مادر و..
unununununununununununununununununununun
«بوسیدن روی ماه»؛ قصه ای که از دست می رود
انتظار از همایون اسعدیان بیشتر از این بود؛

«بوسیدن روی ماه» به لحاظ ایده اولیه که مروری بر زندگی دو مادر داغدار است اثر محترمی است اما ای کاش اسعدیان میکوشید با پرداخت بیشتر این ایده، زمینه تولید یک فیلم جذاب را فراهم کند.

بوسیدن روی ماه

ساخته همایون اسعدیان در شرایطی به کاخ جشنواره رسید که بسیاری از مشتاقان فیلم قبلی این سینماگر منتظر بودند اتفاق تازه ای را در اثر جدید او به چشم ببینند اما متاسفانه «بوسیدن روی ماه» به لحاظ داستانی در مرتبه ای پایین تر از «طلا و مس» قرار دارد و به لحاظ ساختاری هم چیز تازه ای برای عرضه ندارد.

داستان فیلم تازه اسعدیان درباره دو پیرزن است که هر دوی آنها یکی از پسران خود را در خلال جنگ از دست داده اند اما هر دو پسر مفقودالاثر شده اند و مادران این دو کارشان این شده که همچنان در انتظار بازگشت این دو باشند. در ادامه حتمی شدن شهادت یکی از دو پسر سبب ساز آن میشود که مادر این پسر برای کمک به دوست قدیمی اش تظاهر کند آن که شهادتش حتمی است پسر دوستش است نه پسر خودش!

همین تصمیم به تظاهر و تکرار آن به بهانه های مختلف است که بنا است بخش عمده ای از بار دراماتیک فیلم را به خود اختصاص دهد اما از آنجا که حتی دلایل کاراکتری که این تصمیم را میگیرد هم منطقی نیست مخاطب نمیتواند به لحاظ سیر عقلانی «بوسیدن روی ماه» را اثری موجه بداند.

داستان فیلم تازه اسعدیان درباره دو پیرزن است که هر دوی آنها یکی از پسران خود را در خلال جنگ از دست داده اند اما هر دو پسر مفقودالاثر شده اند و مادران این دو کارشان این شده که همچنان در انتظار بازگشت این دو باشند.

تصویربرداری «بوسیدن روی ماه»، نحوه تقطیع نماها و حتی موزیک متنی که برای آن ساخته شده هم دقیقا بر مدار این تکرار پیش میرود. به عنوان مثال قابهایی که از خانه کاراکترهای اصلی فیلم می بینیم به شدت شبیه به هم هستند. کافی است دقت کنیم بر نمایی که بارها از حیاط خانه گرفته میشود یا نماهایی که از دفتر محل کار اداره امور ایثارگران گرفته شده!
بوسیدن روی ماه

 فیلم قرار بوده مروری داشته باشد بر زندگی خانواده هایی که فرزندان مفقودالاثر دارند اما این مرور در حد اشارات بسیار اندکی است یعنی اسعدیان اصلا دلیلی بر این ندیده که برای کمک به بار دراماتیک فیلمش هم که شده درباره شخصیتهایی از داستان که مفقودالاثر شده اند، اطلاعات جامعی را برای مخاطب روایت کند و به جای آن تا کوشیده بر تصمیم یکی از مادران که دوست دارد شهادت فرزند را کتمان کند، تاکید کرده.

«بوسیدن روی ماه» به لحاظ ایده اولیه که مروری بر زندگی دو مادر داغدار است اثر محترمی است اما ای کاش اسعدیان که سابقه تهیه درامی پر افت و خیز نظیر «سعادت آباد» را دارد میکوشید با پرداخت بیشتر این ایده، زمینه تولید یک فیلم جذاب را فراهم کند.
unununununununununununununununununununun
نقد فیلم بوسیدن روی ماه

تقدس زدایی مقدس

یک فیلم بی ادعا و گرم و صمیمی از کارگردان طلا و مس که به روایت بی آلایش قصه ای انسانی و ساده پرداخته و موفق هم بوده است. همایون اسعدیان در همکاری دوباره اش با منوچهر محمدی روزهای پایانی زندگی مادر شهیدی (احترام) را به تصویر می کشد که درگیر ایثاری دوباره است و می خواهد پس از بیست سال بدن پسر شهیدش را برای دلخوشی دوست این سالهایش فروغ، هدیه کند تا شاید اینگونه بتواند دل او را شاد کرده و با خیالی آسوده به سوی مرگ بدرقه اش کند.

با اینکه این فیلم در روند فیلمسازی اسعدیان نقطه ی اوج محسوب نشده و ادامه همان فضای اثر قبلی اوست و حتی بی رمق تر از آن از حیث داستان، اما مفهومی بلند، تازه و امروزی را در خود دارد. تاکیدی بر فاصله ی نسل حاضر با انسان های چند دهه پیش که در همین کوچه و خیابان های شهر زندگی می کرده اند. انسان هایی با اخلاق، از خود گذشته، صمیمی و ایثارگر که امروز تنفس برایشان سخت شده و با این زمانه جور در نمی آیند. آدم هایی که روحیه انسان دوستی شان باعث می شد حتی از مهندسان جوان در حال کار فراموش نکنند و به فکر آب و غذایشان باشند، نوع دوستی برایشان ارزش بود و تحمل دیدن تصادف و دعوا را ندارند و حداقل به راحتی از کنارش نمی گذرند. اما اکنون در تقابل با انسان هایی منفعت طلب، مصلحت اندیش و از اخلاق به دور قرار گرفته اند که فقط به خود فکر می کنند و بس. خیلی از مفاهیمی که روزگاری ارزش بوده امروز برایشان اهمیتی ندارد و یا کسی نیست آگاهشان کند و بیدارشان سازد.

"بوسیدن روی ماه" این تغییر شرایط را با سکانس های مختلف بارها به بیننده گوشزد می کند. آقای فیض(با بازی صابر ابر) مسئول ستاد مفقودین برای اشیاء باقیمانده از شهید حرمت و هویتی قائل نیست و تصمیم احترام (با بازی شیرین یزدان بخش) مادر حسین را برای تعویض شهدا، بچه گانه و احمقانه می داند و یا همسر شهیدی را که برای یافتن بدن عزیزش از او التماس می کند، تهدید به دستگیری و آبروریزی می کند و در عوض تا دلتان بخواهد فرافکنی کرده و کارها را به آقای فومنی کارمند زیر دستش ارجاع می دهد.

جالب آنکه برخی از مخاطبان فیلم، شخصیت این جوان عصبانی و تازه به دوران رسیده را به چهره حکومت و نظام الحاق کرده اند به بهانه تصویر امام و رهبری که بر روی دیوار اتاقش نصب شده است، غافل از اینکه زمانی نه چندان دور حاجی مصطفوی (با بازی مسعود رایگان) زیر همین دو قاب عکس کار بسیاری از مادران و همسران شهدا را راه انداخته و هیچ گاه طمع پست و مقام و فشار بالاسری او را به چالش گرفتار نکرده است. این همان ستاد زمان جنگ است که فقط آدم ها و رنگ دیوارهایش در حال تغییراند و یقینا اشکال به اجزاء وارد است و نه به ساختار. دقیقا نقد به آدم های امروز است نه به جایگاه آن ها. آدم هایی که مرگ عده ای از دانش آموزان در استخر پارک را از یاد برده اند و همین ها رزمندگان جنگ را به مانند ماشین های اسقاطی می نگرند.

بله البته باید اعتراف کرد که منوچهر محمدی طی سال های فعالیتش در سینما و در مقام تهیه کننده همواره متن هایی را برگزیده یا پیشنهاد کرده که  از شخصیت های اصلی فیلمنامه اش تقدس زدایی می شود و جنبه های انسانی مورد تاکید قرار می گیرد و این از کیاست و تیزبینی اوست. اینجاست که کارگردان فیلم های او می تواند به راحتی شخصیتش اصلی اش را کالبد شکافی کند و به نقد بکشد. زیر نور ماه، مارمولک، طلا و مس و همین "بوسیدن روی ماه" از آن دست فیلم های شاخص اوست.

در بوسیدن روی ماه فیلمساز خواسته تا تابو و قالب معهود ذهن ما را در مواجهه با شخصیت شهید و مادر او بشکند تا با ویژگیهای انسانی و ارزش های اخلاقی او روبرو شویم. اسعدیان در طلا و مس زندگی طلبه ای را روایت کرد که با همسرش دچار چالش شد و بر سرش فریاد کشید، اجازه داد تا فرزندانش موسیقی گوش کنند و اما در پایان دانست که عرفان عملی مقدم بر عرفان نظری است. در این فیلم هم فهمیدیم که حسین شهید سال های جنگ، آهنگ های فرهاد و داریوش گوش می داده و به همراهش دوست همرزمش محمد، عاشق دختری شده اند که در نهایت نصیب هیچ کدام نشده است.

تصویر دیگری از فاصله این نسل با جوان های چند دهه پیش را در رابطه ی مخفیانه نگار (نوه احترام) با دوست پسرش و صحبت های بی پروای با او شاهد هستیم، حال آنکه حسین و محمد سال ها پیش برای خواستگاری از خجالت تا فرق سر قرمز می شده اند. اما نکته دقیق در اینجا رفتار احترام به عنوان مادری از نسل های قبل است که هیچگاه نوه اش را با زور و فشار امر به چیزی نمی کند و برای نماز و حجابش تنها به اشاره ای بسنده می کند تا فضای انتخاب آزادانه از او سلب نشود. گویا غالب مادران شهدا و رزمندگان آن روزها اینگونه بوده اند و نوع نگاه و اعتقاد گره خورده با فرهنگ بوده است که حسین و محمد و امثال آنها را به جبهه ها کشانده است نه ماده و قانون و تبصره ها که این اختیار و انتخاب آزادانه ارزش تصمیم آنها را دو چندان می کند.

به هر روی آخرین ساخته اسعدیان اثری خوش ساخت و با بازی های روان و باورپذیر است که توانسته برخی ارزش ها و جزئیات فراموش شده را به گوش تماشاگر برساند تا نهیبی باشد برای خیلی از غافلان در هر رده و طبقه ای، که تا کی می خواهیم شاهد مرگ ارزش ها باشیم؟

توسط مسعود زارعیان
unununununununununununununununununununun
نقد و بررسی فیلم بوسیدن روی ماه
6.2
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
امتیاز 6.20 (15 رأی)

داستان : 1

احترام السادات ( شیرین یزدان بخش ) و فروغ ( رابعه مدنی ) دو مادر سالخورده ای هستند که سالها چشم به راه بازگشت فرزندانشان از جبهه جنگ هستند و حالا در غم دوری فرزندشان، دوستی بسیار نزدیکی به یکدیگر پیدا کرده اند. آنها هر هفته به ستاد شهدا می روند تا خبری از فرزندانشان بگیرند اما همیشه به آنها گفته می شود که خبری از فرزندانشان نیست تا اینکه در یک روز که احترام السادات به تنهایی به ستاد شهدا مراجعه می کند، به او گفته می شود که جسد فرزندش پیدا شده و بزودی آن را تشییع خواهند کرد. اما احترام السادات به علت رعایت حال فروغ که به سرطان مبتلا شده و پزشکان هم گفته اند مدت زمان زیادی در قید حیات نخواهد بود، از مسئول ستاد ( صابر اَبَر ) خواهش می کند تا به فروغ بگوید جسد پیدا شده متعلق به پسر اوست، اما مسئول ستاد به شدت با این تصمیم مخالفت می کند و...

 

کارگردان :

همایون اسعدیان : یکی از کارگردانان محبوب سینمای ایران که پیش از کارگردانی ، سوابق بسیار زیادی در زمینه های برنامه ریز- دستیار کارگردانی – عکاسی – نویسندگی– مدیر تولید و... داشته است اما اولین فیلم خودش به عنوان کارگردان را در سال 1373 با عنوان « نیش » ساخت. 2

پس از ساخت چند فیلم تقریبا متوسط، اسعدیان در سال 1379 فیلم « آخر بازی » را روانه سینماها کرد که با استقبال خوب منتقدان روبرو شد و توانست دیپلم افتخار نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فجر را برای کارگردانی « آخر بازی » بدست بیاورد. اسعدیان همچنین چند مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده که مهمترین آنها مجموعه محبوب « راه بی پایان » بود که در 26 قسمت ساخته شد.

 

درباره فیلم :

منوچهر محمدی تهیه کننده این فیلم ، در جایی گفته بود که ایده اولیه این فیلم بعد از شنیدن خبر اختلاس 3000 هزار میلیارد تومانی به ذهنش رسیده است!

« بوسیدن روی ماه » فاقد چهره های مشهور سینمایی است، به همین دلیل کارگردان با خیال راحت توانسته داستانش را تعریف کند و تنها به این جهت که یک بازیگر مشهورتر در فیلم قرار دارد، پلان بیشتری را بی جهت به او اختصاص ندهد!

آغاز فیلم و قاب تصویری که مشاهده می کنیم، این نکته را به ما گوشزد می کند که شاید می شد این فیلم را بصورت تلویزیونی ساخت و دیگر کار به سینما نکشاند!

« بوسیدن روی ماه » فیلمنامه ای کاملاً ایرانی دارد که شاید به جز خود ایرانی ها، کمتر کسی در فرهنگ های مختلف بتواند درک کاملی از آن داشته باشد. داستان دو مادر که فرزندانشان مفقود الاثر شده و رشادت یکی از آنها که خواستار کمک به دوستش است، یکی از موارد احساسی است که هیچ کجای دنیا نمی توان نمونه دومی برای آن با این قدرت یافت.

خوشبختانه ریتم فیلم کاملاً آرام و منطقی دنبال می شود. اسعدیان در معرفی دو شخصیت اصلی داستانش هیچ عجله ای به خرج نداده و بسیار آرام و با تکیه بر جزییات زندگی سنتی ایرانی، این شخصیت ها را به تصویر کشیده که در نوع خودش جای تقدیر دارد.3

البته فیلمنامه « بوسیدن روی ماه » بی مشکل هم نیست. به عنوان مثال، احترام السادات شخصیتی است که در بین اهالی محل به شدت محبوب است و همگی اعضای محل به او احترام گذاشته و سعی در برطرف کردن مشکلاتش دارند. اما او به نوعی همواره یک حس پشیمانی را با خود حمل می کند که فیلم هیچ توضیح منطقی در مورد آن ارائه نمی کند، خبری هم از تعلیق و این چیزها هم در فیلم نیست!

« بوسیدن روی ماه » چندین شخصیت مکمل زائد هم دارد که اصلاً ربطی به فیلم و داستانش ندارند. این شخصیت ها از بقال گرفته تا دوست پسرِ نگار همگی کار خود را می کنند و اصلاً در فرم داستان قرار نمی گیرند.

اسعدیان با به تصویر کشیدن روابط نگار و دوست پسرش که مشخصاً خارج از سنت است، قصد داشته تا تفاوت فرهنگی دو نسل را نشان دهد و انتقادی هم از وضعیت جوانان و روابط امروزی آنها کرده باشد که روی هم رفته پخته و قابل قبول نیست چراکه نمی توان انتظار داشت جامعه همیشه روی یک خط ترسیم شده قدم بردارد و با گذشت زمان تغییرات جدید را در خود بوجود نیاورد.

یکی از موضوعات کاملاً ایرانی فیلم، درخواست احترام السادات از مسئول ستاد شهدا برای اعلام کردن این موضوع که جسد پیدا شده متعلق به پسر دوستش فروغ است، می باشد. شاید اگر این بخش از فیلم را در هر جای دنیا که به مردمانش نشان دهید، بی برو برگرد حق را به مسئول ستاد شهدا بدهند که با این کار مخالفت می کند و البته نتوانند دلیل این تصمیم عجیب احترام السادات را هم درک کنند. اما برای ما ایرانی ها ، رفتار این مادرِ شهید بسیار آشناست و نمونه های بسیاری از آن در موقعیت های مختلف مشاهده کرده ایم که شاید هیچ نمونه دومی برای آن در هیچ کجای دنیا یافت نشود.

اسعدیان پس از اینکه احترام السادات ناتوان در قانع کردن مسئول ستاد شهدا می شود، او را به سراغ مسئول سابق ستاد شهدا یعنی حاج آقا مصطفوی ( با بازی مسعود رایگان ) می فرستد و با اینکار انتقادات خودش را هم در جریان این ملاقات از برخورد مسئولین با افراد با وجدان نشان می دهد. اسعدیان ، شخصیت حاج آقا مصطفوی را در گورستان ماشین به تصویر می کشد که این مکان بیانگر این موضوع است که مسئولین حاج آقا مصطفوی را که مشکلات بسیاری از مردم را در زمان فعالیتش برطرف کرده، 4نهایتاً به گورستان ماشین فرستاده اند تا شاید او هم روزی به مانند این ماشین ها بپوسد و نابود شود. البته به نظرم می شد که این انتقاد تا این حد غلیظ بیان نمی شد و با روش های بهتری شخصیت حاج آقا مصطفوی برای تماشاگرِ ترسیم می شد. متاسفانه در « بوسیدن روی ماه » مسئول سابق ستاد شهدا کاملا خوب و مسئول ستاد فعلی کاملاً یکدنده و بد ترسیم شده است!

بهترین بازی فیلم متلق به شیرین یزدان بخش است که بدون اغراق و بزرگنمایی، یک مادر منتظر را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است و تماشاگر هم با دیدن او به راحتی قبولش می کند. دیگر بازیگر خوب فیلم صابر اَبَر است که مثل همیشه در فرم خودش عالی ظاهر شده و هیچ حرکت اضافه ای در بازی اش مشاهده نمی شود.

به پایان فیلم که نزدیک می شویم بیشتر احساس می کنم که فیلم شخصیت های زائد اضافه ای دارد! بقال ، مهندس شهرداری، زن منتظر در بنیاد شهید ( این یکی خیلی زائد هست! )، دوست پسرِ نگار ... فکر کنید که همه اینها در فیلم یک شبه داستان برای خودشان دارند!

در مجموع باید بگم که « بوسیدن روی ماه » یک اثر کاملاً ایرانی است که می تواند خانواده ها را راضی کند. « بوسیدن روی ماه » فیلمی بی ادعا با به تصویر کشیدن برگ دیگری از زندگی سخت خانواده های شهید در کشورمان می باشد که ارزش معنوی آن بسیار بالاست اما از لحاظ فرم پرداخت سینمایی می توان گفت که ضعف های کوچک و بزرگ زیادی دارد.

منتقد : میثم کریمی

اختصاصی برای سایت " مووی مگ "

نام فیلم : بوسیدن روی ماه

کارگردان : همایون اسعدیان

فیلمنامه: همایون اسعدیان (براساس طرحی از منوچهر محمدی)

تهیه کننده: منوچهر محمدی

(با همکاری مشترک سازمان فرهنگی هنری شهرداری، موسسه تصویر شهر و موسسه فرادیس)

مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان

تدوین: هایده صفی‌یاری

طراح گریم: مهرداد میرکیانی

طراح صحنه و لباس: مرجان گلزار

بازیگران : شیرین یزدان‌بخش، رابعه مدنی، مسعود رایگان، صابر ابر، سعید پورصمیمی، شیدا خلیق، شاهرخ فروتنیان، شبنم مقدمی، امیرحسین رستمی و ...
unununununununununununununununununununun
کارگردان: همایون اسعدیان

نویسنده : همایون اسعدیان

بازیگران:

شیرین یزدان‌بخش، رابعه مدنی، مسعود رایگان، صابر ابر، سعید پورصمیمی، شیدا خلیق، شاهرخ فروتنیان، شبنم مقدمی، امیرحسین رستمی، نازنین خزاعی، لیلی فرهادپور و ...

خلاصه داستان :

دو مادر که فرزندانشان مفقودالاثر هستند، در انتظار رسیدن خبری از فرزندانشان به سر می برند. ناگهان خبری می رسد و زندگی آن ها درگیر حوادث گوناگون می شود.



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم بوسیدن روی ماه ساخته همایون اسعدیان برای ما بنویسید و بفرستید.




سولا اکبریه  (امتیاز 7 از 10) -------

بوسیدن روی ماه یک مادرانه امروزی است و این درست موقعی به چشم می آید که "مادر" ساخته علی حاتمی کلیشه تمام مادرانه های سینمای ایران است. همایون اسعدیان که پیش از این فیلم، با ساختن طلا و مس نشان داد می خواهد کارگردانی مولف باشد، با ساخت بوسدن روی ماه ثابت کرد در این مسیر استوار تر شده و قصد دارد فرسنگ ها با اسعدیانی که فیلمی هم چون ده رقمی را در کارنامه دارد، فاصله بگیرد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/boosidan-rooye-mah/55311_794.jpgبنابر اظهارات خود کارگردان، این اثر بیش از هرچیز مبتنی بر درون مایه ایثار است، اما بی شک تبلور فداکاری در وجود نقشی اجتماعی که تار و پودش را با گذشت و فداکاری سرشته اند - یعنی مقام مادر - جلوه ای اصیل تر به فیلم بخشیده است. فیلم ریتمی نسبتاً روان دارد. آغاز آن جمعی خانوادگی است که در عین صمیمیت، تضادهای بین نسلی و حتی فرهنگی دارند و از این منظر خانواده ای باورپذیر ارائه می شود. نشانه ها بیننده را به سمت دریافت یک تصویر سنتی از این خانواده می رساند که رگه های مذهبی در آن نسبتاً پررنگ است.

این آغاز، بسیار به نماهای نخستین فیلمی هم چون یه حبه قند شباهت می یابد و همان قدر پویا و شلوغ است و حتی ورود سعید پورصمیمی به فیلم با همان گریم مشابه اش در فیلم به حبه قند، ناخودآگاه فضای آن فیلم را برای لحظاتی در ذهن متبادر می کند. هرچند این حس کاملاً گذراست. زیرا به رغم شروعی پر هیاهو، خیلی زود با شخصیت اصلی (احترام السادات) همراه قصه می شویم.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/boosidan-rooye-mah/133792_812.jpgهرچند آغاز فیلم برای شناسایی شخصیت ها فرصت مناسبی را ایجاد می کند و خیلی زود می فهمیم با چه کسانی و در کدام نهله های فکری طرف هستیم، اما بسیاری از آن ها تا فرازهای پایانی فیلم گم اند و تمام بار فیلم روی دوش همان شخصیت اصلی و دوست و همسایه چهل ساله اش که او را مامان فروغ صدا می کنند، افتاده است. البته در بخش هایی نوه احترام السادات هم نقش کلیدی ایفا می کند.

یکی از نکات برجسته فیلم، تقابل های بین نسلی است که به خوبی نشان داده می شود. از شوخی ها و سبک سری های نوه 24 ساله در مقابل مادر و مادربزرگ، تا حتی نماهایی که پیرزن دوست داشتنی فیلم با وجود ضعف مفرط بدنی، در مینی بوس ایستاده و پشت سرش سه دختر جوان نشسته اند و درحال شوخی و خنده هستند. هرچند در جای جای فیلم گویی بدون ارزش گذاری تلاش بر آن بوده تا این تقابل ها صرفاً سطحی نشان داده شوند. زیرا در یکی از سکانس ها وقتی نوارهای کاست دایی حسین پسر احترام السادات که مفقودالاثر شده، توسط خواهر زاده 24 ساله که در فیلم نماد جوانی امروزی، سطحی، در پیوند با تکنولوژی های ارتباطی و البته حاضر جواب است، پیدا می شود، نام هایی بین نوارها به چشم می آید که تعجب آور است و بلافاصله در پاسخ به ابراز تعجب خواهر زاده، دیالوگ مامان احترام را می شنویم که می گوید هرچیزی دوره ای دارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/boosidan-rooye-mah/0xddfe82827eaebc68_0.jpgدر بخش هایی دیگر از فیلم وقتی راجع به عشق و جوانی دایی حسین و دوست و هم رزمش احمد سوال می پرسد، با پاسخ هایی روبه رو می شود که مشخصاً از تلاش فیلم ساز برای ارائه تصویری متفاوت از جنگ، رزمنده ها و شهدا حکایت دارد.

توجه به زمینه سازی در فیلم از نقاط مثبت آن است. بسیاری از حوادث زودگذر که ظاهراً ربطی به ماجرای فیلم ندارند، در واقع بسترسازی برای پیشبرد قصه اصلی به شمار می آیند. بارزترین آن زمانی است که احترام السادات برای گرفتن خبر از فرزند مفقودالاثر راهی ستاد شهداست و در راه موتورسوار جوانی را می بیند که تصادف کرده، روی زمین در خون غلتیده و فوت کرده است و دیالوگی که می شنویم: بیچاره مادرش!

از دیگر نکات مثبت فیلم، طنز پنهانی است که لایه هایی از فیلم و به صورت زیرپوستی عرضه می شود. رفتارهای مامان فروغ، پرخوری اش و بگومگوهای دوستانه دو زن کهن سال، فضاهای بعضاً جالبی را در فیلم فراهم آورده است. از دیگر نکات بارز استفاده از دغدغه های جامعه امروز شهری در ایران است که اشاره به آلایندگی بنزین ها و آلوده بودن برنج های وارداتی از آن جمله اند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/boosidan-rooye-mah/3_885143.jpgعلاوه بر سرراست بودن فیلم نامه و ریزه کاری های چشم نواز آن، بازی ها خوب، متین، قابل قبول و باور پذیر از آب درآمده اند. هرچند در جاهایی مثلاً آقای مصطفوی مسئول سابق ستاد شهدا (با بازی مسعود رایگان) اندکی شعاری می شود یا نماهایی مثل عبور از کنار دریاچه پارک ملت و اشاره به این که چند سال پیش دختران نوجوانی در آن غرق شده اند و حالا کسی به خاطر ندارد و تاکید بر فراموش کاری انسان ها، حالتی مانیفست گونه پیدا می کند، اما در مجموع از این اشکالات خیلی در فیلم به چشم نمی خورد. چهره پردازی بسیار خوب بوده و طراحی لباس نشان از دیدی دقیق و منطقی موشکافانه دارد. زوایای دوربین، نماها و کات ها بدون اغراق و اضافه کاری در خدمت روند فیلم هستند. خود اسعدیان هم در گفت و گویی اظهار داشت که می خواسته حرکات دوربین هرچه کم تر به چشم مخاطب بیاید و بیننده از نظر حسی با بازیگران درگیر شود.

درنهایت و با یک پایان بندی خوب، فیلمی که سراسر ایثار و احساسی مادرانه را به تصویر کشیده بود، بیننده را در حالتی منقلب به حال خودش رها می کند و به نوعی با پایانی نیمه باز، بدون آن که بخواهد قضاوتی خاص یا نتیجه گیری روشنی را عرضه کند، تلاش می کند تا در مقام نتیجه گیری عینی و روشن ننشیند.

بوسیدن روی ماه تلاشی است برای بوسیدن روی ماه آن هایی که اسطوره وار در میان ما غیبت دارند. فیلم تلاش قابل تحسینی به شمار می آید برای ارائه تصویری متفاوت از دنیای پس از جنگ برای آن هایی که هنوز با حال و هوای آن روزها زندگی می کنند. تقابل انسان های مدرن امروزی که بی پروا در آرامش زندگی می کنند و گاهی گام های استوارشان را بر جنازه های ناپیدایی می گذراند که جز تصویری اساطیری، چیز زیادی از آن ها در ذهن ندارند.

اختصاصی نقد فارسی
unununununununununununununununununununun

نشست فیلم بوسیدن روی ماه
تاریخ : شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ | 2:16 | نویسنده : محسن

بعد از حضور این دو در برنامه هفت و نفد فیلم بوسیدن روی ماه نشستی با حضور امیر قادری و همایون اسعدیان و استاد فراستی صورت گرفت که در خور خودش جالب توجه بود .

نشست نقد و بررسی فیلم بوسیدن روی ماه با حضور همایون اسعدیان( کارگردان)، مسعود فراستی و امیر قادری  توسط کانون فیلم 13 آبان برگزار شد.

همایون اسعدیان: یک نکته درباره نقد های آقای فراستی بر فیلم بگویم. گزاره ایی که نه قابل اثبات نه رد است می شود حرف متافیزیکی . حرف علمی تعریفش جداست. اما درومده در نیومده حرف متافیزیکی است. علم یعنی شناخت قانونمدارانه جهان.
مسعود فراستی: من حرف متافیزیکی نمی فهمم چیه.  این اصلا معنی ندارد. در اومده در نیومده حرف به شدت علمیی هست. وقتی ما می گوییم شخصیت ایکس برایمان با جزییات روشن شده و آن آدم را می فهمیم چی هست، ترجمه فارسی اش می شود دراومده ، این متافیزیکیه؟ چون منفیه متافیزیکه؟  اگر مثبت بود متافیزیکی نبود؟  تا جایی که مثبت می گوییم نقد خیلی خوبه، متافیزیکی نیست، علمیه . به محض اینکه بالای چشم ابرو قرار بگیرد می گوییم آقا این نقد نیست. متافیزیکیه و.. دوست عزیز یک ذره سعه صدر نقد پیدا کنید و بدانید اظهار نظر فراستی یعنی نقد. اظهار نظر قادری یعنی نقد. نقد آن نیست که شما خوشتان بیاید. همه شما عادت دارید هر جا گفتیم فیلمتان خوبه بگویید عجب منتقد و نقدی و هر جا بگوییم در نیومده می گوییم اینها یعنی متافیزیک و نقد و تحلیل نیست. مثل همان جوان جویای نام در برنامه هفت که می گفت فراستی در اقلیت است و حرف هایش نقد نیست.

ضمن اینکه به نظرم گیر فیلم این هست که آدم هایش نماینده چیزی هستند. من این را در سینما نمی فهمم. من نماد و نماینده نمی فهمم. آدمه باید آدم باشد. آدم باید خاص باشد نه عام. تمام آدم های فیلم منهای آن دو پیرزن آدم های عام بی خاصیتی اند. "اینها نماینده دورانی هستند" این حرف ها مال فیلمسازهای فیلم اولیه نه مال همایون اسعدیان و مال امیر قادری هم نیست این حرف ها . اینها ربطی به شخصیت پردازی ندارد. این حرف‌ها متافیزیکیه؟

همایون اسعدیان: اینکه بگوییم فیلمسازهای ما از تعریف خوششان می آید و از نقد بدشان می آید سبک کردن بحثه. وقتی اقای فراستی از طلا و مس من تعریف می کردند در همان برنامه هفت من به شیوه نقد ایشان اعتراض کردم. من کارم در سینما میزانسن هست و در سینما با میزانسن سر و کار دارم. من از نشستن آدم ها می توانم بفهمم چه حسی را به آدم ها منتقل می کنند. من کارم در سینما این هست که با میزانسن بگویم آین آدم مغرور و متکبر است یا فروتن است. ( اسعدیان در حالی که نوع نشستن فراستی را تقلید می کند) میزانسن استاد شاگردی که القا می کنند از همه اینها برمی آید و دارد تبدیل می شود به سبک کردن و حقیر کردن بحث. من ده ها بار گفتم که جذاب ترین چیزی که راجع به طلا و مس شنیدم دختر جوانی بود که گفت این فیلم حالم را بهم می زند. این قشنگ ترین چیزیه که راجع به فیلمم شنیدم. قشنگ ترین حرفی که یک دوست کارگردان به من زد احمد امینی بود که گفت اصلا فیلمت را دوست ندارم. چرا بحث را سبک می کنیم؟ مگر بچه ایم؟ مگر تازه دیروز فیلمساز شدیم . شما به جای اینکه بحث را حقیر کنی اول شخصیت و شخصیت پردازی را برای ما تعریف کنید. شما شناسنامه را با شخصیت قاطی می کنید. اصلا قرار نیست همه آدم های فیلم من شخصیت باشند کی این را گفته؟ چیزی که آقای فراستی از شخصیت پردازی می گوید شناسنامه است. شخصیت در مقابل موقعیت تازه شکل می گیرد. کی گفته همه آدم هایی که ما نشان می دهیم باید در مقابل موقعیت قرار بگیرند که تبدیل به شخصیت بشوند یا نشوند. به هر کسی در حد ضرورت فیلم پرداخته می شود.

 

همایون اسعدیان: همینطوری مثال زدم. شما در تهران که راه می روید نمی دانید در کجا راه می روید. اگر بیایم راجع بی هویت شدن تهران حرف بزنیم به معنی افسوس نیست. چون تهران بیست سال پیش و چهل سال پیش هم چیزی نبوده. ما این گسست تاریخی را همیشه داشتیم. و این به معنی بازگشت به مناسبات و ساختارهای قدیم نیست. من هم می فهمم خانه حیاط دار و حوض دار و آن زندگی در تهران دیگر شدنی نیست. اما می توانم حسرت بخورم که چرا وقتی آن خانه های تبدیل شد به آپارتمان مناسباتش به آسانی ویران شد و از بین رفت. قبول دارم که آپارتمان و آشپزخانه OPEN مناسبات خودش را دارد. اما نه به معنی اینکه ما یکهو ویرانش می کنیم . ما حرکتمان خیلی وقت ها از مدرنیته سریع تره.

 

مسعود فراستی: اینکه ما بگوییم من چون فیلمسازیم پس کارمان میزانسنه و بلدیم اصلا اینطور نیست. ابر و باد و مه و خورشید و فلک به کار می افتند تا یک لحظه یک چیزی در می آید. متاسفانه وضعیت این هست. هر چیز خوبی اتفاقیه در ایران و قاعده نیست. برای اینکه دوستان میزانسن بلد نیستند و هر چیز بدی قاعده است. اگر یک فیلم خوب از دستشان در می رود فکر می کنند دیگر تمام شد در حالی که تازه اول بازیه. تا 80 سالگی باید سینما یاد گرفت. کوراساوا تا هشتاد و خرده ایی سالگی می گوید من هنوز نمی دانم سینما چیه. حالا چی شده یک فیلم خوب ساختیم میزانسن بلدیم و تمامه؟ من فیلمساز؟ من هنرمند؟! کی گفته هنرمند؟ این واژه را به کار نبرید. یک ذره بگذارید زمان بگذرد.

این سینما چون هنوز سینما نیست و هنوز قواعدسینما، پشتوانه سینما، تکنیک سینما و فرم ندارد. هنوز پیکره ایی که بهش بگوییم ملی- ایرانی نیست، فیلم های خوبش اتفاقیه و اصلا قاعده نیست. اگر قاعده باشد نباید مهاجر تبدیل بشود به گزارش یک جشن. یعنی بیست و اندی سال برویم جلو بعد بفهمیم که میزانسن مهاجر که هنوز دومین فیلمه -مستقل از تفکرش- خیلی جلوتر از گزارش یک جشنه. یعنی چی؟ یعنی ما عقب می رویم مرتب؟ یعنی هر چیز خوبی اتفاق می افتد مال فیلمساز نیست؟ به نظرم اینطور هست و فیلمساز هم زیاد سینه اش را جلو ندهد. چیزی هم که نچشیدیم ادای چشیدنش را در نیاوریم. چون در سینما لو می رود. معلوم می شود که ما اعتقادی به چیزی که می گوییم نداریم. این حرف متافیزیکی نیست چون مثل می زنم.

اینکه فیلمی با دو شخصیت خوب باشد کاملا به فیلم بستگی دارد. همه آدم های بوسیدن روی ماه را بریزید بیرون چیزی بهش اضافه و کم نمی شود. همه آدم های این فیلم آدم نیستند و تیپ نیستند چی برسد به اینکه نماینده طبقه ای باشند. منهای آن دو خانم. خانم اول یعنی فروغ هم شخصیت پردازی اش کامل نیست یک شناسنامه ناچیز ازش داریم. اینکه همسایه دیوار به دیوار اینهاست و... که نشد شخصیت پردازی. از احترام هم چیزی نمی دانیم. از احترام این را می دانیم که بچه اش شهید شده و شنبه ها می رود ستاد شهدا. اما شخصیت پردازی این خانم برای پرهیز از ملودرام نابود می شود. وقتی می رود بالاسر تابوت پسرش. چون می خواهد گریه کند و ما می گوییم چون گریه دیدیم دیگر گریه نبینیم این شد شخصیت پردازی؟ این باید سر این تابوت خیلی حرف های خاص بزند مگر اینکه حرفی نداشته باشیم اقای اسعدیان. نمی روی تو برای اینکه لو می روی. یک ایثار روی هوا. این اتفاقی است که متافیزیکیه. اینه که خاص نمی شود. ایثار هر آدمی باید خاص باشد و الا من ایثار و گنده ترش را نمی فهمم. مگر اینکه شما خاص اش کنید و لحظاتش را در بیاورید. من عام نمی فهمم و همه چیز را خاص می فهمم. این ایثار در پرداخت تبدیل به ایثار می شود وقتی می روی داخل اتاق در لنگ شات بالا سر بچه یعنی هیچی نداری بگویی. دردت مشترک نیست با آن شخصیت و فیلمساز در می رود از زیرش و به جای اینکه تحمل و تاب این ایثار را داشته باشد خیلی راحت شخصیت را می کشد. بگذارید من تحملش را ببینیم. این را هم نمی بینیم. چی می بینم؟ هیچی نمی بینم. ما هیچ لحظه ای از این آدم، از کلنجارهایش، از دلتنگی هایش، از گریه روی تابوت نمی بینیم. این شخصیت پردازیه؟ این انتقال ایثاره؟ این عظمته آقای اسعدیان؟ عظمت در لحظات انسانی و نشان دادنش در میزانسن درست و موقعیت خاص معنی می دهد.

 

همایون اسعدیان: همه این حرف ها متافیزیکیه. صحبت های اول آقای فراستی خیلی محترمانه تر بود. با حرف های من زیادی عصبی شدند تبدیل شد به اینکه فیلمساز چیزی تو کله اش ندارد. نمی داند. خالی بوده. طلا و مس شد اتفاقی و به طبع من بیچاره حاتمی کیا هم فیلمش شد اتفاقی. من می ترسم اگر دوباره حرف بزنم دستم را در زندگی شخصی ام هم رو بکنند. این میزان عصبیت عجیب غریب را درک نمی کنم. من کی گفتم هنرمندم؟ من فیلمسازم. فیلمسازی اجباریه . اما من هیچ وقت نگفتم من هنرمندم. اینکه همان حرف های قبلی را غلیظ تر و شدید تر بگوییم همینه که من مصرم که این حرف ها متافیزیکی است و هر چقدر هیجانش را بالا ببریم اثباتش نکردیم. غلیظش کردیم. این شیوه ممکنه یکی را منکوب کند اما من قطعا از این شیوه جا نمی زنم. از کجا فهمیدید که من تو سالن نمی دانستم چی کار کنم؟ این را از کجا کشف کردید؟ چه کشف بزرگی! که من چیزی تو کله ام نبوده. خالی بودم. اتفاقی بوده. اینها حرف های عصبیته و از چنین منتقدی بعیده.

 

مسعود فراستی: وقتی من می گویم چیزی نیست اتهام به شخصی نمی زنم. من از روی میزانسن که رئیس بلده می گویم چیزی نداری بگویی. من در فیلم زندگی و دیگر هیچ که دوربین از لانگ شات دارد نگاه می کند و یک عده عزارداری می کنند می گویم مردش هستی دوربینت را ببری جلوتر. چی می خواهی ببینی از این؟ چون دوربین را ببری جلو لو می روی. تازه در آن سکانس بوسیدن روی ماه گریه ایی که به بهانه اش این گریه را ندیدم هم مالی نبود. یعنی گریه خاصی نبود. چرا نشانش نمی دهیم؟ برای اینکه این خاص را نمی شناسیم. این می شود که سینما نا خودآگاه آدم ها را نشان می دهد این عصبیته؟ اشکال ندارد..

 

مسعود فراستی: اگر گرایش سیاسی داشته باشم قطعا لحاظ می شود. حالا اگر شما هم دوست دارید مثل یکی از فیلمسازها تفتیش عقاید کنید و گرایش سیاسی ام را بفهمید ایراد ندارد. از روی نقد ها باید بفهمیم که این آدم چه گرایشی دارد. قطعا من گرایشم نه راست است نه چپ. همچنان که از اخراجیهای 1 دفاع می کنم اخراجی های 3 را می زنم. جوری می زنم که نتواند بلند بشود. برای اینکه فیلم خیلی بدیه. پایان نامه را جوری زدم ته اش فیلمساز گفت این فیلم یک پلان خوب نداشت؟ گفتم نه نداشت. و فریدون جیرانی داشت می لرزید. می گفت امشب بدترین شب برنامه هفته چون این فیلم فیلم حکومتی هست و وای به حالمون . گفتم بی خیال بشین. آنجا هم سعی کردند به من بگویند این فیلم درباره فتنه است . رهبری این را گفتند و.. همه اینها درست اما این بحث ها به شما چه مربوطه. به فیلم شما چه مربوطه. فیلم بدی ساختی. فیلم اکشن عقب افتاده ایی که اتفاقا سیاسی نیست. دفاعم از قلاده های طلا و اخراجی های 1 به شدت توضیح داده شده بود. هیچ روشنفکری در جهان سوم زندگی نمی کند که گرایش سیاسی نداشته باشد که اگر نداشته باشد خیلی روشنفکر نیست. در فرهنگ نقد باید جا بیفتدجدا از اینکه کی این حرف را می زند باید درست یا غلط بودن حرف تحلیل بشود. فعلا به روایت توجه و اعتماد کنید بعدا برسید به راوی.

 

همایون اسعدیان: اقای فراستی من می روم پشت در اتاق احترام سادات و واردش نمی شوم یعنی حرفی ندارم بزنم؟ وقتی حریم احترام سادات و پسرش را نمی خواهم به هم بزنم به معنی این هست؟ آیا در طلا و مس هم که می روم پشت اتاق زهرا سادات می ایستم و داخل اتاق نمی روم که وارد حریم خانواده اش نشوم یعنی من حرفی ندارم. به زعم من نهایت کج سلیقگی بود که احترام سادات را می بردم سر تابوت بچه اش . این استدلال ها را برای همه فیلم ها باید بتوانیم بگوییم. اینکه اقای کیارستمی از لانگ شات نرفته جلو برای اینکه دستش رو می شود؟ پس هر فیلمسازی از لانگ شات نرود جلو چنین معنایی دارد؟ که فیلمساز ترسیده که دستش رو بشود؟ این شد استدلال؟ اینمه احترام السادات پشت در ایستاده، مردد، فقط فکر می کند صورتم مرتبه یا نه برای من کافیه. دیگر نمی خواهم جلوتر بروم. و دوست داشتم این حس را بدهم که رفت تو یا نرفت. طاقت اورد یا نیاورد. حالا از اینکه من نمی روم تو اینطور استدلال می کنی؟ اینها استدلال های کم مایه ایی هست.

مسعود فراستی: حرف همایون اسعدیان درسته. که اگر بخواهیم تعمیم بدهیم یعنی همه کسانی که از لانگ شات جلو نمی روند یعنی حرفی برای زدن ندارند و من طرفدار یک فیلمساز استاد لانگ شاتم یعنی جان فورد. در طلا و مس فیلمساز کار درستی می کند که وارد آن خلوت نمی شود. و آنجا داده اطلاعاتی بیشتری لازم ندارد. اینجا رفتن به اتاق احترام سادات. ادای طلا و مس درآوردنه.

همایون اسعدیان: اقا شما فرض کنید اصلا طلا و مس را ندیدید. قرار شد فیلم را با خودش قیاس کنید نه فیلم دیگری.

فراستی: باشد. بسیاری از حذف های سینما حذف های درستی اند. یعنی لازم نیست فیلمساز من را ببرد اصطلاحا شیر فهم کند. اما نه حذف های نا بلد. حذف نابلد یعنی من جلوی جایی ایستادم دارم له له می زنم بروم از بچه ایی که بیست ساله ندیدمش اجازه بگیرم. چی دارم با آن بچه بگویم؟ اگر مادر آن بچه باشم خیلی چیزها دارم بگویم. اگر مادرش نباشم و مادرش را هم نشناسم و فقط فیلمساز باشم حرفی ندارم و ادای گفتن را در می آورم. یکدفعه رئیس گفت از ملودرام خوشم نمی اید. کسی که از ملودرام خوشش نیاید از سینما خوشش نمی اید. امیر هم با من موافقه. عزیز دلم حرفی نداری بزنی.

همایون اسعدیان: من و اقای فراستی دو نوع ادبیات داریم. اقای فراستی می گوید همچین زدمش که بلند نشد. آقای فراستی می گوید چیزی نداشتی بگویی. اصلا نوع ادبیات را ببینید. اینکه چیزی داشتم بگویم یا نه از یک جایی راجع به این فیلم برای من ثابت شده است. فیلمی که دو گروه مختلف خوششان آمده و بدشان آمده حتما چیزی برای گفتن داشته که واکنش ایجاد کرده. اگر فیلم خنثی ایی بود و من حرف برای زدن نداشتم که کسی دفاع و رد نمی کرد. آقای فراستی تو رو خدا این را بگویید که یک بازیگر مثل احترام السادات بدون حضور کارگردان می توانست آن بازی را بکند یا نه؟

مسعود فراستی: ماه هاست این سوال را داری و می گویم. بازی احترام سادات قطعا خوبه و قطعا فیلمساز ازش بازی گرفته.

همایون اسعدیان: دربرنامه هفت گفتی ربطی ندارد.

مسعود فراستی: بازی احترام سادات خوبه و قطعا فیلمساز ازش بازی گرفته اما اینکه بازی خوبه زود فیلمساز نگوید میزانسن من. اینکه چقدرش مال فیلمسازه یا خودش بماند.

همایون اسعدیان: همین که اقای فراستی یک گام عقب نشست همه مهمان من اند!

مسعود فراستی: یاد سازنده پایان نامه افتادم که گفت یک پلان خوب توی فیلم بگو و بهش ندادم
http://img1.tebyan.net/big/1390/11/20220025511424872552063422350175201161235120.jpg
مشاجره فراستی و اسعدیان در نقد «بوسیدن روی ماه»
فراستی گفت: من اگر ۱۰ بار هم این فیلم را ببینم، معتقدم که در این فیلم شخصیت‌پردازی صورت نگرفته است و فیلمساز آن معتقد است که نمادسازی می‌کند؛ در صورتی که من به نماد در سینما اعتقاد ندارم.

نشست نقد و بررسی فیلم «بوسیدن روی ماه» برای جمع دانشجویی در مجتمع فرهنگی ۱۳ آبان برگزار شد. پس از اکران فیلم و در ابتدای جلسه، نقد این فیلم تنها با حضور همایون اسعدیان آغاز شد که وی در ابتدای صحبت‌های خود گفت: اگر دوستان به من اطلاع می‌دادند که آقای فراستی برای این نشست می‌آید، مطمئن‌ باشند که جا نمی‌زدم و حتما در این جلسه شرکت می‌کردم و من مثل بقیه از فراستی ترسی ندارم.

در ادامه، جلسه نقد و بررسی این فیلم با حضور امیر قادری و مسعود فراستی برگزار شد که این نقدها منجر به درگیری‌های لفظی بین مسعود فراستی و همایون اسعدیان شد.

فراستی گفت: من اگر ۱۰ بار هم این فیلم را ببینم، معتقدم که در این فیلم شخصیت‌پردازی صورت نگرفته است و فیلمساز آن معتقد است که نمادسازی می‌کند؛ در صورتی که من به نماد در سینما اعتقاد ندارم.

در پاسخ به این مطلب، اسعدیان گفت: آقای فراستی ادبیات نقدش هم مشکل دارد و نوع ادبیات ایشان برای نقد مناسب نیست؛ در حرف‌هایش به‌صورت علنی می‌گوید که ذهن فیلم‌ساز خالی است و به همین دلیل است که پلان‌ها را قطع می‌کند.

این نوع واکنش‌ها به حرف‌های فراستی، منجر به تشویق اسعدیان توسط دانشجویان شد و وی گفت: من اصلا نقدهای فراستی را قبول ندارم و او نمی تواند با این شیوه نقد، من را بترساند.

همایون اسعدیان در پایان گفت: هر جا که بنشینم از اثرم دفاع می کنم.

unununununununununununununununununununun
 فراستی در نشست نقد و بررسی فیلم «بوسیدن روی ماه»:
شخصیت‌های فیلم «بوسیدن روی ماه» عقب افتاده‌ هستند
منتقد سینما و تلویزیون گفت: من از سازنده فیلم «طلا و مس» انتظار داشتم که با توجه به طرح فیلمنامه، شخصیت‌های خوبی را بسازد؛ اما شخصیت‌های فیلم «بوسیدن روی ماه» عقب افتاده‌ هستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مسعود فراستی عصر امروز در نشست نقد و بررسی فیلم «بوسیدن روی ماه» که در مجتمع فرهنگی 13 آبان برگزار شد، در پاسخ به صحبت‌های همایون اسعدیان، کارگردان این فیلم که نسبت به نقد فراستی در خصوص فیلمش انتقاد داشت، گفت: نقد ربطی به فیلم ساز ندارد و نباید یک اثر را بر این اساس که فیلم قبلی فیلمساز خوب است یا بد، نقد کرد؛ بلکه خود اثر مهم می باشد و سعی ما بر این است که بر روی هر فیلم‌، جداگانه بحث و نقد انجام دهیم.
 
وی اضافه کرد: به نظر من در فیلم «بوسیدن روی ماه» بخشی از رفاقت، مفروض مانده و رفاقت دو مادر شهید در این طرح کافی نیست و فیلمنامه طرحی ناقص دارد.
 
این منتقد سینما و تلویزیون بیان کرد: فیلمساز می‌خواهد در این فیلم لحظاتی از رفاقت را نشان دهد، اما متاسفانه چیز مهمی از دوستی در این فیلم دیده نمی‌شود و شخصیت‌های درستی ارائه نشده است.
 
فراستی گفت: من از سازنده فیلم «طلا و مس» انتظار داشتم که با توجه به طرح فیلمنامه، شخصیت‌های خوبی را بسازد؛ اما شخصیت‌های این فیلم عقب افتاده‌ هستند.
 
وی ادامه داد: شخصیت‌سازی چیزی است که سینمای ایران با آن مشکل دارد و نمادسازی به نظر من کار غیرسینمایی و ضد سینمایی است.
 
این منتقد سینما و تلویزیون در واکنش به عصبانیت همایون اسعدیان یادآور شد: دوستان فیلمساز تا جایی که نسبت به فیلمشان مثبت صحبتی کنید، می‌گویند عجب منتقدی! ولی هر وقت نقد ما منفی باشد، عادت دارند به اینکه منتقد را مورد هجمه قرار دهند.
 
فراستی در ادامه با اشاره به اینکه نماینده و نماد ربطی به شخصیت‌پردازی ندارند، گفت: به نظر من آدم‌ها در فیلم باید آدم خاص باشند و در نقش خودشان شخصیت‌پردازی کنند و نباید به عنوان نماد آنها را در نظر گرفت.
 
وی یادآور شد: هر چیز خوبی در ایران اتفاق است و قاعده نیست، بلکه هر چیز بدی قاعده است و این سینما هنوز سینما نیست؛ چراکه تکنیک و فرم مشخصی در اثرهای آن دیده نمی‌شود.
 
این منتقد سینما و تلویزیون با انتقاد از اظهارنظر همایون اسعدیان در خصوص شناخت میزانسن گفت: اگر شما و سایر فیلمسازان ایران میزانسن می‌شناسید، پس چرا فیلم «مهاجر» که خیلی سال قبل ساخته شده میزانسن آن از فیلم «گزارش یک جشن» بهتر است.
 
فراستی ادامه داد: چیزهای خوب سینما به ندرت برای فیلمساز می باشد و این به خاطر این است که هنوز سینما نداریم و به اثرهایی که می‌سازیم، اعتقاد نداریم.
 
وی افزود: من همه چیز را در سینما، خاص می‌فهمم؛ چرا که معتقدم، عام در سینما معنی ندارد و نمی‌تواند مفهوم را انتقال دهد.
 
این منتقد سینما و تلویزیون در خصوص پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مربوط به گرایش سیاسی‌اش گفت:‌ باید تاکنون از روی نقدهای من فهمیده باشید که چه گرایش سیاسی‌ای دارم و گرایش سیاسی من گرایشی است که نه چپ است و نه راست؛ همان‌طور که می‌دانید در نقدهایم، مثلا «فیلم پایان نامه» را جوری نقد کردم که فیلمساز آن ناامید شد، اما از فیلم «قلاده‌های طلا» و «اخراجی‌های 1» دفاع کردم.
 
وی یکی از نقص‌های موجود در سینما را نبود فرهنگ نقد عنوان کرد و گفت: باید فرهنگ نقد، در میان فیلم سازان جا بیفتد و روایت فیلم به عنوان مبدا نقد قرار گیرد.
 
این منتقد سینما در پایان گفت: خیلی از حذف‌ها در فیلم‌های سینمای ایران نادرست است.

unununununununununununununununununununun



دودکش 2 ویکی پدیا . فیلم سینمایی the quiz show scandal  . ساحل بکرانی وخواهرش . بیوگرافی ملیسا سواندرسن . �ی�ی �� ��� ��ѐ  . ویکی و مردان پرزور نقش زن . ضعف های شخصیت فرهاد در سریال شهرزاد . بازیگران ویکی در سفر بزر . ویکی در سفر بزر . عکس ساحل بکرانی درسریال دردسرهای عظیم۲ . مایکل هربیگ . اسامی بازیگران فیلم ویکی در سفر بزرگ .  ș���ی ��ی�� �������ی . دانلود مستقیم فیلم ویکی در سفر بزرگ . عکس پدر مادر ساحل بکرایی . عکس پدر و مادر ساحل بکرانی . سال تولید و پخش سریال دردسرهای عظیم 1 . سریال دودکش 2

مسعود فراستی از دیدگاه احمد آگه

من زیاد در مورد ایشون نظر خاص ندارم . فقط اینو میدونم که ایشون بیش از حد با نوع سناریو ، سکانس ، میزان سنها و ... مشکل دارند . با اینکه نقدهای ایشون قابل احترامه و بعضی مواقع بیش از اندازه از یک اثر سینمائی توقع دارند . که بیشتر هم نوع نگاه خودشونو میخوان به اون اثر تحمیل کنند . خوب یه جاهائی درسته وقتی یک اثر هنری و دراماتیک آبکی از آب در میاد صدای همه منتقدین بلنده . ولی آقای فراستی یه جاهائی فراموش میکنه که ما تو سینما خیلی محدودیتها چه از نظر پردازش داستان و سناریو چه از نظر لوکیشن و خیلی چیزای دیگه داریم حتی دیالوگ ها . بنابراین نمیتوان یک کار سینمایی تولید داخل رو با دیگر سینماهای جهان مقایسه کرد. من از 1 تا 10 به ایشون نمره 6 رو میدم.

 مسعود فراستی، نقد مسعود فراستی، مسعود فراصتی، مسعود فراستی نقد، مسعود فراستی سینما، مسعود فراستی کیست ؟، درباره مسعود فراستی، مسعودفراستی، مسعود فراستی چه می گوید، نقدهای مسعود فراستی


مطالب مرتبط : به نقدهای مسعود فراستی نمره چند می دهید ؟


,واژه های سرچ شده در وبلاگ رها ماهرو : ساحل بکرانی , بیوگرافی ساحل بکرانی , عکس ساحل بکرانی , عکس های ساحل بکرانی , پدرومادرواقعی ساحل بکرانی , عکسای ساحل دردردسرهای عظیم , نقدسریال دردسرهای عظیم , ساحل بکرانی , ساحل بکرانی بیوگرافی , عکسهای ساحل بکرانی , ایا امید در پایتخت همان بیژن استرس است , جریان سریال دردسر های عظیم 2 چی بود وبه کجا رسید , عکسهای پدر ومادرواقعی بازیگر کوچک ساحل بکرانی , نقد وبرسی دردسر های عظیم 2 , ساحل بکرانی بازیگر سریال دردسرهای عظیم فرزند کیست , نقش دختر دایی استا موسی در سریال پایتخت کیست , نظرات سریال پایتخت , نقد فیلم پس کوچه های شمرون , پدر و مادر واقعی ساحل بکرانی , دردسرهای عظیم ۲ و همبازی بودن جواد عزتی و همسرش , انتقاد به سریال شمعدون , بچه در دردسرهای عظیم , نقد دردسر عظیم ٢ , بیوگرافی ساحل بکرانی , ﺑﭽﻪ ﺩﺭﺩﺳﺮﻫﺎﻱ ﻋﻆﻴﻢ 2 ﻛﻴﺴﺖ , مادر واقعی بچه ی فیلم دردسر هاب عظیم , پیش بینی دردسرهای عظیم ۲ , "حامد بکرانی" , بچه دردسر های عظیم , مخالفان سریال پایتخت , محبوبیت سریال پایتخت , پرد و مادر ساحل فیلم درد , پسر مریم سعادت در سریال درد سرهای اعظیم , دردسر های عظیم بیو ساحل بکرانی , نقد سریال پایتخت , نقد پایتخت ۴ , ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺳﺎﺩﻩ , نقد پایتخت 4 , مدر واقعی ساحل بکرانی , بیوگرافی پدرومادرواقعی ساحل بکرانی , انتقاد از سریال پایتخت , نظرات ساحل بکرانی , نقدی بر پایتخت چهار , شمعدونی ساخته سروش صحت , بچه دردسرهای عظیم مال کیست , عکس ساحل بکرانی دردسرعظیم , مادرو پدرساحل بکرانی , بیگورافی ساحل بک رانی , عکس از ساحل بکرانی , مادر واقعی ساحل بکرانی , ساحل.comبکرانی , بچه مال لطیف است؟ در سریال دردسرهای عظیم ماجرا , بیوگرافی ساحل بکزانی , نقد سریال دردسر های عظیم , بیوکرافی ساحل بکرانی , بیوگرافی ساحل بکرانی , عکس بازیگر ساحل بکرانی

به نقدهای مسعود فراستی نمره چند می دهید ؟



اهالی سینما کم و بیش با مسعود فراستی و نقدهایش آشنا هستند

حال از شما می پرسم


نظر شما درباره مسعود فراستی چیست و نمره چند به نقدهایش می دهید

با تشکر

http://moviemag.ir/images/pics/62/News/1/1/14/30312_767.jpg