Dir:Tim Burton
آلیس در سرزمین عجایب
فیلم محصول سال 2010
آلیس در سرزمین عجایب نام فیلمی از تیم برتون است که بر اساس رمان معروف لوئیس کارول به همین نام ساخته شدهاست. این فیلم در ۵ مارس سال ۲۰۱۰ میلادی اکران شد. این فیلم هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون بعد از فیلم موزیکال سوئینی تاد بود.
تاریخ اکران: ۵ مارس ۲۰۱۰ م. (آمریکا)
کارگردان: تیم برتون
داستان: لوئیس کارول
آهنگساز: دنی الفمن
بازیگران: جانی دپ، میا واشیکوفسکا، هلنا بونهام کارتر، آن هتوی،
شخصیتهای فیلم
آلیس (میا واشیکوفسکا)
کلاهدوز دیوانه (جانی دپ)
گربهٔ چشایر (استیون فرای)
رها ماهرو : خوانندگان عزیز سایت رها ماهرو ، لطفا نظر و نقدتان را درباره فیلم موزیکال آلیس در سرزمین عجایب به کارگردانی تیم برتون برای ما بنویسید و بفرستید .
آلیس در سرزمین عجایب (فیلم ۲۰۱۰)
کارگردان تیم برتون
تهیهکننده ریچارد دی زانوک
سوزان تاد
جنیفر تاد
نویسنده رمان
لوئیس کارول
نمایشنامه
لیندا وولورتون
بازیگران جانی دپ
آن هاتاوی
هلنا بونهام کارتر
کریسپین گلاور
میا واشیکوفسکا
لینزی دانکن
موسیقی دنی الفمن
فیلمبرداری داریوش وولسکی
تدوین کریس لبنزون
توزیعکننده والت دیزنی پیکچرز
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
آلیس در سرزمین عجایب(به انگلیسی: Alice in Wonderland) نام فیلمی از تیم برتون است که بر اساس رمان معروف لوئیس کارول به همین نام ساخته شدهاست. این فیلم در ۵ مارس سال ۲۰۱۰ میلادی اکران شد. این فیلم هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون بعد از فیلم موزیکال سوئینی تاد بود. این فیلم در سال ۲۰۱۱ در هشتاد و سومین دوره مراسم اسکار برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری و بهترین طراحی لباس شد.
قسمت دوم این فیلم به نام آلیس در سرزمین عجایب: آن سوی آیینه در سال 2016 ساخته خواهد شد.
داستان
در این فیلم ۱۰ سال از زمان نخستین دیدار آلیس از سرزمین عجایب میگذرد. آلیس اکنون دختری ۱۹ ساله، و از یک خانواده انگلیسی عصر ویکتوریایی است که برای فرار از یک پیشنهاد ازدواج در یک میهمانی، بهدنبال خرگوش سفیدی راه میافتد و مجدداً سر از سرزمین عجایب در میآورد.
اوضاع سرزمین عجایب بسیار دگرگون شده. ملکهٔ سرخ علیه خواهر خود، ملکهٔ سفید، توطئه کرده و بر سرزمین عجایب سیطره خویش را گسترانیدهاست. ساکنین سرزمین عجایب آمادهاند تا با کمک آلیس دست به شورش بزنند و ملکه سرخ را براندازند. در جریان فیلم، به مرور آلیس وقایع ۹ سالگی خود در سرزمین عجایب را بصورت فلشبک به یاد میآورد، و در نهایت به کمک دوستانش (کلاهدوز دیوانه، گربه چشیر، کرم شبتاب، دوقلوهای دیدلدام و دیدلدو، و دیگران) موفق به براندازی ملکه سرخ میشود.
بازیگران
بازیگر نقش
میا واشیکوفسکا آلیس
جانی دپ کلاهدوز دیوانه
هلنا بونهام کارتر ملکهٔ سرخ
آن هاتاوی ملکهٔ سفید
کریسپین گلاور استین
مت لوکاس توئیدلدی / توئیدلدوم
استفن فرای گربهٔ چشایر (صدا)
مایکل شین خرگوش سفید (صدا)
آلن ریکمن هزارپای آبی (صدا)
جزییات
ژانر: فانتزی، حادثهای
رنگ: رنگی
صدا: DTS / Dolby Digital / SDDS
لوکیشن: خانهٔ آنتونی، تورپوینت، کورنوال، انگلستان، بریتانیا
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
نام فیلم: آلیس در سرزمین عجایب – Alice in Wonderland | سال تولید: 2014
مدت زمان: 108 دقیقه
ژانر: فانتزی، خانوادگی
خلاصه داستان:
10 سال از زمان نخستین دیدار آلیس از سرزمین عجایب میگذرد. او اکنون دختری 19 ساله است که برای فرار از یک پیشنهاد ازدواج در یک میهمانی، بهدنبال خرگوش سفیدی راه میافتد و مجددا سر از سرزمین عجایب در میآورد. اوضاع سرزمین عجایب بسیار دگرگون شده. ملکهٔ سرخ علیه خواهر خود، ملکهٔ سفید، توطئه کرده و بر سرزمین عجایب سیطره خویش را گسترانیدهاست. آلیس به کمک دوستانش (کلاهدوز دیوانه، گربه چشیر، کرم شبتاب، دوقلوهای دیدلدام و دیدلدو، و دیگران!) موفق به براندازی ملکه سرخ میشود. در انتها نیز آلیس به پیشنهاد لرد پاسخ منفی می دهد و تجارت دیرینه ی پدرش را از سر می گیرد.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
فیلم انیمیشن بسیار زیبای آلیس در سرزمین عجایب
یلم بسیار زیبا و جذاب آلیس در سرزمین عجایب. محصول سال 2010 کمپانی والت دیزنی با جلوه های ویژه فوق العاده و بازی تحسین برانگیز جانی دپ بازیگر سرشناس سینمای هالیوود، به مدت دو ساعت شما در بر روی صندلی میخکوب میکند. این فیلم ساخته کارگردان بزرگ تیم برتون است.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
نام انیمیشن: Alice in Wonderland – آلیس در سرزمین عجایب
ژانر: انیمیشن ، ماجراجویی ، کمدی
سال انتشار: ۲۰۱۰
مدت زمان: ۱۰۸ دقیقه
دوبله فارسی
خلاصه داستان: آلیس در سرزمین عجایب نام فیلمی از تیم برتون است که بر اساس رمان معروف لوئیس کارول به همین نام ساخته شدهاست. این فیلم در ۵ مارس سال ۲۰۱۰ میلادی اکران شد. این فیلم هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون بعد از فیلم موزیکال سوئینی تاد بود. این فیلم در سال ۲۰۱۱ در هشتاد و سومین دوره مراسم اسکار برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری و بهترین طراحی لباس شد.در سال ۲۰۱۱ اعلام شد که آلیس در سرزمین عجایب نهمین فیلم پرفروش جهان در تمام طول تاریخ است…
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
Alice in Wonderland
کارگردان:تیم برتون
ژانر:فانتزی،حادثه ای،خانوادگی
تهیهکنندگان: ریچارد د. زانوک، جو راث، سوزان تاد، جنیفر تاد
فیلمنامه:لیندا وولورتن(برگرفته از رمان لوئیس کارول)
موزیک:دنی الفمن
محصول 2010 آمریکا
بازیگران:
میا واشیکوفسکا(آلیس)
جانی دپ(کلاه دوز دیوانه)
هلنا بونهام کارتر(ملکه قرمز)
آن هاتاوی(ملکه سپید)
بودجه: 200 میلیون دلار
فروش کلی: 1,024,300,000 دلار
خلاصه داستان فیلم:
۱۰ سال از زمان نخستین دیدار آلیس از سرزمین عجایب میگذرد. آلیس اکنون دختری ۱۹ ساله، و از یک خانواده انگلیسی عصر ویکتوریایی است که برای فرار از یک پیشنهاد ازدواج در یک میهمانی مجلل، بهدنبال خرگوش سفیدی راه می افتد و مجددا سر از سرزمین عجایب در میآورد.
اوضاع سرزمین عجایب بسیار دگرگون شده. ملکهٔ سرخ علیه خواهر خود، ملکهٔ سفید، توطئه کرده و بر سرزمین عجایب سیطره خویش را گسترانیده است. ساکنین سرزمین عجایب آماده اند تا با کمک آلیس دست به شورش بزنند و ملکه سرخ را براندازند. در جریان فیلم، به مرور آلیس وقایع ۹ سالگی خود در سرزمین عجایب را بصورت فلشبک به یاد می آورد، و در نهایت به کمک دوستانش (کلاه دوز دیوانه، گربه چشایر، کرم شبتاب، دوقلوهای دیدلدام و دیدلدو، و دیگران) موفق به براندازی ملکه سرخ میشود.
نقد فیلم : قبل از صبحانه به ۶چیز غیرممکن باور داشته باش!
سینمای تیم برتون، سینمای غریبی است. سینمایی است که چه به لحاظ دکوپاژ و میزانسن و چه به لحاظ ساختاری با هر معیاری جور در نمیآید. دنیای فانتزی برتون همواره عشاقی دارد و تفاوتی هم ندارد که این دنیای فانتزی پر از پارادوکس، دنیای مطرود «سوئینی تاد» و «ادوارد دست قیچی» باشد یا مدینه فاضله ادوارد بلوم، دنیای پوچگرای اد وود باشد یا مثل همین آخری، آموزشی باشد برای یک زندگی آرمانی. برتون همواره در آثار خود به سراغ مفاهیم عمیق انسانی رفته است. هر چند دنیای انساننمای برتونی هیچ شباهتی به واقعیت زندگی بشریت ندارد اما فانتزی برتون در همه آثارش، بعدی از اخلاقیات و روحانیت انسان را نشانه گرفته است. در «ادوارد دست قیچی» ادوارد به مثابه مخلوقی است که میکوشد با اجتماع پیرامونش نیک رفتارکند و «انسان» باشد اما همین اجتماع نمیگذارد که این نیکی در وجود او تبلور پیدا کند و او را به بعد متروک مثبت انسان تبدیل میگرداند. در «سوئینی تاد» درست نقطه مقابل ادوارد در شمایل بنجامین بارکر ظاهر میشود. او نیز توسط این اجتماع مطرود شده است اما پس از بازگشت دیگر همان انسان سابق نیست. حال او بعد منفی زندگانی است که قصد دارد از زمین و زمانش انتقام بگیرد. در «ماهی بزرگ» اد بلوم نمایانگر آمال بشری است. بعد تخیل روح انسانی که برای اجتماع قابل درک نیست اما برای خود شخص، واقعیت دارد و از قضا بسیار هم باارزش است. «در آلیس در سرزمین عجایب» برتون به سراغ داستان متفاوت لوئیس کارول در باب بلوغ جسمانی و روحانی رفته است با قرائتی نو و متفاوت از اصل داستان. همه ما داستان آلیس در سرزمین عجایب را میدانیم و با دیدن این فیلم کاملا متوجه میشویم که تیم برتون خود آلیس در سرزمین عجایب را نساخته است، بلکه به ساخت اقتباسی از آلیس در سرزمین عجایب دست زده است.
تیم برتون در اقتباس از داستان کلاسیک لوئیس کارول، برای تسخیر روح و روان تماشاگر، از نبوغش بهره میگیرد؛ نبوغی که میتواند این جسارت را به کارگردان «آلیس در سرزمین عجایب» بدهد که سن آلیس را بالا ببرد. در فیلم برتون، آلیس که حالا 19ساله شده، مجددا خرگوش سفید را دنبال میکند و باز هم وارد سرزمین عجایب میشود. فانتزی نهفته در تاروپود داستان، با سناریوی لیندا وولورتن سطحی فراتر مییابد و برتون روی صندلی کارگردان، محملی برای تبلور دلمشغولی همیشگیاش مییابد: «هر چه عجیبتر، بهتر!». آلیس در سرزمین عجایب میکوشد تا اعجابانگیز بودن را به عنوان مهمترین منطق روایی اثر، جا بیندازد.
این ویژگی وقتی با قابهایی سرشار از رنگ و نور که هارمونیشان چشمنواز هستند، همراه میشود با یاری حاشیه صوتی غنی و موسیقی سحرانگیز دنیآلفمن میتواند تماشاگر را مبهوت و شگفتزده کند. به این ترتیب آشناییزدایی سناریو، در مرحله کارگردانی نیز با انواع و اقسام تمهیدات برای عجیب و غریبتر بودن همراه میشود. وقتی در نمایی، زیبایی بصری چنان موج میزند که گویی با یک شاهکار بلامنازع هنر نقاشی روبهرو هستیم، نمیتوان سلیقه هنری ناب برتون را تحسین نکرد.
برتون کاراکتر کودک داستانی را که همه آن را از حفظ هستند به جوانی 19ساله تبدیل میکند. کودک دیروز حالا بزرگ شده ولی همچنان گرفتار رویای کودکی است. نوع و نحوه پردازش این رویاها با تمام باجهای بعضا ناگزیری که برتون به تماشاگر تینایجر داده است (کمپانی نمیتوانست در اقتباس از داستان آلیس در سرزمین عجایب مخاطب کودک و نوجوان را نادیده بگیرد) بارقههایی از نبوع را نیز به نمایش میگذارد.آلیس برتون دیگر آن دختر خوشذوق و سرحال داستان کارول و انیمیشن سابق دیزنی نیست. این بار سرزمین عجایبی که حکم ورود به وادی معرفت را دارد هم به آن خوشی و سرزندگی نیست. ملکه دیگر بر تخت پادشاهی نیست و بنابر جبر روزگار در انتظار گودویی چون آلیس است تا بیاید و هم حق را از باطل جدا کند و هم خود به یک معرفت حقیقی و خودشناسی عمیق برسد. «آلیس ...» برتون از این حیث اثر تابوشکنی محسوب میشود.
برتون در واپسین اثر خود به سراغ مفاهیم آشنای خود رفته. آلیس در شرف ازدواج با پسری اشرافزاده است. پسری که چیزی از عشق نمیداند. آلیس هم اوضاع بهتری ندارد. دختری سرد و خشک که زندگی اطرافیانش را درک نمیکند. سردرگم اوهام و خیالاتش است. آلیس گویا گمشدهای دارد. یک نیروی ذاتی بشری که گویی خیلی وقت است برای او مرده. خرگوشی از دنیایی ماورایی به سراغ آلیس میآید. این خرگوش یا همان کلید ورود به سرزمین عجایب، در واقع بعد گمشده وجود آلیس است.یعنی قوه ماجراجویی و کنجکاوی وجودی آلیس.
سرزمین عجایبی که برتون خلق کرده،کاملا امضای شخص تیم برتون را پای خود دارد. یک دنیای فانتزی خوشایند که در عین خوشایندی، تلخی خاصی را در خود پنهان کرده. تلخی که حتی در آخر داستان و با ظهور منجی و نجات ملکه سپید-که گویی نماد شادی از دست رفته آلیس است-هم پایان نمیپذیرد.
در فیلم جمله ای گفته می شود که به نظر عصاره اصلی دنیای تیم برتون را تشکیل می دهد: «قبل از صبحانه به 6 چیز غیر ممکن باور داشته باش» بنابراین در دنیای برتون است که سوار بی سر از گور بلند می شود . در دنیای اوست که با گوشت آدمیان کیک و شیرینی درست میکنند و غولهای قد بلند پیدا می شود، کوه یخی پیدا می شود که در وسطش یک ماموت بوده و داشته اند آنرا به نیویورک می برده اند. یک ماهی پیدا می شود که به جای کرم و غیره طعمه اش باید از طلا باشد پس اگر در این فیلم نیز گربه خندان و سخنگو می بینید غذاهایی را می بینید که با خوردن آنها کوچک یا بزرگ می شویم باید بپذیریم چرا که این دنیای تیم برتون است و اصلاً جنس قصه آلیس به گونه ای بوده که تیم برتون را به سوی خود کشانده گویی اوست که باید این فیلم را کارگردانی می کرده و داستان فیلم همان عناصری را دارد که کارگردان در طول مدت فیلمسازیش جذب آن ها می شده است .
سرزمین عجایب همانطور که گفته شد حکم وادی معرفت را دارد برای آلیس سردرگمی که هنوز کابوس تشکیل خانواده با پسر اشرافی را رد نکرده است. او مسئولیت نجات قومی را از دست ملکهای سنگدل متحمل میگردد. اینجاست که تیم برتون آلیس خودش را میسازد. درست از جایی که مد هتر-با بازی متفاوت جانی دپ-داستان زندگی پیشین خود را برای آلیس بازگو میکند. دنیای برتون پای خود را به فیلم باز میکند. از این جای کار به بعد در تمامی نقاط فیلم شاهد نبوغ برتونی هستیم و درمییابیم که با یک قصه شاه پریان طرف نیستیم. اینجا نه خبری از آلیس سرخوش همیشگی است و نه سرزمین عجایبش آنطور که باید تمیز و پاک است. قصه فیلم همان قصه قدیمی جدال بین خیر و شر ( تاریکی و روشنایی) است و بنابراین آلیس می رود تا در جدال خیر و شر بداند اهل کدام طرف است، اهل روشنایی است یا اهل تاریکی.پس هنگامی که می بینیم ملکه قرمز او را می پذیرد و مهمان ویژه او می شود و یا سرباز جنایتکار به او علاقه مند می شود نوعی کشش درونی آلیس نشان داده می شود که گویا می تواند در طرف تاریک داستان هم قرار بگیرد در جایی حتی می گوید:جابوراکی هیولای قصه را نخواهم کشت.اما سیر تحول او به سوی روشنی است چرا که او ذات روشنی دارد و لباس سفید او نماد همین موضوع است. آلیس به جنگ سپاه سیاهی میرود، برای اینکه ثابت کند که به بلوغ رسیده است. ثابت کند که نمیخواهد این سایه سنگین عزلت بر سرش سنگینی کند و به همین دلیل مبدل میشود به آلیسی شجاع و تجربهگرا. اما دقیقا همین جاست که بزرگترین ایراد فیلم نمود پیدا میکند. آلیس برتون هرچند متفاوت از داستان اصلی است ولی به قول راجر ایبرت داستان کارول به قدری دارای کشش و شخصیتپردازی مناسب هست که نشود چنین جنگ دور از انتظاری را برای پایانش در نظر بگیریم.سکانسهای نهایی و نبرد پایانی کاملا غیرمنتظرهاند. آن هم در جهت منفی. این جنگ آکنده از اکشن تینایجری یک وصله ناجور بر داستان نمادین «آلیس در سرزمین عجایب» است. اصلا چه نیازی بود که برای کشتن اژدها چنین جنگی بر پا شود و آلیس اینگونه به خودشناسی برسد؟ آیا بهتر نبود برتون روال داستان اصلی را ادامه میداد؟ شاید بتوان عجیبترین اتفاق در این فیلم را همان ورود اژدها به داستان فیلم آلیس در سرزمین عجایب دانست. حضور اژدها بسیار بی ربط بود و همانطور نشان دادن آلیسی که تا به حال روی پر قو میخوابیده است به عنوان شکارچی و کشنده اژدها کاری بسیار سطحی و از مد افتاده.
مشکل دیگر شخصیتپردازیهای «آلیس...» است. تیم برتون معروف است به اینکه از شاهکارهای ادبی و اساطیر اروپایی-آمریکایی،داستانی کاملا نو با قرائتی همخوان با سلیقه خودش میآفریند. مثلا در«اسلیپی هالو» که از روی یکی از افسانههای غریب اروپای غربی ساخته شد و با فضاسازیهای برتون و شخصیتهای اضافه بر سازمانش به اثر نسبتا خوبی تبدیل شد یا «سوئینی تاد» که بنجامین بارکر تیم برتون در آن با بنجامین استیفن ساندهایم تئاتر زمین تا آسمان تفاوت دارد و این امتیاز فیلم برتون بود.در آلیس همین نکته به نقطه ضعف فیلم بدل شده است.آلیس خوش روی داستان کارول تبدیل شده به دختری عبوس و سرد یا کلاه دوز جنگجوی فیلم برتون،که کاملا متفاوت از کلاه دوز غمگین و دلشکسته اثر کارول است.اینها در نقاطی لطمات غیرقابل اغماضی به فیلم زدهاند.
شخصیت قابل تامل در این داستان ملکه قرمز با بازی بسیار خوب هلنا بونهم کارتر است. گرچه ملکه قرمز شخصیت منفی داستان است اما تنفر تماشاگر را بر نمی انگیزاند بلکه با کمال تعجب بیننده برای او دلسوزی می کند چرا که او بسیار تنهاست و شاید اگر کسی او را دوست می داشت مرتکب اعمال زشتش نمی شد. علت علاقه این ملکه به قلب در فیلم کاملا توجیه میشود و نشان داده میشود که این ملکه قرمز رنگ کمبود محبت دارد و از یک عقده عاطفی و روانی رنج میبرد و این یکی از نکات زیبای این فیلم بود.
آلیس در این سفر به معماهایی برمی خورد بی پاسخ: چرا کلاغ شبیه میز تحریره؟ (اشاره به اینکه بعضی معماها در زندگی بی پاسخ می ماندانتظار نداشته باشید به همه جوابها برسیدکه سرخورده می شوید.)
کلاهدوز(hatter)نماد تمایلات دربند است (انسان در قفس) و اژدها نماد ترس(که در اخر الیس بر این ترس غلبه می کند.)
در قلمرو ظالمانه ومستبدانه ملکه قرمز همه نقاب بر چهره دارند و دنبال فرصت برای خیانت و فرار از این استبداد(سگ و موش ،استاین.)
و کرمی که در پایان این سفر بر دوش آلیس پروانه میشود! وآلیس سوار بر کشتی که نماد سفر به سرزمینهای جدید و آغاز دوره ای جدید در زندگیست.
ودر پایان این پیام زیبا:
تو نمی تونی به اراده دیگران زندگی کنی باید خودت تصمیم بگیری!
نتیجه:
بار دیگر این ذهن متخیل برتون است که در آسمان هنر هفتم امکان پرواز یافته است. هرچند این تخیل با ظرافت هنری و سلیقه بصری همراه شده ولی فیلم به مرور آنقدر منطق کارتونی بودنش را مورد استفاده و تأکید قرار میدهد که از حساسیت مخاطب نسبت به عوالم عجیبی که بر کاراکترها میرود،کاسته میشود. شاید به همین دلیل است که برتون در چند پرده نهایی فیلمش به اکشن روی میآورد و حتی از تغییر لحن و از دست دادن هارمونی دو سوم ابتدای فیلمش، هراسی به دل راه نمیدهد.
آلیس در سرزمین عجایب گرچه مورد توجه تماشاگران قرار گرفت و پس از اکران آمریکا، در اکران جهانیاش نیز توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند ولی منتقدان واکنشهای متفاوتی را بروز دادند. درست مثل «سوئینیتاد» اینبار نیز برخی سینمایینویسان فیلم را شاهکار نامیدند و تعدادی از منتقدان بر باورناپذیربودن فانتزی اثر تاکید کردند و از محتوای کودکانهی فیلم بهشدت انتقاد کرده و آنرا ناامیدکننده دانستند.
واقعیت این است که قدرت این فیلم بر جلوه های ویژه و بازی جانی دپ و هلنا بونهام کارتر استوار است.
متاسفانه برتون نابغه، مانند برخی دیگر از ساختههای اخیرش موفق نمیشود انسجام اثر را حفظ کند. فیلم در لحظاتی، مناسب بچههای گروه سنی الف به نظر میرسد. اینکه اصولاً اتفاقات بدون هیچپشتوانهی منطقی، یکی پس از دیگری پیش میآیند، اصلاً برای تماشاگر بزرگسال جذاب نیست، ولی قطعاً کودکان را که خیلی به جزئیات اهمیت نمیدهند راضی خواهد کرد.
با توجه به قدمت داستان آلیس و اینکه بسیاری از مخاطبین کتاب کسانی هستند که دوران بزرگسالیشان را سپری میکنند،این روال غیرعادی برایشان قابل توجیه نیست.
میتوان گفت پس از «ماهیبزرگ» برتون هنوز نتوانسته فیلمی خلق کند که انسجامی درخور داشته باشد و اینبار در «آلیس...» تواناییاش در کارگردانی نمیتواند بر کاستیهای متن غلبه کند.
برتون در فیلمی که بیشترین بستر را برای سحرکردن مخاطب با قوه تخیل شگفتانگیزش یافته، به ندرت میتواند از سطح فراتر برود. همه آن رنگ و لعابها، کاراکترهای عجیب و حتی دیوانه، نماهایی که به کارت پستالهایی چشمنواز میمانند، در کنار بهرهگیری از تازهترین فناوریهای سینمایی هالیوود، نمیتوانند اغتشاشات سناریو را بپوشانند. جلوههای ویژهی خیرهکنندهی فیلم، تاثیر به سزایی در پیشبرد داستان دارند.
حتی به نظر میرسد که خود برتون هم این بار بیشتر مقهور امکانات تکنیکی و قابلیتهایی که داستان در اختیارش قرار داده بوده و نتیجه با وجود تمام تبلیغاتی که پیرامون فیلم به راه افتاده بود چیزی فراتر از اثری چندپاره نیست. آلیس در سرزمین عجایب نشان میدهد که حتی نابغهها هم برای رفتن به سر صحنه فیلمبرداری، به سناریوی منسجم احتیاج دارند.
در نهایت فیلم را میتوان قرائتی نو و جذاب از اثری کهن دانست. برتون در این اقتباس واپسین سینمایی خود با وجود تمام کاستیهایش، مفهوم انسانی دیگری را در ذهن مخاطب حک میکند. آلیس،نسل بشریت،پس از ورود به وادی معرفت خود را از نو میسازد،طی فرآیندی از استیصال همیشگیاش رهایی مییابد و راه و رسم زندگی صحیح را میآموزد. او دراین سفر فانتزی ماجراجویانه درمی یابد که لازمه یک زندگی خوب و در عین حال ماجراجویانه توان رویارویی با شجاعت و جسارت است. پس چه بهتر که به فکر یک زندگی سرشار از تجربه باشد. همه اینها در کنار یکدیگر تبدیل شدهاند به دستاوردی نوین برای تیم برتون، تجربهای نو برای مخاطب امروزی که میتواند هم از آن بیاموزد و هم لذت ببرد...
نظرات چند تن از منتقدان برجسته:
Todd McCarthy منتقد برجسته ی Variety :با وجود طراحی ذکاوتمندانه ی wonderland , و تمام اون کاراکتر های عجیب و غریب, الیس با اون چیزی که باید باشه فاصله داره.این فیلم بیش از اینکه حال و هوای فیلم های تیم برتون رو داشته باشه بیشتر حال و هوای فیلم های دیزنی رو داره.در طول فیلم صحنه های مبهوت کننده و خنده دار زیادی هست ولی هرچی فیلم جلوتر میره محیطش تکراری و معمولی تر میشه. وی همچنین از بازی جانی دپ و هلنا کارتر تعریف کرده است.
David Edelstein منتقد New York Magazine: بدون شک فیلمی که برتون ساخته هیچ ربطی به کتاب Lewis Carroll نداره.ولی در عوض زیبایی ها و جذابیت های خودش رو داره.فیلم یه جورایی Alice in Narnia هستش بعلاوه ی یه مهمون ترسناک که جانی دپ باشه. . دیوانگی رو میتونید در چشمان سبز , موهای نارنجی , رنگ پوست, و لهجه ی جانی دپ به وضوح ببینید.
Armond White از New York Press به شدت از فیلم انتقاد کرده و گفته آلیس همان راهی را رفته که The Golden Compass و The Chronicles of Narnia قبلا رفتند و تقریبا هیچ فرقی با آنها ندارد.
Michael Phillips از فیلم تعریف کرده و آن را بهترین فیلم تیم برتون در این دهه خوانده و از بازی همه بازیگرها به خصوص دپ و کارتر تعریف کرده است.
« راجر ایبرت » نیز از شیکاگو سان تایمز 3 ستاره از 5 ستاره ممکن به فیلم می دهد و می نویسد:
بهعنوان یک کتابخوان جوان، من آلیس در سرزمین عجایب را ترسناک و نسبتا ناخوشایند یافتم. ماجراهای آلیس مانند مجموعهای از برخوردها با کاراکترهایی بود که هدفشان دست انداختن، گیج کردن و اذیت کردن او بود. کودکان کمی هستند که بخواهند به سرزمین عجایب بروند و هیچ کودکی دوست ندارد که در آنجا باقی بماند. شاید مشکل در اینجا بود که من برای رویارویی با این کتاب بیش از اندازه جوان بودم و تصویرگریهای دلهرهآور جان تنیل نیز موجب بیمیلی من شد؛ واقعاً چرا حدقه چشم آلیس اینقدر عمیق و تاریک بود؟ چرا سرزمین عجایب مثل دنیای «پو» (یک شخصیت فانتزی) گرم و نرم نبود؟ موقع تماشای فیلم دیزنی (1951) این ترس در من وجود داشت که «گربه چشایر» میخواهد چیزی به من بگوید که دوست ندارم آن را بدانم.»
ایبرت سپس به فیلم برتون اشاره میکند و اینگونه ادامه میدهد: «نسخه سهبعدی تیم برتون از آلیس در سرزمین عجایب به سوالات کودکانه من پاسخ میدهد. این هرگز یک داستان کودکانه نیست. حتی کمی دیگرآزاری نیز در فانتزی کرول جای داده شده که مرا به یاد عموهایی میاندازد که برادرزادههای خودشان را آنقدر دست میاندازند که آخر جیغشان درمیآید!»
وی در بخش دیگری مینویسد: «او (برتون) مانند تصویرگریهای کلاسیک تنیل، به کاراکترهای کرول ظاهری متمایز و بدیع میبخشد. این (کاراکترها) از تصاویر کارتونی آشنا الهام گرفته نشدهاند. آنها عجیب و غریب هستند، درست همانطور که باید باشند، از پیشانی هیدروسفالی (نوعی اختلال بزرگی سر) ملکه قرمز (هلنا بونهام کارتر) تا توئیدلدی و توئیدلدام (با بازی مت لوکاس).» ایبرت با این جملات به بازی جانی دپ هم اشاره میکند: «سردسته این کاراکترها کلاهدوز دیوانه است که جانی دپ نقش آن را ایفا میکند. یعنی از معدود هنرپیشههایی که با عجیبترین کاراکترها با سنگینی تمام عیار برخورد و نقش هر که را بازی میکند (ادوارد دستقیچی، سویینی تاد، جک گنجشکه، ویلی وونکا، ایچا بود کرین) سراپا همان کاراکتر میشود...»
او اشاراتی به پرده سوم فیلم دارد و در ارتباط با آن مینویسد: «گاه به گاه من از اینکه یک فیلم در حال ارائه داستانی شگفتانگیز است ولی ناگهان در یک اکشن روتین و کسلکننده ادغام میشود، شکایت میکنم. در اینجا نیز جای این گلهگذاری وجود دارد که چرا باید آلیس در سرزمین عجایب با سکانس اکشن پایان یابد؟»
و در نهایت منتقدان سایت متاکریتیک که از یک تا صد به فیلم ها امتیاز می دهند امتیاز 53 را به « آلیس در سرزمین عجایب » داده اند.
نکات حاشیه ای
این فیلم، هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون و همچنین ششمین همکاری هلنا بونهام کارتر و تیم برتون محسوب می شود.
فیلمبرداری این فیلم حدود چهل روز و اغلب در لوکیشنهایی واقع در کورنوال بریتانیا انجام پذیرفت.
میا واشیکوفسکا برای بازی در نقش «آلیس» رقبای سرشناسی همچون «آماندا سیفرد» و «لیندسی لوهان» را پشت سر گذاشت. البته پیش از قطعی شدن حضور برتون در این پروژه از «آن هاتاوی» نیز به عنوان یکی از کاندیداهای بازی در نقش آلیس نام برده شد اما هاتاوی به خاطر شبیه بودن این نقش به یکی دو نقشی که پیش از این ایفا کرده بود از قبول آن سرباز زد ولی به خاطر علاقه به همکاری با تیم برتون، بازی در نقش «ملکه سفید» را انجام داد.
انتخاب نام «چارلز» برای پدر آلیس ادای دینی بود به خالق اصلی داستان «آلیس در سرزمین عجایب» یعنی «لوئیس کارول» که در مجامع ادبی به نام «چارلز داگسان» هم شناخته شده است.
برای ارائه شمایلی جدید از کاراکتر «مَدهَتر» تیم برتون و جانی دپ مدت زمان زیادی را به بحث و بررسی پیرامون طرحهای ارائه شده برای این شخصیت پرداختند و در نهایت به طرح کنونی رسیدند.
آلیس در سرزمین عجایب » با بودجه 200 میلیون دلار تهیه شد و فروش جهانی آن بیش از یک میلیارد دلار بوده است و در جدول ده فیلم پر فروش جهان ،این فیلم مقام دهم را دارد.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
قبل از صبحانه به ۶چیز غیرممکن اعتقاد داشته باش!
فیلمی از تیم برتون.صنعت جدید سینما دست به تلفیق انیمیشن و واقعیت زده است.(اواتار و....)ترکیبی از واقعیت ورویا مثه خوابهای ما.صحنه های زیبامثه تابلوهای نقاشی.جلوه های فریبنده اساطیری با رنگهای زیبا.
دختری در آستانه بلوغ در استانه ازدواج ودر آستانه کشف دنیایی تازه وعجیب وبی علاقگی او به تغییرات وماندن در بهشت زیبای بچگی وبی گناهی.(بلندوکوتاه شدن قد)پازل های زندگی:انتظارات سرکوب شده.او در این سفر به معماهایی برمی خورد بی پاسخ:چرا کلاغ شبیه میز تحریره؟(اشاره به اینکه بعضی معماها در زندگی بی پاسخ می ماندانتظار نداشته باشید به همه جوابها برسیدکه سرخورده می شوید(frustrated)تنها چیزی که آلیس در سرزمین عجایب می یابد سرخوردگی در انتظارات است.
باغ نماد بهشت وزیبایی وبی گناهی است.
خرگوش نماد کنجکاوی است.
کلاهدوز(hatter)نماد تمایلات دربند است (انسان در قفس)
و اژدها نماد ترس.(که در اخر الیس بر این ترس غلبه می کند)
در قلمرو ظالمانه ومستبدانه ملکه قرمز همه نقاب بر چهره دارند ودنبال فرصت برای خیانت وفرار از این استبداد(سگ و موش ،استاین.....)
و کرمی که در پایان این سفر بر دوش آلیس پروانه میشود! وآلیس سوار بر کشتی که نماد سفر به سرزمینهای جدید است.
دوصحنه به شکل واقعی وانیمیشن در فیلم تکرار میشود:
لحظه تصمیم گیری آلیس برای ازدواج(واقعی)
لحظه تصمیم گیری او برای غلبه بر ترس وکشتن اژدها(انیمیشن)
ودر پایان این پیام زیبا:
تو نمی تونی به اراده دیگران زندگی کنی باید خودت تصمیم بگیری!
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
Alice in Wonderland
عنوان فارسی: آلیس در سرزمین عجایب
کارگردان: Tim Burton
تاریخ عرضه: 5 March 2010
ژانر: فانتزی ، ماجراجویی
بازیگران:
Mia Wasikowska
در نقش
Alice Kingsley
Johnny Depp
در نقش
The Mad Hatter
Helena Bonham Carter
در نقش
The Red Queen
Crispin Glover
در نقش
The Knave of Hearts
Anne Hathaway
در نقش
The White Queen
Stephen Fry
در نقش
The Cheshire Cat
Christopher Lee
در نقش
The Jabberwock
Michael Sheen
در نقش
The White Rabbit
Alan Rickman
در نقش
The Caterpillar
Matt Lucas
در نقش
Tweedledee / Tweedledum
فیلمنامه: Linda Woolverton
محصول کشور: آمریکا
زمان فیلم: 75 دقیقه
نام های دیگر این فیلم:
Alicia en el país de las maravillas (USA: Spanish title)
خلاصه داستان فیلم:
دختر 17 ساله ای بنام آلیس ( میا واسیکوسکا ) بطور عجیبی وارد سرزمینی میشود که در دوران کودکیش تصور میکرد. سرزمینی که در آن ملکه سفید و قرمز فرانروایی میکنند...
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
«آلیس» در امتداد تاریخ
بسیاری از نگاهها به همکاری مجدد برتون با جانی دپ دوخته شده اما در گذشته مریل استریپ، رالف ریچاردسون، دادلی مور، پیتر سلرز، دبی الن و حتی کری گرانت، گری کوپر و دبلیوسی فیلدز هم در اقتباسهای نمایشی و سینمایی متعدد «آلیس در سرزمین عجایب» مشارکت نموده و شگفتی خلق کرده بودند، هر نسخه جدیدی از افسانه ماندگار «آلیس در سرزمین عجایب» میتواند جالب و تماشایی باشد و موضوع وقتی جالبتر میشود که در نظر بگیریم این اقتباس جدید نه کار هر فیلمساز متعارفی بلکه ساخته «تیم برتون» یکی از غیرمتعارفترین فیلمسازان زمان است که در 53 سالگی هم، چندان از ایدههای «اسلیپی هالو» و «سویینی تاد»ی خود دست برنداشته و همانقدر در رویای آدمهای بیسر و درختهای آنتنوار غرق است که 20 سال پیش در زمان عرضه «ادوارد دست قیچی» که احتمالاً هنوز بهترین فیلم اوست، غرق بود.
داستان کلاسیک لوییس کارول این بار نیز توسط استودیوی کلاسیک شده والت دیسنی و این مرتبه به شیوه معجزهوار 3 بعدی به روی پرده سینما منتقل شده اما سکاندار پروژه همانطور که قبلاً گفتیم مردی است که هیچ سنخیتی با ایدههای سنتی و زیرساختهای عادی قصههای کلاسیک ندارد و نحوه تبدیل کردن «سویینی تاد» (2007) به یک قاتل غیرقابل فهم توسط وی در دو فیلم ماقبل آخرش میتواند آخرین سند در این خصوص به شمار آید. برتون در «ماهی بزرگ» (2003) و «چارلی و کارخانه شکلات» (2005) هم نشان داده بود که با افسانههای مربوط به جوانان و کودکان میانه خوبی دارد به شرطی که هر گونه عامل بازدارندهای از پیش روی او برای تبدیل کردن ماجرا به یک فانتزی صرف برداشته شود، مثل آن چه از یک شهر کاملاً شکلاتی در «چارلی و کارخانه شکلات» مشاهده کردیم. شهری که تمام اشیا و وسایل آن از شیرینی و شکلات و مرباهای لذیذ ساخته شده و به هرجا دست بزنید، محلولی شیرین جاری میشود.
در دنیای گربه و ملکه
«آلیس در سرزمین عجایب» نه داستانی از این دست بلکه پیرامون کاراکتری مرکزی و زنی جوان به نام آلیس است که ناگهان خود را در دنیایی مییابد که مخلوقات عمده آن مدهتر، گربه چیشایر و ملکه قرمز هستند. از او به عنوان چهرهای که پیشتر هم در این دنیا حضور داشته استقبال میشود اما قصه و به واقع داستانگو از ما میپرسند آیا او همان آلیسی است که در کودکی در آن جا چرخ میزد یا به موجودی غریبه و غیرقابل اعتماد بدل شده است.
نسخه جدید «آلیس»، هشتمین مرتبه همکاری برتون را با بازیگر محبوبش یعنی جانی دپ امکانپذیر ساخته و با بازی دپ 47 ساله نمای خاص و متفاوتی از کاراکتر مدهتر (کلاهدار دیوانه) را پیش روی خود میبینیم. در عین حال، همچون بازسازی «سیاره میمونها» (2001) و «سویینی تاد»، هلنا بونهام کارتر، همسر برتون در زندگی حقیقی و هنرمند بریتانیایی یکی از رلهای اصلی و به واقع نقش شیطانی ملکه قرمز را ایفا میکند و میا واسیکوفسکا استرالیایی و 20 ساله هم رل اول زن (آلیس) را بازی میکند، اما آیا میتوان نسخههای قبلی «آلیس در سرزمین عجایب» را که برداشتهای «بسیار منطبقتری براصل بودند، از یاد برد و به بهانه کار عجیب تازه برتون که از 14 اسفند در سطح جهان اکران میشود از آنها سخنی به میان نیاورد و از آلیس در امتداد تاریخ نگفت؟
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
فیلم فانتزی و پر سر و صدای "آلیس در سرزمین عجایب" به عنوان دهمین فیلم پر فروش تاریخ دست یافت. فیلم جدید ترین ساخته تیم برتن فیلمساز پست مدرن آمریکایی که اقتباسی تازه از کتاب مشهور " آلیس در سرزمین عجایب" نوشته لوئیس کرول به شمار می رود ، از ماه مارس گذشته (اسفندماه) تا کنون بر پرده سینما های جهان است.
این فیلم ظرف سه ماه ونیم گذشته در مجموع 9/929 میلیون دلاردر اکران امریکای شمالی و سایر کشور های جهان فروش داشته و به این ترتیب پس از عبور از فیلم "جنگ ستارگان : قسمت دوم – تهدید شبح " در رده دهم فهرست پر فروش ترین فیلم های تاریخ سینما، جایگزین فیلم "ارباب حلقه ها : دو برج " شده است.
"آلیس در سرزمین عجایب" با نقش آفرینی جانی دپ ، هلنا بونهام کارتر و میا واسیکوفسکا با نقد های مثبتی از سوی منتقدین و مخاطبان جدی سینما مواجه شده و همین نکته روند صعودی فروش فیلم تا حد دهمین فیلم پر فروش تاریخ سینما را تعجب آور کرده است.
هر چند افزایش سالانه قیمت بلیت سینما به ویژه قیمت بالای بلیت در سالن های مجهز به سیستم نمایش سه بعدی هم تاثیر به سزایی در افزایش میزان فروش فیلم داشته است.
سه قسمت از مجموعه فیلم های "هری پاتر" ، قسمت های اول و دوم "دزدان دریایی کارائیب" ، "ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" ، "شوالیه تاریکی " ، " تایتانیک" و "آواتار" در جمع ده فیلم پر فروش تاریخ سینما قرار دارند.این در حالی است که اکران "آلیس در سرزمین عجایب" همچنان ادامه دارد.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
بار دیگر ضیافتی از رنگ و نور پرده نقره ای را به تسخیر خود درمی آورد.
تیم برتون در اقتباس از داستان کلاسیک لوئیس کارول، یک فانتزی تمامعیار می سازد و برای تسخیر روح و روان تماشاگر، از نبوغش بهره میگیرد؛ نبوغی که میتواند این جسارت را به کارگردان «آلیس در سرزمین عجایب» بدهد که سن آلیس را بالا ببرد. در فیلم برتون، آلیس که حالا 19ساله شده، مجددا خرگوش سفید را دنبال میکند و باز هم وارد سرزمین عجایب میشود. فانتزی نهفته در تاروپود داستان، با سناریوی لیندا و ولورتن سطحی فراتر مییابد و برتون روی صندلی کارگردان، محملی برای تبلور دلمشغولی همیشگیاش مییابد: «هر چه عجیبتر، بهتر!». آلیس در سرزمین عجایب میکوشد تا اعجابانگیز بودن را به عنوان مهمترین منطق روایی اثر، جا بیندازد.
منبع: همشهری آنلاین
این ویژگی وقتی با قاب هایی سرشار از رنگ و نور که هارمونیشان چشم نواز هستند، همراه میشود با یاری حاشیه صوتی غنی و موسیقی سحرانگیز دنی آلفمن میتواند تماشاگر را مبهوت و شگفتزده کند. به این ترتیب آشناییزدایی سناریو، در مرحله کارگردانی نیز با انواع و اقسام تمهیدات برای عجیب و غریبتر بودن همراه میشود. وقتی در نمایی زیبایی بصری چنان موج میزند که گویی با یک شاهکار بلامنازع هنر نقاشی روبهرو هستیم، نمیتوان سلیقه هنری ناب برتون را تحسین نکرد.
هرچند همین برتون نابغه، مانند برخی دیگر از ساختههای این سالهایش موفق نمیشود انسجام اثر را حفظ کند. فیلم در لحظاتی، مناسب بچههای گروه سنی الف به نظر میرسد و در سکانسهایی ظرافتهایی را لحاظ میکند و ارجاعهایی میدهد که با فانتزیهای شیرین اسپیلبرگی فرسنگها فاصله دارد.
اگر اسپیلبرگ در آثار علمی- تخیلی دهه هشتادش، آرمانهای مردی را به تصویر میکشید که دلش میخواست کودک بماند، برتون کاراکتر کودک داستانی را که همه آن را از حفظ هستند به جوانی 19ساله تبدیل میکند. کودک دیروز حالا بزرگ شده ولی همچنان گرفتار رویای کودکی است. نوع و نحوه پردازش این رویاها با تمام باجهای بعضا ناگزیری که برتون به تماشاگر تینایجر داده است (کمپانی نمیتوانست در اقتباس از داستان آلیس در سرزمین عجایب مخاطب کودک و نوجوان را نادیده بگیرد) بارقههایی از نبوع را نیز به نمایش میگذارد.
بار دیگر این ذهن متخیل برتون است که در آسمان هنر هفتم امکان پرواز یافته است. هرچند این تخیل با ظرافت هنری و سلیقه بصری همراه شده ولی فیلم به مرور آنقدر منطق کارتونیبودنش را مورد استفاده و تأکید قرار میدهد که از حساسیت مخاطب نسبت به عوالم عجیبی که بر کاراکترهامی رود، کاسته میشود. شاید به همین دلیل است که برتون در چند پرده نهایی فیلمش به اکشن روی میآورد و حتی از تغییر لحن و از دست دادن هارمونی دو سوم ابتدای فیلمش، هراسی به دل راه نمیدهد.
آلیس در سرزمین عجایب گرچه مورد توجه تماشاگران قرار گرفته و پس از اکران آمریکا، در اکران جهانیاش نیز توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند ولی منتقدان واکنشهای متفاوتی را بروز دادهاند. درست مثل «سوئینیتاد» اینبار نیز برخی سینمایینویسان فیلم را شاهکار نامیدهاند و تعدادی از منتقدان بر باورناپذیربودن فانتزی اثر تاکید کردهاند.
میتوان گفت پس از «ماهیبزرگ» برتون هنوز نتوانسته فیلمی خلق کند که انسجامی درخور داشته باشد و اینبار در «آلیس...» تواناییاش در کارگردانی نمیتواند بر کاستیهای متن غلبه کند.
برتون در فیلمی که بیشترین بستر را برای سحرکردن مخاطب با قوه تخیل شگفتانگیزش یافته، به ندرت میتواند از سطح فراتر برود. همه آن رنگ و لعابها، کاراکترهای عجیب و حتی دیوانه، نماهایی که به کارت پستالهایی چشمنواز میمانند، در کنار بهرهگیری از تازهترین فناوریهای سینمایی هالیوود، نمیتوانند اغتشاشات سناریو را بپوشانند.
حتی به نظر میرسد که خود برتون هم این بار بیشتر مقهور امکانات تکنیکی و قابلیتهایی که داستان در اختیارش قرار داده بوده و نتیجه با وجود تمام تبلیغاتی که پیرامون فیلم به راه افتاده؛ چیزی فراتر از اثری چندپاره نیست. آلیس در سرزمین عجایب نشان میدهد که حتی نابغهها هم برای رفتن به سر صحنه فیلمبرداری، به سناریوی منسجم احتیاج دارند.
تداوم همکاری برتون و جانیدپ
«آلیسدر سرزمین عجایب» هفتمین همکاری جانیدپ با تیم برتون است. سالها پیش وقتی جانی دپ در «ادوارد دستقیچی» بازی میکرد، شهرت و اعتبار امروزش را نداشت، همچنان که برتون هم در آن دوران کارگردان فوقالعادهای محسوب نمیشد. در گذر این سالها تیم برتون و جانی دپ در پروژههای مختلفی با یکدیگر همکاری کردهاند و میتوان گفت دپ به متفاوتترین نقشهای زندگیاش، درمقابل دوربین برتون جان بخشیده است. نکته مهم و کلیدی در مورد دپ- که شاید مهمترین دلیل تداوم همکاریاش با کارگردان «آلیس...» باشد- انعطاف فوقالعاده چهرهاش است؛ انعطافی که باعث میشود در هزارتوی ذهن پیچیده تیم برتون همواره جایی برای این بازیگر وجود داشته باشد. جانی دپ پس از «سوئینی تاد» اینبار در «آلیس...» نقش متفاوتی را تجربه کرده که درست در نقطه مقابل همکاری قبلیاش با تیم برتون قراردارد. هلنا بونهم کارتر، همسر تیم برتون هم که در همه این سالها در آثار خالق «ادوارد دست قیچی» حضور داشته، در سهم بخشیدن به فانتزی اثر نقش موثری ایفا کرده است.
ناهید پیشور
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
نقد فیلم آلیس در سرزمین عجایب Alice in Wonderland
عنوان انگلیسی: Alice in Wonderland
کارگردان: تیم برتون
ژانر: فانتزی ، ماجراجویی
فیلمنامه: لیندا ورولتون
زمان فیلم: 108 دقیقه
محصول 2010 آمریکا
برنده جایزه اسکار بهترین طراحی لباس و بهترین طراحی هنری ۲۰۱۱
بازیگران:
جانی دپ (کلاه بسر)
میا واسیکوسکا (آلیس)
هلنا بونهم (ملکه قرمز)
خلاصه داستان فیلم:
دختر 17 ساله ای بنام آلیس ( میا واسیکوسکا ) بطور عجیبی وارد سرزمینی میشود که در دوران کودکیش تصور میکرد. سرزمینی که در آن ملکه سفید و قرمز فرانروایی میکنند...
نقد فیلم
تیم برتون در اقتباس از داستان کلاسیک لوئیس کارول، یک فانتزی تمامعیار میسازد و برای تسخیر روح و روان تماشاگر، از نبوغش بهره میگیرد؛ نبوغی که میتواند این جسارت را به کارگردان «آلیس در سرزمین عجایب» بدهد که سن آلیس را بالا ببرد. در فیلم برتون، آلیس که حالا 19ساله شده، مجددا خرگوش سفید را دنبال میکند و باز هم وارد سرزمین عجایب میشود. فانتزی نهفته در تاروپود داستان، با سناریوی لیندا و ولورتن سطحی فراتر مییابد و برتون روی صندلی کارگردان، محملی برای تبلور دلمشغولی همیشگیاش مییابد: «هر چه عجیبتر، بهتر!». آلیس در سرزمین عجایب میکوشد تا اعجابانگیز بودن را به عنوان مهمترین منطق روایی اثر، جا بیندازد.
این ویژگی وقتی با قابهایی سرشار از رنگ و نور که هارمونیشان چشمنواز هستند، همراه میشود با یاری حاشیه صوتی غنی و موسیقی سحرانگیز دنیآلفمن میتواند تماشاگر را مبهوت و شگفتزده کند. به این ترتیب آشناییزدایی سناریو، در مرحله کارگردانی نیز با انواع و اقسام تمهیدات برای عجیب و غریبتر بودن همراه میشود. وقتی در نمایی زیبایی بصری چنان موج میزند که گویی با یک شاهکار بلامنازع هنر نقاشی روبهرو هستیم، نمیتوان سلیقه هنری ناب برتون را تحسین نکرد.
هرچند همین برتون نابغه، مانند برخی دیگر از ساختههای این سالهایش موفق نمیشود انسجام اثر را حفظ کند. فیلم در لحظاتی، مناسب بچههای گروه سنی الف به نظر میرسد و در سکانسهایی ظرافتهایی را لحاظ میکند و ارجاعهایی میدهد که با فانتزیهای شیرین اسپیلبرگی فرسنگها فاصله دارد.
اگر اسپیلبرگ در آثار علمی- تخیلی دهه هشتادش، آرمانهای مردی را به تصویر میکشید که دلش میخواست کودک بماند، برتون کاراکتر کودک داستانی را که همه آن را از حفظ هستند به جوانی 19ساله تبدیل میکند. کودک دیروز حالا بزرگ شده ولی همچنان گرفتار رویای کودکی است. نوع و نحوه پردازش این رویاها با تمام باجهای بعضا ناگزیری که برتون به تماشاگر تینایجر داده است (کمپانی نمیتوانست در اقتباس از داستان آلیس در سرزمین عجایب مخاطب کودک و نوجوان را نادیده بگیرد) بارقههایی از نبوع را نیز به نمایش میگذارد.
بار دیگر این ذهن متخیل برتون است که در آسمان هنر هفتم امکان پرواز یافته است. هرچند این تخیل با ظرافت هنری و سلیقه بصری همراه شده ولی فیلم به مرور آنقدر منطق کارتونیبودنش را مورد استفاده و تأکید قرار میدهد که از حساسیت مخاطب نسبت به عوالم عجیبی که بر کاراکترهامی رود، کاسته میشود. شاید به همین دلیل است که برتون در چند پرده نهایی فیلمش به اکشن روی میآورد و حتی از تغییر لحن و از دست دادن هارمونی دو سوم ابتدای فیلمش، هراسی به دل راه نمیدهد.
آلیس در سرزمین عجایب گرچه مورد توجه تماشاگران قرار گرفته و پس از اکران آمریکا، در اکران جهانیاش نیز توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند ولی منتقدان واکنشهای متفاوتی را بروز دادهاند. درست مثل «سوئینیتاد» اینبار نیز برخی سینمایینویسان فیلم را شاهکار نامیدهاند و تعدادی از منتقدان بر باورناپذیربودن فانتزی اثر تاکید کردهاند.
میتوان گفت پس از «ماهیبزرگ» برتون هنوز نتوانسته فیلمی خلق کند که انسجامی درخور داشته باشد و اینبار در «آلیس...» تواناییاش در کارگردانی نمیتواند بر کاستیهای متن غلبه کند.
برتون در فیلمی که بیشترین بستر را برای سحرکردن مخاطب با قوه تخیل شگفتانگیزش یافته، به ندرت میتواند از سطح فراتر برود. همه آن رنگ و لعابها، کاراکترهای عجیب و حتی دیوانه، نماهایی که به کارت پستالهایی چشمنواز میمانند، در کنار بهرهگیری از تازهترین فناوریهای سینمایی هالیوود، نمیتوانند اغتشاشات سناریو را بپوشانند.
حتی به نظر میرسد که خود برتون هم این بار بیشتر مقهور امکانات تکنیکی و قابلیتهایی که داستان در اختیارش قرار داده بوده و نتیجه با وجود تمام تبلیغاتی که پیرامون فیلم به راه افتاده؛ چیزی فراتر از اثری چندپاره نیست. آلیس در سرزمین عجایب نشان میدهد که حتی نابغهها هم برای رفتن به سر صحنه فیلمبرداری، به سناریوی منسجم احتیاج دارند.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
نام فارسی فیلم:آلیس در سرزمین عجایب
نام انگلیسی فیلم:Alice in Wonderland
سال انتشار فیلم:۲۰۱۰
ژانر فیلم:انیمیشن ، ماجراجویی ، کمدی
چکیده ای از فیلم:۱۰ سال از زمان نخستین دیدار آلیس از سرزمین عجایب میگذرد. او اکنون دختری ۱۹ ساله است که برای فرار از یک پیشنهاد ازدواج در یک میهمانی، بهدنبال خرگوش سفیدی راه میافتد و مجددا سر از سرزمین عجایب در میآورد. اوضاع سرزمین عجایب بسیار دگرگون شده. ملکهٔ سرخ علیه خواهر خود، ملکهٔ سفید، توطئه کرده و بر سرزمین عجایب سیطره خویش را گسترانیدهاست. آلیس به کمک دوستانش (کلاهدوز دیوانه، گربه چشیر، کرم شبتاب، دوقلوهای دیدلدام و دیدلدو، و دیگران!) موفق به براندازی ملکه سرخ میشود. در انتها نیز آلیس به پیشنهاد لرد پاسخ منفی می دهد و تجارت دیرینه ی پدرش را از سر می گیرد…. آلیس در سرزمین عجایب نام فیلمی از تیم برتون است که بر اساس رمان معروف لوئیس کارول به همین نام ساخته شدهاست. این فیلم در ۵ مارس سال ۲۰۱۰ میلادی اکران شد. این فیلم هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون بعد از فیلم موزیکال سوئینی تاد بود.
' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '