Dir: François Truffaut
فیلم 451 درجه فارنهایت نقد و تحلیل می شود
تهران- ایرنا- جلسه نمایش ، نقد و تحلیل فیلم «451 درجه فارنهایت» برگزار می شود.
به گزارش ایرنا از نهاد کتابخانه های عمومی کشور، دومین نشست - پژوهش نقد فیلم با عنوان «به تماشای کتاب» روز شنبه چهاردهم آذر با نمایش و برگزاری جلسه نقد و تحلیل فیلم «451 درجه فارنهایت» برگزار می شود.
در مراسم نقد فیلم که ساخته فرانسوا تروفو است، محمد خندان، پژوهشگر حوزه مطالعات خواندن، نریمان افشاری، پژوهشگر حوزه زیبایی شناسی هنر و منتقد فیلم و جمعی از کتابداران حضور خواهند داشت.
بر اساس این گزارش، سلسله نشست ـ پژوهش های نقد فیلم با مضمون کتاب و مطالعه، با عنوان «به تماشای کتاب» با توجه به ضرورت استفاده از شیوه هایی متنوع برای جذب مخاطب به کتابخانه ها توسط معاونت برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانه های عمومی کشور و با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار می شود.
این سلسله نشست ها ماهانه، به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران و به میزبانی فرهنگسرای ابن سینا برگزار می شود و کتابداران، مخاطبان ویژه آن خواهند بود.
در این نشست ها، با حضور کارشناسان حوزه کتاب و منتقدان و صاحب نظران حوزه سینما تلاش می شود، شیوه ای از نقد فیلم به کتابداران آموزش داده شود تا با بهره گیری از آن، خدمات بهتری برای مراجعان فراهم آورند.
بر اساس این گزارش، نخستین برنامه این نشست شانزدهم آبان با پخش فیلم The pegemaster برگزار شد.
علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی اینترنتی BeTamashayeKetab.ir مراجعه کنند.
**دوشنبه ها با دبیرکل کتابخانه های عمومی
دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور روزهای دوشنبه در برنامه «طلوع دانش» شبکه چهار سیما به بررسی وضعیت کتاب و کتابخوانی می پردازد.
به گزارش ایرنا از نهاد کتابخانه های عمومی کشور، چند هفته ای می شود که علیرضا مختارپور در برنامه «طلوع دانش» شبکه چهار سیما به عنوان کارشناس حوزه کتاب و کتابخوانی حضور دارد. شروع حضور وی در این برنامه به مناسبت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار بود که استقبال مخاطبان و عوامل برنامه، دلیل حضور مجدد مختارپور در این برنامه شد.
وی در هر برنامه به بررسی وضعیت کتاب و کتابخوانی در ایران می پردازد و از موانعی که باعث می شود افراد میل کمتری به کتابخوانی داشته باشند، سخن می گوید.
ذکر فواید مطالعه، آداب و تکنیک های مطالعه از دیگر بخش های صحبت های او در برنامه طلوع دانش است.
علاقمندان می توانند دوشنبه ها ساعت 8 صبح برنامه طلوع دانش را از شبکه چهار مشاهده کنند و یا با مراجعه به صفحه نهاد کتابخانه های عمومی کشور در سایت آپارات به تماشای صحبت های دبیر کل نهاد بنشینند.
** پیام تسلیت اداره کل هنرهای نمایشی به مناسبت اربعین سالار شهیدان
اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت اربعین سالار شهیدان امام حسین (ع) پیامی را منتشر کرد.
در بخشی از این پیام آمده است: اربعین، دوباره خوانی کربلاست. مرور خردمندانه حماسه ایست که هر چند با گریستن آغاز می شود اما با نگریستن ادامه می یابد. بر ماست که هنر کنیم و رودخانه بی قراری را به درک دریای حسین(ع) رهنمون باشیم.
این پیام می افزاید: نمایش ایرانی، احیاگر آن حماسه بوده است و اکنون که روزگار شور و شعور دینی است، خود را متعهد به معرفت آفرینی می داند.
اداره کل هنرهای نمایشی در پایان پیام خود آورده است: با همه دوستدارانش به عزای حسین (ع) می نشینیم و اندوه جانفرسایش را به ارادتمندانش تسلیت عرض می کنیم.
فارنهایت ۴۵۱ (فیلم ۱۹۶۶)
کارگردان فرانسوا تروفو
تهیهکننده لوییس ام. آلن
نویسنده ژان لوییس ریشارد
بر اساس داستانی از ری بردبری
بازیگران اسکار ورنر
جولی کریستی
سریل کیوزک
فیلمبرداری نیکلاس روئگ
توزیعکننده یونیورسال پیکچرز
تاریخهای انتشار
۱۹۶۶
مدت زمان
۱۱۲ دقیقه
کشور انگلستان
زبان انگلیسی
فارنهایت ۴۵۱ یا ۴۵۱ درجهٔ فارنهایت نام فیلمی ساختهٔ فرانسوا تروفو به سال ۱۹۶۶ میلادی است. این فیلم بر اساس داستان بلند ۴۵۱ درجه فارنهایت اثر ری بردبری ساخته شدهاست.
داستان
در آیندهای نه چندان دور و نه چندان غیر محتمل، گای مونتاگ آتشنشان است. اما در این آینده انگار همه چیز واروونه و مسخ شده و معنایی دیگر یافته. مونتاگ آتشنشان هست، ولی کارش خاموش کردن آتش نیست، بلکه کارش برپا کردن آتش است. سوزاندن کتاب کاریست که آتشنشانها به آن میپردازند. به مردم گفتهاند کتابها همه مضر و بد هستند و نوشتههای آنها برای اخلاق و روح و روان جامعه خطری مهلک به شمار میرود، و شگفتا که تقریباً همه باور کردهاند. در این آیندهٔ مخوف، تلویزیونها روح و ذهن و جسم مردم را تسخیر کردهاند، تلویزیون جایگزین تمام انواع دیگر هنر شده و بر فضای خانوادهها حکمفرمایی میکند. هر شهروند خوبی موظف است به محض اینکه فهمید کسی از آشنایان و بستگانش کتاب دارد، آدرس او را به پستهای مخصوص آتشنشانی اطلاع دهد. گای مونتاگ نیز یکی از افراد گنگ و بی فکر چنین جامعهایست و میپندارد با سوزاندن کتابها به سلامت روحی و روانی جامعه کمک میکند. اما ورود کلاریس به زندگیاش، دنیای او را به هم میریزد. کلاریس از او میپرسد آیا هرگز یکی ازکتابهایی را که سوازنده خواندهاست یا خیر. البته او هرگز چنین جنایتی مرتکب نشده، ولی بالاخره حرفهای کلاریس کار خودشان را میکنند و مونتاگ سر به راه، یاغی میشود...
در مورد نمایش این فیلم در ایران:
این فیلم با عنوان " فارنهایت ۴۵۱ " برای نخستین بار در تهران در دراوایل دهه ۷۰ میلادی در سینما شهرقصه که نمایشگر اثار برتر هنری بود بمدت ۱۵ شب بنمایش گذاشته شد. نمایش این فیلم در ایران با چندین سال تاخیر انجام گرفت و برنامه قبل از نوروز سینما شهرقصه بود. این فیلم بعدها در سینما تخت جمشید (عصر جدید فعلی ) که اکثراً فیلمهای خوب خارجی را تکراری نمایش میداد ، چند بار دیگر اکران شد. چند سال بعد، قبل از انقلاب، این فیلم از تلویزیون ایران در اخر شب پخش گردید. دوبلور شخصیتهای جولی کریستی که در این فیلم دو نقش کاملاً متفاوت را بازی میکرد ، زنده یاد ژاله کاظمی بود که در ان زمان یکی از بهترین زنان دوبلور در ایران بحساب میامد. نمایش این فیلم در ایران ان دوره کمی غیر مترقبه و خارج از انتظار بود. سانسور و توقیف فیلمهای خوب هنری ( و....حاوی پیامهای اجتماعی ،سیاسی ،انتقادی ) نظیر این فیلم توسط وزارت فرهنگ و هنر ان زمان کاری منداول بود. نه تنها موضوع فیلم که ممنوعیت کتاب خواندن و اشد مجازات برای متخلفین بود با جو موجود ان دوره از حکومت پهلوی که ( بسیاری از کتابها چاپ و خواندنشان بشدت ممنوع بود ) ،هماهمگی داشت , بلکه خود فیلم نیز از لحاظ ریتم و روال کاری متفاوت و برای تماشگر اسان پسند، خسته کننده و سنگین بود . خوشبختانه روشنفکران، منتقدین و بخصوص دانشجویان از نمایش این فیلم غیر متعارف استقبال خوبی کردنند و نمایشش به اکران سوم و چهارم هم کشیده شد.
وفاداری
باید اشاره کرد جدا از الزامات تهیه، داستان فیلم تفاوتهایی با کتاب دارد.
رها ماهرو : خوانندگان عزیز ، لطفا نظر و نقدتان را راجع به فیلم فارنهایت 451 به کارگردانی فرانسوا تروفو برای ما بنویسید و بفرستید.
یادداشتی برای فیلم فارنهایت 451: شاهکاری که نادیده گرفته شد
مترجم : امیررضا نوری زاده
از نگاه اکثر منتقدان، فارنهایت 451 جزو ضعیفترین فیلمهای فرانسوا تروفو، کارگردان فرانسوی محسوب میشود.
با وجود حضور عوامل حرفهای چون برنارد هرمن، آهنگساز و نیکلاس روگ (فیلمبرداری که در سالهای بعد بهعنوان یکی از فیلمسازان پیشرو اروپا شناخته میشود)، به عقیده منتقدان مشکل پسند کارهای تروفو فیلمنامه اقتباس شده از کتاب مشهور برادبری درباره دورانی در آینده که کتابها سوزانده میشوند، کارایی لازم را نداشته است. برخی بارسیاسی فیلمنامه و تغییرات بیمورد در قصه اصلی را عامل شکست فیلم معرفی کردهاند و مسائلی از جمله طراحی صحنه ناشیانه و بازیهای بد هنرپیشهها و دیالوگهای نامفهوم را از جمله دیگر دلایل شکست فیلم میدانند.در آستانه چهل و پنجمین سال اکران فیلم در انگلستان، نسخه ترمیم شده فیلم در آمریکای شمالی و اروپا به نمایش درمیآید. ماهنامه معتبر سایتاندساوند به این بهانه دست به انتشار مقاله بلند نیکلاس روگ، فیلمبردار و کارگردان سرشناس سینما درباره این فیلم زده است.
همیشه این احساس را داشتم که با وجود تحسین تروفو از سوی اکثر منتقدین،تروفور از نظر درک زیبایی شناسی چندان دست بالا گرفته نمیشود. او را بیشتر عاشق ادبیات میشناختند؛ عاشقی تمام عیار که در اقتباسهای ادبی به تمام جزئیات اثر وفادار است. ولی او در عمل همیشه واقعیت ادبیات را از واقعیت سینما جدا میکرد و شاید به همین خاطر بود که تواناییهای بصری او چندان مورد توجه واقع نمیشد.
من از کار با او در فیلم فارنهایت 451 لذت بردم؛ فیلمی که از نظر بصری حرفهای زیادی برای گفتن داشت. او نخستین سینماگری بود که من دوست داشتم مکالمهای درباره فیلم و سینما با او داشته باشم و این چیزی است که این روزها کمتر پیدا میشود و هرگز نباید هنر او در فیلمسازی فراموش شود قبل از اینکه کار کلید بخورد اعتراضهای زیادی به حضور تروفو در پروژه فارنهایت451 با توجه به معلومات نه چندان خوبش از ادبیات انگلیسی در رسانهها مطرح شده بود. منتقدان اصرار داشتند تروفو با روح اثر آشنا نیست ولی سخت در اشتباه بودند. تروفو قصد نداشت فیلمی انگلیسی بسازد یا حتی زبان فیلم ضرورتا نباید انگلیسی میبود. فیلمنامه اول به زبان فرانسه نوشته شد تا بعد بهطور کامل به زبان انگلیسی ترجمه شود. تروفو میخواست تمامی اصطلاحات انگلیسی از آن حذف شوند. بنابراین فیلمنامه بار دیگر بدون این اصطلاحات به فرانسه ترجمه شد و نسخه
به کارگرفته شده در فیلم، ترجمه انگلیسی نسخه دوم است. تروفو دوست داشت داستان در دورانی بگذرد که مردم استفاده منطقی از زبان را فراموش کردهاند و این دیدگاه فوتوریستی بکری بود.
تأکید فیلمنامه تروفو بر تضعیف ادبیات در جامعه به خاطر دامنه کتابسوزیها بود ولی منتقدان اصلا به این نکته توجه نکردند. او حتی کلیدی در فیلم برای رسیدن منتقدان و علاقهمندان به این موضوع قرار داده بود و دوست نداشت تعبیر او نادیده گرفته شود. در صحنهای مونتاگ و کلاریس مشغول صحبت هستند و میبینند که فردی به ایستگاه آتشنشانی آمده و یادداشتی را داخل صندوق پست میاندازد. مونتاگ درباره دلیل گزارشهای مردم راجع به هم صحبت میکند و کلاریس میگوید آن مرد فقط یک خبرچین ساده است ولی مونتاگ میگوید او یک جاسوس است.
ما این بازیهای زبانی و کلامی را در فیلم زیاد می بینیم و این نخستین بار نبود که در سینما از این تکنیک استفاده میشد. در دهههای 1930 و1940 از لغاتی در فیلمها استفاده میشد که دیگر شاهد کاربردشان نیستیم. من دقیقا درباره صحت این داستان مطمئن نیستم اما زمانی که جورج کیوکر قصد بازسازی از فیلم Old Acquaintance as Rich and Famous را داشت پس از تحقیقات متوجه شد کمتر کسی در آمریکا میداند مفهوم کلمه acquaintance چیست. فرانسوا این نکته را درک کرده بود و نشانههای درک بالای او را در صحنه دیگری از فیلم میبینم؛ جایی که مونتاگ در اتاق مشغول مرور کتابهای کمیکی است که با دقت طراحی شدهاند و بیشتر از آنکه کلمات در آنها دیده شوند تصاویر گویا هستند. زیبایی زبان و گویش شخصیتها در فیلم اصلا مدنظر نبود. تصاویر فیلم همچون کمیکهای مونتاگ گویای تمامی ماجرا هستند و داستان، دورهای در تاریخ بشر را روایت میکند که مردم با وجود دارا بودن احساسات باید با حداقل استفاده از کلمات و تنها با اشاره و نشانه آنها را بیان کنند.
فرانسوا تصور میکرد قدرت کلمات و دیالوگها نباید در این فیلم از تصاویر فراتر برود ولی برای اینکه ماحصل چنین رویکردی مثبت باشد باید درک تماشاگر و منتقدان را هم درنظر میگرفت و مشکل عدمدرک فیلم هم از اینجا ناشی شده بود؛ برای مثال در این فیلم تابلو برای آتشنشانی یا سایر لوکیشنها در فیلم به کار گرفته نشد و البته قبول لوکیشنهایی بدون تابلو برای بیننده عادی و حتی حرفهای هم مشکل بود.
او در استفاده از شخصیتهای فرعی، هنر زیادی داشت و در فارنهایت 451 از بچهها و نوزادان برای بیان مقصودش استفاده خوبی کرد هر چند که چندان از سوی منتقدان درک نشد. در یکی از صحنهها رئیس آتشنشانی کتابی را زیر یک نوزاد در پارک پیدا میکند. یکی دیگر از موارد گنگ از نظر منتقدان سکانس نهایی فیلم است؛ جایی که با کتابخوانها آشنا میشویم. ستایش از ادبیات در این سکانس به عمد غلط صورت گرفته و منتقدان را هم به اشتباه انداخته است. پسربچهای که کتاب استیونسون را میخواند مفهوم را کاملا غلط متوجه شده و دوقلوهایی که خودشان را قسمت اول و دوم غرور و تعصب معرفی میکنند هم اشتباه کردهاند چون در این کتاب اصلا قسمت اول و دوم وجود ندارد.
همه این نکات از چشم منتقدان مشکلپسند آثار او پنهان ماند. درباره هنرپیشگان این فیلم هم گفتنیهایی وجود دارد. اسکار ورنر در آن زمان تازه مشهور شده بود و دستمزدهای خوبی میگرفت و طبیعی بود که نگران بازخورد فیلم باشد. اسکار امیدی به موفقیت تجاری فیلم نداشت و تنها به خاطر رابطه دوستانهای که با تروفو داشت بازی در فیلم را قبول کرده بود. اما این باعث نشد او در هنگام بازی صددرصد در خدمت تروفو و سایر عوامل باشد. برای بازی در نقش مونتاگ هنرپیشه باید کاملا نقش را میپذیرفت ولی اسکار این طور نبود و تروفو برای اینکه نتیجه مورد نظرش را بگیرد هرگز او را در جریان خواستههای واقعیاش از شخصیت مونتاگ در سر صحنه نمیگذاشت.
برای طراحی صحنه هم تروفو ایدههای تازهای داشت و وقتی طرح ایستگاه مرکزی آتشنشانی توسط طراحان به او ارائه شد، تروفو آن را رد کرد و گفت بهتر است از یک مغازه اسباب بازی فروشی یک مدل خریداری کنند و از روی آن کار کنند چون معتقد بود لوکیشنها تا جایی که ممکن است نبایستی واقعی بهنظر برسند و باید عاری از واقعیت باشند. چنین رویکردی با گرایش شدید منتقدان آن دوره به رئالیسم در تضاد بود. از نکات دیگری که کمتر به آن پرداخته شده رفتار شخصیتها و روابط بین آنهاست؛ چیزی که ما بهعنوان روابط بین شخصیتهای اصلی در فیلم میبینیم براثر فضای فرهنگی موجود هراسناک است.
با این همه تروفو هم پیش از اکران به احتمال شکست تجاری و هنری فیلم واقف بود و یک بار سرمیز شام گفت فارنهایت 451 فیلم بدی است چون کسی نمیخواهد آن را دو بار تماشا کند.
فارنهایت 451 فیلمی استودیویی بود که برای تدوین آن دست تروفو باز نبود و همین موضوع همیشه او را نگران میکرد و از طرف دیگر او کسی نبود که دوست داشته باشد خودش و فیلمهایش را برای سایرین شرح دهد و شاید همین موضوع به درک فارنهایت 451 ضربه اصلی را زد.
منبع : سایتاند ساوند- فوریه 2011 ( روزنامه همشهری )
l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_
نقد و بررسی «فارنهایت 451» در ارسباران
در پنجمین برنامه «اتاق اقتباس»، فیلم «فارنهایت451» ساخته فرانسوا تروفو سهشنبه 15مرداد ساعت 17 در فرهنگسرای ارسباران نقد و بررسی میشود.
به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا، «فارنهایت 451» نام رمانی اثر ری بردبری به بحث سانسور حکومتی و کتابسوزان میپردازد و یکی از جنجالبرانگیزترین کتابهای علمی-تخیلی است.
۴۵۱ درجه فارنهایت، دمایی است که کاغذ در آن شروع به سوختن میکند.
فرانسوا تروفوا، فیلمساز معروف فرانسوی فیلمی به همین نام با بازی اسکار ورنر، هنرپیشه اتریشی و ژولی کریستیدر سال ۱۹۶۶ ساخت.
کورش جاهد(کارشناس سینما) و حسین آشتیانی(کارشناس کتاب و ادبیات) مهمانان این برنامه هستند.
«اتاق اقتباس» عنوان برنامهای است که در قالب برنامه باشگاه فیلم تهران و باشگاه کتاب به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی براساس رمانهای ادبی با حضور دوستداران ادبیات و فیلم میپردازد.
علاقمندان به عضویت و حضور در نشستهای باشگاه فیلم و باشگاه کتاب تهران میتوانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان جلفا مراجعه کنند.
TTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTTT
فیلمهای علمی ـ تخیلی، از گذشته تا امروز- (فارنهایت ۴۵۱)
«سیاره میمون ها»، «ادیسه فضایی ۲۰۰۱»، «آلفاویل» و «فارنهایت ۴۵۱» فیلم هایی بودند که با وجود تولیدات کم دهه ۱۹۶۰ در زمینه علمی ـ تخیلی توانستند تأثیر خیلی زیادی روی این ژانر بگذارند و تا به امروز اهمیت خود را حفظ کنند. در این شماره با فیلم فارنهایت ۴۵۱ ساخته «فرانسوا تروفو» که کارگردان فرانسوی «موج نو سینما» است ، آشنا می شویم.
فیلم فارنهایت ۴۵۱ در سال ۱۹۶۶ بر اساس رمانی به همین نام که «ری بردبری» در ۱۹۵۳ نوشته بود ساخته شد. مضمون کلی آن گزارش آزادی بیان و محدودیت های دولتی از جمله سانسور و سوزاندن کتاب ها است.
در این فیلم «اسکار ورنر» اتریشی تبار نقش آتش نشانی به نام «گی مونتاگ» را بازی می کند. او درباره کار خود در آینده جامعه ای خوفناک دچار تردید و سردرگمی می شود. کار او پیدا کردن و سوزاندن کتاب هایی است که از طرف دولت وقت ممنوع شده اند. علت این ممنوعیت هم ترس از این است که مردم اجتماع با خواندن آنها استقلال فکری پیدا کنند، تحریک و هیجان زده شوند و زبان به اعتراض بگشایند و دولت خود را زیر پرسش ببرند. در عوض این ممنوعیت و برای جایگزین کردن کتاب ها، برنامه های کرخت کننده تلویزیونی به مردم خورانده می شود تا آرام بگیرند. مونتاگ که از آن چه به خاطر شغلش باید انجام دهد ناراحت و مأیوس است ناگهان در می یابد که خودش به خواندن کتاب هایی که باید نابود کند گرایش پیدا کرده و هر روز هم علاقه اش بیشتر می شود. در این میان با دختری به نام «کلاریس» آشنا می شود که او را به خواندن تشویق می کند. کلاریس جوان، فردی آزاد اندیش است که به قدرت کتاب ها در باز کردن ذهن و تقویت تفکر و اندیشه ایمان دارد. در پایان فیلم، مونتاگ به خاطر
بی احتیاطی هایش ناچار می شود بگریزد. او همراه کلاریس به جامعه ای از «کتاب خوان ها» می پیوندند که متن کتاب ها را حفظ می کنند و این گونه محتوای آنها را از نابودی و فراموشی نجات دهند، اگر چه خود کتاب ها به خاکستر تبدیل شوند.
فارنهایت ۴۵۱ نمونه بارزی از قالب فیلم هراس انگیز و مخوف است. نشان می دهد که چگونه طرح پیروی و سازگاری بدون فکر و راکد، کلیدی برای ثبات یک جامعه تحت سلطه است و در مقابل آن بازشناختن کتاب ها و خواندن و درک آنها کلیدی است برای مبارزه با این نوع سازگاری کورکورانه. این فیلم با گذشت چند دهه هنوز اهمیت خود را از دست نداده است؛ اگر چه تصورات دیداری آن از آینده همان حس فضای دهه ۱۹۶۰ را به بیننده منتقل می کند.
فرزانه پورمظاهری
l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_l_
مهربانان به یاد ما هستند ، حتی زمانی که ما خود را فراموش کرده ایم. حکیم ارد بزرگ
مهربانی ، گرامی ترین خوی آدمی است. حکیم ارد بزرگ
مهربانی ، همراهی با سرشت گیتی است. حکیم ارد بزرگ
مهربانی از سادگی و نادانی نیست ، مهربانان به یکی از مهمترین هنجار های گیتی باور دارند و آن برآیند کنش و واکنش است، ساده آنکه باید مهر ورزید تا مهر دید. حکیم ارد بزرگ
مهربانی تنها هنجار همزیستی پایدار، میان کشورهاست. حکیم ارد بزرگ
خوشبخت آدمیست ، که پیمانه زندگی اش ، همواره لبریز از شادیست. حکیم ارد بزرگ
دلم را از شادی ها پر کن، تا غرق مهر تو شوم. حکیم ارد بزرگ
زندگی پیشکشی است ، برای شاد زیستن. حکیم ارد بزرگ
آزادی، تنها برای ما نیست. حکیم ارد بزرگ
آگاهی ، تنها راه رسیدن به آزادیست. حکیم ارد بزرگ
به نام آزادی ، نمی توان کسی را کشت. حکیم ارد بزرگ
در درون دوست و همسر، در پی خویش نباشید ، هر یک از آنها جهانی دیگر دارند. تنها راه نزدیکی جهان های مابین آدمیان ، ادب و مهر است. حکیم ارد بزرگ
درازای زندگی ، در بخشندگی و مهربانی است. حکیم ارد بزرگ
دوستی بیش از اندازه ، همانند دشمنی ترسناک است. حکیم ارد بزرگ
دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار بر تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد بود. حکیم ارد بزرگ
خبرنگاران و رسانه هایی که به دنبال ایراد گرفتن از دیوارهای مهربانی هستند بدانند که این رفتارشان از شرافت و انسانیت به دور است. حکیم ارد بزرگ
دیوار مهربانی، جایی است که ما آدمها ، آنچه نیاز نداریم را برای دیگرانی که نمی شناسیمشان هدیه می دهیم. پس هر چیز ارزشمندی می تواند به دیگران هدیه شود . حکیم ارد بزرگ
رسانه ها از دایر کنندگان دیوارهای مهربانی تجلیل کنند تا این کار آنچنان فرهنگ همه گیری شود که دیگر تنگدستی و نداری از سیمای مردم شهرها و روستاهایمان پاک شود . حکیم ارد بزرگ
سخن آموزگارانی که نوای مهربانی سر می دهند، در سینه و جان شاگردان جاودانه می ماند. حکیم ارد بزرگ
پیمانهای زناشویی ، با جشن های بزرگ و ولخرجی های دروغین ، پایدار نمی گردد. حکیم ارد بزرگ
پیوند ، از پس تنهایی رخ می دهد ، ارزش می یابد و توان آدمی را چندین برابر می سازد ، پس باید هر پیوند پاکی را ، شاد باش گفت. حکیم ارد بزرگ
پیوند پاک ، پیوندی ابدی است. حکیم ارد بزرگ
تندرستی، پرشگاه روان بیدار است ، برای گشودن دروازه های پیروزی. حکیم ارد بزرگ
تنها آرامشگاه همسران ، خانه آنهاست. حکیم ارد بزرگ