رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

اندی پندی ساخته تیم هارپر

انیمیشن اندی پندی

 زمان پخش: 24 اسفند 1392 ۱۴:٣٠
مدت: 5 دقیقه
اندی پندی  »  "نقاشی با مداد شمعی"

رها ماهرو : خواننده عزیز ، از شما درخواست می کنیم تا نظر و انتقادتان را راجع به مجموعه اندی پندی که هم اکنون از شبکه پویا در حال پخش می باشد و در وبسایت رها ماهرو قرار گرفته است برایمان بنویسید


http://www1.jamejamonline.ir/Media/images/1390/05/22/100851307461.jpg
نگاهی به انیمیشن خارجی «اندی پندی»

قصه‌گویی با زبان عروسک‌ها
ساخت انیمیشن برای خردسالان نیازمند توجه و دقت فراوانی است. این مخاطبان، درک کاملی از محیط اطراف خود ندارند و دنیای آنها به اعضای خانواده، دوستان احتمالی و اسباب‌بازی‌هایشان محدود می‌شود؛ بنابراین در ساخت انیمیشن برای این گروه سنی استفاده از عناصر قابل درک و آشنا لازم و ضروری به نظر می‌رسد. مجموعه انیمیشن «اندی پندی» ـ که از گروه کودک و نوجوان شبکه 2 در حال پخش است ـ این موضوع را بخوبی مورد توجه داشته است.

شخصیت‌های این مجموعه از اندی پندی گرفته تا تدی، تیفو و هیس هیسی همه خاص دنیای کودکان هستند. تدی، خرس دوست‌داشتنی و بازیگوش داستان همان خرس عروسکی است که میان اسباب‌بازی‌های بیشتر کودکان یافت می‌شود. اندی پندی، پسربچه‌ای است با لباسی آشنا؛ لباس ساده و سرهمی که مخصوص خردسالان است. همین‌طور بقیه‌ شخصیت‌ها. این کاراکترهای ساده و آشنا در فضایی زندگی می‌کنند که مخصوص دنیای خیالی آنهاست. خانه هر شخصیت داستان را براحتی می‌توان از ویژگی‌ها و شباهت‌های ظاهری به خود شخصیت حدس زد؛ مثلا روی سقف خانه اندی پندی کلاهی شبیه خود او وجود دارد یا سقف خانه لومینا، شبیه موهای بافته شده خود اوست. از این‌رو مخاطب می‌تواند تشخیص دهد که هر خانه متعلق به کدام شخصیت است. فضاهای دیگر مجموعه نیز صمیمیت و سادگی خاصی دارند، به علاوه این‌که در طراحی آنها تلفیقی از واقعیت و خیال به کار رفته است؛ بنابراین دنیای به وجود آمده زیبا، خوش‌رنگ و لعاب و دوست داشتنی است؛ فضایی که زاده روح پاک و بی‌غل و غش کودکان است.

دنیای خردسالان عاری از هرگونه بدی و شرارت است. از این‌رو می‌بینیم که برنامه‌های ساخته شده برای آنها فاقد شخصیت منفی با مفهوم رایج هستند و تنها شیطنت‌ها و رفتارهای نامناسب جزئی که ممکن است از هر کودکی سر بزند، به عنوان کارهای ناشایست به تصویر کشیده می‌شود. این موضوع را می‌توان در انیمیشن اندی پندی نیز جستجو کرد. در این مجموعه، تدی خرس کوچک داستان، شیطنت‌ها و خصوصیات نسبتا بدی دارد که با رفتار و تذکر دوستانش به کارهای ناشایست خود پی می‌برد و سعی می‌کند از تکرار آنها بپرهیزد.

طراحی خوب شخصیت‌ها در این مجموعه، زمینه لازم را برای شخصیت‌پردازی مناسب فراهم آورده است. شاید اندی پندی، شخصیتی ماندگار نباشد، اما صمیمیت و محبوبیت لازم را برای برقراری ارتباط با مخاطب خود دارد. بعلاوه داستان مجموعه از زبان راوی روایت می‌شود و شخصیت‌ها بدون دیالوگ و تنها با حرکات و واکنش‌های خود، داستان را پیش می‌برند و از این‌رو نمی‌توان از شخصیت‌ها انتظار ماندگاری داشت. در واقع این‌طور به نظر می‌رسد که انیمیشن اندی پندی قصد تاثیرگذاری و محبوبیت آنچنانی ندارد و تنها با هدف برقراری ارتباط و آموزش نکات لازم و ضروری به مخاطب ساخته شده است که می‌توان گفت در این زمینه موفق عمل کرده و توانسته است به عنوان یک مجموعه آموزشی مناسب مطرح شود.

یکی از نقاط قوت این مجموعه، قصه‌پردازی دقیق آن است. وقتی داستانی به تصویر درمی‌آید، گویی بیننده با بزرگ‌ترین ذره‌بین‌ها در حال تماشای آن است. کوچک‌ترین خطایی از دید او پنهان نمی‌ماند. شاید این موضوع در فیلمنامه‌نویسی و داستان‌پردازی برای مخاطب بزرگسال مورد توجه قرار گیرد، اما در مورد مخاطب کودک اغلب مورد غفلت واقع می‌شود. به عنوان نمونه آموزش با استفاده از روش استاد و شاگردی یا القای پیام بدون هیچ مقدمه‌چینی و ایجاد بستر و زمینه مناسب، شیوه‌ به کار رفته در بیشتر برنامه‌های ساخته شده برای این گروه سنی است. این‌گونه آموزش خشک و رسمی به کودکان نه‌تنها صحیح و مناسب نیست، بلکه مانع رشد خلاقیت در ذهن او می‌شود. همچنین کودک را به سطحی‌نگری و راحت‌طلبی سوق می‌دهد. تلاش برای رشد خلاقیت کودکان در انیمیشن اندی پندی بخوبی مورد توجه قرار گرفته است. مثلا در یکی از قسمت‌های آن به نام «پرورش گیاه» ـ که سازنده قصد دارد به مخاطب پرورش گیاه و صبر و حوصله لازمه آن را آموزش دهد ـ می‌بینیم داستان در نهایت ظرافت و سادگی پرداخته شده است. در آغاز قصه، تدی ـ که خرس بازیگوشی است ـ عجله زیادی برای خوردن ساندویچ دارد و بالاخره هم با ولع بسیار ساندویچ‌ها را به تنهایی می‌خورد. این موضوع در واقع زمینه‌ای است برای روایت داستان اصلی که در انتها با بازگشت به نقطه آغاز خود، تدی را نشان می‌دهد که عادت بد خود را تغییر داده است. این دقت، پیوستگی و ارتباط در داستان برای انیمیشن کوتاهی همچون اندی پندی واقعا قابل توجه است. آموزش چگونگی رویاندن دانه گشنیز به تدی ـ که جرقه آن از خوردن ساندویچ تخم مرغ و گشنیز در ابتدای داستان زده شده است ـ عاملی است برای این‌که تدی صبر و حوصله را در طول پرورش گیاه بیاموزد. او هر روز با آب دادن به دانه گشنیزهای خود و انتظار کشیدن برای بزرگ و سبز شدن آنها، کم‌کم عجله کردن را فراموش می‌کند و در پایان رشد گیاه می‌بینیم که او مقابل تعارف لومینا برای خوردن ساندویچ‌های مورد علاقه‌اش عجله‌ای به خرج نمی‌دهد و می‌خواهد اندی پندی و لومینا اول شروع به خوردن بکنند. دیگر قسمت‌های این مجموعه نیز با همین دقت و وسواس ارائه شده‌اند.

موضوع قابل بحث دیگر این مجموعه، سادگی و قابل درک بودن آن است. همان‌طور که گفته شد طراحی شخصیت‌ها و فضای کار به گونه‌ای است که مخاطب خردسال براحتی با آن ارتباط برقرار می‌کند. بعلاوه داستان از زبان راوی روایت می‌شود. این موضوع سبب شده است مخاطب در مواجهه با مجموعه، ضمن همراهی با شخصیت‌ها، وقایع قصه را از زبان راوی هم بشنود و موقعیت‌های داستانی را بهتر درک کند. این حالت در واقع بازسازی نوعی بازی کودکانه است. وقتی شخصیت‌ها شباهت بسیاری به اسباب‌بازی‌های کودک دارند و بدون صحبت، تنها با حرکت کردن و تغییر حالات چهره با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، این تداعی‌کننده‌ حالتی است که کودک با سپردن نقش‌هایی به اسباب‌بازی‌ها و روایت داستانی از ذهن و زبان خود در حال پرورش تخیل کودکانه‌اش است. اندی پندی نیز دنیایی اینچنین دارد؛ بنابراین برای مخاطب خردسال بسیار آشناست و سادگی آن نیز دلیلی است برای درک و فهم کاملش از سوی مخاطب.

انیمیشن اندی پندی مجموعه‌ای است که می‌شود با خیال راحت کودکان را به دیدن آن ترغیب کرد و مطمئن بود که هم از لحاظ بار آموزشی و هم از لحاظ بار هنری در نوع خود اثری کامل است و انتظار مخاطب را برآورده می‌کند. کارگردانی این مجموعه نیز گواه دیگری است بر این مدعا. در همان قسمت مورد اشاره (پرورش گیاه) می‌بینیم کارگردان برای نشان دادن رشد گیاه و خوشحالی تدی از این مساله، نخست با نمایی نزدیک از دانه‌های گشنیز و سپس عقب کشیدن به نمای بازتر همراه چرخش به سمت چهره تدی، خوشحالی فراوان او و رشد گیاه را همزمان در یک نما به تصویر می‌کشد. علاوه بر این، کات‌های بموقع اثر نیز مانع تکراری و ملال‌آور بودن نماها می‌شود. مثلا زمانی که اندی پندی و تدی در خانه اندی پندی هستند و قصد دارند به خانه تدی بروند پس از باز شدن در خانه و خروج اندی پندی، تصویر بلافاصله به داخل خانه تدی و ورود او کات می‌خورد. این مصادیق دقت و توجه در کارگردانی را می‌توان در سراسر کار مشاهده کرد.

طراحی حرکت مجموعه نیز قابل توجه است. حرکت درست و دقیق دست‌ها کنار راه رفتن‌های کودکانه، پلک‌ زدن‌ها و میمیک‌های صورت که بیانگر خشم، تعجب یا شادی شخصیت‌هاست همه کمک بسزایی به موفقیت مجموعه کرده است. تصاویر با موسیقی شاد و پر انرژی که در تمام طول مجموعه شنیده می‌شود، همراه است تا صداهای شنیده شده نیز همچون نماها و شخصیت‌ها متنوع و جذاب باشد. مجموعه این عوامل، انیمیشن اندی پندی را به اثری جذاب و موفق تبدیل کرده که می‌تواند پاسخگوی بخش مهمی از نیاز مخاطب خردسال باشد.

بهار عسگری
:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
اندی پندی
اندی پندی، به همراه دوستانش لوبی‌لو، تدی، میسی‌هیسی، اوربی توپه، بیلبو و سگ کوچولویشان تیفو، در همسایگی هم زندگی می‌کنند.

آنها هر روز باهم بازی می‌کنند، به یکدیگر کمک می‌کنند و وارد ماجراهای تازه می‌شوند.

مجموعۀ «اندی پندی» بر اساس کمیک استریپ‌هایی به همین نام که در مجلۀ کودکان «رابین» Robin چاپ و منتشر می‌شد، در سه سری مختلف با فاصلۀ زمانی زیاد تولید شده است. اولین سری آن که به صورت تئاتر عروسکی (عروسکهای نخی) موزیکال و سیاه و سفید فیلم‌برداری شده بود در 1950 توسط Maria Bird تولید و از شبکۀ BBC پخش شد. در ابتدا برنامه‌ها به صورت زنده پخش می‌شدند، اما خیلی زود گروه تولید متوجه شد که اگر برنامه از قبل فیلم‌برداری شود، امکان تکرار آن خواهد بود. در نتیجه 26 قسمت 15 دقیقه‌ای به صورت 16میلی‌متری فیلمبرداری شده و پخشِ آن تا 1970 ادامه پیدا کرد. در 1970 سری دوم آن در 13 قسمت تولید و پخش شد، که درواقع پس از اتمام مراحل فیلمبرداری، نگاتیوهای فیلم را رنگ کرده بودند.

پس از مدتها اعضای تیم تولید به این نتیجه رسیدند که می‌توانند این داستان‌ها را به گونۀ دیگری ادامه دهند؛ این بود که بخش دوم این مجموعه شامل 52 قسمت (4 سری 13 قسمتی) از سال 2002 به روی آنتن قرار گرفت. با اینکه رنگ‌آمیزی این مجموعه نسبت به گذشته فرق‌های بسیار زیادی کرده است و تکنیک آن از عروسکی نمایشی به عروسکی تک فریم تغییر یافته است، اما طراحی عروسک‌ها کاملاً به گذشته‌شان وفادار مانده و این مجموعه ادامۀ همان مجموعه دیده می‌شود.
مجموعه‌ای که پیش رو دارید تعداد 26 قسمت از مجموعۀ انیمیشنی آن است که برای گروه سنی خردسال در گروه کودک و نوجوان شبکۀ اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دوبله و آمادۀ پخش شده است.
اطلاعات تکمیلی
http://www.pooyatv.ir/media/k2/items/cache/81e79045be44dddce44c5b4105bb0329_XL.jpg
    کارگردان: تیم هارپر
    نویسنده: فردا لینگستروم
    انیماتور: Stephen Boot, Joanne Chalkley, Brian Demoskoff, Lucy Gell, Monica McCartney,...
    موسیقی: Phil Bush, Keith Hopwood, Thea King,..
    تکنیک: عروسکی تک فریم (استاپ موشن)
    تعداد قسمت: 26
    مدت: 5 دقیقه‌ای
    کشور سازنده: بریتانیا
    سال ساخت: 2002

نظرات 1 + ارسال نظر
مریلا شکوهی دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:28 ق.ظ http://nimkatma.blogfa.com

چند خبر قدیمی قدیمی




علیرضا خمسه مدرس و بازیگر پانتومیم در گفت و گویی گفت: یکی از دلایل رشد و گسترش پانتومیم حضور بازیگران مهاجر و یا مهاجرت هنرمندان از یک کشور به کشورهای دیگر است یعنی هنر پانتومیم به دلیل بی نیازی از زبان این امکان را برای هنرمندان فراهم کرده که از هنر خویش در هر کجای جهان استفاده کنند.علیرضا خمسه گفت: ایران که در دوران فرهنگ سازی و تمدن را قرن ها قبل تجربه کرده نمی تواند با این هنر راستین بیگانه باشد با این وجود نشانه های جسته گریخته ازاین هنر در دست است که برای تحلیل آنها نیاز به تحقیقات بیشتری دارد ولی سر آغاز پانتومیم در ایران به صورت کنونی از دوره مشروطیت به جا مانده است و به این وسیله عقاید خود را بیان می کردند در تعزیه نیز نشانه های از این تکنیک وجود دارد و این به مردمی بودن هنر پانتومیم است.


اکران «دونده» در فیلم های گم شده

پنجاهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لندن با حضور سه فیلم ایرانی از اواخر مهر ماه آغاز خواهد شد. به گزارش ایلنا، امسال در بخش سینمای جهان این رویداد فرهنگی هنری انگلیس، فیلم های چهارشنبه سوری ساخته" اصغر فرهادی" و" زمان می ایستد "به کارگردانی" علیرضا امینی" به نمایش درخواهد آمد ; در بخش فیلم های گم شده نیز فیلم" دونده" ساخته" امیر نادری" اکران خواهد شد.برنامه ویژه افتتاحیه امسال جشنواره فیلم لندن فیلم آخرین پادشاه اسکاتلند ساخته " کوین مک دونالد" خواهد بود.لازم به یاد آوری است بخش سینمای بریتانیا، تجربه ، انقلاب فرانسوی ، سینمای جهان ، گنجینه های آرشیوی ، فیلم های کوتاه و پویا نمایی ، پنجاه سالگی جشنواره لندن و فستیوال آثار گم شده از بخش های مختلف این جشنواره هستند.



به بهانه روز بزرگداشت مولانا;
خردگرای عاشق

فرهنگ و هنر - امروز بزرگداشت بزرگ مردی است که بی اغراق کمتر ایرانی می توان یافت که نام او به گوشش نخورده و کلامی و بیتی از دریای بیکران علم و معرفت و شعرش در ذهن نداشته باشد. امروز روز بزرگداشت جلال الدین محمدبن بها»الدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم از بزرگترین عارفان و شاعران ایرانی است. خانواده وی از خاندان های محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر می رسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علا»الدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بها»الدین ولد معروف شد. از زندگی نامه که بگذریم، جانمایه کلام مولانا این است که باید عشق بورزیم تا معرفت پیدا کنیم و او تمام عمر خود را صرف همین امر کرد. اما نکته ای که در این مقال قصد داریم کمی به آن بپردازیم آن است که مولانا هرچند دائما از عشق گفته اما این به هیچ وجه منکر عقل و خردگرایی نیست و متاسفانه این گرایش افراطی بر دوستداران مولانا زیاد دیده و شنیده می شود. بعد از خیام دوره دیگری در ادبیات ما آغاز شد، پیش از خیام دوره خردگرایی ویژه بود، کسانی مثل فردوسی، ابن سینا، فارابی، ناصر خسرو، خیام و ... عمدتا خردگرا و خردورز بودند، اما از سنایی به این سو، تصوف و عرفان به شکل گسترد ه تری وارد ادبیات فارسی شد و عشق گرایی و تصوف گرایی به تدریج جای خردورزی را گرفت، به قدری که شاعران دوره عرفان و تصوف با بخشی از خردورزی ها به مبارزه پرداختند و به همین دلیل عقل معاش اندیش را نکوهش کردند. اما در همین دوران که مبارزه و پرخاش با هر نوع خردگرایی به حالت افراط قرار گرفته بود، شخصیت برجسته و بزرگی مانند مولوی ظهور کرده و اگر چه آشکارا می گوید: پای استدلالیان چوبین بود - پای چوبین سخت بی تمکین بود، و در بسیاری از اشعارش با خردورزی در معنی مادی آن مبارزه می کند، اما بی گمان در تمام آثار مولوی گونه ای خردگرایی متعادل دیده می شود. بر خلاف آنچه که ممکن است به ذهن بیاید، مجموعا عرفا و خصوصا مولانا دشمنی با عقل ندارند. زیرا انکار عقل، انکار بدیهیات است، مثل انکار شب و روز و هیچ عاقلی چنین کاری نمی کند. برای همین وقتی گفته می شود عقل نزد عرفا جایگاهی ندارد به معنای مخالفت با عقل یا تعطیلی عقل نیست. البته این مساله در بین تمام عرفا به یک شکل مطرح نیست اما مشخصا مولانا که چهره برجسته عرفان اسلامی و جهانی است با عقل نه تنها دشمنی ندارد که آشتی جداناپذیری هم دارد. عقل به معنای مرسوم، صرف نظر از اینکه در نزد مولانا مراتب و انواعی دارد، بسیار مورد توجه اوست. مولانا عقلی که به تعبیر عرفا عقل معاش گفته می شود و عقل زندگی است، عقلی که باید و نبایدها و مصلحت بینی ها بر آن اساس شکل می گیرد را در رساندن انسان به مقصود - مقاصد معنوی - ناتوان می بیند و تکیه بر آن را کار نابخردانه ای می داند. آن عقلی را که مولانا ممکن است نقد بکند به این نوع از عقل مربوط است. به این معنا می توانیم بگوییم که او عقل ستیز نیست که عقل گریز است. یعنی این که در سلوک معنوی اعتقادش بر این است که عقل یک اسباب است مثل سایر اسباب که گاهی ممکن است دست و پای انسان را ببندد و مانع حرکتش شود. در اینجا بد نیست نگاهی بیاندازیم به نظرات بزرگان ادبیات ایران به جایگاه مولانا و آثارش تا بعد از خواندن آنها درباره آن بزرگ مرد تاریخ شعر و عرفان بهتر بتوانیم نتیجه گیری کنیم. بهترین شرح حال جلال الدین و پدر و استادان و دوستانش در کتاب مناقب العارفین تالیف شمس الدین احمد افلاکی یافت می شود. وی از شاگردان جلال الدین چلبی عارف، نوه مولانا متوفی سال 710 هجری بود. همچین خاطرات ارزش داری از زندگی مولانا در "مثنوی ولد" مندرج است که در سال 690 هجری تالیف یافته و تفسیر شاعرانه ایست از مثنوی معنوی. مولف آن سلطان ولد فرزند مولاناست و او به سال 623 هجری در لارنده متولد شد و در سال 683 هجری به جای مرشد خود حسام الدین بمسند ارشاد نشست و در ماه رجب سال 712 هجری درگذشت. نیز از همین شخص یک مثنوی عرفانی به نام "ربابنامه" در دست است." از شروح معروف مثنوی در قرن های اخیر از شرح مثنوی حاج ملا هادی سبزواری و شرح مثنوی شادروان استاد بدیع الزمان فروزانفر که متاسفانه بعلت مرگ نابهنگام وی ناتمام مانده و فقط سه مجلد مربوط به دفتر نخست مثنوی چاپ و منتشر شده است. همچنین شرح مثنوی علامه محمدتقی جعفری تبریزی باید نام برد. عابدین پاشا در شرح مثنوی این دو بیت را به جامی نسبت داده که درباره جلال الدین رومی و کتاب مثنوی سروده:
آن فریدون جهان معنوی
بس بود برهان ذاتش مثنوی
من چه گویم وصف آن عالی جناب
نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
شیخ بها»الدین عاملی عارف و شاعر و نویسنده مشهور قرن دهم و یازدهم هجری درباره مثنوی معنوی مولوی چنین سروده است:
من نمی گویم که آن عالی جناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مثنوی او چو قرآن مدل
هادی بعضی و بعضی را مدل
می گویند روزی اتابک ابی بکربن سعدزنگی از سعدی می پرسید: "بهترین و عالی ترین غزل زبان فارسی کدام است؟" سعدی در جواب یکی از غزل های جلال الدین محمد بلخی (مولوی) را می خواند که مطلعش این است:
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما بفلک می رویم عزم تماشا کراست
عبدالرحمن جامی می نویسد: "بخط مولانا بها»الدین ولد نوشته یافته اند که جلال الدین محمد در شهر بلخ شش ساله بوده که روز آدینه با چند کودک دیگر بر بام های خانه های ما سیر می کردند. یکی از آن کودکان با دیگری گفته باشد که بیا تا از این بام بر آن بام بجهیم. جلال الدین محمد گفته است: این نوع حرکت از سگ و گربه و جانوارن دیگر می آید، حیف باشد که آدمی به اینها مشغول شود، اگر در جان شما قوتی هست بیایید تا سوی آسمان بپریم. و در آن حال ساعتی از نظر کودکان غایب شد، فریاد برآوردند، بعد از لحظه ای رنگ وی دیگرگون شده و چشمش متغیر شده باز آمد و گفت: آن ساعت که با شما سخن می گفتم دیدم که جماعتی سبز قبایان مرا از میان شما برگرفتند و بگرد آسمان ها گردانیدند و عجایب ملکوت را به من نمودند; و چون آواز فریاد و فغان شما برآمد بازم به این جایگاه فرود آوردند." و گویند که در آن سن در هر سه چهار روز یکبار افطار می کرد. و گویند که در آن وقت که (همراه پدر خود بها»الدین ولد) به مکه رفته اند در نیشابور به صحبت شیخ فریدالدین عطار رسیده بود و شیخ کتاب اسرارنامه به وی داده بود و آن پیوسته با خود می داشت..... فرموده است که: مرغی از زمین بالا پرد اگر چه به آسمان نرسد اما اینقدر باشد که از دام دورتر باشد و برهد و همچنین اگر کسی درویش شود و به کمال درویشی نرسد، اما اینقدر باشد که از زمره خلق و اهل بازار ممتاز باشد و از زحمت های دنیا برهد و سبکبار گردد... یکی از اصحاب را غمناک دید، فرمود همه دل تنگی از دل نهادگی بر این عالم است. مردی آنست که آزاد باشی از این جهان و خود را غریب دانی و در هر رنگی که بنگری و هر مزه ای که بچشی دانی که به آن نمانی و جای دیگر روی هیچ دلتنگ نباشی. و فرموده است که آزادمرد آن است که از رنجانیدن کس نرنجد و جوانمرد آن باشد که مستحق رنجانیدن را نرنجاند. فرانکلین لوییس دو تصویر از مولانا ارائه می دهد، یکی مولوی انسان زاده و دیگر مولوی شاعر. او می گوید: پیش از هرچیز باید گفت که مولوی، تبعیدی موطن خویش خراسان بود. او در طلب علم و معرفت و نیز در جستجوی مدرسان معنوی سفرهای بسیار کرد و در برهه ای به شمس تبریزی پررمز و راز برخورد.



الیور استون:
«بوش» آمریکا را 10 سال به عقب بازگرداند

الیور استون، کارگردان مشهور آمریکایی و سازنده فیلم "مرکز تجارت جهانی" که درباره 11 سپتامبر 2001 است،گفت:جورج بوش آمریکا را 10 سال به عقب بازگردانده است. به گزارش فارس، به نقل از خبرگزاری فرانسه، الیور استون که پیش از اکران فیلمش با نام "مرکز تجارت جهانی" در جشنواره بین المللی "سن سباستین" سخن می گفت، افزود:ما جهان را به نام برقراری امنیت ویران کرده ایم. فیلم "مرکز تجارت جهانی" آخرین ساخته الیور استون، که نیکلاس کیج در آن به اجرای نقش می پردازد، قصه دو پلیس را روایت می کند که در زیر آوار ساختمان تجارت جهانی در 11 سپتامبر محبوس شده اند. استون ادامه داده است:بعد از 11 سپتامبر حملات تروریستی در جهان، شکل سیاست مندانه تری به خود گرفته است.



وضعیت نامشخص اکران«شب بخیر فرمانده»

انسیه شاه حسینی گفت: زمان اکران "شب بخیر فرمانده" همچنان نامشخص است. این کارگردان در گفت و گو با ایسنا با بیان اینکه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اقدامی برای اکران این فیلم انجام نداده است اظهار داشت: ظاهرا مواد تبلیغی فیلم هم آماده است اما مسولین حوزه با فیلم های دیگری قرار داد بسته اند و زمانیکه درباره "شب بخیر فرمانده" پرسیدم جوابی به من ندادند و به همین سادگی فیلم دیگری را جایگزین این فیلم کردند. وی در ادامه توضیح داد: اکران این فیلم را از تیرماه به هفته دفاع مقدس موکول کردند و بنده نیز با توجه به فصل بازگشایی مدارس به دلیل احترامی که برای این روزها قائل هستم، خیلی خوشحال شدم اما وقتی شب گذشته از سفر برگشتم متوجه شدم فیلم اکران نمی شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد