مکانیک
2011 آمریکا
The Mechanic
Dir:Simon West
نام : مکانیک
لینک IMDb امتیاز : 6.6 از 10 – میانگین رای 123,296 نفر
موضوع : اکشن, جنایی, هیجان انگیز
مدت زمان: 93 دقیقه
زبان: انگلیسی
سال انتشار : 2011
کارگردان : Simon West
بازیگران : Jason Statham , Ben Foster , Tony Goldwyn
خلاصه داستان :آرتور بشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک کمپانی گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند…
مکانیک (فیلم ۲۰۱۱)
کارگردان سیمون وست
تهیهکننده اروین وینکلر
رابرت چارتوف
نویسنده لوئیس جان کارلینو
داستان: لوییس جان کارلینو
بازیگران
جیسون استاتهام
بن فاستر
دونالد ساترلند
تونی گلدوین
کریستا کمبل
نیکولاس جونز
جف چاس
موسیقی مارک ایشام
فیلمبردار اریک اشمیت
تدوینگر تی جی هرینگتون
شرکت تولید : ملنیوم فیلمز
توزیعکننده : سی بی اس فیلمز
تاریخهای انتشار : ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۱
مدت زمان : ۹۲ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۴۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۷۶٫۳ میلیون دلار
مکانیک (به انگلیسی: The Mechanic) نام یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر اکشن و هیجانی که در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۱ اکران شد. کارگردان این فیلم سیمون وست است. اتفاقات این فیلم در واشینگتن دیسی، لویزیانا، ویرجینیا و میشیگان تصویر برداری شدهاست. این فیلم بازسازی فیلم مکانیک (فیلم ۱۹۷۲) (به انگلیسی: The Mechanic) با بازی چارلز برانسون میباشد.
حصارها
2016 آمریکا
Fences
نام فیلم: Fences 2016
ژانر: درام , خانوادگی
محصول کشور: آمریکا , کانادا
امتیاز: ۷٫۲ از ۱۰
سال انتشار: ۲۰۱۶
مدت زمان: ۱۳۹ دقیقه
کارگردان: Denzel Washington
نویسندگان: August Wilson (screenplay by), August Wilson (based upon his play “Fences”) Stars: Denzel Washington, Viola Davis, Stephen Henderson
ستارگان: Denzel Washington, Viola Davis, Stephen Henderson
خلاصه داستان فیلم Fences 2016 : یک بازیکن حرفه ای بیس بال و البته سیاه پوست که بازنشته شده است، اکنون به عنوان رفتگر مشغول به کار است تا از پس مخارج خانواده و شرایط سخت زندگی بر آید. پسر او به فوتبال علاقه مند شده و قصد دارد به عنوان بازیکن در تیم کالج شرکت کند، سر ناسازگاری پدر و پسر بر سر این مسئله شدت گرفته است…
عوامل دوبله (صدا و سیما)
گویندگان: حسین عرفانی، زهره شکوفنده، اکبر منانی، بهروز علیمحمدی، همت مومیوند، منوچهر زنده دل و …
عوامل دوبله (موسسه)
گویندگان: ژرژ پطروسی، شراره حضرتی، محمود قنبری، شایان شامبیاتی، بهروز علی محمدی و …
حصارها
Fences
کارگردان دنزل واشینگتن
فیلمنامهنویس آگوست ویلسون
بر پایه حصارها
اثر آگوست ویلسون
بازیگران دنزل واشینگتن
وایولا دیویس
استیون هندرسون
میکلتی ویلیامسون
راسل هورنسبای
جوان آدپو
موسیقی مارسلو زارووس
فیلمبردار شارلوته بروس کرایستنسن
تدوینگر هیوز وینبورن
شرکت تولید
بران استدیوز
ماکرومدیا
اسکات رادین پروداکشنز
توزیعکننده پارامونت پیکچرز
تاریخهای انتشار
۱۵ دسامبر ۲۰۱۶ (تئاتر کوران)
۱۶ دسامبر ۲۰۱۶ (ایالات متحده آمریکا)
مدت زمان
۱۳۹ دقیقه
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۲۴ میلیون دلار
فروش گیشه ۶۴٫۴ میلیون دلار
حصارها (انگلیسی: Fences) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی دنزل واشینگتن است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این فیلم اقتباسی است از نمایشنامه حصارها (۱۹۸۳) اثر آگوست ویلسون. از بازیگران آن میتوان به دنزل واشینگتن،وایولا دیویس،استیون هندرسون، میکلتی ویلیامسون، و راسل هورنسبای اشاره کرد.
داستان
در سال ۱۹۵۰ در پیتسبورگ، تروی مکسون (دنزل واشینگتن) با همسرش رز (وایولا دیویس) و پسرش کوری (ژوان آدپو) زندگی میکند. تروی در کنار بهترین دوستش جیم بونو (استیون هندرسون) به شغل رفتگری مشغول است. تروی برادر بزرگتر گابریل مکسون (میکلتی ویلیامسون) است. گابریل در جنگ جهانی دوم توسط تیری که به سرش اصابت کرده بوده دچار مشکل ذهنی است. به همین دلیل دولت به او ۳۰۰۰ دلار غرامت پرداخت میکند. تروی از این پول استفاده میکند تا برای خانوادهاش یک خانه بخرد. گابریل از آنجا نقل مکان میکند ولی هنوز در همسایگی آنان است و از بچههای محل در عذاب است…
جوایز
این فیلم در فوریهٔ ۲۰۱۷ نامزد دریافت چهار جایزه در هشتادونهمین مراسم اسکار برای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین هنرپیشه مرد و بهترین هنرپیشه مکمل زن بود که از این میان وایولا دیویس توانست جایزهٔ بهترین هنرپیشه مکمل زن را از آن خود کند.
نقد فیلم Fences - حصارها توسط سایت زومجی
فیلم Fences به کارگردانی دنزل واشنگتن، نامزد بهترین فیلم اسکار 2017 و برندهی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل است. همراه زومجی و بررسی این فیلم باشید.
آگوست ویلسون نمایشنامهی «حصارها» (Fences) را در سال ۱۹۸۳ نوشت که بخشی از مجموعهی ۱۰ قسمتی «چرخهی پیتسبرگ» است. این نمایشنامه برندهی جایزهی پولیتزر و بهترین نمایشنامهی جوایز تونی در سال ۱۹۸۷ شد. در سال ۲۰۱۰ بود که دنزل واشنگتن و وایولا دیوس به عنوان شخصیتهای اصلی نمایشنامه در احیای تئاتر «حصارها» روی صحنه رفتند و در نهایت هر دو جایزهی بهترین بازیگر مرد و زن تونی را برای این نمایش برنده شدند. خود آگوست ویلسون فیلمنامهی «حصارها» را هم نوشته بود و به دنبال فرصتی برای ساخت اقتباس سینمایی آن میگشت. اما تلاشهای او نتیجه نمیدادند. بیشتر به خاطر اینکه او در جستجوی یک کارگردان آفریقایی/امریکایی برای ساخت فیلم بود. اگرچه ویلسون در سال ۲۰۰۵ فوت کرد، اما بالاخره دنزل واشنگتن برای ساخت این اقتباس پا پیش گذاشت و تصمیم گرفت اکثر بازیگرانِ تئاتر را برای تکرار نقشهایشان به فیلم دعوت کند. لازم به گفتن نیست که من تئاتر «حصارها» را ندیدهام، اما فضا و لوکیشنهای محدود فیلم، تمرکز اول و آخر سناریو روی مونولوگگوییها و دیالوگهای طولانی کاراکترها، فرم سادهنگرانهی فیلم، نوشته شدن سناریو توسط خود ویلسون و نظرات کسانی که تئاتر را دیدهاند نشان میدهند که «حصارها» اقتباس سینمایی وفادار و کاملی است.
«حصارها» از آن درامهای خالصی است که در ظاهر ایده و جذابیت درگیرکنندهای ندارد. تقریبا تمام فیلم به گفتگوها و شوخیها و دعواها و خاطرهگوییهای چندتا کاراکتر در حیاط پشتی خانهشان خلاصه شده است. فیلم به خانوادهی سیاهپوستی در دههی ۱۹۵۰ میپردازد که با فقر، مشکلات شخصی و مسائل تبعیض نژادی دست و پنجه نرم میکنند. اما «حصارها» یکی از فیلمهایی است که بهشخصه غافلگیرم کرد. فیلم که شروع شد انتظار زیادی نداشتم. اگر از افتخارات آگوست ویلسون به عنوان یک نمایشنامهنویس ماهر خبر نداشته باشید و فکر کنید «حصارها» یکی دیگر از فیلمهای تکراریای که به مسائل نژادی میپردازد است مشکلی نیست. اما باید بدانید که اصلا اینطور نیست. «حصارها» شاید کمی گیجکننده و ملالآور آغاز شود، اما به سرعت جای پایش را محکم میکند، هیجانانگیز میشود، نشان میدهد که فیلمنامهی قوی و عمیقی دارد، در همین حین ناگهان روی شوکهکنندهی واقعیاش را رو میکند، هرچه در عمق روانشناسی و پیچ و تابهای ریز قصه فرو میرود میخکوبکنندهتر میشود و در نهایت در حالی به پایان رسید که ملال نیم ساعت اول جای خودش را به پایانبندی تراژیک و نفسگیری داده است که قرار نبود به این زودیها فراموشش کنم. «حصارها» شاید به اندازهی «مهتاب» (Moonlight)، یکی دیگر از فیلمهای سیاهپوستمحورِ موفق ماههای اخیر خارقالعاده نباشد که نیست، اما هر دو فیلم یک نقطهی مشترک دارند و آن هم این است که خیلیها بحثهای مطرحشده در این فیلمها را به تبعیض نژادی متحمل شده به سیاهپوستان امریکایی خلاصه کرده و پایین میآورند، اما حقیقت این است که توصیف این فیلمها با چنین صفتی، یعنی حرف اصلی فیلم را اشتباه متوجه شدهایم. هر دو فیلم نه سیاهپوستمحور، که انسانمحور هستند و به مشکلات و مسائلی میپردازند که دربارهی همهی آدمهای این کرهی خاکی صدق میکند.
فیلم به مرد ۵۳ سالهای به اسم تروی ماکسون (دنزل واشنگتن) میپردازد که مسئول جمعآوری زباله است و همراه با همسرش رُز (وایولا دیویس) و پسرش کوری (جووان آدپو) زندگی میکند. تروی مردی به نظر میرسد که به خاطر تحمل سختیها و مشکلات زندگی تلخ شده است و نگاه ناامیدانهای به زندگی دارد. بالاخره شاید در نگاه اول به نظر برسد که او زندگی ساده اما خوشحالی با همسرش دارد، اما هر دفعه که دهان باز میکند و از خاطرات گذشته میگوید، متوجه آسیبهای بیشتری در او میشویم. تروی در جوانی رویای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال را در سر داشته، اما زمانی که بیسبال حرفهای از لحاظ نژادی یکپارچه میشود، تروی دیگر به سنی رسیده بوده که نمیتوانسته ورزش و حرفهی موردعلاقهاش را تا رسیدن به آرزوهایش ادامه بدهد. این فقط یکی از بدترین اتفاقاتی است که برای تروی افتاده است. او روزها در کنار رفیق قدیمیاش جیم بونو کار میکند تا خرج خانوادهاش را که البته شامل پسر بزرگترش لاینز و برادرش گیب نیز میشود تامین کند؛ دومی به خاطر گلولهای که از دوران جنگ جهانی دوم در سرش باقی مانده، دچار معلولیت ذهنی شده است.
«حصارها» شاید کمی گیجکننده و ملالآور آغاز شود، اما به سرعت جای پایش را محکم میکند و هیجانانگیز میشود
تروی در خلال خاطراتش از مشکلاتی که از کودکی پشت سر گذاشته است و تحمل کرده میگوید. از دشواریهای طاقتفرسایی که برای رسیدن به این نقطه سپری کرده حرف میزند. از فرصتهای از دست رفته و از آرزوهای به بار ننشسته. از ایثارها و از جان گذشتگیهایش. در ابتدا تروی به عنوان مرد سختکوش و ضربهخوردهای رنگآمیزی میشود که با وجود تمام سختیهایی که کشیده، به وظایفش به عنوان یک شوهر و پدر اعتقاد دارد و تمام تلاشش را میکند تا آنها را به هر ترتیبی که شده انجام بدهد. او مرد مشکلدار اما خوبی به نظر میرسد که سعی کرده نگذارد گذشته روی حال و آیندهاش تاثیر منفی بگذارد. اما به مرور زمان و به محض اینکه تروی شروع به بروز دادن نشانههایی از دورویی میکند، شخصیت او کمکم به آدم دیگری تغییر شکل میدهد. به آدمی کاملا متحول شده. حالا با کسی طرفیم که اصلا آدم منطقی و خوبی نیست. پرخاشگر است. حرف توی گوشش نمیرود و رفتارهای بدی از خودش بروز میدهد. تروی اما شاید دیگر آدم خوبی نباشد، اما حتما آدم جالبی است. چون فیلم بهطرز فوقالعادهای در روانشناسی تروی کندو کاو میکند و بهمان نشان میدهد که با چه شخصیت پیچیدهای سروکار داریم. نتیجه به کاراکتر طبیعی و عمیقی تبدیل میشود که دوست دارید قصهاش را دنبال کنید.
تروی روی کاغذ اصلا آدم بدی نیست. یا حداقل بدتر از بقیهی آدمهای عادی جامعه نیست. اما یک مشکل بزرگ دارد و آن هم این است که نمیتواند مشکلات خودش را ببیند. نمیتواند ببنید که دارد اشتباه میکند. نمیتواند زاویهی دیدش را تغییر بدهد. پسرش کوری اگرچه بازیکن راگبی قابلی است و پتانسیل پیشرفت را دارد، اما تروی با ورزش کردن او مخالف است. چون باور دارد در این جامعه سیاهپوستان به هیچ جایی نمیرسند. از این میترسد که پسرش هم مثل او قبل از رسیدن به آرزویش بهطرز ناعادلانهای کنار گذاشته شود. اما تروی متوجه نیست که دنیا تغییر کرده است. شاید تبعیض نژادی هنوز پابرجا باشد، اما به اندازهی گذشته بد نیست. تروی فکر میکند خوب خانوادهاش را میخواهد و فکر میکند با رفتار پرخاشگرانه و خشک و سردش با پسرانش آنها را «مرد» بار میآورد، اما حقیقت این است که او دارد با آنها به همان شکلی رفتار میکند که پدرش با او رفتار کرده بود: بدون عشق و مهربانی. مهم نیست او چقدر به مسئولیتهایش در رابطه با در آوردن خرج خوراک و پوشاک و مسکن خانوادهاش پایبند است. بدون عشق هیچکدام از اینها به درد نمیخورند. خلاصه تمام بار مسئولیتهایی که بر روی دوش تروی سنگینی میکنند و آسیبهای روانیاش او را به آدمی تبدیل میکنند که نه تنها پسرانش از او زده میشوند، بلکه خطر نابودی رابطهی زناشویی او و رُز بعد از ۱۸ سال زندگی نیز به میان کشیده میشود. سوالی که مطرح میشود این است که آیا تروی پدر و شوهری است که به خانوادهاش اهمیت میدهد یا از کسی که زمانی مورد آزار و اذیتهای دیگران قرار میگرفته، خود به قلدری دیگر تبدیل شده است؟
تروی در طول فیلم از مرد سرزنده و خوشزبان به آدم بسیار تنفربرانگیزی تبدیل میشود، اما بزرگترین دستاورد «حصارها» این است که موفق میشود این تحول را طوری زمینهچینی و پرداخت کند که وقوع آن نه در یک لحظهی شوکآور، بلکه یک پروسهی ناراحتکنندهی طولانی است که در طول فیلم پخش شده است. به مرور متوجه میشویم تروی اصلا آدم باثباتی که به نظر میرسید نیست. او نه تنها از افسردگی، اعتیاد و احتمالا توهمات رنج میبرد، بلکه به خاطر خرید خانه با استفاده از پولی که از مشکل روانی برادرش به دست آورده احساس گناه میکند، پدرش آدم تنفربرانگیزی بوده است و او باید با مشکلات تبعیض نژادی هم دست و پنجه نرم میکرده است. تروی در مقابل بسیاری از پروتاگونیستهای مرسوم سینما قرار میگیرد. اکثر فیلمها قهرمانشان را به عنوان آدم مشکلداری به تصویر میکشند که در برابر مشکلات فیزیکی و روانیشان فایق میآیند و نهایتا پیروزمندانه فیلم را به پایان میرساند. اما «حصارها» دربارهی این است که چگونه فاکتورهای بسیار بسیار زیادی که فکر کردن به آنها مغز آدم را درد میآورد، دست به دست هم میدهند و آدمها را بهطرز ناخودآگاهی به چیزهای تنفربرانگیز و بدی تبدیل میکنند.
«حصارها» دربارهی این است که چگونه آدمها میتوانند به سادگی توسط پیچیدگی سرسامآور زندگی غافلگیر شده و در میان کلاف سردرگمش گرفتار شوند
«حصارها» دربارهی این است که چگونه آدمها میتوانند به سادگی توسط پیچیدگی سرسامآور زندگی غافلگیر شوند، در میان کلاف سردرگمش گرفتار شوند و خودشان را در حالی پیدا کنند که نه تنها راه فراری ندارند، بلکه نزدیکانشان را هم با خودشان پایین میکشند و فرزندانشان را هم به سرنوشت مشابهای محکوم میکنند که مدام نسل به نسل در حال تکرار شدن است. همهی آدمها به عنوان یک قهرمان همراه با دستاوردهای بزرگ نمیمیرند. زندگی اکثر آدمها مثل شناگر نابلدی است که یک روز خودش را در وسط دریا پیدا میکند. برای کمی نفس گرفتن شروع به دست و پا زدن میکند. اما بالاخره خسته میشود و آب ریههایش را پر خواهد کرد. مرگ دردناک و بیسروصدایش اجتنابناپذیر است. تروی در حال دستوپا زدن است.
شخصیت تروی اما در مقابل همسرش رُز قرار میگیرد. رُز در یکی از طوفانیترین سکانسهای فیلم فاش میکند که فقط تروی نبوده که زندگی دربوداغانی داشته است. فقط تروی نبوده که در حسرت رسیدن به رویاها و آرزوهایش مانده است. فقط تروی نبوده است که زجر کشیده و احساس مسئولیت میکند. احساس مسئولیت و از خود گذشتگی یعنی سرمان را پایین بیاندازیم و کارمان را انجام بدهیم. غم و اندوهمان را قورت بدهیم و فرزندانمان و نسل بعدی را سالم تربیت کنیم. درست مثل «مهتاب»، «حصارها» هم دربارهی این است که چگونه محیط زندگیمان ما را به آدمی که در بزرگسالی هستیم تبدیل میکند. دربارهی اینکه والدینمان اگرچه آیندهی خوب ما را میخواهند، اما آنها هم آدمهای مشکلداری هستند که میتوانند زندگیمان را نابود کنند و ما را به نسخهی جوانتری از خودشان تبدیل کنند. «حصارها» هشدار میدهد. از عواقب اجازه دادن به مشکلاتمان برای گرفتن افسار کنترل ما و عدم تغییر زاویه دیدمان و محبوس ماندن در گذشته. هشدار میدهد تا حواسمان باشد که تحتتاثیر رفتار بد والدینمان قرار نگیریم و به والدین بد دیگری برای فرزندانمان تبدیل نشویم. انسانها محکوم به تکرار اشتباهات گذشتگان هستند. مگر اینکه ما اشکال کار را پیدا کنیم و کارهای اشتباه والدینمان را تکرار نکنیم. وگرنه ویروس آنها به ما هم منتقل میشود و به نسل بعدی سرایت میکند.
«حصارها» در زمینهی هنرنمایی بازیگران مثل رینگ مبارزهی دو بوکسور سرشناس و مرگبار میماند: دنزل واشنگتن علیه وایولا دیویس. «حصارها» اول و آخر فیلم هنرنماییهای درجهیک و میخکوبکننده است و بس. بعد از دو فیلم پاپکورنی افتضاح «جوخهی انتحار» و «هفت دلاور» که قابلیتها و کلاس کاری این دو نفر را زیر سوال برد، «حصارها» ثابت میکند که واشنگتن و دیویس در فیلم بهتری، تبدیل به چه غولهایی که نمیشوند. فیلم مثل مسابقهی ۱۲ راندی دو بوکسور خستگیناپذیر است که یکی پس از دیگری مشتهایشان را روانهی سر و بدن یکدیگر میکنند. بازی این دو در نقطهی کاملا متضاد بازی کیسی افلک و میشل ویلیامز در «منچستر کنار دریا» (Manchester by the Sea) قرار میگیرد. اگر آنجا همهچیز از طریق نگاهها و اشارهها منتقل میشد، در «حصارها» آشوبهای درونی کاراکترها از طریق کلمات به بیرون فوران میکنند و به خلق صحنههای معرکهای میانجامند.
«حصارها» اما فیلم بینقصی نیست. فیلم از لحاظ کارگردانی همپای فیلمنامهاش نمیایستد. انگار که واشنگتن هیچ تلاشی برای خلاقیت به خرج دادن و پیدا کردن یک زبان سینمایی برای برگرداندن نمایشنامهی ویلسون نکرده است. تمام سکانسهای فیلم با سادهترین و کارراهاندازترین شکل ممکن فیلمبرداری شده است. خوشبختانه سناریو و بازیها آنقدر عمیق و درخشان هستند که نمیگذارند این موضوع جلوی لذت بردن از فیلم را بگیرد، اما خب، میتوان گفت که فیلم با کارگردانی فعالتر و خلاقتر و جسورتری میتوانست به عیار فیلمنامه بیافزاید و آن را کوبندهتر از چیزی که هست به تصویر بکشد. این در حالی است که بعضی سکانسهای فیلم که خارج از خانهی تروی جریان دارند، صحنههای اضافهای به نظر میرسند که واشنگتن صرفا برای سینمایی کردن به داستان اصلی اضافه کرده و به جز طولانی کردن زمان فیلم، تاثیر چندانی ندارند و کمی از انسجام روایی فیلم کاستهاند. این وسط پایانبندی فیلم که به تصاویر کامپیوتری بسیار مصنوعی و زشتی از نور خورشید منجر میشود خیلی توی ذوق میزند و در تضاد بدی در مقایسه با بافت واقعگرایانهی بقیهی فیلم قرار میگیرد. روی هم رفته «حصارها» فیلم بدون لغزشی نیست و میتوان متوجه ریشهی تئاتریاش شد، اما امکان ندارد در مقابل فیلمنامه دردناک و صادقانهی فیلم که توسط چنین بازیگران فوقالعادهای ارائه میشود قرار بگیرید و موهای تنتان سیخ نشود.
رابین هود ، طغیانگر
2015 فرانسه
Robin des Bois la véritable histoire
نام فیلم: داستان واقعی رابین هود – Robin des Bois, la véritable histoire
ژانر: کمدی
مدت زمان: 01:32:43
محصول فرانسه | امتیاز: 4.2 از 10
فیلم فرانسوی Robin des bois, la véritable histoire ( به فارسی رابین هود ، یک داستان واقعی ) یک فیلم کمدی فرانسوی محصول سال 2015 است.
خلاصه فیلم
ماجرا در مورد کماندار مبارز و جنگجویی بنام رابین هود است که برای کمک به فقرا از ثروتمندان دزدی میکند و…
بازیگران
مکس بوبلیل: Robin des Bois (رابین هود)
جرارد دارومون: کلانتر ناتینگهام
آری ابیتن: جان کوچولو (جان کوچولو)
پاتریک تیمسیت: آلفرد
مالک بنتالها: برادر تاک (راهب تاک)
جرالدین ناکاش: ماریان
یائون گوئویچ: رائول
بنیامین بلانشی: کارمند رابین
آنتوان خرسند: شازده کوچولو
اریک و کوئنتین: گاستون و فیرمین
ام. پوکورا: رابین هود (حضور افتخاری)
برخورد رسانه ها
در فرانسه ، این فیلم به طور کلی نقدهای منفی دریافت کرد. در AlloCiné امتیاز 1.9 / 5 را کسب می کند
بیست میلیون مایل به زمین
1957 آمریکا
20 Million Miles to Earth
Dir:Nathan Juran
۲۰ میلیون مایل تا زمین (انگلیسی: 20 Million Miles to Earth) فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و ترسناک به کارگردانی نیتن اچ. جوران است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به ویلیام هوپر، فرانک پولیا، ری هریهاوزن، و جون تیلور اشاره کرد.
کارگردان نیتن اچ. جوران
تهیهکننده Charles H. Schneer
نویسنده شارلوت نایت
ری هریهاوزن
فیلمنامهنویس شارلوت نایت
بازیگران ویلیام هوپر
فرانک پولیا
جن آروان
ری هریهاوزن
جون تیلور
جان زرمبا
تیتو وولو
جرج خوری
دان اورلاندو
سید کسل
راوی ویلیام وودسان
موسیقی میشا باکالینیکوف
فیلمبردار ایروینگ لیپمن
کارلو ونتیمیگلیا
تدوینگر : ادوین برایانت
شرکت تولید : مورنینگساید پروداکشن
توزیعکننده : کلمبیا پیکچرز
تاریخهای انتشار : ژوئن ۱۹۵۷
مدت زمان : ۸۲ دقیقه
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
نام: 20 میلیون مایل به زمین | ژانر: فانتـزی، ترسناک، علمی تخیلی | تاریخ انتـشار: 1959
خلاصه داستان:
اولین سفینه فضایی آمریکا در راه بازگشت خود از سیاره زهره قرار دارد. یک موجود شبیه مارمولک همراه با سفینه به زمین آمده و به سرعت شروع به رشد کردن میکند و…
درباره فیلم:
20 میلیون مایل تا زمین (20Million Miles to Earth) یک فیلم در سبک علمی تخیلی و ترسناک به کارگردانی نیتن اچ. جوران است که در سال 1957 منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به ویلیام هوپر، فرانک پولیا، ری هریهاوزن، و جون تیلور اشاره کرد.
نام : 20 میلیون مایل به زمین
IMDb امتیاز : 6.4 از 10 – میانگین رای 5,429 نفر
موضوع : فانتزی, علمی تخیلی
مدت زمان: 82 دقیقه
سال انتشار : 1957
کارگردان : Nathan Juran
بازیگران : William Hopper , Joan Taylor , Thomas Browne Henry
خلاصه داستان : اولین سفینه فضایی آمریکا در راه بازگشت خود از سیاره زهره قرار دارد. یک موجود شبیه مارمولک همراه با سفینه به زمین آمده و به سرعت شروع به رشد کردن میکند و…
دان 2
2011 هند
Don 2
Farhan Akhtar
خلاصه داستان فیلم Don 2 2011 :
داستان فیلم ادامه نسخه اول (دان 2006) می باشد. خطری جدید از آسیا سر درآورده و آن کسی جز دان (شاهرخ خان) نیست. جلسه ای فوری شکل گرفته که هدف آن نابودی هر چه زودتر دان است. در ادامه و طی اتفاقاتی دان دستگیر شده و به زندان فرستاده می شود اما در آنجا با فردی به نام وردن آشنا می شود. آن دو با یکدیگر عهد می بندند و همین دوستی کافی است تا …
جزئیات و عوامل سازنده فیلم Don 2 2011
نام فیلم : Don 2 2011
ژانر فیلم : درام, اکشن, جنایی, هیچان انگیز
امتیاز فیلم : 7.1/10
امتیاز منتقدین : 49/100
میانگین رای : 39,042 نفر
رده سنی : PG-13 – تماشای این فیلم به افراد زیر 13 سال توصیه نمی شود.
کارگردان : Farhan Akhtar
تهیه کنندگان : Shahrukh Khan, Farhan Akhtar, Ritesh Sidhwani
نویسندگان : Farhan Akhtar, Ameet Mehta, Amrish Shah
موسیقی : Shankar-Ehsaan-Loy
فیلمبرداری : Jason West
تدوین : Anand Subaya
بازیگران : Shahrukh Khan, Priyanka Chopra, Lara Dutta, Kunal Kapoor, Boman Irani, Om Puri, Alyy Khan
کمپانی های سازنده : Excel Entertainment, Red Chillies Entertainment
کمپانی منتشرکننده : Reliance Entertainment
محصول کشور : هند ( India )
تاریخ اکران : December 23, 2011
بودجه ساخت : 10 میلیون دلار
باکس آفیس : 32 میلیون دلار
زبان فیلم : هندی
زمان فیلم : 148 دقیقه
متن انگلیسی :
The film opens five years after the ending of the first film, in 2011, with Don (Shah Rukh Khan) narrating the story. The European drug cartel bosses meet in the French Riviera to discuss a new threat emerging from Asia: Don is jeopardising their business by undercutting their prices, and the bosses decree that Don must die. Living in Thailand for the last five years, he goes to a remote settlement to pick up a shipment of cocaine.
دان۲: تعقیب ادامه مییابد
Don2
کارگردان فرهان اختر
تهیهکننده ریتش سیدوانی
شاهرخ خان
فرهان اختر
نویسنده فرهان اختر
آمیت مهرا
آمریش شاه
بازیگران
شاهرخ خان
پریانکا چوپرا
بومان ایرانی
کونال کاپور
لارا دوتا
اوم پوری
موسیقی شانکر احسان لوی
فیلمبردار جیسن وست
توزیعکننده Excel Entertainment
Red Chillies Entertainment
تاریخهای انتشار
۲۳ دسامبر۲۰۱۱
مدت زمان
۱۴۴ دقیقه
کشور هند آلمان
زبان زبان هندی
هزینهٔ فیلم ۸۵ کرور
فروش گیشه ۲۸۰ کرور
دان۲: تعقیب ادامه مییابدنام یک فیلم اکشن مهیج به کارگردانی فرهان اختر میباشد که دنبالهٔ فیلم قبلی آن دان: تعقیب دوباره آغاز میشود است. بازیگران اصلی فیلم شاهرخ خان، پریانکا چوپرا، بومان ایرانی، کونال کاپور، اوم پوری هستندو هرتیک روشن هم در یک نقش کمیو حضوردارد. فرهان اختر پس از تقریباً ۵سال با این فیلم دوباره به کارگردانی بازگشت. دان ۲ در هند، تایلند، آلمان، مالزی وسوئیس فیلمبرداری شدهاست.
این فیلم یک پاسخ مثبت رو به مخلوط از منتقدان در هند وپاسخ عموماً مثبت از منتقدان در خارج هند دریافت کرد. اکشن، کارگردانی، فیلمبرداری واجرای شاهرخ خان تحسین شد در حالیکه سرعت وموسیقی فیلم مورد انتقاد قرار گرفت. این فیلم در شصت ودومین جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد وتبدیل به محبوبترین فیلم جشنواره شد. همچنین جوایز بهترین صداگذاری وبهترین اکشن را از جوایز فیلم فیر دریافت کرد.
فیلم دان۲ در زمان اکران در رتبهٔ سوم فهرست پرفروشترین فیلمهای سینمای هند قرار گرفت و در حال حاضر در رتبه هجدهم پر فروشترین فیلم سینمای هند با مجموع ۳۶ میلیون قرار دارد.
داستان کامل
این فیلم پنج سال پس از پایان فیلم قبل آغاز میشود. سران قدرتمند موادر مخدر در فرانسه جلسهای تشکیل دادهاند ودربارهٔ تهدید تازهای که از آسیا سربلند کرده صحبت میکنند. دان (شاهرخ خان)کسب وکار آنهارا به خطر انداخته وتصمیم به کشتن او میگیرند. دان که برای پنج سال گذشته در تایلند بوده، برای تحویل یک محوله کوکائین میرود اما به جای محموله درگیری پیش میآید ودان تصمیم میگیرد مبارزه کند. او به مالزی برمی گردد وخودش را تسلیم رما (پریانکا چوپرا) وبازرس مالک (اوم پوری) میکند. دان به مرگ محکوم شده و به زندان فرستاده میشود و در آنجا رقیب قدیمی اش وردن (بومان ایرانی)را ملاقات میکند. او با وردن دست دوستی میدهد و سپس از زندان فرار میکنند.
در زوریخ دان همکار مورد اعتمادش آیشا (لارا دوتا)را ملاقات میکند. آنها به کمک وردن محتویات یک صندوق را باز میکنند که در آن یک نوار ضبط شده از جی کی دیوان، معاون رئیس چاپ یورو در بانک آلمانی زنترال است که به دستور فابیان کول به سینگانیا (رئیس سابق دان که کشته شده) رشوه داده بود تا رقیبی را بکشد. دان، دیوان را تهدید میکند تا نقشههای بانک را به او بدهد تا بتواند لوحهای اسکناس را بدزدد. اما دیوان ٱدمکشی به نام جبار را استخدام میکند تا دان را بکشد. اما دان فرار میکند وجبار را مجبور میکند برای او کارکند.
دان و گروهش نقشهشان را در بانک اجرا میکنند وعدهای را هم گروگان میگیرند. پس از سرقت لوحهای چاپ جبار ووردن به او خیانت میکنند ودان فرار میکند. اما سمیر (کونال کاپور)که یکی از اعضای گروه است محل اختفای دان را لو میدهد واو دستگیر میشود. دانهم او را تهدید میکند. به دلیل ناتوانی پلیس در ورود به ساختمان و آزادی گروگانها، دان حاضر میشود به شرط بخشودگی از اتهاماتش به پلیس کمک کند. دان ورما به جبار ووردن میرسند اما هنگامیکه وردن از رما میخواهد به دان شلیک کند، او به دلیل احساساتی که همچنان پس از چند سال نسبت به دان داشت این کار را نمیکند ووردن به او شلیک میکند. دان با آنها درگیر میشود وجبار کشته شده و وردن دستگیر میشود. دان سپس برگههای عفو خود را گرفته ولوحها ویک دیسک حاوی اطلاعات را به مأموران میدهد. بعداً دیوان در اثر بمبی که دان در ماشینش گذاشته بود کشته میشود.
درپایان نشان داده میشود که دان هنوز یکی از لوح هارا که پلیس فکر میکرد در انفجار نابود شدهاست را داردوسمیر هم به دان وفادار بوده ولودادن دان بخشی از نقشه بودهاست. دان به آیشا و سمیر میگوید که آنها بسیار پولدار میشوند وهنگامی که آیشا میپرسد آیا از دستگیری نمیترسیده دان میگوید: «دان کو پاکادنا مشکل هی نهی، ناممکن هه.» (گرفتن دان مشکل نیست، غیرممکنه)
بازیگران
شاهرخ خان در نقش دان
پریانکا چوپرا درنقش رما
بومان ایرانی در نقش وردان
کونال کاپور در نقش سمیر
لارا دوتا در نقش آیشا
نواب شاه در نقش جبار
اوم پوری در نقش مالک
علی خان در نقش جی کی دیوان
هرتیک روشن در نقش دان با قیافهٔ مبدل
فهرست آهنگها
شماره نام خواننده(ها) مدت
۱. «آ راها هون پلات که» شاهرخ خان ۰۰:۳۵
۲. «زارا دل کوتام لو» ویشال دادلانی، آنوشا مانی ۰۵:۰۸
۳. «هه یه مرا» اوشا اوتاپ ۰۴:۴۲
۴. «دشمن مرا» شانکر ماهادوان، سونیتا ساراتی ۰۳:۴۴
۵. «کینگ ایز بک (تم)» سونیتا ساراتی ۰۳:۵۷
۶. «موجکو پچان لو» کی کی ۰۳:۲۴
۷. «هه یه مرا (رمیکس)» اوشا اوتاپ ۰۴:۴۲
۸. «موجکو پچان لو (رمیکس)» کی کی ۰۴:۵۱
۹. «دان والتز» کارالیزا مونترو ۰۳:۲۹
نقد فیلم
هند:
نیکات کاظمی از تایمز آف ایندیا به فیلم ۴از ۵ ستاره داد وگفت:"دان ۲ یک فیلم کلاسیک مهیج است که حتی برای یک لحظه هم اجازه رفتن نمیدهد."فیلم فیر هم۴از ۵ ستاره داد وگفت:"اگر شاهرخ خان نبود فیلم نصف الان هم خوب نبود."عمر قریشی از زوم به فیلم ۳٫۵ ستاره از۵ داد واکشن را تحسین کرد. میددی به فیلم ۳ ستاره داد وداستان آن راساده بیان کرد. تلگراف نسبت به فیلم دیدگاه مثبتی داشت:"مردی که دان ۲ را-باوجود تمام عیب هایش- بینهایت تماشایی کرده، پادشاه (شاهرخ خان) است." دکن هرالد نظر مخلوطی داشت:"دان۲ تماماً دربارهٔ شاهرخ خان است واوهم طرفدارانش را ناامید نکردهاست. این فیلم را به خاطر خان وبدل کاریهای باشهامتش ببینید. به خصوص پرش از طبقهٔ سی وهفتم." مایاناک شکر از هندوستان تایمز، ۳ از۵ ستاره به فیلم داد وموافقت کرد که دان اول بهتر بود.
بینالمللی:
نیویورک تایمز گفت:"اگر مأموریت غیرممکن و یازده یار اوشن یک پسرخالهٔ بزرگ، خنده دار وجذاب داشتند، احتمالاً دان ۲بود."دیجیتال اسپای به فیلم ۴از ۵ ستاره داد وگفت:"پایان دراماتیک فیلم یک نمایش درخشان است."اکسپرس تریبون دان۲ را یک "شاهکار بصری" توصیف کرد. لسآنجلس تایمز دان۲ را "یک فیلم متناوباً لذت بخش"نامید.
جوایز
دان۲ برندهٔ ۱۴جایزه شد.
جشنواره عنوان گیرنده نتیجه
جوایز فیلم فیر بهترین فیلم فرهان اختر
ریتش سیدوانی نامزدشده
بهترین کارگردان فرهان اختر
بهترین بازیگر مرد شاهرخ خان
بهترین صداگذاری نکول کمته برنده
بهترین اکشن متیاس بارسچ
جوایز سایر جشنوارهها نوشته نشدهاست.
دانستنیها
فرهان اختر، کارگردان فیلم، عقیده دارد که نام واقعی دان، مارک دونالد ملقب به دان مارک است.
سرب
مسعود کیمیایی
ایران 1367
سرب (در خارج از ایران: The Lead) نام فیلمی است ایرانی به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی که در سال ۱۳۶۷ اکران شدهاست و داستان یک زوج جوان یهودی ایرانی را در اواخر دههٔ ۲۰ خورشیدی روایت میکند که خواهان عزیمت به سرزمین موعود (اسراییل) هستند اما پس از مواجهه با مخالفت سازمان یهودی هاگانا و کشته شدن عمویشان به دست آنها مجبور به فرار شده و درگیر ماجراهای پس از آن میشوند. این فیلم در هفتمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم فجر کاندیدای چند جایزه بوده و سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین چهرهپردازی را از آن خود ساختهاست.
خلاصه داستان
در تهران سالهای ۱۳۳۰ یک زوج جوان یهودی به نامهای دانیال و مونس همچون بسیاری دیگر از یهودیان خواهان عزیمت به سرزمین موعود هستند. اما از آنجاییکه عمویشان یعقوب مخالف صهیونیزم است با مخالفت سازمان هاگانا که یک گروه بسیج کنندهٔ یهودیان میباشد مواجه میشوند. چندی بعد یعقوب به دست یزقبل که عضو سازمان است کشته میشود و پلیس میرزا محسن، همسایه یعقوب را که فردی متدین بوده و برای کمک به او آمدهاست را به جرم قتل دستگیر و روانهٔ زندان میکند. دانیال و مونس که از هویت قاتل آگاه هستند برای نجات جان خود مجبور به فرار و زندگی مخفیانه شده و درصددند تا هر طور شده از کشور خارج شوند. نوری، برادر میرزا محسن برای اثبات بیگناهی برادر خود به دنبال آنان است تا در دادگاه شهادت دهند ولی غیر از او یزقبل نیز در پی آنان است تا شاهدی بر قتلش باقی نماند. سرانجام نوری موفق به بازگرداندن دانیال میشود. در روز دادرسی دانیال مورد ترور واقع میشود اما نوری با انداختن خود در جلوی او مورد اصابت گلولهٔ قاتل قرار میگیرد و دانیال سرانجام در دادگاه حاضر میشود.
بازیگران، نقشها و صداپیشگان
بازیگر نقش صداپیشه
هادی اسلامی نوری منوچهر اسماعیلی
امین تارخ دانیال خسرو خسروشاهی
فریماه فرجامی مونس زهره شکوفنده
جمشید مشایخی میرزا محسن منوچهر اسماعیلی
فتحعلی اویسی یزقبل عطاالله کاملی
جلال مقدم دندانپزشک منوچهر اسماعیلی
نرسی گرگیا شمعون خسرو شایگان
غلامحسین لطفی یعقوب بهرام زند
سعید پیردوست مدیر روزنامه ژرژ پطروسی
پروین سلیمانی مادر دانیال مهین بزرگی
یدالله رضوانی مِیِر حسین عرفانی
حسین حسین حاج مهدی احمد رسول زاده
میرمحمد تجدد اسحق خسرو شمشیرگران
عباس قاجار دلال حسین معمارزاده
شاهد احمدلو کودک فریبا شاهین مقدم
پولاد کیمیایی کودک
کوهیار کلاری کودک
کامیار کلاری کودک
آرش اسلامی کودک
سرپرست گویندگان: خسرو خسروشاهی
حواشی ساخت فیلم
تهران در زمان ساخت این فیلم در معرض بمبارانهای عراق قرار داشت و پس از آنکه ۸ بمب در اطراف لوکیشن مربوط به سکانس دادگاه اصابت کرد، محل فیلمبرداری به شمال ایران منتقل شد. همچنین از آنجا که داستان فیلم در تهران سالهای ۳۰ خورشیدی میگذرد، گروه نیاز به استفاده از اتومبیلهای قدیمی برای به تصویر کشیدن خیابانهای آن زمان داشتهاست و از آنجا که تنها ۳ عدد از این گونه اتومبیلها در اختیار گروه بوده، دستاندرکاران ساخت فیلم با رنگ کردن آنها و استفاده ازشان در سکانسهای مختلف توانستهاند این کمبود اتومبیل را جبران نمایند.
نصرت کریمی دستیار کارگردان کیمیایی در سرب-که مدام با نصرت کریمی بازیگر، اشتباه گرفته شده- با اشاره به سانسور فیلم حین اولین پخش از تلویزیون گفت: یادم نمیرود وقتی برای اولین بار «سرب» به صورت یک مینیسریال سهقسمتی از تلویزیون روی آنتن رفت، حسین پاکدل که آن زمان مسئول پخش بود، تیتراژ پایانی را طوری قیچی زد که نام من حذف شود؛ لابد چون فکر میکرد این همان نصرت کریمی بازیگر است. بعدها وقتی در فیلم «جنگ در بهشت» با همسر ایشان عاطفه رضوی همکار شدم و از شوهرشان گلایه کردم، کلا ماجرا را تکذیب کردند و گفتند روح همسرشان هم از ماجرا خبر نداشته.
جوایز
۱۳۶۷ - نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هفتمین جشنواره فیلم فجر - هادی اسلامی
۱۳۶۷ - نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد از هفتمین جشنواره فیلم فجر - فتحعلی اویسی
۱۳۶۷ - نامزد سیمرغ بلورین بهترین صحنهآرایی از هفتمین جشنواره فیلم فجر - ایرج رامینفر
۱۳۶۷ - برنده دیپلم افتخار نقش اول زن از هفتمین جشنواره فیلم فجر - فریماه فرجامی
۱۳۶۷ - برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی از هفتمین جشنواره فیلم فجر - جلالالدین معیریان
۱۳۶۷ - برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری از هفتمین جشنواره فیلم فجر - محمود کلاری
۱۳۶۸ - نامزد جایزه بهترین عکس بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلمها از هشتمین جشنواره فیلم فجر - اکبر اصفهانی
۱۳۶۸ - نامزد جایزه بهترین آنونس بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلمها از هشتمین جشنواره فیلم فجر - مسعود کیمیایی
۱۳۸۳ - برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم نیویورک - هادی اسلامی
مسعود کیمیایی گفت: امکان ساخته شدن فیلم «سرب» امروز دیگر وجود ندارد.
به گزارش ایسنا، پنجشنبه 11 تیرماه، در هشتمین شب از برنامه مروری بر سینمای دهه 60 ایران در پردیس سینمایی چارسو، فیلم «سرب» با حضور مسعود کیمیایی نقد و بررسی شد.
امیر پوریا، منتقد و مدرس سینما که اجرای این برنامه را بر عهده داشت درباره دلیل نمایش فیلم «سرب» گفت: این فیلم یکی از مهمترین آثار سینمای ایران است که کاملا با استانداردهای سینمای کلاسیک نوآر منطبق بوده و با داشتن دغدغه ها و مفاهیم ایرانی ادای دین کاملی به آن نوع سینما دارد. از سوی دیگر «سرب» تنها فیلم تاریخی دوران معاصر است که با استاندارهای حرفهای تولید شده و هیچ گاه در گذر زمان غبار فراموشی بر آن نمینشیند.
مسعود کیمیایی هم با بیان اینکه از دیدن این همه تماشاگر در این وقت شب، غافلگیر شده است، گفت: خیلی وقت بود که «سرب» را ندیده بودم؛ فیلمی که دوباره ساختن آن محال است، نه از لحاظ فنی بلکه از نظر محتوا. مشکل است که از خط انسان دوستی نگذری و درباره یهودیان جهان حرف بزنی، آن هم در روزگار سال 68 که همه چیز در حال احتراق بود. این فیلم تقدیم شده به یهودیان پراکنده جهان و این کار بسیار سختی است.
او درباره همکارانش در این فیلم گفت: هاشم سبوکی، تهیه کننده فیلم «سرب» امروز در بستر بیماری است و حال خوشی ندارد. گیتی پاشایی، سازنده موسیقی فیلم که حتماً همه یادتان مانده، در میان ما نیست. از بازیگران فیلم جلال مقدم و نرسی و تجدد و هادی اسلامی را دیگر نداریم. و البته امکان ساخته شدن این فیلم و گفته شدن حرفش هم امروز دیگر نیست.
کارگردان فیلم «قیصر» افزود: در سال 60 «خط قرمز» را ساختم که هنوز اجازه نمایش ندارد. فیلم بعدی ام «تیغ و ابریشم» بود که به آن درجه «ج» دادند، 40 دقیقه اش را در آوردند و در ماه رمضان نشان دادند. سومین فیلمم قصه ای بود به نام «هاگانا» که می شد آن را ساخت و شد. قرار نبود بشود، چون روزگار سختی بود.
سپس امیر پوریا درباره اولین تجربه محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری در این فیلم و دارنده سیمرغ بهترین فیلمبرداری جشنواره هفتم فیلم فجر پرسید که کیمیایی پاسخ داد: «سرب» اولین تجربه محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری بود و انتخاب درستی هم بود. سینمای نوآر با سایه و خطوط پشت سر بازیگر شکل می گیرد و این کار فیلمبرداری را مهم می کند. طعم سینمای نوآر، طعم درخشان و غبطه برانگیز است. محمود کلاری به شدت در نورپردازی این فیلم دقت کرده است، اما حیف که این کپی های دیجیتال، حتی سایه ای از آن عظمت را نشان نمی دهد.
مسعود کیمیایی درباره موسیقی فیلم «سرب» هم گفت: یهودی ها در آن سال های بسیار سخت، به شدت ترس داشتند و برای اینکه نهراسند و بیدار بمانند ضرب موسیقی تندی داشتند. این ضرب تند در این فیلم رعایت شده، اما الان که فیلم را می بینم معتقدم موسیقی آن زیاد است و باید کمتر باشد.
در ادامه نوبت به حاضران در سالن رسید که سوالات خود را مطرح کنند. یکی از تماشاگران درباره بازی عباس قاجار در این فیلم پرسید که کیمیایی در این باره گفت: بازیگرانی مثل عباس قاجار زیاد نیستند اما کم هم نیستند؛ بازیگرانی که فوق العاده اند ولی عقب تر ایستاده اند و کمتر دیده می شوند. عباس قاجار یکی از آنها بود و من نقش اش را خیلی دوست دارم.
کارگردان «سرب» درباره دوبله این فیلم هم گفت: هر لهجه ای و هر زبانی از هر جایی یک تاثیر می گیرد. یک زبان و لهجه در تجریش یک تاثیر پذیری دارد و در خیابان سیروس یک تاثیرپذیری. دوبله منوچهر اسماعیلی در این فیلم یک لهجه یهودی خیابان سیروسی دارد که کاملا درآمده است.
کیمیایی در پاسخ به تماشاگر دیگری که درباره استفاده از دکور در این فیلم پرسیده بود، گفت: من هیچ وقت در دکور فیلمنساخته ام. برای فیلم «سرب» مرحوم حاتمی از من پرسید می خواهید بروید در شهرک من، که من گفتم نه. حاتمی تعجب کرد. گفتم من تهران را خوب می شناسم. هنوز هم گوشه هایی از تهران را می شناسم که می شود تهرانی که امروز دیگر نیست را در آنها پیدا و فیلم کرد.
تماشاگر دیگری پرسید مخاطب امروزی چگونه باید کدهای مستتر در فیلم های شما را دریافت کند که کیمیایی در پاسخ گفت: من در فیلم هایم به کد دادن فکر نمی کنم. در کتاب هایم مثل «جسدهای شیشه ای» و «سرودهای مخالف» هم اصلا به کد دادن فکر نکرده ام. اصولا معتقدم آدم با خودش کد دارد و این کدها درون خودش است. من به این کدها فکر نمی کنم، بلکه با این کدها زندگی می کنم.
کیمیایی در پاسخ به این سوال که اگر قرار باشد دوباره این فیلم را بسازید، آیا جایی از آن را تغییر می دهید، گفت: هرگز. این فیلم وابسته به یک تاریخ گمشده و خاک آلوده است. تمام تلاشم این بود که آن تاریخ دیده شود؛ هنرمندانه و پر از قضاوت صحیح.
وی در ادامه افزود: البته اگر منظورتان این است که به جای زنده یاد هادی اسلامی، رابرت دنیرو را می آوردم یا نه، باید بگویم خیر! فرامرز قریبیان خودمان از همه این ها بهتر است.
همچنین تماشاگر دیگری درباره علت نامگذاری فیلم «سرب» پرسید که کیمیایی با شوخ طبعی گفت: خب، مثلاً اسم آن فیلم قدیمی ام چرا گوزن هاست؟ اینها اسم های خوبی هستند دیگر. اسم که نباید حرف فیلم را لو بدهد.
در این جلسه هارون یشایایی، تهیه کننده آثار معتبری چون «ناخدا خورشید» و «اجاره نشین ها» که در جمع حضور داشت، به عنوان عضوی از جامعه اقلیت های مذهبی ایران از کیمیایی بابت ساخت فیلم «سرب» که بدعتی در زمینه جدا کردن یهودیت از صهیونیسم بود، قدردانی کرد و گفت: فارغ از جنبه های سینمایی فیلم «سرب»، تاثیری که مسعود کیمیایی با این فیلم بر سرنوشت یهودیان ایران گذاشته تعیین کننده بوده است. کیمیایی در این فیلم یهودیت را از صهیونیست جدا کرده که بعدها همین طرز فکر، یک تئوری جهانی شد، و این تاثیر عمل روشنفکرانه کیمیایی است.