رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون
رها ماهرو

رها ماهرو

منتقد سینما و تلویزیون

نقد فیلم تو و من ساخته محمد بانکی

کارگردان: محمد بانکی

نویسنده : رضا بانکی

بازیگران: محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، بهنوش بختیاری، سحر قریشی،

خلاصه داستان :

دو جوان بنا به دلیلی مجبور می شوند نقش نامزدهای یک دیگر را بازی کنند و در این میان درگیر ماجراهای مختلفی می شوند.


رها ماهرو : فیلم تو و من یک فیلم سانتی مانتالیسم به تمام معناست . اگر بانکی ها نباشند چه کسی برای سینمای بدنه فیلم بسازد ؟

 نه تمی ، نه بازی خوبی ، نه میزانسن درست و حسابی . فقط انگار کارگردان به بهانه یک داستان عاشقانه بی سر و ته که در رمان ها مخصوص دختران نوجوان رویاپرداز مینویسند سوپراستار های زیبا و پرفروش سینما را جمع کرده تا فیلم فروش بکند . اگر دستش می رسید براد پیت و آنجلینا جولی را هم برای محکم کاری در فیلمش جا می داد !

متاسفانه آرایش های غلیظ بازیگران ، لباس های مارکدار و چسب و ماشین های مد روز مانع توجه کارگردان به اصل موضوع شده است . آقایان بانکی بهتر بود بجای این همه خرج های میلیاردی برای فراهم آوردن محیط های لوکس و مدرن و بازیگران روی بورس حتی یک بار هم که شده فیلمنامه را می خوانند و اشکالات ریز و درشتش را برطرف می کردند .

یک فیلم کلیشه ای که حتی یک نوآوری درش وجود ندارد و تنهابرای سود و فروش بیشتر ساخته شده است . بدون اینکه حتی بویی از هنر برده باشند . آن ها از سینما فقط صنعتش را می فهمند و سودش را .

تبلیغ بی مزه و افراط شده از شهر اصفهان و سی وسه پل و پل خواجو و نقش جهان  عجیب است  کارگردان هم به صورت گل درشت سی و سه پل را نشان می دهد انگار دارد مستندی درباره ی زیبایی های اصفهان می سازد . آنقدر افراط کرده که نه تنها در خدمت داستان نیست بلکه تهوع آور است .

من اسم بانکی ها را که می شنوم به یاد بانک می افتم فیلم هایی که به ضرب پول ساخته می شوند . فیلم هایی که لباس های مارک دار و انواع و اقسام ماشین های مد روز را می توان در آنها دید . سناریو ضعیف ، دیالوگ هایی که قابل تحمل نیست و بازی های سطح پایین مختص فیلم های بانکی هاست . آنها می خواهند به هر ترتیبی شده در کنار چهره های مشهور زن و مرد نقش اول فیلم از دوستان و بستگان خود استفاده کنند و این باعث نابودی توان بازیگران درجه یکشان نیز می شود .

این فیلم ها فقط برای گروه سنی 12 تا 16 سال ساخته شده اند و ارزش نقد را ندارند .

در نهایت اگر می خواهد از آخرین مد روز با خبر شوید این فیلم را ببینید.

*********************************************************



    بازیگران: محمدرضا گلزار ـ الناز شاکردوست ـ بهنوش بختیاری و …
    فیلم نامه: رضا بانکی
    کارگردان: محمد بانکی
    ۱۰۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۰

شهر در دست بانکی ها … !

خلاصه ی داستان: مهشید مقامی، رئیس یک شرکت پردرآمد، توسط هیات مدیره ی شرکت فراخوانده می شود و در جلسه ای عجیب (!) به او گفته می شود که باید ازدواج کند چرا که قوانین شرکت، اجازه ی کار به یک دختر مجرد را نمی دهد. مهشید که می بیند به همین راحتی (!) دارد کارش را از دست می دهد، ناگهان و بدون مقدمه، علی پارسا، منشی خوش تیپ خودش را به عنوان نامزد معرفی می کند …

یادداشت: به نظرم لازم است آدم گاهی در زندگی دلش را بزند به دریا. یعنی حتی اگر بداند نتیجه ی کار چندان هم خوب نیست، ولی چشمانش را ببندد و خودش را بزند به آب. گاهی اوقات لازم است آدم از این دیوانگی ها بکند. کاری که من کردم. یعنی با اینکه از صد کیلومتری می دانستم با چه پدیده ای روبرو خواهم بود، ولی باز هم دل به دریا زدم و وارد گود شدم. اصلاً آدم گاهی با خودش لج بکند، چیز بسیار خوبی ست. اتفاقاً من لج کردم با خودم. چند فیلم کمی بهتر پیدا می شد که بروم ببینم اما نخواستم. گفتم حتماً باید این را ببینم. پس رفتم. لج کردم و رفتم:

پوستر: واقعاً مانده ام که چطور سازندگان اثر فکر کرده اند این پوستر می تواند مشتری را جلب کند. لابد با خود گفته اند کافیست عکس گلزار و شاکردوست را روی پوستر بچسبانیم و کار تمام است، مشتری گیر خواهد افتاد! در جایی خوانده بودم که کاربر یک سایت، پوستر را به پوستر یک جُنگ شادی تشبیه کرده بود. از این جُنگ هایی که معمولاً توی شهرها برگزار می شود و رویش گل و بلبل و رنگین کمان می کِشند و بعد عکس چند آدم “هنرمند” می بینیم که با جملاتی نظیر: (( مرد حجره طلایی )) یا (( با حضور مجری موفق تلویزیون آقای فلانی )) یا (( شعبده باز مطرح ایران آقای بهمانی ))، قصد دارند تا در کمترین جای ممکن، همه ی آدم های جُنگ را معرفی کنند و در عین حال هنرهای آنها را هم با به کار بردن اصطلاحاتی سطح پایین و جیغ،  ذکر کنند و مثلاً مردم را به طرف خودشان بکشانند. حالا که فکر می کنم می بینیم نکند سازندگان این پوستر، واقعاً چنین قصدی داشته اند! بهرحال این فیلم هم دست کمی از جُنگ شادی که ندارد!

ژانر: صحبت از ژانر، در خصوص چنین فیلمی شاید کمی زیاده روی باشد. اصلاً نمی دانم سازندگان این فیلم تا چه حد با مقوله ی ژانر در سینما آشنا هستند. ظاهراٌ قرار بوده فیلمی کمدی عاشقانه را شاهد باشیم. اما این وسط ها، گاهی هم اجتماعی می شود، گاهی ترسناک و هیجان انگیز و گاهی هم تلخ و جدی، زیادی جدی! هنگام دیدن فیلم گیج خواهید شد که بالاخره با چجور داستانی روبرو هستید. بیننده ی حرفه ای سینما هم که باشید، باز هم نمی توانید پیش بینی کنید چه اتفاقی خواهد افتاد. کارگردان به شما رودست می زند تا عکس العملتان را نتوانید پیش بینی کنید!

بهنوش بختیاری: این مانعی ست که واقعاً عبور کردن از آن به این راحتی ها نیست. البته وقتی هیچ چیز در فیلم درست نباشد، نمی توان از یک بازیگر انتظار دیگری هم داشت اما لااقل می توان انتظار داشت که خودش را تکرار نکند. بختیاری در این داستان هی مزه می پراند، هی شوخی های لوس و سَبُک می کند و هی قیافه اش را کج و راست، تا به هر شکلی شده بیننده را بخنداند. آیا وجود او در داستان ضروری ست؟ به هیچ عنوان. اصلاً معلوم نیست این بازیگر در داستان فیلم چه کاره است و چه می خواهد. بی دلیل و با دلیل در همه ی صحنه ها حضور دارد و فقط هم مزه می پراند. تحمل کردن مزه پراکنی های او واقعاً کار دشواری ست.

داستان: دارم بدون ترتیب، موانع را مرور می کنم وگرنه که مشکل اصلیِ ماجرا همین است. مطمئناً خودِ نویسنده یا کارگردان هم نمی دانسته چه می خواهد بگوید. ابتدا این موضوع را پیش می کِشد که مهشید باید با مردی ازدواج کند. بگذریم از اینکه معلوم نیست چرا هئیت مدیره، چنین تصمیم احمقانه ای می گیرد. واقعاً چرا؟ در حالیکه مهشید برای شرکت اینهمه سود مالی به بار می آورد چرا ناگهان هئیت مدیره به خاطر مجرد بودنش، تصمیم می گیرد او را از کار برکنار کند و برای خودش ضرر بخرد؟ می گویید فیلم کمدی ست و این چیزها پیش می آید؟ یعنی در یک داستان کمدی، نباید منطق برقرار باشد؟ بهرحال هر داستانی منطق خودش را پایه ریزی می کند. از این که بگذریم می رسیم به جایی که مهشید، علی را به عنوان همسر انتخاب می کند تا در شرکت بماند و پیشاپیش می دانیم که این عشق الکی، باید حتماً و دقیقاً به عشقی واقعی تبدیل شود، همچنانکه خواننده ی خوش صدای فیلم هر دقیقه روی تصاویر کلیپ مانند می خواند: (( … همه چی شوخی بود، یه دفه جدی شد … )) اما مشکل اینجاست که این شوخی چطور جدی می شود؟ باید بگویم ماجرا سطحی تر از این حرف هاست چون هیچ اتفاقی این وسط نمی افتد. یعنی هیچ روندی شکل نمی گیرد تا عشق این دو را باور کنیم. علی و مهشید در ابتدای داستان همانطور هستند که در انتهای داستان. هیچ اتفاق خاصی نیفتاده. اما جالب اینجاست که نویسنده ناگهان انگار که ماجرای عشق و ازدواج علی و مهشید را فراموش کرده باشد، مسیر داستان را عوض می کند و به اتفاقات مثلاً کمدی داخل خانه ی مادر علی می پردازد. جایی که مادر علی و خواهر مادر دست به دست هم داده اند تا مهشید را دیوانه کنند! باور بفرمایید شوخی نکردم. ماجرا همین است. آنها دو مرد را استخدام کرده اند تا خودشان را دکتر جا بزنند که مهشید را دیوانه کنند که البته موفق نمی شوند و دستشان رو می شود. تکه ای لوس و بی معنی که ناگهان وارد داستان اصلی می شود و در سکانسی شدیداً مسخره، پته ی دکترهای قلابی روی آب می ریزد و همه چیز معلوم می شود. متأسفانه سازندگان این فیلم، لودگی و مسخره بازی را با طنز و شوخی اشتباه گرفته اند و نتیجه چیزی جز تأسف خوردن نیست. حالا اینکه اصلاً چرا مادر علی به قول معروف گیر داده به مهشید، بماند. چرا مادر می خواهد علی با رعنا ازدواج کند؟ برتری رعنا در چیست؟ نه قیافه دارد و نه مانند مهشید کار و بار درست. پس چرا مادر نمی خواهد علی با مهشید ازدواج کند؟ تازه این وسط برای اینکه کمی وقت فیلم اضافه شود، ماجرای بی معنای برادر علی ( نقش ایشان را فکر می کنم یکی از آقایان بانکی ها ایفا کرده باشد ) را داریم که عاشق رعناست و ظاهراً قرار بوده یک رقابت عشقی هم این وسط بین علی و برادرش بوجود بیاید که نیامده. در واقع برادر علی و رعنا هیچ کارکردی ندارند جز وقت پر کنی. عشقشان هم خلاصه شده در چند نگاه آنچنانی به یکدیگر که با تدوین دم دستی و مبتدیانه ای همراه شده و شدیداً فاجعه بار و سطحی ست.  این وسط از همه چیز بی معناتر و بی دلیل تر، وجود یک آدم بده است که آخرش هم نمی فهمم قصدش چیست. مهشید اوایل داستان او را اخراج می کند و او هم در جمله ای تکان دهنده (!) با بازی فوق العاده ی (!) بازیگرش ( که فکر می کنم احتمالاً یکی دیگر از اعضای خانواده ی بانکی ها باشد ) می گوید: “ینی می خوای بگی من اخراجم؟!!!” اینجا فکر می کنیم او باید برای انتقام برگردد اما علناً این اتفاق نمی افتد و ماجرای آدم بده هم به هیچ سرانجامی نمی رسد و هیچ معنای خاصی نمی دهد. حالا از این ها هم بگذریم، پایان سردستی و بچه گانه اش را چطور باید توجیه کنیم؟ مادری که آن کارهای احمقانه را انجام می دهد تا مهشید را دیوانه بنامد و پسرش را از ازدواج با او منصرف کند، چطور ناگهان با چند جمله ی آبکی پسر، دلش به رحم می آید و به اشتباه خودش اعتراف می کند و راضی به ازدواج می شود؟ البته داستانی که بروی هیچ و پوچ بنا شده باشد، نمی توان انتظار داشت که هیچ و پوچ به پایان نرسد.

الناز شاکردوست: بیچاره الناز شاکردوست که چقدر سعی می کند خشکی و شق و رقی رئیس مآبانه اش را با حرکات لوس و چشم و ابرو آمدن های زمان عاشقشی اش عوض کند تا مثلاً اینگونه تحول درونش را نشانمان بدهد اما موفق که نیست هیچ، کار را خراب تر هم می کند.

لباس: لطفاً یک فیلم آمریکایی یا اروپایی که در خانواده ای مرفه می گذرد را تجسم کنید. شما کجا اینهمه لباس پوشیدن های عجیب و غریب دیده اید؟ این مشکل بزرگ کشورهای جهان سومی ست که کمبودهایی را با اغراق در چیزهای دیگر جبران می کنند. سازندگان این اثر به توجیه اینکه اینها خانواده ی ثروتمندی هستند، هر چه دستشان آمده تن بازیگران کرده اند غافل از اینکه این لحظه به لحظه لباس عوض کردن، این اغراق در ثروتمند بودن، هیچ نتیجه ای جز دلزدگی و سطحی نگری ندارد.

محمدرضا گلزار: به نظرم اگر درست به کار گرفته شود، بازیگر قابلی ست که می تواند غیر از چهره ی جلب توجه کننده اش، بازی موفقی هم داشته باشد. همچنان که مثلاً در “بوتیک” شاهدش هستیم. اما اینجا، گلزار همان جوان خوش تیپ و ژیگولی ست که معلوم نیست به چه دلیل دوست ندارد با رئیسش، با آنهمه کمالات و ثروت ازدواج کند و هی دست رد به سینه ی او می زند اما بعد که ناچار می شود با او کنار بیاید، چنان سریع عاشقش می شود که انگشت به دهان می مانیم! او که اینهمه از این ازدواج کذایی ابا داشت، چطور ناگهان اینقدر عاشق دلخسته ی مهشید می شود؟ این، همان نداشتن یک خط سیر درست است که گفتم. گلزار از ابتدا تا انتها هیچ تغییری نمی کند.

بانکی ها: و امان از این برادران بانکی که انگار فیلم به فیلم که جلو می روند، تعدادشان در پشت صحنه بیشتر می شود! نیمی از تیتراژ متعلق است به “بانکی” ها، از بازیگر بگیرید تا دستیار کارگردان و نویسنده و خودِ کارگردان. فیلم اول آقایان بانکی، “دوخواهر” فاجعه ای بود که نما به نما از روی یک فیلم آمریکایی که الان اسمش را به خاطر ندارم، کپی برداری شده بود. واقعیتش را بخواهید هنوز نمی دانم که این فیلم هم از جایی کپی برداری شده یا نه اما خوب که نگاه می کنم، می بینیم “تو و من” در سینمای بانکی ها، نسبت به فاجعه ی قبلی، لااقل یک قدمی جلوست. البته این حرفم دلیل نمی شود که منتظر فیلم بعدی این خانواده باشیم!

**********************************************************************


فیلم سینمایی «تو ، من» به کارگردانی محمد بانکی و تهیهکنندگی اصغر بانکی در اصفهان انجام شده است.
نویسندگی این فیلم برعهده رضا بانکی است و حال و هوایی طنز دارد.
در فیلم سینمایی «تو ، من» بازیگرانی چون محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، بهنوش بختیاری و شیرین بینا ایفای نقش میکنند.
شورای صنفی نمایش در جلسه آتی خود سه فیلم «ضدگلوله»، «بی خداحافظی» و «کلاه قرمزی و بچه ننه» را برای اکران عید فطر قطعی کرد اما هنوز فیلم سینمایی «تو و من» با توجه به حذف سینما آزادی از سرگروهی و عدم انتخاب سینمای سرگروه جایگزین در سینماهای کشور سرگردان است و زمان اکران آن مشخص نیست.
قرار است تکلیف سینمای سرگروه جایگزین و همین طور فیلم ارزشی انتخابی برای سینما استقلال و سرگروه های سینمایی فیلم های «ضد گلوله» و «کلاه قرمزی و بچه ننه» در جلسه هفته آینده این شورا مشخص شوند.
در حالی که در جلسه هفته گذشته شورای صنفی نمایش قرارداد اکران فیلم سینمایی «تو و من» در گروه سینمایی آزادی به ثبت رسیده بود و قرار بود این فیلم در گروه فیلم های اکران عیدفطر قرار داشته باشد در جلسه روز گذشته-10 مرداد ماه- شورای صنفی نمایش خبری در مورد نمایش این فیلم عنوان نشده است.
اصغر بانکی؛ تهیه کننده فیلم «تو و من» در مورد آخرین وضعیت اکران این فیلم گفت: من از هیچ چیز مطلع نیستم و هنوز تماسی با ما از سوی شورای صنفی نمایش برای سرگروهی فیلم گرفته نشده است به همین دلیل هیچ اطلاعی از زمان اکران فیلم و سرگروه سینمایی آن ندارم.
حبیب کاوش هم در این رابطه توضیح داد: صحبت هایی با آقای بانکی داشته ایم اما هنوز سینمای سرگروه جایگزین سینما آزادی انتخاب نشده است و در جلسه آینده شورای صنفی نمایش در این مورد تصمیم گیری می شود.
براساس این گزارش، در تاریخ 6 تیر ماه سخنگوی شورای صنفی نمایش از سر گروهی سینما اریکه ایرانیان به جای سینما آزادی خبر داد اما تا این لحظه هنوز سرگروه جایگزین قطعی مشخص نشده است این در حالی است که سید ضیاء هاشمی روز گذشته-10 مرداد ماه- در یکی از مصاحبه های خود از جایگزینی یکی از سینمای های خصوصی به جای سینمای آزادی به عنوان سرگروه خبر داد.
در شرایطی این اظهارات مطرح شده است که سینما استقلال به عنوان سینمای مستقل حوزه هنری همچنان به فعالیت خود به عنوان سینمای سرگروه ادامه می دهد و این نشان می دهد شورای صنفی علی رغم مطالب عنوان شده با حوزه هنری مشکلی نداشته و سینما آزادی مشکل اصلی شورای صنفی بوده است و این تصمیم از تخلف سینما آزادی در اکران «شور شیرین» ناشی می شود.
این در حالی است که روز دوشنبه -9 مرداد ماه- هادی منبتی؛ مدیرعامل موسسه تصویر شهر در گفت و گو با سینماپرس از برگزاری جلسه ای با حضور مدیران حوزه هنری و شهرداری برای برطرف کردن مشکلات سینما آزادی خبر داده بود، تاکنون نتایج این جلسه اعلام نشده است و مدیر سینما آزادی و یا مدیران حوزه هنری و شهرداری در مورد لغو سرگروهی این سینما اظهارنظری نکرده اند.
شنیده می شود سینما ملت یکی از سینماهایی است که گزینه مناسبی برای سرگروهی محسوب می شود چرا که از موقعیت جغرافیایی خوبی برخوردار است و جزء سینماهای حوزه شهرداری محسوب می شود که این روزها مشکلات چندانی با شورای صنفی نمایش ندارد.
تنها فیلمی که در این میان بدون هیچ مشکلی اکران آن در عیدفطر و با سرگروه مشخص قطعی شده فیلم «بیخداحافظی» است که در گروه سینمای آفریقا اکران میشود.
با توجه به این که تنها حدود دو هفته تا زمان اکران های عیدفطر زمان باقی است و تا دوشنبه 16 مرداد ماه شورای صنفی نمایش جلسه ای نخواهد داشت فیلم های انتخاب شده باید تا هفته آینده در انتظار سرنوشت اکران خود بمانند.

http://cinemaeman.com/wp-content/uploads/2013/06/1089_ETIEEPBv.jpg

****************************************************************************

تو و من فیلمی طنز د قالب موضوع اجتماعی می باشد که چندین سوپر استار معروف ایران در آن بازی کردند. فیلم در مورد دو جوان است که در شرایطی قرار می گیرند که مجبور به وانمود کردن این هستند که نامزد هم هستند!
این فیلم بسیار زیبا و پر معنا توجه خیلی ها را به خود جلب کرده است! ولی متاسفانه درجه کیفی این فیلم ” ج ” می باشد که زیاد رضایت بخش نیست ولی به خاطر موضوع جالب و هیجان انگیز آن می شود کیفیت آن را تحمل کرد! دو ضخصیت اصلی بازی علی پارسا ( محمد رضا گلزار ) و و مهشید مقامی ( الناز شاکردوست ) در این داستان درگیر می شوند! اما چگونه؟
خانم مقامی رئیس شرکتی است که آقای پارسا در آن کار میکند. در جلسه ای که هیئت مدیرات تشکیل داده بودند به خانم مقامی ابلاغ شد که مدیرکل طبق آئین نامه داخل شرکت نباید مجرد باشد. در همان لطحه خانم مقامی دنبال بهانه ای گشت تا میز مدیریت را از دست ندهند و در همان لحظه که آقای پارسا می خواست گزارشی را به خانم مقامی تحویل دهد خانم مقامی او را نامزد خود معرفی کرد. هیئت مدیره تا آخر آن ماه به آن ها فرصت دادند تا تاریخ دقیق عروسی را برای هیئت مدیره اطلاع دهند. از اینجا ماجرا شروع می شود و آقای پارسا او را به خانه مادر خود می برد تا با هم آشنا شوند و از اینجا اذیت های مادر او شروع می شود و اینبار علی پارسا و مهشید مقامی واقعا عاشق هم می شوند ولی…
این داستان کوتاهی از این فیلم بود. از نظر من نمره ای که می شود به داستان فیلم از ۱۰ داد می توان ۹ داد! ولی درجه کیفی فیلم متاسفانه ” ج ” بود. این فیلم ساخت سال ۱۳۹۰ می باشد ولی همچنان طرفدار هایی نیز دارد که آن را دوست دارند. این فیلم متاسفانه به عقاید بعضی سایت ها به علت اینکه آرایش های چشم نما ضد فرهنگ ایران و دین اسلام می باشد که ولی به هیچ وجه این طور نیست! زیرا برای این فیلم مجوز پخش نیز داده شده است و در صورت اینکه تایید صلاحیت نمی شود مجوز پخش به آن داده نمی شد!
از دیگر بازیگران اصلی ایرانی که در این فیلم بازی کردند می توان به بهنوش بختیاری و برادران بانکی اشاره کرد. این فیلم توسط برادران بانکی تهیه و کارگردانی شده است! تهیه کننده این فیلم اضغر بانکی و کارگردان این فیلم محمد بانکی می باشد. ولی دو تا از برادران بانکی نیز در خود فیلم نقش پیدا کردند که رضا بانکی و اشکان بانکی می باشد

**************************************************************

"تو و من" دومین ساخته محمد بانکی است. پیش از این و در سال 1387، او نخستین اثر سینمایی اش را با نام "دو خواهر" به سینماها آورد که کپی برداری ناشیانه ای از فیلم دو تا زیاده (Two much)، محصول سال 1994 آمریکا بود. بنابراین، شاید انتظار آن می رفت که این بار بانکی فیلمی را روانه سینماها کند که از پیکربندی داستانی قوی تری برخوردار باشد تا شکست فیلم قبلی اش را جبران کند.
داستان فیلم هرچند سر راست و ساده است، اما به شدت در هم ریخته و شلوغ به نظر می رسد. رضا بانکی که بیش تر او را در کسوت عکاس فیلم های مخصوصاً پیش از انقلاب می شناسیم و چند تجربه تصویربرداری را نیز در کارنامه دارد، این بار در مقام فیلم نامه نویس ظاهر شده و تلاش کرده تا یک داستان به شدت سر راست و رو شده را، درگیر حوادث فرعی ریز و درشت کند تا شاید جذاب تر شود.
گویا تجربه فیلم قبلی محمد بانکی و کپی کاری اش از اثری هالیوودی چنان به مذاق آن ها خوش آمده که در اثر جدید، دامنه آن را به فیلم های داخلی هم گسترانده است. برخی صحنه ها، دیالوگ ها و حتی اتفاقات پیش آمده به وضوح در فیلم های دیگر ایرانی دیده شده است و مثلاً بیننده را یاد فیلم آتش بس ساخته تهمینه میلانی می اندازد که البته طبعاً کپی برداری ضعبف و زننده ای هم از کار در آمده است.
البته گستره این برداشت های سطحی تا فیلم های فارسی دهه های 30 و 40 پیش رفته است. آن جا که دو قلچماق به جان نقش اول خوش چشم و ابروی فیلم می افتند و حسابی او را کتک می زنند و دست آخر هم رئیس قلچماق ها مشتی حواله او می کند و سوپر استار در حالی که لب و دماغ اش غرق خون است، گوشه ای می افتد و بعد فیلم کات می خورد به یک نمای بیرونی و آهنگ عاشقانه جانسوزی هم ضمیمه تصاویر می شود!
تکلیف فیلم نامه با خودش و تماشاگر معلوم نیست و در 20 دقیقه ابتدایی فیلم حتی نمی توان به این کشف مهم نائل آمد که این اثر در کدام ژانر ساخته شده است. کم کم با حضور بازیگری چون بهنوش بختیاری، رگه های طنز فیلم معلوم می شود و شوخی های تکرای اش که پیش تر در یک سریال تلویزیونی با آن آشنا شده بودیم و حتی تکیه کلام هایی که در همان سریال بهره برده شده بود، این طور به تماشاگر می قبولاند که برای تماشای یک کمدی به سینما آمده است. در این میان صحبت از بازی ها، شخصیت پردازی ها، روایت، تدوین و بسیاری امور اصلاً محلی از اعراب ندارد.
شوخی های نخ نما شده و خندان لمپنیست فیلم فارسی، استفاده از اصطلاحات و عنوان های سریال های فارسی وان و شبکه ماهواره ای من و تو، گل درشت ترین اشکال این فیلم است و آن قدر روی مغز تماشاگر رژه می رود که فرصتی برای دیدن ایرادهای دیگر اصلاً به چشم نمی آید.
البته بهره بردن از ظرفیت های معماری اصفهان به عنوان لوکیشن در نماهای خارجی، می تواند نوعی ادای دین ناسیونالیستی برادران بانکی باشد به موطن شان اصفهان، اما آن هم آن قدر بد از کار در آمده که در سایه ماشین های گران قیت و لباس های جور و واجور بازیگران گم می شود.
باید اعتراف کرد که تو و من، از لحاظ ساخت، شکست سینمایی به مراتب فاجعه بار تری نسیت به فیلم قبلی محمد بانکی است. هرچند اگر فقط رقم فروش را ملاک موفقیت یک فیلم در نظر بگیریم، از این لحاظ شرکت سینمایی تحت مدیریت برادران بانکی که تهیه فیلم را برعهده داشت، چندان دچار شکست نشده است؛ زیرا موفق شده با نشان دادن نماهای بسته از صورت ستاره های سینما و به رخ کشیدن چهره های دل برانه آن ها و البته به مدد نماهای داخلی اغراقانه در دکور و صحنه، ستاره دوستان را به سینما بیاورد. از این حیث بهتر بود نام فیلم به جای تو و من، به شوی لباس گلزار و شاکردوست تغییر نام می داد تا تماشاگر تکلیفش با فیلم از ابتدا معلوم باشد.
خلاصه آن که شاید مرور عوامل فیلم، امید چندان زیادی را برای دیدن یک اثر خوش ساخت ارائه نمی داد، اما گویا "بانکی ها" فراموش کرده اند که ساختن فیلم گیشه ای به معنای زیر پا گذاشتن اصول اولیه فیلم سازی نیست و لمپنزیم، شوخی های دم دستی، ستاره گرایی و در نهایت جلب گیشه، لزوماً معنای توهین به شعور مخاطب را نمی دهد. زیرا هم گزینه های بهتری برای کپی کاری در سینما وجود دارد و هم علاقه مندان به فیلم های فارسی، انتخاب های به مراتب سرگرم کننده تری نسبت به تو و من برای تماشا دارند.
سولا اکبریه (امتیاز ۲ از ۱۰ )

*************************************

آخرین سرچ شده ها در وبلاگ رها ماهرو : ساحل بکرانی , بیوگرافی ساحل بکرانی  , ساحل بکرانی , عکس های ساحل بکرانی , ساحل بکرانی  , عکس ساحل بکرانی , پدرومادرواقعی ساحل بکرانی  , ساحل بکرانی بیوگرافی , نظر مردم درباره سریال دردسرهای عظیم  , بچه در دردسر های عظیم 2  , نقد سریال درد سرهای عظیمم ۲  , سریال اقا وخانم سنگی کی شروع میشه  , نقد پایتخت 4  , نقد سریال پایتخت ۴  , نقد سریال ساعت صفر , نقد سریال پایتخت 4  , بیوگرافی ساحل بکرایی , نظرسنجی سریال دردسرهای عظیم , نتیجه پایتخت 4 , پدر مادر ساحل بکرانی کیه , انتقاد ها به سریال شمعدونی , نقد سریال پایتخت , نتایج نظر سنجی درمورد سریال پایتخت , خلاصه فیلم هندی بادیگارد , رهام عباسبور باخانواده اش بازیکر سریال بایتخت , بیوگرافی ساحل بکرلئی , پدر و مادر ساحل بکرانی کیه؟ , بیوگرافی ساحل بکرانی , نقدسریال پایتخت 4  , بیو گرافی ساحل بکرایی , عکسهای ساحل بکرانی , بیو گرافی ساحل بکرانی  , چرا رستاخیز توقیفشد  , ساحل بکرایی , سریال پایتخت 4 در کدام شهر ساخته شده است , بازگر سریال شمعدونی , فیلم پذیرایی ساده , نظرسنجی سریال پایتخت  , انتقاد سریال پایتخت 4  , نظرات مردم راجع به بازیگران درد سر های عظیم2  , ساحل بکرانى , درمورد ساحل بکرانی , ساحل بکرانی زیبا , رمان ماهرو , عاقبت سریال پایتخت 4  , ساحل بکرانی بیو گرافی , زمان پخش سریال آقا وخانم سنگی کی شروع میشه  , نظرات مردم در مورد درد سر عظیم ٢  , نقد درد سرهای عظیم 2  , بیوگرافی ساحل دردسرهای عظیم , ساحل بکرانی بچه دردسر های عظیم ۲فرزند کیست  , نظرسنجی شبکه یک درباره شخصیتهای پایتخت 4  , بیوگرافی ساحل بکرانی پدر مادرش , بیو گرافی ساحل بکرانی , پایتخت 4 نظرات , نتیجه نظر سنجی سریال پایتخت 4 , عکس پدرومادرواقعی ساحل بکرانی , ساحل برکانی , زندگی نامه ساحل بکرانی خردسال , عکس هایی از ساحل در سریال درد سر های عظیم 2