داستان فیلم K-PAX / کی پکس
(کی-پکس داستان مردیست که این احتمال وجود دارد بر اثر شوک سنگینی، بطور موقتی تغیر ماهیت داده و به کسی بدل شده است که در ذهن خود اش به آن اعتقاد دارد و از ضد این حالتاش گریزان است. این تغیر ماهیت شاید دست نیافتنی باشد ولی از نظر تئوری عملیست. این فیلم شرح گریز انسان است از خود. گریز ناگزیری که به سبب متبلور شدن منش و خوی انسانی پدید می آید.
تاریخ (های) انتشار ۲۶ اکتبر ۲۰۰۱
مدت ۱۲۱ دقیقه
کشور آمریکاعنوان اصلی: K-PAX | در ایستگاه قطار، کیف یکی از مسافران به سرقت می رود، پلیس بعد از ورود به صحنه، به مردی مشکوک می شود که ادعا می کند از سیاره ای دیگر به زمین آمده است. این مرد به آسایشگاه روانی منتقل می شود اما مرد هم چنان مدعی است که از سیاره ای دیگر آمده؛ سیاره ای به نام کی پکس.
کی-پکس (انگلیسی: K-PAX) فیلمی در سبک علمی–تخیلی و معمایی به کارگردانی ئییین سافتلی است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. فیلم کی-پکس داستانی پرتعلیق را روایت میکند که بر مبنای رابطه یک پزشک و بیمار وی شکل میگیرد.خلاصه داستان
«پرات» (کوین اسپیسی)، مردی را که مدعی است از سیارهٔ «کی ـ پکس» به کرهٔ زمین آمده، پس از یک حادثهٔ جیببری در ایستگاه قطار نیویورک، تحویل بیمارستان روانی دولتی میدهند و «دکتر مارک پاول» (جف بریجز) وظیفهٔ مراقبت از او را به عهده میگیرد. وقتی دارو و درمان در اصرار «پرات» به اینکه موجودی است فضائی که از دنیایی دیگر برای بررسی اوضاع و احوال زمین فرستاده شده، تغییری به وجود نمیآورد، «پاول» رابطهای صمیمانهتر با مریضش ایجاد میکند و نسبت به او کنجکاوتر میشود. از سوی دیگر، آشکار میشود که حضور «پرات» در بیمارستان روانی، تأثیر آرامشبخشی بر سایر مریضها گذاشته است. «پاول» که در بدو امر اعتقاد داشته «پرات» بیمار هذیانگوئی است که قابلیت درمان شدن را دارد، پس از مدتی به صرافت میافتد نکند داستان مریض عجیب و غریبش، حقیقت داشته باشد. بهخصوص که دکترهای بیمارستان پی بردهاند «پرات» از قابلیت شگفتانگیز رؤیت نور ماورای بنفش برخوردار است.ساول ویلیامز
کوین اسپیسی
Kevin Spacey
بازیگر
جف بریجز
بازیگر
مری مک کورمک
بازیگر
جین بروور
نویسنده
چارلز لیویت
نویسنده
ایان سافتلی
کارگردان
رابرت اف.کلوزبری
تهیه کننده
لارنس گوردون
تهیه کننده
لوید لوین
تهیه کننده
ندای درون توسط دایان ای ان جی نوشته و کار گردانی شده و در سال 2011 برای اولین بار درجشنواره بین المللی فیل بوسان به نمایش گذاشته شد.
فیلمی که به دقت مشکلات روانی انسان های تنها را نشان میدهد . طوری که هم ذات پنداری میکنیم و احساس میکنیم که انگار خودمان این توهم ها را می بینیم هیچ احساس دلسوزی یا ناآشنا بودن به شخصیت های فیلم نداریم . کارگردان با شجاعت و مهارت تمام صحنه های توهم ترس و احساسات قهرمان فیلم را به تصویر کشیده بود . آنقدر که با خوشحالی او خوشحال و با ناراحتی او غمگین و با وحشت او می ترسیدیم . علی رغم سنگین بودن موضوع و تازگی آن کارگردان طوری با مهارت فیلم را ساخته که اصلا لازم نبود که سکانسی اضافه یا کم شود . طنز های کوچک در فیلم باعث کاهش درام حقیقی در فیلم شده بود .درامی متشکل از تنهایی ( ماهی مرده ای که نگهداری می کرد ) مرگ همسر و خانواده بدشانسی در واقع برای فرار از تنهایی با توهماتش زندگی می کرد . لباس های سوپر هیرو می پوشید و به جنگ خلافکاران میرفت که البته در بعضی موارد اشتباه میکرد و پایش به زندان کشیده می شد ! در مسابقه ای برنده می شد و بعد می فهمید که رویایی بیش نبوده . با همسر و دوست خیالیش زندگی می کرد و راه رهایی هم نداشت چون خیلی انسان تنها و آسیب پذیری بود . به همسر و فرزند از دست رفته اش می اندیشید . در محیط کارش برای نظریاتش ارزشی قائل نبودند . تنهایی یک انسان ، حتی در فیلم هم انسان را غمگین میکند و این درام با مهارت توسط طنز و پایان خوش پوشیده شد .
دایان ای ان جی و گروه تولیدش خصوصا کوین اسپیسی با بازی درخشانش شایسته اسکار بودند...
نمره من به این فیلم 20/20 است.