فیلم سلام بمبئی به کارگردانی قربان محمدپور و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی که چنده ماه قبل فیلمبرداری آن شروع شده بود این روزها نسخه نهایی آن اماده شده و تحویل دفتر ارشاد برای دریافت پروانه نمایش شده است.
تهیه کننده اثر خصوص زمان اکران فیلم سینمایی سلام بمبئی گفت: مذاکراتی انجام شده اما باید فیلمبرداری فیلم تمام شود تا زمان دقیق اکران آن را اعلام کنیم اما پیشبینی ما اکران در عید فطر است.
همچنین این فیلم به صورت همزمان در ایران و هند اکران میگردد و اولین محصول مشترک سینمای ایران و هند می باشد . البته نسخه نمایشی در هند 10 دقیقه بیشتر از نسخه نمایشی در ایران می باشد.
اکران فیلم سلام بمبیی در ایران از 11 آذر ماه 95 در سینماهای سراسر کشور آغاز گردیده است.
عکسهای مراسم اکران خصوصی فیلم سلام بمبئی
داستان و بازیگران فیلم سلام بمبئی
این فیلم ملودرامی عاشقانه بوده و داستان آشنایی یک دختر هندی و یک پسر ایرانی را روایت می کند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر اتفاقات پیچیده ای می شوند…
نکته جالب فیلم “سلام بمبئی” این است که برخی دیالوگ های فیلم به زبان انگلیسی است و بازیگران هندی و ایرانی در فیلم قربان محمدپور به زبان انگلیسی صحبت می کنند
محمدرضا گلزار ( در نقش علی ) , بنیامین بهادری ( در نقش احمد) و همسرش شایلی محمودی و دیا میرزا ( در نقش کاریشما) بازیگر زن هندی از بازیگران اصلی فیلم می باشند.
گلشن گروور ( در نقش نامزد کریشما ) , «پونام دیلون و دالیپ تاهیل ( نقش پدر مادر دیا میرزا ) بازیگران هندی فیلم می باشند که هر سه آنها از بازیگران شناخته شده هندی می باشند.
سلام بمبئی, فیلم سلام بمبئی, بازیگران سلام بمبئی,داستان فیلم سلام بمبئی
اخبار و حواشی فیلم سلام بمبئی
رکورد شکنی سلام بمبئی / فروش پانصد میلیونی فیلم در روز اول اکران
علی سرتیپی پخشکننده فیلم اعلام کرد، فیلم فقط در یک روز موفق شده است به فروش ۵۰۰ میلیونی برسد. این اتفاقی بیسابقه در سینمای ایران محسوب میشود و شاید همین بود که توجهها را به فروش «سلام بمبئی» جلب کرد.
بازیگران و عوامل هندی فیلم در راه ایران برای مراسم اکران خصوصی و افتتاحیه فیلم
قربان محمدپور کارگردان فیلم با انتشار ویدیویی خبر ورود عوامل و بازیگران هندی فیلم را به تهران جهت شرکت در مراسم اکران و افتتاحیه فیلم در ایران را داد.
به گفته ی وی گلشن گروور و پونم دهلون روز شنبه 13 آذر به تهران آمده اند. همچنین دیا میرزا بازیگر اصلی فیلم نیز اواخر آذر ماه جهت شرکت در اکران مردمی فیلم به تهران می آید.
آهنگ تیتراژ سلام بمبئی با صدای بنیامین اجرا شده است . همچنین چندین خواننده مطرح هندی آهنگهایی برای این فیلم تهیه نموده اند که در حین فیلم پخش میگردد.
” سلام بمبئی ” دو میلیاردی شد/ سانس فوق العاده تا سه صبح ( 18 آذر 95)
.
فروش فیلم سینمایی “سلام بمبئی” بعد از یک هفته اکران از دو میلیارد تومان گذشت. فیلم قربان محمدپور روز سه شنبه و با بلیت نیم بها ۳۲۰ میلیون تومان فروش داشت و با هشتاد هزار مخاطب در این روز پر مخاطب ترین روز اکران یک فیلم در سال ۹۵ را که پیش از این در اختیار “من سالوادور نیستم” بود به نام خود ثبت کرد
.
“سلام بمبئی” امروز (پنجشنبه) هم در بسیاری از سینماها به سانس فوق العاده کشیده شده و سینماهای آزادی، ملت، زندگی، کوروش، ایران، بهمن، شکوفه، ماندانا و فرهنگ تا سه بامداد برای این فیلم سانس فوق العاده گذاشته اند.
حضور دیا میرزا بازیگر هندی فیلم برای اکران مردمی فیلم در تهران ( 30 آذر 95 )
دیامیرزا بازیگر هندی «سلام بمبئی» جمعه ٣ دی در پردیس سینمایی تماشا همراه با مردم به تماشای این فیلم می نشیند.
______________________________
نظر گلزار و دیا میرزا درباره سلام بمبئی
محمدرضا گلزار گفت: ما از اول هم گفتیم فیلم تجاری آبرومند ساختیم؛ یعنی فیلمی در قالب فضای روشنفکری ارائه ندادیم؛ قرار هم نیست این فیلم نظر آدمهای روشنفکر را جلب کند.
نظر گلزار و دیا میرزا درباره سلام بمبئی
به گزارش افکارنیوز، سفر سهروزه و فشرده «دیامیرزا»، بازیگر بالیوودی، به ایران فرصت گفتوگوی مفصل را با او فراهم نکرد؛ بااینحال در نشست مطبوعاتیای که برای فیلم «سلام بمبئی» برپا شد، او در کنار محمدرضا گلزار حضور یافت و به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
از فیلم «سلام بمبئی» انتظار داشتیم که خارج از نگاه مرسوم سینمای هند داستانش را بازگو کند؛ اما به نظرم حتی اگر سانسور اجازه میداد صحنههای هندیتر هم میدیدیم. با توجه به اینکه آقای گلزار اعتقاد داشتند این نوع همکاری طرحی نو در سینمای بدنه است، اگر این روند ادامه پیدا کند باز هم در آن چرخه نمیافتیم که فیلمی ساخته شده و نتوانسته طبقه تحصیلکرده و روشنفکر جامعه را جذب کند؟
گلزار: در هالیوود سالانه ٨٠٠،٧٠٠فیلم ساخته میشود و هفت، هشت فیلم هستند که سروصدا میکنند. هر سینمایی در دنیا به ژانرهای مختلف نیاز دارد.
اما همان سینمای تجاری هم دستکم از روابط علت و معلولی تبعیت میکند!
گلزار: ما از اول هم گفتیم فیلم تجاری آبرومند ساختیم؛ یعنی فیلمی در قالب فضای روشنفکری ارائه ندادیم؛ قرار هم نیست این فیلم نظر آدمهای روشنفکر را جلب کند.
در سینمای هند با تمام احترامی که برای آن قائل هستیم، اغلب شکلی از سینما هم وجود دارد که برای مثال از یکسو تکهچوبی پرتاپ میشود و از دیگر سو معلق در هوا در اتاق عملی فرود میآید و در بدن بیمار حین عمل جراحی جای میگیرد و درنهایت تبدیل به قلب واقعی میشود و بیمار محتضر، عمری دوباره میگیرد!
گلزار: همه ما میدانیم که چنین فیلمهایی هم وجود دارند، من دوستان هندیای دارم که ساعتها با هم درباره آنها بحث میکنیم. البته باید بگویم من هم در ابتدا با شما همعقیده بودم؛ اما بعد متوجه شدم چون چنین کلیپهایی در فضای مجازی ما پخش شده، بیشتر به چشم میآیند، درحالیکه سینمای هندوستان هم دو بخش دارد؛ بخشی تجاری و بخشی هم هنری. بههرحال هندوستان کشور پرجمعیتی است و متناسب با علاقهمندی چنین جمعیتی، فیلمهای موردپسندشان هم باید ساخته شود. ممکن است ٧٠٠ هزار نفر خواهان فیلمهایی از این دست باشند که به تبع آن، باید چنین فیلمهایی هم عرضه شوند.
توقع ما این بود برای مثال زمینهچینیها و احساسات عاشقانه کمتر هندی شود.
گلزار: شما محافظهکارانه صحبت میکنید.
چطور؟
گلزار: در مواجهه با دو فرهنگ مختلف، قطعا با معذوراتی مواجه بودیم؛ بههرحال باید در این فاصله در فیلم با هم روابط عاشقانه برقرار میکردیم؛ اما باید ضوابط کشورمان را هم در نظر میگرفتیم. خب یک مقدارش هم هندی است. ما سختی کار را تقبل کردیم. این فیلم اولین پروژه مشترک سینمای هند و ایران و به زبان انگلیسی است. به جای اینکه از کار حمایت شود، عدهای قلم به دست گرفتهاند و تیترهای غیرواقعی میزنند. باید از این پروژه حمایت کنید.
خوشبختانه ما تیتر غیرواقعی نمیزنیم! اما عقیده من این است که به فیلم در چارچوب خود و ادعایش نگاه کنیم. من به «سلام بمبئی» تحلیلی نگاه میکنم و نه ارزشگذارانه!
گلزار: خب شما به اولین نقدی که نوشتهاید، دقت کنید که چگونه بوده.
منظورتان نوشتههایم در ایام شباب است؟ طبیعی است که با الان فرق میکند.
گلزار: این اولین کار مشترک بین سینمای ایران و هندوستان است، قطعا ایراداتی دارد.
خانم میرزا! نگاه شما به سینمای ایران قبل از ورود به این پروژه و بعد از آن چطور بود؟
میرزا: به نظرم زمینههایی برای رشد و تغییرات وجود دارد. من تجربههای جدید را دوست دارم و همیشه دیدگاهم به ایران، عشق بوده و دوست داشتم کارکردن با ایرانیها را تجربه کنم. دوستانی را که با این فیلمنامه به من رجوع کردند، خیلی دوست دارم و احترام زیادی برای دکتر علی آقایان گلزار، قربان محمدپور و جواد نوروزبیگی قائل هستم. واکنشم به مردم ایران هم این است که دوستشان دارم. واقعا کارکردن با گروه ایرانی را دوست داشتم. خوشبختانه دوستان زیادی هم پیدا کردم و با سوپراستار کشورتان، رضا گلزار، آشنا شدم که دیگر میتوانم او را دوست خودم بدانم و برایش احترام زیادی قائلم. الان که فیلم «سلام بمبئی» اکران شده، خیلی خوشحالم که هم در ایران و هم هند از آن استقبال کردهاند.
قطعا کارکردن در این فیلم تجربه جدیدی بوده. تابهحال این تجربه را داشتید که در فیلمی دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، اما نتوانند به هم ابراز عشق کنند؟ نگاهتان به این نوع ابراز عشق چیست؟
میرزا: من در خانوادهای رشد کردهام که به فرهنگهای مختلف احترام میگذارد. برای من تجربه کار در این فیلم از بسیاری جهات جدید و جذاب بود. اما بزرگترین اتفاق برای من، این بود که بتوانم به شکل جدیدی ابراز عشق کنم؛ هر چند که به نظرم خیلی هم غیرعادی نبود! همهچیز طبیعی پیش میرفت. چون این شخصیت در درون خانوادهای تربیت شده بود که برای انواع و اقسام فرهنگها، ارزش قائل است. پس در آن قالب جا گرفته بود.
______________________________
سلام بمبئی (فیلم ۲۰۱۶)
کارگردان قربان محمدپور
تهیهکننده جواد نوروزبیگی
پهلاج نیهالانی
نویسنده قربان محمدپور
بازیگران محمدرضا گلزار
بنیامین بهادری
دیا میرزا
گلشن گروور
بهروز چاهل
شایلی محمودی
موسیقی دلشادشیخ
فیلمبرداری حسن پویا
تدوین سهراب خسروی
توزیعکننده فیلمیران
تاریخهای انتشار
۱۱ آذر ۱۳۹۵ (ایران)
مدت زمان
۱۱۰دقیقه
(پخش در ایران)
۱۲۰دقیقه
(پخش در هند)
کشور ایران
هند
زبان فارسی، انگلیسی، هندی
فروش گیشه ۶,۱۲۹,۲۳۶,۰۰۰ تومان
سلام بمبئی یک فیلم به کارگردانی و نویسندگی قربان محمدپور و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال ۱۳۹۴ است.
سلام بمبئی، دومین محصول مشترک سینمای هند و ایران پس از همای سعادت است و آن را در گونه فیلمهای تجاری و سرگرمی میتوان تعریف کرد. این فیلم از ۱۱ آذر ماه اکران به سرگروهی سینما استقلال اکران شده است.
مبنی بر جدول فروش مکانیزه سینماها در سایت سینماتیکت «سلام بمبئی» پس از ۲ روز اکران یک میلیاردی شد و رکورد سریعترین زمان رسیدن به فروش میلیاردی را شکست
خلاصه داستان
«سلام بمبئی» ملودرامی عاشقانه است و داستان آشنایی یک دختر هندی و یک پسر ایرانی را روایت میکند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر اتفاقات پیچیدهای میشوند.
حواشی فیلم
بنیامین بهادری و همسرش شایلی محمودی برای اولین بار در کنار یکدیگر در فیلم «سلام بمبئی» به ایفای نقش پرداختهاند.
______________________________
نقد فیلم سلام بمبئی
فیلم «سلام بمبئی» محصول مشترک ایران و هند به تازگی اکران خود را شروع کرده و میتواند پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران شود.
فروش یک فیلم در سینمای ایران به عوامل مختلفی نظیر وضعیت اکران، تعداد سینماها، زمان اکران، بازیگران فیلم، در پارهای از اوقات نام کارگردان و مهمتر از همه حواشی فیلم وابسته است. سال ۹۵ یکی از عجیبترین و امیدوارکنندهترین سالهای سینمای ایران از لحاظ اقتصادی به حساب میآید. به احتمال زیاد سلام بمبئی برای سومین بار در این سال رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را جابجا کند و این اتفاق برای سینمای کم فروغ ایران شگفتانگیز است.
سلام بمبئی یک فیلم عشقی است که برخی از مؤلفههای این ژانر را در ساختار خود گنجانده است. الگوی عشق پسر فقیر به دختر ثروتمند تاریخچهای طولانی در سینمای هند و همین سینمای خودمان دارد. هوشنگ کاووسی منتقد باسابقه سینمای پیش از انقلاب برای مجموعهای از فیلمها با ساختار و ویژگیهای مشترک همچون داستانپردازی عجولانه، قهرمانسازیهای بیمنطق، رقص و آواز کابارهای بدون ارتباط با داستان، نبود روابط علی و معلولی، عشقهای غیر واقعی، حادثهپردازی و... که در سینمای ایران تکرار میشدند نام فیلمفارسی را انتخاب کرد. این فیلمها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند ساخته میشدند. در روایت داستانی این فیلمها معمولاً استفاده از چرخشهای داستانی محیرالعقول و سؤتفاهمهای اغراقآمیز و طنز سطحی و سادهلوحانه وجود داشت و عنصر تعلیق و اضطرابشان بیشتر به کمدی ناخواسته نزدیک میشد. شخصیتهای این فیلمهای معمولاً از تیپهای آشنای اجتماعی بودند و دمدستی تر از آن بودند که به عنوان یک انسان با هویت فردی شناخته شوند. بازیگران در اینگونه فیلمها حتی اگر فقیر بودند لباسهای گران میپوشیدند و معمولاً در داستانهای عشقی به خاطر معشوق کتک میخوردند. فیلمفارسی در طول سالهای پس از انقلاب به شکلهای مختلفی دوباره به جریان سینمای ایران بازگشته و در مواقعی، که کم هم نبوده، با استقبال مخاطبان مواجه شده است. در این مطلب به بررسی ویژگیهای سلام بمبئی و وجه تشابهاش به فیلمفارسی و همچنین علت فروش خوب این فیلم خواهیم پرداخت.
در چند سال اخیر برخی تهیهکنندگان الگوی تازهای برای جذب مخاطب و دور زدن سانسور پیدا کردهاند: فیلمسازی در کشوری دیگر. «من سالوادور نیستم» که تا پیش از اکران فروشنده پرفروشترین فیلم بود برای رفع مسئله حجاب و ایجاد جذابیت جنسی به برزیل رفت، کاری که سلام بمبئی در هندوستان و با بازیگران هندی انجام داده است. در حال حاضر وزارت ارشاد اجازه میدهد که اینگونه فیلمها بدون مشکل سانسور اکران شوند و مردم هم گذشتن از خط قرمزها را دوست دارند. بیشک در کنار این مسئله یکی از مهمترین دلایل فروش بالای سلام بمبئی حضور محمدرضا گلزار در فیلم است. همانطور که حضور رضا عطاران فروش سالوادور را تضمین میکرد. در ادامه به بررسی فیلمنامه سلام بمبئی (اگر فیلمنامه منسجمی وجود داشته باشد) پرداخته میشود.
ابتدا سراغ شخصیتپردازی میرویم. در این فیلم شخصیتها به واسطه درونیاتشان تعریف نمیشوند بلکه هر آنچه از آنها میدانیم به شکل ظاهری و ویژگیهای ظاهریشان محدود شده است. جالب است که موضوع و مضمون اصلی فیلم، عشق، یک پدیده درونی است اما در این فیلم همه چیز در ظاهر و بیرون اتفاق میافتد. کریشما، با بازی دیا میرزا، پولدار است چون یک ماشین مدل بالا سوار میشود. از ظاهر و لباسهایش هم کمی از سطح زندگیاش میفهمیم. اما در هیچ بخشی از داستان اشاره نمیشود که کریشما خسیس است یا ولخرج، مغرور است یا دلرحم، عجول است یا صبور، منطقی است یا احساساتی و... فقط میدانیم که او به دنبال عشق حقیقی است، و مگر هزاران فیلم با این ویژگی در سینمای هند و یا هالیوود ساخته نشده است؟ چه نگاه یا نگرش تازهای باعث میشود که فیلم ارزش تماشا کردن پیدا کند و از آن مهمتر تا این حد با استقبال مواجه شود؟
سراغ شخصیت علی برویم. به واسطه رابطهاش با مادر و همخانهایاش و همچنین نوع شغلی که انتخاب کرده است چیزهای اندکی از او میفهمیم. مثلاً میدانیم که روی پای خود ایستاده و مغرور است. مادرش را خیلی دوست دارد. اعتقادات مذهبی دارد اما بین سنت و مدرنیته گیر کرده است. راستی رفتار مادر علی چقدر به واقعیت نزدیک است؟ مادری که به واسطه لحظات کمی که خودش یا صدایش در فیلم حضور دارد متوجه عمق مذهبی بودنش شدهایم اما نسبت به حرف علی که میخواهد زن هندی بگیرد بیش از حد مشتاق است. تفاوت مهمی بین تعریف ویژگیهای شخصیتی و شخصیت پردازی وجود دارد. شخصیت پردازی به ویژگیهای شخصیتیای اطلاق میشود که در درام نقش بازی میکنند و اثرگذار هستند.
در داستانی که قرار است برای علی رخ دهد (اگر آشنایی با کریشما و ماجراهای بعد از آن را بتوان داستانی دانست) کدامیک از این ویژگیهای عنوان شده بر قصه اثر میگذارد؟ هیچیک. اگر علی از خانواده غیر سنتی بود هم میتوانست عاشق کریشما شود و با نامزد او در بیافتد. انگار مهمترین مسئله همان فقر و عشق غیر منطقی و ناگهانی پسر و دختر است یعنی کلیشه همیشگی این دسته فیلمها. اما این عشق فقط یک نگاه سطحی به مسئله دوست داشتن است چون اساساً شخصیت ویژهای خلق نشده که بتواند دوست داشته باشد و دوست داشتن را نشان دهد. در این میان چارهای برای فیلمساز باقی نمیماند که در سکانسهای حوصله سر بر رستوران و یا ماشین کریشما یکی در میان و به زبانهای مختلف به همدیگر بگویند که دوستت دارم تا این عشق آسمانی جلوه بیرونی پیدا کند.
شخصیت علی در طول داستان هیچگاه درگیر مشکلی نمیشود که خودش بتواند آن را حل کند و معجزهای رخ ندهد تا داستان را جلو ببرد. او یا پشت در خانه کریشما زار میزند یا کتک میخورد، همانند کریشما که در نبود علی جز گریه کردن کاری ندارد که بکند تا پس از مدت زیادی زار زدن زیر باران ناگهان یادش بیافتد که میتواند شماره معشوق خود را از دانشگاه بگیرد (چرا پیش از این یادش نیافتاد؟ این فراموشی هم پیامد عشق است؟) تا باز هم یک گره دم دستی در ساختار درام، مرگ مادر علی، به واسطه یک تلفن ساده حل بشود. شاید تنها بخشی از داستان که علی مشکل خود را حل میکند مواجهاش با نامزد کریشما، همان که به واسطه یک اسلحه شخصیت خبیثاش به مخاطب معرفی میشود، در رستوران محل کار علی است که علی با قدرت کلام خود او را ساکت میکند و در برابر نیروی منفی داستان میایستد: «عشق رو نمیشه گدایی کرد چون چیزای با ارزش رو به گدا نمیدن.» دیالوگی که خیلی از مخاطبان را سر ذوق میآورد همانطور که مشابه این جمله در شبکههای مجازی با لایکهای فراوان استقبال میشود.
واقعیت این است که نه پیچشی در روایت داستان وجود دارد و نه گرهای خلق میشود که به واسطه هوشمندی شخصیتها یا تلاششان باز شود. فیلم عملاً هیچ داستان دراماتیکی ندارد و تمام توان خود را برای درگیر کردن مخاطب بر روی ظاهر شخصیتها و فضای فیلم و جذابیتهای جنسی و موضوع خط قرمزیاش استوار کرده است. روایت فیلم بهگونهایست که مهم ترین بخشهای داستان در نامه و یا مونولوگها شخصیتها گفته میشود. برای مثال نامهای که کریشما در انتهای داستان به علی مینویسد مهمترین گره داستان را باز میکند و این مبتدیانهترین و دم دستیترین شیوه برای روایت در فیلمنامه است.
آنچه در «سلام بمبئی» گم است خود ذات سینما یعنی روایت کردن یک داستان توسط تصاویر است. تقریباً تمامی میزانسنهای فیلم (موقعیت قرارگیری شخصیتها در مقابل دوربین) و همچنین ترکیببندی قابها کلیشهای و بدون مفهوم است. مفهوم کارگردانی در این فیلم به قرار دادن بازیگران (به هر شکلی که شده و راحتتر است) در مقابل دوربین و زدن دکمه فیلمبرداری تقلیل پیدا کرده است. برای مثال محل قرار گیری دوربین و یا شیوه حرکت آن در سکانسی که خانه علی به هم ریخته است و کریشما قرار است به زودی به آنجا بیاید (چه دلیلی بدتر از جا ماندن موبایل) هیچ هیجانی در مخاطب ایجاد نمیکند. به همین دلیل تدوینگر همانند دیگر قسمتهای فیلم با استفاده از موسیقی سعی میکند ریتم و حس و حال فیلم را در بیاورد و هیجانی القا کند. نوع کارگردانی در سکانسهای خوشگذارنی و تفریح هم (بیش از نیمی از فیلم) بنا به الگوی مورد علاقه فیلمساز یعنی فیلمفارسی و فیلم هندی به موزیک ویدئو نزدیکتر است تا سینما. هیچکاک جمله معروفی در مورد اهمیت کارگردانی در سینما دارد: «اگر در فیلمی صدا را حذف کنید باز هم باید بتواند حرفش را بزند.» از این منظر سلام بمبئی یک بازنده تمام عیار است (البته اگر زیرنویس فارسی فیلم را هم به حساب نیاوریم) چون تمام روایت داستاناش وابسته به مونولوگ است و تمام حس و حالش وابسته به موسیقی.
به مسئله فروش فیلم بازگردیم. هر فیلمی در سینما ناخواسته یا هدفمند اثری بر بینندگانش میگذارد. اثر نگاه سطحی سلام بمبئی به مفهوم عشق بیشک تأثیر چندان مطلوب بر فضای جامعه و مخاطبان فیلم نخواهد گذاشت. پیرامون نگرش فیلمساز دو نظریه قابل بررسی است. اول آنکه فرض کنیم نگاه کارگردان به عشق و رابطه زن و مرد برخواسته از دل جامعه و شبیهسازی از روابط موجود در جامعه است و فرض دوم آنکه این نگاه را حاصل برداشت ناقص سازنده اثر از وضع موجود دانست. ارتباط گسترده مخاطب را اگر صرفاً به پای مؤلفههایی چون بازیگر محبوب و گذر از خط قرمزها نگذاریم میتوان حدس زد که جامعه در یک معنای عام علاقه نسبی به برداشتهای سطحی و قابل هضم از مفاهیم پیچیده دارد تا هم نیازهای خود را رفع کند و هم وقتی برای تفکر به پرسشهای بنیادین تلف نکند. با این حدس تفاوتی نمیکند که کدام فرض درست است، برداشتی که مخاطب از اثر میکند و راهکاری که مخاطب برای جذب مخاطب و بازگشت سرمایه برگزیده است کاملاً منفعت دو طرف را در بر میگیرد. باید پذیرفت که مسئله ریشهای تر از آن است که بتوان امیدوار بود پرفروشترین فیلم سینمای ایران اثری از اصغر فرهادی باقی بماند.
______________________________
سیلی «سلام بمبئی» به سینمای شبه روشنفکری!!
در شرایطی که بخش عمده ظرفیت سینماهای کشور در اختیار فیلم هندی پررقص و آواز «سلام بمبئی» قرار گرفته و در حالی که رسانه های منادی جریان ارزشی به تکفیر این فیلم پرداخته اند،یک رسانه در گزارشی با برشمردن ویژگیهای مخاطب پسند این فیلم آن را یک سیلی به جریان شبه روشنفکری سینما دانسته است.
به گزارش سینماخبر، در شرایطی که بخش عمده ظرفیت سینماهای کشور در اختیار فیلم هندی پررقص و آواز «سلام بمبئی» قرار گرفته و در حالی که رسانه های منادی جریان ارزشی به تکفیر این فیلم پرداخته اند،یک رسانه در گزارشی با برشمردن ویژگیهای مخاطب پسند این فیلم آن را یک سیلی به جریان شبه روشنفکری سینما دانسته است.
سینمایی که واجد مؤلفههای مردمپسند باشد همواره از سوی شبهروشنفکران با برچسب فیلمفارسی مورد تخطئه قرار گرفته است و «سلام بمبئی» از این نظر نقطه مقابل سینمای شبهروشنفکری قرار میگیرد. اثری که ثابت میکند بدون زیرپا گذاشتن خط قرمزهای اخلاقی و البته با رعایت استانداردهای سینمایی میتوان فیلم عامهپسند ساخت.
قربان محمدپور با اینکه نام شناخته شدهای در سینمای ایران نیست و لیستی از فیلمفارسیهای یکی، دو دهه اخیر سینمای ایران را نوشته و ساخته است، اما «سلام بمبئی» در کارنامه سینمایی او قطعاً یک جهش محسوب میشود. «سلام بمبئی» فیلم خوبی است چون مبتنی بر قابلیتها و ظرفیتهای ذاتی سینما بنا شده است؛ فیلمی که به لحاظ سینمایی در نقطه مقابل سینمای شبهروشنفکری ایران قرار میگیرد و خوشبختانه تلخکام کردن و ناامید کردن مخاطب بیچاره ایرانی را رسالت اصلی سینما فرض نکرده است.
«سلام بمبئی» صرفاً مانند فیلمفارسیهای سالهای اخیر رضا عطاران مبتنی بر چند تکیه کلام و صحنههای کارتپستالی کنار دریا تولید نشده است. البته در «سلام بمبئی» هم ساحل دریا دیده میشود، اما نه صرفاً برای شیره مالیدن سر مخاطب. «من سالوادور نیستم» از این لحاظ برای مقایسه با «سلام بمبئی» مورد مناسبی است که هر دو اثر در خارج از ایران و در یکی از شهرهای توریستی مشهور ساخته شدهاند، اما فارغ از این وجه اشتراک دو فیلم به لحاظ وفادار بودن به سینما و اصول حرفهای که رابطه مستقیمی با احترام به مخاطب پیدا میکند وجوه متمایز زیادی دارند.
در «من سالوادور نیستم» یک گروه فیلمسازی به واسطه حمایت یک شرکت توریستی سفری به سائوپائولو رفتهاند و ضمن آن تصاویری هم گرفتهاند و به ایران بازگشتهاند و حتی به خود زحمت ندادهاند صحنههای داخلی مربوط به برزیل را در همان کشور ضبط کنند. مخاطب در واقع به واسطه پوستر خوش آب و رنگی از بازیگر زن برزیلی لب ساحل سائوپائولو و البته چهره رضا عطاران به سینما میرود.
البته اینکه عدهای با دیدن پوستر یک فیلم گول میخورند و به سینما میروند نباید توهین به مخاطب ایرانی محسوب شود، در همه دنیا پوستر فیلم جزو اصلیترین ابزار تبلیغ فیلمها محسوب میشود و سینما هم جای فلسفهبافی مانند آنچه شبهروشنفکران ایرانی میانگارند، نیست. سینما در همه دنیا مبتنی بر شکوه و عظمت داستانها و صحنههایی، مردم را به سمت خود میکشد که ایدهآلیستی و آرمانی محسوب میشوند.
مردم در همه دنیا به سینما میروند تا آنچه را در دنیای واقعی و در قالب زندگی روزمره خود قادر به تجربه آن نیستند، در زمانی کوتاه تجربه کنند، با لحظههای فیلم به طور دستهجمعی بخندند، گریه کنند، عاشق شوند، احساساتی شوند و آدرنالین خونشان کم و زیاد شود. این دقیقاً همان ذات سینماست و همان عنصری است که شبهروشنفکران ایرانی دهههاست آن را نفهمیدهاند و سینمای ایران را با شعار و شعر در هم تنیدهاند و بارها این هنر صنعت را تا مرز ورشکستگی رهنمون کردهاند.
«سلام بمبئی» از این لحاظ ضدسینمای روشنفکری عمل کرده است. فیلم پایههای خود را بر تلخی و سیاهی روابط میان آدمها برای القای منویات فلسفی و سیاسی بسترسازی نکرده است. نه اینکه تلخی در فیلم نباشد بلکه تلخی و شیرینی، غم و شادی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، فیلم ابداً قصد صدور بیانیه تصویری و کلامی ندارد و اصلاً چنین ادعایی ندارد.
فیلمساز سینما را با میتینگ سیاسی یا کلاس درس اخلاق اشتباه نگرفته و دقیقاً اثرش را برای مردم و به احترام مردم ساخته است. چرا میگوییم که «سلام بمبئی» به مردم احترام گذاشته؟ چون اصول فنی و تکنیکی لازم برای قوام یک اثر سینمایی مخاطبپسند را رعایت کرده است.
نکته مثبت دیگری که فیلم «سلام بمبئی» از آن سود میبرد و میتواند برای فیلمسازان شبهروشنفکر و سیاستزده ایرانی مفید باشد، مسئله احترام به خانواده و در رأس آن مادر است. کمتر فیلم ایرانی را میتوان یافت که خانواده و بهخصوص تکریم مادر در آن پررنگ باشد. گویی این حقیقت مقدس در فرهنگ ایرانی سالهاست که در سینمای ایران به عنصری بیارزش تبدیل شده است. فیلم «ابد و یک روز» به عنوان جایزهگیرترین فیلم سالهای اخیر سینمای ایران که نظر مثبت اغلب طیفهای فکری سینما را نیز به خود جلب کرد، فیلمی است که به بهانه رئالیسم، نازلترین تصویر ممکن از مادر ایرانی را ارائه داده و خانواده را در پستترین وضعیت تاریخی سینمای ایران به تصویر کشیده است و البته در تمام محافل شبهروشنفکری سینما نیز تجلیل میشود و بیشترین جوایز جشنواره فجر انقلاب اسلامی را نیز به خود اختصاص میدهد. جالب است که «ابد و یک روز» در برخی محافل به اصطلاح ارزشی و اصولگرا نیز با استدلال اینکه پایانبندی فیلم ناامیدانه نیست، مورد تمجید قرار میگیرد.
«سلام بمبئی» با اینکه ادعای اخلاقگرایی ندارد، اما قطعاً اثری اخلاقگراست. عشق، خانواده، مادر، پدر و از همه مهمتر زندگی در این اثر سینمایی جریان دارد. فیلمساز داستان عاشقانه به ظاهر ساده و معمولی خود را روان و حرفهای تعریف میکند. محمدرضا گلزار یکی از بهترین بازیهای خود را در این اثر ارائه میدهد و با اینکه بیش از ۷۰ درصد دیالوگهای او در فیلم به زبان انگلیسی است، اما مسلط نشان میدهد. به جز بنیامین بهادری که البته انتظاری هم از او نیست و حضور صدای او در فیلم مؤثر واقع شده، تقریباً همه بازیگران بازیهای قابل قبولی ارائه دادهاند.
استفاده هلیشات و نماهای باز در فیلم با توجه به اینکه هویت جغرافیایی دو کشور هند و ایران برای فیلمساز دارای اهمیت بوده به درستی استفاده شده است و نمادهای تاریخی دو کشور نیز در طراحی بصری فیلم کاربرد مؤثری دارد. موفقیت اصلی فیلم «سلام بمبئی» را باید در هوشیاری فیلمساز در وفاداری به مؤلفهها و سبک سینمای هند دانست؛ سینمایی که در وهله اول از شخصیتی ملی برخوردار است و با رؤیاها و امیدها و انگیزههای مردم همخوانی دارد. از این منظر «سلام بمبئی» به عنوان اثر مشترک سینمای هند و ایران فیلمی قابل احترام است که مبتنی بر ذائقه اصلیترین سرمایه سینما یعنی مردم تولید شده و سعی نکرده شعارها و شعرهای فرامتنی را آلوده سینما کند و عامل توفیق آن نیز همین وفادار بودن به ذات سینماست.
جوان
______________________________
دیا میرزا
زادهٔ دیا هاندریچ
۹ دسامبر ۱۹۸۱ (۳۵ سال)
حیدرآباد، آندرا پرادش، هند
اقامت بمبئی، مهاراشترا، هند
پیشه بازیگر، و مدل
سالهای فعالیت 2000–تاکنون
عنوان(ها) دیا میرزا
Major
مسابقه (ها) Femina Miss India Asia Pacific 2000
(Winner)
(Miss Beautuful Smile)
Miss Asia Pacific 2000
(Winner)
(Miss Avon)
(Miss Close-Up Smile)
همسر ساحیل سانگها (ازدواج ۲۰۱۴)
دیا میرزا (انگلیسی: Dia Mirza؛ زاده ۹ دسامبر ۱۹۸۱) یک هنرپیشه، و مانکن (فرد) اهل هند است. او از پارسیان هند می باشد ، که اجداد وی در زمان حمله اعراب به ایران ، به سوی هندوستان مهاجرت کردند .
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به ام شنتی ام اشاره کرد. دیا میرزا (انگلیسی: Dia Mirza؛ زاده ۹ دسامبر ۱۹۸۱) یک هنرپیشه و مانکن اهل هند است.
در پرونده این بازیگر ۳۴ ساله هندی، ۴۰ فیلم به چشم میخورد؛ «دیا میرزا» در سال ۲۰۰۰، عنوان دختر شایسته آسیا و اقیانوسیه را از آن خود کرد و در مدت فعالیتش در سینمای بالیوود، ۱۱ بار نامزد دریافت جایزههای مختلف شد و توانست ۹ جایزه را از آن خود کند. آخرین موفقیت «میرزا» بازی در فیلم «paanchadhyay» بود؛ این فیلم در بسیاری از فستیوالهای معتبر جهان پذیرفته شد و در جشنواره جیپورهند، جایزه بهترین بازیگر زن به این بازیگراعطا شد. میرزا در فیلمهای «نمیتوانم تو را فراموش کنم» با سلمان خان، «پارینیتا» با آمیتاب باچان، «باجگیری» با پریانکا چوپرا و أجی دیوگن «بهت نگفتم» با آیشواریا رای و آمیتاب باچان همبازی بوده است. او نقش مقابل محمدرضا گلزار را در فیلم سلام بمبئی بازی کرده. دیا با ساحیل سانگها در سال ۲۰۱۴ ازدواج کرد.
______________________________
جک و مورگان دزدی الماس قرمز . کار امدهای کنگ فو . نقش لادن مستوفی در
سریال خانه ای در تاریکی . هیکل شاهرخ خان . در برابر آینده . نقد پس کوچه
های شمرون . نقش اصلی فیلم سینمایی ویکی و مردان پرزور . پس کوچه های شمرون
. سریال قدیمی روزهای مه آلود . شانسیادیویس ویلیامز . نقد فیلم ابد و یک
روز . اسم لوسی به انگلیسی . پس کوچه های شمرون . آخرین مسافر ب کارگردانی
امید نوشین . سناریوی سطح 2درفیلم برداری . سریال سالهای مشروطه نقش میرزا
آقا خان نوری کیست . بیلو در فیلمهای ترکیه . شبکه نسیم مسابقه پیامکی هوش
برتر . سریال در برابر آینده ساخت کشور . جاشوا کینما . عکس ها وفیلم های
جانگ سو مین . سریال در برابر آینده محصول چه کشوری . مستند هیرکان گوینده
مهدی . خلاصه داستان فیلم سینمایی پذیرایی ساده . بازیگران فیلم اتشفشان
دانته . نام فیلم پرویز پرستویی نگار جواهریان رامبد جوان . پیدا کردن
فارستر . نقد فیلم یک پذیرایی ساده . تعداد قسمتهای سریال در برابر آینده .
فیلم لبه تیغ . فیلم . پذیرایی ساده . فیلم پذیرایی ساده . نقد لبه تیغ
آنتونی هاپکینز . داستان فیلم پذیرایی ساده . دانلود فیلم سینمایی دنیای
بدون دزدی . خلاصه داستان فیلم سینمایی پذیرایی ساده . فیلم سینمایی کامل
شیفته نماشا . نقد فیلم مرا گناهکار بدان . در برابر آینده . چاپی چاپو .
خلاصه داستان فیلم پذیرایی ساده . دانلود قصه های جور واجور . بیوگرافی
کایل چلندر . فیلم یه تکه نان کجا ساخته شده . فیلم. .