کارگردان: مازیار میری
بازیگران: لیلا حاتمی، حامد بهداد، مهناز افشار، حسین یاری، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی، مینا ساداتی
فیلمنامه: امیر عربی
تهیه کننده: همایون اسعدیان
مدیر فیلمبرداری: محمد آلادپوش
تدوینگر: محمدرضا موئینی
موسیقی: کریستف رضایی
طراحان صحنه و لباس: امیر اثباتی، آتوسا قلمفرسایی
چهره پرداز: مهرداد میرکیانی
صدابردار: ساسان نخعی
صداگذار: مسعود بهنام
مدیر تولید: علیرضا ابوالقاسمی نژاد
........................
"سعادت آباد" پس از فیلم های "قطعه ناتمام" (1379)، "به آهستگی" (1384)، "پاداش سکوت" (1385) و "کتاب قانون" (1387) پنجمین ساخته مازیار میری است.
خلاصه داستان: |
یاسی که در زندگی مشترکاش با محسن دچار تردیدهایی شده، تصمیم میگیرد برای او جشن تولدی بگیرد و خاطراتی را یادآوری کند. او برای بهتر برگزار کردن مهمانی، همه چیز از قبل پیشبینی میکند، غافل از این که همه چیز مطابق با خواسته او پیش نمیرود ...
نقد و بررسی فیلم
سعادت آباد
فیلم سعادتآباد داستان چند ساعت از زندگی سه زوج جوان در یک مهمانی است که زندگی زناشویی آنها شکست خورده و یارو به پایان است. یاسی(لیلا حاتمی) پس از مدتها جشنتولدی برای شوهرش(حامد بهداد) ترتیب داده و برخی دوستانشان را به آن دعوتکرده است: لاله(مهناز افشار) و علی(امیر آقایی) ، و بهرام(حسین یاری) و تهمینه(هنگامه قاضیانی). لاله به دلیل سفر کاری قریبالوقوعش به خارج از کشور و پرهیز از خانهنشینشدن، حدود یک ماه پیش پنهان از شوهرش جنینش را سقط کرده است. شوهر او علی،که استاد دانشگاه است، فردی بسیار شکاک است که ترجیح میدهد همسرش زنی خانهدار باشد. تهمینه و یاسی هم از ماجرای لاله باخبر بوده اند. بهرام-که ظاهرا در کسب و کار پدری تهمینه که بسیار ثروتمندند مشغول به کار است- بنا به اصرار تهمینه میخواهد از او جدا شود، اما دوستانشان از این تصمیم بیخبرند.
محسن- شوهر یاسی- هم که در کار واردات است، برخلاف قولی که به همسرش داده دوباره دست به قاچاق کالا زده است. ظاهرا اجناس او را پیش از رسیدنِ ماموران به دریا ریختهاند، و او پنهان از یاسی از محسن دویستمیلیونتومان پول قرضگرفتهاست تا خرج بیرون آوردن آنها کند. با مطلع شدن یاسی از عهدشکنی محسن، و باخبرشدن علی از رفتارهای مشکوک لاله، و سپس پیبردن یاسی به تصمیم تهمینه و بهرام ، و نیز آگاهشدن تهمینه از اینکه بهرام پنهانی به محسن پول قرض داده تنش بالا میگیرد. در نهایت اسرار فاش میشود و مهمانی به هم میخورد. علی پس از زدن لاله و بهرام مهمانی را ترک میکند. تهمینه نیز آزرده از علاقۀ محسوس بهرام به یاسی و ماجرای قرض ، بهرام را وادار میکند که مهمانی را ترک کنند. لاله هم به ناچار به خانه اش باز میگردد. بعد از رفتن آنها آشکار میشود که قضیۀ غرقشدن اجناس ترفندی از محسن برای پول گرفتن از بهرام بوده، و نیز اینکه محسن با پرستار بچه اش رابطه دارد. گرچه یاسی هنوز از این خیانت آگاه نشده، اما پیشتر محسن را تهدید کرده است که این بار دربرابر کارهای او کوتاه نخواهدآمد.
هر یک از این زوجها داستانی جداگانه و نیز در پیوند با داستان دیگران دارند که بر پیرنگ شخصیت اصلی- یاسی- نیز به صورت غیرمستقیم اما موثر تاثیرگذار است. با توجه به بارداری یاسی سقطجنین لاله او را در برابر موقعیت پیچیدهای قرارمیدهد که برای او هم فرصت است و هم تهدید: فرزندش را نگه دارد یا با توجه به زندگی بدون آیندهاش با محسن او را به چنین دوزخی وارد نسازد؟ سوءظن علی به لاله نیز انگار رنجها و حسرتهای یاسی را در زندگیاش با محسن برمیانگیزد. در مقایسۀ محسن -که به او هیچ توجهی ندارد- با علی، یاسی حتی ممکن است ترجیحدهدکه محسن،حتی شده در قالب رفتارهای سوءظنآلود، به او توجهی نشان دهد. از سوی دیگر دلبستگی بهرام به او نیز یک فرصت- تهدید است : بهرام مردی است که میپسندد و دوستش دارد، اما این علاقۀ متقابل اگر شدتگیرد یا ابرازگردد تهدیدی برای حیثیت اخلاقی و زندگی مشترک یاسی به شمارخواهدآمد. جدایی تهمینه و بهرام هم نوعی فرصت-تهدید برای یاسی است: از محسن جدا شود یا با او بماند؟ زندگی تهمینه و بهرام با یکدیگر جز به سردی و جدایی نینجامیده است. آن هنگام که یاسی به بهرام در ادامۀ اطلاع از جدایی آنها باحسرت می پرسدکه: حیف نیست؟ گویی این سئوال را دربارۀ زندگی خودش می پرسد.
در این میان انتخاب بازیگران باتوجه به وع نقشها هوشمندانه بودهاست: چهره و بیان و رفتار مخاطبپسند مهناز افشار کفۀ گرایش تماشاگر را به جانب او سنگینتر میکند تا چهره و ظاهر ضدقهرمان امیرآقایی. با توجه به رفتارهای پارانویایی و رفتار خشونتآمیزیکه از او می بینم، سقطجنین لاله در نظر مخاطب به جنایتی هولناک بدل نمیشود.گریهکردن امیرآقایی و اضطراب بچهگانۀ او نیز همدلی تماشاگر را با این رفتارهایش تاحدودی برمیانگیزد. بازی گرم حامد بهداد هم مخاطب را جذب میکند، و بدینسان بخشی از کمبود وجه مثبت شخصیت او جبران میشود. بازی و چهرۀ سرد هنگامۀ قاضیانی نیز قربانی نشان دادن بهرام را نسبتا قانعکننده می.
از جنبۀ نشانه شناسی می توان به این نکته اشاره کرد که فیلمنامهنویس غذا را به مثابۀ عامل پیونده دهندۀ انسان ها در تقابل با موبایل قرار می دهد -که در ظاهر وسیلۀ ارتباط است اما درفیلم به ابزار پنهانکاری و خیانت بدل شده. اما آن همه تلاش یاسی( لیلا حاتمی) برای طبخ غذا در نهایت با شکست مواجه میشود. گرچه او شامی خوشمزه فراهم می کند، شکستن لیوان یاسی و ریختن نوشابه روی غذا آن را خراب میکند. نوع انتخاب غذای طبخ شده هم حاکی از دقت نظر فیلمنامهنویس است، چون شامی که یاسی درست میکند هم نشانگر طبقۀ اقتصادی- اجتماعی این آدمهاست ،و هم خوراکی است که در آن از گوشت و انواع سبزیها و ادویهجات استفاده میشود: لیلا سعی میکند از تلخ و شیرین و خوب و بد زندگی معجونی خوش طعم خلق کند که هم قوت آدم ها باشد و هم سبب قوت دوستی ها.
مونا سیفی
و
روزبه کلامی