سه خبر سینمایی تقدیم می شود
این سه خبر مربوط می شود به بازیگر مشهور شان پن و مورگان فریمن و یک جشنواره در کشورمان :
شان پن، بازیگر جنجالی و ضدجنگ سینما، تازهترین هنرمندی است که همکاری جدی با تلویزیون را تجربه میکند.
اولین همکاری بزرگ مشترک بازیگر 57 ساله سینما با قاب کوچک «اولین» نام دارد. از ماه می گذشته رسانههای گروهی خبر دادند احتمال همکاری پن با یک مجموعه تلویزیونی بسیار زیاد است. از همان زمان، دوستداران مجموعههای تلویزیونی و طرفداران پن، منتظر خبرهایی تازه درباره حال و هوای این کار بودند. همان زمان گفته شد این مجموعه را بیو ویلیمون تهیه و کارگردانی میکند. منتقدان و تماشاگران پیگیر تلویزیون، این هنرمند را به خاطر تولید مجموعه پرسروصدا و پربیننده «خانه کارتها» میشناسند. به همین دلیل، به دنبال پخش خبر تولید مجموعه تازهاش که با بازی پن جلوی دوربین میرود، همه توجهات به این کار جلب شد. به صورت طبیعی، بلافاصله گمانهزنیها درباره این اثر شروع شد و رسانهها چیزهای زیاد و متفاوتی دربارهاش گفتند و نوشتند. در غیبت اطلاعرسانی از سوی سازندگان مجموعه، بازار شایعات هم داغ شد، اما به نظر میرسد حالا که تهیهکنندگان مجموعه، اطلاعرسانی درباره آن را آغاز کردهاند، عمر شایعات به پایان برسد.
یک اثر متفاوت تلویزیونی
اولین نکتهای که در رابطه با مجموعه اولین به چشم میآید، متفاوت بودن فضای کلی آن است. ویلیمون روی این نکته تاکید میکند که کار تازهاش، بسیار متفاوت از نمایشهای معمول تلویزیونی خواهد بود و نوع تازهای از کار را عرضه خواهد کرد. نکته دوم این که مجموعه حال و هوایی
علمی ـ تخیلی دارد و در فضای دیگری سیر میکند. سازندگان مجموعه روی این موضوع تاکید ویژهای دارند که عوامل پشت و جلوی دوربین آن از بهترینهای سینما و تلویزیون خواهند بود و هنرمندانی که موفق به دریافت جوایز از مراسمی چون اسکار، امی و گلدن گلوب شدهاند، با مجموعه همکاری خواهند داشت. اولین آنها هم شان پن است که تا به حال چند بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده و دو بار هم آن را برای «رود مرموز» و «میلک» در سالهای 2003 و 2008 گرفته است.
داستانی مهیج در کره مریخ
داستان اولین در زمین و کره مریخ اتفاق میافتد. گروهی از دانشمندان بعد از آزمایشهای متعدد، راهی مریخ میشوند. هدف از این سفر، بررسی امکانات حیات و زندگی در مریخ است. دانشمندان باید در طول تحقیقات خود مشخص کنند که آیا این کره میتواند محلی برای اسکان و زندگی اهالی زمین باشد یا نه. برخی دانشمندان عقیده دارند مردم زمین میتوانند خیلی زود ساکن این محل شوند. در مقابل، گروه دیگری بر این باورند که کارهای زیادی باید صورت گیرد تا مریخ مناسب اسکان مردم زمین شود. برخورد این دو دیدگاه متفاوت، خط اصلی داستان مجموعه را به جلو میبرد. در عین حال خطراتی که زندگی و سکونت در مریخ میتواند برای آدمها به وجود بیاورد، موضوعی است که هیجان داستان آن را بیشتر میکند. در کنار این موضوع، حضور خود دانشمندان در مریخ باعث خلق حوادث و ماجراهایی میشود که داستان را به سمت پیشبینی نشدهای میبرد.
شخصیتی با یک گذشته تاریک
طبیعی است کاراکترهای ماجرا در پایان کار موفق میشوند بر تمام مشکلات، سختیها و خطرات فائق آیند، اما چگونگی فائق شدن بر این مشکلات و خطرات در دل داستان به تصویر کشیده شده و تماشاگران را سرگرم میکند، اما در حال حاضر آنچه برای تماشاگران تلویزیون مهم و مطرح است، نقشی است که قرار است شان پن در مجموعه به عهده بگیرد. هنوز به صورت رسمی اعلام نشده کاراکتر او کیست و چه کارهایی میکند، اما منابع نزدیک به پروژه میگویند پن در نقش شخصیتی به نام تام هاگرتی ظاهر خواهد شد. او یکی از فضانوردان سابق و بازنشسته ناسا (سازمان فضایی آمریکا) است. تام گذشتهای تاریک دارد و معلوم نیست چرا بازنشسته شده است. زمانی که او دعوت به کار میشود، تماشاگران بتدریج با گذشتهاش آشنا میشوند و پی به رازهای پنهان او میبرند. البته نقشی که پن در مجموعه دارد، نقش محوری ماجراست و بقیه کاراکترها حول شخصیت او جمع شده و به ماجراجویی میپردازند.
کشف ناشناختهها
ویلیمون گفته است: این مجموعه داستانی درباره روح و روان آدمی است و تلاش او برای کشف ناشناختهها و سفر به دنیاهای ناشناس و به ظاهر صعبالعبور را به تصویر میکشد. روح بشر به دنبال کشف مرزها و افقهای دور و ناشناخته است و در این راه، دست از تلاش و جستوجو برنمی دارد. مجموعه تازهام منعکسکننده این حال و هوا و حس و حال است. تماشاگران مجموعه همراه با آن و کاراکترهایش، داستان آدمهایی را دنبال میکند که در حال به ثمر نشاندن بزرگترین اقدام در تاریخ بشری هستند. تماشاگران مجموعه همراه با شخصیتهای ماجرا متوجه میشوند چه بهای گزافی را باید برای این منظور پرداخت کرد. آنها همراه با هم خطرات را تجربه کرده و با ایثار و ازخودگذشتگی (در تمام سطوح احساسی، فیزیکی و روحی) در بالاترین سطح آن آشنا میشوند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مورگان فریمن در فیلم «پاول» به کارگردانی رجینالد هادلین نقش وزیر امورخارجه آمریکا در دوران ریاستجمهوری جرج دبلیو بوش را بازی میکند.
داستان این فیلم روی سخنرانی سال ۲۰۰۳ کالین پاول در حمایت از طرح جرج بوش برای حمله نظامی به عراق تمرکز دارد. پاول در آن دوران با اتکا به مدارکی از سازمانهای اطلاعاتی سعی در جلب حمایت جهانی برای حمله به عراق داشت که خیلی زود بیاعتباریشان برای دنیا آشکار شد. پاول آن ماجرا را یکی از بدترین مقاطع دوران کاری خود توصیف کرده است.
هادلین این فیلم را با فیلمنامهای اثر اد ویتورث خواهد ساخت، فیلمنامهای که سال ۲۰۱۱ در لیست سیاه قرار گرفته بود.
کالین پاول شصتوپنجمین وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا بود که طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ در دوران ریاستجمهوری جرج بوش این سمت را در اختیار داشت. او نخستین آمریکایی آفریقاییتباری بود که به این جایگاه رسید.
فریمن که چندی پیش با فیلم «مد روز» (Going in Style) بر پرده سینما ظاهر شد، تجربه بازی در نقش چهرههای سیاسی را در کارنامه دارد. او سال ۲۰۰۹ در فیلم «شکستناپذیر» (Invictus) نقش نلسون ماندلا را بازی کرد و برای آن نامزد جایزه اسکار شد.
منبع: ورایتی/ ۱۸ اکتبر
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خانم دنیلا بَسَّنی صداگذار مطرح سینمای ایتالیا در نشست
«گوش دادن هنری برای آموختن» بیان کرد: سال هاست رویای آمدن به تهران داشتم و امروز
خیلی هیجان زده ام چون من معمولا عادت به گوش دادن دارم تا حرف زدن. سعی می کنم در
آغاز مسیر زندگی حرفه ای ام را برایتان تعریف کنم.
وی با اشاره به اینکه با تلویزیون کارش
را شروع کرده است بیان کرد: همیشه آرزو داشتم تا داستان را به شکلی که در سینما روایت
می شود تعریف کنم. من در شهر میلان زندگی می کردم و یک روز با جسارت به شهر رم مهاجرت
کردم تا سینما بخوانم. از جوانی در رادیو فعالیت میکردم و در تلویزیون هم درمورد موسیقی
برنامه ای داشتم به همین خاطر رابطه من از آغاز با صدا آغاز شد.
وی ادامه داد: در آن زمان صداگذاری شغل
نبود و صدای آنچه در صحنه اتفاق می افتاد مهم بود. در پست پروداکشن هم فقط دوبله انجام
می شد بنابراین آنقد کاری برای اتمسفرسازی در پست پروداکشن وجود نداشت. به همین خاطر
فکر کردم با تدوین کارم را شروع کنم چون تدوینگر تدوین صدا را هم بر عهده داشت. در
این مسیر یکی از استادانم آقای بابک کریمی بود و اولین آشنایی من با سینمای ایران از
طریق ایشان شکل گرفت. بعد به عنوان کلاس درسی ما را وادار کرد با سطل و چسب تبلیغات
فیلم را به دیوارها بزنیم!
بَسَّنی اظهار کرد: یک شخصیت مهم دیگر برخورد با آقای برپیانی
بود. کسی که با اورسون ولز کارش را شروع کرده است. ایشان فیلم «محمد(ص)» مجید مجیدی
را هم تدوین کرده اند. او به ما فقط تکنیک و سینما یاد ندادریزه کاری هایی را آموزش
داد که باعث شد در سینما کشفیاتی داشته باشیم. در این مسیر هیجان انگیزی که در تدوین
داشتم در سینما دوره ای به وجود آمد که صدا اهمیت بیشتری پیدا کرد و من هم خوشبختانه در این سی سال سابقه کاری لحظات تحول سینما را شاهد
بودم. این شانسی بود که از طرفی یک گمراهی به آدم می داد چون یک دنیایی تمام می شد
اما از طرفی یک شروع تازه بود که باعث می شد ما به دنبال چیزهای جدیدی در فضای تازه
برویم.
این صداگذار گفت: در این روزها که چند فیلم
کوتاه در جشنواره دیدم یاد دوران دانشجویی خودم افتادم که چه تجربیات مشترکی داریم.
تجربیاتی که من در مدرسه عالی سینما ایتالیا دارم و چند مدرسه دیگر؛ همیشه فکر می کنم
آیا معنی دارد ما از گذشته صحبت کنیم؟ چون امروز دیگر همه چیز تغییر کرده است. این
روزها کارهای تکنیکی معمول است درحالی که نمیدانیم از سی سال پیش تا امروز چه مرزهایی
شکسته شده است؟ در حال حاضر که همه چیز آسان شده باید به این فکر کنیم امروز از کدام
توانایی هایمان استفاده نمی کنیم.
وی اشاره کرد: تکنولوژی فقط یک وسیله است
و مهم انسان است. ما در هر دوره از یک ابزاری استفاده می کنیم. توانایی و علاقه ما
در انتقال یک حس اهمیت دارد. کار من ساپورت ایده های درحال شکل گیری است. برایم خیلی
مهم است که نطفه اصلی ایده فیلم را کشف کنم هرچند که در هرکاری در موقعیت متفاوتی به
کار اضافه می شوم.
بابک کریمی نیز در ادامه این نشست بیان
کرد: خانم بَسَّنی با حسین دلپاک در فیلم «بلیت ها» همکاری داشتند که نتیجه آن یک فیلم
سه اپیزودی به کارگردانی ارمانو اولمی، عباس کیارستمی و کن لوچ بود و همکاری فوق العاده ای رقم خورد. مهمترین
تحول سی سال گذشته در سینما گذر از آنالوگ به دیجیتال بود و امروز ساده شدن کارها را
مدیون پیشرفت تکنولوژی هستیم.
بَسَّنی افزود: هروقت که یک کار جدید را
شروع میکنم به این فکر میکنم که چقدر میتوانم به کار اضافه کنم. کار که در تنهایی انجام
می شود و کلا تلاش میکنم با کارگردان در یک جا نباشم. من احتیاج دارم که با کارگردان
به تدریج هم قدم شوم و تلاش میکنم در تنها به آن نقطه برسم تا ضربانم را با ضربان کارگردان
و ایده هایش همراه کنم. من باید به چیزهایی گوش کنم که ضبط شده اما استفاده نشده قطعا
این اهمیتش بیشتر از صداهای تدوین شده است. گوش کردن مهمترین مقوله است. اتفاقی که
خیلی پیش می آید مرحله صدا را راه حلی برای مشکلات در تدوین می بینند درحالی که خودش
میتواند بیانگر چیزهایی باشد و درواقع میتواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند.
این صداگذاری ایتالیایی ادامه داد: اخیرا
در خانه هنرمندان فیلمی دیدم که دیالوگ نداشت اما با این فیلم کاملا صداهای شهر تهران
را حس می کردم درحالی که من تنها دو روز است به تهران آمده ام. گوش کردن چه معنی دارد؟
من دوست دارم بیشتر به حرف های شاگردان گوش کنم تا اینکه بخواهم حرف بزنم. ما فکر می کنیم در عمل گوش کردن کلام خیلی مهم است درحالی که اینطور نیست. وقتی ما به پروژه صدای یک فیلم فکر میکنیم فقط به دیالوگ فکر نمیکنیم.
دنیلا بَسَّنی توضیح داد: قصد این سمینار بررسی جنبه های شنیدن نیست بلکه می خواهیم به حرف همدیگر هم در این سمینار گوش کنیم و یکدیگر را بشنویم. مسلما دیالوگ با کارگردان خیلی مهم است اما این دیالوگ از طریق متریال هایی که در دستمان است؛ میگذرد.
وی در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی در صداگذاری سینمای مستند و غیر مستند وجود دارد گفت: به عقیده من تفاوتی وجود ندارد.
امروزه این دو به یکدیگر رسیده اند. هر پروژه ای مسیر خودش را دارد و اهمیتی ندارد که مستند است یا نه. ما فکر میکنیم سینمای مستند پروژه معماری معمول را ندارد درحالی که تجربه من عکس آن را نشان داده و اتفاقا پروژه های مستند معماری های خیلی پیچیده ای دارند. در پروژه های مستقل خیلی ها فکر میکنند باید کارهای بزرگ انجام دهند. شما باید کارتان را در حد پروژه انجام دهید. بعضی وقت اتفاق می افتد فیلمی را میبینید و میگویید عجب فیلمبرداری یا عجب طرحی لباسی این یعنی فیلم فراموش می شود. گاهی نقطه قوت در این است که با نهایت کیفیت کار نکنید بلکه در حد پروژه صداگذاری را انجام دهید.
وی بیان کرد: سکوت عدم صدا نیست. به تجربیاتتان رجوع کنید و دریابید وقتی احساس میکنید سکوت است آیا واقعا هیچ صدایی وجود ندارد؟ معمولا وقتی یک صدای بزرگ و تاثیر گذار قطع می شود احساس میکنیم سگوت ایجاد شده است. شرایطی وجود دارد که ما به نبود صدا احتیاج داریم اما واژه سکوت به معنای نبود صدا نیست. اتاقهایی هستند که شما از بیرون ایزوله می شوید تا سکوت کامل را تجربه کنید اما باز هم سکوت کامل وجود ندارد چون شما صدای قلبتان را می شنوید.
در پایان کارگاه دنیلا بَسَّنی سکانس آغاز فیلم دانی راسل را پخش کرد و از حضار خواست تا بگویند در این صحنه چه چیزهایی می شنوند.
بعد از پایان سکانس و پاسخ مخاطبان وی بیان کرد: در یک صحنه فیلم تنها صدا اهمیت ندارد ما به رادیو گوش نمی دهیم بلکه فیلم می بینیم. مهمترین چیزی که می شنویم صدای موسیقی مرتبط با جنوب ایتالیاست و همرا با کلوز شات فضای مافیایی ایتالیای را در ذهن متبادر می کند. در واقع یک موسیقی در این صحنه نقش اول فیلم را واضحتر به مخاطب معرفی می کند.
این کار من تنها دعوتی بود تا به ظرافت در شنوندگی برسیم. اگر به درستی بشنویم می توانیم
با سلیقه خودمان فضاهای بکر موردنظرمان را بسازیم.
سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه
تهران ۲۵ تا ۳۰ مهرماه به دبیری سیدصادق موسوی در پردیس
سینمایی ملت در حال برگزاری است.