اژدهای پیت
2016 آمریکا
Pete's Dragon
اژدهای پیت
کارگردان دیوید لاوری
تهیهکننده جیمز ویتکر
نویسنده دیوید لاوری
توبی هالبروکس
بر پایه اژدهای پیت
اثر مالکوم مارموستاین
بازیگران برایس دالاس هاوارد
اوکس فگلی
وس بنتلی
کارل اوربان
اونا لارنس
رابرت ردفورد
موسیقی دنیل هارت
فیلمبردار بویان بازلی
شرکت تولید : والت دیزنی پیکچرز
توزیعکننده استودیو سینمایی والت دیزنی
تاریخهای انتشار
۸ اوت ۲۰۱۶
۱۲ اوت ۲۰۱۶ (ایالات متحده)
مدت زمان : ۱۰۲ دقیقه
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۶۵ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۴۳٫۶میلیون دلار
اژدهای پیت (به انگلیسی: Pete's Dragon) یک فیلم فانتزی ماجراجویی آمریکایی به کارگردانی دیوید لاوری و نویسندگی دیوید لاوری و توبی هالبروکس است که به عنوان نسخهٔ بازسازی شده فیلمی به همین نام در سال ۱۹۷۷ و به کارگردانی دان چفی به شمار میرود. در این فیلم بازیگرانی همچون برایس دالاس هاوارد، اوکس فگلی، وس بنتلی، کارل اوربان، اونا لورنس، ایسایا ویتلک جونیور و رابرت ردفورد ایفای نقش میکنند. فیلمبرداری اژدهای پیت از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۵ در کشور نیوزیلند آغاز شده بود و نخستین نمایش آن در ۸ اوت ۲۰۱۶ بود و سپس در ۱۲ اوت ۲۰۱۶ به صورت سهبعدی در ایالات متحده منتشر شد.
نام فیلم : اژدهای پیت
لینک IMDb
امتیاز : 7.2 از 10 – میانگین رای 9,366 نفر
موضوع : ماجراجویی, خانوادگی, فانتزی
مدت زمان: 103 دقیقه
زبان: انگلیسی
سال انتشار : 2016
کارگردان : David Lowery
بازیگران : Bryce Dallas Howard, Robert Redford, Oakes Fegley, Oona Laurence
خلاصه داستان :این فیلم داستان جنگلبانی قدیمی در شمال غربی پاسفیک را روایت می کند که با پسربچه ای که محل زندگیاش اعماق جنگل است، ملاقات میکند. این پسر که پیت نام دارد، مدعی است با حیوان خزنده و عظیمالجثه ی بالداری دوست است که…
نام فیلم : Pete’s Dragon 2016 – اژدهای پیت | ژانر (موضوع) : درام, خانوادگی, ماجراجویی, فانتزی
محصول : آمریکا 2016
[دارای امتیاز 7.2/10 از 9,398 رای در IMDB]
کارگردان : David Lowery
کمپانی تولید کننده : Walt Disney Pictures, Whitaker Entertainment
بازیگران : Bryce Dallas Howard, Karl Urban, Robert Redford, Wes Bentley, Isiah Whitlock, Jr, Oona Laurence
.
خلاصه داستان : در فیلم اژدهای پیت 2016 ، آقای میچم (رابرت ردفورد) منبت کار کهن سالی است که در دل جنگلی که شمال غربی اقیانوس آرام قرار دارد، زندگی میکند و به چوب تراشی می پردازد. دخترش گریس (برایس دالاس هوارد) معتقد است داستانی که پدرش از وجود یک اژدهای بزرگ در اعماق جنگل برای او تعریف می کند، تنها یک قصه تخیلی برای سرگرم کردن بچه هاست ولی هنگامی که گریس با بچه ای یتیم به نام پیت (اواکس فگلی) ملاقات میکند، متوجه می شود که پیت اژدها را از نزدیک دیده و با او ارتباط برقرار کرده است …
سایر اطلاعات فیلم :
رده سنی : PG – تماشای این فیلم برای همه سنین مناسب است.
تهیه کنندگان : Damon Lindelof, Corinne Clark, Jennifer Page, April Webster, Alyssa Weisberg, Brad Bird
نویسندگان : S.S. Field, Toby Halbrooks, David Lowery, Seton I. Miller
زمان فیلم : 95 دقیقه
سرآشپز
2017 هند
Chef
نام فیلم: Chef – سرآشپز
ژانر: کمدی / خانوادگی
محصول کشور: هندوستان
امتیاز: 5.4 از 10
سال انتشار: 2017
مدت زمان: 2 ساعت و 32 دقیقه
زبان: Telugu
کارگردان: Raja Menon
نویسندگان: Jon Favreau, Ritesh Shah
ستارگان: Saif Ali Khan, Padmapriya, Dhanish Karthik
خلاصه داستان فیلم Chef 2017: فیلمی کمدی و خانوادگی محصول سال 2017 به کارگردانی راجا منون می باشد. در این فیلم سیف علی خان بازیگر بسیار معروف سینمای هند به هنرنمایی می پردازد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، یک سرآشپز به نام روشن کالرا ، زمانی که کارش را در رستوران از دست می دهد ، تصمیم می گیرد از طریق یک کامیون به مشتریانش خدمات رسانی کند. اما…
آشپز (فیلم ۲۰۱۷)
کارگردان راجا کریشنا منون
بازیگران سیف علی خان
پادماپریا جاناکیرامن
تاریخهای انتشار ۶ اکتبر ۲۰۱۷
مدت زمان : ۱۳۳ دقیقه
کشور هند
زبان هندی
آشپز (به هندی: शेफ) (به انگلیسی: chef) یک فیلم کمدی-درام محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی راجا کریشنا منون است. در این فیلم بازیگرانی همچون سیف علی خان، پادماپریا جاناکیرامن، میلیند سمان، سوبهیتا دولیپالا و شایان منشی ایفای نقش کردهاند. این فیلم بازسازی رسمی از فیلمی آمریکایی با همین نام است. تصویربرداری اصلی در اکتبر ۲۰۱۶ در کوچی (هند) شروع شد و در ۶ اکتبر ۲۰۱۷ پخش شد. فیلم در باکس آفیس عملکرد ضعیفی داشتهاست.
داستان
روشن کالرا (سیف علی خان) عاشق آشپزی است و در کودکی بعلت مخالفت پدرش از خانه فرار کرده و در آینده سرآشپز بزرگی میشود؛ تا جایی که در شغلش و عشق به آشپزی گم میشود. او از زنش طلاق گرفته و پسر بچهای دارد که در کوچی هندوستان هستند و او در آمریکا. او بعد از چند سال دوری از خانواده و ندیدن پسرش، بالاخره به هند میرود و ایده آشپزی در اتوبوس را رقم میزند…
بازیگران
سیف علی خان در نقش روشن کالرا
پادماپریا جاناکیرامن در نقش رادا منون
ساوا کامبل در نقش آرمان (آری)
میلیند سمان در نقش بیجو
سوبهیتا دولیپالا در نقش وینی
شایان منشی در نقش پراتیک
سینمایی پاییز سورافیم درباره چیست , نقد فیلم پاییز سرافیم , رودخانه برفی , سریال رودخانه برفی , دانلود سریال کره ای انسان خوب , ایا شمعدونی 2 ساخته میشود , فیلممسافر باران , داستانی باندا کونک فو کار , کانال تلگرام فیلم ارواره ها , فیلم سه نفر براى کشتن , سینمایی سه نفر برای کشتن , سریال خانه ای در تاریکی چند قسمت بود , فیلم دوماساخته کیست داستان , شهر در دست بچه ها ویکی پدیا نیکولاس باری , پوم سریال , هنر پیشه فیلم عملیات قطب شمال , فریبا حسین زاده , داستان کارتونی پاندای کونگ فوکار , بازیگرزنفیلمبلهبرون , دانلود فیلم هندی محبت ها , سریال رودخانه ی برفی , نقد سریال کره ای سرنوشت , سریال رودخانه برفی قسمت 8 , سریال رودخانه برفی چند قسمت دارد , پاندای کونگ فوکار سن ۱۱هست اره یانه , قاصدک شبکه نسیم امروز , بازیگران فیلم روز ملاقات , فیلم تلویزیونی روز ملاقات
زندگی آدلاین
2015 آمریکا
The Age of Adaline
خلاصه فیلم :یک خانوم جوان که متولد اوایل قرن ۲۰ ام می باشد، به وسیله ی یک حادثه عمرش پایان ناپذیر می شود. پس از سال ها زندگی مجردی، حال او با مردی آشنا شده که ممکن است ارزش از دست دادن جاودانگی اش را داشته باشد .
درباره فیلم:
زندگی آدلاین (انگلیسی: The Age of Adaline) یک فیلم به کارگردانی لی تولند کریگر در سبک رمانتیک و فانتزی است. بازیگرانی چون بلیک لایولی، میکیل هیوزمن، کتی بیکر، آماندا کرو، هریسون فورد،آنتونی اینگروبر در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.
نام فیلم: روزگار آدلین – The Age of Adaline | ژانر: درام، فانتزی، رمانتیک | انتشار: 2015
خلاصه داستان:
دختری به نام آدلاین که در قرن بیستم زندگی میکند به واسطه یک تصادف در سال 1937 تبدیل به دختری فناناپذیر میگردد که هرگز پیر نمیشود. او که سالها با این راز زندگی کرده، هرگز خودش را به مردی وابسته نکرده چراکه جاوادانگی اش از دست میرود اما…
من هنوز ترینیتی هستم
1971 ایتالیا
Trinity Is Still My Name
هنوز ترینیتی هستم
من هنوز ترینیتی هستم
Trinity Is Still My Name
کارگردان انتسو باربونی
تهیهکننده ایتالو زینگارلی
فیلمنامهنویس : انتسو باربونی
بازیگران
ترنس هیل
باد اسپنسر
هری کری جونیور
انتسو فییرمونته
دانا گیا
فرانکو رسل
بنیتو استفانلی
ژان لوئی
فورتوناتو آرنا
جسیکا دابلین
موسیقی گوئیدو و مائوریتسیو دِ آنجلیس
فیلمبردار آلدو جوردانی
تدوینگر آنتونیو سیچیلیانو
شرکت تولید : وست فیلم
توزیعکننده دلتا (ایتالیا)
ایویسیاو امبسی پیکچرز (ایالات متحده، سینمایی)
تاریخهای انتشار : ۲۱ اکتبر ۱۹۷۱
مدت زمان : ۱۱۷ دقیقه
۱۲۸ دقیقه (نسخه کارگردان)
کشور ایتالیا
زبان ایتالیایی
هنوز ترینیتی هستم (ایتالیایی: ...continuavano a chiamarlo Trinità) فیلمی در ژانر وسترن اسپاگتی، کمدی و زوج هنری به کارگردانی انتسو باربونی و بازی ترنس هیل و باد اسپنسر است که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد.
این فیلم دنباله فیلم به من میگن ترینیتی است.
این فیلم دو دوبله دارد که یکی از صدا و سیما دوبله و پخش شده است .
خلاصه داستان
دو برادر به قولی که هنگام مرگ پدرشان به او دادهاند عمل کرده و تلاش میکنند تبدیل به قانون شکنانی موفق شوند. «بامبینو» تلاش میکند به «ترینیتی» جوانتر راه و روش زندگی را نشان دهد اما طبیعت و شخصیت آنها از این امر جلوگیری میکند و…
بازیگران
ترنس هیل - ترینیتی
باد اسپنسر - بامبینو
یانتی سومر - دوستدختر ترینیتی، دختر مزرعهدار
هری کری جونیور - پدر ترینیتی و بامبینو
انتسو فییرمونته - مزرعهدار سرگردان
بنیتو استفانلی - استینگاری اسمیت
فورتوناتو آرنا
پوپو د لوکا
جسیکا دابلین
مکانیک
2011 آمریکا
The Mechanic
Dir:Simon West
نام : مکانیک
لینک IMDb امتیاز : 6.6 از 10 – میانگین رای 123,296 نفر
موضوع : اکشن, جنایی, هیجان انگیز
مدت زمان: 93 دقیقه
زبان: انگلیسی
سال انتشار : 2011
کارگردان : Simon West
بازیگران : Jason Statham , Ben Foster , Tony Goldwyn
خلاصه داستان :آرتور بشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک کمپانی گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند…
مکانیک (فیلم ۲۰۱۱)
کارگردان سیمون وست
تهیهکننده اروین وینکلر
رابرت چارتوف
نویسنده لوئیس جان کارلینو
داستان: لوییس جان کارلینو
بازیگران
جیسون استاتهام
بن فاستر
دونالد ساترلند
تونی گلدوین
کریستا کمبل
نیکولاس جونز
جف چاس
موسیقی مارک ایشام
فیلمبردار اریک اشمیت
تدوینگر تی جی هرینگتون
شرکت تولید : ملنیوم فیلمز
توزیعکننده : سی بی اس فیلمز
تاریخهای انتشار : ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۱
مدت زمان : ۹۲ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۴۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۷۶٫۳ میلیون دلار
مکانیک (به انگلیسی: The Mechanic) نام یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر اکشن و هیجانی که در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۱ اکران شد. کارگردان این فیلم سیمون وست است. اتفاقات این فیلم در واشینگتن دیسی، لویزیانا، ویرجینیا و میشیگان تصویر برداری شدهاست. این فیلم بازسازی فیلم مکانیک (فیلم ۱۹۷۲) (به انگلیسی: The Mechanic) با بازی چارلز برانسون میباشد.
حصارها
2016 آمریکا
Fences
نام فیلم: Fences 2016
ژانر: درام , خانوادگی
محصول کشور: آمریکا , کانادا
امتیاز: ۷٫۲ از ۱۰
سال انتشار: ۲۰۱۶
مدت زمان: ۱۳۹ دقیقه
کارگردان: Denzel Washington
نویسندگان: August Wilson (screenplay by), August Wilson (based upon his play “Fences”) Stars: Denzel Washington, Viola Davis, Stephen Henderson
ستارگان: Denzel Washington, Viola Davis, Stephen Henderson
خلاصه داستان فیلم Fences 2016 : یک بازیکن حرفه ای بیس بال و البته سیاه پوست که بازنشته شده است، اکنون به عنوان رفتگر مشغول به کار است تا از پس مخارج خانواده و شرایط سخت زندگی بر آید. پسر او به فوتبال علاقه مند شده و قصد دارد به عنوان بازیکن در تیم کالج شرکت کند، سر ناسازگاری پدر و پسر بر سر این مسئله شدت گرفته است…
عوامل دوبله (صدا و سیما)
گویندگان: حسین عرفانی، زهره شکوفنده، اکبر منانی، بهروز علیمحمدی، همت مومیوند، منوچهر زنده دل و …
عوامل دوبله (موسسه)
گویندگان: ژرژ پطروسی، شراره حضرتی، محمود قنبری، شایان شامبیاتی، بهروز علی محمدی و …
حصارها
Fences
کارگردان دنزل واشینگتن
فیلمنامهنویس آگوست ویلسون
بر پایه حصارها
اثر آگوست ویلسون
بازیگران دنزل واشینگتن
وایولا دیویس
استیون هندرسون
میکلتی ویلیامسون
راسل هورنسبای
جوان آدپو
موسیقی مارسلو زارووس
فیلمبردار شارلوته بروس کرایستنسن
تدوینگر هیوز وینبورن
شرکت تولید
بران استدیوز
ماکرومدیا
اسکات رادین پروداکشنز
توزیعکننده پارامونت پیکچرز
تاریخهای انتشار
۱۵ دسامبر ۲۰۱۶ (تئاتر کوران)
۱۶ دسامبر ۲۰۱۶ (ایالات متحده آمریکا)
مدت زمان
۱۳۹ دقیقه
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۲۴ میلیون دلار
فروش گیشه ۶۴٫۴ میلیون دلار
حصارها (انگلیسی: Fences) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی دنزل واشینگتن است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این فیلم اقتباسی است از نمایشنامه حصارها (۱۹۸۳) اثر آگوست ویلسون. از بازیگران آن میتوان به دنزل واشینگتن،وایولا دیویس،استیون هندرسون، میکلتی ویلیامسون، و راسل هورنسبای اشاره کرد.
داستان
در سال ۱۹۵۰ در پیتسبورگ، تروی مکسون (دنزل واشینگتن) با همسرش رز (وایولا دیویس) و پسرش کوری (ژوان آدپو) زندگی میکند. تروی در کنار بهترین دوستش جیم بونو (استیون هندرسون) به شغل رفتگری مشغول است. تروی برادر بزرگتر گابریل مکسون (میکلتی ویلیامسون) است. گابریل در جنگ جهانی دوم توسط تیری که به سرش اصابت کرده بوده دچار مشکل ذهنی است. به همین دلیل دولت به او ۳۰۰۰ دلار غرامت پرداخت میکند. تروی از این پول استفاده میکند تا برای خانوادهاش یک خانه بخرد. گابریل از آنجا نقل مکان میکند ولی هنوز در همسایگی آنان است و از بچههای محل در عذاب است…
جوایز
این فیلم در فوریهٔ ۲۰۱۷ نامزد دریافت چهار جایزه در هشتادونهمین مراسم اسکار برای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین هنرپیشه مرد و بهترین هنرپیشه مکمل زن بود که از این میان وایولا دیویس توانست جایزهٔ بهترین هنرپیشه مکمل زن را از آن خود کند.
نقد فیلم Fences - حصارها توسط سایت زومجی
فیلم Fences به کارگردانی دنزل واشنگتن، نامزد بهترین فیلم اسکار 2017 و برندهی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل است. همراه زومجی و بررسی این فیلم باشید.
آگوست ویلسون نمایشنامهی «حصارها» (Fences) را در سال ۱۹۸۳ نوشت که بخشی از مجموعهی ۱۰ قسمتی «چرخهی پیتسبرگ» است. این نمایشنامه برندهی جایزهی پولیتزر و بهترین نمایشنامهی جوایز تونی در سال ۱۹۸۷ شد. در سال ۲۰۱۰ بود که دنزل واشنگتن و وایولا دیوس به عنوان شخصیتهای اصلی نمایشنامه در احیای تئاتر «حصارها» روی صحنه رفتند و در نهایت هر دو جایزهی بهترین بازیگر مرد و زن تونی را برای این نمایش برنده شدند. خود آگوست ویلسون فیلمنامهی «حصارها» را هم نوشته بود و به دنبال فرصتی برای ساخت اقتباس سینمایی آن میگشت. اما تلاشهای او نتیجه نمیدادند. بیشتر به خاطر اینکه او در جستجوی یک کارگردان آفریقایی/امریکایی برای ساخت فیلم بود. اگرچه ویلسون در سال ۲۰۰۵ فوت کرد، اما بالاخره دنزل واشنگتن برای ساخت این اقتباس پا پیش گذاشت و تصمیم گرفت اکثر بازیگرانِ تئاتر را برای تکرار نقشهایشان به فیلم دعوت کند. لازم به گفتن نیست که من تئاتر «حصارها» را ندیدهام، اما فضا و لوکیشنهای محدود فیلم، تمرکز اول و آخر سناریو روی مونولوگگوییها و دیالوگهای طولانی کاراکترها، فرم سادهنگرانهی فیلم، نوشته شدن سناریو توسط خود ویلسون و نظرات کسانی که تئاتر را دیدهاند نشان میدهند که «حصارها» اقتباس سینمایی وفادار و کاملی است.
«حصارها» از آن درامهای خالصی است که در ظاهر ایده و جذابیت درگیرکنندهای ندارد. تقریبا تمام فیلم به گفتگوها و شوخیها و دعواها و خاطرهگوییهای چندتا کاراکتر در حیاط پشتی خانهشان خلاصه شده است. فیلم به خانوادهی سیاهپوستی در دههی ۱۹۵۰ میپردازد که با فقر، مشکلات شخصی و مسائل تبعیض نژادی دست و پنجه نرم میکنند. اما «حصارها» یکی از فیلمهایی است که بهشخصه غافلگیرم کرد. فیلم که شروع شد انتظار زیادی نداشتم. اگر از افتخارات آگوست ویلسون به عنوان یک نمایشنامهنویس ماهر خبر نداشته باشید و فکر کنید «حصارها» یکی دیگر از فیلمهای تکراریای که به مسائل نژادی میپردازد است مشکلی نیست. اما باید بدانید که اصلا اینطور نیست. «حصارها» شاید کمی گیجکننده و ملالآور آغاز شود، اما به سرعت جای پایش را محکم میکند، هیجانانگیز میشود، نشان میدهد که فیلمنامهی قوی و عمیقی دارد، در همین حین ناگهان روی شوکهکنندهی واقعیاش را رو میکند، هرچه در عمق روانشناسی و پیچ و تابهای ریز قصه فرو میرود میخکوبکنندهتر میشود و در نهایت در حالی به پایان رسید که ملال نیم ساعت اول جای خودش را به پایانبندی تراژیک و نفسگیری داده است که قرار نبود به این زودیها فراموشش کنم. «حصارها» شاید به اندازهی «مهتاب» (Moonlight)، یکی دیگر از فیلمهای سیاهپوستمحورِ موفق ماههای اخیر خارقالعاده نباشد که نیست، اما هر دو فیلم یک نقطهی مشترک دارند و آن هم این است که خیلیها بحثهای مطرحشده در این فیلمها را به تبعیض نژادی متحمل شده به سیاهپوستان امریکایی خلاصه کرده و پایین میآورند، اما حقیقت این است که توصیف این فیلمها با چنین صفتی، یعنی حرف اصلی فیلم را اشتباه متوجه شدهایم. هر دو فیلم نه سیاهپوستمحور، که انسانمحور هستند و به مشکلات و مسائلی میپردازند که دربارهی همهی آدمهای این کرهی خاکی صدق میکند.
فیلم به مرد ۵۳ سالهای به اسم تروی ماکسون (دنزل واشنگتن) میپردازد که مسئول جمعآوری زباله است و همراه با همسرش رُز (وایولا دیویس) و پسرش کوری (جووان آدپو) زندگی میکند. تروی مردی به نظر میرسد که به خاطر تحمل سختیها و مشکلات زندگی تلخ شده است و نگاه ناامیدانهای به زندگی دارد. بالاخره شاید در نگاه اول به نظر برسد که او زندگی ساده اما خوشحالی با همسرش دارد، اما هر دفعه که دهان باز میکند و از خاطرات گذشته میگوید، متوجه آسیبهای بیشتری در او میشویم. تروی در جوانی رویای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال را در سر داشته، اما زمانی که بیسبال حرفهای از لحاظ نژادی یکپارچه میشود، تروی دیگر به سنی رسیده بوده که نمیتوانسته ورزش و حرفهی موردعلاقهاش را تا رسیدن به آرزوهایش ادامه بدهد. این فقط یکی از بدترین اتفاقاتی است که برای تروی افتاده است. او روزها در کنار رفیق قدیمیاش جیم بونو کار میکند تا خرج خانوادهاش را که البته شامل پسر بزرگترش لاینز و برادرش گیب نیز میشود تامین کند؛ دومی به خاطر گلولهای که از دوران جنگ جهانی دوم در سرش باقی مانده، دچار معلولیت ذهنی شده است.
«حصارها» شاید کمی گیجکننده و ملالآور آغاز شود، اما به سرعت جای پایش را محکم میکند و هیجانانگیز میشود
تروی در خلال خاطراتش از مشکلاتی که از کودکی پشت سر گذاشته است و تحمل کرده میگوید. از دشواریهای طاقتفرسایی که برای رسیدن به این نقطه سپری کرده حرف میزند. از فرصتهای از دست رفته و از آرزوهای به بار ننشسته. از ایثارها و از جان گذشتگیهایش. در ابتدا تروی به عنوان مرد سختکوش و ضربهخوردهای رنگآمیزی میشود که با وجود تمام سختیهایی که کشیده، به وظایفش به عنوان یک شوهر و پدر اعتقاد دارد و تمام تلاشش را میکند تا آنها را به هر ترتیبی که شده انجام بدهد. او مرد مشکلدار اما خوبی به نظر میرسد که سعی کرده نگذارد گذشته روی حال و آیندهاش تاثیر منفی بگذارد. اما به مرور زمان و به محض اینکه تروی شروع به بروز دادن نشانههایی از دورویی میکند، شخصیت او کمکم به آدم دیگری تغییر شکل میدهد. به آدمی کاملا متحول شده. حالا با کسی طرفیم که اصلا آدم منطقی و خوبی نیست. پرخاشگر است. حرف توی گوشش نمیرود و رفتارهای بدی از خودش بروز میدهد. تروی اما شاید دیگر آدم خوبی نباشد، اما حتما آدم جالبی است. چون فیلم بهطرز فوقالعادهای در روانشناسی تروی کندو کاو میکند و بهمان نشان میدهد که با چه شخصیت پیچیدهای سروکار داریم. نتیجه به کاراکتر طبیعی و عمیقی تبدیل میشود که دوست دارید قصهاش را دنبال کنید.
تروی روی کاغذ اصلا آدم بدی نیست. یا حداقل بدتر از بقیهی آدمهای عادی جامعه نیست. اما یک مشکل بزرگ دارد و آن هم این است که نمیتواند مشکلات خودش را ببیند. نمیتواند ببنید که دارد اشتباه میکند. نمیتواند زاویهی دیدش را تغییر بدهد. پسرش کوری اگرچه بازیکن راگبی قابلی است و پتانسیل پیشرفت را دارد، اما تروی با ورزش کردن او مخالف است. چون باور دارد در این جامعه سیاهپوستان به هیچ جایی نمیرسند. از این میترسد که پسرش هم مثل او قبل از رسیدن به آرزویش بهطرز ناعادلانهای کنار گذاشته شود. اما تروی متوجه نیست که دنیا تغییر کرده است. شاید تبعیض نژادی هنوز پابرجا باشد، اما به اندازهی گذشته بد نیست. تروی فکر میکند خوب خانوادهاش را میخواهد و فکر میکند با رفتار پرخاشگرانه و خشک و سردش با پسرانش آنها را «مرد» بار میآورد، اما حقیقت این است که او دارد با آنها به همان شکلی رفتار میکند که پدرش با او رفتار کرده بود: بدون عشق و مهربانی. مهم نیست او چقدر به مسئولیتهایش در رابطه با در آوردن خرج خوراک و پوشاک و مسکن خانوادهاش پایبند است. بدون عشق هیچکدام از اینها به درد نمیخورند. خلاصه تمام بار مسئولیتهایی که بر روی دوش تروی سنگینی میکنند و آسیبهای روانیاش او را به آدمی تبدیل میکنند که نه تنها پسرانش از او زده میشوند، بلکه خطر نابودی رابطهی زناشویی او و رُز بعد از ۱۸ سال زندگی نیز به میان کشیده میشود. سوالی که مطرح میشود این است که آیا تروی پدر و شوهری است که به خانوادهاش اهمیت میدهد یا از کسی که زمانی مورد آزار و اذیتهای دیگران قرار میگرفته، خود به قلدری دیگر تبدیل شده است؟
تروی در طول فیلم از مرد سرزنده و خوشزبان به آدم بسیار تنفربرانگیزی تبدیل میشود، اما بزرگترین دستاورد «حصارها» این است که موفق میشود این تحول را طوری زمینهچینی و پرداخت کند که وقوع آن نه در یک لحظهی شوکآور، بلکه یک پروسهی ناراحتکنندهی طولانی است که در طول فیلم پخش شده است. به مرور متوجه میشویم تروی اصلا آدم باثباتی که به نظر میرسید نیست. او نه تنها از افسردگی، اعتیاد و احتمالا توهمات رنج میبرد، بلکه به خاطر خرید خانه با استفاده از پولی که از مشکل روانی برادرش به دست آورده احساس گناه میکند، پدرش آدم تنفربرانگیزی بوده است و او باید با مشکلات تبعیض نژادی هم دست و پنجه نرم میکرده است. تروی در مقابل بسیاری از پروتاگونیستهای مرسوم سینما قرار میگیرد. اکثر فیلمها قهرمانشان را به عنوان آدم مشکلداری به تصویر میکشند که در برابر مشکلات فیزیکی و روانیشان فایق میآیند و نهایتا پیروزمندانه فیلم را به پایان میرساند. اما «حصارها» دربارهی این است که چگونه فاکتورهای بسیار بسیار زیادی که فکر کردن به آنها مغز آدم را درد میآورد، دست به دست هم میدهند و آدمها را بهطرز ناخودآگاهی به چیزهای تنفربرانگیز و بدی تبدیل میکنند.
«حصارها» دربارهی این است که چگونه آدمها میتوانند به سادگی توسط پیچیدگی سرسامآور زندگی غافلگیر شده و در میان کلاف سردرگمش گرفتار شوند
«حصارها» دربارهی این است که چگونه آدمها میتوانند به سادگی توسط پیچیدگی سرسامآور زندگی غافلگیر شوند، در میان کلاف سردرگمش گرفتار شوند و خودشان را در حالی پیدا کنند که نه تنها راه فراری ندارند، بلکه نزدیکانشان را هم با خودشان پایین میکشند و فرزندانشان را هم به سرنوشت مشابهای محکوم میکنند که مدام نسل به نسل در حال تکرار شدن است. همهی آدمها به عنوان یک قهرمان همراه با دستاوردهای بزرگ نمیمیرند. زندگی اکثر آدمها مثل شناگر نابلدی است که یک روز خودش را در وسط دریا پیدا میکند. برای کمی نفس گرفتن شروع به دست و پا زدن میکند. اما بالاخره خسته میشود و آب ریههایش را پر خواهد کرد. مرگ دردناک و بیسروصدایش اجتنابناپذیر است. تروی در حال دستوپا زدن است.
شخصیت تروی اما در مقابل همسرش رُز قرار میگیرد. رُز در یکی از طوفانیترین سکانسهای فیلم فاش میکند که فقط تروی نبوده که زندگی دربوداغانی داشته است. فقط تروی نبوده که در حسرت رسیدن به رویاها و آرزوهایش مانده است. فقط تروی نبوده است که زجر کشیده و احساس مسئولیت میکند. احساس مسئولیت و از خود گذشتگی یعنی سرمان را پایین بیاندازیم و کارمان را انجام بدهیم. غم و اندوهمان را قورت بدهیم و فرزندانمان و نسل بعدی را سالم تربیت کنیم. درست مثل «مهتاب»، «حصارها» هم دربارهی این است که چگونه محیط زندگیمان ما را به آدمی که در بزرگسالی هستیم تبدیل میکند. دربارهی اینکه والدینمان اگرچه آیندهی خوب ما را میخواهند، اما آنها هم آدمهای مشکلداری هستند که میتوانند زندگیمان را نابود کنند و ما را به نسخهی جوانتری از خودشان تبدیل کنند. «حصارها» هشدار میدهد. از عواقب اجازه دادن به مشکلاتمان برای گرفتن افسار کنترل ما و عدم تغییر زاویه دیدمان و محبوس ماندن در گذشته. هشدار میدهد تا حواسمان باشد که تحتتاثیر رفتار بد والدینمان قرار نگیریم و به والدین بد دیگری برای فرزندانمان تبدیل نشویم. انسانها محکوم به تکرار اشتباهات گذشتگان هستند. مگر اینکه ما اشکال کار را پیدا کنیم و کارهای اشتباه والدینمان را تکرار نکنیم. وگرنه ویروس آنها به ما هم منتقل میشود و به نسل بعدی سرایت میکند.
«حصارها» در زمینهی هنرنمایی بازیگران مثل رینگ مبارزهی دو بوکسور سرشناس و مرگبار میماند: دنزل واشنگتن علیه وایولا دیویس. «حصارها» اول و آخر فیلم هنرنماییهای درجهیک و میخکوبکننده است و بس. بعد از دو فیلم پاپکورنی افتضاح «جوخهی انتحار» و «هفت دلاور» که قابلیتها و کلاس کاری این دو نفر را زیر سوال برد، «حصارها» ثابت میکند که واشنگتن و دیویس در فیلم بهتری، تبدیل به چه غولهایی که نمیشوند. فیلم مثل مسابقهی ۱۲ راندی دو بوکسور خستگیناپذیر است که یکی پس از دیگری مشتهایشان را روانهی سر و بدن یکدیگر میکنند. بازی این دو در نقطهی کاملا متضاد بازی کیسی افلک و میشل ویلیامز در «منچستر کنار دریا» (Manchester by the Sea) قرار میگیرد. اگر آنجا همهچیز از طریق نگاهها و اشارهها منتقل میشد، در «حصارها» آشوبهای درونی کاراکترها از طریق کلمات به بیرون فوران میکنند و به خلق صحنههای معرکهای میانجامند.
«حصارها» اما فیلم بینقصی نیست. فیلم از لحاظ کارگردانی همپای فیلمنامهاش نمیایستد. انگار که واشنگتن هیچ تلاشی برای خلاقیت به خرج دادن و پیدا کردن یک زبان سینمایی برای برگرداندن نمایشنامهی ویلسون نکرده است. تمام سکانسهای فیلم با سادهترین و کارراهاندازترین شکل ممکن فیلمبرداری شده است. خوشبختانه سناریو و بازیها آنقدر عمیق و درخشان هستند که نمیگذارند این موضوع جلوی لذت بردن از فیلم را بگیرد، اما خب، میتوان گفت که فیلم با کارگردانی فعالتر و خلاقتر و جسورتری میتوانست به عیار فیلمنامه بیافزاید و آن را کوبندهتر از چیزی که هست به تصویر بکشد. این در حالی است که بعضی سکانسهای فیلم که خارج از خانهی تروی جریان دارند، صحنههای اضافهای به نظر میرسند که واشنگتن صرفا برای سینمایی کردن به داستان اصلی اضافه کرده و به جز طولانی کردن زمان فیلم، تاثیر چندانی ندارند و کمی از انسجام روایی فیلم کاستهاند. این وسط پایانبندی فیلم که به تصاویر کامپیوتری بسیار مصنوعی و زشتی از نور خورشید منجر میشود خیلی توی ذوق میزند و در تضاد بدی در مقایسه با بافت واقعگرایانهی بقیهی فیلم قرار میگیرد. روی هم رفته «حصارها» فیلم بدون لغزشی نیست و میتوان متوجه ریشهی تئاتریاش شد، اما امکان ندارد در مقابل فیلمنامه دردناک و صادقانهی فیلم که توسط چنین بازیگران فوقالعادهای ارائه میشود قرار بگیرید و موهای تنتان سیخ نشود.