پذیرایی ساده به کارگردانی مانی حقیقی، در واقع در پی جدی گرفتن سوال جالب
"اگر یکدفعه کلی پول گیرت بیاد، چیکار می کنی؟" ساخته شده است. منتها نه از
این جهت که با این پول چکار می کنی، بلکه در واقع "هنگام تعارف این پول،
چه عکس العملی نشان می دهی؟". داستان در مورد یک زوج است با نسبتی نامشخص و
از جایی نامشخص که با دلیلی نامشخص، 200 کیسه اسکناس هزار تومانی را در
منطقه ای کوهستانی می خواهند به افراد مستحق بدهند.
سینمای ما- کارگردان
فیلم سینمایی «پذیرایی ساده» در نشست نقد و بررسی جدیدترین فیلمش که در
لانه جاسوسی برگزار شد، گفت: فیلم «پذیرایی ساده» دربارهی شماتت و بیادبی
نسبت به مردم محروم جامعه است و بحث این است که چرا این اتفاق میافتد؟!
آیا این کار را مانی حقیقی فیلمساز میکند؟ یا در واقعیت چنین چیزی وجود
دارد؟ او در ادامه گفت: نه فیلم ساز و نه سازندهاش اعتقاد ندارند که باید
افراد فرودست یا ثروتمند جامعه را تحقیر کرد. شخصیت اول فیلم است که چنین
کاری را انجام میدهد، چرا که فیلم درباره تحقیر آدمها است بنابراین من
فکر میکنم که فیلم نباید دربارهی تحقیر آدمها تعارف داشته باشد بلکه
باید به شدیدترین شکل ممکن ساخته شود تا براساس آن، تحلیل وضعیت موجود
امکان پذیر شود بنابراین تا بیخ قضیه نرویم، نمیتوانیم مسالهای را خوب
بشناسیم و به تحلیل آن بپردازیم.
او ادامه داد: در ابتدا قصد داشتیم به
جای نوزاد مرده در یکی از سکانسهای فیلمم از یک نوزاد زنده استفاده کنیم
که توسط پدرش فروخته میشود ولی ترسیدم که تلخی این صحنه به اوج برسد و
تماشاگر را از دست بدهم.
در این نشست نقد و بررسی که دوشنبه 9 بهمن ماه
برگزار شد، مسعود فراستی منتقد سینما، محمد حسینی منتقد، مانی حقیقی
کارگردان فیلم سینمایی« پذیرایی ساده» و مهدی متولیان به عنوان مجری و
گروهی از دانشجویان از دانشگاههای مختلف تهران به دعوت بسیج دانشجویی حضور
داشتند.
در ابتدای این نشست، مانی حقیقی در پاسخ به این سوال مجری
برنامه که ایده فیلم از کجا شکل گرفته و اساسا مشکل کجاست که چنین فیلمی
تولید میشود؟ اظهار کرد: مشکلات بسیار هستند و درباره فیلم یکی از نکاتی
که در نوشتن فیلمنامه برای من و امیررضا کوهستانی اهمیت داشت این بود که
فرصتی فراهم شود تا زمینه مطرح شدن برخی سوالها امکان پذیر شود.
وی
تصریح کرد: قصدم بیان یک سری سوال درباره مسائل طبقاتی و اخلاقی بود و ایده
شکل گیری فیلم به این صورت بود که یکسری مسائل ، تصاویر و بحثها که در
ذهنمان وجود داشت آنها را سامان دادیم و به نوشتن فیلمنامه اقدام کردم.
حقیقی
با اشاره به اینکه در شکلگیری ایده این فیلم، عباس کیارستمی نیز دخالت
داشته است تصریح کرد: در سفر ایشان به شمال برای یکی از فیلمهایش به نام
«زندگی و دیگر هیچ » او به من گفت که من فکر میکردم که اگر میشد به زلزله
زدگان آنجا یک کیسه پول داد چه اتفاقی میافتاد و اساسا این اتفاق خوب است
یا نه؟ بیان این مساله ایدهای را در ذهن من ایجاد کرد که از آن برای
نوشتن فیلمنامه استفاده کنم.
در ادامه این نشست حسینی با بیان اینکه
«پذیرایی ساده» اولین فیلمی بود که حاشیههایش را پیش از تماشای خود فیلم و
در مطبوعات پیگیری کرده است،اظهار کرد: مسائلی مطرح شد که موجب کنجکاوی من
برای پیگیری حواشی پیرامون این فیلم شد و من از مانی حقیقی میخواهم که
اجازه دهد که پرسشهای لازم از فیلم انجام شود و با گفتن این که ما نیز مثل
مدیران حوزه هنری هستیم، مانع از انجام پرسش و پاسخ در این جلسه نشود.
او
ادامه داد: از نظر من تیتراژ فیلم بسیار خوب است و فیلم با طنز شیرینی
آغاز میشود ولی به سمت تلخی میرود. مخصوصا لحظه فروختن نوزاد صحنه بسیار
تلخی است و این تلخی در انتهای فیلم به اوج میرسد، البته من نمیدانم که
این تلخی به عمد بوده است یا نه؟!
در ادامه مانی حقیقی با بیان اینکه
جملهاش درباره مدیران حوزه هنری را با افتخار تکرار میکند، تصریح کرد:
نظر من این است که باید وقت داد و فیلمها را دید. باید به تماشاگر فرصت
داده شود که فیلم را ببیند و وقتی که انزجار، عصبانیت در او ایجاد میشود
با خود بگوید که چه مسالهای باعث شده که فیلمساز این فعل و انفعالات را در
روح و روان او ایجاد کند؟ اینکه چرا من میخواستم این اتفاق بیفتد یک
مساله است ولی وقتی مدیران حوزه هنری درباره اکران نکردن فیلم عجولانه
تصمیم میگیرند و وفرصت این پرسش را را به خود و تماشاگر نمیدهند به نظر
من این حاکی از فقدان شعور است.
فراستی نیز با بیان اینکه مسائل عجیبی
را درباره برخی فیلمها میشنود، اظهار کرد: من شنیدم که عدهای درباره
«پذیرایی ساده» میگفتند که قاطر فیلم در واقع نماد ایران است، برای اینکه
ریسمانی که به آن وصل شده سبز است و شالی که ترانه علیدوستی به دور آن
میبندد، سفید و قرمز است. این قوه تخیل بسیار جالب است و البته مساله دیگر
ترسی است که دوستان حوزه هنری از ریسمان سفید و سیاه دارند. این تعابیر
مانع میشود که این فیلمها مورد نقد و بررسی قرار بگیرند و من میبینم که
حتی عدهای در صورت اینکه نظری موافق با فیلم داشته باشند از ترس مسائل
مطرح شده درباره آنها نظری نمیدهند.
در ادامه مجری برنامه در پاسخ به این مساله اظهار کرد: من بعید میدانم که این اظهار نظرها از طرف مدیران حوزه هنری مطرح شود.
سپس مانی حقیقی نیز در پاسخ به آن گفت که اسنادش موجود است که با تشویق حاضرین مواجه شد.
حقیقی
ادامه داد: البته اسناد حرفی که درباره این فیلم زده شد و الان مطرح شده
موجود نیست ولی من نکتهی میخواهم بگویم که حائز اهمیت است. درست بعد از
جشنواره، مقالهای به قلم حمزهزاده از مدیران حوزه هنری در یک خبرگزاری
خواندم که در آن آقای احمدینژاد را خطاب قرار داده بود و گفته بود چرا
اجازه میدهید فیلمی که سیاستهای اقتصادی و هدفمند کردن یارانهها را نقد
میکند، اکران شود. منظور آنها این بود که «یک پذیرایی ساده» در نقد هدفمند
کردن یارانهها ساخته شده است. مساله من اینجاست که من چرا باید حدودا دو
سال وقت خود و همکارانم را برای کوبیدن یک سیاست دولت بگذارم؟!
وی در
عین حال تاکید کرد: ما با نقد فیلم موافقم و امیدوارم که با همراهی مردم
این فیلم را نقد کنیم و آرزو میکنم که در جلسه امروز این اتفاق بیفتد.
در
ادامه مسعود فراستی با بیان اینکه باید پرسید آیا این فیلم که به قول خود
آقای حقیقی درباره تحقیر آدمهاست، سازنده نیز هست؟ اظهار کرد: به نظر من
در جایی که نوزادی فروخته میشود و شخصیت اول داستان خود به دفن نوزاد
اقدام میکند، بازیگر و فیلمساز با یکدیگر متحد میشوند و بازیگر عقب نشینی
میکند و فیلم ساز جلو میآید. این صحنه مرا قانع نمیکند که آیا شخصیتی
که در طول فیلم سعی در تحقیر دیگران دارد میتواند چنین دل رحم باشد؟ این
قسمت از فیلم نشاندهنده بخشی از کنش شخصیت اول داستان نیست چون کسی که در
طول فیلم پول میدهد و تحقیر میکند نمیتواند چنین کنشی داشته باشد.
بنابراین من فکر میکنم که این صحنه باید برای خود فیلمساز باشد.
این
منتقد سینما ادامه داد: این صحنه یک مشکل دارد که آن نیز دو وجه دارد یا
فیلمساز دیگر از این همه تحقیر خسته شده و به فیلم میآید و این میتواند
فیلم را نجات دهد که البته به فرم آن لطمه وارد کرده است و باید برای آن
جایگزینی یافت. اما وقتی جایگزینی لازم پیدا نمیشود فیلم به هم میریزد یا
اینکه کنش خود بازیگر است که آن نیز مشکل دارد، چرا که از بازیگر فیلم
چنین کنشی بر نمیآید.
حقیقی در جواب به این مساله گفت: در فیلمهای من
همیشه شخصیتی وجود دارد که بعضی از ابعاد وجودی او پلید است ولی در واقع
وجود پلیدی ندارد و در جای لازم کنش متفاوتی از خود نشان میدهد. من
میدانستم که برای اینکه شخصیتی مثل کاوه در «پذیرایی ساده» بخواهد ناگهان
کار خوبی انجام دهد باید برایش طبق روال فیلمهای دیگر که معمولا در
فیلمهای ایرانی قلابی از آب در میآید اتفاق عجیبی بیفتد که به انجام کنش
مثبت اقدام کند ولی من پروسه این اتفاق را از جریان فیلم حذف کردم و
میدانم که ممکن است حذف این پروسه برای مخاطب فیلم، قابل پذیرش نباشد.
در ادامه این نشست میکروفن در اختیار دانشجویان حاضر در نشست قرار گرفت تا درباره فیلم به اظهار نظر بپردازند.
یکی
از دانشجویان حاضر در نشست با بیان اینکه به نظرش «پذیرایی ساده» یک فیلم
پیشرو و آوانگارد است اظهار کرد: باید به مخاطبین اجازه داده شود که تعابیر
مختلف خودشان را از فیلم داشته باشند، اگر بگوییم چرا فلان شخص یا مدیر
تعبیر مخصوصی را از فیلم داشته است، مانع آن میشویم که نظرات مختلف ابراز
شود.
وی ادامه داد: سوال من اینجاست که چرا از میان تمام اصناف جامعه
میبایستی صنف معلم که وظیفهاش آموزش به فرزندان مردم است چنین حقیر جلوه
کند؟! به علاوه که من فکر میکنم فیلم ضد روایت بوده و مخاطب نمیداند باید
چه چیز را دنبال کند و یک آنارشی و هرج و مرج در طول فیلم وجود دارد. به
نظر من این تحقیر کردن نیست که مخاطب را اذیت میکند بلکه این حقیر شدن است
که تماشاگر را عصبی میکند.
حقیقی در پاسخ به این مساله اظهار کرد: بر
خلاف آنچه شما گفتید من معتقدم باید اجازه داده شود که نقطه نظرات مختلف
دیده شود بنابراین تحمیل یک نظر به سینمای ایران درست نیست و مساله من این
است که آقایان مدیر حوزه هنری چرا فکر میکنند که نظراتشان از دیگران برتر
است؟! من دوست ندارم که یک قرائت از فیلم بر مابقی قرائتها تحمیل شود و
اجازه داده نشود تا افراد دیگر فیلم را ببینند.
او ادامه داد: در این
فیلم اشاره به قحطی و بمباران شده است و قاعدتا در چنین شرایطی آستانه تحمل
افراد بسیار پایین میآید، انسانها در شرایط عادی آنقدر حقیر نیستند ولی
این شرایط غیرعادی است و شخصیتهای اول فیلم نیز به دنبال کسی میگردند که
علی رغم همه فشارها به دنبال عزت باشند و چون پیدا نمیکنند خودشان هستند
که بدنبال عزت میافتند.
در ادامه یکی از دانشجویان با دفاع از عملکرد
مدیران حوزه هنری اظهار کرد: وقتی شخصی مدیر حوزه هنری است، میتواند جلو
اکران فیلمی را که به نظرش مناسب نمیآید را بگیرد.
حقیقی نیز پاسخ داد که مدیران حوزه هنری وظیفه صادر کردن مجوز برای اکران یا اکران نشدن یک فیلم را ندارند.
فراستی
نیز در ادامه اظهار کرد: به نظر میرسد که دموکراسی خوبی داریم، یک نفر
600 میلیون خرج یک فیلم میکند و برایش زحمت میکشد، بعد شخص دیگری تصمیم
می گیرد که فیلم اکران نشود. به نظر من دوستان حوزه هنری لیاقت چنین تصمیم
گیری را ندارند.
این جمله فراستی با اعتراض عدهای از حاضران روبرو شد و
یکی از حاضران با فریاد بلند گفت:«شما جفنگیات خود را بسازید و دلیل
نمیشود فیلمی این چنینی اجازه اکران پیدا کند».
فراستی نیز پاسخ داد:
حوزه چنین جایگاهی ندارد و ما در یک نظام غیر انقلابی به سر نمیبریم که به
یک دنکیشوت انقلابی نیاز داشته باشیم. جایی داریم به نام وزارت ارشاد که
وظیفهاش صادر کردن مجوز برای تولید و اکران فیلم است. اگر هر کسی که از
مادرش قهر میکند، بخواهد به خاطر اینکه از فیلم مخصوصی خوشش نمیآید جلوی
اکران فیلم را گرفته و آن را از پرده سینما پایین بکشد، سنگ روی سنگ بند
نمیشود.
این منتقد در ادامه با بیان اینکه بهتر است در این جلسه به نقد
فیلم بپردازیم، اظهار کرد: فیلم مشکل مفهوم سازی دارد و همان مشکلاتی که
برخی از فیلمهای ارزشی دارند این فیلم نیز دچار آن است و آن مشکل این است
که فیلمساز میخواهد قبل از اینکه قصه را بگوید، مفهوم سازی کند یعنی مفهوم
بر قصه غالب است. به نظر من دو شخصیت اصلی داستان شخصیتشان در نیامده است و
تنها چند کنش را از آنها میبینیم و سوال من اینجاست که اساسا چرا پول،
خود این دو نفر را فاسد نمیکند آیا به این دلیل است که خود ثروتمند هستند و
این پول روی آنها اثر ندارد در حالی که مطالعات جامعه شناسی چنین مسالهای
را تصدیق نمیکند. به نظرم حقیقی در این فیلم به دام یک طرح جذاب افتاده
است.
او ادامه داد: در این فیلم ما با یک اثر سر و شکلدار مواجه نیستیم
بلکه یک اثر هنری شلخته و باز است که به نظر من مفهومی ندارد. این اثر
سرشار از حفرههایی است که ما باید از مخاطب بخواهیم که آن حفرهها را پر
کند و این مساله هم در سینمای روشنفکری و هم در سینمای فیلمهای ارزشی
موجود است و علتش نیز این است که در این نوع فیلم ، فیلمساز قصد مفهوم
سازی دارد به نظر من از ایرادت دیگر این فیلم نیز میتوان به این اشاره کرد
که در صورت جابه جایی پلانهای فیلم هیچ تغییری در کل فیلم ایجاد نمیشود.
حقیقی
در پاسخ به مسائل مطرح شده اظهار کرد: به نظر من این مساله که اگر
پلانهای فیلم را جابه جا کنیم، تغییری در فیلم ایجاد نمیشود بیانصافی در
حق فیلم است و بخش عمده زحمتی که ما برای چیدن پلانها کنار هم کشیدیم تا
در هرمی ، بحران را به اوج برسانیم به باد میرود. مساله مطرح در فیلم که
من آن را میپذیرم مساله خساست در ارائه اطلاعات به مخاطب است
وی با
اشاره به سووال مطرح شده، گفت: پاسخ به این سوال که چرا دو شخصیت اصلی
داستان خود برای دریافت فیلم وسوسه نمیشوند برای شخص من هم جواب قانع
کنندهای ندارد. ما میخواستیم که وضعیت مبهمی در فیلم جاری کنیم و در واقع
بحث اصلی فیلم این بود که مادری در حال مرگ ارثیه هنگفتی را برای دو نفر
به جای گذاشته است واز وارث خود خواسته است تا مبلغی را به دیگران ببخشند و
از صحنههای بخشش خود به دیگران فیلم تهیه کند و با ارائه فیلم ، آن مبلغ
هنگفت را دریافت کنند.
او ادامه داد: ولی من و آقای کوهستانی از دادن
این اطلاعات کامل به مخاطب صرف نظر کردیم و خساست به خرج دادیم تا مخاطب را
عصبیتر کنیم.
در ادامه فراستی با بیان اینکه یکی از نقاط قوت فیلم این
است که هر پلان آن قابلیت تبدیل به یک فیلم کوتاه را دارد گفت: به نظر من
نقطه قوت فیلم این است که هر پلان آن یک مفهوم مشخص دارد و آن قابلیت تبدیل
شدن به یک فیلم کوتاه را دارد ولی من فکر میکنم که فیلم ساز میخواسته
است، مطلبی را به مخاطب انتقال دهد که نتوانسته است و شعارهای فیلم در
نیامده است.
در ادامه این نشست حسینی با بیان اینکه، نقد فراستی را برای
فیلم میتوان به دو بخش قبل و بعد فیلم تقسیم کرد، اظهار کرد: ظاهرا نظر
آقای فراستی تغییر کرده است به نظر من همه شخصیتهای فیلم از هم پاشیده و
فیلم به هم ریخته است و ما اجتماع آنها را جز در دسته دزدها جای دیگری
نمیبینیم. ما در طول فیلم به اقشار خاص جامعه یک توهین ناجور داریم. وقتی
معلمی چنین به تصویر کشیده میشود که نوزاد خود را در قبال پول میفروشد
این بسیار آزار دهنده است و توهینش بسیار جدی است.
وی ادامه داد: بهتر
است برای فیلم نوشابه باز نکنیم فیلم از هم پاشیده و شخصیتها درب و داغون
هستند. مسالهی دیگر اینست که جاده در این فیلم چه نقشی را بازی میکند و
دیگر اینکه من نمیدانم در طول فیلم باید با چه کسی همزاد پنداری کنم. هیچ
روزنه امیدی در شخصیتهای داستان پیدا نمیشود یک فضای سرد و سیاه و خالی
است و آدمهای آن همه چیز را به پول میفروشند، این فیلم بسیار تحقیر آمیز
است.
حقیقی در پاسخ به این مساله گفت: یک چیزی مدام تکرار میشود و آن
تحقیر آمیز بودن فیلم است و من آن را از اول فیلم پذیرفتهام و گفتهام که
این فیلم برای تحقیر آدمها است و به نظر من نیازی به سوال کردن دوباره آن
ندارد. طوری درباره فیلم صحبت میشود که انگار گناهی رخ داده است. سوال من
این است که مخاطبین با چه کسانی در فیلم همزاد پنداری میکنند؟! و اگر
همزاد پنداری رخ نمیدهد این مساله بسیار کلیدی است که چرا همزاد پنداری رخ
نمیدهد! این البته از نظر من عیب فیلم نیست و با اینکه من قصد مقایسه
ندارم ولی میگویم که در بسیاری از فیلمهای خشن تارانتینو افراد با هیچ یک
از اشخاص داستان همزاد پنداری نمیکند و البته من قصد تطهیر کردن فیلم خود
را با آوردن مثالی چون تارانتینو ندارم.
در ادامه یکی از دانشجویان با
بیان اینکه معتقد است: فیلم محتوایی افتضاح داشت اظهار کرد که معتقد است
شخصیت اصلی فیلم به خود مانی حقیقی بر میگردد که او با اعتراض پاسخ داد:
چه کسی میگوید که این شخصیت من است، کما اینکه من نیز حق ندارم درباره
شخصیت حاضرین نظری بدهم، کسی نیز حقی ندارد که شخصیت اصلی این فیلم را به
من شبیه کند.
در ادامه یکی از دانشجویان از حقیقی پرسید که چرا از میان
اصناف مختلف، معلم انتخاب شده است که او پاسخ داد: برای اینکه وقتی معلمی
چنین تصمیمی میگیرد برای مخاطبین دردناکتر است، این اتفاق اگر برای یک
قصاب میافتاد علی رغم تصور رایج موجود که از نظر من این تصور نیز اشتباه
است این بود که این کار شاید به خاطر حرفه قصابی یک فرد برایش متصور باشد.
ولی برای یک معلم چنین چیزی قابل تصور نیست لذا عرف جامعه این مساله را به
سختی میپذیرد و مساله دیگر این است که من میگویم چرا یک معلم را در فیلم
به کل جامعه معلمین تعمیم میدهید این اتفاق در مورد یک معلم افتاده است و
به سایر افراد این صنف ربطی ندارد.
حقیقی در پایان گفت: وقتی دو سال
برای یک فیلم زحمت میکشم این فکر که قرار است چنین جلسههایی برای نقد و
بررسی آثارم برگزار شود دلگرمم میکند. لذا از همه دوستانی که تدارک این
جلسه به عهده آنها بود، سپاسگزاری میکنم.