رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

فیلم مرگ یک بروکرات ساخته توماس گوتیرز آلئا

مرگ یک بروکرات
کوبا 1966
Death of a Bureaucrat

Dir: Tomás Gutiérrez Alea


مرگ یک بوروکرات
فیلم محصول سال 1966
مرگ یک بوروکرات یک فیلم کمدی محصول کوبا به کارگردانی توماس گوتیرز آلئا ست که وی در آن به تمسخر بوروکراسی کمونیستی و الگوهای سرخ در این نوع حکومت می‌پردازد و چگونگی تاثیر این نوع بوروکراسی را بر زندگی مردم عادی بازگو می‌کند.
تاریخ اکران اولیه: ۱۹۶۶ م.
مدت زمان فیلم: ۱ ساعت ۳۴ دقیقه
آهنگ‌ساز: Leo Brouwer
ژانر: کمدی
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مرگ یک بوروکرات

مرگ یک بوروکرات (به اسپانیولی: La muerte de un burócrata) (محصول: ۱۹۶۶) یک فیلم کمدی محصول کوبا به کارگردانی توماس گوتیرز آلئا ست که وی در آن به تمسخر بوروکراسی کمونیستی و الگوهای سرخ در این نوع حکومت می‌پردازد و چگونگی تاثیر این نوع بوروکراسی را بر زندگی مردم عادی بازگو می‌کند. این فیلم نشان می‌دهد که مردم در این نوع حکومتها، فقط برای اینکه بتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند، ناچارند که تا چه حد به اتلاف وقت بپردازند و چگونه مجبورند که بر موانع متعدد حاصل از بوروکراسی پوچ حزبی غلبه نمایند.[۱]

مشخصات فیلم

    سال تولید: ۱۹۶۶
    کشور تولیدکننده : کوبا
    محصول : انستیتوی هنر و صنعت سینمای کوبا
    کارگردان : توماس گتی‌یرز آلیا.
    فیلمنامه‌نویس : آلفردو دل‌کوئلو، رامون ف. سوآرز و گتی‌یرز آلیا.
    فیلمبردار : سوآرز.
    آهنگساز(موسیقی متن) : لیو براور.
    هنرپیشگان : سالوادور وود و سیلویا پلاناس.
    نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۷ دقیقه.[۲]

خلاصه داستان

کارگری نمونه می‌میرد و همکارانش برای او، تشییع جنازه مفصلی برگزار می‌کنند، اما در هنگام به خاک سپاری او کارت اتحادیه‌اش را نیز، همراه با او، دفن می‌کنند. امّا اندکی بعد، همسر او (پلاناس) به خاطر در دسترس نداشتن همین کارت قادر نیست تا مستمری پس از مرگ او را دریافت کند، در نتیجه پسر برادرش (وود)، به ناگزیر وارد عمل می‌شود. اما برادرزادهٔ جوان (وود)، برای اینکه زن عموی خویش را به حقوق خویش برساند، درگیر بوروکراسی می‌شود و این بوروکراسی حتی تا زمانیکه برای دسترسی به کارت، چاره‌ای جز نبش قبر نمی‌ماند، ادامه پیدا می‌کند. وی تا مدت‌ها نمی‌تواند اجازه نبش قبر را کسب کند و سرانجام تصمیم می‌گیرد که خود وارد عمل شود و دست به کار شگفت انگیزی بزند...[۳]
بحث

فرانسیسکو . ج. پرز، معروف به ال تایو پاکو، کارگر نمونه و برگزیدهٔ کارخانه ریخته گری و قالبسازی، که در دوران انقلاب کمونیستی قهرمان خوزه مارتی در این کارخانه مشغول به کار بود، بر حسب تصادف به داخل دستگاهی که خودش اختراع کرده بود و هدایت آن را نیز خود بر عهده داشت، می‌افتد و بر اثر این سقوط اجزای بدنش خُرد و تکه تکه می‌شود و جابه جا می‌میرد. در هنگام خاک سپاری او، همکارانش تصمیم می‌گیرند که از وی تجلیل شایسته و درخشانی به عمل بیاورند و به همین دلیل مصمم می‌شوند که کارت کارپردازی او را، به عنوان نماد و سمبلی از کار افتخار آمیز او، به همراه جسدش به خاک بسپرند. امّا هنگامی که بیوه او بعنوان تنها واجد شرایط دریافت حقوق و مزایای او، در همراهی با برادرزاده اش، برای دریافت حق و حقوق بازنشستگی که واجد شرایط دریافت آن است، می‌رود، افسر مسئول، در خواست کارت کارگری شوهر او را می‌نماید. بدین ترتیب، از آن لحظه به بعد، در فیلم زنجیره‌ای از اتفاقات در موقعیت‌هایی دیوانه وار در ادارات و دفاتر مختلف آغاز می‌شود و برادرزاده او برای دریافت مجوز نبش قبر و بدست آوردن کارت کارگزینی او، تلاش‌های بی شماری را در مواجهه با کاراکترها و شخصیت‌های گوناگون این فیلم کمدی سیاه به انجام می‌رساند. سرانجام برادرزادهٔ مرد، ناامید از دریافت مجوز نبش قبر، تصمیم به انجام این کار به صورت غیرقانونی می‌گیرد، امّا هنگامی که در یک شبانگاه، به منظور برداشتن کارت، گور مرد کارگر را می‌شکافد، ناگزیر می‌شود که جنازه او را به خانه مرد کارگر منتقل کند و در آنجا با تکه‌های یخ، جسد را حفظ نماید و....بعد از آن، تلاش او برای دفن دوباره جسد، نافرجام می‌ماند، چرا که مدیر گورستان با اشاره به فهرست اسامی مردگان، اعلام می‌کند که این مرد قبلاً به خاک سپرده شده و از این جهت امکان دفن دوبارهٔ او نیست، مگر اینکه در مورد او نبش قبر قانونی صورت گرفته و اجازه نامهٔ رسمی نبش قبر صادر شده باشد تا بتواند دوباره به خاک سپرده شود.. . برادرزاده سپس برای بدست آوردن سفارش نبش قبر، تلاش‌های تازه‌ای را در سیستم بوروکراتیک موجود آغاز می‌کند، آن هم در حالی که هیچ چیز و هیچکس مطابق میل او عمل نمی‌کند و همه چیز مسخره و دیوانه وار است و ارائهٔ خدمات مطلوب غیر ممکن به نظر می‌رسد. همین وضعیت سبب می‌شود که او، سرانجام مدیر گورستان را خفه کند، و از سوی برخی از نگهبانان قبرستان گرفتار گردد بدینسان فیلم به پایان می‌رسد، درحالیکه جنازه بوروکرات طی یک تشییع جنازهٔ جمعی، به گورستان خود تشییع می‌گردد.[۴]
درباره فیلم

مرگ یک بوروکرات، نمونه‌ای برجسته از فیلمهای دههٔ شصت سینمای کوبا ست. در سرتاسر فیلم صحنه‌های متعددی که می‌توان آنها را ادای دین مستقیم به کمدین‌های دوران صامت سینما دانست، به چشم می‌خورد و بخشهایی از این فیلم یادآور کارهای لورل و هاردی و هارولد لوید و برخی دیگر از کمدین‌های قدیمی سینما می‌باشد. اما این فیلم، در عین حال که یک نوع کمدی بزن‌بکوب و کلاسیک محسوب می‌شود، پیامها و ویژگی‌های دیگری را نیز منتقل می‌سازد و از جمله بخصوص در محور اصلی خود، به هجو زیرکانهٔ بوروکراسی نفس‌گیر و بی امان در کوبای کمونیستی می‌پردازد. هرچند که این رویکرد انتقادی و هجو استادانهٔ گتی‌یرز آلیا، (کارگردان فیلم) توسط مقامات دولت کمونیستی کوبا نادیده انگاشته نمی‌شود و بی‌پاسخ نمی‌ماند، چراکه فیلم پس از نمایشی کوتاه توقیف می‌شود.

گتی‌یرز آلیا، یکی از سرشناس‌ترین فیلم‌سازان سینمای کوبا به شمار می‌آید.[۵]
جوایز

جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم کارلوی Karlovy، بعنوان فیلمی متفاوت
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
 مرگ یک بوروکرات | Death Of A Bureaucrat

کارگری نمونه می‌میرد و برایش تشییع جنازه مفصلی برگزار می‌کنند، اما او همراه با کارت اتحادیه‌اش دفن می‌شود. بنابراین چون همسرش (پلاناس) نمی‌تواند مستمری پس از مرگ او را دریافت کند، پسر برادرش (وود) وارد عمل می‌شود. اما مرد جوان درگیر بوروکراسی می‌شود و تا مدت‌ها نمی‌تواند اجازه نبش قبر را کسب کند تا این‌که سرانجام تصمیم می‌گیرد خود وارد عمل شود...
٭ فیلمی مملو از صحنه‌هائی که ادای دین مستقیم به کمدین‌های دوران صامت، مثل لورل و هاردی و هارولد لوید است. اما در عین حال که کمدی بزن‌بکوب و کلاسیکی است، بوروکراسی نفس‌گیر در کوبای کمونیستی را نیز زیرکانه هجو می‌کند. و البته این رویکرد گتی‌یرز آلیا، یکی از سرشناس‌ترین فیلم‌سازان سینمای کوبا را مقامات بی‌پاسخ نمی‌گذارند و فیلم پس از نمایشی کوتاه توقیف می‌شود.
کشور تولیدکننده     کوبا
آهنگساز(موسیقی متن)     لیو براور.
سال تولید     ۱۹۶۶
محصول     انستیتوی هنر و صنعت سینمای کوبا
کارگردان     توماس گتی‌یرز آلیا.
فیلمنامه‌نویس     آلفردو دل‌کوئلو، رامون ف. سوآرز و گتی‌یرز آلیا.
فیلمبردار     سوآرز.
هنرپیشگان     سالوادور وود و سیلویا پلاناس.
نوع فیلم     سیاه و سفید، ۸۷ دقیقه.



 رها ماهرو : خوانندگان گرامی ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم مرگ یک بروکرات به کارگردانی توماس گوتیرز آلئا برای ما بنویسید و بفرستید.





نگاهی به مستند سینمای مقاومت در کوبا
هجو بروکراسی نفسگیر کوبایی

«سینمای مقاومت» نام مجموعه‌ای است که از شبکه خبر سیما پخش می‌شود و هر بار سینمای یکی از کشورهای انقلابی را مورد واکاوی قرار می‌دهد. چند روز پیش این برنامه نگاهی به سینمای کشور کوبا و چگونگی شکل‌گیری سینمای متفاوت در این کشور داشت که در این شماره قصد داریم به این مستند دیدنی و جذاب بپردازیم:

صنعت کوچک سینمای مستعمره کوبا تا پیش از 1959 حدود 150 فیلم سینمایی ساخت که بیشتر آنها محصول مشترک کوبا ـ مکزیک بود. با این حال سینمای پیش از انقلاب کوبا بیشترین تماشاگران آمریکای لاتین را در اختیار داشت؛ اما شکل و شمایل آینده سینمای کوبا را دو نفر در سال 1955 معین کردند: توماس گوتیه رزآلئا و خولیو گارسیا اسپینوسا. این دو در اوایل دهه 1950 در ایتالیا آموزش فیلمسازی دیده بودند و با تهیه فیلم نورئالیستی کارگران زغال که ادعانامه‌ای علیه استثمار روستاییان در رژیم باتیستا بود، چهره‌های مهم سینمای پس از انقلاب کوبا شدند.

کارهای مهم انقلابی کوبا، در دوره تاثیرگذار 1966 تا 1971 ساخته شد. در این سال‌ها کوشش کاسترو برای ساخت اقتصاد کوبا او را به سمت برنامه‌ریزی هرچه متمرکزتر و دعوت از مردم به ایثار مادی و معنوی بیشتر کشاند.

کوبایی‌ها، به‌عنوان بخشی از بسیج عمومی او، سال 1968 را به‌عنوان اوج «یکصد سال مبارزه» که با نخستین کوشش‌های کوبا برای بیرون راندن استعمارگران اسپانیایی شروع شده بود، جشن گرفتند. بعد از کنفرانس همبستگی سه قاره در هاوانا در سال 1966، کوبا رهبری انقلاب‌های ضداستعماری را هم به عهده گرفت.

رویکردهای مدرنیستی قابل فهم

آنچنان که دیوید بوردول و کریستین تامسون در تاریخ سینمای خود شرح می‌دهند، فیلمسازان کوبایی بتدریج مدل نئورئالیستی را پشت سر گذاشتند و راهبردهای مدرنیسم سینمایی را در پیش گرفتند. کارگردان‌های کوبایی با آثار آنتونیونی، برگمان، رنه و موج نو آشنایی داشتند.

آنها در کارهای خود از فیلم‌های دیگر نقل قول می‌آوردند و از تکنیک‌های شاخص سینمای هنری بهره می‌گرفتند: فلاش‌بک‌ها و فلاش فورواردهای بی‌مقدمه، سکانس‌های تخیلی، دوربین روی دست، تدوین مبتنی بر حذف و ترکیب بخش‌های صحنه‌پردازی‌شده، انیمیشن و مستند در کولاژهای سینمایی. اما کارگردان‌های کوبایی صرفا از سینمای هنری اروپا تقلید نمی‌کردند. آنها نیز مانند کارگردان‌های سینمای روشنفکرانه، تحت تأثیر شرایط و تعهدات اجتماعی و سیاسی به سوی مدرنیسم سیاسی کشیده شدند و البته کوشش‌های کارگردان‌های کوبایی برای دخل و تصرف در رویکردهای مدرنیستی تا جایی که فیلم‌ها برای عامه قابل فهم باشد، از جمله تلاش‌هایی بود که در دادن یک لحن و رویکرد خاص و مشخص به فیلم‌های کوبایی دخیل بود.

یک کمدی بزن بکوب

در مسیر این تغییر لحن‌ها، برای مثال می‌توان از مرگ یک بروکرات ساخته توماس گوتیه رزآلئا، همچون نمونه به روز کردن مکتب سوسیالیسم در مسیر هجو بروکراسی نام برد. فیلم، داستان کارگر نمونه‌ای است که می‌میرد و برایش تشییع جنازه مفصلی برگزار می‌کنند. اما کارت اتحادیه‌اش همراه با او دفن می‌شود و بنابراین همسرش نمی‌تواند مستمری او را دریافت کند. فیلم در عین حال که یک کمدی بزن بکوب کلاسیک است و بروکراسی نفسگیر کوبای کمونیستی را هجو می‌کند، همچنان از تلاش برای انتقاد از امپریالیسم آمریکا هم فروگذار نمی‌کند. یکی از صحنه‌های معروف فیلم، آن جایی است که یک نقاش برای کشیدن تصویر امپریالیسم آمریکا از یک اختاپوس زنده به‌عنوان مدل استفاده می‌کند.

لحن فیلم ماجرای خوان کوئینگین ساخته اسپینوسا هم به همین اندازه کمیک است. فیلم، تقلید خنده‌داری از وسترن‌های آمریکایی است که یک انقلابی جوان در کانون آن قرار دارد.

یکی دیگر از تلاش‌هایی که در زمینه خلق یک مدرنیسم سیاسی عامه‌فهم به عمل آمد، فیلم نخستین حمله داس‌ها ساخته مانوئل اکتاویو گومز به سال 1969 بود. این فیلم که یکی از فیلم‌های فراوانی بود که به مناسبت بزرگداشت 100سال مبارزه مردم کوبا ساخته شد، بازسازی قیامی تاریخی است که در سال 1869 روی داد. زمانی که داس به‌عنوان وسیله کسب و کار دروگران ستمدیده مزارع نیشکر، تبدیل به سلاح آنها برای مبارزه شد.

فیلم به سبک یک گزارش خبری ساخته شد و به لحاظ استفاده از دوربین روی دست، مصاحبه‌های رو به دوربین و صدای سر صحنه از نمونه‌های پیشرو در زمان ساخته شدنش بود. نخستین اتهام ماچته (1969) دیگر ساخته این کارگردان بود که همچنان با مضمونی انقلابی و درباره مقاومت مردم کوبا در برابر دیکتاتوری باتیستا از تکنیک‌های مستند و داستانی به‌طور توامان استفاده و توجه جهانیان را به سینمای نوین کوبا جلب کرد.

دیگر فیلم مهم این سال‌ها خاطرات دوران عقب‌ماندگی از گوتیه رزآلئا در سال 1968 بود. این فیلم با پس‌زمینه بحران موشکی کوبا بر آن بود تا وجدان روشنفکرهای بورژوازی پیش از انقلاب را بیدار کند. فیلم داستان روشنفکری است که نسبت به وفاداری خود به انقلاب دچار شک و تردید می‌شود. احساس تحقیرآمیز این روشنفکر نسبت به کسانی که کوبا را به قصد ایالات متحده ترک می‌کنند، با شیوه زندگی خودمحور او و با اکراه او از مشارکت در سازماندهی جامعه توازن می‌یابد و تعدیل می‌شود.

فیلم با قوت فراوان شخصیت مردی را پرداخت می‌کند که خود را با انقلاب ناهمگام می‌یابد. کارگردان از فنون مختلفی چون فلاش‌بک‌های ناگهانی، صحنه‌های فانتزی و تک‌گویی‌های فراوان بهره می‌برد تا تردید درونی و در نهایت ناتوانی شخصیت را در اتخاذ تصمیم درست القا کند. با وجود این، و به‌رغم بهره فیلم از مدرنیسم سیاسی اروپایی، فیلم از ابهام و ایهام کمتری برخوردار است؛ برای مثال ایهام‌های موقتی به سرعت و با کمک گفتار روی تصویر یا موقعیت روایی روشن و گشوده می‌شود. فیلم از اصول مونتاژ آیزنشتاین هم در مسیر تاثیرگذاری هرچه بیشتر استفاده می‌کند. صحنه نهایی فیلم که کوبیده شدن امواج بر ساحل را نشان می‌دهد، اشاره‌ای است به آغاز فیلم رزم‌ناو پوتمکین، آنجا که روی نماهایی از امواج خروشان، صدای زنجیر تانک‌های کوبایی که عازم نبردند شنیده می‌شود.

زنان در یک جامعه انقلابی

اما از نظر قالب سینمایی، شاید اصیل‌ترین این فیلم‌ها، لوسیا (1968) به کارگردانی امبرتو سولاس باشد. فیلم داستان سه زن با همین نام را در سه مقطع حساس زمانی در تاریخ کوبا روایت می‌کند و در هریک از داستان‌ها سبکی متناسب با دوره تاریخی مربوطه اتخاذ می‌کند.

قسمت اول در سال 1895 روایت می‌شود که در جریان نبرد کوبا با مهاجمان اسپانیایی، دختری اشرافی به نام لوسیا که مثل دختران دیگر امیدی به ازدواج ندارد، پیشنهاد ازدواج غریبه‌ای خوش‌چهره به نام رافائل را می‌پذیرد و پس از دریافتن این که رافائل در اسپانیا زن و بچه دارد، سرخورده می‌شود. با وجود این همراه او به کوهستانی می‌رود که ارتش شورشی‌ها ـ از جمله برادرش فیلیپه ـ در آنجا پنهان شده‌اند. با حمله راهزنان، رافائل او را از اسب می‌اندازد و می‌گریزد.

لوسیا شاهد قتل عام شورشی‌هاست و برادرش را هم در میان کشته‌ها می‌یابد تا این که در شهر، رافائل را در یونیفرم ارتش اسپانیا می‌بیند و او را می‌کشد. قسمت دوم در سال 1932 اتفاق می‌افتد. دختری به نام لوسیا با مادرش در ویلای تابستانی‌شان در جزیره تنهاست. یک شب مردی زخمی را در ساحل می‌بیند و با یافتن محل اختفایش، درمی‌یابد که او یک انقلابی به نام آلدو است. او زندگی بورژوایی‌اش را رها می‌کند تا با آلدو در هاوانا زندگی کند. در کارخانه‌ای کار می‌گیرد و در تظاهرات علیه رژیم ماچادو شرکت می‌کند. ماچادو سقوط می‌کند و آلدو به یک مقام مهم دولتی می‌رسد، اما لوسیا که باردار شده مجبور است تنها بماند. دشمنان آلدو او را در خیابانی در هاوانا می‌کشند و لوسیا پس از شناسایی جسد، به سر کارش در کارخانه بازمی‌گردد و سرانجام داستان سوم در سال 1960 جریان دارد: توماس حسود، همسر جوانش لوسیا را در خانه زندانی می‌کند و وقتی کمیته محلی دستور می‌دهد که معلم جوان و خوش چهره‌ای از هاوانا باید در خانه به لوسیا سواد یاد بدهد، حسادتش بیشتر تحریک می‌شود. لوسیا که به‌دلیل راه دادن مادرش به خانه از توماس کتک خورده، به توصیه معلمش فرار می‌کند و سر زمین می‌رود. توماس به‌دنبالش می‌آید و به بحث‌شان درباره نقش زنان در جامعه انقلابی کوبا ادامه می‌دهند... این فیلم بسیار ستایش شده، از طریق تحلیل نقش متفاوت زنان در پیش و پس از انقلاب، در عین حال، جامعه کوبا را به نقد می‌کشد.

بخش اول از لحاظ عاطفی تأثیرگذارتر است و شاید بتوان حرکت از تراژدی به طنز و سپس هجو را بازتاب خوشبینی فیلمساز نسبت به انقلاب کوبا دانست. فیلم با قرار دادن شخصیت‌هایش رویاروی بحران‌های سیاسی، یکصد سال مبارزه مردم کوبا را از خلال سه اپیزود از تاریخ کوبا گرامی می‌دارد.

خاطرات دوران عقب‌ماندگی و لوسیا، به منتقدان نشان داد که سینمای جهان سوم می‌تواند از نظر زیبایی‌شناختی چیره‌دست و به لحاظ سیاسی متعهد باشد. همچنان که همین دو فیلم بود که بعدها تبدیل به سرمشق‌های فیلمسازی سیاسی در آمریکای لاتین شد.

فوران سبک​های تازه

در دهه 70، سینمای کوبا شاهد فوران گونه‌ها و سبک‌های تازه بود. از آن جمله، فیلم کارگردان سیاهپوست، سرجیو گیرال به نام فرانسیسکوی دیگر (1975)، فیلمی است تجربی و پیچیده از نخستین رمان ضد برده‌داری یک منتقد کمونیست، آنسلمو سوارز ای رومرو، که به لیبرالیسم بورژوایی در کوبا می‌پردازد. شام آخر (1976) از رزالئه آ، شورش برده‌ها در اواخر قرن هجدهم را در قالب برخورد فرهنگ مسیحی و آفریقایی ـ کوبایی تصویر می‌کند و دیگر فیلم این فیلمساز، نجات‌یافتگان (1978)، استعاره‌ای است در قالب کمدی سیاه در باب سقوط تمدن بورژوایی به دوران بربریت از طریق برده‌داری و سرانجام سقوط در ورطه آدمخواری.

در اواسط دهه 70، سینمای انقلابی و سیاسی کوبا در سراسر جهان از اعتبار برخوردار بود. در دهه‌80، فیلمسازی به نام اومبرتو سولاس که حماسه سینمایی‌اش، کانتاتای شیلی (1975) از جانب منتقدان با استقبال چندانی مواجه نشده بود، بار دیگر به فیلمسازی برگشت و در سال 1981 سسیلیا را به‌عنوان محصول مشترک کوبا و شیلی ارائه کرد که استعاره‌ای است از دسیسه‌های سیاسی برده‌داران هاوانا در قرن 19.

آمادا (1983) ملودرامی است درباره همسری بورژوا که در سال 1914 به یک آنارشیست دل می‌بندد؛ و فیلم یک مرد موفق (1986)، تاریخچه زندگی کاملا متفاوت دو برادر اهل هاوانا را از 1932 تا انقلاب کوبا دنبال می‌کند.

دهه 80 همچنین شاهد ظهور تعدادی فیلم قابل ذکر دیگر بود که از آن جمله است نخستین فیلم سنتیاگو آلوارز، فراریان از غار یک مرده(1983) که بازسازی تاریخی یک حمله چریکی به ارتش مونکادا در 1953 است؛ و دو فیلم از کارگردان نوظهور، خسوس دیاز، یکی به نام غبار سرخ (1981) درباره بازسازی کوبا در سال‌های پس از انقلاب و فاصله (1985)، در باب اختلاف‌های غیرقابل حل میان جامعه کوبا و آمریکا.

اما این دوران قابل قبول و گاه درخشان، با فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی، و با از هم‌پاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 90، به پایان رسید و این واقعه تاریخی، کوبا را به یک انزوای عظیم اقتصادی و فرهنگی غلتاند و متحدی بجز کره شمالی و چین برای آن باقی نماند. از آن پس سینمای کوبا به لحاظ کمی و کیفی دچار افت و نزول محسوسی شد و سینمای انقلابی کوبا و به بیان بهتر سینمای کوبا دچار رکود و رخوت سنگینی شد که دامنه‌اش تا همین امروز گسترده شده است.

مسعود ثابتی
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
La muerte de un burócrata

Directed by     Tomás Gutiérrez Alea
Screenplay by     Tomás Gutiérrez Alea
Starring     Salvador Wood
Silvia Planas
Manuel Estanillo
Music by     Leo Brouwer
Cinematography     Ramón F. Suárez
Edited by     Mario González
Production
company
   
Instituto Cubano del Arte e Industrias Cinematográficos
Release dates
   

    24 July 1966

Running time
    85 minutes
Country     Cuba
Language     Spanish

La muerte de un burócrata (English: Death Of A Bureaucrat) is a 1966 comedy film by Cuban director Tomás Gutiérrez Alea in which he pokes fun at the communist bureaucracy and red tape and how it affects the lives of the common people who have to waste time and overcome hurdles just to get on with their ordinary lives.

The story begins with the death of a model worker, who is buried with his labor card as a badge of honor. Unfortunately, his widow is told she needs that card to claim the benefits she is entitled. The story then takes several surreal turns, as the family of the dead man try to recover the precious card from the grave.

جوایز

Special Jury Prize - Karlovy Vary International Film Festival.
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||




آمار جستجو در سایت رها ماهرو : نظرات درباره فیلم خبر خاصی نیست . فیلم راز چشمهایش . فیلم کوهستان سرد . نقددرحاشیه ۲ . نقد فراستی بر فیلم کوروساوا راشومون . بازیگر زن فیلم جک کانگورو . نقد انیمیشن قلعه متحرک هاول . بازیگر آل ساپی نزا . نقش سیروس تقی نژاد درمعمای شاه . بازیگران فیلم سینمای 3 هفته تا دیتونا . بازیگر زن فیلم سوء تفاهم شبکه نمایش . دانلود فیلم ژاپنی شمشیرزن دوره گرد جهنم کیوتو . موضوع فیلم خبر خاصی نیست . بازیگر نقش زن در فیلم جیب بر ساموئل فولر . انیمیشن ایران اباد . نقد فیلم ابد و یک روز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد