رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد فیلم دیوانه از قفس پرید ساخته میلوش فورمن

دیوانه از قفس پرید
1975 آمریکا
One Flew Over the Cuckoo's Nest
کارگردان :Milos Forman


دیوانه از قفس پرید
فیلم محصول سال 1975
پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته که در ایران به نام دیوانه از قفس پرید معروف است، فیلمی آمریکایی به کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون است که درسال ۱۹۷۵ میلادی بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شده‌است.
تاریخ اکران: ۱۹ نوامبر ۱۹۷۵ م. (آمریکا)
کارگردان: میلوش فورمن
اقتباس شده از: پرواز بر فراز آشیانه فاخته
داستان: کن کیسی
آهنگ‌ساز: جک نیچه
بازیگران
جک نیکلسون (رندال مک‌مورفی)
لوئیز فلچر (پرستار راچد)
پرستار راچد
دنی دویتو

http://rasekhoon.net/_files/images/movie/14284_3.jpg
دیوانه از قفس پرید
کارگردان     میلوش فورمن
تهیه‌کننده     مایکل داگلاس
شول زائِنتز
نویسنده     رمان:
کن کیسی
فیلمنامه:
لورنس هاوبن
بو گَلدمن
بازیگران     جک نیکلسون
لوئیز فلچر
ویل سمسون
براد دوریف
موسیقی     جک نیچه
فیلم‌برداری     هسکل وکسلر
تدوین     شلدون کان
لینزی کینگمن
توزیع‌کننده     یونایتد آرتیستز
وارنر هوم ویدئو
تاریخ‌های انتشار
    ۱۹ نوامبر ۱۹۷۵، آمریکا
مدت زمان
    ۱۳۳ دقیقه
زبان     انگلیسی
هزینهٔ فیلم     حدود ۴٫۴ میلیون دلار آمریکا
فروش گیشه     ۱۱۲ میلیون دلار آمریکا

پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته (به انگلیسی: One Flew Over the Cuckoo's Nest) که در ایران به نام دیوانه از قفس پرید معروف است، فیلمی آمریکایی به کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون است که درسال ۱۹۷۵ میلادی بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شده‌است.

این فیلم به عنوان یکی از برترین فیلم‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود و در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر بانک اینترنتی اطلاعات فیلم‌ها، که در حال حاضر معتبرترین فهرست شامل عناوین فیلم است، جزو ۲۰ فیلم برتر قرار دارد.

داستان
در سال ۱۹۶۳، رندل پاتریک مک مورفی (جک نیکلسون) را به جرم داشتن رابطه جنسی با دختری پانزده ساله (که در ایالات متحده جرم سنگینی محسوب می‌شود) دستگیر می‌کنند. وی برای اجتناب از حکم سنگین، تمارض به داشتن بیماری روانی می‌کند. وی به حکم دادگاه برای بررسی وضعیت روانی‌اش به تیمارستان ایالتی فرستاده می‌شود.

اما مک مورفی در تیمارستان، با مقررات سخت و غیرانسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار راچد با بازی لوئیز فلچر) اعمال می‌شود مخالفت می‌کند. این مخالفت‌ها باعث دشمنی پرستار با وی می‌گردد و پس از جدالی بین این دو، مک مورفی را به بخشی می‌فرستند که به وی شوک الکتریکی وارد می‌شود. بعد از وارد کردن شوک الکتریکی به سر او و ادامه رفتارش وی را با لوبوتومی (برداشتن تکه‌ای از مغز) به موجودی تبدیل می‌کنند که دیگر خودش نیست و زندگی نباتی پیدا کرده‌است.


نام فیلم
ترجمهٔ کلمه به کلمهٔ نام فیلم به فارسی یکی از روی آشیانه فاخته پرید است که با توجه به این که "Cuckoo's Nest" یا "آشیانهٔ فاخته" در زبان انگلیسی کنایه‌ای است به معنای بیمارستان روانی، نام آن دیوانه از قفس پرید ترجمه شده‌است. هرچند که رمان آن اولین بار با نام پرواز بر فراز آشیانه فاخته ترجمه شده‌است و تا به امروز نیز کتاب با نام دوم، و فیلم با نام اول مشهور هستند.

همچنین این نام بخشی از یک از شعر کودکانه است:

Wire, briar, limber-lock
Three geese in a flock
One flew east, one flew west
And one flew over the cuckoo's nest.

در کتاب، شخصیت سرخ‌پوست، این ترانه را از کودکی خود به یاد می‌آورده است. با وجودی که این بخش در فیلم‌نامه نیامده، هنوز عنوان فیلم وجه تسمیه خود را حفظ کرده است: دو نفر به دلایل مختلف مردند، و دیگری آزاد شد.
بازیگران

جک نیکلسون در نقش رندل مک مورفی
لوئیز فلچر در نقش پرستار راچد
ویل سمسون در نقش چیف بورمدن
براد دوریف در نقش بیلی بیبیت
سیدنی لاسیک در نقش چارلی چسویک
کریستوفر لوید در نقش مکث تبر
دنی دویتو در نقش مارتینی
ویلیام ردفیلد در نقش دالی هاردینگ
دین بروکس در نقش دکتر جان اسپیوی
ویلیام دووال در نقش جیم سفلت
وینسنت شیاولی در نقش بروس فریدکسون
دلوس وی. اسمیت در نقش اسکانلن
مایکل بریمن در نقش الیس
ناتان جرج در نقش آتاندنت واشنگتن
لن فندرز در نقش پرستار ایتسو
میمی یرکیسیان در نقش پرستار پیلبو
میوز اسمال در نقش کندی
اسکاتمن کوروترس در نقش اردرلی ترکل
لوئیزا مورتز در نقش رز
کریستوفر کامپاگنا در نقش راکلی
پیتر بروکو در نقش کول مترسون
آلونزو براون در نقش میلر
امواکو کومباکو در نقش وارن
جوزیپ الیک در نقش بانکینی
کن کندی در نقش بنز گارفیلد
مل لامبرت در نقش رئیس مرکز
کای لی در نقش سوپر وایزر شب
دوایت مارفیلد در نقش السوورس
فیلیپ راس در نقش وولسی
تین ولچ در نقش راکلی

جوایز و افتخارات
اسکار سال ۱۹۷۵

فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته موفق به دریافت اسکار در تمام ۵ رده اصلی جوایز (مشهور به بیگ فایو Big Five) در چهل و هشتمین مراسم اسکار (۱۹۷۵) شد:

جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۷۵
جایزه اسکار بهترین کارگردان برای میلوش فورمن
جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جک نیکلسون
جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در در سال ۱۹۷۵ برای لوئیز فلچر در نقش پرستار رچد
جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی (لورنس هاوبن، بو گَلدمن)

در رده‌های زیر نیز این فیلم موفق به نامزدی اسکار شد:

نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم مرد (برد دوریف)
نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری (هسکل وکسلر و بیل باتلر)
نامزدی جایزه اسکار بهترین تدوین (ریچارد چو، لیزی کلینگمان و شلدون کان)
نامزدی جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم (جک نیچه)

و در دیگر جشنواره‌های مهم موفق به دست آوردن دو عنوان ذیل شد:

جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام در سال ۱۹۷۶
جایزه بهترین فیلم جشنواره بفتا در سال ۱۹۷۶

http://www.zurichfilmfestival.org/media/movie_images/oneflewover3_thumb_700x600.jpg
بررسی فیلم

One Flew Over the Cuckoo's Nest دیوانه ای از قفس پرید


به راستی دیوانه کیست و به چه کسی دیوانه گفته می شود؟ خط دیوانگی کجاست و دنیای دیوانگان چگونه است؟؟ اینها مسائلی است که در طول زمانها و با دیدن شخصی که دچار اختلالات روانی است بیشتر در ذهن ما نقش می بندد.

میلوش فورمن یکی از اشخاصی است که توانسته است با ساخت فیلمی در این زمینه بیننده را لحظاتی با دنیای دیوانگان همراه کند و الحق که این کار را عالی انجام داده است. فورمن یکی از معدود کارگردانان زنده است که تا به حال توانسته است 2 بار افتخار دریافت جایزه اسکار را داشته باشد و نکته قابل توجه اینکه وی در طول 45 سال زندگی سینمایی خود تنها 13 فیلم سینمایی را کارگردانی کرده است. ساخت چنین تعداد فیلم و درو کردن بسیاری از جایزه ها در هر یک از فیلمها نشان دهنده بازده فوق العاده و حساسیت وی در ساخت یک اثر سینمایی قوی باشد.

فورمن بیشتر شهرتش را مدیون فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته یا همان دیوانه ای از قفس پرید می باشد که ساخته سال 1975 است. این فیلم تحسین بسیاری از منتقدان را به خود معطوف ساخت و بسیاری از جوایز معتبر سراسر جهان را در کارنامه اش ثبت کرد.

دیوانه ای از قفس پرید برگرفته از رمان معروفی با همین نام نوشته کن کیسی است که در سال 1962 توجه بسیاری را به خود جلب کرد. در ابتدا کرک داگلاس نویسنده و بازیگر سینما امتیاز ساختن فیلمی بر مبنای این کتاب را از کیسی خرید؛ اما بنا به دلایلی نتوانست ساختش را آغاز کند و بعد از آن تصمیم بر این شد که فورمن به عنوان کارگردان و جک نیکلسون به عنوان بازیگر نقش اول (مک مورفی) ایفای نقش کند.

داستان فیلم در مورد رندل پاتریک مک مورفی است. وی به جرم تجاوز دستگیر شده است و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانیش به بیمارستان روانی ایالتی می فرستند. در آنجا پرستار سختگیری مسئول می باشد که مک کورفی...

علت وقوع داستان فیلم حکم دادگاه برای مشخص شدن وضعیت روانی مورفی است که با توجه به نیاز دانستن این قوانین، مختصری به شرح بیماری روانی و مجازات دادگاه برای مجرمین روانی می پردازم:

جنون در لغت به معنی پوشیده گشتن و پنهان شدن است. در اصطلاح کسی را که بر اثر آشفتگی روحی و روانی عقلش پوشیده مانده و قوه درک و شعور را از دست داده است مجنون می نامند. در واژگان فقهی جنون و عقل در مقابل هم به کار رفته است. عقل مهمترین رکن مسئولیت است. جنون به معنی مصطلح کلمه عبارت است از افول تدریجی و برگشت‌ناپذیر حیات روانی انسان، یعنی توانایی درک، احساس و اختیار.

با نگاهی به تاریخ تحولات کیفری و با دیدن تشتت آرای قضات و صاحبنظران در شناخت مفهوم جنون می‌توان دریافت که در گذشته‌های دور رویه‌ای یکسان در برخورد با مقوله جنون و مسئولیت کیفری مجانین وجود نداشته است اما با تبیین این واژه و تعامل روز افزون علم حقوق و علم روانشناسی و پزشکی قانونی و حرکت جوامع و حکومت ها به سوی عدالت، شاهد حرکت به سوی وحدت رویه‌ای برای برخورد و تعامل با این مقوله در سراسر جهان می‌باشیم. در همه قوانین کیفری، رفع مسئولیت جزایی و عدم مجازات مجرم مشروط به اثبات ناتوانی فرد از تشخیص درست و نادرست نیز، با ناآگاهی فرد از نتیجه رفتار خود است.

بر اساس اکثر قریب به اتفاق قوانین جزایی دنیا، مجرمین فاقد مسئولیت کیفری، نمی توانند موضوع مجازات کیفری قرار گیرند ولی دادگاه می‌تواند درباره اقدامات لازم جهت بازپروری و حفظ امنیت جامعه با کمک متخصصان پزشکی قانونی تصمیم‌گیری کند. چنین اقداماتی صرفاً پیشگیرانه است. این تدابیر می‌توانند آموزشی (نظیر به کارگیری در موسسات آموزشی ویژه)، درمانی (نگهداری در بیمارستان‌های روانپزشکی حفاظت شده) و یا حمایتی (ممنوعیت نسبت به برخی مشاغل) باشد. در حالی که این اقدامات توسط دادگاه تحت عنوان مجازات‌های تکمیلی برای مجرمین دارای مسئولیت کیفری اتخاذ می‌شود، برای مجرمین فاقد مسئولیت کیفری، به عنوان مجازات اصلی خواهد بود. هر چند در اکثر قوانین جزایی به دلیل تفاوت در درک ماهیت اختلالات روانی از منظر روانپزشکی و حقوقی، نظر قاضی و یا هیئت منصفه نهایتاً تعیین کننده است اما در برخی از بازنگری‌های قانونی این اختلافات کمتر شده است.

عدم مسئولیت کیفری بیماران روانی (خصوصاً مجانین) در قوانین بیشتر کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده است.

اما فیلم و محتوای آن:

داستان فیلم بسیار متناسب آغاز میشود،در اولین سکانس از فیلم ما شاهد بیماران روانی و آسایشگاه هستیم و در سکانس دوم فیلم شاهد ورود بازیگر اصلی فیلم به داستان فیلم می باشیم، چنین شروعی در یک فیلم فقط می تواند یک معنی داشته باشد و از همین صحنه اول فیلم میتوان چنین برداشت کرد که صحنه آخر فیلم به طوری می خواهد در ذهن بیننده یک مقایسه پیش از ورود مک مورفی و بعد از ورود وی و اثرات حضورش در این بیمارستان را نشان دهد. با دیدن چنین صحنه هایی از یک فیلم انتظار می رود فرد ورودی که در ابتدایی ترین صحنه وارد فیلم می شود هم با موضوع فیلم رابطه ای داشته باشد و بیننده در رفتار های مورفی که تازه وارد فیلم شده است انتظار حرکاتی معمول که از یک روانی را در گذشته دیده است دارد، ولی خوشحالی جوان بعد از باز شدن دستبندهایش و آرامش وی حکایت از انتظاری را دارد که تماشاگر باید انجام دهد.

در کل می توان داستان این فیلم را به چهار بخش تقسیم کرد:

اولین بخش ورود و آماده سازی ذهن بیننده نسبت به جو بیمارستان و آشنایی با شخصیتها و رفتارهای افراد داخل بیمارستان است. پس از ورود مورفی به بیمارستان مدیر بخش با وی دیداری می کند، در این دیدار وی از او سوال می کند که آیا خود او فکر میکند که دیوانه است یا خیر؟ که بیشتر با توجه به رفتارهای بروز داده شده از مورفی در ابتدای فیلم و نگذشتن مدت زمان بسیاری از فیلم منظور کارگردان از این موضوع فقط می تواند یک چیز باشد و آن ایجاد یک حس متفاوت و شک نسبت به وضعیت روانی مورفی در ذهن بینندگان فیلم است. نکته قابل توجه و بسیار جالب این فیلم اخت گرفتن و دوست شدن بسیار سریع افراد روانی در این بیمارستان با یکدیگر است؛ چنانچه از ابتدای فیلم ما شاهد پوکر بازی آنها با یک دیگر و حس کمک کردن آنها نسبت به یکدیگر هستیم و خود مک هم در نشان دادن حس دوستی خود نسبت به دیگران راغب است. دیدن یک انسان که باید به دید یک دیوانه به او نگاه کرد ولی در دل باید به او به دید یک شخص بیخیال نگریست، حس زیبایی در بیننده ایجاد میکند و واقعا باید به چنین بازیگرانی که میتوانند اینچنین حس زیبایی را در دل بیننده ایجاد کنند آفرین گفت، زیرا یکی از علل موفقیت اینچنینی فیلم بازی فوق العاده بازیگران آن است.

بخش دوم جلسات روانکاوی و حرف زدن با یکدیگر همراه با سر پرستار جدی و خشن است. در این جلسات هر یک از بیماران در مورد مشکلات خود در رابطه با زندگی که در بیرون از بیمارستان و در زندگی عادی خود داشته اند صبحت می کنند. سر پرستار بخش به طور فوق العاده ای خشک و مقرراتی است و این نوید مشکلات بسیاری را در قسمت های بعدی فیلم میدهد بخصوص زمانی که مورفی از وی میخواهد که صدای موسیقی بخش را کمی آرام تر کند که نیاز نباشد وی برای حرف زدن فریاد بکشد ولی پرستار با از انجام این کار ممانعت میکند که دلیل این صحنه فقط آینده سازی فیلم در ذهن بیننده است که وی با مک به هیچ عنوان کنار نخواهد آمد. قسمتهای جالب این جلسات رای گیری هایی است که دو مرتبه به درخواست مک مورفی انجام میشود، در مرحله اول و در یکی از ابتدایی ترین مراحلی که مورفی به آنها پیوسته بود وی از پرستار درخواست میکند که به آنها اجازه دهد به جای این جلسات خستگی آور به تماشای مسابقه بیسبال بپردازند ولی با رای گیری که میان افراد جلسه صورت می گیرد به این نتیجه می رسند که افراد علاقه ای برای دیدن این مسابقات ندارند چون اصلا زندگی بیرون از آنجا برایشان معنی ندارد و حتی شاید اصلا نداند بیسبال چیست!!! صحنه جالبی که بعد از این رای گیری اتفاق می افتد حس خوشحالی است که در چهره پرستار بخش نقش میگیرد و با نگاه ملیحی که به مورفی شکست خورده میکند کاملا مشخص است که این را یک پیروزی بزرگ برای خود دانسته است و این نشانه غرور احمقانه وی است. بعد از این اتفاق شوق فرار در ذهن مک بیشتر از قبل شکل میگیرد و وی همواره به دنبال راهی برای بیرون رفتن از آن آسایشگاه و راحت شدن از دست این پرستار متکبر است و برای فرار نهایت تلاش خودش را میکند. حتی کندن آب خوری آسایشگاه و فرار از لوله ها که موفق به انجام آن نمی شود.


در مرحله بعدی جلسه مک دوباره پیشنهاد خودش را مطرح میکند و این بار با استقبال بیشتری روبه رو میشود که تقریبا 9 نفر از افراد آن جلسه خواهان دیدن مسابقه بیسبال و تعطیلی جلسه هستند ولی از آنجایی که پرستار بسیار متکبر است و به بقیه افراد داخل اتاق نیز اشاره میکند که آنها 18 نفر هستند و باید یک رای دیگر جذب کند. چیزی که هر بیننده ای از این صحنه در می یابد کوچک شمردن افرادی است که به آنها روانی گفته می شود و پرستار یا به عبارتی جامعه حاضر نیست به چیزهایی که افراد کم توانتر از خود می خواهند تن بدهند و آنها را بپذیرد و این یکی از مهمترین نتایجی است که در پایان فیلم می توان از داستان گرفت. بعد از کاری که پرستار با مک میکند وی که از صمیم قلب می خواهد این مسابقات را ببیند دست به عملی دیگر میزند؛ وی با وجود خاموش بودن تلویزیون شروع به گزارش بازی خیالی می کند و با استقبال پر شور دیگران مواجه میشود. این صحنه میخواهد به هر توانی که دارد به بینندگان بفهماند که درست است آنها فرصت دیدن مسابقه را از دست داده اند ولی با تمام وجود می خواهند این خواسته اشان عملی شود و برای به دست آورد آن تمام تلاش خود را میکنند.

بعد از بی توجهی که به خواسته بیماران صورت می گیرد بخش سوم فیلم که فرار مک از بیمارستان و بردن دوستانش به ماهیگیری است شروع میشود. مک که با توجه به عملی نشدن خواسته اش فکر تفریحی برای خود است تصمیم میگیرد از بیمارستان بیرون برود. وی اتوبوس تفریحی بیماران را می دزدد و تمام دوستان خود را به طرف اسکله می برد. صحنه فوق العاده دیگری که در این میان شکل می گیرد معرفی کردن افراد به مامور اسکله است. مک تمامی بیماران را دکتر خطاب می کند و می گوید آنها برای تفریح از مرکز روانی بیرون آمده اند و این قایق را کرایه کرده اند. نکته قابل برداشت، تفاوت میان انسانهای عادی که خود را در درجات بالای علمی می دانند و یک روانی از دید همه یکسان نمی باشد، از دید مک یک روانی با یک دکتر تفاوتی ندارد فقط دست زمانه آن را خوش شانس آفریده است و این بیماران را روانی کرده است. یاد دادن ماهیگیری به همه بیماران از صحنه های زیبای این فیلم است، چون بیننده می تواند حس دوستی و کمک را در چهره افرادی ببیند که جامعه به طوری آنها را طرد کرده است در حالی که یاد دادن چیزی در زندگی روزمره انسان های عادی به یک دیگر همواره همراه با خساست افراد همراه است ولی این حرف ها در میان آنها معنایی ندارد.

بعد از بازگشت آنها به بیمارستان مک در صحنه های آخر فیلم تصمیم به فراری واقعی به کمک دوستان خود می گیرد. شخصی که در این فیلم جایگاه خاصی دارد شخص سرخ پوستی قوی هیکل است که همه وی را کر و لال می دانند ولی با وجود این کمک هایی که مک به او می کند اعم از یاد دادن بسکتبال و... به وی و به اصطلاح به حساب آوردن وی، او را تبدیل به یکی از دوستان نزدیک مک می کند تا آنجا که در لحظه درگیری با ماموران به کمک مک می آید و مانع کتک خوردن وی می شود.

فرار مک با موفقیت همراه می شود ولی باز هم حس کمک وی به دیگر افراد این فیلم موجب می شود وی نتواند این کار خود را عملی کند و صحنه غم انگیز آخر فیلم کشته شدن یکی از افراد آنجا به خاطر غرور پرستار متکبر آنجا است که موجب خود کشی جوانی دوست داشتنی میشود، جوانی که مک فرصت دوست داشتن و چیزی که وی میخواهد را به او میدهد، اما تکبر پرستار موجب خودکشی او می شود. مک نمی تواند آن را تحمل کند و با حمله به پرستار باعث شکستن گردن وی می شود که این حمله به شدت از دل بینندگان تحسین میشود و همه حق را به مک می دهند...
بعد از این اتفاق انواع شکنجه های جسمانی بر روی مک به عنوان درمان صورت میگیرد که دوست سرخ پوست وی، او را از این شکنجه ها رها میکند.

چیزی که ما در این فیلم میبینیم تفاوت های زندگی دو قسمت از مردم در جامعه است. افرادی که روانی خوانده می شوند و افراد دیگری که دسته اول را روانی می خوانند!! این فیلم مرز جنون را از نگاه بیننده جست و جو می کند. به راستی به چه کسی دیوانه می گویند؟؟ افرادی که امروزه مردم به چشم روانی به آنها نگاه می کنند فقط دسته ای دیگر از کسانی هستند که در برای خود دنیایی دیگر دارند و حتی بسیاری از آنها از ترس زندگی در جامعه ای که در آن زندگی میکنند خود را داوطلبانه به بیمارستان می سپارند؛ همانطور که در این فیلم میبینیم که تقریبا همه آنها خود داوطلبانه به آنجا رفته اند چون از دنیای واقعی ترس دارند و از موقعیت های آنها میترسند. مک مورفی شخصی است که به تعدادی از این افراد جرات زندگی در جامعه را میدهد.
آیا انسانهایی که دنیای بزرگتری دارند، باید اجازه دخالت در رفتار دیگران را به خود بدهند؟؟ چیزی که این فیلم به ما یادآوری میکند شهوت دخالت انسانها در طبیعت است، در دنیای افراد دیگر.

به راستی دکتر کیست و دیوانه به چه کسی گفته می شود؟؟

منبع : سایت سینما سنتر
http://www.miyanali.com/patch2image.php?patch=usr/mujan/gal18.jpg&624746213
 نام فیلم:پرواز بر فراز آشیانه فاخته(دیوانه از قفس پرید)
 One Flew Over The Cuckoo"s Nest
 کارگردان:میلوش فورمن
 نویسنده: کن کیسی
 سال:1975
 زمان:123دقیقه
 بودجه:حدود 4,4 میلیون دلار آمریکا
 فروش:112میلون دلار آمریکا

 بازیگران:
 جک نیکلسون
 لوئیز فلچر
 ویل سمپسون
 براد دوریف
 آنجلیکا هاستون
 جوایز و افتخارات:
 فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته موفق به دریافت اسکار در تمام ۵ رده اصلی جوایز (مشهور به بیگ فایو Big Five) در چهل و هشتمین مراسم اسکار (۱۹۷۵) شد:


جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۷۵
جایزه اسکار بهترین کارگردان برای میلوش فورمن
جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جک نیکلسون
جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در در سال ۱۹۷۵ برای لوئیز فلچر در نقش پرستار رچد
جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی (لورنس هاوبن، بو گَلدمن)


 در رده‌های زیر نیز این فیلم موفق به نامزدی اسکار شد:

نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم مرد (برد دوریف)
نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری (هاسکل وکسلر و بیل باتلر)
نامزدی جایزه اسکار بهترین تدوین (ریچارد چو، لیزی کلینگمان و شلدون کان)
نامزدی جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم (جک نیچه)


 سایر جوایز


جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام در سال ۱۹۷۶
جایزه بهترین فیلم جشنواره بفتا در سال ۱۹۷۶

 خلاصه داستان:

 در سال ۱۹۶۳، رندل پاتریک مک مورفی (جک نیکلسون) را به جرم داشتن رابطه جنسی با دختری پانزده ساله (که در ایالات متحده جرم سنگینی محسوب می شود) دستگیر می‌کنند. وی برای اجتناب از حکم سنگین، تمارض به داشتن بیماری روانی می کند. وی به حکم دادگاه برای بررسی وضعیت روانی‌اش به تیمارستان ایالتی فرستاده می شود.

 اما مک مورفی در تیمارستان، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار رچد با بازی لوئیز فلچر) اعمال می‌شود مخالفت می‌کند.

 فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته ( در ایران:دیوانه از قفس پرید ) یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما محسوب می گردد.چه از نظر کارگردانی و وجوه تکنیکی کار و چه از نظر فیلمنامه.اگر در فیلمنامه کار دقیق شویم و شخصیت پردازی کار را مورد بررسی قرار دهیم به یک شخصیت مثال زدنی در تاریخ سینما دست پیدا می کنیم.شخصیت رندل پاتریک مک مورفی.مک مورفی در فیلم تمامی ویژگی های یک قهرمان را داراست.به عنوان مثال همیشه می بینیم که دارد از دیگران در مقابل شخصیت ضد قهرمان داستان(پرستار رچد)دفاع می کند و حتی خود را در این راه فدا می کند اما در ابتدای فیلم ما شمایلی از یک قهرمان در او نمی بینیم.ما مردی را می بینیم که به یک دختر نوجوان تجاوز کرده و شاید او را در ابتدا ضد قهرمان،فیلمنامه شناسایی کنیم اما کن کیسی آرام آرام ویژگی های یک قهرمان را در او آشکار می سازد وجای قهرمان و ضد قهرمان به ناگهان عوض می شود.به همین خاطر است که می گویم فیلمنامه این فیلم یک نمونه قابل تدریس است.مک مورفی،شخصیتی است که طالب آزادی است.دوست دارد که آزاد باشد و تحمل دیکتاتوری پرستار رچد را ندارد.این مقابله آزادی با دیکتاتوری،در سکانسی مک مورفی و دوستانش می خواهند که مسابقات را تماشا کنند و راچد مانع می شود که منتهی می شود به این که مک مورفی در خیالات خود مسابقه ای برگزار می کنند و از همه دعوت به تماشای آن می کنند.

 از بحث شخصیت پردازی که بگذریم،می رسیم به بحث بازی های بازیگران فیلم.بازی جک نیکلسن در نقس مک مورفی،برگ برنده فیلم است. نیکلسن تا می توانسته برای نقش مایه گذاشته و حتی به شخصیت پردازی فیلمنامه کمک کرده.همچنین بازیگران نقش های دیگر مخصوصاً پرستار رچد با بازی های قدرتمند خود با هم رقابت می کنند.
 از نظر کارگردانی، فیلم در جایگاه بالایی قرار دارد.دکوپاژ و میزانسن های قوی فورمن ،صحنه های باور پذیر و پرمعنا جلوه می دهد.فیلمبرداری هاسکل وکسلر، بسیار چشم نواز است و تماماً در خدمت فیلم اما یکی دیگر از نقطه قوت های فیلم موس یقی جک نیچه است.او با موسیقی هایش در فیلم آرامشی برای ذهن مخاطب به ارمغان آورده است به طوری که حتی می توان موسیقی های فیلم را به صورت جداگانه شنید و لذت برد.

 در آخر باید بگویم این فیلم یک شاهکار در کارنامه فورمن محسوب می شود و می توان با دیدن این فیلم زیبا،با شخصیت مک مورفی در طول فیلم همراه شد و از همزاد پنداری با این شخصیت لذت برد.

 نقد : amir_kubrick
http://www.7sarzamin.ir/wp-content/uploads/2015/04/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%81%D8%B3-%D9%BE%D8%B1%DB%8C%D8%AF4.jpg

مروری بر شخصیت مک مورفی در فیلم نامه دیوانه از قفس پرید

مطلب زیر را چند ماه قبل در ماهنامه فیلمنگار نوشتم؛ درباره یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های سینمایی در فیلمی دوست داشتنی:

 

 ساختار شکنی مک مورفی

 

راندل پاتریک مک مورفی شخصیت محوری فیلم نامه دیوانه از قفس پرید است. او را کم و بیش در تمام فصل های متن می یابیم. برای همین اصولا روایت اثر با کنش ها و واکنش های او است که پیش می رود و تقریبا موقعیتی هم سنخ بین روایت و شخصیت اصلی شکل می گیرد و فراز و نشیب های هر دو مولفه از روندی مشابه برخوردار است. کار با حضور او آغاز می شود ، با اعتراض ها و طغیان های او به اوج می رسد و با مرگ نمادینش به اتمام می رسد. برای همین پردازش چنین کاراکتری ظرائف خاص خود را می طلبد ؛ آن هم در فضایی متمایز و استیلیزه همچون آسایشگاه روانی .

 

مختصات کلی مک مورفی از همان سکانس افتتاحیه به خوبی شناسانده می شوند. معمولا در قالب های کلیشه ای معرفی شخصیت در متن های فیلم نامه ای ، فیلم نامه نویس در مستقیم ترین شکل ویژگی های او را بازگو می کند که مثلا چند ساله است و چه روحیه ای دارد و ...اما در فیلم نامه دیوانه از قفس پرید از این قالب های منجمد و مکانیکی پرهیز شده است. حضور اولیه و غریب مک مورفی در بالای تانکر آب با سر و رویی خاکی و زخمی از یک سو و امتداد نگاهش به خورشید گویای وضعیتی کلی از روحیات او به شکلی درخشان است: آدمی معترض که همواره می خواهد از بندها بگسلد و دورنمای خود را در مسیری پرفاصله به افق خورشید می جوید. فیلم نامه نویس این مقدمه را می چسباند به سکانس دوم که فضای راکد تیمارستان است. بدین ترتیب از شخصیت پویای مردی که هنوز درست و حسابی نشناختیمش ، به فضایی منفعلانه سوق داده می شویم تا در بستری دیالکتیکی قرار بگیریم. این بستر ، موتور اصلی پرداخت شخصیت مک مورفی است. تقابل دینامیسم شخصیتی او با رخوت و سستی حاکم بر محیط پیرامون ، بهترین موقعیت را برای درآوردن تک به تک شناسه های وجودی اش فراهم می کند.او از همان اولین حضورش در تیمارستان رفتاری نامتعارف ( در قیاس با قوانین خشک محیط) بروز می دهد: بوسه بر چهره نگهبانی که دستبندش را آزاد می کند می زند ، به شکلی تابلو نزدیک یک پرستار حرکت می کند و به پرستاری دیگر متلک می اندازد. در میان بیماران هم که چنان با راحتی صحبت از علائقش درباره قمار و بازی می کند که دیگر روحیه شورشی و ناسازگارش را عیان می سازد. بدین ترتیب فیلم نامه نویس آغاز کار شخصیت پردازی را با امر «تببین» رقم می زند. این تبیین گری شخصیتی در جلسه گفت و گوی مک مورفی و دکتر اسپایوی با عطف به گذشته و پرونده او تعمیق پیدا می کند. نکاتی استخراج شده از پرونده مک مورفی از قبیل این که «او نیروی بالقوه ای برای ایجاد شورش در زندانیان دارد» و یا «پنج بار دستگیری به اتهام حمله ...» و یا «ممکن است این مرد برای فرار از کار سخت در اردوی کار وانمود به بیماری روانی کند» ؛ به خوبی ذهن مخاطب را برای ریشه یابی و تحلیل شخصیت مورد نظر آماده می سازد. اما این فقط مقدمه کار است. حالا باید وارد مرحله دوم شد که از پله «تبیین منش» به پله «انگیزه آفرینی» عزیمت می کنیم.

مک مورفی در این مقطع به تدریج با اوضاع غریب حاکم بر فضا آشنا می شود : گروه درمانی های اعصاب خردکن ، داروهای بی نام و نشان ، موسیقی بلند فاقد کارکرد ، و محرومیت بی دلیل از سرگرمی هایی مانند تماشای مسابقات ورزشی از تلویزیون. فیلم نامه نویس با این فضاسازی های هوشمندانه ، انگیزه سازی برای کنش های بعدی مک مورفی را شکل می دهد . مردی که منش شورشی دارد حالا در برابر وضعیت منظمی که نظمی بی منطق دارد ، شروع به هنجارشکنی هایی می کند که از قضا منطق استدلالی بسیار قوی تری از نظم سست بنیان بیمارستان دارد. اولین نمود این ماجرا در توجه مک مورفی به مردی است که در وسط جلسه گروه درمانی در شلوارش ادرار می کند و او مرد رنجور را به کناری می کشد تا زجر بیش تر نبیند که البته با اعتراض سرپرستار مواجه می شود. بعدا این رویه در اعتراض رسمی به ماجرای موسیقی و تلویزیون تداوم می یابد و مک مورفی به تدریج وارد عمل می شود و انگیزه هایش را به انگیخته و کنش مبدل می سازد: نزد بیماران دیگر علیه سرپرستار صحبت می کند و می کوشد از راهی همچنان منطقی وارد شود و برای همین ماجرای رأی گیری برای تماشای مسابقه بیسبال را پیش می کشد که در دفعه اول ناکام باقی می ماند و در دفعه دوم با زمینه چینی های قبلی موفق به کسب آرای موافق بیش تر می شود. اما این جا دیگر نوبت مرحله جدید است. مقاومت غیرمنطقی سرپرستار در برابر او و برداشت غلط انداز از اکثریت و اقلیت رأی گیری ، راهی دیگر را پیش روی مک مورفی می گشاید. این جا است که فیلم نامه نویس ، به پله ای بالاتر قدم می نهد و کنش مندی شخصیت داستان را از «اعتراض منطق محور» به سمت «شورش های ساختار شکنانه» عزیمت می دهد.

زمانی که مک مورفی در مقابل تلویزیون خاموش ، خود موجد هیجان می شود و ادای گزارشگر بازی ای خیالی را درمی آورد ، مطلع این حرکت شورشی شکل می گیرد. طغیان مزبور دقیقا قبل از یک موقعیت نمادین زیبا بروز می یابد : جایی که مک مورفی تلاش می کند آبخوری سنگین را جا به جا کند و نمی تواند و البته این جمله اساسی را هم بر زبان می آورد:« من سعی ام رو کردم. لعنت خدا، دست کم مطمئنم تا جایی که تونستم تلاشم رو کردم. نکردم؟ » این عبارت غایت کنش شورشی او را نشان می دهد. او در این مرحله فقط می خواهد بنیان ها را بکند و ساختارها را بشکند. پس دیگر می زند به سیم آخر و به هر کاری که حریف حاکم را از میدان به در کند دست می زند ؛ از مبارزه در مسابقه بسکتبال گرفته تا گریز از آسایشگاه و گردش تفریحی با قایق و نهایتا ترتیب دادن پارتی شبانه در آسایشگاه. او در مقابل چنین شورشی البته مورد تهاجم نگهبانان قرار می گیرد و دو بار تحت شوک الکتریکی واقع می شود که بار دوم به حیات نباتی اش منجر می شود ، اما انگار مرگ پایان او نیست، ولو آن که مرد سرخ پوست ( رییس ) به ظاهر او را خفه می کند. مک مورفی در اوائل ورودش به تیمارستان تشخیص داده بود که ساکنان آن جا به قهرمان نیاز دارند و در فرجام کار ، زمانی که بیماران شایعاتی را با هم نجوا می کنند («این حقیقت داره که مک مورفی دیروز دو مراقب رو کشته و فرار کرده؟») انگار شمایل قهرمانی از نوع اسطوره وارش بر شانه های وجود مک مورفی می نشیند. پرواز سرخ پوست از آسایشگاه ، که دقیقا بر مبنای الگوی مک مورفی ( از جا کندن آبخوری) است ، تبلور عینی این روح اسطوره ای است.

شخصیت پردازی مک مورفی یک درس تمام عیار برای علاقه مندان به فیلم نامه نویسی است. نویسنده در عین این که مرکز ثقل کار را روی کاراکتر او قرار می دهد ، از عناصر دیگر هم بهره فراوان می برد تا به تعمیق شخصیت پردازی او نائل آید. شخصیت پرستار راچد درست در مقابل کاراکتر او قرار دارد. انجماد و عصاقورت دادگی مقرراتی پرستار در کنار منش غیر انسانی اش ، باعث تجلی لایه هایی از شخصیت مک مورفی می شود که در شکل انتزاعی اش چندان قابل رویت نبوده است. به همین بیفزایید کارکرد تکمیلی کاراکترهای دیگر مانند بیلی ( و نقطه ضعف جنسی اش )و برامدن ( و کرولال نمایی اش ) و دیگران که ویژگی های رفتاری و شخصیتی شان ، جنبه های وجودی قهرمان قصه را غنی تر می سازد. اله مان هایی مثل همان آبخوری و یا عنصر پنجره و سیگار و قایق تفریحی و... هم در همین راستا قرار می گیرند. پرمغزتر از همه موقعیت نمادین او در لایه های فلسفی کار است که به خوبی منطبق با آموزه های پست مدرنیستی اندیشمندانی همچون میشل فوکو می شود. می دانیم که فوکو کتابی دارد به نام جنون و تمدن و در آن به تبارشناسی بحث دیوانگی و فلسفه تأسیس تیمارستان ها و...در طول تاریخ می پردازد و در نهایت به نتیجه ای فلسفی دال بر موقعیت متزلزل منطق پوزیتیویستی و ساختار مدرن اجتماعی و رهاوردهای آن همچون دموکراسی و قانون گرایی می رسد. طبق این الگو ، مک مورفی نماینده شورش علیه این مناسبات مدرن است ، مناسباتی که از قانون و دموکراسی و نظم ، معنایی تهی از مفهوم اصلی شان استخراج می کند و از آن ها در راستای تحکیم موقعیت سلطه گرانه خویش بهره می گیرد. مرگ مک مورفی در نهایت کار ، عزیمت به دنیای فرامدرنی است که در پی شوریدن علیه وضع موجود رقم می خورد.

مک مورفی نه فقط در فیلم نامه فیلم فورمن ، بلکه در کلیت سینمای جهان هم از به یادماندنی ترین شخصیت های داستانی است و هنوز یادآوری اش پس از گذشت نزدیک به 35 سال از ساخت فیلم ، آکنده از شور و هیجان و دلگرمی است.
____________________
فیلم سینمایی دیوانه از قفس پرید (دوبله فارسی)

دیوانه از قفس پرید که در ایران به نام پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته نیز معروف است، فیلمی آمریکایی به کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسن است که درسال ۱۹۷۵ میلادی بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شده‌است. این فیلم به عنوان یکی از برترین فیلم‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود و در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر بانک اینترنتی اطلاعات فیلم‌ها، که در حال حاضر معتبرترین فهرست شامل عناوین فیلم است، جزو ۲۰ فیلم برتر قرار دارد. ترجمهٔ کلمه به کلمهٔ نام فیلم به فارسی یکی از روی آشیانه فاخته پرید است که با توجه به این که “Cuckoo’s Nest” یا “آشیانهٔ فاخته” در انگلیسی کنایه‌ای است به معنای بیمارستان روانی، نام آن دیوانه از قفس پرید ترجمه شده‌است؛ هرچند که رمان آن اولین بار با نام پرواز بر فراز آشیانه فاخته ترجمه شده‌است و تا به امروز نیز کتاب با نام دوم، و فیلم با نام اول مشهور هستند.

خلاصه داستان: در سال ۱۹۶۳، رندل پاتریک مک مورفی (جک نیکلسون) را به جرم داشتن رابطه جنسی با دختری پانزده ساله (که در ایالات متحده جرم سنگینی محسوب می‌شود) دستگیر می‌کنند. وی برای اجتناب از حکم سنگین، تمارض به داشتن بیماری روانی می‌کند. وی به حکم دادگاه برای بررسی وضعیت روانی‌اش به تیمارستان ایالتی فرستاده می‌شود.اما مک مورفی در تیمارستان، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار راچد با بازی لوئیز فلچر) اعمال می‌شود مخالفت می‌کند. این مخالفت‌ها باعث دشمنی…

بازیگران: جک نیکلسون, لوئیز فلچر, ویل سمپسون, براد دوریف, آنجلیکا هاستون
____________________

نقد فیلم "one flew over the cuckoos nest - دیوانه از قفس پرید( پرواز بر فراز آشیانه فاخته)"
 

.... یکی پرید به خاوران

 

 یکی پرید به باختران

 

 یکی رو به آشیون فاخته کشید پر....

 

Ken Kesey کن کیسی نویسنده رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته که فیلم فورمن از روی آن ساخته شد، کتابش را در سال 1962 نوشت. نویسندگی را در دانشگاه استفورد تحصیل کرد و اما از دانشگاه اورگان فارغ التحصیل شد. کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته بر اساس تجربیات شخصی او در بیمارستانی در کالیفرنیا که در آن بازمانده های جنگ نگهداری می شدند، نوشته شد. کیسی آدم خاصی بود و در سال 1959 به طور داوطلبانه قبول کرد تا ماده مخدر ال اس دی را بر روی او آزمایش کنند. بعدها با گروهی که به Merry Prankers مشهور شد، اتوبوس مدرسه ای را خریدند و نامش را Further گذاشتند و به سرتا سر آمریکا سفر کردند و بعد از 28 سال بود که دوباره کیسی قلم به دست گرفت تا رمان بعدی خود یعنی Sailor Song را بنویسد و پس آز آن اعلام کرد که نوشتن به عنوان یک هنر دیگر علا قه ای در او بر نمی انگیزد و او به جادوی اتوبوس و سفرهایش پی برده است. در سال 1975 و پس از این که فیلم فورمن 5 جایزه بزرگ اسکار را نصیب خود کرد، کیسی از دیدن فیلم سر باز زد و علیه تهیه کنندگان آن شکایت کرد چرا که اعتقاد داشت زاویه ی دید کتاب که از نگاه سرخپوست اسکیزوفرنیک یعنی رییس برامدن و تحت روایت او بیان شده است، در فیلم مخدوش شده است. در سال 1997 کیسی به علت دیابت بستری شد و در نوامبر 2001 پس از یک جراحی که به علت سرطان کبد بر رویش انجام گرفت دیده از جهان فرو بست.کتاب کیسی در ایران با ترجمه سعید باستانی و به وسیله انتشارات نیل به بازار کتاب آمد. زیبایی رمان کیسی فقط به دلیل جذابیت های داستانی و شخصیت پردازی بی نظیرش نبود. به گفته بسیاری این کتاب بیانیه ای علیه نظم و ترتیب و روابط جاری در جامعه ی آمریکا بود که هر که و هر چه بر ضد نظم رایجش عمل کند ،از سر راه بر می دارد. شخصیت های استعاره گونه بیمارستان روانی که داستان فیلم در آن می گذرد، شخصیت های مظلوم جامعه اند و هر عقیده و یا نظری سمبولی از چیزی است. مک مورفی در برابر جامعه ی بیرحمی می ایستد که با خرد کردن ضعفا بر پا ایستاده است. تیمارستان داستان ، قسمتی از جامعه ی بشری است که ساکنان دیگر قسمت ها از آن بی خبر و یا غافلند. درمان بیماران این تیمارستان، درمان نیست بلکه حذف صورت مسئله ، حذف ضعفا است. مک مورفی با وارد شدن در این اجتماع و ورود هر چه که آن ها را از آن منع کرده اند، مبارزه را آغاز می کند. پرستار راچد که سمبول نظم عمومی است ، در این جنگ عقب نشینی نمی کند. او نماینده قوی اجتماع کوبنده و تنبیه گر است و همیشه به تنهایی می کوبد. رییس جارو که راوی داستان است، سرخپوستی عظیم الجثه است که کوچکش کرده اند و همه چیزش را حتی هویتش را با ظلم از او ستانده اند و حرف ها و فریاد ها و اعتراض هایش را خفه کرده اند و او برای دادستاندن از دیگران و خود،تصمیم گرفته تا نقش کرولالی را بازی کند و آن قدر آن نقش را پذیرفته که تنها شوکی می تواند زبان او را باز کند. مک مورفی نقش مصلحی را دارد که آمده تا معادلات این جامعه ی دروغین را بر هم ریزد و با آمدنش نظم کثیف و ضدعفونی شده دچار خدشه می شود. اگرچه در انتهای داستان او را با شوک و عمل" سیب زمینی" و خنثی می کنند و می کشند اما شهیدی می شود تا زندگی و امید رهایی را به بیماران باز گرداند. مبارزه مک مورفی مبارزه ای آرمان گرایانه است که به علت مبارزه بودنش سرانجام پیروز می شود اگرچه در ظاهر شکست می خورد.
 داستان کیسی بسیار زیبا بود و این توقع بیننده را از فیلم " پرواز بر فراز آشیانه فاخته" بیشتر و بیشتر می کرد اما ،فورمن با استفاده از جک نیکلسون که اول قرار بود جیمز کان نقشش را بازی کند ، و با استفاده از لوییس فلچر در نقش پرستار راچد شاهکاری بزرگ را خلق کرد.
گفته می شود که کرک داگلاس که امتیاز کتاب را خریده بود، تصمیم داشت که خودش در آن بازی کند اما وقتی زمان ساختن فیلم رسید او دیگر برای این نقش بسیار پیر شده بود. گروه بازیگری فیلم در نزدیک تیمارستان ایالتی اورگان ساکن شدند و هفته ای با دو سه بیمار روانی در ارتباط بودند تا به نقش های خود بیشتر و بیشتر نزدیک شوند، حتی شایعه است که نیکلسون در مدت فیلمبرداری یک شوک مغزی دریافت کرد تا به نقش مک مورفی پس از دریافت شوک مغزی نزدیکتر شود. نقش رئیس برامدن را سمپسون بازی کرد که یک سرخپوست محلی و رنجر پارک اورگان بود.فورمن فیلم " دیوانگان تیتی کات" ساخته 1967 را پیش از فیلمبرداری به گروه نمایش داد تا آن ها را هر چه بیشتر با حال و هوای دنیای دیوانگان مانوس کند.
مجموع عوامل، داستان، بازی ها و کارگردانی..و مهمتر از همه اعتراض و پیام آرمانی داستان موجب شد که این فیلم از شاهکار های تاریخ سینما باشد. قریب به اتفاق منتقدان در ارزش گذاری هایشان نمرات بالایی به فیلم دادند. جالب این است که بازی نیکلسون در این فیلم بهترین بازی اش به عنوان یک بازیگر توانا است. بازیگران دیگر این فیلم در نقش های فرعی با شروع از این فیلم به دنیای بازیگری قدم برداشتند.دنی دویتو و کریستوفر لوید که بازی در این فیلم برایشان حکم سکوی پرتاپی بود.
بسیاری از منتقدین و بینندگان این فیلم آن را هیپنوتیزم کننده خواندند. استعداد فورمن در استفاده از تصاویر به جای کلام در صحنه هایی که مک مورفی فقط نگاه می کند و...ما را وادار کرد که در آن فضا زندگی کنیم، نفس بکشیم و همه چیز را احساس کنیم. در انتهای فیلم در آن تیمارستانیم و به یک فرار بزرگ نگاه می کنیم. پایان دوپهلوی داستان نقطه ی اوجی برای آن است. پیروزی و رهایی که بهایش مرگ و اسارت بوده است. پرواز رئیس و مک مورفی هر کدام به نوعی نویدگر زندگی نوینی است و ...
در مجموع، یک اثر ادبی برجسته و خاص به نام "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" همراه با یک کارگردانی و گروه خوب ، توانست شاهکاری را خلق کند که هنوز پس از یک ربع قرن، ارزش های منحصر به فرد خود را دارد.

رها ماهرو : دیدن فیلم زیبای پرواز بر بالای آشیانه فاخته را به شما توصیه می کنیم . لطفا نقد ها و نظر هایتان را پیرامون فیلم دیوانه ای از قفس پرید از میلوش فورمن بفرستید


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد



فیلم زن تنها از جان رابرت مور

زن تنها
2009 آمریکا
The Widow's Might

کارگردان:John Robert Moore

http://www.zionvision.com/movies/ziontube/wp-content/themes/videozoom/scripts/timthumb.php?src=http://www.zionvision.com/movies/ziontube/wp-content/uploads/2011/10/the-widows-might.jpg&h=160&w=228&zc=1

فیلم سینمایی «زن تنها» محصول سال 2009 به کارگردانی و تهیه کنندگی جان روبرت مور از شبکه دو سیما روی آنتن می رود.
فیلم سینمایی «زن تنها» داستان زندگی دو جوان فیلمساز به نام های کامرون و جان را به تصویر می کشد که تصمیم دارند در جشنواره فیلم شهر شرکت کرده و از این طریق به حضور در جشنواره های بزرگتر راه یابند که طی این موضوع با ساخت یک فیلم پیرامون مشکلات یک زن کمک شایانی به او می کنند. در این فیلم بازیگرانی چون آنجلا کوتس و کولین گان به ایفای نقش پرداختند.


رها ماهرو : به وبسایت پرطرفدار جامع نقد سینمایی رها ماهرو خوش آمدید . این پست جدید درباره فیلم زن تنها از جان مور است . درباره فیلم زن تنها به کارگردانی جان رابرت مور محصول سال 2009 که از بزودی شبکه نمایش به پخش در می آید چیز زیادی پیدا نکردم و معذرت خواهی می کنم . شما می توانید نظرات و نقد هایتان را به منظور کمک به خوانندگان این مطلب سایت رها ماهرو برای ما بفرستید تا آنرا نمایش دهیم . متشکرم


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد



نقد فیلم لبه تیغ به کارگردانی لی تاماهوری

لبه تیغ
1997 آمریکا
The Edge

کارگردان:Lee Tamahori


رها ماهرو : فیلم لبه تیغ بهترین واژه ای را که می توان برایش گذاشت دنیای وارونه است . محیط زیست و زیستگاه جانوران که انسان آن را تهدید می کند تبدیل به تهدیدی برای موجودیت انسان می شود . شکارچیان خود مظلوم نشان داده می شوند ، افراد ثروتمند ، انسان های جنتلمن بی نقص با عاطفه و از خود گذشته معرفی می شوند . آدم های بی پول افرادی لاقید که بویی از شرافت نبرده اند معرفی می شوند . بسیاری از سکانس های این فیلم با هیچ عقل و منطقی قابل پذیرش نیست . این که شخص مکمل فیلم در سکانس های پایانی از فرد ثروتمند بخواهد از کلبه بیرون برود تا او را بکشد ، چگونه می تواند حقیقت داشته باشد؟

حال آنکه همان فرد جان او را بارها نجات داده است ؟ پارادوکس های بسیاری در این فیلم وجود دارد . و مهم ترین ضعف در رویکرد فیلم نامه است . فیلم نامه ای که بدنبال وارونه نشان دادن حقایق است .

نمایش بیش از حد خشونت و بی رحمی خرس (در واقع طبیعت) نه تنها غیر واقعی و اغراق گونه است بلکه اثر بسیار بدی بر روی روان تماشاگر می گذارد .

این فیلم از یک جهت در تاریخ سینما بی نظیر است ، این که خرسی را سلاخی کنند و از کندن دندانش برای خود گردنبند بسازند بسیار دلنشین و خوشایند جلوه داده شده است در واقع مخاطب هیچ احساس گناه و شرمی از دیدن این سکانس ها در خودش احساس نمی کند .

نمره من به این فیلم 15 از 20 می باشد . آن هم بخاطر بازی های فوق العاده زیبای آنتونی هاپکینز و الک بالدوین .


لطفا نظرات قشنگتان را درباره فیلم لبه تیغ برای سایت رها ماهرو بفرستید.


https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/b/b2/TheEdgeposter.jpg/220px-TheEdgeposter.jpg

لبه تیغ (فیلم ۱۹۹۷)
کارگردان     لی تاماهوری
تهیه‌کننده     آرت لینسون
نویسنده     دیوید مامیت
بازیگران     آنتونی هاپکینز
الک بالدوین
هارولد پرینوا
الی مک‌فرسن
بارت خرس
ال. کیو. جونز
موسیقی     جری گلدمیش
فیلم‌برداری     دونالد مک آلپین
تدوین     نیل تراویس
توزیع‌کننده     فاکس قرن بیستم
تاریخ‌های انتشار
    ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۷
زبان     انگلیسی
فروش گیشه     ۲۷,۷۷۹,۸۸۸ دلار

لبه تیغ (به انگلیسی: The Edge) عنوان فیلمی مهیج به کارگردانی لی تاماهوری است که در سال ۱۹۹۷ میلادی اکران عمومی شد. نویسنده فیلمنامه این فیلم دیوید مامیت می‌باشد.

بازیگران
آنتونی هاپکینز
الک بالدوین
ال مک پرسون

نسخه شبکه خانگی
در ژوئن سال ۲۰۰۴ نسخه دی‌وی‌دی این فیلم وارد شبکه نمایش خانگی شد.
____________________
فیلم سینمایی لبه تیغ (The Edje)

محصول آمریکا  –سال 1997

زمان پخش: پنجشنبه 24 اسفند-ساعت 23:30

کارگردان : لی آماهوری

بازیگران : آلک بالدوین ، آنتونی هابکینز  و...

خلاصه فیلم : سه  مرد در اثر  یک حادثه هوایی در جنگلی سرگردان میشوند و مجبور می شوند برای بقاء با زندگی دست و پنجه نرم کنند.یک خرس در جنگل  بدنبال آنهاست که یکی از آنها را از پا در می آورد. 2 مرد دیگر  خرس را از پا در میاورند ولی یکی از مردان می خواهد دیگری را بکشد تا ثروت او را بدست آورد ولی ...
____________________
ژانر : ماجراجویی ،  اکشن ،  درام
دسته بندی : فیلم سینمایی خارجی
زبان : فارسی
زمان پخش: 09 آبان 1393 ۱۹:٠۱
مدت: 1 ساعت و 43 دقیقه
____________________
درباره " لبه تیغ "

دو مرد که یکی از آنها میلیونراست ، سردرگم و بدون تجهیزات در یک حادثه هوایی در جنگلی سرگردان میشوند.آنها  مجبور می شوند برای بقاء  با زندگی دست و پنجه نرم کنند. از طزفی یک خرس قوی  بدنبال آنهاست و یکی از آنها را از پا در می آورد و...
____________________
نام فارسی:لبه تیغ

زبان:دوبله فارسی

فرمت ویدئو:MKV

حجم:۶۵۱ مگابایت

محصول سال ۱۹۹۷ کشور امریکا

بازیگران حاضر در این فیلم:Anthony Hopkins, Alec Baldwin, Elle Macpherson

به کارگردانی:Lee Tamahori

موضوع:اکشن و ماجراجویی و هیجان انگیز

مدت زمان نمایش:۱ ساعت و ۵۴ دقیقه

توضیحاتی در مورد داستان فیلم:مردی میلیاردر به نام «چارلز مورس» (هاپکینز) در سفری به آلاسکا از فکر این که همسرش، «میکی» (مک فرسن) (که از او بسیار جوان تر است) و «باب گرین» (بالدوین) یک دیگر را دوست دارند، رنج می برد. تا این که هواپیمای حامل «چارلز»، «باب» و دستار او «استیون» (پرینو)، در دریاچه ای بسیار پرت سقوط می کند و حالا آنان باید پای پیاده خود را نجات بدهند…


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد

نقد فیلم سه روز بعد ساخته پائول هگیس

سه روز بعد
2010 آمریکا
The Next Three Days

کارگردان:Paul Haggis
معرفی فیلم The Next Three Days (سه روز بعد)
The Next Three Days ( سه روز بعد )
ژانر : Drama | Crime | Romance
امتیاز : 7.4/10
کار گردان : Paul Haggis
نویسندگان : Paul Haggis, Fred Cavayé
بازیگران : Russell Crowe, Elizabeth Banks, Liam Neeson
موزیک : Danny Elfman
تدوین : Jo Francis
فیلم بردار : Stéphane Fontaine
جلوه های ویژه : Stephanie Finochio, Drew Jiritano, Andrew Mortelliti
فروش افتتاحیه : 6.75 میلیون دلار
ناشر : Lionsgate
تاریخ انتشار : 19 November 2010 (USA)

خلاصه :
Lara Brennan به خاطر قتل رئیسش (که قبل از قتل با او دعوایش شده) دستگیر شده. دیگران او را دیده اند که صحنه قتل را ترک میکرده و اثر انگشت او روی آلت قتاله بوده. همسر او John چند سال بعد را برای آزادی او تلاش کردولی هیچ مدرکی دال بر بیگناهی او وجود ندارد. و هنگامی که بار غم دوری از خانواده مخصوصا پسرش بر او فشار میاورد John جان تصمیم میگیرد او را فراری دهد. بنابر این او تحقیقاتی را برای یافتن راهی برای این کار انجام میدهد... .

____________________
در فیلم 3 روز بعد، راسل کرو به خوبی در قالب یک معلم کالج تازه کار قرار می گیرد و سپس به شکلی ناگهانی و نه چندان مطلوبی به مردی تبدیل می شود که قصد فراری دادن همسرش از زندان را دارد. من فکر می کنم اگر در این فیلم راسل کرو در نقش همان معلم انگلیسی کالج باقی می ماند بسیار قانع کننده تر و منطقی تر به نظر می رسید. در نقش آفرینی هایی به این سبک از راسل کرو، ما نا خود آگاه یاد بازی او در فیلم گلادیاتور می افتیم و زمانی که این راسل کرو را با آنی که در فیلم گلادیاتور بازی می کرد را مقایسه میکنیم متوجه میشویم که این بازیگر توانا ، اکنون بخش زیادی از اعتبار و مقبولیت خود را از دست داده است. فیلم سه روز بعد یک فیلم در ژانر هیجانی نسبتا خوب و راضی کننده می باشد که می توانست خیلی بهتر از این هم باشد.

با در نظر گرفتن این نکته که کارگردان این فیلم پل هگیس است که فیلم تحسین شده Crash (تصادف) و In The Valley Of Elah (دره الا) را در مقام کارگردان و فیلم ارزشمند Million Dollar Baby (دختر میلین دلاری) در مقام نویسنده در کانامه خود دارد، انتظارات ما هم از فیلم نا خودآگاه بالا رفته بود ولی فیلم آنطور که باید نتوانست انتظارات را برآورده کند. فیلم سه روز بعد بازسازی یک فیلم فرانسوی به نام " همه کار به خاطر او" می باشد. با در نظر گرفتن سابقه فیلمساز، و با در نظر گرفتن اینکه این فیلم را پل هگیس ساخته، باید گفت که سه روز بعد فیلم ارزشمندی نیست و علاوه بر آن متاسفانه ، پل هگیس نتوانسته آنجور که باید و شاید از راسل کرو و الیزابت بنکس یازی های خوبی بگیرد.

فیلم " سه روز بعد" فیلم بدی نیست. این فیلم از آن گونه فیلم هایی است که به علت مطرح شدن بسیاری از جزعیان روند آن به کندی پیش می رود ولی به طور کلی توانست نظرها را به خود جلب کند. هر چند که با فیلمی بد طرف نیستیم ولی بعد از تمام شدن فیلم بیننده احساس میکند که واقعا استعداد های بزرگ موجود در فیلم حرام شده اند.
____________________
از لحاظ محتوای فیلم چیز اصلا خاصی نبود بعضی قسمت ها هم که کلا دور از ذهن و خالی بندی بود
ولی بازی پراحساس الیزابت بنکس و راسل کرو رو خیلی دوست داشتم
راسل چه غمی توی چشماش بود
بیشتر از اینکه بخوام از فیلم و موضوعش لذت ببرم از بازی ها لذت بردم... حتی نقش کوچولوی الیویا وایلد
بهش 6.5 از 10 میدم و به نظرم ارزش یه بار دیدن داره
____________________
ام فارسی فیلم:سه روز بعد
ژانر: جنایی | درام | عاشقانه
کیفیت :720p
حجم :850 مگاابایت
اسکرین شات : ندارد
دوبله فارسی حرفه ای و جذاب
خلاصه داستان:جان برنان به همراه همسرش لارا زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند.تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند و
http://www.homandavoodi.com/wp-content/uploads/2012/06/The-Next-Three-Days-201-004.jpg
نقد و بررسی فیلم The Next Three Days ( سه روز آینده )

" سه روز آینده " اقتباسی است از فیلم فرانسوی " هر چیز برای او " ( 2008 ) که یک فیلم جنایی و عجیب و غریب به سبک فرانسوی بود. فیلم "هر چیز برای او " ( یا " Pour Elle " ) فیلم پیچیده ای بود که شخصیت های داستانش بد پرداخته شده بودند و همانطور که گفتم مخلوطی از ایده های خوب و پرداخت های بد بود! اما ایده فیلم " هر چیز برای او " هالیوود را به  این فکر انداخت که یک نسخه وطنی از آن تولید کند. بنابراین همه چیز بازسازی شد و بجای " وینسنت لندون " ، " راسل کراو " را جایگزین کردند و بجای " دایان کروگر " ، " الیزابت بانکس " را.
 

جان برنان ( راسل کراو ) به همراه همسرش لارا ( الیزابت بانکس ) زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به تحمل زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند اما هیچ فایده ای ندارد و لارا به زندان می افتد.اکنون تنها راه برای جان آن است که به هر شکل ممکن همسر خود را از زندان فراری دهد. او در این راه به طور اتفاقی با داستان مردی آشنا می شود که هفت بار موفق شده از زندان فرار کند و...

" هگیس " استاد روایت داستان است و خوب می داند که چگونه باید تماشاگر را تا انتهای فیلم نگه دارد، او قبلا در فیلم " تصادف " چند داستان موازی را به شکل استادانه ای کنار یکدیگر قرار داده بود. " هگیس در " سه روز آینده " موفق به خلق داستانی شده که اضطراب در تمام صحنه های آن موج می زند و تماشاگران نیز تا انتهای فیلم متوجه نمی شوند که واقعا چه اتفاقی در حال رخ دادن است ( جان در تمام طول مدت فیلم حتی از همسرش این سوال را نمی پرسد که آیا او واقعا قتلی انجام داده است یا خیر !) بنابراین یکی از امتیازات مهم فیلم " سه روز آینده " این است که تماشاگر را تا انتهای فیلم نگه می دارد و البته پایان بندی فیلم سوالهای تازه ای را در ذهن تماشاگر ایجاد می کند. اما کارگردانی " هگیس " بی نقص هم نیست ، فیلم به شدت به جزییات می پردازد و شما می توانید در این فیلم انواع روشهای فرار از زندان را بیاموزید! پرداختن زیاد فیلم به این جزییات باعث شده است که روند فیلم کند شود و در بعضی از صحنه ها فاقد جذابیت لازم باشد. با اینحال یک سوم پایانی فیلم با سرعت خوبی روایت می شود و حوصله تماشاگر را سر نمی برد. " راسل کراو " موفق شده به خوبی تصویر مردی که عاشق همسرش هست را به تصویر بکشد. او با بازی بسیار خوبی که در نقش جان دارد ، به تنهایی باعث شده است تا تماشاگران نگران سرنوشت همسرش باشند اما فکر می کنم شما هم با من هم عقیده باشید که ایفا کردن چنین نقشی توسط " کراو " مناسب به نظر نمی رسد. مردی خانواده دوست ، عاشق همسر ، بسیاردلسوز ، و.. تمام صفاتی است که حداقل در " کراو " دیده نمی شود!.در طرف دیگر خانم "الیزابت بانکس " حضور دارد که بیشتر او را بخاطر بازیهایش در فیلمهای کمدی ای نظیر " 40 ساله مجرد " می شناسیم و این نقش را می توانیم اولین نقش تمام جدی وی بدانیم.. حالا شما فکر کنید که این خانم بامزه تبدیل به یک قاتل شده است ( البته اگر واقعا قتلی کرده باشد!). زوج " راسل کراو " و " الیزابت بانکس " علی رغم بازیهای خوبی که این دو انجام داده اند مناسب به نظر نمی رسد و در تمام طول مدت زمان فیلم انگار هرکدام در حال انجام کار خود هستند و به دیگری کاری ندارند.

" سه روز آینده " فیلم خوبی است که کارگردانی و بازیهای خوبی دارد ولی عالی نیست. در ماهی که هستیم معمولا فیلمهایی اکران می شوند که شانس بیشتری برای دریافت اسکار دارند، بنابراین شاید باید بگوییم که " راسل کراو " یکی از کاندید های دریافت اسکار بهترین بازیگریست ( البته با کمی اغراق )
منتقد : میثم کریمی

سه روز آینده : The Next Three Days

کارگردان : Paul Haggis

نویسنده : Paul Haggis ، Fred Cavayé

بازیگران :

Russell Crowe  ...  John Brennan

Elizabeth Banks  ...  Lara Brennan

Michael Buie  ...  Mick Brennan

Moran Atias  ...  Erit

و...............

ژانر : جنایی - درام

درجه سنی :  PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)

زمان : 133دقیقه
____________________
آلبوم موسیقی فیلم سه روز بعد The Next Three Days

» سال انتشار:  2010

» کاری از  Danny Elfman

» فرمت / کیفیت:  Mp3 128 KB

» نام آلبوم: The Next Three Days Soundtrack

» مدت زمان کل آلبوم:  01:11:27


Track List:
1. Prlogue (01:38)
2. A Way In (03:36)
3. What She's Lost (00:58)
4. Pittsburgh's Tough (02:02)
5. Blood Stain (01:32)
6. Same Old Trick (01:45)
7. Don Quixote (01:30)
8. All Is Lost (03:10)
9. A Promise (02:58)
10. That's Ok (01:53)
11. It's On (04:32)
12. The Evidence (01:24)
13. Last Three Months (03:29)
14. The Bump Key (02:30)
15. A Warning (02:22)
16. Breakout (08:20)
17. Touch (00:57)
18. Reunion (03:08)
19. The Switch (02:42)
20. They're Off (04:56)
21. Got'Em (02:19)
22. The Thruth (05:25)
23. Aftermath (01:06)
24. Mistake - Performed by Moby (03:46)
25. Be The One - Performed by Moby (03:29)
____________________
 خانه امن نیست

آخرین فیلم پل هگیس که فیلم‌ها و فیلم‌نامه‌های درخشانی مثل تصادف، دخترک میلیون دلاری و کازینو رویال را در کارنامه دارد، بازسازی فیلمی فرانسوی به نام برای او است که در سال 2008 توسط فرد کاوایه ساخته شد و با نام همه چیز برای او در سطح جهان به نمایش درآمد. نسخة فرانسوی، فیلم متوسطی بود که ایدة خوبی داشت. آدمی بافرهنگ و تحصیل‌کرده که استاد دانشگاه است، برای نجات همسرش که بی‌گناه به زندان افتاده، دست به خلاف می‌زند تا او را از زندان فراری دهد و با هم از کشور بگریزند. آن‌چه باعث می‌شد آن فیلم در سطحی متوسط باقی بماند این بود که بر خلاف ایدة ذاتاً دور از ذهن و پیچیده‌اش که مستلزم پرداختی جزییات‌پردازانه است، همه چیز را به‌سادگی برگزار می‌کرد و مدام مسیر ناهموار قهرمان فیلم را جلویش هموار می‌ساخت تا به آن پایان خوش برسد. اما هگیس هوشمندانه از آن فیلم، فیلم‌نامه‌ای حجیم و پرجزییات با نقاط عطف و گره‌های روایی فراوان بیرون کشیده و به شکلی پروپیمان و پازل‌گونه، قدم به قدم مراحل فرار از زندان را به تصویر کشیده و باعث شده روند هیجان‌آفرینی فیلم شکلی صعودی به خود بگیرد و در اواخر فیلم به اوج برسد.
هگیس علاوه بر جزییات بیش‌تر فیلمش نسبت به برای او، موفق شده حال‌وهوایی آمریکایی هم به فیلمش بدهد. برای مثال وقتی کسی جان را در خانه‌اش تهدید می‌کند، او به جای چاقو (در فیلم اصلی) چوب بیس‌بال را برمی‌دارد. سیستم‌های امنیتی زندان و حتی زندگی روزانة مردم در آمریکا سفت‌‌وسخت‌تر است و این باعث می‌شود شرایط ملاقات زن و شوهر در دو فیلم کاملاً متفاوت باشد و در جایی دیگر، جان برای به دست آوردن مدارک پزشکی لارا مجبور می‌شود قفل اتومبیلی را با روشی که از سایت «یوتیوب» یاد گرفته، با توپ تنیس باز کند! (که در فیلم فرانسوی اتومبیل اصلاً قفل نیست). حتی بیش‌تر عکس‌های تبهکاران تحت تعقیبی که در کامپیوتر کنترل گذرنامة فرودگاه کشور آمریکا در اواخر فیلم دیده می‌شوند، عرب‌ها و آسیایی‌ها هستند.
از نظر جزییات منطقی و روایی هم فیلم هگیس بسیار جلوتر از فیلم کاوایه است. نمونه‌ها زیادند: در برای او کسی که برای قهرمان گذرنامة جعلی جور می‌کند، بر حسب اتفاق در یک کافه حرف‌های او را می‌شنود (انگار در آن‌جا همه با صدای بلند دربارة گذرنامة جعلی حرف می‌زنند!) و به او کمک می‌کند، در حالی که در سه روز بعدی، طرف ناشنواست و از دور با لب‌خوانی متوجه ماجرا شده. نحوة مطلع شدن پدر جان در فیلم اول تا حدی خنده‌دار است. جان کیف حاوی پول و بلیت‌ها را درست جلوی اتاقی که پدرش در آن است روی زمین می‌گذارد تا وقتی بیرون آمد آن را ببیند. در حالی که در این‌جا پدر که خودش به جان مشکوک شده، جیب‌های او را وارسی می‌کند و بلیت‌ها را پیدا می‌کند. جان به طور منطقی پروندة همسرش را از داخل ون پزشکی نمی‌دزدد و از آن عکس می‌گیرد، اما در فیلم فرانسوی قهرمان آن را می‌دزدد و کسی هم متوجه گم شدن پروندة یک زندانی نمی‌شود. شخصیت خانمی که در پارک با قهرمان فیلم آشنا می‌شود، در برای او کاملاً اضافی و حذف‌شدنی و در سه روز بعدی دارای کارکرد دراماتیک است. پدر در فیلم اول، پسر خانواده را در هتلی کنار زندان رها می‌کند تا پس از فرار، او را بردارند و بروند. اما در دومی، جان پسر را نزد همان خانم (نیکول) می‌گذارد تا در جای کاملاً امنی باشد و پس از فرار، او را با خود ببرند.


اما برگ برندة اصلی سه روز بعدی (و تا حد کم‌تری برای او) رویکردش به مقولة قهرمان و قهرمان‌پروری است. پیش‌تر نمونه‌های زیادی را دیده‌ایم که قهرمان‌ها یا ضدقهرمان‌های داستان، خلاف‌کار، مسأله‌دار یا حتی آدم‌هایی معمولی بوده‌اند. آن‌ها برای رسیدن به هدف مثبت‌شان، معمولاً دست به قانون‌شکنی می‌زنند تا به رهایی برسند و به این ترتیب شمایلی قهرمان‌گونه بیابند. اما این‌جا قهرمانی داریم که نه تبهکاری بالفطره و نه حتی یک آدم معمولی، که یک استاد دانشگاه و انسانی باشخصیت و بافرهنگ است (البته بلافاصله این شغل، شخصیت ایندیانا جونز را به ذهن متبادر می‌کند؛ اما به دلیل تفاوت بستر قهرمان‌سازی دو فیلم و جنبة به‌شدت واقع‌گرایانة فیلم هگیس، در نهایت قابل‌مقایسه نیستند). سیر تحول روحی و اخلاقی شخصیت جان برنان از این جهت منحصربه‌فرد است که او آدمی است که به‌هیچ‌وجه به خشونت و قانون‌شکنی اعتقاد ندارد و هیچ‌یک از کنش‌ها یا واکنش‌هایش با تندی و پرخاش همراه نیست. حتی وقتی پس از سه سال تلاش برای اجرای نقشة فرار (آن هم بدون اطلاع همسرش)، در پی اعتراف ناگهانی او به قتل، تمام شخصیت و مردانگی‌اش را خردشده می‌بیند، همان‌‌جا و در همان لحظه واکنش نشان نمی‌دهد و تنها در خود می‌شکند تا زمینه برای یکی از بهترین سکانس‌های فیلم آماده شود. آن‌جا که با ایمانی محکم به همسرش می‌گوید که اعتراف او به قتل را هرگز باور نمی‌کند و نخواهد گذاشت تا ابد در زندان بماند (این یکی از معدود سکانس‌های ساکن فیلم است که در آن، تکان‌های ریز و ظریف دوربین دیده می‌شود و به بهترین شکل تصویرگر رابطة متلاطم زوج اصلی داستان است).
این پیرنگ تعلیق‌آفرین که آیا همسر جان واقعاً قاتل است یا نه، برگ برندة دیگر فیلم نسبت به نسخة فرانسوی، به لحاظ ایجاد تنش است. در نسخة فرانسوی، در همان ده دقیقة اول با یک فلاش‌بک سیاه‌وسفید، از زاویة دید دانای کل، مشخص می‌شود که او قاتل نیست. بنابراین تمرکز فیلم بیش‌تر روی روابط عاطفی زن و شوهر قرار می‌گیرد و مراحل فرارشان با سادگی و سرعت برگزار می‌شود. اما در سه روز بعدی، دلایل زیادی برای گناه‌کار بودن همسر جان وجود دارد. اوایل فیلم صحنة دعوا و خشونتی بر سر میز شام هست که از نظر زمانی بعد از وقوع قتل اتفاق افتاده و می‌تواند نشان‌دهندة عدم تعادل روحی لارا باشد. خود لارا هم که علناً به قتل اعتراف می‌کند (که البته می‌توان به آن از جنبة عاطفی ماجرا هم نگاه کرد و آن را جدی نگرفت) و از همه مهم‌تر، شیوة گره‌گشایی پایانی فیلم است که به‌شدت غیرقطعی و الصاقی به نظر می‌رسد و شاید تنها نقطه‌ضعف فیلم همین فصل گره‌گشایی پایانی باشد که انگار به فیلم‌ساز تحمیل شده است.
تصور فیلم بدون این پایان به‌ظاهر خوش، خیلی جالب است. یک استاد دانشگاه، با استفاده از سایت «یوتیوب» و تحقیق در اینترنت، موفق می‌شود همسر قاتلش را (که البته به بی‌گناهی‌اش ایمان دارد)، از همة سیستم‌های امنیتی عریض‌وطویل که سیستم قضایی آمریکا بسیار به آن می‌بالد، به‌سلامت رد ‌کند و پس از آن زندگی خوب و خوشی را خارج از آمریکا سپری ‌کنند. این خط داستانی دقیقاً منطبق بر الگوهای فکری انتقادی و چالشی‌ای است که از هگیس فیلم‌نامه‌نویس در آثار قبلی‌اش دیده‌ایم. او همیشه به نقد جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پرداخته و معمولاً هم سیاست‌های دولت آمریکا را به چالش کشیده است. ظاهراً فیلم آخر هگیس بدون این فصل پایانی تندروی بیش از حدی به حساب می‌آمده (و در واقع همین‌ طور هم هست) و او به همین دلیل تصمیم گرفته این گره‌گشایی بی‌منطق را به فیلمش اضافه کند. تمام فیلم از زاویة دید دانای کل روایت می‌شود اما آخر فیلم، ناگهان بازپرسی پس از سه سال و بدون این‌که مدرک جدیدی پیدا شده باشد، به ذهنش جرقه می‌زند که لارا برنان قاتل نیست و از زاویه‌ای دیگر به ماجرا نگاه می‌کند و با فراست عجیبی ماجراها را می‌بیند و تماشاگر هم باید به آن‌چه ساخته‌ و پرداختة ذهن اوست اعتماد کند و لارا را تبرئه کند. تأکید فیلم‌ساز در این صحنه تا آن‌جاست که رخدادها و آدم‌ها در ذهن بازپرس، در نماهایی با نماهای زمان حال تداخل می‌کنند و موسیقی سوزناکی هم شنیده می‌شود تا هیچ شکی در واقعی بودن آن ایجاد نشود. بعد هم بازپرس برای اثبات فرضیه‌اش به دنبال دکمه‌ای می‌گردد که سه سال پیش در خیابان گم شده و می‌تواند دلیلی بر بی‌گناهی لارا باشد (آیا واقعاً می‌تواند؟). در انتها هم با این‌که تا مرز پیدا کردنش می‌رود، دست‌خالی بازمی‌گردد. منطق این ماجرا آن‌ قدر سست و کل این گره‌گشایی آن‌ قدر گل‌درشت و نامرتبط با جهان فیلم (و جهان‌بینی فیلم‌ساز) است که می‌توان به‌راحتی در آن شک کرد.
قدرت سه روز بعدی آن‌جاست که هگیس موفق شده در فیلمش حسی از ناامنی را به تصویر بکشد که با وجود سازوکارهای امنیتی به‌ظاهر قابل‌اعتماد و نفوذناپذیر موجود ایجاد شده است. از همان هجوم ناگهانی پلیس به خلوت سرشار از آرامش خانة برنان‌ها بگیرید تا اشاره‌های دقیق به عملکرد امنیتی ظاهراً بی‌نقص پس از ماجرای یازدهم سپتامبر در گلوگاه‌های ارتباطی ایالت‌ها و کشور که قهرمان بافرهنگ و باپشتکار فیلم، با مطالعة دقیق‌شان از آن‌ها عبور می‌کند. نقد هگیس به دولت با نشان دادن پرچم آمریکا در جای‌جای فیلم (جلوی در خانه‌ها، روی پل بزرگ شهر، روی بازوی نیروهای پلیس، جلوی کافة محل قرار جان با تهیه‌کنندة گذرنامه‌های جعلی، روی دیوار محل ملاقات زندانی‌ها و…) مؤکد می‌شود. سیستمی امنیتی که یک شهروند معمولی که بویی از خشونت‌طلبی نبرده، با صرف وقت و هوش از آن رد می‌شود، تا چه حد قابل‌اعتماد است؟ نکتة کنایه‌آمیز هم آن‌جاست که کشوری که برای فرار به جان پیشنهاد می‌شود (یمن) و کشوری که او واقعاً برای فرار انتخاب می‌کند (ونزوئلا)، از نظر سیاسی به‌شدت با دولت آمریکا مشکل دارند و «دشمن» محسوب می‌شوند.


در بیش‌تر فیلم‌های هالیوودی که خانوادة رؤیایی آمریکایی را به تصویر می‌کشیدند، اتومبیلی که جزو جدایی‌ناپذیر چنین خانوادة آرمانی‌ای به حساب می‌آمد، اغلب اتومبیلی آمریکایی یا در غیر این صورت اروپایی بود. اما هر دو خانوادة عادی این فیلم تویوتا می‌رانند که محصول آسیاست و پیامد ناخودآگاه بحران اقتصادی اخیر غرب. تنها موقع فرار و خروج از کشور است که جان یک شورلت کرایه می‌کند و با آن به شکل یک خانوادة آشنای آمریکایی درمی‌آیند و از مرز می‌گذرند. تویوتا راندن جان به شکل گرفتن دیالوگ بامزه‌ای بین کارآگاهان منجر می‌شود. یکی از آن‌ها می‌گوید: «آخه کدوم تبهکاری تویوتا پریوس می‌رونه؟»، و جواب می‌شنود: «تبهکاری که در قبال جامعه‌اش احساس مسئولیت می‌کنه!»
سه روز بعدی فیلمی ا‌ست هیجان‌انگیز و پر از جزییات و در ادامة دغدغه‌های فیلم‌ساز منتقد و مسلطش، که راسل کرو یکی از بهترین بازی‌های چند سال اخیرش را در آن ارائه داده است.

امتیاز من: 7 از 10

____________________

رها ماهرو : لطفا درباره فیلم سه روز بعد از پائول هگیس در وبسایت رها ماهرو نظر دهید.


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد

نقد فیلم در فلق بود از روح ا... حجازی

در فلق بود
ایران

روح ا.. حجازی

ژانر : سینما
دسته بندی : فرهنگ ، هنر و رسانه
زبان : فارسی
زمان پخش: 09 مهر 1394 ۱۲:٣۹
مدت: 4 دقیقه

____________________
فیلم تلویزیونی "در فلق بود" روی آنتن شبکه جام جم می رود
شبکه جهانی جام جم فیلم تلویزیونی "در فلق بود" به کارگردانی روح الله حجازی یکشنبه 25 مهر از شبکه جام جم یک پخش می شود.
به گزارش خبرگزاری سینمای ایران به نقل از روابط عمومی این شبکه داستان این فیلم درباره‌ حوریه زنی امیدوار و با ایمان است که در هتلی کارگری می‌کند. همسرش فرهاد کارگر کارگاه طلاسازی است. این زوج که پیمان و عقد زندگیشان را در حرم امام رضا(ع) بسته‌اند، زندگی ساده‌ای دارند. حوریه قناعت پیشه است و آرزویش رفتن دوباره به مشهد است ولی فرهاد بلند پرواز است و در رویا بسر می‌برد ...
عسل بدیعی ، رامین راستاد، سید مهرداد ضیایی و آهوخردمند از جمله بازیگران این فیلم هستند.
"در فلق بود" محصول گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما است.
____________________
فیلم های سینمایی شبکه های سیما در روزهای پایانی صفر    

زمان پخش فیلم های سینمایی و تلویزیونی شبکه های سیما در روزهای پایانی صفر اعلام شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از روابط عمومی سیما، فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن «عشق فقط یک کلام»، «مختارنامه - صلح سرخ»، «حکم»، «بدل»، «آرزوها»، «بیا از گذشته حرف بزنیم»، «ولایت عشق»، «آوان»، «خاطرات فردا»، «کلاس سوم ب»، «دلتنگی»، «راه رفتن روی خطوط»، «جهان»، «تنها ترین سردار»، «سایه»، «بیا از گذشته حرف بزنیم»، «یک مایل در چهار دقیقه»، «فیروزه سیاه»، «سپیده»، «مسافر باران»، «ستاره»، «غریبه ها»، «قصه ها و واقعیت ها»، «سارا»، «اشک انار»، «طاهر و نویسنده»، «قصیده شب بارانی»، «حج پاکان»، «داستان زندگی کوتاه»، «آقای مهربانی»، «مرثیه ای برای مرتضی»، «یک خواب کوچولو»، «خاطره گمشده»، «دعوت»، «ستاره شرق»، «در هستی»، «دلفین کوچک»، «بازگشت»، «صدای سکوت»، «جزیره گنج1»، «پایان»، «سه روز بعد»، «آخرین پل»، «چند روز بیشتر»، «جزیره گنج 2»، «در فلق بود»، «سامورایی رامن فروش»، «لبه تیغ»، «ضامن ایران»، «روز ملاقات»، «سه روز بعد»، «لبه تیغ»، «کشاورز فضا نورد» و «فهرست مرگ» پنجشنبه، جمعه و شنبه 19 ،20 و 21 آذر از شبکه‌های سیما روی آنتن می رود.

شبکه یک سیما:

فیلم تلویزیونی «عشق فقط یک کلام» به کارگردانی کرامت پورشهسواری، پنجشنبه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «مختارنامه - صلح سرخ» به کارگردانی داوود میرباقری، پنجشنبه ساعت 16
فیلم سینمایی «حکم»، پنجشنبه ساعت 22
فیلم تلویزیونی «بدل» به کارگردانی مسعود آب پرور، جمعه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «آرزوها» به کارگردانی علی دهکردی، جمعه ساعت 16
فیلم تلویزیونی «بیا از گذشته حرف بزنیم» به کارگردانی حمید نعمت الله، شنبه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «ولایت عشق» به کارگردانی مهدی فخیم زاده، شنبه ساعت 16
------------------
شبکه دو سیما:

سینمایی «آوان» به‌ کارگردانی آرش سجادی حسینی، پنجشنبه ‌‌صبح
فیلم سینمایی «خاطرات فردا» به کارگردانی‌ یوکی هیکو، پنجشنبه ساعت 23
فیلم تلویزیونی «کلاس سوم ب» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، جمعه ساعت 8
فیلم سینمایی «دلتنگی» به کارگردانی لوکاس مودیسون، جمعه ساعت 23
فیلم تلویزیونی «راه رفتن روی خطوط» به کارگردانی علیرضا امینی، شنبه ساعت 8
فیلم سینمایی «جهان» به کارگردانی دیگو فاندوس، شنبه ساعت 23
-----------------
شبکه سه سیما:

فیلم تلویزیونی «تنها ترین سردار» به کارگردانی مهدی فخیم زاده، پنجشنبه ساعت 9 و 30 دقیقه
فیلم تلویزیونی «سایه» به ‌کارگردانی سید روح الله حجازی، پنجشنبه ساعت 14 و 15 دقیقه
فیلم تلویزیونی «بیا از گذشته حرف بزنیم» به‌ کارگردانی سید حمید نعمت اله ، پنجشنبه ساعت 23 و 30 دقیقه
فیلم سینمایی «یک مایل در چهار دقیقه» به کارگردانی چارلز اُلیور میچاد، جمعه ساعت 10 و 30 دقیقه
فیلم تلویزیونی «فیروزه سیاه» به کارگردانی رضا بهشتی، جمعه ساعت 14 و 30 دقیقه
فیلم تلویزیونی «سپیده» به کارگردانی سید روح ا...حجازی، جمعه ساعت 19
فیلم تلویزیونی «مسافر باران» به کارگردانی داریوش یاوری، شنبه ساعت 10
فیلم تلویزیونی «ستاره» به کارگردانی سید روح اله حجازی، شنبه ساعت 14 و 30 دقیقه
فیلم سینمایی «غریبه ها» به کارگردانی یزدان فتوحی، شنبه 21 ساعت 19
-------------------
شبکه چهار سیما:

فیلم تلویزیونی «قصه ها و واقعیت ها» به کارگردانی حجت قاسم زاده اصل، پنجشنبه ساعت 23 و 15 دقیقه
فیلم سینمایی «سارا» به کارگردانی داریوش مهرجویی، جمعه ساعت 20 و 30 دقیقه
فیلم تلویزیونی «اشک انار» به کارگردانی فیاض موسوی، شنبه ساعت 20 و 30 دقیقه
-------------------
شبکه پنج سیما:

انیمیشن «طاهر و نویسنده» به کارگردانی کامیار خسروی، پنجشنبه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «قصیده شب بارانی» به کارگردانی علیرضا سبزواری، پنجشنبه ساعت 13 و 30 دقیقه
انیمیشن «حج پاکان» به کارگردانی هادی رحیمی، جمعه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «داستان زندگی کوتاه» به کارگردانی مسعود کرامتی، جمعه ساعت 13 و 30 دقیقه
انیمیشن «آقای مهربانی» به کارگردانی علیرضا گلپایگانی، شنبه ساعت 9
فیلم تلویزیونی «مرثیه ای برای مرتضی» به کارگردانی سعید دریا دل، شنبه ساعت 13 و 30 دقیقه
------------------
شبکه شما:

فیلم تلویزیونی «یک خواب کوچولو» به کارگردانی حسین عامری، پنجشنبه ساعت 13
فیلم تلویزیونی «خاطره گمشده» به کارگردانی شهرام باباپور، پنجشنبه ساعت 23
فیلم تلویزیونی «دعوت» به کارگردانی سید مجتبی اسدپور، جمعه ساعت 13 و 30 دقیقه
فیلم تلویزیونی «ستاره شرق» به کارگردانی علی غفاری، شنبه ساعت 13 و 30 دقیقه
------------------
شبکه پویا:

انیمیشن «در هستی» به کارگردانی رضا رنجبران، پنجشنبه ساعت 21
انیمیشن «دلفین کوچک» جمعه ساعت 21
انیمیشن «دلفین کوچک» شنبه ساعت 21
-------------------
شبکه نمایش:

فیلم های سینمایی و تلویزیونی «بازگشت»، «صدای سکوت»، «جزیره گنج1»، «پایان» و «سه روز بعد» پنجشنبه ساعت 12 ،15 ،17 ،21 و 23 از شبکه نمایش روی آنتن می رود.
فیلم های سینمایی و تلویزیونی «آخرین پل»، «چند روز بیشتر»، «جزیره گنج 2»، «در فلق بود»، «سامورایی رامن فروش» و «لبه تیغ» جمعه ساعت 12 ،15 ،17 ،21 و 23 از شبکه نمایش پخش می شود.
فیلم های سینمایی و تلویزیونی «ضامن ایران»، «روز ملاقات»، «سه روز بعد»، «لبه تیغ»، «کشاورز فضا نورد» و «فهرست مرگ» شنبه ساعت 12 ،15 ،17 ،21 و 23 از شبکه نمایش روی آنتن می رود.
____________________
آغاز تصویربرداری تله فیلم سپیده
جام جم آنلاین: تصویربرداری فیلم تلویزیونی "سپیده" به کارگردانی سید روح الله حجازی و تهیه‌کنندگی هادی علیمحمدی از محصولات مرکز سیمافیلم آغاز شد.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل ازسایت خبری سیمافیلم، هادی علیمحمدی یکی از تهیه کنندگان این تله فیلم با اعلام این خبر افزود: "سپیده" قصه زن و شوهری را روایت می کند که یکدیگر راعاشقانه دوست دارند اما در مقطعی زن متوجه می شود که بیمار است و چیزی به پایان عمرش باقی نمانده،به همین دلیل تصمیم می گیرد تا صاحب فرزند شود تا یادگاری برای همسرش بر جای گذارد.

علیمحمدی افزود: برای این فیلم 20 جلسه تصویربرداری پیش بینی شده که شامل 4 لوکیشن است. پریوش نظریه و آرش مجیدی از بازیگران این تله فیلم هستند.

وی تصریح کرد :تصویربرداری تماما در تهران انجام می شود و گروه تنها برای ضبط صحنه های مربوط به بیمارستان عازم قم می شوند.

این تهیه کننده فهرست نهایی عوامل"سپیده"را اینگونه اعلام کرد، نویسنده فیلمنامه: علی طالب آبادی بر اساس طرحی از سید روح الله حجازی،کارگردان: سید روح الله حجازی،مدیر تصویر برداری: روزبه رایگان،صدابردار: امیر نوبخت،طراح چهره پردازی: محمود اَسمانی،مدیر صحنه: نیما شهریاری،مدیر تولید و برنامه ریزی: میترا احمدی،مدیر تدارکات: اصغر جبارپور،دستیار اول کارگردان: وحید حاجیلویی،دستیار دوم:سعید سعید پور،منشی صحنه:سارا پژوهیده.

"سپیده"را سید روح الله حجازی و هادی علیمحمدی در گروه معارف،انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مرکز سیمافیلم تهیه می کنند.

گفتنی است،حجازی تا کنون آثار ارزشمندی چون "در فلق بود"، "اگر باران ببارد" و "پر" را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است.
____________________
فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «در فلق بود»، «مترسک»، «مجستیک»، «گذر از اندوه»، «دنیای خیالی دخترم»، «حقیقت محض»، «باغچه بان»، «ند کلی»، «ترور»، «آغاز تا آغاز»، «تابستان را چگونه گذراندم»، «مادربزرگ»، «هدایت هواپیما»، «بازگشت پاندا به خانه»، «تمتع» و«درخت باور» پنجشنبه و جمعه 27 و 28 مرداد ماه از شبکه‌های یک، دو، سه، چهار، تهران و شما پخش می‌شود.


شبکه یک

به گزارش روابط عمومی سیما، فیلم تلویزیونی «در فلق بود» به کارگردانی سید روح اله حجازی و تهیه کنندگی سید محسن طباطبایی پور و سید روح اله حجازی، پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 16 ازشبکه یک سیما پخش می­شود.

داستان فیلم از این قرار است که: حوریه زنی امیدوار و باایمان است که در هتلی کارگری می‌کند. همسرش فرهاد کارگر کارگاه طلاسازی است. این زوج که پیمان و عقد زندگیشان را در حرم امام رضا(ع) بسته‌اند، زندگی ساده‌ای دارند. حوریه قناعت پیشه است و آرزویش رفتن دوباره به مشهد است ولی فرهاد بلندپرواز و در رویا به سرمی‌برد.
عسل بدیعی، رامین راستاد، سید مهرداد ضیایی و آهو خردمند به عنوان بازیگران اصلی در فیلم تلویزیونی «در فلق بود» بازی کرده‌اند.

****************************
فیلم سینمایی «مترسک» به کارگردانی جری شاتزبرگ پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 24 در قالب برنامه «سینمای کلاسیک» ازشبکه یک سیما پخش می‌شود.
درخلاصه داستان فیلم آمده: آشنایی دو مرد به نام‌های «ماکس» و «فرانسیس» در کنار جاده‌ای شروع می‌شود. در حالی که هر یک ازآنها مقصد و اهداف متفاوتی دارند. آنها چند ساعتی در کنار جاده منتظر ماشین‌های عبوری می‌مانند. «ماکس» که بعداً عنوان می‌کند در زندگی به هیچ کس اعتمادی ندارد، به خاطر اینکه «فرانسیس» آخرین کبریتش را برای روشن کردن سیگارش به او داده، با او دوست می‌شود.
آل پاچینو، جین هکمن و دوروتی تریستان به عنوان بازیگران اصلی در فیلم سینمایی «مترسک» محصول سال 1973 کشور آمریکا ایفای نقش کرده‌اند.

****************************
فیلم سینمایی «مجستیک» به کارگردانی فرانک دارابونت، جمعه 28 مرداد ماه ساعت 16 از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رود.
در خلاصه داستان فیلم آمده: در اوایل دهه 1950 با شروع جنگ سرد، سناتور جوزف مک کارتی با تشکیل کمیته‌ای به مبارزه با خطرسرخ (نفوذ کمونیست‌ها) در ارکان دولتی می‌پردازد، که دامنه آن به هالیوود نیز کشیده می‌شود.
جیم کری، مارتین لاندو و بروس کمبل در فیلم سینمایی «مجستیک» محصول سال 2001 کشورهای آمریکا و استرالیا به ایفای نقش پرداخته‌اند.


شبکه دو

30 دقیقه بامداد روز پنجشنبه 27 مرداد ماه فیلم سینمایی «گذر از اندوه» به کارگردانی براندون کامپ در قالب برنامه «سینما مهتاب» از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده: «برگ راین» به تازگی کتابی نوشته است که در آن از «چگونگی روبرو شدن با مرگ عزیزان» و همچنین راهکارهای غلبه بر اندوه‌ها در زندگی سخن گفته است. از آنجا که او به تازگی همسر خود را در یک سانحه تصادف از دست داده است، کتاب خود را آن قدر عمیق و تجربی می‌نویسد که خیلی زود برنده کتاب اول سال می‌شود.

جنیفر آنیستون و آرون اک هارت در فیلم سینمایی «گذر از اندوه» محصول سال 2009 کشورهای کانادا، انگلیس و آمریکا به ایفای نقش پرداختند.

****************************
فیلم سینمایی «دنیای خیالی دخترم» به کارگردانی کری کرک پاتریک، محصول 2006 کشورهای آمریکا، انگستان و مجارستان، پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 14:30 در قالب برنامه «سینما آفتاب» بر روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم به تهیه کنندگی لورنزو دی بوناونتورا آمده: ایوان در یک شرکت به عنوان مشاور سرمایه گذاری کار می‌کند و وظیفه‌اش مشاوره دادن به خانواده‌های پولداری است که قصد سرمایه‌گذاری دارند. ایوان از همسرش جدا شده است و صاحب دختری شش ساله به نام اولیویا است که یک هفته در میان به پیش پدرش می‌آید. اولیویا پتوی کوچکی دارد که آن را «گوگا» می‌نامد و فوق‌العاده به آن وابسته است، به طوری که بدون این پتو هیچ جا نمی‌رود حتی به مدرسه. این پتو مایه درد سرایوان و همسر سابقش تریش شده است. چرا که «گوگا» دروازه ورود اولیویا به دنیایی خیالی و دوستی او با سه شاهزاده و یک ملکه است.

*********************************
فیلم سینمایی «حقیقت محض» با بازی کیت بکین سیل، متادیلون و آنجلا باست 30 دقیقه بامداد روز جمعه 28 مرداد ماه ازشبکه دو سیما پخش می‌شود.
در خلاصه داستان فیلم آمده: «راشِل» خبرنگار یکی از روزنامه‌های پرتیراژ آمریکا است که به طور نامعلومی از معمای ترور رئیس جمهور آمریکا با خبر می‌شود. طبق گفته اِن.اِس.اِی، سیا و مقامات رسمی آمریکا، ترور رئیس جمهور برنامه دولت ونزوئلا بوده است. در نتیجه و به تلافی این داستان، آمریکا حمله گسترده هوایی به چند شهر مهم و مراکز اقتصادی ونزوئلا انجام می‌دهد، حال آنکه ادعای آنها بر این بوده است که هدف این حملات، تأسیسات نظامی است. راشل متوجه می‌شود ترور رئیس‌جمهور در واقع سناریوی مقامات آمریکایی بوده که به وسیله سیا طراحی شده است. چرا که این صحنه‌سازی بهانه‌ای برای حمله به ونزوئلا را برای آمریکا فراهم می‌نماید.
راد لوری درسال 2008 فیلم سینمایی «حقیقت محض» محصول کشور آمریکا را کارگردانی کرده است.

*********************************
فیلم تلویزیونی «باغچه‌بان» به کارگردانی جهاندخت خادم و تهیه کنندگی محمد حسین پور، جمعه 28 مرداد ماه ساعت 17:30 ازشبکه دو سیما روی آنتن می‌رود.
مستند داستانی «باغچه بان» شرح زندگی پر فراز و نشیب جبار باغچه بان، بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران است که از سال 1264 تا 1346 هجری شمسی را دربر می‌گیرد. باغچه بان نخستین مولف کتاب‌های فارسی و ریاضی اول دبستان به شکل مصور است.


شبکه سه

فیلم سینمایی «نِد کِلِی» ساعت 23:15 روز پنجشنبه 27 مرداد ماه از شبکه سه سیما روی آنتن می‌رود.
در این فیلم می‌بینیم: ندکلی پسری است استرالیایی که در انگلستان به همراه خانواده خود زندگی می‌کند. در سنین نوجوانی با بهانه‌ای او را به زندان می‌اندازند. بعد از چند سال آزاد شده و به خانواده برمی‌گردد. به خاطر فشارسربازان انگلیسی و تبعیض دولت انگلیس نسبت به تبعه‌های اسکاتلندی و ظلم و تجاوز آنها به خانواده‌های اسکاتلندی، ندکلی به همراه برادران خود علیه دولت تبعیض مباره می‌کند.

هیث لجر، اورلندولون و جفری در فیلم سینمایی «ندکلی» به کارگردانی گرگور جوردون محصول سال 2003 کشورهای استرالیا، آمریکا و انگلستان به ایفای نقش پرداخته‌اند.

****************************
فیلم سینمایی «ترور» به کارگردانی هنری ورنول محصول سال 1979 کشورهای فرانسه و آمریکا، ساعت 10:30 جمعه 28 مرداد ماه از شبکه سه سیما بازپخش می‌شود.


شبکه چهار

فیلم تلویزیونی «آغاز تا آغاز» به کارگردانی مهدی گلستانه و تهیه کنندگی داریوش ربیعی پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 15:30 ازشبکه چهارسیما بازپخش می‌شود.

داستان فیلم درمورد یک وکیل شهرستانی است که در یک شرکت وکالت درتهران با حقوق و مزایای فوق العاده دعوت به همکاری می‌شود. وکیل به همراه خانواده‌ش به تهران مراجعت می‌کند و مشغول به کار می‌شود. پرونده‌هایی که به او می‌دهند، پرونده‌های ساده‌ای بود که چندان با حقوق و مزایایی که از شرکت دریافت می‌کند. سازگاری ندارد. بنابراین وکیل کم کم به این ماجرا شک می‌کند.
علی سرابی و شبنم فرشاد جو درفیلم تلویزیونی «آغاز تا آغاز» به عنوان بازیگران اصلی بازی کرده‌اند.

****************************
فیلم سینمایی «تابستان را چگونه گذراندم» به کارگردانی الکسی پوپوبربسکی، محصول سال 2010 کشور روسیه، جمعه 28 مرداد ماه ساعت 20:30 درقالب برنامه «سینما4» از شبکه چهارسیما پخش می‌شود.
داستان فیلم سینمایی «تابستان را چگونه گذراندم» با بازی گریگوریتی دوبرینگ، سرجی پوسکپالیس و ایگورپرنویچ در مورد دو فرد به نام‌های سرگی و پاول است که در جزیره‌ای خالی از سکنه در ایستگاهی قطبی که زمانی از اهمیت استراتژیکی زیادی برخوردار بوده ساکن شده‌اند. روزی در غیاب سرگی، پاول پیام مهمی را از طریق بی‌سیم دریافت می‌کند، مبنی بر اینکه همسر و پسر خردسال سرگی در حادثه‌ای کشته شده‌اند.


شبکه تهران

پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 13:30 فیلم سینمایی «مادربزرگ» به کارگردانی هیوتوشی کوراچی، محصول سال 2007 کشور ژاپن در قالب برنامه «تماشاخانه» از شبکه تهران پخش می‌شود.

فیلم سینمایی «مادربزرگ» داستان آکی هیرو پسر بچه‌ای است که در خانواده فقیری زندگی می‌کند. مادرش از او و برادر بزرگترش نگهداری می‌کند و مجبوراست برای امرارمعاش خانواده خود سخت کار کند. او نمی‌تواند به بچه‌هایش رسیدگی کند و تصمیم می‌گیرد که آکی هیرو را که از فقدان مادر در خانه بسیار رنج می‌برد با خواهرش به کیوشا بفرستد.

****************************
فیلم سینمایی «هدایت هواپیما» به کارگردانی مایک نیوئل، محصول سال 1999 کشورهای آلمان و آمریکا، 30 دقیقه بامداد روز جمعه 28 مرداد از شبکه تهران بازپخش خواهد شد.

****************************
فیلم سینمایی «بازگشت پاندا به خانه» به کارگردانی زانگ یو محصول سال 2009 کشور چین، جمعه 28 مرداد ساعت 13:30 از شبکه تهران روی آنتن می‌رود.
داستان فیلم سینمایی «بازگشت پاندا به خانه» با بازی لی فنگ، دایچی هاراشیما، متئویانگ کینگ و کی زانگ درباره خرس پاندایی است که دو توله دارد و شکارچیان در صدد اند که آنها را شکارکنند. زمانی که یکی ازتوله‌ها ازمادرش جدا می‌شود، شکارچیان آن را دنبال کرده و داخل رودخانه می‌افتد و توسط پسرنوجوان یتیمی که تحت سرپرستی یکی ازهمان شکارچیان در جنگل زندگی می‌کند، پیدا شده و مخفیانه مورد تیمار و مراقبت قرار می‌گیرد.


شبکه شما

فیلم تلویزیونی «تمتع» به کارگردانی حمید بهمنی و تهیه کنندگی سید داوود تقوی نژاد پنجشنبه 27 مرداد ماه ساعت 23:45 از شبکه شما پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده: نریمان ذاکرزاده بسازو بفروشی است که ازهرراهی کسب درآمد می‌کند واعتقاد به کسب روزی حلال ندارد. درگیر و دار یک معامله کلان، ‌موبایلش زنگ می‌خورد و به او می‌گویند که اسمش برای حج تمتع درآمده است. نریمان باور نمی‌کند، چرا که هیچ وقت آدمی نبوده که بخواهد حج تمتع برود و عقیده دارد اشتباهی شده است. پس از روشن شدن مدارک، ‌معلوم می‌شود پدرنریمان (حاج عبدالرسول) که مردی متدین و خدا ترس بوده، ‌سالها پیش به اسم پسرش حج تمتعی ثبت نام کرده و دلیلش را درنامه‌ای ذکر کرده است.
علیرضا کمالی، سیروس کهوری نژاد ومحمد رضا ابوالحسنی درفیلم تلویزیونی «تمتع» از تولیدات صداوسیمای مرکزیزد بازی کرده‌اند.

****************************
فیلم تلویزیونی «درخت باور» به کارگردانی محمد رضا زندی و تهیه کنندگی حمید درگومه جمعه 28 مرداد ماه ساعت 13:45 از شبکه شما پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده: سعید رضایی دانش آموز دوره راهنمایی ازا ینکه نمرات خوبی را در مدرسه نمی‌گیرد، ازطرف خانواده و معلمان مورد سرزنش قرارمی گیرد. اوکه با این رفتار مواجه می‌شود، به گونه‌ای قصد دارد از مدرسه ترک تحصیل کند. با ورود معلمی جدید به مدرسه و مطلع شدن او ازنمرات سعید، سعی می‌کند به او رازی را بگوید که نمرات سعید بهتر شود.
پیمان شریعتی، مهران رجبی و کاوه آهنگر در فیلم تلویزیونی «درخت باور» از تولیدات صدا و سیمای مرکز قم ایفای نقش کرده‌اند.


رها ماهرو : شما خواننده محترم وبلاگ جامع نقد سینمایی رها ماهرو ، می توانی نظر و نقدت را درباره فیلم در فلق بود ساخته روح ا... حجازی برای ما بفرستی.


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد


نقد فیلم جزیره گنج ساخته استیو بارون

جزیره گنج
2012 ایرلند
Treasure Island

کارگردان:Steve Barron

 نام فیلم: جزیره گنج – Treasure Island | ژانر: ماجراجویی | سال تولید: 2012
مدت زمان: 183 دقیقه
خلاصه داستان:
این فیلم داستان دو بخش از زندگی جیم هاوکینز است که ناگهان به جزیره ای منتقل می شود و در آنجا رییس دزدان دریایی است.

http://www.saberfun.ir/wp-content/uploads/2014/05/Treasure-Island-2012.jpg
مجموعه دو قسمتی «جزیره گنج» از جمعه 6 آذر در شبکه نمایش
«جزیره گنج» نوشته رابرت لوئیس استیونسون، داستان لانگ جان سیلور و حرص او به گنج از جمله داستان های مشهوری است که صداها اقتباس سینمایی و تلویزیونی شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما، مجموعه دو قسمتی «جزیره گنج» ، محصول 2012 ایرلند، از اقتباس های جدید و خوش ساخت این داستان است که از حضور بازیگران شناخته شده ای چون الیجا وود و دونالد سوثرلند بهره برده است.

داستان «جزیره گنج» در مورد جیم هاوکینز جوان است که با یافتن نقشه گنج با گروهی عازم دریا می شود. او در این راه با لانگ جان سیلور طماع و گروه دزدان دریایی او رو به روست. استیو بارون کارگردانی این مجموعه دو قسمتی را بر عهده داشته است که از جمله کارگردانان موفق ایرلندی است که آثاری مانند پینوکیو رو در کارنامه دارد. «جزیره گنج» در سال 2012 نامزد چهار جایزه بین المللی از جمله دو جایزه امی برای طراحی لباس و تدوین بود.

مجموعه «جزیره گنج» در دو قسمت و از روز جمعه و شنبه 6 و 7 آذر ساعت 21 از شبکه نمایش پخش خواهد شد و روز بعد ساعت 5:30 بامداد و 12 تکرار خواهد شد.
____________________
دانلود فیلم جزیره گنج 2012 دوبله فارسی رایگان
دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۳ ق.ظ

دانلود فیلم treasure island 2012 دوبله فارسی

موضوع: اکش و هیجانی

 کارگردان : استیو بارون

کیفیت: 720p

محصول: انگلستان

سال ساخت : 2012

زمان : 178 دقیقه

زبان : دوبله فارسی

بازیگران : توبی ربگو | ادیه ایزارد |الی جاه وود

خلاصه داستان :

داستان این فیلم در ارتباط با جیم هاوکینز است که برای ماجراجویی با کشتی می رود اما ناگهان کشتی به یک جزیره دور افتاده بر خود می کند و ... 
http://www.baranfilm1.tv/wp-content/uploads/Treasure-Island-baranfim.jpg
 فیلم Treasure Island

نام فیلم : Treasure Island
ژانر : ماجراجویی
کارگردان : Steve Barron
نویسنده :  Stewart Harcourt, Robert Louis Stevenson
بازیگران : Eddie Izzard, Toby Regbo, Rupert Penry-Jones
محصول : انگلساتان | ایرلند
زبان : انگلیسی
زمان : 180 دقیقه
خلاصه داستان : این فیلم داستان دو بخش از زندگی جیم هاوکینز است که در جست و جوی گنج ناگهان به جزیره ای منتقل می شود و به جزیره اسرار آمیز حاوی گنجینه ای دفن شده می رسد و..........


رها ماهرو : خواننده عزیز لطفا نظرت درباره مجموعه دو قسمتی جزیره گنج به کارگردانی استیو بارون برایمان ارسال کن .


_____________

داستان : سیندرلا به ایران آمد

داستان : پاندا کونگ فو کار به ایران آمد